منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات


تمامی عروسک‌های دنیا

یتیم می‌ماندند

اگر خدا

دختر را نمی‌آفرید‏



تمامی دخترکان دنیا، پیر می‌شدند

اگر فاصله‌ای میان عروسک‌ها و عروسی‌ها نبود‏

‏ و کودکی‌های نارس را زناشویی‌های زودهنگام، پایان می‌داد



تمامی گهواره‌ها، گور عروسک‌ها و آرزو‌ها می‌شدند

اگر گوش‌هایی که محتاج لالایی شنیدن هستند

از جیغ‌هایی پر می‌شدند که از حجله‌های ناخواسته و بدن‌های نابالغ، رهایی می‌یافتند



و چه خوب که این مرثیه برای تمامی کودکان و پایان تمامی کودکی ها نیست و تعداد ازدواج‌های سنین پائین و «عروسان کودک» به نسبت جمعیت کم است؛ هرچند همین تعداد اندک، ولی رو به افزایش،کافی است تا کودکان بی گناه بسیاری، رویای بزرگ شدن را کابوس ببینند و غزل ازدواج را، مرثیه‌ای شوم و سیاه بسرایند! ‏

 در دنیای امروزداستان ازدواج کودکان، در هرکجای دنیا که نوشته شود، قطعا یک داستان عاشقانه نیست. تراژدی غمناکی است که از هرطرفش بخوانید یکسر، تلخ و پرآسیب است! ‏

به گزارش ایندیپندنت، در سال 2011 میلادی حدود10 میلیون کودک در دنیا فقط به دلیل خواست پدران و مادران خود ازدواج کرده‌اند و این آمار تا پایان این دهه به 14میلیون ازدواج، خواهد رسید.

علت انتشار این آمار، قتل بی رحمانه مالا یوسف، دختر بی‌گناه پاکستانی است که توسط پدرش به ضرب گلوله، تنها به دلیل سرزدن از ازدواج کشته شد.

مقاله ایندیپندنت همچنین به وضعیت خاص کودکان امروز و ضعف جسمانی آنان به ویژه در قشر فقیر جامعه اشاره می‌کند و مرگ الهام آل عاصی (تبعه کشور‌های عربی) را به دلیل آماده نبودن برای روابط زناشویی مثال می‌زند.‏

روزنامه «واشنگتن پست» آمریکا در یکی از شماره‌های خود پرونده ازدواج دختران کم سن و سال را گشوده است و می‌نویسد: طبق آخرین آمار و گزارش‌ها، روزانه 25 هزار دختر زیر 18 سال در جهان ازدواج می‌کنند و کشور نیجریه در رأس این کشورها قرار دارد.

همین روزنامه، دلیل اصلی ازدواج‌های زودهنگام را بحران غذا و افزایش گرسنگی، می‌نویسد.‏

 خوشبختانه در این آمارجهانی، نامی از ایران نیست.اما برخی گزارشهای غیر رسمی حاکی از برخی ازدواجهای سنتی بین کودکان است که باید به این نکته توجه کرد تا از بروز پدیده ای اجتماعی جلوگیری به عمل آید. و در پایان به این سوالات پاسخ دهیم :

کودک کیست؟       کودکی چیست؟

چه کسی وکیل مدافع کودکان است؟

نظرات  (۸۷)

طوفان  اومد و کلی خسارت وارد شد  چند میلیارد  ، چند نفر کشته شدن ...دوباره دومینوی مقصر کیه شروع شد . از هر کی بپرسی میگه یکی دیگه مقصره ! 
کلا مثل اینکه اگر ایرانی باشی یعنی یکدنده هم هستی یکم به بحث هایی که تو همین پست شده توجه کنید بلاخره آقا میلاد قبول کرد که نظرش درست نیست !  نه قبول نکرد وقتی تو این فضای چند نفره کسی حرف کسی رو قبول نمی کنه  و هر کی دیگری رو مقصر می دونه خوب معلومه اون بالاها چه خبره ! واقعا اون بالا ها چه خبره !!! 
  • شهردار باغ
  • خیلی خوشحال شدم که در سلامتی هستین.


    نه الحمدالله اینجا به صورت جزئی بود .


    انگار پیش بینی هواشناسی در مورد مراغه کاملا درست بوده : باد شدید همراه با رعد وبرق ورگبار.


    صبح داشتم پیشخوان خبر شبکه خبر رو میدیم مجری برنامه مدیر پیش بینی هواشناسی را یه جوری در آمپاس گذاشت که بیچاره به تته پته افتاد.


    آقای مدیر حتی جرئت نکرد یه معذرت خواهی جزئی بکنه فقط به دفاع از سازمانش پرداخت.

    خانم صامتی واقعا چطوره که مسئولین ما این قدر بی ادب هستن که حتی یه عذرخواهی خشک وخالی هم نمیکنن؟


    چند وقت پیش کشتی غرق شده کره رو دیدن مسئولین وحتی رئیس جمهور شون چندین بار عذر خواهی کردن.

  • میلاد حمیدی
  • آقای شهردار باغ سلام
    به روانشاستون بگید بیایند و نظرات این پست را با پاسخ های بعدی بنده بخوانند.
    و اگر باز هم همان نظر را داشتند بروند مدرکشان را باطل کنند
    با سلام
    در گذشته دختران با مردان با بسیت سال اختلاف سنی هم ازدواج می کردند هیچ مشکلی هم پیش نمی آمد . مشکلاتی که امروز گریبانگیر جامعه ایران شده به جهت تغییر فرهنگ به صورت معلق و نا هماهنگ است بخش هایی فرهنگ مدرن بخشهایی فرهنگ سنتی و این دو مسیر گاهی موازیند و گاهی متقاطع و تاثیرات یکدیگر را خنثی می کنند . در گدذشته مادران دخترانود را از کودکی برای ازدواج در سن پایین تربیت می کردند و اگر دختر تا 18 سالگی ازدواج نکرده بود همه ی خانواده نگران بودند ولی الان تا 30 سالگی هم کسی نگران ازدواج دختران نیست ! 
    این نگاههای نا هماهنگ فرهنگی در بسیاری از کشورهای دنیا مشکلاتی را ایجاد کرده است نگاهی که نه سنتی است ، نه مردن .
    مطرح کردن موضوعات اینچنینی و بحث راجع به آن خیلی خوب است . موفق باشید 
    پاسخ:
    سلام و سپاس از همراهی شما
    سلام خانم صامتی عزیز امیدوارم بعد از طوفان وحشتناک دیروز حالتون خوب باشه همه چی به هم ریخته بود بهتره بگم معنی واقعیه همه چی رو هواست دیروز کاملا معلوم بود !  خاستم هم حالتونو بپرسم هم بگم که منتظر راهنماییتون هستم  خیلی مراقب خودتون باشید 
    پاسخ:
    سلام عزیزم خوبم متشکرم . بله طوفان دیروز مشکلات فراوانی ایجاد کرد و متاسفانه تلفات جانی هم داشتیم .قصد دارم برای شما نکات خاصی را در خصوص آنچه نوشتید ، بنویسم امیدوارم فرصتش به زودی ایجاد شود ..من رو از خودت بی خبر نگذارو در تصمیم گیریهای آینده با احتیاط عمل کن .
  • شهردار باغ
  • خانم صامتی عزیز سلامتین؟

    دیروز توفان اومده خدایی نکرده خسارتی ندیدن؟

    امروز هم مواظب باشین خیلی سخته 130km/h انگار یه هواپیما داره میاد طرفتون.

    پاسخ:
    سلام 
    متشکرم خوبم خوشبختانه برای بنده مشکلی پیش نیامد البته 5 ساعت در ترافیک بودم ! خسارتهای فراوانی ایجاد شد تهران کاملا بهم ریخته بود . امیدوارمامروز هم بخیر بگذرد . طوفان از مراغه هم عبور کرد ؟ 
    سلام .خانم صامتی شما با این مطالبی که می گذارید نشان داده اید که از هوش مناسبی برخوردار هستید .شما از اینکه بنده نوشته ام شاید من هم مقصرم فکر کرده اید که از اقوام یا مقصرین این واقعه هستم!!!!در ادامه متن نوشتم من مادر یا پدر....عسل ها زیادند وسعید ها ومحمد رضاها و... بسیار بیشتر. بقول شهید همت هر کس که گمراهی می رود شاید تقصیر ما دین داران هم باشد. شاید ما هم کوتاهی کردهایم .پسرهامان رابعضا گرگ ودخترانمان را بعضا میش بار اورده ایم .نمی دانم. ولی همه ما مقصریم .جامعه انسانی چون دانه های تسبیحند. ریسمان که پاره شود همه مقصرند وهمه باید تلاش کنند. در اسلام در سعادت وعقوبت همه با هم شریکند. امروز از بزرگی شنیدم کسی که بیش از ده سال نماز را رها کرده باشد کافر شده است چون اگر خدا را می شناسد پس چرا به دستورش عمل نمی کند. گفتند یک روز هم در نماز نخواندن نمی توان کاهلی کرد. کد دادند اگر دوست کاهل نماز دارید به او تذکر دهید وگرنه با او قطع ارتباط کنید. نماز ستون شیطان را می لرزاند.
    پاسخ:
    سلام همینطور است که می فرمایید همه ی ما به سهم خود مسولیم . متشکرم از همراهی شما 
  • شهردار باغ
  • سلام جناب حمیدی .
    میبینم که قصه ی من وشما همچنان ادامه داره.
    سوال های بی پایان و اشکالات بی جا.
    حالا میفهمم خانم صامتی رو که چرا در برخی
    موارد نظرات بنده رو تایید نمیکردن چون نمیخاستن
    کدورتی پیش بیاد.

    این آخرین نظرم در این رابطه باشماست داداش عزیزم.

    دیگه حوصله حرف زدن وسوال جواب رو
    ندارم اون هم از نوع شما رو.

    بحث داشتن روانشناس رو مطرح کردین.
    ایشون از دوستان نزدیک پدر هستن و
    از دوران راهنمایی مشاور وروانشناس بنده.
    در بسیاری از موارد که برای من چه در درس
    ونحوه درس خواندن و سخنرانی در جمع و.....
    مشکل پیش میاد منو راهنمایی میکنن ومشاوره میدن.

    فرمودین یعنی اینقد مهم بوده که رفتین ازشون پرسیدین.
    نه برادرم مهم نبوده ؛
    رفتته بودم پیششون که گفتم شما نظرتون راجب به
    فمنیست های اسلامی نظرتون چیه که گفتن برای چی میپرسی؟
    و من درباره شما گفتم.
    ایشون گفتن همین طور نمیشه در باره ایشون
    (یعنی شما) نظر داد وباید حضورا ببینم.
    گفتم که نمیشه که ببینیشون.وازشون خواهش کردم
    که نظرات شما در وبلاگ خودتون و خانم صامتی رو بخونن .
    ایشون قبول زحمت کردن وخوندن وگفتن احتمال
    ا شما دچار یه مشکل عاطفی راجب خانم ها شدین
    و گفتن این در 25 تا 30 سالگی حاد خواهد شد
    ودر افراد مختلف تفاوت سنی وجود داره
    وکم کم از بین خواهد رفت.
    واز من خواست که اینو به شما نگویم
    ولی چند روز بعد با اجازه خودشون تو نظرم گفتم
    با اینکه ایشان چندان موافق نبودن.

    برادرم گلم اگه این مشکل برای شما خیلی مهم نبود
    زیاد بهش توجه نمیکردین درحالی که شما از بین سخنان من
    در نظر قبلی فقط به این موضوع اشاره کردین تا
    به بقیه بفهم مونین که هیچ مشکلی نیست وهمه جا گل وبلبل هست.

    در اخر هم از شما برادر گلم میخام
    همین طور که من اصلا بهتون بی حرمتی
    نکردم شما هم همین طور باشید.
    من آنچه شرط بلاغت بود با تو گفتم خواه پند گیر خواه....

    پاینده و موفق باشی داداش گلم

    سلام خانم صامتی عزیز  امیدوارم حالتون خوب باشه ولی می دونم مثل همیشه سرتون خیلی شلوغه  می دونم حتی اگر خودتون هم از مشغله فرار کنید مشغله شما رو رها نمی کنه ! شوخی کردم لبخند روی لبهاتون بیاد و چهره ی مهربونتون مهربونتر بشه 
    خانم صامتی میخاستم چند سوال از عسل خانم داشته باشم چند راهنمایی هم از شما بگیرم ولی امروز ماجرایی رو دیدم که همه ی فکرم مشغول شده .
    رفته بودم برای خونه خرید کنم تو خیابون نزدیک خونه که رسیدم متوجه بوق های مکرر  پراید نقره ای رنگ شدم  خانم چادری و موجهی سرشو از پنجره ماشین بیرون آورد و به پراید دودی جلویی می گفت وایستا ببینم اون چرت و پرتا رو به کی می گفتی ؟
    چند کسبه اومدن بیرون چند نفرم از پشت پنجره متوجه سرو صدا شده بودند  پراید دودی رنگ ایستاد و مرد پیاده شد و گفت داشتم با موبلیلم صحبت می کردم باید از شما اجازه می گرفتم ؟ 
     خانم با عصبانیت گفت اون حرفای مستهجن و حتما به خواهرت می گفتی ؟! اگر راست می گی همین جا بمون تا پلیس بیاد به چه حقی  20 دقیقه است دنبال ماشینم میای و حرفای رکیک می زنی بی خجالت ؟
    خشکم زده بود ... جمله خانم که تموم شد مرد نشست تو ماشین و با سرعت رفت .
    دویدم جلو به خانمه بگم شمارشو بنویسین خانم . گفت نوشتم با 110 تماس گرفتم و شماره ماشینشو اعلام کردم ولی الان یک ربعه هنوز نیومدن خیلی عصبانی بود می گفت مرتیکه خجالت نمیکشه همینطور دنبال ماشینم میاد و بلند بلند حرفای رکیک می زنه اینا خانواده ندارن ...
    ظاهر خانم خیلی موجه بود دوباره با 110 تماس گرفت  مامور که اومد دنبال آثار درگیری می گشت و با یکی دو نفرم صحبت کرد ولی ما چیزی ندیده بودیم یا حرفای مردو نشنیده بودیم فقط همون یکی دو جمله و ناراحتی خانمو دیده بودیم به پلیس گفتیم و اونام گزارش نوشتن . خانم چادری از پلیس طریقه ی پیگیری و پرسید پلیس با تعجب گفت خانم چه توقعاتی دارید اینطوری باشه کل کشور و باید ببریم دادگاه ! خانمم عصبانی می گفت پس انقدر از حقوق شهروندی حرف نزنید مانور امنیت ندید وقتی یک زن محجبه حتی تو ماشین خودش امنیت نداره  
    چند دقیقه بعدشم همه رفتن ولی خانم صامتی تا حالا برای منم ازین اتفاق ها افتاده حرفایی شنیدم که روم نمیشه بگم اصلا انگار تازگی ها چادری ها بیشتر اذیت میشن حالا یکی مثل من که ماشینم ندارم باید چکار کنم البته حاج آقا لطف می کنن گاهی ماشین و برای من میزارن ولی کلا خیلی فکرم مشغول شده آخه جالبش اینجاست که اصلا روت نمیشه این حرفا رو به کسی بگی . اگر من جای اون خانم بودم لال می شدم اصلا نمیتونستم حرف بزنم به نظرتون باید چکار کرد ؟ 
    پاسخ:
    سلام 
    حسنای عزیز چاره ی کار فرهنگ سازی است . فرهنگ تفریح کردن شادی کردن ، ورزش کردن ، تخلیه ی انرژی های منفی . انجام بسیاری از کارها مفید فایده است از جمله پیگیری های قانونی و از همه مهمتر ایجاد حساسیت عمومی . اگر فرصت شد توضیح بیشتری خواهم داد .دوستان پارادوکس همامیدوارم در این بحث همراهی کنند .
  • میلاد حمیدی
  • سلام
    جناب شهردار باغ اول اینکه شما روانشناس دارید برای من جای سوال هست که چه لزومی داره روانشناس داشته باشید؟ در ثانی انقدر براتون مهم بوده که که برید و برای من ازش سوال کنید؟ و دیگر اینکه به نظر من روانشناستون رو عوض کنید و بگید مدرکشو بذاره لب کوزه آبشو بخوره به نظر من!
    خلا عاطفی؟!
    اتفاقی که برای من افتاده دیگه از ازدست دادن یک عزیز که خدای نکرده سخت تر نبوده!؟ به نظر من زیادی بزرگش کردید!
    در ثانی اون دکتر بر اساس تعاریف شما نظر داده و اگر تجربه داشت بدون دیدن یک فرد راجب شخصیت اون نظر نمی داد!
    اگر اینطور ی که شما می گید بود الان همه آدمهای دنیا دچار خلا عاطفی بودن چون بالاخره هر انسانی در زندگیش ممکنه یک یا چند بار شکست های شدید و یا جزیی رو تجربه کنه و ممکنه به بعضی از اهداف خودش نرسه!
    اصلا مطلوب و به جا نیست که یک چیز رو آتو کنن و برای به انزوا کشیدن طرف مقابل از شکست ها ی اون آدم استفاده کنن و به خاطرش تمام زندگی فرد رو تحت تاثیر قرار بدن!
    اگر اینطوری بود هر کس در زندگی شکست میخورد باید می گفتن یک خلا پیدا کرده و باید بازنشسته بشه!!!
    این که نشد منطق!
    من خدا رو شکر کلی موفقیت در زندگی خودم به دست آوردم و کلی دوست دارم. کلی چیز بلدم و از آنچه خدا به من داده راضی هستم.
    بابت چیزهایی هم که بهم نداده تلاش می کنم و اگر خدا بخواد به دستشون میارم. اگر هم نشه یا تلاشم کافی نبوده یا خدا نخواسته و بعضی چیزها هم تقدیر هست و نباید براش غمدار شد.
    من کسی رو دوست داشتم و بهش نرسیدم. اما باز دارم تلاش می کنم پیداش کنم و اگر بشه بهش برسم.
    احساس خلا نمی کنم. و فکر نمی کنم چیزهایی که گفتم بشه هیچ رقمه به این جریان ربطش داد!
  • سجاد غلامی
  • السلام علیک یا حجه الله وابن حجته
    السلام علیک یا قتیل الله و ابن قتیله
    السلام علیک یا ثارالله و ابن ثاره
    السلام علیک یا وتر الموتور فی السموات و الارض 

    فردا گلی می شکفد که گل ها به پیشواز آمدنش پرپر می شوند ، درخت ها مقدمش را سجده می کنند ، کوه ها سر بر آستان او می گذارند و دریاها وام دار زلال چشمانش می شوند . 
    فردا گلی می شکفد که ابرها را به باران دعوت می کند ، باران را به زمین تشنه می فشاند و گل ها را می رویاند . 

    سلام بر حسین (علیه آلاف تحیه و السلام) . 
    سلام بر تو ای سالار شهیدان .
    سلام بر تو ای میوه ی زندگی فاطمه (س) و علی (ع) .

    سالروز میلاد با سعادت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) و روز پاسدار را به همه ی شما پارادوکسی های عزیز و همچنین به شما خانم صامتی تبریک و تهنیت می گویم .
    پاسخ:
    سپاس
  • شهردار باغ
  • خانم صامتی ودوستان منتظر نظر دادن وحضورتان در آخرین مطلب وبلاگ باغ شهر هستم.


    آخرین پست


    مدیر وبلاگ باغ شهر علی مهدویان

    پاسخ:
    حتما جناب مهدویان
    حضرت امام صادق (ع) می فرمایند:" در دوره آخرالزمان، بعضی از مردان از راه فساد زنان درآمد کسب میکنند" بنگاه سرمایه داری عظیم در حال حاضر که به خرید وفروش زنان می پردازند مویدی بر این مطلب است.
  • شهردار باغ

  • برادر بزرگوارم جناب حمیدی دیشب بنده شب کار بودم و صبح هم خوابم میومد
    هم حوصله حرف زدن وتایپ رو نداشتم و گذاشتم تا وقتی بیخوابیم ازبین رفت
    و سر حوصله اومدم براتون جوابیه بنویسم.

    جناب حمیدی عزیز در ابتدا بگم که من علی هستم و
    اگه راحت ترید میتونید با این اسم منو یاد کنید.

    جناب حمیدی عزیز شما بهتر ازمن میدانید که الان در فضای مجازی هستیم ؛
    فضایی که هیچ کس نمیخاهد هویت واقعی اش فاش شود و صد البته هم این
    بهترین راه برای در امان ماندن از آسیب های فضای سایبر هستش پس چون
    در این فضا هویت ها هم مجازیند دوستی و دشمنی حقیقی هم وجود ندارد.
    دوستی و دشمنی زمانی تحقق پیدا میکند که انسان در فضای حقیقی باشد و
    چون الان نه من شما را میبینم ونه شما من را ؛هیچ کدام هم در مورد یکدیگر
    قاطع نمیتوانیم حرف بزنیم مگر در موارد اندک همچون بانوی این وبلاگ که
    شخصی معلوم هویه هستن والبته اگر ایشون هم به درستی گفته باشند که شخص خانم صامتی هستن.

    برادر گلم شما هیچ گاه بنده حقیر را با خودتان در سن و سال من یک جا مقایسه
    نکنین چون قابلیت هایی که شما داشتین رو من ندارم وفکر نکنم تا 7 سال آینده
    داشته باشم همچون شوق شما برای ازدواج در سن کم که من هیچ گاه از کنار
    این موضوع نیز عبور نخواهم کرد.

    فکر میکنم برای شما وبقیه دوستان مشتبه شده که منو اهل مراغه میدونین
    وبارها این شهر وشهروندهاشو رو به خاطر بنده کوچیک فرض میکنین.

    من وخانواده ام حدود 3سال هست که به این شهر زیبا و بهشتی تشریف
    آوردین بعد از بازنشستگی پدرم از شغل کارمندی .
    پدرم خیلی دوست داشت پس از بازنشستگی یک شرکت کوچک در زمینه
    عسل داشته باشه و وچون این منطقه عسل خوش طعمی و با کیفیتی روتولید میکنه،
    در اینجا هم خونه ای خریدو کارگاه رو به همراهی عمویم ساخت ولی دفتر مرکزی در تهران باقی است و
    همچنین خانه مان در تهران.
    ایشون من وبقیه فرزندانش و مادرم را برای زندگی در هر جا ی کشور آزاد گذاشت
    وچون من در سن تحصیل بودم و در این شهر بسیار راحت میتوانستم از مدارس نمونه
    و تیزهوشان مراغه عزیز بهره مند شوم به اینجا آمدم وشهروند مراغه زیبا شدم.
    درحالی که برادر وخواهرم در خانه تهرانمان هستند و در دفتر مرکزی فعالیت میکنن.
    بنده هم به وطورمعمول تابستان ها وایام تعطیل به پیش انها میروم و به جز ایام تحصیل در تهران هستم.
    وپدرم چون مزرعه عسلشان اینجا در این شهر هست بنده مجبورم برای حسابرسی و
    بررسی فاکتورها برخی شبها در کارگاه بمانم و به اصطلاح حسابداری وانبار داری کنم.ودیشب هم چنین شبی بود.

    فکر میکنم که به این اندازه دانستن از زندگی شخصیم برایتان کفایت میکند که
    بدانید من در این شهرزیبا به نسبت کوچکتر از تهران محصور ومهجور نیستم ومرتجع بار نیومدم.
    گرچه میدانم افرادی که در شهرهای بزرگ زندگی میکنن هیچ گاه خود را در قیاس با افراد در شهر
    های کوچک قرار نمیدهند و همواره خودرا بزرگ میبینند وتکبر وغرور بیجا دارن که من هم در اوایل حضورم
    در این شهر به همین صورت بودم ولی وقتی با این مردمان زندگی میکنی
    میفهمی که شعورشان بسیار بیشتر از من وشماست که بیشتر عمرمان را
    در شهری بزرگ و پر از امکانات همچون تهران گذرانده ایم.

    جناب حمیدی عزیز شما در مطالب قبلی ونظراتتان فرمودید که در کشورهای زیادی
    همچون سوریه ولبنان و..... بودید ودر طرح های که دولت جمهوری اسلامی در آن کشور ها
    داشته اند مشارکت کرده اید پس بیشتر صاحب اندیشه اید و بیشتر میدانید؟!!
    بله داداش گلم این درسته که وقتی آدمی بیشتر سفر میکنه بر دیده هاش افزوده میشه ولی این به این معنی
    نیس که دانش بیشتری به دست میاره.
    بنده قبلاهم اشاره کردم که به آسیای جنوب شرقی سفر کرده ام و وکانادا و ترکیه و
    چندتا از شیخ نشین هارو دیده ام ولی به نظرتان من دانشم زیاد تر شده؟؟
    بلکه اصلا من خیلی پشیمانم از پول هایی که صرف این سفر ها شد چون
    اگه در جای دیگری سرمایه گذاری میکردم بیشتر بر تجربیاتم افزوده میشد.

    برادر گلم که در میان تمام اعضای نظردهنده در اینجا بیشتر دوستت دارم
    ودلیلش هم پافشاری برسخنت وساده گویی هست که بر هر طریقی میخواهی سخنت که
    شاید اشتباه باشد را به تایید دیگران برسانی،
    {من از اینجور آدم ها خوشم میاد و دوستشان دارم چون کوشا هستند و تلاشگر}
    باید برات بگویم که درست است که از من بزرگتریت ولی چون در سن من شکست خورده اید و
    بهتر است بگویم که دچار یک خلع عاطفی و کاستی اجتماعی شده اید و
    چون این سن حساس است وآدمی بیشتر احساسات وافکارش شکل میگرد در این سن؛
    شما دچار یک نوع انفعال در شخصیت شده اید.
    بنده از روانشناسم در مورد افرادی همچون شما پرسیدم ایشون به بنده گفتن
    که شما دچار یک نوع خلع وشکست هستید وهمچنین اشاره کردن که درسن 25 تا 30 سالگی تاثیراش بیشتر میشود.
    {البته روانشناس بنده مرد هستن}
    من وقتی اون نظرم رو درباره شکست شما مینوشتم پیرو همین حرفای جناب روانشناس بود
    ومن اصلا نظرات شما رو که بعدا مشاهده کردم رو تا لحظه نوشتنم ندیده بودم.
    .
    در آخر هم باید بگم ازهمه عذر میخام که زیاد نوشتم چون خودم زیاد نوشتن رو دوست ندارم و
    پرحرفی رو نمیپسندم ولی این آقای حمیدی آدم رو معتاد نوشتن میکنند.

    برادرم دوستت دارم ولی دوستی مجازی.

    تا الان همه نوشته هام با فکر باز بوده و همچنین بعد ها هم سعی میکنم سخن شما بزرگوار رو سرلوحه کنم وبا دید بازتر بنویسم.

    از خدا هم میخام هیچ گاه من رو دچار افکار شما نکنه.


