منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

دلمان خوش است که اینجا ایران است و دلخوش تر که  رایحه ی انتظار رنج هایمان را آرامش است 

دلم می خواهد تاب بیاورم و زبان در دهان نگاه دارم ولی ...

دیگر از سیلی هم گذشته این رو به هیچ ثلمه ای سرخ نخواهد شد و تشتی است که از بام اوفتاده  

لحظه لحظه ی خفقان گرفتن نیست پیچ و تاب تاریخ است که به وسعت درد هایمان ملتهب گشته آنچنان که خاری در پا لنگ لنگان تو و کوچه با هم می روید شاید که در انتهای ناکجا آباد محو شوید 

رویمان  به دیوار است و گلاب  به آبرویمان  می پاشند ! 

چه دانی که تا چند این چنین چشمهایت گرد و متعجب خواهد شد از بس که از این باغ بری می رسد ! 

آخر این تاراج  را کی پایان است؟ 

به دنیا که آمدیم  جعبه ی جادویی می گفت  و پدرم و مادرم و همسایه مان  که اینجا ایران است جمهوری اسلامی  و من به دنبال معلول این علت عظیم با شتاب روانه شدم ردپاها نشانی از معراج بود ...

من دلم می خواهد از این دنیا بروم لا اقل به جایی که خبری از سیاسی بازی و دروغ بزرگ بزرگ ترها نباشد ...

من باید باور کنم که اینجا جمهوری اسلامی است و همین دیروز بانک جریمه ی جریمه ی دیر کرد واریز قسط را  به رسم حرام خواری طلب کرد ؟!

و من باید آواز های دهل را تشویق کنم بی آنکه در این نزدیکی عروسی باشد !

به اجبار هذیان هم که شده من باید باور کنم که اینجا ایران است و برخی از سر دلسوزی به ایرانی جماعت 8 میلیارد سیگار تعارف می زنند و کارخانه ی خودکفایی  دخان افتتاح کرده اند ؟!

همسایه مان نیز از سقف آویزان است و هنوز صدای خور خور نفس های آخرش در گوش  ، از دور دستها شیره ی جانش را می مکند 

و امروز اما

پدر نقاب در خاک کشیده و مادر خسته تر از همیشه  و  من در میان کابوسی  از نفوذی ها که هم خاک را می بلعند و هم آب را به بهار وعده داده شده دلخوشم ...

جعبه ی جادویی همچنان می گوید  اینجا ایران ، جمهوری اسلامی 

  

ای کاش ما را از این کابوس سراسر وحشت می دزدیدی 

  واگر پیشانی نوشتمان زخم است و خنجرلااقل ما را  گنگ ، ما را لال می آفریدی که سرمان سلامت باشد ...        ببین چگونه ریشه ی إیمان مان را به نام دین بر باد می دهند 

دستمان را بگیر 


نظرات  (۸)

تقسیم بندی مردم به "دلواپسان" و غیر دلواپسان و متهم کردن آنان به "تندرو" .. ادبیاتی است که متاسفانه با روی کار آمدن دولت تدبیر و امید در مواجهه با منتقدان در پیش گرفته شده است و از آنجا که موجب دو دستگی در جامعه خواهد شد و دقیقا در راستای تحقق خواست و اراده ی دشمن قرار دارد ، لذا من جوابی برای شما دوست عزیز ندارم . 
ما نظر خود را می نویسیم و قطعا نظر خود را خالی از عیب و ایراد هم نمی دانیم . تمایل داریم دیگران هم نظر خود را بنویسند و ما را در تصحیح نقطه نظرات خود و رسیدن به یک پختگی و عقلانیت سیاسی یاری نمایند .
از آنجا که مطلب پیشین با شتاب و عجله نگاشته شده بود ، این مطلب می توانست به جهت تناسب بیشتر در معنا و مفهوم و رسایی فزون تر در بیان موضوع با اهمیتی همچون "برجام" و نقد شرایط سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جامعه در "پسابرجام" ، از چینش بهتری از کلمات و واژه ها بهره برده و با توجه به حساسیت موضوع ، مفاهیم عمیق تری را به مخاطب انتقال نموده و از پختگی بیشتری برخوردار باشد .
لذا ضمن پوزش ، تنها به اصلاح جمله ی آغازین آن اکتفا می کنم : 
در ضیافت دشمن ، جامی که با آن از ما پذیرایی شود ، یا با نیرنگ او از زهر پر است ؛ یا با ریشخند وی سرشار از تهی است...

