منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

زمرد یک برنامه ی خوب

منصوره صامتی |

اگر فرصت داشتید حدود هر شب  ساعت 9 ، برنامه" زمرد "  را نگاه کنید و ببینید . این برنامه توسط اندیشمند گرامی جناب علی درستکار در شبکه ی 4 اجرا می شود . مجالی است برای اندیشیدن ، برنامه ای که کمتر در رسانه ی ملی نمونه دارد . آنچه فهنیده می شود این برنانه قصد شفافیت دارد . 

  • منصوره صامتی

رسانه ملی

زمرد

نظرات  (۸)

آداب "جهاد روشنگری" :


«تبیین و روشنگری» کلید واژه‌هایی پر تکرار در بیانات ماه‌های اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی است. ایشان تبیین حقیقت را «مهم‌ترین وظیفه» و «عمده‌ی هدف انبیاء» می‌دانند، و معتقدند بدون تبیین و روشنگری، «قطعاً هیچ فکری و هیچ اندیشه‌ی متقنی، توفیق رواج و اعتقاد عمومی را پیدا نخواهد کرد»(۱۳۸۹/۰۴/۱۴)
چرا که ایجاد گفتمان و مطالبه عمومی و حرکت کشور به سمت اهداف اصلی نیز بدون روشنگری محقق نمی‌شود، زیرا «ما با ذهنها مواجهیم، با دلها مواجهیم؛ باید دلها قانع بشود. اگر دلها قانع نشد، بدنها به راه نمی‌افتد، جسم‌ها به‌کار نمی‌افتد»(۱۳۹۵/۰۴/۱۲)

روزگار حسّاس و پیچیده‌ای که در آن قرار داریم، اهمیّت روشنگری را بیش از هر زمان دیگری یادآور می‌شود؛ در دوره کنونی، نقشه دشمن علیه انقلابِ ملت ایران، «نفوذ» است؛ زیرا «از اینکه بتواند به نظام اسلامی ضربه‌ی اساسی وارد کند ناامید است، چون میداند در داخل به‌قدر کافی انگیزه و ایمان و صدق و آمادگی وجود دارد؛ امّا ناامید نیستند از اینکه بتوانند نفوذ کنند...
 میخواهند دلها را تسخیر کنند، میخواهند ذهنها را تغییر بدهند.»(۱۳۹۵/۰۳/۰۳)
و در مقابل این نقشه پیچیده و ابزارهای فراوان آن، وظیفه بزرگ تبیین، «بر دوش همه‌ی غمخواران ملّت ایران و غمخواران کشور است»(۱۳۹۵/۰۳/۰۳)
این روشنگری، نیز در واقع جهاد است. چراکه «جهاد فقط شمشیر گرفتن و جنگ کردن در میدان قتال نیست؛ جهاد شامل جهاد فکری، جهاد عملی، جهاد تبیینی و تبلیغی، و جهاد مالی است.»(۱۳۹۵/۰۲/۲۹)
 اما جهاد روشنگری همان‌قدر که اهمیت دارد، آداب مهمی نیز دارد که باید دلسوزان انقلاب و جهادگران این عرصه به آنها ملتزم باشند:


۱. آگاه‌سازی بدون ایجاد فتنه، فساد و دعوا
«شکلی که در آن فتنه و دعوا به‌وجود بیاید، مطلوب نیست. آن شکلی که برای مردم آگاهی به‌وجود بیاید، برای مسئولین تنبّه به راه‌حل‌ها به‌وجود بیاید [مطلوب است]... آن جور که موجب و موجد فساد باشد، نباید باشد... گاهی انسان یک حرفی را میزند اگرچه انتقادآمیز است، مسئولین می‌آیند تشکّر میکنند؛ برای خود ما مکرّر پیش آمده که مسئولین میگویند آقا این نکته‌ای که شما گفتید، کار ما را آسان کرد.»(۱۳۹۴/۱۲/۲۰)


۲. متقن، مستدل و بهنگام
«موضعی که میگیرید متقن و مستدل باشدکه نتوانند درباره‌اش خدشه کنند... بهنگام باشد. گاهی اوقات موضع‌گیری در یک مورد و یک چیزی، در یک وقت خوب است، [امّا] فردایش خوب نیست؛ یعنی بی‌فایده است یا گاهی هم مضر است؛ باید حواستان باشد بهنگام این کار را انجام بدهید.»(۱۳۹۵/۰۴/۱۲)


۳. دوری از جنجال، هیاهو و غرض‌ورزی
«اینکه مثلاً فرض کنید علیه برجام بروند جلوی مجلس شورای اسلامی اجتماع کنند، من فکر نمیکنم یک منطقی پشت سر این باشد؛ خب، حالا مگر نمایندگان مجلس چقدر فرصت دارند؟ اجتماعِ درست این است که شما یک سالنی اجاره کنید یا در اختیار بگیرید... دو نفر سه نفر با مطالعه‌ی قبلی بروند آنجا به‌طور استدلالی حرف بزنند...»(۱۳۹۵/۰۴/۱۲)
و «گاهی اوقات یک جماعتی، یک افرادی، جوان‌های احتمالاً صالح و مؤمنی با یک کسی مخالفند یا با یک جلسه‌ای مخالفند، بنا میکنند هیاهو کردن و جنجال کردن و شعار دادن؛ بنده با این کارها موافق نیستم. این هیچ فایده‌ای ندارد؛ این را من از قدیم به کسانی که در این کارها بودند، همواره سفارش کرده‌ام... این هیچ فایده‌ای ندارد. فایده در تبیین است، فایده در کار درست است، در کار هوشمندانه است؛ اینها است که فایده دارد. گاهی اوقات بعضی‌ها از روی اغراضی این کارها را میکنند، به پای بچّه‌های مؤمن و حزب‌اللهی می‌اندازند؛ حواستان به این هم باشد.»(۱۳۹۵/۰۳/۰۳)


۴. عمارگونه و بدون تعصب و تعلقات جناحی
«یکی از کارهای مهم نخبگان و خواص، تبیین است؛ حقائق را بدون تعصب روشن کنند؛ بدون حاکمیت تعلقات جناحی و گروهی و بر دل آن گوینده. اینها مضر است. جناح و اینها را باید کنار گذاشت، باید حقیقت را فهمید. در جنگ صفین یکی از کارهای مهم جناب عمار یاسر تبیین حقیقت بود.»(۱۳۸۸/۰۵/۰۵)


