منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هنرپیشه» ثبت شده است


این نمی‌شود که ما سینما را بدهیم دست کسانی که با انقلاب آشتی نیستند. یعنی ایمان عمومی مردم که برایش حاضرند جانشان را فدا کنند و انقلابی که بر اساس مترقی ترین هدف‌ها در دنیای امروز شکل گرفته، اختیار بخش عظیم و برجسته‌ای از تغذیه فرهنگی مردمش را به دست کسانی بدهند که این ایده‌آل‌ها را قبول ندارند. این مردم و این انقلاب را قبول ندارند. دولت بایستی در این زمینه حضور داشته باشد. البته این بدین معنی نیست که همه سرمایه‌گذاری‌های سینما را باید دولت کند.


این مطلب که به عنوان دیباچه در شصمتین شماره مجله راه(ویژه جشنواره مردمی فیلم عمار) آورده شده است بخش‌هایی از گفت‌وگویی با آیت ­الله خامنه ­ای در سال ۱۳۶۴ پیرامون مسایل هنر سینما در ایرانِ آن زمان است. 

احترام به سینمای مطلوب برای رسیدن به ایده‌آل‌های نظام جمهوری اسلامی، برای همه شعبه‌های فرهنگ به خصوص سینما در حد کارایی آنها به عنوان یک وسیله برتر ارزش فراوان قائلیم؛ البته برای آن سینمایی که مقصود مورد تصدیق و تایید اسلام و انقلاب را حاصل می‌کند احترام قائلیم؛ و برای آن سینمایی که در جهت ضد این مقصود حرکت می‌کند هیچ ارزشی قائل نیستیم. و در مورد فیلم‌های به اصطلاح خنثی باید گفت چون کمتر می‌شود فرض کرد که یک فیلم هیچ پیامی نداشته باشد -ولو به صورت غیرمستقیم- آن هم حکمش همان است که عرض شد. بنابراین سینما اگر سینمای مطلوب باشد، خیلی برایش ارزش قائلیم. محتواهای جذاب جاذبه در فیلم یک عنصر اصلی است؛ اگر فرض کنیم فیلمی برترین پیام ها را داشته باشد، اما جاذبه لازم را نداشته باشد، گویی هیچ کار انجام نشده است.

 منتهی یک اشتباه در ذهن عده‌ای وجود دارد که خوب است این اشتباه را برطرف کنیم. بعضی خیال می‌کنند اگر قرار شد پیام – در اینجا مقصود ما و آنچه به‌نظر ما محترم و ارزشمند است، پیام انقلاب اسلامی است – در یک فیلم باشد، این فیلم باید به همان اندازه پیه بی‌جاذبگی را به تنش بمالد! خیال کرده‌اند که جاذبه داشتن یک فیلم و پیام داشتن آن منافات دارد. یعنی اگر اسلامی و انقلابی نبود، حتما با جاذبه است! این معادله درستی نیست. گاهی خود پیام جاذبه می‌بخشد؛ یعنی محتوا، تکنیک را تحت تاثیر قرار می دهد؛ یک محتوای خیلی خوب، ضعف تکنیک فیلم را هم گاهی اوقات می پوشاند و بیننده حرفی را که دوست می دارد و چیزی را که برایش دلنشین است می‌گیرد و آنقدر برایش جالب و جاذب است که حتی ضعف تکنیک را هم متوجه نیست. بنابراین، آنچه در فیلم و سینما برای ما اصل، پیام است. یعنی شما به عنوان یک فرد انقلابی اصلا چرا برای سینما کار می‌کنید؟ اگر چنانچه قرار باشد این سینما محتوای انقلابی یا محتوای اسلامی نداشته باشد، باز هم برای سینما کار خواهید کرد؟ روشن است که نه. پس کسی که با انقلاب همساز و همدل است، سینما را برای محتوایی می خواهد که از این انقلاب الهام گرفته است. در این شکی نیست. منتهی می‌دانیم اگر این سینما بخواهد این پیام را هم برساند، لازم است که یک جاذبه‌ای داشته باشد. اگر چنانچه بهترین مضامین در یک شعر بد ریخته شود، اثر مطلوب را نخواهد داشت؛ اما مضمون در درجه اول است.

