منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۴۱ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

» سرویس: رسانه های دیگر - رسانه دیگر کد خبر: 92072918132 دوشنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۲ - ۱۳:۳۵ «یه کاری کنید ارزونی بشه ، کرایه خونه کم بشه ، مواد غذایی ارزون بشه، بازار کار رونق پیدا کنه، دارو و درمان به قیمت خون آدم نباشه، امنیت و رفاه داشته باشیم...»

به گزارش ایسنا، در بخش‌هایی از متنی که بهارنیوز منتشر کرده آمده است: پست زیر مطلب قابل تامل و البته تکان‌دهنده‌ای است که توسط یک دختر جوان ایرانی در فیسبوک دکتر ظریف وزیر خارجه کشورمان منتشر شده است. «وقتتون بخیر امیدوارم حالتون بهتر شده باشه من یه دختر 26 ساله ایرانی ساکن ایرانم (ببخشید که نمیتونم خودم رو کامل معرفی کنم) امیدوارم کامنت منو کامل بخونید. من متاهلم، سه ساله که عقد کردم اما به خاطر مشکلات مالی نمی‌تونیم عروسی کنیم، شوهرم دانشجوی دکتراست و کار پیدا نمی‌کنه ...بی‌پولی و بیکاری دمار از روزگار ما در آورده، پدرم یه بازنشسته ست و از پس خرید جهزیه بر نمیاد. من اخیرا کارشناسی ارشد نوبت روزانه قبول شدم، یکی از دانشگاه‌های عالی تهران، یکی از بهترین رشته‌ها، هفته‌ای 3 روز میام تهران. شاید باورتون نشه اما من از پس کرایه اتوبوسم به تهران بر نمیام ...من نمی‌تونم هفته‌ای 40 هزارتومن برای غذا و کرایه و ... هزینه کنم... شوهرم توان حمایت منو نداره و از پدرم هم نمی‌تونم پول بگیرم، وام دانشجویی هم که به جایی نمی‌رسه و هنوز ندادن ... بارها به انصراف از تحصیل فکر کردم اما بغض گلومو می‌گیره، چون من برای قبولی خیلی زحمت کشیدم... نمیدونم شما بچه دارین یا نه، نمیدونم خودتون و بچه‌هاتون چطور درس خوندین اما همه امکانات خودتونو بذارید کنار و درس خوندن تو بدترین شرایطو تصور کنید. مدام فکر می‌کنم اینایی که میرن دانشگاه بین‌الملل چقدر پول دارن؟؟؟ چطوری من نمی‌تونم هفته‌ای 40 هزارتومن پول بدم برای درس و اونا .... دیگه دارم افسرده می‌شم...

همین برنامه رو برای جهیزیه هم دارم...همیشه عقد کردن برای دخترا یعنی مهمونی، گردش، خوشی، خرج کردن، مسافرت... منم نوعروسم، اما از این زندگی فقط یه چیز بهم رسیده ، اونم حسرته...من نمی‌خوام بهم بگین " متاسفم". من خودمو معرفی نکردم چون ترحم کسی رو نمی‌خوام. من فقط حقمو می‌خوام... من ایرانی‌ام، چرا تو مملکت خودم، جایی که کل طایفه‌ام بخاطرش شهید و جانباز دادن رفاه ندارم؟؟؟ چرا بیکارم؟؟؟ چرا تغذیه خوب ندارم؟؟؟ چرا بی‌پولم؟؟؟ چرا با این معدل و این رزومه باهام مثل یه تفاله برخورد می‌شه؟؟؟ این انرژی هسته‌ای کو؟ کجاست؟ چیش به من رسیده؟ منو تو انرژی اتمی استخدام می‌کنن؟؟؟ یا شوهر استعداد درخشانمو؟؟؟ قبضامون که مدام گرونتر و زیادتر می‌شه، تابستونا که برق مدام قطعه، پس کو تامین انرژی؟؟؟؟ حتی اگه واسه آینده کشورم خوبه چرا ما باید قربانی بشیم ؟؟؟ چرا آبادی‌های نسل بعد رو خاکستر ما باشه؟ مگه ما چه گناهی کردیم؟؟؟چرا مملکت من راحت از دزدی 3 هزار میلیارد تومنی می‌گذره ولی 24 ساعت بنده به دو ریال یارانه‌ی مردم؟؟؟ یارانه‌ای که بودنش برای آدمایی مثل من معنی حفظ آبرو رو داره. تو این وضع گرونی... نمی‌دونید این آخری شده رویای من... من نمی‌دونم مشکل کمر شما چیه ولی درد شما رو خوب می‌فهمم. درد از کمر شروع میشه تا مچ پا میاد... انگار یه رشته داغ تو پای آدمه که کشیده میشه. من نمی‌تونستم برم دکتر اما علائم و دردامو تو اینترنت سرچ کردم و فهمیدم چه بیماری دارم. نه میشه ایستاد، نه میشه نشست، نه میشه خوابید... من اینجا به درد تسلیم میشم ... من می‌میرم از درد اما نمی‌تونم برم دکتر ،نمی‌تونم ام آر آی بگیرم. چون بیمه ندارم، چون پول ندارم، هزینه‌های درمان سرسام‌آوره، سلامتی شده به قیمت خون آدم... خوش بحال شما که برای دردتون طبیب دارید (البته هرچی که دارید حلال و خوشتون. خدا به روزیتون برکت بده. انشاءالله که حالتونم خوب بشه.)، من از ترس اینکه شوهر و پدرم شرمندم نشن به کسی نمیگم چقدر درد می‌کشم...