۵. استقامت و تکرار
«البتّه تداوم کاری لازم دارد، استقامت لازم دارد، درست گفتن لازم دارد، تکرار لازم دارد، ممکن است یک زمانی هم طول بکشد.»(۱۳۹۵/۰۴/۱۲)


۶. پرهیز از تهمت زدن
«روشنگریِ بدون اتّهام، بدون تهمت زدن، بدون مصداق معیّن کردن»(۱۳۹۴/۱۰/۱۴)


 آداب جهاد روشنگری 


«تبیین و روشنگری» کلید واژه‌هایی پر تکرار در بیانات ماه‌های اخیر رهبر معظم انقلاب اسلامی است. ایشان تبیین حقیقت را «مهم‌ترین وظیفه» و «عمده‌ی هدف انبیاء» می‌دانند، و معتقدند بدون تبیین و روشنگری، «قطعاً هیچ فکری و هیچ اندیشه‌ی متقنی، توفیق رواج و اعتقاد عمومی را پیدا نخواهد کرد»(۱۳۸۹/۰۴/۱۴)
اصولا ایجاد گفتمان و مطالبه عمومی و حرکت کشور به سمت اهداف اصلی نیز بدون روشنگری محقق نمی‌شود، زیرا «ما با ذهنها مواجهیم، با دلها مواجهیم؛ باید دلها قانع بشود. اگر دلها قانع نشد، بدنها به راه نمی‌افتد، جسم‌ها به‌کار نمی‌افتد»(۱۳۹۵/۰۴/۱۲)

روزگار حسّاس و پیچیده‌ای که در آن قرار داریم، اهمیّت روشنگری را بیش از هر زمان دیگری یادآور می‌شود ؛ 
در دوره کنونی، نقشه دشمن علیه انقلابِ ملت ایران، «نفوذ» است؛ زیرا «از اینکه بتواند به نظام اسلامی ضربه‌ی اساسی وارد کند ناامید است، چون میداند در داخل به‌قدر کافی انگیزه و ایمان و صدق و آمادگی وجود دارد؛ امّا ناامید نیستند از اینکه بتوانند نفوذ کنند... میخواهند دلها را تسخیر کنند، میخواهند ذهنها را تغییر بدهند.»(۱۳۹۵/۰۳/۰۳) 
و در مقابل این نقشه پیچیده و ابزارهای فراوان آن، وظیفه بزرگ تبیین، «بر دوش همه‌ی غمخواران ملّت ایران و غمخواران کشور است»(۱۳۹۵/۰۳/۰۳) 
این روشنگری، نیز در واقع جهاد است. چراکه «جهاد فقط شمشیر گرفتن و جنگ کردن در میدان قتال نیست؛ جهاد شامل جهاد فکری، جهاد عملی، جهاد تبیینی و تبلیغی، و جهاد مالی است.»(۱۳۹۵/۰۲/۲۹) 

اما "جهاد روشنگری"  همان‌قدر که اهمیت دارد، آداب مهمی نیز دارد که باید دلسوزان انقلاب و جهادگران این عرصه به آنها ملتزم باشند :


۱. آگاه‌سازی بدون ایجاد فتنه، فساد و دعوا
«شکلی که در آن فتنه و دعوا به‌وجود بیاید، مطلوب نیست. آن شکلی که برای مردم آگاهی به‌وجود بیاید، برای مسئولین تنبّه به راه‌حل‌ها به‌وجود بیاید [مطلوب است]... آن جور که موجب و موجد فساد باشد، نباید باشد... گاهی انسان یک حرفی را میزند اگرچه انتقادآمیز است، مسئولین می‌آیند تشکّر میکنند؛ برای خود ما مکرّر پیش آمده که مسئولین میگویند آقا این نکته‌ای که شما گفتید، کار ما را آسان کرد.»(۱۳۹۴/۱۲/۲۰)


۲. متقن، مستدل و بهنگام
«موضعی که میگیرید متقن و مستدل باشدکه نتوانند درباره‌اش خدشه کنند... بهنگام باشد. گاهی اوقات موضع‌گیری در یک مورد و یک چیزی، در یک وقت خوب است، [امّا] فردایش خوب نیست؛ یعنی بی‌فایده است یا گاهی هم مضر است؛ باید حواستان باشد بهنگام این کار را انجام بدهید.»(۱۳۹۵/۰۴/۱۲)


۳. دوری از جنجال، هیاهو و غرض‌ورزی
«اینکه مثلاً فرض کنید علیه برجام بروند جلوی مجلس شورای اسلامی اجتماع کنند، من فکر نمیکنم یک منطقی پشت سر این باشد؛ خب، حالا مگر نمایندگان مجلس چقدر فرصت دارند؟ اجتماعِ درست این است که شما یک سالنی اجاره کنید یا در اختیار بگیرید... دو نفر سه نفر با مطالعه‌ی قبلی بروند آنجا به‌طور استدلالی حرف بزنند...»(۱۳۹۵/۰۴/۱۲) 
و «گاهی اوقات یک جماعتی، یک افرادی، جوان‌های احتمالاً صالح و مؤمنی با یک کسی مخالفند یا با یک جلسه‌ای مخالفند، بنا میکنند هیاهو کردن و جنجال کردن و شعار دادن؛ بنده با این کارها موافق نیستم. این هیچ فایده‌ای ندارد؛ این را من از قدیم به کسانی که در این کارها بودند، همواره سفارش کرده‌ام... این هیچ فایده‌ای ندارد. فایده در تبیین است، فایده در کار درست است، در کار هوشمندانه است؛ اینها است که فایده دارد. گاهی اوقات بعضی‌ها از روی اغراضی این کارها را میکنند، به پای بچّه‌های مؤمن و حزب‌اللهی می‌اندازند؛ حواستان به این هم باشد.»(۱۳۹۵/۰۳/۰۳)


۴. عمارگونه و بدون تعصب و تعلقات جناحی
«یکی از کارهای مهم نخبگان و خواص، تبیین است؛ حقائق را بدون تعصب روشن کنند؛ بدون حاکمیت تعلقات جناحی و گروهی و بر دل آن گوینده. اینها مضر است. جناح و اینها را باید کنار گذاشت، باید حقیقت را فهمید. در جنگ صفین یکی از کارهای مهم جناب عمار یاسر تبیین حقیقت بود.»(۱۳۸۸/۰۵/۰۵)


۵. استقامت و تکرار
«البتّه تداوم کاری لازم دارد، استقامت لازم دارد، درست گفتن لازم دارد، تکرار لازم دارد، ممکن است یک زمانی هم طول بکشد.»(۱۳۹۵/۰۴/۱۲)


۶. پرهیز از تهمت زدن
«روشنگریِ بدون اتّهام، بدون تهمت زدن، بدون مصداق معیّن کردن»(۱۳۹۴/۱۰/۱۴)

نشریه یالثارات ، وابسته به انصار حزب الله در تازه تزین شماره خود ، هنرمندان شرکت کننده در جشن سینمایی حافظ را از مصادیق کلمه ی "دیوث" معرفی کرده است . 

