منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تلویزیون» ثبت شده است


 سلام خدا بر همه‏ ی شهیدان و به ‏ویژه شهدای گمنامی که در حیاط دانشگاه امام صادق(ع) مدفونند، و انگار این روزها خیلی غریب مانده ‏اند؛ چه آنکه اسمشان هست اما رسمشان نیست. این روزها تخریب و هتک حرمت چقدر عادی شده و چقدر تاسف‏ آور است فقدان مواجه ه‏ای روشن با این روند. ماجرا از چند خط نوشته ‏ی یکی از دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع) در صفحه ‏ی شخصی‏ اش در فیسبوک آغاز شد:
 «چند روز پیش در دانشگاه امام صادق(ع) مراسمی با سخنرانی پناهیان و مداحی حاج میثم مطیعی خودمان برگزار شد. اگر پناهیان سخنران باشد دیرتر می‏روم تا فقط از نوای میثم عزیز استفاده کنم چون حوصله شنیدن حرف‏های ذوقی و بی‏قاعده‏ی نامبرده را ندارم. ولی خب این‏بار ده دقیقه‏ ی پایانی سخنرانی رسیدم. پناهیان برخی دانشجویان امام صادق(ع) را که به ماشین گران‏قمیت و دنده اتوماتش گیر داده بودند مورد تمسخر قرار داد و نیشخندی حوالتشان کرد و گفت بچه حزب‏اللهی باید پولدار باشد اگر پول ندارید عرضه ندارید! باید عرضه داشته باشید! من معنی عرضه را نمی‏دانم؛ اگر کسی هست که مرا در درک این کلمه یاری کند خوشحال می‏شوم.» 

کمی بعد و به صورت احتمالا اتفاقی در آستانه‏ ی مناظره‏ ی تلویزیونی حجت الاسلام و السلمین پناهیان و دکتر آشنا در برنامه‏ ی دیروز، امروز فردا، همین چند خط کوتاه توسط سایت‏های مختلف خبری داخلی و ضدانقلاب منعکس شد.
 پناهیان، ماشین گرانقیمت و پولداری! کسی نمی‏پرسید فردی که به بیان خودش تنها ۱۰ دقیقه ‏ی‏ آخر سخنرانی رسیده چگونه می‏تواند درباره‏ ی آنچه گفته شده قضاوت کند. اما ماجرا چه بود؟

 آن ماشین گران قیمت و مدل بالا که گفته می‏شد، پژوپارس بود! و ماجرای دنده ی اتوماتیکش را هم پناهیان در همان سخنرانی توضیح داده بود که به دلیل مجروحیت و جانبازی‏اش است.
و اما موضوع سخنرانی راجع به برکت بود و مقوله ‏ی فقر و ثروت. بحثی که در بیانات رهبرانقلاب نیز بارها و بارها تکرار شده است. پناهیان به زیبایی از مغفول ماندن مقوله‏ ی برکت در علوم انسانی رایج و علم اقتصاد کنونی سخن گفت و با ذکر مثال‏هایی به اهمیت توجه به مقوله ‏ی برکت که یکی از مسائل مغفول در جامعه ‏ی کنونی ماست، اشاره کرد. او سپس به بحث فقر پرداخت و توضیح داد که تولید ثروت در روایات و بیانات امیرالمومنین(ع) نیز امری پسندیده است و منافاتی با زهد ندارد. پناهیان تأکید کرد:         
                                       حجت الاسلام علیرضا پناهیان
«می‏گویند ما می‏خواهیم زاهدانه زندگی کنیم. خب زاهدانه زندگی کن! اما پول داشته باش و سفره بنداز. خودت نخور!» پناهیان توضیح داد نباید به هرکسی که برای تولید ثروت در جامعه تلاش می‏کند با نگاهی غضب‏آلود و منفی نگاه کنیم. گاه این ثروت از ناحیه‏ ی برکتی است که خداوند عنایت می‏کند. او همچنین توضیح داد فقر نیز یا ریشه درخواست خدا دارد یا ریشه در تنبلی. فقر، ممدوح نیست و نباید آن را مساوی زهد قرار داد و تلاش برای زندگی زاهدانه را بهانه برای تنبلی و بیکاری.
 پناهیان تصریح کرد:«جامعه‏ ی ما جامعه‏ ی الگویی نخواهد شد مگر آنکه از این برکات برخوردار باشد.» همین بیان ساده موجب شد باب تخریب‏ها و انتقادهای این چنینی بازشود. اما ذکر فرازهایی از بیانات مقام معظم رهبری در همین فضا خالی از لطف نیست. ایشان می‏فرمایند:«دو چیز را با هم نباید مخلوط کرد. یکی، تولید ثروت است. کسی فعالیت کند به شکل صحیحی و ثروت تولید کند. یکی، نحوه‌ی تولید و نحوه‌ی استفاده است. بخش اول قضیه، چیز مطلوبی است؛ چون هر ثروتی که در جامعه تولید می‌شود، به معنای ثروتمند شدن مجموع جامعه است… در روایات ما هم هست:”نعم العون الدّنیا علی الأخرة”؛ از این ثروت برای آباد کردن آخرتت استفاده کن. توصیه‌ی دوم:”و لا تنس نصیبک من الدّنیا”؛ سهم خودت را هم فراموش نکن. خود تو هم سهمی داری، نصیبی داری؛ آن را هم ما نمی‌گوییم که استفاده نکن؛ خودت بهره‌مند نشو از این ثروت؛ نه، بهره‌مند هم بشو؛ مانعی ندارد. سوم: “و أحسن کما أحسن الله إلیک”؛ خدا به تو این ثروت را داده؛ تو هم وسیله‌ای بشو که بتوانی این ثروت را به دست مردمی که نیازمندند، برسانی. یعنی سهمی از این را به مردم بده. چهارم: “و لا تبغ الفساد فی الأرض”؛ فساد ایجاد نکن. آفت ثروت که باید از آن جلوگیری کرد، ایجاد فساد است. مترف نشو. به او نمی‌گویند ثروت جمع نکن، یا از این ثروتی که داری، برای ازدیاد آن استفاده نکن؛ یا آن را به کار تولید و سازندگی و تجارت نزن؛ می‌گویند سوءاستفاده نکن؛ از این ثروتت استفاده‌ی خوب بکن، که بهترین استفاده این است که آخرتت را با این آباد کنی. نصیب خودت را هم داشته باش؛ سهم خودت را هم داشته باش. منطق اسلام این است.»

