منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۲۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

بیماری پلید

منصوره صامتی |


خدایا: مرا از این فاجعه پلید مصلحت پرستی که چون همه گیر شده است، وقاحتش از یاد رفته است و بیماری شده است که، از فرط عمومیتش، هر کس از آن سالم مانده باشد بیمار می نماید مصون بدار، تا، به رعایت مصلحت، حقیقت را ذبح شرعی نکنم.

  • منصوره صامتی


شخص محوری زننده ای در صدا و سیما حاکمیت دارد که بر اساس آن انتخاب اینکه کدام شخص لایق دیده شدن در تلویزیون و شنیده شدن در رادیوست و کدام شخص دیگر این لیاقت ها را ندارد ، ممیزی کرده و بعنوان عامل اصلی و تعیین کننده به ایفای نقش می پردازد ، اما واقعا ممنوع التصویر بودن به این معناست؟

بر اساس اصول ادارات گزینش و استخدامی در دستگاههای دولتی با حساسیت های گوناگون ، گزینش و احیانا حراست دستگاههای موظفند تا با کسب استعلام از مراجع چهارگانه در خصوص آغاز به همکاری ، ارتقا و احیانا تغییر در پست حرفه ای ، اعمال نظر کنند ، اما این رویه ای است که در سازمان عریض و طویل و بنوعی بی سرو سامان این تشکیلات رسانه ای تابع یک شرط اصلی نیز می باشد که آن هوای نفس افرادی است که باید درباره حضور نیروی انسانی در بخش های گوناگون من جمله برخورداری از تصویر و صدا نظر خود را ارائه دهند.

حداقل چهار مجری برتر و شناخته شده فعلی این رسانه از نظر دستگاههای مسئول در کشور فاقد صلاحیت های لازم جهت مطرح شدن از رسانه ملی بوده و بنابر تخلفات قبلی ، انحرافات خاص و همینطور پرونده های طرح شده علیه ایشان که البته به احراز نیز رسیده است ، اجازه حضور در تصاویر و صدای این رسانه را ندارند ، اما مدیران این دستگاه طبق معمول با خود سری و شخص محوری مثال زدنی که البته مسبوق به سابقه نیز می باشد نه تنها به افکار عمومی پاسخگو نیستند ، بلکه حتی خود را در برابر دستگاههای نظارتی حاکمیت نیز مسئول نمی دانند و همچنان از این اشخاص برای پرکردن برنامه های ویژه و البته پر مخاطب بهره می برند.

عده ای دیگر از ممنوع التصویر ها کسانی هستند که بنابر دلایلی مورد خوشایند و میل مدیران مربوطه قرار نگرفته و یا بنابر دلایل متعددی اهل دادن باج های رنگارنگ و بعضا شرم آور نبوده اند ، اینان محکوم هستند که اگر مثلا ده سال قبل در خصوصشان استعلامی صورت پذیرفته و مورد تایید قرار نگرفته اند ، الی الابد در همان وضعیت قبلی باقی بمانند، یعنی این سازمان با نیروهای تحت نظر خود و کسانی که عمری را در خدمت به اهداف و برنامه هایش سپری کرده اند ، به هزینه دستگاههای نظارتی و امنیتی تسویه حساب کرده و انتقام گیری می کند.

در مجموع این کلیت نظام جمهوری اسلامی است که می بایست هزینه های تبعیض تحمیل شده به مجری ها را بپردازد و در کل نیز عده ای این هزینه ها را به حساب مراتبی می گذارند که نه تنها از انصاف دور است بلکه از حقیقت هم فاصله چند صد کیلومتری دارد.

درحالی که مقام معظم رهبری وظیفه مسئولین را مبارزه با فقر ، فساد و تبعیض بیان کرده اند ، اغلب مشاغل مهم رسانه ای مرتبط با صدا و تصویر و آنچه مردم می بینند در اختیار اشخاصی (البته به قید استثنی) است که باج های خیره کننده و بسیار تاسف باری را برای جایگاه حرفه ای شان پرداخت کرده اند که اگر رسانه ملی اصرار داشته باشد با کمال میل اسناد آن در اختیار تمام رسانه های کشور قرار خواهد گرفت.

این افراد در مراحل بعدی و بعد ازینکه بقول معروف شیرینی شان را از دست دادند به شکل بی رحمانه رها شده و بعضا مورد انتقام های اداری وحشتناکی قرار میگیرند که نظیر آن در رسانه ملی نه تنها کم نیست بلکه متاسفانه یک رویه معمول تلقی می شود.

