منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زن» ثبت شده است

در حال حاضر میلیون‌ها زن بیوه، در سراسر جهان، از فقر مفرط، خشونت، افراط‌گرایی، بی‌خانمانی و تبعیض در قانون و در رویه رنج می‌برند.

به‌رغم اینکه در کشورهای در حال توسعه، آمار و اطلاعات دقیقی در خصوص تعداد زنان بیوه وجود ندارد، اما بر طبق برآوردهای سازمان ملل متحد، به طور تقریبی در تمامی ‌کشورها، بالغ بر 7 تا 16 درصد کل جمعیت زنان بالغ را بیوگان تشکیل می‌دهند. 

orld Bank, Voices of the Poor. Case Study 9: Widows ( Washington,W D.C., World Bank, 2000)

  • منصوره صامتی

40 دقیقه از ساعت 2 بعد ازظهر گذشته همینطور که از سرما خودم رو جمع می کنم و نمی دونم چرا رحمت خدا زحمته؟! به ساعت گوشی همراه خیره میشم 20 دقیقه فرصت دارم تا برای شرکت در جلسه از پارک وی به هفت تیر برسم . روحت شاد قیصر که گفتی ناگهان  چه قدر زود دیر می شود!


  خیلی وقته تکلیفم رو با یکی از اصول روان شناسی  که می گه  "برای انتقال حس احترام به شرکت کنندگان در جلسه راس ساعت مقرر در محل جلسه حضور یابید"روشن کردم ولی این بار فرق می کنه و من باید، باید، باید سر موقع برسم.

خدای من ! 18 دقیقه وقت دارم



بعد از خدا، تنها امیدم به ایستگاه تاکسیه 

راننده ی تاکسی فریاد می زنه:  هفت تیر فقط یک نفر...

خداروشکر به موقع رسیدم و دیگه لازم نیست کلی منتظر مسافر باشیم .


با خوشحالی چند گام بلند به سمت صندلی جلو بر داشتم ولی همه ی ذوقم محکم به شیشه ی بسته ی ماشین خورد و برگشت درست وسط صورتم.آخ!

ای بابا ! این چه وضعیه؟! 1 نفر از مردان غیرتمند ایرانی جلو نشسته 2 نفر هم عقب .حالا من باید کجا بشینم ؟!


نگاه کردم ایستگاه تاکسی برهوت بود کاری هم از ماشین های شخصی بر نمیاد هفت تیر درست وسطه طرحه!

تا اومدم به این فکر کنم که چقدر هوا آلوده است وما در عالم ذرع چه گناهی کردیم که باید درست وسط یکی از آلوده ترین شهرهای دنیا فرود بیایم؟!یاد مرحوم قیصر افتادم...


من همین یک شانس رو داشتم وعقربه هاهم که مسابقه ی دوی استقامت گذاشته بودندو می خواستن من و بیچاره کنن... زمان ! جلسه ! وای چقدر سرده  هوا تو این دهه ی فجری...



همون راهکار همیشگی...

یادش بخیر! وقتی اولین بار از این راهکار استفاده کردم چه لذتی بردم و تا چه اندازه از اینکه در سرزمین غیرت و ناموس زندگی می کنم خوشحال شدم یادم نیست. خدایا ! اگر یکبار دیگه هم خواستی من رو به دنیا بفرستی دوست دارم باز ایرانی باشم، باشه؟ !

راهکاری که حداقل 10 ساله برای من کاربرد داشته


سرم را به طرف شیشه ی جلو خم کردم و گفتم : عذر میخام میشه تشریف بیارید عقب بشینید

نگاهی کرد و هنوز جملم تموم نشده بود  گفت : نخیر

به ساعت نگاه کردم حالا چکار کنم ؟ عجبا! این دیگه چه رفتاریه مگه مشکلی پیش میاد بری عقب بشینی؟ دوست ندارم تو این فضای تنگ، ی مرد به من بچسبه داشت اعصابم خرد می شد که فکری به خاطرم رسید .

خودتون خواستید آقایون محترم !

من نمی دونم چرا مادران گرامی آقا پسر هاشون رو کمی مودب و فهیم تربیت نمی کنن که وقتی یک خانم میگه ف اونها تصور نکنن منظور خانم محترم حتما فرزاده !