  • میلاد حمیدی
  • بعلاوه ذکر کنم جناب غلامی مادر و پدر خوب دلیل بر خوب بودن فرزند نمی شود. من خیلی از محجبه ها را می شناسم که بخاطر شرایط خانوادگی حجاب دارند و آرزوی بی حجابی در سر می پرورانند و یا در غیاب پدر و مادر خود آب ندارند و شناگران ماهری هستند. از این دسته از دختران کم ندیدم.خیلی از چادری ها و محجبه ها را هم می شناسم از روح فمینیستی و تنفر از مردان حجاب دارند. انقدر از مردان تنفر دارند که با حجاب می خواهند مردان را محروم کنند به قول خودشان!
    شاید از بین چادری های امروز جامعه ما که شاید 10 درصد جامعه را هم تشکیل ندهند تنها و تنها یک درصد آنها به معنای واقعی کلمه حجاب را قبول داشته باشند.
    من خودم خانواده مذهبی را می شناسم که دختر بزرگش را باحجاب حفظ کرد اما مادرش در نتیجه آموزشهای مشاور مدرسه دختر کوچکش را بی حجاب رها کرده است و طی یک دعوا و مشاجره اساسی با شوهر و تهدید و ارعاب دختر کوچکش را آزاد گذشته است که خودش انتخاب کند و انتخاب دختر هم یک شال 10 سانتی است که همیشه آویزان گردن اوست
  • میلاد حمیدی
  • این مطلب من در الف بود که عرض کردم. فکر کنم یادم رفت لینکشو بذارم

    http://alef.ir/vdceop8wzjh8wfi.b9bj.html?226791
  • میلاد حمیدی
  • جناب غلامی
    اگر از نوشته های من چنین برداشت کردید که من مسئولیت را از دوش مردان بر میدارم سخت در اشتباهید.
    مطمئنا بسیاری از این مشکلات بر می گردد به اشتباهات مردان. قدرت و قبضه قدرت در دنیا هنوز در دست مردان است و صد البته از فعالان حقوق زن و تا خود همسران من و شما بدون شک اکنون بازیچه آن مردها هستند.
    عنان زنان عملا دست آن مردهاست نه دست من و شما!
    منظور من این بود که من و شما اینجا نقش مدیران بی اختیار را داریم. چرا که هم از طریق فرهنگی و هم از طریق قانونی حقوق ما از ما گرفته شده است و زنان علاوه بر حقوق شرعی خود از حقوق سکولار و غربی هم برخوردارند!
    آقای غلامی چند ده ان جی اوی زنان دارند حقوق برابر را بدون وظایف برابر با در جای خود نگاه داشتن حقوق اسلامی زن برای زنان تبلیغ می کنند. در دانشگاه ها و محیط های مختلف و نشریات زنان دارند مدام به آنها آموزش می دهند. چند ده سایت در زمینه زنان و حقوق زنان فعال هستند. اینها تمام حقوق مردان را طالبانی می دانند. تمام چیزهایی که شما اشاره کردید 1400 ساله و طالبانی می دانند. برای مردی که میخواهد از اشتغال زنش جلوگیری کند هیچ شانسی وجود ندارد. امروزه دادگاه ها خیانت جنسی زنان را سرپوش می گذارند و ماستمالی می کنند بخاطر اینکه از تبعات بین المللی و کمپین های بین المللی می ترسند.
    به نظر من در احادیثی که شما ذکر کردید منظور از مردان معنای عام آن است نه معنای خاص آن.چون مسلما من و شما که دوست نداریم سر در گرو زنان بگذاریم! حتی مردان پست و هوسباز هم مطمئنا حاضر نیستند!
    منظور از مردان منظور همان سردمداران مازوخیستی است که برای منافع خودشان از کیسه من و شما حاتم بخشی می کنند.
    و بخدا اگر این حرفهایی که من میزنم از کینه و عداوت با زنان باشد. قرآن مرا نابود کند اگر این حرفها از کینه و عداوت با زنان باشد.
    منظور من این است که بعنوان یک مرد، یک مدیر، یک مسئول باید دارای اختیاراتی باشی تا بتوانی وظایفت را به نحو احسن انجام دهی!
    آقای غلامی امروز کار مردانی مثل من و شما خیلی سخت است. باید با یک سیاستی رفتار کنیم تا ریاستمان نصفه و نیمه سر جایش باشد، محکوم به طالبانی بودن و متحجر بودن و شکاک و بد دل بودن نشویم!
    زن را راضی نگه داریم! از هر لحاظ باید او را ساپورت کنیم و همیشه همه انگشت ها به سمت ما باشد که هر خللی در زندگی پدید آمد تو مسئولی!
    خوب این وسط مردانی هم هستند که بی غیرتی می کنند و از زیر مسئولیت شانه خالی می کنند!

    در جامعه امروز بسیاری از پسران از زیر بار مسولیت تشکیل خانواده فرار میکنند و وقتی مرد که نان آور خانواده است این کار را نکند زنان در اشغال موقعیتهای کاری تا جایی پیش می روند که عرصه بر مردان تنگ خواهد شد. خیلی از پسرانی که با دختران بد هیبت بزرگتر از خود ازدواج می کنند  و در زندگی آنها رول زن و مرد عوض می شود از این قماش هستند!
     
     "آن کس که نان خورانِ (عائله) خود را تأمین نکند، ملعون است، ملعون  (کافی: ج4 ص 12 ح9 )"

    حرف شما را قبول دارم.اما معتقدم این نتیجه سیستم غلط آموزشی است. که دختران را مرد بار آورده و مردان را زن !

    و نتیجه حاتم بخشی های مردان احمقی که خودشان را نماینده مردم می دانند اما برای رای جمع کردن همسو با شعار مخرب و احمقانه جهانی برابری زن و مرد را فریاد می کشند@!
    آن هم نه برابری در مسئولیت و وظیفه به صورت توام بلکه به مراتب پست تر از غرب، یعنی برابری در حقوق با مردان  و بی مسئولیتی زنان!

    این یکی از مطالب من است که سایت الف منتشر کرده و البته من خودم پیشنهاد آن را ندادم از وبلاگ بنده برداشته شده است!
    مطلبم را در آن مطرح کردم.


  • سجاد غلامی
  • علیرغم میل باطنی و با علم به بی فایده بودن ادامه این بحث ، نکاتی را یادآور می شوم .
    جناب حمیدی ! در خلال بحث ، خانم صامتی به نکته بسیار دقیق و خوبی اشاره کردند . انتظار می رفت که این نکته از جانب شما مورد توجه قرار بگیرد و به آن پاسخی درخور بدهید . 
    اما ادامه این بحث ؛ می دانید که در کتب معتبر روایی ما ، در مجموعه ای از احادیث و روایات که تعداد آنها به یک یا دو مورد هم محدود نمی شود ، از زبان معصوم (ع) به اوضاع نا به سامان [ فرهنگی و اجتماعی ] آخرالزمان اشاره هایی گویا و صریح شده است . 
    آنچه که از دورنمای این احادیث و روایات به دست می آید این است که در آخرالزمان [ که می تواند زمان حاضر ما هم باشد ] چه از جانب زنان و چه از جانب مردان ، انحرافات فکری و رفتاری بروز و ظهور می یابد که کیان خانواده ها و جوامع را مورد تهدید قرار می دهد . 
    در یکی از این احادیث ، مسئولیت اوضاع نابسامان فرهنگی و اجتماعی جامعه را مستقیما متوجه جنس مرد می داند و زبان به نکوهش و سرزنش مردان می گشاید و او را مسئول بخشی از انحرافاتی می داند که در جامعه از سوی زنان فراگیر شده است . 
    حدیث این است : در آخرالزمان ، مردان در همه ی کارها ( که در اینجا مراد انحرافات فکری و رفتاری زنان است ) عنان و اختیار خود را به زنان می دهند . وای بر این مردان ! وای بر این مردان !
    این حدیث و احادیث مشابه ی آن ، نه اینکه مردان را از انحرافات فکری و رفتاری مصون و مبری بداند ؛ بلکه مسئولیت زنان را متوجه مردان می داند . 
    نظر شما راجع به این دسته از احادیث و روایات چیست ؟ آیا بازهم با وجود چنین احادیثی ، مسئولیت زنان را بیشتر از مردان می دانید ؟! 
    به عنوان مثال به پدیده ی شوم بدحجابی و بی حجابی ، تبرج و خودنمایی که یک انحراف فکری و رفتاری در زنان است ، بنگرید . به نظر شما در این مورد ، اگر پدری شرافتمند و همسری فهمیده و غیرتمند و برادرانی دردمند در کنار چنین بانویی باشند ، آیا بازهم ما شاهد چنین رفتار نابه هنجاری از جانب آن زن خواهیم بود ؟؟ 
    چرا با فرافکنی در تلاشید که مسئولیت را از دوش مردان بردارید ؟! 
    توجه شود که کوتاه آمدن مردان در این مورد و موارد دیگر ، هر دلیلی که می خواهد داشته باشد ( که شاید به نظر شما اصلی ترین دلیل آن هم وجود تعالیم فمینیست ها باشد ) باز هم منافی مسئولیت مردان در قبال زنان نخواهد بود و کماکان این مسئولیت و مطالبه ی آن ، بر دوش مردان به عنوان پدران ، همسران و برادران که عناصر یک خانواده ی اصیل و با اصل و نسب را تشکیل می دهد ، خواهد ماند .
    پاسخ:
    در پست ماهواره بی رو دربایستی اگر درست به یاد داشته باشم کاربر دختر ایرانی اوضاع و احوال زندگیش بعد از داشتن ماهواره رو توضیح داد و نوشته بود از وقتی ماهواره داریم پدرم دیگه گیر نمیده و خوش تیپ شده حتی تو مهمونی اجازه دارم با مانتو برقصم و پدرم هم همراهی می کند ! و از احوال خوشایند مادرش و غذاهای بهتری که می پخت گفته بود .
    جناب غلامی بزرگوار 
    سلام 
    اعیاد شعبانیه این ماه عزیز را خدمت شما ، خدمت جناب حمیدی و همه ی همراهان تبریک عرض می کنم . چه خوب که زیر سایه ی رحمت للعالمین محمد مصطفی صلوات الله علیه با یکدیگر به شیوه ی اهل بیت سلام الله علیهم مهربان باشیم و از محبت لبریز . بی تردید هرچه با تقواتر و هرچه به اخلاق زیبای محمدی ص آراسته تر باشیم زینت دین خدا خواهیم بود . تجربیات فردی و شهودی هریک از ما  تاثیر بسیار در نتیجه گیری ما از وقایع دارد . به یکدیگر اجازه بدهیم در کنار هم رشد کنیم و بهتر باشیم تا آخرین لحظه از زندگی هم می توان آموخت و یاد گرفت سنت الهی هم بر همین استواراست . امروز باید از دیروز بهتر بود و هر فردی نسبت به خودش امتیاز می گیرد باشد که ما نیز فردا بهتر  باشیم . 
    جناب حمیدی نظر شما را راجع به خانم عسل خواندم .ایشان قطعا منظورش خراب کردن قشر چادری نبوده. شاید این قضایا را گفتند که ما بفهمیم که خانوادده مذهبی هستیم شاید فرزندمان همان چیزی را که ما فهمیمیدیم درک نکرده .شاید به خیال اینکه دخترمان چادری است رهایش کرده باشیم و بگوییم الحمدا.. دخترمان یا پسرمان که نماز می خوانند مومن هستند ومراقبت را از انها کنار بگذاریم .شاید این قضایای تلخ که دل این دختر پاک را رنجانده باعث شود من مادر یا پدر کمی بایستم .بیندیشم  و یاد بگیرم که به خاطر حیای زیاد در خانواده که بسیار خوب است آیا دختر یا پسرم می دانند که در محرمم بودن باید ها ونباید ها چیست . می دانند که اعتمادباید کرد اما نباید دست به هر کاری کرد تا عشق را نگه داشت!؟
    عسل خانم .از امروز برای شما دعا می کنم شاید تقصیر من هم بوده که شما به اینجا کشیده شدید. شاید من مادر یا پدری که پسرم را خوب تربیت نکرده ام. منی که فرزندم را رها کرده ام .منی که هر کاری را برای پسرم عیب نمی دانم. بسیا رمتاثر شدم عسل خانم .نوشتنتان هم مثل نامتان شیرین است .فقط تورا به خدا سیگار نکشید . سیگار نکشید .سیگار نکشید .سیگار را بکشید و از بین ببرید!!!شما چون هنوز گوهر وجودی وانسانیتتان را حفظ کردید خدا کمکتان می کند. اما مطالعه کنید .کتابهای مشاوره .مهارتهای زندگی و شناختن خود را مطالعه کنید. سالم بمانید وصالح . با تمام اشتباهاتی که کردید محجبه بمانید .تنها خداست که می ماند. برای من زیاد دعا کنید
    پاسخ:
    آقای غلامی از عسل خانم چند پرسش داشتند نه جناب حمیدی .
     پوزش شما عسل خانم رو می شناسید یا از اقوام ایشون هستید ؟ البته اجباری به پاسخ نیست چون در آخر خودتان را مقصر دانستید پرسیدم 
    آقای غلامی سلام 
    27سالمه .خانواده ی من مسلمان هستند و من در انتخاب دینم تاثیری نداشتم . من از خانم صامتی عزیز راهنمایی خاستم از دوستان پارادکس راهنمایی خاستم . آقای حمیدی گفتن دخترا نمیخان ازدواج کنن برای پسرا سنگ اندازی می کنن دانشگاه میرن ولی شوهر نمی کنن  وقتی واقعیت زندگیمو مرور کردم دیدم از همون 12 ، 13 سالگی دلم میخاسته ازدواج کنم ولی شرایطش جور نبوده عشق دانشگاه و مدرکم نداشتم ولی کم اطلاعی من از پسرها باعث شد فریب بخورم و زندگیمو ببازم، لجبازیام باعث شد پلهای پش سرموخراب کنم . نماز می خوندم برای اینکه ادای دیگرانو در می آوردم . 
    وقتی سعید اذیتم کرد و پولهامو گرفت و کتکم زد و چادرمو از سرم برداشت و سیگاریم کرد و آخرشم نیومد بریم عقد کنیم تبرام شوک بزرگی بود داشتم میمردم کاشکی میمردم .
    بازم خانوادم کمکم کردن خواهرم با اینکه فهمیده بود من طلاهاشو برداشتم ولی به روم نیاورد و مادرم برام دعا می کرد شانس آوردم که صیغه نامه برای محرمیت  6 ماهه داشتم .من خیلی لجباز و یکدنده بودم فقط به شوهر کردن فکر می کردم به اینکه زودتر بچه دار بشم ولی هیچ وقت حتی یک کتاب درباره ی ازدواج و راهنماییهاشو تا آخر نخوندم فکر می کردم اول باید عروسی کنم بعد کتاب می خونم دانشگاهم میرم به بچه دار شدن فکر می کردم به زندگی مستقل برای همینم چون دیگه نمیخاستم سعید و از دست بدم وقتی فهمیدم باردار شدم میخاستم بچه رو نگه دارم ولی سعید نمیخاست بچه داشته باشه انقدر تو گوشم خوند گفت بریم دکتر زنان که بچه آسیب نبینه دکتر گفت باید معاینت کنم ولی تا به خودم بیام بیهوش شده بودم و بچه رو سقط کرده بودن بعدشم سعید گفت چون تو سیگار می کشیدی همون بهتر که بچه سقط شد  خیلی گریه کردم تنها شانسی که داشتم که به پیشنهاد حاج آقای مسجد محلمون چون محرمیت ما برای آشنایی بیشتر برای ازدواج دایم بود و خواهرم به حاج آقا گفته بود که این دو تا چند ساله با همن حاج آقا گفت مهریه عقد دایم و بزنید برای صیغه ی محرمیت چون قرار بود بعد از آزمایشگاه و کارای اولیه عقد دایم کنیم مهریه 250 تا تو صیغه نامه نوشته شد و سعیدم امضاکرد ولی وقتی آزمایش دادیم و کارها رو انجام دادیم سر قرار عقد محضری نیومد .امروز که فکر می کنم اصلا نمی فهمم که چرا اونموقع هم به جای اینکه از سعید بدم بیاد باز میخاستم ببینمش بهش بگم چی برات کم گذاشتم ؟ را با من ایکارو کردی ؟ 
    خودمم نمی فهمم چرا سعید انقدر منو اذیت کرد ؟ ولی من انقدر دوسش داشتم الان 9 ماه ازاون موقع گذشته خواهرم با وکیل صحبت کرد و مرحله ی اثبات زوجیتش خیلی طول کشید ولی از اونجایی که خدا میخاست دستمو بگیره  و خجالتم بده معلوم نیست چی شد که سعید تو دادگاه خودش اعتراف کرد یعنی یدفعه زد زیر گریه و گفت که من عاشقش بودم انقدر حرف زد و اعتراف کرد که وکیل خودش و قاضی دادگاه تعجب کرده بودن همین باعث شد که دادگاه به نفع من تموم بشه 
    قاضی ازم پرسید الان مهریه رو میخای یا میخای عقد کنی گفتم میخام زنش بشم سعیدم قبول کرد قاضی نوشت که تا ده روز باید برید محضرو عقد کنید ولی بازم سر عقد نیومد ! با دوستاش که صحبت کردیم فهمیدیم آقا شیشه میزنه دنیا رو سرم خراب شد . قاضیم حکم قطعی رو داد و الانم دادگاه مهریه است اصلا نمیخاستم دنبال مهریه رو بگیرم پول که برای من شوهر نمیشه بچه نمیشه اعصابم بهم ریخته انقدر عصبیم که گاهی بدنم میلرزه هرچی روزه می گیرم که سیگارمو ترک کنم نمیشه 70  کیلو وزنم بود الان 56 کیلو شدم  دندونام لق شده دکتر برام تراکم استخون نوشت میگه خطرناکه اگر تغذیت درست نشه پوکی استخون میگیری ولی هیچی از گلوم پایین نمیره سیگارم قطع نمیشه حالم از خودم به هم میخوره 
    حوصله ندارم اصلا 
    پاسخ:
    سلام عسل بانوی عزیز 
    طلاهایی که به آقا سعید امانت داده بودید چی شد ؟ پیگیری قانونی انجام شد ؟ 
  • میلاد حمیدی
  • خانم صامتی تفاوت من و شما در این است که تفاوت امروز را در تفاوت ماهوی دیروز و امروز می بینید و من این تفاوت را ناشی از دخالت عوامل دشمن در فرهنگ می دانم. خیلی از چیزهایی که امروز برای شما به باور تبدیل شده در واقع به تغییر نگرش و فرهنگ شما بر می گردد که عده ای خواسته اند ایجاد شودو این از انفعال شما ناشی شده. زن و مرد هم فرق نمی کند. اما وضعیت نابسامان امروز را زنان بیشتر از مردان مقصرند. چون الان دور دور زنهاست. حداقل زنها باید توانایی خودشان را در حفظ خانواده به اثبات می رساندند.
    اما از قدرت بدست آورده در جهت منفی استفاده کردند و این را از خیلی هایشان شنیدم که به آن اقرار کردند.
    خیلی هایشان پشیمان هستند.
    و من مطمئن هستم که خط فکری من و دوستانم در آینده موفق خواهد بود. چون روز به روز شکست های بیشتر تئوری آنهایی که از بیست سال پیش مقدمات وضع امروز را چیندند دیده می شود و خود زنان و دختران هم دیگر به ستوه آمده اند.
    من خودم می بینم فید بک اکثر خانمها راجب من مثبت است . البته الان برخی آقایون کاسه داغتر از آش هستند.
    ریشه همه مشکلات بر می گردد به اینکه زن و مرد در جایگاه خودشان قرار ندارند.
    هر المانی در موقعیت خودش کارایی خواهد داشت.
    کاری که دشمن انجام داده است این است که المانها را از جایگاه اصلی خودشان دور کرده است. در نتیجه کشور داریم که هیچ کس سر جای خودش نیست و بنابراین کارایی نخواهد داشت
  • میلاد حمیدی
  • بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    شما اگر فرق بین مسئولیت و اختیار و رابطه آن را بدانید هیچ گاه دچار چنین برداشتی نمی شوید!
    مگر زنان چه مسئولیت سنگینی دارند به جز زایمان که آن هم خدا در طبیعتشان گذاشته و الا از زیر آن همه شانه خالی می کردند؟!!!
    یک حجاب است که رعایت نمی کنند. 10 سانتی متر شال دارد چقدر روی سرشان سنگینی می کند که شما صحبت از وظیفه می کنید؟
    اسلام که همه مسئولیت ها را گردن مرد گذاشته! این زنان هستند که با ورود کردن به اختیارات مرد حقوق او را زیر پا گذاشته اند و از مسئولیت های خود شانه خالی کرده اند و اسمش را هم گذاشته اند حقوق زن!
    **** ***** ****** ** ** ****** ****** ****** ** ** ****** *** *** ** ** *** **** ** ***** **** ****** ** ******.
    خیلی هایشان در آینده به واقعیت پی خواهند برد.

  • میلاد حمیدی
  • سلام جناب سجاد غلامی
    بنده قصد ناراحت کردن شما رو نداشتم. به نظرم شما منظور بنده را درست متوجه نشدید؛
    وقتی کسی مدیر است و در مرتبه بالاتری قرار دارد به همان میزان هم مسئولیت بیشتری دارد و نقش مهمتری دارد.
    بنده منکر این نیستم. و فرمایش شما را تصدیق می کنم و در هیچ کجای نظر قبلی نگفته ام که مردان نقش کمی دارند یا مسئولیت ندارند.
    اگر نظر بنده را درست و به دور از پیشداوری مطالعه فرموده باشید متوجه می شوید که مسئولیت مستلزم اختیار است.
    وقتی اختیاری در بین نباشد مسئولیت به مثابه یک عنوان تو خالی می شود.
    مردان در ایران امروز فقط عنوان ریاست خانواده را دارند.
    دیده اید برخی مدیر ها فاقد هیچ گونه اختیار هستند و صرفا جهت پر کردن یک جایگاه در یک موقعیت قرار دارند بدون هیچ قدرت دخل و تصرف و یا تصمیم گیری؟ شما از این مدیرها کم دیده اید؟ آیا می توان مدیر بی اختیار را مسئول در مقابل اشکالات بوجود آمده دانست؟
    مردان امروز ما بواسطه فرهنگ سازی های فمینیست ها و مردان سست اراده و دین فروشی که برای بر سر قدرت ماندن خودشان دین را به قدرت فروختند به این روز افتادند و البته معدود مردان بی غیرتی که همیشه دستمایه مقالات امثال شهلا شرکت شدند.
    کاش شهردار باغ چند سال آینده وقتی چند سال از عمرشان را در دانشگاه و سربازی و بازار کار امروز و در همین تهران خودمان بگذرانند و مجددا به نظراتی که امروز داده اند نگاهی بیندازند.
    آنوقت در خیلی از موارد تجدید نظر خواهند کرد.
    باید این واقعیت را پذیرفت که جامعه ما با رویای 1400ساله مسلمانان و آن مفاهیم نظری و شعاری که در بیانات شماها وجود دارد تفاوت بزرگی دارد.

    شهردار باغ عزیز.  دوست گرامی باور کنید من شما را دوست دارم و هیچ دشمنی باشما ندارم. این را از صمیم قلب می گویم.
    دوست دارم از زاویه دید و احساسات شخصی خودت نظر ندهی. کمی دیدت را بازتر کنی. جلوتر از سن و تجربه ات نظر ندهی!
    شهردار باغ گرامی من حداقل یک دهه از شما بزرگترم. شما خیلی مانده تا چیزهایی که من دیده ام تجربه کنی!
    باور می کنید من هم که به سن شما بودم مثل شما نظر میدادم؟
    کمی از زاویه بسته خودت بیرون بیا و خیل عظیم جامعه را ببین. ببین که چه می گذردو اکثریت را ببین نه براساس شهر کوچک خودت یا دانسته ها و احساسات خودت. 5 انگشت دست یکسان نیستند. سعی کن در نظری که می دهی همه را ببینی !
    پاسخ:
    جناب حمیدی 
    به نکته ایی توجه کردید ؟!
    هرگاه در خصوص زنان سخن به میان می آید شما به بزرگواری خویش وضعیت مطلوب اسلام و ایده آل خویش را مطرح می کنید  و هرگاه سخن از مردان و و ظایف آنان می شود شما به شیرینی از وضعیت موجود جامعه سخن می گویید ! 
    جناب حمیدی 
     به یاد دارید زمانی که موضوع گفتگو ازدواج دختران در کودکی بود بنده از وضعیت موجود  گلایه کردم که نباید دختران در کودکی ازدواج کنند و دختر 9 ساله ی ایرانی امروزی هرگز با دختر 9 ساله ی عرب در 1400 سال پیش از نظر ساختار اجتماعی ،نوع آموزش و تعلیمات زندگی یکسان نیست شما از اسلام فرمودید و از ازدواج حضرت زهرا سلام الله علیها در 9 سالگی در واقع شما به وضعیت مطلوب  اشاره داشتید .

    حال که موضوع وظیفه ی دینی مردان در خصوص عفاف است حتی اگر زنان به وظایف خود عمل نکنند ، بنده عرض می کنم مردان نباید به بهانه ی جنسیت و حتی مجرد بودن اگر زنی حدود خود را رعایت نکرد آنها نیز با آن زن پسر خاله شوند  
    شما به وضعیت موجود مردان در جامعه اشاره می کنید! 
    یعنی هرگاه سخن از زنان می شود شما به وضعیت مطلوب و هرگاه سخن از مردان است شما به وضعیت موجود اشاره دارید 
    یعنی در شرایط مطلوب وظیفه ی زنان را سنگین  و در شرایط موجود مسولیت را از دوش مردان بر می دارید ! 
    اختلاف نظر ما هم در همین است ، یعنی وقتی ما از وضعیت مطلوب می گوییم شما از دریچه ی وضعیت موجود به موضوع می نگرید 
    وقتی ما از وضعیت موجود می گوییم شما از دریچه ی وضعیت مطلوب وارد بحث می شوید 
    به نوعی اگر مسیر و دریچه ی نگاه ما به اصل موضوع یکسان شود  تصور نمی کنم اختلاف حادی وجود داشته باشد بلکه تنها دو بعد از مساله ای مطرح می شود یعنی شما از سویی موضوع را توضیح می دهید و بنده از سویی ! 
    برای مثال دونفر را در نظر بگیرید در یک اتاق با دو پنجره بک پنجره در یک دیوار و پنجره ی دیگر در دیوار مقابل ، پنجره ای رو به دریا  و پنجره ای رو به جنگل حال وقتی از دو نفر می خواهیم منظره ای را که می بینند توصیف کنند یکی از دریا می گوید  ، یکی از جنگل . هیچ کدام دروغ نمی گویند ولی گفته هایشان کاملا متفاوت است 
    اگر از دو نفر وضعیت هوا را جویا شویم هر دو یک چیز را تکرار می کنند تنها تفاوتش این است که به عنوان مثال اگر هوا بارانی است یکی هوای بارانی را در منظره ی دریا  توضیح می دهد یکی هوای بارانی را در منظره ی جنگل توصیف می کند ! 

  • سجاد غلامی
  • سلام آقای حمیدی . 
    همین تعبییر غلط و نارسای شما از آیه ی "الرجال قوامون علی النساء" ، خود مثال نقضی است بر آنچه که ادعا می فرمایید . 
    مگر می شود برای مردان چه در جامعه و چه در خانواده ، شأن و جایگاه برتری [به اذعان شما ] نسبت به زنان قائل شد ولی در همان حال به نقش و مسئولیت برتر او نسبت به وقایع و پدیده های اجتماعی غافل ماند ؟! ...

    جناب حمیدی ! متاسفانه منهای عدم رعایت نکات اخلاقی ، قواعد و اصول یک "مباحثه علمی" هم از جانب شما مورد تخطی قرار می گیرد و با این شرایط بنده ترجیح می دهم که با شما دیگر وارد بحث نشوم . 
    موفق و پیروز و سربلند باشید ./
  • شهردار باغ
  • خانم صامتی پیرو فرمایشات برخی دوستان عرض میکنم که : من به عنوان یه پسر جوان اصلا تو شکنجه جنسی نیستم واگه الان بخام میتونم با صدتا دختر رابطه داشتم و هم میتونم نداشته باشم.
    اگه قرار بر چشم پاکی باشه باید چشم دل پاک باشه ودلمون پیش اینجور کارا نباشه واگه بخایم چشم ظاهری را در نظر بگیریم اگه چشم بند هم بزنیم باز حواس دیگمون میره پیش اینجور کارا.
    خانم صامتی افرادی مثله شهلا شرکت ارزش وقت تلف کردن ندارن و گاه وبی گاه وارد فضای رسانه میشن وبعد از مدتی خود به خود حذف میشن.



    + این حرفای خانم عسل شبیه داستان میمونه که یه نویسنده نوشته.

  • سجاد غلامی
  • ببخشید خانم عسل ، می شه بفرمایید شما چند سالتونه ؟ 
    ملاک شما برای انتخاب همسر چیه ؟ .. ریش داشته باشه ، کت و شلواری باشه و صد البته هم قد بلند ؟؟ 
    جالبه که شما با این طرز تفکر ، خود را منتسب به جامعه ی مذهبی و اقشار متدین هم می دانید ! آیا سایر بانوان مذهبی هم همانند شما فکر می کنند ؟؟ .. اصلا تعریف شما از مذهب و دین و افراد متدین و متشرع چیست ؟ 
    وقتی حجاب و شکل برتر آن یعنی چادر به عنوان یک پوشش توسط یک بانوی مسلمان انتخاب می شود ، باید لازمه ی حجاب که همان فرهنگ حیا و مستوری است هم توسط فرد به عنوان یک فرهنگ برتر انتخاب گردد . 
    انتخاب چادر به عنوان حجاب هرچند که یک ارزش والا است اما تا مادامی که پشتوانه ی فکری و اعتقادی قوی برای این انتخاب برتر در میان نباشد ، ( مثلا یا از روی عادت یا جبر محیط و یا سایر انگیزه های دیگر ، از جانب فرد به عنوان یک پوشش انتخاب شود ) همین کار ارزشی و ارزشمند ، می تواند تبدیل به یک ضد ارزش شود . 

