منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۴۲ مطلب با موضوع «عفاف و حجاب» ثبت شده است

حجاب،اختیاری،اجباری!

منصوره صامتی |
سلام به پارادوکسی های عزیز . در عصر آدینه ای دیگر ، ضمن دعا برای تعجیل در فرج و ظهور امام عصر و زمان ، حضرت مهدی موعود و معهود (عج) ؛ موضوع مورد بحث ( حجاب ) را ، ادامه داده و به همه ی شما خوبان و همراهان فهیم ، تقدیم نموده و نیز به ساحت مقدس آن امام همام ، پیش کش می نمائیم .

 در رابطه با موضوع حجاب ، مسئله ای که در محافل فکری و علمی ، به انحاء مختلف و کماکان از سوی مخالفان و بعضا موافقان نیز مطرح می شود ، مسئله ی « اختیاری یا اجباری بودن حجاب » است .

 گفته شد که برخی با این استدلال که « حجاب شرعی ، اگرچه حکم خداست ، اما مگر می شود ، حکم خدا را با زور و اجبار و اکراه اقامه کرد ؟! » و امثالهم ؛ پیشنهاد اختیاری کردن حجاب را می دهند یا حداقل در فضا و محافل علمی و آکادمیک ، از این نظر و تئوری حمایت می کنند .پیشنهادی که مرحوم طالقانی (رضوان الله علیه) در ابتدای انقلاب با توجه به آیه ی شریفه ی 59 از سوره ی مبارکه ی احزاب « ذالک ادنی ان یعرفن فلایوذین و کان الله غفورا رحیما یعنی این کار (حجاب) برای این است که شناخته شده و مورد آزار قرار نگیرند ، بهتر است و خداوند همواره آمرزنده و رحیم است » قائل به اختیاری بودن حجاب از باب «وجه تمایز زنان "مومنه" از دیگر زنان و مورد آزار قرار نگرفتن آنان » بودند .
 در پاسخ به این سخن باید گفت : نخست انکه ، ما اگر گمان کنیم که وضعیت موجود حجاب در جامعه ، تنها معلول "اجباری بودن" آن است ؛ به طور حتم و یقین ، به خطا رفته ایم . درحال حاضر و با توجه به مشخص بودن موضوع و محور مورد بحث و حفظ وحدت آن در گفتگو ، از پرداختن به « ریشه یابی وضعیت کنونی حجاب در جامعه » خودداری نموده ولی اجمالا آنچه که در این رابطه گفتنی است ، آنست که : این قصه [ ی پر غصه ] سری دراز دارد ! و مجموعه ای از علل و عوامل ، به این امر دامن زنده است .

                                        


 یکی از آنها برخوردهای نامناسبی است که در مقاطعی و توسط برخی از افراد و گروههای افراطی یا دست اندرکاران این امر ، با مسئله ی حجاب و بی حجابی و بالاتر از بی حجابی ، یعنی بد حجابی ! صورت گرفته است ؛ که نتیجه ی قهری و طبیعی آن نیز همین است که امروزه )، گروهی از زنان ، مخالفت خود را با آن ، این گونه نشان می دهند ؛ توجه شود ، بنده در اینجا تاکید می کنم ، امروزه این زنان ، مخالفت خود را این گونه نشان می دهند ، « هرچند که به "اصل حجاب" نیز اعتقاد دارند » دیگر آنکه به موازات و قبل از پرداختن به مبارزه با این هنجارشکنان ، به زیرساختها و مقدمات و تمهیدات آن ، توجه نشده است . همه ی ما می دانیم که پیشگیری ، بر درمان مقدم است . ولی آیا دستگاههای فرهنگی مربوطه و رسانه های جمعی و در راس آن ، صدا و سیما و نیز خیل عظیم و تاثیرگذار و مرجع ، «هنرمندان» ما ، زمینه ی لازم برای ارتقاء فرهنگ حجاب را فراهم ساخته اند و در همان حیطه ی وظایف و رسالت خود ، به وظیفه ی خود عمل کرده اند ؟؟ ..
 اهمیت آنچه گفته شد تا بدانجاست که امروزه "بی حجابی" به یگی از روش ها و ابزارهای مبارزه ! و اعتراض به موضوعات دیگر (از جمله موضوعات سیاسی و اقتصادی) تبدیل شده است . یعنی از دیگر علل بی حجابی در جامعه ، توجه به نقش مبارزه ای و اعتراضی بودن آن است ! ( با توجه به این وضعیت ؛ آیا می توان در یک راه حلی پارادوکسی وار ، برای خلع سلاح نمودن معترضین جامعه یعنی اپوزیسیون _نه منتقدین ، بلکه معترضین که ماهیتی جدا از منتقدین دارند_ عریانی و نیمه عریانی را آزاد ساخت و همه ی احکام و تعالیم الهی را نادیده گرفت و به مشاهده ی معصیت و نافرمانی خدا نشست ؟ وانگهی در درگاه الهی و پیشگاه ولی عصر (عج) چه کسی پاسخ گوی فراهم ساختم زمینه ی فساد و تباهی جوانان مسلمان را خواهد داد ؟ ) در رابطه با آنچه گفته شد ، بی شک حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) و دخت ایشان زینب کبری (س) و دیگر زنان پاکدامن و عفیفه ، می توانند الگویی مناسب برای زنان جامعه ی ما و همه ی جوامع ، در همه ی اعصار باشند ولی آیا ما توانسته ایم شخصیت و منش و رفتار آنان را آن گونه که باید ، به جامعه معرفی کنیم ؟؟ .. اما اینکه گفته می شود "مگر حکم خدا را می توان با زور و مجازات اقامه نمود ؟" این سخن در صورتی درست است که استفاده از "زور" به عنوان اولین راهکار برگزیده شود . ما اگر معتقد باشیم که موضوع حجاب ، یک موضوع مهم و حساس در ارتیاط با اجتماع و فرهنگ یک جامعه است ؛ آن گاه قائل به مدیریت فرهنگی در این عرصه خواهیم بود که بر اساس آن ، در یک مکانیزم خاص و با اولویت بندی لازم ، طبیعی است که اولویت نخست را به کار ظریف و هنرمندانه ی فرهنگی خواهیم داد ؛ چرا که احکام الهی خود منطبق بر فطرت پاک بشر است و تنها کار ما در آن مدل از مدیریت فرهنگی ، تفهیم فوائد و فلسفه ی وجودی حجاب ، برای زنان و دختران جامعه خواهد بود . که اگر این به درستی صورت پذیرد ، بسیاری از کسانی که در ظاهر بدحجابند ، حجاب را خواهند پذیرفت .



