منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات


یک نوع از خشونت درجامعه‌ی ما و دیگر جوامع ، درارتباطات مجازی درحال شکل‌گیریست که تا به ‌حال سابقه نداشته است. معماری ، طراحی و سبک و سیاق طرفینِ مربوط به خودش را دارد. این مسئله ، موضوعی‌ست که تابه‌حال درکشور ما به آن پرداخته نشده است. باید اعتراف کرد که امروزه اعتمادبه‌نفس در زنانِ جوان، بیش از هر زمان دیگری‌ست. آنها از زندگی انتظار بیشتری دارند، انتظاراتی ساده که معقول هستند اما بعضا اعضای خانواده مخصوصا شوهر، کاری برای برآوردن این انتظارات انجام نداده است. از این‌رو برخی از این زن‌ها ناخودآگاه به مردِ مانیتوری‌ای پناه می‌برند که در قدم‌های اولیه در برطرف‌کردن نیازهایش، همراه خوبی است!

 البته مبرهن است که خیل کثیری از خانم‌های فعال در این فضا هستند که موفق هم عمل می‌کنند و حواسشان به مشکلات و آسیب‌های این فضا می‌باشد و به‌قولی دُم به تله نمی‌دهند اما باید برخی از مسایل بر همگان روشن شود که خدای‌ناکرده این موفقیت در کام آن‌ها تلخ نشود.

 مرد مانیتوری : مردِ مانیتوری ؛ مردی که پشت شیشه‌ی مانیتور منتظر یک زن است ، اطلاعاتِ گیج‌کننده و متناقضی درباره‌ی نقش‌ زن نشان می‌دهد. او را صاحب همه‌ ویژگی‌های موفق ترسیم می‌کند. بعد ، زن ملکه‌یی می‌شود میان خیل زنبورانِ نر که ستایش می‌شود ، دیده می‌شود. مردِ مانیتوری یا مجرد است و یا متأهل . مردانِ متأهلی که در شغل صیدکردن به‌سر می‌برند ، عمدتا یا بدلیل عدم حمایت از همسر و یا نیاز به تنوع و حتی علاقه به هیجانِ کشفِ زنانِ دیگر ! و حتی‌تر خودنمایی در برابر هم‌سالان و همکاران و رفقا و قدرت تصرف زنان بیشتر ، به سراغ زنان در این شبکه‌ها می‌روند. این فضا مردانی را به خود دیده که در این راه از هر آزار و اذیتی برای رسیدن هدف‌هایشان کوتاهی نکرده‌اند. این یادداشت ، فقط یک نگاه به گوشه‌ای از آسیب‌های فضای مجازی بر زنان است و فقط به برخی از آزارهایی که در فضای مجازی درمورد زنان دیده شده است ، اشاره می‌شود.
 مطالبی که با عنوان «آزار و اذیت‌های دنیای مجازی»سرچ می‌کنید ، متأسفانه حقایق را بیان نکرده بلکه مدام حرف‌های کلیشه‌ای‌ را تحویل اذهان داده است . برای همین ، این موضوع ، هنوز جای کار دارد و این یادداشت ، نه نتیجه‌ی ماه‌ها تحقیق است و نه تیم محققی پشتش دارد . این یادداشت فقط گویای دیده‌ها و شنیده‌هایم در این فضاست. باشد که زنان و مردان آگاهی را بیش‌از پیش شاهد باشیم :

 سمانه بیست ساله است و متأهل ، عضو سایت شاعران دانشگاهی کشور. اسم سایت ، اعتماد کافی را بهش داده بود. بعد از چند بار فعالیت و گذاشتن شعرهایش ، با مسئول بخش شعر که همشهری‌اش از آب درآمده بود ، در چند پیام خصوصی بیشتر آشنا شده بود ، آنقدر وجه اشتراکات داشتند که رابطه‌شان را صمیمی کرده بود . شماره‌هاشان را بهم داده بودند و هرزگاهی بهم پیامک می‌دادند . سمانه خوشحال بود که دوستی شاعر و همدل پیدا کرده است . با شوهرش درمورد دوست جدیدش صحبت کرده بود . عکس و پروفایلِ مسئول بخش شعر ، دخترانه بود . با هم قرار دیدار در بیرون از این فضا را گذاشتند . شوهر سمانه می‌دانست و باخبر بود . وقتی سمانه سرِ قرار رفته بود ، با یک مرد روبرو شده بود… شوهرش آنقدر درگیر کار بود که هیچ‌وقت نپرسید قرار امروزت چطور بود؟
 آزارها انواع مختلفی دارند اما «رهایی ناگهانی، تهدیدِ ازبین‌بردن آبرو، لو دادن چت‌ها و صحبت‌های شخصی و ترس از تنهایی، ترس از ترک‌شدن، ترس از عدم‌امکان ازدواج» جزو آزارهای روحی این دنیا بشمار می‌رود که گه‌گداری تهدید‌ها به نوع مالی و اجبار زن به پرداخت حق‌السکوت هم رسیده بود. زمان آزار هم در رابطه‌های مجازیِ دنیای مجازی دو شکل می‌تواند داشته باشد.
 گاهی از همان ابتدای ارتباط و آشنایی و گاهی پس از گذشت زمان ، آن‌روی سکه معلوم می‌شود . اکثر آزارها از نوع دوم هستند و در ابتدا مبتنی بر اخلاق و رفتار نیک و خداپسندانه جلوه می‌کنند اما بعد از اینکه اعتمادی جلب شد و مرد توانست اثبات کند که با مردان دیگر فرق دارد ، تغییر موضع صورت می‌گیرد .

 هویت‌های مجازی، پروفایل‌های غیرواقعی : انسان رابطه‌گراست و نیاز به حشر و نشر دارد . با حرف‌زدن و با گوش‌دادن نیازهای روحی و روانی‌اش، خالی می‌شود. زندگی با این سبک و سیاق به او حس امنیت می‌دهد ! انجمن‌ها ، روم‌های علمی و غیرعلمی مختلف ، راه‌انداختن بحث‌های متنوع ، پیگیری بحث‌ها توسط دختر و پسر یا زن و مرد، پشت مانیتور بعنوان پناهگاهی برای کمی‌راحت‌شدن از فشارهای زندگی . در این فضا دوستانی خواهیم داشت که پیگیری روزانه‌شان جزو نیازهامان می‌شود ، دوستانی خواهیم داشت که بدون اینکه ببینیمشان ، دوستشان خواهیم داشت و بعضا بهشان وابسته خواهیم شد . این اتفاق در برخی زنان بدلیل ناآشنایی با فضای نامردِ مجازی و حساسیت بالایی که دارند ، جور دیگری بروز می‌کند. داستان از آنجا شروع می‌شود که چون کسی ما را نمی‌بیند تا صحت و سقم حرفمان را بفهمد ،راحت میتوانیم حقایق غیرواقعی را به‌تصویر بکشیم . در اکثر موارد موفق می‌شویم و بعد از چند صباحی که به این سبک‌ زندگی خو گرفته‌ایم و به زعم خود ، کاری علمی و یا درد و دلی دوستانه و یا همکارانه داشتیم و احساس سبکی کردیم ، با یکسری از مشکلاتی مواجه می‌شویم که دقیقا روح و احساسات ما را نشانه گرفته‌اند . کار هر کسی رهایی از این احساسات نیست . گاوِ نر می‌خواهد و مردِ کهن . مشکلاتی که نتیجه‌ی دیده‌شدن است!

دیده‌شدنی به سبک و خواسته‌ی خودمان. وضعیت زنان و دختران قربانی! عمدتا در این فضا ، مخصوصا سال‌های اخیر ، دختران محصل دبیرستانی و پشت‌کنکوری را می‌بینیم که یا بخاطر وبلاگ و یا شرکت در بحث‌های مختلف روم‌ها و شبکه‌های اجتماعی و حتی نوشتن در خبرگزاری‌ها و سایتهای مختلف جزو کاربران بشمار می‌روند. دختران مجردِ رشیده اما بیشتر دیده می‌شوند . عمدتا مشکلات خانوادگی در ازدواج ، عدم داشتن خواستگار مناسب و بالارفتن سن ازدواج ، دارابودن آسیب‌های جسمی و یا حتی عدم زیبایی از جمله‌ی عوامل این حضور هستند.

 زنان متأهل؛ نیاز به تنوع ، اشتیاق به هیجان و ماجراجویی ، شاغل و دارای ارتباط وسیع .
 زنان متارکه: نیازهای شدیدی که ناشی از رهاکردن و یا رهاشدن دارند ، اثبات خود به شوهر ، اثبات استقلال به خود برای خودآرام‌سازی…
زنان مطلقه: علاقه‌مند به رفع نیاز از طریق شرعی‌موقت ، عدم خواستگار ، عدم تمایل به تعهد بدلیل آسیب قبلی از رابطه‌ی تعهدآور علاقه‌های مجازی پیشرفت تکنولوژی و آسان‌ترشدن انتقالِ احساسات

 در شبکه‌های اجتماعی ،سیستم‌عامل‌های اندرویدی که بر روی اکثر گوشی‌های امروزی موجود است ، راه را برای ارتباط آنلاین خیلی‌ها مخصوصا خیلی از زنان و مادران در خانه را فراهم کرده است . یک نگاهی به شبکه‌های اجتماعی که بیندازیم، شاهد حضور مادرانی هستیم که بصورت آنلاین از اتفاقات و روزمرگی‌هاشان می‌نویسند و انصافا خوب هم دیده می‌شوند و طرفدار دارند . زنانی که بیشتر ساعتهاشان را در خانه تنها هستند و بعضا آن‌طور که باید حضور مرد زندگی‌شان را حس نمی‌کنند و درعوض خیلی خوب در شبکه‌های اجتماعی دیده می‌شوند. زن ، وقتی حرف می‌زند که نیاز به همدلی و همدردی دارد . او هنگام فیدزدن از جزییات احساسات و مشکلات زندگی‌ش، به راه‌حل هم می‌رسد ، بی‌هیچ‌نصیحتی حتی. همین‌که می‌بیند جزییات روابط و زندگی‌اش خوانده می‌شود ، راضی‌ می‌شود و بیشتر نیازهایش را از همین طریق برطرف می کند . و اگر مردی هم باشد که اینها را پای فیدش تأیید کند و یا همدردی ، راضی می‌شود . راضی به زندگی‌ای که مردِ خانواده توانی برای دیدن جزییات زندگی ندارد! و اینجاست که سوسوی علاقه به جنس مخالف در او ایجاد می‌شود .

 فاطمه مادری جوان است ؛ وبلاگی دارد و خوب هم می‌نویسد . شوهرش یک دهه از او بزرگتر است . فاطمه زنی احساسی‌ست اما شوهرش ذره‌ای از کلمات احساسی استفاده نمی‌کند . یکی از دوستان وبلاگی فاطمه که مردی جوان است ، آنقدر حرفهای قشنگ می‌نویسد که دل فاطمه را برده است . فاطمه در زندگی‌اش حتی یک «جانم» هم از شوهرش نشنیده است . مردِ نویسنده ولی وقتهایی که می‌خواهد برای فاطمه کامنت بگذارد می‌گوید: «ای جانم .. »

 آغازکننده‌ی ارتباط در فضای مجازی هم می‌تواند هم زن باشد و هم مرد . هر کدام با هدف و نیتی خاص . زنان اغلب با نیتِ «گفتگو بدون دوستی، دوستی بدون ملاقات، ملاقات بدون ارتباط فیزیکی و ارتباط فیزیکی سالم» و با هدفِ «تمسخر به‌دلیل نداشتن دوست پسر ، تحقیر بدلیل نداشتن خواستگار ، فرار از فشار دوستان و خانواده و حتی فرار از فشارهای جنسی» ، ارتباطی را شکل می‌دهند.
مردان هم اغلب با نیت دوستی طولانی‌مدت ، بهره‌گیری جنسی و با هدف فرار از فشار جنسی ، ارتباطی را آغاز می‌کنند. تفاوت علاقه‌مندی درزنان ومردان وروش حصول آن : فقط در فضای مجازی‌ می‌شود دید که چطور یک مرد با استفاده ازتکنیکِ عدم ابراز علاقه ولی ادامه‌ی طولانی‌مدت ارتباط، می‌تواند قلب زن را تسخیر نماید و بعد هم مدعی شودکه «اصلاً من نگفتم باهام دوست بشی!»
وهمه چیز را گردن زن بیاندازد !

چه چیزی سبب شده است تا مردان بتوانند از این تکنیک استفاده نمایند ؟
« تظاهر به عدم علاقه برای ایجاد کشش، تظاهر به ثروتمندی، تظاهر به خوش‌اخلاقی، تظاهر به افسردگی برای جذب حمایت، تظاهر به نیاز مالی و فقر، تظاهر به کتک‌خوردن از والدین، تظاهر به یتیم‌ و بی‌سرپرست‌بودن، تظاهر به درمعرض خطر و تهدید بودن از طرف یک مجرم جنسی، تظاهر به کمبود محبت و حتی تظاهر به علاقه‌ی زیاد به فرزند و خانواده‌دوستی» ؛ جزو شماری از همین تکنیک‌هاست که برخی مردان در این فضا استفاده می‌کنند.
 فقط در برخی موارد معدود مباحث عشقی به زن مطرح می‌شود و ابراز علاقه‌ی شدید شکل می‌گیرد. گاها ابراز نیازمندی به زن‌ِ داستان و خودکشی درصورت نپذیرفتنش هم دیده شده است.

گذاشتن ردپای زیاد در اینترنت توسط زن!
زهرا برای آزادی بیشتر در بیان دل‌نوشته‌ها و مشکلاتش، وبلاگی با نام مستعار درست کرده بود. بطور طبیعی، وبلاگش خوانندگانی را پیدا کرده بود و کامنتهایی رد و بدل می‌شد. زهرا با یکی از خوانندگان وبلاگش کامنتهای بده و بستانی زیادی داشتند تا اینکه یک روز مردِ خواننده در کامنت ، او را با نام واقعی‌اش صدا زد ! زهرا خیلی تعجب کرده بود چون به احدی آدرس وبلاگ را نداده بود . مرد هم توضیح داد که از چه طریقی رهگیری‌اش کرده و نویسنده‌ی اصلی وبلاگ را شناسایی کرد… زهرا وبلاگش را پاک کرد.
تمام فعالیت‌های ما در این فضا ، کدهایی را به‌جای می‌گذارد که اگر با کد دیگری برابر باشد ، هویت‌مان لو می‌رود. پس همیشه بخاطر داشته باشیم که این فضا اصلا قابل اعتماد نیست ، حتی با نام مستعار.

 ترس از هک‌شدن حتی با ادعای قلابی‌اش ، براحتی زن را فریب می‌دهد که یا به خواسته‌ی مرد جواب مثبت دهد و یا به‌طور کل از این فضا بیرون بیاید . طرح مباحث تحریک‌کننده‌ی جنسی و هیجانی : یکی از روشهای تحمیل ، تحریک است. تحریک‌های جنسی‌ای که در چت‌ها و شبکه‌های اجتماعی صورت می‌گیرد، چه توسط مباحث تحریک‌کننده باشد و چه تصاویر یا فیلم ‌، به‌نوعی اذیت‌کردن زنان در جهت کسب خواسته‌ست. دعوت به فرار از خانه ، دعوت به شهربازی‌ها و اماکن تفریحی و کافی‌شاپ‌ها و مراکز جذب ، دعوت به مسابقات ورزشی پنهان _ کورس موتور یا ماشین شبانه در بزرگراه، بیلیارد در شب به همراه شرط‌بندی ، دعوت به جشن‌ها و پارتی‌های پرهیجان هم جزو تحریکات هیجانی بشمار می‌رود.

 خشونت نرم : گاهی محبت‌کردن و همدردی در مشکلی خاص, حتی خرید هدیه که البته هدیه سطح مختلفی دارد هم مسبب آزار و اذیت هستند. به زعم من, حتی برخی از لایک‌ها و کامنت‌ها نوعی هدیه‌ست. لایک در عرف فضای مجازی, یعنی علاقه به محتوا و content. اما گاهی همین لایک , بخاطر نیت قبلی‌ست و فقط بخاطر کسب‌کردن محبت و دل طرف زده می‌شود که حتی ساده‌ترین حرف , لایک می‌خورد. لایک و کامنت را جزو کوچکترین هدیه‌ها می‌شود برشمرد. همین باعث تعامل می‌شود. دقت کنید که بحث ما ، نیتِ ارتباط است . همین هدیه‌های کوچک بارها پیش آمده که طرف را در دوگانگی قرار داده است, آسیب‌های روحی ایجاد می‌کند ، بدون اینکه زن باخبر باشد ، بدون اینکه انتخاب کرده باشد ، مجبور است به چت‌های فرد گوش دهد ، برخی از خواسته‌هایش را عملی کند .
 باید دستگاه‌های قضایی را نسبت به خشونت‌های فضای مجازی باخبر کرد!
 خشونت علیه زنان در ایران هم کم و بیش وجود دارد. اخیرا صورت‌های عمومی و خصوصی‌ خشونت اضافه شده است. درست است که خشونت‌های مجازی اکثرا بدلیل حیا و از بین‌ نرفتن آبرو پنهان می‌مانند اما می‌شود به وفور در میان زنان کاربر این فضا دید. زنانی که با دیدن خشونت ، سریعا دی‌اکتیو می‌کنند و یا حذف کامل . زنانی‌که حاضرند سکوت کنند و صبوری و حتی به این باور می‌رسند که گویا رفتار خشونت‌آمیز حقِ بی‌چون‌وچرایی‌ست که به آنها تفویض شده اما غافل از این هستند که با این رفتارشان، مرد را جری‌تر می‌کنند . کاش می‌شد دستگاه‌های قضایی و اجرایی در ایران را نسبت به خشونت علیه زنان آن قسمتی که بدلیل حیا و عفت پنهان می‌ماند،باخبر کرد.
 نکته‌ی اصلی این‌ست که خیلی از این آزار و اذیت‌هایی که در فضای مجازی می‌بینیم و اتفاق می‌افتد، جرم تلقی نمی‌شود، برای همین نمی‌توانیم به‌راحتی سراغ پلیس فتا برویم. به‌نظر می‌رسد که باید متخصصین امر برای برخی از رفتارهای موجود در فضای مجازی تدابیری بیندیشند و تکنیک‌هایی صریح مختص فضای مجازی وارد کنند و بعد شناسایی و تشریح کنند. مثلا بگویند: اگر شخصی با این خصوصیت و کیفیت، کامنت و یا فیدی غیرمرتبط داد، مجرم شناخته می‌شود و قابل پیگرد قانونی‌ست. که اگر فردی با این شیوه ابراز علاقه‌ای کرد، ناسزایی گفت، مجرم است چون آغاز ارتباطی‌ست که پایانش آسیب است.
 بماند که بهتر است شخص حقوقی‌ای که با او در این موارد صحبت می‌شود، کسی باشد که حداقل ویژگی را داشته باشد، یعنی شخصی باشد که بشود با او راحت صحبت کند و مطمئن باشد که حرفش درک می‌شود.

 حسنا بصورت قراردادی در شرکت خصوصی ـ فرهنگی‌ای مشغول به کار شده بود. حسنا مطلقه‌ست و حدودا بیست و هفت سال دارد. حسنا خوب کار می‌کرد، خیلی هم عاشق کارش شده بود. بخاطر کارش از شهر محل سکونتش دور شده بود و با خطرهایش مقابله می‌کرد اما از وقتی که رییس موسسه با ایمیل‌ها و تماس‌هایش شروع کرد با روش‌های مختلف، درخواست‌هایش را مطرح‌کردن، احساس خطر کرد و بهای کار را به لقایش بخشید. بدون اینکه بدلیل وجود قرارداد شکایتی کند و یا حقوق نگرفته‌اش را پس بگیرد. حسنا تهدید شده بود! رییس‌ موسسه‌اش مردانی در آستین داشت که حسنا اگر هم می خواست نمی‌توانست با او بجنگد.
زنان پرس/سمیه ملا تبار


نظرات  (۴۱)

این عکسی که لینکش رو اینجا گذاشته اید تابلو فیکه(همونی که قلاده بسته)...

بهر حال برخی از این افعال حاصل از بیماریهای روانی هستش...

ضمناً الان دیگه خانومها زرنگ شده اند... اونها مردها رو سرکار میزارن(تو فضای مجازی)(اشاره به پست این پیج)...

