چند سال پیش وقتی بنده وهمسالانم در ابتدایی بودیم ؛
شنیده بودیم که در دبیرستان کلاس های بعد از ظهر تا ساعت 6:10 هستش در حالی ماله دختران تا ساعت5:10 بود.
آن زمان به این خاطر که دبیرستان طولانیست از رفتن به دبیرستان احساس بدی داشتم چون باید یک ساعت بیشتر میماندیم.
بعد ها که به دبیرستان آمدم از قضا همیشه شیفت صب بودم ودر کل مدرسه ما تک شیفته بود.
مدارس دیگه رو هم بررسی کردم دیدم بعداز ظهر آنها هم همانند مدارس دختران تا ساعت5:10 هستند.
شروع کردم به پرسش از معلمان , یکی از آن ها در پاسخ گفت آن زمان یک رئیس .......... ریاست اداره آموزش وپرورش رو برعهده داشت . کمی که بیشتر دقت کردم فهمیدم که اون رئیس میگفته چون زنگ دختران وپسران با هم بخورد این دو جنس مختلف با هم در خیابان ها مختلط خواهند شو وبقیه ماجرا .
وقتی این جناب رئیس دورشون تموم شد و رئیس جدیدی اومد گفت که مگه دانش آموزا ما وحشی هستند که این همه باید جداسازی انجام بشه ، اگه آنها مایل به دوستی باشن در ساعت دیگری هم میتونن و تابوی ای کار احمقانه شکست . بعد ها که با شهرهای دیگه در تماس شدم فهمیدم که اصلا دربقیه شهر ها این چنین رفتاری وقانونی نبوده وبه قول شما مدیر سلیقه ای عمل کرده وزنگ ها رو جداگانه زده!!!!!!!!
سلام مجدد
بحث بسیار گسترده و پراکنده است و نیاز هست به وقت و فرصت؛ تا همه بتونند آگاهانه و منطقی و کارشناسانه و البته با مبانی دینی قوی بحث کنند و به نتیجه ای برسند.
ما باید اول فضای بحث را مشخص کنیم تا در همون زمینه بحث بشه؛ هرچند میدونیم این بحث با مباحث دیگه تنیده است. پراکندگی مباحث ما را از بحث اصلی دوره میکنه!
من نمیخوام جدلی دلیل بیارم میخوام از روشی استفاده کنم که به نتیجه برسیم چون مطمئنم شما دغدغه مندید و اثرگذار، دنبال اقناع کردن و یا اقناع شدن می گردم. ماها نیروهای انقلابی باید دنبال حق و حقیقت باشیم و اگه حق مغایر با نظرمون بود مغرورانه برخورد نکنیم و بپذیریم.
اول به چند نکته به جوابهای شما می پردازم و سپس هم نکاتی در خصوص اصل بحث.
دلیل اینکه نظرات مراجع رو در نظر قبلی ام آوردم این بود که شما در مقاله انتشارشده در وب تون(که شاید به قلم خودتون هم نباشه) به این استناد کردید که مراجع نظراتی در باب اختلاط و تفکیک ندارند و منعی بر اختلاط هم نکردند که این نکته نادرست بوده و اتفاقاً اکثریت مراجع عظام(شاید به جرأت بتوان گفت تمام مراجع) نظرشون بر این است که اختلاط دانشجویان پسر و دختر در دانشگاه نادرسته و باید جدابشوند. و اینکه برخی افراد می گند اسلامی کردن دانشگاه و مبحث تفکیک جنسیتی که مقدمه لازم دانشگاه اسلامی است، ربطی به مراجع نداره و مراجع نمی تونند استفتاء داشته باشند! حرف ناصحیحی است. اسلامی کردن دانشگاه و تبیین این مسئله چون یک مفهوم دینی است فقط و فقط با دست کسانی محقق می شود که مبانی دینی قوی داشته و بر معارف دینی احاطه داشته و همچنین بر ضروریات روز نیز عالم باشد تا بتواند الگوی دانشگاه اسلامی را تبیین کند. و این افراد خود به راحتی در خصوص اسلامی کردن دانشگاه قلم می زنند و صحبت می کنند بدون اینکه احاطه ای بر موضوع داشته باشند ولی مراجعی که بر علوم دینی احاطه داشته و همچنین عالم به زمان خویش اند نمی توانند نظر بدهند! عجبا!
نظرات مراجع هم پاسخ به این مسئله است: تفکیک جنسیتی در دانشگاهها؟! سؤال و جواب واضح و مبرهن اند نیاز به برداشت های اشتباه من و شما نیست که شما می گید: "دوستانی نزد مراجع عظام می روند و هریک از منظر توجه خویش موضوع را توضیح داده و پاسخ های متفاوتی را هم دریافت کرده اند بنابراین خود مرجع سوال بسیار مهم است نه اینکه هر پاسخی که در آن واژه ی تفکیک جنسیتی بود بشود پاسخ سوال ما" . شما می توانید خودتان استفتاء کنید از تمامی مراجع عظام تقلید.
حالا این وسط برخی هم هستند میگن به مراجع ربطی نداره؛ اینها پاسخ دیگه ای میخوان.
اختلاط و روابط اجتماعی سالم هم یه بحث دیگه است.
اختلاط: کنار هم بودن؛ هم صحبت بودن؛ ارتباط داشتنِ بدون هیچ قید وشرطی میشه اختلاط زن و مرد(دسته بندی متفاوتی داره)
رابطه اجتماعی سالم: ارتباط صحیح و در چارچوب عقاید و احکام و اخلاق اعضای یک جامعه باهم برای همزیستی. اینکه زن و مرد فقط در حین ضرورت چنین رابطه ای را می توانند برقرار کنند. و این رابطه نیز باید سالم و صحیح باشد. پس منظور از رابطه ی اجتماعی سالم این نیست که زن و مرد بدون ضرورت و یا ضرورت های من درآوردی بتونند باهم رابطه ایجاد کنند. متأسفانه روانشناسی غربی امروز به صراحت می گوید دختران و پسران باید باهم ارتباط داشته باشند و البته ارتباط سالم داشته باشند! در صورتیکه اسلام میگه دختر و پسر نامحرم به هیچ وجه نباید ارتباط داشته باشند مگر در ضروریات! و آن ضروریات هم با رعایت شئونات(البته فقهای ما در رساله هاشون این مسئله رابه زیبایی تبیین می کنند. چون قراره از اسلامی شدن دانشگاهها بنویسیم باید از دین و کارشناسان دین هم بگیم.)
و اینکه گفتید پیامبر أرجح و أصلح بودند به جدا کردن زنان مسلمان از دیگر مردان، اصلاً ربطی به بحث ما نداره. اصلاً مگه باهم ارتباط داشتند که جدا شوند و مگه ارتباطشون چطور بود که پیامبر بخواد جدا کنه؟ این یه بحث انحرافی است. اما می بینیم بر همین پیامبر آیه نازل میشه که یا رسول الله... زنان تو باید از پشت پرده با مردان سخن بگویند آن هم فقط در مواقع ضرورت. (دقت کنید می فرماید در حد ضرورت و آن هم از پشت پرده)والبته در ادامه می بینیم، حضرت زهرا (س) ؛ مادر مهربان ما شیعیان؛ می فرماید: بهترین چیز برای زن این است که نه مردی را ببیند و نه مردی او را ببیند و خود حضرت در مواقع ضرورت و برای دفاع از ولایت میاد خطبه میخونه و... .
اینکه می فرمایید: اگر بخواییم دانشگاه را تفکیک کنیم پس باید بازار و بیمارستان و پارک ها و... را هم تفکیک جنسیتی کنیم. این یه بحث دیگه است. دانشگاه یک مسئول داره و پارک هم مسئولیت دیگه. دانشگاه باید مراقبت کند و در پارک و ... هم باید مراقبت شود. بله مگه اختلاط در پارک مورد تأییده؟ اون هم مورد تأیید نیست و متأسفانه عواقب این اختلاط را امروز در جامعه داریم می بینیم.