  رهبرانقلاب به تفصیل به موقوفات حضرت علی(ع) اشاره کردند و فرمودند:«تولید ثروت چیز خوبی است. اگر چنانچه در این تولید ثروت، قصد صرف او برای کار خیر، برای پیشرفت کشور، برای کمک به محرومان باشد، حسنه هم هست، ثواب هم دارد.» ایشان به تلاش‏های خیرین مدرسه ‏ساز و مانند آنها اشاره کردند و افزودند:«ما با این بد نیستیم. چرا بی‏خود در بیرون منعکس بشود که نظام اسلامی و مسئولان کشور، تا کسی بخواهد یک مقدار پول به دست بیاورد، اخم‏هاشان را در هم می‌کنند؛ احساس بغض و نفرت نسبت به او می‌کنند. این‌جوری نیست؛ واقعیت این نیست.» از این قبیل سخنان در فرمایشات رهبرانقلاب زیاد است و اتفاقا بی کم و کاست همان چیزی است که حجت الاسلام و المسلمین پناهیان در دانشگاه امام صادق(ع) مطرح کردند. به راستی این چه مشی و منشی است که در کشور به راه افتاده و به جای بحث و نقد عالمانه، آزادانه و منطقی این چنین فضایی را به راه می‏اندازد؟ آیا این برخوردها دینی است؟ آیا سزاوار است دانشگاهی با ادعای دین‌مداری در مقابل این دست تخریب‏ها که یک منکر بزرگ است، انکاری از خود نشان ندهد؟ به راستی چرا دانشجویان حزب‏ اللهی این دانشگاه که در این چند سال اخیر از صحبت‌های ارزشمند و راهبردی حضرت حجت الاسلام پناهیان استفاده کرده‌اند، در مقابل دروغ و اهانت‌های اخیر پاسخ و حرکت روشنگرانه‏ای انجام ندادند؟!
 کدامیک از دانشجویان دانشگاه ماشین پژوپارس استاد را ندیده است که در همه جا متهم به ماشین مدل بالا و گرانقیمت شده است؟ آیا این پاسخ سرمایه‏گذاری استاد پناهیان طی این سال‏ها در دانشگاه امام صادق(ع) است؟ این است این همه ادعای امام صادقی بودن؟!
  • منصوره صامتی

یکی از چالش‌های اساسی که رسانه ملی با آن دست و پنجه نرم می‌کند و اکنون نشانه‌هایی از چشم اسفندیار شدنش نمایان شده، تقابل وظایف سازمان صداوسیما به عنوان بزرگ‌ترین ناظر رسانه‌ای ایران با منافع تأمین‌کنندگان نیمی از درآمد این نهاد است؛ چالشی که جزو اصلی‌ترین پاشنه‌های آشیل این مجموعه عظیم شده و دایره نقد این رسانه را محدودتر از گذشته ساخته است.

حال با محدودیت اعتبارات این نهاد که در چند سال اخیر تشدید شده، باید پرسید قدرت آگهی دهندگان تا چه حد افزایش خواهد یافت؟بر مبنای تعرفه منتشره در سال ۹۲ هر ثانیه آگهی در تلویزیون ایران در طبقه یک، از دو هزار تومان شروع می‌شود و در طبقه ۳۵ که بالا‌ترین طبقه آگهی است به یک میلیون و ۸۰ هزار تومان می‌رسد و این رقم در برنامه‌های ‌خاص و پرمخاطبی چون «نود» با اجرای عادل فردوسی‌پور به عنوان استثنا‌ها و سرمایه‌های تلویزیون، برای هر یک ثانیه آگهی ۱۶‌میلیون‌ و ۲۸۶‌هزار و ۴۰۰‌ تومان است که اگر این عدد را در ۶۰ ضرب کنیم، یک دقیقه آگهی در برنامه «نود»، معادل ۹۷۷۱۸۴۰۰۰ تومان یعنی نزدیک به یک میلیارد تومان خواهد بود و این رقم برای سازمانی با چند ده هزار کارمند و هزاران هکتار مجموعه اداری رقم بزرگی نیست. با این حال، مشخصاً وقتی این ارقام کنار هم قرار بگیرند و در میزان آگهی‌های پخش شده از تلویزیون که در تمام برنامه‌های رسوخ پررنگی داشته، ضرب شود، عدد به دست آمده بسیار درشت و چشمگیری را پیش روی قرار می‌دهد که به قول مسئولان صداوسیما، تأمین کننده نیمی از اعتبار رسانه ملی است؛ اعتباری که ظاهراً باید بیش از هزار میلیارد تومان در هر سال باشد تا این ماشین عظیم بتواند به حرکتش ادامه دهد و از این منظر طبیعتاً رسانه ملی همواره با چالشی واقعی برای حفظ نیمی از درآمدش که از قبل آگهی‌های به دست می‌آید، روبه‌روست.