    بگذار حرف دلم را به صراحت بگویم . نمی دانم انگیزه ی شما از نوشتن داستان دنباله دار زندکیتان چیست و علاقه ای هم به دانستن آن ندارم . اما از آنجا که خود را یک "بانوی چادری" معرفی کرده اید ؛ حساسیت من برانگیخته شد ! 
    انگیزه ی شما هرچه باشد ، تنها امیدوارم که بدبین کردن سایر افراد نسبت به بانوان محجبه چادری و یا غیر چادری نباشد ! 

  • شهردار باغ
  • مرسی بانو شما لطف دارین.

    انشالله دفعه بعد .


    سلام دوستان تا یادم نرفته از آقای حمیدی ،آقای امیرعلی ،حسنا جون و خانم صامتی  ممنونم  و ببخشید که ناراحتتون کردم وفکرتون مشغول کردم . وقتی با کسی دردودل نی کنی که می دونی با تجربه و دلسوزه خیالت راحت میشه حالت بهتر میشه . آدمهای زیادی سر راهت قرار می گیرن که شاید بعضیاشون خوب نباشن ولی یکی مثل من که تجربش کمه فکر می کنه خوبن میخام بگم دوست خوب پیدا کردن  شانس میخاد همه نمی تونن دوستت باشن به قول حسنا جون هندونه دربسته .
    منم وقتی سعید و دیدم با حال و روز اونروزام فکر می کردم قراره خوشبخت بشم و هیچ چیزی نمیتونه مانع رسیدن من و سعید بشه عاشق این بودم که زودتر باهم ازدواج کنیم و به همه بگم که بلاخره شوهر کدوم به دوستای مسجد به بچه های اعتکاف  به فامیلم . فقط می ترسیدم که بهش بگم که وقتی به محمد رضا محرم بودم چه اتفاقی افتاده ولی چون خیلی آدم راحتی بود ترسم کمتر بود می گفت به چرت و پرتایی که این مذهبیا میگن اعتقاد نداره دختر و پسر باید با هم چند وقت دوست باشن اگر به نتیجه رسیدن به خانواده بگن باید خوش بود و خوش گذروند  دخترام حق زندگی دارن چرا باید زیر چادر حبسشون کنیم مگه دخترا نباید شاد باشن مهمونی برن با پسر دلخواهشون حرف بزنن می گفت تو اون دختر مورد دلخواهم هستی برام فرقی نمی کنه گذشتت چی بوده الان باید وفادار باشی الان برام مهمه که کی هستی برای منم چییزی جز رضایت سعید مهم نبود نمی دونم چی شد که ی روز گفت تو که خوشگل می کنی و این تیپا رو می زنی لااقل چادرتم بردار که راحت باشی گفتم آخه ما مذهبیم گفت تو رو خدا جمع کن این حرفا رو باید نماز بخونی که می خونی این حرفا رو باور نکن فقط خدا راسته همین بقیش واسه بعضیا نون و آبه  باور نکن .
    اصلا نمی دونم چی شد که چادرمو برداشتم همه ذوق زده بودن انقدر از خوش تیپیم تعریف کردن که فکر می کردم رو ابر ا دارم پرواز می کنم  اون اولا خیلی خوش بودیم هرهفته پنج شنبه جمعه کوه بودیم تور بودیم می رفتیم شمال و تنگه واشی ، فیروزکوه ، کاشان خیلی جاها با هم رفتیم تو خونه اصلا خوش نمیگذشت از وقتی میومدم مامانم غر می زد تا وقتی می رفتم خواهرمم با من قهر بود و حرف نمی زد  جای شکرش باقی بود هر جوری بود نماز می خوندم ولی نه مثل قدیما . با اونا خیلی فرق داشتم ولی دوست داشتم بیشتر شبیه بچه های دانشجو باشم  ، بهشت و جهنم و کی دیده امروز و قدر بدون  دسته جمعی آواز می خوندیم و دور هم حرف می زدیم و هیچ وقتم خسته نمی شدیم خیلی خوش می گذشت . 
    سعید میخاست با دوستش طلا بخرن و بفروشن تا درسش تموم بشه گفت اگر پس اندازی داری بیار دلم شور می زد برای همینم به خواهرم گفتم ازش خواستم به سعید پول قرض بده برای خوشبختی من ولی خواهرم می گفت تا نیان خواستگاری اون آقا با ما نسبتی نداره باید باهاش صحبت کنم . جلسه گذاشتیم خواهرم و سعید با هم حرف زدن گفت میخام خوشبختش کنم خواهرم دل خوشی از سعید نداشت چون مانتویی شدن منو زیر سر اون می دونست ولی من قول نمی کروم چون خودم خواستم چادرمو بردارم . 
    قرار شد با پدرو مادرش بیان هفته ی بعد گفت اونا نمیان میگن باید درست تموم بشه ! اعصابم بهم ریخته بودو گریه می کردم مادرم خواستگاری سعید و به تنهایی قبول نمی کرد می گفت باید با خانوادش بیاد وگرنه دختر نمیدم نمی تونستم به مادرم بگم که چه مشکلی دارم ولی به آبجیم گفتم ، خواهرم می گفت ایدادی نداره تو به نامزد قبلیت محرم بودی پیش خدا که اشکالی نداره نترس حتما که نباید با سعید عروسی کنی 
    خیلی با من حرف زد ولی تو گوشم نمی رفت فقط سعید بود که باهاش راحت بودم و منطقی رفتار می کرد اصلا بد بین نبود و هیچ وقت ازینکه با پسرای دیگه حرف می زدم ناراحت نمی شد منم حد خودمو رعایت می کروم ولی دوست داشتم که اهل گیر دادن نبود .
    خیلی پر حرفی کردم بلاخره بعد از 2 سال مادرشو خواهرش اومدن خونمون دیدنی بود خواهر و مادرش ی جور آرایش کرده بودن که نگو با کمال بی ادبی با کفش اومدن رو فرش ما ! خواهرم و مامانم دهنشون باز مونده بود نا سلامتی ما نماز می خوندیم انقدر با غرور حرف می زدن که بیا و ببین از اموال و دارایی و چشای آبی دختر خواهرشو شوهر پولدار خواهرش وای خدای من مادرم لهجه داره و خیلی ساده حرف می زنه مادرمو دست انداخته بودن  ، خواهرم که از عصبانیت سکوت کرده بود ولی کسی حریف من نبود من میخاستم با سعید ازدواج کنم خانوادشم برام مهم نبودن با اونا که نمیخاستم عروسی کنم سعیدم دل خوشی از خانوادش نداشت که همه چیزشون پول بود و چیزی جز پول نمیشناختن ی روز که دو تاییمون غصه می خوردیم با هم سیگار کشیدیم و از همون روز به بعدبا هم سیگار می کشیدیم که آروم بشیم تو این سه سال گاهی منم با سعید سیگار می کشیدم ولی از اون روز خیلی راحت و علنی بقیه ی دوستامونم سیگاری بودن دیگه چیزی از بعضی دخترای امروزی کم نداشتم خوش تیپ و خوش پوش و سیگاری ! 
    با خواهرم حرف نمی زدم و خیلی ازش نفرت داشتم  که کمکم نمی کرد که ازدواج کنم با مادرم حرف نمی زدم  می دونستم که خواهرم برای جهازش پول و سکه گذاشته کنار با سعید اومدیم خونه انقدر گریه کرد و گفت اگر پول داشتم ماشین خرید و فروش می کردم بعد قرضت و پس میدادم . چند روز بعد رو خواهرمو گرفتمو فهمیدم کجا سکه هاشو گذاشته بیشترشو برداشتم و گفتم وقتی باهاش کار کردیم ول میدم میزارم سر جاش  سکه ها رو برداشتم خواهرم که فهمیده بود سکه هاش نیست فقط گریه می کرد و نفرین می کرد ولی جرات نکردم بگم من بر داشتم ...
    دلم براش می سوخت ولی سکه ها روداده بودم به سعید از اون روز بهش گفتم باید بیای بریم عقد کنیم می گفت خانوادم نمیان ولی خودش قول داده بود اگر اونا نیان خودش میاد  برای عقد بریم محضر. سرتونو درد نیارم رفتیم پیش روحانی محل که حاج آقا خانواده امون موافق نیستن ولی ما جوونیم و میخایم ازدواج کنیم شما پا پیش بزارید  ...
  • میلاد حمیدی
  • سلام خانم صامتی و آقای غلامی

    هر دوی شما  تفاسیر غلط و اشتباه ارایه می دهید.

    در آیه 34 سوره نساء خداوند می فرماید ما مردان را قوام بر زنان آفریدیم و مردان را بر زنان برتری دادیم!
    در این آیه شریفه از لفظ علی استفاده شده به معنای مافوق  و نفرموده الرجال قوامون للنساء! فرموده علی النساء.
    این برتری و برتری در جایگاه است. نه برتری به معنای برتری وجودی که از ان اکرمکم عندالله اتقیکم برداشت می شود!
    لذا اگر در قرآن ابتدا به مردان اشاره شده است و سپس به زنان رعایت این مرتبه ای است که خداوند برای مردان قایل شده است.
    همچنین در نوشته های شما بین غیرت و اقتصاد و قوانین فیزیک خلط مبحث شده و شدیدا مغالطه شده است.
    من خوب می دانم مطالبی که در این نظر مطرح می کنم توسط سجاد غلامی خواهد سوخت! چون ایشان ید طولایی در این زمینه دارد. شک ندارم که اگر بگویم خداوند نماز و روزه را واجب کرد. آقای سجاد غلامی این قدرت معجره را دارد که  ثابت کند نماز واجب نیست! روزه حرام است!

    در خصوص عرضه و تقاضا باید با منطق صحبت کرد. خانم صامتی عزیز اولا برای زنان شعور قایل شوید. قرآن همانطور که به مردان فرموده چشمهایتان را حفظ کنید به زنان هم گفته خودتان را حفظ کنید و اینها لازم و ملزوم یک دیگر هستند.

    بعلاوه تا چیزی هنوز عرضه نشده چگونه ممکن است برای آن تقاضا بوجود بیاید؟
    ابتدا باید محصولی ارایه شود و سپس برای آن مطالبه شکل بگیرد.
    اینکه در قرآن می فرماید مومنین چشم های خود را نگاه دارند، به این معنی نیست که زنان آزاد باشند. که اگر چنین بود قرآن به همان چشم نگاه داشتن مردان اکتفا می کرد و همه چیز حل بود!
    اینکه قرآن به مردان می فرماید چشم های خود را نگاه دارید در مقابل مومنات می فرماید چشم های خود را نگاه دارید.
    من از خانم صامتی سوال می کنم. استغفرالله اگر شخصی برای عرضه از خانمی مانند شما تقاضا کند آیا راه به جایی خواهد برد؟ در حالی که خانمی مثل شما خوب می داند تقاضا زیاد است؟!!!
    چرا شما حجاب را رعایت می کنید؟ مگر شما در این جامعه با این این تقاضای گسترده زندگی نمی کنید؟ آیا این جز به خاطر وفاداری و حیا و ایمان  و شعور بالای شماست؟

    در زمینه کنش و و اکنش شما باید تصور کنید کنش بی حجابی زن و واکنش شهوتی شدن مرد است. عمل بی حجابی و لودگی زنان و عکس العمل دبنال وی رفتن مرد است.
    در زمینه عرضه و تقاضا  هم بحث زیاد است. این نیاز به برنامه ریزی گسترده دارد. یک شبه نخوابیده ایم و بلند شویم ببینیم که تقاضای مردان بالا رفته است.
    در علم اقتصاد که از آن حرف می زنید امروزه عنصر فرهنگ و فرهنگ سازی رول اول و اساسی را بازی می کند!
    ِیعنی سردمداران اقتصاد ابتدا سعی می کنند فرهنگ را دستکاری کنند. قبل از ارایه یک محصول ابتدا فرهنگ را به دست می گیرند و نیاز آن را بوجود می آورند و سپس محصول را ارایه می کنند.
    در جاهایی مانند ایران هم خفقان و شکنجه ایجاد می کنند و کنترل فرهنگی را هم به دست می گیرند.
    مثلا ابتدا نیاز به خودرو را تقویت می کنند و سپس دروازه های واردات خودرو را می بندند و گمرکی زیاد می گیرند و در نتیجه مردم از سر نیاز مجبور می شوند خودروهای بی کیفیت داخلی را با قیمت بالا خریداری کنند و باز هم می بینیم که تقاضا زیاد است و این تقاضا بخاطر علاقه و رضایت و  مطالبه این خودروها نیست بلکه از سر اضطرار و ناچاری است!
    همین الان شما برید به صرفا جهت اطلاع تلوزیون شب گذشته از آزاد شدن نشریه زنان و دادن مجوز مجدد به فمینیست هایی مثل شهلا شرکت و چندین تن دیگر خبر داد و گلایه کرد.
    این ها خودشان تغییر دهنده های فرهنگی هستند. از وقتی اینها کارشان را شروع کردند و کتابهای فمینیستها را ترجمه کردند و روانه بازار کردند و اساتید به دانشجویان معرفی کردند در بازار عرضه و تقاضا خلل پدید آمد.
    اکنون پسران در شکنجه جنسی به سر می برند. نمی توانند ازدواج کنند. دختران سرکش شده اند. بی حیا و بی حجاب شده اند.
    اگر بنا باشد با این سیل عظیم چشم ها را نگه داریم باید با چشم بند و عصا پا به خیابان بگذاریم. چون هر طرف نگاه می کنیم بی حجاب و بی حیا می بینیم!
    امثال شهلا شرکت، امثال خانم راکعی و ... سالها فرهنگ کشور را به بازی گرفتند!
    تمام حقوق مرد را نادیده گرفتند و زیر سوال بردند.
    آقای سجاد غلامی که از غیرت صحبت می کنید کدامین اختیار برای مرد برای اعمال غیرتش باقیمانده است؟
    مگر نمی گویید مرد قوام است و بر زن اثر و احاطه دارد؟
    کدام احاطه برادر من؟ سالهاست که دیگر زنها قوامیت مرد را به رسمیت نمی شناسند. شیخ صانعی در مشهد، فمینیست ها درهمه جا موسوی بجنوردی در جای دیگر همه مشغول از بین بردن مفاصل واتصالات زندگی های مشترک هستند!
    مرد بیچاره صبح تا شب جان می کند. زنش ازاو تقاضایی می کند دو شب که آن تقاضا را دیر پاسخ دهد و چیزی را که زن خواسته تهیه نکند زن به او چه می گوید؟ می گوید تو به خواسته من توجه نداری. اگر من خودم کار می کردم  منت تو را نمی کشیدم و خودم آقای خودم بودم!
    مرد به او امر کند؟ می گوید مگر من برده هستم!
    این مردی که هیچ ارج و مرتبه ای ندارد! هیچ اختیاری ندارد با کدام ابزار غیرتش را اعمال کند؟
    امروز هر کس به زنش می گوید حجاب داشته باش به او برچسب شکاک بودن و بد دل بودن می زنند.
    به او انگ طالبانی بودن می زنند.
    الان اولیا و مربیان مدرسه به مادرها می گویند به دختران فشار نیاورید از خانه فراری می شوند. راجب حجاب سختگیری نکنیدبگذارید خودشان انتخاب کنند. تا پدر بیچاره حرفی می زند مادر سریع به دهان پدر می کوبد که مشاور مدرسه اینطور  گفته ان طور گفته!
    اصلا کسی حرف آن پدر را می خواند؟
    ما در جامعه ای زندگی می کنیم که با چند عرضگی زنان مواجهیم! مثل چند عرضگی ساختمانها و اموال که شخص یک کالا را به چند نفر همزمان می فروخت و کلاه برداری می کرد!
    الان خیلی از زنها داریم که علاوه بر شوهر دوست پسر دارند و خودشان را به آنها عرضه می کنند.ما با مشکل عرضه نادرست مواجهیم. زن باید خودش را به مرد عرضه کند. مرد هم متقاضی این عرضه است. مساله این است که  این عرضه در مسیر درست هدایت نشده است.
    ما با مشکل عرضه نادرست مواجهیم!
    بعنوان یک مرد یا یک پسر مجرد که نیاز داریم اما عرضه درست نداریم در ناچاری مجبوریم از این عرضه نادرست استقبال کنیم.
    خانم صامتی قضیه آتش و نفت است. نمی شود نفت را کنار آتش بگذاری و بگویی آتش آن را نسوزان!
    نمی شود کباب را از جلوی گرسنه رد کنی و بگویی نخور! آب را از جلوی تشنه بگذرانی بگویی ننوش!
    نمی شود دختر زیبا و تن نما را از کنار پسر مجردی که داغ است  و نیاز دارد رد کنی و بگویی نبین! تقاضا نکن!
    چرا اینقدر یکجانبه و بی رحم قضاوت می کنید؟
    تشنه که باشی از سر اضطرار ادرار هم می نوشی!
    پسرهای ما امروز تشنه هستند. بخاطر شعارهای غلط بوجود آمده دختران و پسران تا سنین بالا ازدواج نمی کنند بعد این همه محرک وجود دارد به اسلام عمل نمی کنیم. با دین گزینشی برخورد میکنیم. تقصیرها را گردن همدیگر می اندازیم. بعد می گوییم اول مرغ بوده یا تخممرغ؟
    زن خودش را عرضه کند بعد بگوید تو تقاضا کردی!؟ مرد هم استقبال کند بگوید به من چه تو خودت را عرضه کردی؟
    آیا این چیزی به جز زمین گذاشتن تکلیف است؟

    پاسخ:
    سلام 
    جناب حمیدی گمان می کنم شما برای مطالعه ی متن پاسخ بنده زمان مناسب را صرف نکرده اید و تنها به سرعت از آن عبور کرده اید ! 
    بخش اصلی پاسخ بنده به شما اشاره به کلام صریح و شفاف خداوند است ، بنده هیچ تفسیری ارایه نکردم بلکه خود معنای آیه به صراحت ابتدا به مردان وسپس به زنان و در آخر به کلیت جامعه اشاره می کند و آنها را به رعایت عفاف دعوت می کند و این موضوعی نیست که بشود به سادگی از آن عبور کرد نمی شود گفت نعوذ بلله خداوند از سر فراموشی یا غفلت ابتدا آیه ی 30 در خصوص عفاف مردان و بعد  آیه  31 در خصوص عفاف زنان را مطرح نموده است . 
    موضوع گفتگوی ما در خصوص تقدم رعایت و مسولیت سنگین تر در رعایت عفاف بود  که آیات قرآن به روشنی پاسخ می دهد . 
    یعنی خداوند متعال به مرد تذکر می دهد ، به زن تذکر می دهد و به جامعه نیز تذکر می دهد یعنی همان فرمول اصلاح روابط Aو B  و محیط .رعایت عفاف و پوشش مناسب برای همه ،مرد و زن  در جامعه الزامی است و ریشه در فطرت دارد . لطفا به نقطه ی شروع گفتگو برگردید بنده پرسیدم آیا مردان به بهانه ی اینکه یک زن پوشش و یا رفتار نا مناسب دارد  می توانند بی عفتی کنند ؟ 
    ایا جنسیت مذکر مجوز نگاه و رفتار ضد ارزش با زنان است ؟ 

    اگر خداوند به مرد ابتدا تذکر می دهد به آن جهت است که وظیفه ی مرد حضور در اجتماع است و خداوند او را مامور ساخته تا بیرون از خانه باشد پس طبیعی است که ابتدا به مرد در خصوص عفاف اجتماعی تذکر دهد ضمن آنکه شاءن نزول آیه هم دقیقا پس از وقوع ماجرا برای یکی از مردان جوان بوده 
    جناب حمیدی لطفا برای ادامه ی بحث و گفتگو از متهم کردن  افراد بپرهیزید در غیر اینصورت از ادامه ی بحث و گفتگو با دوستانی که این مساله را رعایت نمی کنند معذورم . دوستان بزرگوار باید ارزشمندی  فرصتی که برای گفتگوی صحیح بر سر دغدغه هایمان ایجاد شده را به خوبی قدر بدانیم سپاس از همه ی دوستان بزرگواری که همراهی می کنند .
  • شهردار باغ
  • مرسی از راهنماییتون.

    بانو یه زمانی تحقیقاتی درباره این موضوع یعنی تاثیر پذیری بچه ها قبل از تولد از پدر ومادر  داشتم ولی با اینکه به جاهای خوبی نرسیدم و مشکلات تحصیلی بود رهاش کردم.


    شما با این جوابتون یه جرقه ای تو ذهنم زدید حتما دنبالش میکنم وبیشتر تحقیق میکنم .

    با اینکه سنم برا ازدواج(به نظر خودم) کمه ولی باید از الان کنترل کنم خودم رو تا به فرزندانم آسیب نرسه که مجبور شم ازشون عذر خواهی کنم ومدیونشون بشم.


    پاسخ:
    سلام 
    پیام مهربان شما را دریافت کردم بسیار ممنون از لطف شما  . متاسفم که این بار برنامه بسیار فشرده است و برای شرکت در مراسمی شنبه باید تهران باشم ولی بسیار دوست دارم شهر زیبای مراغه را ببینم و با مردم مهمان نواز این منطقه معاشرت داشته باشم . شما که نماینده ی خوبی هستید . 
    در خصوص فرزندان آینده پیامبر عزییز که درور بر او باد  فرمودند  تربیت فرزندان 10 سال پیش از دوره ی جنینی آغاز می شود بنابراین از الان که در پاکترین سن هستید تا 10 سال دیگر مراقبه کنید تا بهترین اعمال در DN A  شما ثبت شود که بعدها عصاره ی وجودی فرزند دلبندتان خواهد بود . زمانی که این مطالب را در سالهای دور فهمیدم بر خودم لرزیدم و افسوس خوردم که ای کاش پیش از اینها این مطالب گرانبها را می دانستم . 
    سلام
    خانم حسنا چقدر خوب که  از راه درست وارد مرحله ازدواج شدید وراضی هستید انشااله خوشبخت بشید ، حق با شماست پدر ومادر  همه زحمت وتلاششون روبرای آسایش فرزندان خود قرارمیدن ایکاش فرزندانشون هم قدر شناس باشند وطرف مشورت فرزندان قراربگیرند چرا که از هر دوست درحق فرزندانی که عمر خود را صرف آنهاکردند دلسوزترند آفرین که قدرشناسید انشااله عسل خانم هم شکستهای قبل را تجربه برای آینده قراردهند  شکست یعنی تجربه ، یه ضرب المثل شهرما میگه :اگه میخوای شکست نخوری هیچ وقت تلاش نکن ، امیدوارم هرچه زودتر ازدواج موفقی داشته باشندو رضایت از ازدواجشون رو توی همین رسانه اعلام کنند ، انشااله، این که گفتید ازدواج هندوانه سر بسته ست یکم ترسناکه چون بعضیا هندوانه خریدنشون خیلی  بده
  • سجاد غلامی
  • " مرا معلوم شد که عفاف من از عفاف توست" 

    دنیایی حرف در همین یک عبارت نهفته است ! 
    به زبان اقتصاد : عرضه و تقاضا 
    به زبان فیزیک : عمل و عکس العمل 
    به زبان شیمی : کنش و واکنش 
    به زبان فلسفه و علوم عقلی : رابطه علی علت و معلول 
    به زبان دین : "هل جزاء الاحسان إلا الاحسان ؟" و یا  "إن الله لایضیع أجر المحسنین"   
    و .. 

    اما در رابطه با موضوع مورد بحث یعنی 
    غیرت مردانه یا حیای زنانه ؟ برای اصلاح جامعه کدام یک مقدم است ؟ 
    آنچه در یک جمع بندی به نظر می رسد این است که نمی توان نقش غیرت مردان را بر باحیا شدن یا بی حیا شدن زنان آن جامعه نادیده گرفت .
    اما باید دانست که بی حیایی زنان که خود می تواند معلول بی غیرتی مردان همان جامعه باشد ، رفته رفته می تواند موجب هرچه بیشتر کمرنگ شدن غیرت در وجود مردان جامعه شود . 
    یعنی بی حیایی زنان نه تنها از بی غیرتی مردان  جامعه تاثیر می پذیرد ، بلکه خود بر آن نیز تاثیر مضاعف خواهد گذاشت .
    تا بدینجای کار ، نقش این دو یعنی زن و مرد در رواج نابهنجاری های اخلاقی در جامعه ، با اندکی ارفاق مساوی و برابر به نظر می رسد . 
    ولی اگر بخواهیم از منظر روانشناسی یا جامعه شناسی وارد بحث شویم ، به نظر می رسد که مردان هم نقش موثرتری و  هم مسئولیت بیشتری در این وانفسا دارند ! 
    چرا که از دید جامعه شناسانه ، یک جامعه متشکل از جوامع کوچکتر به نام خانواده می باشد و بر کسی پوشیده نیست که از باب "الرجال قوامون علی النساء" ؛ این مرد است که محور و تکیه گاه یک خانواده است و همین نقش محوری  و تعیین کننده ی او در خانه و خانواده به عنوان یک جامعه کوچک ، نیز قابل تسری به جامعه و اجتماع بزرگتر می باشد .
    از نقطه نظر روانشناسانه هم موضوع ازین قرار است .
    همانطور که روحیات لطیف زنان ، تعدیل کننده ی روحیات خشن مردان می باشد ؛ به همان نسبت مردان در تعامل با زنان ، از قابلیت بیشتری بر تاثیرگذاری بر زنان برخوردار می باشند تا تاثیرپذیری . 
    این دو یعنی هم نقش محوری و تعیین کننده ی بیشتر مردان نسبت به زنان و هم قابلیت و توانایی تاثیرگذاری بیشتر مردان نسبت به زنان ، چه در خانواده و به تبع آن چه در اجتماع و جامعه ، می تواند به رفتار زنان از جانب مردان شکل و سمت و سو دهد . 
    طبیعی است که در این مواقع ، بی غیرت شدن مردان ، به مراتب زنان را بی حیاتر خواهد کرد تا بی حیایی زنان ، مردان را بی غیرت تر کند . ازین رو خداوند در قرآن آن گاه که می خواهد هم جنس مرد و هم جنس زن را در این زمینه مورد خطاب قرار دهد ، نخست مردان را مقدم می شمارد : 
    "قل للمومنین یغضوا من ابصرهم ..
    ثم 
    قل للمومنات یغضهن من ابصرهن .. 

    سلام 
    با اجازه ی خانم صامتی و اهالی پارادوکس 
    امروز همه ی شوقم برای رسیدن به خونه اومدن به پارادوکس بود ولی  همه ی اون انرژی برای رسیدن الان تبدیل شده به فکر و فکر و فکر ... چقدر خدا رو شکر کردم که خیلی طبیعی وارد مرحله ی ازدواج شدم نه زود نه دیر . چقدر برای عسل خانم غصه خوردم و ناراحت شدم . پدرو مادر برای تربیت و رشد بچه ها خیلی زحمت میکشن حالا فرض کن یک مادر تنها چقدر سختی کشیده ولی وقتی محصول زندگیش وارد مدرسه شده چطور توسط جامعه آلوده شده ! 
    خیلی دردناکه که فرزندت جلوی چشمت رنج بکشه و نتونی کمکش کنی  اونم چه دردی چه رنجی ؟ تمامش به خاطر ازدواج 
    توضیحات کاربر نریمان به نظرم کاملا منطقی و قابل درک هست . بعضی دوستان گفتند که اگر دختری در سن کم مثلا 13 سالگی خواست ازدواج کند باید اجازه ی این کار را داشته باشد !  دانش من در مقابل دانشی که ندارم بسیار کم است ولی اگر واقعا اینطور بود که خداوند اجازه ی ازدواج را به پدر و یا قیم نمیداد . اسلام می گوید پدر ، اگر پدر نبود ، جد پدر ، ...در نهایت هم دادگاه با توجه به نظر سرپرست و قیم دختر به او اجازه ی ازدواج می دهد . خانم صامتی عزیزم یادم میاد اول دبیرستان که بودم چقدر ذهنم درگیر انتخاب رشته بود اگر پدرو مادرم کمکم  نمی کردن ممکن بود هر رشته ای رو انتخاب کنم گاهی به هنر علاقه داشتم گاهی به هنرپیشگی گاهی به موسیقی گاهی به شعر گاهی به پزشکی گاهی به معماری هر روز یک فکر جدید به سراغم میومد و هر روز یک برنامه برای ادامه زندگی داشتم  بلاخره پسرهایی هم بودند که از اونها خوشم میومد انقدر احساساتی بودم که ممکن بود همه ی اونها رو دوست داشته باشم و برای همه ی اون پسرا دلم می سوخت ! 
    یعنی ببخشیدا در عالم بچگی  و تفکرات نوجوانی هر روز دوست داشتم با یکی از اونها عروسی کنم  ، اصلا باید اینطوری باشه اقتضای نوجوانی همینه باید از همین تردید ها عبور کرد تا در جوانی انتخاب درستی داشت .اگر پدرم تسلیم حرف من می شد معلوم نبود چه سرنوشتی داشتم خدا رو شکر که پدرو مادرم لجبازی های نوجوانیم رو تحمل کردند و تسلیم خیلی از خواسته های غیر منطقیم نشدن.
    خانم صامتی درباره ازدواج و تحصیلم پرسیدید . شما همیشه به من لطف داشتید  ممنون که به فکرم هستید .کارشناسیم 2 سال پیش تمام شد و سال پیش هم بعد از یکسال نامزدی عروسی کردیم . ازدواج خیلی مرحله ی پر استرسی از زندگیه  واقعا این که میگن هندوانه در بسته درسته . درست به کسی بله میگی که اصلا فکرشو نمی کردی ! نه اینکه فکر نکردم نه ، شرایطی که در ذهن ما هست وقتی قراره به واقعیت برسه خیلی تفاوت داره . پر حرفی کردم ببخشید لطفا اگر اشکالی در نظرم هست اصلاح کنید ممنون 
    پاسخ:
    سلام 
    چقدر خوب که متاهل شدی تبریک فراوان به شما و جناب داماد . بله عزیزم ازدواج یعنی تصمیمی بزرگ که احتیاج به نگاه حکیمانه داره یک بعدی نیست باید نگاه منظومه ای داشت که خیلی هم استرس داره هروقت پای عقل در میون باشه تردید و دو دلی و استرس هم هست و کاملا طبیعیه . امیدوارم خوشبخت باشی حسنای عزیز .
    ممنون که با ما همراهی کردی ، وقت گذاشتی و نوشتی 
  • شهردار باغ
  • مگر وقتی دختری مجرد باشد میشه با اون هر رفتاری کرد وبی غیرتی وخیانت پیشه کرد حتمن نبایس که شوهر داشته باشه وخیانت مطرح باشه !