می‌بینید ... فرق من و شما همینه... زندگی من به یه تاره مو بنده ولی شما مسئولین زندگی آروم و قشنگتونو بی‌استرس ادامه میدین. واسه همینه که شما با خیال راحت خبر از مذاکرات بعدی میدید و من اشک تو چشام حلقه می‌زنه که ای خداااااا پس کی تموم می‌شه؟؟؟ همه اینارو گفتم که بدونید کسایی مثل من هستند که فقط زنده‌اند اما بارها و بارها آرزوی مرگ می‌کنند. کاری کنید که تحریما تموم بشه، یه کاری کنید ارزونی بشه ، کرایه خونه کم بشه ، مواد غذایی ارزون بشه، بازار کار رونق پیدا کنه، دارو و درمان به قیمت خون آدم نباشه، امنیت و رفاه داشته باشیم. کاری کنید که منه بچه درس‌خون، منی که تو زندگیم فقط تلاش کردم، صبر کردم و پامو کج نذاشتم، بخاطر فشار اقتصادی تو این سن و سال این همه مریضی عصبی نداشته باشم و فکرم مدام پی انصراف از تحصیل نباشه، یه کاری کنید جوونا راحت ازدواج کنن اینطوری فسادم کم میشه. فقط یکم سریع تر ... میترسم آخرش به عمر ما قد نده. تو رو خدا... دیگه بسه تحریم...یکی می‌گفت باید قبر دهه شصتیا رو گودتر بکنند چون آرزوهای زیادی دارن که باید با خودشون به گور ببرن...»

به گزارش ایسنا،‌ پارسینه پاسخ ظریف را به این شرح منتشر کرده است: سلام دخترم. می دانم که مسئولیت سنگینی بر دوش من و همکاران من است و گرچه در ایجاد شرایط کنونی نقشی نداشته ایم ولی به هرحال با پذیرش مسئولیت باید در جهت حل آن حرکت کنیم. امیدوارم با تدبیر ریاست محترم جمهوری و با حمایت همه مردم مشکلات انباشته اقتصادی به تدریج رفع شوند و زندگی برای شما و بقیه مردم راحت تر شود. باور کنید که در هر لحظه از کار اداری و مذاکرات، خودم را وام دار و مدیون تک تک شما می دانم و امیدوارم که بتوانم باری از دوش شما بردارم. به یاری خدا و به پشتیبانی شما، این کار را با صبر و با حفظ حقوق کشور انجام خواهیم داد. اما اطمینان داشته باشید که برای مذاکره جدی و رفع فشارها، بهترین روش تلاش برای رسیدن به تفاهم از طریق تعامل سازنده و عزت مند است. اندکی صبر، سحر نزدیک است.

 این پست به پیشنهاد جناب امیر به مخاطبان این رسانه تقدیم می شود انتخاب تیتر منصوره صامتی
  • منصوره صامتی

ورزش کمک می کندتا...

منصوره صامتی |
ورزش کمک می کند تا ... بهتر و راحت تر بخوابیم . فرایند پیری دیرتر سراغ ما بیاید . مفصل ها ، ماهیچه ها و استخوان های سالم تری داشته باشیم . سیستم دفاعی قوی تری داشته باشیم . حافظه برتری داشته باشیم . اعتماد به نفس بالاتری داشته باشیم . انرزی بیشتری داشته باشیم . استرس ، اضطراب ، افسردگی و فشارهای عصبی کمتری داشته باشیم . کمتر بیمار شده و دوره های نقاهت کوتاه تری داشته باشیم . قلب ، عروق و دستگاه عصبی سالم تری داشته باشیم . پوست و چهره شاداب تر و با طراوت تری داشته باشیم . و ورزش کمک می کند تا .. باید ها و نباید های ورزش با اعتدال شروع کنید . قدم به قدم پیش بروید . حجم و میزان فعالیت های ورزشی خود را آرام آرام افزایش دهید . بیش از حد ورزش نکنید . بعد از هر جلسه ورزش بدن نیاز به بازسازی عضلات و استراحت دارد (ریکاوری) . ریکاوری نمودن از طریق تغذیه صحیح و استراحت کافی بعد از هر جلسه به دست می آید . بغیر از تغذیه و خواب ، برای کوفتگی عضلات بعد از ورزش ، می توان از دوش آب گرم و برای گرفتگی و اسپاسم عضلات از کمپرس یخ استفاده نمود . بهترین روش برای اینکه بدانید که بدن ریکاوری نموده است یا نه ، احساسی است که دقیقا قبل از آغاز جلسه بعدی دارید . بدین صورت که اگر بدن سر حال بود و آماده ورزش ، شما به درستی ریکاوری نموده اید در غیر این صورت یا جلسه ورزش را به تعویق انداخته یا اینکه از حجم فعالیت ورزشی خود در آن جلسه بکاهید . یکی از بهترین شیوه های ورزش نمودن ، ایجاد تناوب در جلسات ورزشی است یعنی یک یا چند جلسه سنگین ( به تناسب میزان آمادگی جسمانی بدنتان ) و به دنبال آن یک یا چند جلسه سبک . قبل از شروع هر جلسه ورزش ابتدا خود را گرم نمایید . گرم کردن یا warm up نمودن به ترتیب شامل تنفس عمیق ، درجا زدن ، انجام حرکات چرخشی (چرخش هر مفصل حول محور خود ) ، انجام حرکات نرمشی ، و انجام حرکات کششی می باشد . شکل صحیح تنفس عمیق کشیدن به این صورت است که باید مرحله دم را از راه بینی ، به مدت 5 ثانیه هوا را به درون شش های خود کشیده و به مدت 10 ثانیه نفس را حبس نمایید . بهد در مرحله بازدم هموا را از راه دهان به مدت 15 ثانیه آرام به بیرون دهید . چند مرتبه این عمل را تکرار نمایید . در پایان هر جلسه ورزشی هم بدن خود را ( برای از بین بردن اسیدلاکتیک تشکیل شده در عضلات و ماهیچه ها که از بین بردن آن موجب رفع خستگی می شود ) به درستی سرد نمایید . فعالیت سرد نمودن یا down up به ترتیب شامل (عکس گرم کردن ) ابتدا انجام حرکات کششی ، انچام حرکات نرمشی و ارام آرام دویدن به نحوی که حالت دویدن شما ، با سیری کاهشی به قدم زدن تبدیل شود ، می باشد و در پایان انجام چند تنفس عمیق . در صورت نیاز عضلاتی که بیشتر احساس خستگی می کنید را می توانید ماساز دهید . در هنگام ورزش به دردهای ناگهانی در مفاصل ، ماهیچه ها و رباط ها و تاندون ها بی توجه نباشید و ان ها را جدی بگیرید . برای داشتن انگیزه و متعهد بودن به برنامه ورزشی خود ، از یک همراه خوب استفاده کنید . این همراه می تواند یک دوست خوب باشد و یا یک پخش کننده موزیک های شاد ورزشی . به عنوان یک قاعده کلی ، در حین ورزش با هر بیست دقیقه فعالیت ورزشی ، یک لیوان آب بنوشید (چه تشنه بودید و چه تشنه نبودید ) بعد از اتمام ورزش اولویت اول در تغذیه جایگزین کردن آبی است که در حین ورزش از راه تعریق از دست داده اید . پس نوشیدن مایعات را در درجه اول قرار دهید . با سپری شدن یک ساعت از فعالیت های ورزشی (شدید ) با اولویت دادن به مواد کربوهیدرات دار ، می توانید اولین وعده غذایی خود را نوش جان بفرمایید . سعی کنید از ورزش کردن لذت ببرید و به دید یک تفریح مفرح به آن بنگرید . و .. یکی از بهترین ورزش ها که مناسب همگان بوده و در هر سن و با هر جنسیت و برخوردار از هر سطح از امادگی بدنی ، می توانند آن را به صورت روتین و روزانه انجام دهند و به آنچه از فواید ورزش که گفته شد برسند ، ورزش های ایروبیک یا هوازی است . در این ورزش ها که برای سلامتی دستگاه قلب و عروق و دستگاه تنفسی و کاهش جربی های اضافی و به دست اوردن تناسب اندام مفیدند و توصیه می شوند ؛ در حین ورزش با به دست آوردن میزان ضربان قلب خود از فرمول زیر و رسانیدن ضربان قلب و نگه داشتن آن در این محدوه تعریف شده ، آن نتایج به دست می آید . شما باید در این فرمول اگر زن هستید با کم کردن سن خود از عدد 220 و ضرب نمودن عدد به دست آمده در 65% ضربان قلب خود را در هر دقیقه به دست آورده و در ورزش کردن سعی کنید ضربان قلب خود را به به آن حد رسانیده و آن حالت را به مدت 5 دقیقه استمرار ببخشیده و حفظ نمایید . برای اقایان بعد از کم کردن سن خود از عدد 220 ، عدد به دست آمده را باید در عدد 75% ضرب نماییند . برنامه ورزشی طناب زدن : ( 3 روز در هفته ) هفته اول و دوم : به مدت 15 ثانیه طناب زدن ، 45 ثانیه استراحت . ( 8 بار تکرار ) هفته سوم و چهارم : به مدت 15 ثانیه طناب زدن ، 15 ثانیه استراحت . ( 12 بار تکرار ) هفته پنجم و ششم : 30 ثانیه طناب زدن ، 15 ثانیه استراحت . ( 8 بار تکرار ) هفته هفتم و هشتم : 1 دقیقه طناب زدن ، 30 ثانیه استراحت . ( 7 بار تکرار ) هفته نهم و دهم : 5 دقیقه طناب زدن ، 1 دقیقه استراحت . ( 2 بار تکرار ) هفته یازدهم و دوازدهم : 3 دقیقه طناب زدن ، 1 دقیقه استراحت . ( 5 بار تکرار ) هفته سیزدهم و جهاردهم : 6 دقیقه طناب زدن ، 1 دقیقه استراحت ( 3 بار تکرار ) هفته پانزدهم : 8 دقیقه طناب زدن ، 2 دقیقه استراحت ( 3 بار تکرار ) برنامه ای به همین شکل برای پیاده روی و دویدن وجود دارد که در صورت استقبال از طرف دوستان ، آن را نیز در همین پست خواهم نوشت . ورزشکار باشید ./ گردآوری : سجاد غلامی
  • منصوره صامتی