نکته(در جواب خیلی از کامنتهای این پیج): در زمانهای قدیم هم از این اتفاقها خیلی بوده، الان شکلش عوض شده و به دلیل وجود رسانه های و اینترنت و نیز افزایش جمعیت بیشتر دیده می شود.

وقتی دلایل پدری برای عدم موافقت برای ازدواج "ابلهانه" عنوان می گردد... تعجبی ندارد که فکر کنیم آخرالزمان نزدیک است...(در جواب جمله ای از یک کامنت در این پیج)

به دلایل بسیاری از طلاق ها رجوع کنید تا ببینید علت آنها چیست بعد به دلایل پدرانه واژه "ابلهانه" ببندید...!!!

در جواب یکی از کامنتها: کی گفته در ایران خشونت از غرب کمتر هست؟!!! در ایران رسانه ای نمی شود و زنها  و یا کودکان از ترس آبرو و حیثیتشان برملا نمی کنند...(بد نیست قبل از اظهار نظر کمی تحقیق کنید)

منم میخوام یک پست در وبلاگ شخصی جدیدم به نام ترفندهای زنانه در فضای مجازی و واقعی، بنویسم...

وقتی نوشتم آدرسش رو براتون پست میکنم تا...

البته شاید خانم صامتی زودتر از من نوشتند...

پاسخ:
سپاسگزارم که همراهید . خوبه ، چه ایرادی داره شما هم برای توجه مردان بنویسید . ما هم استفاده می کنیم .
منتظر مقاله مفصل جناب امان الله با طوماری از انگ بستن ها و پیشداوری ها در مورد تک تک نظرات خودم هستم
  • میلاد حمیدی به امان الله
  • ضمن سلام به خانم صامتی و آقای امان الله

    اول عذر خواهی می کنم از خانم صامتی بخاطر اینکه چند روزی هست اینجا ما امان الله گیر شدیم. حتما خانم صامتی پیش خودشون میگن این پسره عجب بیکار هست چسبیده به این وب هی میاد نظر میذاره!

    امیدوارم شما هم مثل امان الله سطحی روی نظرات من قضاوت نکنید و به من حداقل توی دلتون انگ نچسبونید.

    که البته مطمئنم این طور نیست. از پاسخ های کامل و خردمندانه شما مشخصه.

    و من با مقایسه عقل و تدبیر شما و امان الله به خوبی به این واقعیت پی می برم که عقل بقه جنسیت نیست و نسبی است. برتری خرد و اندیشه شما را که می بینیم نسبت به این اعتقاد مستحکم تر می شوم.

    دوم اینکه صحبت کردن از حقوق زن فی نفسه چیز بدی نیست. مثل اینکه رابطه جنسی هم فی نفسه چیز بدی نیست. نحوه استفاده از آن و محل اعمال آن و حیطه عملکرد آن است که در آن تعیین کننده است!

    صرف حرف زدن چیز بدی نیست. اگر ناسزا گفته شود و یا دروغ گفته شود و یا از زبان برای گمراه کردن یا فریب دادن استفاده شود حرف زدن می شود کار بد!

    صحبت کردن از حقوق زن و مرد هم اشکال ندارد.

    اما کسی که می آید و نقد می کند باید یک مینی مم قوه تمییزی را داشته باشد و کمترین خردی را باید داشته باشد تا بفهمد وقتی که از پیامدهای منفی آخرالزمان صحبت کردن زنان از حقوق زن است باید منظور چه باشد!

    مثلا اگر زنان از حقوق شرعی خود صحبت کنند شامل یک سری حقوق مادی و مدنی است که تعداد آنها هم برای مرد و هم برای زن محدود است و در فقه و رساله ها به خوبی روشن و مبرهن است.

    واقعا چقدر در خصوص اینها تنوع و جای بحث وجود دارد؟ وقتی که فقه تکلیف همه را روشن کرده صحبت از اینها نمی تواند با تنوع زیادی همراه باشد!

    مشکل از صحبت کردن در خصوص حقوق زن آن حقوق غربی یا حقوقی است که اصلا حق زن نیست!

    صحبت از اینکه حقوق شرعی مردان متحجرانه است چون مال 1400 سال پیش است! قرآن مال 1400 سال پیش است. اما مهریه با آن که مال همان 1400 سال پیش است هنوز نو و متجددانه است یعنی چه؟

    خود آقای امان الله گرامی از اذن خروج زن صحبت کردند که از حقوق مرد است. وقتی خود معاون زنان ریاست جمهوری می گوید اذن خروج برای زمانی بود که مرد تنها نان آور بود و حالا دیگر مردان این حق را ندارند! اذن پدر برای ازدواج دختر را رد می کنند. حق طلاق مرد را که خداوند صراحتا در قرآن آورده رد می کنند و می گویند فقه باید پویا باشد، در حالی که قرآن صراحتا در جاهای مختلف فرموده" و ان طلقتموهن" یعنی مردان زنان را طلاق می دهند!

    و وقتی مریم بهروزی که قبل از فوتش می رود در صدا و سیما و مصاحبه می کند و می گوید چون شرایط روز تغییر کرده باید ارث زن و مرد برابر باشد!

    ببنید دوستان این هم یک مدل از صحبت کردن از حقوق زن است.

    ما دو دسته حقوق داریم:

    یک سری حقوق فقهی که تکلیف آنها روشن است و باید به فقها رجوع کرد نه اینکه برای آنها تعیین تکلیف کرد.

    یک سری هم حقوق اخلاقی زن و مرد نسبت به هم است که در بحث همسرداری و علم اخلاق درسیره ائمه وجود دارد.

    یا مثلا حق فرزند بر پدر و مادر!

    صحبت کردن از دسته دوم مطلوب و مناسب است. و صحبت کردن از دسته اول جای تنوع زیاد و نظریه پردازی زیاد ندارد چون منحرف کننده است!

    صحبت های مکرر و سیاهنمایی در خصوص دسته اول و یا تحریک جامعه نسبت به آنها و حتی نادیده گرفتن آنها که بخصوص در این 20 سال اخیر باب آن باز شده است ایجاد جنگ و به خشونت کشیدن خانواده و کینه توزی و عدم مهر و محبت زن و شوهر را پدید می آورد!

    یک زن شاید در تمام عمرش هم از کشور خارج نشود! اما وقتی به دروغ به او القا شود که تو برای خروج از کشور اجازه ات دست شوهرت است و این ظلم به توست، و هزاران مورد مشابه در خصوص موارد دیگر، باید شاهد تنش های فراوان در امور خانواده بود!

    و فکر نمی کنم کسی این نحو صحبت کردن از حقوق زن را بپذیرد.

    لذا امیدوارم خانم صامتی و جناب امان الله متوجه منطور بنده از مطرح کردن موارد بیان شده در مورد سایت هایی که ذکر کردم که مثلا از حقوق زن می نویسند و صحبت میکنند را متوجه شده باشند.

    امیدوارم راجب من بد فکر نکنند. که البته نمی دانم دلیل پیش داوری امان الله در مورد من چیست.

    از خانم صامتی هم خواهشمندم مزاحمت بنده را ببخشند و در این خصوص برداشت خود را از نظرات بنده صراحتا بیان کنند.

    ادامه ی بحث مربوط به « زن » ؛

     

    اسلام ؛ ارث زن را نصف ارث مرد قرار داده !  در تفکرات کوته بینان ، این به این خاطر است که
    "شخصیت" مردان ، بیشتر از شخصیت زنان ، ارزش دارد !
    اما در نزد "صاحبان خرد و اندیشه  ( اولوالالباب ) که مخاطبان  اصلی و ویژه ی قرآن و آیات وحی می باشند ، اسلام ، ارث زن را نصف ارث مرد قرار داده ولی در عوض ، هزینه های زندگی و مخارج آن را از دوش او برداشته و بر دوش مردان قرار داده است .
    از طرفی ، زن می تواند  سهم ارث خود را برای خود به صورت تمام و کمال حفط کند . ( زن در فقه و حقوق ؛ مالک ثروت و دارایی و درآمد خود است ، برخلاف مردان ) و درعین حال ، زن ، تمام مخارج زندگی خود را [ قانونا ] از پدر یا همسر خود می گیرد . ( در این بین ، زنان "خودسرپرست" ، مستثنی بوده و دین اسلام برای آنان تدابیر ویژه و خاص اندیشیده است . )
    بعلاوه ، سهمی به نام مهریه هم دارد که از همسر خود دریافت می کند . درمجموع ، اگر حساب مهریه و فقدان هزینه های زندگی را در کنار سهم الارثی که زن دریافت می کند در کنار هم بگداریم ؛ چه بسا سهم زن از سهم مرد هم بیشتر شود .

    اما دیه ؛
    زن و مرد در شخصیت انسانی به فرموده ی قرآن و نصوص آیات وحی ، یکسان هستند .
    چرا که اسلام ، زن را همانند مرد برخوردار از روح کامل انسانی و اراده و اختیار دانسته و او را در « مسیر تکامل » که « هدف خلقت » است ، می بیند ؛ لذا هردو را در یک صفت قرار داده و به عناوین مشترک « یا ایها الناس و یا ایها الذین امنوا » مخاطب قرار می دهد .
    آیاتی مثل « و من عمل صالحا "ذکر" او "انثی" و هو مومن فاولئک یدخلون الجنه » و  « من عمل صالحا من ذکر" او "اونثی" و هو مومن فلنحیینه حیوه طیبه » همگی تصریح به این دارد که هریک از زن و مرد می توانند بدنبال اجراء برنامه های اسلام به تکامل معنوی و مادی برسند و به حیاتی « طیب » و پاکیزه که سراسر آرامش است ، گام نهند .
    اما بحث « دیه » ؛  باید دانست که دیه ، قیمت و ارزش انسانها و جنسیت آنان نیست . تفاوت در دیه بین زن و مرد ، به تفاوت در کارکرد اقتصادی این دو بر می گردد . ( چون دیه ، یک بحث اقتصادی است و درجای خود باید مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد و با این دید نگریسته شود ) .
    و تفاوت در کارکرد زن و مرد هم ، به تفاوت در ساختار روحی و جسمی این دو برمی گردد. ( "تساوی" در حقوق بین زن و مرد ، به معنی "تشابه" در حقوق این دو نیست . دقت شود )
    مرد ؛ کارکرد و شخصیتی اقتصادی دارد و جنبه ی "اقتصادی" او ، پررنگ تر از جنبه های اقتصادی زنان دارد ؛ چرا که مردان محور اقتصاد خانواده و نان آور خانه هستند .
    در بحث دیه ، دقیقا به همین موضوع نگریسته  شده ، نه آنکه "دیه" ، قیمت و ارزش انسانها و زن  و مرد باشد !
    اگر کسی مردی را بکشد ، به "نان آور" خانه ای لطمه زده و از زمانی که زنی را کشته ، ضربه ی اقتصادی بیشتری را به خانواده ای وارد کرده است . به همین دلیل جریمه ی یشتری باید بپردازد .
    ( ناگفته پیداست که قوانین همواره بر اساس حال عموم و کلی افراد ، وضع می شود و نه استثنائات که در این مورد گفته شود  که چه بسا زنانی که از مردان بیشتر ثروت آفرین باشند ! )
    پس کم و زیادی دیه ، نشانه ی کم و زیادبودن شخصیت  یکی بر آن دیگری نیست . اگر کم و زیاد بودن دیه بر اساس کم و زیاد بودن شخصیت افراد باشد ، باید هرکسی که یک شخصیت علمی و یا معنوی را کشت ، دیه ی بیشتری را بپردازد در حالی که در حقوق ، دیه ی ساده ترین افراد با برجسته ترین اشخاص ، یکی است .

    اما چرا زن ، نمی تواند قاضی شود ؟
    خداوند زن را برای تربیت نسل ، آفریده است و تربیت نیازمند مهربانی ، دلسوزی و عاطفه ی سرشار دارد که همه ی اینها در مقدار و اندازه های بسیار فراوان تری  نسبت به مرد ، در وجود زن به ودیعه گذاشته شده است .
    وجود این احساسات ناب و عواطف سرشار انسانی ، در امر قضاوت بسیار خطرناک و مهلک است .
    زیرا قاضی با افراد خلافکاری برخورد دارد که گاهی  با اشک و ناله و دروغ و تهمت و تهدید و تظمیع ، سعی در فرار از حکم قانون را دارند و اگر قاطعیت و صلابت مردانه ای در کار نباشد ، احساسات ظریف و رقیق زنان ، می تواند با اشک یا تهدیدی از جانب متهمان و اطرافیان او ، باعث جابجایی حق و تضییع حقوقی دراین بین شود .
    علاوه بر آن ، "قضاوت" ، حقی نیست که از زن سلب شده باشد ، بلکه "مسئولیتی" است که از دوش او برداشته و هیچ امتیازی برای مردان هم به شمار نمی رود .

     

    دفاع از « حق و حقیقت » ( چه از حقوق مرد ، چه  از حقوق زن ، چه  از حقوق انسانها ، چه  از حقوق سایر مخلوقات الهی و .. ) همواره از جنبه ی "حق طلبی" و "حق گویی" و "حق پرستی" قابل بحث و از این منظر قابل تقدیر است .
    آیا اینکه از نگاه شریعت ، از حقوق مثلا زنان گفته و نوشته شود ، آیا دالّ بر « زن پرستی » است ؟؟
    عجبا از این سخن ! .. آیا به معنی ذلیل بودن مرد در مقابل زن است ؟! .. یا ناشی از نگاه بیمارگونه ی صاحب چنین سخنی است که در حصار تنگ و تاریک نگاه های کلیشه ای "جنسیتی" گرفتار آمده است ؟؟
    آیا سخن از « حقوق زنان » که در آخرین وصایا و سفارشات حضرت علی ( ع ) هم بدان تصریح شده است ؛ ( آنگاه که پس از سفارشات مکرر "الله الله ، فی الفرآن ، .. الله الله فی الصلاه ، .. الله الله فی بیت ربّکم .. الله الله فی شهر رمضان .. الله الله فی الزکاه و .. می فرمایند الله الله فی "النساء" .. در مورد زنان و رعایت حق و حقوق آنان سفارش می کنند ) حال باید از جانب انسان اندیشمند ، چنین نگریسته و مورد قضاوت قرار بگیرد و از تعابیر « شهوت پرست و زن پرست ! »  برای این کار استفاده شود ؟؟
    اینکه ما می گوییم : "آقا حقوق زن این است ، حقوق زن آن است .. " می خواهیم که مردان را در مقابل زنان به بردگی بکشانیم و این دورا در مقابل هم قرار بدهیم ؟؟  ..  از قضا اساس این تفکراز جانب هرکس که باشد ، خود یکی از اصول تعلیمات "فمینیستی" است . چرا که "فمینیست" می خواهد از گذر علم کردن حقوق زنان در مقابل حقوق مردان ، این دو را در مقابل هم قرار بدهد . حال آنکه انگیزه ی ما از بیان حقوق زنان ، صرفا "حق گویی" و "حق طلبی" است و در اهمیت "حق گویی" و "حق طلبی" همین بس که حضرت علی ( ع ) فرمود : حکومت بر شما برای من پشیزی نمی ارزد الا آنکه "حقی" را احقاق و باطلی  را ابطال نمایم ! ( اهمیت موضوع در این است )
    علاوه بر آن اینکه ، از منظر روانشناسی و مسائل مربوط به روح و روان انسانها ، هیچ زنی ( با فطرت و طینتی پاک ) پیدا نمی شود که خواهان مردی ذلیل شده و ضعیف باشد .
    زنان همواره مجذوب مردان مقتدر و باکفایت و با صلابت به عنوان محور و ستون خانه و خانواده  می شوند . مردانی که مورد اعتمادند ومی توانند به آنان در ناملایمات و سختی های زندگی تکیه کرد  اما مردانی که در عین اقتدار و صلابت ، مهربان نیز باشند . و مهربانی به معنی ذلیل شدن در مقابل زن نیست . یکی از جنبه های مهربانی همین توجه ی مرد به حقوق زن و رعایت حقوق مادی و معنوی اوست .

    نکته ی قابل تامل اینجاست که در دین مبین اسلام و معارف بلند آن ، در مورد « زن » ( و در بسیاری از موارد دیگر ) تنها به بحث های حقوقی اکتفا نکرده و پا را از آن فراتر نهاده و  منجمله بحث زن را به حوزه ی اخلاق نیز وارد کرده است .
    در حدیث است که « من اخلاق الانبیاء ، "حب النّساء" » یعنی از اخلاق پیامبران ( ع ) دوست داشتن زنان است . کتاب شریف وسائل الشیعه ، تالیف شیخ حرّ عاملی ، باب استحباب حبّ به زنان  ، ص 22 حدیث دوم .
    یا در روایت است که مردی خدمت امام محمد باقر البارّ ( ع ) شرف یاب شد . حضرت از او پرسید : آیا همسر داری ؟ عرض کرد : نه . امام فرمود : من دوست ندارم تمام دنیا برای من باشد اما یک شب بدون همسر بخوابم . آنگاه حضرت فرمود : دو رکعت نماز "مرد همسر دار" از شب زنده داری  مرد معذّب و بی همسر ، ثوابش بیشتر است . کتاب مکارم الاخلاق صفحه ی 197
    ( در فقه هم آمده است که ، خوابیدن مردی در جایی به غیر از خوابیدن وی در کنار همسرش ، مکروه است مگر آن که زن او ، در آن شهر نباشد )
    و این تعجبی ندارد وقتی که در روایات و احادیث ما ، محبت به زنان ( محارم ) ، همسنگ ایمان به خدا معرفی می شود و می فرماید : به زنان بی حرمتی نکند مگر فرد دون و فرومایه .
    از قرآن بگوییم : « و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا .. » و از "نشانه ها" و آیات او این است که از جنس خودتان برای شما همسرانی برای شما آفرید تا درکنار آنان به آرامش برسید و در میان شما مودت و رحمت قرار داده است .
    ( ما اگر علم حقوق را به "تنطیم  روابط بین افراد" تعریف کنیم ، چگونه می توان به "مودت و رحمت"  دراثنای ارتباط بین یک زن و یک مرد باهم رسید در حالی که هنوز این دو ، نه توانسته اند حقوق همدیگر را بشناسند و نه اینکه آن را در روابط خود لحاظ کرده و رعایت نمایند ؟؟ )

    البته اینکه ما مدام از حقوق زنان می گوییم ، نه به آن معنی است که از حقوق مردان غافل شده ایم ! خیر . بلکه ما به اقتضای آن  چه مورد بحث است ، سخن می گوییم .
    اگر از حقوق مردان هم بخواهیم بگوییم آنکه :
    از حقوق مردان بر زنان ، یکی آن است که بر طبق احادیث ، "زن نمی تواند حق خداوند را ادا نماید ، مگر آنکه حق شوهرش را ادا نموده باشد" !  ( به نظر من  اگر در باب حقوق مرد ، همین یک مورد هم  عنوان شده باشد ، کافی است )
    یا اینکه باز فرمود : زنی که شوهرش از او ناراضی باشد ، هیچ عمل واجب و مستحبی از او پذیرفته نمی شود .
    یا اینکه : اگر زن بدون اذن همسرش ، از خانه بیرون رود ، تا مادامی که به خانه برمی گردد ، همواره مورد نفرین و لعنت خداوند و فرشتگان قرار می گیرد ! و ..

    بعلعه ؛ این مطالب هم هست ، آن  مطالب هم هست و زیبایی دین هم ، در گرو داشتن همین نگاه جامع به این منظومه ی فاخر فکری است .

    یا حق . /

    ادامه دارد . 

    پاسخ:
    از دقت نظر و اهتمام شما برای بحث علمی و گفتگی منطقی تشکر می کنم . همه ی ما باید گفتگو ی منطقی با مخالف یا منتقد را بیاموزیم .

    یک سوال از خانم صامتی البته با عرض پوزش

    منهای سایر تبعات منفی که به آخرالزمان نسبت داده شده است، آیا به عنوان یک زن این که مردها زن پرست شوند برای شما ایجاد خوشحالی نمی کند؟ (بدون توجه به ابعاد ایمانی و اعتقادیتان)

    اما خودم که می نگرم می بینم چقدر خدا آیه در قرآن دارد و به عذاب شرک وعده داده است! و چقدر خداوند فرموده مشرکین را دوست ندارد!

