منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۴۲ مطلب با موضوع «عفاف و حجاب» ثبت شده است

نباید فراموش کرد که سال 84 رهبر فرزانه انقلاب در دیدار با هم دانشگاهی های وی فرمودند: «همه خیال مى‌کنند دانشگاه اسلامى که مى‌گوییم، یعنى حجاب‌ها این‌طورى باشد، پسرها آستین کوتاه نپوشند و زلف‌ها بلند نباشد؛ اینها که معناى دانشگاه اسلامى نیست!» هشتاد سال اختلاط جنسیتی هیچ ربطی به اسلامی یا غیراسلامی بودن دانشگاه ها نداشته است. کسی هم نیست که نداند در زمانی نه چندان دور، حضور زنان در دانشگاه‌ها قحطی بود و باوقوع انقلاب اسلامی، زنان به آگاهی و برابری در حقوق با مردان دست یافتند و جایگاه خود را در چشم‌انداز علمی کشور بر فراز نشانند.  شوربختانه در میان گفتار کسانی که اسلامی سازی دانشگاه‌ها را مترادف با تفکیک جنسیتی می‌پندارند کمتر دلیل و توجیهی شرعی و قانونی می‌توان یافت تا بر آن اساس بتوان تدبیری نمود، داوران و ناظران، اما، در این دست مباحث به «جهت صدور» می نگرند و آنها را به پای اسلام و قوانین شریعت می‌نویسند. مراجع تقلید و علمای شریعت هرگز از حضور در تجمعات مختلط که خوف فساد در آن نیست منعی نکرده‌اند و بنابر اصل، تشخیص فسادانگیزی در این موارد را به عرف وانهاده‌اند. بنابر این مداخله‌های عرفی برخی از بزرگان درباره تفکیک جنسیتی، اظهار نظرهای شخصی این بزرگواران تلقی می‌شود که حتی برای مقلدان ایشان نیز استنادپذیری ندارد و عموم مقلدان نیز در تعیین مصادیق باید به عرف رجوع کنند. برخی از معتقدان به تفکیک جنسیتی، عریضه‌های خود را به پای «ستاد اسلامی شدن دانشگاه‌ها» و «سند دانشگاه اسلامی» می‌نویسند، اما شورای اسلامی شدن دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی ماموریت خود را چنین می‌داند: «شورای اسلامی شدن دانشگاهها قوه عاقله ای است که با درک صحیح و جامع از ابعاد مفهوم اسلامی شدن دانشگاهها و مراکز آموزشی و شناخت دقیق از وضعیت موجود این حوزه، اقدام به تدوین سیاستها، راهبردها و برنامه‌های مناسب نموده و با نظارت کمی و کیفی بر حسن انجام برنامه‌ها، دستگاهها و نخبگان را در طی این فرآیند، راهبری می‌نماید.» همچنین این شورا در پایگاه خود سندی با عنوان «سند دانشگاه اسلامی» منتشر نموده است. طبق تعریف شورای اسلامی شدن دانشگاه ها اصول دانشگاه اسلامی عبارتند از: اصول عمومی ـ اهتمام به علم و دانش و اعتقاد به تأثیر بنیادی و قطعی آن در اداره صحیح جامعه و تأمین رفاه و سعادت مردم و رشد و توسعه متوازن. ـ اهمیت داشتن فکر و اندیشه و وجود آزادی برای تحقق و نقد و بررسی آراء و نظریات گوناگون. ـ داشتن آگاهی از مسایل ومباحث فکری واجتماعی در عرصه سیاسی جامعه و مشارکت در صحنه زندگی اجتماعی و ایفای نقش در آن. ـ شناخت سنتها و مفاهیم اخلاقی، ارزشی و فرهنگی جامعه. اصول اختصاصی ـ دانشگاه اسلامی دانشگاهی است که در آن: ـ بینش توحیدی بر تمامی شئون دانشگاه و تفکر و اندیشه دانشگاهیان حاکمیت دارد و علم‌آموزی به منزلة یک عبادت در جهت ایجاد و تقویت این نگرش ایفای نقش می‌کند. ـ محیطی سرشار از معنویت و مکارم اخلاق به منظور رشد و تعالی فردی و تربیت صحیح و تزکیه و تعلیم نفوس ایجاد می‌شود و حیات و شخصیت معنوی و اخلاقی افراد اعتلا می‌یابد. ـ افراد در پرتو معارف اسلامی با احساس تعهد و مسؤولیت نسبت به رشد و تعالی جامعه و تحقق اهداف و ارزشهای اسلامی در فعالیت‌های اجتماعی مشارکت می‌جویند. بنابراین بر اساس سند دانشگاه اسلامی نیز نمی‌توان این نگاه قشری گرایانه مدعیان