اقدامی که واکنش هایی را به دنبال داشت ، از جمله : 

شهاب حسینی با به اشتراک گذاشتن عکس نشریه توهین آمیز یالثارات در صفحه ی اجتماعی خود نوشت : 
آقایان نه چندان محترم و مجهول الحال ! که با وقاحت تمام ، اقدام به چاپ مطلبی در شرمنامه خود کردید . پاسخ سوالتان ساده است . 
دستان شما شایسته ی حرمت قلم نیست . آن را زمین بگذارید و به همکیشان داعشی خود بپیوندید . براب آوردن نام هنر و هنرمندان این مرز و بوم ، دهان خود را آب بکشید که به هیچ عنوان صلاحیت اظهار نظر در مورد محبوبین دل مردم را ندارید . 
ننگ بر شما . 
شهاب حسینی 

اما بعد ؛ 
وقتی به کسی "دیوث" گفته می شود ، درواقع ما یک نسبت ناروایی را به کسی یا به کسانی می دهیم . 
در اینجا ، ما این نسبت را به جامعه ی هنرمندان داده ایم که دست بر قضا از شریف ترین و نجیب ترین اقشار جامعه به حساب می آیند . هرچند همیشه در بین هنرمندان همواره مسائلی بوده و هست ... ولی مگر در بین سایر اقشار جامعه ، ما دیگر مساله نداریم ؟؟ 

نسبت "دیوث" دادن به هنرمندان آن هم به خاطر حواشی جشن حافظ ، قطعا یک تهمت هست که موجب جاری شدن حد شرعی بر تهمت دهنده هم خواهد شد . به نظر من یالثارات در این قضیه تندروی کرده که مستحق سرزنش و ملامت است . 

اما سوال اینجاست که وقتی یک مرد ، راضی به این می شود که همسرش در مسابقه ی تبرج و خودنمایی و بی حجابی با سایر زنان و در مقابل دید دیگر مردان شرکت بکند ، چه اسمی می توان برای کار او گذاشت ؟؟ 
دیوث ؟ .. قطعا خیر . اما می شود او را متهم به بی غیرتی کرد ؟ .. بلی ! 

یا اینکه ما مردان تعریف غیرت را نمی دانیم و یا باید غیرت رو دوباره برای مان معنا کنند . 
غیرت به معنی تنگ نظر بودن نیست . غیرت به معنی محدود کردن زن نیست . غیرت به معنی بدبین بودن نسبت به زنان نیست . غیرت به معنی سخت گرفتن بر "ریاحین" ن خود نیست که "المره ریحانه" ... غیرت یعنی نهایت عشق یک مرد و حداعلای وفاداری او نسبت به یک زن.  
غیرت به این معنی است که از همسرت در هنگام حضور در اجتماع و جامعه ، همچون یک گوهر گرانقدر ، با شفقت و مهربانی ، با دلسوزی و خیرخواهی و ملاطفت و همراهی ، در مقابل "غیر" و "اغیار" مراقبت کنی تا مبادا کوچکترین آسیب و گزندی بدو رسد . 

اگر در این قضیه ما هنرمندان را "بی غیرت" ندانیم ، در پله ای پایین تر ، اقدام آنها ضمن هنجارشکنی (از منظر آسیب اجتماعی) ، قطعا مصداق لاابآلی و ولنگاری (از نگاه فرهنگی) خواهد بود . 

اما در مورد "حجاب" ؛ حجاب نص صریح آیات قرآن است و ما در اینجا به عنوان یک مسلمان فعلا بحثی در مورد آن نداریم . 

اما در اینجا ممکن است کسی بگوید : زندگی دیگران به خودشان مربوط است و چه و چه ..! 
خیر ؛ آنچه که تنها به خود فرد مربوط می شود ، گناهان خصوصی و فردی است که شخص در خفا و به دور از انظار دیگران انجام داده است و نه گناهان اجتماعی که تبعات و پیامدهای اجتماعی خانمانسوز هم دارند .  اگر دقت شود ، اصولا بی حجابی بدون حضور زن در اجتماع ، معنا و مفهومی ندارد . 

بهرحال به جناب حسینی باید گفت : اکر کار یالثارات زننده بود و دارای حد شرعی است ، کار همپالگان شما هم طبق قانون و همچنین شرع ، مستوجب تعزیر است . 
شما اگر نوع تفکر این نشریه را دگم و از نوع رادیکالیسم و متحجرانه می دانید ، نوع تفکر هنرمندان ما نیز ، خالی از مفاهیم لیبرالیسم فرهنگی و سکولاریسم دینی نیست . 
نکته ی تکمیلی و پایانی در بحث « لقمه ی حلال » اینکه ما اگر بپذیریم که بر اساس آیه « و ما خلقت الحن و الانس الا لیعبدون » هدف از آفرینش رسیدن به مقام « عبودیت » و « العبد » بودن در پرتوی عبادت الهی است ؛ 
و نیز اگر بپذیریم که بر اساس حدیث « الدعا مخ العباده » ( دعا یعنی خواندن پروردگار از روی اخلاص که در مقابل اجابت الهی را هم به همراه دارد ) دعا ، مغز عبادت است ؛ 
و بدانیم که در روایت آمده « هرگاه خواستی دعایت شنیده شود و به اجابت برسد ، لقمه ات را حلال کن » 
ما می توانیم به ارتباط « لقمه ی حلال » با « هدف از خلقت و آفرینش » پی ببریم  ؛
آنگاه دیگر به خود اجازه نداده به اموالی که متعلق به ما نیست و به درآمدی که حاصل دسترنج ما نیست و به بیت المال که امانت است در نزد ما ،  به این راحتی دست درازی نماییم .
 