تبعیض تحمیل شده در نگاه کردن به مجری های ممنوع التصویر در حالی جریان دارد که برخی فعالیت های این ممنوع التصویری ها هیچ بعد اجتماعی و خسارت سیاسی و امنیتی برای کشور به همراه ندارد ، حال آنکه همین رسانه در روندی تبعیض آمیز و ناعادلانه از مجری های ممنوع التصویری بهره میبرد که بعنوان یک مرد با ابروهایی زنانه در تلویزیون ظاهر شده ، در رادیو شعارهای پائولوکوئیلو و هندوئیسم را تکرار می کنند و خانم ممنوع التصویر در رسانه ملی بارهای اعلام میکند مجرد است و ..... و تمامی اینها ناشی از شخص محوری و بی قانونی زننده ای است که در این دستگاه حاکمیت دارد.

به هرحال رسانه ملی در حالی تحمیل هزینه هایی سرسام آور و غیر قابل باور به جمهوری اسلامی است که به کارخانه ای برای تولید نارضایتی در سطح انسان های توانمند و نخبه تبدیل شده است ، کارخانه ای که همه ساله در اثر این تولید نارضایتی عده ای را در معرض پیوستن به دشمنان رسانه ای نظام قرار می دهد و این رویه نیازمند حضور مقتدارنه دستگاههای نظارتی و امنیتی کشور برای محافظت و کنترل می باشد.

هزینه های ایجاد شده را تمامی حاکمیت می پردازد نه یک مدیر میانی یا متوسط در ساختمان های جام جم که حتی لحظه ای برایشان اینکه سرنوشت فلان شخص در اثر این برخوردهای دیمی و فله ای چه خواهد بود ، مهم جلوه نمی نماید.

سرویس فرهنگی رویداد.عباس کاظمی

  • منصوره صامتی

در آشفتگی این روزهای ملتهب ناگهان دلم هوایی شد....

دل رنجورم باور نداشت ...اندوهم را سکوت و سکوتم را دلهره رنگ می زد...

مرگم بود که هر لحظه فرا می رسیدو ثانیه های مرده ام گردن آویز زمان مرا به گور فرا می خواند 

سرگشته و حیران صدایش زدم ...

باور نداشتم ولی جان بی جانم جان گرفت که صدایم را شنید 

باورم نبود ولی من اکنون در جوار توام امام مهربانی ها !

می دانم که امشب در آعوش مهر ببیکرانت کودکانه آرام خواهم گرفت تا قصه ی غصه هایم را تا عروسی سحر با تو نجوا کنم 

دلم را به بغض و اختیارم را به اشک خواهم سپرد تا برای عاقبتم از نگاه تو روشنایی بگیرم

سجاده ام امشب بوی تو را می دهد ای حضور بهشتی !

                                              

لرزش جسم کم بهایم را ببین!

دستانم الفت تو را تمنا می کند ونفس های بی رمقم شمارش ایام بی تو ماندن است

مرا به نامتناهی توانایی به خالق شعور گره بزن  که گره کور گشته ام از تن خسته گی های روز مرده گی هایم

مرا با نور مرا با مهر مرا با اشتیاق ماندن همسو کن که  نا کجا آباد تصور رویای لحظه هایم گشته

هزار راه مرا در پیچ زمین فرو خورده وعمرم با بیهوده گی ها فردا می شود

در آشفتگی این روزهای ملتهب ناگهان دلم هوایی شد...

باورم نبود ولی من اکنون در جوار توام امام مهربانی ها!

