منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۱۴۳ مطلب با موضوع «فرهنگ و سبک زندگی» ثبت شده است

فرستاده شده در ۲۷ دی ۹۲، ۱۰:۱۸:۴۷ برای مطلب نمایش ویرایش ازدواج بی ازدواج! (نظرات این مطلب)

 سلام خانم صامتی عزیز.... من به شخصه همیشه به شخصیت پاک، منطقی و خداگونه شما عشق می ورزم و افتخار میکنم.. هر وقت هم مطالب زیبای شما رو میخونم قلبا و عقلا شیفته این طرز نگاه شما میشم.. اما خواهش میکنم این درد و دل یک پسر 25 ساله روستایی رو که به خواست خدای بزرگ و دعای خیر پدر و مادر ساده ی روستایی اش در بهترین دانشگاه فنی و مهندسی ایران درس میخونه رو خیلی وسیع به گوش جوونهای این مملکت انعکاس بدید..

 به همون خدایی که در مقابل حقیقت مطلق بودنش سجده میکنم سوگند دغدغه اصلی من ، البته بعد از درسم!!!!!!، پیدا کردن یک همسر خوب برای رسیدن به تعالی انسانیمون هست. من از زندگیم هدف میخوام کمتر پیش اومده که در زندگیم کار بی هدف کنم..الان قلبا و درونا احساس میکنم زندگیم بی هدفه حتی اگر بهترین تحصیلات دانشگاهی رو داشته باشم. نا امیدم از نبود دختر پاک، نا امید از نبود دختری که قبل از ازدواج با کسی دوست نبوده باشه و.... بخدا من علی رغم موقعیت های فراوان هیچ رابطه ای غیر از درس با هیچ دختری نداشتم فقط به حرمت عشق...

 من خودم رو از زمانی که شناختم بنده عشق دونستم و براش حرمت قائلم.... نمی خوام دال بر خودستایی بشه اما شکر خدا هم تیپ هم قیافه و هم صدای خوبی رو خداوند بهم هدیه کرده اما.... بماند! بماند که حقیقتا دلم پر هست ازینکه چرا دخترهای سالم اینقدر کم شده اند...واقعا به سختی میشه به کسی اعتماد کرد... همه دنبال مادیات دنیا هستند چرا هیچکی به فکر معنویت نیست! چرا هیجکی به فکر زندگی پس از مرگش نیست! چرا یک موضوع فطری مهم یعنی همون خدا جویی دیگه دغدغه نیست دغدغه فقط پول! چه رسمی این دنیای مادی داره بخصوص تو زمونه ما! و چه صبری خدا داره! واقعا نا امید شدم . باور کنید منم یه جوون ساده ایرانیم و یک مرد البته برام غیرت خیلی مفهوم داره اما افسوس...!
 خانم صامتی خواهش میکنم در این باره بیشتر صحبت کنید و موضوع قرار بدید تا شاید کمکی به حالمون بشه........ببخشید از اطاله کلام......در پناه حضرت عشق



 سلام جناب امید از اینکه درد دلتون رو مطرح کردید صمیمانه خوشحالم . این تصور که دختر خوب و پاک کم شده حتما نسبتی از گلایه ی دختران خوب و پاک است که پسر خوب و پاک کم شده است!

 ما در دنیای دادو ستد یعنی عرضه و تقاضا زندگی میکنیم ازدواج یک تقاضا از سوی مرد و یک عرضه از سوی زن است .جریان تغییرات ابتدا از تقاضا به سوی عرضه تغییر می کندو بعد این سیکل در عرضه نیز تکرار می شود. به نظرم شکایتتون رو باید از هم نوعان خود مطرح کنید چرا که به نظر می رسد این مردان هستند که بیشتر جریان تقاضا برای ازدواج را کنترل می کنند
 دختران در ایران بر اساس عرف و شرع منتظر تقاضا هستند و و قتی درخواستی برای ازدواج نیست به اجبار بر خلاف میل ولی بر اساس طبیعت وارد سیکل معیوب روابط می شوند . یعنی درست است که تقاضایی برای ازدواج نیست ولی میل به ازدواج در زنان بر اساس عواطف طبیعی میل به داشتن فرزند فراوان است و به امید ازدواج با پسران رابطه می گیرند و هنگامی که متوجه می شوند مرد قصد ازدواج ندارد از او جدا می شوند و اگر شرایط مناسبی برای ازدواج ایجاد نشود این دوستی ها ادامه می یابد !

 البته بنده در پی توجیه کردن و توضیح بیهوده نیستم بلکه بر اساس آمار دختران و زنان بیماری که میل به روابط مختلف دارند بسیار کم و نادرند .روانشناسان و جامعه شناسان بر این باورند که دختران در ایران بیشتر از حتی پسران میل به ازدواج دایم دارند ولی این پسران هستند که سن ازدواج خود را بالای 34 سال فرض می کنند و بنابراین در فاصله سنین 20 تا 34 سالگی دوستی را تنها راه ارضاء نیازهای خود می دانند .در حالی که بسیار می بینم و می شنوم که دختران با شرایط مالی متوسط و یا ضعیف هم حاضر به ازدواج با مرد هستند ولی وقتی مردی به خواستگاری دختری نمی رود چه باید کرد ؟ این می شود که بسیاری از دختران علیرغم میل خود تا پست دکترا نیز درس می خوانند ! ببینید ما دو نگاه داریم یک نگاه مطلوب و یک نگاه موجود . مطلوب این است که پسر تا سن 24 سالگی به خواستگاری دختر 22 سال برود.واقعیت این است که پسر در 35 سالگی به خواستگاری دختر 22 ساله می رود!!! این در حالی است که جامعه شناسان در ایران ازدواج با همسالان را پیشنهاد می کنند.و حتی در ازدواجی که دختر 1 تا 4 نیز بزرگتر است مانعی نمی بینند. منطقی بیندیشیم هنگامی که این رفتار غلط مردان یک عرف می شود این می شود که در حال حاضر حدود 1300000دختر بالای 35 سال داریم که به تجرد قطعی رسیده اند.

خوب وقتی دختران جوان منتظر خواستگار، این حال و روزگار دختران بزرگتر را می بینند سعی می کنند در سنین پایین تر وارد رابطه ی دوستی شوند تا از طریق دلبری و رفتارهای خاص نظر پسر را برای خواستگاری جلب کنند و در واقع غیر مستقیم از او خواستگاری می کنند!

و البته دسته ی سومی هم هستند که واکنش مقاومتی پیدا می کنند با اولین رابطه ای که به شکست می انجامد و به خواستگاری و ازدواج ختم نمی شود ترجیح می دهند قید ازدواج را بزنند تا اینکه منت پسران را بکشند! نظر شما چیست؟
  • منصوره صامتی

ازدواج بی ازدواج!