    خیانت به جنسیت از خیانت به شوهر هم بدتر است.



    + خانم صامتی یه پیشنهاد دارم امیدوارم بپذیرید:


    یه مطلب ویا یک صفحه ای را اختصاص دهید به این حکایت ها گهر بار.

    گاه متن های ادبی بیشتر از گفتگو تاثیر دارد.

    کاش این سنت نهادینه باشه.



    پاسخ:
    جناب شهردار 
    به طور معمول در متون ادبی استعاره ای از مفاهیم بیان می شود  در این متن مفهوم عفت مردانه در قالب خانواده مطرح شده ولی نگاهی عمیق و گسترده به مفهوم عفاف دارد، در واقع اشاره به مرد ، اشاره به پدر هم هست به طور کلی این متن ادبی اشاره دارد به حدیثی از پیامبر اکرم صلوات الله علیه که البته نقل به مضمون این است که نگاهت را از زن دیگری فرو انداز که مردان دیگر هم همین کنند . یا در ضرب المثل هست که درب خانه ی کسی را انگشت نزن که درب خانه ات رابا مشت می زنند و یا در فیزیک می شود هر عملی را عکس العملی است و یا در کلام پروردگار اشاره می کند که هیچ ذره ای از نیکی و بدی در نظام هستی گم نخواهد شد  حتی اگر زیر سنگ باشد ! 
     در علم ژنتیک  عاملی به نام DNA عامل وراثتی است  عملی که 21 روز بر آن اهتمام ورزی ملکه ی ذهنت خواهد شد  یعنی در DN A شما ثبت می شود که در انسان همچون جعبه سیاه است و در علم ثابت شده بسیاری از این عادت ها به فرزندان به ارث می رسند  از جمله حیا و عفت ،هنگامی که پدری عفت پیشه می کند و مادری حیا می کند شما اثر مستقیم آن را در  رفتار فرزندش می بینی .
    هنگامی که پدری نسبت به دختر مردم نیز چارچوب حیا را رعایت می کند ، هنگامی که برادری رفتار عفیفانه در مقابل خواهر دیگران دارد  مردان دیگر نیز نسبت به دختر و خواهر آنها حیا خواهند داشت ، البته شاید به ندرت بتوان در جامعه ی امروز از استثناءات هم یاد کرد ولی به طور عموم رسم زمانه یعنی سنت الهی همین است . 
  • میلاد حمیدی
  • خانم صامتی به قول خودتون زن عرضه کننده هست در این ماجرا.
    وقتی فسادی میاد اول باید جلوی عرضه رو گرفت بعد متقاضیان لجوج رو تربیت کرد.
    شما اول باید جلوی مواد مخدر رو بگیری که عرضه میشه. نمیشه بگی ولش کن بیاد. باید تقاضا نباشه!
    سعی کنید کمی منطق داشته باشید.  و الا بدون منطق که هر حرفی رو میشه زد!
    زنها عرضه رو کم کنن ، اون معدود آقایون هم اگر تکلیف خودشون رو درست انجام ندادند. دیگه تکلیفی به گردن زنها نیست و مردها  هستند که باید جلوی خدا پاسخگو باشند. قدیم تر ها که زنها بیشتر حجاب داشتند همین معدود آقایون مزاحم هم بودند که معمولا توسط خود مردهای دیگه قیمه قیمه میشدن. اما امروز متاسفانه با این وضع افتضاح حجاب باید قدم به قدم دعوا کنی و وقتی هم میخوای منع کنی می بینی خود دختر بیشتر از اون پسر مشتاق هست! در نتیجه کاری هم نمیشه کرد و با تبعات حقوقی قضیه روبرو شد!!!
    پاسخ:
    سوره نور، آیات ۳۰ و ۳۱: «قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضوا مِنْ أَبْصرِهِمْ وَ یحْفَظوا فُرُوجَهُمْ ذَلِک أَزْکی لهَُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرُ بِمَا یَصنَعُونَ(۳۰) وَ قُل لِّلْمُؤْمِنَتِ یَغْضضنَ مِنْ أَبْصرِهِنَّ وَ یحْفَظنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا مَا ظهَرَ مِنْهَا وَ لْیَضرِبْنَ بخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبهِنَّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ ءَابَائهِنَّ أَوْ ءَابَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنی إِخْوَنِهِنَّ أَوْ بَنی أَخَوَتِهِنَّ أَوْ نِسائهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَت أَیْمَنُهُنَّ أَوِ التَّبِعِینَ غَیرِ أُولی الارْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظهَرُوا عَلی عَوْرَتِ النِّساءِ وَ لا یَضرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلی اللَّهِ جَمِیعاً أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ(۳۱)»«به مردان مؤمن بگو دیدگان خویش را از نگاه به زنان اجنبی باز گیرند و فرج‌های خویش را نگهدارند این برای ایشان پاکیزه تر است که خدا از کارهایی که می‌کنید آگاه است (۳۰) و به زنان با ایمان بگو چشم از نگاه به مردان اجنبی فرو بندند و فرجهای خویش را حفظ کنند و زینت خویش را جز آنچه آشکار است آشکار نسازند و باید که روپوش هایشان را به گریبان‌ها کنند و زینت خویش را نمایان نکنند مگر برای شوهرانشان ، یا پدران و یا پدر شوهران یا پسران و یا پسر شوهران و یا برادران و یا خواهرزادگان و یا برادرزادگان و یا زنان و یا آنچه مالک آن شده‌اند یا افراد سفیه که تمایلی به زن ندارند و یا کودکانی که از اسرار زنان خبر ندارند، و مبادا پای خویش را به زمین بکوبند تا آنچه از زینتشان که پنهان است ظاهر شود ای گروه مؤ منان همگی به سوی خدا توبه برید شاید رستگار شوید(۳۱)»

    جناب میلادی و دوستان بزرگوار
    همانطور که  پیشتر اشاره شد برای اصلاح روابط دو  کنشگر ، هم باید رفتار کنشگر 1 و هم کنشگر 2 و هم محیط روابط دو کنشگر اصلاح گردد درغیر اینصورت به نتیجه ی مطلوب یعنی به کنش مناسب از سوی  کنشگرها نخواهیم رسید . اما در خصوص مرد تقاضا ، زن عرضه . عرضه و تقاضا از مفاهیم اولیه و پایه در علم اقتصاد هستند که در طول تاریخ  اقتصاددانان در پی حل مسایل اقتصادی  حتی اقتصاد سیاسی از طریق این دو پارامتر بوده اند   در بین اقتصاددانان  شناخته شده  و مطرح همواره از سوی تقاضا به سمت عرضه حرکت می کنند یعنی تمام مفاهیم ، پارامترها و نسبت میان آنها را بر اساس ایجاد تقاضا و سپس عرضه ی فراوان  محصول  معین می کنند تا جایی که نظریه ی راگنار نورکس می گوید تقاضا ، عرضه ی خود را ایجاد می کند  ، و تقاضا را مبنای تولید بیشتر محصول می داند . اکثر نظریه پردازان اقتصادی بر ایجاد تقاضای بیشتر تاکید دارند به گونه ای که کاهش سطح تقاضا را عاملی منفی در رشددر آمد سرانه  به حساب میاورند .بنابراین همواره حرکت از سوی تقاضا به سوی عرضه است تا تقاضایی نباشد عرضه ای صورت نخواهد گرفت و یا آنقدر کمرنگ خواهد بود که می توان گفت هنگامی که تقاضا صفر است عرضه نیز صفر خواهد بود .
     در این میان مراجعه به کلام خداوند و شیوه ی شرع مقدس برای اصلاح ارتباطات اجتماعی زن و مرد بهترین مسیر است خالق زن و مرد هم او که صلاح بشر را بیش از خود او می شناسد مردان و زنان را در خصوص پوشش و ورفتار عفیفانه در موارد مختلف راهنمایی می کند بر اساس آیات 30 و 31 سوره نور 
    خداوند ابتدا مردان را به کم و کوتاه کردن نگاه از زنان فرا می خواند یعنی دوری از چشم چرانی یعنی مردان نسبت به نگاه تحریک پذیرند و از همین ناحیه هم توصیه به غض بصر شده اند . شان نزول آیه در کتاب کافی هم به همین اشاره دارد ، جوانی که به جهت دنبال کردن و نگاه طولانی به زنی صورتش در اثر تیغی بر روی دیوار خراشیده و خون آمد 
    در آیه ی بعد زنان را به پنهان کردن زینت و رعایت حدود حجاب فرا می خواند و در آخر همه ی جامعه اعم از زن و مرد . 
    در واقع آنچه به روشنی دریافت می شود خداوند نیز برای اصلاح جامعه ابتدا به مرد سپس به زن و در آخر به جامعه اشاره دارد .
    البته به نظر بنده در جامعه ی اسلامی حکومت نیز از جایگاه خاصی  در اصلاح روابط اجتماعی برخوردار است چنانکه پس ازآموزش افراد باید از راهکارهای سلبی استفاده کند (گشت ارشاد ) تا از حقوق فردی  دفاع کند ولی این امر پس از آموزش و آگاهی بخشی در همه ی سطوح جامعه اثربخش خواهد بود . چنانگه گاهی رفتارهای زنتده ای از مردان زنان در جامعه دیده می شود که از آن می توان به ناامنی اجتماعی یاد کرد به عنوان مثال بنده خود شاهد رفتار زننده ای با خانم های محجبه و هتک حرمت ایشان بوده ام حال حکومت  چنین افرادی که به عمد و از سر آگاهی در جامعه ی اسلامی چنین عمل می کنند نباید برخورد کند؟ 
    گاهی مردان به گونه ای لباس  تنگ می پوشند و  خود را می آرایند که شرم داری از نزدیکی ایشان عبور کنی آیا حکومت اسلامی نباید با چنین افرادی برخورد کند ؟ 
    در مقابل زنان بیماری نیز رفتارهای خلاف عرف و شرع در جلب توجه مردان انجام می دهند با این رفتارها از سوی هر جنسیتی باید برخورد شود  و بر کسی ضرورت این امر پوشیده نیست .بحث در این زمینه بسیار است. ادبیات پارسی آنچنان به زبان هنر از آموزه های اخلاقی می گوید که گاهی یک کتاب در یک متن ادبی یا شعر خلاصه می شود  در پایان خالی از لطف نیست به متن زیر برگرفته از جوامع الحکایات محمد عوفی توجه کنیم :
    آورده اند که وقتی مردی بود خیّاط ــ در عفاف و صلاح؛ و زنی داشت عفیفه، مستوره، و با جمال و کمال، و هرگز خیانتی از وی ظاهر نگشته بود.روزی زن در پیش شوهر خود نشسته بود، و زبان به تطاول گشاده، و به سبیل ِ منّت یاد می کرد که:
    ” تو قدر عفاف من چه دانی و قیمت صلاح من چه شناسی، که من در صلاح زبیده وقت و رابعه عهدم “.مرد گفت:” راست می گویی، امّا عفاف تو به نتیجه عفاف من است. چون من در حضرت آفریدگار راست باشم، او تو را در عصمت بدارد”.زن را خشم آمد، گفت:” هیچ کس زن را نگاه نتواند داشت، و اگر مرا وسیلت صلاح و عفّت نیستی، هر چه خواستمی بکردمی.مرد گفت:” تو را اجازت دادم به هر جا که خواهی برو و هر چه می خواهی بکن”.زن، روز دیگر خود را بیاراست و از خانه برون شد، و تا به شب می گشت، و هیچ کس التفات به وی نکرد ــ مگر یک مرد گوشه چادر او بکشید و برفت.چون شب در آمد، زن به خانه باز آمد. مرد گفت:” همه روز گردیدی و هیچ کس به تو التفات نکرد ــ مگر یک کس، و او نیز رها کرد.زن گفت:” تو از کجا دیدی؟”. مرد گفت:” من در خانه بودم، امّا من در عمر خود در هیچ زن نامحرم به چشم خیانت ننگریسته ام، مگر وقتی ــ در جوانی ــ گوشه چادر زنی را گرفته بودم، و در حال پشیمان شده رها کردم. دانستم اگر کسی قصد حرم من کند، بیش از این نباشد”.زن در پای شوهر افتاد و گفت:” مرا معلوم شد که عفاف من از عفاف تو است”.
  • میلاد حمیدی
  • من فقط خانم ها را مقصر نمی دانم . اما در این امور معتقدم اگر عرضه ای وجود نداشته باشد خود به خود تقاضا هم راه به جایی نمی برد.
    مثلا در محله ای که مواد مخدر عرضه نشود، شانسی برای تامین مواد مخدر در آن شهر وجود نخواهد داشت!
    شما به نظر من از لفظ اکثریت مردان استفاده نفرمایید. من که خودم اینطور نیستم و نبودم واقعا به عنوان یک پسر مجرد که متقاضی این گونه عرضه ها نمی باشم دچار وسوسه شدم. خیلی سخته خانم صامتی. مردها بخصوص مردهای مجرد خیلی توی این دوره و زمانه کارشون سخت هست.
    تو رو خدا این دیدتون رو کمی تعدیل کنید.
    من همیشه گفتم و باز هم میگم اگر زن سالم باشه 1000 تا مرد فاسد نمیتونن تا یک زن نخواد بهش دست بزنند. اما اگر یک زن بخواد میتونه خیلی از مردهای سالم رو با خودش همراه کنه!
    کمی به گذشته نگاه کنید به این واقعیت پی می برید.
    فرق بین مرد و پسر مجرد را درک کنید خانم صامتی. بعلاوه خود غربی ها اثبات کردند که زنان خاصیت و میل تک همسری دارند و مردان خاصیت پلی گامیک و چند همسری دارند.
    اینکه غیرت یک مرد اجازه ندهد با زن یک مرد دیگر رابطه داشته باشد درست است اما وقتی دختران مجرد پایشان در میان باشد دیگر مرد این را مساله غیرت و خیانت نمی بیند× این رو از دید برادران مومن می گویم بی ایمان هاش که امروز زیاد هستند حسابشان جدا!
    یک بار دیگر هم این حرف را به من گفته بودید. گفتید در غرب هم پای لخت و ساق پا هم هست کمی ظرفیتتان را بالا ببرید.
    این ناشی از شناخت ناکافی شما از جنس مرد است. ما خیلی هایمان معتقدیم که بخاطر تعدد و کثرت عرضه در غرب باید چشم و دل مردان سیر باشد.
    اما چنین نیست. حتی اوباما هم با آن کاخ سفید و انواع و اقسام باربی هایی که اطرافش آمد و شد می کنند نتوانسته نگاهش را نگه دارد! پس از
    پسرهای تشنه ایرانی که همدم درخت و رختخواب هستند توقع زیادی نداشته باشید!



    فکر کنم شماخودتان تصویر معروف اوباما را که در پست زیر وجود دارد دیده باشید!

    http://mojarada.persianblog.ir/post/73/


  • سجاد غلامی
  • با سلام . 
    عزیزانی که طی چند روز گذشته با این رسانه همراهی کرده اند متوجه شده اند که برای خواهر بزرگواری از مخاطبان همین رسانه ، مشکلی بوجود آمده است که کم و بیش مشابه همان مشکل ، برای برادر بزرگوار دیگری ، باز از مخاطبان همین رسانه اتفاق افتاده است .

    ازین رو و در مناسبت با فضای بوجود آمده می خواهیم نظر دین مبین اسلام و تعالیم مترقی آن را در مورد روش برخورد با مشکلات خود و دیگران جویا شویم .

    ذکر این نکته را یادآور شوم که نگارنده اسلام شناس نیست و داعیه اسلام شناسی هم ندارد و تنها بر اساس بضاعت اندک خود ، نظر می دهد . باشد که در پرتوی نظرات سایر دوستان ، به نور معرفت هدایت گردد . 

    براستی نظر اسلام در مورد مشکلاتی که برای دیگران بوجود می آید ، چیست ؟ در مورد همان مشکل ، که این بار برای خودمان اتفاق می افتد ، اسلام چه نظری دارد ؟ 
    [ آنچه که در ادامه می آید ، همگی برگرفته از احادیث و روایات است ] 
    نخست آنکه اسلام می گوید : اگر از اتفاق ناراحت کننده و مشکلی که برای خواهر و برادران دینی ات افتاده است ، خوشحال شوی [!] ؛ از دنیا نخواهی رفت تا بدان مصیبت و گرفتاری مبتلا شوی !! 
    مطلب دیگر آنکه اسلام می گوید هرگاه مشکلی برای برادر یا خواهران دینی ات اتفاق افتد ، و شما در مقابل آن فرد گرفتار آمده ، زبان به شماتت و سرزنش بگشایی ، بر طیق روایت این بار نیز از دنیا نخواهی رفت تا بدان گرفتاری دچار شوی !! 
    پس دستور دین در این مواقع ، نه شادمان شدن است (چرا که حکایت از بددلی و بدخواهی افراد دارد ، حال آنکه از صفات مومن خیرخواهی است حتی برای دشمنانش) و نه شماتت و سززنش کردن . ( که نشان از کوته بینی افراد دارد ) .

    مطلب دیگر که بسبار اهمیت دارد این است که اسلام در مورد مشکلی که برای خودت بوجود آمده است ، به "خویشتن داری" و "صبوری" امر می کند و در مورد همان مشکل که برای برادر یا خواهر دینی ات بوجود آمده است ، توصیه به همدلی و دلجویی دارد ؛ نه بلعکس ! 

    انگیزه ی نوشتن این مطلب از آنجا بود که برادر بزرگوار ما جناب حمیدی عزیز ، خواهر ما را به صبر توصیه کرده اند حال آنکه در مورد مشکل خود ( که کم و بیش از جنس همان مشکل است یعنی شکست عاطفی و تجربه ی ناموفق در امر ازدواج ) به نظر می رسد بی قرار و بی تاب شده اند !  حال آنکه دستوری که اسلام در این زمینه و تحت عنوان آداب معاشرت دارد ، عکس این موضوع است . یعنی برای مشکلات خود ، بیشتر صبوری و برای مشکلات دیگران بیشتر همدلی و همراهی کنیم .
    گرچه نظر اسلام آن است که افراد مشکلات و گرفتاری های خود را حتی المقدور در نزد دیگران هرگز مطرح  نکنند مگر در نزد سه کس یا سه گروه . 

  • میلاد حمیدی
  • دوتا حسابرس خانم مدتیه آمدند شرکت ما یک آقا بینشون هست! خود خانمها انقدر با هم حرکات زننده انجام دادن پسره هم از خدا خواسته بیا ببین چه نمیکنن این سه نفر باهم!
    پاسخ:
    به نظر شما فقط خانم ها باید درست رفتار کنند یا مردان با حیا هم وظایفی در رفتار اجتماعی دارند جناب میلادی ؟ 
    متاسفانه در جامعه ی مردان ایرانی (به قید اکثر نه اقل ) رایج است که تنها به بهانه ی آرایش یا ظاهر خانم ها به خود اجازه ی رفتار سخیف می دهند ود رادامه با وقاحت تمام رفتارهای بسیار زننده ای انجام می دهند ! 
    اگرچه عمل اشتباه به هر طریقی نادرست است ولی اگر تقاضایی نباشد عرضه ای هم صورت نخواهد گرفت . حتی اگر به این قایل باشیم که عرضه تقاضا را تقویت می کند ولی در روابط انسانی اصولی حاکم است که تقاضا اثر و تاثیر بیشتری در عرضه دارد در واقع اگر مردان جامعه اخلاق صحیح را در روابط اجتماعی با زنان در پیش بگیرند حتی زنان بیمار هم جایی  برای عرضه ندارند . در جامعه ی ایرانی اکثر مردان خود را با جملات خاصی که در شاءن این فضا نیست توجیه می کنند و می گویند خود آن خانم یا خانم ها مساله داشتند بلاخره ما مرد هستیم و تحت تاثیر قرار گرفتیم و به گناه افتادیم !!! 
    آیا مرد بودن دلیلی بر انجام خلاف اخلاق در مقابل زنان است ؟ 
    آیا مردان آنچنانی نمی اندیشند که در یک چرخه ی باطل محیط جامعه را برای همسر ، خواهر ، مادر و یا دختر خویش ناامن می کنند و در نهایت دود آن به چشم همه می رود و زیان می بینند؟ 
    اگر خداوند مرد را بر زن قیم قرار داد قوه ی عاقله و منطق او در دوری از گناه و هوس را پیش نیاز چنین اولویتی قرار داد . غیرت مردانه را در او قرار داد بر سر بسیاری از مردان ایرانی بویژه در تهران چه آمده است که نمی دانند واژه ی غیرت با قاف است یا غین ؟!
  • اجرای حکم قصاص عروس خیانتکار و قاتل توسط مادرشوهر
  • سلام با دقت نوشته های عسل خانم خوندم فکر می کنم همه ی نوجوان ها در سن کم ناگهان به ازدواج کردن علاقه مند میشن  جون میخان بزرگ شدن خودشون به رخ دیگران بکشن ولی همه جرات نمی کنن بگن.
     خانواده ی عسل خانم به نظر م خیلی منطقی برخورد کرد آخه یک دختر 13 ساله برای ازدواج چه آمادگی داره دختری که حتی نمی دونسته رابطه ی زناشویی چیه ؟ تازه عسل خانم اگر اشتباه نکنم در سن 20 سال به بالا هم بعضی مسایل مهم در ارتباط نامزدی رو نمی دونستن . همه ی ما یادمون میاد که در دوره ی نوجوانی چقدر احساساتی و رویایی بودیم . عسل خانم ببخشید ولی شما یکم لوس هستید چون دختر خوشگلی بودید همه خواستن به شما محبت کنن چون پدر نداشتید هرچی خواستید مادرتون نه نگفته ببخشید اینو گفتم ولی مگه آدم هر کاری خواست باید انجام بده هر چی خواست باید بخره 
    خانم صامتی درست گفتن که ازدواج مهمترین بخش زندگیه شریک زندگی مسیر زندگتو ممکنه تغییر بده خوب یا بد . ما برای کمترین کارها مشورت می کنیم خودمونو آماده می کنیم مثلا میخایم آشپزی کنیم کتاب می خونیم طبق دستورالعمل میریم جلو اگر به مقدار و زمان مشخص شده دت نکنیم شیرینی ما کیفیت کمی داره پس چرا بدای ازدواج کردن فقط به میل و خواستهی قلبی باید توجه کرد .مثلا برای انتخاب رشته کلی از معلم ها و مشاوره ها کمک می گیریم تازه اگر موفق بشیم یا نه ! 
    برای اینکه بدونیم آمادگی ازدواج داریم یا نه باید خیلی مشورت کنیم خیلی مطالعه کنیم با توجه به درسهای زیادی که باید بخونیم فکر کنم تا تحقیقات ما راجع به ازدواج کامل بشه حدود 20 ساله میشیم بعد از دیپلم گرفتن تازه می تونیم برای ازدواج فکر کنیم ازدواج خیلی مهمه برای یک کار مهم باید درست عمل کرد با احتیاط تصمیم گرفت . 
  • میلاد حمیدی
  • سلام. عسل خانم دلتون رو با خدا صاف کنید. ملاک ها و معیارهایی که ائمه گفتند در نظر بگیرید. ملاک های ظاهری رو کنار بگذارید.
    تجربه من نشون داده ، چه زنها و چه مردها، اکثر اونهایی که خیلی تیپ های موجه مذهبی دارند آدمهای سالمی نیستند.
    یا زیادی از اینطرف افتادند یا زیادی از اونطرف و یا تظاهر میکنن.
    نمیدونم برادر دارید یا نه. به نظرم برای تشخیص مرد مناسباز برادرتون یا دامادتون کمک بخواید.
    شاید اگر پدر داشتید و بیشتر به حرف مادرتون گوش میدادید این اتفاق براتون نمی افتاد.
    همیشه سیب سرخ نصیب شغال میشه!
    بعضی چیزها هم تقدیر هست. شاید تقصیر اون پسر هم نبوده باشه!
    شاید همون پسر بتونه یک دختر دیگه رو به خوبی خوشبخت کنه! البته شاید! من یکی از دوستام داشت ازدواج میکرد با یک دختر خانم اصلا از نظر مالی افتاده بود به پیسی! هر چی می دوید نمی تونست کارهاشون رو راست و ریست کنه!
    کارشون به جدایی کشید. الان به یک دختر خانم دیگه داره ازدواج میکنه، اصلا عجیب ترقی کرده! عجیب هم راضیه ازش!
    یک وقتایی خدا قسمت آدما رو جای دیگه در نظر گرفته! بعضی ها که توی زندگی آدم میان و میرن برای این هست که از طرف خدا مامور هستند یک چیزهایی رو به آدم یاد بدن یا اینکه باعث بشن آدم قدر خوشبختی رو در آینده بدونه!
    خدا بنده هاش رو آزمایش میکنه. و شما اگر کمی معیارهاتون رو تعدیل کنید و دست از بدبینی بردارید و حتما از یک مرد در زمینه انتخاب همسرتون کمک بگیرید خیلی موفق میشید.
    مردها خوب همدیگه رو میشناسن. من الان خودم وقتی با یکی حرف بزنم با یک جمله 80 درصد ماهیت طرف میاد دستم.
    حتما خوب تحقیق کنید و فراموش نکنید از یک مرد جسور برای انتخاب همسرتون کمک بگیرید.
    خانم صامتی عزیز امروز با مادرم و خواهرم رفتیم شاه عبدالعزیم برای شما و برای همه دعا کردم البته اگر جناب عبدالعظیم شنیده باشن چون خیلی شلوغ بود!  خیلی فکر کردم و برای پدرم نماز خوندم و ازش کمک خواستم فکرم به جمله ی شما مشغول بود
     شما گفتید ازدواج نقطه ی عطف زندگی هر آدمیه ولی من هنوز به نقطه ی عطف زندگیم نرسیدم شایدم رسیدم و از دستش دادم دوستام به من می خندن که چطوری هنوزم دلم میخاد ازدواج کنم خودمم نمی فهمم که چرا هنوز خسته نشدم بعد از ین همه درسر.من تا آخرش برای شما تعریف می کنم شما به من بگید کار من احمقانه است که هنوزم دوست دارم ازدواج کنم ؟ کجای کارم اشتباهه که به نتیجه نمیرسم ؟ اصلا نمیتونم به مردا اعتماد کنم گاهی فکر می کنم باید مجرد زندگی کنم ؟ کلا خیلی احساس بدی دارم 
    پاسخ:
    عزیزم ممنون که اعتماد می کنی و می نویسی .اگر اجازه بدی بعد برای شما بنویسم 
    سلام عیدتان مبارک وبلاگ خوبی دارید البته بگم شبکه ی اجتماعی یا تالار گفتگو بهتره.موضوعات خوبی مطرح شده ولی من چند تا پست اول رو دیدم امیدوارم فرصت داشته باشم تا ما بقی پست ها رو ببینم موفق باشید
    سلام عیدتان مبارک وبلاگ خوبی دارید البته بگم شبکه ی اجتماعی یا تالار گفتگو بهتره.موضوعات خوبی مطرح شده ولی من چند تا پست اول رو دیدم امیدوارم فرصت داشته باشم تا ما بقی پست ها رو ببینم موفق باشید
  • ملتمس نگاه..
  •  **در جامعه ی در حال گذار ایران که سنت و مدرنیته ،حال و گذشته مذهبی و غیر مذهبی  همه چیز در همه بعد از مدتی فرد خوش را با اطرافیان و نرم جامعه مقایسه می کند....***


    چی؟!!!!!!!!