بعد از مدتها داوطلبانه وارد آشپزخانه شدم تا ظرفها را خشک کنم و گاز را آنقدر بسابم تا برق بیفتد و از لذت یک آشپزخانه ی براق و تمیز که همه چیز سرجایش است تجدید قوا کنم در این اندیشه بودم که :

نمی فهمم و متوجه نمی شوم چرا ایرانی جماعت اصولا با شفاف سازی و صراحت مشکل دارد ، حتی تاریخ هم گواه است که همواره سر ایرانی ها را با پنبه بریده اند چرا؟

نه به خاطر قدرت تاکتیکی بلکه به جهت ضعف تکنیکی ما ایرانیان که از اساس هرکه از در دورویی و تزویر وارد گود شد او را پذیرفته ایم و هر آنکه را که پرده ها را بالا زده و خود واقعی اش را نمایان ساخته شماتت کرده ایم ...

آنقدر می پسندم که باز هم بنویسم و ذهن  انباشته از واژه هایم را بر روی لوح سفید مقابل تخلیه کنم ولی صد حیف و افسوس که در این بامداد چشمانم سو ندارند 

اگر به لطف خداوند در ساعتهای پیش رو جانی بر تن می تپید خواهم نوشت که 

چرا و به چه دلیل شفافیت خواهران اشراقی قابل تقدیر است؟

لطفا شما مخاطب ارجمند در پاسخ به این سوال همراهی بفرمایید (به قدر کافی راهنمایی کرده ام)

  • منصوره صامتی

باهم بیاموزیم

منصوره صامتی |

آیا می دانید بر اساس توصیه ی جراح عروق به ازاء هر یک ساعت پانزده دقیقه باید پیاده روی و تحرک داشت لطفا برای سلامتی خویش مدیریت زمان داشته باشید

در غیر اینصورت اگر ناگهان در سن 40 سالگی دچار عوارض لخته ی خون در پا شدید تعجب نکنید

آیا می دانید اگر کره ی زمین را بر روی نقشه ی مسطح نقش کنیم و قطر نقشه را رسم کنیم ایرا ن دقیقا در نقطه ی تلاقی دو قطر یعنی وسط زمین قرار می گیرد