اسلامی سازی دانشگاه را توجیه کرد. نباید به فراموشی سپرد که از مهم‌ترین منتقدان نگاه قشری گرایانه به اسلامی سازی دانشگاه‌ها امام خمینی و آیت‌الله خامنه‌ای بوده‌اند. دکتر علی شیخ الاسلامی که زمانی ریاست دانشکده ادبیات و علوم انسانی را برعهده داشته در بیان خاطرات خود می‌گوید: «در سالهای ابتدایی و اولیه انقلاب اسلامی برخی از دانشجویان و چه بسا استادان فکر می کردند یکی از کارهایی که باید در دانشگاه انجام بگیرد این است که میان دانشجویان دختر و پسر که در یک کلاس هستند حداقل یک فاصله باشد و چادری یا دیواری بکشند؛ برای نمونه در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران که من مسئولیت آن را بر عهده داشتم بدون اطلاع قبلی من یکی از کلاس های گروه فلسفه را انتخاب کردند و دیوار چوبی کوتاهی میان محل نشستن خواهران و برادران کشیدند و بعد که من خبردار شدم صراحتاً مخالفت کردم. مسئله به دانشگاه کشیده شد که نظر دانشگاه را بپرسند. دانشگاه هم از خود من سئوال کردند که نظر شما چیست؟ گفتم من موافقتی با این امر ندارم و چون خانم فاطمه طباطبایی دانشجوی رشته فلسفه دانشگاه تهران بودند مسئله را با ایشان مطرح کردم اما قبل از اینکه از ایشان جواب بگیرم، اواسط هفته از دفتر مرحوم حاج احمد آقای خمینی به من تلفن شد که نظر امام این نیست و بگویید دیوار را بردارند و چنین کاری نکنند و ما این نظر را اعلام کردیم. ایشان نظر امام را با این محتوا و تعبیر اعلام کردند که چون چنین امری در عالم اسلام سابقه ندارد و به ما چنین دستوری نداده اند، بنابراین کاری که در اسلام سابقه ای ندارد ما نباید نسبت به آن امر مبادرتی داشته باشیم. با همین جملات کوتاه ایشان به مسئله خاتمه دادند و همه در مقام اطاعت برآمدند و دیوار برداشته شد و اوضاع به حال عادی بازگشت. آیت الله خامنه ای که رئیس جمهور وقت و خطیب نماز جمعه تهران بودند جمعه همان هفته ضمن خطبه های نماز جمعه تهران اعلام کردند که در یکی از دانشگاه ها چنین قصدی بوده و حضرت امام(ره) با آن موافق نبوده اند و به همین دلیل موضوع منتفی شده است.» مقام معظم رهبری نیز در تعریف اسلامی کردن دانشگاه‌ها می‌فرمایند: «اسلامی‌کردن دانشگاه‏ها یک معنای عمیق و وسیع و جامعی دارد، و به اعتقاد من، از نان شب برای دانشگاه‏ها واجب‌تر است. اگر بخواهید دانشگاه، علمی هم بشود، باید اسلامی بشود؛ از شاخصه‏های اسلامی شدن، علمی شدن و عمیق شدن است، خودباور بودن استاد و دانشجو است، اتکا به نفس داشتن استاد و دانشجو است. همه مسئله این نیست که حالا یکی با آستین کوتاه بیاید، یکی با چهار تار موی پیدا بیاید. مسائل اسلامی کردن که این نیست. البته یکی از خصوصیات دانشگاه اسلامی این است که تدین در آن وجه غالب است؛ چون جامعه ما جامعه اسلامی است و تدین در آن، وجه غالب است.» باری، هرچند برخی به استناد مصوبه صد و بیست و یکمین جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی در ششم مرداد سال ۶۶ بر لزوم طرح تفکیک جنسیتی تأکید می‌کنند نمی‌توان گفت تفکیک جنسیتی به صورتی که در دانشگاه‌ها مطرح است از اولویت ها و استثنائات نظام اسلامی است و بر فرض که طرح تفکیک جنسیتی در دستور کار دولتی باشد نباید آن را به دانشگاه ها اختصاص داد و باید در پی تفکیک جنسیتی در بیمارستان ها، فروشگاه های بزرگ، تفرجگاه ها و دیگر اماکن عمومی نیز بود!
  • منصوره صامتی
واقعا چرا پیدا کردن تصویری از بازیگران زن ایرانی با حجابی که در عرف جامعه پوشیده و مناسب تلقی شود، تقریبا محال است؟