منتهی مضمون خوب، بدون تکنیک خوب شعری، فایده ای ندارد. فیلم خوب و فیلم بد اگر ما «باید»های فیلم را بدانیم، «نباید»ها برای ما روشن می‌شود. و در مورد «نباید»ها می‌توانم همین اندازه بگویم هر چیزی که ضدارزش‌های سینمای فارسی گذشته را احیا کند یا تشدید کند، یکی از نبایدهاست. هر فیلمی که به معارضه با ارزش‌های اسلامی برخیزد، یک فیلم بد به حساب می‌آید. پس معارضه با ارزش‌های اسلامی، فطرت سالم انسانی و ارزش‌هایی که برای مردم و تکامل آنها مفید و لازم است، از منفی ترین خصوصیات یک سینماست و چنین سینمایی را ما قبول نداریم. از اینها که بگذرد ما به هر فیلمی یک نمره موافق می‌دهیم؛ منتهی نگاه می کنیم که در چه مرحله‌ای قرار دارد، نمره را با آن حساب می کنیم. برای آینده بهتر مهمتر از همه مسایل، میدان دادن به عناصر جوان و جدید و انقلابی و کسانی که فکر می کنند انقلاب، قدرت این را پیدا کرده است که حتی سینما را هم متحول کند. این‌ها میدان پیدا کنند و بیایند تا ما آینده بهتری داشته باشیم.

نقش دولت دولت باید در مسایل مربوط به سینما حضور فعال داشته باشد. این به معنای چند چیز است؛ اول به معنای تشویق حقیقی هنرمند انقلابی است؛ کمک کند و امکانات در اختیارش بگذارد. برای آموزش او از هر امکان مفیدی استفاده کند. برای رشدش صحنه را از عناصری که مانع رشد او می شوند خالی کند. همچنین در مقابل آن کسانی که از فیلم و سینما ابزاری علیه جمهوری اسلامی می‌توانند بسازند، هوشمندانه برخورد کند و مانع شود و نگذارد. این نمی‌شود که ما سینما را بدهیم دست کسانی که با انقلاب آشتی نیستند. یعنی ایمان عمومی مردم که برایش حاضرند جانشان را فدا کنند و انقلابی که بر اساس مترقی ترین هدف‌ها در دنیای امروز شکل گرفته، اختیار بخش عظیم و برجسته‌ای از تغذیه فرهنگی مردمش را به دست کسانی بدهند که این ایده‌آل‌ها را قبول ندارند. این مردم و این انقلاب را قبول ندارند. دولت بایستی در این زمینه حضور داشته باشد. البته این بدین معنی نیست که همه سرمایه‌گذاری‌های سینما را باید دولت کند. فیلم ایرانی یا فیلم خارجی ما با فیلم خارجی خوب مخالفتی نداریم؛ هرچه فیلم خارجی خوب هست بیاورید؛ اشکالی ندارد. اما فیلم خارجی خوب چقدر هست؟ «خوب» با معیارهای معیارهای انقلاب چقدر دارید؟ آن فیلمی که توی آن بدآموزی نباشد و از نظر محتوا و ارزش‌های اسلامی فیلمی باشد که قابل قبول باشد، چقدر در اختیار شماست؟ هر چقدر دارید بیاورید و مطرح کنید و نشان بدهید!