  • منصوره صامتی

جای شما خالی

منصوره صامتی |
مخاطبان!بزرگواران!آشنایان!دوستان!فامیل های دور ! فامیل های نزدیک ! اونایی که بعدا فامیل  خواهید شد!مهربانان!
سلام
عرض ادب، احترام،ارادت خالصانه و صمیمانه بنده را بپذیرید
پس از ایامی چند در حال حاضر دوره ی نقاهت را سپری می کنم ،
بحمدلله والمنه خواست خداوند بر پیش بینی طبیب سبقت گرفت و تا این لحظه که پای بنده قطع نشده است ! البته توکل و روحیه ی ورزشکاری سرکار خانم بیمار را هم نباید فراموش کرد که با درد فراوان  حرکتهای خاص فیزیوتراپی را به خوبی انجام داده و به رسم خوش خوراکی  به هیچ غذایی ذست رد نزده و در حد ظرفیت از غذاهای اصیل و گوارای اصیل ایرانی  از قبیل کله پاچه ، ژله ی مرغ ، معجون هفت مغز (یک ترکیب معجزه آسا)آبگوشت و... تناول فرموده و  قوای تحلیل رفته را بازیافته  سرحال آمده،اگرچه درد استخوان استمرار دارد.
 این بار هم این درد را به حساب شوخی روزگار می گذارم که شاید بدتر از این انتظارم را می کشید   ولی از آنجا که در منظر دیگران مادر عزیز تر از جان از بنده راضی هستند و دعای خیرشان همواره مرا همراهی می کند خداوند رحم فرموده و مرا با لطافت طبعشان شرمنده ساختند و لخته ی خون و توده ی وسیع و سخت پشت زانو بیش از آن که انتظار می رفت باز شد به حدی که طبیب محترم از تعجب به دنبال توجیه علمی بودند که خیالشان را راحت کردم :جناب طبیب گاهی برخی مسایل توجیه و توضیحی جز خواست خداوند ندارد که ایشان هم به علامت تاکید و تایید سر تکان دادند.
القصه چند روزی از همهمه و مشغله ی روزمرده گی های شهری دور بودم وتصمیم های جدیدی هم برای گذران زندگی گرفتم از...  تا عزیمت به آنسوی مرزها برای ادامه ی تحصیل !البته این آخری را خیلی جدی نگیرید.  این ایام نقاهت عجیب مرا به حاصل روزهای گذشته متوجه ساخته و می پسندم که ثانیه های باقی مانده را نفس بکشم و جانی تازه کنم بی دغدغه ی روزهای نیامده و تلاش بی ثمر برای مقاصد دنیایی صرف که نه آب است و نه نان است و نه نام .خلاصه بناست سری به پرونده ی دو دهه تلاش بزنم و ورق پاره های سنگین و کدر ی را که تنها سنگینی این پرونده را سبب شده اند برای همیشه دور بریزم  و انباری ذهنم را چونان به دست طوفان حوادث بسپارم که مرا با تمام حواشی خویش همچون برف پیرالسال تنها بگذارند...


باز هم خواهم نوشت
ولی در این مجال  خالی از لطف نیست اگر طعم اینترنتی آبگوشت اصیل دور همی یک روز تعطیل را باهم بچشیم یک آبگوشت حرفه ای و گوشت کوبیده ی فوق حرفه ای مملو از گوشت تازه ی گوسفندی که حتی با سرازیر کردن ظرف  جدا نمی شود و فرود نمی آید  و صد  حیف و هزاران افسوس که  به فرمان جناب بهداشت ، مصرف سبزی خوردن و ترشی محلی درمکان مزبور حرام اعلام شده است! ولی جان صفا می گیرد با عطر خوش پیاز اصیل که با مشتی چند از میان دریده شده ونان سنگگ تازه ای که روح را نوازش می کند...!
البته این مهم تنها و تنها در جهت روحیه بخشی به مخاطبان عزیز صورت می گیرد تا طعم روزهای دردناک تعلیق و تردید غیبت مدیر رسانه کمی تا قسمتی به شیرینی  و لبخند بگراید
  • منصوره صامتی

خدایا !بی پناهم

منصوره صامتی |

خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن
ز غم‌های دگر غیر از غم عشقت رها کن
 تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری
 شکسته قلب من جانا به عهد خود وفا کن
 خدایا بی پناهم، ز تو جز تو نخواهم
اگر عشقت گناهست ببین غرق گناهم
دو دست دعا فرا برده‌ام بسوی آسمانها
که تا پر کشم به باغ غمت رها در کهکشانها
 چو نیلوفر عاشقانه چونان می‌پیچم به پای تو
که سر تا پا بشکفد گل ز هر بندم در هوای تو
بدست یاری اگر که نگیری تو دست دلم را دگر که بگیرد ؟!
به آه و زاری اگر نپذیری شکست دلم را دگر که پذیرد ؟!

  • منصوره صامتی

 ساعت حدو 6 بعداز ظهر بود ذهنم خیلی مشغول بود فقط میخواستم زودتر حرکت کنم .استارت زدم ولی ماشین روشن نشده خاموش شد.

ای بابا! حتما باز هم بنزین تموم شده. همین 2 ماهه پیش بود که 35 هزارتومن ناقابل دادم بلکه درجه ی بنزین ماشین درست بشه ولی هنوز خرابه!

ترمز دستی رو خوابوندم تا کمی زاویه ی ماشین نسبت به شیب زمین کم بشه ولی ماشین حرکت نکرد.یادم افتاد برحسب اتفاق 1 بطری 1 لیتری بنزین صندوق عقب بود با ناراحتی پیاده شدم و رفتم که بطری رو داخل باک بریزم...

درست پشت ماشین که رسیدم تا اومدم عکس العملی  نشون بدم ماشین به سمت شیب حرکت کرد...

وحشت زده خواستم برم عقب که ماشین پشت سر ی که تو پارک بود مانع شد ...