    پاسخ:
    هنگامی که همه چیز سر جای خودش باشد زندگی لذت بخش و دوست داشتنی است .زن باید زن باشد ، مرد باید مرد .اگر جای این دو باهم عوض شود ابتدا خانواده بعد جامعه دچار انحراف از مسیر اصلی خواهد شد . هنگامی کهانسانی از مسیر تعبد و بندگی خداوند روی برگرداند ممکن است هرچیزی رابه جای او بپرستد ، حتی گاو را ! 
    خبر همون لینک دیگه
    منظور میلاد هم همونه

    عکسهای بیشتر تو این لینک:

    http://isna.ir/fa/news/93012308012/%D8%A7%D9%82%D8%AF%D8%A7%D9%85-%D8%B9%D8%AC%DB%8C%D8%A8-%DB%8C%DA%A9-%D8%B2%D9%88%D8%AC-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%84%D9%86%D8%AF%D9%86-%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1

    همان عکسی که جناب # زحمت کشیدند و آدرس آن را قرار دادند!

    http://20ist.com/archives/35999

    در کتب زیادی از علایم آخرالزمان علاوه بر تعویض جای زن و مرد زن پرستی و جنون شهوت است!

    لینک زیر هم ببنید بد نیست :

     زن پرستی و جنون شهوت در آخر الزمان

    این عکس نمایش دنیایی است که با روند کنونی تصور آن برای سالهای آینده دور از انتظار نیست
    پاسخ:
    کدام عکس ؟
    این یه جور انحراف جنسیه
    پاسخ:
    چی ؟ 
    http://20ist.com/archives/35999
    پاسخ:
    کار بسیار زشتی انجام دادند

    آیا بهشت زیر پای زنان بدکاره تاریخ هم هست؟ آیا فقط زن بودن ملاک است یا بدست آوردن سیره ها و شاخصه ها و رسیدن به درجات تقوای خاصی برای نیل به این موارد مورد نیاز است؟

    اینکه افرادی تا میخواهی برای زنان مثالی بیاوری و حدیثی مطرح کنی که کوچکترین مذمتی برای زنان داشته باشد سریعا بروند دنبال نقض غرض و مساستمالیزیشن و این حرفها و نتوانند بین درجات الهی لایکلف الله نفس الا وسعها ارتباط برقرار کنند. جامعه باید هم در مسیر نابودی فمینیستی قرار بگیرد!

    پاسخ:
    صحبت از ظرفیتهای بالقوه است سخن از ظرفیت ماهوی است ، اینکه آدمی به رغم ظرفیت و استعدادش چه راهی را برگزیند با معیار تقوا اندازه خواهد خورد . 
    سخن از سرشت آدمیان است که در زن و مرد یکی است هردو  مخلوق  یک آفریدگار هستند یکی برای عشق یکی برای عقل آفریده شد یکی برای  احساس ناب ،  یکی برای فریاد ، یکی برای صلح یکی برای جنگ ،یکی برای آتش بودن و آتش زدن ،  یکی برای آب بودن و جاری شدن و سرد کردن ، یکی برای ناز یکی برای نیاز، یکی برای تقاضا یکی برای عرضه، یکی برای جزء یکی برای کل، یکی برای پس پرده ، یکی برای پیش پرده  ، یکی تکیه گاه ، یکی برای تکیه زدن ، یکی برای مادر شدن ، یکی بری پدر شدن .. و این تفاوت هاست که زن و مرد را به هم گره می زند و گرمای کانون خانواده را پدید می آورد. 
    زن مرد را و مرد زن را عاشق است چرا که او متفاوت است و تنها با حضور اوست که می شود سختی ها را تاب آورد و تحمل کرد ، تنها با او می توان عاشق شد و عاشق ماند ...
    خالقی که مهربانی را تمام کرد و از نمود عینی خودش زن را و مرد را برای آرامش و در هم تنیدن یکدیگر  آفرید . 
  • میلاد حمیدی به امان الله
  • من که در مورد خطبه 79 نهج البلاغه همان چیزهایی که شما گفتید گفتم حتی لینک آقای قرائتی را هم گذاشتم!

    گفتم اگر از برداشتی که ملتمس نگاه از من داشت و در مورد هوش زنان سوال کرده بود گذاشتم و دیدگاه خودم را بیان کردم! و خواستم تفاوت بین برداشت غلط و برداشت صحیح از یک موضوع را نشان دهم!

    اگر نظر من بر کم خردی زنان بود که آن لینک را نمی گذاشتم!

    حتی گفتم نقص یا تفاوت در عقل به معنای خنگی نیست!

    من گفتم عقل تدبیری زنان ضعیف تر از مردان است.

    در ادامه این خطبه حضرت می فرماید از زنان تبعیت نکنید.

    زیرا ممکن است طمع آنها را وادارد تا از شما برای کارهای ناردست مطالبه کنند.

    من اصلا متوجه نمی شوم چرا درست نظر من را نمی خوانید و چیزی را که دقیقا خودم گفته ام فقط به شکل طولانی تر تحویل خودم میدهید!!!؟؟؟؟

  • میلاد حمیدی به امان الله
  • در مورد خون بس باید بگویم همیشه این طور نبوده که هر دختری که قبیله مقابل انتخاب کند می تواند با همان دختر وصلت کند. بلکه اصل قضیه این بوده که یکی از دختران دم بخت از قبیله قاتل با یکی از پسران قبیله مقتول ازدواج کند. هدف وصلت و از بین بردن اختلافات بوده است نه جبران خون!

    در این ازدواج ها معمولا قبیله قاتل یکی از دختران را به انتخاب خودشان به قبیله مقتول معرفی می کند و قبیله مقتول هم یک پسر معرفی می کند تا ماجرای فتنه پایان پیدا کند.

    اینطور نبوده یک پسر برود و یک سیندرلا انتخاب کند!

    هر چند ممکن است در معدود مواردی بوده باشد! اما زیاد نبوده است.

    این وسط معمولا یک پسر هم قربانی ماجرا بوده است. چون ممکن است خود پسر قبلا به دختری علاقه داشته اما حالا مجبور است با دختری از قبیله دیگر ازدواج کند. حالا آن دختر اگر زیباترین دختر زمین هم باشد وقتی انسان به زن دیگری علاقه دارد موضوع ازدواج برایش به عذاب تبدیل می شود.

    ضمنا صرف زیباترین دختر یک قبیله را انتخاب کردن به معنای بهترین را انتخاب کردن نیست.

    شما مبنا را بر صرف زیبایی دختر قرار دادید و کرامت های انسانی آن زن را نادیده گرفتید و این ضعفی دیگر در دیدگاه شماست.

     

    بعلاوه یک رسم غلط هم در قدیم وجود داشته که آن هم باید به عنوان ظلم تاریخی بر زنان قلمداد شود. البته با نگرش شما.

    در قدیم معمولا صورت دختر را می پوشاندند. دخترها معمولا می توانستند مردها را ببینند. وقتی خانواده ها رضایت دختر را نسبت به پسر می دیدند خودشان یک جانبه آن دختر را به پسر معرفی میکردند. پسر بیچاره تا شب عروسی نمی توانست عروس را ببیند که اصلا چه شکلی است!

    این بیچاره تمام عمر باید با سرخوردگی زندگی میکرد!

    از این قبیل رسومات غلط وجود داشته! پس نباید همه مشکلات و چیزهای منفی را برای زنان دانست. مردان هم به طرق مشابه دارای مشکلاتی بوده اند.

    بسته با زاویه دیدگاه فرد است. زاویه فمینستی، زاویه غربی و یا هر زاویه دید دیگر!

    بهترین زاویه دید زاویه عادلانه و به دور از پیش داوری و به دور از پیش زمینه ذهنی است.

    بله اگر با پیش زمینه ذهنی وارد شویم تقریبا برای هر مشکلی می توانیم بگوییم این مشکل صرفا برای زنان است یا صرفا برای مردان است!

    باید دید عادلانه به ماجراها داشته باشیم. ضمنا در بیان حقایق عدالت ورزی داشته باشیم و امانت دار باشیم. نه اینکه برای اثبات نظرمان پیاز داغ ماجرا را زیاد کنیم!

  • میلاد حمیدی به امان الله
  • امان الله گرامی

    اطلاعات شما بسیار اندک است.

    اتفاقا 90 درصد نوشته شما متونی بود که در توضیح بیانات رهبر بیان می کردید که شامل تعابیر و تفاسیر شخصی خودتان و نسبت دادن آنها به رهبر بود.

     

    در ثانی آشفتگی در نوشته های شما وجود دارد. لپ مطلب این بود که بنده نسبت به دید اعورانه و تک چشمی در این مطلب انتقاد کرده بودم.

    بعد خانم صامتی شواهدی دال برآن خواستند که سایت هایی را که نام بردم نقد کنم بنده در پاسخ ایشان مطالب دیگری را عنوان کردم.

     

    بعد شما وارد شدبد و بحث را منحرف کردید و از فمینیسم اسلامی و مارکیسیم اسلامی و عقل و عقول زنان صحبت کردید!

     پس آشفتگی از جانب شما آغاز شد!

     

    الان من در جواب ملتمس نگاه خطبه 79 نهج البلاغه را گفتم و از شما راهنمایی نخواستم!

    سعی نکنید در این بحث ها وارد شوید چون مطمئنا نخواهید توانست پاسخ من را بدهید.

    فقط بحث طولانی و بیهوده راه می اندازید. با آنچه در نظرات شما می بیتیم آنقدر ضعیف هستید و آنقدر دیدگاه منحرف و ناسالمی دارید که قضیه همان آرپی جی زن ناوارد را پیدا می کنید.

    الان هم وارد توضیحات خطبه 79 نهج البلاغه می شوید و این را هم بیهوده و با حرف های بی مورد برداشت های شخصی به مسیر غلط می برید.

    لطفا به این بحث خاتمه دهید!

    شما به خطبه ی 79 از کتاب شریف نهج البلاغه اشاره فرمودید :

    همانطور که می دانیم عنوان این خطبه چنین است :  « و من خطبه له علیه السلام ، بعد فراغه من حرب "الجمل" ، فی ذم النساء »
    این خطبه ، پس از جنگ جمل و در مذمت زنان آمده است . ( توجه شود )
    این خطبه چنین شروع می شود : « معاشر الناس ! ان النساء نواقص الایمان ، نواقص الحظوظ ، نواقص العقول ؛ فاما نقصان ایمانهن ، فقعودهن عن الصلاه ، والصیام فی ایام حیضهن ... »

    می خواهیم ترجمه کنیم و ببینیم که حضرت چه می فرمایند ؟؟

    حضرت می فرماید :  ایمان و ارث و عقل زن ، ناقص است . بعد در ادامه می گوید : به اعتبار این ناقص است که ..  (  توجه شود . "به اعتبار" ، و نه "دلیل" . )

    ترجمه ی خطبه : اولا ادبا و علمای لغت و زبان عرب و مفسرین معتقدند  : واژه ی نقص  ، با قراین لفظی در خود خطبه ( و نه قراین معنایی ) به معنی "تفاوت" است  و نه "کمبود" .
    یعنی : ای مردم ! زنان از نظر ایمان ، ارث و عقل متفاوت اند . اما نقص (تفاوت) ایمانشان ، به اعتبار معاف بودن از نماز و روزه در ایام قاعدگی است .  
    اما نقص (تفاوت) ارثشان ، به اعتبار [ نه دلیل ] این است که سهم ارث آنان ، نصف ارث مردان است .       ( در واقع دلیل این کار هم این است که زن ، مالک ثروت خود است و مرد ، واجب النفقه است و نیز ، یک مرد ، چون سرپرست خانواده است ، ولی زن در قبال خانواده ، وظیفه ی سرپرستی ندارد ، واز مهریه برخوردار و از پرداخت نفقه ، معاف است؛ لذا عدالت خداوندی حکم می کند ، که برای کمک به مرد و جبران نفقه ای که مرد می دهد ، سهم ارث بیشتری ببرد ) . گفته شد ارث زن ، ناقص است
    ( یعنی  متفاوت از ارث مرد است  ) به این اعتبار که سهم ارث زنان ، نصف ارث مرد است .
    اما نقص عقلشان (تفاوت عقلشان ) ، به اعتبار این است ( نه دلیل ! ) که شهادت دو زن ، برابر با شهادت یک مرد است .

    حضرت می گوید : عقل زن ، همچون ایمان و ارث او ، متفاوت است از عقل و ایمان و ارث مرد .
     به اعتبار این عقلش متفاوت است که شهادت دو زن ، برابر با شهادت یک مرد است .
    ولی شما می گویید : چون شهادت دو زن ، برابر با شهادت یک مرد است ، پس این موضوع "دلیل" بر ناقص العقل بودن زن دارد !! ( تهمتی ناروا که از سوی متحجرین و قشریّون و بی خردان گرفتار در جنسیت آدمی ، به امامی معصوم  زده می شود ! )
     

     

    قرآن کریم‌، ارزش انسان‌ها را به تقوای آنها می‌داند و زن و مرد بودن را در رسیدن به کمال‌، دخیل نمی‌داند. مثلاً وقتی از حضرت مریم (س)، آسیه همسر فرعون‌، خواهر حضرت موسی (ع)، مادر حضرت مریم و بعضی زنان برجسته‌، چنان به نیکی یاد کرده و کمالاتشان را تصریحاً یا تلویحاً ذکر می‌نماید و به استعداد و لیاقت‌های آن‌ها در راه کسب کرامت‌های انسانی‌، اعتراف می‌نماید، آیا می‌توان پذیرفت حضرت علی (ع) که آشناترین انسان‌ها به منطق قرآن است‌، در صدد تحقیر زن برآمده و او را موجودی پست و خوار معرفی نماید؟

    از سوی دیگر آن همه بزرگداشت و تعظیم حضرت (ع) ، نسبت به حضرت زهرا (س) ، یا دختر گرامیشان حضرت زینب (س) (که نام او را چون زینت پدر است زینب می‌نهد، او که با نقش‌آفرینی در حادثة عاشورا، توانست نمونة بی‌بدیل و نسخه‌ای مجرد در تاریخ باقی بماند) هرگز با اعتقاد به نقصان ذاتی و فطری زن هماهنگ نیست‌.

    آیا براستی می توان زنان را ناقص العقل دانست ؟!
    چگونه می شود ، زن را ناقص العقل دانست درحالی که قرآن می فرماید : "الذی احسن کل شی خلقه" "همان کسی که هرچیزی را آفریده ، نیکو آفریده" . بنابراین امکان ندارد که "زن" ، ناقص العقل آفریده شده باشد .

    طبق حدیث ، خداوند چیزی شریف تر از عقل نیافریده است و اولین خلقت خداوندی ، عقل بوده است . امام حسین (ع) می فرماید : عقل آن چیزی است که خدا بوسیله ی آن پرستش می شود . اگر بپدیریم این سخن ابلهانه را که عقل زن ناقص است ، مهری تایید بر استنکاف او از پرستش خداوند زده یم حال آنکه خداوند در قرآن می فرماید : ما جن و انس ( اعم از زن و مرد ) را نیافریده ایم الا برای پرستش خود . و مگر نه آنکه آن چیزی که خدا بوسیله ی آن پرستش می شود ، عقل  است . پس چگونه خداوند بر زن تکلیف پرستش خود را می گذارد درحالی که ابزار آن یعنی عقل را در اختیار او قرار نداده یا ناقص قرار داده است . چگونه خداوند از یک موجود ناقص ، انتظار رسیدن به کمال را دارد ؟؟

    آقای حمیدی ! آیا شما به عنوان یک مرد ادعا می کنید که از مادر خودتان بیشتر قوه ی درک و تحلیل و تمییز دارید ؟؟ پس چرا بهشتی که برای آن خلق شده ای ( حدیث : بهای جان های شما ، بهشت است . به کمتر از آن نفروشید ) خداوند می فرماید : این بهشت ،  در زیر قدم های یک زن و یک ناقص العقل قرار دارد ؟!
    پس چگونه است که از دامن همان ناقص العقل ! می توانی به معراج برسی ؟؟
    مگر یک موجود ناقص العقل می تواند ، یک انسان به کمال رسیده را تربیت نماید ؟؟
    وانگهی ، خداوند همواره به رعایت حرمت پدر و مادر سفارش کرده و آن را همسنگ با پرستش خود قرار داده است . و در میان پدر و مادر ، به رعایت حرمت بیشتر مادر توصیه نموده است . می توانی بپذیری که خدا یک انسان ناقص العقل را واجب الحرمت کرده باشد ؟؟ مگر نه انکه حدیث می فرماید که "ارزش هر انسانی ، به میزان عقل اوست" .
    چگونه می توان پذیرفت که خداوند رضایت خود را در گرو رضایت یک موجود ناقص العقل یعنی مادر ، یعنی زن ، قرار داده است و ده ها پرسش دیگر ...

    اندکی اندیشه برادر ! 

  • ! Safe conduct of Allah
  • جناب جمیدی بزرگوار !

       سلام

       در مطلب پیشین ، بیش از 90درصد از مطالب عنوان شده ، نقل قول مستقیم از مقام معظم رهبری و عین کلمات و عبارات ایشان بود . چگونه و به چه شکل  "تفسیربه رای" شده ، نمی دانم !

    در مورد رسم ننگین "خون بس" ، باید بگویم که اطلاعات شما اندک است . در این رسم ( که حتی تا دهه ی هفتاد هم ، ما مواردی از وقوع آن را در کشور داشته ایم ) ، قبیله ای که ولی خون و صاحب عزا است ، به جای انتقام و خونریزی و قصاص ، به انتخاب خود دختری از قبیله ی دیگر را به همسری هرکس از قبیله ی خود که بخواهد ، برمی گزیند ! ( بدون آنکه دختر ، یا پدر و مادر ، یا خواهر و برادر و دیگر بستگان و افراد قبیله ی آن دختر ، حق اعتراض داشته باشد ! ) . گفتنی است در این جور موارد ، همواره زیباترین  و جوان ترین دختران قربانی می شوند .  دختری که چنین روانه ی خانه ی بخت می شود ، معمولا به خاطر آنکه  نه خود در انتخاب همسرش  نقشی داشته و نه همسرش  [معمولا]  نسبت به او ، همتایی و هم کفوی دارد ؛  دختر نسبت به همسر خود ، بی رغبت است . اما داماد عمدتا و صرفا به علت "زیبایی" و "جمالی"  که دختر دارد ، همواره خواهان اوست .
    شما اگر مطالب مرا به دفت می خواندید ، متوجه اصل ماجرا می شدید . بنده نوشته بودم : "عروسی که اینچنین روانه ی خانه ی بخت می شود ، عمدتا از طرف خانواده ی داماد ( نه خود داماد ) مورد بی مهری ، کینه ، نفرت و حقارت قرار می گیرد و نسبت به او ظلم ها می شود .. "

    میلاد عزیز !
    بنده از شما تعجب می کنم ؛ در خانواده ی ما ، شش مهندس ( از شاخه های مختلف علوم مهندسی و از رشته های درجه ی یک از آن ) وجود دارد . معمولا از ویژگی های ذهنی یک مهندس ، دقت نظر ، قدرت تحلیل و نظم ذهنی در آفرینش و خلق مفاهیم و طرح ریزی مطالب و چینش اصولی یک بحث ؛ با تعیین مقدمه ، ورود صحیح به اصل بحث و تعیین حدود و نتیجه گیری از آن می باشد که همگی حاکی از ذهن خلاق ، پویا و منظم یک مهندس دارد .
    ولی شما متاسفانه آشفته عمل می کنید ! تقریبا از هر دری ، سخن به میان آورده اید ! آن هم بدون  نظم و تناسب  .. در آشفتگی ذهن شما همین بس که ، در ذیل مطلب و پست « ترفندهای مردان در فضای مجازی » ( که به یک واقعیت تلخ و مستند ، اشاره دارد ) با پیش داوری و ذهنیت از قبل منفی ،  به بیان مطالبی پرداخته اید ، که کوچکترین ارتباط و تناسب با موضوع مطرح شده ندارد و همان مطالب عنوان شده از جانب شما نیز ، بحث را بدین جا کشانده است .  البته بحثی که اکنون پیش آمده ( هرچند ارتباطی با مطالب آن پست ندارد ) اما در جای خود ، بحث قابل تامل و مفیدی است که بماند .