 اما بدانید که اگر همه فیلم‌های خوب آنچنانی را بیاورید باز شما خلائی خواهید داشت که باید آن خلاء را با فیلم ایرانی پر کنید. در مورد فیلم ایرانی ایده‌آل‌هایمان، یعنی مطلوب ایده‌آل‌هایمان را در حد بالاتر قرار بدهیم. البته با توجه به واقعیت‌هایی که وجود دارد توقعات کنونی را کم کنیم. یعنی فیلم ایرانی که محتوای خوب و مطلوبی دارد و لو تکنیک ضعیفی هم دارد، ما این را رد نکنیم. برای رشد سینما اگر می‌خواهید سینما رشد کند باید دو چیز را در نظر بگیرید: یکی میدان دادن به عناصر با استعداد و نسبت به کشور و انقلاب حقیقتا خودی، و نه غریبه؛ دوم ایجاد یک تحول؛ بیننده را سوق بدهید در فیلم یک هنر حقیقی را دنبال کند و دنبال یک پیام حقیقی و دلنشین بگردد. اگر این کار انجام گرفت، تحول حقیقی در سینما انجام شده است. سینما متعلق به تماشاگر است و شکی نیست که نمی تواند خودش را از تماشاچی جدا و منقطع کند. اما ضمنا نباید فراموش کرد که نقش هدایتگر هم دارد؛ مثل همه کسانی که مستمعی دارند و وجودشان برای مستمع است. پس نمی توانند نظر مستمع را ندیده بگیرند. اما فلسفه وجود آنها هدایت مستمع است. بین این دو یک، خط مستقیم وجود دارد که می توان با ظرافت آن خط را تعقیب کرد. هم محتوا و هم حاشیه محتوا همه موضوعات می‌تواند اسلامی و غیر اسلامی باشد. حتی فیلم محمد(ص)؛ یعنی شرح زندگی پیغمبر می‌تواند جوری ساخته شود که ضداسلامی باشد. پس نام فیلم محمد(ص) و نقش اول داشتن محمد(ص) در یک فیلم هرگز به معنای اسلامی بودن آن نیست. همه موضوعات می‌توانند اسلامی روایت شوند.

ما در مورد اسلامی بودن یک فیلم دو چیز را می‌خواهیم؛ یکی اینکه ارزش‌هایی که فیلم تلقین می‌کند اسلامی باشد. ارزش‌های اسلامی یک عرض عریضی دارد. البته تعلیم دادن نماز از ارزش‌های اسلامی است، اما تعلیم دادن راستی و درستکاری و شجاعت و مقاومت هم از جمله ارزش‌های اسلامی است. پس هر چیزی که این ارزش‌ها را آموزش دهد در حقیقت یک محتوای اسلامی را آموزش داده است. جهت دوم اینکه فیلم با نمودارها و نمادهای غیراسلامی همراه نباشد. گاهی فیلمی نماز خواندن را نشان می دهد، ولی بازیگران فیلم با رفتارشان و با وضع نامناسب نگاهشان یک ضدارزش اسلامی را در حقیقت متجلی می‌کنند. این نکته هم قدر نکته اول اهمیت دارد. یعنی محتوا و حاشیه محتوا هر دو باید اسلامی باشد ​.​ 

جشنواره سینمایی مطلوب 

جشنواره‌ها می‌توانند خیلی خوب باشند. البته بیشتر تابع این است که چه ارزش‌هایی را بر این جشنواره حاکم کنید و چگونه آن را اداره کنید. اما می‌تواند خیلی خوب باشد. اگر در این جشنواره‌ها راهی بیابیم برای تشویق هنرمندان مستعد، یا راهی پیدا کنیم برای همکاری و تکمیل اطلاعات یکدیگر به وسیله هنرمندان ایرانی، یا وسیله‌ای پیدا کنیم برای آموختن شگردهای فیلمسازی به عناصر علاقمند و تازه‌کار و جوان، یا مطرح کردن و معرفی کردن عناصری که می‌توان به آنها تکیه کرد خیلی خوب است. اگر چنانچه چنین آثاری داشته باشد، این جشنواره طبعا نتایج خوب خودش را داشته و به نظر من مفید بوده است. در برخورد با اداره این جشنواره‌ها، بی شک باید هوشمندانه عمل کرد. یعنی گاهی ممکن است یک نفر را بخواهیم در همین جشنواره چهره کنیم و معروف کنیم که اصلا -بر طبق معیارهای جمهوری اسلامی- جایز نباشد.

  • منصوره صامتی

چرا که نه !

منصوره صامتی |

مهناز افشار هنرپیشه مشهور ایران با محمد امین رامین فرزند محمد علی رامین معاون مطبوعاتی دولت احمدی نژاد ازدواج کرده است .شنیده ها حاکی از این است که مهناز افشار بازیگر پرکار و مشهور کشورمان با محمد امین رامین پسر معاون مطبوعاتی ریاست جمهوری ازدواج کرده است.البته قابل ذکر است این خبر در حالی منتشر شده که مهناز افشار این خبر را تکذیب نکرده است. اگر اخبار جدیدی از تایید یا تکذیب این خبر به دستمان برسد ان را در اختیار کاربران قرار خواهیم داد.

