رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"
و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :
ما ازین قرن نخواهیم گذشت ما ازین قرن نخواهیم گریخت با قطاری که دگران ساخته اند هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران و به قرن دگران مگر انگیزه و عشق ، مگر اندیشه و علم ، مگر آیینه و صلح و تقلا و تلاش بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...
... از بچگی عاشق مطالعه بودم . مدام سرم توی کتابا بود . کتاب هایی با موضوعات مختلف ، در مقاطع و سنین مختلف ... تقریبا از هر دری می خوندم ! اینقدر که به مطالعه پراکنده هر کتابی که به دستم می رسید ، اهمیت می دادم ، به درس و مشقم ، نه !
یه روز که غرق در مطالعه بود ، یه مرتبه سایه ی سنگین یکی رو بالاسرم حس کردم ؛ صورتمو که برگردوندم ، دیدم بابام با حالتی از تعجب به عنوان کتاب خیره شده ؛ البته بعدها من به پدرم حق می دادم ... عنوان کتاب به قدر کافی غلط انداز بود و کافی بود که حساسیت لازم رو برای هر پدر و مادری ایجاد کنه ... کتابی با عنوان "زن ، مرد ، ارتباط" ، نوشته ی جان گری !
کتابی در مورد روابط زوجین و تحلیل ساده و قابل فهم اون ، از دیدگاه روانشناسی که نویسنده ی اون ، قبل تر با همین موضوع ، کتاب معروف "زنان ونوسی و مردان مریخی" رو نوشته بود.
هیچی دیگه ؛ چشم شماها روز بد نبینه ! در همون لحظه چنان سیلی از پدر جان خوردم که نگو ؛ برق از چشام پرید ... ارتباط با جنس مخالف ؟ یه تابوی اجتماعی بود ؛ چرا که روابط دو جنس در اون دوره و زمونه ، صرفا در قالب ازدواج می گنجید و معنی نداشت که غیر از اون دو جنس مخالف با هم در ارتباط باشن !!
بنده هم که هنوز پشت لبم سبز نشده بود ... کو تا ازدواج ؟!
یادش بخیر ! نمی دونم حیای کودکانه و معصومانه ی من بود یا ابهت پدر ، که مانع شد در مورد محتوای کتاب توضیح بدم ؛ چرا که عنوانی که برای این کتاب انتخاب شده بود ، به نظر من با کج سلیقگی ، بیشتر به هنجار شکنی متصور می شد تا یک مطلب کاملا علمی در رابطه با روابط زوجین !
اون روز لال مونی گرفتم و هیچی نگفتم.
یادمه درست عصر فردای همون روز بود که دیدم پدرم طبق معمول ، یه هفته نامه خبری که مربوط به محل کارش می شد ، دست اش گرفته و یکی از مطالب اون رو با ذوق و شوق خیلی زیاد ، داره برای مامانم می خونه.
من که کنجکاو شده بودم ، بعد از مطالعه ی پدر سراغ هفته نامه رفتم.
مطلبی که پدرم رو سر شوق آورده بود ، چند نکته و توصیه ی مفید در بهبود روابط همسران بود که در آخرش با خط ریز نوشته شده بود :
منبع : کتاب "زن ، مرد ، ارتباط" نوشته ی آقای جان گری !
با این خاطره ، می خواستم این کتاب خیلی مفید رو خدمت شما خوانندگان عزیز معرفی کنم .
بعدا که بزرگ شدم ، بارها و بارها مطالب مفید و کاربردی این کتاب رو مطالعه کردم و هربار یک مطلب جدید در روابط زناشویی همسران یاد گرفتم.
می شه بدون اغراق گفت ، الفبای روابط زوجین به صورت خیلی خلاصه و قابل فهم و ساده در این کتاب که انتشارات نسل نواندیش اون رو بارها تجدید چاپ کرده ، نوشته شده.
مطالعه ی این کتاب رو به هر زن و مردی که به فکر زنده نگه داشتن عشق و حفظ کانون گرم خانواده هست ، توی هر سن و با هر مدرک تحصیلی اکیدا توصیه می کنم.
البته به دوستانی که قصد این رو دارند که به صورت تخصصی تر در این زمینه مطالعه داشته باشن ، بنده کتاب سه جلدی "معجزه ی صمیمیت" نوشته ی خانم زهره اسماعیل بیگی از انتشارات نسل نواندیش رو توصیه می کنم.
همونطور که روی جلد این کتاب نوشته شده ، چکیده ی بیش از 150 جلد کتاب روان شناسی خانواده ، همراه با معرفی بیش از 300 مرکز مشاوره ی استاندارد در کشور در این کتاب گردآوری شده.
