منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خمینی» ثبت شده است

پیام قبول قطعنامه 598


ما درصدد خشکانیدن ریشه‏های فاسد صهیونیزم، سرمایه‏داری و کمونیزم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته‏ایم، به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایی را که بر این سه پایه استوار گردیده‏اند نابود کنیم؛ و نظام اسلام رسول اللّه‏ـ صلی اللّه‏ علیه و آله و سلم ـ را در جهان استکبار ترویج نماییم.


ما مظلومین همیشۀ تاریخ، محرومان و پابرهنگانیم. ما غیر از خدا کسی را نداریم. و اگر هزار بار قطعه قطعه شویم، دست از مبارزه با ظالم بر نمی‏داریم.


هم اکنون اگر امریکا یک کشور اسلامی را به بهانۀ حفظ منافع خویش با خاک یکسان کند، چه کسی جلوی او را خواهد گرفت؟ پس راهی جز مبارزه نمانده است، و باید چنگ و دندان ابرقدرتها و خصوصاً امریکا را شکست، و الزاماً یکی از دو راه را انتخاب نمود: یا شهادت. یا پیروزی. که در مکتب ما هر دوی آنها پیروزی است.

مبارزه با رفاه‏طلبی سازگار نیست؛ و آنها که تصور می‏کنند مبارزه در راه استقلال و آزادی مستضعفین و محرومان جهان با سرمایه‏داری و رفاه‏طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه‏اند. و آنهایی هم که تصور می‏کنند سرمایه‏داران و مرفهان بی‏درد با نصیحت و پند و اندرز متنبه می‏شوند و به مبارزان راه آزادی پیوسته و یا به آنان کمک می‏کنند آب در هاون می‏کوبند. بحث مبارزه و رفاه و سرمایه، بحث قیام و راحت‏طلبی، بحث دنیاخواهی و آخرت‏جویی دو مقوله‏ای است که هرگز با هم جمع نمی‏شوند. و تنها آنهایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. فقرا و متدینین بی‏بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلابها هستند. 


اینجانب به نظامهای امریکایی و اروپایی اخطار می‏کنم که تا دیر نشده و در باتلاق مرگ فرونرفته‏اید، از خلیج فارس بیرون روید. و همیشه اینگونه نیست که هواپیماهای مسافربری ما توسط ناوهای جنگی شما سرنگون شود؛ که ممکن است فرزندان انقلاب ناوهای جنگی شما را به قعر آبهای خلیج فارس بفرستند.


آری، اگر ملت ایران از همۀ اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانۀ عزت و اعتبار پیامبر و ائمۀ معصومین ـ علیهم السلام ـ را با دستهای خود ویران نماید، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی‏فرهنگ به رسمیت بشناسند؛ ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعیف؛ آنها ولیّ و قیّم باشند ما جیره‏خوار و حافظ منافع آنها؛ نه یک ایران با هویت ایرانی ـ اسلامی؛ بلکه ایرانی که شناسنامه‏اش را امریکا و شوروی صادر کند؛ ایرانی که ارابۀ سیاست امریکا یا شوروی را بکشد

اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئلۀ بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، .... ، با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم؛ و در مقطع کنونی آن را به مصلحت انقلاب و نظام می‏دانم. و خدا می‏داند که اگر نبود انگیزه‏ای که همۀ ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود، هرگز راضی به این عمل نمی‏بودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود. اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم. 


همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان که در این قافلۀ نور جان و سر باختند! خوشا به حال آنهایی که این گوهرها را در دامن خود پروراندند!


خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانواده‏های معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز مانده‏ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیده‏ام، و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری می‏کنم. و بدا به حال آنانی که در این قافله نبودند! بدا به حال آنهایی که از کنار این معرکۀ بزرگِ جنگ و شهادت و امتحان عظیم الهی تا به حال ساکت و بی‏تفاوت و یا انتقاد کننده و پرخاشگر گذشتند!