  • منصوره صامتی
سلام دوستان ! خوشحالم که در این بحث با شما مشارکت می کنم .جناب سجاد غلامی در این بحث شرکت کردند و مطالب خوبی مطرح کردند اگر موافق باشید ، موضوع بحث را به سه موضوع تقسیم می کنیم : اول : "اسلامی کردن دانشگاهها" ؛معنا و مفهوم ، فرآیند آن ، مقدمات و ملزومات این امر ، عناصر و مولفه های آن .
 دوم : اجرای طرح "تفکیک جنسیتی" در دانشگاهها تحت عنوان بخشی از فرآیند اسلامی کردن دانشگاهها .
 سوم : دانشگاه "تک جنسیتی" ؛ آری یا نه ؟ مزایا و مضرات ؛ محاسن و معایب (جدا از ایجاد هرگونه ارتباط و پیوند میان آن با موضوع اسلامی کردن دانشگاهها ) بحث را به همین ترتیبی که بیان شد دنبال می کنیم . به نظر من نمی توان از دانشگاه صحبت کرد ، اما به اهمیت جایگاه آن واقف نبود و نمی توان برای دانشگاه برنامه ریزی نمود در حالی که از مختصات محیط آن اگاه نبود و نسبت به کارکرد های این نهاد آموزشی-فرهنگی غافل بود . دانشگاه در واقع ضربان سنج حیات یک جامعه است ، در این نوار فعال یا راکد است که می توان آیینه تمام نمای زندگی یک ملت را در فرادید نهاده و در آن به تماشای آینده پربار آن پرداخت یا نه ، نظاره گر آینده رقت آور آن بود . دانشگاه نقطه اصلی هر جامعه و کشوری است . یه حق "اگر دانشگاه اصلاح شود ، آینده آن جامعه اصلاح و اگر دانشگاه فاسد شود ، سرنوشت آن جامعه تباه خواهد شد" . بحث را از "اسلامی کردن دانشگاهها" آغاز می کنیم . براستی اسلامی کردن دانشگاهها به چه معنی است که به فرموده مقام معظم رهبری (دامت برکاته) از "نان شب" هم برای دانشگاه واجب تر است ؟؟ پاسخ به این سوال را می توان در فرمایشات معظم له جستجو کرد که ایشان در بیانات خود به صورت مشروح و مبسوط به چهارچوب اصلی آن اشاره کرده اند . از مجموع نقطه نظرات "حضرت آقا" می توان به این نتیجه رسید که اسلامی کردن دانشگاهها ، آرمانی از آرمانهای نظام جمهوری اسلامی است که در پائین ترین سطح آن ، می توان به موارد زیر اشاره کرد : غالب شدن فضای خودباوری و اعتماد به نفس ؛ خداباوری و دین باوری ؛ تدین و اخلاق ؛ عمق بخشی به آگاهی ها و معرفت های دینی ؛ تعبد و تقید به احکام اسلامی ؛ افزایش عمق و بصیرت دینی ؛ قدرت فهم و تحلیل دانشجو در مسائل سیاسی ؛ در کنار حاکم شدن فضای تلاش ، امید ، علم پزوهی و خلاقیت در دانشگاه ها . در سطوح بالاتر از این آرمان ، می توان به اصلاح ساختار های نظام آموزشی در جهت تعلیم و تربیت به معنی واقعی کلمه آن ، و همچنین اهتمام ویزه به "اسلامی کردن علوم" و "نهظت تولید علم" اشاره کرد به نحوی که خروجی آن ؛ تحویل دانشمندی مومن ، متخصصی فاضل و عنصری آگاه ، مفید و فعال و کارآمد در خدمت به جامعه و آرمانهای نظام جمهوری اسلامی باشد . در اینجا برای روشن شدن مفهوم "اسلامی کردن علوم" که از مولفه های اصلی و واقعی اسلامی کردن دانشگاههاست ؛ می خواه بحثی تاریخی-تحلیلی داشته باشم : در قرون گذشته که اروپا دوران تاریک و عاری از علم و فرهنگ و دانش خود را سپری می کرد ، عمده کشور های اسلامی در دوران شکوفایی و اوج تمدن اسلامی خود قرار داشتند . به تدریج و ینا به عللی که در اینجا مجال آن بحثها نیست ، تمدن شکوهمند علمی اسلامی رو به اضمحلال نهاد و همزمان در آن سو ، اروپائیان با آغاز "نهظت ترجمه" ی علم از کشور های اسلامی ، به