    این جملتون رو بیشتر از سه بار خوندم ولی هیچی سر در نیاوردم.

    پاسخ:
    سلام دیشب اینترنت ناگهان قطع شد بنابراین پاسخ کامل نوشته شد.در حال حاضر هم امکان پاسخگویی طولانی ندارم .
    عید بر شما مبارک
  • شهردار باغ
  • خانم صامتی سلام

    باز که نظرمو تایید نکردین حداقل زیر اون یکی نظرم جوابمو میدادین.

    عسل خانم یا به قول خانم صامتی عسل بانو خیلی سختی کشیدی برای چیزی که در این دنیا حقت بوده درد کشیدی چی باید بگم که آرومت کنه ؟
    نوشته بودی که زیبایی عسل بانو زیبایی یکی از نعمت های خداست و خداوند به خاطر این نعمت انسانها رو آزمایش می کنه این نعمت هم احتیاج به مراقبت داره شیطان همیشه در کمین زیبارویانه مخصوصا که الان با انواع گناهان میاد سراغ آدم خواستم برای شما بنویسم مراقب زیبایی که خداوند به شما عنایت کرده باش و اجازه نده این نعمت برای شما زحمت باشه ناقابلم و حقیر ولی برای  شما شما خواهرم دعا کردم شما هم برای من دعا کن

    بعد از محمد رضا خودمو به خرید کردن و مسافرت مشغول کردم همش خرید قرض می کردم ولی لباس می خریدم واسه ی مهمونی که یه روز وقتش بشه . همش کالباس و نوشابه و جیپس و پفک نصفه شبا بلند میشدم از معده درد  حالت تهوع و سردردای میگرنی.انقدرگریه کردم که خودمم ترسیده بودم از قیافم کاش هیچوقت خوشگل نبودم کاش هیچکی به من توجه نمی کرد وبرای هیچکی مهم نبود که من قراره با کی ازدواج کنم پسرخالمو دوست داشتم یعنی اون منو خیلی دوست داشت ولی همسن خودم بود منم هیج احساسی بهش نداشتم.می ترسیدم که ازین بی آبروتر بشم و تو فامیل بپیچه که دختر فلانی تو دوره ی نامزدی چه کار کرده آخرش که دیدم هر روز حالم بدتر میشه و خواستگارامو رد می کردم بدون اینکه بزارم بیان به مادرم گفتم اگر خواستگار بیاد برای همیشه ازین خونه میرم
    ی روز آبجیم انقدر گریه کردو قسمم داد به روح بابام که بهش گفتم اونم گریه کرد خیلی گریه کرد میگفت مگه تو چیزی نمی دونستی ؟!!!!!
    بهش گفتم آخه از کجا باید می دونستم من به محمد رضا محرم بودم زنش بودم راست می گفت می خاستم عروسی کنم ولی خیلی چیزارو نمی دونستم که برای خودم بد شد با آبجیم رفتیم پیش وکیل می شد از طریق قانونی پیگیری کرد ولی به بی آبروییش نمی ارزید فکرم خیلی مشغول بود خواهرم هرجا می تونست منو برد ولی دیدیم اگر حرفی نزنیم بهتره اصلا به مامانم که نمی تونستیم بگیم خودشو می کشت از خودم حالم بهم می خورد خواهرم روش نمی شد چیزی بگه ولی می دونستم که تو دلش می گفت احمق خودت این بلا رو به سر خودت آوردی دل مامانمو شکستم چقدر اذیتش کردم چقدر خرج رو دستش گذاشتم حتما نفرینم کرده بود ولی خدا چی اون که خوذش می دونه من تقصیری نداشتم محمد و دوست داشتم اونو شوهر خودم می دونستم من که نمیخاستم اینطوری بشه بازم جای شکرش باقی بود که آبجیم پشتمو خالی نکرد غصمو می خورد ولی خودم نمی دونستم چکار کنم حتی همسایه غصمو می خوردن و برام دعا می کردن . اعتکافم که می رفتم همه می دونستن حاجت من چیه ولی اگرم کسی میومد از ترسم رد می کردم چی باید می گفتم ازمحمد رضا بدم میومد می خاستم برم در خونشون دادو بیداد کنم ولی هیج کاری از دستم بر نمیومد خودم این بلا رو سرم آوردم یکی ذو سالی گدشت و کم کم با تورای دانشجویی با هزینه ی کم می رفتم گردش روحیم بهتر شده بود اون اوایل باهاشون برخورد می کردم نصیحتشون می کردم ولی یکم که گدشت بعضی کاراشون برام عادی شده بود
    دیگه از پسرای مذهبی اصلا از خانواده های مذهبی خوشم نمیومد شایدم نفرت داشتم
    تو یکی ازین تورا با سعید آشنا شدم خیلی محبت می کرد قدش بلند بود چشمهای سبز و درشت .ی لحظه از من غافل نبود حالم بهتر شده بود خواهرم فهمیده بود منم براش تعریف کردم قرار شد به سعید بگم اگر منو میخاد باید بیاد خواستگاری . کفت بهم فرصت بده و دانشجوی ترم 3 یود با هم همسن بودیم ولی اون بزرگتر به نظر می رسید خوشحال بودم ولی می گفت تو ی جوری هستی راحت باش گفتم من چادریم خانوادم مذهبین می گفت پس چطوری بریم مهمونی قاطی یعنی میخای با چادر بیای
    پاسخ:
    عزیزم اگر به خاطر پرسش من می نویسی خودتو ناراحت  نکن مجبور نیستی بنویسی  هرچی بوده گذشته دوباره میشه توکل کرد و زندگی رو ساخت.
  • ملتمس نگاه..
  • به نام خدا

    سلام به دوستان عزیز.عید همگی مبارک باشه ایشالا.خدا قسمت همگی کنه و توفیق بده زیارت قبر پیامبر عظیم الشان اسلام و قبر بقیع رو.



    دوستان اینجا چه خبره؟!

    راستی اقای حمیدی که ظاهرا خداحافظی کردن!اما هنوز حضورشون مستدامه!!

    من خودم حرف همه ی دوستان رو تایید صد در صدی نمیکنم.شاید قسمت هایی ازنظراتشون رو قبول کنم قسمت هایی رو نه.به نظر من ازدواج باید به موقع باشه.این موقع هم هر کسی بهتر میدونه چه وقتیه.زیر 20 سال زیر 15 سال بالای 20 سال یا هر وقت دیگه.اما اون طور که من میبینم واقعا ازدواج دخترای زیر 15 سال که همون راهنمایی میشه اگه دختر خودش امادگی نداشته باشه و راضی نباشه(که فک کنم دخترایی که زیر 15 سال باشن و امادگی تشکیل خانواده داشته باشن به تعداد انگشتای دست برسه)واقعا ظلمه بهشون.مثلا من خودم دختری رو میشناسم 15 سالگی عقد کرد و تقریبا 16 سالگی یا نزدیک 16 سالگی ازدواج کرد.اما فیزیکش واقعا اماده ازدواجه.یعنی نحیف و ضعیف و لاغر نیست.و از طرفی این دختر زیر دست مادرش طوری بار اومده که واقعا کدبانو هم هست.و من برخورد هایی که با این دختر داشتم نشون میداد که به لحاظ عقلی تکامل لازم رو داره.پس فک نمیکنم ازدواجش ظلم بوده باشه بهش.چرا که خودش تمایل به ازدواج داشته در مقابل خواستگار.خانم صامتی دوست دارم نظر شما در این موردی که مثال زدم و به عینه خودم دیدم بدونم.حتما نظرتون رو در مورد این نمونه بگید.به نظر شما بازم این ازدواج زود بوده؟



    یه چیز دیگه هم که به ذهنم رسید و دوستدارم به بقیه بگم(البته در مورد دخترا) اینکه به نظر من همه الان دارن اینطور فک میکنن که کسب علم یعنی حتما رفتن به دانشگاه.در صورتی که واقعا اینطور نیست.علم که فقط دروس دانشگاهی نیست.تو میتونی کتب دینی تهیه کنی کسب علم کنی.کتب علمی تهیه کنی با توجه به علاقت و کسب علم کنی.میتونی در زمینه سیاست فرهنگ اقتصاد یا هر چیز دیگه ای کتاب بخری مطالعه کنی کسب علم کنی.پیامبر بزرگ ما فرمودن ز گهواره تا گور دانش بجوی.اما من فک نمیکنم ما باید فک کنیم این کسب علم فقط از طریق رفتن به دانشگاهه.چه بسا رشته هایی توی دانشگاه هست که اصلا به درد بخور نیست.پس هر کسی باید توی هر مکان و جایگاهی که هست سعی کنه علم خودشو بالا ببره با مطالعه در زمینه های مختلف یا بر اساس علایقش.البته خب خیلیا هم هستن که به رشته و زمینه ای خاص علاقه دارن و به دانشگاه میرن و کسب علم میکنن و استعدادهای خیلی خوبی هم دارن.و این خیلی هم خوبه.

    پس اینکه بیای بشینی بحث کنی که دخترارو دارن مجبور میکنن برن دانشگاه که ازدواج نکنن حرف به جایی نیست.بعضیا تمایل دارن به دانشگاه برن و اتفاقا در زمان مناسب هم ازدواج میکنن حتی در حین تحصیل.و بعضیا هم دوس ندارن ادامه تحصیل بدن و شاید بخوان توی زمینه های مختلف آگاهی های لازم داشته باشن و کسب علم کنن نه به صورت تخصصی و دوست دارن ازدواج کنن.پس نباید دو گروه ساخت.که گروهی که ادامه تحصیل نمیدن میشن دخترای بی سواد(که البته هستن کسایی اصلا هیچ علاقه ای به علم اموزی ندارن و ترجیح میدن ازدواج کنن.که خیلی کمن این افراد.)چرا که دختر دوست داره ازدواج کنه و در حد توان و علاقه خودش علم اموزی هم بکنه.و یه گروه دیگه هم بسازیم که دخترایی که میخوان برن دانشگاه یعنی ادامه تحصیل دادن و ازدواج نکردنو بقیه مسائل.



    راستی خانم صامتی من کلا دیگه بیخیال هدیه شما شدم!


    دوستان عزیز توی این ایام عزیز و مبارک سر نمازاتون توی دعاهاتون برای دیگران و منه حقیر هم دعا کنید.

    التماس دعا از همگی خواهرا و برادرای بزرگوار.

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

    پاسخ:
    عزیزم سلام عید بر شما مبارک . در جوامعی که  از نظر فرهنگی یکدست هستند راحت تر میشه نظر داد شاید در شروع هیج اشکالی در این ازدواج نباشه ولی متاسفانه در جامعه ی در حال گذار ایران که سنت و مدرنیته ،حال و گذشته مذهبی و غیر مذهبی  همه چیز در همه بعد از مدتی فرد خوش را با اطرافیان و نرم جامعه مقایسه می کند و مشکل تازه از اینجا شروع می شود
    ادامه دارد ...
    عید رو به همه تبریک عرض می کنم و امید دارم که در این لحظات معنوی و پر برکت خداوند همه ی ما را در پناه خود از گمراهی نجات دهد و بر سر دو راهی های زندگی دست ما را بگیرد . 
    امیدوارم عاقبت بخیر از این دنیا برم .
    خانم صامتی عزیز من تا حالا برای کسی درد دلمو نگفتم ممنونم که باعث شدید حرف بزنم و به شما اطمینان کنم . خانم صامتی قصه ی پر غصه ی من هنوز تموم نشده ولی ترسیدم متن پاک بشه یا نتونم ارسال کنم .شب عیده برای من خیلی دعا کنید از همه ی اونایی که همراه درد دلم شدن میخام گوشه ی خلوتشون با خدا برای منم دعا کنن که خیلی محتاجم 
  • میلاد حمیدی
  • خانم صامتی به نظر من فقط خداوند حق داره راجب بنده ها قضاوت کنه و معصوم خدا این حق رو از جانب خدا داره که این کار رو بکنه.اون هم فقط در روز قیامت.
    هیچ کس حق نداره بگه یکی اینطوریه یا اونطوریه! می تونه بگه فلان کار رو کرده زشته! فلان حرف رو زده بد هست!
    اما اینکه بگه یکی اینطور هست یا آنطور هست کسی این حق رو نداره!
    قاضی هم فقط میتونه راجب عمل فرد قضاوت کنه نه خود اون فرد. قضاوت راجب همه افراد فقط و فقط دست خدا و در روز قیامت هست و خداوند هر کس رو بر اساس مقیاس خود همون فرد می سنجه!
    سنجش اعمال هر کس یک معیار و سنگ محک مخصوص به خودش رو داره!
    ما می تونیم اعمال مشابه آدمها رو با هم مقایسه کنیم! اما هیچ وقت حق نداریم خود اون آدمها رو با هم مقایسه کنیم!
    به یکی بگیم بد به یکی بگیم خوب.
    خدا میدونه که من نه قصد دارم خودم رو اثبات کنم و نه نیت بدی دارم. برای خودم هزار سودا دارم.
    احساس مسئولیت می کنم و ادعا هم نمی کنم هر چی میگم درسته و هر چی من برداشت کنم همونه!
    کاری به بقیه ندارم.
    اما خانم صامتی شما جای خواهر من خدا برای زندگیتون حفظتون کنه، احساس می کنم در بعضی زمینه ها از من مردترید.
    مرد بودن در منش شماست. مردی به معنی اون انسانیت و صفت برتری که در همه فرهنگ ها وجود داره و همه دنیا به اسم مردانگی میشناسنش! نه صفات برخوردی و رفتاری مردونه یا این چیز ها بلکه یک سیره صحیح
    من چند بار نحوه برخورد شما در در عصبانیت خودم و خودتون دیدم و درس گرفتم و همین برای من کافیه.
    صبرتون خوب و زیاده و من به عینه دیدم. برداشتتون هم معمولا از تعصب نیست هر چند بخاطر ماهیت زن بودنتون گاهی احساسات هم توش دخیله اما به هر حال باز هم می بینم از خیلی از مردها مرد تری!
    خودم رو که عددی نمی دونم اما به جرات میگم که در خیلی زمینه ها از من مرد ترید.
    من احساس شما رو درک می کنم که شما یک دختر دارید و دوستش دارید و خیلی براتون سخته که بچتون رو در سن کم بسپرید به یک مرد!
    درکتون میکنم! واسه همین مته به خشخاش نمیذارم و کاملا بهتون حق میدم. خود من هم همینطورم! واقعا دلم نمیاد.
    اما منظور من فقط این بود که اگر دختری خودش خواست مانع شدن قطعا بیشتر بهش ضربه میزنه! قطعا بیشتر ضربه میزنه!
    منظور من در این مورد خاص فقط و فقط همین بود و از همین زاویه و البته به نظر شما احترام میذارم.
    این هم یک درس دیگه برای من!
    درس دیگه ای که من از شما اینجا گرفتم این هست که لزومی نداره هر چیزی رو جواب بدی!
    یک نکته خیلی ساده و در عین حال مهم.علی علی
  • شهردار باغ
  • چیه جناب حمیدی و خانم صامتی حالا خودتون رو کنار کشیدین و جوابی ندادین؟


    پاسخ:
    منظورتون کنار کشیدن از چیه ؟
  • میلاد حمیدی
  • عسل خانم واقعا متاسفم. ولی این اتفاق ربطی به درس خوندن و نخوندن شما نداشت. شما یا باید از اعتقاداتت دست می کشیدی و یا در صورت ادامه تحصیل هم ممکن بود اتفاق مشابهی بروز کنه!
    به نظر من مشکل از توقعات و معیارهای شما بود که گزینه هات رو محدود کرد و بنابراین از چیزهای دیگه غافل شدی!
    شاید اگر با اولی در همون سن وصلت می کردی موفق بودی! شاید. اما دنیا به آخر نرسیده!
    امیدوارم موفق باشی.
    اگر هنوز دختر خانم باشی اصلا نگران نباش . اتفاق خاصی نیفتاده.
    اشتباهی شده و بدون باز هم خدا با شماست.
    خواهرم امیدوارم موفق باشید و مطمئنم اینطور میشه

    سلام دوباره ببخشید حالم خوب نبود گریه که می کنم سر درد می گیرم تا چند ساعت با قرص نخوابم خوب نمیشم .نمینویسم برای اینکه کسی دلش به حالم بسوزه مینویسم که سبک تر بشم آدم هرچی بزرگتر میشه کمتر به بقیه اعتماد می کنه و حرفش می پوسه تو دلش با اون بالاسریا هم کار دارم فقط رای دل خودم می نویسم گفتم شاید برای یکی بدرد بخوره 
    من توی زندگیم مثل بقیه کلی اشتباه داشتم ولی همیشه ی جوایی خدا کمکم کرده شایدم برا اینکه بابا نداشتم خودش هوامو داشته یدفعه چشممو باز کردم دیدم کلی از سنم رفته و هنوز حسرت بغل کردن بچه م مونده تو دلم ،کاش مثل بقیه دخترا درس خوندنو دانشگاه رفتنو دوست داشتم
    گفتم کهدرفتیم مشاوره و همه مخالف بودن چند بار دیگه هم رفتیم ولی مشاور خیلی مخالف بود و می گفت دخترم شما مهارت زندگی نداری همش که به آشپزی و دوخت و دوز نیست اعصابم بهم ریخته بود مادرم منو برد شمال 10 روز اونجا بودیم کلیم خرج گذاشتم رو دست مامانم و برگشتیم حالم بهتر شده بود ولی به محض اینکه اومدیم دوباره همه چی یادم اومد دیگه خواهرم نمی گفت اول من باید عروسی کنم بعدا تو می گفت اگر خواستگار خوب بیاد که فاصله سنیش تا 8 سالم باشه عیب نداره ولی تا اون موقع درستو بخون که نگن عروس بیسواده کلی نصیحت  علیرضا اومد در خونمون و مادرم بهش گفت که اگر موهاش مثل دندوناش سفید بشه به شما نمیدمش مخصوصا که بد دلم هستی با زندگی دخترم بازی نکن برو با ی دختر همسن و سال خودت زندگی کن علیرضا رو قسم داد چند بار دیگه هم از دور دیدمش ولی خونمونو عوض کردیم کم کم همه چی یادم رفت 
    همینطور که بزرگتر میشدم بیشتر به چشم میومدم به قول مامانم مثل درخت آلو یکدفعه قد کشیدم و بزرگ شدم هرجا روضه و مهمونی می رفتیم برام خواستگار میومد همه از خوشگلیم تعریف می کردن ولی من هر پسری و که میدیدم ی ایرادی می گرفتم همش شکل و قد علیرضا دم نظرم بود حالا دیگه مشکل قدم داشتم پسرایی که میومدن اکثرا قدشن یا کوتاه بود یا اندازه ی حودم منم دلم میخاست مرد زندگیم خوش قدو بالا باشه ، حتما کارمند باشه ، مذهبی باشه و ریش بزاره و کت شلوار بپوشه و خلاصه ی مرد به تمام معنا که عاشق شونه به شونش راه رفتن بودم دلم میخاست عاشق زندگیم باشم و همه ی عشقم و بپای شوهرم بریزم .برام عجیب بود که بچه های دبیرستان با چند تا پسر دوست می شدن و با همشون خوب بودن همشون اینطور نبودن ولی اونایی که درس نمیخوندن همشون با پسرا دوست بودن واسه سرگرمی و خنده !
    حالا دیگه بیشتر خواستگارامو خودم رد می کردم  از قیافش از لحن حرف زدن مادرش از خواهرش ... گاهی هم اونا خوششون نمیومد ی مادر ی پسری که زنگ زده بود به مادرم برای صحبتای اولیه تا مادرم گفته بود پدرشون رحمت خدا رفتن  لحنش عوض شده بود و گته بود پس چطور میخاین جهاز بدین مادرمم تعجب کرده بود و کلا به خاطر اینکه بابا نداشتم اصلا نیومدن منو ببینن . بسیج محلمون می رفتم ی بسیجی تمام بودم از 18 سالگی نذر کردم که انشالله تا سال بعد ازدواج کنم و هر سه شنبه می رفتم جمکران 3 سال بود جمکران می رفتم که با ی خانم آشنا شدم و بعدش اومدن خواستگاری خیلی مومن بودن پسرش محمد رضا هم ظاهر مذهبی داشت شبیه خودم بود البته بقیه می گفتن 4 سال از خودم بزرگتر بود و کارمند بود همه چی عالی بود میخاستن محرم بشیم که مادرم قبول نکرد گفتیم با هم چند بار رفت و آمد کنیم چند باری که رفتیم و اومدیم فهمیدیم که خانودش مذهبین ولی خودش اصلا حای میخاست اسم و فامیلشو عوض کنه از جمکران رفتن منم ناراحت بود فقط میخاست من چادری باشم بهش گفتم تو که از عرب ها خوشت نمیاد از دین فقط نمازشو قبول داری چرا اومدی سراغ من ، مادرم گفت که مسجدیه مادرم گفت که جمکران میره . 
    اینا برام مهم نبود گفتم بلاخره زن باید حرف شوهرشو گوش کنه ،اگرمحرم بشیم انقدر براش از خدا پیغمبر میگم که دلش نرمبشه  خیلی یکدنده بود و لج باز تازه فهمیدم که منم می تونم قهرکنم چرا هر چی اون می گفت باید گوش می کردم دو ماه گذشته بود که گفت با ید به هم محرم بشیم اینطوری بهتر همدیگرو میشناسیم منم دیگه طاقت ندارم میخام بدون چادرتو ببینم  منم دوسش داشتم قد بلند و خوشگل ریشم داشت کت شلوارم می پوشید قرار بود چند وقت بریم خونه ی پدرش تو ی طبقه ی مستقل یا اونجا رو بدیم مستاجر خودمون بریم مستقل زندگی کنیم . ی قواره زمین تو رودهنم به ما نشون دادن گفتن اینم مال محمد رضاست .
    انقدر گریه کردم و التماس کردم و خلاصه هرکاری می شدکردمو مادرمو زیر فشار گذاشتم تا بله برون گرفتیم و محرم شدیم وقتی محرم شدیم فهمیدم نمازشم از زور باباش میخونه کم کم معلوم شد محمد رضا با پدرو مادرش اختلاف شدید دارهو اونام برا اینکه پیش خودشون نگهش دارن خواستن زنش بدن تا بهتر بشه هرچی باهاش حرف می زدم فایده نداشت کم کم رابطمون به دعوا و اختلاف کشید چیزی به مامانم نمیتونستم بگم انقدر لاغر شدم که خواهرم پیگیر شد و گفت من خیلی وقته می دونم حالت خوب نیست ولی ساکت مونودم ببینم خودت میخای چکار کنی 
    روی لج بازی باباش منو صدا کرد و گفت محمد رضا چیزی نداره این خونه هم مال منه باید پول پیش و کرایه رو هم بدین من هیچ حمایتی از محمد رضا نمی کنم روم نمی شد حرف بزنم ، محمدم که نه پول داشت نه خونه فقط زبون داشت  و با باباش کل کل می کرد باباشم همه کاره بود و از متدر محمدرضا کاری بر نمیومد .
    3 ماهه دیگه گذشت و ی دفعه گفت میخام از سر کارم بیام بیرون آزاد کار کنم  مادرم دیگه طاقت نیاورد و با من صحبت کرد خودمم دیگه نمیخاستم با محمد رضا ازدواج کنم ولی نمیتونستم چطوری از اتفاقی که افتاده بود حرف بزنم ، قبول کردمکه وسایلشونو پس ببریم من احمقم همه ی طلاهایی که تو این مدت برام خریده یود و پس دادم به خیال اینکه خودشون بر می گردننن بلاخره اونا بودن که به ما دروغ گفته بودن و تازه ما به هم محرم بودیم من زنش بودم هر شوهری برای زنش خرید می کنه .حتی خرج بله برونم مادرم داده بود مادرم برای اینکه من کمبود پدرمو احساس نکنم همیشه بهترین لباس ها رو برام خریده و همه جا منو سرفراز کرده کاری بود که توش افتاده بودم نمی دونستم آخرش چی میشه حالا دیگه فاملامون منتظر عقد و عروسی بودن که کم کم خبردار می شدن که همه چی بهم خورده  از همه چی لجم گرفته بود از خدا هم ناراحت بودم خدایا مگه من چکار کردم مگه باید چطوری بود من که حتی ی نماز قضا هم ندارم چرا باید یکی مثل محمد رضا بیاد سر راهم ، امام زمان دستت درد نکنه بعده سه سال حاجتمو اینجوری دادی اینم از خانواده ی مذهبی و مومن اینم از پسرمذهبی 
    جمکران می رفتم ولی هیچوقت حالم مل قبل نبود نماز می خوندم ولی از ترس جهنم خیلی خدا رو با خودم مهربون نمی دیدم به زور دیپلم گرفته بودمو از دانشگاه رفتنم بیزار بودم حرفم تو دلم مونده  بود داشتم دیوونه می شد از خودم بهم می خورد 
    ولی هنوز دلم میخاست ازدواج کنم خواهرم همش کنارم بود و باهام حرف می زد دوباره نذر کردم و چله گرفتم تسبیح 1000 تایی درست کردم و همش ذکر می گفتم  هیچ جا مهمونی نمی رفتم یا روزه بودم یا جمکران یا مسجد 
    خسته بودم ناراحت به کاری علاقه نداشتم فقط بچه ها رو دوست داشتم تلاش مادرو خواهرم کمکی نمی کرد حالم بهتر نمیشد آبروم رفته بود  کاش لالقل بله برون نمی گرفتیم کاش هیچوقت محرم نمیشدیم  کاش محمدرضا  واقعا مذهبی بود 
    کاش الان سر خونه زندگیم بودم 
    پاسخ:
    عسل بانوی زیبا
     خیلی برای شما ناراحت شدم ولی یک پرسش شما در گذشته ماجرای دیگه ای رو اشاره کردی که شباهتی به آنچه نوشتید نداره ، ماجرای دیگری هم اتفاق افتاده ؟ 

  • میلاد حمیدی
  • این خانم صامتی اطلاعاتیه ! از آدم حرف میکشه
  • میلاد حمیدی
  • رازهای نگو داره اینجا بگو میشه!!! یوهاهاه
  • شهردار باغ
  • سلام خانم صامتی امیدوارم حالتون خوب باشه.

    در اصل منظور من هم این بود آقای حمیدی یک انسان وارسته هستند و با توجه به نظراتشون این مطلب هویداست ولی ایشون خیلی از مسائل رو به فمنیست و نژاد زن ربط میدهن که در صورت اعتراض به این خلقشون آدم رو به هر چی که به نظرت برسه متهم میکنن.

    تنها ویژگی برتری که وبلاگ شما رو پر اهمیت کرده وباعث شده که از بهترین وبلاگ های فرهنگی باشه همین هست که محل بحث وتبادل افکارمخالف وموافق هستش نه مثله خیلی ازوبلاگ ها که گل وبلبلند.
    واین تنها ویژگی بوده که منو یکی از مخاطبانتون قرار داده.
    البته خانم صامتی شما در فضای مجازی هستین و نباید به حرفای افراد زیاد اهمیت بدین چون ممکنه صدتا دروغ بگن واز هر چیزی خودشون رو مبرا بدونن{منظورم رو که فهمیدین}.

    این حرفی رو که گفتین که اگر یه همچین مردی ازدواج کنه حتما نظرش راجب جنس مخالفش عوض میشه من مصداقشو میتونم پسر عمو رو بگم که اخلاقی شبیه این آقا میلاد ما داشت که وقتی ازدواج کرد شد یه آدم دیگه واگه یکی نمیشناختش میگفت چه مرد بزرگواری هستش وچه همسری نمونه ای.