بیوگرافی محمد امین رامین


در زیر گزیده هایی از مصاحبه خبرگزاری برنا را با محمد امین رامین فرزند محمد علی رامین میتوانید ملاحظه فرمایید.  محمدامین در این مصاحبه به نکاتی در مورد خودش و زندگیشان اشاره کرده است که خواندن آنها خالی از لطف نیست

محمدعلی رامین در سال ۱۳۳۲ در خانواده ای مذهبی در دزفول متولد شد و در جوانی به کشور آلمان عزیمت نمود و قریب به بیست سال را در آنجا مشغول تحصیل و فعالیت های فرهنگی بود و به دلایلی کشور آلمان با حضور وی در این کشور مخالفت نمود و پس از آن وی به ایران آمد و در آبان ماه سال ۱۳۸۸ طی حکمی از سوی سید محمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان معاون مطبوعاتی این وزارتخانه منصوب شد.

محمد امین رامین ،

متولد سال ۱۳۶۶، دانشجوی رشته علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی است و دوران کودکی را به همراه خانواده اش به علت موقعیت شغلی و درسی پدرش در آلمان زندگی کرده و پس از آن ساکن تهران شده است.خودتان را معرفی کنید؟محمد امین رامین متولد سال ۱۳۶۶.نسل دومی هستی یا سومی؟احتمالا نسل سومی.تا به حال از نسل دوم صحبت شده؟خیلی نه، یا ما خوب نفهمیدیم یا خوب تعریف نشده است.دانشجو هستی؟بله دانشگاه علامه، ترم ششم، سال سوم

بیوگرافی مهناز افشار

 در ۲۱ خرداد ۱۳۵۶ در تهران به دنیا آمد و متولد سال مار است.مهناز افشار در کودکی خیلی شیطنت می کرد و همیشه دوست داشت بوفه دار مدرسه باشد، یک بار بخاطر شیطنت های فراوانش دو روز از مدرسه اخراج شد، عاشق آتاری مخصوصا بازی دزد و پلیس بود و … به تماشای کارتون علاقه فراوانی داشت و از سیندرلا، صدویک سگ خالدار، پلنگ صورتی، مورچه و مورچه خوار، سند باد، باربا پاپا، بامزی، هاچ زنبور عسل، خانواده دکتر ارنست و جودی ابوت بعنوان کارتونهای دوست داشتنی کودکی اش یاد میکند.رشته تحصیلی مهناز افشار در دبیرستان علوم تجربی بود و برای ادامه تحصیل بمدت چهار سال در یک موسسه غیر انتفاعی به تحصیل در رشته تدوین پرداخت.بازیگری مهناز افشار از تلویزیون و با مجموعه تلویزیونی (عشق گمشده) در سال ۱۳۷۶ آغاز شد.

  • منصوره صامتی

به نظر شما چطوره ؟

منصوره صامتی |

یکی از دوستان زحمت کشیدند این کارت رو طراحی کردند به نظر شما عزیزان چطور شده ؟ اگر پیشنهادی دارید لطفا مطرح کنید

  • منصوره صامتی

دارابی مچکریم !

منصوره صامتی |

آروم نداره قلب من دلم ی گوله آتیشه    اگر نباشی پیش من دلم یه پروانه میشه ...

.

.

.

مبادا تو دیگه تنهاش بذاری تک و تنها تو این دنیاش بزاری            دل مسافری که باز دوباره هوای دیدن گلشو داره ...


شبکه های تلویزیونی رو مرور می کردم که یکدفعه یک موسیقی کاملا خاص شنیدم...