و اینکه می فرمایید ما باید نگاه جنسیتی را برداشته و نگاه الهی به زن و مرد داشته باشیم شبیه استدلالی هست که مسئولین در قبال بی حجابی و هنجار شکنی بکار می برند. وقتی به مسئولین می گیم با ناهنجاری ها برخورد بشه، جواب میدن: "ما باید کار فرهنگی کنیم و حجاب را ترویج بدهیم و نباید به دختران مردم بی احترامی کنیم و نباید برخورد کنیم" و شروع می کنندبه این دست استدلالات بی پایه. در صورتیکه هم باید فرهنگ سازی کرد هم باید گلوگاههای طراحی لباس و ورود لباس به کشور را نشونه رفت و هم باید برخورد کرد(و برخورد باز مراحلی دارد). در خصوص این قضیه، اصلاً ائمه ی ما هم می گویند: اگر انسان چه زن و چه مرد اون هویت الهی خودش را شناخت ومعرفت پیدا کرد دیگه باقی چیزها فرع است. بله، اما منظور این کلامِ حق، این اراده نیست که: ما باید مختلط باشیم اما سعی کنیم معرفت به هویت الهی مان پیدا کنیم و همچنان ارتباط سالم داشته باشیم. ببخشید ارتباط سالم دینی منظورش این نیست: "که مختلط باشیم و فکرمان را کنترل کنیم. مختلط باشیم و زنای ذهنی نکنیم؛ مختلط باشیم و نگاه حرام نکنیم." این خیلی مبتدیانه و بدور از عقل دینی ماست که اینگونه فکر کنیم.
اگر اینطور بود که هم می شد زن و مرد در یک محیط کنار هم باشند و در کلاس زیر یک سقف درس بخوانند و هم می شد فکرشان وذهنشان و شهوتشان را کنترل کنند که دیگه باید فرشته خلق می شدیم. ما می بینیم که مولای متقیان، علی علیه السلام می فرمایند: من به دختران جوان سلام نمی کنم! چرا که می ترسم اسیر شهوتم شوم.
و نیز حضرت کوثر زکی نفس؛ وقتی نابینایی وارد اتاق می شود ایشان بیرون می روند با این استدلال که اگر او مرا نبیند من او را می بینیم و علاوه، او بوی مرا احساس می کند!
و می بینیم که وقتی در بازار کوفه، شانه زنی به شانه مردی خورد امام علی فریاد برآورد که ای نامردان مرد نما، ای بی غیرتان، ناموستان شانه اش به شانه ی نامحرم خورد و ...
احتمالاً (شاید)شما هم می خواهید همانند برخی از افراد اینطور جواب بدید: که این حرف ها مال گذشته است و جوابگوی مقتضیات فعلی نیست! در صورتیکه هم من و هم شما می دانیم که دختر پیامبر برای همه ی ما الگوی کاملی است و حرف زدن ها و عمل کردن ها و... ایشان برای ما حجت است حداقل برای جامعه ی شیعی باید الگو و مبنای برنامه ریزی ها و عملکردها و رویکردها قرار بگیره.
بله من این حرف شما را قبول دارم که با معضلات بازار و کوچه و بیمارستان و... باید کارشناسانه برخورد کرد که اگر گفتیم بیمارستان ویژه ی زنان، زنان دوباره نروند بیمارستان مردان. خب این جای کار دارد که برای مثال می توان اشاره کرد: لازم است برای انواع بیماری های مردان و زنان پزشک های زن و مرد تربیت کرد و جداگانه کار کنند آیا منظور این حرف این است که ضرورت ها را نادیده گرفت؟ اصلاً منظور من این نیست که ضرورت ها را نادیده بگیریم و...
و اینکه می گویید اگر پسران و دختران را در دانشگاه جدا کردیم با همجنس بازی چه کنیم؟ و اینکه دانشگاهای تک جنسیتی باز با این مشکلات روبرو خواهند بود. بله، جامعه از پازل های مختلف تکمیل شده که باید پازل به پازل کار رو درست کرد. مثلاً باید همزمان هم فکری برای دانشگاه کرد و هم پارک و دیگر نقاط. وگرنه بطور مثال اگر دانشگاه را تفکیک کنیم ولی حجاب و عفاف و گلوگاههای تولید لباس را کنترل نکنیم نتیجه مون خیلی دل چسب نیست و به مطلوب نرسیدیم البته باز: منظور این نیست که یا هیچ کار یا همه! نه اتفاقاً کم کم. یکی یکی هم جواب میده. (البته صراحت بیان شما را در نوشتنِ میل کردن کافور و جمله ی برخورد با زن بدلیل حملِ... رو صحیح نمیدونم. به نظرم خوب نیست در بحث اینگونه مثال های ... زده بشه، برای بیانِ منظور نیاز به این صراحتِ ... نیست.)
و قرار نیست برای اینکه زن و مرد از افکار موهومی و جنسی نسبت بهم خلاص شوند آنها را مختلط کنیم. کی گفته رابطه هم جنس بازی ها بدلیل عدم اختلاطه؟ البته میدونم منظور شما این نیست بلکه منظورتون اینه که: باید با مسئله به صورت ریشه ای برخورد بشه. بله؛ باید ریشه ای برخورد بشود و جدا از اینکه زمینه ی اختلاط را از بین ببریم باید دختر و پسر را از کوچکی با هویت الهی خویش آشنا کرد. این دو مکمل هم هستند. بطور مثال: برخی از دختران بدحجاب می گن: ما اینطور میاییم تو خیابون، خُب پسرا خودشون را کنترل کنند و به ما نگاه نکنند و به ما فکر نکنند. در صورتیکه درست اینه: باید هم زمینه ی اختلاط را از بین ببریم و هم آمادگی ایمانی و روحی بوجود بیاریم. به یقین، با جدا کردن محیط پسران از دختران، جلوی خیلی از مفاسد را می توان گرفت و البته باز می گویم این مستلزم از بین رفتن حقوق زنان نیست و حقوق زنان در جامعه نباید ذبح شود ضمن اینکه شما هم نباید با این مسئله برخورد فمنیسمی داشته باشید و اگر جایی به اسم جنسیتی کردن به زنان و یا مردان ظلم شد نباید اصل تفکیک محیط را نادرست خواند بلکه باید معضل را درست کرد. بله برای باقی معضلات هم باید فکر دیگری کرد. و البته آن فکر این نیست: که ما مختلطشان کنیم حالا هویت الهی را هم بهشون یاد بدیم این خیلی ساده انگارانه است.
و این سخن شما: "بنده به رسم شاگردی بسیار کم دانش دغدغه ی فرهنگ اسلامی را دارم ولی راه حل را در تاکید بیش از حد بر جنسیت ها نمی بینم بلکه راه حل را در یاد آوری ماهیت الهی انسان می دانم که برترین موهبت الهی به انسان عقل و اختیار اوست."
بله سخن درستی است، راه اصلی حل این معضلات، تفکیک جنسیتی نیست و بلکه تعمیق معرفت و معنویت و بصیرت و علم و ماهیت الهی است. سخن حقی است. ولی منظور این سخن این هم نیست که ما تفکیک جنسیتی را تأکید بیش از حد بر جنسی نگری بدانیم! تفکیک جنسیتی بنا بر نظرات کارشناسان دینی(روحانیت اصیل انقلابی و مراجع که اصلی ترین کارشناسان هستند) و بنا بر قانون شورای عالی انقلاب فرهنگی جزوی از راه طولانی اسلامی کردن دانشگاه است و همه ی راه نیست. بلکه یکی از اجزاء دانشگاه اسلامی است. برخی میگن اگر گفتیم تفکیک جزئی از اسلامی کردن دانشگاه است به این آرمان ظلم کرده ایم!! در صورتیکه ظلم اینه طرف بدون اینکه کارشناس دین باشه و یا نظرات کارشناسان دینی رو بدونه برا دانشگاه اسلامی نسخه می پیچه!
و اینکه فرمودید: "بنده که به سربازی نرفته ام ولی دوست دارم بدانم آمار صادقانه چه نظری در خصوص مشکلات جنسی مردان در محیط کاملا مردانه ی سربازی دارد؟ احتمالا در دانشگاههای تک جنسیتی دوستان برای رفع مشکلات جنسی باید کافور میل کنند؟!"