دنبال زدودن جهل حاکم بر فرهنگ خود ( که از جانب کلیسا و به نام دین بر جامعه آن روز اروپا تحمیل شده بود ) برآمد که نتیجه آن به مرور به "انقلاب صنعتی" در اروپا منتهی شد . بعد از آن با پیدایش پدیده استعمار که آن هم حاصل تفوق علمی آن روز اروپا بر سایر کشور ها از جمله کشور های اسلامی بود ؛ این فرآیند شدت بیشتری به خود گرفته و از آن تاریخ به بعد است که اروپا ، بنا به عللی که به آن اشاره ای مختصر شد ، در مسیر سکولار کردن علم قدم می نهد و به دنبال جدا کردن "علم" از "دین" بر می آید . "دین" (استبداد کلیسایی) که به راستی افیون جامعه بود و عامل سالها عقب ماندگی آنان در اعصار گذشته . با آغاز پیدایش مقوله روشنفکری برای اولین بار در فرانسه تحت عنوان «انتلکتوئل» که بی تاثیر بر خارج کردن اروپا از سیطره سیاه و خشن و خرافی مذهب کلیسایی نبود [ که دانشمندان را می کشت و مکتشف و مخترع را محاکمه می کرد و کتاب های علمی را می سوزاند ] و ورود آن از اروپا به سایر کشور ها از جمله کشور های اسلامی ، که حالا از عقب ماندگی علمی رنج می بردند ؛ روشنفکر غرب زده اسلامی ، بدون توجه به مفهوم و کارکرد دین خود (اسلام) در پیدایش فرهنگ و تمدن علمی ، با روشنفکر آن روز اروپایی هم صدا شد و همانند او ، "دین" را عامل عقب ماندگی آن روز جامعه خود معرفی می کرد !! با پیدایش این زمینه و با توجه به آن پیشینه ، اروپا در مسیر "سکولار کردن علوم" قدم نهاد و درصدد جدا کردن مقوله "علم" از "دین" برآمد . از علوم انسانی گرفته که ریشه های آن به مکاتب مادی و بشری ناشی از اوهاماتی است که جهان بینی و انسان شناسی او را تشکیل می دهد تا سکولار کردن علوم طبیعی و علوم انتزاعی که بر مفاهیم مجرد ذهنی تکیه دارد . حال دوست من ، باید موضوع "اسلامی کردن دانشگاهها" را ، با توجه به جبران این ضایعه معنا و مفهوم کرد . که در آن ، از اصلاح نوع نگاه خود به مقوله علم گرفته تا اصلاح ساختارها و چرخه معیوب تولید آن ، تا معکوس کردن روند نهظت ترجمه با آغاز "نهظت تولید علم" را شامل می شود . از دید اسلام ، ممکن است که ما دانشمند و عالم سکولار داشته باشیم اما علم سکولار نداریم . علم هرچه هست اسلامی است از علوم مهندسی و طبیعی گرفته تا علوم پایه ، از علوم انسانی گرفته تا سایر و همه علوم . چون علم به صورت کلی رابطه ای است مجهول بین مخلوقات الهی که عالم با کشف و بهره مندی از آن ، هماهنگ با نظام هستی در خدمت اهداف آفرینش قدم بر می دارد . "اقرا و ربک الاکرم .. الذی علم ما لم یعلم .. یعنی علم وسیله کرامت انسانهاست .. باید با این دید به موضوع "اسلامی کردن دانشگاهها" نگریست . بحث دوم : اجرای طرح "تفکیک جنسیتی در دانشگاهها" تحت عنوان بخشی از فرآیند اسلامی کردن دانشگاهها !!! من اجرای این طرح و پیوند آن به مقوله اسلامی کردن دانشگاهها را ، حقیقتا ظلم به این "آرمان بزرگ" می دانم و آنرا نقطه آغاز انحراف و عدول از آن . چرا که می تواند موضوع را از اصل خود منحرف کرده و آن را تحت شعاع خود قرار دهد . آری ؛ دوستان اگر شما به این نتیجه رسیده اید که بر اساس فلان تحقیقات و کاووش های علمی و بنابر فلان دلایل و شوهد پزوهشی ( نه استناد به فلان حرف مرجع) باید دانشگاه را تک جنسیتی نمود ؟! بسیار خب ، اقدام کنید ! ولی پیوندی میان آن و "اسلامی