    البته منظور من از اینکه خیلی رسمی وعقلانی باشه این هستش که نباید بیش از حد منطقی رفتار کنه یعنی چطوری بگم یعنی نباید آدم دچار این تشریفاتی که امروز هست بشه وبه نظر من زوج مهم هستن که همدیگرو دوست داشته باشن ودرک متقابل از هم داشته باشن والبته که نباید انتظار داشت که این دوستی وعلاقه از روز اول باشه بلکه باید طی مدت ها حاصل بشه. وفکر کنم به همین دلیل هستش که بزرگای فامیل ما میگن که بهتره دوره نامزدی زیاد باشه و1.5تا دوسال این دوره طول میکشه.

    ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    واما بعد....

    جناب آقای حمیدی عزیز یکم خونسرد باشید به خدا دنیا دوروزه هستش وارزش این همه حرص خوردن رو نداره.
    دادای گلم وقتی شما در یک فضای مجازی که نقش رسانه رو داره وارد میشید باید به بقیه این حق رو بدین که شما رو نقد کنند وراجب شما نظر بدن این اصلا درست نیست که شما حرف بزنی وبقیه لال مونی بگیرن!!!

    طی این چند وقت که با شما بودم ونظراتتون رو خوندم معلومه که کی بچه اس وصد البته که بنده خودم رو اصلا بزرگ نمیدونم خودم رو حتی صفر هم نمیدونمو دوسدارم که از نظرات بزرگانی مثله شما بهره مند شم ولی خودتون دارین افکار خودتون رو نقض میکنین که ازدواج در سن بنده رو زود میدونین.
    برادرم شما که فکر میکنین زن ها دارن فریب میخورن به بهانه افزایش کرامت حتما دوسدارین که زنها به هموه مطبخ های قدیمی خودشون برگردن وفقط برای من وشما آش بپزن و استقلال های خودشون رو نداشته باشن(هر چند که بنده هم با این افراطهایی که تو جامعه هست مخالفم)؟

    بنده اذعان میکنم که شیعه اثنی اعشری هستم تا بهتون ثابت بشه من هم جز همین مردمم واز مریخ نیومدم و اگه شما دقت کنین میفهمین که زنان مردان فقیه در برخی از اوقات بسیار عالم تر و تواناتر بوده اند ولی به خاطر این حرفهایی که شما میزنید هیچ کدام در جامعه خویش دیده نشده اند. واین علمشون رو نتونستن به مردم نشون بدن.

    برادرم شما میدانید چند نفر در هوا وفضای سپاه کار میکنن که زن هستند؟برادرم شما میدانید چند نفر از بانوان ما هسته ای اند؟
    یا انتظار دارین که آنها در خانه های خویش بمانند و استعدادشان از بین برود و تباه شود هرچند که رهبری عزیز فرموده اند که زن باید وبهتر است فرزندان نیکو تربیت کند ولی شان هیچ گاه نظری همچون نظر شما نداشته اند!

    بردارم عزیزم این شما هستید که از آب گل آلود ماهی میگیرن که هر چی تو این وبلاگ میشه واتفاق میفته رو به بحث فمنیسم واینجور چیزا ربط میدین و هرکس که نظرات شما رو بخونن میفهمن که چه کسی میبافد وچه کسی از بطن حوادث سخن میگوید.

    البته که اتفاقاتی که در زندگی انسان میفتد بر افکار او نیز تاثیر میگذارد وچون شما شکست بدی در رابطه داشتن با یک زن قرار گرفته اید و مجبور شدید اورا از دست بدهید حالا به این نتیجه رسیده اید که باید با این افکار که شاید در برخی موارد درست باشد به مقابله برخیزید وهر چیزی را به آن ربط دهید.

    البته اگر شما مایل بودید که قضیه را برای خانم صامتی بیان کنید حتما راه های دیگه ای هم بود همچون ایمیل و نظر خصوصی ولی شما خواستید یکم برایتان دلسوزی شود و حرفتان به کرسی نشانده شود که بیان فرمودید.

    برادرم شما یک دختر ایرانی را با یک دختر عرب مقایسه میکنید ایشون(حضرت فاطمه) بانوی بزرگی برای من وشما بوده اند درست ولی نمیتوان از برخی از ویژگی هاشون رو گفت وبرای تشویق اذهان از گفتن بقیه ویژگی ها جلوگیری کرد.

    وقتی یک دختر قادر نیست حتی کارهای شخصی و کارهای مربوط به زندگی اش را انجام دهد شما چطور میگویید که باید ازدواج کند؟
    اگر کسی که بخواهد از بام بیفتد باید بقیه اورا هل دهند تا زودتر به امر دچار شود؟
    مگر هر دوسداشتنی را باید گذاشت که شکل گیرد ؟
    شما خودتون دارین از این ور آب میفتین در حالیکه بقیه رو متهم میکنین.

    این افکار شماست که میگویید که به دید تحقیر به این دختر وخانواده اش نگاه میکنن ونمیتوان به همه نسبت داد ؟؟!!!

    بله شما دارین سنگ دختر ها رو به سینه میزنین ولی این کاملا بیجاست کاش به جای این جور سنگ زدن که اشتباهه یکم با خودتون خلوت کنین که ببنین چرا دارین اینکارارو میکنین که باعث تخریب بیشتر جایگاه زن میشود .

    برادر من من در کجای صحبتم گفتم که فمنیست ها فرشته اند وبرای دخترا ناجی!

    برادر من شما یه جوری میگین که من در متن زندگی ام که فکر میکنی ما در حاشیه ودر خارج زندگی هستیم!

    برادرم ما هم والله چهار تا دولت رو دیدیم ولی ادعایی به پیرهن بیشتر پاره کردن نداریم.

    برادرمن شما میفرمایید که بیشتر کشورها رو دیدن ودید تون بازتره !
    من نتونستم دلیل این حرف شما بفهمم مگه هر کی کشورای خارجی رو بینه عقل وشعور ودرکش بیشتره !
    اگه فرض شما درست باشه اون وقت من که مهر و اسم کره وژاپن وچین وکانادا وترکیه تو پاسپورتم هست اون هم با این سن کمم باید مدعی شم که از بقیه بیشتر میدونم!

    به نظر شما بقیه حرف الکی میزنن وشما درست میگین؟

    برادرم یکم بیشتر دقت کنین شما از بغض وکینه نمینویسین؟

    البته بردرم بهتره که انقد به بقیه بدبین وبه خودتون خوشبین نباشین والله بقیه هم آدمند وشما تنها فرد خوب جامعه نیستین .

    البته این رو هم باید بگم که شما هر کاری کنین باز به آرامش نمیرسین چون آرامش چیزی نیست که با کینه به دست بیاد و با اینکه من جوانم ونسبت به شما کم تجربه تر شاید بهتره که این نصیحت بچگانه وکودکانه را بشنوید و برای خودتان الگو کنید.
    اون چیزی هم آخر مربوط به آزادی های یواشکی گفتین هیچ دزدی نشده برخی از خانم ها چون میخوان گندکاری خودشون رو لا پوشونی کنن میگن که عکسهامن رو دزدیدن!!!!

    در آخر هم بگم وقتی من داشتم اون نظر قبیلیمو مینوشتم اصلا نمیدونستم شما چندسالتون هست ویا دچار چه نوع شکست و عدم ازدواج با شخص مورد علاقتون شدید.و بعد از اون که کا منت رو فرستادم متوجه شدم که شما نظر دادین وراجب شکستتون گفتین.

    همچنین اینکه من برادرم هیچ کینه وبغضی نسبت به شما ندارم و امیدوارم شما هم نداشته باشیدو در آرامش به گفته های من فکر کنید.

    من بهترین هارو برات آرزو میکنم برادر گلم امیدوارم بهترین همسر دنیا نصیبت بشه و بهترین هارو داشته باشی

    علی مهدویان

    شهردار وبلاگ باغ شهر
  • میلاد حمیدی
  • عسل خانوم بیا بگو دخترها در سن 90 سالگی ازدواج کنن. قصه نخور خبال همه رو راحت کن!
    بابا ما غلط کردیم. شماها کل اینترنت رو تسخیر کنید. میخوای شماره تلفن فمینیست ها رو بدم بری باهاشون همکاری کنی؟ خوب میتونی بهشون ایده بدی ها؟
    این داستان هات خیلی کارسازه!
    خبر داری؟
    سلام حرف برای گفتن زیاده نمیدونم از کجا شروع کنم این متن باعث شد به بچگیم فکر کنم به اون وقتی که کلاس دوم راهنمایی بودم و خیلی دوست داشتم عروسی کنم منی که تا کلاس پنجم به هر زوری شده معدلم 20 بود یدفعه اومدم راهنمایی و چند تا دوست پیدا کردم که خیلی با پسرا راحت بودن تو فامیلشون با پسرخاله و پسر عمو و پسر دایی و هر روزم کلی داستان هیجان انگیز از نامه دادن و گرفتن و تلفنی حرف زدنو خلاصه من همش ناراحت بودم که چرا تو فامیل ما دختر پسرا خیلی صمیمی نیستن و هر روزم دلم میخاست با یکیشون عروسی کنم ! 
    پسرخاله ، پسر عمو ، نوه ی مو ...به پسر بقال سر کوچمونم فکر می کردم شاید برای شما خنده دار باشه ولی امروز که 15 سال از اون زمان گذشته فقط غصه میخورم که چرا انقدر نمی فهمیدم و زندگیم خراب کروم . هر روز تو خونه ی ما دعوا بود روم نمی شد بگم میخام عروسی کنم ولی هر روز مامانمو اسیر می کردم که منو ببره بیرون لباس بخرم کفش پاشنه بلند کم کم یواشکی شروع کروم به آرایش کردن بیچاره مادرم و خواهرم نصیحتم می کرون ولی گوش نمیدادم بی اجازه با دوستای مدسه می رفتیم پارک و پسرا رو می دیدیم  من کاری نمی کردم ولی دوست داشتم با دوستای مدرسم باشم ببینم چکار می کنن .درسم که نمی خوندم مادرم کلی کادو برام می خرید و مهربونی می کرد ولی برام ارزش نداشت همش گریه می کروم داد می زدم ی روزم به آبیم گفتم دلم میخاد عروسی کنم بیچاره آبجیم نمیدونست باید چکار کنه . خندید و گفت خوب خواستگار باید بیاد ما که نمیتونیم راه بیفتیم تو خیابون بگیم دخترمون میخاد عروسی کنه کلی بامن حرف زد ولی نمی فهمیدم .
    پیش خودم گفتم راست میگه خوب برم ی خواستگار پیدا کنم هر روز خونه رو تمییز می کردم غذا درست می کردم لباس خوشگل می پوشیدم جلو همسایه ها همه از خانمی من تعریف می کردن کلا با همسایه هامون که پسر داشتن رابطم خیلی خوب بود میرفتم خونشون دلم نمیخاست بیام مامانمو بزور میبردم خونشون کاری نمی کردم خجالت می کشیدم ولی دوست داشتم که اونا منو ببینن شاید بیان خواستگاری 
    شبا خواب می دیدم عروس شدم کلی احترام و تو ی خونه ی بزرگ دارم شوهرمو از خواب بلند می کنم بره سرکار و صبحونه بهش میدمو ... 
    تا بلاخره ی روز که بیرون بودم سوار ماشین شدم  و عاشق راننده شدم ی پسر قدبلند ومجرد که اونموقع 15 سال از من بزرگتر بود هرکاری کرد نرفتم جلو بشینم ولی شمارشو داد گفت ازین به بعد هر جا خواستی خودم می برمت از اونموقع دوسه ماهی همدیگرو دیدیم تو این مدت حتی ناخنامونم بهم نخورده بود به من گفت میخام بیام خواستگاریت ...
    بال در اوردم میخاستم پرواز کنم 
    اومدم خونه به خواهرم گفتم بیچاره خواهرم چشماش گرد شده بود گفت عزیزم من 5 سال از شما بزرگترم هنوز ازدواج نکردم بزار درست تموم بشه منم که ی روز دیگه هم نمی تونستم صبر کنم شروع کردم به ناراحتی هر روز گریه می کردم بلاخره علیرضا گفت میخام با خواهرت صحبت کنم خواهرمم عصبانی بود بهش گفت برای چی ی دختر 13 ساله رو بی اجازه می بری میاری؟  علیرضا گفت دوستش دارم اگر مادرتون اجازه بدن نامزد بشیم یکی دو سال دیگه عروسی کنیم بلاخره به مادرم گفتیم به بزرگترا گفتیم ولی هیچکس راضی نبود می گفتن 15 سال فاصله ی سنی خیلیه 
    ولی ما با هم میرفتیم بیرون و من تو رویا بودم حرف هیچکسم قبول نداشتم جز علیرضا علیرضا 10 سال از مامانم کوچکتر بود ولی این چیزا بدای من مهم نبود .آخرش با خواهرم رفتیم مشاور و بعد از صحبت با من و علیرضا گفت این ازدواج به صلاح نیست گفتم خانم دکتر من همه کارای خونه رو بلدم از دخترای همسنم عقلم بیشتر میرسه ولی مشاور گفت مشکل شما نیستی مشکل علیرضاست که مساله ی بدبینی داره به همین خاطرم میخاد با ی دختر به سن تو ازدواج کنه تست شخصیت و صحبتی که داشتیم اینو نشون میده  
    باورم نمیشد من بدون علیرضا میمردم اونم داشت گریه می کرد همه مخالف بودن مشاورم که میگه نه . خواهرم میگفت بچسب به درست ولی من نمی تونستم چند وقتی طول کشید تا علیرضا تو زندگیم کمرنگ شد 
    نمیتونم ادامه بدم اگر شد بقیهشو می نویسم 
  • میلاد حمیدی
  • سید جان دمت گرم. من عاشق جدتم. میگن دعای سید ها میگیره.
    اصلا دعا برای غیر بیش از دعا برای خود آدم مستجاب میشه.
    حالا دیگه طرف سید هم باشه که دیگه حرف نداره
    یه پارتی مشتی پیدا کردیم
    انشالله شما هم موفق باشی
    سلام. بله .من دخترانی را می شناسم که که از 12 .13 سالگی علاقه شددی به ازدواج کردن داشتند اما با مخالفتهای خانواده مواجه شدندو خواستگار هم داشتند والان در مرز 30 سالگی هستندو هنوز ازدواج نکرده اند. اگر فردی به بلوغ فکری رسید وعلاقه مند به ازدواج بود و مسئولیت را می فهمید باید ازدواج کند .ازدواج پیر وجوان ندارد.

    با سلام

    خدایا از تو درخواست میکنم یک همسر مناسب برای آقای حمیدی برسان

    آمین یا رب العالمین

    آقای حمیدی عزیز خانم صامتی بار شما چه کاری میتونه انجام بده بفرمایید ما هم کمک می کنیم.

    اول از همه براتون دعا کردم بعدش هم امیدوارم توقع شما هم منطقی باشه که بتونید ازدواج کنید

    تعداد دخترها بیشتر از پسرهاست پس جای نگرانی نیست حتما یکی رو میتونید بین یک جمعیت چند میلونی انتخاب کنید

    پیشاپیش مبارک باشه

    خانم صامتی هم ببخشند که با توجه به هشدارهای مکرر و اندرزهای خواهرانه شون باید یک کم دست به عصا بود هم خانم ها هم آقایون ولی از آقایان و خانم ها میخواهم ضمن توکل بر خدا هر چه زودتر دست به کار شوند و یک مورد مناسب را انتخاب و زندگی شون را شروع کنند.

    بعدا دیر میشه نگی یه وقت نگفتی ها !!!!

  • میلاد حمیدی
  • خانم صامتی
    من دنیا رو سیاه نمی بینم! سفید هم نمی بینم!
    دنیا خاکستریه!
    خوب و بد مخلوطه!
    طرفند های مردانه در دنیای مجازی فقط داره به مکر مردها برای زنها در اینترنت اشاره میکنه!
    منی که می بنید الان اون وبلاگ رو دارم. از خیلی از مکر های زنانه جستم!
    ضمن اینکه زنها برای خودشون هم مکر میکنن.
    چیزی که بیشتر منظور من هست مکر زنان بر زنان هست که امروزه دنیای اینترنت رو کثیف کرده!
    هم فریب های سیاسی نظیر این مطلب!
    هم شبکه های اجتماعی مثل فیسبوک که برخی تصاویر آزادی های یواشکی توسط همین اطمینانی که زنها به همدیگه داشتن شایع شد!
    یک خانمی به یک خانم دیگه اطمینان میکنه! عکس هاشون رو به هم میدن!
    یکی سو استفاده می کنه!
    دنیای بدی شده!
    خدا همه ما رو هدایت کنه به راه راست.
  • میلاد حمیدی
  • امام علی ع می فرماید هیچ ثروتی بالاتر از قناعت نیست!
    گنج قارون هم باشه آدمی که قانع نباشه هیچ وقت به آرامش نمیرسه!
    زندگی های یکم قدیمی تر خیلی ساده و محقرانه تر بود!
    مهم توقع ماهاست!
    بله اگر قانع نباشیم حتی از چیزهایی هم که داریم لذت نمی بریم!
    من الان خیلی راحت میتونم برم با یکی از همونهایی که مثال زدم ازدواج موقت کنم!
    اما میخوام با صداقت برم جلو، سینمو بگیرم جلو، بگم من آدم سالمی بودم، صفر کیلومتر در رکاب خودتوم تا لحظه ای زنده ام. از خدا هم میخوام یک آدم پاک نصیبم کنه و مطمئنم میکنه!
    اصلا بیانات من در دنیای مجازی ربطی به زندگی و سرگذشت من نداره! من خودمو در مقابل خدا مسئول میدونم. از کینه نمی نویسم. از بغض نمی نویسم!
    اگر زندگی خودم رو مثال زدم برای اثبات نقیض برخی بیانات و نظراتی بود که مطرح میشه!
    به نظرم صداقت خوب چیزیه! من صادقم. مثل اینکه اگر در این دنیا ریاکارانه رفتار کنی محبوب تری!
    اگر بیای به به و چه چه کنی محبوب تری!

    جناب شهردار باغ شما می بینید گنجشک دانه میخوره! اون گنجشکی که دانه میخوره نوکش کجه!

    بهتره سنجیده تر نظر بدی! می بینم خیلی از روی بغض با من رفتار می کنی!
    میذارم به حساب جوانیت!
    یا علی


  • میلاد حمیدی
  • بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است
    جناب شهردار باغ شما حق نداری راجب من نظر بدی! راجب مطلب نظرتو عنوان کن! یا راجب نظر من نظرتو بگو!
    اینکه راجب شخصیت من بر اساس چند تا نظر قضاوت می کنید ناشی از بچگی شماست و قطعا برای شما ازدواج خیلی زوده!
    من با جنسیت زن مشکل ندارم. من دارم می بینم جلوی چشمم زنها فریب میخورن و فکر می کنن داره کرامتشون میره بالا!
    و امثال شما دارید دوستی خاله خرسه می کنید!
    تکلیف خودتونو روشن کنید! اگر مسلمانید و شیعه ببینید فقها چه میگن!
    اگر به عقل خودتو ن و دانش دینی خودتون اکتفا می کنید می تونید هر چیزی رو که دوست دارید به هم ببافید و انجامش بدید!
    از آب گل آلود ماهی نگیر!
    اتفاقی که برای من افتاده هیچ ربطی به استنتاج ها و نتیجه گیری های من نداره!
    اصلا هیچ ربطی نداره!
    اینکه من راجب این موضوع صحبت کردم و این حرفها رو برای خانم صامتی و نه شما عنوان کردم 2 چیز بود

    1- تجربه خودم و افراد مثل خودم که دیدیم و میدونیم نمیشه گفت همه دخترها بالای 18 سال بالغ میشن
    و نه میشه گفت در همون 9 سال بالغ میشن!
    خود خانم فاطمه زهرا س در سن کم ازدواج کردند. الان هم فقها میگن بعد از بلوغ جنسی کسی اگر میل داشته باشه میتونه ازدواج کنه!
    وقتی میگم اجبار نباید باشه  چه در ازدواج کردن و چه ازدواج نکردن این کجاش بده؟
    مگر من گفتم همه دخترها در سن پایین ازدواج کنن؟
    من گفتم محیط جامعه دینی باید طوری باشه که دختری اگر زود بالغ شد و این نیاز رو احساس کرد بتونه بگه من شوهر میخوام و جامعه اونو بپذیره!
    شما که دیگه نباید برید از اونور آب بیفتید!
    الان چرا دبیرستان های دخترانه دخترهایی رو که در سنین دبیرستان ازدواج کردن تحقیر میکنه و مثل مجرم باهاشون رفتار می کنه و میفرستنشون شبانه؟ چرا؟
    چرا جامعه همه به پدر و مادر و خود اون دختر به دید تحقیر نگاه می کنه؟
    *** **** **** *** *** **** **** *** **** ******* **** **** **** *******!!!
    برای چی؟
    این رفتار هم خودش به نوعی طالبانیه دیگه
    مگر من راجب سن پایین ازدواج پسرها صحبت کردم؟ من که دارم سنگ دخترها رو به سینه میزنم؟
    من که نمونه عینی شم براتون مثال زدم!

    2- دومین دلیل واردشدن من به این بحث این هست که فمینیست ها برای خریدن زمان و در تیررس قرار دادن دخترها سعی می کنن سن ازدواج رو بالا ببرن و با دادن وعده و وعید برای خودشون یارکشی کنن. اونها از این مطالب سوء استفاده می کنن! حالا که در کشور ما مبتلا به اون کم هست. اگر هم باشه به این چیزها توجه نمی کنن! نتیجه این مطالب چیزی جز گشودن عرصه برای اون فمینیست های ملعون نیست!
    ولله که کار به درد بخوری برای زنها و دخترها انجام نمیدن!
    اینکه من می گم میترسم ! واسه اینه که الان توی شرایطشم! باید توی موقعیت قرار بگیری تا بفهمی!
    بله از بیرون نگاه کردن و نظر دادن سادست. ولی من در متن مشکلات زندگی امروزم!
    از شهردار باغ چهارتا پیراهن بیشتر پاره کردم! 5 تا دولتو با چشمم دیدم! فعالیت سیاسی کردم. فعالیت اجتماعی کردم. جاهای مختلف ایران رو دیدم. اروپا رو دیدم. کشورهای عربی رفتم. بخصوص لبنان و سوریه بودم. مدتی در تشرین سوریه بودم. در ساخت نیروگاه ترین مشارکت کردم.
    یک چیزهایی میدونم که نمیتونم بگم!
    تک و توک اشاره می کنم ولی حرف الکی نمیزنم!
    البته میدونم یک ایرادی دارم که گاهی تند میرم!
  • شهردار باغ
  • سلام خانم صامتی عزیز امید وارم بدون سانسور نظرمو تایید کنید.


    من از همون اول هم گفتم که این آقای حمیدی در روابطشبا خانم ها دچار مشکل هستش.

    از لحن ایشون معلوم بود که دچار یه نوع شکست ویا جلوگیری از کاری شدن که مربوط بوده به خانمها.


    وقتی ایشون درباره فمنیسم اسلامی صحبت میکنن معلومه که از سیاست های امروز کشور متحمل شکست شدن.

    معلوم بود کسی که دوست داره همه در سن پایین ازدواج کنه خودش چرا درسن 29 یا 30 سالگی چرا ازدواج نکرده!


    امیدوارم آقای حمیدی هم به آرزوشون برسن وبتونن با خانمی که دوسدارن ازدواج کنن.


    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

    درباره این مطلبتون هم قبلا نظر دادم اما چون تا به حال کمتر دیده بودن که کودکان خیلی کم سن وسال ازدواج کنن عصبی شدم واز این ظلم به دختران کم سن وسال و پسران کم سن وسال ناراجت شدم.


    ولی طی این چند روزه گذشته به این نتیجه رسیدم که ازدواج نباید خیلی احساسی ویا خیلی عقلانی رسمی باشه چون هر کدوم اشکالاتی داره.


    یکی از آشناهای نزدیک بنده سالها ازدواج نمیکرد چون میخواست یه خونه و یه شغل عالی داشته باشه وبعد از گذشت چندسال با برنامه نویس شرکتی که توش کار میکرد ازدواج کرد وحالا هم زندگی خوبی دارن ویه بچه چندساله دارن وخیلی خوش وخرمن ولی یه اشکالی هست که با چند روز زندگی در کنارشون متوجه شدم که وقتی سن بالا میره توقع ها هم از هم در بعضی موارد بالامیره و این تنها اشکال بودی که داشتن ولی هم از نظر سواد و هم سطح آگاهی با هم به تفاهم میرسیدن و به نظر من خیلی خوبه که آدم یا ازدواج نکنه واز روی احساس تصمیم نگیره وبمونه تا شرایطش جور بشه وبه این مزخرفات که میگن زن وشوهر باید باهم زندگیشون رو بسازن اصلا اعتقادی ندارم چون فقر هر بلایی رو به سر آدم میاره و تو حسرت خیلی از چیزا میزاره.


    وبا اون نظرتون که بچه 15 ساله که دچار لذت شهوت میشه باید تحت نظر باشه  و مشاوره بره خیلی موافقم .

    بنظرم ورزش راه حل بسیار خوبی هستش. وتفریح هوشمندانه من هم این ورزش و اینترنت بود تو اون سن وسال ولی باز مشکلاتی بود. وفکر کنم اگه بیشتر آموزش دیده بودم بهتر تر میتونستم با مشکلاتم مواجه شم ومقابله کنم.



    پاسخ:
     سلام 
    جناب شهردار درسته که جناب حمیدی گاهی عجولانه  وعصبانی نظر می گذارن اشاره ی ایشون به آسیب های تفکرات فمنیسم درسته ولی متاسفانه همه ی موضوعات رو به فمنیسم ربط میدن و این نگاه افراطی بحث رو از متن به حاشیه می بره . 
    به هر حال این ویژگی این وبلاگ هست  که همه ی ما باید باهم گفتگو کنیم حتی اگر بر سر موضوعی کاملا مخالفیم ولی حتما میشه از اشتراک نظرها برای ارتباط انسانی بهره برد .
    باید بگم جناب حمیدی مرد مقیدی بودند که تا به حال وارد روابط حاشیه ای نشدند و برای بنده محترم . امیدوارم که به جای زندگی در گذشته به زندگی حال امیدوار باشند هنوز هم دختران پاک و نجیب متعلق به خاحواده های نجیب وجود خارجی دارند. همینجناب حمیدی که همه ی مشکلات عالم رو ازنان جامعه ی امروزی می دانند اگر ازدواج کنند نظرشان راجع به جنسیت مونث تغییر خواهد کرد و چه بسا از مهربانترین همسران باشند به طور معمول زنانو بویژه مردان بعد از ازدواج با جنس مخالف خود نرم تر برخورد می کنند چرا که از درک متقابل بیشتری برخوردار می شوند . 
    در خصوص اقوامتون که اشاره داشتید باید بگم 
    در بهترین ازدواج ها و در ایده آل ترین حالت زوج اشتراک 70 در صدی دارند و هرگز نمیشه از افرادی که در دو خانواده ی متفاوت با ویژگی های کاملا متمایز رشد کردند توقع همسانی بیش از این رو داشت . کارشناسان برای انتخاب همسر اشتراک 30 درصد با ظرفیت بلقوه ی 50 در صد رو در نظر می گیرند که برخی ازین اشتراکات در طول زندگی ایجاد خواهد شد و در بهترین شرایط به 70 در صد می رسد .
    عشق و عاطفه به میزان زیادی در سالهای پس از ازدواج عمیق می شود به حدی که زن و شوهر طاقت دوری یکدیگر را ندارند و از نظر خلق و خو بسیار به هم نزدیک می شوند عشق واقعی در طول زندگی ایجاد می شود ولی برخی به خیال خویش همه ی آن را یکجا و در روز اول آشنایی با فرد مورد نظر جستجو می کنند . البته همه ی اینها به شرط آن رخ می دهد که در انتخاب اولیه عقل و منطق نسبت به احساس دخالت 70 به 30 را داشته باشند . 
  • میلاد حمیدی
  • اگر یکم هم به این بنری که دست این دخترهاست دقت کنید متوجه میشید که فتوشاپه!
    مثل اون بنرهایی که برای یک سری وهابی ها درست کرده بودند که طرف داشت زنشو برای جهاد نکاح پست میکرد سوریه!
    که اکثرشون ساختگی فتوشاپ بود. طرف یک چیزی روی بنر نوشته ! برمیدارن با فتوشاپ به راحتی عوضش میکنن و خواسته خودشون رو مطرح میکنن و جوسازی میکنن!
    امروز خیلی ها دیگه نیازی ندارن برای رسیدن به اهدافشون یک عده رو اجیر کنن! کافیه چند نفر استخدام کنن که صبح تا شب همین کارها رو انجام بده!
    ته و توی یکی از همین سایت های زنان و خانواده در ایران رو در آوردم. یک تعداد معدود دختر سن بالای از سن ازدواج گذشته با صورتهای وحشتناک هستن که ماهی 300 هزار تومان ناقابل میگیرن! هر چی بگی درست میکنن و می نویسن!
    حتی با ..... های دولتی لینک هستن که برای هر مناسبتی توی سمینار ها و نشست ها راهشون بدن که گزارش تهیه کنن و مصاحبه های جهت داری انجام بدن که مصاحبه شونده رو بذارن لای منگنه که حرفهای خواست اونها رو بزنه!
    مثلا وقتی از یک زن فعال بپرسن شما برای وضعیت اسفبار بیکاری زنها و تبعیض علیه اونها در زمینه استخدام چه نظری دارید؟
    " اسفبار"  توقع دارید مصاحبه شونده چی بگه؟
    بگه خاک بر سرتون کنن چرا دنبال کار هستید برید بچسبید به زندگیتون؟
    قطعا نه!
    میگه متاسفانه خیلی تبعیض علیه زنها شدید هست! سقف شیشه ای هست و از این حرفها!
    بعد همینو تیتر بزرگ میکنن میزنن توی روزنامه ها و سایت هاشون!
    از اون معاون زنان رئیس جمهور بگیر تا بقیه!
    متاسفانه محیط اینترنت برای شما زنها خیلی ناسالمه و من نتایج این تاثیر رو لا اقل دارم در شما خانم صامتی می بینم!
    با اینکه شما واقعا در این دوره و زمونه حقیقتا نسبت به خیلی ها پادشاهید!
    ببخشید اگر جسارت کردم.
    پاسخ:
    بله بنده که عرض کردم محیط اینترنت برای خانم ها ناسالمه در متن "ترفندهای مردانه در فضای مجازی "به این موضوع اشاره شد !!! 
    یعنی شما می فرمایید تا به حال این دختر بچه ها به عقد فتوشاپ در آمدند ؟! 
    دنیا از نظر شما چقدر تاریکه ! 
    ای کاش به شما در نوجوانی دروغ نمی گفتند تا امروز دنیا را شفاف و زیبا می دیدید ، دنیایی که در اون همه حق زندگی دارند و هیچ کس برده نیست ، دنیایی که همه باید محترم باشند حتی کودکان .