من در میان شما باشم و یا نباشم به همۀ شما وصیت و سفارش می‏کنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد. نگذارید پیشکسوتانِ شهادت و خون در پیچ و خم زندگی روزمرۀ خود به فراموشی سپرده شوند.

روحانیون وابسته ضررشان از هر فرد ناپاک دیگر بیشتر است. و همیشه این دسته از روحانیون مورد لعن و نفرین خدا و رسول و مردم بوده‏اند؛ و ضربات اصلی را به این انقلاب، روحانیون وابسته و مقدس‏مآب و دین‏فروش زده‏اند و می‏زنند.


هیچ چیزی به زشتی دنیاگرایی روحانیت نیست. و هیچ وسیله‏ای هم نمی‏تواند بدتر از دنیاگرایی، روحانیت را آلوده کند. چه بسا دوستان نادان یا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزیهای بیمورد مسیر زهدگرایی آنان را منحرف سازند؛ و گروهی نیز مغرضانه یا ناآگاهانه روحانیت را به طرفداری از سرمایه‏داری و سرمایه‏داران متهم نمایند.

  • منصوره صامتی

بهشتی یک ملت بود

منصوره صامتی |


دلش شکسته بود از این همه جفا و نامهربانی که در حقش می شود ...
از تهمت ها و اهانت ها ، از جانب خواص و عوام . برای تسلای خاطر به نزد "مراد" خویش رفت . همانی که که در وصفش گفته بود "سرنوشت مقلدان خمینی ، چیزی جز شهادت نیست" .
 در نزد "مراد" خویش خمینی کبیر ، زبان به شکوایه گشود از همه ی جور و جفاهایی که در حقش می شود . در این هنگام خمینی عزیز به صفحه ی تلویزیون اشاره نمود . ( تلویزیون درحال پخش یکی از سخنرانی های امام بود و مردم را نشان می داد که شعار می دادند "روح منی خمینی ، بت شکنی خمینی" ) رو به او کرد و با لحنی دلجویانه به وی فرمود : مردم می گویند : "زنده باد خمینی" . اگر همین مردم بگویند "مرده باد خمینی" ؛ در من هیچ تاثیری نخواهد گذاشت !

فردای آن روز ، در شهر خبر شهادت مظلومانه اش پیچید . او مقلد خمینی کبیر بود و "سرنوشت مقلدان خمینی هم ، چیزی جز شهادت نبود"
 چهره ی باصلابت امام در قاب تصویر ظاهر شد که در رثای "شهید مظلوم" در حال سخنرانی  می فرمایند : بهشتی به شهادت رسید ؛ اما آن چیزی که بالاتر از شهادت ایشان است و آن ضایعه ای که سنگین تر از خبر شهادت ایشان است ؛ "مظلومیت" ایشان بود ... و گریه ی حضار .
 چند روز بعد از حادثه ی هفتم تیر ، رهبر انقلاب که آن روزها متاثر از حادثه ی مسجد ابوذر در بیمارستان بهارلو بستری بودند ، وقتی از طریق تلویزیون متوجه شعار "آمریکا در چه فکریه ، ایران پر از بهشتیه" می شوند ؛ نقدی می کنند تلویحا بدین مضمون که این شعار اشتباه است ، چرا که بهشتی "یکی" بود . اقلش این است که ایران پر از بهشتی نیست . بهشتی یکی بود و دیگر نیست .
 آری ؛ بهشتی "یکی" بود و دیگر نیست ؛ اما نه ، بهشتی یکی هم نبود ، بهشتی با تعبیر امام " یک ملت بود برای ملت ایران" . چه تقارن زیبایی است این سخن امام ( بهشتی ، یک ملت بود ) با این حدیث که در وصف یاران امام زمان (عج) می فرماید : یاران حضرت (عج) ، هریک به تنهایی برابر با یک ملت اند !
 بهشتی که شهید شد ، یاران امام و دلسوزان خط رهبری ، تمهیدی اندیشیدند که خبر شهادت او را از استادش ( علامه طباطبایی ) که در آن زمان در سنین کهنسالی با بیماری دست و پنجه نرم می کردند ، ندهند که مبادا بر وضعیت سلامتی "علامه" تاثیر سوء داشته باشد . اما علامه در نخستین دیدار با یاران امام با بصیرتی الهی فرموده بود : شماها چه بخواهید خبر شهادت بهشتی را به من بدهید و چه نخواهید بدهید ؛ من دارم می بینم روح مطهر بهشتی را که به سمت جنت الماوی دارد پرواز می کند !
  • منصوره صامتی