منصوره صامتی |

صحبت از ازدواج است

 "ازدواج" اقتضای طبیعت انسانهاست . نه تنها انسانها ؛ بلکه "زوجیت" اقتضای طبیعی تمام موجودات اعم از حیوانات ، گیاهان و حتی جمادات است . "سبحان الذی خلق الازواج کلها" .. اما بحث زوجیت در انسان ، علاوه بر اقتضای طبیعی (که وجه مشترک او با سایر مخلوقات در این مبحث می باشد ) ؛ وسیله ای است در جهت رشد و کمال او .

 امام باقر (ع) به زنی که می خواست بدون ازدواج ، به کمال برسد ، او را از این کار منع نمود و بدو فرمود : اگر خودداری از ازدواج فضیلت و کمالی را در پی می داشت ، فاطمه (س) به درک این فضیلت از تو شایسته تر بود . پیامبر (ص) در این زمینه فرموده اند که ازدواج سنت من است و هرکس از سنت من روی برگرداند ، از من نیست . البته این دستور پیامبر به منزله ی وجوب ازدواج نیست . ازدواج در دین اسلام امری مستحب موکد است و تنها زمانی واجب می شود که فرد به واسطه ی ترک آن ، به گناه بیفتد .


 وقتی ما در مورد ازدواج صحبت می کنیم ، باید به فلسفه و کارکردهای آن هم توجه نماییم . هدف از ازدواج چیست ؟

 آنچه از علوم نقلی و عقلی به دست می آید اینست که ازدواج نه تنها راهی برای ارضای غرایز جنسی تحت پیوندی مقدس جهت زناشویی و در یک کانون گرم و عاطفی و به نام خانواده است ؛ بلکه یکی از راههای بقاء نسل (که از حب به ذات نیز نشات می گیرد) می باشد . در کنار آن ، ازدواج راهی است برای حفظ نیمی از دین (حفظ نیم دیگر با تقوا) ، راهی برای افزایش ایمان (دو رکعت نماز متاهل از هفتاد رکعت نماز مجرد بهتر است) ، راهی برای کسب آرامش هر چه بیشتر ، هم آرامشی که همسران از هم می گیرند _لتسکنوا الیها_ و هم آرامشی که زوجین به واسطه ی احساس پشتوانه ی بیشتر با یافتن اقوام جدید ، پیدا می کنند و ازدواج هم موجب کسب اعتبار اجتماعی بیشتر افراد در جامعه خواهد بود و اهداف و مزایای دیگری که بر آن مترتب است .

 وقتی ما در مورد ازدواج و یا هر حکمی از احکام شریعت در دین اسلام صحبت می کنیم ، ابتدا باید حکم شرعی و فقهی آن را از قرآن و سنت جویا شویم . در غیر اینصورت در دام خطا در تحلیل و اشتباه در عمل گرفتار خواهیم شد . به فرموده ی حضرت علی (ع) که خطاب به بازاریان کوفه می فرمودند : اول فقه ، ثم التجاره .. ابتدا فقه بیاموزید و بعد به کار تجارت بپردازید که در غیر اینصورت گرفتار ربا خواهید شد ! .. این دستور حضرت امیر (ع) در مورد سایر آداب و احکام اسلامی هم صدق می کند .

یعنی در اینجا که بحث ما پیرامون "ازدواج" است ، بدین صورت درمی آید که "اول فقه ، بعد نکاح" . ما باید اول بعد فقهی مسئله ی ازدواج را مورد بررسی قرار بدهیم ، آنگاه در مورد آن به بحث و گفتگو با دوستان بنشینیم .

در دین اسلام از منظر فقهی و شرعی ، ما دو گونه ازدواج داریم . یعنی بواسطه ی دو قسم عقد ازدواج ، زن و مرد بر هم حلال می شوند . یکی عقد دائم و دیگری عقد موقت یا غبر دائم . به زنی که به قسم اول به عقد مردی درآید ، دائمه و به زنی که به قسم دوم به عقد مردی درآید ، صیغه و متعه می گویند . دوم اینکه از منظر فقهی ، مرد می تواند هم زمان تا چهار زن را به صورت دائم ، به عقد خود در بیاورد (یعنی بحث تعدد زوجات و البته با رعایت عدالت که آن هم بعد اخلاقی آن است نه بعد فقهی) و نیز بدون محدودیت (نه معذوریت اخلاقی و وجدانی) زنان بی شماری را به صورت همزمان و غیر همزمان ، به عقد موقت خود در بیاورد .

این صورت مسئله ی فقهی آن بود . اما ما در همین جا به اولین شبهه پاسخ بدهیم که اگر کسانی می گویند که اسلام با تشریع این حکم درصدد باز کردن راه برای شهوترانی مردان ! بوده است ؛ باید گفت که : توجه به این نکته لازم و ضروری است که در بیان این مسئله ، تنها تفاوت میان زنان با مردان ، در همان بحث تعدد زوجات (داشتن تا 4 همسر دائم و همزمان است) چرا که در موضوع ازدواج غیردائم و موقت ، تفاوتی میان زنان و مردان نیست . هم مردان می توانند بدون محدودیت مبادرت به ازدواج موقت نمایند و هم زنان می توانند بدون محدودیت . (البته با رعایت ایام عده)

.پس این نسبتی نارواست که بپنداریم اسلام مروج شهوترانی آن با اعمال تبعیضی جنسیتی و به سود مردان در این بخش نظر داده است ! اما ممکن است بگوییم با چنین شرایطی ، اسلام در جهت اشاعه ی سکس و فحشا قدم برداشته است (چه برای مردان و چه برای زنان) ! در هرچیزی بشود تردید کرد ، در این مورد نمی توان تردید نمود که نه تنها دین اسلام بلکه جمله ادیان آسمانی ، عموما بر ضد هواپرستی و هوسرانی تشریع شده اند .تا بدانجا که در میان پیروان غالب ادیان در گذشته ، ترک هوسرانی و رهبانیت ، به صورت تحمل ریاضت های شاقه البته به صورت انحرافی آن درآمده است . در دین اسلام هم ، یکی از اصول واضح و مسلم آن ، مبارزه با هواپرستی است . قرآن هواپرستی را در ردیف بت پرستی قرار می دهد .

 پیامبر به صراحت زن و مرد "ذواق" را نفرین و لعنت نموده است . "ذواق" به تشدید واو ، بر وزن فعال به معنی بسیار ذائقه کننده است . یعنی مرد و زنی که با ایجاد عقد های موقت و بی شمارش با مردان و زنان دیگر ، صرفا درپی کامجویی و چشیدن مزه های مختلف ! باشد ، در لسان اهل بیت و ائمه اطهار (ع) چنین فردی ملعون و مغبوض خداست و از روایات نیز استفاده می شود که خیر و برکت از زندگی چنین مردان و زنانی رخت خواهد بست .