  • میلاد حمیدی
  • خوب بگذارید به حساب اینکه یک دروغی بهم گفته شد و سربسته بگم که بخاطر اون دروغ سالها از ازدواج امتناع کردم و خودمو با کار و فعالیت های دیگه سرگرم کردم تا اون شخصو فراموشش کنم!
    تازه الان بنا به شواهدی فهمیدم اون موضوع دروغ بوده و حالا که فهمیدم منتظر فرصت مناسب هستم که یک اقدامات سنجیده ای بکنم!
    هیچ کس بهم نچسبید واقعیتشو بگم!
    همین امروز هم که دارم میرم پدربزرگم مجبورم کرده که با یک دخترخانم صحبت کنم و من الان دارم نقشه میکشم که چه بهانه ای جور کنم تا نه دل اون بشکنه و نه خودم ضایع بشم!
    مدتی تهران نبودم و برای کار عسلویه بودم که توی اون سالها کم خانه می آمدم و هر بار بهانه ای می آوردم.
    خدا از دل آدمها خبرداره!
    باز هم به نظر من هم مواردی که شما می فرمایید استثناست هم مورد من اما اکثریت جامعه حد وسط هستند و من با مشاهداتی که دارم بد نیست یک دختر بالای 14 سال ازدواج کنه البته مدتی مثلا دو سال محرم باشه تا پسر مقدماتی رو با کمک خانواده مهیا کنه بعد برن سر زندگی!
    البته این موارد هم در جامعه ما زیاده! در همین تهران خودمون هم کم نیست! هم با هم خوب آشنا شدند و هم آماده زندگی شدن! توی این مدت اختلافاتی هم پیش میاد و ملزوماتی شکل میگیره که اونها آماده زندگی مشترک میشن! برای یک دختر و پسر صفرکیلومتر ازدواج اگر در 40 سالگی هم صورت بگیره بخاطر ندانستن مهارت های زندگی مشترک احتمال شکستش زیاد هست.
    من الان خودم ترس زیاد دارم. چون در مورد ویژگی های رفتاری جنس مونث چیزی نمیدونم (منظورم عملی و واقعیه)! نمیشه هم رفتار با خواهر رو به هیچ وجه با رفتار با همسر مقایسه کرد. کتابها هم که چیز زیادی ازشون در نمیاد!
    می بینم که خیلی ها بخاطر همین تفاوت های ساده رفتاری با هم درگیر میشن و سر همین قضیه از هم جدا میشن!
    ولی شک ندارم اگر اون موقع ازدواج میکردم موفق تر بودم. چون اون موقع هنوز طلاق خیلی قبیح بود! اما امروز دیگه از طلاق ترس ندارن و بد نمیدوننش! بعلاوه اکثر خانمها نیازی هم به حمایت مرد ندارن! در نتیجه زندگی خیلی دوغکی ماستکی شده! هیچ کدوم لزومی نمی بینن که بخوان همدیگرو تحمل کنن و به نفع همدیگه کوتاه بیان!
    از طرفی خانمها برابری خواهی میکنن و حرف مرد رو نمیخونن و اگر مرد بخواد اونها رو از چیزی منع کنه سریع گارد میگیرن و سعی میکنن خلا اختیاراتشون رو با مهریه پر کنن!
    اهرم مهریه باعث میشه که دیگه مرد اون زندگی رو فسخ شده بدونه! یعنی اولین تهدید به اخذ مهریه = تموم شده دانستن زندگی مشترک توسط مرد! چون با این ارقامیکه امروز وجود داره دیگه حساب عندالمطالبه نیست! کسی نمیتونه بده! پس درخواستش و ایجاد اون فشار از طرف زن نشان دهنده اینه که اون زن برای خودخواهی خودش از خراب کردن زندگیش هم ابایی نداره و اهل زندگی نیست!
    اینها همه در بستر جامعه دیده میشه متاسفانه ! برای من که الان خدا رو شکر شرایط ازدواج رو دارم مایه ترس و تردید هست! بخصوص که با این سنی که دارم یا دخترهای فامیلی که میشناسم باب دلم نیستند، از دخترهایی هم که نمیشناسم واهمه دارم!
    راجب این مطلب اصلا از وبلاگتون راضی نیستم! فکر میکردم با اکثر خانمهای دیگه متفاوت فکر کنید! ولی می بینم شما هم تا حدودی تاثیر پذیرفتید از جریاناتی که بهتره ازشون اسم نبرم!
    موفق باشید

  • میلاد حمیدی
  • ضمنا این رو هم بگم من در همون سن هم توانایی اداره کردن یک زندگی رو داشتم. همیشه انتقاد پدرم به من این بود که چرا در جمع بزرگترها حاضری! تراشکاری رو در همون سن بلد بودم. روی کامپیوتر و برنامه نویسی هم احاظه داشتم!
    رانندگیم خوب بود! پول هم در میاوردم.
    پدرم حتی دوست نداشت من کار کنم! در حالی که درس هم میخوندم. عصرها میرفتم تراشکاری!
    حتی دوران دانشجویی کلی تجربه کاری داشتم. من میتونستم. معتقدم بچه ها رو باید اورلود و قدرتمند بار آورد. باید بهشون اعتماد به نفس داد.
    باید کار بهشون محول کرد. باید برای بلوغ آمادشون کرد!
    مشکل ما الان اینه که پسرها دختر بار آمدند و دخترها پسر!
    وقتی پدرم برای تمرین رزمی می رفت من با بزرگتر از خودم مبارزه می کردم!
    پسر باید اینطوری باشه! تازه من عددی نبودم! باید خیلی قوی باشه! سنگین ترین مشت ها و لگد ها رو تحمل کردم. الان هر کس با هر هیکلی به شکم من مشت بزنه!
    باید آدم سختی بکشه! دست زنونه و دخترونه و ژیگول به درد زندگی نمیخوره! از یک بابتی هم شما راست میگید!
    با این ریخت وحالی که از دختر و پسرهای الان میبنیم که در 16 سالگی سوسول هستند و هیچی نمی فهمن راست میگید!
    ولی اونها مقصر نیستن! والدین مقصرن!
    ولی من اینطور نبودم. نیستم و فرزند من هم اینطور نخواهد بود!
    شاید شما بر اساس این مشاهدات حرف می زنید!
    من از 13 سال پیش شرایط ازدواج را داشتم و الان 18 ساله که دارم خویشتن داری میکنم و دست از پا خطا نکردم!
    دوست هم ندارم به کسی دست بزنم. فقط دوست دارم خودمو وقف یک زن بکنم که ترجیح میدم اونی باشه که دوستش داشتم.


    پاسخ:
    برای اراءه ی راه حل کاربردی که با اقبال جامعه روبرو شود شروط لازم و کافی وجود دارد ، اگرچه باید شرایط مطلوب را در نظر گرفت ولی نمی توان از وضعیت موجود غافل بود . وجود استثناءات در هر موردی از بدیهیات است ولی تا چه میزانی می توان استثناءات را به کلان جامعه تعمیم داد ؟
     بحث بر سر تعداد زنان مطلقه که در سین بالا ازدواج کردند نیست موضوع ازدواج کودکان است که با توجه به شرایط فعلی جامعه ی ایران یک ظلم است مگر آنکه همانطور که در قانون هم پیش بینی شده با اجازه ی دادگاه صالحه صورت گیرد که آن موقع هم دختر و پسر باید آموزش های خاص ببینند . ازدواج نقطه ی عطف زندگی هر شخصی است باید به هنگام ازدواج کرد نه زود ، نه دیر . 
    بنده در 8 سالگی آشپزی می کردم و در 10 سالگی به راحتی درس می خواندم نه تنها در کارهای منزل مسولیت های جدی داشتم گاهی به مدرسه خواهر و برادرانم می رفتم و جویای احوالات ایشان می شدم در  امور درسی هم همواره جز رتبه های درسی بودم ود مسابقات حفظ و قراءت قرآن هم جز رتبه های استانی بودم وقتی بچه های سال اول دبستان به دنبال لواشک ودند من کتاب زندگی حضرت زینب سلام الله علیها را مطالعه می کردم . اگرچه از نظرظاهر 5 سال از هم سن و سال های خودم بزرگتر به نظر می رسیدم و همواره در خانه و مدرسه مسولیت های بسیار سخت را بر لهده می گرفتم و انجام می دادم و همین ویژگی ها هنوز هم مرا با بسیاری از هم دوره ای های خویش متمایز ساخته ولی هیچگاه نمی توان شرایط استثناءی زندگی مرا حتی با دخترم مقایسه کنم . قرار نیست فرزند بنده هم مثل بنده باشد . 
    در حال حاضر با توجه به شرایط جامعه ی ایرانی بچه ها نباید زودتر ااز موعد بلوغ جنسی برسند حتی دیدن  معاشقه ی پدرو مادر در حضور بچه ها بسیارمضر است نباید بچه ها را از نظر جنسی تحریک کرد .
    ازدواج یعنی استقلال فکری و مسولیت ، آیا به صرف  بلوغ جسمی ، بلوغ فکری هم ایجاد می شود ؟
    شما به ایده آل های ذهنی خود می اندیشید .
    هنگامی که قصد داریم روابط AوB را اصلاح کنیم هم باید A را اصلاح کنیم ، هم باید B را اصلاح کنیم  هم باید محیط تعامل Aو B را اصلاح کنیم . 
    جناب میلادی با توجه به توضیحات شما دریافتم که هم اکنون 30ساله هستید که از 17 سالگی قصد ازدواج داشته اید خود شما هم به جهت جبر اجتماعی نتوانستید ازدواج کنید چرا که جامعه شما را برای پذیرفتن مسولیت ازدواج کم  توان دیده  شما هم به این اجبار تن داده اید .
     البته این پرسش باقی است که چرا در فاصله ی این سال ها ازدواج نکرده اید مثلا در 25دسالگی ؟
    البته از طرح این پرسش قصد اطلاع از اسرار زندگی شما  را ندارم تنها می خواهم شما را به وضعیت موجود ارجاع دهم .
    به هر حال برای شما  بهترین همسر را از خداوند طلب می کنم . امیدوارم خوشبخت باشید 
  • میلاد حمیدی
  • قصد علاقه است. علاقه شامل نیازهای روحی و جنسی با هم است!
    ضمنا راه هایی که شما می گید برای مرتفع کردن میل جنسی است برای پسرها مثلا ازدواج موقت است؟
    بگذریم که برای همون هم قبح و منع در جامعه بوجود آمده است!
    راهکار یک دختر چیست؟ من الان دختر 12 ساله می شناسم که نیاز داره !
    ایها الناس داره به گناه میفته!
    چرا سلب میکنید؟ چرا انقدر عمل شرعی رو قبیح می کنید؟
    آقا الان زن مطلقه هست من میشناسم در سن 12 سالگی ازدواج کرد! با یک پسر 17 ساله! شوهرش تصادف کرد فوت شد! خانم متولد 64 بود! هنوز عاشقشه!
    در سن 23 سالگی شوهرشو از دست داد! بعد از اون ازدواج کرد! جدا شد!
    چرا جدا شد؟
    دیگه باید سنش به حدی میرسید که جدا نشه!
    الان میگه اگر صد بار دیگه هم بمیرم و زنده بشم باز با همون شوهر اولم ازدواج می کنم . میگه هنوز خاطرات روزهای اول زندگیم برام تکرار نشدنیه!
    دوست دارم باز برگردم به همون روزها!
    با اینکه میدونم شوهرم میمیره ولی دوست دارم باز هم تکرار بشه!
    تجاوز بوده؟ ظلم بوده؟ جنابت بوده؟ پس چرا دوست داره؟
    میخوای آدرس و شمارشو بدم بهتون برید ازش بپرسید؟!!!
  • میلاد حمیدی
  • برای جواب به خانم صامتی باید بگم که متوسل نشن به مطلقه شدن در سن پایین و سایر نظراتی که مطرح شده:

    1- آموزش و پرورش و خانواده باید آموزشها را مناسب و متناسب بدهند تا مشکلات مثل مسواک نزدن و غیره بروز نکند!

    2- همه افراد یکسان نیستند! بچه های منظم و مسئولیت پذیر و توانا زیاد هستند! بچه هایی هستند که از خیلی از بزرگترها بیشتر و بهتر می فهمند!

    3- خود تاکید زیاد و لی لی به لالا گذاشتن و لوس کردن فرزندان در این امر موثر است.

    4- من فکر کنم تا همین یک دهه پیش هم کم نبود ازدواج های در سن پایین که اتفاقا ابتلا به طلاق در آن از تحصیلکرده های سی و اندی سال امروز کمتر بود!
    نمی خواهید بگویید که به یکبار در این سالهای اخیر این همه تحول عظیم در برداشت از دین و حتی سن رسیدن به بلوغ و غیره شکل گرفته است که به معجزه می ماند!

    واقعا برای این رفرم سریع باید به دشمنان اسلام و علمای خواب و امثال خانم صامتی صد آفرین گفت!

    چرا که دشمنان دقیقا از منطق های مشابه همین بیانات شما برای بسیاری دیگر از اعتقادات ما هم خط بطلان ایجاد میکنند!

    و البته اگر به اصول دین پایبند باشیم به کمال مردم سایر نقاط دنیا رسیده ام و بهتر است نام شیعه را لکه دار نکنیم.
    که اگر شیعه این است که شما می گویید من خودم از همین الان ارتداد را بر این مسلمانی که شما تعبیر می کنید ترجیح می دهم
    سلام خانم صامتی،
    ممنون که به وبلاگم سر زدید. با اجازه تون من لینکتون کردم. خوشحال می شم بازم مطالبم رو بخونید و نظر بدید.
    پاسخ:
    سلام عزیزم 
    موفق باشید 
  • میلاد حمیدی
  • آقای سجاد غلامی عزیز
    من جواب خانم صامتی را دادم و ایشان تایید نکردند تا به نظر برسد که جواب من را داده اند.
    ولی برای شما خلاصه می نویسم و دیگر به این وبلاگ نخواهم آمد. از خانم صامتی هم خواهش می کنم بعنوان آخرین نظر من در وبلاگشان این نظر را بدون هیچ کم و کاستی تایید کنند.
    بنده هم با فرمایش شما موافقم!
    دقیقا با فرمایش شما موافقم!
    اما فقط عرض من این بود اینطور که خانم صامتی جواب دادند می گویند بلا استثنا همه دختران در 18 سال به بالا باید ازدواج کنند.
    من عرض کردم فیزیولوژی متفاوت است و سن مناسب برای ازدواج عدد ثابتی نیست.
    کسی ممکن است زودتر و کسی ممکن است دیرتر بالغ شود.
    و لذا نباید سن تعیین کرد.
    بعلاوه وقتی دختری خودش شعور دارد و دوست دارد ازدواج کند. دختری که عاشق می شود! دختری که در 12 سالگی با میل و رغبت رابطه جنسی برقرار میکند پس به حدی رسیده که می تواند ازدواج کند.
    اگر به بلوغ فکری نمی رسد یا ازدواج نمی کند بنا به این دلیل است که آموزش درست به او داده نمی شود! دلیلش این است که تحرک کافی ندارد. دلیلش همین افکار زشتی است که در جامعه وجود دارد که فکر میکنند دوره اینها گذشته است!
    ببینید یک نکته درست که اینجا وجود داره اینه که دختر کم سن نباید به زور و بدون تمایل خودش وادار به ازدواج با شخصی بشه که دوستش نداره!
    اما اگر خودش خواست چی؟
    الان می دونید جامعه داره با دختری که دوست داره ازدواج کنه چطور برخورد میکنه؟
    ما برخورد جبری و وادار کردن به ازدواج رو متحجرانه می دونیم و درسته! اما یک برخورد برعکسی هم وجود داره که برخورد سلبی با این ماجراست! برخوردی که منع میکنه دخترها رو از ازدواج و برای همه نسخه یکسان می پیچه!
    من اینو دارم میگم! همونطور که حق نداریم وادارشون کنیم به ازدواج ، حق هم نداریم از ازدواج منعشون کنیم!
    نرسیدن به بلوغ فکری رو سیستم آموزش مقصر هست! نرسیدن به بلوغ جنسی هم قابل تشخیصه!
    ما می توانیم دختران را طوری تربیت کنیم که همزمان با بلوغ جنسی، بلوغ فکری هم پیدا کنیم!
    نخستین مانع بر سر رسیدن به بلوغ فکری همین دیدگاه سلبی هست که بهشون بقبولانیم شما الان کودک هستید و نباید ازدواج کنید!
    چطور هست که اجبار در ازدواج کردن بد هست اما اجبار در ازدواج نکردن بد؟
    خیلی ها هستند که الان 50 سال هم دارن به بلوغ فکری نرسیدن!
    پس اونها باید چکار کنند؟
    اصلا بلوغ فکری شامل چه چیزهایی است؟ تشخیصش با چه کسی هست؟
    آیا از اینکه ازدواج باید به هنگام باشد می شود به عدد 18 یا بالاتر و یا حتی پایین تر رسید؟
    این موضوع چیزی نیست که بشه برای همه لقمه یکسان گرفت!
    هر کس به فراخور خودش ! ممکنه یکی براش 12 سال هم مناسب باشه! یکی ممکنه 26 سال هم مناسب نباشه!
    من خودم یک پسر هستم! در سن 12 سالگی بالغ شدم! در 13 سالگی ریشم کامل در آمده بود! میل جنسی شدید هم داشتم! در 17 سالگی خواستم ازدواج کنم همین قبیل افکار نگذاشت و من از دختری که دوست داشتم محرم شدم.
    گناه داره یک دختری که واقعا نیاز داره ازدواج کنه جلوشو بگیرن! طبیعتشو نابود کنند. بعد بره دبیرستان . معلم و مدیر روی مخش کار کنن و هدایتش کنن به دانشگاه! اونجا هزار تا آموزش فمینیستی ببینه. بره تا سنین بالا به کار و تحصیل کنه و مزه رابطه نامشروع رو بچشه پول در آوردن بهش مزه کنه و هی سن ازدواج بره بالا!!!!
    وقتی هم که اگر شوهر کنن سرکش بشن و طلاق بگبرن به اتکای توانمندی مادی که پیدا کردند ؟!!!

    ببینید عزیزان ما اگر می گیم فلان سن زوده کار خوبی نمی کنیم! چون مستقیم داریم به طرف القا می کنیم تو بالغ نمیشی و نمیشه!
    طبق همین استدلال ها من میتونم با اعداد بازی کنم هی مانع جدید ایجاد کنم و سن ازدواج را تا 80 سالگی هم بالا ببرم و خیلی هم منطقی و علمی به نظر برسه!
    آیا این درسته؟

    *******************************************
    ضمنا من نوشته بودم حضرت خدیجه بعد از ازدواج تجارت رو ترک کرد. هیچ کدام از امامان همسر بزرگتر از خود نگرفتند!
    حضرت زهرا س شهید خانه بود!
    حضرت زینب و حضرت زهراس در مواقع ضرورت بودند و همیشه و هر جا نبودند!
    زنان را به تحصیل علم و کار تشویق نکردند که به خانه داری تشویق کردند!

    حتی فمینیست ها برای این هم شبهه و توجیه شبه دینی ایجاد کرده اند. آنها در روز دختر بر روی این موضوع خیلی مانور می دهند و در مراسم های مختلف مذهبی حضرت معصومه س را مثال می زنند که تا آخرین لحظه حیاتشان دختر بودند و ازدواج نکردند. در بیان دلیل برای این بانوی بزرگوار می گویند ایشان همسر مناسبی پیدا نکردند! و همین توجیه را برای دختران مجرد ترشیده هم به کار می برند و حضرت معصومه س را در حد این دختران پایین می آورند. یا اینکه اینقدر روح فمینیستی آنها را زن ستا کرده است که هر کس و ناکسی را در حد ایشان بالا می برند!

    آنها با ظاهر چادری با چسباندن مسایل دینی و مذهبی مردم با خواسته های فردگرایانه غربی و خود پسندی و مادی گرایی سعی در هر چه غربی تر کردن جامعه و در نتیجه نابودی خانواده دارند. زیرا اصرار زیادی بر تحصیل و اشتغال زنان دارند و از بیماری مالیخولیایی عقده تحصیل و اشتغال رنج می برند که برای زنان به ضرورت مردان نیست و اصلا شاید نیاز آنها هم نباشد.

    ***********************
    مطلب بعدی مدیریت فدک است که دروغ است. الان اگر دختری پدرش فوت کند و ارث کارخانه پدری به او برسد به معنی مدیر شدن وی نیست! بلکه ارث بردن با انتصاب به مدیر کردن فرق میکند!!!
    در اینجا الزامی به مدیریت نیست که بخواهد به مدیریت تعبیر شود!

    *******************************
    در پایان برای همیشه از دوستان گرامی در این وبلاگ خداحافظی می کنم و از خانم صامتی هم خواهشمندم که لینک بنده را با این تفکرات غلطم پاک کنند تا مایه گمراهی دوستانشان نباشد.
    بنده هم تمایلی نداریم لینک این وبلاگ را حفظ کنم!

    از دوستان مثل آقای سجاد غلامی هم بابت مباحث درست و نادرست بوجود آمده پوزش می طلبم و امیدوارم که خداوند همه و من جمله خود بنده را هدایت کند!
    **********************
    اللهم عجل لولیک الفرج وصل علی محمدوآل محمدوصل علی الرجال الله وعجل فرجهم ولعن الله اعدائهم اجمعین کل لحظه الهی امین امین یارب العالمین

    پاسخ:
    کودکی که هرشب باید مسواک زدن را به او یاد آوری کرد نباید ازدواج کند ! ...دختر بچه ای که وظایف شخصی خودش را انجام نمی دهد باید برود در12 سالگی همسر شود ؟! مادر شود ؟! 
    پسری 16 ساله  که تنها مسولیت زندگی اش ، درس خواندن را به خوبی انجام نمی دهد ، نان خور خانواده ی خود است می تواند برود همسر داری کند ؟! 

    اگر قصد مرتفع ساختن عریزه ی جنسی است که اسلام راههای دیگری نیز دارد .
    چرا باید با ازدواج در کودکی دختران را به مطلقه شدن در سن پایین تشویق کنیم ، مطلقه شدن در سن پایین یعنی  انواع معضلات اجتماعی و انواع آسیب های اخلاقی ...

    سلام

    ازدواج امری مقدس است که اگر نگاهی‌ مذهبی‌ به آن داشته باشیم سنت پیامبر است و انسان را از آنچه که خداوند آنرا حرام کرده دور می‌کند پس موجب کامل شدن دین مسلمان میشود و اگر از دریچه علم به آن بنگریم تامین کننده نیاز‌های جسمی‌ و روحی‌ انسان است.اگر عالمانه به  امر ازدواج بنگریم و با فواید و در صورت دوری جستن از آن با زیان‌هایش آشنا باشیم در مییابیم این امر الهی برای خوش بختی و آرامش انسان نه تنها لازم بلکه واجب است،اما باید‌ها و نباید‌هایی‌ نیز وجود دارد که در صورت رعایت آن میتواند زندگی‌ مشترک زوج شیرین چون عسل و در صورت عدم رعایت آن مانند زهر مار تلخ باشد!

    یک فرد (دختر یا پسر) زمانی‌ میتواند یک زندگی‌ مشترک و مستقل را آغاز کند که ابتدا به بلوغ برسد.

    ۱-بلوغ جنسی‌.گرچه بلوغ جنسی برای ازدواج شرط لازم است، اما کافی نیست. در اغلب موارد، این تلقی غلط وجود دارد که دختر تا به بلوغ جنسی رسید، برای حفظ او باید وی را به قید ازدواج با یک مرد درآورد، در حالی که بلوغ جنسی خیلی سریع رخ می دهد و بعد از آن رسیدن به چند بلوغ مهم لازم است تا فرد آمادگی ازدواج پیدا کند.

    ۲-بلوغ فکری و عقلانی.(عقل معاش و عقل اجتماعی)بلوغ فکری یعنی فرد به حدی از درک برسد که بداند چطور باید زندگی دونفره و بعد سه و… نفره را اداره کند. فرد باید در کنار رشد شخصیتی به حدی از بلوغ رسیده باشد که توانایی مدیریت اقتصاد خانه، همسر، تحصیل فرزندان و… را داشته باشد. معمولا این بلوغ در دختران بین سنین ۱۸ تا ۲۲ سالگی شکل می گیرد.

    ۳-بلوغ عاطفی.اغلب برای رسیدن به بلوغ عاطفی فرصتی به دختران داده نمی شود در حالی که لازم است دختران تحت نظر خانواده تجربه های عاطفی کسب کنند و از شکست های احتمالی درس بگیرند. دخترها بین ۲۴ تا ۲۷ سالگی به این بلوغ می رسند و می توان گفت این سن برای ازدواج آنها مناسب است.

    در افراد زیر ۱۸ سال تمامی‌ این پایه‌ها سست است و تنها  پایه اول (بلوغ جسمی‌) تا حّدی فعال است.و به همین دلیل امکان سقوط بنای ازدواج در سنین پایین بسیار زیاد است.

    اگر ملاک ما برای آماده بودن فرد برای ازدواج صرفاً بلوغ جنسی‌ باشد خوب است بدانید که این میل در بسیاری از کودکان و حتا نوزادان وجود دارد به طوری که طبق گزارشات اعلام شده نوزادن و کودکانی دیده شودند که همچون یک فرد بالغ توانایی ارگاسم دارند(البته منهای توانایی انزال) احتمالا برخی‌ از دانایان با استدلال‌های درخشان خود این کودکان را هم آماده ازدواج می‌دانند!

    امروز در جامعه دختران زیادی را میبینیم که در سنین پایین ۱۱/۱۲ سالگی با پسران متعددی دوست اند و حتا رابطه جنسی‌ دارند،یکی‌ از دلایل آن همان میل جنسی‌ است که در سنین کودکی در آنها بوجود  آمده و به دلیل عدم توجه خانواده و آموزش‌های غلط یا حتا آموزش ندادن به آنها سبب شده دختر نوجوان ۱۱ ساله ،ما به دلیل نااا آگاهی‌‌های بسیار به این امر خطا گرایش پیدا کند.