یکی از دغدغه های صحیح در مواجهه با بیانات راهگشا و سخنان حکیمانه ی رهبر معظم انقلاب ، شیوه ی استفاده از آن ، در جهت تعمیق گفتمان رهبری به منظور "جریان سازی" در  فرهنگ عمومی جامعه می باشد .

عدم مواجهه ی صحیح با بیانات رهبری ، همواره به عنوان یک آسیب در میان مجموعه های فرهنگی انقلابی مطرح بوده ؛ به گونه ای که غالب محصولات و تولیدات رسانه ای و محتوای ارائه شده از جانب چنین مجامعی ، تنها به بازنشر بیانات معظم له اختصاص یافته است . [ و در مواردی تنها به ارزش افزده ی گرافیکی و تصویری بسنده شده است ! ]

واگویه ی صرف بیانات رهبر انقلاب در هر سخنرانی ، بدون تفهیم و تعمیق سخن  و رسیدن به کُنه ی آن ، و نیز  بدون پیگیری و تبدیل آن به "گفتمان عمومی" در جامعه ، خود به عاملی فزاینده در مجهور ماندن منویات رهبری عزیز _ که ترسیم کننده ی اهداف بلند انقلاب و تبیین کننده ی نقشه ی راه   می باشد_  تبدیل شده است ...

با همین نگاه ، نیم نگاهی می اندازیم به یکی از دغدغه های اخیر مقام معظم رهبری  .

نماز عید فطر امسال با حضور خیل عظیم نمازگزاران به امامت حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای برگزار شد که رهبر معظم انقلاب پس از اقامه ی نماز به ایراد خطابه پرداختند .


ایشان در خطبه ی دوم به موضوع  برداشت های "غیرمنصفانه" و "ظالمانه" و "حقوق های نجومی" می پردازند ، که گزیده ای از این بیانات رهبری در ادامه می آید .

« برداشت های نجومی هم [ از بعد فردی ] نامشروع و گناه است ؛ و هم [ از بعد اجتماعی ] خیانت به آرمان های انقلاب به شمار می آید .»

 
ایشان ضمن تاکید بر برگرداندن برداشت های نجومی و توصیه به عزل و برکنار کردن افراد به خاطر « عدم لیاقت » در قرار گرفتن در جایگاه خدمت و مسئولیت در نظام اسلامی و به محاکمه کشاندن و به مجازات رساندن افراد متخلف در این قضیه ، اضافه نمودند :

« نباید اجازه داد که دشمن از این قضیه که شامل عده ی کمی از مسئولین هم می شود _و همان عده ی کم آن هم ، البته زیاد است_ مستمسکی برای نظام اسلامی درست بکند . »

[ افراد و مسئولین چه در فضای مجازی و چه در رسانه ها در این قضیه باید با تکیه بر "واقعیت" ها  به دنبال "روشنگری" باشند ؛ ... نه با دامن زدن به "شایعه" ها ، به بهانه ی تخلّف عده ای معلوم الحال ،  به بدخواهان اجازه ی "فضاسازی" علیه نظام اسلامی و ارکان آن و مسئولان پاک دست و خدمتگزار آن را بدهند. ]


ایشان افزودند :
« با برداشت کنندگان نامشروع از بیت المال ، باید به شدت برخورد شود و اگر این مساله پیگیری نشود ، "اعتماد" مردم به نظام اسلامی سلب خواهد شد و این فاجعه ی بزرگی خواهد بود . »

[ برداشت های نجومی که مصداق دست درازی به بیت المال است ، همانطور که رهبری فرمودند "ظالمانه" و "غیرمنصفانه" است ؛ یعنی موضوعی است که مستقیما در مقابل "عدالت اجتماعی " قرار دارد .
شهید مطهری در کتاب "آینده انقلاب اسلامی" ص 91 می نویسند : اگر "عدالت" فراموش بشود و یا کمرنگ بشود ، انقلاب ما شکست می خورد ، چرا که ماهیت این انقلاب ، ماهیتی عدالتخواهانه بوده است .
به همین خاطر است که رهبری در ادامه ی سخنان خود می فرمایند : اگر این مساله (یعنی برخورد قانونی با ظالم و برخورد ریشه ای با ظلم ) پیگیری نشود ، اعتماد مردم _که بزرگترین پشتوانه ی نظام بعد از ایمان و نصرت الهی است_ از بین خواهد رفت .
کسانی که موضوع "فیش های حقوقی" را صرفا « جنجالی سیاسی » می دانند ! ..  چه پاسخی  برای سلب اعتماد مردم در این موضوع ، که رهبری آن را « فاجعه ی بزرگ » نامیده اند ، دارند ؟؟

موضوع فیش های حقوقی ، یک جنجال سیاسی مربوط به یک حزب یا جناح نیست و نباید اجازه داد که این چنین کودکانه  بازیچه ی دست عده ای از سیاسیون قرار بگیرد .  
این موضوع از جنس « آسیب شناسی » است که مسولان امر باید وجه همت خود را برای حلّ آن قرار بدهند .
البته باید این را هم گفت که اقتضای عدالت این نیست که به الغای همه ی تفاوت ها بین افراد و به نادیده انگاشتن استحقاق ها منجر شود که  آن  در جای خود محفوظ است. ]

 

در ادامه ، معظم له پدیده ی "اشرافی گری" و ترویج فرهنگ "اسراف" و مسابقه ی "تجمل" را عامل ایجاد چنین قضایایی دانسته و  فرمودند :
« در این صورت است ، که همه به دنبال آن هستند که طعمه ای به دست بیاورند و خود را از آن سیر کرده ، و شکم های خود را با این مال های "حرام" پر کنند . »

 

اما "مال حلال" چیست ؟؟ ... "مال حرام" کدام است ؟؟ و چه جایگاهی در آموزه های دینی دارد ؟؟*