ای نگین افتاده ازانگشتر امت، ای جان رفته از پیکر ایران، ای گوهر در خاک نهفته، ای پدر شهیدان و فرزندان شهدا، ای سالار بسیجیان عاشق!دریغ از پرچم پر سخاوت دستانت که دیگر از فراز جایگاهت در جماران، بر سرمان در اهتزاز نیست.


 ای عزیز! .. ای یوسف سفر کرده !

پس از تو، غم، خانه ای جز دل های ما را سراغ نمی گیرد .

اماما!

ما غریب و دل سوخته ایم و همه چیز برایت عزادار است.دستی که تو را شستشو داد و کفن کرد و به خاک سپرد، شاعری که در سوگ تو شعر سرود، خطاطی که نام تو را بر کتیبه های عزا نوشت ، خطیبی که در " یاد تو" منبر رفت، صفحه روزنامه ای که در سوگ تو" ویژه نامه" منتشر ساخت ، چاپخانه ای که " اعلامیه" مجالس تو را چاپ کرد، اسیرانی که در زندان های بغداد، به امید دیدار تو" اسارت" را تحمل می کردند، همه و همه... در سوگ تو داغدار و غمگین اند.

حتی  آن سجاده که سحرگاهان، خود را به پای تو می افکند و بوسه می زد، حسینیه جماران، جایگاه خالی تو، قلمی که با آن ، پیام می نوشتی ، شمدی که روی پا می انداختی، چه غربت سوزناکی!...

اماما!... این داغ، داغ جدایی است که بر دلمان نشسته ، این سوز، سوزعشق است که به آتشمان کشیده و این درد، درد فراق است که بی تابمان کرده است. دلی که در سوگ تو نسوزد ، " دل " نیست. چشمی که در عزای تو نگرید، چشم نیست، روزن بی روشنایی است.

ای روح قدسی!

ای جان جان ها، ای جلوه آرمان ها، ای عصاره پیدا و پنهان ها!سایه پرمهر الهی بودی که بر سرمان سایه عزت افکندی !

نوحی بودی، منجی ما در طوفان ها ؛ ایوبی بودی ، صبر آموز امت در شداید ؛ یعقوبی بودی، الهام بخش شکیبایی در فراق یوسف های جهاد و شهادت ؛ابراهیمی بودی که ما را آیین " تبرداری" و " بت شکنی" آموختی ؛

خود ، تبرزن توحید بودی،" خلیل ِ " حادثه انقلاب و فدا کننده " اسماعیل" در قربانگاه رضای حق امامی بودی که با "امت" عشقی متقابل داشتی،رهبری بودی که "راه " سعادت را به "رهروان" می آموختی.

ای کوچ شبانه ات مصیبت عظمی! آیا به راستی برای همیشه رفته ای؟خوشا به حال شهیدان که در" بهشت زهرا" ، همسایه دیوار به دیوار تواند.

ای امام!...


اینک مرقد پاک تو، پناهگاه دل های داغدار و جان های بی قرار و چشم های اشکبار است و سخنانت، نه تنها در" صحیفه نور"، بلکه "در صفحه جان" هر شیفته صادق و با معرفت است که قدر آن گوهر تابناک را می شناسد.