    موضوع دیگر ؛ شما یک مطلب را از مقام معظم رهبری شنیده اید که ایشان می فرمایند : "ما در بحث زن ، از دنیای غرب ، طلب کار هستیم" ؛ بسیار خوب . بنده هم از ابتدا همین را گفته و می گویم .
    اما شما در مقام دفاع ، نه به درستی توانسته اید  این مطلب را درک نمایید و نه به شیوه ی صحیح و درست این مطالبه ی به حق و قانونی از غرب ، پی برده اید . فقط آن را تکرار می کنید  ! همین .
    بنده معتقدم که خطر "یک دفاع ناشیانه از جانب نیروهای خودی" ، به مراتب بیشتر از "یک حمله ی هوشمندانه از جانب دشمن" است . ( به این موضوع التفات بفرمایید )

    مطلب موضوع دیگر نوع ادبیات  شماست .  عبارات و اصطلاحاتی که در سخنان خود به کار می برید ، (همانطور که پیش تر گفتم ) مناسب یک فرد تحصیل کرده و دارای تحصیلات عالیه و فارغ التحصیل دانشگاهی نیست .  ( برای خودتان هم که شده ، لطفا تجدیدنطر بفرمایید )

     

    اما امشب ، اجمالا به برخی از مطالب شما ، پاسخ خواهم دارد . پاسخ تفصیلی و پرداختن به بقیه ی مطالبتان ، بماند در شبی دیگر .

    موضوع را از خطبه ی 79 نهج البلاغه شروع می کنم .

    کامنت بعدی 

    سرکار خانم صامتی عزیز

    در دیدگاه باید عادلانه قضاوت کرد!

    یک وقت می بینید فردی که خودش مورد ظلمی واقع شده از سر عصبانیت یک چیزی منتشر می کند و یک حرفی میزند که ممکن است کمی یکجانبه قضاوت کند.

    در مورد ازدواج هایی اجباری که خون بس هم یکی از آنهاست، دید یکطرفه این است که ما بگوییم خون بس ظلم به زن است!

    در حالی که ازدواج اجباری ای مثل خون بس یک طرف ماجرایش هم یک مرد است که او هم دارد به زور با زنی که ممکن است دوست نداشته باشد ازدواج میکند.

    در بسیاری از ازدواج های اجباری وضعیت چنین است.

    بعضی ها اگر بگویند جنگ شد، می گویند زنان بهشان ظلم شد! در حالی که جنگ در رابطه با مردان هم بوده!

    مثلا در مشهد تیم دو میدانی بانوان از رادیو مصاحبه می شد. آمده بودند می گفتند بر علیه زنان تبعیض وجود دارد و آنها در دومیدانی از امکانات کافی برخوردار نیستند!

    در حالی که تللوزیون دو ماه بعد تصاویر افتضاح از بی امکاناتی دومیدانی مردان را در خراسان رضوی نشان میداد!

    من دیدم این مشکل مشکل استان است و هم زنان دارند هم مردان!

    دید جنسیتی به این ماجرا سبب می شود ما مشکلاتی که بطور کامل وجود دارد فقط برای یک جنسیت خاص ببینیم!

    خانم صامتی من بواسطه شغلم به پتروشیمی ها و عسلویه و آبادان زیاد می روم!

    آمار تلفات انسانی بالاست! خیلی بی سر و صدا بخاطر تجهیزات غیر استاندارد ایمنی کارگران بشدت ضعیف است!

    بخاطر تحریم و استفاده نشدن از کمربند مناسب حین بالارفتن از یک برج نفتی می دانید تا به حال چند کارگر سقوط کرده اند و جان خود را از دست داده اند؟

    من خودم در پتروشیمی کاویان یک موردش را با چشم دیدم! طرف از ارتفاع 24 متری سقوط کرد!

    نیم ساعت قبلش داشت چای میخورد! می گفت 20 روز است زنش را ندیده! جوانی بود که تازه ازدواج کرده بود و می خواست اولین فرزندش را برای اولین بار  ببیند!

    دیروز فرزندش متولد شده بود. اشک شوق در چشمانش بود! می گفت فردا می رود و زن و فرزندش را می بیند!

    اما حین بالا رفتن طناب پاره می شود و حین سقوط دو نفر یک نفرشان پایش به یک فلنج گیر می کند و در حین سقوط پس از دو سه متر سقوط گیر می کند و آویزان می ماند و بیهوش می شود!

    اما این بنده خدا سرش به فلنج منهول در فاصله یک متری زمین برخورد می کند و مغزش می ترکد!

    چند وقت پیش پیش دو تا زن سقوط کردند و کشته شدند! خانم جلودار زاده می گوید زنان کارگر در تبعیض به سر می برند و جان خود را از دست می دهند!

    اولا شما مخاطرات کار را مقایسه کنید! بعد دید های یکطرفه را ببینید!!!!

    الان اگر بگویند سرعت اینترنت بد است . اینها می روند می گویند در سرعت اینترنت زنان در مشکل و تبعیضند!

    ای بابا!!! مشکل برای زن و مرد با هم است!

    یعنی طوری تصور می شود مردان همه در راحتی و رفاهند! و زنان همه در عذاب و مشقت!!!!

    نباید دید یکطرفه داشت! من از این نگرش به شدت متنفرم!

     

    خانم صامتی من از شما سوال می کنم! می خواهم اگر می شود شما امان الله را شیر فهم کنید!

    از آنجا که ذهن شما بسیار قوی تر از امان الله است فقط به این سوال جواب دهید!

    من عرض کردم " آنچه به عنوان ظلم تاریخی بر زنان به شکل غربی که با برداشت غلط نابرابری و عدم تشابه زن و مرد است " یک دروغ محض و یک اشتباه محض است و اصلا صحیح نیست و شکلی از ظلم تاریخی که منظور بیاتات مقام معظم رهبری است که سوء استفاده جنسی،کتک زدن زن،کنیزی و بردگی زن می باشد و آنچه در نظر طولانی خود امان الله آمده می باشد!

    این کجایش سنگین و غیر قابل فهم است که امان الله نتوانسته این را بفهمد؟

    من تعجب می کنم!

    در ثانی در فرهنگ ما ایرانی ها چنین چیزی نبوده اگر هم بوده مربوط به سالهای بعد از صفویه تا قبل از انقلاب است که آن هم منظور ظلم به زن نبوده بلکه بخاطر فرهنگ غلط جامعه صدا کلفت کردن برای زن و سبیل تاب دادن و زدن زیر سینی غذا و کتک زدن زن از نشانه های اقتدار مردان شناخته می شده! آن هم با شناختی که از پدربزرگان خودمان داریم حتی تا دو سه پشت قبل از خودمان پدر بزرگ هایمان اینگونه نبوده اند و این مربوط به معدود خانواده هایی بوده که امروزه به ندرت می توان دید و در این موارد خود غرب به مراتب از ما بدتر و پرونده اش سیاه تر است!

    از حرمسرا هم صحبت میکنید!

    حرمسرا مربوط به پادشاهان بوده! آن همه نه همه آنها!!!!

    یک حرمسرا 50 تا زن یا یک چیزی در این مایه ها داشته است!

    کل زنان ایران و شرق که در حرمسرا به سر نبرده اند!؟!!!!

    در فرهنگ ما احترام به زن وجود داشته! چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام.

    در اسلام هم از همان ابتدا شیعیان به زنانشان ارادت داشته اند!

    مثلا از شخصیت های مشابه خولی و شمر نمی شد توقع داشت به زنش ارزش بنهد!

    اما مثلا جابرابن حیان که یک ایرانی است خودش شخصی است که اتفاقا برعکس از طرف زنش به او ظلم شده بود!

    اگر جو ایران مرد سالار بود! از حکایات و اشعار و آثار ادبی و تاریخی به جا مانده دقیقا می شود هم به پوشش ایرانی ها برای زنان و هم از زیور آلات زنان و هم از نوشته های تاریخی به این رسید که حتی قبل و حتی بعد از اسلام ایرانیان به زنانشان احترام می گذاشتند!

    اما مثل هر جای دیگر دنیا زن به لحاظ آسیب پذیرتر بودنش دارای تفاوت هایی در رفتار ها و حیطه ها با اطرافیان بوده! این تفاوت ها تفاوت های بدیهی است و نباید ظلم تاریخی بر زن قلمداد شود. که نپذیرفتن این تفاوت ها خودش ظلمی جدید بر زن خواهد بود که در آینده باید به لیست ظلم های تاریخی بر زنان اضافه شود!

    همین برابری خواهی هایی که امروزه از سوی فعالان حقوق زن در ایران مطرح می شود! برابری در اشتغال، برابری در رشته های تحصیلی و خیلی از چیزهایی که را روح لطیف زن در تضاد است و در سایه قوانین غلط و فرهنگ سازی اشتباه دارد به اسم تجدد و مدرنیته به خورد زنان داده می شود!

    تاریخ اینها را ثبت خواهد کرد!

     

  • میلاد حمیدی به همه
  • در پاسخ به امان الله!

    شما آزادید هر چه می خواهید ببافید! دیگر پاسخ شما را نخواهم داد و برداشت های شما را به خودتان وامیگذارم. اما بطور کل برداشت هایی که از من و مطالب من داشتید به همان بلایی دچار کردید که بر سر بیانات بزرگواران دینی آوردید! یعنی برداشت کاملا اشتباه،غلط و ناقص

     

     

    در پاسخ به ملتمس نگاه

     

    ببینید این قبیل تعبیرات که رهبر گرامی فرمودند زنان با زیرکی خاصی که دارند منظورشان تکنیک های زنانه است برای رام کردن مردان!

    من خودم در خانواده ام مثلا همیشه حرف حرف پدرم بوده و در حالی که عاقبت همه چیز مطابق خواست مادرم پیش می رفته!

    اما ساده لوحی ربطی به بی ذکاوتی فرد ندارد! شخصی که ساده لوح است ناشی از بی ذکاوتی اش نیست!

     

    اگر شما این بیان رهبری را دارید ، پس آیا درست است من خطبه 79 نهج البلاغه را بیان کنم که امام علی ع فرمود زنان ناقص العقل هستند و حتی برای آن دلیل هم می آورد و بیان می فرماید دلیل اینکه شهادت زن نصف شهادت مرد است به همین دلیل است؟

     

    حرف پیرامون این مسایل زیاد است و تعبیر ها و برداشت ها متفاوت!

     

    این خطبه کامل حرف های امان الله را زیر سوال می برد!

     

    http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920604000762

     

    این اشاره به تفاوت عقل زن و مرد دارد. تفاوتی که لزوم خلقت است.

    یکی از رانندگان تاکسی میگفت اگر عقل زن ناقص نبود هیچ سودی برای کسی نداشت و در این دنیا بهره ای از او نمی شد برد و بی خاصیت میشد!

     

    ناقص العقل به معنی کودن و خنگ نیست. به معنی عقل تدبیری است. عقل آینده نگرانه است. عقلی است که در تحلیل برخی مسایل نسبت به مردان ضعیف تر است.

    البته همیشه استثنائاتی هم وجود دارد!

    تاثیر پذیری زن از محیط بیش از مردان است. حافظه زن قوی است ولی معمولا در مسایل تحلیلی مردان قوی تر از زنان هستند!

    زنان در مسایل تحلیلی بیشتر مقلد مردان هستند!

    البته باز هم عرض می کنم استثنا هم هست!

    اما من در دانشکده فنی که درس می خواندم برتری مردان را در تحلیل و علوم مهندسی به وضوح می دیدم!

    و همیشه میدیدم که چطور خانم ها برای توضیح مطالب به آقایان من جمله خودم رجوع می کردند و درک مسایل برایشان سخت بود!

    حفظیاتشان قوی بود! از نتیجه تحلیل ها استفاده می کردند. اما ذهنشان مثل مردان در بسیاری مسایل خلاق نبود!

    اما گاها نکات ریزی را می دیدند که در تحلیل مسایل کمک می کرد. اما معمولا خودشان نمی توانستند از نتایج مشاهداتشان استفاده کنند!

     

    ********

    اما از امان الله ناخرسندم. چون واقعا شخص کژ برداشتی است. اینکه از بیانات رهبری هم استفاده می کند بسیار خطرناک است! آدمی را یاد فمینیست های اسلامی می اندازد و تفسیر های به رایشان!

     

     

    سلام به شما خانم شمیم .

    خون بس" ؛ اصطلاحی است محلی به معنی « خونریزی و انتقام "خون با خون" دیگر کافی است ! » . یعنی ما به جای قصاص و ریختن خونی از قبیله ی شما ، باهم مثلا وصلت نموده و با دختری از قبیله ی شما ، ازدواج می کنیم . 
    همان رسمی است که در کلمات رهبری هم بدان اشاره شده است :
    « ..  فرض کنیم ، کسی از قبیله ای ، برای اینکه اختلافات خود را با قبیله ی _فرض کنید دعوا و اختلافات و خونریزی بوده است_ حلّ این اختلاف و فصل این نزاع را به این قرار دهد که دختری را از این قبیله ،  به آن قبیله بدهند بدون این که از خود دختر اجازه بگیرند .. » 
    نکته ی قابل تاّمل اینجاست که عروسی که بدین شکل روانه ی خانه ی بخت می شود ، ضمن آنکه نه حق انتخاب داشته  و نه حق اعتراض ، از جانب خانواده و قبیله ی داماد ، همواره با چشم حقارت و کینه و نفرت نگریسته می شود . 

    « .. البه زن از لحاط ترکیب عقلی ، ضعیف تر از مرد نیست و گاهی خیلی هم قوی تر است . اگرچه انذیشه ی زنانه ، با اندیشه ی مردانه فرق دارد . نوع احساس زنانه با احساس مردانه فرق دارد . هرکدام برای کاری درست شده است . این ها دروجود افرد به ودیعه گذاشته شده است . 
    بعضی از جاها ، مثلا در مواجهه با یک مسئله ی علمی ، فکر زنانه و مردانه تفاوتی ندارد . ولی در اداره ی زندگی تفاوت دارد . دربین زنان پخته و عاقل ، این حرف رایج است _من مکررّ از بزرگ ترهای خودمان ، زن هایی که بودند ، شنیده ام و درست هم هست _ می گویند : "مرد مثل بچه است" [! ] . راست هم می گویند . واقعا اینطوری است . 
    مرد یعنی ؛ مرد عالم ، فاضل ، باشعور ، بدون هیچ گونه عقب ماندگی دهنی ، در داخل خانه ، در مواجهه و معامله با زن ، مثل بچه است و زن مثل مادر بچه !  
    همچنان که اگر غدای بچه ، یگ خرده دیر شود ، بداخلاقی می کند و باید به صورتی قانعش کنند وگرنه بهانه می گیرد ؛ چنانچه زن بتواند با پختگی این کارها را انجام دهد ، مرد به یک موجود رام در دست زن تبدیل می شود . 
    ببینید من این را برای چه نقل می کنم . نمی خواهم به بچه بودن مرد امضا بدهم  ابته این واقعیتی است_ منطور من آن قسمت قضیه نیست . منطور من این نکته ای است که گفتم " ذهنیت زن با ذهنیت مرد فرق دارد" . پختگی زن هم درجای خودش ، به درد کار خود او می خورد . 
    یعنی زن در خانه می فهمد که مرد ، بچه است . باید غذایش را آماده کرد و به او داد که گرسنگی نکشد والاّ بداخلاق می شود ، نباید بهانه دست او داد . 
    یا فرض کنیم یک وقت ایرلدی می گیرد ، باید یک طور قانعش کرد . توجه می کنید ! زنان عاقل و پخته این کار را می کنند و بر مرد و ذهنیت و رفتار و حرکات مرد کاملا مسلط اند . بنابراین رئیس حقیقی در درون خانه ، زن است . [ رئیس خانواده ، مرد و رئیس خانه ،زن است و این دو باهم فرق می کند . ] . با اینکه به ظاهر رئیس ظاهری مرد است . 
    پس مطلب را اینگونه ادامه می دهیم  : زن با اینکه بعضا از لحاظ ذهنیت قوی تر از مرد است ، یا از لحاظ تفکر ، علم و احساسات و غیره با مرد تفاوتی ندارد ، اما جسم زن از مرد ، _به طور متوسط_ ضعیف تر است . التفات می کنید ! نکته اینجاست ، فلذا ... » 

    *دیدار با اعضای شورای فرهنگی _اجتماعی زنان 1375/08/14

    چه خوب است که با کلمات رهبری مانوس هستید .  بنده هم که به سن شما بودم ، همواره پیگیر سخنرانی های ایشان و مطلبی که به هرنحو و مناسبت ایراد می فرمودند ، بودم . حقیقتا دریایی از معارف و علوم مختلف اسلامی و غیره در این سخنرانی ها نهفته و خود کلاس درسی است مجزّآ . 

    به نام خدا

    سلام به شما آقای غلامی.من از مطالبتون استفاده کردم.یه سوال داشتم اگه مایل بودین جواب بدین.اینکه گفتین رسم نگین(خون بس)...

    خب این چیه؟چه رسمیه؟





    من با اقای میلاد حمیدی هم صحبتی دارم.فقط یه تیکه از کامنتشون رو عینا کپی میکنم و خودشون جوابشو بدن.

    اینکه نوشتند:(زنان **خیلی ساده** هستند و به سادگی فریب می خورند! همین فریب خوردن ساده به خاطر **ساده لوحی** و روحیه لطیف و آسیب پذیری که دارند مهمترین دلیل آسیب پذیری بیشتر آنها در فضای فیزیکی و مجازی است.)

    خب جناب بزرگوار شما که به قول خودتون دارید از زن به معنای واقعی نه از راه فمینیسم دفاع میکنید این نوع نگاه ارزشمند شما به زنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    یادمه رهبری عزیز یه سخنرانی در مورد زن داشتند( که اقای غلامی ازتون میخام اگه براتون مقدوره پیداش کنیدو اینجا بذاریدش) که زن رو بسیار زیرک و با هوش تعریف کردند و گفتند زن با ظرافت و ذکاوتی که داره میتونه مرد رو مثل موم تو دستاش داشته باشه.

    اونوقت تعریف شما چیه جناب حمیدی؟؟!!

    جناب میلاد خان حمیدی ! شما هنوز به تنها پرسش بنده از خود ، جوابی نداده اید ؛ آنگاه می فرمایید که  "من برای تک تک مطالب شما در وبلاگم ، پاسخ های درخوری دارم" !