خدای من ! الانه که ماشین بیاد و له ام کنه خواستم با دستم جلوی ماشین و بگیرم خدای من چقدر سنگینه شیب زمین هم که به سمت منه... خدای من  منو ببخش بخاطر همه ی لحظاتی که فراموشت کردم 

وقتی فشار و سنگینی ماشین رو روی زانوم  که بین سپر و تیزی آهن پاره های ماشین دیگری مونده بود و هرلحظه این فشار بیشتر می شد  احساس کردم چنان از روی التماس و خواهش جیغ زدم و گریه کردم که تا بحال سابقه نداشت تو اون سکوت و تاریکی خیابون نمی دونم ناگهان این تعداد از کجا به سمت من روانه شدند بنده خدا خانم ها که دل غشه گرفته بودن آقایون هم که هل شده بودن و می گفتن حاج خانم نترس چیزی نیست  چند نفری ماشین و عکس شیب زمین حرکت داندو خانم ها مصدوم حادثه رو بردن یک گوشه

از خجالت حضور دیگران در سکوت اشک می ریختم که آب قند از راه رسید بدنم یخ کرده بودو سنگینی پای صدمه دیده به چند صد کیلو می رسید

بماند که آمبولانس کی آمدو چه زمانی به بیمارستان رسیدیم

عکس گرفته شد، پزشک داخلی توصیه کرد به جهت سایه ای که در عکس مشخصه حتما باید متخصص ارتوپدی نظر بده وسفارش کرد که به هیچ عنوان حرکت نکنم و توده ی سنگین و سوزش پا امانم رو بریده بود

متخصص ارتوپد حضور نداشت صبح به بیمارستان رفتیم که  نظر ارتوپد رو هم جویا بشیم

 برای بار 20 ام بود که ماجرای سپر و آهن و پای له شده رو توضیح می دادم ...خوشحال بودم که استخوان زانو درد کمتری داره و نهایتا چند روزی آتل می بندن و خوب میشه 

زهی خیال باطل !ارتوپد عکس رادیولوژی و  دید وپای صدمه دیده رو معاینه کرد گفت خانم چه کردی این چه پاییه فورا باید بستری بشید این توده سخت وحجم وسیعی از پشت زانو که کبود و خون مرده شده خطرناکه باید جراحی بشه تخلیه بشه...

از دیشب پا تون کرخ نشده؟ سرد نشده ؟ یادم اومد که ای وای خدای من روی ساق  پام گزگز می کنه ...دیدی چی شد حالا مگه من چند سالمه  که باید پام و جراحی کنم؟ این همه کارو کی میخواد انجام بده ؟

گفتم آقای دکتر حالم که خیلی بد نیست آخه

گفت : اومدی پیش یک پزشک باتجربه .چند سال پیش بیماری وضعیتی شبیه شما داشت که بعد از چند روزپاش کرخ شد و لخته ی خون شریان اصلی رو بست و ناگزیر پای بیمار از بالای زانو قطع شد...

قطع شد؟! یعنی چی جناب دکتر برای چی باید پای من قطع بشه آخه!

: به هر حال باید جراح عروق هم نظر بده لخته ی خون در پا خطرناکه

گفتم :میشه  دستور بدیدآزمایش یا کاری که نیازه برای تشخیص اولیه انجام بشه  صورت بگیره شاید چیزی نباشه

نوشت سونوگرافی رنگی از پا به مبلغ 200 هزار تومن نا قابل!

چه میشه کرد باید جلوی قطع پا رو هر جوری شده بگیرم ...

ای بابا خانم عزیز بانوجان یعنی چی که وقت ندارین باید فردا بیام کار من اورژانسیه خودم  با ماشین خودم تصادف کردم ! اگر خون در عروق پام لخته بشه پام قطع میشه متوجه میشید یعنی چی؟

باید صبر کنید،   خانم دکتر باید قبول کنن، امروز سرشون خیلی شلوغه

خانم دکتر که اومد بیرون یک لحظه دیدمش و عجب بد اخلاق وعصبی ! با چه زبونی ازش وقت بگیرم حالا


دورو بر و نگاه کردم  تعداد زیادی خانم باردار در نوبت بودن خدای من مگه نمی گن کسی بچه دار نمیشه حالا چرا این همه زن باردار باید جلوی من نوبت داشته باشن هر ثانیه که بگذره لخته ی خون پام بیشتر میشه ای بابا چرا کسی درک نمی کنه پات قطع بشه یعنی چی...

اصلا  حالا که اینطور شد  و پای من انقدر درد می کنه و دکترم بداخلاق و کم حوصله است و کلی ام هزینه ی دکتر  شده از دیشب تا حالا ...مرگ بر آمریکا  مرگ بر اسراییل که هر چی می کشیم مستقیم و غیر مستقیم به این شیاطین بزرگ بر می گرده!

این ماجرای واقعی ادامه دارد



  • منصوره صامتی
می خواهم در ادامه بحث "رابطه با آمریکا" ، این بار ضمن پاسخگویی به برخی از نظرات مطرح شده از سوی دوستان ؛ با نگاهی به پیشامدهای بوجود آمده در سفر اخیر رئیس جمهور و هیات دولت با نیویورک ، به بحث و گفتگو بپردازم .