 امتیاز اسلام از سایر ادیان دیگر آنست که هم ریاضت های غیرشرعی و رهبانیت را مردود می داند و هم هواپرستی را جایز نمی داند . از نظر اسلام تمامی غرایز باید در حد و حدود اقتضائات بشری و احتیاجات طبیعی او برآورده شود و اسلام این اجازه را نه به مرد و نه به زن نمی دهد که به آتش غرایز دامن زده و انها را به شکل یک عطش پایان ناپذیر روحی دراورد . جای تردید نیست که هدف از قانون ازدواج موقت در دین اسلام ، این نیست که وسیله ی عیاشی و حرمسراسازی برای مردان و زنان فراهم شود و از این رهگذر موجبات بدبخت شدن زنان و کودکانی را فراهم آورد ! این ها ابعاد فقهی مسئله بود . اما باید دانست که فقه بخشی از دین اسلام را شامل می شود که دربرگیرنده ی احکام اسلامی است در قالب واجب ، مستحب ، مکروه ، حرام و مباح . مجموعه ی این احکام ، باید ها و نباید های انسان در مسیر زندگی او را فراهم می کند .

 فقه یا قوانین اسلام در عمل ، برای ایجاد نظم در جامعه تبیین شده است و اگر آن را به عنوان پایه و اساس یک ساختمان در نظر بگیریم ؛ آنچه پس از رعایت فقه و در تکمیل آن ، موجبات ترفیع این بنا و رشد و اعتلا و تکامل انسانها را فراهم می کند ، رعایت اخلاقیات (یعنی آراسته شدن به فضیلت ها و پیراسته شدن از رذیلت ها) و در کنار برخورداری از بینش و عقاید حقه و صحیح است . گاهی ممکن است امری در فقه ، جایز باشد و منع فقهی نداشته باشد ولی در قاموس یک انسان متعالی و رشد یافته و برخوردار از آموزه های اخلاقی دین مبین اسلام ، انجام ان عمل ، در مغایرت با اصول اخلاقی باشد . باید به این نکات توجه نمود . اسلام قانون ازدواج موقت را به عنوان قانونی مترقی و متمدنانه و برگرفته از فطرت انسانها با رعایت آداب و احکام آن ، در موارد خاص و برای ضرورت ها جایز و بلکه در مواردی هم مستحب می داند ؛ تا درصورت لزوم راهگشای مشکلات پیچیده ی جوامع بشری باشد ؛ ولی به راستی کدام قانون است که مورد سوء استفاده کنندگان از قوانین ، قرار نگرفته باشد ؟! ما اگر از منظر عدالت به قوانین اسلام و فلسفه ی تشریعی آنان نگاه کنیم ، خواهیم دید که ازدواج موقت در جای خود ، حکمی بسیار هم پیشروگرایانه است .

اما از منظر عدالت . یکی از تعاریف عدالت ، قرار گرفتن هرچیز در سر جای خود است . به ازدواج موقت هم باید در سر جای خودش نگاه کرد . در اسلام اصل بر تک همسر بودن مرد است . نه چند همسری یا زندگی در پرتوی همسران موقت . و تنها با رعایت عدالت ، جواز به تعدد زوجات داده است که آن هم شروطی دیگر دارد . امام کاظم (ع) به یکی از یاران خود چنین می فرمایند که : تو را به متعه (همسر موقت) چه کار ؟! حال آنکه خداوند تو را از آن (به واسطه داشتن زن دائم) بی نیاز کرده است . این کار (متعه) برای کسی است که خداوند او را با داشتن همسری از این کار بی نیاز نکرده است . نه کسانی که همسر دارند . این حکم همانطور که گفته شد وسیله ای برای هواپرستی و حرمسراسازی و حیوان صفتی برای عده ای و نیز وسیله ای برای بیچاره نمودن عده ای دیگر از زنان و فرزندان بی سرپرست نیست . ممکن است عده ای به تعدد زوجات حضرات معصومین (ع) اشاره نمایند که علاوه بر انگیزه های سیاسی ، از منظر شرعی به احکام آن اشاره گردید ، اما موضوع کنیز داشتن در آن زمان ، خود موضوع دیگری است که ارتباطی با موضوع امروز ما یعنی ازدواج دائم و موقت ندارد . "کنیز" همچون "غلام" امری متداول از قبل از اسلام بود که اسلام با تعدیل آن ، به مرور به اصلاح و در تهایت به حذف آن اقدام نمود . خود بحثی مفصل و خارج از این موضوع است .  

  • منصوره صامتی

یک پیشنهاد فرهنگی

منصوره صامتی |

می توانید آخر هفته را با یک دوست به کافی شاپ بروید و ضمن گفتگویی صمیمانه شکلات داغ بنوشید و کتاب هدیه بدهید