 مرحله ی بعد برخورد صمیمانه و توام با رافت و رحمت برگرفته از آموزه های پیامبر رحمت و مهربانی (ص) است . توسل به قوای قهری و قضایی باید به عنوان آخرین حربه و راهکار (علی الخصوص کسانی که به صورت سازماندهی شده در راه به فساد کشانیدن جوانان گام بر می دارند ) باید صورت پذیرد . اما این سخن که "تاریخ ، اعمال زور و اجبار را از سوی پیامبر اکرم (ص) و دیگر ائمه (ع) را ، در این زمینه ثبت نکرده است" . باید گفت که : میان حضرات معصومین (علیهم السلام) تنها شخص نبی مکرم اسلام (صل الله علیه و آله ) و جناب امیرالمومنین علی (ع) حکومت داشته اند که دوران حکومتی حضرت امیر (ع) نیز اندک است . هرچند که از نظر تاریخی نیز به درستی و دقیق ، معلوم نیست که آیا وضعیت زنان ، قبل و بعد از نزول آیات حجاب ، تفاوتی داشته یا نه ؟ اما این مطلب قابل تامل است که نسبت به زمان حاکمیت رسول خدا (ص) از آنجا که این حکم ، در سال پنجم (حتی در روایاتی هشتم ) هجری تشریع یافته ، و از آنجا که زدودن آثار وامانده از عقاید و رفتار جاهلی (اصلاح جامعه ) ، نیاز به صبر و حوصله و بردباری دارد (بر خلاف افساد آن ) بر فرض که برخورد قهرآمیزی نیز صورت نگرفته باشد ، (عدم برخورد قهری) در آن مقطع جائز بوده و رواست . زیرا زدودن آثار و رفتار به جای مانده از دوران جاهلیت و بربریت ، طبیعی است که زمان می طلبد . در مورد حکومت حضرت امیر (ع) نیز مطلب به درستی روشن نیست (از منظر مطالعات جامعه شناختی تاریخی ) . اما نمی توان به طور کلی رای و نظر بر نفی آن داد و گفت که اصلا برخوردی نیز صورت نگرفته است .

 نکته ی مهم در این رابطه این است که : مگر مستند ما در استنباط احکام شرعی ، تنها و به صورت ویژه ، سیره ی معصومین (علیهم السلام) است ؟؟ آنچه در فقه شیعه ، منبع استنباط و استخراج حکم شرعی است ، کتاب (در این مورد آیات حجاب) و سنت و اجماع (عقول و خرد جمعی ) و عقل (در اهمیت عقل قبلا سخن گفته و گفته شد که در فقه ، عقل کاشف از احکام است ؛ نه مستقل از آن ) می باشد . قابل ذکر آن است که در این مورد که حجاب ، موضوعی است که از منظر اجتماع و فرهنگ نیز باید بدان نگریست و در ارتیاط با جامعه و نظام عملیاتی می شود ؛ اتفاقا "سیره" از آن جهت که ممکن است شرایط و مقتضیات خاصی در آن زمان حاکم بوده باشد ، در این زمینه دارای اجمال است و چندان نمی تواند در این موضوع قابل تمسک باشد .
 با عنایت به این نکته که هم ذات اقدس اله (جل) و هم ذوات قدسی معصومین (ع) "خواهان اجرای تمامی قوانین الهی در جامعه" هستند ؛ که از وصیت پیامبر (ص) به معاذ در آن هنگام که اور را به سوی یمن می فرستاد ، نیز به خوبی استفاده می شود که فرمود : « واضهر السلام کله صغبره و کبیره » امر اسلام را چه کوچک و چه بزرگ آن را آشکار سازد و از طرف دیگر از آن رو که در "اجتهاد پویای جواهری" مولفه های گوناگونی ، نقش ایفا می کند و از آن جمله توجه به زمان و مکان و مقتضیات آن می باشد که زوایا و وضعیت مورد حکم را مورد تاثیر خود قرار می دهد ؛ خود حضرات معصومین (ع) راهکاری اندیشیده اند تا پویایی و جاودانگی احکام اسلامی همچنان محفوظ باشد . بدین جهت فرموده اند : « علینا القاء الاصول و علیکم التفریع » ما اصول و کلیات را به شما عرضه می کنیم و شما فراخور موضوعات و مصادیق گوناگون ، احکام آن را استخراج نموده و بر آن متفرع سازید . ( ما اگر به سان "اخباریون" ؛ تنها قائل به خبر و قول بوده و تنها توجه تام به سیره و سنت و نقل باشیم ؛ باید درب فقه ، اجتهاد ، توجه به زمان و مقتضیات آن ، موضوعات مستحدثه و جدیده ، احکام ثانوی و فلسفه و .. را تخطئه نمائیم و از رهگذر آن ، شاهد جامعه ای متحجر و جمود ، قشری و واپسگرا و بدوی باشیم ! )


 چنانچه گفته شد ، در رابطه با "حق حاکم شرع" نسبت به تعزیر نمودن مرتکبین معاصی ، از جانب معصومین (ع) قانون و قاعده بیان شده است ؛ و فقیه جامع الشرایط می تواند این حق تعریف شده و اصل کلی را ، در مورد سایر موارد از جمله موضوع حجاب نیز وضع نماید مگر آنکه ما بی حجابی را بر خلاف نص صریح آیات وحی ، معصیت ندانیم . که به تعبیر حدیث اخیر ؛ ائمه (ع) اصول کلی را تبیین و علماء را بر تفریع (مصداق شناسی) موضوعات کلی ، امر نموده اند . در علم اصول ثابت شده است که این امر ، دلالت بر وجوب دارد ، بنابراین فقیه ، وظیفه دارد که حکم به تعزیر را در این زمینه ، اعلام نموده و در صورت وجود شرایط و مصلحت ، آن را اجرا نماید که پس از گذشت هزار و چهارصد سال از دوران آغازین اسلام ، بی تفاوتی در قبال آثار و عقاید رفتارهای واپسگرایانه ی دوران جاهلی ، توجیه منطقی ندارد . بی ارتباط نیست که در کلمات گهربار معصومین (ع) از دوران آخرالزمان ، تعبیر به دوران جاهلیت ثانی شده است .