فکر کردید من حداقل 10 سال تو این اجتماع بیکار بودم؟!  حرص خوردم ولی دنبال راهکارم بودم .

حالا که تاکسیرانی برای نوامیس اجتماعی فکری نمی کنه...  از یک راهکار دیگه استفاده می کنم به شرطی که اعتراض نباشه

ازفکر تا اجرا انقدر سرعت داشتم که تصور نمی کنم حتی آقای قالیباف هم به این سرعت طرح های کلان شهر تهران رو اجرایی کرده باشن!

چنان محکم و استوارکیف لب تاپ پراز جزوه و طرح رو گذاشتم کنارم که مرد غیور ایرانی کناری حداقل 10 سانتیمترعقب نشینی کرد البته شایدم 8 سانتی متر!و تا جایی که می شد به در تاکسی چسبیدم.

نفس راحتی کشیدم به خیال اینکه مشکل حل شده ولی مثل اینکه هنوز ماجرا تموم نشده بود!ً

 همینطور که صندوق ورودی پیام گوشی همراه رو خالی می کردم سنگینی نگاه مرد غیرتمند کناری تمرکزم رو به هم ریخته بود ...

  از گوشه ی چشم،کت شلوار قهوه ای رنگ  کتان ،کوله پشتی، موهای بلند با  مش نقره ای  که به  زحمت پشت عینک آفتابی صف کشیده بودند خودنمایی می کرد

 دلاورمرد سرزمین ناموس پرستان شهره ی شرقی شب شکن شیرین سخن، دهان باز کرد و با صدای نرم و لطیف آواز سر داد که :

خانم شما که  سختتونه ماشین شخصی بخرید راحت باشید !

به روی خودم نیاوردم ، همین که خواستم پیام بعدی رو هم پاک کنم

همون دلاور مرد سرزمین ناموس پرستان شهره ی شرقی شب شکن شیرین سخن گفت :

خانم میگم شما که سختتونه بهتره ماشین شخصی بخرید، می بینید که من تو بغل اون آقا نشستم !

ی نگاه به دیگر دلاور مرد سرزمین ...بقیشو خودتون می دونید انداختم انگار نه انگار اعتراضی نداشت ولی مرد کناری جوری خودش رو به تظاهر جمع کرده بود که حالتی از ترحم بر من عارض شد

گفتم :بنده حدس می زدم که ممکنه برای شما سخت باشه به همین جهت ازاون آقا  خواستم تشریف بیارن عقب بشینن


دلاور مرد ... نه مثل اینکه غیرت  و ناموس حالیش نبود، ی دست لای موهاش  برد و همینطور که نوک موهای نقره ایشو صاف می کرد گفت :

خوب کیفتونو بگیرین بغلتون

نه دیگه بحث، استراتژیک شد و نمی شد ساکت بود 

گفتم :دوست ندارم کنار شما بشینم، به همین خاطر کیف گذاشتم

گفت : خوب شما دوست ندارید!!!
با خودم گفتم :( بعله ، معلومه که شما دوست دارید)

مرد جلویی گفت :خانم این حرفا یعنی چی ؟ نخواستم بیام عقب.

گفتم : از نظر بنده ایرادی نداره که تشریف نیاوردید عقب ، همنوع شما ناراحت هستند ، وقتی خودتون به خودتون رحم ندارید مشکل بنده چیه ؟!

مرد کناری گفت:مشکل فکر مریضه ، شما فکرتون مریضه که فکر می کنید اگر من به شما بچسبم اتفاقی میفته !

آیینه نداشتم ولی انقدر گرم شده بودم که یقین دارم صورتم قرمز بود.سال هاست تمرین کردم که در بالاترین درجه از احساسات هم صدای طبیعیم رو حفظ کنم آب گلومو قورت دادم ، خواستم حرف بزنم که مرد جلویی گفت :

می دونید خانم چیه ؟

شما چادری ها فکر می کنید همه باید به شما احترام بزارن!

یکه خوردم و با تعجب گفتم :چه ربططططی داره آآآآقااااا؟!

من مانتویی هم بودم دوست نداشتم تو  ی همچین فضای تنگی ی مرد به من بچسبه ! بحث اخلاقیه، انسانیه

مرد کناری گفت : نه بحث اسلامیه ، شما رو مریض کردن این  اراجیف و به شما یاد دادن این آخون ...