ای روح بلندخدایی! ، ای منادی اسلام ناب محمدی!رحلت جانگدازت، روز رحلت پیامبر را در ذهن ها تداعی کرد و شور دلدادگانت ، کربلایی مجدد آفرید و غم رفتنت،عاشورایی بر پا ساخت.

چرا نسوزیم؟... که هر سنگ سنگ این سرزمین، هر برگ برگ درختان، هر ستاره و هر سپیده، تو را به یاد ما می آورد.

اماما!... ای کلامت موزون، ای پیامت میزان،ای حاضر عصر غیبت، ای بار یافته به حضور!

بعد از تو، خاطره محزون است.

بعد از تو، خاطرمان خون است.

بعد از تو، واژه تهیدست است.

در سوگ تو، عقل، مجنون است.

عجیب نیست که "خرداد" داغ ما را در آن سوگ بزرگ تازه کند و همواره دست در دامن حسرت و غم داشته باشیم و در فراق تو، که معجون "عرفان و جهاد" و آمیخته ای از" اشک و سلاح " بودی ، همچنان غمی سنگین و جانی غمگین داشته باشیم!

اماما! از آن جهان، دل های داغدار ما را به دعای خیری تسلا بخش.

  • منصوره صامتی

تا روح خدا!

منصوره صامتی |

ثانیه های صبح ، ساعت 5 را دور می زند و من ...

 دلم بهانه دارد ، بهانه ی گریه  و تو از حبل الورید هم نزدیکتری 

چقدر خوب که تو همیشه بودی 

چقدر خوب که تو همیشه هستی 

ای بهانه ی تحمل تنگی های این قفس! 

قطره ای در چشمم می لغزد ...

وبی اختیار مهر پدر قلبم را فشرده می سازد 

چقدر حیف که نیستی  حالا که شانه هایت کمبود من است 

که دردهایم یکی ، یکی فرو می ریزند ...

سال هاست که این صورت خیس آوای  خلوت من و توست 

ودردهایم فرو می ریزند بر صفحه ی خیس ...

و بی بهانه دلم تا روح الله  سفر می کند 

السلام علیک یا روح الله !

وقتی روح تو در میان ماست ،با تو تن خاکی را به آسمان گره می زنم و می دانم که در راه تو بر حقم 

ای روح خدا ! 

می دانم که تقوای تو ، تقوای ستیز است نه پرهیز 

عرفان تو در صحنه است نه در گوشه 

و من شاگرد نفس های توام ...

السلام علیک ایها العبد الصالح 

  • منصوره صامتی

گریه ی حضرت زهرا سلام الله علیها موجب آزار مردم می شد ؟

آیا شنیدن صدای نامحرم و آزار همسایه ها اشکال شرعی ندارد ؟

1400 سال است برادران شیطان دروغ می بافند و شبهه افکنی می کنند  تا  ظاهر پلیدشان را در لفافه ای از دلسوزی برای اسلام و اهل بیت علیهم السلام به ویژه دردانه ی رسول اکرم صلوات الله علیه ، پنهان کنند  و بر ماست که در هرفرصتی به حد توان برخی شبهات را پاسخ دهیم .

 و اما در پاسخ آنهایی که بی توجه و مطالعه شبهه افکنی مزورانه را می پذیرند باید گفت :

اول :گر نگران «شرعیات» هستند، باید بدانند که شخصیتی چون حضرت فاطمة‌الزهزاء علیها‌السلام که در میان تمامی زنان خلق شده در گذشته و حال و آینده «سیدة النساء» است، طبق آیه‌ی کریمه‌ی قرآن مجید «اهل بیت» است و از هر گونه نقص و عیب مبری بوده و از معصومین است، طبق فرمایشات مکرر پیامبر اکرم (ص) کوثر است، طبق فرمایش ائمه‌ی اطهار (ع)، «حجة الله علی الحجج – یعنی حجت خدا بر ائمه» است و ...، لابد بیش از آنها احکام شرعی را می‌دانسته و عمل می‌نموده است.