  • منصوره صامتی
 برادر زاده‌ام در خواست کرد که عمو برایم سی دی پنگول بیار!
و ما که همیشه در سودای این بودیم که ذهن کودکیش فراموش خواهد کرد دائماً به هر نحوی از خریدن جناب پنگول سر باز میزدیم تا اینکه دیدم نه جدی جدی ۳ سالی می‌شود که پنگول از سر زبانش نمی‌افتد! لذا عزم جزم کرده و به امید یافتن این سی دی گشت و گذار را شروع کردیم.
اول امر بهم گفتند سوپری‌ها هم این نوع را دارند لذا به چندین و چند سوپری سر زدم و هر مغازه ما را حواله دادند به مغازه بعدی؛ تا اینکه بالاخره سر از اولین به نوعی نوشت افزار درآوردم جایی که گفته می‌شد این دست سی دی ها را دارد؛ مغازه‌دار که آقای موجهی نشان می‌داد ما را به چند مغازه پایین‌تر هدایت کرد و گفت آنها عالی هستن و کلی وسایل اسباب بازی مفید دارن. وارد آن مغازه شدم؛ کلی با خودم بالا پایین کردم تا به این خانم فروشنده بگم پنگول دارید! و او در جواب گفت نه ولی می‌توانید از انواع مدل کارهایی فکری که برای کودکان داریم استفاده کنید. ماهم دیدیم حالا که پنگولی یافت نشده لااقل برای دو خواهرزاده دیگر چیزی خریده باشیم…
قفسه‌ها را طی می‌کنم: تقویم با مدل‌های تمام غربی و عکس‌های مستهجن دخترانه برای اطاق خواب کودکان، کتاب شعر ترجمه شده با جملات و ترکیب رنگ جهت‌دار، ده‌ها کارت پستال، کتاب غصه، داستان و… خانم فروشنده که تصور می‌کند تنوع خوراک فکری مغازه‌اش! انتخاب را برایم سخت کرده جلو می‌آید کتابی را پیشنهاد می‌کند که بخرم؛ تورق می‌کنم سراسر تصاویر نیمه برهنه از زنان و دختر بچه‌هاست آنهم با زبان اشعار انگلیسی!
کلی کتاب‌ها را زیر و رو می‌کنم یک کتاب با عکس دارا و سارا می‌یابم, دلم باز می‌شود موضوع کتاب سفر این دو به مشهد است؛ آنقدر دلم باز شد که انگار شما در دل خود نیویورک مثلاً جناب حافظ را ببینی که تو را دعوت به دمنوش گیاهی اصل شیراز می‌کند! کتاب را با شوق و ذوق میخرم و به امید یافتن پنگول راهی مغازه دیگر می‌شوم.
 مغازه‌های دیگر نیز وضع به همین منوال است؛ انتخاب رنگ، شعر، اسم و تصویر چنان با زبان هنرمندانه طراحی شده که هر خریداری احتمالاً فرزندش مایل به خرید آنها خواهد بود؛ اقلامی که فرهنگ برهنگی را در این برهوت برهنگی فرهنگی ما تجلی می‌دادند. بالاخره پنگول را خریدم و بارها تصویر این جناب پنگول را برانداز کردم؛ دستی بر کتاب دارا و سارا کشیدم و به انبوه اساب بازی‌ها، کتاب‌ها و لوازم التحریری فکر می‌کردم که با گستره‌ای دیوانه‌وار از تنوع، برای نسل‌های بعد تولید شده بودند. به مادری فکر می‌کردم که برای تزیین اطاق خواب فرزندش در انتخاب نوع تصویر باربی مانده بود و به کودکی که زارزنان در مغازه چشمش کتاب عکس نیمه برهنه فلان شخصیت غربی را گرفته بود و طلب خرید داشت.
کتاب دارا و سارا را به خواهر زاده ۴ ساله می‌دهم؛ حدود ۲۰باری دائم می‌گوید این شعر سارا را دوباره برایم بخوان؛ با خودم می‌گویم دمت گرم عجب کتابی خریدی حداقل خواهرزاده ما فعلاً باربی خوان نیست؛ ساعت به نیمه شب رسیده و او هنوز در حالی که کتاب شعرش را در بغل دارد می‌گوید: دایی من از این کتاب‌ها دوست دارم که این عکس‌ها رو داره آخه چند سی دی اون رو خونه دارم! خشکم می‌زند پشت جلد کتاب تبلیغ بازی‌های رایانه غربی و مدل‌های باربی است؛ خواهرزاده از ۶ عکس بدترین را انتخاب کرده و در حالی که دستش روی یکی از تبلیغ این بازی رایانه‌ای آمریکایی است می‌گوید دارا و سارا قشنگه ولی من خیلی وقته اینها رو می‌بینم، اینبار برایم اینجور بخر!
 بله دوستان! باربی در راستای رسالت خطیر خود حالا به سن تکلیف رسیده و دارد برای ما نسلی را پرورش می‌دهد باربی تا چند وقت دیگر به سن بلوغ خواهد رسید و آن موقع بجای پرورش نسل تولید نسل خواهد کرد! آیا خواب زمستانی دستگاه‌های فرهنگی ما را سحری خواهد بود؟
از وبلاگ ریگ متین


  • منصوره صامتی

دهم ربع الاول ، سالروز ازدواج پیامبر اکرم (ص) با حضرت خدیجه ی کبری (س) است .

 حضرت خدیجه (س) ، در علم و اطلاع از کتب آن زمان ، نسبت به مردمان عصر خود سرآمد بود . ایشان علاوه بر کثرت اموال و املاک و امور تجاری که بدان مبادرت می ورزیدند ؛ به عقل و کیاست نیز معروف بودند . از القاب ایشان در آن زمان ، طاهره ، مبارکه ، سیده النسوان و ملکه بطحاء می باشد . حضرت خدیجه (س) از کسانی بود که در انتظار قدوم آخرین پیامبر و فرستاده به سر می برد . ایشان همواره از دانشمندان آن عصر ، علائم نبوت را جویا می شدند . این بانوی بزرگوار هنگامی که خدمت پیامبر اسلام (ص) شرفیاب شد ، پیش از همه از نبوت سوال کرد ..اشعار فصیح جناب خدیجه کبری (س) در مدح پیامبر اکرم (ص) خود نشان از علم ، ادب و محبت این بانوی فداکار دارد . با اوصافی که برای حضرت خدیجه (س) برشمردیم ، افراد زیادی از بزرگان عرب ، به خواستگاری ایشان آمدند .


 کسانی که آنطور در تواریخ نقل است ، هریک بالغ بر چهارصد کنیز و غلام و خدم و حشم داشته اند ... ولی ان حضرت قبول نمی فرمود . سرانجام خود حضرتش ، پیشنهاد ازدواج به پیامبر (ص) را می دهند و این ازدواج با آداب و مراسم خاصی برگزار می شود . در همان روزی که حضرت محمد مصطفی (ص) به رسالت مبعوث می شوند ، این بانوی بزرگوار به ایشان ایمان می آورند . در تعداد فرزندان حاصل از این ازدواج ، اختلاف نظر بسیاری است .


 اما می توان بنابرقولی مشهورتر ، بیان داشت که خداوند تبارک و تعالی ، دو پسر به نام های قاسم (که وجه تسمیه کنیه ی پیامبر به "ابوالقاسم" بواسطه ی همین فرزند است ؛ توضیح آنکه عرب ؛ یک اسم دارد ، یک لقب دارد و یک کنیه . کنیه که از موارد استعمال آن ، جهت تکریم و بزرگداشت اشخاص به کار می رود ، بدین صورت است که پدر را به نام بزرگترین فرزند ذکورش ، نام گذاشته و صدا می کنند ؛ همچون "ابوالقاسم" یعنی "پدر قاسم" و این همانطور که گفته شد به جهت تکریم است ) و فرزند دیگر ایشان عبدالله ، که از القاب جناب عبدالله ، طاهر و طیب است و چهار دختر به نام های ام کلثوم ، زینب ، رقیه و حضرت فاطمه (س) به آن دوبزرگوار عنایت فرمود . در کرامت و بزرگواری جناب خدیجه ی کبری (سلام الله علیها) همین بس که ایشان مادر حضرت صدیقه ی طاهره ، ام الائمه المعصومین ، فاطمه الزهرا (سلام الله علیها) می باشند .