مگر نه آن است که بنابر روایات ، مال حرام دارای اثر وضعی و تکوینی است که در طبیعت و سرشت آدمی تاثیر گذاشته به نحوی که تمام وجوه و شئونات انسان را در برگرفته و تاثیر مستقیم در سرنوشت او می گذارد .
همچنین مالی که از راه حلال و اصطلاحا از راه "عرق جبین" و  "کدّ یمین" آدمی به دست آمده باشد ، نیز دارای اثر تربیتی بر روح و روان آدمی بوده و  حتی بنا بر روایات ، موجبات غفران  گناهان و آمرزش الهی را فراهم می آورد و بدین سان « تلاش و کوشش برای کسب روزی حلال » از «سخت ترین کارها» و همردیف با «جهاد» از بالاترین عبادات شمرده شده که  تاثیر مستقیم بر سعادت و خوشبختی انسان ها دارد .
در حدیثی پیامبر (ص) ، انسانی را  که در جستجوی روزی حلال است تا رفاه خانواده اش را تامین کند و در این راه خود را به رنج و تعب می اندازد ، همچون مجاهدی در راه خدا دانسته اند و فرموده اند : الکاد علی عیاله ، کالمجاهد فی سبیل الله .

همه ی ما واقعه ی کربلا و چگونگی تاثیر مال حرام و حلال در تقسیم بندی صفوف حق و باطل را به خوبی می دانیم ؛ آنگاه که امام (ع) پس از اتمام حجت و ناامیدی از هدایت دشمنان ، خطاب به آنان فرمود که : "سخن (حق) من در شما اثر نمی گذارد ، چرا که شکم های خود را از مال حرام پر کرده اید" ( مال حرام ، بلاشک روح انسان را تیره و تار می سازد )
اما این موضوع (تاثیر غذای حلال و حرام)  ، موضوعی است که  ما گاه در هیاهوی زندگی های حقیرانه ی مادی و مسابقه ی بی پایان تجمل ،  بدان بی توجه می شویم .
دیری است که دیگر در فرهنگ عمومی و در ذهن های ما ، مفهوم "کمیّت" و مقدار مال ، بر مفهوم کیفیت (برکت داشتن مال )** غالب و چیره شده است ...

بی جهت نیست که در روایات ، عبادت هفتاد جزء دانسته شده که برترین آن ، "کسب روزی حلال" عنوان  شده است .  چرا که این تنها "مال حلال" است که در خود برکت و خاصیتی از "زایندگی" و "فراوانی" دارد .

یا الله ! یا ربّ ! یا حیّ یا قیّوم ! یا ذوالجلال و الاکرام ! اسئلک باسمک العظیم الاعظم ، ان ترزقنی رزقا "حلالا ، طیبا"  برحمتک الواسعه یا ارحم الراحمین .

 

« پائولین هانسون » بانوی سیاستمدار استرالیایی که خود از منتقدان و مخالفان ترویج غذای حلال ( طیّب) در این کشور بود ، پس از آنکه به طور اتفاقی از غذای حلال مسلمانان استفاده کرد ، از نظر خود برگشت و در اقدامی تعجب برانگیز به دین اسلام گروید !!

به گزارش ابنا :
« هانسون » که خود از برپاکنندگان کمپین مبارزه با اعطای مجوز تهیه و توزیع غذای حلال بود و اخیرا در انتخابات سنای استرالیا شرکت کرده و توانسته بود در این انتخابات پیروز شود ، به طور اتفاقی از فروشگاهی که در نزدیکی محل اقامت وی قرار داشت ، غذا تهیه کرده ،
 بدون آنکه از حلال بودن گوشت های مصرفی در این فروشگاه اطلاع داشته باشد .

وی پس از آنکه غذای حلال خود را تناول کرد ، متوجه حلال بودن گوشت مصرفی در غذا شده و در اقدامی تعجب برانگیز به دین اسلام گرویید .

یکی از سیاستمداران دیگر استرالیایی که در ایجاد کمپین مبارزه با غذای حلال با « هانسون » همکاری داشت ، اذعان نمود که این بانوی سیاستمدار استرالیایی ، پیش از آنکه اسلام را به عنوان دین خود برگزیند ، اخلاق تند و خشونت آمیزی داشت که پس از پذیرش اسلام ، دچار تغییر اساسی در اخلاق و رفتار شده و سراسر صلح و آرامش شده است ...
و این تنها تاثیر غذای پاک و طیّب است . "وانظروا الی طعامک" !  پس بنگر که "غذای حلال" چه تاثیر شگرفی می تواند بر روح و جان  آدمی داشته باشد ...  و در مقابل "غذای حرام" نیز .

 

برخی چه لقمه ها ، که گلوگیر می خورند
خوبان ولی به "شام" بلا ، تیر می خورند

اهل رفاه و بزم که در ناز و نعمت اند
کی غمگسار ملت و کی اهل خدمت اند ؟

دیروز خرده "کاسب تحریم" بوده اند
امروز نیز کاسب "تسلیم" و "ذلت" اند

سرمست از "حقوق نجومی" خویشتن
آخر چگونه در طلب حق ملت اند ؟

ای دوستان ! که در صف اول نشسته اید
مردم هنوز چشم به راه عدالت اند

این مردم صبور که در پای انقلاب
خون داده اند و اهل جهاد و رشادت اند

این مردم صبور که تحریم دشمنان
از ره نبردشان و هنوز اهل غیرت اند

آسان به کف نیامده این "عشق" و "اعتماد"
بر ریشه ی باورشان ، تیشه ای مباد

ای دوستان ! که در صف اول نشسته اید
اینک شما و "عهد عظیمی" که بسته اید

ناگفته ماند حرف بلندی که روشن است
"ایمان" مدافع است ، که این خاک ایمن است

این آتش فتاده به دنیا ، گواه ماست
جان "مدافعان حرم" ، جان پناه ماست

بنگر به شور و شوق جوانان ، به شهرها
جام شهادتی زده "برجام" "زهر" ها

با برق تیغ ، هیبت شب را شکسته ایم
حاشا که بشنود کسی ، از پا نشسته ایم !

ما را سر قمار ، به "دین" و "وطن" مباد
ما را سر "معامله" با "اهریمن" مباد

چشم طمع به چشمه ی خورشید بسته اند
دیگر بس است ، هرچه که "پیمان" شکسته اند

این "دست دوستی" که دراز است سوی مان
دست "دسیسه" است ، از این قوم بی گمان

در "راه عشق" ، تکیه به خود کی کنیم ما ؟؟
تکرار زخم های "احد" ، کی کنیم ما ؟!