نام شبکه ،نسیم ، نام برنامه ،رادیو هفت  خواننده ی جوان رو هم نمی شناسم. یک موسیقی کاملا ریتمیک که به راحتی میشه در مجلس عروسی ازش استفاده کرد تا کمر حضار حالی ببرند و تن عزیزان از خستگی در آید ! خلاصه همینطور که این ترانه و موسیقی هیجان انگیز که یک کپی ناب از ترانه ی لوس آنجلسی است   گوش ما را نوازش می داد و حال ما را دگرگون می ساخت که همچین ریتم از گوش وارد شده و از قلوه ی سمت چپ خارج و حرکات مارپیچی این انرژی جنبشی این موسیقی در بدن ما  دائم از حالتی به حالت دیگر تبدیل می شد که نگو و نپرس !... به فکر فرو رفتم...

از وقتی جناب دارابی تشریف آوردن صدا و سیما به طور کلی دامنه ی تفریح و سرگرمی های نسل جوان از طریق شبکه های داخلی بسیار فراوان گشته به حدی که شما می توانید کپی های برابر اصل بوق ... را با طعم اسلامیزه وسس خردل با ولع هرچه بیشتر میل بفرمایید

از مجری های جییییییییییییییییییییییییییییییییییگر هم که نگو نپرس

از همون 3 سال پیش که ایشون قدم رنجه کردن سازمان به جهت تشویق های ایشون همه ی مجریها عزم کردن که دکتر بشن اونم با تسهیلات جناب معاون

انقدر ایشون مجریهارو تشویق کردن که تاا لان کلی مقاله ی علمی پژوهشی از عوامل تولید ISI چاپ شده...

من چی بگم از کلاه های بسیار زیبایی که به نشانه ی احترام به سریال عزیز کلاه پهلوی ها در جامعه مد شده

به یاد خانم های کمر باریک و ترگل ورگل اتوکشیده ی همین سریال افتادم که چطور دلو دین و عقل ایمان مردای خونه رو روانی عشق های اساطیری و چشم و ابروهای شیطون و مشکی می کردن

از تبلیغات نگو که به خاطر گل روی ما مخاطبان بشاش دوستان در سازمان مستقیم روابط دیپلماتیک برقرار کردن با اون ور آبها و گفتن چرا ملت عزیز ما باید فقط تو ماهواره از این چیزای شیک ببینن ؟!  ما میریم براشون تبلیغات خارجکی میاریم  و البته رفتن و کرم حلزون و آوردن الانم که مدتهاست از سازمان بوی کباب میاد هر شبکه می زنی یک منقل کباب براست و دودی به راه انداخته

وای که از برنامه های مفید برای بچه ها چه باید گفت همشون یه پا سوپر من شدن مخصوصا که جمعه ها شوی زنده ی فیتیله رو می بینن و بعد از یه قر کمر حسابی با اشتهای زیاد ناهار میل می کنن و کلی هم دست زدن

.

.

.این همه زحمت برای اعتلای ایران عزیز رو چرا نمی بینیم ؟! رهبری می فرمایند ایران قطب علم منطقه باشد و ما به تلاش عزیزان عوامل تولید این همه خواننده و رقاص  وهنرپیشه ی بالقوه که در 10 ساله آینده می تونن منابع انسانی خوبی  جهت صادرات حتی به کره ی ماه  باشند تربیت کردیم!

  یعنی ما باید انقدر ناسپاسیم که حتی یک تشکر خشک و خالی هم نمی کنیم!

مگر این عزیزان پر تلاش جز پست و مقام و منزلتی بی نان و آب چیز دیگری می خواهند احتمالا همین در آمد بخور و نمیر را هم بین دوستان رده های پایین قسمت می کنند که به تازگی تشریف فرما شدند

.

.

به رسم قدردانی همه  با صدا ی بلند بگید

بعله...

دوستان ولومو زیاد کنن آها!آها!آهان!  همینه ...3، 2، 1


بچه ها مچچچچچچچچچچچچچچچچچچکریم!