 به نظر من دستاورد مهم این سفر ( بگذریم که برخی از رفتارهای نابجا هیات دولت _که رهبری هم صریحا به آن اشاره کردند_ موجب آن شد که از جانب غرب "امتیازات مهمی" تلقی شود ! به نحوی که در تحلیل های رسانه ای شان ، مکررا آنرا تکرار می کردند . از جمله این سخن که "ایران تحت فشار قرار گرفته و در موضع ضعف به مذاکره تن داده است" ) آن بود که باعث شد "هویت اصلی" دشمنان این ملت و در راس آن آمریکا ، بیش از پیش آشکار شود . غربی ها از چند دقیقه مکالمه میان دکتر روحانی و اوباما و ملاقات دکتر ظریف با جان کری ، انبوهی از تحلیل های القائی در زمینه قدرت آمریکا ساختند و در دنیا منتشر کردند . اما این هزینه هنگفت و به تعبیر رهبری نابجا ، لااقل یک عبرت با خود داشت و آن اینکه "دشمن" دشمن است ! چه انتظاری است از او . که در ادامه راجب این دشمنی صحبت خواهم کرد که دوستان [مسامحه گر و خوش باوری ] که ما را متهم به "توهم دشمنی" می کنند ، بیشتر با اصل و کنه موضوع آشنا شوند .
اینکه رئیس جمهور آمریکا طاقت نیاورد و بلافاصله پس از مکالمه تلفنی با رئیس جمهور کشورمان ، در ملاقات با نخست وزیر رزیم صهیونیستی بگوید "درباره ایران ، همه گزینه ها از جمله گزینه نظامی روی میز است" ؛ اگر در تحلیلات شما ، یک دستاورد مهم در حوزه دیپلماسی محسوب می شود ، برای عقلای عالم در حوزه سیاست ، یا دید واقع بینی ، حقیقتا یک "راست آزمایی" محسوب خواهد شد . چرا که ایران سی و اندی سال است که به جهانیان اعلام می دارد که آمریکای جهانخوار غیرقابل اعتماد است ! خود برتر بین و عهد شکن و اسیر و در پنجه سیاست ها و منافع اسرائیل است . خود دکتر ظریف بعد از آن پیشامد در مصاحبه با یکی از شبکه های برون مرزی گفتند "من از اینکه اوباما از ادبیاتی استفاده کرد که توهین به مردم ایران بود ، ناامید شدم" ! این سفر چند روزه با وجود برخی خطاها ، موجب انفجار اطلاعات درباره هویت استکباری رزیم کاخ سفید شد که سران آن از رئیس جمهور تا معاون و مشاور امنیت ملی و وزیر خارجه ، همگی با ادبیاتی مشترک ، اعلام کردند پای منافع رزیم اسرائیل خواهند ایستاد (البته آنها برای ابقای خود در سمت های یاد شده این حرف ها را زده اند ! می بینید نفوذ اسرائیل در تعیین سیاست های کاخ سفید تا به کجاست ؟! ) و حتی اگر رزیم اسرائیل نبود ، آن را ایجاد می کردند !! و اعلام کردند که حق هسته ای ایران را با موضوع غنی سازی به رسمیت نمی شناسند و حاضر نیستند تحریم ها را لغو کنند و به اسرائیل اطمینان دادند که هیچ امتیازی در برابر ایران ، به ایران نخواهند داد ! درواقع در این سفر معلوم شد که حباب مذاکره و سازش و رابطه با آمریکا با همه جلوه ی رسانه ای و تبلیغاتی اش ، پر از هیچ ! است .
 خروجی این سفر بی آنکه قصد نیت خوانی دکتر روحانی و دکتر ظریف را داشته باشیم تلنگری به این حباب بی محتوا و طنز آمیز بود که "کلید گشایش ها نزد آمریکای اهل سازش و اهل مذاکره است" ! و می توان با یک مصافحه و معانقه بر 60 سال تاریخ تلخ ، صلواتی محمدی پسند فرستاد ! یا مثلا آمریکا در به در به دنبال حل مشکلات با ایران است و این طرف ایرانی است که سرسختی می کند ! برادران و خواهر آگاه و هوشیار من ! نرمش بی جا در مقابل جباران نه تنها دل آنان را نرم نمی کند ، بلکه بر گستاخی و چموشی آنان هم می افزاید . امیدواریم که دولت و وزارت خارجه کنونی ، با چشمانی بازتر به عرصه واقعیت های دنیای دیپلماسی در دنیا بنگرد و گام های خود را استوارتر و واقع گرایانه تر بردارد .
خوش بینی مفرط و اعتماد به دشمن ، امتحان خود را پس داده است و چه نتایجی به بار خواهد آورد جز خطر نابودی تمام کاشته هایی که به برکت "مقاومت" برداشته شده است ؟؟ وقتی یک مکالمه تلفنی چند دقیقه ای (سوای از درست یا غلط بودن آن ، سوای از مغرضانه بودن یا غیر مغرضانه بودن آن ) کشوری را مدت ها به صدر اخبار جهان می کشاند و با استقبال غربی ها مواجهه می کند و رزیم مفلوک صهیونیستی را به "پریشان گویی" وامی دارد ؛ آیا نمی توان به این نتیجه رسید که این کشور [ایران] قدرتمند و تاثیرگذار در منطقه و حتی در دنیا ، جایگاه مستقل و ویزه ای در نظام بین الملل کسب نموده است ؟؟ آیا این جایگاه ویزه در همین یکی دوماه اخیر که دولت یازدهم در راس امور قرار گرفته است ، به دست آمده است ؟؟ یا نتیجه سالها مقاومت نظام جمهوری اسلامی در پرتوی رهبری های پیامبرگونه امام عظیم الشان و نیز رهبری های داهیانه مقام معظم رهبری در برابر قدرت های زورگو و متجاوز به رهبری آمریکا بوده و هست که سعی در حفظ نظمی دارد که خود آن را با نام "نظم موجود جهانی" می نامد . نظمی که ایران مدت هاست با رویکرد انقلابی خود ، آن را به چالش کشیده است .
 بگذریم که عده ای در داخل و در دولت های مختلف ، از سر ضعف اراده و ایمان (که امروزه عصر ، عصر ایمان است ) و خودکمتربینی ، مقابله با آن را ناشدنی و عده ای هم آن را اساسا "غیرعلمی" ! و غیرمنطقی می پنداشتند !! نظمی که فقط بر مدار حفظ منافع غرب و در راس آن آمریکا و اسرائیل قرار دارد . سوال اینست که خوشبینی و اعتماد به کشوری که منشا اختلافات با آن ، اساسا ماهوی است (نه سیاسی) و در منطه استراتزیک و مهمی مثل خاورمیانه ، دچار تضاد منافع (بلند مدت و دائمی ) با کشور ایران شده است ؛ اولا از منظر دوستان (و دشمنان ! ) آیا شدنی است ؟؟ و ثانیا نتیجه اعتماد به حریفی با مختصات آمریکا ، چه خواهد بود ؟؟ پاسخ سوال اول مشخص است . وقتی اختلافات ماهیتی ایدئولوزیک به خود دارد و می گیرد ، برای حل آن راهی جز این که یکی از دو طرف دست از آرمان و اهداف خود بردارد ، نمی توان متصور شد . از اینجا می توان نتیجه گرفت ، آمریکا از نزدیک شدن به ایران ، به دنبال حل مقطعی و موردی مسائل نیست . بلکه به دنبال تغییر نظام یا در خوشبینانه ترین حالت به دنبال تغییر رفتار جمهوری اسلامی و عدول از آرمانهای انقلابی خود در صحنه بین الملل است . اما برای یافتن پاسخ به سوال دوم شما را به مطالعه تاریخ دعوت می کنم . همین تاریخ معاصر . که رجوع به تاریخ برای یافتن پاسخ به سوال دوم ، گزینه مناسب تری است . به تاریخ رابطه آمریکا بویزه با کشورهای منطقه (که دارای مشترکات فرهنگی ، اعتقادی ، زئوپولوتیک و جغرافیایی بیشتری با هم هستیم ) نگاه کنید ، که آمریکا چگونه به متحدین کلیدی خود پشت پا زد و اصطلاحا به آنان خیانت کرده است ؟! برای مثال : حمایت آمریکا از صدام ؟؟ حمایت آمریکا از مبارک ؟؟ حمایت آمریکا از بن علی ؟؟ حمایت آمریکا از قذافی ؟؟ و حمایت آمریکا از شاه ؟؟ (برای کسانی که صرفا حس ناسیونالیستی دارند مختصر اشاره ای می کنم ) آری دوستان ، "نیاید از گرگ ، چوپانی" درباره خدمات بی حد و حصر محمد رضا شاه به آمریکا و دوستی عمیق و 25 ساله وی با رهبران این کشور زیاد گفته و شنیده شده است . حداقل آنچه که هیچ اختلافی در آن نیست این است که ، وی کلیدی ترین و مطمئن ترین متحد آمریکا در خاورمیانه بود و از انجام هیچ اقدامی به نفع آمریکا ولو به قیمت از بین رفتن عزت ، شرف ، فرهنگ ، اقتصاد و منافع کشور دریغ نمی کرد (دوستی که منافع ملی ، منافع ملی می گویی با تو می گویم سخن ! ) . "زاندارم منطقه" عنوانی بود که آمریکایی ها به ایران تحت حکومت شاه داده بودند !
اما پس از وقوع انقلاب به رهبری معمار کبیر آن ، و فرار شاه ، آمریکا حتی حاضر نشد که بر سر منافع خود ، با ایران معامله کرده و وی را بیش از چند روز در کشور خود نگه دارد !!!!!! کار به جایی رسید که وی پس از مدتی سرگردانی در برخی کشورها از جمله پاناما (که بنده ابتدا فقط به واسطه حضور شاهنشاهمان در آن کشور ، اسم این کشور به گوشم می رسد ! ) در نهایت وارد مصر شد . مرگ در غربت و تنهایی و ذلت ، سرنوشتی بود که اعتماد شاه به آمریکا برای وی به ارمغان آورد !! فاعتبروا یا الولابضار !! فاعتبروا یا الولابصار !! .. و تاریخ تکرار خواهد شد ، اگر عبرت نگیریم نویسنده مخاطب فعال جناب سجاد غلامی !!
  • منصوره صامتی
ا جناب امیر یکی از مخاطبان این رسانه اینگونه نوشته اند و در  ادامه بخش دوم پاسخ بنده به ایشان آمده است که مطالعه ی آن خالی از لطف نیست