دیگه طاقت نیاوردم عصبانی گفتم : چه ربطی به اسلام داره ؟ اصلا شما از کجا می دونید من مسلمونم ؟

همونطور که روی پیشونی شما هم ننوشته دینتون چیه ؟

گفت : از نظر شما که حتما من بی دینم !

خانم من کل دنیا رو گشتم : اصلا این حرفا معنی نداره ...

خواست ادامه بده که گفتم : در همون کل دنیا هم که شما تشریف بردین (البته بهش نمیومد کل دنیا رو دیده باشه ) وقتی یک زن دوست نداشته باشه هیچ مردی اجازه نداره کنارش بشینه و در قوانین اجتماعی تعرض به حریم خصوصی زنان مجازات داره

چرا انقدر شلوغش می کنید ٰاینجا ایرانه و عرف جامعه ی ما هم به حریم خصوصی زنان احترام میگذاره

بجای اینکه کار من رو بد تعبیر کنید به حق انسانی من به عنوان یک زن فکر کنید شما هم می تونید به عنوان یک مرد دوست نداشته باشید که یک خانم انقدر نزدیک شما بشینه حتی ممکنه دونفر از یک جنسیت هم دوست نداشته باشن به هم بچسبن !

آقای محترم، من نمی دونم شما چه احساسی دارید اگر ی مرد غریبه به   مادر ، خواهر، همسر و یا دختر شما تو ی همچین فضای تنگی بچسبه ولی یقین بدونید   مادر ، خواهر، همسر و دختر شما دوست نخواهند داشت که یک مرد غریبه تا این حد نزدیک اونها بشینه 

شما مساله رو به  همه چی ربط دادید جز اینکه فکر کنید این مساله کاملا انسانی و اخلاقیه .همه ی ما به هر قدری که می تونیم باید تلاش کنیم جامعه ی اخلاقی تری داشته باشیم، همین.


صدا از درو دیوار تاکسی در میومد ولی از این 4 تا مرد ایرانی داخل تاکسی نه! نگاه کردم همشون غرق در تفکر بودن  

آروم نفس عمیقی کشیدم که سکوت جلسه ی استراتژیک امنیت اجتماعی بهم نخوره ولی از شدت حرصی که خورده بودم از گلوم حرارت می زد بالا ...

عباس آباده آقا ! راننده ی تاکسی بود که به مرد جلویی یادآوری کرد تا پیاده بشه.

مردجلویی که  نمی دونم با چه صفتی باید ازش یاد کنم پیاده شد.

کیف رو برداشتم و رفتم جلو نشستم وچند دقیقه بعد هفت تیر سر مشاهیر پیاده شدمٰ در تاکسی رو آروم بستم و اعضاء جلسه امنیت اجتماعی تاکسی همچنان غرق در تفکر بودند...


فقط این هوای خیلی سرده 7 درجه زیر صفر می تونه حرارت غصه های یک زن مسلمان را در ام القرای جهان اسلام، تهران ، ی کم التیام بده

وای خدا !که چقدر  این دنیا قفسه تنگیه! خودت می دونی که غصه های من برای خودم نیست که برای انسانیت بر باد رفته است. من برای فرزندان آینده ام مادرانه نگرانم و جای تو اینجا روی زمین بیش از همیشه خالیه!

سر سفره ها حتی بوی نفت هم میاد ولی بوی تورو نمیشه احساس کرد، ای دانای شنونده ی بینا !


نمی دونم چرا میون این سرما حالا که جلسه هم دیر شده ، بی اختیار یاد احمد شهید و ادعاهاش در مورد نقض حقوق بشرافتادم !

راستی اگر احمد شهید اینجا بود نقض حریم خصوصی یک زن مسلمان  رو هم در گزارشاتش به سازمان ملل ارائه می کرد؟!!!


  • منصوره صامتی

I am a woman of peace

منصوره صامتی |

من محجبه ام ''I am a Hijabi

من زن با ایمانی هستم  I am a Woman of Faith

وقدرت و نیروی من ناشی از  And from my faith

ایمان من است  I gather my strength

من زنی  باهوش و با حکمت هستم  I am a woman of intellect and wisdom

و در اسلام تحصیلات زنان یک الزام است  for a woman's education is a must in Islam

من زنی متعلق به آرامش هستم  I am a woman of peace
  روش زندگی من متعلق به صلح و آرامش است for peace is my way of life

  زیبایی در حیا و عفاف است In modesty, there is beauty
 
 حجاب من تاج افتخار من است My hijab is my crowing glory
 
من محجبه ام من توانمندم I am a Hijabi I am strong

من باهوش و دانا هستم  I am intelligent and wise

من متعلق به صلح و آرامش هستم  I am for peace

 من زیبا هستم(با حجاب) " I am beautiful
 
  • منصوره صامتی

گوگل ایرانی!