کردن دانشگاهها" یرقرار نساخته و حداقل آنرا تحت عنوان "اخلاقی کردن دانشگاهها" ! ( البته به زعم خود ) عنوان داشته تا موجب انحراف از اصل نشود . چرا که اسلامی کردن دانشگاهها که رسالت تاریخی و کنونی ماست برای ایجاد دوباره تمدن جهانی و شکوهمند اسلامی ، مفهومی بس عمیق تر ، زرف تر و بلند تر و والاتر دارد . الته اینجانب را اعتقاد برآن است که عده ای عامدا با طرح مسائلی اینچنین درصدد غالب کردن حاشیه بر متن بوده و از این طریق ، نسل امروز و فردای ما را از تحقق آن حقیقت فاخر و زیبا و پربرکت محروم بسازد . اما بحث سوم : دانشگاه تک جنسیتی ؛ آری یا نه ؟ ( فارغ از ارتباط آن با آرمان اسلامی کردن دانشگاهها ) : به نظر من اگر بنا بر مطرح کردن مقوله تفکیک جنسیتی در دانشگاهها باشد ، باید آنرا صرفا در این حوزه مطرح کنند و به بحث و تبادل نظر پرداخت . آنچه که در آغاز در باب اهمیت دانشگاه و دانشجو آمد ، در اینجا باید لحاظ شده و باید دانست که دانشجو ، تعیین کننده فردای جامعه خواهد بود . دانشجو ضمن حضور در دانشگاه ( جامعه ای کوچک متشکل از عناصر اصلی یک جامعه یعنی زن و مرد ) از یک سو با تحرک و نشاط و پویایی تحت یک مدیریت علمی (نه سیاسی!) باید به سلاح علم مجهز شده و از سویی دیگر در همان محیط به تربیت اخلاقی و دینی خود همت گمارد .و از دیگر سو ، با اموختن "مهارت های زندگی" و "اجتماعی" خصوصا "مهارت های ارتباطی صحیح " با دیگران از جمله با نوع مخالف خود که نیمی از جمعیت جامعه ای را تشکیل می دهد که وی بعد از آن باید تعامل سازنده با او داشته باشد ، خود را آماده سازد . دراین راستا باید محیط دانشگاه را از رذائل و مفاسد اخلاقی پیراست و مانع از بروز و ظهور و پیدایش آن شد نه راه علاج را در حذف جنس مخالف دید !! هر برنامه ریزی که برای دانشگاه صورت می پذیرد باید متناسب با درک صحیح و عینی از محیط آن باشد و باید با توجه به واقعیت موجود آن صورت بگیرد . چگونه است که ما معتقد به کارکرد موثر دین در اداره صحیح جامعه در تماممی شئونات آن و حتی در اداره حکومت و نظام و بسی بالاتر از آن در اصلاح ساختارها و مدیریت جهانی هستیم ولی یه کارکرد دین در مدیریت صحیح جامعه ای کوچک متشکل از زن و مرد در جهت بهره مندی از منافع آن و ممانعت از مفاسد احتمالی آن به نام دانشگاه ، نیستیم ؟! من حتی این را فرصتی برای مدیران فرهنگی می دانم که در عرصه دین پزوهی می توان با استفاده از کارکرد های دین در اداره فرهنگی فضای دانشگاهها ، به یافته های علمی جدیدی دست پیدا کنند که آن را بتوان برای جامعه بکار برد . دیگر مجال نبود که وارد بحث رایج شدن نگاه جنسیتی افراد در جامعه ، بویزه در بین مدیران فردا که دانشجویان امروز ما می باشند ، شوم چرا که معتقدم جامعه ایران به واسطه عللی تاریخی و مذهبی مبتلا به نگاهی جنسیتی شده است و تک جنسیتی کردن دانشگاهها را تشدید کننده این نوع از نگاه در جامعه می دانم . بحث طولانی شد ، خودم خسته شدم شما رو نمی دونم !! ممنون که تحمل نمودید به امید فردایی بهتر .
  • منصوره صامتی