 احتمالا هیچ یک از ما بازیگر زن چادری نمی شناسیم و یا دست کم تعداد آنها و یا شاید نمود آنها در جامعه به اندازه ای کم است که هرگز در ذهن ها نمانده است. موضوع حجاب و نوع پوشش بدون تعارف در سال های اخیر در جامعه ما به چیزی فراتر از یک چالش اجتماعی تبدیل شده که گاه حتی موضوعات سیاسی نیز از آن متاثر می شود. تا کنون در مورد متناسب نبودن نوع پوشش رایج در شهرهای بزرگ کشور که کم کم به شهرهای کوچک تر نیز سرایت کرده، با آنچه از یک جامعه اسلامی بر اساس آموزه های دینی انتظار می رود، بسیار گفته و نوشته شده است. مسائلی از قبیل کار فرهنگی زیربنایی، وضعیت آموزش در مدارس و دانشگاه ها، میزان توجه به حجاب در خانواده ها، تاثیر رسانه های گوناگون از جمله شبکه های ماهواره ای، تغییر سبک زندگی و لزوم جهت دادن به آن بر اساس الگوی ایرانی اسلامی، نوع برخورد با بدحجابان از جمله وجود یا عدم وجود گشت ارشاد و.. بارها و بارها سخن گفته و شنیده شده است. در اینجا قصد تکرار این مباحث را نداریم. صرفا به موضوعی اشاره می کنیم که اگرچه با همه مباحث فوق به نوعی در ارتباط است اما ممکن است در بسیاری نقدها نیز ناخواسته نادیده گرفته شود. موضوع گروه های مرجع و الگو در جامعه را هرگز نمی توان از بحث حجاب جدا کرد. بی تردید یکی از این گروه های الگو در جامعه بازیگران هستند. عده ای از کارشناسان معتقدند هدایت محصولات هنری به سمتی که موفقیت ها توسط افرادی به دست آید که در ضمن زندگی اجتماعی عادی خود از حجاب قابل قبولی برخوردارند می تواند در نگرش جامعه به حجاب موثر باشد. به عقیده این عده از کارشناسان، در حال حاضر به طور مثال در سریال های تلویزیونی و یا فیلم های سینمایی کشور افرادی که در زندگی به بن بست رسیده‌اند با حجاب و پوشش به مخاطب معرفی می‌شوند و البته عکس این موضوع نیز صادق است. با این وجود موضوع بحث فراتر از این گفته‌هاست. حرف اینجاست که حتی مثلا اگر بازیگری با حجاب مورد انتظار در یک فیلم یا سریال به محبوبیتی فوق العاده دست پیدا کند و حتی بتواند به عنوان الگو، نوع پوشش و زندگی مورد نظر کارکتر فیلم را تبلیغ کند، وقتی خود در انظار عمومی با پوششی کاملا متفاوت ظاهر می شود چه بلایی بر سر همان "تاثیرگذاری" و "تبلیغ" می آید؟ واقعا چرا پیدا کردن تصویری از بازیگران زن ایرانی با حجابی که در عرف جامعه پوشیده و مناسب تلقی شود، تقریبا محال است؟! موضوع تا بدانجا پیش رفته که اگر برخی از بازیگران زن ایرانی در یک پروژه سینمایی یا تلویزیونی با چادر حاضر شوند، به عنوان موضوعی "جالب" تلقی شده و عکس آن در فضای مجازی با همین عنوان منتشر و توزیع می شود! آیا روند انتخاب بازیگر در سینما، تئاتر و تلویزیون ما مشکل دارد؟ آیا در روند مذکور هیچ بازیگری که حجاب و پوشش عادی او – در جامعه و نه در فیلم‌ها و سریال‌ها - همان حجاب مورد قبول جامعه است، وجود ندارد؟ یا چنین افرادی جذب این هنر نمی شوند؟ موضوع هرچه باشد تردیدی نیست که الگوی بسیاری از جوانان کشور ما صرفا ظاهر بازیگران ایرانی در سریال ها و فیلم‌های سینمایی و به طور کلی محصولات هنری نیست؛ بلکه پوشش، اخلاق و منش آنها در زندگی عادی – که امروزه با وجود رسانه‌های گوناگون و امکان دسترسی آسان به همه آنها، هرگز بر کسی پوشیده نیست - هم موثر و غیرقابل چشم پوشی است. اما راه حل چیست؟
  • منصوره صامتی

