بحث اینترنتی با موضوع" تفکیک جنسیتی دانشگاه!"
منصوره صامتی |
سلام دوستان ! خوشحالم که در این بحث با شما مشارکت می کنم .جناب سجاد غلامی در این بحث شرکت کردند و مطالب خوبی مطرح کردند
اگر موافق باشید ، موضوع بحث را به سه موضوع تقسیم می کنیم :
اول :
"اسلامی کردن دانشگاهها" ؛معنا و مفهوم ، فرآیند آن ، مقدمات و ملزومات این امر ، عناصر و مولفه های آن .
دوم : اجرای طرح "تفکیک جنسیتی" در دانشگاهها تحت عنوان بخشی از فرآیند اسلامی کردن دانشگاهها .
سوم : دانشگاه "تک جنسیتی" ؛ آری یا نه ؟ مزایا و مضرات ؛ محاسن و معایب (جدا از ایجاد هرگونه ارتباط و پیوند میان آن با موضوع اسلامی کردن دانشگاهها ) بحث را به همین ترتیبی که بیان شد دنبال می کنیم . به نظر من نمی توان از دانشگاه صحبت کرد ، اما به اهمیت جایگاه آن واقف نبود و نمی توان برای دانشگاه برنامه ریزی نمود در حالی که از مختصات محیط آن اگاه نبود و نسبت به کارکرد های این نهاد آموزشی-فرهنگی غافل بود . دانشگاه در واقع ضربان سنج حیات یک جامعه است ، در این نوار فعال یا راکد است که می توان آیینه تمام نمای زندگی یک ملت را در فرادید نهاده و در آن به تماشای آینده پربار آن پرداخت یا نه ، نظاره گر آینده رقت آور آن بود . دانشگاه نقطه اصلی هر جامعه و کشوری است . یه حق "اگر دانشگاه اصلاح شود ، آینده آن جامعه اصلاح و اگر دانشگاه فاسد شود ، سرنوشت آن جامعه تباه خواهد شد" . بحث را از "اسلامی کردن دانشگاهها" آغاز می کنیم . براستی اسلامی کردن دانشگاهها به چه معنی است که به فرموده مقام معظم رهبری (دامت برکاته) از "نان شب" هم برای دانشگاه واجب تر است ؟؟ پاسخ به این سوال را می توان در فرمایشات معظم له جستجو کرد که ایشان در بیانات خود به صورت مشروح و مبسوط به چهارچوب اصلی آن اشاره کرده اند . از مجموع نقطه نظرات "حضرت آقا" می توان به این نتیجه رسید که اسلامی کردن دانشگاهها ، آرمانی از آرمانهای نظام جمهوری اسلامی است که در پائین ترین سطح آن ، می توان به موارد زیر اشاره کرد : غالب شدن فضای خودباوری و اعتماد به نفس ؛ خداباوری و دین باوری ؛ تدین و اخلاق ؛ عمق بخشی به آگاهی ها و معرفت های دینی ؛ تعبد و تقید به احکام اسلامی ؛ افزایش عمق و بصیرت دینی ؛ قدرت فهم و تحلیل دانشجو در مسائل سیاسی ؛ در کنار حاکم شدن فضای تلاش ، امید ، علم پزوهی و خلاقیت در دانشگاه ها . در سطوح بالاتر از این آرمان ، می توان به اصلاح ساختار های نظام آموزشی در جهت تعلیم و تربیت به معنی واقعی کلمه آن ، و همچنین اهتمام ویزه به "اسلامی کردن علوم" و "نهظت تولید علم" اشاره کرد به نحوی که خروجی آن ؛ تحویل دانشمندی مومن ، متخصصی فاضل و عنصری آگاه ، مفید و فعال و کارآمد در خدمت به جامعه و آرمانهای نظام جمهوری اسلامی باشد . در اینجا برای روشن شدن مفهوم "اسلامی کردن علوم" که از مولفه های اصلی و واقعی اسلامی کردن دانشگاههاست ؛ می خواه بحثی تاریخی-تحلیلی داشته باشم : در قرون گذشته که اروپا دوران تاریک و عاری از علم و فرهنگ و دانش خود را سپری می کرد ، عمده کشور های اسلامی در دوران شکوفایی و اوج تمدن اسلامی خود قرار داشتند . به تدریج و ینا به عللی که در اینجا مجال آن بحثها نیست ، تمدن شکوهمند علمی