نباید فراموش کرد که سال 84 رهبر فرزانه انقلاب در دیدار با هم دانشگاهی های وی فرمودند: «همه خیال مى‌کنند دانشگاه اسلامى که مى‌گوییم، یعنى حجاب‌ها این‌طورى باشد، پسرها آستین کوتاه نپوشند و زلف‌ها بلند نباشد؛ اینها که معناى دانشگاه اسلامى نیست!» هشتاد سال اختلاط جنسیتی هیچ ربطی به اسلامی یا غیراسلامی بودن دانشگاه ها نداشته است. کسی هم نیست که نداند در زمانی نه چندان دور، حضور زنان در دانشگاه‌ها قحطی بود و باوقوع انقلاب اسلامی، زنان به آگاهی و برابری در حقوق با مردان دست یافتند و جایگاه خود را در چشم‌انداز علمی کشور بر فراز نشانند.  شوربختانه در میان گفتار کسانی که اسلامی سازی دانشگاه‌ها را مترادف با تفکیک جنسیتی می‌پندارند کمتر دلیل و توجیهی شرعی و قانونی می‌توان یافت تا بر آن اساس بتوان تدبیری نمود، داوران و ناظران، اما، در این دست مباحث به «جهت صدور» می نگرند و آنها را به پای اسلام و قوانین شریعت می‌نویسند. مراجع تقلید و علمای شریعت هرگز از حضور در تجمعات مختلط که خوف فساد در آن نیست منعی نکرده‌اند و بنابر اصل، تشخیص فسادانگیزی در این موارد را به عرف وانهاده‌اند. بنابر این مداخله‌های عرفی برخی از بزرگان درباره تفکیک جنسیتی، اظهار نظرهای شخصی این بزرگواران تلقی می‌شود که حتی برای مقلدان ایشان نیز استنادپذیری ندارد و عموم مقلدان نیز در تعیین مصادیق باید به عرف رجوع کنند. برخی از معتقدان به تفکیک جنسیتی، عریضه‌های خود را به پای «ستاد اسلامی شدن دانشگاه‌ها» و «سند دانشگاه اسلامی» می‌نویسند، اما شورای اسلامی شدن دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی ماموریت خود را چنین می‌داند: «شورای اسلامی شدن دانشگاهها قوه عاقله ای است که با درک صحیح و جامع از ابعاد مفهوم اسلامی شدن دانشگاهها و مراکز آموزشی و شناخت دقیق از وضعیت موجود این حوزه، اقدام به تدوین سیاستها، راهبردها و برنامه‌های مناسب نموده و با نظارت کمی و کیفی بر حسن انجام برنامه‌ها، دستگاهها و نخبگان را در طی این فرآیند، راهبری می‌نماید.» همچنین این شورا در پایگاه خود سندی با عنوان «سند دانشگاه اسلامی» منتشر نموده است. طبق تعریف شورای اسلامی شدن دانشگاه ها اصول دانشگاه اسلامی عبارتند از: اصول عمومی ـ اهتمام به علم و دانش و اعتقاد به تأثیر بنیادی و قطعی آن در اداره صحیح جامعه و تأمین رفاه و سعادت مردم و رشد و توسعه متوازن. ـ اهمیت داشتن فکر و اندیشه و وجود آزادی برای تحقق و نقد و بررسی آراء و نظریات گوناگون. ـ داشتن آگاهی از مسایل ومباحث فکری واجتماعی در عرصه سیاسی جامعه و مشارکت در صحنه زندگی اجتماعی و ایفای نقش در آن. ـ شناخت سنتها و مفاهیم اخلاقی، ارزشی و فرهنگی جامعه. اصول اختصاصی ـ دانشگاه اسلامی دانشگاهی است که در آن: ـ بینش توحیدی بر تمامی شئون دانشگاه و تفکر و اندیشه دانشگاهیان حاکمیت دارد و علم‌آموزی به منزلة یک عبادت در جهت ایجاد و تقویت این نگرش ایفای نقش می‌کند. ـ محیطی سرشار از معنویت و مکارم اخلاق به منظور رشد و تعالی فردی و تربیت صحیح و تزکیه و تعلیم نفوس ایجاد می‌شود و حیات و شخصیت معنوی و اخلاقی افراد اعتلا می‌یابد. ـ افراد در پرتو معارف اسلامی با احساس تعهد و مسؤولیت نسبت به رشد و تعالی جامعه و تحقق اهداف و ارزشهای اسلامی در فعالیت‌های اجتماعی مشارکت می‌جویند. بنابراین بر اساس سند دانشگاه اسلامی نیز نمی‌توان این نگاه قشری گرایانه مدعیان اسلامی سازی دانشگاه را توجیه کرد. نباید به فراموشی سپرد که از مهم‌ترین منتقدان نگاه قشری گرایانه به اسلامی سازی دانشگاه‌ها