 ما اگر بپذیریم که حکم حکومتی امام راحل عظیم الشان (ره) تنها مستند شرعی اجباری بودن حجاب در جامعه است (حکمی که همانطور عنوان می شود فاقد پشتوانه ی فقهی است ! ) پذیرش این سخن ، مشابه ی پذیرفتن این پندار بی پایه و بی اساس است که می گوید "ولایت فقیه ، نظریه ی امام در امر حکومت داری بوده است و سابقه ای پیش از او ، در اسلام نداشته است ! درصورتی که اندک مطالعه ی تاریخی و فقهی ، ما را به آن می رساند ، که نظریه ی ولایت فقیه ، ابتدا توسط شیخ مفید در آغاز عصر غیبت کبری و به تائید و تشویق خود امام زمان (عج) ، و بعد از او توسط علمایی دیگر تا به دوران نزدیک به ما و در میان علمای متاخر توسط شیخ مرتضی انصاری از نوابغ و مفاخر شیعه ، در کلاس های اصول ، همواره تدریس و بحث می شده است . اما این سخن که "چون قرآن ، حجاب را ، وجه تمایز زنان مومن از غیرمومن قرار داده است" ؛ در نتیجه اختیاری بودن آن را استفاده کنیم ؛ نیز سخنی ناصواب است . زیرا این بخش از آیه که می فرماید "ذالک ادنی ان یعرض فلا یوذین" بدان سبب تا مورد آزار قرار نگیرند ، "علت حکم" را بیان نمی دارد . بلکه ناظر بر "حکمت حکم" است . بین علت و حکمت یک حکم ، فرق اساسی وجود دارد .
به زبان فلاسفه نخست انکه وجود و عدم حکم ، دائر بر مدار و منوط به وجود و عدم علت است اما وجود و عدم حکم ، وابسته به وجود و عدم حکمت نیست . یعنی دایره شمول علت ، همگانی است و تمامی مصادیق و افراد را در بر می گیرد ، برخلاف حکمت که از این شمول و عموم برخوردار نیست و ناظر به افراد غالب حکم است . بنابراین ممکن است درجایی حکم وجود داشته باشد اما حکمت مزبور را فاقد باشد . بنابراین نمی توان "ذالک ادنی ان یعرض فلا یوذن" را علت و فلسفه ی اصلی حجاب قلمداد کرد و حکم به اختیاری بودن آن داد . اگر این سخن خداوند ، علت دستور حضرت حق به پوشش و حجاب زنان باشد ، (یعنی وجه تمایز با سایرین) باید گفت در شهر یا کشوری که اقلیت های دینی حضور نداشته باشند و همه مومن باشند ، و نیاز به وجه تمایز نیز نباشد ، دیگر حجاب لازم الاجرا نیست ! و یا اگر اقلیت ها حضور داشته باشند ولی انها نیز ، از پوشش برخوردار باشند ، دیگر حجاب برای زنان مومنه الزامی نیست چرا که با از بین رفتن علت (یعنی اگر بپذیریم که علت حجاب وجه تمایز باشد) اصل حکم نیز منتفی خواهد شد !

حال آنکه همه ی مسلمانان حجاب را از ضروریات و الزامات و مسلمان دین می دانند و این وجوب نیز مطلق بوده و مشروط به شرط و مقید به قیدی نیست و ازین رو می توان به روشنی دریافت که جمله ی مزبور تنها به عنوان "حکمت" این دستور الهی بوده و نمی توان با "علت" دانستن آن ، اختیاری بودن حجاب را استنباط نمود . بنابراین اگر حاکم اسلامی ، مصلحت بداند و با رعایت سلسله مراتب ، می تواند با هنجارشکنان ، مناسب با شرایط و مقتضی با زمان و مکان حدوث حکم ، برخورد نماید و قانونگذار مسلمان نیز موظف است قانون و حکم خداوند را به تصویب رسانده و از ضمانت اجرا نیز برخوردار بپسارد
نویسنده : سجاد غلامی .
  • منصوره صامتی


 در خلال بحث با دوستان پیرامون موضوع حجاب ، چنین عنوان و ادعا شد که « آیا وجود این همه زنان موفق در زمینه های علمی و غیر آن ، در کشورهای غربی ، باعث فساد جامعه [ خودشان ] شده اند ؟! »

 در حقیقت گوینده ی این سخن ، در مقام توجیه "عدم لزوم داشتن حجاب توسط بانوان در جامعه ، و منافات نداشتن آن با موضوع ترویج فساد" به پیشرفت های علمی غرب ، به عنوان شاهد مثالی بر صحت ادعای خود ، روی آورده است ! این نوشتار همانطور که از عنوان آن پیداست ، بنا دارد در این موضوع ، با شما مخاطبان عزیز ، سخن بگوید و به این مغلطه پاسخ دهد .

نخست انکه ، پیشرفتی که امروزه در غرب وجود دارد ، پیشرفت در علم ، صنعت و تکنولوژی است . نه در موضوعات و ابعاد مربوط به انسانیت انسانها . در این زمینه ، غرب نه تنها پیشرفتی ننموده ، بلکه بنا بر شواهد و دال بر قراین ، متکی بر ایسم های خود ساخته ، پسرفت و سیری قهقرایی نیز داشته است . خصوصا آنچه که دایر در حوزه ی اخلاقیات ، وجدانیات ، عواطف و احساسات انسانی و بشری می باشد . نکته ی دوم این است که عمده پیشرفت های علمی امروزه ی غرب ، رهین تلاش ها و کوشش های عالمانه دانشمندان پیشین است ، نه ره آوردی از انسان امروزی غرب باشد !
دانشمندان بزرگی که در طی چندین قرن ممارست و مجاهدت های علمی خود ، و با بهره مندی از آثار و تالیفات دانشمندان پیش از خود ، توانستند قافله ی علم را به جلو حرکت داده و چنین امروزه ، شکوفایی علمی را برای غرب به ارمغان بیاورند . دانشمندانی که عمدتا "انسانهای غیر اخلاقی_ای" نبوده اند . حتی امروزه نیز کسانی که در وادی علم و کشف رموز و اسرار علمی جهان ، در مرزهای دانش حرکت می کنند ؛ کسانی نیستند که به دنبال جنبه های فسادآور در غرب رفته و از جلوه های دلفریب آن متاثر شده باشند .
  ما می دانیم که یکی از مظاهر اغواگرانه ی فساد و تباهی در غرب ، همین موضوع استفاده ی ابزاری از زنان و به بردگی کشانیدن آنان ، تحت مقوله ی دروغین "آزادی" و بی حجابی است که به انحاء مختلف ، از مد گرفته تا انواع جلوه گری ها و دیگر مظاهر آن ؛ نیروی های خلاق ذهن و اندیشه ی جوانان را ، در مسیری نادرست ، به تباهی می کشاند . در اینجا باید به اراده ی فردی و مستقل از محیط ، این دانشمندان تبریک گفته و مباهات نمود که توانسته اند برخلاف جریان موجود در جامعه ی خود ، عمر خود را در عرصه ی علم و دانش مصروف نمایند . چرا که اصولا ، صرف کردن عمر در وادی علم ، با تلف کردن آن در فساد ، سازگاری نداشته و ندارد . بلکه چه بسا بسیاری از این دانشمندان عزیز ، برای موفقیت هرچه بیشتر خود و رسیدن به دستاوردهای بیشتر علمی ، از لذت های مشروع ، معقول و اندک خود نیز ، چشم پوشی نموده باشند .
البته ناگفته نماند که ضمن آنکه تلاش های فردی این دسته از افراد ، در خور تقدیر و ستایش است ؛ اما از آنجا که چرخه ی تولید علم در غرب ، چرخه ای معلول و بیمار است ، لذا تمامی دستاوردها و فرآورده های علمی این دانشمندان ، خواسته یا ناخواسته در خدمت منافع استکباری غرب قرار می گیرد .
 اما اشاره ی ما به وجود انحاء مختلف مظاهر فساد آور بی حجابی در غرب ، از آن رو بود که ما یا باید مطابق تعالیم اسلام ، برای حجاب ، حدود و شروطی قائل باشیم (مثلا وجه و کفین ؛ نه آنچه ادعا نمودید : چند تار مو ! ) ؛ و یا اصلا هیچ حد و مرزی برای بی حجابی قائل نباشیم ! یعنی در این سخن ، ما نمی توانیم برای موضوع بی حجابی ، حدودی تعریف کنیم و بی حجابی را محدود بکنیم ! چرا که اگر بخواهیم بی حجابی را در جامعه (تحت عنوان حجاب آزاد است ) ترویج و تبلیغ کنیم ، ولیکن برای بی حجابی نیز حدودی قائل شویم (مثلا حجاب شخص ارمنی که مثال زدید که مفسده ای بر آن مترتب نیست ) ؛ باز این سوال مطرح است که آیا این کار نیز خود نوعی اجبار و تحمیل نمی باشد ؟! .. آیا این کار با اصل آزادی منافات ندارد ؟! .. یا نه ، اضولا بر اساس کدام برهان عقلی ، یا نص آیات وحی ! یا منابع نقلی و سنت ! قائل به این موضوع (ترویج بی حجابی ولی محدود و تعریف شده ) هستید ؟؟!! .. یعنی همین سوال پرسشگر که در باب لزوم رعایت حجاب شرعی ، مطرح نمودند ؛ در آینجا نیز دقیقا و عینا ، دوباره تکرار و مطرح می شود ! یا اینکه نه ، ما نمی توانیم برای موضوع بی حجابی ، قائل به حدود و کیفیتی شویم (یعنی بی حجابی به هر شکل آن ) که در آن صورت ، ما شاهد انواع انحرافات رفتاری و جلوه گری های شیطانی خواهیم بود ، که دیگر نه مقدمه ی بی عفتی و فساد و تباهی در جامعه خواهد بود ، بلکه عین و خود بی عفتی و فساد و تباهی در جامعه خواهد شد . )