برای همه ی شما عزیزان در زندگی بهروزی ، پیشرفت و تعالی رو آرزومندم./
آنچه گفتیم ، آنچه نوشتم ... تحلیل نبود که بخواد درست باشه یا غلط ؛ خبر بود . اخبار موثق ؛ أخبار مستند .
درد اینجاست که از یکی دو دهه ی پیش به این ور ، اوضاع و احوال سیاسی به شکلی پیش رفته که امروزه انقلاب و آینده اون ، عمدتا در دایره ی تنگ و محدود اصولگرایی و سرنوشت اون تعریف می شه ؛ وگرنه ما سنگ این قبیله رو به سینه نمی زدیم.
سال هاست که اصولگرایان دچار خطا در محاسبات و اشتباه در تصمیم گیری ها می شن ... همین انتخابات اخیر ؛ آیا [بر اساس شواهد و مستندات ] این قابل انکاره که در آستانه انتخابات ، فضایی سیاسی توسط روحانی و تیم اون دو قطبی شد؟؟ .. کیه که ندونه ، روحانی به مدد همین دوقطبی موهوم و کاذب وهن نظام بود دوباره روی کار اومد ؟ ! .. آیا تصمیم جمنا که قالیباف رو کنار گذاشت ، بر اساس _محاسبات دقیق و مستند_ کمک کننده به این فضا بود یا نبود؟! ... شمای نوعی که انکار می کنید ؛ برید و به آمار منابع رسمی رجوع کنید . بر اساس آمار ، بیشترین آراء باطله مربوط به قالیباف بود !! چرا ؟! چی رو از این برداشت می کنید؟؟ ..
اصولا خط و مشی امام از ابتدای انقلاب این بود که روحانیون در کار اجزایی وارد نشن . البته این نظر امام ، نه به معنی دور بودن این قشر مرجع و تاثیرگذار جامعه از عالم سیاست و جامعه هست. بلکه وظیفه ی اصلی روحانیت تبلیغ ، تدریس ، تحقیق و ارشاد و هدایت معنوی و سیاسی جامعه و روشنگری و دستگیری مردم به سرمنزل مقصود دنیا و آخرت باید باشه در درجه اول ؛
اما بعد از روی کار اومدن دولت موقت و شکست تجربه اول از کابینه داری غیرروحانیون در ابتدای انقلاب ، نظر امام توسط شخص خودشون در این زمینه تعدیل شد و جواز ورود روحانیون در عرصه سیاست تا مادامی که افراد کاردان و صالح به این مسند وارد نشده اند رو داد... اما نظر موقت ایشون نمی دونم چرا اولا به نظر دائمی تغییر پیدا کرد و دوم اینکه بیشترین عامل و وفادار رو در میان سایر نظرات ایشون به خود اختصاص داد ؛ و سایر نظرات ایشون بر زمین موند !!
بگذریم ؛
چهار سال پیش هم ، اصولگرایان دچار همین خطای محاسباتی شدن.
درست چهار سال پیش ، جبهه اصولگرایی سعی داشت وانمود کنه که شخص جلیلی ، کاندید مورد نظر رهبریه . . (خطایی که سال 76 هم مرتکب شده بودن و شخص ناطق رو دربرابر فردی به نام خ ا ت م ی ، کاندید رهبری معرفی کرده بودن!! ) ... اما ساب 92 چه شد؟؟
جناب قالیباف که اگر یک افتخار سیاسی داشته باشه اینه که نه در دایره تنگ اصولگرایی گنجانده می شه و نه در قالب و ظرفیت محدود اصلاح طلبی تعریف می شه و دست بر قضا در آون سال ، توسط هر دو طیف به شدت نواخته می شد ، مظلومانه اومد و بیشتر از آراء جلیلی هم ، رای آورد.
بیشترین بی مهری هم اغلب توسط طیف های مختلف اصولگرایان و جبهه ی پایداری و سایت رجانیوز به ایشون می شد ..
من نمی دونم این چه گزاره ای توسط عالم قطعا وارسته ای همچون مصباح که از ایشون واقعا انتظار دیگه ای می ره ، چند ساله که وارد عالم سیاست شده و دقیقا از همین موضع گیری هم هست که اصولگرایان دارن لطمه می خورن که یکی اصلح هست ولی رای نیاور و دیگری غیراصلح ! ولی رای آور ... منتها ما مامور به تکلیفیم و نه نتیجه ؛ لذا به کسی رای می دیم که احتمال هم می دیم که رای نمی آره !!! ..