تفریح با چادر

منصوره صامتی |

پیست اسکی پر بود از بزرگترها و کوچکترهایی که با اشتیاق خاصی زمین اسکیت رو بالا و پایین می رفتند و در این میان دختر نوجوان  به یاد کودکی های پر نشاط به مادر گفت : مادر دیگه با چادر نمی تونم اسکیت بازی کنم ! خیلی از شادی ها دیگه قسمتم نخواهد شد و...
مادربه دختری می انذیشیدکه بدون چادر حتی در مقابل مهمانان هم  حاضر نمی شد ،سرزنش دوستان و آشنایان رو به یاد آوردکه "آخه چرا مجبورش کردین جادر سر کنه ؟!"

:باور کنید نه تنها اصراری به چادر سر کردن نداشتیم بلکه در این  سن پدرش مخالفه که انقدر رو بگیره ولی چکارش کنیم میگه میخام شبیه خاله باشم ..."

یاد روزی افتاد که دخترش از مدرسه اومد و گفت مامان مطمعنی اونایی که نماز نمی خونن آدمهای موفقی نیستن ؟

:چطور مگه عزیزم ؟ 

:آخه مادر، طناز اصلا نماز نمی خونه کلی هم حاشیه داره ولی نمره هاش بیسته  همه معلما هم  دوستش دارن تازه موهاشم میزاره بیرون با پسرا هم حرف می زنه ...!

 و مادر به دنبال جمله ای بود که صحیح ترین پاسخ رو منتقل کنه و چه کار سختی بود تناقض محیط مدرسه و خونه رو پر کردن ...

 و یادش اومد که خودشم داوطلبانه و با گریه از مادرش خواست تا براش چادر بخره و از اون موقع محکم چادرش رو سرش بود اونم با افتخار

و مرور کرد همه ی مسابقات قرآنی که در اون به خاطر حفظ یا قرائت اول شده بود  آخ که جه حال و هوایی داشت هم صحبتی با معلم دینی  و قرآن،مکبر نماز جماعت مدرسه اونم با اعتماد به نفس کامل

می دونست که باید دخترش رو برای زمانه ی خودش تربیت کنه ولی الان رسم زمونه نامردی و بی وفایی به چارچوبه دینه

یادش اومد که دخترش با هیچکی تو مدرسه دوست نمیشه چون اونا حرفای بدی می زنن و کلی شوخی نادرست حالا رابط مدرسه تماس گرفته که دخترتون اجتماعی نیست اگرچه از نظر اخلاقی و  درسی یکی از بهتزین دانش آموزانه...

خیلی وقته وقتی دختر نوجوون تاب بازی نمی کنه  گاهی اوقاتم که میخاد بذمینتون بازی کنه که با جادر جور در نمیاد!

دوچرخه سواری و کوه نوردی هم که جواب نمی ده یعنی جون سخته هم رو بگیره هم بازی کنه اصلا انجام نمی ده

مادر مرور می کرد که چه زود دخترش نوجوون شد و هیچوقت فکر اینجاشو نکرده بود که به خاطر کم تحرکی دخترش انقدر تپل مپل بشه

خدای من دوره ی آخر زمون مادر بودن چه سخته1


 

 آقای مربی اسکیت کمر دختر نوجوونی رو گرفته بود تا بهش آموزش بده چطور با اسکیت راحت تر حرکت کنه و دور بزنه 

 موسیقی پر هیجان ضربان قلب همه رو بالا برده بودو خیلی ها که شناگران ماهری بودند به دنبال جایی به دور از چشم نگهبان پارک بودند تا قر بریزن و انرژی تخلیه کنند و...

 

مادر نگران از آینده در این اندیشه که چه تفریحی به دختر نوجوان معرفی کند که با چادر سنخیت داشته باشد؟!