باز این دلواپیش حرف زد!
دیروز "جام زهر" ... امروز "برجام" 

جامی که دشمن به ما می دهد یا چون دیروز از زهر پر است ، یا همچون امروز سرشار از تهی است ... چرا که "دشمن ، اهل دشمنی است ؛ از دشمن به جز دشمنی انتظاری تمی رود." 

با روی کار آمدن دولت جدید در ایران و در پیش گرفتن سیاست و رویکردی که امروزه دولتمردان آن را تعامل سازنده با قدرت های جهانی از طریق دیپلماسی می نامند ، سرانجام بعد از نزدیک به دوسال از مذاکرات فشرده و راستی آزمایی در خصوص موضوع هسته ای و رسیدن به یک توافق بین المللی در این زمینه ، دولت آمریکا در اقدامی بی سابقه ، برخلاف اصول و قواعد حقوق در عرصه ی بین الملل ، با برداشت 2 میلیارد دلار از حساب دارایی های کشورمان [ که در نزد بانکی در نیویورک به عنوان مرکز تجارت جهانی نگهداری می شد] درواقع اقدام به سرقت از مبالغ بلوکه شده بانک مرکزی ایران نمود !! 

این کارشکنی ها در ادامه ی همه ی اقدامات و کارشکنی هایی صورت می گیرد که دولت آمریکا پس از توافق هسته ای بین ایران و کشورهای عضو شورای امنیت و آلمان انجام می دهد .
"می نشینند آقایان وراجی کردن و حرف زدن و استدلال آوردن که نبود رابطه با آمریکا برای ما مضر است . نه آقا ! نبود رابطه با آمریکا برای ما مفید است . آن روزی که رابطه با آمریکا مفید باشد ، اول کسی که بگوید رابطه ایجاد کنید ، خود بنده هستم." 
"راه مقابله با دشمن ، مقاومت و ایستادگی است ؛ تا زمانی که دشمن از دشمنی خود مایوس شود." 

و اکنون که اقتصاد در اولویت اول مسائل اساسی کشور قرار دارد ، راه مقابله با دشمن بنابر آنچه از جانب رهبری عزیز در این سال های اخیر عنوان و بیان شده است ، "اقتصاد مقاومتی" است که خود درواقع تحقق جهاد اقتصادی است . یعنی اقتصادی "مقاوم" و در وهله ی اول "درون زا" . 