اسلامی رو به اضمحلال نهاد و همزمان در آن سو ، اروپائیان با آغاز "نهظت ترجمه" ی علم از کشور های اسلامی ، به دنبال زدودن جهل حاکم بر فرهنگ خود ( که از جانب کلیسا و به نام دین بر جامعه آن روز اروپا تحمیل شده بود ) برآمد که نتیجه آن به مرور به "انقلاب صنعتی" در اروپا منتهی شد . بعد از آن با پیدایش پدیده استعمار که آن هم حاصل تفوق علمی آن روز اروپا بر سایر کشور ها از جمله کشور های اسلامی بود ؛ این فرآیند شدت بیشتری به خود گرفته و از آن تاریخ به بعد است که اروپا ، بنا به عللی که به آن اشاره ای مختصر شد ، در مسیر سکولار کردن علم قدم می نهد و به دنبال جدا کردن "علم" از "دین" بر می آید . "دین" (استبداد کلیسایی) که به راستی افیون جامعه بود و عامل سالها عقب ماندگی آنان در اعصار گذشته . با آغاز پیدایش مقوله روشنفکری برای اولین بار در فرانسه تحت عنوان «انتلکتوئل» که بی تاثیر بر خارج کردن اروپا از سیطره سیاه و خشن و خرافی مذهب کلیسایی نبود [ که دانشمندان را می کشت و مکتشف و مخترع را محاکمه می کرد و کتاب های علمی را می سوزاند ] و ورود آن از اروپا به سایر کشور ها از جمله کشور های اسلامی ، که حالا از عقب ماندگی علمی رنج می بردند ؛ روشنفکر غرب زده اسلامی ، بدون توجه به مفهوم و کارکرد دین خود (اسلام) در پیدایش فرهنگ و تمدن علمی ، با روشنفکر آن روز اروپایی هم صدا شد و همانند او ، "دین" را عامل عقب ماندگی آن روز جامعه خود معرفی می کرد !! با پیدایش این زمینه و با توجه به آن پیشینه ، اروپا در مسیر "سکولار کردن علوم" قدم نهاد و درصدد جدا کردن مقوله "علم" از "دین" برآمد . از علوم انسانی گرفته که ریشه های آن به مکاتب مادی و بشری ناشی از اوهاماتی است که جهان بینی و انسان شناسی او را تشکیل می دهد تا سکولار کردن علوم طبیعی و علوم انتزاعی که بر مفاهیم مجرد ذهنی تکیه دارد . حال دوست من ، باید موضوع "اسلامی کردن دانشگاهها" را ، با توجه به جبران این ضایعه معنا و مفهوم کرد . که در آن ، از اصلاح نوع نگاه خود به مقوله علم گرفته تا اصلاح ساختارها و چرخه معیوب تولید آن ، تا معکوس کردن روند نهظت ترجمه با آغاز "نهظت تولید علم" را شامل می شود . از دید اسلام ، ممکن است که ما دانشمند و عالم سکولار داشته باشیم اما علم سکولار نداریم . علم هرچه هست اسلامی است از علوم مهندسی و طبیعی گرفته تا علوم پایه ، از علوم انسانی گرفته تا سایر و همه علوم . چون علم به صورت کلی رابطه ای است مجهول بین مخلوقات الهی که عالم با کشف و بهره مندی از آن ، هماهنگ با نظام هستی در خدمت اهداف آفرینش قدم بر می دارد . "اقرا و ربک الاکرم .. الذی علم ما لم یعلم .. یعنی علم وسیله کرامت انسانهاست .. باید با این دید به موضوع "اسلامی کردن دانشگاهها" نگریست . بحث دوم : اجرای طرح "تفکیک جنسیتی در دانشگاهها" تحت عنوان بخشی از فرآیند اسلامی کردن دانشگاهها !!! من اجرای این طرح و پیوند آن به مقوله اسلامی کردن دانشگاهها را ، حقیقتا ظلم به این "آرمان بزرگ" می دانم و آنرا نقطه آغاز انحراف و عدول از آن . چرا که می تواند موضوع را از اصل خود منحرف کرده و آن را تحت شعاع خود قرار دهد . آری ؛ دوستان اگر شما به این نتیجه رسیده اید که بر اساس فلان تحقیقات