ببخشید این چه ربطی به تفکیک جنسیتی داشته؟ شاید منظورتون اینه که علت مشکلات و معضلات جنسی اختلاط زن و مرد نیست بلکه ریشه در تفکرات دارد و ریشه در بی تقوایی و بی ایمانی دارد و به نوعی ریشه در عدم فهم هویت الهی انسان است. بله؛ ما هم همین نظر را داریم و معتقدیم که در محیط های آلوده هم اگر کسانی باشند با تفکرات الهی و آشنا با هویت الهی خویش، قطعاً دامنشان آلوده نخواهد شد(البته اگر خدا هم اونا را بخودشون وانگذاره. همانند داستان حضرت یوسف که در سوره ی یوسف اومده: ما دست یوسف را در آن لحظه گرفتیم). اما بزرگوار؛ منظور این نیست که حالا ما بیاییم اختلاط ایجاد کنیم و هم به پرورش انسان های با هویت الهی بپردازیم به نظرم این خیلی ساده انگارانه است. ما باید در کنار پرورش روح، از زمینه های گناه هم بپرهیزیم. ضمن اینکه آیا اختلاط باعث خودسازی افراد میشه؟! آیا اختلاط باعث پرورش روح انسان میشه؟! جواب مشخص است ما نباید آتش را در کنار پنبه بذاریم بعد بگیم: لطفاً همدیگر را نسوزانید و باهم مهربان باشید.
و یک نکته شاخص: امروز چه جریانات و احزاب و اشخاص موافق تفکیک جنسیتی اند و چه جریاناتی مخالف اند؟ آیا به نظر شما فشار رسانه های زنجیره ای و حتی شبکه هایی که وابسته به دشمنان ما هستند برای عدم اجرای تفکیک جنسیتی در دانشگاهها، نشان از درستی این طرح نیست؟ و آیا پافشاری علما، روحانیت(البته اصیل انقلابی) و جریانات انقلابی برای اجرای این طرح نمی تواند به کمک دلایل ما بیاید؟
و در پایان،
بررسی هر موضوعی اگر همراه با لحاظ نمودن ملزومات و مقدمات نباشد یقینا محصول آن پژوهشی ابتر و غیر کاربردی خواهد بود ، لذا در مورد موضوع تفکیک جنسیتی دانشگاهها اگر بخواهیم مطالعه ای که قابلیت اجرا دارد را انجام دهیم نیز لحاظ نمودن ملزومات و مقدمات امری اجتناب ناپذیر است . در اینکه اصل تفکیک جنسیتی امریست ضروری ، واضح و مبرهن است . لیکن پیش نیازها و هم نیازهایی در این خصوص وجود دارد که در ذیل به آنها اشاره می شود:
الف : پیش نیازها:
- اولین و شاید اصلی ترین پیش نیاز برای اجرای این طرح فرهنگسازی می باشد. فرهنگسازی در این عرصه با دو نگاه و در دو بعد لازم است ، بعد اول تبیین ضرورت این طرح از حیث آموزه های دینی و خطرات و مضرات مشترک بودن فضا از نگاه شرع مقدس و بعد دوم تشریح مبانی روانشاسی و علمی از مزایای اجرای این طرح از حیث آرامش روحی و پیشرفت تحصیلی توسط دانشمندان مبرز و معتقد ، برای اساتید و دانشجویان ، می باشد
- پیش نیاز دوم ، ایجاد و آماده سازی فضای سخت افزاری برای اجرای این طرح می باشد. این بخش از اهمیت ویژه ای برخورداراست ، بدین معنا که مخالفین یکی از موضوعاتی را که می توانند مستمسک مخالفت خود قرار دهند مناسب نبودن فضای تحصیل یا متفاوت بودن آن برای دخترها و پسرها می باشد.
- پیش نیاز سوم برای این طرح ، آماده سازی اساتید با نگاه تفکیک در رشته ها و سطوح مختلف می باشد. نقش اساتید در اجرای این موضوع نقشی بی نظیر و بی بدیل میباشد. بدین معنا که چنانچه اساتید با این طرح همیاری و همکاری نمایند و بعنوان دلسوزان قشر دانشجو ، در بخشهای فرهنگسازی و آموزش علمی تلاش نمایند یقینا سرعت تثبیت و موفقیت موضوع تفکیک جنسیتی چند برابر خواهد شد.
ب: هم نیازها:
- بطور قطع و یقین یکی از مهمترین هم نیازهای طرح تفکیک جنسیتی دانشگاهها مانند هر طرح دیگری ارزیابی در حین اقدام و اصلاح روند اجرا می باشد.
- نظر به اینکه پس از دانشگاه بخشی از دختران و پسران دانشجو در محیط کار ، همکاری مشترکی خواهند داشت ، تنظیم آموزشهای دینی و فرهنگی برای دانشجویان را می توان هم نیاز دوم دانست ، چرا که اگر این اتفاق نیافتد هدف اصلی از این تفکیک به ثمر نخواهد رسید و تنها معضلاتی که موجب ارائه این طرح گردید مدتی به تعویق می افتد.
- با توجه به ازدیاد جمعیت دانشجویی یکی از هم نیازهای این طرح بررسی میزان رشد دانشجویان بر اساس جنسیت و آماده سازی فضای سخت افزاری بر اساس نتایج بررسی انجام شده میباشد.
در پایان به نظر میرسد لازمه اصلی این طرح ، وجود دو قوه ی اعتقاد دینی جدی و شجاعت معقول در مدیران ارشد کشوری به ویژه وزارت علوم می باشد.
(بعضی از مطالب را از برخی دوستان هم گرفتم یه موقع دروغ نگفته باشم)
واقعاً دیگه وقت نکردم ادامه بدم خیلی خوابم میاد...
امیدوارم مفید واقع شده باشه؛ اگر مناسبه به عنوان مطلب توی وب منتشر کنید...
سلام مجدد
بحث
بسیار گسترده و پراکنده است و نیاز هست به وقت و فرصت؛ تا دو طرف بتونند آگاهانه و
منطقی و کارشناسانه و البته با مبانی دینی قوی بحث کنند و به نتیجه ای برسند.
ما
باید اول فضای بحث را مشخص کنیم تا در همون زمینه بحث بشه؛ هرچند میدونیم این بحث
با مباحث دیگه تنیده است.
من
نمیخوام جدلی دلیل بیارم میخوام از روشی استفاده کنم که به نتیجه برسیم چون مطمئنم
شما دغدغه مندید و اثرگذار، دنبال اقناع کردن و یا اقناع شدن می گردم. ماها
نیروهای انقلابی باید دنبال حق و حقیقت باشیم و اگه حق مغایر با نظرمون بود مغرورانه
برخورد نکنیم و بپذیریم.
اول به چند نکته به جوابهای شما می پردازم و سپس هم نکاتی در خصوص اصل بحث.
دلیل اینکه نظرات مراجع رو آوردم این بود که شما در مقاله انتشارشده در وب تون(که شاید به قلم خودتون هم نباشه) به این استناد کردید که مراجع نظراتی در باب اختلاط و تفکیک ندارند و منعی بر اختلاط هم نکردند که این نکته نادرست بوده و اتفاقاً اکثریت مراجع عظام(شاید به جرأت بتوان گفت تمام مراجع) نظرشون بر این است که اختلاط دانشجویان پسر و دختر در دانشگاه نادرسته و باید جدابشوند.
نظرات مراجع هم پاسخ به این مسئله است: تفکیک جنسیتی در دانشگاهها! سؤال و جواب واضح و مبرهن اند نیاز به برداشت های اشتباه من و شما نیست که شما می گید: "دوستانی نزد مراجع عظام می روند و هریک از منظر توجه خویش موضوع را توضیح داده و پاسخ های متفاوتی را هم دریافت کرده اند بنابراین خود مرجع سوال بسیار مهم است نه اینکه هر پاسخی که در آن واژه ی تفکیک جنسیتی بود بشود پاسخ سوال ما" . شما می توانید خودتان استفتاء کنید از تمامی مراجع عظام تقلید.
حالا این وسط برخی هم هستند میگن به مراجع ربطی نداره؛ اینها پاسخ دیگه ای میخوان.
اختلاط و روابط اجتماعی سالم هم یه بحث دیگه است.