    وانگهی ، شما چه زود قضاوت نموده و چه آسان به دیگران نسبت های ناروا می دهید ! ( که شایسته ی چهره ای موجه و تحصیل کرده همچون شما نیست )

    در اینجا و در رابطه با بحث پیش آمده ، بنده بیانات و فرمایشات رهبری عزیز را برای شما عینا نقل می نمایم .
    ( از ویژگی های اعجازگونه ی کلام رهبری ، ساده و قابل فهم بودن ودر عین حال نغز و حکیمانه بودن کلام ایشان است که راه هرگونه  کج فهمی و سوءبرداشت را بر غافلان و مغرضان سد می کند ! )

    ابتدا اینکه صحبت از وجود ظلمی تاریخی در مشرق زمین از جانب مردان بر علیه زنان بود . از تاریخ های دورتر آغاز می کنم . ایشان در طی سخنانی در این زمینه می فرمایند :
    « پایه ی تمدن امروز اروپایی ، همان فرهنگ رومی است . یعنی امروز آنچه که بر سرتاپای فرهنگ اروپایی و غربی و به تبع آن ها فرهنگ آمریکایی حاکم است ، همان اصول و خطوطی است که در امپراتوری روم وجود داشت .
    در ایران هم عینا همین طور بود . از حرمسراهای پادشاهان ساسانی مطالبی شنیده اید ؟ حرمسرا یعنی چه ؟ حرمسرا یعنی همان اهانت به زن . یعنی یک مرد چون قدرت دارد ، به خودش حق می دهد که هزار نفر زن در حرمسرای خودش نگه دارد ! اگر همه ی ملت آن پادشاه هم همان طور قدرت داشتند ، هرکدام به قدر خودشان ، هزار نفر ، پانصد نفر ، چهارصد نفر یا دویست نفر زن نگه می داشتند !
    این حاکی از چه نگرشی به زن است ؟! برای چه ؟! برای اشباع یکی از خاکی ترین و مادی ترین خصلت های بشری در مرد ! این ، چه قدر توهین و چه قدر تحقیر نسبت به انسان و نسبت به جنس زن است ! »

    ایشان در جایی دیگر می فرمایند : « در گذشته هم در همه جا به زن ظلم شده است . اما این ظلم عمومی و فراگیر و همه جانبه ، مخصوص دوران اخیر و ناشی از تمدن غرب است . زن را به عنوان وسیله ای برای التذاذ مردان معرفی کردند و اسمش را "آزادی زن" گذاشتند ! درحالی که به واقع "آزادی مردان هرزه برای تمتع از زن است" ، و نه آزادی زن ! »

    اما این بخش از سخنان رهبری را برای این نقل می کنم که گویا از مطالبی که در وبلاگ خود نوشته اید ، این سخن برمی آید که شما مردان را حتی از جهات فضائل اخلاقی و مقامات معنوی  هم ، برتر از زنان می دانید !
    ایشان می فرمایند : « در اسلام ، همه ی مقامات معنوی و درجات انسانی ، بین زن و مرد ، بالسّویه تقسیم شده است . در این موارد ، مرد و زن با یکدیگر ، مساوی و برابرند . هرکس که برای خدا کار کند "من ذکر او اونثی" چه مرد باشد و چه زن ، "فلنحیینه حیاتا طیبه" .
    اسلام در برخی جاها حتی زن را بر مرد ، ترجیح داده است . مثلا آنجا که مرد و زن ، فرزندی دارند ، این فرزند ، اگرچه فرزند هردو است ، اما خدمتگزاری فرزند در مقابل مادر لازم تر است . حق مادر بر گردن فرزند بیشتر است . وظیفه ی فرزند نسبت به مادر ، سنگین تر است . روایات فراوانی در این زمینه است که پیغمبر اکرم در جواب کسی که سوال کرد : "من عبر؟" به چه کسی نیکی کنم ؟ فرمود : "امّک" به مادرت . دفعه ی دوم هم همین را فرمود . تا دفعه ی چهارم که سوال کرد ، فرمود : "اباک" به پدرت . » البته این برتری زن بر مرد در مقیاس خانواده و در نسبت با فرزندان ، نه از جهت برتری زن بر مرد باشد ، بلکه از این جهت است که  زن ها زحمت بیشتری تحمل می کنند .

    « ما باید برویم سراغ اینکه ببینیم ، علت این ستمی که همیشه در طول تاریخ به زن شده است ، چیست ؟ در زمان پیامبر هم شده است و پیامبر با این ستم مبارزه می کرد . اینکه پیامبر این همه راجع به زن حرف زده است ، به خاطر مبارزه با ستم است ؛ متاسفانه تا زمان ما هم ادامه داشته است . البته ستمی که از آن صحبت  می کنیم  ، مخصوص تنها جامعه ی ایرانی نیست و مخصوص تنها گذشته نیست . از گدشته ی دور تا امروز و در ایران و در همه ی جای دنیا وجود داشته است و امروز هم در همه جای دنیا وجود دارد و در دنیای غرب ، به شکل بسیار بدتری . »

    « عقیده ی من این است که در طول تاریخ ، در جوامع مختلف ، به جنس زن طلم شده است . این ظلم ب خاطر جهل بشر است . طبیعت بشر جاهل است که در آنجایی که زور و اجبار کننده ای بالای سر نباشد ، و یا از درون که همان ایمان قوی وروشن درونی است ، نباشد ؛ و یا از بیرون اجبار و تحمیل قانون در کار نباشد ؛ معمولا اینگونه است که قوی به ضعیف ظلم می کند .
    در طول زمان ، چون اخلاق مردها خشن تر ، و اراده ی آنان در برخورد با مشکلات قوی تر و جسمشان سنگین تر بوده است ؛ لذا کارهای مهم و مسئولیت ها و قدرت های گوناگون را در دست داشته اند . و این امکانی به مردها برای سوءاستفاده کردن از زنان ، به نفع خودشان داده است . شما نگاه کنید ببینید که کدام یک از سلاطین ، ثروتمندان ، زورمندان در دربارها و دستگاه هایشان با داشتن پول ، مقام و قدرت ، دست به تعرض و سوءاستفاده از زنان دراز نکرده اند ...
    مردان به خاطر اینکه قدّشان بلندتر ، صدایشان کلفت تر ، جسمشان قوی تر و استخوانشان درشت تر بوده است ؛  بر زنان به خاطر اینکه استخوان شان ریزتر ، صدایشان باریک تر ، قدشان کوتاه تر و جسمشان ضعیف تر بوده ؛ زور گفته اند . این واقعیتی است که همیشه در طول تاریخ بوده است و چنانچه قضیه را بشکافید به اینجا خواهید رسید که منشاء زورگویی ها همین است مگر همانطور که گفته شد ، یک قانون ، یا یک عامل معنوی مثل محبت یا معرفت و یا ایمان قوی وجود داشته باشد که بتواند جلوی این زورگویی را بگیرد . »

    جناب حمیدی ! شما باز هم می گویید : "کدام ستم تاریخی ؟" .. نمی دانم عمرتان به دیدن سریال تاریخی "پدرسالار" قد می دهد یا نه ؟ .. فیلم سینمایی "عروس آتش" را دیده اید یا نه ؟ .. در فیلم  عروس آتش به خوبی به تصویر کشیده می شود که چگونه زن به خاطر زن بودن خود ، حتی حق انتخاب همسر را هم ندارد ! ..
    نمی دانم از رسم ننگین "خون بس" که  تا چندی پیش نیز در میان اقوام کرد و لر کشورت وجود داشته ، خبر داری یا نه ؟؟ .. در بخشی از اقوام جنوبی کشور (  اسم نمی برم کدام استان ) هنوز به زنان اجازه ی نشستن بر روی صندلی خودرو و در کنار مردان را نمی دهند !! به چشم خود فراوان دیده ام که مرد در درون ماشین ( وانت ؛ حتی وانت دوکابین ) کودک خردسال خود را در کنار خود بر روی صندلی ماشینش گذاشته است درحالی که مادر همان کودک ، همچون یک محموله ی بار ، در قسمت عقب خودرو و در جایگاه مخصوص بار قرار گرفته است !! .. در چه زمانی ؟ در همین  چند سال پیش ! .. آنوقت تا می گوییم "ظلم تاریخی در حق زنان" ، جیغ بنفش عده ای به آسمان بلند می شود !

    بگذار از کلام رهبری بگویم که بیان ایشان شیواتر است : « اعتقادم این است که در بخشی از جامعه ی اسلامی _چه در ایران و چه در بعضی از کشورهای دیگر_ نسبت به زن مسلمان  ، کوتاهی هایی صورت می گیرد . قدری تقصیر مردان و قدری هم تقصیر خود بانوان است ؛ چون آن کسی که باید شان اسلامی زن را بشناسد و از آن دفاع کند ، در درجه ی اول خود بانوان هستند . باید بدانند که خدا و قرآن و اسلام ، درباره ی آن ها چه قضاوتی دارد . از آن ها چه می خواهد و از انچه که اسلام فرموده و خواسته ، دفاع کنند و بخواهند . اگر [بانوان] نخواهند ، کسانی که به هیچ ارزشی پایبند نیستند ، به خود اجازه خواهند داد که به زن ، ستم کنند.  زن باید حقوق انسانی و الهی خود را به درستی بشناسد و به معنی واقعی کلمه آن را مطالبه کند . »

    و باز فرمود : « البته در جامعه ی اسلامی ، در طول زمان ، [ در رابطه با زن ] عادات جاهلی و غلط بوده است ؛ الان هم در بعضی از کشورها هست و در کشور ود ما هم در بعضی از جاها _مثل مناطقی از شهرهای مرکزی کشور ، مناطقی در خوزستان و جاهای دیگر_ فرض بفرمائید _آن طوری که اطلاع دارم_ در بعضی از عشایر ، پسرعموی هردختری ، حق دارد که در مورد ازدواج آن دختر ، اظهار نطر کند ! این ، غلط است . اسلام ، چنین اجازه ای را به هیچکس نمی دهد . ""آنچه را که مسلمانان جاهل انجام می دهدند ، کسی نباید به حساب اسلام بگدارد . این ها عادات جاهلی است""" .. یا اگر فرض کنیم ، کسی از قبیله ای ، برای اینکه اختلافات خود را با قبیله ی _فرض کنید دعوا و اختلافات و خونریزی بوده است_ حلّ این اختلاف و فصل این نزاع را به این قرار دهد که دختری را از این قبیله ،  به آن قبیله بدهند بدون این که از خود دختر اجازه بگیرند ، این کار خلاف شرع و خلاف احکام اسلامی است ؛ [ در این مورد ، "اولیای خون" می توانند هردختری را که خود انتخاب می کنند از قبیله ی مقابل برگزینند و به عقد هرکسی از قبیله ی خود که بخواهند درآورد حتی اگر این فرد ، یک عقب مانده ی ذهنی باشد ! ]

    این ها تنها بخشی از ظلم هایی است که در طول تاریخ در مشرق زمین در مورد "زن" _این  آیه ی جلال و جمال الهی_ شده است . ولی شما وجود آن را انکار می کنید !! چرا ؟ .. چون می فرمایید "ما در بحث زن ، از غرب طلب کار هستیم"  و می فرمایید "ما نباید با اذعان به واقعیات تلخ تاریخی خود در مورد ظلم و ستم به زن ، به غرب این بهانه را داده که به ما خرده بگیرند و در مقابل نیز ، خود در بحث زن ، از موضع طلب کارانه خارج شده و به موضع تدافعی و منفعلانه وارد شویم"
    بسیار خوب ؛ ما هم از همان اول این را پذیرفته و می پذیریم .
    رهبری عزیز در این زمینه می فرمایند : « من بارها به گویندگان و مبلّغین قضیّه ی زن ، عرض کرده ام : این ما نیستیم که باید از موضع خودمان دفاع کنیم ؛ این فرهنگ منحط غرب است که باید از خودشان دفاع کند . آنچه را که ما برای زن عرض می کنیم ، چیزی است که هیچ انسان ارزشمند باانصافی نمی تواند منکر شود . ما زن را به "عفت" ، به "عصمت" ، به "حجاب" ، به "عدم اختلاط و آمیزش بی حد و مرز میان زن و مرد" ، به "حفظ کرامت انسانی" ، به "آرایش نکردن در مقابل مرد بیگانه" _برای اینکه چشم او لذت نبرد_ دعوت می کنیم . این کرامت زن مسلمان است [ که وجود انسانی او در جامعه مورد توجه قرار بگیرد ، نه وجوه جنسی او ] .
    آن هایی که زن را تشویق می کنند که خود را به گونه ای آرایش بدهد که مردهای کوچه و بازار [هر بی سروپایی] به او نگاه کنند و غرایز شهوانی خودشان را ارضا کنند ، باید از خودشان دفاع کنند که چرا زن را تا این حد پایین می آورند و تذلیل می کنند ؟ً! .. آن ها باید جواب بدهند . ""فرهنگ ما فرهنگی است که انسانهای والا و اندیشمند غرب هم آن را می پسندد"" . در آن جا هم خانم های عفیف و متین و سنگین ، و زن هایی که برای خودشان ارزشی قائل اند ، حاضر نیستند خودشان را برای ارضای غرایز شهوانی بیگانگان و هرزه چشم ها وسیله ای قرار بدهند . »

    میلاد عزیز ! آیا هیچ اندیشیده ای که آنچه غرب سعی می کند ما را در موضوع زن به موضع "منفعلانه" وارد کند ، اشاره به آن ظلم و ستم تریخی نیست که در مشرق زمین در مورد زن می شده است ؟؟ .. چرا ؟ چون اصلا فرهنگ منحط غرب اصطلاحا دلش برای زن نسوخته و نمی سوزد .
    اینکه  در مطالب قبلی شما را به "اندیشیدن" دعوت کردم و از شما خواسته شد که "بیندیشید" ، یکی در همین مورد است .
    غرب به آن ظلم و ستم تاریخی که در مورد زن وجود داشته است ( چه در مشرق زمین و چه در مغرب زمین ) ، اشاره نمی کند . چون خودش در این قضیه ، شریک جرم است و الان هم بیشتر در این جرم و جنایت ، سهم دارد . اما غرب ، هرگاه که بخواهد ما را از موضع به حق تهاجمی خارج کرده و به موضع تدافعی وارد کند ، در بحث زن ، در موضوعاتی از قبیل موضوع "حجاب"  ، فعالیت های تبلیغی و رسانه ای خود را متمرکز می کند .

    از رهبری عزیز بشنویم : « اسلام به خانواده اهمیت می دهد . تمام دعوای امروز بلندگوها و بوق های تبلیغاتی غرب با مسلمین هم ، برسر همین است [ یعنی خانواده ] . شما ببینید که در مقابل  "حجاب" چه حساسیتی نشان می دهند . این حجاب ، اگر در جمهوری اسلامی باشد ، آن را زشت می شمارند ! اگر در دانشگاههای کشورهای عربی باشد ، که دخترهای جوان دانشجو ، با معرفت و آگاهی و با میل خود و اختیار خود به حجاب روی آورده است ، حساسیت نشان می دهند . اگر در بین احزاب سیاسی باشد ، حساسیت نشان می دهند . اگر در مدارس و حتی دبستان های کشورهای خودشان هم باشد ، با این که زیر دست خودشان است ، حساسیت نشان می دهند . پس نقطه ی دعوا در اینجاست . البته در تبلیغاتشان ، دائم فریاد می زنند که حق زن در اسلام یا در جمهوری اسلامی ، پایمال شده است . ""خودشان هم به این قضیه اعتقادی ندارند و می دانند که حقّ زن در جمهوری اسلامی تضعبف نشده و بلکه تقویت هم شده است ... »

    *منبع تمام سخنرانی های مقام معظم رهبری موجود می باشد .

     

    اما ما برای دفاع از حقوق زن در دنیای امروزی ، نیازمند اصولی لازم و ضروری هستیم .
    در این زمینه  دو سوال اساسی مطرح می شود :
    سوال اول : ما که برای حقوق زنان یا برای فراهم کردن زمینه های تکامل و رفع ستم از زنان و دباره ی زن صحبت می کنیم ؛ هدف ما چیست ؟  هدف از این تلاش ها و از این نوشتن ها و فعالیت های به حق و قانونی چیست ؟ این سوالی است که حتما باید به آن جواب داده شود .

    سوال دوم : برای اینکه در جامعه زن به جایگاه حقیقی خود نائل بشود ، ما چه شعارهایی را مطرح و از چه وسایلی استفاده کنیم ؟
    چون امروز در دنیای غرب و همچنین در کشورهایی که با فرهنگ غربی و درحال و هوای کشورهای غرب زندگی می کنند _ و در بخشی از روشنفکران غرب زده و فعالان دروغین حقوق زن در ایران نیز_ چیزی به نام "نهظت حقوق زنان" وجود دارد . آن جا هم زن گرایی ، نهظت به اصطلاح "فمینیسم" با نیّت و هدف دفاع از حقوق زنان امروز هم مطرح است . آیا آنچه که ما به دنبال آن هستیم هم همان است ؟ آیا شبیه آن است ، یا با آن متفاوت است .  این سوالی جدّی است و باید پاسخی جدّی به آن داده شود . نه آنکه ظلم و ستم تاریخی خود را به جنس زن به کل انکار کنیم .