منصوره صامتی |

یاد باد آن روزگاران یاد باد

 یاد ایام با نشاطی که گوگل ایرانی را یافتیم بخیر!

                                       

  • منصوره صامتی
"اینترنت پر از واکنش های طنز آمیز به انتصاب شوک آور یک زن به عنوان وزیر دفاع آلمان است به ویژه که وزیر جدید هنوز تفاوت میان درجه های نظامی را نمی داند."

آنگلا مرکل پس از انتخاب به سمت صدراعظم (نخست وزیر) آلمان برای سومین دوره متوالی، برای نخستین بار در تاریخ این کشور، وزارت دفاع کابینه را به یک زن سپرده است.
 به گزارش عصر ایران، خانم "اورزولا فون در لاین" وزیر سابق کار و امور اجتماعی آلمان در کابینه جدید به عنوان وزیر دفاع معرفی شده است. بسیاری از رسانه های آلمانی این گمانه را مطرح کرده اند که این وزیر زن، جایگزین احتمالی مرکل در آینده خواهد شد. خانم لاین 55 ساله یکی از محبوب ترین سیاستمداران آلمانی است. او چهره یک زن مدرن آلمانی را نشان می دهد که می تواند کارهای خانه را با مشاغل بیرون از خانه هماهنگ کند. او مادر 7 فرزند است اما در عین حال توانست پیروزی سیاسی درخشانی را از طریق فعالیت در حزب اتحادیه دموکرات مسیحی به نمایش بگذارد. در نظرسنجی سال 2010 نشریه بیلد خانم لاین توانست نظر مثبت 43 درصد از سؤال شوندگان در نظرسنجی را کسب کند.


تنها خانم "شتیفی گراف" بازیکن مشهور تنیس توانست نسبت 45 درصد را به خود اختصاص دهد و مرکل با 34 درصد در جایگاه سوم قرار گرفت.

خانم "لاین" وزیر دفاع جدید آلمان به همراه همسر و 7 فرزندش سوابق وزیر دفاع جدید آلمان به این شرح اعلام شده است: -

فارغ التحصیلی از دانشگاه هانوفر در سال 1987 و آغاز فعالیت به عنوان پزشک زنان و زایمان - عضویت در حزب اتحادیه دموکرات مسیحی آلمان در سال 1990 - ورود به فعالیت های سیاسی در سطح محلی در منطقه هانوفر و انتخاب به عنوان عضو شورای محلی هانوفر در سال 2001 - انتخاب به عنوان وزیر کابینه ایالتی ساکسونیا در سال 2003 - فعالیت به عنوان وزیر امور خانواده، سالمندان، زنان و جوانان در کابینه ملی آنگلا مرکل در سال 2005 - پیروزی در انتخابات پارلمان ملی آلمان - ورود دوباره به کابینه آلمان و برعهده گرفتن مسؤولیت وزارت کار و امور اجتماعی کابینه ملی در سال 2009 او علاوه بر پزشکی تحصیلکرده اقتصاد نیز هست. پدرش ارنست البرخت سابقه نخست وزیری را در ایالت ساکسونیا دارد و از اعضای ارشد حزب اتحادیه دموکرات مسیحی به شمار می رود.
 خانم "لاین" وزیر دفاع جدید آلمان به همراه همسر و 7 فرزندش لاین در سمت وزیر کار و امور اجتماعی دست به اقدامات مهمی زد که محبوبیت او را به میزان زیادی افزایش داد. از جمله این اقدامات می توان به برنامه مدرسه های مهدکودک با اختصاص میلیاردها یورو از سوی دولت، تحمیل سهمیه بندی برای زنان در هیات مدیره شرکت های آلمانی، اختصاص کمک های مالی برای زنان به هنگام تولد فرزند معادل 67 درصد از حقوق اصلی خود اشاره کرد. عملکرد مثبت لاین در وزارت کار باعث افزایش محبوبیت حزبش شد. بسیاری نقش او را در پیروزی حزب اتحادیه دموکرات مسیحی در انتخابات پارلمانی اخیر آلمان مهم می دانند. گفته می شود او در ابتدا قرار بود وزارت بهداشت به لیین برسد اما در نهایت وزارتخانه مهم و مردانه "دفاع" به یک زن رسید.