اختلاط: کنار هم بودن؛ هم صحبت بودن؛ ارتباط داشتن بدون هیچ قید وشرط میشه اختلاط زن و مرد(دسته بندی متفاوتی داره)
رابطه اجتماعی سالم: ارتباط صحیح و در چارچوب عقاید و احکام و اخلاق اعضای یک جامعه باهم برای هزیستی. اینکه زن و مرد فقط در حین ضرورت چنین رابطه ای را می توانند برقرار کنند. و این رابطه نیز باید سالم و صحیح باشد. پس منظور از رابطه ی اجتماعی سالم این نیست که زن و مرد بدون ضرورت و یا ضرورت های من درآوردی بتونند باهم رابطه ایجاد کنند.
و اینکه گفتید پیامبر أرجح و أصلح بودند به جدا کردن زنان مسلمان از دیگر مردان، اصلاً ربطی به بحث ما نداره. اصلاً مگه باهم ارتباط داشتند که جدا شوند و مگه ارتباطشون چطور بود که پیامبر بخواد جدا کنه؟ اما می بینیم بر همین پیامبر آیه نازل میشه که یا رسول الله... زنان تو باید از پشت پرده با مردان سخن بگویند آن هم فقط در مواقع ضرورت. (دقت کنید می فرماید در حد ضرورت و آن هم از پشت پرده)والبته در ادامه می بینیم، حضرت زهرا (س) ؛ مادر مهربان ما شیعیان؛ می فرماید: بهترین چیز برای زن این است که نه مردی را ببیند و نه مردی او را ببیند و خود حضرت در مواقع ضرورت و برای دفاع از ولایت میاد خطبه میخونه و... .
اینکه می فرمایید: اگر بخواییم دانشگاه را تفکیک کنیم پس باید بازار و بیمارستان و پارک ها و... را هم تفکیک جنسیتی کنیم. این یه بحث دیگه است. دانشگاه یک مسئول داره و پارک هم مسئولیت دیگه. دانشگاه باید مراقبت کند و در پارک و ... هم باید مراقبت شود.
و اینکه می فرمایید ما باید نگاه جنسیتی را برداشته و نگاه الهی به زن و مرد داشته باشیم شبیه استدلالی هست که مسئولین در قبال بی حجابی و هنجار شکنی می گویند: وقتی به مسئولین می گیم با ناهنجاری ها برخورد بشه، جواب میدن: "ما باید کار فرهنگی کنیم و حجاب را ترویج بدهیم و نباید به دختران مردم بی احترامی کنیم و نباید برخورد کنیم" و شروع می کنندبه این دست استدلالات بی پایه. در صورتیکه هم باید فرهنگ سازی کرد هم باید گلوگاههای طراحی لباس و ورود لباس به کشور را نشونه رفت و هم باید برخورد کرد(و برخورد باز مراحلی دارد). در خصوص این قضیه، اصلاً ائمه ی ما هم می گویند: اگر انسان چه زن و چه مرد اون هویت الهی خودش را شناخت ومعرفت پیدا کرد دیگه باقی چیزها فرع است. بله، اما منظور این کلام حق این اراده نیست که: ما باید مختلط باشیم اما سعی کنیم معرفت به هویت الهی مان پیدا کنیم و همچنان ارتباط سالم داشته باشیم. ببخشید ارتباط سالم دینی منظورش این نیست: "که مختلط باشیم و فکرمان را کنترل کنیم. مختلط باشیم و زنای ذهنی نکنیم؛ مختلط باشیم و نگاه حرام نکنیم." این خیلی مبتدیانه و بدور از عقل دینی ماست که اینگونه فکر کنیم.
اگر اینطور بود که هم می شد زن و مرد در یک محیط کنار هم باشند و در کلاس زیر یک سقف درس بخوانند و هم می شد فکرشان وذهنشان و شهوتشان را کنترل کنند که دیگه باید فرشته خلق می شدیم. ما می بینیم که مولای متقیان، علی علیه السلام می فرمایند: من به دختران جوان سلام نمی کنم! چرا که می ترسم اسیر شهوتم شوم.
و نیز حضرت کوثر زکی نفس؛ وقتی نابینایی وارد اتاق می شود ایشان بیرون می روند با این استدلال که اگر او مرا نبیند من او را می بینیم و علاوه، او بوی مرا احساس می کند!
و می بینیم که وقتی در بازار کوفه، شانه زنی به شانه مردی خورد امام علی فریاد برآورد که ای نامردان مرد نما، ای بی غیرتان، ناموستان شانه اش به شانه ی نامحرم خورد و ...
احتمالاً (شاید)شما هم می خواهید همانند برخی از افراد اینطور جواب بدید: که این حرف ها مال گذشته است و جوابگوی مقتضیات فعلی نیست! در صورتیکه هم من و هم شما می دانیم که دختر پیامبر برای همه ی ما الگوی کاملی است و حرف زدن ها و عمل کردن ها و... ایشان برای ما حجت است حداقل برای جامعه ی شیعی باید الگو و مبنای برنامه ریزی ها و عملکردها و رویکردها قرار بگیره.
بله من این حرف شما را قبول دارم که با معضلات بازار و کوچه و بیمارستان و... باید کارشناسانه برخورد کرد که اگر گفتیم بیمارستان ویژه ی زنان، زنان دوباره نروند بیمارستان مردان. خب این جای کار دارد که برای مثال می توان اشاره کرد: لازم است برای انواع بیماری های مردان و زنان پزشک های زن و مرد تربیت کرد و جداگانه کار کنند آیا منظور این حرف این است که ضرورت ها را نادیده گرفت؟ اصلاً منظور من این نیست که ضرورت ها را نادیده بگیریم و...
و اینکه می گویید اگر پسران و دختران را در دانشگاه جدا کردیم با همجنس بازی چه کنیم؟ و اینکه دانشگاهای تک جنسیتی باز با این مشکلات روبرو خواهند بود.(البته صراحت بیان شما را در نوشتنِ میل کردن کافور و جمله ی برخورد با زن بدلیل حملِ... رو صحیح نمیدونم. به نظرم خوب نیست در بحث دو نامحرم اینگونه مثال های رکیک زده بشه، برای بیانِ منظور نیاز به این صراحتِ ... نیست.)
قرار نیست برای اینکه زن و مرد از افکار موهومی و جنسی نسبت بهم خلاص شوند آنها را مختلط کنیم. کی گفته رابطه هم جنس بازی ها بدلیل عدم اختلاطه؟ البته میدونم منظور شما این نیست بلکه منظورتون اینه که: باید با مسئله به صورت ریشه ای برخورد بشه. بله؛ باید ریشه ای برخورد بشود و جدا از اینکه زمینه ی اختلاط را از بین ببریم باید دختر و پسر را از کوچکی با هویت الهی خویش آشنا کرد. این دو مکمل هم هستند. بطور مثال: برخی از دختران بدحجاب می گن: ما اینطور میاییم تو خیابون، خُب پسرا خودشون را کنترل کنند و به ما نگاه نکنند و به ما فکر نکنند. در صورتیکه ما باید هم زمینه ی اختلاط را از بین ببریم و هم آمادگی ایمانی و روحی بوجود بیاریم. به یقین، با جدا کردن محیط پسران از دختران، جلوی خیلی از مفاسد را می توان گرفت و البته باز می گویم این مستلزم از بین رفتن حقوق زنان نیست و حقوق زنان در جامعه نباید ذبح شود ضمن اینکه شما هم نباید با این مسئله برخورد فمنیسمی داشته باشید و اگر جایی به اسم جنسیتی کردن به زنان و یا مردان ظلم شد نباید اصل تفکیک محیط را خط زد بلکه باید معضل را درست کرد. بله برای باقی معضلات هم باید فکر دیگری کرد. و البته آن فکر این نیست: که ما مختلطشان کنیم حالا هویت الهی را هم بهشون یاد بدیم این خیلی ساده انگارانه است.
و این سخن شما: "بنده به رسم شاگردی بسیار کم دانش دغدغه ی فرهنگ اسلامی را دارم ولی راه حل را در تاکید بیش از حد بر جنسیت ها نمی بینم بلکه راه حل را در یاد آوری ماهیت الهی انسان می دانم که برترین موهبت الهی به انسان عقل و اختیار اوست."