خودتون رو به جای مادر نگران بگذارید  و مشاوره بدهید 

  • منصوره صامتی


  • منصوره صامتی
به گزارش بولتن نیوز، وارد مصلی شدیم تا به نمایشگاه قرآن برویم؛ در میان آدم‌های مختلفی که درصحن بیرونی تجمع کرده بودند تا ساعت 5 بشود و در ورودی نمایشگاه را بازکنند. در همین حال و هوا بودیم که پوشش خانمی به همراه دو آقا توجهم را جلب کرد؛ آن خانم جوان تناقضی درنوع پوشش داشت که دیگر سکوت را جایز ندانستم. کفشی با پاشنه بلند چندسانتی به پا داشت و از مانتو شلوارهای تنگی که اخیراً به سبک زنان خیابانی رایج شده پوشیده بود اما در عین حال حجاب کاملی داشت ـ از قرار تنها قسمتی که جلوی دوربین پیداست باید پوشیده باشد! ـ گفتم این دیگر چه نوع حجابی در فضای مصلای نمایشگاه قرآن است؟! معلوم نیست هنجارشکنی یا محجبه، نه این تمام و نه آن تمام؟! گفت: من مجری برنامه شبکه سحرم و آقایی هم کنارش ایستاده بود خیلی موجه و حق به جانب گفت: خانم محترم! من تهیه کننده‌ام حجاب ایشان چه اشکالی دارد؟ این لباس فرم و اداری شبکه برای خانم‌های مجری است! با تعجب پرسیدم یعنی این پوشش دوپاره لباس رسمی در رسانه ملی است؟! خیلی محکم جواب داد: بله. خلاصه به حکم وظیفه هرچه شرط بلاغ بود گفتم و رفتم. از قضا همان روز یکی از شبکه‌هایی که برای تهیه گزارش و مصاحبه به بخش ما آمد و اجازه خواست، همان خانم و آقایان همراهش بودند (خودشان هم ازاین دیدار دوباره تعجب کرده بودند) به آنها گفتم با این نوع پوشش ناجور اجازه تهیه برنامه نمی‌دهیم که دیدم خانم از کیفش چادری بیرون آورد و برسرکرد وگفت برای این مواقع چادر همراه داریم. ناخودآگاه به یاد این ضرب المثل معروفی افتادم که هرچه بگندد نمکش می‌زنند وای به روزی که بگندد نمک. وقتی مجری زن درجمهوری اسلامی با چنین پوشش ناجوری در شبکه برون مرزی برای اجرای برنامه‌هایش ظاهر می‌شود انصافاً چه انتظاری از مردم عادی داریم وچگونه می‌خواهیم فرهنگسازی منطقی برای حجاب و عفاف داشته باشیم؟! حالا هرچقدر هم برای آنها ازحجاب و پوشش اسلامی حرف بزنیم وقتی عملاً خلاف آن را پیاده می‌کنیم چگونه می‌خواهیم دختران و زنان جامعه را به حجاب راغب سازیم؟! یکی از مجریان خارجی محجبه درشبکه پرس. تی. وی هم به ما گفت: «من پوشش چادر دارم ولی به من می‌گویند وقتی جلوی دوربین برای پخش خبر می‌روید چادرتان را بردارید و من ناچارم بدون چادر برنامه داشته باشم که اصلاً تمایلی به آن ندارم.» آنچه مسلم است خیلی می‌خواهیم فرهنگسازی درخصوص نهادینه کردن فرهنگ حجاب و عفاف داشته باشیم اما حقیقتاً نمی‌توان تنها به حرف و سخنرانی و همایش بسنده کرد باید درعمل آن را نشان داد به ویژه افرادی که تریبون رسانه در اختیار دارند باید مراقب نوع پوشش و رفتارهای خود باشند و به خصوص وقتی در فضاهایی که برد بین‌المللی دارد و افرادی ازکشورهای خارجی می‌آیند، تا مبادا تصویر ذهنی نامناسبی برایشان تداعی شود. چنانکه یکی ازمهمانان امریکایی که اخیراً مسلمان شده است و خانمی با پوشش کاملی بود با تعجب می‌گفت: «چرا چنین پوشش‌هایی در ایران وجود دارد؟ برای ما مسلمانان غیرایرانی که در فضا و محیط غیراسلامی هستیم، ایران کشوری آرمانی است و خیلی‌ها دوست دارند اینجا بیایند اما چرا عده‌ای این طور بدحجاب هستند و قدر موقعیتی را که دارند نمی‌دانند؟!» حال تصور کنید قرار بود تا همان خانم مجری با پوشش کاریکاتوری که داشت یا همان لباس رسمی کار! برای شبکه برون مرزی سحر با او مصاحبه داشته باشد؛ انصافاً چه ذهنیتی برای او ایجاد می‌شد؟! وقتی پرسنل سازمان دولتی صداوسیما که خودشان در زیرنگاه مردم و سایر رسانه‌ها هستند خود را موظف به رعایت حجاب مناسب ندانند به خصوص افرادی که در حوزه بین‌المللی و برون مرزی فعال هستند چگونه می‌خواهیم بنا به توصیه امام خمینی (ره) فرهنگ انقلاب اسلامی را به جهانیان صادر کنیم؟! منبع: جام نیوز
  • منصوره صامتی

خاطره یک روحانی جوان پیشنهاد می کنم تا انتها آن‌را بخوانید.

 