مصاحبه تازه تهیه‌کننده برنامه تحویل سال شبکه یک از این چالش تا حدودی پرده برداشته و باعث شده، بتوان نیم نگاهی داشت به آنچه در پس پرده برای مدیریت تأمین اعتبارات صداوسیما رخ می‌دهد. احسان ارغوانی تهیه‌کننده ویژه برنامه سال تحویل شبکه یک و برنامه شبانگاهی «ب مثل بهار» که در‌ نوروز، هر شب از شبکه یک سیما زنده روی آنتن رفت، گفته است: «...داریوش ارجمند مهمان برنامه بود حامی برنامه ( برنج ) آوازه را نقد کرد ناظر پخش نظرش این بود که این بحث را ادامه ندهیم ولی من به عنوان تهیه کننده برنامه اجازه دادم داریوش ارجمند انتقادهای خود را بیان کند زیرا بخشی از آنها سازنده بود نباید از نقد سازنده فرار کنیم بلکه باید شنونده آن باشیم و دوباره آن را تکرار نکنیم...» اما چند تهیه کننده مقابل ناظر پخش می‌ایستند؟!

واقعیت این است که ناظر پخش، عامل اجرای سیاست‌های ابلاغی در حوزه ممیزی درباره برنامه‌هایی است که از آنتن تلویزیون پخش می‌شود و سلیقه نقش کمرنگی در تصمیم ناظر پخش تلویزیونی دارد. او مأمور است و معذور و آنچه در برنامه مذکور‌ رخ داده، نمی‌توانسته تصمیم شخصی ناظر پخش باشد. اتفاقاً همین ‌موجبات نگرانی هر ناظری را فراهم می‌سازد، چرا که رسانه ملی برای حفظ بخشی از درآمدش، مجبور می‌شود از نقد برخی حوزه‌ها که تأمین کننده اعتباراتش هستند و قراردادهای میلیاردی با این سازمان بسته‌اند، صرف‌نظر کند و حتی به سانسور نقد‌ها مبادرت بورزد که حاصلش افزایش خطوط قرمزی می‌شود که ارتباطی با خطوط قرمز نظام نیز ندارد. به واقع علاوه بر خطوط قرمز اصلی نظام که رسانه ملی مکلف‌ به رعایتشان است و خطوط قرمزی که برای مراعات حال برخی جریان‌ها دخیل می‌شوند و رعایتشان لزومی ندارد، خطوط قرمزی نیز می‌تواند از سوی ‌بخش اقتصادی‌ تحمیل شود که عملاً دیگر جایی برای نقد توسط برنامه‌سازان رادیو و تلویزیون‌ نمی‌ماند و رسانه‌های دیگر آن سوی آب با استفاده از این فضای بکر به نقد می‌پردازند و مشتری می‌یابند.

هم اکنون بانک‌‌ها، خودروسازان، شرکت‌های اپراتور تلفن همراه، بسیاری از برندهای کالاهای نه چندان باکیفیت و... جزو همین خطوط قرمز قرار گرفته‌اند و نقد‌ها اگر در این حوزه‌ها نیز مطرح شود، نام بانک، خودروساز و یا اپراتور مطرح نمی‌شود و با الفاظ کلی به نقدهای کلی‌تر پرداخته می‌شود. ضربه‌ای که حافظ منافع شدن رسانه ملی برای برخی گروه‌های اقتصادی در پی دارد، بیش از هر چیز متوجه میزان اعتماد افکار عمومی به رادیو و تلویزیون است. وقتی رسانه ملی توان نقد برخی معضلات اصلی کشور ـ که به همین بخش‌های پرآگهی مرتبط می‌شوند ـ ندارند و وقتی این راهکار را هر نهاد اقتصادی فراگیرد که با قرارداد سالیانه چندده میلیاردی با رسانه ملی، می‌تواند سکوت قدرتمند‌ترین رسانه کشور را بخرد، چه سرنوشتی در انتظار رسانه ملی خواهد بود؟

آیا این خطر بزرگ را درک کرده‌ایم؟

منبع :تابناک 

  • منصوره صامتی

مسعود ده نمکی در راز

منصوره صامتی |

هم اکنون شبکه 4،برنامه ی راز 

آقای مسعود ده نمکی 

این ب نامه از دست ندهید 

  • منصوره صامتی

...

  • منصوره صامتی

قابل توجه ناظرین پخش !

منصوره صامتی |

خیلی اتفاقی فیلم سینمایی "زمانی برای دوست داشتن رو می دیدم در واقع توفیق اجباری بود چرا که شبکه دو گفتگوی با حجت الاسلام شهاب مرادی بود و اون رو بیشتر دوست داشتم 

خواستم دعوت کنم گفتگو رو ببینیم که حجاب خانم های محترم این فیلم از جمله ی خانم بهناز جعفری به عنوان معلم و  بازیگر دیگر مادر بچه ها نظرم رو جلب کرد ! تعجب کردم بی حجابی در این فیلم به صورت نهادینه شده نمایش داده می شه ! 