امام خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای بوده‌اند. دکتر علی شیخ الاسلامی که زمانی ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی را برعهده داشته در بیان خاطرات خود می‌گوید: «در سالهای ابتدایی و اولیه انقلاب اسلامی برخی از دانشجویان و چه بسا استادان فکر می کردند یکی از کارهایی که باید در دانشگاه انجام بگیرد این است که میان دانشجویان دختر و پسر که در یک کلاس هستند حداقل یک فاصله باشد و چادری یا دیواری بکشند؛ برای نمونه در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران که من مسئولیت آن را بر عهده داشتم بدون اطلاع قبلی من یکی از کلاس های گروه فلسفه را انتخاب کردند و دیوار چوبی کوتاهی میان محل نشستن خواهران و برادران کشیدند و بعد که من خبردار شدم صراحتاً مخالفت کردم. مسئله به دانشگاه کشیده شد که نظر دانشگاه را بپرسند. دانشگاه هم از خود من سئوال کردند که نظر شما چیست؟ گفتم من موافقتی با این امر ندارم و چون خانم فاطمه طباطبایی دانشجوی رشته فلسفه دانشگاه تهران بودند مسئله را با ایشان مطرح کردم اما قبل از اینکه از ایشان جواب بگیرم، اواسط هفته از دفتر مرحوم حاج احمد آقای خمینی به من تلفن شد که نظر امام این نیست و بگویید دیوار را بردارند و چنین کاری نکنند و ما این نظر را اعلام کردیم. ایشان نظر امام را با این محتوا و تعبیر اعلام کردند که چون چنین امری در عالم اسلام سابقه ندارد و به ما چنین دستوری نداده اند، بنابراین کاری که در اسلام سابقه ای ندارد ما نباید نسبت به آن امر مبادرتی داشته باشیم. با همین جملات کوتاه ایشان به مسئله خاتمه دادند و همه در مقام اطاعت برآمدند و دیوار برداشته شد و اوضاع به حال عادی بازگشت. آیت الله خامنه ای که رئیس جمهور وقت و خطیب نماز جمعه تهران بودند جمعه همان هفته ضمن خطبه های نماز جمعه تهران اعلام کردند که در یکی از دانشگاه ها چنین قصدی بوده و حضرت امام(ره) با آن موافق نبوده اند و به همین دلیل موضوع منتفی شده است.» مقام معظم رهبری نیز در تعریف اسلامی کردن دانشگاه‌ها می‌فرمایند: «اسلامی‌کردن دانشگاه‏ها یک معنای عمیق و وسیع و جامعی دارد، و به اعتقاد من، از نان شب برای دانشگاه‏ها واجب‌تر است. اگر بخواهید دانشگاه، علمی هم بشود، باید اسلامی بشود؛ از شاخصه‏های اسلامی شدن، علمی شدن و عمیق شدن است، خودباور بودن استاد و دانشجو است، اتکا به نفس داشتن استاد و دانشجو است. همه مسئله این نیست که حالا یکی با آستین کوتاه بیاید، یکی با چهار تار موی پیدا بیاید. مسائل اسلامی کردن که این نیست. البته یکی از خصوصیات دانشگاه اسلامی این است که تدین در آن وجه غالب است؛ چون جامعه ما جامعه اسلامی است و تدین در آن، وجه غالب است.» باری، هرچند برخی به استناد مصوبه صد و بیست و یکمین جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی در ششم مرداد سال ۶۶ بر لزوم طرح تفکیک جنسیتی تأکید می‌کنند نمی‌توان گفت تفکیک جنسیتی به صورتی که در دانشگاه‌ها مطرح است از اولویت ها و استثنائات نظام اسلامی است و بر فرض که طرح تفکیک جنسیتی در دستور کار دولتی باشد نباید آن را به دانشگاه ها اختصاص داد و باید در پی تفکیک جنسیتی در بیمارستان ها، فروشگاه های بزرگ، تفرجگاه ها و دیگر اماکن عمومی نیز بود!
  • منصوره صامتی