بله سخن درستی است، راه اصلی حل این معضلات، تفکیک جنسیتی نیست و بلکه تعمیق معرفت و معنویت و بصیرت و علم و ماهیت الهی است. سخن حقی است. ولی منظور این سخن این هم نیست که ما تفکیک جنسیتی را تأکید بیش از حد بر جنسی نگری بدانیم! تفکیک جنسیتی بنا بر نظرات کارشناسان دینی(روحانیت اصیل انقلابی و مراجع که اصلی ترین کارشناسان هستند) و بنا بر قانون شورای عالی انقلاب فرهنگی جزوی از راه طولانی اسلامی کردن دانشگاه است و همه ی راه نیست. بلکه یکی از اجزاء دانشگاه اسلامی است.
و اینکه فرمودید: "بنده که به سربازی نرفته ام ولی دوست دارم بدانم آمار صادقانه چه نظری در خصوص مشکلات جنسی مردان در محیط کاملا مردانه ی سربازی دارد؟ احتمالا در دانشگاههای تک جنسیتی دوستان برای رفع مشکلات جنسی باید کافور میل کنند؟!"
ببخشید این چه ربطی به تفکیک جنسیتی داشته؟ شاید منظورتون اینه که علت مشکلات و معضلات جنسی اختلاط زن و مرد نیست بلکه ریشه در تفکرات دارد و ریشه در بی تقوایی و بی ایمانی دارد و به نوعی ریشه در عدم فهم هویت الهی انسان است. بله؛ ما هم همین نظر را داریم و معتقدیم که در محیط های آلوده هم اگر کسانی باشند با تفکرات الهی و آشنا با هویت الهی خویش، قطعاً دامنشان آلوده نخواهد شد(البته اگر خدا هم اونا را بخودشون وانگذاره. همانند داستان حضرت یوسف که در سوره ی یوسف اومده: ما دست یوسف را در آن لحظه گرفتیم). اما بزرگوار؛ منظور این نیست که حالا ما بیاییم اختلاط ایجاد کنیم و هم به پرورش انسان های با هویت الهی بپردازیم به نظرم این خیلی ساده انگارانه است. ما باید در کنار پرورش روح، از زمینه های گناه هم بپرهیزیم. ضمن اینکه آیا اختلاط باعث خودسازی افراد میشه؟! آیا اختلاط باعث پرورش روح انسان میشه؟! جواب مشخص است ما نباید آتش را در کنار پنبه بذاریم بعد بگیم: لطفاً همدیگر را نسوزانید و باهم مهربان باشید.
و یک نکته شاخص: امروز چه جریانات و احزاب و اشخاص موافق تفکیک جنسیتی اند و چه جریاناتی مخالف اند؟ آیا به نظر شما فشار رسانه های زنجیره ای و حتی شبکه هایی که وابسته به دشمنان ما هستند برای عدم اجرای تفکیک جنسیتی در دانشگاهها، نشان از درستی این طرح نیست؟ و آیا پافشاری علما، روحانیت(البته اصیل انقلابی) و جریانات انقلابی برای اجرای این طرح نمی تواند به کمک دلایل ما بیاید؟
و در پایان،
بررسی هر موضوعی اگر همراه با لحاظ نمودن ملزومات و مقدمات نباشد یقینا محصول آن پژوهشی ابتر و غیر کاربردی خواهد بود ، لذا در مورد موضوع تفکیک جنسیتی دانشگاهها اگر بخواهیم مطالعه ای که قابلیت اجرا دارد را انجام دهیم نیز لحاظ نمودن ملزومات و مقدمات امری اجتناب ناپذیر است . در اینکه اصل تفکیک جنسیتی امریست ضروری ، واضح و مبرهن است . لیکن پیش نیازها و هم نیازهایی در این خصوص وجود دارد که در ذیل به آنها اشاره می شود:
الف : پیش نیازها:
- اولین و شاید اصلی ترین پیش نیاز برای اجرای این طرح فرهنگسازی می باشد. فرهنگسازی در این عرصه با دو نگاه و در دو بعد لازم است ، بعد اول تبیین ضرورت این طرح از حیث آموزه های دینی و خطرات و مضرات مشترک بودن فضا از نگاه شرع مقدس و بعد دوم تشریح مبانی روانشاسی و علمی از مزایای اجرای این طرح از حیث آرامش روحی و پیشرفت تحصیلی توسط دانشمندان مبرز و معتقد ، برای اساتید و دانشجویان ، می باشد
- پیش نیاز دوم ، ایجاد و آماده سازی فضای سخت افزاری برای اجرای این طرح می باشد. این بخش از اهمیت ویژه ای برخورداراست ، بدین معنا که مخالفین یکی از موضوعاتی را که می توانند مستمسک مخالفت خود قرار دهند مناسب نبودن فضای تحصیل یا متفاوت بودن آن برای دخترها و پسرها می باشد.
- پیش نیاز سوم برای این طرح ، آماده سازی اساتید با نگاه تفکیک در رشته ها و سطوح مختلف می باشد. نقش اساتید در اجرای این موضوع نقشی بی نظیر و بی بدیل میباشد. بدین معنا که چنانچه اساتید با این طرح همیاری و همکاری نمایند و بعنوان دلسوزان قشر دانشجو ، در بخشهای فرهنگسازی و آموزش علمی تلاش نمایند یقینا سرعت تثبیت و موفقیت موضوع تفکیک جنسیتی چند برابر خواهد شد.
ب: هم نیازها:
- بطور قطع و یقین یکی از مهمترین هم نیازهای طرح تفکیک جنسیتی دانشگاهها مانند هر طرح دیگری ارزیابی در حین اقدام و اصلاح روند اجرا می باشد.
- نظر به اینکه پس از دانشگاه بخشی از دختران و پسران دانشجو در محیط کار ، همکاری مشترکی خواهند داشت ، تنظیم آموزشهای دینی و فرهنگی برای دانشجویان را می توان هم نیاز دوم دانست ، چرا که اگر این اتفاق نیافتد هدف اصلی از این تفکیک به ثمر نخواهد رسید و تنها معضلاتی که موجب ارائه این طرح گردید مدتی به تعویق می افتد.
- با توجه به ازدیاد جمعیت دانشجویی یکی از هم نیازهای این طرح بررسی میزان رشد دانشجویان بر اساس جنسیت و آماده سازی فضای سخت افزاری بر اساس نتایج بررسی انجام شده میباشد.
در پایان به نظر میرسد لازمه اصلی این طرح ، وجود دو قوه ی اعتقاد دینی جدی و شجاعت معقول در مدیران ارشد کشوری به ویژه وزارت علوم می باشد.
(بعضی از مطالب را از برخی دوستان هم گرفتم یه موقع دروغ نگفته باشم)
واقعاً دیگه وقت نکردم ادامه بدم خیلی خوابم میاد...
امیدوارم مفید واقع شده باشه؛ اگر مناسبه توی به عنوان مطلب وبتون منتشر کنید...
همان دوستان و آشنایان حزبالهی که بنده میشناسمشان و از نظر بنده به لحاظ اخلاقی و دینی یک مسلمان واقعی و متدین هستند و در محیطها و محافل گوناگونی با آنها آشنا شدم چه جوان و چه میان سال و مسن در رابطه به بسیج چنین طرز فکری دارند!
بسیاری را میشناسم که آنها هم چون شما و بر خلاف بنده عاشق رهبری اند و اگر فرمان دهند اینها هم سر میدهند.همینها هم زمانی افتخار میکردند که عضوی از بسیج باشند و خدمت کنند اما کدام خدمت؟زمانی که عضو بسیج شدند و دیدند باید چه کارهای کثیفی انجام دهند تا پیشرفت کنند بسیاری از آنها از بسیج خارج شدند و حالا جز منتقدان اصلی ارگانهایی مثل بسیج و سپاه اند!!افراد این چنین بسیارند!از نظر شما اینها هم چون بنده تنگ نظر و دچار انجماد فکرند یا دشمن در آنها رخنه کرده که نسبت به ارگانهای نظام معترض شوند؟
تاحالا در محافل خصوصی بسیج حضور داشتید؟میدانید در درون خود چه میگویند و چه میشنوند؟بنده به واسطه بعضی از همین دوستان حضور داشتم و در بسیاری از موارد دیدم همینهایی که در چشم انظار از جان بر کاف بودن و.... میگویند چه بسیار تمسخرها و توهینها را نثار همین نظام میکنند و بحثهای تو شیشه کردن خون مردم و محدودیت و آزار و اذیت و..... که هم جای خود دارد و نقل مجلس بسیاری از محافلشان است!