 حضرت خدیجه (س) بیست و چهار سال و یک ماه با پیامبر اکرم (ص) زندگی کردند و تا آن حضرت زنده بود ، پیامبر همسر دیگری اختیار نفرمود . این بانوی بزرگوار و فداکار ، تمامی اموال و دارایی های خود را برای نشر رسالت به پیامبر واگذار کردند . به یمن و میمنت این ازدواج آسمانی ، از صمیم قلب  برای  تمامی جوانان عزیزکه در این ایام با دلهایی پر از امید ، زندگی مشترک خود را آغاز می کنند ، آرزوی  خوشبختی می کنیم


 به مناسبت  این ایام فرخنده مطلب زیر  تقدیم به لبان همیشه خندان  مخاطبان عزیز:

 راستش ما دیدیم که مجلس خیلی وقت است با دو واژه ی «ازدواج مجدد» و «ازدواج موقت» بازی می کند و توی سر خودش می زند تا بگوید ما هم آره ! یعنی که ماهم به فکر حمایت از خانواده هستیم . کسی هم نمی گوید که این چه جور حمایتی است که فقط دوجور ازدواج ، آن هم ازدواج های خشک و خالی را دربر می گیرد ، تازه همان دوتا را هم مدت هاست که زورش نمی رسد تصویب کند . 

بر این شدیم تا در بسته ی پیشنهادی خود به تشریح انواع ازدواج ها بپردازیم .باشد که مقبول افتد !

 ازدواج مسلم : ازدواج "اول" که حق مسلم هر مردی است _بر منکرش لعنت باد_ !

ازدواج مفرح : مردی که از یکنواختی زندگی با همسر اولش خسته شده است ، محض تفریح زن دیگری بستاند ! خب ، چه اشکالی دارد ؟!ا

ازدواج موجه : چرا مردی که زن اولش بچه دار نمی شود یا بیماری صعب العلاج گرفته است ، به بهانه های واهی مثل مردانگی و انسانیت و تن دادن به قسمت و قضا و قدر الهی و صبر در امتحان الهی ، به پای او بماند ؟ موجه است که در این هنگام ، این تبصره شامل حال او شده و هرچه زودتر برای ازدواج بعدی اش فکری اساسی بکند .

ازدواج متمم : مرد ببیند که چه صفات زنانه ای را دوست داشته که زن اولش فاقد آن است . بعد زنی بگیرد که واجد آن صفت ها باشد . یعنی آن صفت ها را داشته باشد . این ترکیب صفات واجد در کنار آن صفات فاقد ، ترکیب زیبای نوظهوری را بوجود می آورد که از آن به ازدواج متمم نام می بریم . بسیار هم عالی است چشم ندارید ، خب نبینید ! اشکال هندسی ازدواج هم در این بسته ی پیشنهادی گنچانده شده است

:ازدواج مثلث : مرد تقوی پیشه کرده و به همان سه زن قناعت نماید . به این مرد به واسطه ی تقوی و زهدی که دارد باید آفرین گفت . او می تواند الگوی سایر مردان دیگر باشد . تبارک الله ایها الرجل فی کثرت دینک و قله دنیائک !

 ازدواج مربع : مرد تمامی چهار زنی را که شرع به او اجازه مرحمت فرموده ، بگیرد یک کلام ختم کلام .

ازدواج ملون : مرد چهار زن بگیرد بدین شرح : سفید پوست ، سرخ پوست ، سیاه پوست و زرد پوست . در اینجا او به اصل هرگلی بویی دارد ، تاسی نموده است که اصلی است مترقی و بسیار کاربردی .

ازدواج منظم : مرد هر شش ماه یک بار ، یک زن بگیرد . حالا چه دردی دارد ؟!.. من نمی دانم . فقط به سیکل منظم آن ، در عمل پایبند باشد . 

ازدواج میسر : مرد هر زنی را که برایش میسر است بگیرد . این توصیه بیشتر برای مردان مفلوک کاربرد دارد .

ازدواج مشبک : مرد یک شبکه ی هرمی ازدواج راه بیندازد . نیاز به اخذ مجوز هم ندارد . بدین معنی که در این شبکه ی گلدکوئیستی و تیم ورکینگی خود ، هر زنی که گرفت ، آن زن ، چهار زن دیگر را هم به او معرفی کند و او ، که اشتهایش اینک مرا هم به تحسین وامی دارد و هم اندکی رشک مرا برمی انگیزاند ، همه ی آن زنان را ببلعد ! 

ازدواج مکرر : مرد آنقدر زن بگیرد تا جانش ...

خانم های عزیز نگران نباشید ! آقایون محترم هم بیخود شکمشون و صابون نزنن !  مزاح بود دوستان  عزیز .


ملاک همسر گرینی در دین اسلام ، بر تک همسری است نه بیشتر . آنچه از چند همسری در تعالیم دینی ما ، آمده ؛ دارای توضیحات و شرایطی است که اگر دوستانی نظری مخالف این نظر دارند و یا عنوان می دارند که ملاک در دین اسلام ، تک همسری نیست ! بنده آمادگی مباحثه با انان را دارم . 

  • منصوره صامتی
فرستاده شده در ۱۴ دی ۹۲، ۱۳:۳۸:۰۸ برای مطلب نمایش ویرایش گزینش های سفارشی و دسته گل های ...! )

 سلام خانوم صامتی.خسته نباشید . ببخشید یک سوال داشتم.قول بدید بهم نخندید. من واقعا معنی و مفهوم ازدواج فانتزی رو نمیدونم.میخواستم بدونم به چه نوع ازدواجهایی میگن ازدواج فانتزی؟ چون شما در همین پست در جواب اقای فارسیانی چند بار از ازدواج فانتزی نام بردید و کلا در سایتتون و در چندین پست نقدی رو به این گونه ازدواج داشتید میخواستم بدونم یعنی چه نوع ازدواجی؟ همینجوری داشتم فکر میکردم و به این نتیجه رسیدم که شاید منظورتون ازدواجهایی که فقط جهت تولید نسل هست میباشد.درسته؟؟؟؟؟ یا معنی چیز دیگریست؟ لطفا اگه ممکنه معنیش رو به منم بگید. پرسش خوبی مطرح شد بنابراین امیدوارم توضیحات مناسب باشند.

 در واقع مفهوم فانتزی و زندگی در سبک فانتزی یک مفهوم عمیق است که حدود دو قرن است وارد زندگی بشر شده ، ایده‌های جدیدی که ذهن ما را از یکنواختی جدا می‌کنند...قواعد و قوانین فیزیکی و طبیعی زیر پا گذاشته می‌شود...اولین فانتزی ها در ادبیات دیده شد ... با ورود رسانه در انواع مختلف از یک کتاب یا عکس گرفته تا یک فیلم، فانتزی ها در زندگی بشر هزاره ی سوم جلوه نمودند اگرچه بسیار محدود و ناچیز وجود داشتند.
 فانتزی در واقع سبکی به دور از ساختارهای شناخته شده است که برای هر حل هر مساله ای راه حلی خیالی ارائه می دهدکه البته مخاطب متوجه فاصله ی راه حل از واقعیت قابل دسترس نمی شود! به ظاهر به بیان خلاقیت اشاره دارد ولی در واقع به تخیلات دامن می زند و مخاطب را از مسیر اصلی زندگی خویش جدا می سازد.



      مادرسیطره ی رسانه هاوفانتزی های آنان برای جذب مخاطب به سر می بریم.