    یاحق ./

  • میلاد حمیدی به امان الله
  • باید به لیست ظلم تاریخی به زنان فمینیسم اسلامی،خود فمینیسم، سایت های زنان، بردن به کارهای مردانه، شعار برابری، اشتغال امروزی زن بخصوص سیاهنمایی های ظلم تاریخی که سبب کینه توزی و جریح شدن زنان می شود را اضافه کرد! گیریم در تاریخ به زنان ظلم شده تاوانش را باید ما پس بدهیم؟ گناه ما چیست؟ گیریم پدر کسی مادرش را کتک زده! این به شوهر وی چه ربطی دارد؟ اصلا مگر زن قابل زدن است؟ حالا در کشورهای وهابی یا تندرو ها و یا در برخی نقاط مرزی ما و عده ای محدود با فرهنگ پایین یک غلطی میکنند. اینکه به ما نمی چسبد! چرا باید یک دختر ویا یک زن با این دید به مرد بنگرد؟ چرا نباید معیارهای غربی برایش ظلم به زنان باشد؟ مسئول این وارونگی ها همین سایت های مخرب زنان هستند! همین فعالان حقوق زن هستند!
    باز هم می گویم ظلم تاریخی به زنان دروغ است با نگرش غربی آن. آنچه آنها بعنوان ظلم تاریخی بر زنان قلمداد میکنند با بزرگان دینی ما متفاوت است.
  • میلاد حمیدی به امان الله
  • کار شما حمله با سلاح خودی به خودی است. همین و بس. مثل رزمندگانی که روش استفاده از سلاحی را بلد نیستند به جای دشمن خودی ها را به کشتن می دهند. طرف آرپی جی میزد. نفر پشت سری و جزغاله می کرد!
  • میلاد حمیدی به امان الله
  • آقای امان الله لطفا مغالطه نفرمایید!
    رهبر گرامی یا هر شخص دیگری در خصوص ظلم تاریخی بر زنان صحبت کرده، آیا  منظورش با غربی ها یکیست؟
    منطور آنها ظلم متعصبانه مردان مثل زدن زنان و یا نوع غربی اش سوء استفاده جنسی و ابزاری از زن است.
    به ما چه ربطی دارد؟
    من در نظر قبلی عرض کردم ایشان فرمودند ما در زمینه حقوق بشر و حقوق زن از غرب طلبکاریم!
    وقتی مهرخانه می گویید برای اشتغال زنان باید برابری باشد  و اجازات خروج زنان را ظلم بر زنان می نامد! پس راه در مسیر فمینیسم می گذارد!
    مردان مسئولیت مالی دارند. مردان سربازی می روند. مردان نفقه باید بدهند. مردان اگر نفقه ندهند نمی توانند وظایفشان را انجام دهند.
    اشتغال زنان یک ضرورت نیست. چون زن وظایف مالی ندارد. طبق فرمایشات عزیزان هم اولویت وکار اصلی زن انسان سازی و خانه داری است!
    من انگ ظلم تاریخی بر زنان در کشورم را با دیدگاه غربی آن دروغ محض می دانم!
    وقتی از اصطلاحی استفاده میکنیم که امکان برداشت اشتباه از آن وجود دارد بایدخیلی مراقب باشیم.
    اصلا هم چیزی که من می گویم با آنچه شما به من نسبت می دهید متفاوت است.
    من در تمام وبلاگم برای خیلی از چیزهایی که شما می فرمایید جواب داده ام. از تکرار آنها خسته می شوم!
    برای تک تک اظهارات شما پاسخ دارم. البته احساس میکنم دومشکل وجود دارد.
    1- شما از بیانات من برداشت غلط کرده اید 2- شما درگیر واژه ها هستید و از مفهوم ها فراری هستید!
    یعنی از اشاصی هستید که صرفا یک واژه را یاد می گیرندو هی تکرار میکنند و برای آن فلسفه درست میکنند!
    چیزی که من منظورم است با آنچه شما مرا به آن متهم میکتید همخوانی ندارد.
    سعی کنید با بیان یکسری اصطلاحات بحث را به حاشیه نبرید!
    چنین بحث هایی نیاز به حضور رویا رو دارد. نوشته های طولانی نمی تواند منظور مورد نظر را به طرف مقابل برساند و در نهایت به هیچ نتیجه ای نمی انجامد!
    فمینیسم اسلامی خود از نمونه های بارز و اساسی ظلم بر زنان و بشریت است و به نظر من فمینیسم غربی با وجودتمام منفی بودنش سگش می ارزد به فمینسم اسلامی!
    هیچ تناسبی بین اسلام و فمینیسم وجود نداردو مثل این که بگویید مسلمان کافر.
    من عرض کردم بیان نصفه و نیمه بیانات رهبران سبب انحراف می شود. اگر رهبر فرمود ظلم تاریخی به زن ببینید در ادامه سخن و یا در قبل از آن چه فرموده!
    اینکه همین کلمه ظلم تاریخی بر زن را بگیریم و بقیه را مطرح نکنیم سوء برداشت می شود و استفاده ابزاری و تحریف صورت می گیرد و اشخاص نظرات شخصی شان را سوار بر بیانات رهبر یا فلان شخص دینی می کنند و ماهی برای خود صید میکنند. چیزی که در آن سایت های اخی انفاف می افتد دقیقا همین است.
    دیگر بحث را به درازا نکشیم بهتر است.
    پاسخ:
    جناب حمیدی 
    من به عنواان یک بانوی ایرانی که با بسیاری از بانوان در سطوح مختلف نخبگان سیاسی  و کارگر مرتبط بوده و هستم توجه شما را به یک نکته جلب می کنم 
    حدود 70درصد زنان ایرانی علاقه ای به کار رسمی و  بیرون از منزل ندارند ، یکی از مهمترین دلایلی که زنان غیر مسلمان شیعه می شوند نفقه و مهریه ای است که به زن تعلق می گیرد در حالی که زنان در جوامع دیگر نیروی کار ارزان هستند .حتی آن 30 درصد هم که علاقه ی وافر دارند از نا آگاهی است 
     متاسفانه سازوکار و ساختار جامعه را از دو دهه ی پیش در ایران بگونه ای سیاستگذاری کردند که زنان نیروی کار ارزان باشند بچه ها در مهد کودک   پرورش یابند و مردان در غیاب همسر  و از سرکشی هایش رنج ببرند و...
    کار رسمی و استرس تامین مخارج و یا از دست دادن کار مضاف بر وظایف همسری ، تربیت فرزند و خانه داری ظلم به زن است ، هیچ زن آگاهی علاقه ندارد کانون گرم خانواده محبت همسر و مهر فرزندش را برای مخارجی که از اساس وظیفه ی او نیست ترک کند ولی وقتی او را هل دادیم لب پرتگاه چه ؟ 
    کدام زن دلش می خواهد وقتی زنان دیگر با لباس راحت و ظاهری آراسته برای دلبری از همسرانش ان برنامه ریزی می کند برود منشی دفتر فلان شرکت خصوصی باشد که بعد از انقضای تاریخ مصرف ، حقوق کم و بدون بیمه با برچسبی ننگ آور و گاهی زدو خورد از کار اخراجش کنند ! ؟ 
    کدام زن می پسندد  قلمرو سلطنت خویش را که می تواند مدیرکل  منابع انسانی خانه ی شوهرش باشد رها کند و برود کارگر کارخانه باشد که در اثر بخارهای سمی متصاعد شده پوست لطیف صورتش  و  زنانه گی اش را از دست بدهد وقتی می گویم اندیشه ی زن و نگاه او به زندگی متفاوت است منظور دور بودن او از منطق نیست بلکه او به تمامی ریحانه است لطیف است عاطفه است 
    کدام زن آگاه می خواهد فرزندانش را در مهد کودک قربانی کند ؟! 
    کدام زن دلش می خواهد  مهربانی و حمایت همسر همراهش را  رها کند برود کلفتی کند ؟
    مرد باید به گونه ای با همسر خود رفتار کند که او خود را ملکه ی خانه ی شوهر ببیند زنی که توجه مردش را نداشته باشد به دنبال این گمشده معصومیتش را در ارتباط با مردان دیگر از دست خواهد داد.
    اگر منصف باشیم وبا دقت نگاه کنیم که در کشور مانیز زنان را در چرخه ی باطلی انداخته ایم که گریزی نیست و اکثر زنان فریب می خورند و دست آخر هم از جامعه ، همسر و فرزندش هم از او طلبکارند ! 
    جناب حمیدی واقعیت تلخی است ولی پاسخ دهید پای این سیاستگذاری های کلان که به درصد بالای جمعیت زنان دانشگاهی و مشغول به کار می بالد  امضای چه کسانی است ؟ 
    مردان یا زنان ؟ 
    باید بپذیریم که 97 درصد مشاغل و مناصب ارشد در دست مردان است و از نظر بنده نه تنها اشکالی ندارد بلکه وظیفه شان هم هست ولی همین مردان که تعدادشان اندک نیست به دلیل فهم نادرست از طبیعت زن او را در بازی برد باخت وارد کرده اند ونامش را گذاشته اند  حرکت به سوی مدرنیته و تمدن ! 
    جناب حمیدی تا به حال آمار زنان مطلقه ی زیر 30 سال را مرور کرده اید ؟ می دانید چه تعداد زن سرپرست خانوار داریم ؟ مردان و مدیران جامعه ی اسلامی چه وظیفه ای نسبت به این زنان دارند؟ 
    سیاستگذاری های کلان را چه کسانی تدوین می کنند ؟ به مجلس نگاه کنید ، قوه ی قضاییه را خوب ببینید درقوه ی مجریه چه خبر است ؟ 
    اگر شما از کار کردن زنان  در مشاغل غیر ضرور ناراحتید ، ما متنفریم . متنفر از قانون و ساختاری که زن را از سرزمین آرامش و امنیت تمام به سراب سرگشتگی هدایت کرده .
    در این میان جامعه ی مردان ما نیز آسیب دیده ، اصلا نمی شود مسایل جامعه ی زنان و مردان ، خانواده و نسل آینده را جدای از هم واکاوی کرد.
    ما هم از مردانی که به نام اسلام به زن ظلم مضاعف روا داشتند دلگیریم ولی چه کنیم که برخی دروغ گفتند و برخی باور کردند که زن منطق نمی داند و کم عقل است در حالیکه پیامبر اکرم صلوات الله علیه نیز از یک زن زاده شد و یک زن او را تربیت کرد در حالیکه همه ی نخبگان جهان در آعوش محبت یک زن پروریده شده اند ! 
    در حالیکه جامعه ی زنان مفتخر است به وجود نازنین حضرت خدیجه ی کبری که اولین فرد ایمان آورنده به پیامبرش بود ، ما مفتخریم به وجود درانه ای که از پیامبری هیچ کم نداشت و این افسانه نیست دختری که مادر پدرش بود ، ما مفتخریم یخ وجود زنی پاک و شجاع که اسلام با فریاد قاطع او بر سر یزیدیان زنده ماند و اگر ااو به دروغ بافی برخی ضعیف بود و ساده لوح و کم فهم که نمی توانست از مردان هم در دفاع از حق پیشی بگیرد . 
    ما زنان هم از مردانی که در تامین مخارج خانواده تنبلی می کنند ، در امور همسر داری نا آگاهند و لنگاری را در زندگی بر گزیده اند بیزاریم 
    .. همین رسانه فرهنگ ساز که از درو دیوارش فمینیست ها آویزانند را چه کسانی اداره می کنند ؟ از صدر تا ذیل آن را مردان اداره می کنند و البته گروهی از زنان هم به عنوان تزیین مدیر هستند ! و آنقدر اختیارات محدودی دارند که به نسبت وظایف فرهنگی سازمان به حساب نمی آیند ! 
    نه به جهت ناتوانی بلکه به جهت نبود اختبارات لازم . من هم معتقدم مردان باید خارج از خانه کار کنند ولی متاسفانه مردان در بالای مجموعه برای استراحت بیشتر طوری سیاستگذاری کردند که رنان کارگر ارزان باشند و متاسفم که اینبار با نام اسلام به زن ظلم شد !!!
    هر زنی دوست دارد ملکه ی خانه ی  شوهرش باشد و فرزندان او را بپرورد و این با کار رسمی که در حال حاضر زنان در خارج از خانه دارند منافات ماهوی دارد  ولی لازم است تکرار کنم که مردان پای این قوانین غلط و مغایر با حقوق طبیعی زن را امضا کردند ! 
    جناب حمیدی ! 
    فرموید : کلمه ی « ظلم تاریخی به زنان » ، یک دروغ محض است !! 
    بنده به شخصه حداقل دو بار ، و آن هم یک بار از مقام معظم رهبری و یک بار از استاد شهید علامه مطهری عین این عبارت را شنیده ام که به وجود چنین جریانی در طول تاریخ اذعان داشته و به درستی آن صحه گذاشته اند . 

    بنده از شما تقاضا نمودم که لطف نموده و نظر خود را در مورد "فمینیسم اسلامی [ ! ] بیان بفرمائید . 
    "فمینیسم اسلامی" یعنی چه ؟ 
    آِیا پیشینه ی تاریخی ( و مابه ازای بیرونی دارد ) ، یا نوعی مفهوم انتزاعی فکری و تحلیلی برای نوعی از گرایشات و مطالبات گروهی از افراد در جامعه می باشد ؟ 
    چرا "فمینیسم" و چرا "اسلامی" ؟؟ 
    با کدام تحلیل ؟؟ 

    یاد واژه ی "مارکسیست اسلامی" [ ! ] افتادم . 

    ذهن شما و ذهن مخاطب این رسانه را برای رسیدن به اندیشه ای بهتر ، به این حدیث از حضرت علی ( ع ) رهنمون می سازم که فرمود : « اگر "حق" همانگونه که هست ( منهای امتزاج با باطل ) و اگر باطل نیز همانگونه که هست ( منهای التقاط با حق ) بر همگان معرفی شود ؛ آنگاه نه کسی از "حق" روی گردان خواهد بود و نه کسی به "باطل" گرایش پیدا خواهد نمود . » 

    کلید حل این معما شاید در فهم درست این حدیث نهفته باشد . ولی با انچه که شما در مورد مطالبات حق گرایانه ی زنان بیان داشتید ، باید گفت که "مهر خاموشی" بر تمام این مطالبات کوبید !  چرا که زنان را در نهان و بر اساس مکانیزم های خاص روحی و روانی که بر کسی عیان و مکشوف نیست و بر همگان مکتوم و نهان است !! نسبت به مردان جری نموده و موجب ایجاد نوعی از حالات مخدر و ضد فرهنگ در ضمیر ناخودآگاه خواننده ی آن دارد که اثرات مخرب آن در درازمدت نیز قابل علاج نیست !! 

  • میلاد حمیدی به امان الله
  • آفرین جناب امان الله! دقیقا با شما موافقم! دقیقا! عالی بود!
    فرمایش مقام معظم رهبری را دقیقا واققم. اما مطلب را کامل بیان نکرید!
    این مطلب بطور خلاصه در وبلاگ من وجود دارد. معروف است به سخنرانی مقام معظم رهبری در مورد حقوق زن!
    منتها شما ناقص بیان کردید. این جمله در سخنرانی ایشان با این مضمون بود "طلبکاری ما در حقوق زن حقوق بشر" از دنیا.
    ایشان فرمودند ما در حقوق زن از دنیا طلبکاریم!!!!
    دقیقا درست است.
    طبق دلایلی که شما فرمودید!
    وقتی ما در زمینه حقوق زن بنا به مطالبی که شما فرمودید طلبکاریم ! اگر غربی ها در گذشته و حال از زنان سوء استفاده می کنند آیا این درست است که ظلم تاریخی بر زنان را مدام به خودمان بچسبانیم؟ و جامعه خودمان را متهم کنیم تا بهانه به دست غربی ها بدهیم؟
    من نمی گویم همه چیز عالی است ولی واقعا ما در زمینه حقوق زن از دنیا طلبکاریم!
    نه اینکه آنها عدم برابری زن و مرد را ظلم تاریخی ما بر زنان بدانند و از ما طلبکار شوند!
    لطفا اگر مطلبی را بیان می کنید و از رهبری نقل میکنید کامل آن را بیان کنید.
    برای نقل قول ناقص و استفاده های ابزاری از بیانات رهبری من در همان سایت زنان پرس نظراتی داده ام که لینک یکی از آنها را برای شما می گذارم!
    ببینید که حتی از بیانات رهبری هم فمینیست ها چگونه استفاده میکنند. بخش هایی از آن را سانسور می کنند و تنها جاهایی را که مناسب طبع خودشان است بیان میکنند!

    این هم لینکش:

    http://zananpress.com/archives/47379

    سرکار خانم صامتی عزیز
    ابتدا عذر خواهی می کنم بابت به کار بردن کلمه انحراف که البته باید عرض کنم منظور من بنده از انحراف با برداشت شما متفاوت بود.
    برای اثبات منحرف بودن سایت های مذکور باید بگویم این سایت ها توسط کارشناسان مطالعات زنان ( که در غرب ثابت شده رشته ای فمینیستی است) نوشته می شود!
    همچنین با رویکرد روانشناسی. اگر بخواهم مصادیق آن را مثال بزنم به بحث بی پایان تبدیل می شود!
    فقط بطور خلاصه می توان گفت انتخاب تیتر ها، بکار بردن کلماتی مثل خشونت علیه زنان و یا تبعیض به نفع زنان و یا ظلم تاریخی به زنان کلماتی است که همیشه از خشاب فمینیست ها خارج می شود!
    شما فرمودید کند عمل می کنید چون در انتخاب کلمات دقیق هستید!
    این به خوبی نشان می دهد شما با روانشناسی کلمات و جمله بندی و اثر استفاده از لغات در اثر گذاری روی مخاطب به خوبی واقفید!
    یک زن وقتی با مطالب آن سایت ها برخورد می کند چون زن است حس همزاد پنداری می کند و پاره ای از مشکلاتی را که بعنوان یک زن با آن درگیر است در نوشته ها مشاهده می کند و احساس میکند که کسی با او همدل است و همزاد پنداری می کند! اما در درون این متونی که به ظاهر ددمنشانه و از روی احساسات زنانه است با تکنیک های پیچیده روانشناسی از مجموعه لغاتی استفاده می شود که ناخواسته آموزش های بدی را به زنان میدهد که اینها از روی دلسوزی نیستند بلکه لای زرورق پیچیده شده اند و در دراز مدت اثرات مخربی روی جامعه می گذارد و روحیات زنان را خراب و انها را نسبت به شوهر و مردان کینه توز می کند. استفاده از کلماتی مانند ظلم تاریخی به زن که دروغ محض است و صرفا انجام ندادن کارهای مردانه را ظلم تاریخی به زن قلمداد می کند، یا استفاده از کلمع خشونت علیه زنان و یا کلمه تبعیض علیه زنان و یا نوشتن مطالبی که به اسم اسلام عنوان می شود اما زنان را به کارهای اشتباه زنان غربی و اهداف ماتریالیستی و مادیگرایی و فردگرایی (حقوق برابر زن و مرد) تشویق می کند وبرای آن ادله واهی دینی می آورد و ...
    شما خوب می دانید یک متخصص الکترونیک اگر از دانش خود برای اهداف صحیح استفاده نکند چه تخریبی می تواند به بار آورد.
    من که رشته ام مکانیک است با شناخت بهتری که از مکاینزم ها دارم بهتر می توانم کاری کنم و به نقطه حساس یک دستگاه ضربه بزنم!
    این متخصصین روانشناسی ومطالعات زنان اهداف شومی دارند که هر کسی قادر به تشخیص این اهداف شوم ندارد وحتی اثبات آن برای یک زن به شدت مشکل است. چون زنها اصلا باورنمی کنند نوشته های آن سایت ها چقدر مخرب است و حتی متوجه نمی شوند. چون آن سایت ها با سیاست و دانش روانشاسی خاصی نوشته شده است که اهداف پشت پرده آن قابل تشخیص برای افراد معمولی نیست. یعنی فرد قربانی شونده اصلا متوجه شستشوی مغزی و تغییراتی که در او دارد آهسته و پیوسته رخ می دهد نیست! همین قدر بگویم اگر کسی وارد فیسبوک شود، سایت های مستهجن و ضد انقلاب را ببیند! حتی اگر زنی وارد منحرف ترین سایت شود خیلی کمتر آسیب می بیند تا اینکه وارد این سایت ها شود!!!!!
    من نمی خواهم نظرم را تحمیل کنم. هر کس خودش تصمیم می گیرد!
    من خودم از فیسبوک متنفرم و از سایتهای اجتماعی متنفرم. اما به خواهر خودم گفتم وارد سایت های زنان در ایران نشو! خواهر خود من یکی از طرفدارن وبلاگ شماست. اما به من اطمینان ویژه ای دارد. و دیگر وارد آن سایت های مخرب نمی شود. خوشبختانه توانسته ام با رفتار خوب و جلب اطمینان کاری کنم که خواهرم را از انحرافات نجات دهم. او بیش از هر شخصی با من دوست است و تمام فعالیت هایش را با من در میان می گذارد و با من مشورت میکند.
    شما هم مطمئنم با بصیرت هستید و قدرت تشخیص بالایی دارید. ولی با توجه به اینکه زن هستید احتمال فریب خوردن و رفرم ذهنی شما در آن سایت بالاست!
    اما باور کنید زنان خیلی ساده هستند و به سادگی فریب می خورند! همین فریب خوردن ساده به خاطر ساده لوحی و روحیه لطیف و آسیب پذیری که دارند مهمترین دلیل آسیب پذیری بیشتر آنها در فضای فیزیکی و مجازی است. قبول دارم زنان آسب پذیر ترند. ورود به سایت هایی که ذکر کردم از مصادیق آسیب پذیری زنان می باشد! خود این سایت ها برای زنان آسب زاست!

    « در طول تاریخ ، مردان جهان همواره به زنان ظلم کرده اند .. امروزه وظیفه ی تاریخی زن مسلمان ایرانی این است که برای احقاق حقوق خود ؛ به ارائه ی الگویی از زن  بر اساس معیارهای اصیل اسلامی بپردازد و در این راه جهاد نماید ... »

     

    اگر شما ندانید که گوینده ی این سخن "مقام معظم رهبری" است ؛ بلاشک به او برچسب "فمنیست" زده و او را در گمراهی  و ظلالتی آشکار تصور خواهید کرد !

    هرچند به عقیده ی بنده آنچه در این پست  و تحت عنوان "ترفندهای مردان .. " عنوان شده است ، موضوعی خارج از بحث این نوشتار است و درواقع "معضلی"  است که باید به صورت مستقل و خارج از بحث های اینچنینی بدان نگریسته شود ؛ اما نقطه نظرات بیان شده در ذیل این پست ، سبب گردید که سمت و سوی بحث به سوی دیگری رود که در ادامه بیشتر در مورد آن صحبت خواهیم کرد .

    اول اینکه جناب حمیدی ، لطفا به صورت کاملا شفاف ، واضح  و روشن تعریف خود را از دو واژه ی "فمینیسم" و علی الخصوص "فمینیسم اسلامی" [!] و ارتباط آن با مطالب پست مذکور را بفرمائید .

    همانطور که عنوان شد ، به نطر رهبری ، زنان در طول تاریخ از جانب مردان مورد ظلم و ستم قرار گرفته اند .
    به نطر من این "ظلم" در دو مقطع تاریخی علیه زنان صورت گرفته است .
    نخست ظلمی که امروزه و به نام « آزادی زن » در دنیا و از سوی فرهنگ منحط غربی واقع شده است که خود این ظلم به دو صورت بوده است .
    در صورت اول از این ظلم ، آن روزی که اروپایی ها در اوایل قرن نوزدهم ، صنایع جدید را به وجود آوردند و سرمایه داران غربی ، کارخانه های بزرگ را اختراع کرده بودند ؛ احتیاج به نیروی کار "ارزان" ، "بی توقع" و "کم دردسر" را داشتند ، زمزمه ی « آزادی زن » را بلند کردند .
    چرا ؟ برای آنکه با این ترفند ( آزادی زن ) ، زن را از داخل خانه ها ، به درون کارخانه ها بکشانند و به عنوان یک "کارگر ساده و ارزان" از او استفاده کنند و جیب خودشان را پرکرده و زن را از کرامت و منزلت خود بیندازند .
    صورت دیگر از این ظلم تاریخی علیه زنان در غرب ، بر این پایه صورت گرفت که زن را در معرض دید مردان هوس باز قرار دهد تا مردان جامعه از او تمتعات جنسی و حضّ مادی ببرد ؛ یعنی  «زن» در جامعه  وسیله ی التذاذ مردان شود !
    این ظلمی است که در گذشته و امروزه در فرهنگ منحط غرب به زن شده است . یعنی یک کارگر کم توقع و ارزان و همیشه در دسترس و مشغول در مشاغل دسته چندم و سطح پائین ؛ و یا یک وسیله ای برای التذاذ هرچه بیشتر مردان .