و کاووش های علمی و بنابر فلان دلایل و شوهد پزوهشی ( نه استناد به فلان حرف مرجع) باید دانشگاه را تک جنسیتی نمود ؟! بسیار خب ، اقدام کنید ! ولی پیوندی میان آن و "اسلامی کردن دانشگاهها" یرقرار نساخته و حداقل آنرا تحت عنوان "اخلاقی کردن دانشگاهها" ! ( البته به زعم خود ) عنوان داشته تا موجب انحراف از اصل نشود . چرا که اسلامی کردن دانشگاهها که رسالت تاریخی و کنونی ماست برای ایجاد دوباره تمدن جهانی و شکوهمند اسلامی ، مفهومی بس عمیق تر ، زرف تر و بلند تر و والاتر دارد . الته اینجانب را اعتقاد برآن است که عده ای عامدا با طرح مسائلی اینچنین درصدد غالب کردن حاشیه بر متن بوده و از این طریق ، نسل امروز و فردای ما را از تحقق آن حقیقت فاخر و زیبا و پربرکت محروم بسازد . اما بحث سوم : دانشگاه تک جنسیتی ؛ آری یا نه ؟ ( فارغ از ارتباط آن با آرمان اسلامی کردن دانشگاهها ) : به نظر من اگر بنا بر مطرح کردن مقوله تفکیک جنسیتی در دانشگاهها باشد ، باید آنرا صرفا در این حوزه مطرح کنند و به بحث و تبادل نظر پرداخت . آنچه که در آغاز در باب اهمیت دانشگاه و دانشجو آمد ، در اینجا باید لحاظ شده و باید دانست که دانشجو ، تعیین کننده فردای جامعه خواهد بود . دانشجو ضمن حضور در دانشگاه ( جامعه ای کوچک متشکل از عناصر اصلی یک جامعه یعنی زن و مرد ) از یک سو با تحرک و نشاط و پویایی تحت یک مدیریت علمی (نه سیاسی!) باید به سلاح علم مجهز شده و از سویی دیگر در همان محیط به تربیت اخلاقی و دینی خود همت گمارد .و از دیگر سو ، با اموختن "مهارت های زندگی" و "اجتماعی" خصوصا "مهارت های ارتباطی صحیح " با دیگران از جمله با نوع مخالف خود که نیمی از جمعیت جامعه ای را تشکیل می دهد که وی بعد از آن باید تعامل سازنده با او داشته باشد ، خود را آماده سازد . دراین راستا باید محیط دانشگاه را از رذائل و مفاسد اخلاقی پیراست و مانع از بروز و ظهور و پیدایش آن شد نه راه علاج را در حذف جنس مخالف دید !! هر برنامه ریزی که برای دانشگاه صورت می پذیرد باید متناسب با درک صحیح و عینی از محیط آن باشد و باید با توجه به واقعیت موجود آن صورت بگیرد . چگونه است که ما معتقد به کارکرد موثر دین در اداره صحیح جامعه در تماممی شئونات آن و حتی در اداره حکومت و نظام و بسی بالاتر از آن در اصلاح ساختارها و مدیریت جهانی هستیم ولی یه کارکرد دین در مدیریت صحیح جامعه ای کوچک متشکل از زن و مرد در جهت بهره مندی از منافع آن و ممانعت از مفاسد احتمالی آن به نام دانشگاه ، نیستیم ؟! من حتی این را فرصتی برای مدیران فرهنگی می دانم که در عرصه دین پزوهی می توان با استفاده از کارکرد های دین در اداره فرهنگی فضای دانشگاهها ، به یافته های علمی جدیدی دست پیدا کنند که آن را بتوان برای جامعه بکار برد . دیگر مجال نبود که وارد بحث رایج شدن نگاه جنسیتی افراد در جامعه ، بویزه در بین مدیران فردا که دانشجویان امروز ما می باشند ، شوم چرا که معتقدم جامعه ایران به واسطه عللی تاریخی و مذهبی مبتلا به نگاهی جنسیتی شده است و تک جنسیتی کردن دانشگاهها را تشدید کننده این نوع از نگاه در جامعه می دانم . بحث طولانی شد ، خودم خسته شدم شما رو نمی دونم !! ممنون که تحمل نمودید به امید فردایی بهتر .