او در این باره می گوید: در ابتدا شوکه شدم اما سپس گفتم که از برعهده گرفتن این ماموریت جدید خوشحالم. در این لحظه وارد دنیای جدیدی می شوم. شبکه ای آر دی آلمان نیز نوشت: اینترنت پر از واکنش های طنز آمیز به انتصاب شوک آور یک زن در کابینه ائتلافی آلمان است به ویژه که وزیر جدید تا زمان معرفی به عنوان وزیر دفاع تفاوت میان درجه های مختلف نظامی را نمی دانست. خانم لاین گفت: سپردن مسؤولیت وزارت دفاع به یک زن نباید کسی را ناراحت کند. ارتش ملی آلمان، ارتش کارآمدی است و باید با بسیاری از کارفرماهای غیرنظامی دیگر رقابت کند. ارتش باید کارفرمای جذاب باشد. خانم "لاین" وزیر دفاع جدید آلمان به همراه همسرش نبود تعداد کافی از افراد متمایل به عضویت در ارتش آلمان یکی از بزرگترین مشکلات این نهاد به شمار می رود. "عقب نشینی ارتش آلمان از افغانستان" و "جلوگیری از زیاده روی در هزینه های تسلیح ارتش" دو موضوع مهم در ارتباط با ارتش آلمان در حال حاضر است. در صورتی که این زن بتواند خود را در سمت وزیر دفاع ثابت کند قطعا موضوع جانشینی مرکل در آینده با واقعیت نزدیک خواهد شد.


  • منصوره صامتی
  • منصوره صامتی

با اجازه ی بزرگترها

منصوره صامتی |

با اجازه ی بزرگترها...!

 

لطفا تکلیف را روشن کرده و امت را از بلا تکلیفی در بیاورید

 

بلاخره :

 

"الرجال قوامون علی النساء"  یا  النساء قوامن علی الرجال ...؟؟؟!!!

 

 

 

البته با اجازه ی بزرگترها!

 

 به واسطه ی آنچه این روزها در زندگی واقعی مشهود است  ذهنم مشغول و معطوف  به این معناست.

 

  • منصوره صامتی


شرکت هواپیمایی GoAir اعلام کرد: ظرفیت استخدام زنان در خطوط هوایی افزایش می‌یابد چرا که زنان به طور کلی ۱۵ تا ۲۰ کیلوگرم از مردان سبک‌تر هستند.

این شرکت هواپیمایی تخمین زده است که هر یک کیلوگرم وزن بیشتر در هواپیما در هر ساعت پرواز، حدود ۰.۰۵ دلار هزینه دارد و در صورت اجرای این طرح سالانه ۵۰۰ هزار دلار در هزینه سوخت هواپیماهای این شرکت صرفه‌جویی می‌شود.

عامل وزن نکته مهمی برای شرکت‌های هواپیمایی است چرا که در ازای کاهش وزن، حجم سوخت مصرفی هواپیما نیز کاهش پیدا می‌کند و در نتیجه هزینه سوخت نیز کمتر می‌شود.

 

  • منصوره صامتی


 

 در جامعه و فرهنگ اسلامی، سه چهره از زن داریم،
زن سنتی و مقدس مأب، چهره زن متجدد و اروپایی مأب که تازه شروع به رشد و تکثیر کرده است، و چهره فاطمه علیها سلام و زنان فاطمه وار که هیچ شباهت و وجه مشترکی با چهره ای به نام زن سنتی ندارد. سیمایی که از زن سنتی در ذهن افراد وفادار به مذهب در جامعه ما تصویر شده است با سیمای فاطمه (ع) همان قدر دور و بیگانه است که چهره زن مدرن.