« شمشیر از نیام ، چو رهبر کشیده ایم »
فریاد فتح ، از دل سنگر ، کشیده ایم ...


-----------------------------------------------------------------------------------
*
از پیغمبر اکرم (ص) منقول است که حضرت فرمودند : هرگاه روز قیامت فرا برسد ، بنده ای ، قدم از قدم برنمی دارد مگر اینکه از او درباره ی چهار چیز پرسیده می شود .

سوال اول : « عن عمره ، فیم افناه » سوال می شود در مدتی که در دنیا بودی ، عمرت را در چه راهی فنا کردی ؟؟ گوهر عمر را در چه راهی از دست دادی ؟؟
[ "مدیریت زمان" که امروزه در مباحث مربوط به "ارتباطات اجتماعی" در دنیای غرب از بحث های مهم و کلیدی به شمار می آید ، در اصل از آموزه های مورد تاکید دین  ، محسوب می شود که متاسفانه در فرهنگ عمومی ما ، چندان به آن بها داده نمی شود.
در حدیث است که مومن نسبت به "وقت" خود ، بسیار حریص و بخیل می باشد و آن را به آسانی با امور بیهوده ، هدر نمی دهد .
حضرت علی (ع) در آخرین وصایای خود ، مسلمانان را در پیروی از قرآن ، چنین سفارش می کنند:  "مبادا دیگران ، در عمل به دستورات قرآن ، از شما پیشی بگیرند."
امروزه می بینیم که "غرب" در مباحثی همچون "مدیریت زمان" و "رعایت نظم" _که از دستورات قرآنی است_ از ما مسلمانان به مراتب پیشی گرفته اند  که خود جای تامّل دارد . ]

سوال دوم : « و عن شبابه ، فیم ابلاه » نه تنها از سرتاسر عمر آدمی سوال می شود ، بلکه از بهار عمر که "جوانی" است هم ، به صورت ویژه پرسیده می شود .
سوال می شود که متاع گرانبهای جوانی را به چه قیمتی  فروختی ؟؟ جوانی خود را چگونه ذره ، ذره و به تدریج از دست دادی ؟؟ در چه راهی آن را فرسوده کردی ؟؟

سوال سوم : « و عما اکتسبه من این اکتسبه و فیم انفقه » که مورد نظر و مربوط به بحث ماست ، از بنده سوال می شود که هر مقدار مال که در دنیا به دست آوردی _چه کم و چه زیاد_ نخست از چه راهی به دست آوردی و و سپس در چه راهی خرج کردی ؟؟
[ اینگونه است که حضرت علی (ع) در مورد "مال دنیا" می فرمایند : "و فی حرامها ، عقاب ؛ فی حلالها ، حساب" !

درآمد و دارایی انسان اگر از راه "حرام" به دست آمده باشد که مستوجب "عقاب الهی" است و اگر از راه "حلال" حاصل شده باشد ، مشمول "حساب الهی" قرار می گیرد و انسان باید در هر دو مورد پاسخگو باشد . ]

و سوال چهارم : « و عن حبنا اهل البیت (ع) » از پیوند قلبی و دوستی با اهل بیت (ع) سوال می شود

آیا در نشئه ی دنیا ، به برقراری  پیوند قلبی با "هدف خلقت" که :  "لو لاک ، ما خلقت الافلاک" که پیامبر (ص) و اهل بیت او (ع) باشد ، اقدام نمودی  ؟؟ .. در دنیا آیا محبت اهل بیت (ع) را که نجات بخش تو از آتش دنیا بود ، در دل جای دادی ؟؟

.. البته آنچه از ناحیه ی معصوم (ع) آمده این است که "محبت" _که در مرتبه ی والاتر ،  از آن به "ولایت" تعبیر می شود_  بدون مطابقت در عمل با اهل بیت (ع) ، آن محبتی نیست که مورد نظر باشد و چنین محبتی ، بیشتر به "لاف محبت" شبیه می ماند تا محبت واقعی .

 

** برکت :
 
نکته ی مهمی که در بررسی نظام اقتصادی اسلام جلب توجه می کند ، آمیختگی آن با اخلاق و معنویت است . یکی از جلوه های بارز آمیختگی اقتصاد با معنویت آن است که هم درآمد و هم هزینه و مصرف ، هر دو دارای ضوابط اخلاقی است که بسیار فراتر از مقررات قانونی می باشد .

از نگاه اسلام ، همه ی درآمدها یکسان نیست ، همچنان که میزان بهره مندی از آنها هم برابر نیست . از این رو اسلام در این نظام ( نظام اقتصادی ) انسان را به رعایت ضوابط اخلاقی همچون راستگویی ، درستکاری ، عدالت ، انصاف ، امانت داری و پرداخت حقوق الهی از جمله خمس ، زکات و انفاق و سایر صدقات در کنار « تدبیر و تلاش » در امرار معاش توصیه کرده است چرا که رعایت  ضوابط اخلاقی به درآمدها « برکت » می دهد .

« برکت » از زیباترین نهادهای « اقتصاد معنوی » و « رزق و روزی حلال »  به شمار می آید که نقش مهمی در منظومه ی تعالیم دینی دارد .

آنچه در مورد درآمدهای آدمی مهم و اصیل است ، فایده و ثمره ای است که از آن می برد . چه بسا اموالی که به هزاران زحمت و مشقّت به دست می آیند ، اما بیهوده و یا کم فایده از دست می روند و یا گاهی حتی وبال گردن آدمی هم می شوند !

در آیات و روایات فراوانی تاکید شده است که در کنار تشدید فعالیت های اقتصادی و پرهیز از سستی و تنبلی ، باید با تحکیم روابط معنوی خود با خالق هستی که « رزّاق » اوست ، برکت را از خداوند مسئلت نمود .
برکت که به معنای « ثابت شدن سود مال » و « رشد و زیاد شدن » آن است ، تنها با ایمان و پرهیز از محرمّات در پرتوی « فعالیت های عالمانه و عاقلانه ی اقتصادی » به دست می آید ، و نه چیز دیگر .
این وعده ی قطعی پروردگار است که اکر « مردم سرزمینی ایمان آورند و تقوی پیشه کنند ، درهای برکت از آسمان و زمین بر روی آنان گشوده می شود . »

 



میگن لوگوی شبکه 4 عوض کردن خود مدیر شبکه 4 هم نفهمید!
《 در "دفتر زمانه" فتاد ، نامش از قلم   ***   هر ملتی که مردم صاحب قلم نداشت 》

ضمن عرض تبریک به مناسبت فرارسیدن چهاردهم تیر ماه ، روز "قلم" و گرامیداشت آن ،
در ادامه ی مطالب قبلی ، موضوع مورد بحث را از سر می گیریم .


