-اگرچه طوفان برای برخی خسارت و ویرانی به بار آورد ، برخی را روانه ی دیار باقی و بعضی را همسفر آمبولانس شهری تا بیمارستان همراهی کرد!
-اگرچه طوفان شهروندان تهرانی را به زحمت فراوان انداخت و منظره ی پایتخت را به آشفته بازاری پر هیاهو مبدل ساخت!
-اگرچه طوفان چهارراهها را در هم گره زد و آرزوی دیرینه ی ماشین های پرنده را بار دیگر در ذهن مردمان کشوری در حال گذار حیات بخشید !
-اگرچه طوفان ناگهانی بی خبر و بدون هماهنگی با مسولین جان برکف" هواشناسی" از راه رسید و هیمنه ی پایتخت نشینان را در هم ریخت و حنای از رنگ و رو رفته ی برخی را برملا ساخت!
اگرچه طوفان طومار برخی را پیچید و "حیات" برخی را با خود به "حیاط" برد !
-اگرچه طوفان توپ برخی را در زمین بعضی انداخت و سریال بی پایان "مقصر کیه " را در جنب و جوش پر طمطراق خویش تماشایی تر ساخت !
-اگرچه طوفان ، طوفانی به پا کرد تا جایی که بی کفایتی برخی هوا را نیز سیاسی نمود !
-اگرچه طوفان مدیریت شهری رادر تله انداخت ، خواب غفلت برخی مسولین را بحرانی کرد و توقع پایتخت نشینان را به انسان های نخستین پیوند زد !...
-طوفان برای برخی رحمت آورد و بازار بعضی را سکه کرد !
کافی است به تقاضا و پرسش های مکرر این روزهای برخی شهروندان تهرانی توجه کنیم ، آنها به دنبال دیش و نصاب ماهواره و حتی تجهیزات مقاومتر برای دریافت امواج ماهواره ای ازاین سو به آن سوی شهر می روند و محله به محله ، کوچه به کوچه سرگشته و حیرانند چرا که عادت دیرینه ی همنشینی با شبکه های فارسی زبان آنچنان با حیاتشان عجین گشته که فقدان این امواج جادویی زندگی شان را مختل می سازد تا جایی که حاضرند هزینه ی نامتعارفی هم بپردازند ولی عضو کانونی محفل خویش را بازیابند !
اینجاست که باید گفت : اگرچه طوفان برای برخی دردسر آورد ولی برای نصابان ماهواره و متعلقات آن نان آورد !
ولی مشاهده ی حال پریشان و نزار این اهالی ماهواره که وخامت احوالاتشان در نبود سیگنال های فرامرزی حاوی نکات باریکتر زمو ست بی تردید نشانه ی مناسبی از کیفیت زندگی افراد نخواهد بود و این امر می تواند قابل توجه روانشناسان و مشاوران ذی ربط قرار گیرد!
چرا در نظر برخی از دست دادن امواج ماهواره ای باید به مثابه از دست دادن خبرها و اطلاعات حیاتی از آنسوی مرزها باشد ؟ که در صورت نبود این اطلاعات روال طبیعی زندگی فرد بر هم خورد و او را بیقرار سازد، گویی که هیچ برنامه ی دیگری در زندگی او مهم تر از همراهی و مرور برنامه های خاص و مدیریت شده ی ماهواره ای نیست !
در این میان وابستگی روحی و عاطفی که میان اهالی ماهواره و شبکه های فارسی زبان پیش آمده آنچنان پر رنگ می نماید که گویی نبود ارتباط با شبکه های ماهواره ای سبب عدم ترشح هورمونهای نشاط آور در فرد شده و او را درگیر کلافه گی می سازد !
شاید به نظر اغراق بیاید ولی به ناچار باید پذیرفت که زندگی لحظه به لحظه با رسانه های مختلف آنچنان انسان امروزی رامدهوش خویش ساخته گویی در هزاره ی سوم آنچه در جریان است زندگی رسانه ای یا زندگی در رسانه هاست !
در عصر ارتباطات رسانه ها به اندازه ای قدرتمند هستند که فرد را به زندگی در خویش فرا می خوانند تا جایی که اعصاب مرکزی و رفتار فیزیولوژی افراد با آنها هم آوا می شود !