عجب ! چه قدر التزام عملی دارند به اسلام این بزرگواران ناظرین پخش شبکه ی پنج سیما ! 

بماند که موضوع فیلم را دوست داشتم آقای محسن تنابنده هم در نقش پدر بود .ناگهان هاله ای مشکی دور صورت مادر بچه ها رخ نمایی کرد بعله  بی  حجابی خانم رو سانسور کرده بودن 

ای وای من پس تا حالا که بی حجاب بودن چی ؟ ! 

از این پارادوکس تنها دو نتیجه حاصل می شود 

یا ناظر پخش همین چند دقیقه از فیلم رو دیده بنابراین همون یکجا رو سانسور کردن ! 

یا قبلا در کل فیلم بی حجابی  هنرپیشه های خانم به صورت سانسور شده بوده و یک بنده خدایی وظیفه داشته بی حجابی را رفع سانسور کند ! و فقط همون یک صحنه با سانسور جا مانده ! 

از هر طرفی فکر کنیم به التزام عملی به اسلام آمریکایی می رسبم ! 

دست اندرکاران در حال تلاش شبانه روزی هستند با خیال راحت تلویزیون نبینید بهتر است 

 تا یادم نرفته بنویسم که 

در ایام عید شبکه ی مستند رو می دیدم مستند بنکسی  در مورد  ابداع کننده ی نقاشی های خیابانی بود مستند زیر نویس انگلیسی داشت 

  و ناگهان در صحنه ای که رنگ صورتی روی صندوق عقب ماشین ریخت چنان کلمه ی زشتی روی صفحه ی تلویزیون به انگلیسی نقش بست که  تا چند ثانیه شوکه بودم 

خدای من !  چه جالب کلمه ای به این زشتی که دشنامی بسیار ناپسند در فرهنگ آنور آب است را  ترجمه  کردند ، لعنتی !  در حالی که کلمه ی انگلیسی به همان زشتی روی صفحه تلویزیون دیده می شود ! 

  • منصوره صامتی
فرستاده شده در ۱۴ دی ۹۲، ۱۳:۳۸:۰۸ برای مطلب نمایش ویرایش گزینش های سفارشی و دسته گل های ...! )

 سلام خانوم صامتی.خسته نباشید . ببخشید یک سوال داشتم.قول بدید بهم نخندید. من واقعا معنی و مفهوم ازدواج فانتزی رو نمیدونم.میخواستم بدونم به چه نوع ازدواجهایی میگن ازدواج فانتزی؟ چون شما در همین پست در جواب اقای فارسیانی چند بار از ازدواج فانتزی نام بردید و کلا در سایتتون و در چندین پست نقدی رو به این گونه ازدواج داشتید میخواستم بدونم یعنی چه نوع ازدواجی؟ همینجوری داشتم فکر میکردم و به این نتیجه رسیدم که شاید منظورتون ازدواجهایی که فقط جهت تولید نسل هست میباشد.درسته؟؟؟؟؟ یا معنی چیز دیگریست؟ لطفا اگه ممکنه معنیش رو به منم بگید. پرسش خوبی مطرح شد بنابراین امیدوارم توضیحات مناسب باشند.

 در واقع مفهوم فانتزی و زندگی در سبک فانتزی یک مفهوم عمیق است که حدود دو قرن است وارد زندگی بشر شده ، ایده‌های جدیدی که ذهن ما را از یکنواختی جدا می‌کنند...قواعد و قوانین فیزیکی و طبیعی زیر پا گذاشته می‌شود...اولین فانتزی ها در ادبیات دیده شد ... با ورود رسانه در انواع مختلف از یک کتاب یا عکس گرفته تا یک فیلم، فانتزی ها در زندگی بشر هزاره ی سوم جلوه نمودند اگرچه بسیار محدود و ناچیز وجود داشتند.
 فانتزی در واقع سبکی به دور از ساختارهای شناخته شده است که برای هر حل هر مساله ای راه حلی خیالی ارائه می دهدکه البته مخاطب متوجه فاصله ی راه حل از واقعیت قابل دسترس نمی شود! به ظاهر به بیان خلاقیت اشاره دارد ولی در واقع به تخیلات دامن می زند و مخاطب را از مسیر اصلی زندگی خویش جدا می سازد.



      مادرسیطره ی رسانه هاوفانتزی های آنان برای جذب مخاطب به سر می بریم.

برای روشن شدن این موضوع بهتر است فرآیند تماشای یک فیلم را مرور کنیم و البته باید اندکی به مکانیزم مغز و هوشیاری آگاه باشیم . هنگامی که فیلمی تماشا می کنید به نوعی خود را کاندید نموده اید تا بوسیله ی فضای مجازی که فیلم شما را در آن قرار می دهد هیپنوتیزم شوید هرچه دقت شما بیشتر باشد شما عمیق تر هیپنوتیزم می شوید تا جایی که احساسات شما تحت کنترل فضای فیلم قرار می گیرد ممکن است گریه کنید ، بخندید ، بترسید...حتی ممکن است شنوایی شما تحت تاثیر فیلم از فضای واقعی در کمترین حالت باشد!و تا مدت ها آثار تماشای آن فیلم از لحاظ ذهنی و حتی جسمی همراه شما باشد که  از برخی تاثیرات آن آگاهید ولی از بسیاری اثرات دیگر ناآگاهید.