گاهی این سوال مطرح می شود که چرا بودجه کشور برای حزب الله صرف می شود ؟؟ آیا این کار شرعا جایز است ؟؟ 

در جواب ابتدا باید به این پرسش پاسخ داد که موارد مصرف شرعی بیت المال (به عنوان بودجه و منابع مالی دولت) کدام است ؟ 

توجه به این مقدمه ، ما را به جواب این سوال رهنمون می سازد : 
نخست آنکه ما در فقه اسلامی مفهومی به نام "کشور" و مرزهای جغرافیایی نداریم . در حقوق بین الملل اسلامی ، آنچه مطرح است و مبنای فقهی هم دارد ، "دار الحرب" و در مقابل آن "دار الاسلام" است ؛ نه مرزهای عالم سیاست . 

نکته ی دوم این است که باید توجه نمود که بودجه ی عمومی کشور ، غالبا از طریق صنایع و معادن تامین می شود که این دو از منابع مالی حکومت به شمار آمده و "بیت المال مسلمین"  محسوب می شود . 
از لحاظ شرعی ، بیت المال باید در مصالح مسلمین ( و نه تنها هموطنان ) مصرف شود که موارد آن از جمله رفع فقر و گسترش عمران و آبادانی و .. به تصریح در قانون ذکر شده است . 
اما از مهمترین مصالح جامعه ی اسلامی که در اولویت همه ی مسائل و در درجه ی اول از اهمیت قرار دارد ، تامین "امنیت" شهروندان و  هموطنان است . 
یعنی در نگاه قانون ، "دولت" که در تعریف خود متشکل از "سرزمین" ، "جمعیت" ، "حکومت" و "حاکمیت" است ، وظیفه ی تامین امنیت آحاد جمعیت سرزمین خود را با اعمال حاکمیت به عهده دارد .  

با توجه به پیچیدگی و چندلایه گی مسائل امنیتی و درهم تنیدگی آن در دنیای کنونی ، گاهی تامین امنیت ، مستلزم و نیازمند تدابیر و سلسه اقداماتی خارج از مرزهای جغرافیایی یک سرزمین می باشد ؛ 
خصوصا در این برهه که وضعیت امروزی ما ، بی شباهت به "جنگ احزاب" در صدر اسلام نیست . همه ی دنیاپرستان و زورگویان عالم در مقابل جمهوری اسلامی صف آرایی کرده و از همه ی جوانب آن را مورد حمله ی خود قرار داده اند.  

درواقع مبارزه ی سرنوشت ساز و اجتناب ناپذیر ملت ایران با جبهه ی استکبار و پایداری در مقابل 37 سال دشمنی تمام عیار جبهه ی عظیم قدرت های مادی [ که از آن می توان به عنوان مهمترین موفقیت نظام شرافتمند و پرافتخار اسلامی نام برد ؛ آن هم در شرایطی که اخم یکی از این قدرت های مادی می تواند فلان حکومت پرمدعای پادشاهی در منطقه را به تعظیم و تسلیم وادارد . ] در این شرایط ، کار امنیتی اهمیتی بیش از پیش می یابد . 

وقتی که نظام سلطه با سردمداری آمریکا که تاریخچه ی آن با جرم و جنایت و خونریزی عجین شده است ، در آن سوی دنیا با بی پروایی و وقاحت هرچه تمام تر ، در هر نقطه ای از عالم که بخواهد ، به بهانه ی تامین امنیت شهروندان خود و در جهت تحقق اهداف پلید و منافع نامشروع خور ، به مداخله ی مستقیم نظامی پرداخته و همه جا را به خاک و خون می کشد ... 
آیا می توان چشم بر این واقعیت بست و مشمول این سخن ملامتگرانه از حضرت علی (ع) باشیم که فرمود : 
(نقل با مضمون) اگر با دشمن در خارج از مرزهای خود روبرو نشوی ، باید در خانه منتظر رویارویی با او شد ! 

با توجه به این نکات باید گفت که پرداخت بخشی از بودجه جاری کشور به جبهه ی مقاومت به معنی هدررفت و تلف کردن منابع مالی کشور به حساب نمی آید . 

اگر امروزه ایران در منطقه ی پرآشوب غرب آسیا ، از ثبات و آرامش کامل برخوردار است ، نتیجه ی همین اقداماتی است که تامین امنیت را در قدم اول در شناسایی و دفع تهدیدات در خارج از مرزها را تعریف و دنبال می کند ، نه در داخل مرزها . 
خط مقدم مبارزه با کفر و نفاق ، استکبار و صهیونیسم در قاموس ملت بزرگ ایران که خود از بزرگترین قربانی های تروریسم به شمار می آید ، چنین تعریفی دارد . 
هر تعریف خارج از آن ، یا با ساده انگاری چشم بر حقایق بستن است و یا از جانب عناصر سست ایمان و دارای گرایش های درونی به دشمن ، با سرسپردگی ، دل به خیانت آلودن . 

در این شرایط (تامین امنیت) دیگر رضایت افراد یک سرزمین ، ملاک تصمیم گیری نیست . اگر قرار بر اعتراض باشد که باید هم ، برای اعتراض و انتقاد و مطالبه گری ، همواره فضای باز گفتمانی ایجاد نمود ؛ اعتراض ما باید متوجه تضییع حقوق بیت المال در داخل کشور باشد . 

بودجه هدی هنگفتی که در چنبره ی عده ای منفعت طلبی و از خدا بی خبر و منکر معاد و قیامت ، همچون یک ارثیه ی خانوادگی گرفتار آمده و یا در جایی دیگر 
بعضا با سوء تدابیر و مدیریت ، فی المثل در جان فلان ورزش بی رمق تزریق می شود که همین بیت المال می بینیم که از جیب دلالان همان رشته ی ورزشی سرانجام سر ریز شده و می شود . 