    یکی‌ دیگر از دلایل ارتباط دختران و پسران در سنین پایین آزادی‌های زیان افرینیست که خانواده‌ها به آنها در استفاده از ماهواره و اینترنت میدهند.کودکان و نوجوانانی بسیار را میبینیم که بدون نظارت و یا حتا محدودیت از جانب ولدیین به راحتی‌ وقت خود را پای برنامها یا سایت‌هایی‌ صرف میکنند که مخصوص بزرگ سال است(از فیلم‌ها و سایت‌های پورنو گرفته تا دیگر برنامه‌های بزرگسال که بسیاری از بازی‌های کامپیوتری و انیمیشن‌ها شامل آن میشود) همین امر موجب کنجکاوی و بلوغ زود راس و تربیت نااا صحیح کودک و نوجوان میشود و در نهایت آسیب به جامعه.(دقت بفرمائید اینجا ماهواره و اینترنت را زیر سوال نمی‌بریم که همه می‌دانیم استفاده‌های مفید بسیاری میشود از این ابزار کرد بلکه استفاده غلط از آنرا نقد کردیم)

     

    دیگر عاملی که میتواند دختران کم سنّ و سال را به آمیزش جنسی‌ وادار کند فقر است که برای تامین نیاز‌های اقتصادی این کار را میکنند و پرداختن به آن زمان زیادی را صرف می‌کند اما بسیار غلط است که اگر در کوچه و خیابان چنین دخترانی را دیدیم اینطور نتیجه گیری کنیم که هر چه مونث در عالم در این سنّ آمادگی ازدواج دارد.

    انسان در هر دوره از زندگی‌ باید آنطور زندگی‌ کند که نیاز‌های اصلی‌ آن زمان تامین شود.یک کودک نیاز‌های کودکانه را می‌طلبد و به اصطلاح باید کودکی کند و یک نوجوان و جوان و میا‌‌ن سال و فرد مسن هم همینطور است.اگر فرد نتواند از هر یک از این دوران آنطور که باید استفاده کند سبب عقده‌ها و مشکلات روحی‌  متعدد و در نتیجه آسیب به فرد و جامعه میشود،یک دختر نوجوان که سنین بحرانی و سرنوشت ساز را به سر میبرد بیشترین نیاز را به آموزش و تامین نیاز‌های عاطفی از سوی خانواده و آماده شدن برای حضوری موثر و تعاملی مثبت در جامعه را دارد که پایه اینها در سنین نوجوانی گذاشته میشود. دخترکی که در این سنّ باید تعامل با هم سالان و رفت و آمد با دوستانش را برای شکل گیری شخصیت اجتماعی آاش آغاز کند(البته تحت کنترل خانواده) با ازدواج زود هنگام از تمام اینها دور میشود و در نتیجه بلوغ عقلانی آاش به تاخیر می‌افتد و در زمانی‌ نااا مناسب با تمامی‌ مشکلات و سختی،پستی‌ها بلندی‌های زندگی‌ روبرو میشود  بار سنگین زندگی‌ به دوشش می‌افتد در حالی‌ که برای این کار هنوز آمادگی ندارد چون تربیت نشده،سرنوشت چنین دختری نمیتواند خوش آیاند باشد!

    جالب است بدانید نیاز جنسی‌ در زنان بسیار متفاوت است نسبت به مردان،میل جنسی‌ یک زن معمولی‌ به تدریج بیشتر میشود و در سنین ۳۶ تا ۳۸ به اوج می‌رسد که اتفاقا همین مساله است که توجه بسیاری از زنان میان سال را به پسران کم سنّ و سال جلب می‌کند.عمل کرد جنسی‌ یک مرد ۱۹.۲۰ ساله را ،می‌توان با عمل کرد جنسی‌ یک زن ۳۰ تا ۴۰ سال مقایسه کرد،با در نظر گرفتن عمل کرد جنسی‌ زنان اینطور هم میتابن نتیجه گرفت آمیزش جنسی‌ برای دختر نوجوانی ۱۳.۱۴ ساله سالم که از بسیاری از نااا حنجاری‌ها دور بود حکم تجاوز را دارد و به روحش لطمه میزند،

    همچنین بد نیست بدانیم که باردار شدن زن در سنّ زیر ۲۰ سال بسیار پر خطر است،برای حاملگی‌ در سنّ ۱۵ تا ۲۰ سال از اصطلاح حاملگی‌ نوجوانی استفاده میشود،دختران نوجوان معمولان در حال رشد هستند و به همین خاطر نیاز آنها به انرژی و تغذیه بسیار بیشتر از افراد مسن تر است،به همین جهت حاملگی‌ در این سنّ برای خود زن و جنین بسیار پر خطر است.در سنّ احتمال مرگ جنین حتا مرگ مادر و عقب ماندگی کودک متولد شده فراوان است عوارض حاملگی‌ در سنین پایین را اینطور می‌توان دست بندی کرد:

    عوارض قبل از زایمان:زایمان زود راس.فشار خون بالای مادر.کم خونی.مرگ مادر،مرگ جنین.رشد ناکافی جنین داخل رحم

    عوارض حین زایمان.پیشرفت نکردن زایمان به دلیل رشد ناکافی لگن،.پارگی‌های نسج کانال زایمانی.خون ریزی‌های حین و پس از زایمان ناشی‌ از کم خونی مادر.پارگی نسج‌های کانال زایمانی و جم شدن رحم

    عوارض پس از زایمان.عفونت،خونریزی.رسیدگی ناکافی به خود و فرزند،

    .فرض را بر این میگیریم که دختر نوجوان کودکی سالم را به دنیا آورد و خود نیز سالم ماند؛آیا نوجوانی که خود به آموزش‌های فراوانی‌ نیاز داشت تا شخصیت آاش شکل بگیرد میتواند تربیت کنند کودک دیگر باشد؟

    اگر مردی که قصد ازدواج دارد خود به بلوغ فکر رسیده باشد همسری را می‌طلبد که چون خودش باشد تا بتوانند یکدیگر را کامل کنند.نه نوجوانی که باید چون پدر آموزش آاش دهد.اگر مردی برای ازدواج دخترکان نوجوان را برگزیند یا هنوز به بلوغ فکری و عقلانی نرسیده که خود این پسر مناسب ازدواج نیست یا آن مرد اصلا به دنبال همسر نیست بلکه یک کنیز و برده جنسی‌ را می‌خواهد در اختیار داشته باشد که این خود ضربات زیادی به دخترک میزند،

    همان طور که ازدواج دیر هنگام مضر است ازدواج زود هنگام نیز زیان بار است.نمی‌شود گفت سنّ مناسب برای ازدواج چه وقت است چرا که زمان رشد و تکامل اشخاص متفاوت است که تربیت خانواده.فرهنگ حاکم در جامعه‌ای که فرد در آن زندگی‌ می‌کند.عقاید مذهبی‌ و و طبقه گروه اجتماعی...میتواند در رشد و تکامل فرد موثر باشد.ممکن است یک پسر یا دختر در سنّ ۳۰ سالگی این آمادگی را داشته باشند.،احتمال دارد در سنّ ۲۲ سالگی به این تکامل برسند،از این رو معتقدم هر زمان که از طرف فرد و اطرافیان تشخیص داده شد که شخص آمادگی ازدواج را چه از نظر فکری چه اقتصادی دارد چه بهتر است هر چه زودتر اقدام کنند.

    پاسخ:
    سلام 
    سپاس از فرصتی که برای شفاف ساختن موساله صرف کردید . زمان زیادی است که از شما بی خبریم جناب نریمان 
  • سجاد غلامی
  • جناب حمیدی ، برادر بزرگوار و سرکار خانم صامتی . 
    سلام .
    آقای حمیدی ، بنده از شما سوالی دارم . 
    رئیس مذهب امام جعفر صادق (ع) فرموده اند : از سعادت مرد آنست که دخترش در خانه اش ، حیض نبیند . 
    لطفا نظر خود را در مورد این حدیث شریف بفرمایید . 
    آیا به نظر شما ، امکان چنین امری در زندگی امروزی اصلا وجود دارد ؟؟ 
    اگر ندارد [که واقعا هم ندارد . ما دراینجا وارد مباحث مربوط به بیولوژی و ساختار بدن انسان نمی شویم که یک دختر تقریبا در چه سنی حائض می شود که همه ی ما می دانیم .] سخن این بود ، اگر امکان چنین امری در زندگی امروزی وجود ندارد ، آیا العیاذبالله ، معصوم (ع) سخنی به گزاف گفته اند ؟! 
    یا اینکه در دین اسلام ، کلیات آن تحت عنوان حرام و حلال ، از ازل تا ابد مطابق حدیث شریف "حلال محمد (ص) ، حلال الی یوم القیامه و حرام محمد (ص) ، حرام الی یوم القیامه ، حلال و حرام می باشد ؛ اما در فروعات ، تابع شرایط و مقتضیات زمان .
    به عنوان مثال : "ازدواج" ، سنت پیامبر (ص) و حلالی است در شریعت او ، اما دیگر مباحث فرعی مربوط به آن و از جمله "سن ازدواج" ، تابع مقتضیات روز آن جامعه است . 

    بنده در این زمینه با نظر رهبری عزیز هم عقیده می باشم که ازدواج باید "به هنگام" باشد . یعنی نه خیلی زود و نه خیلی دیر . 
    پاسخ:
    سلام و سپاس 
    همینطور است گاهی در خصوص اصول دین سخن می گوییم گاهی از فروع 
    گاهی هم بدون در نظر گرفتن زمان و مکان، بدون در نظر گرفتن اصل یا فرع موضوع اصرار و پافشاری بیجا در خلط مسایل مختلف با هم داریم که بگوییم با فمنیسم مشکل داریم ! 
  • میلاد حمیدی
  • اگر اون دختر رو پیدا کنم که میخواستم باهاش ازدواج کنم قربونشم میرم! حاضرم براش بمیرم!
    نذاشتن! گفتن سنتون کمه. دارم ازش رد و نشون میگیرم! مطمئنم ازدواج نکرده! دعا کنید ازدواج نکرده باشه!
    بخدا اگر پیداش کنم وبلاگ و اینترنت و همه چیز رو دور می ریزم و فقط می چسبم به اون!
    نمیدونید چقدر خانمه!
    قلبم که میزنه مثل اینه که صدای اونو زمزمه میکنه!
    تو رو خدا دعا کنید برام. بخدا پسر خوبی هستم! نمیدونید چقدر گریه کردم! اگر بدونید!!!
    ببخشید اگر تند رفتم!
    دیگه نمیتونم بنویسم
  • میلاد حمیدی
  • داشتم ازدواج می کردم. در 16 سالگی ! نگذاشتند! همین افکار شما نگذاشت!
    پاسخ:
    چرا نگذاشتند؟ چه کسانی نگذاشتند ؟ 
    جناب میلادی اندکی به زمان و مکانی که در آن واقع هستید بیندیشید .
    اگر پسری در 16 سالگی قصد ازدواج داشته باشد باید با دختری حداقل 13 ساله ازدواج کند این جنایت است که دختر 13 ساله ی امروزی ایرانی را که حتی خویشتن خویش را نمی شناسد به ازدواج ترغیب کنیم . عشق یک دختر بچه ی نا آگاه ضعیف ارزشمند است یا عشق و محبت زنی آگاه فهمیده که برای آینده برنامه دارد  همنطور که  مسولیت ازدواج برای پسر 16 ساله بسیار سگین و طاقت فرساست .البته با شما موافقم که ممکن است  که روابط خارج از شرع بین دختران و پسران رایج شود  که در صورت نا آگاهی و روابط پنهان از پدرو مادر خطرات فراوانی در کمین جوانان است ولی راه حل دارد . به نظرم اگر به پدرو مادرها آموزش دهیم که چطور  تحت نظارت آنها دختران و پسران با هم آشنا شوند مشکل حل شود ضمن اینکه با مشورت مشاور حتی می شود از راه حل ازدواج موقت استفاده کرد ولی تنها برای کنترل غریزه ی جنسی نه آنکه مسولیت سنگین زندگی را بر دوش دختر و پسر گذاشت . 
    اینکه می گویند دختران در سن 12 سالگی رابطه ی جنسی دارند به خداوندی خدا حتی یک دختر اینچنینی را در خانواده ی خود و یا نزدیکان ندیدم . اگر در خانواده ای ماهواره نباشد و پدرو مادر  به ویژه مادر در روابط خویش حیا داشته باشند هرگز ه ها دختر یا پسر بی حیا نخواهند شد . حالا یک نفر آمده آماری اراءه کرده معلوم نیست جامعه ی آماری او چه خانواده هایی بودند ما هم باید باور کنیم ؟! 
    بله دختر و پسر در سن نوجوانی نسبت به جنس مخالف حساس می شوند ولی این که بد نیست کاملا طبیعی است . 
    غریزه ی جنسی همانطور که به نظر بسیار قدرتمند است همانطور هم بسیار قابل کنترل است و اگر افراد با خواندن کتاب نا مناسب ، فیلم های مساله دار و حتی روابط خاص خودشان ، غریزه ی جنسی را تحریک نکنند این غریزه هم کاری به احوالات ایشان ندارد . عبادت خداوند  و ورزش، حتی تغذیه ی مناسب خود به خود این غریزه را کنترل می کنند . این غریزه ارتباط مستقیم با خیالات انسان  و آنچه در وهم او می گذرد دارد  و قابل کنترل است البته نه تا پایان عمر بلکه در سنین نوجوانی .
    به عنوان مثال دختر که 18 ساله شد برود با یک پسر 24 ساله ازدواج کند و مسولیت ازدواج را بپذیرد چه ایرادی داره ؟
  • میلاد حمیدی
  • الان سخیفش کجا بود؟ پس چرا ستاره نذاشتید؟
  • میلاد حمیدی
  • من خیلی پسرهای 15 16 ساله میشناسم که قدرت تمییز دارند! ضمنا دختر  لزومی نداره حتما با پسر همسن خودش ازدواج کنه! حضرت علی و همه امامان همه زنهایشان سالهای زیادی از آنها کوچکتر بود! مردها محدودیت سنی ندارند  و بارها در اخبار هم دیده اید که بالای صد سال هم صاحب فرزند شده اند!
    پاسخ:
    شما چرا در 16 ساله گی ازدواج نکردید؟
  • میلاد حمیدی
  • همین دیگه وقتی میگید نمیشه در برخی زمینه ها از حضرت زهرا الگو برداری کرد به طریق مشابه خیلی از فرامین و سیره های علمی هم بنا به جور در نیامدن با روز باید کنار گذاشته شود! حتی برخی آیات قرآن!
    آفرین خانم صامتی دیگه چی بلدید؟
    واقعا از شما توقع نمی رفت!
    متاسفم براتون
    پاسخ:
    پیامبر اکرم صلوات الله علیه مدیریت بزرگترین مرکز تجاری شبه جزیره ی عربستان فدک را با هزاران کارگر  رو به حضرت زهرا سلام الله علیها دادند  که هنوز یهود بر خود می لرزد و لب می گزدچرا ازین موهبات اسلام راجع به زن نمی فرمایید ؟
    کار برای برخی راحت شده چون تا حرف انسانیت پیش می آید از حضرت زهرا سلام الله علیها به نفع خویش مثال می زنند چرا که عمر حضرت کوتاه بود !
    ولی هنگامی که  صحبت از حضرت خدیجه 45 ساله  می شود هنگامی که از زینب سلام الله می گوییم وقتی به تجرد حضرت معصومه اشاره می کنیم بدون تحلیل می بافند و توهین می کنند گویی  نعوذ بلله خداوند هم  یک مرد است !
    حضرت معصومه سلام الله علیها با مردان زمان خویش که به اصطلاح جامعه ی مسلمان بود ازدواج نکردند ،در حالی که به روایتی 19 سال و به رواتی 24 ساله بودند  چرا ازین مساله پرده بر نمی دارید ؟

  • میلاد حمیدی
  • بعلاوه ما به افغانستان کاری نداریم! پا جای پای معصومه ابتکار نگذارید لطفا!
    در همین ایران خودمان به جز در معدود جاهای خیلی ناچیز دختر با اختیار خودش ازدواج می کند! بعد از سن بلوغ شرعی امکان اینکه دختر بلوغ جنسی پیدا کرده باشد زیاداست. خودش تصمیم میگیرد.
    ما نباید برای او دیکته کنیم فلان سن زود است!
    این فساد آور است.
    خودش میل دارد. خودشعقل دارد و خودش دوست داشته باشد عاشق می شود و ازدواج می کند!
    ضمنا بیخود هم به مساله ندانستن بهداشت جنسی متوسل نشوید!
    این وظیفه مادر و نهادهای آموزشی است که به جای تشویق به کار و تحصیل افراطی آنها را به ازدواج تشویق کنند و آموزش های جنسی و بهداشتی لازم را به وی بدهند
  • میلاد حمیدی
  • نمی شود برای همه و سن بلوغ آنها رابطه و سن کلی تعیین کرد. کسی ممکن است در 10 سالگی بالغ شود!
    شما زورتپان دارید ما را به همان 18 سال اروپا نزدیک میکنید!
    همچین می گید انگار ما اطرافمون ندیدیم!
    از اون حرفها بود !!!! تا 16 سالگی دختر ایرانی دستگاه تناسلی اش کامل نیست؟!!!
    عجب!
    بهتر است انسان بر اساس مشاهدات محدود خودش قضاوت نکند!
    ما که متاسفانه در جو امروزی می بینیم دختر هنوز 11 سال تمام نشده با n پسر دوست شده و احیانا ... !!!
    شما زنها چرا انقدر لجبازید!
    خانم صامتی از شما توقع نداشتیم!
    پاسخ:
    گاهی آنقدر کلمات سخیف استفاده می کنید که جای ادامه ی بحث را می گیرید .متاسفم
  • میلاد حمیدی
  •  سلام
    خانم صامتی در متن مطلب شما آمده زیر 18 سال. پس *|* حق داره انتقاد کنه!
    شما در پاسختون به ایشون فرمودید سن بلوغ!
    آیا سن بلوغ دختران 18 سال است؟
    باید 9 سال باشد حالا امروزه به تاخیر افتاده ممکنه بشه بالای دوازده سال. دقیقا سنی که می بینیم دختران از خودشان علایم میل جنسی را بروز می دهند! که البته در ابتدای امر بیشتر کنجکاوی است و هر چه به 16 نزدیک می شود بیشتر اوج میگیرد.
    پاسخ:
    سلام
    جناب میلادی بلوغ جنسی یک چیز است رابطه ی جنسی یک چیز دیگر و آمادگی برای ازدواج یک معنی دیگر  است از همه مهمتر کودکی نیز تعریف خود را دارد . در قوانین بین المللی از ولادت تا 18 سال سن کودکی است سن آموزش و فراگیری است .هر فردی میفرماید چون می گویند حضرت زهرا سلام الله علیها یک دختر در شبه جزیره ی عربستان با نوع آموزش هایی که از مادر و پدرش آموخته ازدواج کرده اند پس دختر 9 ساله ی ایرانی هم باید ازدواج کند یا مساله را به درستی متوجه نیست و نا آگاه است  و یا یک دروغ گوست مگر اینکه دختر خودش را  نیز در 9 ساله گی به عقد مردی در آورد تا با او رابطه ی جنسی برقرار کند دختری که حتی جسم او توان این رابطه را ندارد و روحش چون گل لطیف است ... آنگاه من باور خواهم کرد که یک دختر 9 ساله ایرانی در سال 1393 می تواند ازدواج کند و شوهرش و فرزندان آینده و در نهایت خودش را خوشبخت کند !
    بعضیها مثل ملا نصرالدین فقط برای مردم آسمان ریسمان می بافند و برای خودشان موضوع فرق می کند!
    در دین اسلام سن تمییز به طور معمول 15 سال است ولی آیا همه ی دختران امروزی وقتی 15 ساله هستند قدرت تمییز خوب و بد را دارند ؟!
    کدام مرد عاقل و منصفی می خواهد با یک دختر 15 ساله ی ایرانی ازدواج کند ؟
    اگر اینطور مساله را ببینیم که اسلام همه اش می شود روابط جنسی ؟! این که خودش وهن دین است
    می گویند همه ی ازدواج که رابطه ی جنسی نیست بله مطلوب ازدواج کمال است ولی پسر امروز در سن 16 سال چه چیزی از دین می داند چه چیز از یک دختر می فهمد جز شهوتی که او را در خواب محتلم ساخته ؟!
    شما چند نفر از این پسران 16 یا 17 سال را می شناسید که اهل تمییز هستند تا بشود دختر 15 ساله را به عقد آنها در آورد؟
    به عصر و زمان خود هم نظری بیندازیم
    آمار و نتایج ازدواج کودکان نشان می دهد که معمولا این مردان و یا پیرمردانن هستند که داوطلب ازدواج با دختران بیسواد ،ناآگاه و فقیر هستند همان دخترانی که به دلیل بد سرپرستی یا بی سرپرستی مجبور به ازدواج می شوند .
    به خاطر دارم که شما در گذشته در خصوص ازدواج زنان با مردان کوچکتر از خود حتی با فاصله 4 سال بزرگتر موضع گرفتید و عصبانی شدید . حتی موضوع ازدواج حضرت خدیجه علیها سلام را استثناء دانستید !
    حال چه شده است جناب حمیدی که از معترض گمنام دفاع می کنید؟!

    لزومی ندارد همه دختران احساسی که شما فکر میکنید داشته باشن! ضمنا ازدواج فقط رابطه جنسی نیست! بعلاوه ما توصیه های زیادی در دین داریم که جوانان در اولین فرصت و در زودترین زمان ممکن ازدواج کنند.
    این دروغ ها رو عده ای درست کردند تا دخترها به جای ازدواج به کار و تحصیل بپردازند و فساد زیاد شود!
    اینکه یک دختر کم سن شروع به آرایش و برقراری رابطه با جنس مخالف میکند خودش نشان از نیاز جنسی و روحی او به ازدواج است.
    منتها چون این ازدواج دیر واقع می شود دختر این را از طریق منفی بروز می دهد و این میل در مسیر اصلی اش قرار نمی گیرد!
    اینکه ازدواج اجباری باشه اصلا خوب نیست. ولی چه بسا دخترانی که بنده های خدا دوست دارند ازدواج کنند اما از ازدواج آنها ممانعت می شود!
    خوب این دختر خودش میل داره که میخواد ازدواج کنه! اما در جامعه ما جلوش گرفته میشه و براش حرف در میاد!
    از ترس این هم که شده دختر نمیره پی ازدواج و وقتی مزه رابطه غیر شرعی براش محقق شد. میره ولو میشه تو جامعه و آنوقت یکی باید راضیش کنه که تو رو خدا ازدواج کن!
    کاش یکم فکر می کردید شما زنها! خودتونم به خودتون رحم ندارید!
    واسه خواسته یک عده که میل خدادادی و جنسی و طبیعی زنان رو تجاوز روحی و جسمی میدونن متاسفم!
    سن زنان پیامبر چقدر بود؟
    ما حالا بلوغ دیر هنگام رو هم بهش اضافه کنیم یک دختر 14 یا 15 ساله الان میتونه ازدواج کنه و حتی ازدواج تماما هم رابطه جنسی نیست. چیزهای لذت بخش بیشتری توش هست که رابطه جنسی یکیشه! شما چرا اینطور منفی راجبش فکر می کنید؟
    پاسخ:
    دقت نظر داشته باشید که کودک کیست و تعریف کودک چیست ؟ نباید ازدواج در کودکی را با ازدواج بعد از سن بلوغ یکی در نظر گرفت .
     کودک تعریف خاصی دارد و این متن نیز به ازدواج کودکان اشاره داردبه ازدواج هایی که دختر بچه ها را در سنین قبل از بلوغ هنگامی که دخترک تنها به عروسکش می اندیشد به عقد و یا بهتر است بگوییم در مالکیت مردان قراد می دهند در حقیقت  این دختر بچه ها در قبال مبلغی مورد خرید و فروش قرار می گیرندو از بد حادثه این فجایع را به نام اسلام انجام می دهند! دختر 12 ساله ی افغان که به اذن پدر به عقد پدربزرگ 12 ساله در می آید ! در واقع عملا این دختر را در معرض فاحشگی  زودرس قرار داده ایم چرا که به زودی این پیر مرد خواهد مرد و در بهترین شرایط یک زن جوان 20 ساله به بازار فاحشگی وارد می شود زنی که که روحش آزار دیده اطلاعاتی ندارد و قبل از 15 ساله گی 2 فرزند شیره به شیره دارد توانمندی ندارد فرصت سواد اندوزی نداشته نسبت به حقوق انسانی خویش آگاه نیست در دام مردان از این دست به آن دست می شود حتی به جابجایی مواد مخدر مبادرت می کند و در نهایت به بدترین شکل مبتلا به بیماری ایدز و در اثر اعتیاد می میرد . واقعیت آنقدر تلخ و ناگوار است که جای هیچ دفاعی را باقی نمی گذارد .
      در مجامع عمومی کودکی را از هنگام ولادت تا سن قانونی 18 سال تعریف می کنند در اسلام از هنگام ولادت تا سن بلوغ جنسی که در سرزمین های مختلف ، متفاوت است در ایران دختران معمولا از 13 تا پایان 16 سال به سن بلوغ می رسند در حالی که هنوز دستگاه تناسلی یک دخترایرانی در سن 16 سالگی برای رابطه ی جنسی تکامل نداشته و به طور معمول دختران در این سن حتی در خصوص بهداشت شخصی خویش هم آموزش کافی را ندارند چه برسد به بهداشت زناشویی!
    موضوع این متن ازدواج دختران باسواد که مورد آموزش مادران خویش قرار گرفته اند و به عنوان مثال در یک زندگی شهری  در سن 16 سال به بعد ازدواج می کنند نیست . خوشبختانه جای امید است که برخی قوانین هم از حقوق کودکان دفاع کرده اند در ایران دختران زیر 15 سال با اجازه ی دادگاه عقد می شوند که این لازم است اگرچه کافی نیست .
    افراط و تفریط در هر موضوعی آفت است همانطور که ازدواج نکردن دختران در سن ازدواج مساله است و ازدواج دختر بچه ها نیز معضلات فراوان اجتماعی را ایجاد خواهد کرد .
    کودکی که تفکر عینی دارد و هنوز به تفکر انتزاعی نرسیده از حقوق انسانی خویش آگاهی ندارد جایگاه خویش را در نظام هستی نمی شناسد چگونه ممکن است مایه ی خوشبختی مرد باشد. این کودک چگونه می تواند مربی نسل آینده باشد ؟
    به طور معمول مردان اندیشمند هم با دختر بچه ها ازدواج نمی کنند بلکه ترجیح می دهند به جای بچه داری با دختری آگاه و آموزش دیده ازدواج کنند !
    این ازدواج های زودهنگام رو خیلی دارن توی ایران ازش سوء استفاده می کنند تا عمر جوانان و بخصوص دختران رو پشت نیمکت های دانشگاه و میزهای کار بسوزونن!!!
    سعی کنید روی این قضیه مانور ندید. خیلی ها دارن از این قضیه خلط مبحث می کنن. ضمنا اسلام با ازدواج بعد از بلوغ ، البته چنانچه اجباری نباشه مخالفتی نداره!
    رسانه ها و تریبون ها و مراکز پزشکی در دست اونهایی هست که میخوان نسل کشی کنن و به دنیا مسلط بشن! زیاد به نتایج تحقیقات و آمار های اونها مطمئن نباشید
    پاسخ:
    رابطه ی جنسی برای دختر بچه حکم تجاوز جنسی را بر روی روح و روان او دارد .شما یک مرد هستید و هیچ گاه ذره ای از چنین مساله ای را درک نخواهید کرد . 

    دوس دارم جیغ بکشم فریاد بزنم

    مگر ما انسان ها چقدر عمر میکنیم که میخواهیم نظر خود را به همگان تحمیل کنیم.

    وای بر پدری که دخترش را مجبور به چنین کاری کند.


    من تو شهرمون شاهد چنین کاری نبودم ولی گاهی شنیدم که دختران روستایی در سن13 تا15 سالگی ازدواج کرده اند.

  • پاینده باد ایران
  • کودکان فرشته اند و پاک
    کودک باید کودکی کند و می بینیم که زنان و مردانی که در کودکی خود کودکی کرده اند،امروزه چه افراد موفقی هستند و حتی چقدر مهربان تر با همنوع خود برخورد می کنند.

    پیروز باشید

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">