حتما می پرسید چرا؟
 علم اثبات کرده است که ذهن انسان (ذهن پیچیدگی های خاص خود رادارد که در این مجال فرصت توضیح نیست ) تفاوتی بین واقعیت و اطلاعاتی که شما از یک فضای مجازی در اختیار او قرار می دهید قائل نیست و همه ی آنچه در قالب پیام رسانه ای به ذهن شما داده می شود در ضمیر ناخودآگاه ثبت و اثرات آن بر روی زندگی شما باقی خواهد ماند!  هنگام خواب ذهن به تحلیل داده هایی می پردازد که برای شما مهمتر بوده اند ...
نوع فیلم هایی که برای تماشا انتخاب می کنید و یا کتاب هایی که مطالعه می کنید تعیین کننده هستند بدین معنا که  در طول زمان  ذائقه و نوع نگرش تان را تغییر خواهند داد . خودتان هم  نمی دانید چرا به طور ناگهانی نسبت به مدل خاصی از لباس ،آرایش و به طور کلی سبکی  از زندگی متمایل شده اید فردی که از شنیدن موسیقی خاص دچارکراهت داشت اکنون به شنیدن این نوع از موسیقی عادت دارد!  این تغییرات آنچنان آرام و آهسته از طریق  القائات رسانه در ضمیر ناخود آگاه  شما کاشت می شود که خودتان هم خبر نمی شوید...وصد البته این تاثیر عمیق تنها در ظاهر قضیه خلاصه نمی شود رسانه حتی می تواندطعم ها را به شما تلقین کند چنانچه نوع غذای دلخواهتان را هم تعیین خواهد کرد!
 با این مقدمه به پاسخ پرسش شما می پردازم تصور کنید در یک رسانه ی پر مخاطب همچون رسانه ی ملی برای تشویق جوانان به ازدواج فیلم هایی با این موضوع ساخته شود یعنی پیام اصلی فیلم باید ازدواج باشد یعنی به ذهن مخاطب ازدواج را تلنگر بزند ولی در حاشیه ی این متن چه می گذرد؟ شما پسر و دختری را می بینید که در شرایط ایده آل و یا با ویژگیهای خاص و استثنایی آن هم بسیار غیر طبیعی به دور از ساختارهای فرهنگی و هنجارهای جامعه ی ارزشی ایران با هم آشنا می شوند و در نهایت خوبی و خوشی همه چیز پیش می رود تا آنها با یکدیگر زیر یک سقف بروند ! به ظاهر این دختر و پسر هم که نگاه می کنید یکی چشمان سبز درخشان دارد و آن یکی قد رعنا ، این یکی آفتاب است و آن یکی مهتاب ، این یکی با تویوتا ی کروک سفید آمده و آن یکی با پنت هووس خانه پدری ! این یکی مهندس است آن یکی دکتر، خلاصه همه ی شرایط مهیاست و همه ی دغدغه ی فیلم بوسه ی عشق است ...
 حال آنکه باید از خود پرسید چند درصد جوانان ایرانی به سبک فانتزی اکثر فیلم های رسانه ی ملی باهم ازدواج خواهند کرد ؟شاید برگردان قصه ی فیلم در واقعیت ازدواج که نباشد هیچ کار به دعوای خانوادگی بکشد! باید پرسید که قصه ی فیلم شرح حال چند درصد از جوانان است ؟ این را هم بدانیم که رسانه ها برای جذب مخاطب به خلق فانتزی ها می پردازند ، در اینجا رسانه ی کوچکتری همچون یک وبلاگ هم می تواند مد نظر با شد .
 وقتی رسانه ها به تکرار فانتزی ها و زندگی به سبک فانتزی که همه چیز در آن بر وفق مراد پیش می رود حرف می زنند جوان به جای رفتن به زمین کشاورزی پدرش آن هم با اقلیم ایران که از اساس برای دامداری و کشاورزی مناسب است می رود دانشگاه تا دکتری ! بگیرد و بعد از 30 سال برود پشت میز و برود با دختر فلان کارخانه دار معروف، فلان دختر یکی یکدانه ، فلان دختر پولدار چشم آبی سیمین تن ... ازدواج کند و  وضعیت دختر را  هم شما حدس بزنید.
 دختر و پسر جوان و یا زن و شوهری که واقعیت زندگی خود را با واقعیت مجازی فیلم محک می زنند وقتی به تکرار موضوعی را فانتزی و به دور از حقیقت دریافت می کنند سلایقشان تغییر می کند ناگهان بعد از 15 سال خانمی بدون آنکه بداند واقعا چرا از شوهر قد متوسط که هرشب با بوی گند جوراب به خانه می آید جدا می شود!  در حضور مشاوربه خاطر می آورد که دلش می خواهد شوهرش شبیه فلان هنرپیشه باشد که نقش اصلی فلان فیلم را بازی می کرد و می گوید کلی تلاش کردم و نشد بله نمی شود چرا که شوهر واقعی با شوهر داخل فیلم فرق می کند یکی حقیقی است یکی فانتزی و خیالی .