برای روشن شدن این موضوع بهتر است فرآیند تماشای یک فیلم را مرور کنیم و البته باید اندکی به مکانیزم مغز و هوشیاری آگاه باشیم . هنگامی که فیلمی تماشا می کنید به نوعی خود را کاندید نموده اید تا بوسیله ی فضای مجازی که فیلم شما را در آن قرار می دهد هیپنوتیزم شوید هرچه دقت شما بیشتر باشد شما عمیق تر هیپنوتیزم می شوید تا جایی که احساسات شما تحت کنترل فضای فیلم قرار می گیرد ممکن است گریه کنید ، بخندید ، بترسید...حتی ممکن است شنوایی شما تحت تاثیر فیلم از فضای واقعی در کمترین حالت باشد!و تا مدت ها آثار تماشای آن فیلم از لحاظ ذهنی و حتی جسمی همراه شما باشد که  از برخی تاثیرات آن آگاهید ولی از بسیاری اثرات دیگر ناآگاهید.

حتما می پرسید چرا؟
 علم اثبات کرده است که ذهن انسان (ذهن پیچیدگی های خاص خود رادارد که در این مجال فرصت توضیح نیست ) تفاوتی بین واقعیت و اطلاعاتی که شما از یک فضای مجازی در اختیار او قرار می دهید قائل نیست و همه ی آنچه در قالب پیام رسانه ای به ذهن شما داده می شود در ضمیر ناخودآگاه ثبت و اثرات آن بر روی زندگی شما باقی خواهد ماند!  هنگام خواب ذهن به تحلیل داده هایی می پردازد که برای شما مهمتر بوده اند ...
نوع فیلم هایی که برای تماشا انتخاب می کنید و یا کتاب هایی که مطالعه می کنید تعیین کننده هستند بدین معنا که  در طول زمان  ذائقه و نوع نگرش تان را تغییر خواهند داد . خودتان هم  نمی دانید چرا به طور ناگهانی نسبت به مدل خاصی از لباس ،آرایش و به طور کلی سبکی  از زندگی متمایل شده اید فردی که از شنیدن موسیقی خاص دچارکراهت داشت اکنون به شنیدن این نوع از موسیقی عادت دارد!  این تغییرات آنچنان آرام و آهسته از طریق  القائات رسانه در ضمیر ناخود آگاه  شما کاشت می شود که خودتان هم خبر نمی شوید...وصد البته این تاثیر عمیق تنها در ظاهر قضیه خلاصه نمی شود رسانه حتی می تواندطعم ها را به شما تلقین کند چنانچه نوع غذای دلخواهتان را هم تعیین خواهد کرد!
 با این مقدمه به پاسخ پرسش شما می پردازم تصور کنید در یک رسانه ی پر مخاطب همچون رسانه ی ملی برای تشویق جوانان به ازدواج فیلم هایی با این موضوع ساخته شود یعنی پیام اصلی فیلم باید ازدواج باشد یعنی به ذهن مخاطب ازدواج را تلنگر بزند ولی در حاشیه ی این متن چه می گذرد؟ شما پسر و دختری را می بینید که در شرایط ایده آل و یا با ویژگیهای خاص و استثنایی آن هم بسیار غیر طبیعی به دور از ساختارهای فرهنگی و هنجارهای جامعه ی ارزشی ایران با هم آشنا می شوند و در نهایت خوبی و خوشی همه چیز پیش می رود تا آنها با یکدیگر زیر یک سقف بروند ! به ظاهر این دختر و پسر هم که نگاه می کنید یکی چشمان سبز درخشان دارد و آن یکی قد رعنا ، این یکی آفتاب است و آن یکی مهتاب ، این یکی با تویوتا ی کروک سفید آمده و آن یکی با پنت هووس خانه پدری ! این یکی مهندس است آن یکی دکتر، خلاصه همه ی شرایط مهیاست و همه ی دغدغه ی فیلم بوسه ی عشق است ...
 حال آنکه باید از خود پرسید چند درصد جوانان ایرانی به سبک فانتزی اکثر فیلم های رسانه ی ملی باهم ازدواج خواهند کرد ؟شاید برگردان قصه ی فیلم در واقعیت ازدواج که نباشد هیچ کار به دعوای خانوادگی بکشد! باید پرسید که قصه ی فیلم شرح حال چند درصد از جوانان است ؟ این را هم بدانیم که رسانه ها برای جذب مخاطب به خلق فانتزی ها می پردازند ، در اینجا رسانه ی کوچکتری همچون یک وبلاگ هم می تواند مد نظر با شد .
 وقتی رسانه ها به تکرار فانتزی ها و زندگی به سبک فانتزی که همه چیز در آن بر وفق مراد پیش می رود حرف می زنند جوان به جای رفتن به زمین کشاورزی پدرش آن هم با اقلیم ایران که از اساس برای دامداری و کشاورزی مناسب است می رود دانشگاه تا دکتری ! بگیرد و بعد از 30 سال برود پشت میز و برود با دختر فلان کارخانه دار معروف، فلان دختر یکی یکدانه ، فلان دختر پولدار چشم آبی سیمین تن ... ازدواج کند و  وضعیت دختر را  هم شما حدس بزنید.
 دختر و پسر جوان و یا زن و شوهری که واقعیت زندگی خود را با واقعیت مجازی فیلم محک می زنند وقتی به تکرار موضوعی را فانتزی و به دور از حقیقت دریافت می کنند سلایقشان تغییر می کند ناگهان بعد از 15 سال خانمی بدون آنکه بداند واقعا چرا از شوهر قد متوسط که هرشب با بوی گند جوراب به خانه می آید جدا می شود!  در حضور مشاوربه خاطر می آورد که دلش می خواهد شوهرش شبیه فلان هنرپیشه باشد که نقش اصلی فلان فیلم را بازی می کرد و می گوید کلی تلاش کردم و نشد بله نمی شود چرا که شوهر واقعی با شوهر داخل فیلم فرق می کند یکی حقیقی است یکی فانتزی و خیالی .