 اما آنچه موجب رشد علمی در جهان غرب شده است ، معلول عوامل دیگری است که ما عمدتا چشم خود را بر روی آن رموز و اسرار می بندیم و راز موفقیت غرب را در امور دیگری جستجو می کنیم که گاهی چنین آدرس به غلط و اشتباه هم می دهیم ! یکی از علل موفقیت غرب در این عرصه ، رعایت کردن جدی و مجدانه ی "نظم و انضباط" در زندگی است . همان نظمی که حضرت علی (ع) در واپسین لحظات عمر شریف خود ، در مورد آن چنین وصیت می کنند : « شما را به رعایت دو چیز سفارش می کنم ، یکی رعایت کردن نظم در امور است .. »
مورد دیگر از سلسله موارد و علل موفقیت غرب در تولید موفق علم در جهان ، بهره مندی از عامل "مدیریت صحیح" می باشد . همان مدیریتی که پیامبر (ص) را چنین دردمندانه بدان وا می دارد که بفرمایند : « من از فقر (فقر می تواند قابل تسری به تمام حوزه ها باشد از جمله فقر فرهنگی ، فقر فکری ، فقر مادی ، فقر علمی و .. ) بر امت خود نمی هراسم ؛ من از آنچه که بر امت خود واهمه دارم ، سوء تدبیر _سوء مدیریت_ در زندگی است .» این حدیث گهربار در کنار سایر احادیث و روایات دیگر که بر اهمیت موضوع "عقل معاش" تاکید داشته و دارند را می توان جملگی در این مبحث (سوء مدیریت) گنجاند و تبیین نمود .

 در اهمیت موضوع بهره مندی غرب از مدیریت صحیح و عالمانه درپیشرفت های علمی ، همین بس که غرب ، با استفاده از این ابزار توانسته است ، امروزه با ساختار سازی و سیستم پردازی در این موضوع ، به نوعی مهندسی در ترسیم نقشه ی راه خود ، دست یابد ؛ به نحوی که موجب جذب و سرریز شدن تمامی نیروهای فکری و سرمایه ها و دستاوردهای علمی در سرتاسر دنیا ، به سوی خود شود . این موضوع خود به سان "فتح الفتوح" غرب در این عرصه است ! یعنی تا مادامی که این چرخه و معادله ف جنین معیوب پابرجا باشد ، این غرب خواهد بود که همچنان قافله سالار علم در دنیا بوده و به عنوان مرکز و قطب اول علم در دنیا ، در قله ی آن بدرخشد .
اهمت آنچه عنوان شد تا بدانجاست که فرد و جامعه ای که مدیریت علمی جهان را در دست داشته باشد ، مدیریت در سایر بخش ها را نیز ، در دستان خود خواهد داشت ؛ از جمله مدیریت در عرصه ی فرهنگ ، هنر ، فکر و فلسفه و حتی دین ! چرا که بر طبق احادیث و روایات دینی ، "علم" ، ماهیتی چون "سلطان" دارد . «العلم ؛ السلطان ! » که هیچ چیز دیگر بر او سلطه نخواهد داشت . علم ، پشتوانه ی اصلی قدرت ، و عامل پیشرفت همه جانبه ی می باشد . مرجعیت علمی در دنیا ، یعنی مرجعیت در سایر بخش ها . چرا که علم خود اقتدار است و اقتدار با خود می آورد . هرکس که این اقتدار را داشته باشد ، به همه ی مقاصد خود ، می تواند دست پیدا کند . تفوق و برتری امروزی غرب بر سایر دنیا ، به واسطه ی برتری علمی انان است و از این منظر ارزیابی و تفسیر می شود . « العلم ؛ السلطان . من وجد صال به ، و من لم یجده صیل علیه » « دانش ، سلطنت و قدرت است . هرکس آن را بیابد ، با ان [می تواند] یورش برد و هرکس آن را از دست بدهد ، به او یورش می برند .»
 پایان قسمت اول . نویسنده سجاد غلامی
  • منصوره صامتی

دامن کوتاه به جای بمب !

منصوره صامتی |

جنگ علیه اسلام گرایی با کشتن مسلمانان فایده ای ندارد ، فقط با فاسد کردن آن ها می توان به این پیروزی دست یافت .

پس باید به جای بمب بر سر مسلمانان  دامن های کوتاه فرو بریزید 

میشل هولباگ نویسنده ی فرانسوی 

  • منصوره صامتی

حجاب بی حجاب!