جل الخالق از این تعبیر ؛ آدم می مونه از این توصیف سیاسی !!
بله ؛ روزگار می گذره ؛ با تلخی هم می گذره ؛ ملالی نیست ... اما چه کنیم که هم دلبسته نظامیم و هم مسئول در قبال آینده انقلاب .
هزاران تلخی بیشتر از این رو حاضریم به جان بخریم ؛ لب به شکوه هم باز نکنیم ولی در عوض ، آینده انقلاب رو هرچه درخشان تر به نفع جبهه ی اسلام و همه مسلمانان و مرضی خدا و ولی خدا ببینیم .
آنچه در ادامه می آید نوشته ای است به قلم "داریوش سجادی" ، همکار سابق نشریات اصلاح طلب در مورد انتخابات اخیر ریاست جمهوری ؛
"اصلاح طلبان با بازسازی سناریوی دیو و دلبر در انتخابات ریاست جمهوری ، به شیوه ی کثیف جمع آوری رای دست زدند."
او در این باره چنین می نویسد :
بازی کثیف برای برد در انتخابات !
انتخابات ریاست جمهوری برخلاف تعریف رایج از دموکراسی های عرفی ، قبل از آنکه ناظر بر اقبال آگاهانه از یک گزینه ، و ادبار آگاهانه از گزینه ی دیگر باشد ، نوعی دموکراسی شرطی (Conditional Democracy ) را افاده معنا می کند.
شرطیتی که طی آن جامعه ی رای دهنده از طریق دوگانه ی "دیو" و "دلبر" ترسانده و مدیریت می شود ؛ تا در وحشت از یک "هیولای مفروض انگاشته شده" ،
التجاء به "اهورای محبوب پرداخته شده" در سوی دیگر کارزار ببرند !
فی الواقع "چرایی" پیروزی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ، یک چیز است اما مهم تر از آن ، "چیستی" پیروزی ایشان و ماهیت اقبال به ایشان است که انتخابات 29 اردیبهشت را برخوردار از ناسالمی می کند.
آنچه که درفرایند انتخابات 29 اردیبهشت قابل آسیب شناسی است ، شرطی شدن دموکراسی در دوگانه ی "دیو و دلبر" است که از سال 76 مورد استفاده قرار گرفته و امروز هم ، [علیرغم افزایش آگاهی سیاسی مردم] متاسفانه تکرار شده و نتیجه هم می دهد !!
در 29 اردیبهشت نیز همین ظرفیت ، این بار توسط روحانی فعال شد و مشارالیه بعد از درک شکست محتملش ، در فردای مناظره ی دوم با توسل به شرطی کردن جامعه ، کامیابانه موفق شد تا با پشتگرمی به "آراء کثیف" پیروز انتخابات شود.
رشد 6 درصدی آراء روحانی از سال 92 ، با 50.5 % در مقابل اراء 57% ایشان در 96 را بلاتردید می توان به حساب سرریز آراء کثیف در سبد رای روحانی در این سال دانست.
لازم به ذکر است که اطلاق و اتصاف "آراء کثیف" ناظر بر آراء شهروندان نیست ؛ درواقع در این گزاره به جای رای دهندگان ، دستگاه و سازوکار "سازندگان رای" مطمح نظر است که از مردم "رای ربایی" می کنند.
آراء کثیف ناظر بر شکل ناصواب افزایش آراء از طریق بازی کثیف (Dirty Game) است که طی آن روحانی در یک بی اخلاقی آشکار ، با آلودن فضا به عنصر دروغ و عوام فریبی موفق شد فضای انتخابات را مسموم کرده و با تزریق عنصر ترس به فضای رقابت ها ، شهروندان را "مدیریت خوف" کند.
کوبیدن بر افسانه ی "جنگ" با اتخاذ ادبیاتی از این دست که عدم رای به ایشان ، یعنی خطر جنگ و روی کار آمدن جنگ طلبان ، ادعای اینکه رقیب در صورت پیروزی ، درصدد دیوار کشی در پیاده روهاست و رقیب آدمخوار ، خون آشام و خشونت ورز است و ...!!
بدین منوال هرچند برد روحانی را بردی "غیراخلاقی" [و ناشی از یک جنگ روانی] نامید ؛ اما در عین حال این واقعیت را نیز نمی توان نادیده انگاشت که "اصولگرایان" طی سه دهه گذشته با رویکردهایی نامنعطف و نامدبرانه ، به راحتی بستر سوء استفاد را برای رقیب فراهم نمودند تا هرآینه ایراد اتهامات "داعش گری" و "طالبان صفتی" به ایشان از جانب اقشار خاکستری که عموما فاقد درک عمیق و بینش سیاسی نافذ اند ، مورد باور و اقبال عمومی قرار بگیرد.