دوم : اجرای طرح "تفکیک جنسیتی" در دانشگاهها تحت عنوان بخشی از فرآیند اسلامی کردن دانشگاهها .
سوم : دانشگاه "تک جنسیتی" ؛ آری یا نه ؟ مزایا و مضرات ؛ محاسن و معایب (جدا از ایجاد هرگونه ارتباط و پیوند میان آن با موضوع اسلامی کردن دانشگاهها ) بحث را به همین ترتیبی که بیان شد دنبال می کنیم . به نظر من نمی توان از دانشگاه صحبت کرد ، اما به اهمیت جایگاه آن واقف نبود و نمی توان برای دانشگاه برنامه ریزی نمود در حالی که از مختصات محیط آن اگاه نبود و نسبت به کارکرد های این نهاد آموزشی-فرهنگی غافل بود . دانشگاه در واقع ضربان سنج حیات یک جامعه است ، در این نوار فعال یا راکد است که می توان آیینه تمام نمای زندگی یک ملت را در فرادید نهاده و در آن به تماشای آینده پربار آن پرداخت یا نه ، نظاره گر آینده رقت آور آن بود . دانشگاه نقطه اصلی هر جامعه و کشوری است . یه حق "اگر دانشگاه اصلاح شود ، آینده آن جامعه اصلاح و اگر دانشگاه فاسد شود ، سرنوشت آن جامعه تباه خواهد شد" . بحث را از "اسلامی کردن دانشگاهها" آغاز می کنیم . براستی اسلامی کردن دانشگاهها به چه معنی است که به فرموده مقام معظم رهبری (دامت برکاته) از "نان شب" هم برای دانشگاه واجب تر است ؟؟ پاسخ به این سوال را می توان در فرمایشات معظم له جستجو کرد که ایشان در بیانات خود به صورت مشروح و مبسوط به چهارچوب اصلی آن اشاره کرده اند . از مجموع نقطه نظرات "حضرت آقا" می توان به این نتیجه رسید که اسلامی کردن دانشگاهها ، آرمانی از آرمانهای نظام جمهوری اسلامی است که در پائین ترین سطح آن ، می توان به موارد زیر اشاره کرد : غالب شدن فضای خودباوری و اعتماد به نفس ؛ خداباوری و دین باوری ؛ تدین و اخلاق ؛ عمق بخشی به آگاهی ها و معرفت های دینی ؛ تعبد و تقید به احکام اسلامی ؛ افزایش عمق و بصیرت دینی ؛ قدرت فهم و تحلیل دانشجو در مسائل سیاسی ؛ در کنار حاکم شدن فضای تلاش ، امید ، علم پزوهی و خلاقیت در دانشگاه ها . در سطوح بالاتر از این آرمان ، می توان به اصلاح ساختار های نظام آموزشی در جهت تعلیم و تربیت به معنی واقعی کلمه آن ، و همچنین اهتمام ویزه به "اسلامی کردن علوم" و "نهظت تولید علم" اشاره کرد به نحوی که خروجی آن ؛ تحویل دانشمندی مومن ، متخصصی فاضل و عنصری آگاه ، مفید و فعال و کارآمد در خدمت به جامعه و آرمانهای نظام جمهوری اسلامی باشد . در اینجا برای روشن شدن مفهوم "اسلامی کردن علوم" که از مولفه های اصلی و واقعی اسلامی کردن دانشگاههاست ؛ می خواه بحثی تاریخی-تحلیلی داشته باشم : در قرون گذشته که اروپا دوران تاریک و عاری از علم و فرهنگ و دانش خود را سپری می کرد ، عمده کشور های اسلامی در دوران شکوفایی و اوج تمدن اسلامی خود قرار داشتند . به تدریج و ینا به عللی که در اینجا مجال آن بحثها نیست ، تمدن شکوهمند علمی اسلامی رو به اضمحلال نهاد و همزمان در آن سو ، اروپائیان با آغاز "نهظت ترجمه" ی علم از کشور های اسلامی ، به دنبال زدودن جهل حاکم بر فرهنگ خود ( که از جانب کلیسا و به نام دین بر جامعه آن روز اروپا تحمیل شده بود ) برآمد که نتیجه آن به مرور به "انقلاب صنعتی" در اروپا منتهی شد . بعد از آن