منصوره صامتی |

سال هاست تمام اهتمام ما در موضوع حجاب به روسری کشیدن برای تصویر زنبور و خرگوش ، در کتاب های قصه ی کودکان منحصر شده و تا به حال یک کتاب اثر گذار و یک فیلم جذاب برای موضوع حجاب نداریم که عرضه کنیم


سال هاست تلویزیون و مطبوعات ما زن های مجرم را در دادگاه با چادر مشکی نشان داده است و زن های موفق را در سریال هاو فیلم ها و گزارش ها با همین حجابی که الان از آن شاکی هستیم !

سال هاست زن چادری و محجبه ، خدمتکارو کلفت و بی سواد و فقیر بوده است با نام هایی مثل فاطمه و معصومه  و زن کم حجاب و رنگارنگ ، خانم خانه ، باسواد ،ثروتمند و نامش ژیلا و کتایون و نانسی!


یک دختر عادی و معمولی در جامعه ی ما پانزده بیست سال است از طریق پیام های غیر مستقیم و موثر تبلیغی زیر هجوم و شبیخون فرهنگی است و در طرف مقابل از طریق پیام های رسمی و مستقیم کم اثر به حجاب دعوت می شود ، در حالی که در عمل و درواقعیت به چشم خود می بیند که حجاب داشتن برای درس خواندن و کار پیدا کردن و ازدواج و کسب در آمد نه فقط کمک نیست  که گاهی مانع است و در واقع خودمان هم در رسانه های رسمی کم حجابی را تایید می کنیم !

 استثناهایی مانند خانواده های مذهبی و محیط های خاص فکری و فرهنگی را اگر کنار بگذاریم ،به طور طبیعی و بر اساس فطرت و نظام روحی و روانی که خدا به این نوجوان و جوان داده است، اگر حجاب را انتخاب کند کار غیر عادی انجام داده است و برعکس بدحجابی رفتار طبیعی ومنطقی اوست .

آیینی که در طی قرن ها روز به روز استحکام و صلابت بیشتری یافته و به منبع لایزال قدرت و استمرار متصل است و نمونه ی تربیت و تعلیمش هر روز درجهان افتخار و عزت عرضه می کند ، آیا اکنون تمام مشکلش در موضوعی نازل همچون بی خجابی شهروندانش خلاصه شده است ؟!


معلوم می شود یک چیزی دراینجای کار ما ایراد دارد ...

این هفته با توجه به نثر روان و شیوا و موضوع مبتلا به جامعه کتاب" حجاب بی حجاب" راکه به تلاش محمد زائری به رشته ی تحریر در آمده و انتشارات آرما آن را منتشر کرده است ، را برای معرفی مناسب دیدم .

در این کتاب، بی حجاب و بی پرده در خصوص حجاب صحبت می شود و مخاطب در مقابل  نظر های نو و تازه ای در خصوص ابعاد مختلف موضوع قرار می گیرد

برخی بخشهای این کتاب را بیشتر دوست داشتم

مساله ی حجاب هم یعنی 2*2=4

اگر رضاخان توانست ما هم می توانیم!

یک حجاب و چند نقطه

گزارشی از دارربی موسسه ی طراحی و تولید حجاب اسلامی برای دختران نوجوان در بیروت


                                                         

  • منصوره صامتی
 برادر زاده‌ام در خواست کرد که عمو برایم سی دی پنگول بیار!
و ما که همیشه در سودای این بودیم که ذهن کودکیش فراموش خواهد کرد دائماً به هر نحوی از خریدن جناب پنگول سر باز میزدیم تا اینکه دیدم نه جدی جدی ۳ سالی می‌شود که پنگول از سر زبانش نمی‌افتد! لذا عزم جزم کرده و به امید یافتن این سی دی گشت و گذار را شروع کردیم.
اول امر بهم گفتند سوپری‌ها هم این نوع را دارند لذا به چندین و چند سوپری سر زدم و هر مغازه ما را حواله دادند به مغازه بعدی؛ تا اینکه بالاخره سر از اولین به نوعی نوشت افزار درآوردم جایی که گفته می‌شد این دست سی دی ها را دارد؛ مغازه‌دار که آقای موجهی نشان می‌داد ما را به چند مغازه پایین‌تر هدایت کرد و گفت آنها عالی هستن و کلی وسایل اسباب بازی مفید دارن. وارد آن مغازه شدم؛ کلی با خودم بالا پایین کردم تا به این خانم فروشنده بگم پنگول دارید! و او در جواب گفت نه ولی می‌توانید از انواع مدل کارهایی فکری که برای کودکان داریم استفاده کنید. ماهم دیدیم حالا که پنگولی یافت نشده لااقل برای دو خواهرزاده دیگر چیزی خریده باشیم…
قفسه‌ها را طی می‌کنم: تقویم با مدل‌های تمام غربی و عکس‌های مستهجن دخترانه برای اطاق خواب کودکان، کتاب شعر ترجمه شده با جملات و ترکیب رنگ جهت‌دار، ده‌ها کارت پستال، کتاب غصه، داستان و… خانم فروشنده که تصور می‌کند تنوع خوراک فکری مغازه‌اش! انتخاب را برایم سخت کرده جلو می‌آید کتابی را پیشنهاد می‌کند که بخرم؛ تورق می‌کنم سراسر تصاویر نیمه برهنه از زنان و دختر بچه‌هاست آنهم با زبان اشعار انگلیسی!
کلی کتاب‌ها را زیر و رو می‌کنم یک کتاب با عکس دارا و سارا می‌یابم, دلم باز می‌شود موضوع کتاب سفر این دو به مشهد است؛ آنقدر دلم باز شد که انگار شما در دل خود نیویورک مثلاً جناب حافظ را ببینی که تو را دعوت به دمنوش گیاهی اصل شیراز می‌کند! کتاب را با شوق و ذوق میخرم و به امید یافتن پنگول راهی مغازه دیگر می‌شوم.
 مغازه‌های دیگر نیز وضع به همین منوال است؛ انتخاب رنگ، شعر، اسم و تصویر چنان با زبان هنرمندانه طراحی شده که هر خریداری احتمالاً فرزندش مایل به خرید آنها خواهد بود؛ اقلامی که فرهنگ برهنگی را در این برهوت برهنگی فرهنگی ما تجلی می‌دادند. بالاخره پنگول را خریدم و بارها تصویر این جناب پنگول را برانداز کردم؛ دستی بر کتاب دارا و سارا کشیدم و به انبوه اساب بازی‌ها، کتاب‌ها و لوازم التحریری فکر می‌کردم که با گستره‌ای دیوانه‌وار از تنوع، برای نسل‌های بعد تولید شده بودند. به مادری فکر می‌کردم که برای تزیین اطاق خواب فرزندش در انتخاب نوع تصویر باربی مانده بود و به کودکی که زارزنان در مغازه چشمش کتاب عکس نیمه برهنه فلان شخصیت غربی را گرفته بود و طلب خرید داشت.
کتاب دارا و سارا را به خواهر زاده ۴ ساله می‌دهم؛ حدود ۲۰باری دائم می‌گوید این شعر سارا را دوباره برایم بخوان؛ با خودم می‌گویم دمت گرم عجب کتابی خریدی حداقل خواهرزاده ما فعلاً باربی خوان نیست؛ ساعت به نیمه شب رسیده و او هنوز در حالی که کتاب شعرش را در بغل دارد می‌گوید: دایی من از این کتاب‌ها دوست دارم که این عکس‌ها رو داره آخه چند سی دی اون رو خونه دارم! خشکم می‌زند پشت جلد کتاب تبلیغ بازی‌های رایانه غربی و مدل‌های باربی است؛ خواهرزاده از ۶ عکس بدترین را انتخاب کرده و در حالی که دستش روی یکی از تبلیغ این بازی رایانه‌ای آمریکایی است می‌گوید دارا و سارا قشنگه ولی من خیلی وقته اینها رو می‌بینم، اینبار برایم اینجور بخر!
 بله دوستان! باربی در راستای رسالت خطیر خود حالا به سن تکلیف رسیده و دارد برای ما نسلی را پرورش می‌دهد باربی تا چند وقت دیگر به سن بلوغ خواهد رسید و آن موقع بجای پرورش نسل تولید نسل خواهد کرد! آیا خواب زمستانی دستگاه‌های فرهنگی ما را سحری خواهد بود؟
از وبلاگ ریگ متین