این که مشاهده می شود در 76 ناطق نوری به همین اتهام داعش صفتی و دیوارکشی در خیابان ، نتیجه انتخابات را واگذار کرد ، و اینک همین "ناطق" در اردوی اتهام زنندگان 76 ، جبهه ی مقابل را متهم به داعش صفتی می کند و بازی را می برد ، نمونه ی قابل استنادی از ناسالمی فضای سیاسی است./
پ ن : بنده معتقدم در این باره "جمنا" _علیرغم داشتن داعیه ی بصیرت و فهم سیاسی بالا_ از فضای پیش آمده ی انتخاباتی ، به درستی تحلیل ، نتیجه گیری و تصمیم گیری نکرد ؛
درواقع ما اوج بی بصیرتی و عدم درک از شرایط زمان را در روزهای پایانی انتخابات و تصمیم "جمنا" مبنی بر انصراف "قالیباف" به نفع "رئیسی" را دیدیم ! درست است که این دو در نهایت باید به نفع هم ، از رقابت ها کناره گیری می کردند و به اتحاد می رسیدند ؛
اما آنچه که مایه تاسف هست ، آن است که جمنا رای به کناره گیری قالیباف می دهد درحالی که این اقدام ، تمام کننده ی "جنگ روانی" و تبلیغات سوئی هست که از آن طرف روحانی با ناجوانمردی و به دور از مروت به راه انداخته است.
به اعتقاد نگارنده در صورت کناره گیری "رئیسی" ، همه ی رای دهندگان ایشان بدون استثناء یا با اکثریت قریب به اتفاق ، به جناب "قالیباف" رای می داند ؛
اما الزاما کسانی که "قالیباف" را گزینه ی اصلح یافته بودند ، کسانی نبودند که با کناره گیری وی از رقابت ها ، به رئیسی رای بدهند ؛ کما اینکه ما این وضعیت را پس از انتخابات مشاهده نمودیم .
بنده تقریبا در تمامی اطرافیان ، آشنایان و دوستان خود ، کسانی که رای آن ها قالیباف بود را [جز چند مورد انگشت شمار و استثناء] دیدم که با انصراف او ، در بازی "دیو و پری" کذایی پیش آمده گرفتار شده و به روحانی رای دادند !!
چرا که در تفکرات سطحی از عالم سیاست ، [متاسفانه] "روحانیت متعهد" که رئیسی نمایندگی از آن را به دوش می کشید ، پیش تر و بیش تر از سایر اقشار ،
به آنچه که از آن ، از جانب "لمپنیسم سیاسی" به "تحجر" یاد می شود ، متهم تر است !! که این موضوع در جای خود و در طی برنامه هایی فرهنگی ، باید بررسی شده و این اتهام ناروا در فضای عمومی جامعه از او ، برداشته شود ؛
[این موضوع و برنامه های فرهنگی از آنجا که مشمول زمان بوده و زمان بر هستند ، قطعا جای آن در فضای به شدت سیال سیاسی و درگذر انتخابات که باید هرچه سریع تر به تصمیم نهایی رسید ، نمی باشد]
بی شک این نمونه ی کوچک از ترکیب آراء ، که از آن یاد شد ، به عنوان یک جامعه ی آماری ، به کل رای دهندگان سراسر کشور ، قابل تعمیم و استناد خواهد بود.
پاسخ:
سلام سپاس از همراهی شما . البته این نظر شماست وممکن است بسیاری با شما هم عقیده و بسیاری مخالف باشند . نگران نباشید تلک الأیام نداولها ...
اول ، تبریک به ملت عزیز ! بویژه به رهبری گرانقدر ؛ جشن حضور چهل میلیونی مردم در پای صندوق های رای.
و تبریک به رئیس جمهور محترم ، دکتر روحانی که اعتماد نزدیک به بیست و چهار میلیون از رای دهندگان را به خود ، جلب نموده و حائز اکثریت آراء گردید
از جناب رئیسی هم به نوبه ی خود ، تشکر می کنیم که با حضور "اخلاق محور" خود ، پیام 16 میلیون منتقد را به گوش رئیس جمهور رساندند.
روز انتخابات درواقع برای نظام جمهوری اسلامی ، روز جشن ، شادی و شور است.