بگذارید از اول سفر برایتان بگویم سفری که با خواهران دانشجو جهت زیارت مشهد مقدس برگزار شده بود از میان اتوبوسی که ما با آن‌ها همسفر بودیم حداکثر چند نفر انگشت شمار با چادر الفت داشتند. لذا وقتی وارد اتوبوس شدم کمی ترسیدم از اینکه عجب سفر سختی در پیش دارم. نمی‌دانستم با این همه بی‌حجاب و... چگونه باید برخورد کنم مخصوص چند نفر از آن‌ها که خیلی شیطنت داشتند ناچار مثل همیشه به ناتوانی خود در محضر حضرت وجدان عزیز اعتراف کرده و دست به دامن صاحب کرامت امام ثامن حضرت رضا (ع) شدم. یکی از اتفاقاتی که باعث شد خستگی سفر را به طور کلی فراموش کنم لطف خدا در اجرای امر به معروف و نهی از منکر بدون چماق بود. داستان از اینجا شروع شد روز اول تصمیم گرفتم برای چادر سخت گیری شدید نکنم لذا چند نفر از دختران دانشجو که سوئیت آن‌ها معروف به سوئیت اراذل و اوباش بود (اسمی که بچه‌ها بخاطر شیطنت بیش از اندازه برایشان انتخاب کرده بودند و خودشان هم خوششان می‌آمد) و به قول همه همسفران دردسر سازهای سفر بودند تصمیم گرفتند به صورت دسته جمعی برای خرید به بازار بروند اما چون تا به حال به مشهدمقدس نیامده بودند و به قول یکی از آن‌ها فقط به خاطر تفریح سفر مشهد آمده بودند؛ لذا از من خواستند که به عنوان راهنما با آن‌ها بروم من هم با تردید قبول کردم وقتی که به راهروخروجی هتل آمدند متوجه وضعیت و پوشش بسیار نامناسب آن‌ها شدم لذا سرم را پایین انداختم و کمی خودم را ناراحت و خجالت زده نشان دادم. سرگروه بچه هاکه متوجه قضیه شده بود با تعجب گفت: حاج اقا مگر چادر برای بازار رفتن هم الزامی است؟ گفتم: از نظر من نه! ولی به نظر شما اگر مردم یک روحانی را با چند نفر دختر بدون چادر ببینند چه فکری می‌کنند؟ یکی از بچه‌ها بلند گفت: حق با حاج آقا است خیلی وضعیت ما نا‌مناسب است هرکس ما را با این پوشش با حاج آقا بیند یا گریه می‌کند یا می‌خندد و یا از تعجب اشتباهی با تیر چراغ برق تصادف می‌کند. بقیه غیر از دو نفر حرف او را تایید کردند ولی یکی از مخالفان گفت: حاج آقا من و مادرم و تمام خانواده ما در عمرمان یکبار هم چادر نپوشیده‌ایم لذا نه تنها بلد نیستم! بلکه از چادر متنفرم! من دوست ندارم با چادر خودم را زندان کنم! حیف من نیست که زیر چادر باشم اصلا وقتی چادری‌ها را می‌بینم حالم به هم می‌خورد و دلم می‌خواهد دختران چادری را خفه کنم. گفتم: به فرض که حق با شما است ولی خود شما هم اگر یک روحانی را با دختران مانتویی ببینی در بازار تعجب نمی‌کنی؟ اصلا برای تو قابل تصور است یک روحانی مسوول دختران بی‌چادری باشد؟ گفت: قبول دارم ولی سخت است چادر پوشیدن! گفتم: حالا شما یکبار امتحان کنید یکبار که ضرر ندارد تا بعد از آنکه می‌خواهید وارد حرم امام رضا بشوید و چادر الزامی است حداقل یاد گرفته باشید که چگونه چادر سر کنید. بالاخره با بی‌میلی تمام چادر بر سر کرد و گروه 7 نفره اراذل اوباش که 4 نفر آن‌ها شاید اولین بارشان بود چادر بر سر می‌کردند مثل بچه‌های خوب و مثبت همراه من به راه افتادند. اگر کسی اولین بار آن‌ها را می‌دید می‌گفت گروه امر به معروف خواهران هستند! اما اصل قضیه از وقتی شروع شد که یک دزد کیف قاپ به کیف‌‌‌ همان دختر مخالف چادرکه می‌خواست دختران چادری را با دست خود خفه کند! حمله کرد. ولی وقتی آن آقا دزده می‌خواست کیف دستی آن خانم را که پر پول بود بدزدد به علت اینکه آن دخترخانم چادر بر سر داشت موفق به گرفتن کیف او که قسمتی از آن زیر چادر بود نشد و قضیه به خوبی تمام شد. همین که این اتفاق به ظاهر ساده افتاد‌‌‌ همان خانم پیش من آمد و گفت: حاج اقا چادر هم عجب چیز خوبی است و من نمی‌دانستم. فکر نمی‌کردم چادر اینقدر به‌دردم بخورد. حاج‌ آقا بخدا هیچ وقت در عمرم به اندازه‌ای امروز که با چادر به بازار آمدم احساس امنیت نکرده بودم. وقتی این حرف‌ها را به من می‌گفت من در رویای خودم غرق شده بودم و پیش خودم می‌گفتم: خدایا‌ای کاش همه بچه مذهبی‌ها که خاک پای همه آن‌ها طوطیای چشم من است می‌دانستند که لذت و اثر امر به معروف و نهی از منکر بدون چوب و چماق چقدر زیاد است و برعکس اثر معکوس تذکر دادن با تندی و خشونت و چوب و چماق چقدر زیاد است. و تعجب و لذت زیارت امام رضا برای من آن زمان زیاد شد که دیدم تا آخر سفر آن خانمی که حاضر نبود به هیچ وجه چادر بپوشد هیچ چیزی حتی خنده دیگران و خانواده مخالف چادر نتوانستند چادر را از سر این دختر خانم که از مدیران محترم ارذل و اوباش دانشگاه بود بردارد!

 

منبع: 598، خبرگزاری دانشجو

  • منصوره صامتی


 

رویداد

یک فعال رسانه ای با انتشار نامه ای مراتب اعتراض شدید خودش را نسبت به بی تفاوتی مسئولین در خصوص اقدام سخیف نیکی کریمی در امارات ابراز کرد.

 

 

 

به گزارش رویداد، یکی از بانوان عرصه رسانه از عملکرد مسئولین فرهنگی و هنری به دلیل عدم جلوگیری و برخورد با پروژه هایی که به نام هنر، امنیت فرهنگی سیاسی کشور را به خطر می اندازد،شکوائیه ای را که در ادامه متن کامل آنرا میخوانید به رشته تحریر درآورد:

جای آن دارد که بمیریم..