  • منصوره صامتی

چادر به سبک هوخشتره!

منصوره صامتی |

اندکی به این مدل  فانتزی از چادر پوشیدن  که در جدیدترین سریال های رسانه ی ملی به هزینه ی بیت المال تبلیغ می شوند !بیندیشیم

  • منصوره صامتی

چند پرسش مفید

منصوره صامتی |
فرستاده شده در ۱ دی ۹۲، ۲۰:۰۱:۵۳ برای مطلب نمایش ویرایش اورینب (ارمیا) عاقبت به خیر شد! (نظرات این مطلب)

با عرض سلام خدمت شما خانم صامتی مطلبی که میخوام بگم مستقیما ربطی به ارمیا نداره، ولی به نظرم خوبه اینجا مطرح بشه.
 سوال من در مورد دلیل اجباری بودن حجاب در ایران است. میدونم شما قانونگذار و مسئول اجرایی کشور نیستید ولی چون در نوشته‌هاتون معلومه دغدغه انحراف از احکام اسلامی دارید و از طرفی مدافع "حکومت اسلامی ایران" هستید (طبق توضیحات پروفایلتون)، خوشحال میشم با صراحت و مستدل پاسخ شما رو در مورد سوالم بدونم.
به نظر من حجاب نباید اجباری باشه زیرا در اون صورت ارزش خودش رو از دست میده. اصولا باید بین دو چیز فرق بذاریم: اول اینکه آیا حجاب یکی از دستورات دینی است؟ و دوم اینکه اگر حجاب دستور دین است چگونه و توسط چه کسی باید اجرا شود؟ سوال اول خودش کلی جای بحث دارد ولی اگر هم حجاب را با تعریف مشخص آن جزو دستورات و الزامات مطلق دین بدانیم، سوال دوم در جای خودش باقی است. آیات و روایاتی که حکم حجاب از آنها استنباط شده ناظر به افراد است و از آنها خواسته شده که در پوشش و رفتار خود چنین و چنان باشند، اما خواسته نشده که دیگران را هم وادار به این نحوه پوشش کنید. یعنی اگر بپذیریم حجاب دستور اسلام است، زمانی یک عمل ارزش دارد و می تواند مستوجب پاداش یا کیفر الهی قرار گیرد که آن شخص آزادانه و بر اساس اختیار آنرا انجام دهد اما مساله اصلی در رابطه با شرایط کنونی کشور ما این است که حکومت همه زنان اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی و زرتشتی و ... را وادار به حجاب می کند یعنی مثلا کاترین اشتون هم بخواهد به ایران بیاید باید یه روسری دور سرش بپیچه.
 این مساله از هیچ جای کتاب و سنت اسلام در نمیاد (اگه هست با سند نشون بدید). پاسخ خطابی که معمولا به این مساله داده میشه اینه که حجاب یک مساله اجتماعی است و بی حجابی باعث فساد جامعه میشه و لذا باید با بی حجابی مقابله کرد. اما این پاسخ دارای نقایص بسیاری است. نداشتن حجاب طبق حدود تعریف شده در رساله‌های عملیه به معنای عریانی و بی بندوباری و بی عفتی و بی حیایی نیست (این نکته مهمی است که خواهش میکنم قبل از پاسخگویی آن را در نظر بگیرید). آیا این همه زنان موفق در زمینه علم و بیزینس و سیاست در کشورهای غربی باعث فساد جامعه شده اند؟
یک مقایسه میان آمار مفاسد اخلاقی در کشورهایی مثل سوئد و دانمارک و سوئیس و... با کشور خودمون نشان میده که خیلی ساده انگاری است فکر کنیم با اجباری کردن حجاب، جامعه را از فساد مصون کرده ایم. جامعه وقتی از فساد مصون خواهد بود که افرادش آزادانه عفت و پاکدامنی را انتخاب کنند. پیشاپیش از توجه شما سپاسگذارم
  • منصوره صامتی

درددل

منصوره صامتی |
سلام خانم صامتی .امشب دلم خیلی گرفته خیلی وقته دلم گرفته .دلم گرفته ازدنیا ازاین مردم .میخواستم باشمادردودل کنم البته اگه اذیت نشید . خوشحالم از اینکه یه خانم محجبه باچادر مثل شما هست که هنوز اسلام روازیاد نبرده .خانم صامتی امروز خرد شدم شکستم گریه هام بماند .دلم شکست از دختری که بخاطر چادری بودنم مسخره ام کرد بخاطر چادری بودنم بهم گفت امل وبهم خندید بهم گفت بی سواد وخندیدبهم گفت دهاتی وخندید ووو..هرتوهینی خواست کرد ومن با لبخندی تلخ نگاهش کردم وجوابش را باهمون لبخندتلخ دادم درحالی که بغض گلمو گرفته بود سخت خودموکنترل کردم تا اشک هام نریزه تا نفهمه خرد شدم تا از خردشدنم خوشحالی نکنه اما تو اتاقم تنها انقدگریه کردم که سردردگرفتم براستی این جورادما که خیلی راحت دیگران رو خرد میکنن سزاش رو میبینن؟راس میکن ظالم سالمه؟یا راس میگن نتیجه کارت رو هم دراین دنیا هم اخرت میبینی؟اگه درسته این افراد چطور اجازه میدن دیگران روخرد کنن.دلم میخواد آقامون هرچی زودتر ظهور کنن.آقا کجایی که دلتنگتم . آقا بیا ..بیا آقای خوبم ..اللهم عجل الولیک الفرج.. وممنون که درد ودلم رو تحمل کردین


بانوجان خواهر عزیزم
کمی منتظر بمان با تو حرف دارم...
  • منصوره صامتی

شما جیگر دوست دارید؟!