 به پسر 30 ساله می گوییم چرا ازدواج نمی کنی می گوید هنوز دختر دلخواهم را نیافته ام در حالی که با یک مشاوره متوجه می شویم که تحت تاثیر فانتزی ها به دنبال دختر چشم و ابرو مشکی دردانه ای است که با یک نگاه، مبتلای لبخند معجزه اشف گردد دل ببازد ودین فدا کند! خوب، در دنیای حقیقی جستجو می کند ولی نمی یابد ...
اگر چه پرسش شما نبود ولی در این جا به راحتی می توان فهمید چرا دختر و پسر هایی که قبل از ازدواج اصطلاحا به مدت طولانی دوست بوده اند و به نوعی عاشق و معشوق بعد از ازدواج ناگهان آن حرارت و تپش و التهاب وصال را از دست می دهند؟
 دختران و پسران تحت تاثیر فیلم های ماهواره و برخی فیلم های نامناسب خودی،  فانتزی می شوند بدین معنا که به دختر و یا پسر نگاه می کنی او را کاملا شبیه یک هنرپیشه فیلم و یا حتی انیمیشن می بینی حتی فرم چشم ها آنگونه آرایش شده جراحی زیبایی که جای خود دارد و این دنیای فانتزی مشتریان خاص خود را دارند و این مشتریان که می شوند مثال هایی زنده، برای اجتماع خطرناک هستند چرا که دائم به زن ها و مردهای سالم تلنگر می زنند که اینگونه هم می شود زندگی کرد و حال آنکه آنها در واقع زندگی خیالی دارند که برای افراد سالم و عادی غیر قابل دسترس است .

 زنی 42 ساله تحت تاثیر فیلم های ماهواره با دوست ،26 ساله ی پسر خودش دوست شده رابطه برقرار کرده و حال می خواهد از شوهرش طلاق بگیرد جالب اینکه این خانم به مشاوره هم مراجعه می کند و از حال بد و افسردگی خویش می گوید به او می گوییم این کار اشتباه است به جز گرفتاری های معنوی و گناهی که انجام شده فاصله ی زندگی شما و این پسر بسیار زیاد است و شما دچار مشکل خواهید شد ... می گوید این حرفها را فقط در ایران می زنند ببینید الان در فلان سریال ماهواره ای خانم 50 ساله با یک پسر 30 ساله رابطه داشت عاشق شدند بعد هم از شوهرش جدا شد و با این پسر ازدواج کرد الان هم زندگی خوبی دارند!!! توجه کنیم که مخاطب ما یک دختر نوجوان نیست یک زن 42 ساله با سالها تجربه ی زندگی است !

رسانه ای که غرب تعریف کرد تنها به دنبال مخاطب است به دنبال ثروت است به دنبال در اختیار گرفتن ذهن هاست  برایش فرق ندارد یک دختر روستایی در علی آباد کتول باشد یا پیرمردی 70 ساله در سیدنی...
 و اما راه چاره چیست ؟

 موجز و مختصر بگویم انسان های صاحب اندیشه در دنیای واقعی زندگی می کنند و فاصله ی تصویر مجازی و حقیقی از زندگی را تمییز می دهند به همین جهت آسیب پذیری بسیار اندکی خواهند داشت. مطلب در این زمینه فراوان است ولی چه کنیم که در محدوده ی مکان و زمان محصوریم ! پرسش شما در واقع اشاره به پدیده ی قرن دارد وحواشی فراوان . اگر پرسشی باقی است مطرح بفرمایید
  • منصوره صامتی
واقعا چرا پیدا کردن تصویری از بازیگران زن ایرانی با حجابی که در عرف جامعه پوشیده و مناسب تلقی شود، تقریبا محال است؟