البته ناگفته نماند که نباید اجازه داد موضوع برجام بنابر آنچه خواست و اراده ی دشمن است موجب دو دستگی در بین مسئولین و جامعه شود . 
نکته ی مهمی که اصحاب رسانه ها باید به آن توجه مضاعف و اهتمام بیشتری دلشته باشند .
گرچه روحانیت و علی الخصوص مرجعیت به عنوان یکی از اصلی ترین ستون های خیمه ی انقلاب ، نقش بی بدیلی در حفظ و صیانت از اسلامیت نظام به عهده دارد ؛ اما به نظر اینجانب اینگونه انتقاد کردن در درجه ی اول کارآمدی نظام اسلامی را زیر سوال برده و خود به نوعی تخطئه ی آن به شمار می آید . 
بنده نه به عنوان یک ایرانی و هموطن بلکه [می تواند] به عنوان یک ناظر خارجی و بین المللی این سوال برای من پیش بیاید چگونه حکومتی که داعیه ی اسلامی دارد بعد از سه دهه از روی کار آمدنش ، همچنان حقوق بخش قابل ملاحظه ای از کارکنانش (بالغ از 20 هزار پرسنل شاغل در سیستم بانکی کشور ، جدا از جمعیت بازنشستگان و همچنین افراد تحت تکفل و خانواده های آنان) بنابر اعلام مراجع ذی صلاح و رسمی خود آن حکومت "حرام" بوده و از "معیشت ربوی" برخوردارند ؟! 
ما انتقاد را وارد می دانیم اما اینکه از اجرای مسئولیت واگذار شده به آنان ، تعبیر به "رسم حرامخوری" می شود خارج از انصاف نیست ؟! 
مگر از یک مسئول اجرایی که اجرای مسئولیت امانتی است بر دوش او ، چه انتظار دیگری می توان داشت ؟؟ .. جعل و وضع قانون ؟! .. 
ما می گوییم اگر انتقادی هست که قطعا هست ، باید به قانون و آن هم از مجاری قانونی وارد شود و از طریق تعامل سازنده و نشست های تخصصی (حوزه با مجلس و دولت) به دنبال حل مسئله و تصحیح رویه باشند ؛ نه با مطرح کردن در رسانه ها و در سطح افکار عمومی یکی از زحمت کش ترین قشر و کارکنان حکومت و نظام را چنین تخطئه نماییم که تخطئه ی اینان بواسطه ی مسئولیت اجرایی و ارتباط ماهوی که با نظام دارند ، خود تخطئه ی نظام و حکومت خواهد بود .
با سلام مجدد. به نظرم بیشتر زنان ایرانی سطح فکر پایینی دارند و هر چه رسانه ها از جمله ماهواره یا تلوزیون درپیت خودمان هم بگویند یا همان را قبول میکنند یا صد پله از آن پایین تر هم می روند. البته لفظ بسیاری مشمول همه زنان نمی شود و البته مفهوم اکثریت هم نمی دهد. اما بسیار بودنش فکر نکنم که شک برانگیز یا بی انصافی باشد.
با سلام
سپاس و درود حرف دل ما بود که در  این مقال آمد. اصلا فکر نمیکردم یک خانمی هم مثل شما(نوعی) مانند من فکر کند. متاسفانه سطح فکر بسیاری از خانم های امروزی خیلی پایین تر از این حرفهاست که چنین حتی بنگرند.
پاسخ:
با سلام جناب حمیدی بسیاری از خانم هایی من می شناسم دغدغه های فراوانی نسبت به مسایل ریز و درشت کشور دارند ودر مقام عمل خون دلها می خورند بی انصاریه تصور کنیم بسیاری از زنان إیرانی سطح فکری پایانی دارند ! و البته قبول دارم که این سیستم معیوب در معرفی اسلام بسیاری را ناامید ساخته چنانکه ملیت نیز برایشان اهمیتی ندارید چه رسد به دین ! 

بچه ای از پدرش پرسید: سیاست یعنی چه؟
پدر میگه یه مثال در مورد خانواده خودمون برات میزنم:

من حکومت هستم: چون همه چیز رو من تعیین میکنم.

مامانت جامعه هست چون کارهای خونه رو اون اداره میکنه.
کلفتمون، ملت فقیر و بیچاره هست چون از صبح تا شب کار میکنه و هیچی نداره.

تو روشنفکری چون داری درس میخونی و پسر فهمیده ای هستی.
داداش کوچیکت هم که دو سالش هست نسل آینده هست…


پسرک نصف شب با صدای برادر کوچیکش از خواب بیدار میشه و می‌بینه که زیرش رو کثیف کرده،
میره تو اطاق پدر و مادرش، بعد میبینه پدرش تو تخت نیستش
و مادرش به خواب عمیقی فرو رفته،
و هر کاری میکنه مادرش از خواب بیدار نمیشه،

میره تو اطاق کلفتشان که اونو بیدار کنه،
میبینه پدرش با کلفتشون خوابیده!!!!!!!!!!

فردا صبح باباش ازش می پرسه:
پسرم فهمیدی سیاست یعنی چه؟

پسر میگه:

بله پدر؛
سیاست یعنی اینکه حکومت ترتیب ملت فقیر و بیچاره رو میده
در حالی که جامعه به خواب عمیقی فرو رفته،
و روشنفکر هر کاری میکنه نمیتونه جامعه رو بیدار کنه،
در حالیکه نسل آینده داره تو کثافت دست و پا میزنه...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">