    صورت دیگر از این ظلم تاریخی علیه زنان این بار به شرق عالم برمی گردد که عمدتا از تعصبات غلط دینی و بسترهای تاریخی و فرهنگی نشات می گرفته است .
    ضرب و شتم زنان ، بدرفتاری در خانواده با زنان و دختران ، عدم حسن رفتار و گفتار و استفاده از کلمات تحقیر آمیز در برخورد با آنان ، عدم پرداخت مخارج زندگی ، قرار دادن زن در تنگنای اقتصادی ، تصرف امول شخصی وی ، کم ارزش شمردن فعالیت های خانه داری او ، وادار ساختن آنان به ازدواج های اجباری و تحمیلی ، عدم به رسمیت دانستن شخصیت مستقل برای آنان ، ممانعت از شکوفایی استعدادهای تحصیلی ، علمی و حرفه ای ، رها شدن برخی از زنان در تعدد زوجات و ... که این ظلم ها در طول تاریخ وجود داشته که گاهی رنگ و لعاب دین ! و تعصبات کور مذهبی متحجرین را نیز به همراه داشته تا جایی که در طول تاریخ ، این بینش و منش غلط در جامعه از سوی عوام ، بخشی از تعالیم دین در مورد زن و نقش و جایگاه او به شمار رفته است ! 

    « زن » در فرهنگ غلط شرقی ، در حاشیه قرار می گرفته است ، برعکس فرهنگ منحط غربی که علی الظاهر در متن جامعه قرار داشته و حضوری فعال دارد !
    « زن » در تعریف شرقی ، همچون عنصری در حاشیه و بی نقش در تاریخ سازی و جامعه پردازی دارد و در تعریف غربی آن ، موجودی است که "جنسیت" او بر "انسانیت" اش ، می چربد و ابزاری است یا در خدمت التذاذ مردان و یا نیرویی ارزان در خدمت سرمایه داران .

    اما نظر اسلام در مورد زن : (اگر به فمینیسم اسلامی متهم نشویم ! )
    نخست آنکه اسلام با کار کردن زنان مخالف نیست . و کار را تا انجا که مزاحم شغل اساسی و مهمترین شغل او یعنی  پرورش فرزندان و تربیت نسلی "پرهیزگار" و "پیشرو" و "مایه ی فخر و مباهات" مطابق با دعای قرآنی «  ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا ، "قره اعین" و جعلنا "للمتقین" "اماما" » باشد ، نداند ؛ ( کار کردن او را ) شاید لازم هم بداند ! به هرحال نصف جمعیت جامعه را زنان تشکیل می دهند و یک کشور هم نمی تواند از نیروی کار زنان در بخش ها و عرصه های مختلف بی نیاز باشد . اما این کار نباید با کرامت و ارزش والای معنوی و انسانی زن ، در تضاد و منافات باشد . این کار نباید موجبات تذلذل و خضوع و خشوع وی در مقابل مردان بیگانه شود .
    آری ؛ همان اسلامی که به زن دستور می دهد ( البته در مقام "مهرپرستی"  و نه "برتری  طلبی" چرا که مطابق آیه ی محکم قرآن و معارف بلند آن ، هیچ  مردی بر هیچ زنی برتری ندارد _وبالعکس_ الا به تقوا ) در مقابل  همسرش خضوع و خشوع کند تا جایی که اگر کفر نمی دانست دستور می داد که در مقابل همسر سجده کند و حتی بدون کسب رضایت او ، لحظه ای نیاسآید و همان اسلامی که از "غرور" و "تکبر" به عنوان رذیله ای اخلاقی یاد می کند ؛ زن را در بیرون از خانه و خانواده در برخورد با مردان بیگانه به "غرور" ، "تکبر" ، "بزرگ منشی" ، "عزت نفس" ، "برخورد از جایگاهی بالا و والا" ، "برخوردار از استحکام شخصیتی"  و پرهیز از "خضوع و خشوع"  در برخورد با مردان بیگانه دعوت می کند .
    می دانیم که "تکبر" ، صفتی مذموم است و خداوند آن را صفتی مختص به خود می داند و نه عبد ( از اسماء الهی ، یکی اسم "متکبر" است ) ولی همین تکبر ، مطابق با متن حدیث آمده که « تکبر ، از همه ی بندگان ، مذموم است مگر از زنان در مقابل مردان بیگانه » .
    در بیرون از خانه ، زن در مقابل مردان جامعه نباید حتی  در حرف زدن هم خضوع و خشوع داشته باشد و مهمتر آنکه در محیط های کاری و سیستم های اداری ، نباید چنین مکانیزمی تعبیه شده باشد تا رفتار زنان ، ناخواسته به آن سمت و سو رود که موجبات تذلذل آنان در مقابل مردان فراهم شود . ولی ما می بینیم که در ادارات ، "منشی" به عنوان فردی ذلیل شده و در خدمت نفسانیات "مدیر" را همواره زنان تشکیل می دهند !

    اما آنچه که اسلام از الگوی زن مسلمان ارائه می دهد ، همانطور که گفته شد ، این است که اگر زن فراغت و فرصت داشته باشد ، و شغل اصلی او مانع نشود و شوق و علاقه و نیرو و توان جسمانی داشته باشد و بخواهد وارد فعالیت های اجتماعی ، فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و علی الخصوص علمی شود ؛ مانعی ندارد .
    اما اینکه جامعه یا محیط  ، او را مجبور کند و بگوید که حتما شغل بپذیر و روزی فلان مقدار باید کار کنی تا با درآمد آن بتوانی در تامین هزینه های خانواده سهمی به عهده داشته باشی ؛ این را اسلام توصیه نمی کند و آن را نوعی تحمیل و ظلم به زنان می داند .
    اسلام در خصوص کار زن ( به عنوان یکی از مناشقات  اصلی در بحث های مربوط به زن و مرد ) نظری میانه دارد . نه مانع از کار زن در بیرون از خانه می شود و نه او را مجبور به انجام کار خارج از خانه می داند .
    و جالب است که اسلام در خصوص  « درآمد زن » که از مباحث فرعی مربوط به بحث اشتغال زنان می باشد ، در هزار و چهارصد سال پیش نظری ارائه می دهد ، که زنان در اروپای مدعی "حقوق زن و حقوق بشر" ، تا اوایل قرن بیستم میلادی از آن بی خبر و محروم بوده اند .
    دین مبین اسلام ، زن را "مالک" درآمد و ثروت خود می داند و حتی درصورت داشتن تملک مادی ، می تواند ثروت ، مال و اندوخته ی خود را در هیچ کاری به غیر از خود ، مصرف نکند و مجبور به هزینه کرد در امور اقتصادی خانواده نیست .
    برعکس مردان که از درآمد خود ، ملزم به پرداخت هزینه های ( نفقه ) زن و فرزندان و حتی درصورت ضرورت ، پدر و مادر خود است _ ودقیقا نیز به همین خاطر است که مردان ، دو برابر زنان ارث می برند تا این هزینه ها ، تا حدودی جبران شود ؛ نه به خاطر اینکه مرد ، "جنس برتر" است !!

    جناب حمیدی ، چه خوب است واژه ها را ، با تـأمّل ، تدبّر و تفکّر به کار ببریم وصرف شنیدن ، به تکرار آن نپردازیم .

    نمی دانم حال با این اوصاف ، مجدد ما را فمینیسم اسلامی ! می دانید یا نه ؟! 

     

    پاسخ:
    جناب امان الله ! 
    به نکته ی درست و در عین حال جالبی اشاره فرمودید . 
    در اسلام زنان نباید در سلام کردن به مردان نامحرم پیشی بگیرند  و این مردان هستند که باید ابتدا سلام کنند و حتی چنین نکته ی ریزی در بها دادن به کرامت و ارزش والای زنان از منظر شارع مقدس دور نمانده است . 
    و این زیر مجموعه ی همان کلیت تکبری است که به زن در اجتماع توصیه شده است .
    نکته ی ناراحت کننده اینجاست که در جامعه ی ایرانی حتی در میان برخی مدیران ارزشی چنین بدخوردی از سوی زنان سبب طرد آنها از سوی مدیریت و دیگر همکاران مرد شده و متاسفانه حتی به تضییع قوق آنان منجر خواهد شد .
    در کمال ناراحتی باید بگویم به عنوان یک بانوی ایرانی حتی در محیط های ارزشی شاهد ارزشگذاری مثبت به زنان بدحجاب و به اصطلاح خوش ارتباط بوده ام 
    امیدوارم عمری باقی باشد و درمورد معضلات نگاه های جنسیتی در مجموعه های ارزشی گفتگو و بحث داشته باشیم که سبب دوری زنان ارزشی و محجبه و حتی در بانوان سطوح پایین تر اعتقادی به برداشتن حجاب در اعتراض به جامعه ی ارزشی  شده است ! 
    خطر حقیقی همین جاست که عده ای  با نام ارزش و اسلام کاملا ضد ارزشی برخورد می کنند و عده ای از کاربرد دین نا امید می شوند ...
    سلام
    متشکرم ازپاسخ بسیار دقیق شما ، آیا نمیشود با آموزش به زنان وشناسناساندن حقوق شهروندی و دینی باتوجه به رفتار انسانی واسلامی سبب کاهش آسیب پذیری بیشتر در زنان شد ، حالا که رسانه  ها ودانشگاه ها  ازوظیفه آموزش شانه خالی میکنند وظیفه چه نهادی ست تا کی زنان باید آسیب پذیرتر باشند  آیا خودبانوان هم درآگاهی از حقوق خود  یا مثلاّاینترنت در دنیای  مدرنیته کوتاهی نمیکنند تاکی این تفکر ارباب ورعیتی یاشهروند درجه2(که هرگز چنین نیست بلکه دارای  حقوقی کاملاّ مساوی مردان هستند)را قبول دارند 
    یه مثال برای شما می آورم :نام نمیبرم کدامیک ازاقوام ایرانی  حتی تا نسل  قبل هم موقع راه رفتن زن وشوهر  زن میبایست  عقبتر از مرد حرکت میکرد خیلی تعجب میکردم چون دلیلش را نمیدانستم  درنسل جدید ظاهراّاین تفکر بهترشده  ، بنظرم اگه خود زنان  برای شناختن حقوق خود اقدام نکنند ضمن آسیبهای اجتماعی  بشتر باید با همان تفکرسنتی(ارباب و رعیتی)زندگی کنند .
    بسیار متشکرم ازشما خواهر بزرگوار که وقت گذاشتید وپاسخ بسیار دقیقی نوشتید ممنون وقدر دانی  میکنم ازحوصله و زمانی که برای پاسخ میگذارید این چندمین پاسخ دقیق شما به سؤالات من است اغراق نیست که بگویم شما حقیقتاّ از سرمایه های فرهنگی  کشورم هستید .
    موفقیت شما را از خداوند خواستارم  سلامت باشید .
    بد نیست این هم مطالعه کنید
    http://mojarada.persianblog.ir/post/147/

    سلام خانم صامتی

    مساله من در این پست زیاد شد و وب شما  را یک مکان آرام و منطقی می دیدم! اما گویا دارد مساله دار می شود!!!

    1- در خصوص پاسخ شما به مساله طول و طویل دار من که گفتید نگاه زنانه با مردانه فرق دارد! اما به این فکر کردید که من مدتی است که وبلاگ ها و سایت های زنان را مطالعه می کنم! چرا تا به حال این ایراد را به مطالب شما نگرفته بودم!؟ مگر دید شما دید مردانه است؟ چرا به نوشته این خانم حساسیت نشان دادم! در حالی که در زمان دادن آن نظر طولانی اصلا فکر می کردم این نوشته شماست؟
    فارغ از احساسات زنانه و مردانه برخی نوشته ها ناشی از اهداف روانشناسی شومی است که قصد شستشوی فکری و ایجاد یک مکتب مخرب فکری را دارد! نگاه گروهی از زنان که با آن نگاه زنانه ای که شما می فرمایید تفاوت فاحشی دارد.

    2- اینطور که من راجب سایت مهرخانه و زنان پرس گفتم مشکل دار هستند چون طبق نظر طولانی ای که داده بودم در انتها گفتم برخی سایت ها و افراد بیمار و روانی قصد ایجاد رفرم بد روانی روی زنان جامعه دارند که حالت کینه و عقده نسبت به مردان را دارد! همان هایی که با رتگ و لعاب دینی وارد میشوند ونتیجه کارشان می شود همان کار فمینیست های تند روی غربی و با صحبت های فمینیست های ماهواره ای تفاوتی نداردبه جز رنگ و لعاب آن!

    3- این برادری که فرمود نباید نگاه جنسیتی داشت اگر منظورش به من بود باید بگویم من نگاه جنسیتی ندارم. هر جا هم نقدی بکنم فارغ از نگاه جنسیتی است. بیشتر از بعد مذهبی و حقوق مذهبی و عواقب یک نگرش یا قانون و یا یک تفکر ورسم ناصحیح در جامعه صحبت میکنم! من از زنانه نوشتن این مطلب اصلا انتقاد نکردم! ای کاش این مطلب نگاه زنانه داشت! اتفاقا من نگاه زنانه را دوست دارم! از نگاه فمینیستی متنفرم که به هر نوشته ای هم حساس نمی شوم!


    4- اینکه در پاسخ به نظر خادم الحسین آن پاسخ طولانی را دادید ودفاع کردید از این دیدگاه نشان از رویه رو به انحراف برداشتن شما را دارد و برای من بسیار ناراحت کننده است!
    زن را جنس دوم خواندید وجامعه را مرد سالار و دیدگاهتان شبیه دیدگاه مهرخانه شد. شبیه زنان پرس شد! این نشان از منحرف شدن و متمایل شدن گریش فکری شما به مطالب آن سایت هاست و مایه تاسف است! دیدتان دارد به خانم مولاوردی و امثال او نزدیک میشود! دیدتان دارد به معصومه ابتکار نزدیک می شود و این بد است!!!
    حضور نداشتن زنان در پست های سیاسی هیچ ربطی به جنس دوم بودن آنها ندارد. قدرت داشتن بیشتر مردان در قرآن هم بیان شده! دلیل آن آیه 34 سوره نساء و بسیازی دیگر از آیات قرآن !
    بد نیست پست زیر از وبلاگ من را بخوانید!

    http://mojarada.persianblog.ir/post/148/

    حرف زیاد است دوباره بحثم را طولانی نمی کنم!


    پاسخ:

    سلام جناب حمیدی

    -در خصوص سایت مهرخانه و زنان پرس , باید مصداق بیاورید که مثلابه  فلان قسمت فلان متن این ایراد وارد است و نکته ی درست این است .در نهایت هم خود این بزرگواران باید پاسخگو باشند نه بنده !

    -همانطور که پیشتر هم عرض کردم ما باید برآیند کنش و واکنش افراد و یا سیستمی را مورد ارزیابی قرار دهیم نه اینکه تنها با یک یادداشت و مقاله همه ی آنچه مطرح می شود را برچسب بزنیم .

    - همانطور که در پاسخ به جناب امیر علی ذکر شد بحث بنده  بر سر کدام قشر آسیب پذیر تر است مطرح شده و مردانه - زنانه نیست .

    آیا خود شما کلیت جامعه ی زنان ایرانی را در ارتباط با معضلات اجتماعی آسیب پذیرتراز مردان نمی دانید؟

    در یک نگاه کلان آیا آسیب پذیری زنان به تضییع حقوق مردان جامعه منتهی نخواهد شد و بلعکس؟ 

    آیا می شود مسایل و مشکلات زنان و مردان را در خلاء و به تنهایی مورد بررسی قرار داد؟

     

    - بسیار خوب است که از کنار مطالب به سادگی عبور نمی کنید و به لایه های درونی مفاهیم آن توجه می کنید .اگر یکبار دیگر پاسخ بنده به جناب امیر علی را مطالعه کنید خواهید در یافت که بنده به طور دقیق نوشته ام" جامعه ی ایرانی در دیر باز به دور از نگاه اسلامی و انسانی " و این یعنی منظور بنده در خصوص شهروند درجه 2 به پیش از انقلاب و به زمان پادشاهان و حکومت ارباب و رعیت ها بر می گردد.در حالی که نگاه اسلام در یک کل جامع نگر زن و مرد را درون یک سیستم تعریف می کند و مشکل یکی را مشکل دیگری می داند .

    - بنده یک پژوهشگر و برنامه ساز هستم بنابراین باید با مطالعه ی نسبی سایت های مختلف و حتی کتب متفاوت با دیدگاههای متفاوت وارد بحث شوم و همه ی مطالب همه ی  سایت ها و و بلاگ هایی که در رسانه ی شخصی بنده لینک شده اند مورد تایید بنده نیست . ما نمی توانیم در عصر ارتباطات و اطلاعات در خلاء زندگی کنیم این از منظر بنده اشتباه است . البته باید از مبانی دینی آگاهی داشته باشیم تا درمیان نظرات مختلف حذف نشویم بلکه تاثیر گذار باشیم و این با نگاه حذفی منافات دارد. سنت پیامبر اکرم صلوات الله علیه و اهل بیت علیهم السلام نیز بر گفتگو . بحث و اصلاح دیدگاه نادرست استوار بوده نه بر حذف دیدگاههای مختلف.

    -بنده مخاطب این وبلاگ را منفعل  نمی دان حتی اگر مخاطبی در حال وب گردی باپارادوکس آشنا شود با اطمینان می گویم که پس از چند ماه و یا چند هفته همراهی به جهان پیرامون خود حساسیت بیشتری نسبت به قبل خواهد داشت . 

    -در خصوص متن خانم مولاتبار هم می توانید پاسخ دهید و بنده پاسخ شما را منتشر خواهم کرد تا مخاطب هر دو نظر را مطالعه و خود نتیجه گیری کند . 

     -در مطلب ترفندهای فضای مجازی ، مصادیق واقعی مطرح شده و مواردی که بیان شده حقیقت دارد اگرچه ممکن است برای مردان نیز این اتفاقات رخ دهد ولی منظر نویسنده بحث زنان بوده است .  با این حال اگر اشکالی می بینید ایرادی نیست که صحیح آن را با نگاه تحلیلی مطرح کنید . 

    -بنده هم معتقدم در مناصب سیاسی نمی توان بحث را زنانه مردانه توضیح داد و این ارتباطی با تنزل مقام زنان ندارد و البته موضوعی که شما مطرح نمودید در واقع خلط مبحث است و ارتباطی با بحث ترفندهای فضای مجازی ندارد  بلکه باید جای دیگری در مورد آن بحث کرد .

    -خوب است اندکی به وزن واژه ی انحراف و بر چسب آن بیندیشیم  و بی جهت از آن استفاده نکنیم چرا که به همراهی مخاطب آسیب می زند . 

     ممنون و سپاس از همراهی شما 

     

     

     

    سلام.
    به روزیم با مطلب "شهیدی دیگر در راه امر به معروف"

    منتظر شما و نظراتتون...