حال با آگاهی از پدیده ی "اعتیاد ماهواره ای" در زندگی پایتخت نشینان ایرانی می توان دریافت که :
چگونه طوفانی که نان بسیاری را آجر کرد و با خود برد،بازار نصابان ماهواره و متعلقات آن را سکه کرده است؟ !
کاربرمهما ن مرسده ایران اهوازفرستاده شده در7 اسفند 1392 ماهواره بی رودربایستی!
خانم صامتی سلام
ما ماهواره داریم از صبح تا شبم روشنه کلیم برای خانواده ما خوب بوده
کاربرمهمان مهتاب ایرانی ایران تهران فرستاده شده در 7 اسفند 1392 ماهواره بی رودربایستی!
سلام خانم صامتی
کامنت مرسده رو خوندم تجربه شخصی من از ماهواره دقیقا متضاد با مرسده جان هستش
:
روزی چند ساعت ماهواره می بینید؟
شفاف، صادقانه و بی رو در بایستی
بله با شما هستم
چی ؟
ماهواره ممنوعه ؟!
چون ممنوعه شما می بینید ؟ !
یا چون ممنوعه شما نمی بینید ؟!
چی ؟
معتقدید که هرچیزی منع بشه مشتریش زیاد میشه
یعنی می فرمایید
اگر ماهواره ممنوع نبود شما نگاه نمی کردید ؟!
حالا بی رو در بایستی
ماهواره روزی چند ساعت ؟
تعجب می کنم از نامزد انتخاباتی که مرتب می گوید فقر ایجاد کننده ی همه ی مشکلات
است فقر نهی از منکر و امر به معروف را منسوخ می کند فقر فساد می آورد فقر چنین می
کند فقر چنان می کند ...
اگرچه می دانم فقر مادی چیست و از نزدیک همسفره ی آن شبها بوده که گذشته و روزها بوده است که به سرعت هرچه تمامتر از راه رسیده که گاهی حتی صاحبخانه نیز خجالت زده ی فقر مستاجر گشته ،مستاجری که هر فصل یک وعده طعم گوشت را می بلعد و هرروز نقاشی های دیوارش میوه های نوبرانه ی ماه است...
جناب نامزد انتخاباتی بزرگوار این فقرمادی نیست که مشکل آفرین است این فقر نیست که دهشتناک است این فقر نیست که ریشه ی امر به معروف را خشکانده ،این فقر نیست که فساد اداری می آورد و اخلاق را به مفسده می کشاند .این فقر نیست پدر را شرمنده ی خانواده می کند
آنگاه که اشرافیت اصالت یافت فقر مادی زشت می نماید ،آنگاه که مسئولین به داعیه ی نجات مردم بر منابع طبیعی و هر آنچه سرمایه ی مملکت است سایه ی نفوذ انداختند و سهم مردم به فراموشی سپرده شد، آنگاه که درو دیوار شهر پر شد از چهره ی عروسکهایی که خوب نقش علیحضرت اشرافیت را بازی می کنند ، آنگاه که سبک زندگی اشرافیت در انواع رسانه های دولتی و غیر دولتی مشق هر روز چشمان معصوم دختر ک گشت ،آنگاه که، آنان که نباید هم لقمه ی ماهواره شب را با زمزمه های تعبیر رویای خواننده ی لوس آنجلسی به صبح رساندند در اندیشه ی طلایی رانتی که فردا ارث پدریشان خواهد بود،آنگاه که تفکر ارباب منشی در تارو پود لباس خدمتگزاری ریشه دواند و کودکان یتیم در مسلخ بی حرمتی اربابان سر بریده شدند که مادرانشان هم کارگر بیگاری ارباب بودند ،فقر مادی شد مهر شرمندگی بر پیشانی.