دوم:

اگر نگران شنیده شدن صدا توسط نامحرم هستند، بدانند که مطلق شنیده‌ شدن صدای زن توسط مرد نامحرم هیچ اشکالی ندارد، بلکه صدا نازک کردن و تحریک اشکال دارد. مضاف بر این که گریه در سوگ عزیز مستحب هم هست و استحباب بیشتر این است که دیگران بروند او را تسلی بدهند، نه این که ظلم روی ظلم کنند.«از دیدگاه شیعه گریه کردن در غم از دست دادن شخص مؤمن مستحب است به ویژه در مواردی که غم جانکاهی بربازماندگان وارد شده و گریه در تخفیف آن غم و اندوه موثرباشد. (تحریرالوسیله امام خمینی ج1ص83)

سوم: اگر نگران آزار و اذیت مردم هستند نیز باید توجه داشته باشند که آزار و اذیت کنار زدن خلیفة‌الله، جایگزینی حکومتی به غیر از آن چه خداوند متعال فرموده است، غصب اموال، تحریف دین و ...، مضروب نمودن حضرت فاطمه (ع)، سوزاندن در خانه‌اش و در نهایت شهید ساختن ایشان و دیگر ائمه‌ی اطهار (ع)، مظالم بسیار بزرگ‌تری است تا صدای گریه‌ی مظلوم.مگر می‌شود امروز به زنان بحرین، لیبی، غزه، لبنان، فلسطین و ... گفت: ما بر سر شما بمب می‌ریزیم، همسران و کودکان شما را قطعه‌قطعه می‌کنیم، خانه‌هایتان را بر سرتان خراب می کنیم، حقوق ابتدایی شما را سلب می‌کنیم و هر ظلمی که از دستمان بر می‌آید روا می‌داریم، اما مبادا شما گریه کنید و یا احیاناً صدای گریه‌ی شما را نامحرم بشنود. این شرعاً جای اشکال است؟! آن موقع هم همین‌طور بوده است.

چهارم:اما، اصل قضیه این نیست که مثلاً صدای ایشان آن قدر بلند بود که در شهر مدینه می‌پیچید و اهالی شهر را آزرده می‌کرد. آخر چه کسی می‌تواند چنین فریادی داشته باشد؟

بلکه معترضین از دو قشر بودند. قشر اول مردم عادی و عوامی که دلشان برای گریه‌های شبانه روزی حضرت زهرای اطهر (ع) می‌سوخت. لذا توصیه می‌کردند که کمتر گریه کند. مثل ما که به داغدار می‌گوییم: کمتر گریه کن. اینطوری صدمه می‌بینی.

« اینکه حضرت فاطمه(ع) در فراق پدرش گریه می‏کرد درست است و در روایات متعددی این مطلب آمده است و در بعضی از این روایات آمده است که همسایگان از گریه‏های فاطمه(ع) بی تاب شده بودند و به خدمت امیرالمؤمنین رسیدند و عرض داشتند سلام ما را به فاطمه برسان و بگو یا شب گریه کن و روز آرام بگیر و یا روزها گریه کن و شب استراحت کن و... (بحارالانوار، جلد 43، ص 36 و 35)

اما قشر دوم، سیاسیون مخالف، یعنی اصحاب سقیفه، عوامل و طرفداران آنها بودند. آنها در روز دست کم سه نوبت به مسجد (خانه‌ی پیامبر اکرم – ص) می‌آمدند و مردم گروه گروه به زیارت قبر پیامبر (ص) می‌آمدند. خانه‌ی حضرت علی و فاطمه (ع) نیز همانجا بود و آنها شاهد بودند که فاطمه سوگ و گریه‌ای مدام و شبانه روزی بر سر قبر پدر و یا حتی در خانه‌اش دارد.