این زن سوم، زنی است که می خواهد انتخاب کند، زنی است که نه چهره موروثی را می پذیرد و نه چهره تحمیلی صادراتی پست ترین و پلیدترین دشمنان انسانیت را. هردو را آگاه است و هردو را هم می داند. آنکه به نام سنت تحمیل می شد و در جریان آن به وراثت می رسید، مربوط به اسلام نیست. مربوط به سنتهای دوره پدرسالاریست و حتی آنچه امروز از غرب می آید، نه علم است، نه بشریت است، نه آزادی است، نه انسانیت است و نه مبتنی بر حرمت زن است. مبتنی بر حیله های پست قدرتهای پست انحرافی و تخدیرکننده بورژوازی است.

فقط برخی از زنهای اروپایی هستند که ما حق شناختشان را داریم و باید همیشه همان ها را بشناسیم، آنهایی را که فیلمها و مجله ها و رمانهای جنسی نویسندگان به ما نشان می دهند و به عنوان تیپ کلی زن اروپایی به ما می شناسانند!

حق نداریم آن دختر اروپایی را بشناسیم که که از شانزده سالگی به صحرای نوبی، به آفریقا، به صحرای الجزایر و استرالیا می رود و تمام عمرش را در آن محیطهای وحشت و خطر و بیماری و مرگ و قبایل وحشی می گذراند و شب و روز در جوانی و کمال پیری، درباره امواجی که از شاخکهای مورچه فرستاده می شود و شاخک دیگر آن امواج را می گیرند، کار می کند و چون عمر را به پایان می برد، دخترش کار او را دنبال می کند و نسل دوم زن اروپایی در سن پنجاه سالگی، به فرانسه باز می گردد و در دانشگاه می گوید : من سخن گفتن مورچه را کشف کرده ام و بعضی از علائم مکالمه او را یافته ام.
حق نداریم مادام «گواشن» را بشناسیم که تمام عمر را صرف کرد تا ریشه افکار و مسائل فلسفی حکمت بوعلی و ابن رشد و ملاصدرا و حاجی ملاهادی سبزواری را در فلسفه یونان و آثار ارسطو و دیگران پیدا کرد و با هم مقایسه نمود و آنچه را حکمای ما از آنها گرفته اند نشان داد و آنچه را بد فهمیده اند و بد ترجمه کرده اند در طی هزاران سال تمدن اسلامی تصحیح نمود. حق نداریم مادام «دولاویدا»ی ایتالیایی را بشناسیم که یک کارش تصحیح و تکمیل کتاب نفسانیات بوعلی سینا است از روی نسخه متن رساله نفس ارسطو در زبان یونانی قدیم…


حق نداریم مادام «کوری» را بشناسیم که کاشف کوانتوم و رادیواکتیویته است یا «زراس دولا شاپل» را که بیش از همه علمای اسلام و حتی همه شیعیان و کباده کشان فعلی ولایت علی و مدعیان معارف علوی، او یک دختر زیبای آزاد و مرفه سوئدی نژاد، با دوری از جو فرهنگی اسلام و زمینه تربیتی و اعتقادی شیعی، از آغاز جوانی، زندگیش را وقف شناخت آن روحی کرد که در اسلام مجهول مانده و پی بردن به مردی که در زیر کینه های دشمن و حیله های منافق و مدح و ثناهای شاعرانه و بی معنای دوست، پنهان شده است، درست ترین خطوط سیمای علی (ع)، لطیف ترین موجهای روح و ابعاد احساس و بلندترین پرش های اندیشه او را یافت و رنجها و تنهاییها و شکستها و هراسها و نیازهای او را برای نخستین بار احساس کرد و نه تنها علی ِاحد و بدر و حنین، که علی محراب و شب و چاههای پیرامون مدینه را نیز پیدا و نهج البلاغه او را که مسلمانان تنها منتخبات ادبی آن را گردآوری کرده اند – این دخت کافر جهنمی – آنچه علی به قلم آورده است، پراکنده در این کتاب و آن دفتر و یا بیشتر نسخه های خطی پنهان اینجا و آنجا، همه را گرد آورد و خواند و ترجمه و تفسیر کرد و زیباترین و عمیق ترین نوشته هایی را که درباره کسی از یک قلم جاری شده است، درباره علی نوشت و اکنون چهل و دو سال است که لحظه ای، سر از اندیشه و تأمل و کار و تحقیق و شناخت او برنگرفته است.
حق نداریم که «آنجلی» دختر آمریکایی یا دختر ایرلندی را که دو ملت اسیر، چه می گویم؟ همه مردم آزاده جهان و تمام بشریت مجروح و محکوم تبعیض و ستم و استثمار چشم به آنان دوخته اند بشناسیم و بدانیم که زن فرنگی نه یک عروسک بازیچه دون ها و برده پول و تجمل و جواهر، و کنیز مدرنی که تا وقتی بکار است و برای مرد مطرح است که قابل توجه و تمتع هوسبازان و شهوت رانان باشد و بعد از آن دوران، ماشینی است که اسقاط شده است، بلکه تا آنجا پیش رفته که تجسم ایده آل یک ملت و مظهر نجات و غرور و افتخار یک نژاد شده است.