آن هنگام که فاصله ی مردم با مسئولان چند طبقه که نه به ارتفاع برج های اشرافیت سر به فلک کشید و دیگر صدای آه و ناله های مستضعف به گوشتان نرسید فقر ،پای ثابت بیچاره گی مان شد
نامزد بزرگوار! آن هنگام که رسم خدمتگزاری و انجام وظیفه جایش را به برنده و بازنده ی سهم خواهی از قدرت و ثروت داد ،آن هنگام که از هرآنچه بود همه شد سهم آنهایی که رابطه داشتند ،آن زمان که حرص و ولع چشمان اربابان را پر کردو به بهانه ی رقابت بر سر کنکور های علمی بی عمل و بی حاصل مردم را نیزسر کار گذاشتند پدر، کشاورزی را به فراموشی سپردوشهری شد تا بشود رفتگر پسماندهای تفکر ارباب منشی ، تا پسرش در شهر کراوات بزند و دخترش به جای گلابتون دوزی سوهان ناخن بکشد آنگاه که لهجه ی پدر وصله ی ناجور شد فقیر شدیم .آن هنگام که مردانمان به بردگی صنعتی شدن غیر بومی رفتند و زنانمان به نیرنگ رنگهای آبرنگی معرفت یافتند به فساد مفتخر شدیم که اشرافی گری همین را می خواهد.
آنگاه که "مانور تجمل "کشاورزی مان ،دامپروری مان ،صنایع دستی مان ، معماریمان فرهنگمان را بلعید و غنای فهم و اندیشه جایش را به صنعت خودرو داد و مردانی که باید سر زمین خودشان آقایی می کردند شدند کارگر ارباب فقر آمد .
آن هنگام که به جای منطق توحیدی منطق بردگی شهوت گردن آویزمان شد ،نان از دلالی بردیم و آب از سفته بازی نوشیدیم فرهنگ کارو تلاش و ایثار مان فقیر شد.
آن زمان که به رسم "الناس علی دین ملوکهم" شخصیت ،فهم و حتی انسانیت مان را بر معیار مدرک گرایی مان سنجیدند ودر تفکرمان نخوت لیبرالیسم وزیدن گرفت معنویت مان فقیر شد .
آن هنگام که تقوا را با فضیلت مدنی به سبک سکولاریسم بخش کردند از درون تهی شدیم فقیر شدیم مارا به ریال و تومان و دلار دلخوش کرده اید و میراثمان را بلوکه می کنید و تهمت می زنید که فقیر هستیم !
ما را از فضل خداوند نا امیدی نیست که خداوند روزی همه ی مردمان را بی منت بر خوان نعمتش گسترانیده مارا از اربابانی که در کلام، لباس چوپان به تن دارند و در عمل مرکب اشرافیت می رانند نا امیدی حاصل است، آنهایی که عکس شهدا را زدند و عکسش عمل کردند آنانی که خودمان را ازخودمان گرفتند و سبک" هالیوود روسری به سر"را نقش برجسته ی زندگی نجابت زنانمان ساختند که نسل آینده را نیز به بیگاری ببرنداز آنان ناامیدی حاصل است،
آنان که بر ثروت عظیم این مردم پوشش فقر انداختند که چاره کم کردن هزینه ها نبود که ایران سرزمین قناعت است اگر شما مردم را به حال خود می گذاشتید! ثروتمان را به اندوخته ی صفرهای چند هزار میلیاردی بانکی تان می افزایید و می گویید فقر فساد می آورد !
که برخی هم به لطیفه گفتند که اسلام با کسب ثروت مخالف است که هزار البته اینطور نیست که اسلام با بلعیدن حق مردم مخالف است که علی (ع) ثروتمند ترین مرد زمانه ی خویش است که به رسم مسئولیت در حکومت اسلامی تمامی ثروت فراوانش را که از حفر چاه و ایجاد نخلستانایجاد شده صرف عدالت اجتماعی می سازد بی آزار و بی منت .
که خود را صاحب دنیا و عقبای مردم می دانید و شما سهم مردم را ازثروت و فقر معین می سازید و اعانه می دهید ؟!
آنچه تعارف بر نمی دارد اینکه مقبولیت ،مشروعیت و محبوبیت هریک از شما ارمغان اعتماد مردم است مردمی که خوب می فهمند و تشخیص می دهند واگر سکوت کرده اند در اندیشه ی نجابت و حیاء تمدن چند هزار ساله شان به سر می برند و شاید به برخی از شما نامزدهای محترم پوز خند می زنند که اینقدر مردمی را که بر سر سفره ی اهل بیت ارتزاق کرده اند را نمی شناسید !
بی تعارف! آنچه شیره ی جانمان را می مکد و عقده ی ناگشوده ی دلمان گشته است، سرطان سبک زندگی اشرافی گری است که باید جراحی شود حتی اگر در اندیشه ی شما نامزد بزرگوار خانه کرده باشد .