 احتمالا هیچ یک از ما بازیگر زن چادری نمی شناسیم و یا دست کم تعداد آنها و یا شاید نمود آنها در جامعه به اندازه ای کم است که هرگز در ذهن ها نمانده است. موضوع حجاب و نوع پوشش بدون تعارف در سال های اخیر در جامعه ما به چیزی فراتر از یک چالش اجتماعی تبدیل شده که گاه حتی موضوعات سیاسی نیز از آن متاثر می شود. تا کنون در مورد متناسب نبودن نوع پوشش رایج در شهرهای بزرگ کشور که کم کم به شهرهای کوچک تر نیز سرایت کرده، با آنچه از یک جامعه اسلامی بر اساس آموزه های دینی انتظار می رود، بسیار گفته و نوشته شده است. مسائلی از قبیل کار فرهنگی زیربنایی، وضعیت آموزش در مدارس و دانشگاه ها، میزان توجه به حجاب در خانواده ها، تاثیر رسانه های گوناگون از جمله شبکه های ماهواره ای، تغییر سبک زندگی و لزوم جهت دادن به آن بر اساس الگوی ایرانی اسلامی، نوع برخورد با بدحجابان از جمله وجود یا عدم وجود گشت ارشاد و.. بارها و بارها سخن گفته و شنیده شده است. در اینجا قصد تکرار این مباحث را نداریم. صرفا به موضوعی اشاره می کنیم که اگرچه با همه مباحث فوق به نوعی در ارتباط است اما ممکن است در بسیاری نقدها نیز ناخواسته نادیده گرفته شود. موضوع گروه های مرجع و الگو در جامعه را هرگز نمی توان از بحث حجاب جدا کرد. بی تردید یکی از این گروه های الگو در جامعه بازیگران هستند. عده ای از کارشناسان معتقدند هدایت محصولات هنری به سمتی که موفقیت ها توسط افرادی به دست آید که در ضمن زندگی اجتماعی عادی خود از حجاب قابل قبولی برخوردارند می تواند در نگرش جامعه به حجاب موثر باشد. به عقیده این عده از کارشناسان، در حال حاضر به طور مثال در سریال های تلویزیونی و یا فیلم های سینمایی کشور افرادی که در زندگی به بن بست رسیده‌اند با حجاب و پوشش به مخاطب معرفی می‌شوند و البته عکس این موضوع نیز صادق است. با این وجود موضوع بحث فراتر از این گفته‌هاست. حرف اینجاست که حتی مثلا اگر بازیگری با حجاب مورد انتظار در یک فیلم یا سریال به محبوبیتی فوق العاده دست پیدا کند و حتی بتواند به عنوان الگو، نوع پوشش و زندگی مورد نظر کارکتر فیلم را تبلیغ کند، وقتی خود در انظار عمومی با پوششی کاملا متفاوت ظاهر می شود چه بلایی بر سر همان "تاثیرگذاری" و "تبلیغ" می آید؟ واقعا چرا پیدا کردن تصویری از بازیگران زن ایرانی با حجابی که در عرف جامعه پوشیده و مناسب تلقی شود، تقریبا محال است؟! موضوع تا بدانجا پیش رفته که اگر برخی از بازیگران زن ایرانی در یک پروژه سینمایی یا تلویزیونی با چادر حاضر شوند، به عنوان موضوعی "جالب" تلقی شده و عکس آن در فضای مجازی با همین عنوان منتشر و توزیع می شود! آیا روند انتخاب بازیگر در سینما، تئاتر و تلویزیون ما مشکل دارد؟ آیا در روند مذکور هیچ بازیگری که حجاب و پوشش عادی او – در جامعه و نه در فیلم‌ها و سریال‌ها - همان حجاب مورد قبول جامعه است، وجود ندارد؟ یا چنین افرادی جذب این هنر نمی شوند؟ موضوع هرچه باشد تردیدی نیست که الگوی بسیاری از جوانان کشور ما صرفا ظاهر بازیگران ایرانی در سریال ها و فیلم‌های سینمایی و به طور کلی محصولات هنری نیست؛ بلکه پوشش، اخلاق و منش آنها در زندگی عادی – که امروزه با وجود رسانه‌های گوناگون و امکان دسترسی آسان به همه آنها، هرگز بر کسی پوشیده نیست - هم موثر و غیرقابل چشم پوشی است. اما راه حل چیست؟
  • منصوره صامتی

 

 

رویداد/چهره هایشان را بارها در تلویزیون دیده ایم و نام هایشان برایمان آشناست. اما آن ها غیر از اجرای تلویزیون کسب و کار دیگری هم دارند. کسب و کاری که البته شاید چهره بودن، یکی از مهم ترین ویژگی های آن باشد. شاید هم دغدغه حضور بیشتر مدیران در رسانه ها باشد که مجریان تلویزیونی را به اتاق های مدیرکلی روابط عمومی در سازمان ها و وزارت خانه های مختلف می کشاند. مروری بر نسبت حضور مجریان معروف  و نهاد ها و وزارتخانه های مختلف خالی از لطف نیست.

 

محمد اصغری- روابط عمومی آقای خوش آب و هوا

شاید اگر از شما بپرسند خلاقانه ترین و بامزه ترین گزارش های هواشناسی را از زبان کدام کارشناس شنیده اید، به یک نام مشترک برسید:«محمد اصغری». کارشناس خوش ذوق هواشناسی که برای اولین بار توانست کلیشه های رایج و خسته کننده گزارش های هواشنای در کشور را بشکند، حالا چند روزی هست که یک عنوان دیگر هم دارد:« مدیر کل روابط عمومی سازمان هواشناسی کشور>>

اصغری حدود 18 سال است که در سازمان هواشناسی کشور مشغول فعالیت است.

 

قاسم بی نیاز – به وزارتخانه برمی گردیم

 

مجری برنامه خانوادگی «به خانه برمی گردیم» در شبکه تهران، حالا چندسالی می شود که برصندلی مدیرکلی روابط عمومی وزارت راه  تکیه زده است. «سید قاسم بی نیاز» که کارشناس ارشد روابط بین الملل هم هست، از مهرماه سال 1388 که با حکم «حمید بهبهانی»  وزیر وقت وزارت راه و ترابری، به این وزارت خانه آمد تا به حال به عنوان مدیرکل روابط عمومی در وزارت وزارت راه و شهرسازی مشغول به کار است.

 

بهروز تشکر – طهران، تهران

 

خبرنگاری که از سال 73 به صداویمای جمهوری اسلامی ایران وارد شده، حالا علاوه بر سردبیری و اجرای برنامه تلویزیونی «تهران20» در شبکه تهران، همین چند روز پیش حکم مشاورت مدیر شبکه در امورمناسبتی و مدیرکلی روابط عمومی شبکه تهران را هم دریافت کرد. بهروز تشکر کارشناسی ارشد روزنامه نگاری دارد و تا به حال مدیریت روابط عمومی سازمان اتش نشانی و خدمات ایمنی و همچنین مدیریت روابط عمومی معاونت فنی و عمرانی شهرداری تهران را هم در کارنامه خود دارد.