ما حق نداریم دوشیزه «مشین» را بشناسیم که در اشغال پاریس به وسیله نازیها از سنگر نهضت مقاومت فرانسه ضربه هایی چنان کاری بر ارتش هیتلری زد که دوباره غایبانه به مرگ محکوم شد و با اینکه خود یهودی است، انسان بودن و آزادی را در اوجی می فهمد که اکنون در صف فدائیان فلسطینی، علیه صهیونیسم می جنگد!

ما حق داریم مادام «توئیگی» را بشناسیم، به نام آخرین مظهر ایده آل زن تمدن غرب، ملکه زیبایی جهان در سال ۱۹۷۱ و در کنارش برجسته ترین زنان نماینده زن اروپا، ژاکلین اوناسیس، که با پول همه چیز را معامله می کند و ملکه موناکو و زنان هفت تیرکش پیرامون جیمزباند را. یعنی همین ها که گوشتهای قربانی دستگاههای تولید اروپایی اند، همین اسباب بازی ها و عروسک کوکی های سرمایه داری و کنیزان تمدن جدید برای سربندی خواجه های تمدن جدید را. اینها را ما ایرانیها حق داریم به عنوان زن متمدن اروپایی بشناسیم.

یک بار ندیدیم که از دانشگاه کمبریج یا سوربن یا هاروارد عکسی بردارند و بگویند که دختران دانشجو چگونه می آیند و چگونه می روند، چگونه در کتابخانه ها بر روی نسخه های قرن ۱۴ و ۱۵ و الواحی که از ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ سال پیش در چین پیدا شده، یا روی نسخه ای از قرآن، یا نسخه ای از کتب خطی لاتین و یونانی و میخی و سانسکریت از صبح تا شب خم می شوند، بی آنکه تکانی بخورند و چشم به این سو و آن سو بدوانند و تا کتاب را نمی گیرند و عذرشان را نمی خواهند، سرشان از روی کتاب برداشته نمی شود.


آری! زنان ما نباید این زنان را بشناسند زیرا حق ندارند خانم میش ها و دولایدیاها را زن روز یا زن متمدن اروپایی تلقی کنند و تقلید. آنها فقط دو انتخاب بیشتر ندارند : یا قربانی استعمار کهنه ماندن یا قربانی استحمار نو شدن. 


اگر زنی که  با تمام وجودش می گرید و نام فاطمه  سلام الله علیها و یاد زینب  سلام الله علیها آتش در استخوانش می زند بداند که می ارزد و به کار می آید، عاشقانه جانش را می بخشد، اما این دو را نمی شناسد و یک جمله از سخنانش را نمی داند و یک شرح حالشان را نخوانده است و فاطمه (س)یا فقط کنار در خانه اش، در لحظه ای که در به پهلویش می خورد به یاد می آورد و زینب (س) را در ساعتی که از خیمه به سراغ شهیدی بیرون می آید و فقط از صبح عاشورا تا ظهر عاشورا از او خبر دارد و از عصر عاشورا دیگر برای همیشه گمش می کند و درست از روزی که کار زینب (س) و رسالت بزرگش – که وارث حسین (ع) است – آغاز می شود، آگاهی او از زینب (س) پایان می یابد!


  • منصوره صامتی


براساس آمار وزارت خارجه آمریکا سالانه حداقل 900000 نفربرای کار اجباری و سوء استفاده جنسی و بردگی در جهان قاچاق می شوند و بیش از 85 درصد آنان را زنان و دختران شامل می شوند که از این تعداد140000 تا 210000 هزار قاچاق انسان به آمریکا صورت می گیرد.برخی از این زنان روزانه بیش از 20 بار فروخته می شوند!!!

  • منصوره صامتی