الان که این مطلب رو مینویسم پخش قسمتی دیگر از برنامه خانمی که شما باشید با رویکردی جدید نسبت به زنان جامعه تمام شد و اما... به مدیریت سلیقه ای در سیما اشاره کردید:
 آیا مدیر این رسانه مستقیمآ از طرف رهبر تعیین نمیشود؟
 آیا رهبر نسبت به رسانه و مسائل پیرامون آن به اندازه (شما!) آگاهی ندارد؟
 آیا شما مدیران رسانه را مورد تایید نمیدانید؟
 آیا مدیران رسانه در رشته مدیریت و مسائل پیرامون آن مطالعه و تحصیل نداشتند؟
 آیا شما با رویکرد شاد بودن و شاد زیستن مخالفید؟
 آیا شما با پوشیدن لباس با رنگ شاد در رسانه مخالفید؟
 آیا شما حجاب را فقط در چادر مشکی میبینید؟
 آیا شما تفکیک جنسیتی مجریان رسانه را الزامی و در راستای تعالی میدانید؟ و...
اما در مورد بیت المال: آیا بیت المال فقط در حوزه رسانه است؟
آیا میلیاردها تومانی که در ورزش فوتبال به هدر میرود جزء بیت المال نیست؟
 آیا سه هزار میلیاردی که در دولت قبل چپاول شد جزء بیت المال نیست؟ و...
تازه این مبالغ آنهاییست که از طریق اخبار به گوش ما میرسد و از مابقی جریانات پشت پرده بی خبریم! باز که بدون اطلاع قضاوت کردید! چرا فکر کردید با غرض اینجا آمدم؟
چون پرسیدم چرا بدون حضور طرف مقابل نقد و قضاوت میکنید؟ مگر شما مرا میشناسید؟ هر کس شما را نقد کند غرض دارد؟
 پس چطور خود خانم نامداری و بقیه اشخاص را مورد نقد بی غرض قرار میدهید؟
در جواب آقای علیرضا گفتید برخی بدشون نمیاد موضوع رو شخصی کنند و دو همکار و (رقیب!) رو مقابل هم قرار دهند: منظورتون از برخی من بودم؟ جالبه، خودتون از کلمه رقیب استفاده کردید! شما خودتون رو رقیب خانم نامداری میدونید؟
یعنی خانم نامداری جایگاه شما در رسانه رو به خطر انداختند؟ شما گفتید اول تفکر داشتید بعد شروع به نقد کردید، یعنی اگر الان خانم نامداری از شما بابت این نقد توضیح بخواد شما پاسخ منطقی و قانع کننده خواهید داشت؟ امیدوارم که این نظره بدون غرض کامل نمایش داده بشه! خدایا مرا آن ده که آن به


پاسخ :