  • منصوره صامتی

بازیگر سینمای ایران اخیرا در مصاحبه ای با یکی از نشریات فارسی زبان خارج از کشور در پاسخ به اینکه چرا زن ایرانی نمی گیرد، گفت: زن های ایرانی خیلی خشن هستند، تازه وقتی کتکشان می زنی شکایت می کنند و در مورد حقوق زنان حرف می زنند، به جای اینکه مثل زنان مالزی بعد کتک خوردن دستشان را به روی سینه شان جفت کنند و تعظیم کنند و بگویند ارباب عفو بفرمایید، تهدید می کنند که مهریه ام را به اجرا می گذارم و پدرت را در می آورم! با آن مادر حسودت! بعد هم بچه را با خودشان می برند و تو را می اندازند زندان! (خنده)

 

                                                 

                                      

  • منصوره صامتی
واقعا چرا پیدا کردن تصویری از بازیگران زن ایرانی با حجابی که در عرف جامعه پوشیده و مناسب تلقی شود، تقریبا محال است؟


 احتمالا هیچ یک از ما بازیگر زن چادری نمی شناسیم و یا دست کم تعداد آنها و یا شاید نمود آنها در جامعه به اندازه ای کم است که هرگز در ذهن ها نمانده است. موضوع حجاب و نوع پوشش بدون تعارف در سال های اخیر در جامعه ما به چیزی فراتر از یک چالش اجتماعی تبدیل شده که گاه حتی موضوعات سیاسی نیز از آن متاثر می شود. تا کنون در مورد متناسب نبودن نوع پوشش رایج در شهرهای بزرگ کشور که کم کم به شهرهای کوچک تر نیز سرایت کرده، با آنچه از یک جامعه اسلامی بر اساس آموزه های دینی انتظار می رود، بسیار گفته و نوشته شده است. مسائلی از قبیل کار فرهنگی زیربنایی، وضعیت آموزش در مدارس و دانشگاه ها، میزان توجه به حجاب در خانواده ها، تاثیر رسانه های گوناگون از جمله شبکه های ماهواره ای، تغییر سبک زندگی و لزوم جهت دادن به آن بر اساس الگوی ایرانی اسلامی، نوع برخورد با بدحجابان از جمله وجود یا عدم وجود گشت ارشاد و.. بارها و بارها سخن گفته و شنیده شده است. در اینجا قصد تکرار این مباحث را نداریم. صرفا به موضوعی اشاره می کنیم که اگرچه با همه مباحث فوق به نوعی در ارتباط است اما ممکن است در بسیاری نقدها نیز ناخواسته نادیده گرفته شود. موضوع گروه های مرجع و الگو در جامعه را هرگز نمی توان از بحث حجاب جدا کرد. بی تردید یکی از این گروه های الگو در جامعه بازیگران هستند. عده ای از کارشناسان معتقدند هدایت محصولات هنری به سمتی که موفقیت ها توسط افرادی به دست آید که در ضمن زندگی اجتماعی عادی خود از حجاب قابل قبولی برخوردارند می تواند در نگرش جامعه به حجاب موثر باشد. به عقیده این عده از کارشناسان، در حال حاضر به طور مثال در سریال های تلویزیونی و یا فیلم های سینمایی کشور افرادی که در زندگی به بن بست رسیده‌اند با حجاب و پوشش به مخاطب معرفی می‌شوند و البته عکس این موضوع نیز صادق است. با این وجود موضوع بحث فراتر از این گفته‌هاست. حرف اینجاست که حتی مثلا اگر بازیگری با حجاب مورد انتظار در یک فیلم یا سریال به محبوبیتی فوق العاده دست پیدا کند و حتی بتواند به عنوان الگو، نوع پوشش و زندگی مورد نظر کارکتر فیلم را تبلیغ کند، وقتی خود در انظار عمومی با پوششی کاملا متفاوت ظاهر می شود چه بلایی بر سر همان "تاثیرگذاری" و "تبلیغ" می آید؟ واقعا چرا پیدا کردن تصویری از بازیگران زن ایرانی با حجابی که در عرف جامعه پوشیده و مناسب تلقی شود، تقریبا محال است؟! موضوع تا بدانجا پیش رفته که اگر برخی از بازیگران زن ایرانی در یک پروژه سینمایی یا تلویزیونی با چادر حاضر شوند، به عنوان موضوعی "جالب" تلقی شده و عکس آن در فضای مجازی با همین عنوان منتشر و توزیع می شود! آیا روند انتخاب بازیگر در سینما، تئاتر و تلویزیون ما مشکل دارد؟ آیا در روند مذکور هیچ بازیگری که حجاب و پوشش عادی او – در جامعه و نه در فیلم‌ها و سریال‌ها - همان حجاب مورد قبول جامعه است، وجود ندارد؟ یا چنین افرادی جذب این هنر نمی شوند؟ موضوع هرچه باشد تردیدی نیست که الگوی بسیاری از جوانان کشور ما صرفا ظاهر بازیگران ایرانی در سریال ها و فیلم‌های سینمایی و به طور کلی محصولات هنری نیست؛ بلکه پوشش، اخلاق و منش آنها در زندگی عادی – که امروزه با وجود رسانه‌های گوناگون و امکان دسترسی آسان به همه آنها، هرگز بر کسی پوشیده نیست - هم موثر و غیرقابل چشم پوشی است. اما راه حل چیست؟
  • منصوره صامتی