سخنگوی وزارت امور خارجه:
با تأسی از مقام عالی وزارت فیس‌بوک باز شدم!

سخنگو و رئیس مرکز دیپلماسی عمومی دلیل خود را جهت عضویت در فیس‌بوک  بیان کرده است.

خبرگزاری فارس: با تأسی از مقام عالی وزارت فیس‌بوک باز شدم! 

به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس به نقل از سایت ندای انقلاب، مرضیه افخم سخنگو و رییس دیپلماسی عمومی وزارت امورخارجه در صفحه شخصی خود در یک شبکه اجتماعی نوشت: سوالات زیادی در مورد مدیریت این صفحه دریافت شده است که می باید به عرض برسانم که این صفحه شخصی اینجانب مرضیه افخم می باشد که با تاسی از اقدام پیشروانه مقام عالی وزارت، جناب آقای دکتر ظریف تصمیم بر ایجاد این صفحه گرفتم.

وی در ادامه گفته است که تلاش خواهم کرد در فرصت مناسب و حتی المقدور به سوالاتی که در قالب پیام خصوصی برایم ارسال شده است بصورت شخصی و خصوصی پاسخ بگویم. همچنین بنا دارم تا با استفاده از رسانه ها و شبکه های اجتماعی از افکار، نظرات و توانمندیهای هموطنان استفاده کنم. عرصه سیاست خارجی عرصه تامین حداکثری منافع ملی با حفط اصول مترقی نظام می باشد و در این راستا نظرات و مساعدت فکری تک تک شهروندان و هموطنان عزیز، حائز اهمیت شایانی است.

افخم در پایان مطلب خود هم خواستار رعایت ادب مخاطبان خود شد و نوشت: موضوع آخر اینکه در این صفحه اصل بر آزادی بیان عدم حذف هر گونه پیشنهاد، اظهار نظر و شکوائیه ای می باشد مشروط بر اینکه جانب ادب رعایت شده باشد. از حسن توجه شما سپاسگزارم.

  • منصوره صامتی

از فهمیدن تو می ترسند!

منصوره صامتی |
دشمنان از فهمیدن تو می ترسند.از گاو که گنده تر نمیشوی می دوشنت و از اسب که دونده تر نمیشوی سوارت میشوند و از خر که قوی تر نمیشوی بارت میکنند. انها از فهمیدن تو میترسند.
  • منصوره صامتی

نخستین سوسیالیست

منصوره صامتی |
مارکس می‌گوید: ؛در یک جامعه طبقاتی ثروت در سویی انباشته می‌شود و فقر و گرسنگی و فلاکت در سوئی دیگر در حالیکه مولد ثروت طبقه محروم است ؛ و مولا علی می‌گوید؛ قصری برپا نمی‌شود مگر آن‌که هزاران نفر فقیر گردند؛ نزدیکی‌های بسیاری میان این دو نظریه وجود دارد آیامی‌توان در تاریخ از مولا علی به عنوان نخستین سوسیالیست جهان نام برد و نیز از سلمان پارسی‌ها و اباذر غفاری‌ها؟.
  • منصوره صامتی

سال ها دل طلب ((جام جم)) از ما می کرد 
یک ((رسیور)) دو سه تا ((دیش)) تمنا می کرد ! 
فارغ از سرعت اینترنتمان ، این ((ارشاد)) 
سایت محبوب مرا ، فیلتر بیجا می کرد !!
گشته این جامعه کمپ مد و آرایشگاه 
دل که دید ((عرضه)) زیاد است ، ((تقاضا)) می کرد 
این رسومی که نهادیم سر راه نکاح 
بستری بود که ابلیس در آن جا می کرد 
مشکل خویش بر پیر مغان بردیم دوش 
داشت کنسرت و نماهنگ تماشا می کرد ! 
گفتیم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم ؟ 
گفت آنروز که در جامعه غوغا می کرد 
بس که در شهر عیان گشته ، مصادیق فساد 
یوسف ار بود کنون ، میل زلیخا می کرد ! 
بهر توجیه ز تاریخ برایم می گفت ، 
قصه سرکشی آدم و حوا می کرد 
خواستم رخصت و از محضر وی دور شدم 
او که بیش از همگان دعوی تقوی می کرد 
از خدا باز نمودم طلب ((صبر جمیل)) 
زآنچه این نفس پر از وسوسه با ما می کرد 
صبر بایست که لذات فریبنده دهر 
کی مساوات به یک ((حوری زیبا)) می کرد ؟! 
خودمانیم ، ولی در ته دل زمزمه ای 
((سیلی نقد به از نسیه ی حلوا )) می کرد !!
شعر از امیر حسین مانیان 

  • منصوره صامتی

عشق دور کمری!!

منصوره صامتی |

روزگاریست همه عرض بدن می خواهند.

..

 همه از دوست فقط چشم و دهن می خواهند... 

دیو هستند ولی مثل پری می پوشند...

گرگ هایی که لباس پدری می پوشند... 

آنچه دیدند به مقیاس نظر می سنجند...

عشق ها را همه با دور کمر می سنجند... 

خوب طبیعیست که یکروزه به پایان برسد...

عشق هایی که سر پیچ خیابان برسد...

  • منصوره صامتی