این حزن و گریه و اندوه و سوگ، برای کسانی که می‌خواستند به محض رحلت حضرت رسول اکرم (ص)، قائله اسلام، پیامبر و خانواده‌اش به پایان بسیار گران تمام می‌شد. چرا که موجب توجه، هوشیاری و تأثر اذهان عمومی می‌گردید. و گرنه هنوز مدتی از رحلت نگذشته بود و جای داشت که خود نیز حرص حکومت را رها می کردند و می‌آمدند ضمن تسلی بر بازمانده، بر قبر ایشان می‌نشستند و گریه می‌کردند. لذا با این گریه و عزاداری مخالف بودند، هم چنان چه امروز با عزاداری و گریه و سوگواری شیعیان بر مصیبت‌های عاشورا مخالف هستند. چرا که این گریه‌ها، هوشیاری و حرکت ایجاد می‌کند و این به ضرر آنهاست.

حضرت امام خمینی (ره) در موضوع گریه در سوگ اهل عصمت (ع) و به ویژه امام حسین (ع) بیانات و رهنمودهای بسیاری گویایی دارند که در ذیل دو فراز از آنها اشاره می شود:«بچه‌ها و جوان‌های ما خیال نکنند که مساله، مساله‌ی ملت گریه است، این را دیگران القا کردند به شماها که بگوئید ملت گریه. آنها از همین گریه ها می ترسند برای اینکه گریه‌ای است که گریه بر مظلوم است...اینهایی که تزریق می کنند به شما ملت گریه، ملت گریه، اینها خیانت می کنند. بزرگ‌هایشان و ارباب هایشان از این گریه‌ها می ترسند» -  30/7/58

«این مظاهر و مشائر و اموری که در اسلام در آن سفارش شده باید فکر کنید که اینها یک مساله  سطحی نبوده است که می خواستند جمع بشوند و گریه کنند، خیر. ما ملت گریه سیاسی هستیم، ما ملتی هستیم که با همین اشک ها سیل جریان می دهیم و خرد می کنیم سدهایی را که در مقابل اسلام ایستاده است.» صحیفه نورج13 ص156

  • منصوره صامتی

21 شب گذشت 

.

.

.

ساعت 21 بار نواخت 

.

.

.

اینجا ایران  

.

.

.

و خدا بزرگتر از آن است که وصف شود .

تردید مکن ! 

  • منصوره صامتی

انقلابی استثنایی

منصوره صامتی |

انقلاب اسلامی ایران به تعبیر بنیانگذار عظیم الشان آن حضرت امام خمینی (ره) ، انفجار نور بود و به درستی توانست ظلمات دنیای مادی و مکاتب ماتریالیست (ماده پرست) را به نور ارزش های الهی خود روشن و متحول سازد

آثار و دستاوردهای بیشمار انقلاب اسلامی ، حکایت از خصایص و ویژگی های بزرگ آن دارد . ازین رو ، دو دسته از افراد و جریان ها به دو دلیل مهم و متفاوت و به جهد و جد ، پیگیر شناخت انقلاب و ویژگی های آن هستند ؛ خودی ها و یاران و دوستداران انقلاب اسلامی و غیر خودی ها ، زخم خوردگان و دشمنان انقلاب اسلامی . 

دسته ی اول در پی شناخت انقلاب ، ویژگی ها و آثار آن هستند تا بتوانند پاسدار ارزش ها و عمق بخش معارف بلند آن باشند و با تبیین معارف انقلاب ، بر خیل دوستداران و پیروان آن در دنیا بیفزایند اما دسته ی دیگر شناخت را محمل ، بستر و وسیله ای برای نفوذ ، استحاله و ضربه زدن به آن قرار می دهند و هدفی جز ایجاد انحراف در آن و کاستن از آثار بالنده ی آن در سر نمی پرورانند . 