جدا از بحث "امنیت" و راههای تامین آن که یک مقوله ی "حکومتی" است و در ساختار یک حاکمیت تعریف می شود ، در رابطه با این بحث می توان به وظیفه ی "انسانی" و "اسلامی" آحاد یک ملت فرهیخته و پیشرو همچون ملت ایران اشاره کرد که توسط حاکمیت در عرصه ی بین الملل متبلور می شود . 

در این راستا پیامبر اکرم (ص) در حدیثی می فرمایند : من سمع رجلا ینادی : یاللمسلمین ! فلم یجبه ، فلیس مسلم .
این حدیث که اشاره به وظیفه ی انسانی  دارد و وجدان های بیدار بشریت را در همه ی اعصار مخاطب خود قرار می دهد ، می فرماید : هرکس که صدای انسانی را بشنود که فریاد بزند : ای مسلمانان به دادم برسید ! و هرکس که این ندا را بشنود و پاسخ نگوید ، مسلمان نیست ! 

در حدیثی دیگر پیامبر (ص) می فرمایند : من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین ، فلیس بمسلم ! 
کسی که صبح کند در حالی که اهتمامی در رفه گرفتاری های دیگر مسلمانان نداشته باشد ، مسلمان نیست ! 

جالب است که در این دو حدیث شریف نبوی که اولی اشاره به "وظیفه در قبال آحاد انسانها" و دومی اشاره به "وظیفه ی اسلامی" و برادری مسلمانان در قبال هم دارد ، در هردو از لفظ "مسلمان نیست" استفاده کرده ، نه "مومن نیست" ! 
یعنی ما حتی به عنوان یک مسلمان ( کسی که شرایط حداقلی دین و در قدم اول تنها ظاهر و پوسته ی دین را پذیرفته است ) نمی توانیم نسبت به مظلوم از هر نژاد ، کیش ، آئین مذهب به عنوان عمل به وظیفه ی انسانی خود و همچنین نسبت به سایر مسلمانان که برادران دینی ما هستند ، به عنوان عمل به وظیفه ی اسلامی خود ، بی تفاوت باشیم . 

جدا از آنکه امت بزرگ اسلام و اهل آن و سرنوشت مورد وعده داده شده ی آن در قرآن و وحدت و یکپارچگی جهان اسلام و نیز آرمان بلند آن یعنی تحقق "تمدن نوین اسلامی" و همچنین "نوید موعود" و "ظهور منجی عالم" خود موضوعاتی است که به تنهایی دل هر انسان مسلمانی را به تپش وا می دارد . 
حضرت آیت الله خامنه ای در یکی از بیانات اخیر خود ، به تبیین مفهوم قرآنی "جهاد کبیر" و لزوم تبعیت نکردن از "دشمن" پرداخته اند . 

اما الزامات جهاد کبیر مطرح شده در بیانات 95/03/03 رهبر انقلاب چیست ؟ 
وظایف بزرگ ما در عرصه ی جهاد کبیر کدام است ؟ ... 

"تبیین" _ به معنی روشنگری و رساندن ذهن ها به اعماق حقایق و مسائل_ از مهمترین وظایفی است که در این برهه و بر همگان به انحای مختلف ، با توجه به وسعت دایره ی کلام و اثرگذاری آن بر مخاطب ، سنگینی می کند .
البته مسئولان ، نخبگان علمی ، فعالان فرهنگی و صاحبان اندیشه و قلم ، در این عرصه مسئولیتی مضاعف بر عهده دارند . 


در همین راستا و از باب "روشنگری" ،  قصد داریم به تحلیل خبری بپردازیم که به موضوع "مقاومت" بر می گردد . 

در هفته های اخیر ، همزمان با اجرای قانون آمریکایی "ممنوعیت تامین مالی بین المللی حزب الله" ، توسط مسئولان لبنانی ، که با هدف تحت فشار قرار دادن حزب الله از جهت مالی و ایجاد اختلاف سیاسی و تحریک افکار عمومی ، علیه مقاومت در داخل لبنان اجرا شد ،
رئیس بانک مرکزی این کشور ، از مسدود شدن 100 حساب مرتبط با حزب الله خبر داد . 

اما سید حسن نصرالله ، در سخنرانی که به مناسبت چهلم شهادت مصطفی بدرالدین ایراد می فرمود ، آبی بر آتش این فتنه ی آمریکایی ریخت و در مورد اقدام منافقانه و مزدورانه ی بانک مرکزی لبنان اعلام کرد : هرگونه اقدام از سوی بانک ها ، علیه حزب الله لبنان ، تاثیری بر این گروه نخواهد داشت . زیرا بودجه و همه ی امور مالی حزب الله ، از ایران می آید ، نه از طرف منابع داخلی لبنان. 

سخنانی که به خوبی نقشه ی آمریکایی و مزدوران لبنانی آن را ، نقش بر آب کرد و احساس غرور و پیروزی حاصل از این دسیسه ، در جهت ایجاد اختلاف و دودستگی در این کشور را به یاس و ناامیدی مبدل نمود. 

اما در ایران ؛ 
رسانه های فارسی زبان بیگانه به سردمداری BBC و دنباله های داخلی آنها ، به تکاپو افتادند تا با تمسک به همین گفته های "سید" ، با این حربه و شبهه ی نخ نما که با "وضع فقر و بیکاری و سایر مشکلات موجود در وطن ، چرا کمک مالی به خارج از کشور؟!" ... به اختلاف افکنی و جنگ روانی در بین ملت بزرگ و مردم شریف ایران بپردازند . 

ادعایی که خود آنها هم پاسخ آن را به خوبی می دانند . 
هرچند در مقابل این سوال ( چرا کمک ایران به حزب الله ؟ ) ، هیچ گاه از خود نمی پرسند : "چدا کمک آمریکا به اسرائیل ؟" .. 
اما از باب "روشنگری" و با توجه به اینکه روز جهانی "قدس" به عنوان "نماد مقاومت اسلامی " در مقابل استکبار و صهیونیسم را به تازگی سپری نموده ایم و به همین مناسبت ، به موضوع "مقاومت" و جایگاه آن در فقه حکومتی و نظام بین الملل اسلامی ، نگاهی دوباره می اندازیم .
 ادامه دارد ... 



ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">