منصوره صامتی |



امروز هنوز تموم نشده جیگر !


                                             ممنون جیگر!


به افتخار همه ی اونایی که در رسانه ی ملی جیگر شدن!...



  • منصوره صامتی
سلام دوستان ! خوشحالم که در این بحث با شما مشارکت می کنم .جناب سجاد غلامی در این بحث شرکت کردند و مطالب خوبی مطرح کردند اگر موافق باشید ، موضوع بحث را به سه موضوع تقسیم می کنیم : اول : "اسلامی کردن دانشگاهها" ؛معنا و مفهوم ، فرآیند آن ، مقدمات و ملزومات این امر ، عناصر و مولفه های آن .
 دوم : اجرای طرح "تفکیک جنسیتی" در دانشگاهها تحت عنوان بخشی از فرآیند اسلامی کردن دانشگاهها .
 سوم : دانشگاه "تک جنسیتی" ؛ آری یا نه ؟ مزایا و مضرات ؛ محاسن و معایب (جدا از ایجاد هرگونه ارتباط و پیوند میان آن با موضوع اسلامی کردن دانشگاهها ) بحث را به همین ترتیبی که بیان شد دنبال می کنیم . به نظر من نمی توان از دانشگاه صحبت کرد ، اما به اهمیت جایگاه آن واقف نبود و نمی توان برای دانشگاه برنامه ریزی نمود در حالی که از مختصات محیط آن اگاه نبود و نسبت به کارکرد های این نهاد آموزشی-فرهنگی غافل بود . دانشگاه در واقع ضربان سنج حیات یک جامعه است ، در این نوار فعال یا راکد است که می توان آیینه تمام نمای زندگی یک ملت را در فرادید نهاده و در آن به تماشای آینده پربار آن پرداخت یا نه ، نظاره گر آینده رقت آور آن بود . دانشگاه نقطه اصلی هر جامعه و کشوری است . یه حق "اگر دانشگاه اصلاح شود ، آینده آن جامعه اصلاح و اگر دانشگاه فاسد شود ، سرنوشت آن جامعه تباه خواهد شد" . بحث را از "اسلامی کردن دانشگاهها" آغاز می کنیم . براستی اسلامی کردن دانشگاهها به چه معنی است که به فرموده مقام معظم رهبری (دامت برکاته) از "نان شب" هم برای دانشگاه واجب تر است ؟؟ پاسخ به این سوال را می توان در فرمایشات معظم له جستجو کرد که ایشان در بیانات خود به صورت مشروح و مبسوط به چهارچوب اصلی آن اشاره کرده اند . از مجموع نقطه نظرات "حضرت آقا" می توان به این نتیجه رسید که اسلامی کردن دانشگاهها ، آرمانی از آرمانهای نظام جمهوری اسلامی است که در پائین ترین سطح آن ، می توان به موارد زیر اشاره کرد : غالب شدن فضای خودباوری و اعتماد به نفس ؛ خداباوری و دین باوری ؛ تدین و اخلاق ؛ عمق بخشی به آگاهی ها و معرفت های دینی ؛ تعبد و تقید به احکام اسلامی ؛ افزایش عمق و بصیرت دینی ؛ قدرت فهم و تحلیل دانشجو در مسائل سیاسی ؛ در کنار حاکم شدن فضای تلاش ، امید ، علم پزوهی و خلاقیت در دانشگاه ها . در سطوح بالاتر از این آرمان ، می توان به اصلاح ساختار های نظام آموزشی در جهت تعلیم و تربیت به معنی واقعی کلمه آن ، و همچنین اهتمام ویزه به "اسلامی کردن علوم" و "نهظت تولید علم" اشاره کرد به نحوی که خروجی آن ؛ تحویل دانشمندی مومن ، متخصصی فاضل و عنصری آگاه ، مفید و فعال و کارآمد در خدمت به جامعه و آرمانهای نظام جمهوری اسلامی باشد . در اینجا برای روشن شدن مفهوم "اسلامی کردن علوم" که از مولفه های اصلی و واقعی اسلامی کردن دانشگاههاست ؛ می خواه بحثی تاریخی-تحلیلی داشته باشم : در قرون گذشته که اروپا دوران تاریک و عاری از علم و فرهنگ و دانش خود را سپری می کرد ، عمده کشور های اسلامی در دوران شکوفایی و اوج تمدن اسلامی خود قرار داشتند . به تدریج و ینا به عللی که در اینجا مجال آن بحثها نیست ، تمدن شکوهمند علمی اسلامی رو به اضمحلال نهاد و همزمان در آن سو ، اروپائیان با آغاز "نهظت ترجمه" ی علم از کشور های اسلامی ، به دنبال زدودن جهل حاکم بر فرهنگ خود ( که از جانب کلیسا و به نام دین بر جامعه آن روز اروپا تحمیل شده بود ) برآمد که نتیجه آن به مرور به "انقلاب صنعتی" در اروپا منتهی شد . بعد از آن با پیدایش پدیده استعمار که آن هم حاصل تفوق علمی آن روز اروپا بر سایر کشور ها از جمله کشور های اسلامی بود ؛ این فرآیند شدت بیشتری به خود گرفته و از آن تاریخ به بعد است که اروپا ، بنا به عللی که به آن اشاره ای مختصر شد ، در مسیر سکولار کردن علم قدم می نهد و به دنبال جدا کردن "علم" از "دین" بر می آید . "دین" (استبداد کلیسایی) که به راستی افیون جامعه بود و عامل سالها عقب ماندگی آنان در اعصار گذشته . با آغاز پیدایش مقوله روشنفکری برای اولین بار در فرانسه تحت عنوان «انتلکتوئل» که بی تاثیر بر خارج کردن اروپا از سیطره سیاه و خشن و خرافی مذهب کلیسایی نبود [ که دانشمندان را می کشت و مکتشف و مخترع را محاکمه می کرد و کتاب های علمی را می سوزاند ] و ورود آن از اروپا به سایر کشور ها از جمله کشور های اسلامی ، که حالا از عقب ماندگی علمی رنج می بردند ؛ روشنفکر غرب زده اسلامی ، بدون توجه به مفهوم و کارکرد دین خود (اسلام) در پیدایش فرهنگ و تمدن علمی ، با روشنفکر آن روز اروپایی هم صدا شد و همانند او ، "دین" را عامل عقب ماندگی آن روز جامعه خود معرفی می کرد !! با پیدایش این زمینه و با توجه به آن پیشینه ، اروپا در مسیر "سکولار کردن علوم" قدم نهاد و درصدد جدا کردن مقوله "علم" از "دین" برآمد . از علوم انسانی گرفته که ریشه های آن به مکاتب مادی و بشری ناشی از اوهاماتی است که جهان بینی و انسان شناسی او را تشکیل می دهد تا سکولار کردن علوم طبیعی و علوم انتزاعی که بر مفاهیم مجرد ذهنی تکیه دارد . حال دوست من ، باید موضوع "اسلامی کردن دانشگاهها" را ، با توجه به جبران این ضایعه معنا و مفهوم کرد . که در آن ، از اصلاح نوع نگاه خود به مقوله علم گرفته تا اصلاح ساختارها و چرخه معیوب تولید آن ، تا معکوس کردن روند نهظت ترجمه با آغاز "نهظت تولید علم" را شامل می شود . از دید اسلام ، ممکن است که ما دانشمند و عالم سکولار داشته باشیم اما علم سکولار نداریم . علم هرچه هست اسلامی است از علوم مهندسی و طبیعی گرفته تا علوم پایه ، از علوم انسانی گرفته تا سایر و همه علوم . چون علم به صورت کلی رابطه ای است مجهول بین مخلوقات الهی که عالم با کشف و بهره مندی از آن ، هماهنگ با نظام هستی در خدمت اهداف آفرینش قدم بر می دارد . "اقرا و ربک الاکرم .. الذی علم ما لم یعلم .. یعنی علم وسیله کرامت انسانهاست .. باید با این دید به موضوع "اسلامی کردن دانشگاهها" نگریست . بحث دوم : اجرای طرح "تفکیک جنسیتی در دانشگاهها" تحت عنوان بخشی از فرآیند اسلامی کردن دانشگاهها !!! من اجرای این طرح و پیوند آن به مقوله اسلامی کردن دانشگاهها را ، حقیقتا ظلم به این "آرمان بزرگ" می دانم و آنرا نقطه آغاز انحراف و عدول از آن . چرا که می تواند موضوع را از اصل خود منحرف کرده و آن را تحت شعاع خود قرار دهد . آری ؛ دوستان اگر شما به این نتیجه رسیده اید که بر اساس فلان تحقیقات و کاووش های علمی و بنابر فلان دلایل و شوهد پزوهشی ( نه استناد به فلان حرف مرجع) باید دانشگاه را تک جنسیتی نمود ؟! بسیار خب ، اقدام کنید ! ولی پیوندی میان آن و "اسلامی کردن دانشگاهها" یرقرار نساخته و حداقل آنرا تحت عنوان "اخلاقی کردن دانشگاهها" ! ( البته به زعم خود ) عنوان داشته تا موجب انحراف از اصل نشود . چرا که اسلامی کردن دانشگاهها که رسالت تاریخی و کنونی ماست برای ایجاد دوباره تمدن جهانی و شکوهمند اسلامی ، مفهومی بس عمیق تر ، زرف تر و بلند تر و والاتر دارد . الته اینجانب را اعتقاد برآن است که عده ای عامدا با طرح مسائلی اینچنین درصدد غالب کردن حاشیه بر متن بوده و از این طریق ، نسل امروز و فردای ما را از تحقق آن حقیقت فاخر و زیبا و پربرکت محروم بسازد . اما بحث سوم : دانشگاه تک جنسیتی ؛ آری یا نه ؟ ( فارغ از ارتباط آن با آرمان اسلامی کردن دانشگاهها ) : به نظر من اگر بنا بر مطرح کردن مقوله تفکیک جنسیتی در دانشگاهها باشد ، باید آنرا صرفا در این حوزه مطرح کنند و به بحث و تبادل نظر پرداخت . آنچه که در آغاز در باب اهمیت دانشگاه و دانشجو آمد ، در اینجا باید لحاظ شده و باید دانست که دانشجو ، تعیین کننده فردای جامعه خواهد بود . دانشجو ضمن حضور در دانشگاه ( جامعه ای کوچک متشکل از عناصر اصلی یک جامعه یعنی زن و مرد ) از یک سو با تحرک و نشاط و پویایی تحت یک مدیریت علمی (نه سیاسی!) باید به سلاح علم مجهز شده و از سویی دیگر در همان محیط به تربیت اخلاقی و دینی خود همت گمارد .و از دیگر سو ، با اموختن "مهارت های زندگی" و "اجتماعی" خصوصا "مهارت های ارتباطی صحیح " با دیگران از جمله با نوع مخالف خود که نیمی از جمعیت جامعه ای را تشکیل می دهد که وی بعد از آن باید تعامل سازنده با او داشته باشد ، خود را آماده سازد . دراین راستا باید محیط دانشگاه را از رذائل و مفاسد اخلاقی پیراست و مانع از بروز و ظهور و پیدایش آن شد نه راه علاج را در حذف جنس مخالف دید !! هر برنامه ریزی که برای دانشگاه صورت می پذیرد باید متناسب با درک صحیح و عینی از محیط آن باشد و باید با توجه به واقعیت موجود آن صورت بگیرد . چگونه است که ما معتقد به کارکرد موثر دین در اداره صحیح جامعه در تماممی شئونات آن و حتی در اداره حکومت و نظام و بسی بالاتر از آن در اصلاح ساختارها و مدیریت جهانی هستیم ولی یه کارکرد دین در مدیریت صحیح جامعه ای کوچک متشکل از زن و مرد در جهت بهره مندی از منافع آن و ممانعت از مفاسد احتمالی آن به نام دانشگاه ، نیستیم ؟! من حتی این را فرصتی برای مدیران فرهنگی می دانم که در عرصه دین پزوهی می توان با استفاده از کارکرد های دین در اداره فرهنگی فضای دانشگاهها ، به یافته های علمی جدیدی دست پیدا کنند که آن را بتوان برای جامعه بکار برد . دیگر مجال نبود که وارد بحث رایج شدن نگاه جنسیتی افراد در جامعه ، بویزه در بین مدیران فردا که دانشجویان امروز ما می باشند ، شوم چرا که معتقدم جامعه ایران به واسطه عللی تاریخی و مذهبی مبتلا به نگاهی جنسیتی شده است و تک جنسیتی کردن دانشگاهها را تشدید کننده این نوع از نگاه در جامعه می دانم . بحث طولانی شد ، خودم خسته شدم شما رو نمی دونم !! ممنون که تحمل نمودید به امید فردایی بهتر .
  • منصوره صامتی