خوش تر آن باشد ، که سر دلبران گفته آید در حدیث دیگران
"نوام چامسکی" از مشهورترین تئوریسین ها و تحلیل گران مسائل سیاسی مغرب زمین ، در رابطه با انتخابات اخیر ، در سخنانی اقرار گونه ، ضمن ارائه ی تحلیلی جامع ، چنین می نویسد : آیت الله خامنه ای، زیرک ترین سیاستمدار جهان است ... او کاری کرده که حتی دشمنان ملت اش ، برای حضور مردم در صحنه ی انتخابات ، تبلیغ کنند . سیاستمداران پرمدعای غرب درواقع ، در خدمت سیاست های او هستند.
وقتی مشارکت مردم زیاد شود ، پیروز واقعی آیت الله خامنه ایست ؛ نه غربی ها.
امروز ، سیاستمداران دنیا با تائید دموکراسی واقعی در ایران ، حقارت خود را در مقابل آیت الله خامنه ای به چشم خود دیدند...
از این رو ، واجب است که هریک از ما ،مراتب شکر و سپاسگذاری خود را ، با سجده ی شکر بر آستان حضرت حق ، به جای آوریم ؛ چرا که در این منطقه ی پرآشوب ، با مدیریت داهیانه ی رهبری عزیز ، توانستیم با حضور حداکثری مردم و همچنین در امنیت کامل ، حماسه ای دیگر خلق نماییم و چشم جهانیان را از شکوه و عظمت ایران و اقتدار و وحدت او ، با ارائه ی مدلی نو از حکومتداری با نام "مردم سالاری دینی" خیره نماییم.
با پایان یافتن انتخابات ، بار دیگر فصل همدلی و همزبانی فرا می رسد.
"شنبه ی پس از انتخابات" که به فرموده ی رهبری ، همواره باید شنبه ی "شکیبایی" و "مهربانی" باشد نیز ، به آرامی سپری شد .
اکنون که با پایان یافتن موسم انتخابات ، هیجانات معمول فصل و ایام انتخابات فرو نشسته است ؛ زمان را مناسب دانسته و در مورد آن ،در ادامه به ذکر نکاتی چند می پردازم ....
درسته که در نظام های اجتماعی دنیا ، اونجا که اصل "دموکراسی" حاکمه ، هآ فردی رای خودشو داره و کسی حق دخالت در رای دیگران رو نداره ؛
ولی "قیامت" اینطور نیست !
باید هر یک از ما پاسخگو باشیم که "چرا به فلانی رای دادیم؟"
شاید بتوان عملکرد آحاد ملت و تک تک افراد جامعه در موضوع "انتخابات" اخیر را _در صورت حاصل نشدن نتیجه ی مطلوب ، علیرغم عمل به وظیفه و عدم کوتاهی در انجام آن را_ به این اصل نسبت داد که :
"عسی آن تکرهوا شیئا و هو خیر لکم" !
یعنی نتیجه ی حاصله از انتخابات ، فارغ از هرگونه عامل دیگر ، برگرفته از تقدیر و مشیت الهی است که لاتبدل فیها و لا تبدیلا .
أما در صورت کوتاهی هر یک از ما در "عمل به تکلیف" ، در حق تعیین سرنوشت ، ناظر به این مطلب خواهد بود که : "ان الله لاتغیر ما بقوم حتی تغیروا انفسکم" ! (یعنی که خود کرده را تدبیر نیست! )
ولی در هر دو صورت ؛
باید در نظر گرفت که در فرهنگ و قاموس قرآنی ، موضوع "انتخابات" و "انتخاب اصلح" ، هر دو با آن درجه از اهمیت ، از مصادیق "ذره" به حساب می آیند.
یعنی که هر برگ رای ، "ذره عملی" است که "خیر" و یا "شر" بودن آن ، مستقیما با سرنوشت دنیوی و اخروی ما گره می خورد.
"و من بعمل مثقال ذره خیرا ، یره ؛ فمن بعمل مثقال ذره شرا ، یره" !
هر برگ رای اگر از روی آگاهی ، بصیرت ، دانایی و احساس مسئولیت به صندوق های رای افکنده شده باشد ، یقینا "مثقال ذره خیری" است که برکات آن شامل حال ما خواهد شد ؛
و اگر این مهم ، از روی غفلت ، ناآگاهی و یا عدم بصیرت و کوتاهی در انجام وظیفه ، ادا شده باشد ، بی شک "مثقال ذره شری" خواهد بود که شومی آن ، دامان ما را خواهد گرفت!