مسولین تبریک! زن ایرانی این بار هم در مجامع بین المللی هنری درخشید و دوربین ها او را برای تاریخ ثبت کردند.

بار دیگر زن ایرانی را ستایش کردند در حالی که از ارتفاعی پست بالا می رفت که این بار نه برفراز افتخار نجابت که برای تن فروشی اش، برای وطن فروشی اش، برای عریانیش برای به لجن کشیدن قرن ها تمدن نجابت زن ایرانی برای او هورا کشیدند!!

برایش کف می زدند که این چنین مغرور وبه یاد ماندنی تمام قد زنی که سالهاست بر مسند هنر از بیت المال مسلمین روزی می برد در مقابل پیامبر اسلام(ص)از روی پهلوی شکسته ی حضرت زهرا(س) ردمی شود و بر دهان مبارک زینب (س)می زندآن هم در حالی که نه بر فرش قرمز بلکه برخون هزاران شهید رقص می کند...

هرزه گان عالم ،سرمست در آغوش کشیدن ناموس ایرانیان آب از دهانشان جاری گشته وسناریوی برهنگی دیگری را در سر می پرورانند و به غیر تمان بر نمی خورد.؟!

به خدا سوگند! جای آن دارد که بمیریم که این بارنه به نام رضاخان میر پنج که به نام فرهنگ و تمدن اسلامی ایرانی ناموس ایرانی را در ملا عام برهنه می کنندآن هم نه به تهدید بلکه این خود زن ایرانی است که برای در آغوش کشیدن قاتلین حسین (ع)

نفسهایش به شماره افتاده...

مسولین! جای آن داردکه  بمیریم .این زن که از قضا نامش هم نیکی است سالهاست همه ی خوبیها ونیکی های زن مسلمان ایرانی را به سخره گرفته و شما مغبون چشمهای سبزش تنها نگاه کردید وبرخی هم البته به نشانه پیشرفت زن ایرانی لبخند زدید که شما به سیره سبز علوی خیانت کردید!

ای کاش زمین مارا ببلعد !که زمین هم ما زباله های تاریخ را در خود جای نخواهد داد .به دنبال مقصر نگردید که یار در خانه است مگر ما نبودیم که از این چشم سبزها حمایت کردیم تا جایی که برای پیشبرد اهدافشان بنا شد دیگر فیلمی توقیف نشود!

چه کسانی سبک زندگی این به اصطلاح هنرمندان را بر درو دیوار شهرها ورسانه های جامعه ی اسلامی نقش زدند؟ آن وقت نیروی انتظامی از بد حجابی می گوید؟! که این خود تخفیف بی حجابی است . آقای رادان به سراغ معلول رفته اید که علت همین به اصطلاح هنرمندانند که فرهنگ ما را برهنه ساخته و در دانشگاه سینمای ایران فرهنگ برهنگی را برای سرمایه های معنوی ایران معلمی کنند.مسولین چرابا خودتان تعارف دارید که الناس علی دین ملوکهم .

منتظر چه رسوایی دیگری هستیم ؟! به خدا سوگند پروژه ی برهنگی چشمهای سبز دیگری در راه است .استدعا می کنم بیش از این آبروی زن مسلمان را نبریم . انسان تراز جمهوری اسلامی که بناست فرهنگ و تمدن اسلامی ایرانی را صادر کند این است ؟!این است حاصل تاکیدات رهبری ؟! تنها سلمان رشدی باید اعدام شود ؟تنها فیلم سازیهودی به اسلام اهانت کرده ؟ چرا در سینماهای ایران بردگان شهوت و برهنگی می بالند و ستاره می شوند؟ مار ا چه می شود؟!

اگر هنوز مسولین راه تسامح می روند و تساهل می پراکنند مردان با غیرت ما چرا ساکت نشسته اند ؟ زنان عفیفه ی ماچرا فریاد نمی کنند؟جامعه ی هنری ما چرا دهان بسته و خفته است ؟بسیجیان ولایی چرا کاری نمی کنند ؟ لابد مسولین فرهنگی و هنری نیکی جان را در فرودگاه امام (ره)به انتظار نشسته اند تا در چشمان سبزش چشم بدوزند و آنچنان نرم و آهسته که چینی نازک تنهاییش ترک بر ندارد او را به پوشیدن جوراب دعوت کنند ! و حلقه ی گل بر گردنش بیاویزند که حرمت نان و نمک ایرانی را هم نگاه نداشته چه برسد حرمت مسلمانی را!