به این مفهوم بیشتر بیندیشیم:

"ما از نابودی انقلاب نمی ترسیم مااز انحراف انقلاب می ترسیم"

 

دهان کودکان شیری هم بوی غرب می دهد،  می خواهیم از منتظران  مهدوی باشیم؟!

با روابط باز و بی شکل به سوی جامعه ی اسلامی پیش می رویم؟!


با مبانی اقتصاد سرمایه داری می خواهیم جامعه ی اسلامی بسازیم؟!



با حمایت از هالیوود روسری به سر می خواهیم  ام القرای فرهنگ اسلامی باشیم؟!

این نذهبون؟!...

  • منصوره صامتی


 جدول زمانبندی فیلم های جشنواره فیلم فجرو نگاه می کردم وبسیار علاقه مند بودم بدونم کدوم فیلمها محصول تلاش خانم هاست.

 خانم پوران درخشنده: هیس! دخترها فریاد نمی زنند

 

 خانم نرگس آبیار:اشیاء از آنچه فکر می کنید به شما نزدیکترند.

 

 خانم نرگس آبیار رو نمی شناختم پرسیدم گفتند:تنها خانم کارگردان که چادریه در جشنواره ی عمار هم با چادر حضور داشتند؟

 

 علاقه مند شدم ایشون رو از نزدیک ببینم خیلی وفته به این مساله فکر می کنم که چرا چادریها در سینمای ایران همچون غباری در گردباد حضور دارند؟!

 

 ولی چه خوب که ایشون چادری هستند در این دوره و زمونه اون هم در سینما خیلی به اعتقادش ایمان داره که اصالتش هضم نشده حتما باید با ایشون مصاحبه کنم عالیه ...!

 

 علیرغم مشغله ای که داشتم ساعت13:30 برج میلاد بودم تا فیلم که البته بهانه بود خانم آبیار رو ببینم .

 

 بعد از فیلم رفتم تا ایشون رو از نزدیک ببینم ...

 برای یک لحظه خون در رگهایم منجمد شد و مبهوت نگاه می کردم

 

البته دوستان بزرگوار فیلم ایشون رو نقد می کردند و برای من که به دنبال گمشده ام آمده بودم فیلم تنها بهانه بود

 من در اندیشه که :

ماباید تاثیر گذار باشیم یا تاثیر پذیر؟!

 

چه اجباری به پوشیدن چادرداریم جز ارزشی که به آن اعتقاد داریم؟

می دونید بحث چادر پوشیدن یا نپوشیدن نیست  صحبت از یک دگردیسی است

چه می شود که اعتقادی که ارزش اندیشه ی من است در فضای سینما هضم می شود رنگ می بازد؟

این تحول حاصل چیست ؟

چرا این قدرحضور خانم ها با حجاب کامل در سینمای ایران  بیرنگ است؟

مگر سینما ظرف نیست و اندیشه ی ما مظروف ؟

اصالت مظروف مهم است یا ماهیت ظرف؟

وهزاران پرسش دیگرشده خارش ذهنی من

نمی دانم شاید شما بدانید...

شاید هم اساسا توقع بنده ازسینمای جمهوری اسلامی ایران زیاد است که پوزش می طلبم

 

 چقدر سخته که در هجوم رنگین کمان ها یکرنگ بمانی!

  • منصوره صامتی

 


  • منصوره صامتی