البته این خط همیشه در تاریخ ساری و جاری بوده و عمری به درازای جبهه ی حق و باطل دارد . انقلاب اسلامی ملت بزرگ ایران ، ویژگی ها و خصوصیت های زیادی دارد که ریشه ی آن به اسلام و ارزش های الهی آن برمی گردد که بوسیله ی رهبری الهی _اسلامی و مردمی و به غایت ارزش مدار و توحید محور ، توانست طومار حکومت مستبد و ضد اسلامی و ضد مردمی ، وابسته و عقب مانده و ظالم شاهنشاهی را درهم بپیچد . مقام معظم رهبری به تناسب سخنرانی های مختلف به بخش هایی از این خصوصیات و ویژگی های منحصر به فرد انقلاب اسلامی اشاره کرده اند که تاملی بر هرکدام ، ضمن تنویر اذهان و تبیین ابعاد و اجزای مختلف انقلاب اسلامی ، می تواند الهام بخش آفرینش رهیافت و بینش جدیدی در مطالعه ی انقلاب و مقایسه ی آن با دیگر تحولات و انقلاب های دنیا باشد .

اگرچه در قرون اخیر میلادی در سرتاسر عالم انقلاب های گوناگونی به وجود آمد ، اما انقلاب اسلامی ایران ، یک "انقلاب استثنایی" بود . استثنایی بودنی که ریشه در خصوصیات و شناخت معارف آن دارد .

  • منصوره صامتی

گناه نابخشودنی

منصوره صامتی |


مساله ی انتخابات در وصیتنامه ی امام خمینی (ره)

 

گناه نابخشودنی

اکنون که بحمدالله تعالی موانع رفع گردیده و فضای آزاد برای دخالت همه طبقات پیش آمده است ، هیچ عذری -برای عدم شرکت در انتخابات- باقی نمانده و از گناهان بزرگ نابخشودنی ،مسامحه در امر مسلمین است .

توصیه به روحانیون

و به جامعه محترم روحانیت خصوصا مراجع معظم ، وصیت می کنم که خودرا از مسائل جامعه خصوصا مثل انتخاب رئیس جمهور و وکلای مجلس ، کنارنکشند و بی تفاوت نباشند.همه دیدید و نسل آتیه خواهد شنید که دست سیاست بازان پیرو شرق و غرب ، روحانیون را که اساس مشروطیت را با زحمات و رنجها بنیان گذاشتند از صحنه خارج کردند و روحانیون نیز بازی سیاست بازان را خورده و دخالت در امور کشور و مسلمین را خارج از مقام خود انگاشتند وصحنه را به دست غربزدگان سپردند؛ و به سر مشروطیت و قانون اساسی و کشورو اسلام آن آوردند که جبرانش احتیاج به زمان طولانی دارد.

مسامحه در انتخابات گاهی در راس گناهان کبیره است

و وصیت من به ملت شریف آن است که در تمام انتخابات ، چه انتخاب رئیس جمهور و چه نمایندگان مجلس شورای اسلامی و چه انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر، در صحنه باشند و اشخاصی که انتخاب می کنند روی ضوابطی باشد که اعتبار می شود مثلا در انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر، توجه کنند که اگر مسامحه نمایند و خبرگان راروی موازین شرعیه و قانون انتخاب نکنند، چه بسا که خساراتی به اسلام و کشور وارد شود که جبران پذیر نباشد. و در این صورت همه در پیشگاه خداوند متعال مسئول می باشند. از این قرار، عدم دخالت ملت از مراجع و علمای بزرگ تا طبقه بازاری وکشاورز و کارگر و کارمند، همه و همه مسئول سرنوشت کشور و اسلام می باشند؛چه در نسل حاضر و چه در نسلهای آتیه ؛ و چه بسا که در بعض مقاطع ، عدم حضور و مسامحه ، گناهی باشد که در راس گناهان کبیره است . پس علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد، و الا کار از دست همه خارج خواهد شد.