مهدی آقا بیگی- از شهرداری تا قاف

 

 

مجری سالهای نه چندان دور پخش شبکه اول سیما هم از جمله مجریان معروفی است که سابقه حضور در روابط عمومی های مختلف را دارد.«مهدی آقا بیگی» مجری 39 ساله رادیو و تلویزیون که  لیسانس علوم دینی دارد برنامه «قاف تا قبله» شبکه یک را هم اجرا می کند، پیش از این ها مدیر ارتباط با رسانه های شهرداری تهران بود. روابط عمومی وزارت اموزش و پرورش و روابط عمومی سازمان بهزیستی نیز از جمله نهادها و سازمان هایی بود که آقا بیگی در آن به فعالیت می پرداخت. او الان مدیر روابط عمومی شهرداری منطقه 3 تهران است.

 

هادی زنوزی - شبکه خبر با چاشنی پتروشیمی

 

 

 

مجری سابق شبکه خبر و البته بازمانده اولین گروه از مجریان این شبکه، حالا حدود دو سالی می شود که از این شبکه تلویزیونی استعفا داده. «هادی زنوزی اصل» که 13 سال پیش با تاسیس شبکه خبر به این شبکه آمد و از جمله مجریان خوشنام و خوش صدای خبر در این شبکه بود، حدود 5 سال با عنوان مدیرکل روابط عمومی در شرکت ملی صنایع پتروشیمی مشغول به کار بود و 3 دوره به عنوان رئیس نمایشگاه ایران پلاست هم فعالیت کرد. هرچند استعفا یا به روایتی دیگر برکناری، سرانجام این فعالیت بود و همکاری او با پتروشیمی در مردادماه سال 89 هم تمام شد. زنوزی که کارشناسی شیمی کاربردی و کارشناسی ارشد روابط بین الملل دارد جایی در وبلاگ شخصی اش گفته که عطای کار روابط عمومی را برای همیشه به لقایش بخشید.

 

محمد حسین رنجبران – از دیروز وزارت خانه تا فردای شبکه قرآن

 

مجری34 ساله برنامه «دیروز، امروز، فردا» که روزگاری خبرنگار واحد مرکزی خبر نیز بود، از جمله مجریان و چهره های رسانه ای است که سابقه مدیرکلی در دولت نهم دارد. «محمدحسین رنجبران» که سال 89 با حکم صادق محصولی(وزیر وقت وزارت رفاه) روی صندلی مدیرکل روابط عمومی نشست، تنها 7 ماه در این سمت ماندگار شد و با  شروع اجرا در برنامه «دیروز، امروز، فردا» از وزارت رفاه استعفا داد و رفت. رنجبران الان مدیر گروه اجتماعی و مستندشبکه قرآن سیما است.

فرزاد جمشیدی – همه شایعه های مجری معروف

 

شاید پرخبرترین و شایعه خور ترین مجری برای تصدی سمت های مدیریتی، او باشد. سمت هایی که البته فقط در حد شایعه باقی می مانند.«فرزاد جمشیدی» که دکترای علوم قرآنی دارد، البته یک سابقه 3 ماهه در روابط عمومی وزارت بازرگانی دارد. او که شهریور ماه سال 86 به عنوان مدیرکل روابط عمومی وزارت بازرگانی منصوب شد، تنها 3 ماه پس از انتصاب، استعفا کرد و کلید اتاق مدیرکلی روابط عمومی را به وزیر پس داد. جمشیدی البته در این سالها همچنان در صدر شایعات انتصابی بوده که مهم ترین این شایعه ها، ریاست سازمان ملی جوانان بود.

علی درستکار- این روزها در اتاق بازرگانی

 

این روزها، چهره آشنای مجری برنامه «این شب ها» را می شود در اتاق مدیریت روابط عمومی اتاق بازرگانی تهران دید.«علی درستکار» از آذرماه سال 88  این سمت را عهده دار شده است. درستکار که تحصیلات دانشگاهی اش را در رشته های الهیات و ارتباطات در دانشگاه امام صادق (ع) به پایان رسانده است، از سال 1374 نیز فعالیت خود را در تلویزیون شروع کرد و با اجرای برنامه هایی همچون صبح بخیر ایران و پرتو ، به عوان یکی از مجریان معروف شناخته شد.

 

شاهین آرپناهی- از گلبرگ تا رایتل

 

 

این روزها که بازار واکنش ها به امکان مکالمه تصویری توسط یکی از اپراتورهای تلفن همراه داغ است، نام یک نفر بیشتر از همیشه شنیده می شود: «مجری برنامه گلبرگ».

«شاهین آرپناهی» که برنامه گلبرگ با اجرای او و کارشناسی «حجت الاسلام دهنوی» به یکی از پرطرفدارترین برنامه های صداوسیما تبدیل شده است و محور اصلی برنامه اش هم روابط دختران و پسران برمبنای آموزه های اسلامی است، حالا این روزها مهم ترین کارش پاسخ به منتقدان امکان مکالمه تصویری سیمکارت های رایتل است. امکانی که مخالفانش می گویند حریم روابط محرم و نامحرم را خواهد شکست. آرپناهی الان «مدیر کل برند و ارتباطات » رایتل است.

 

  • منصوره صامتی