 به پسر 30 ساله می گوییم چرا ازدواج نمی کنی می گوید هنوز دختر دلخواهم را نیافته ام در حالی که با یک مشاوره متوجه می شویم که تحت تاثیر فانتزی ها به دنبال دختر چشم و ابرو مشکی دردانه ای است که با یک نگاه، مبتلای لبخند معجزه اشف گردد دل ببازد ودین فدا کند! خوب، در دنیای حقیقی جستجو می کند ولی نمی یابد ...
اگر چه پرسش شما نبود ولی در این جا به راحتی می توان فهمید چرا دختر و پسر هایی که قبل از ازدواج اصطلاحا به مدت طولانی دوست بوده اند و به نوعی عاشق و معشوق بعد از ازدواج ناگهان آن حرارت و تپش و التهاب وصال را از دست می دهند؟
 دختران و پسران تحت تاثیر فیلم های ماهواره و برخی فیلم های نامناسب خودی،  فانتزی می شوند بدین معنا که به دختر و یا پسر نگاه می کنی او را کاملا شبیه یک هنرپیشه فیلم و یا حتی انیمیشن می بینی حتی فرم چشم ها آنگونه آرایش شده جراحی زیبایی که جای خود دارد و این دنیای فانتزی مشتریان خاص خود را دارند و این مشتریان که می شوند مثال هایی زنده، برای اجتماع خطرناک هستند چرا که دائم به زن ها و مردهای سالم تلنگر می زنند که اینگونه هم می شود زندگی کرد و حال آنکه آنها در واقع زندگی خیالی دارند که برای افراد سالم و عادی غیر قابل دسترس است .

 زنی 42 ساله تحت تاثیر فیلم های ماهواره با دوست ،26 ساله ی پسر خودش دوست شده رابطه برقرار کرده و حال می خواهد از شوهرش طلاق بگیرد جالب اینکه این خانم به مشاوره هم مراجعه می کند و از حال بد و افسردگی خویش می گوید به او می گوییم این کار اشتباه است به جز گرفتاری های معنوی و گناهی که انجام شده فاصله ی زندگی شما و این پسر بسیار زیاد است و شما دچار مشکل خواهید شد ... می گوید این حرفها را فقط در ایران می زنند ببینید الان در فلان سریال ماهواره ای خانم 50 ساله با یک پسر 30 ساله رابطه داشت عاشق شدند بعد هم از شوهرش جدا شد و با این پسر ازدواج کرد الان هم زندگی خوبی دارند!!! توجه کنیم که مخاطب ما یک دختر نوجوان نیست یک زن 42 ساله با سالها تجربه ی زندگی است !

رسانه ای که غرب تعریف کرد تنها به دنبال مخاطب است به دنبال ثروت است به دنبال در اختیار گرفتن ذهن هاست  برایش فرق ندارد یک دختر روستایی در علی آباد کتول باشد یا پیرمردی 70 ساله در سیدنی...
 و اما راه چاره چیست ؟

 موجز و مختصر بگویم انسان های صاحب اندیشه در دنیای واقعی زندگی می کنند و فاصله ی تصویر مجازی و حقیقی از زندگی را تمییز می دهند به همین جهت آسیب پذیری بسیار اندکی خواهند داشت. مطلب در این زمینه فراوان است ولی چه کنیم که در محدوده ی مکان و زمان محصوریم ! پرسش شما در واقع اشاره به پدیده ی قرن دارد وحواشی فراوان . اگر پرسشی باقی است مطرح بفرمایید
  • منصوره صامتی

زناشویی ابلهانه!

منصوره صامتی |
زناشوئی، بهترین شیوه بخشیدن، و باز بخشیدن است.
اما هرگز نمی توانیم فراموش کنیم که انسان ها همواره از هم جدایند. دوره پیش از زناشویی، دوره معجزه آسایی است که در آن به محبوب خود نزدیک می شویم، صحبت می کنیم، و آن جه را که به ما اجازه شادی و خوشبختی می دهد، می آموزیم، و درمی یابیم چه باید کرد تا این خوشبختی هرگز غروب نکند.

نمی توانیم اجازه دهیم که گذر ستمگرانه بامداد، نیمروز، عصر و شب به این افسون پایان دهد. برای این که شور و عشق اولیه زنده بماند، بخشی از اوقات هر کسی باید فقط به خود او تعلق داشته باشد. هیچ کدام از ما، آن قدر خردمند نیست که بتواند تصمیمی متداخل در زندگی دیگری بگیرد.

 کافی است فقط به یک قانون توجه شود – صداقت – و همه چیز دقیقاً همچون یک رویا خواهد بود. زناشویی به هیچ کس اجازه نمی دهد دیگری را به بردگی بکشد – مگر جایی که فرمان بر بودن را بر خود روا داری. در مقابل، فراسوی آن چه خود می خواهی، به دیگری آزادی بده. تنها می توانیم چیزی را بگیریم که می دهیم.

 برای مردمان هوشمند، بنیان ازدواج یک دوستی ناب است، تا در آن، برای دست یازیدن به رویاهای خود و رویاهای کسی که دوستش دارند، بجنگند. بدون این رویاها، زناشویی به ناهار و شام خوردنی در آشپزخانه تبدیل می شود. دو روح همانند وجود ندارد. در دوستی و در عشق، دو نفر، برای دست یافتن به چیزی آستین بالا می زنند، که اگر تنها باشند، نمی توانند به دست آورند.
 عبارت قدیمی در مراسم زناشویی: ...بدین ترتیب، تو فلانی را می پذیری، در سلامت و بیماری ... و غیره، کلاً ابلهانه است. چگونه کسی می تواند دیگری را بپذیرد؟ در این صورت، یکی از آن دو، وجود خود را کنار می گذارد – یا به عبارتی بهتر، آن زوج در کنار هم، هویت مستقل خود را از دست می دهند .
12 ژانویه 1922 برای ماری عزیزم جبران خلیل جبران
  • منصوره صامتی

چند پرسش مفید

منصوره صامتی |
فرستاده شده در ۱ دی ۹۲، ۲۰:۰۱:۵۳ برای مطلب نمایش ویرایش اورینب (ارمیا) عاقبت به خیر شد! (نظرات این مطلب)