خوب مطمئناً اینها را میگویید بسیجی نما!اما چرا بسیجی نما به وجود آمد؟چه شد مذهبی نما به وجود آمد؟چگونه روحانی نما به وجود آمد؟حالا که همگی به اینطور پدیدار شدند چرا کسی جلوی آنها را پیشرفتشان و نفوذشان را نگرفت ؟چرا مزاحمتها تنه نزاریهایشان به اجتماع کشیده شد و بر زندگی مردم تاثیر گذشت؟
من نمیدانام تفکر بسیج و حزبالله چگونه و توسط چه اشخاصی باعث سربلندی مسلمانان در جهان شد؟!!!به راستی مسلمانان در جهان سر بلندند؟در واقع مردمان دیگر جوامع چه نگاهی به مسلمانان دارند؟چه تفکری نسبت به ایرانیان مسلمان دارند؟اگر در کشوری هم پای بگذریم که مردمانش اسیر تبلیغات منفی غرب علیه ایران نشده باشند و ایرانیان را دوست بدرند این علاقه به واسطه کوشش بسیج به وجود آمد؟ بنده در کشورهایی که سفر کردم نه دیدم و نه شنیدم که بگویند تو از کشوری آمدهای که نیروی مقاومی چون بسیج در آن حضور دارد و تفکر برتری چون حزبالله در آن حکم استو اینها همه الگوی ما غربیها شده!!!اگر ایران را میشناسند به واسطه تاریخ و تمدن چند هزار ساله ما به واسطه وجود بزرگانی چون مولانا و حافظ و سعدی و... در تاریخ ما به واسطه افرادی چون پرفسور سمیعی و خدا دوست و دیگر افراد تاثیر گذر و موفقیست که در عرصه علم و فناوری و صنعتو هنر و ورزش در غرب موفق و تاثیر گذر بودند و بسیار تاثیر مثبت بر زندگی مردم آن جوامع گذشتند، که اتفاقا هیچ کدام هم نه بسیجی بودند و نه تفکّر ناب حزبالهی داشتند.بسیاری از ایرانیانی که در خارج از کشور زندگی میکنند دقیقا با کارهایشان گند زدند به جوامع اروپایی و آمریکایی و ....خدا را شکر که افراد موفقی در تمامی عرصهها در دیگر جوامع داریم که اندک آبرویی برای ما بخرند.
زمانی که عزیزان بسیجی سفارت انگلیس را با آن شکل اشغال کردند و فیلمها یاش هم همگی موجود است چه آبرویی که به اسم بسیج و حزبالله از ما در کشورهای دیگر نرفت!
سفارت انگلیس اشغال شد و دیپلماتهایش با آن صورت از کشور اخراج شدند اما بنده فحشهایش را در آلمان از مردم میخوردم که چرا ما ایرانیها این شکلی هستیم!
بله خانم صامتی اگر قرار به گله گذاری و شکایت از توهینهایی که به هم کردیم باشد بی نهایت از ظلمی که ارگانی مثل بسیج و حزبالهیها در این سالها در حق مردم کردند میتونم بگویم بی نهیات مصداق و دلیل و.... از کار شکنیها و دزدیها و حق خوری ها!
باز هم همه را به یک چشم نگاه نمیکنم میگویم خوب هم هست اما اینطورها هم که شما ملکوتی و آسمانی این عزیزان را توصیف کردی نیست خانم عزیز.بدها آنقدر زیاد شدند که خوبها هم کم به چشم میآیاند.کار به جایی رسیده که دیگر معترض و مخالف فقط من غیر مذهبی نیستم و بسیار بسیار از مذهبیهایی را میبینم که چون بنده میاندیشند و آنها هم از روحانی جماعت بسیج و حزبالله ناراضی اند،
چه بسیار آدمهایی را دیدم که از همین راه و به چه کارهای کثیفی به چه جاهای بالایی که رسیدند و گاه به خودم میگویم کاش من هم میتوانستم اینقدر کثیف باشم!!!
همیشه گفتیم زنده باد ایران که چون بعضی از کشورهای دیگر در آن شهروند درجه ۱.۲ نداریم
اما داریم حزبالهی که باشی بسیجی که باشی آخوند که باشی به طور غیر رسمی شهروند درجه ۱ هستی و چه بسیاری مزایایی که نصیبت میشود و یک شهروند معمولی چون بنده که باشی از چه چیزهایی که محروم نیستی و چه تصمیمهایی که بر خلاف میلت برایت نمیگیرند شهروند درجه ۲ که نه ۲۰۰۰ هستی!
همان طور که گفتم اینجا همه گاو اند و آن عزیزان نظر کرده و سوگلی هروقت که خواستند شیرشان را میدشند و میفروشند و قربونی میکنند!دیگه اینها توهین بود یا نبود و نمیدانام شما خود قضاوت کن خانم صامتی عزیز.بعد بین نیستم و سیاه نمایی هم نمیکنم هر آنچه را که دیدیمو میبینم میگویم.
ببینیم تا چند دهه دیگر با این تفکر میتوانند ایران را اداره کنند.!
سلام اهل بیت (ع) هم
سپاس که دغدغه تون رو مطرح می کنید .بزرگوار از نام اسلام هم از نام شیعه هم از نام علی ( ع) هم سوء استفاده شده چه برسد از تفکر بسیجی.بله بسیاری زیر سایه ی دین آسمانی و الهی هم به انسانیت خیانت می کنند ولی نمی توان به چارچوب دین بد گفت. بنده هم دلگیرم ،ناراحتم از تناقض ها از آنچه می بینم و از آنچه می شنوم .حضرت علی (ع) می فرمایند:حکومت با کفر ممکن است ولی با ظلم هرگز ادامه نخواهد یافت
برنامه ای راجع به دروغ در خدمت جامعه شناسان بودم یکی از جامعه شناسان از مصادیق اعمال دروغگویان فرمودند که دروغگو چنین است و چنان است وسوالی که بنده مطرح کردم به نظر شما مهمترین عامل دروغ و تظاهر خود ما پذیرندگان دروغ نیستیم؟ به نظر شما افرادی که دروغ و دروغگو را می پذیرند گناهکار نیستند؟
سلام . امیدوارم که حالتون خوب باشه .
قبل هر چیز می خوام یه خسته نباشید و خدا قوت مشتی و جانانه بهتون بگم ، چون تصور می کنم تا کسی درگیر و دست اندرکار این جور کارا نباشه شاید نتونه به درستی حجم و سنگینی کار رو درک کنه .
انشااله پیش خدا ماجور بوده و مشمول این آیه قرار بگیری که « ان الله لایضیع اجر المحسنین » .
نوشته بودید "شفاف تر بنویس" ، .. همین جا یه توضیح کوچولو بدم ؛ بنده چون بحث نمودن بر سر جزئیات را بحثهایی خالی از فایده می دانم لذا در اظهار نظراتم بنای خود رو بر این گذاشتم که کمتر وارد جزئیات و مصادیق شده و بیشتر به اصول و کلییات و چهارچوب های تفکر خود و مخاطبم توجه بیشتری بکنم ؛ برای همین ممکنه در نوشته های بنده قدری ابهام وجود داشته یاشه که ازین بابت پوزش می طلبم .. ولی چشم ، شفاف تر می نویسم .
روی سخن من در پیام قبلی ، سخنان جناب مدرسی بود .
ایشان در دفاع از نظریه تفکیک جنسیتی در دانشگاه ها تحت مقوله اسلامی کردن دانشگاه ها ، به سخن و نظرات مراجع معظم تقلید استناد می کردند .
ببینید ؛ ما یک "فتوی" داریم و یک "حکم حکومتی".
مرجع صادر کننده فتوی ، "مراجع تقلیدند" و مرجع صادر کننده حکم حکومتی "ولی فقیه جامع الشرایط" .
گستره حوزه فتوی محدود به "احکام عبادی و فروعات دینی" است و گستره حوزه احکام حکومتی "مسائل اجتماع" اعم از مسائل جامعه ، فرهنگ ، سیاست ، هنر و..