رسوایی بس است دیگر! این یک بانوی مسلمان ایرانی ا ست که می پرسد تا به کی باید نظاره گر به لجن کشیدن شرافت هنرمند ایرانی باشیم؟ چند درصد زنان ایرانی مسلمان و غیر مسلمان ما موفقیتشان را دربرهنگی ساق پایشان جستجو می کنند؟ مسولین پاسخ دهند چگونه با این رسوایی برخورد خواهید کرد؟ نمایندگان مجلس پاسخ دهند.مسولین فرهنگی پاسخ دهند.مسولین هنری پاسخ دهند.مسولین سینمایی پاسخ دهند.شورای عالی انقلاب فرهنگی این برهنگی فرهنگی را چگونه پاسخ می دهد؟مسولین نهاد زن و خانواده ی ریاست جمهوری !از شان به تاراج رفته زن مسلمان چگونه دفاع خواهید کرد؟رسانه های متعهد پاسخ دهند.نیروی انتظامی چگونه به استقبال جنبش چشم سبزهای سینمای ایران خواهد رفت؟ قوه ی قضاییه پرونده ی برهنگی را چگونه بررسی خواهد کرد؟

و اینک من بانوی مسلمان ایرانی در محضر خداوند در حالیکه بغض گلویم را می فشارد از مدیران فرهنگی هنری و قضایی در پیشگاه مدیر مهربان عالم امکان حضرت مهدی (ع)عرض شکایت دارم .مولای من! بنا بود این مدیران از مادر بزرگوارتان حضرت زهرا (س) برای زن ایرانی الگو بسازند! بنا بود فرهنگ رسانه ای ما لبیک به هل من ناصر سرور آزادگان حسین (ع )باشد .مولای من شرط بود که ماهم زیبایی را از چشم زینب (س) ببینیم و به اقتدار زن مسلمان ایرانی مفتخر باشیم ولی آقاجان احساس حقارت قلبم را پاره کرده . آقاجان!ببینید چگونه پرده های نجابت زن ایرانی را می درند و مدیران و مسولین به لابی های سیاسی شان می اندیشند! آنهم زمانی که رهبری نجابت به خرج می دهند و صد ها بار به مسولین تذکر داده اند! آقاجان! گفتند جامعه ی مهدوی وبه عشق جامعه ی مهدوی در همه ی انتخابات شرکت کرده ام و دغدغه ی انتخاب اصلح داشته ام.آقاجان !بارها به سینما رفتم تا از صنعت سینمای نظام اسلامی حمایت کنم به تصور سینما و هنر مند متعهد به ارزشهای مهدوی ولی هر بار نا امیدتر برگشتم که جریان غالب سینمای ایران سکولار است و ارزشهای جامعه ی مهدوی را به سخره گرفته . مولای من !من خود خاکستریم ولی می خواستم درسایه ی مدیران مومن به انسان تراز اسلام نزدیک شوم که برخی مدیران مسلمان هستند ولی مدیریت اسلامی نمی دانند! آقاجان! آقاجان !انتقام ماهیت مسخ شده ی زن مسلمان ایرانی را از هر آنکسی که به دست و زبان و قلم حتی به لبخندی و سکوتی جریان بردگی شیطان را در جامعه ی ما رقم زد بستان که امروز زنان دیگر جوامع به ما چشم دوخته اند و کنایه می زنند که ما لا اقل دین نداریم ولی شما که مسلمانید چرا ننگ برهنگی بر پیشانی دارید؟

ای کاش سینمای  ما وفاداری به آرمانها را از هالیوود می آموخت... ای کاش در زمین فرو روم دیگر جای آن دارد که بمیرم...

آقاجان !برای مسلمانی ما دعا کنید که ما شرمسار شهداییم ما شرمسار انسانیتیم ما نمک اهل بیت را خوردیم و نمکدان شکسته ایم برای هدایتمان دعا کنید.

 

منصوره صامتی

 

 

 

  • منصوره صامتی


اریا گانیگ” یکی از موفق ترین هنرپیشه های قرن ۱۸ محسوب می شود. گفته شده است او به دلیل مسمومیت ناشی از موادی که برای جوانی پوستش به کار می برده مرده است.افراد دیگری چون الیزابت اول و وکتی فیشر هنرپیشه معروف هم به دلیل مشابهی مرده اند؛ اما این زن اولین قربانی زیبایی است که در سال ۱۷۶۰ و در سن ۲۷ سالگی درگذشته است.

گفته شده است مواد آرایشی که او به عنوان جوان کننده پوست صورت از آن استفاده می کرده شامل کربنات و هیدروکسید بوده است که در ترکیب با رطوبت پوست نوعی اسید ایجاد نموده و این اسید به مرور زمان باعث نابودی پوست وی و در نهایت باعث مسموم شدن خونش و مرگ او شده است.

 

 

  • منصوره صامتی

زن مسلمان شیعه

منصوره صامتی |

 سلام دشمن !

گرچه بالهایم به جرم شیعه بودن زخمی اند، اگرچه به رسم نامردی بر فهم و اندیشه ام پوز خند زدی  اگرچه چشمانت را بر دنیای آکنده از انسانیتم بسته ای و در قاب تصویرت دنیای مرا کوچک نشان داده ای...

  • منصوره صامتی

خانمی که شما باشی!

منصوره صامتی |
  • منصوره صامتی