در انتخابات با که مشورت کنیم؟

و در تعیین رئیس جمهور ووکلای مجلس با طبقه تحصیلکرده متعهد و روشنفکر با اطلاع از مجاری امور وغیروابسته به کشورهای قدرتمند استثمارگر و اشتهار به تقوا و تعهد به اسلام وجمهوری اسلامی مشورت کرده ، و با علما و روحانیون با تقوا و متعهد به جمهوری اسلامی نیز مشورت نموده ؛ و توجه داشته باشند رئیس جمهور و وکلای مجلس از طبقه ای باشند؛ که محرومیت و مظلومیت مستضعفان ومحرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند، نه از سرمایه داران و زمینخواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخی محرومیت ورنج گرسنگان و پابرهنگان را نمی توانند بفهمند.و باید بدانیم که اگر رئیس جمهور و نمایندگان مجلس ، شایسته و متعهد به اسلام و دلسوز برای کشور و ملت باشند، بسیاری از مشکلات پیش نمی آید؛ ومشکلاتی اگر باشد رفع می شود.

توصیه به مسئولین

اکنون وصیت من به مجلس شورای اسلامی در حال و آینده و رئیس جمهور و روسای جمهور مابعد و به شورای نگهبان و شورای قضایی و دولت در هرزمان ، آن است که نگذارند این دستگاههای خبری و مطبوعات و مجله ها ازاسلام و مصالح کشور منحرف شوند. و باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن ، که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می شود، از نظر اسلام و عقل محکوم است . و تبلیغات و مقالات و سخنرانیها و کتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است . و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است .

 

  • منصوره صامتی

ایران پس از روح الله

منصوره صامتی |


اگر چه واقعه جانگداز رحلت حضرت امام خمینی (ره) در سحرگاه 14 خرداد ماه 1368 مقطع حساسی از تاریخ انقلاب است ، ولی پس از این رویداد تاریخی مرزبندی های سیاسی و فرهنگی توسط مدعیان شاگردی حضرت امام (ره) در داخل و تلاش دشمنان در خارج از مرزهای انقلاب ایران سبب بروز مراحل جدیدی در تاریخ انقلاب شد که بررسی و واکاوی این فرایند به ایجاد انسجام در بینش و بصیرت مخاطب خواهد انجامید .

بخش نخست این برنامه رادیویی به چگونگی انتخاب امام خامنه ای به رهبری تا اواسط دوره سازندگی می پردازد لطفا با دقت بشنوید و نظرهای خود را درج کنید.

http://www.roydadnews.ir/NSite/FullStory/News/?Serv=1&Id=54048

  • منصوره صامتی


درآستانه ی ولادت مادر خوبان عالم ،محبوبه ی خدا ،وارث عشق پدر نقطه ی پرگار هرچه خوبی و فضیلت حضرت زهرا سلام الله علیها  و ولادت روح الله ، جان انقلاب، بنیانگذار تنها حکومت شیعه امام خمینی رضوان الله تعالی علیه ضمن عرض تبریک به همه ی مادران عزیز

 در برنامه ی صدای خاطره خدمت خانم دکتر زهرا مصطفوی دختر امام راحل (ره)بودیم .ایشان در طول گفتگو چند خاطره از حضرت امام(ره) نقل کردند.

آنچه در ادامه می آید شرح یک خاطره از امام راحل (ره)است :

 سریال معروفی ابتدای انقلاب پخش می شد شبی مردی تماس گرفت وبسیار عصبانی  لحن حق به جانبی گرفته بود و می گفت :این بود اسلامی که می گفتید؟!این چه موسیقی است که در تیتراژ سریال پخش می شود من را از این حال به آن حال برده،چنین است چنان است...

 امام شب بعد تیتراژسریال را با دقت دیدند و بعد در تماس تلفنی با مرد معترض فرمودند:موسیقی تیتراژ را شنیدم مشکلی نداشت...

مرد معترض پرسید: پس مشکل کجاست؟

امام فرمودند:اشکال در ضعف نفس شماست.ضعف نفستان را برطرف کنیدآقا!

 

  • منصوره صامتی