با پیدایش پدیده استعمار که آن هم حاصل تفوق علمی آن روز اروپا بر سایر کشور ها از جمله کشور های اسلامی بود ؛ این فرآیند شدت بیشتری به خود گرفته و از آن تاریخ به بعد است که اروپا ، بنا به عللی که به آن اشاره ای مختصر شد ، در مسیر سکولار کردن علم قدم می نهد و به دنبال جدا کردن "علم" از "دین" بر می آید . "دین" (استبداد کلیسایی) که به راستی افیون جامعه بود و عامل سالها عقب ماندگی آنان در اعصار گذشته . با آغاز پیدایش مقوله روشنفکری برای اولین بار در فرانسه تحت عنوان «انتلکتوئل» که بی تاثیر بر خارج کردن اروپا از سیطره سیاه و خشن و خرافی مذهب کلیسایی نبود [ که دانشمندان را می کشت و مکتشف و مخترع را محاکمه می کرد و کتاب های علمی را می سوزاند ] و ورود آن از اروپا به سایر کشور ها از جمله کشور های اسلامی ، که حالا از عقب ماندگی علمی رنج می بردند ؛ روشنفکر غرب زده اسلامی ، بدون توجه به مفهوم و کارکرد دین خود (اسلام) در پیدایش فرهنگ و تمدن علمی ، با روشنفکر آن روز اروپایی هم صدا شد و همانند او ، "دین" را عامل عقب ماندگی آن روز جامعه خود معرفی می کرد !! با پیدایش این زمینه و با توجه به آن پیشینه ، اروپا در مسیر "سکولار کردن علوم" قدم نهاد و درصدد جدا کردن مقوله "علم" از "دین" برآمد . از علوم انسانی گرفته که ریشه های آن به مکاتب مادی و بشری ناشی از اوهاماتی است که جهان بینی و انسان شناسی او را تشکیل می دهد تا سکولار کردن علوم طبیعی و علوم انتزاعی که بر مفاهیم مجرد ذهنی تکیه دارد . حال دوست من ، باید موضوع "اسلامی کردن دانشگاهها" را ، با توجه به جبران این ضایعه معنا و مفهوم کرد . که در آن ، از اصلاح نوع نگاه خود به مقوله علم گرفته تا اصلاح ساختارها و چرخه معیوب تولید آن ، تا معکوس کردن روند نهظت ترجمه با آغاز "نهظت تولید علم" را شامل می شود . از دید اسلام ، ممکن است که ما دانشمند و عالم سکولار داشته باشیم اما علم سکولار نداریم . علم هرچه هست اسلامی است از علوم مهندسی و طبیعی گرفته تا علوم پایه ، از علوم انسانی گرفته تا سایر و همه علوم . چون علم به صورت کلی رابطه ای است مجهول بین مخلوقات الهی که عالم با کشف و بهره مندی از آن ، هماهنگ با نظام هستی در خدمت اهداف آفرینش قدم بر می دارد . "اقرا و ربک الاکرم .. الذی علم ما لم یعلم .. یعنی علم وسیله کرامت انسانهاست .. باید با این دید به موضوع "اسلامی کردن دانشگاهها" نگریست . بحث دوم : اجرای طرح "تفکیک جنسیتی در دانشگاهها" تحت عنوان بخشی از فرآیند اسلامی کردن دانشگاهها !!! من اجرای این طرح و پیوند آن به مقوله اسلامی کردن دانشگاهها را ، حقیقتا ظلم به این "آرمان بزرگ" می دانم و آنرا نقطه آغاز انحراف و عدول از آن . چرا که می تواند موضوع را از اصل خود منحرف کرده و آن را تحت شعاع خود قرار دهد . آری ؛ دوستان اگر شما به این نتیجه رسیده اید که بر اساس فلان تحقیقات و کاووش های علمی و بنابر فلان دلایل و شوهد پزوهشی ( نه استناد به فلان حرف مرجع) باید دانشگاه را تک جنسیتی نمود ؟! بسیار خب ، اقدام کنید ! ولی پیوندی میان آن و "اسلامی کردن دانشگاهها" یرقرار نساخته و حداقل آنرا تحت عنوان "اخلاقی کردن دانشگاهها" ! ( البته به زعم خود ) عنوان داشته تا موجب انحراف از اصل نشود . چرا که اسلامی کردن دانشگاهها که رسالت تاریخی و کنونی ماست برای ایجاد دوباره تمدن جهانی و شکوهمند اسلامی ، مفهومی بس عمیق تر ، زرف تر و بلند تر و والاتر دارد . الته اینجانب را اعتقاد برآن است که عده ای عامدا با طرح مسائلی اینچنین درصدد غالب کردن حاشیه بر متن بوده و از این طریق ، نسل امروز و فردای ما را از تحقق آن حقیقت فاخر و زیبا و پربرکت محروم بسازد . اما بحث سوم : دانشگاه تک جنسیتی ؛ آری یا نه ؟ ( فارغ از ارتباط آن با آرمان اسلامی کردن دانشگاهها ) : به نظر من اگر بنا بر مطرح کردن مقوله تفکیک جنسیتی در دانشگاهها باشد ، باید آنرا صرفا در این حوزه مطرح کنند و به بحث و تبادل نظر پرداخت . آنچه که در آغاز در باب اهمیت دانشگاه و دانشجو آمد ، در اینجا باید لحاظ شده و باید دانست که دانشجو ، تعیین کننده فردای جامعه خواهد بود . دانشجو ضمن حضور در دانشگاه ( جامعه ای کوچک متشکل از عناصر اصلی یک جامعه یعنی زن و مرد ) از یک سو با تحرک و نشاط و پویایی تحت یک مدیریت علمی (نه سیاسی!) باید به سلاح علم مجهز شده و از سویی دیگر در همان محیط به تربیت اخلاقی و دینی خود همت گمارد .و از دیگر سو ، با اموختن "مهارت های زندگی" و "اجتماعی" خصوصا "مهارت های ارتباطی صحیح " با دیگران از جمله با نوع مخالف خود که نیمی از جمعیت جامعه ای را تشکیل می دهد که وی بعد از آن باید تعامل سازنده با او داشته باشد ، خود را آماده سازد . دراین راستا باید محیط دانشگاه را از رذائل و مفاسد اخلاقی پیراست و مانع از بروز و ظهور و پیدایش آن شد نه راه علاج را در حذف جنس مخالف دید !! هر برنامه ریزی که برای دانشگاه صورت می پذیرد باید متناسب با درک صحیح و عینی از محیط آن باشد و باید با توجه به واقعیت موجود آن صورت بگیرد . چگونه است که ما معتقد به کارکرد موثر دین در اداره صحیح جامعه در تماممی شئونات آن و حتی در اداره حکومت و نظام و بسی بالاتر از آن در اصلاح ساختارها و مدیریت جهانی هستیم ولی یه کارکرد دین در مدیریت صحیح جامعه ای کوچک متشکل از زن و مرد در جهت بهره مندی از منافع آن و ممانعت از مفاسد احتمالی آن به نام دانشگاه ، نیستیم ؟! من حتی این را فرصتی برای مدیران فرهنگی می دانم که در عرصه دین پزوهی می توان با استفاده از کارکرد های دین در اداره فرهنگی فضای دانشگاهها ، به یافته های علمی جدیدی دست پیدا کنند که آن را بتوان برای جامعه بکار برد . دیگر مجال نبود که وارد بحث رایج شدن نگاه جنسیتی افراد در جامعه ، بویزه در بین مدیران فردا که دانشجویان امروز ما می باشند ، شوم چرا که معتقدم جامعه ایران به واسطه عللی تاریخی و مذهبی مبتلا به نگاهی جنسیتی شده است و تک جنسیتی کردن دانشگاهها را تشدید کننده این نوع از نگاه در جامعه می دانم . بحث طولانی شد ، خودم خسته شدم شما رو نمی دونم !! ممنون که تحمل نمودید به امید فردایی بهتر .
این مطلب ونظراتش واقعا طولانی بودن ومن از کنارش با آرامش رد میشم.
خانم صامتی در ضمن بنده حقیر نیز کنکوری هستم.
از ماهم گاه گاهی بپرسید. حسودیمون شد خب!!!!!!!!!