تا اینجای بحث که مشکلی نداریم ؟! می دانید که رعایت نمودن فتوی تنها بر مقلدین فریضه می باشد ولی رعایت نمودن احکام حکومتی بر همه آحاد مردم فریضه است حتی بر مرجع تقلید ( در اینجا مرجعی ممکن است خود نظری برخلاف نظر ولی فقیه داشته باشد ، اظهار آن نظر در ملاعام از طرف آن مرجع ، جایز نبوده و وی شرعا موظف به رعایت نظر ولی فقیه عادل و بدور از هوی می باشد )
این از جایگاه حکم حکومتی و تفاوت آن با فتوی و جایگاه منصب ولی فقیه و وجه تمایز آن با مراجع . روشن شد ؟!
حال سخن من این است ، نظر یک مرجع تحت عنوان فتوی تنها در فروعیات دینی و احکام عبادی است که بر مقلدین فریضه می باشد . مقلدینی که در انجام آن احکام نه احتیاط می کنند و نه خود اهلیت اجتهاد را دارند.
ولی آیا سخن همین مرجع در خصوص مسائل مربوط به فرهنگ و جامعه نیز ، از همین شدت و حدت برخوردار بوده و نافذ ، مسموع و مطاع است ؟!
قطعا خیر ؛
در حوزه مربوط به مسائل فرهنگ و جامعه ، نظر یک مرجع تنها به عنوان نظر یک کارشناس دلسوز و خیرخواه دینی مورد استناد قرار می گیرد که در آن صورت مخالفت با آن ، نباید از سوی دیگران به معنی مخالفت با احکام و ضروریات دینی تلقی شود و این تنها احکام حکومتی از جانب ولی فقیه در خصوص مسائل جامعه و اجتماع است که از همچین جایگاهی برخوردار می باشد .
اگر باز شفاف نبود ، لطفا بفرمائید که من باز شفاف تر بنویسم . متشکرم /
سلام سپاس فراوان از آنچه مطرح فرمودید.
در خصوص موضوع تفکیک جنسیتی لطفا نظر خود را مطرح بفرمایید
مهم این است که بسیج دانشجویی بتواند به هدف خود برسد!!!کسی که با این مفاهیم مخالف است با دین و در نهایت با مراجع مخالف است!!آفرین به این طرز تفکر!زمانی میتوان این گونه سخن گفت که حداقل نیمی از مردم ایران حزبالهی باشند اما در خوش بینانهٔترین حالت ممکن بیش از ۴/۵ میلیون حزبالهی در ایران نداریم که در این قشر ۴/۵ میلیونی هم بسیار تفاوت نظر وجود دارد و نمیتوان گفت همه آنها بر سر یک موضوع مثل تفکیک جنسیت در دانشگاهها موافق اند یا مخالف.عزیزان حزبالهی فکر میکنند تا کی با این روش میتوانند کشور را اداره کنند و نظرهایشان را به زور بر مردم و جامعه دیکته کنند؟چطور است بیش از ۷۰میلیون ایرانی را از کشور فراری دهید و خودتان بمانید و آنوقت ببینیم با کدام پشتوانه و نیروی متخصص میتوانید این خاک پهناور را اداره کنید!آن عزیز دانشمند که فرمود کسی که با فلان مفاهیم مخالف است در نهایت با دین و مراجع هم مخالف است بهتر است قبل از سخن گفتن کمی فکر کند و جامعه واقعی ایران را در نظر بگیرد و بعد اینگونه بی پروا این مطالب را عنوان کند.اگر قشر حزبالهی را فاکتور بگیریم مابقی مردم ایران واقعا نسبت به روحانیون نگاه مثبتی دارند؟روحانیت را دوست میدارند؟برای انجام کارهای روزمره و شخصی خود از نظر روحانیون استفاده میکنند؟در همین دانشگاهی بحثش است چه بسیار دیدیم زمانی که روحانی وارد کلاس درس میشد برای تدریس بسیاری از دانشجویان در پچ پچهای در گوشی خود بسیار واکنش منفی نشان میدادند و به یک نحوی نارضایتی خود را از این امر در محافل و کلاسهای اساتید دیگر و جمعهای دوستان خود اعلام میکردند.بسیاری از اساتید خود دانشگاهها هم زمانی که از کنار فلان فرد روحانی عبور میکردند با او خوش و بش میکردند و در کلاسهایشان بسیار نارضایتی خود را از قشر روحانی اعلام میکردند و چه بسیار بحثهای داغی هم شکل میگرفت و تازه نطق بسیاری از دانشجوها باز میشد و آنها هم میتوانستند اندک اعتراضی بکنند تنها کسانی که اینجور بحثها و اعتراضها آزرده خاطرشان میکرد همان دانشجوهای بسیجی و حزبالهی بودند که تعدادشان بسیار بسیار از دیگر دانشجویان که افراد معمولی جامعه بودند کمتر بود.بله بسیاری از ما خیلی رک میگم از قشر روحانیت دلم خوشی نداریم و بسیار این جماعت اعتراض داریم اما ضدّ دین نیستیم.حالا اگر این آقا معتقدند ضدّ آخوند یعنی ضدّ دین باز هم چون دیگر گفتهایشان برای ما اهمیتی ندارد!خداست که باید بگویند کی ضدّ بود و کی با ما بود!بندهٔ خدا کیست که این چنین یار کشی کند؟!
خانم صامتی شما راجع به ذهن زن و مرد سکس پنهان جمله ی گفتید که بسیار با آن موافقم.بله شخصی که در ذهن خود خواستار رابطه است در دانشگاه با جنس مخالف خود همنشین باشد یا نباشد دنبال رسیدن به مراد دلم خود است حالا میخواهد آن محیط دانشگاه باشد یا زایشگاه!!!محیط مدارس دخترانه امروز را با ۱۰ سال پیش ۲۰ سال پیش ۳۰ سال پیش مقایسه کنید.اگر زن نیستید اگر سنّ زیادی هم ندارید مادر و مادر بزرگ و بزرگتری دارید که در نظامهای آموزشی پیشین درس خواند باشند.از آنها بپرسید ۳۰/۴۰ سال قبل که در دوره راهنمایی و دبیرستان تحصیل میکردند دختران محصّل در فکرشان چه میگذشت آنها را تفکرات امروز دختران محصّل مقایسه کنید،بپرسید در مدارس پر جمعیت آن زمان مثل مدارس (ملی) چه تعداد از دختران هم کلاسیشان با جنس مخالف رابطه داشتند،رابطه ناا مشروع داشتند،علاقه به رابطه داشتند؟همین سوال را از دخترانی که در پای دبیرستان و راهنمایی تحصیل میکنند بپرسید ببنید به چه نتیجه فاجعه باری میرسید!یک زمان آغاز رابطه دختر پسر در دانشگاه شروع میشد کم کم رسید به دبیرستان عزیز من الان رسیده به راهنمایی و دبستان!!!!!میدونی چه تعداد از دختران در دوره راهنمایی رابطه جنسی را شروع میکنند؟میدونید داشتن دوست پسر برای بسیاری از دختران در دوره راهنمایی و دبیرستان چقد حائز اهمیت است؟میدونید هستند دخترانی چون دوستهایشان دوست پسر دارند و خودشان ندارند به افسردگی دچار میشوند؟اینها را خانوادهها نمیفهمند،دیر میفهمند!در دورههای راهنمایی و دبیرستان هم پسران کنارشان مینشینند که از راه به درشان کنند؟یک سر به دستشویی مدارس دخترانه بزنید در زنگهای تفریح و میزان استفاده آنها از لوازم آرایشی را متوجه شوید!برای چه زمان آرایش میکنند؟بعد از اینکه مدرسه تعطیل شد با که قرار دارند؟مستقیم به خانه میروند؟این طرح افراطی را در دانشگاه اجرا کردید دقیقا مقدمه چه کاری را برای اسلامی شدن جامعه فراهم کردید؟!!!!!بعضیها عمق فهمشان از اسلام در بهترین حالت یک میلیمتر است حالا میخواهد آخوند باشد یا حزبالهی یا یک فرد مذهبی معمولی!بد نیست یک نگاهی به شهرها بندازید چه تهران چه شهرهای دیگر الان دیگه زمانی نیست که بگیم مردها مزاحم زنان میشوند که میشوند در خیلی از موارد،اما چشمهایتان را باز کنید تا بسیاری از دختران و ببینید که مثل یک پسر با ماشین در خیابان دور دور میکنند و پسران را سوار میکنند به همین شکل یک دوستی و رابطه شکل میگیرد البته برای لذت!