    یا علی مدد

    التماس دعا
    سلام
    خانم صامتی بزرگوارلطفاّ درباره مطلب نوشته شده دراین بخش کمی توضیح میفرمایید آیا شروع هر رابطه ای بین زن ومرد در دنیای مجازی حتماّ  اون آسیبهای نوشته شده رادر پی دارد آیا نیت افراد مهم نیست ، مثلاّ گفتگو یا اطلاع رسانی(یادم هست درپاسخ به یکی از پیغامها فرموده بودید که نیت درونی بخشی از هدایت است ولی همه آن نیست) واصطلاح مرد مونیتوری  درباره زنان هم صدق می کند؟ به لحاظ رفتاری پیچیدگیهای  کدام جنسیت بیشتراست(به این دلیل پرسیدم که بخاطرنوع فعالیت تان با افراد مختلفی سروکار دارید)ممنون.
    پاسخ:
    سلام 
    سپاسگزارم از همراهی و حضور شما روش برخورد شما با این متن را منطقی می بینم چرا که با پرسش وارد بحث می شوید و همین سبب می گردد که در پاسخ های بعدی رفع سوء تفاهم شود .
    نکته ی قابل توجه :این متن انتخاب یکی از مخاطبان همین وبلاگ بوده که از قضا ایشان یک پدربزرگ به تمام معنا و نگران نسل آینده هستند .
    نکته ی دوم :بنده مخاطب این رسانه را صاحب فکر و اندیشه می دانم و همواره تلاشم این بوده تا مطالب این وبلاگ تلنگرو یادآوری باشد و به یقین خود مخاطب با تحلیل مطالب به نتیجه ی مطلو ب خواهد رسید البته اگر پرسشی مطرح شود در حد اطلاعات و زمان پاسخ خواهم داد. 
     برای پاسخ به شما نیاز است چند نکته را با هم مرور کنیم : 
    نتیجه گیری از رفتار کنشگر ها در جامعه ی آماری نمونه برگرفته از شرایط خاصی است اگر روش تحقیق ما شهودی باشد وشرایط مکان و زمان را در نظر بگیریم شرایط زیر قابل بیان است ؛
    ما در نقطه ی جغرافیایی ایران زندگی می کنیم که دارای  مختصات و ویژگیهای ویژه ی خود است . 
    آنچه در ایران از آداب و رفتار و رسوم نتیجه می شود نیز دارای مختصات خاص خود است و ممکن است با دیگر سرزمین ها متفاوت باشد .
    واقعیت این است که در ایران آسیب های اجتماعی زنان در رابطه با جامعه ی مردان به نسبت  بسیار بیشتر از رابطه ی مردان در ارتباط با جامعه ی زنان است . اگرچه جامعه ی مردان هم در بخشهایی از این ارتباط آسیب پذیرند ولی برآیند نتایج نسبت آسیب پذیری زنان بیش از مردان است و این با چشم غیر مسلح نیز قابل مشاهده است .
    اگرچه  به نظر می رسد جامعه ی امروز ایران، مدرن شده است ولی باید توجه کرد که این حرکت به سوی مدرنیته تنها در ظاهر رفتارها و اشکال مختلف در جامعه ی ایران ظهور نموده است و تنها پوسته ای از جامعه به سرعت به سمت مدرن شدن پیش می رود و افکار جامعه ی غالب همچنان سنتی است البته بدون ارزشگذاری به ذکر این مساله پرداخته شد .متاسفانه حتی همین پوسته نیز رفتارهای ناهنجار و یا با ارزشگذاری پایین را جذب خود نموده در حالی که جامعه ی اصلی که رفتار بعدی از آن تقلید شده رفتارهای مناسب با ارزش گذاری بالا هم داشته است ! البته چرا یی و چگونگی   این که از مدرنیته تنها نابه هنجاری هایش به ایرانی ها تلقین شده تا جایی که برخی پذیرفته اند بحث مفصلی دارد که از آن عبور می کنم .
    حتی تبعات  آسیب وتالی فاسدهای آن نیز زندگی زن را به نسبت بیشتر متاثر می سازد ، چرا که زن در جامعه ی ایران تحت تاثیر آموزش های سنتی خانواده ی مرجع برای یک همسری سنتی  و مادری سنتی تربیت می شود . حتما شما هم تصدیق می فرمایید که مادران ما از اینترنت و حضور در این جامعه و یا مشاغل بیرون از منزل و الگوی رفتاری آن به نسبت نا آگاه یا کم اطلاع بودند . در نظام آموزش ، رسانه و یا دانشگاه های ما نیز چگونگی کنش در مقابل نا هنجاری ها آموزش داده نمی شود .در حالی که مردان ایرانی به طور عموم از کنش های اجتماعی مطلع هستند و پسران خود را نیز آموزش می دهند .به همین   دلیل هم حساسیت  بر حضور مردان در جامعه بسیار کمتر از زنان است .
    از دیرباز جامعه ی ایرانی به  فرهنگ ارباب و رعیتی تقسیم شده و متاسفانه بستر و شالوده ی جامعه ی ایرانی به سمت تقسیم بندی  و امتیاز دادن به افراد آن هم نه با ویژگیهای اسلامی و انسانی بلکه با ویژگی های مادی ارباب و رعیتی گرایش دارد و از آنجا که سهم مردان در ایجاد ثروت بیشتر بوده در پاره فرهنگ ها نیز مردان ارباب و زنان رعیت دیده شدند ، یعنی حتی در مناسبات اجتماعی و حکومتی نیز زنان شهروند درجه ی 2 بودند . 
    اگرچه بسیاری از نکات باقی مانده ولی پاسخ دقیق پرسش های شما 
    حتما نیت افراد در اقدام به انجام کاری مهم است ولی همه ی آن نیست .چه بسا افرادی که با نیت خوب وارد فضایی شدند ولی ساختار حاکم بر روابط در اجتماع آنها را به سمت و سویی کاملا منفی هدایت کرده و او که اطلاع کمی از محیط داشته و یا از عواقب رفتار پر خطر مطلع نبوده در یک دور باطل دچار چالش های خاص خواهد شد . پس نیت مهم است ولی همه ی عمل در نیت خلاصه نمی شود چرا که شما از نیت خوب خود مطلعید ولی از نیت افرادی که با آنها در ارتباط هستید مطلع نیستید .
    همانگونه که مرد مانیتوری داریم زن مانیتوری هم خواهیم داشت ولی به نظر می رسد که در جامعه ی ایران در فضای مجازی مردان مونیتوری با ویژگی های متن بیشترند یعنی ممکن است زنی خود را مرد و یا مردی خود را زن معرفی کند ،نسبت زنانی که به مردان اینترنتی اطمینان می کنند بیشتر از مردان است چرا که مردان غالبا دیداری هستند و زنان شنیداری البته این عمومیت دارد ولی یک قانون نیست . 
    در ایران دامنه ی سنی زنان برای شروع  یک رابطه ی جنسی بسیار جوان تر از جامعه ی مردان است یعنی مردان حتی با سن 40 سال هم داوطلب ارتباط جنسی با یک دختر 14 ساله هستند. در حالی که در نتیجه ی هنجارهای اجتماعی ایران زنان بزرگتر داوطلب ارتباط با مردان کوچکتر نیستند  و همین نسبت ها را تعمیم دهیم به آسیب پذیری بیشتر زنان و دختران خواهیم رسید. مردان و زنان هر دو نیاز به آگاهی های خاص در محیط اجتماعی حقیقی و مجازی هستند ولی زنان نیاز بیشتری دارند چون شانس ابتلای بیشتری دارند ضمن اینکه فشارهای اجتماعی و خانوادگی  هم شانس آنها را در جبران  خسارت وارد شده کمتر می کند . 
    ادامه دارد ولی اگر اجازه بدهید بریم نماز و بر گردیم 

    به نظر من ، نباید نسبت به این موضوع ( و سایر موضوعات ) نگاه جنسیتی داشته باشیم . 
    موضوع ، موضوعی ساده است ، نباید آن را پیچیده کرد . 
    موضوع از این قرار است که امروزه ، در فضای مجازی ، پدیده ای رو به گسترش ، رشد و نمو است به نام « وبلاگ نویسی » . 
    بسیاری از این وبلاگ نویسان را جوانان و نوجوانان تشکیل می دهند . 
    در این بین ، آقایان عمدتا بنا به دلایلی مشترک و همینطور خانم ها نیز بنا به دلایلی مشترک رو به وبلاگ نویسی می آورند که تفاوت دلایل آقایان و خانم ها و نیز وجوه اشتراکی دو باهم ، برای حضور در این عرصه ، به تفاوت ساختارهای روحی و روانی زن از مرد و مرد از زن برمی گردد . 
    ولی اگر بخواهیم به آسیب شناسی این موضوع ( وبلاگ نویسی ) بپردازیم ، و به خطراتی که در فضای مجازی ، دو گروه "زن و مرد وبلاگ نویس" را تهدید می کند ، بیندیشیم ؛ آیا می توان نوشته های عنوان شده در این پست را نادیده گرفته و بگوییم : خیر ؛ نمی توان آن را پدیرفت ! چرا که به این موضوع نگاه جنسیتی شده و فی الواقع در حق مردان اجحاف شده است .. ! 

    اگر بخواهیم موضوع را ساده تر کنیم ، باید موضوع « روابط دختر و پسر در عالم واقعی » را مورد واکاوی قرار دهیم تا بتوانیم از نتایج آن ، به تحلیل
    « روابط دختر و پسر در عالم مجازی » نیز بپردازیم . هرچند که مختصات و اقتضائات دو عالم مجاز و واقعیت و تفاوت این دو باهم نیز ، درجای خود محل مطالعه و بررسی است و نباید از آن غافل شد .  

    « روابط دختر و پسر » را می توان هم از نگاه "برون دینی" و هم از نگاه "درون دینی" مورد تجزیه ، تحلیل و بررسی قرار داد که از هر نگاه ، موضوع قابل بحث و گفت و گو است . 

    ولی براستی مردان بیشتر "قربانی" اینگونه روابط هستند ، یا زنان ؟؟ 
    تشخیص این قربانی بودن ، تا چه حد متاثر از نگاههای فرهنگی است و تا چه میزان به ساختار روحی و روانی هریک از دو جنس بستگی دارد ؟؟ 

    ... 

    در پاسخ به پاسخ شما به رسولی باید بگویم! توی دنیای امروز عرضه بر تقاضا پیشی گرفته است!

    همه چیز برعکس شده است.

    ضمنا پس شعور عرضه کننده کجا می رود؟

    این یعنی دیگه وارد وبلاگ شما نشم؟
    باشه ولی بگید چرا نظر من رو تایید نکردید؟ ایراد در کجای کار بود؟
    از من رنجیدید؟
    باشه پس حلالم کنید!
    پاسخ:
    سلام 
    جناب حمیدی بنده تازه خسته رسیده بودم خونه یکی دو تا کامنت رو تایید کردم و خوندم . مطلب شما بلند و مهم بود به همین جهت خواستم ی چیزی بخورم چون صبحانه هم نخورده بودم . خیلی بی انرژی بودم . الان که وبلاگ و دیدم تعجب کردم جناب حمیدی مطالب شما بسیار عمیقه و بنده گاهی وبلاگ و یمطالب شما رو می بینم و ازین که وقت میگزارید مطلب می نویسید ممنون . این اشکال بنده است که حتی برای پاسخ پیامک هم کند عمل می کنم البته حساسیت بنده در انتخاب کلمات بالاست .
    اون سایتی رو که نام بردید چرا مشکل دارند بنده به جهت آنکه در حوزه ی زنان فعالیت می کنم این سایت رو لینک کردم 

    جالبه! مطلب به نقل از زنان پرس بود! من پاراگراف آخرش رو نخونده بودم!

    تعجب کردم که مطلبش مشکل داشت! باید حدس می زدم کار شما نیست!

    اما چرا؟

    پاسخ:
    بزرگوار 
    منظور شما رو متوجه نشدم پرسش شما دقیقا چیست ؟ 

     

    سلام سرکار خانم صامتی

    باز هم ضمن تشکر از مطلب مفیدتان

    این مطلب یک مطلب دو بر است یک بر آن خوب و بر دیگر آن بد است!

    خانم صامتی عزیز بر مثبتش آگاهی دادن به زنان است که البته بر بر بد آن می چربد!

    اما بر دوم آن منفی بافی زاید الوصفی است که می تواند در زنان مستعد ایجاد کند!

    اینکه در جایی فرمودید در ایران علیه زنان خشونت وجود دارد. باید بگویم در ایران به مراتب بهتر از غرب است و خشونت علیه زنان جهان شمول است.

    آیا وضع قوانین منع خشونت علیه زنان توانسته زن را از قربانی شدن به خشونت باز دارد؟

    آیا باعث جریح شدن بیشتر مردان نشده است؟

    دومین نکته از بر دوم اینکه اگر قوانین خشونت علیه زنان در دنیا و در هر کجا در محیط بیرونی جواب نمی دهد در محیط مجازی صد البته ضعیف تر و ناکارامد تر خواهد بود و یک چنین نگاهی خیلی ایده آلی است و شدنی نیست!

    سومین نکته از بر سوم این است که خشونت علیه زنان فقط نیست. بلکه زنان هم نسبت به مردان خشونت اعمال می کنند. بعضا خشونت فیزیکی و بعضا خشونت نرم.

    دلیل معروفیت کمتر خشونت زنان علیه مردان نسبت به خشونت مردان علیه زنان ، بیشتر بودن خشونت مردان علیه زنان نیست!

    بلکه به این دلیل است که غرور خاص مردانه اجازه درد دل کردن و بیان آنها را نمی دهد و برای مردان کسر شان حساب می شود!

    مردان حتی گریه های خود را پنهانی انجام می دهند!

    چهارم اینکه همچنین ناپاکی در فضای مجازی تنها از جانب مردان به سمت زنان گسیل نمی شود!

    بلکه من به عنوان یک پسر که البته برای مدت محدودی در شبکه های مجازی داخلی عضو بوده ام نمود تقاضای رابطه و انحراف را حتی از طرف زنان متاهل نسبت به خودم دیده ام!

    بدون اینکه خودم خواسته باشم!

    زن متاهلی که حتی درخواست دیدار با یک پسر را می کند!

    دختر مجرد کم سن و یا بزرگتر از خود پسر که تقاضای رابطه جنسی می کند!

    شماره تلفن می دهد!

    در همین وبلاگ کوچک خودم!

    خانم صامتی کافی است بخواهی ناپاک شوی!

    مسئول حفظ هر کس از هر آسیب و خشونتی در درجه اول خود است!

    برای زن در درجه دوم همسر اوست!

    باور کنید خانم صامتی هیچ کسی در دنیا به اندازه شوهر نمی تواند از زن محافظت کند. حتی نیروهای امنیتی نمی توانند کار شوهر را انجام دهند!

    حتی در این دنیای به ظاهر مدرن در همین ایران خودمان هر زنی که حتی مدیر است و خیلی احساس استقلال می کند در موقع بروز خشونت یا مشکل به شوهرش پناه می برد!

    من فکر می کنم همین طور که زن برای بیرون رفتن از خانه باید خودش را با حجاب و رفتار سنگین و متینش در درجه اول و توسط شوهرش در درجه دوم و با قانون و نیروهای امنتی در درجه سوم بیمه کند، در محیط مجازی هم باید همین طور باشد! چه بسا که لزوم آن در محیط مجازی به مراتب بیشتر است.

    من خودم یک خانمی را می شناسم که همسرش طلبه است. این خانم برای ورود به محیط مجازی مانند بیرون رفتن از خانه عمل می کند. و هیچ چیز پنهانی از شوهرش ندارد.

    حتی وقتی به نظرات پاسخ می دهد می گوید مثلا احمد شوهرم کنار من است و نظرش این است!

    مطالبی هم که می نویسد به خوبی مطالب شماست. البته بازدید وبلاگش به اندازه شما نیست!

    در درجه اول خود فرد است که مهم است. بروز رابطه های پنهانی نه در فضای مجازی و نه در فضای بیرونی و فیزیکی اصلا مطلوب نیست.

    ضمنا چه زن و چه مرد باید از رفتارهایی که در همسرشان سبب شک و پارانویا  شود خودداری کنند! که البته برخی این را با پنهان کاری اشتباه می گیرند!

    در کل فضای اینترنت فضای آلوده ای است. بخصوص افراد مالیخولیایی و بیمار روحی به شدت مشغول ضربه زدن به عواطف دیگران، ایجاد حس منفی و تبلیغات سکولار  و لیبرال هستند! حتی برخی آنها را با رنگ و لعاب اسلامی به خورد جماعت می دهند!

    در هر صورت مثل کسی که در فضای مجازی بدون حجاب مجازی و یا در محیط فیزیکی بیرون بی حجاب بیرونی و درونی  ظاهر می شود مانند کسی است که بخواهد بدون توجه از خیابان عبور کند و توقع داشته باشد قوانینی وضع شود که او را از مصدمیت و مرگ نجات دهد!

    واقعیت این است که برای چنین فردی حتی اگر قانون به رگبار بستن رانندگان هم تصویب شود و تمام نیروهای امنیتی کشور هم بسیج شوند نخواهند توانست جانش را نجات دهند!

    کسی که بی حجاب بیرون می رود نمی تواند توقع وضع قوانین ضد خشونت علیه خودش را داشته باشد! همانطور که کسی که بی مهابا به وسط خیابان می پرد نمی تواند توقع حفظ جانش را داشته باشد!

    در فضای مجازی هم کسی که بی توجه وارد فضا شود و ریلکس عمل کند و حتی اسرار خصوصی اش را فاش کند! درد دل خصوصی اش را بکند!

    از مشکلات زندگی شخصی اش و یا سوء رفتار همسرش بگوید!

    یک چنین شخصی دیر یا زود به دلیل عدم حجاب و رازداری مجازی دچار تصادف شدیدی خواهد شد که هم دنیای مجازی اش را نابود می کند ، هم دنیای مادی اش را و هم دنیای اخروی و آخرتی اش را...

     

    ببخشید طولانی شد.

    مستدام باشید

    پاسخ:
    سلام 
    چه میشه کرد ! نظر رو بدون پاسخ تایید کنم برخی مخاطبان اعتراض می کنند که چرا تایید کردید پاسخ ندادید ؟ چرا فرق میگزارید ؟ اگر بخواهم سر صبر پاسخی ارزشمند بنویسم که متهم به بی اعتنایی می شوم به هر تقدیر چه میشه کرد؟ ! 
    اجازه بدید مطلب خوب شما رو مطالعه کنم چشم پاسخ خواهم دا د . 
    جناب حمیدی با همه ی مطالبی که مطرح نمودید موافقم .
    نکته ای را خواهرانه عرض می کنم . جناب حمیدی هیچگاه نمی توان با یکی دو مطلب فردی را قضاوت کرد و باید برآیند رفتار و گفتار فرد مورد ارزیابی قرار گیرد . 
    نکته ای که کمتر مورد توجه واقع می شود تفاوت دیدگاه هاست . بدین معنی که یک زن هیچ گاه یک مرد نخواهد بود و یک  مرد نیز هیچ گاه یک زن نخواهد بود . زن و مرد از دو دریچه به جهان می نگرند نکات مشترکی هست ولی برخی مفاهیم برای زن و مرد یکسان معنی نمی شود . مثلا حس زیبایی دوستی و مورد توجه بودن برای یک زن مثل زندگی است . یک زن حتی برای ناخن هایش نیز وقت می گذارد تا مرتب باشد ولی یک مرد هیچ گاه علاقه ای به مانیکور یا پدیکور ندارد و حتی آن رابرای خویش بیهوده می داند .
    مثل حساسیتی که مردان به ماشین شخصی خود دارند مکن است متوجه اهمیت توجه مرد شود ولی درجه ی اهمیتی که در ذهن زن معنا میگیرد به اندازه ی مرد نیست . 
    البته به طور کلی نوشتم و این جای بحث بسیار دارد . 
    جناب حمیدی این نکته را هم با هم مرور کنیم که اگر فردی می نویسد روز به  معنی انکار شب نیست بلکه در آن لحظه دغدغه ی روز را داشته است . این طبیعی است که زن ها دغدغه ی  زنان را داشته باشند . ولی نظر شخصی دارم که اگر اجازه بدهید فعلا رفع زحمت کنم شب مهمان داریم  انشالله در مورد آن به زودی می نویسم . 

    می خواستم زندگی کنم، راهم را بستند

    ستایش کردم، گفتند خرافات است

    عاشق شدم، گفتند دروغ است

    گریستم، گفتند بهانه است

    خندیدم، گفتند دیوانه است

    دنیا را نگه دارید، می خواهم پیاده شوم

    (دکتر علی شریعتی)

    نوشته خیلی جالبی بود دست مریزاد.
    منتهی نمیشود علت به جوش آمدن آب را دادن یک درجه حرارت به آن دانست. بلکه 99 درجه حرارت قبلی هم سهم بسزایی در جوشیدن آب داشته اند...

    در این زمینه سالیان سال آسیب های مختلف هم از جانب مردان و هم از جانب زنان باعث شده اند کار به اینجا بکشد.

    بنظر شما جرم کدامیک از موارد زیر بزرگتر است:

    زنی که با بی حیایی چشم و دل و دین و ایمان و نجابت هزاران جوان را می رباید..

    مردی که با نگاه تحسین آمیز به ازدیاد این جماعت کمک می کند؟

    پدری که با دلایل واهی و ابلهانه ازدواج دختر و پسرش را به تعویق می اندازد؟

    یا مردم راضی به دین حد اقلی و سر در گم در میان آرزوهای پوچ دنیایی که به وقوع پیوستنشان وظیفه ی فرزندان است؟

    اگر از من بپرسید می گویم همه ی ما مقصریم... 
    من.. شما..

    این ار اگر باور کنیم می توان به آینده امید بست.
    پاسخ:
    همواره اتقاضا بر عرضه مقدم است یعنی تا تقاضایی نباشد عرضه ای نخواهد بود 
    پیامبر اکرم صلوات الله علیه می فرمایند ابتدا مردان یک جامعه بی غیرت می شوند .
    با شما موافقم .

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">