با عرض سلام خدمت شما خانم صامتی مطلبی که میخوام بگم مستقیما ربطی به ارمیا نداره، ولی به نظرم خوبه اینجا مطرح بشه.
 سوال من در مورد دلیل اجباری بودن حجاب در ایران است. میدونم شما قانونگذار و مسئول اجرایی کشور نیستید ولی چون در نوشته‌هاتون معلومه دغدغه انحراف از احکام اسلامی دارید و از طرفی مدافع "حکومت اسلامی ایران" هستید (طبق توضیحات پروفایلتون)، خوشحال میشم با صراحت و مستدل پاسخ شما رو در مورد سوالم بدونم.
به نظر من حجاب نباید اجباری باشه زیرا در اون صورت ارزش خودش رو از دست میده. اصولا باید بین دو چیز فرق بذاریم: اول اینکه آیا حجاب یکی از دستورات دینی است؟ و دوم اینکه اگر حجاب دستور دین است چگونه و توسط چه کسی باید اجرا شود؟ سوال اول خودش کلی جای بحث دارد ولی اگر هم حجاب را با تعریف مشخص آن جزو دستورات و الزامات مطلق دین بدانیم، سوال دوم در جای خودش باقی است. آیات و روایاتی که حکم حجاب از آنها استنباط شده ناظر به افراد است و از آنها خواسته شده که در پوشش و رفتار خود چنین و چنان باشند، اما خواسته نشده که دیگران را هم وادار به این نحوه پوشش کنید. یعنی اگر بپذیریم حجاب دستور اسلام است، زمانی یک عمل ارزش دارد و می تواند مستوجب پاداش یا کیفر الهی قرار گیرد که آن شخص آزادانه و بر اساس اختیار آنرا انجام دهد اما مساله اصلی در رابطه با شرایط کنونی کشور ما این است که حکومت همه زنان اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی و زرتشتی و ... را وادار به حجاب می کند یعنی مثلا کاترین اشتون هم بخواهد به ایران بیاید باید یه روسری دور سرش بپیچه.
 این مساله از هیچ جای کتاب و سنت اسلام در نمیاد (اگه هست با سند نشون بدید). پاسخ خطابی که معمولا به این مساله داده میشه اینه که حجاب یک مساله اجتماعی است و بی حجابی باعث فساد جامعه میشه و لذا باید با بی حجابی مقابله کرد. اما این پاسخ دارای نقایص بسیاری است. نداشتن حجاب طبق حدود تعریف شده در رساله‌های عملیه به معنای عریانی و بی بندوباری و بی عفتی و بی حیایی نیست (این نکته مهمی است که خواهش میکنم قبل از پاسخگویی آن را در نظر بگیرید). آیا این همه زنان موفق در زمینه علم و بیزینس و سیاست در کشورهای غربی باعث فساد جامعه شده اند؟
یک مقایسه میان آمار مفاسد اخلاقی در کشورهایی مثل سوئد و دانمارک و سوئیس و... با کشور خودمون نشان میده که خیلی ساده انگاری است فکر کنیم با اجباری کردن حجاب، جامعه را از فساد مصون کرده ایم. جامعه وقتی از فساد مصون خواهد بود که افرادش آزادانه عفت و پاکدامنی را انتخاب کنند. پیشاپیش از توجه شما سپاسگذارم
  • منصوره صامتی

فرصتی برای ...

منصوره صامتی |

                        صبح صادق ندمد      تا شب یلدا  نرود...    



یلدا فرصتی است برای با هم بودن 

یلدا فرصتی است برای اندکی بیشتر اندیشیدن 

یلدا فرصتی است برای اندکی همدل بودن 

یلدا فرصتی است برای اندکی همدردی با آنهایی که از سرمای زمستان شاد نخواهند بود

یلدا فرصتی است برای اندکی اندیشیدن به کودکان کار 

یلدا فرصتی است برای اندکی همراهی با آنهایی که چشم به راه محبت ما هستند

یلدا فرصتی است برای ...

  • منصوره صامتی

فرناندا لیما مجری برزیلی برنامه قرعه‌کشی جام جهانی 2014 که صفحه فیسبوکش مورد حمله شدید ایرانیان قرار گرفته بود در گفتگو با فرانس 24 عنوان کرد: «هر فردی محصول فرهنگی است که در آن زندگی می‌کند.»

گزارش ایسنا به نقل از سایت خبری تیک، او افزود: در مورد مردم ایران باید بگویم نظر من به خاطر کامنت‌های توهین‌آمیز نسبت به آنها تغییر نکرده است. من همچنان به فرهنگ و همه انسان‌ها احترام می‌گذارم.

این مدل و مجری معروف بزریلی اظهار کرد: من فارغ‌التحصیل رشته روزنامه‌نگاری هستم و 15 سال است که در رسانه‌ها مشغول به کارم، در نتیجه معتقدم آماده مجری‌گری چنین برنامه‌هایی هستم. من بسیار خوشحال بودم که مجری‌گری برنامه بین‌المللی دیگری را بر عهده داشتم؛ برنامه‌ای که در سرتاسر جهان به نمایش در می‌آید و کار من بیشتر دیده می‌شود. این برنامه به نوعی به رسمیت شناختن توانایی‌های من بعد از سال‌ها تلاش در این زمینه بود و البته فرصتی برای به چالش کشیدن خودم.لیما ادامه داد: از من خواسته شد تا برای اجرای این برنامه، لباسی طلایی‌رنگ بپوشم که تا زانوی من بود؛ لباسی که به نوعی مناسب آب و هوای «باهیا» هم بود. بنابراین من لباسی را پوشیدم که از من خواسته شده بود. من یک حرفه‌ای هستم و آنچه را که عرف است دنبال می‌کنم. نه من و نه هیچ‌کس دیگری در این برنامه فکر نمی‌کرد چنین اتفاقی رخ دهد وگرنه معتقدم می‌شد تیپ و ظاهر دیگری نیز انتخاب شود.مجری مراسم قرعه‌کشی جام جهانی برزیل افزود: من در مورد حملات و عذرخواهی‌ها شنیدم، البته شبکه‌های اجتماعی را خیلی دنبال نکردم.

 هر فردی محصول فرهنگی است که در آن زندگی می‌کند در نتیجه همان‌گونه که یک زن غربی در یک برنامه عظیم بین‌المللی لباس می‌پوشد، من هم لباس پوشیدم. باهیا هم جایی است که دمای هوای آن غالبا بالاست.وی ادامه داد: معمولا اظهار نظرهای خشونت‌آمیزتر باعث جلب توجه بیشتری می‌شوند و این خود به گستاخی بیشتر منجر خواهد شد. اما من ترجیح می‌دهم فکر کنم انسان‌های بیشتری با قصد و نیت خوب و خوش‌قلب وجود دارند؛ کسانی که تفاوت را بین انسان‌ها به رسمیت می‌شناسند و با ذهنی بازتر و هوشمندانه‌تر از کسانی که حمله می‌کنند، به مخالفت و مناظره می‌پردازند.

لیما خاطرنشان کرد: من انتظار ندارم مورد عشق و علاقه همه قرار بگیرم اما تلاش می‌کنم عاشق همه باشم و هر روز انسان بهتری نسبت به گذشته شوم. فرهنگ‌های مختلف و نقطه‌نظرات متفاوت همیشه زمینه‌ای برای گفتگو بین انسان‌هاست. گفتگو و مناظره پدیده‌ای «سلامت» است اما خشونت هیچ‌گاه این‌گونه نخواهد بود.این مدل مشهور برزیلی تاکید کرد: من می‌خواهم بگویم به خاطر تمام اتفاقاتی که افتاده متاسفم. من به هیچ‌وجه قصد نداشتم هیچ کشور، فرهنگ و یا مردمی را به هر شکلی مورد حمله و بی‌احترامی قرار دهم. من به هیچ‌وجه قصد نداشتم باعث نوعی از جنجال و یا رفتار خجالت‌آور شوم.وی گفت: من اطمینان می‌دهم که این اتفاق را به عنوان یک درس یاد خواهم گرفت و در انتخاب لباس برنامه «توپ طلا» آن را در نظر خواهم داشت تا همه بتوانند آن را تماشا کنند.

  • منصوره صامتی