بله خانم صامتی درست گفت در دوره سربازی که زنی نیست و....کاش فقط این اتفاقت در زمان سربازی میافتد!به مدارس راهنمایی و دبیرستان پسران هم سر بزنید تا ببینید چه اتفاقاتی در دستشویی یا در کلاسها زمانی که کسی در آنها حضور ندارد میافتد!از تجاوز بگیر که یک بزرگتر و قویتر،ضعیفتر را ....تا پسرانی که با رضایت تمام نوقتیی را در مدرسه مییابند و پنهانی.....متاسفانه همجنس باز هم نیستند اما برای ارضای شهوت خود به یکدیگر رضایت میدهند!که البته این مقطع ایست و زمانی که راه رابطه با جنس مخالف را آموختند نوع رابطهشان هم تغییر میکند.
آقایون حزبالهی خانمای حزبالهی که ادعاتون گوش مردم که هیچ گوش فلک را هم کرر کرده چشمهایتان را باز کنید و واقعیتهای ایران را ببینید فرقی نمیکنه اصلاحطلب اید یا اصولگرا و کی و در چه مقطعی قدرت را مستقیم در دست داشتید مهم اینکه در این چند دهه قدرت دست شما بود و اگه حزباللهای اصول گرا سر کار نبود حزبالهی اصلاحطلب سر کار آمد و در نهایت تفکرات حزبالهی در ایران برای حکومت حاکم شد.ببینید نتیجه افکار و عقاید شبه اسلمیتنو نتیجه را با چشمانی باز و بدون سانسور مشاهده کنید تا بفهمید چه بر سر فرهنگ و عقاید این مردم آوردید.درس هم نمیگیرید حزبالهی همان حزبالله ایست و سیاستها همان سیاستهای قبل این روند تنزل فرهنگ همچنان ادامه دارد!!!!!!
جناب نریمان در برخی موارد با هم اشتراک نظر داریم ولی هرگز در خصوص قید کلی و فراگیر که در خصوص تفکر بسیجی و تفکر حزب اللهی فرمودید با شما موافق نیستم .در واقع برخی جملات شما توهین مستقیم به بسیاری از افراد جامعه است اگر چه به اشتباه فرمودید اقلیت ،ولی هیچ گاه اقلیت دلیلی بر مجوز ما برای اهانت نیست. تصور نکنید که بنده به تمامی از روحانیت منتفع شده ام و یا بسیجیان برایم کارت دعوت فرستاده اند که از قضا از هر دو قشربسیجی نما و روحانی نما خاطرات ناگواری دارم ولی اگر برخی قدر و منزلت جایگاه خویش را متوجه نشده اند و مرتکب خطایی شده انددلیلی بر تعمیم آن به همه ی اقشار نیست.آنچه فرمودید به دور از اندیشه ی یک انسان آزاد است مگر می توان به صرف بسیجی بودن و یا روحانی بودن به فردی توهین کرد؟! مانند اینکه بنده با برخی از بازیگران و رفتارهای شرم آورشان در بیرون از مرزها که اهانت به اصالت ایرانی نیز بود مخالفم حال به خود حق بدهم و بگویم همه ی بازیگران که اقلیت هم هستند چنین اند و چنان اند... این که صحیح نیست .
هنوز که هنوز است اساس تفکر ناب بسیج و تفکر حزب الله به معنای حقیقی بسیجیان و حزب اللهی های اصیل برای جامعه ی ایرانی منشا خیر و برکت هستند منشا امنیت و وحدت ملی هستند کدام فرد منصفی تلاشها و اثرات مثبت روحانی حقیقی و تفکر بسیجی ناب را منکر خواهد شد و بنده با همه ی وجود ارادتمند زنان و مردانی هستم که در جهان همپای تفکر بسیجی سبب افتخار مسلمانان هستند خدا می داند که اگر ایرانی هم نبودم و اگر مسلمان هم نبودم شجاعت رهبر ایران ستودنی است و حضور ایشان سبب وحدت ملی است .البته مشکلات هست مصائب هست خب نسل جوان اعم از بنده و شما باید بحث کنیم گفتگو کنیم ولی محکوم نمی کنیم جز دشمن مسلم اسلام و ایران را .آنچه سبب تنزل فرهنگ است انجماد فکری است تعصب است تهجر است که نمونه اش را می توان در یک فرد به ظاهر مدرن هم دید .خداوند بر من منت گذاشته و مدیون هیچ جناح و حزب و جریانی نیستم ولی انسانیت انسانها فارغ از دین و جنسیتشان برایم محترم است.
بسیار خوب که شفاف می نویسید ولی در این گفتگوها به هم کمک کنیم که هم همه ی جوانب را در نظر بگیریم و به یکدیگر یاد آوری کنیم و هم به دور از توهین و تنگ نظری مسایل را بررسی کنیم .
هر سخن جائی و هر نکته مقامی دارد ...
امروز در این پست ( اسلامی کردن دانشگاه ها ) و نقطه نظرات آن می خواندم که به نظر مراجع استناد می شد .
ضمن ادای احترام به ساحت مقدس تمامی مراجع و علمای راستین دین ، و اظهار اردات به یکایک این بزرگان ؛
لازم به ذکر است که بگویم : نظر یک مرجع تحت عنوان "فتوا" ، تنها در فروعات دین و اجکام عبادی مقلدین ، مطاع و لازم الاجراست . در سایر حوزه ها خصوصا حوزه فرهنگ و اجتماع ، نظر یک مرجع به عنوان تنها "یک کارشناس دین" می تواند مورد اهتمام قرار بگیرد و نظر ایشان فی نفسه و در ذات خود ، نه تنها بر نظر سایر کارشناسان فرهنگ و اجتماع ارجحیت نداشته بلکه در وهله اول همسنگ با نظر همان کارشناسان می یاشد .
آنچه در این مقام استثنا گشته و رعایت آن بر همگان نه تنها لازم بلکه شرعا هم واجب می باشد ، تنها نظر ولی فقیه تحت عنوان "حکم حکومتی" است نه نظر مراجع جامع الشرایط .
حتی خود مراجع هم ، شرعا موظف به رعایت احکام حکومتی ای هستند که ولی فقیه جامع الشراط آنها را صادر نموده هرچند نظری بر خلاف آن داشته باشند .
ضمن ادای احترام مجدد به پیشگاه مراجع معظم ؛ پس در مسائل مربوط به حوزه فرهنگ و اجتماع ، تنها به نظرات مراجع استناد نشود و اگر استناد شد ، اکتفا نشده و مهمتر از آن به مثابه "احکام حکومتی" به آن نگریسته نشود که "هر سخن جائی و هر نکته مقامی دارد" / با تشکر .
"درد" اینجاست که هرگاه اندیشه ای زرف و متعالی ، پیشرو و درخشان
_ من باب مثال همین اسلامی کردن دانشگاه ها _ را در مقام عمل به اجرا در می آوریم ؛
گاهی آنچنان آنرا به پایین ترین سطح ، تنزل می دهیم که « ارزش ، تبدیل
به ضد ارزش می شود . » یعنی به ضد خود تبدیل می شود .
اسم این پدیده را چه باید گذاشت و به راستی چرا ؟؟
آیا از کج سلیقگی ماست و با این مفاهیم والا برخورد سلیقه ای می کنیم؟؟
آیا از سیاست زدگی و سیاست بازی های ماست که با مفاهیم ارزشی
نیز ، برخورد حزبی می کنیم ؟؟
آیا از کوته بینی و کج فهمی ماست که با این مفاهیم جهانی و جهانشمول
و پیشرو و تمدن ساز ، برخورد تنگ جزئی می کنیم ؟؟
آیا محیط ما ظرفیت پذیرش آن مفاهیم و حقایق نورانی را ندارد ؟؟
...
براستی چیست ؟؟ ..
هرچه هست "از ماست که بر ماست"