اشاره شد که پخش قسمتی از خانمی که شما باشی با رویکردی جدید،
خوشحالم و خرسند که تلخی قلمم ونکته ی صحیح مورد اشاره ام سبب شد که در رویکردی متفاوت به زنان نگاه شود چرا که در سری گذشته ی این برنامه به تمامی تبلیغ و ترویج زنان ...و سبک زندگی هالیوودی بود که سنخیتی با هیچ یک از ارزشهای شناخته شده و هنجارهای جامعه ی ایران نداشت و این نبود جز برای مخاطب بیشتر و بیشتر دیده شدن .نگویید که اگر صبر می کردید در سری دوم به آن میرسیدند که لطیفه است !چرا که از بدیهیات است که باید از ارزشها به سوی حواشی رفت ولی برنامه ی خاانمی که شما باشی از آنجا  که سازندگان آن فانتزی می اندیشند به سراغ زندگی و زنان فانتزی رفتند حال آنکه مشکلات فرهنگی خانواده های ایرانی هیمن زندگی های فانتزی است .
رسمی غلط و ناپسند که چند سالی است در رسانه رایج شده مخاطب بیشتر حالا به چه قیمتی مهم نیست مهم این است که کدام شبکه و برنامه بتواند مخاطب بیشتری را جذب کند! پس مفتخرم که بنده سهمی در ممانعت از این رویه ی غلط داشتم که سبب شد به سراغ مادران شهدا و زنان کارآفرین بروند که البته بخشی از آن به انگیزه ی آبروی رفته را به جوی بازگرداندن است که بماند
 اشاره شد که مدیران رسانه را رهبری معظم انتخاب می کنند
 بدانید و آگاه باشید که خود ایشان هم به صدا و سیما انتقادات شدیدی دارند و حتی در یک سخنرانی عمومی در حضور دانشجویان خواستند که با انتقاد و پیشنهاد صحیح به نهادینه شدن ارزشها در رسانه کمک شود حال بماند که ابقای جناب رییس سازمان تحت چه شرایطی و با چه شرط و شروطهایی صورت گرفت!
 درخصوص  مدیران دیگر رسانه هم وضعیت همین است در حکومت اسلامی مسئولیت پذیرفتن سخت است دشوار است آزمون است بلای دنیا و آخرت است حتما می دانید که به همین سبب حضرت امیر می فرمایند اگر مردم می دانستند که پذیرفتن مسئولیت در حکومت اسلامی چه خطرناک است هر آیینه از آن فرار می کردند
اگر تحصیلات بدوی منظور است که باید بعرض برسانم اکثر مدیران علوم سیاسی می دانند و از رسانه و ارتباطات و فرهنگ و... در ابتدای امر بی اطلاع بوده اند که البته با آزمون و خطا های فراوان اکنون برخی احتمالا کارشناس هستند البته برخی از مدیران رسانه هم به تمام معنی رسانه ،هنر و فرهنگ ارزشی را می شناسند که قابل تقدیرند.
بنده بسیار هم اهل مطایبه و ورزش هستم به همین جهت هم یقین دارم شبکه ی آزمایشی نسیم اگر درست اداره شود و هدف گذاری مناسبی برای صورت گیرد ظرفیت بسیار بالایی در همراهی مخاطب مردمی دارد البته به شرط آن که ارزشها را قربانی نکند. 
از قضا بنده با دوستان مختلف چادری و غیر چادری در ارتباطم و اساسا افراد را به ظاهر محک نمی زنم ولی بر اساس تجربه و از آنجا که در انتخاب پوشش آزادی کامل داشته ام چادر را یکی از راحت ترین و زیباترین ،تاکید می کنم زیباترین پوشش دیده ام که در آن آرامش بیشتری احساس کرده ام .
در خصوص تفکیک جنسیتی :بهتر است بدانید که بعد از برنامه ای که احسان علیخانی و آزاده نامداری در ویژه برنامه ای خاص داشتند و رفتار خاصی از هر دو سر زد وانتقادات شدیدی هم صورت گرفت ناگهان جناب دارابی چنین بخشنامه ای را لازم الاجرا کردند که سبب تعجب فراوان بود.به عقیده ی بنده از آنجا که در جامعه ی واقعی زن و مرد در کنار هم باید به وظایف خویش عمل کنند و رسانه هم نقش آموزشی دارد بد نیست به فراخور ضرورت و رعایت چارچوب ها این برنامه با اجرای زن و مرد باشد چرا که در شبکه های ماهواره ای که اختلاط تبلیغ می شود در اکثرفیلم های ایرانی هم که اختلاط ترویج می شود وقتی هم می گوییم چرا می گویند اینها هنرپیشه اند ! پس بهتر است مجری های زن و مرد به عنوان افراد حقیقی رفتار صحیح دو نامحرم را آموزش دهند،پس در حالت کلی مشکلی وجود ندارد که البته در این مورد با جناب قرائتی هم گفتگو کردم که اگر فرصتی بود آن خاطره را ذکر خواهم کرد
در خصوص بیت المال : بلاخره شما متوجه شدید که این اختلاس ها چرا و چگونه صورت گرفت چگونه راه بر مافیای اقتصادی بسته شد ؟ و بسیاری سوالات دیگر نه نمی دانید چرا؟
 چون کارکرد رسانه رقابت با رسانه های ماهواره ایست یعنی آنقدر نمی خواستند که شبیه آنها باشند ولی چون تنها هدفشان رقابت با آنها بود حال به اوضاع برنامه ها نگاه کنید که بسیاری از آنها کپی برداری صرف از رسانه های ماهواره ای هستندجالب است یکی از ارکان انقلاب اسلامی نه شرغی نه غربی است ولی رسانه ی ایران کاملا دست به دامان شرق و غرب است .کار به جایی رسیده که دختر نوجوان خانواده را مجبور کرده برایش لباس سوسانو را بخرند!
رسانه باید پل مسئولین و مردم باشد اگر بهانه است که مسئولین نمی آیند و پاسخ نمی دهند باید آنقدر درد مردم منعکس شود تا مسئول از ترس و دلهره ی انجام مسئولیت خواب به چشم نداشته باشد ولی چه بگویم ازوقتی که مسئولی میاید و برنامه ای را می خرد که خودش را تبلیغ کند که این رانت محض است ! وقتی سانه ی ملی می شود سکوی پرتاب آقازاده ها به پستهای بالا و مردم را هم سرگرم می کنند به لبخند های پوشالی من باید چه بگویم .
در برنامه ای اقتصادی مجری برنامه ی زنده بودم سوالی به نظرسنجی گذاشته شده بود نتیجه ای مخالف خواست آقایان حاصل شد در مقابل چشم ما شاهدان اصلی نتیجه نظر سنجی و نظر مردم تغیییر کرد تا رضایت فلان آقا جلب شود!!!!! شما به این می گویید رسانه ی مردمی ، به این مدیران می گویید امانتدار وقتی کارد به استخوانم می رسد می گویم
البته به آن جهت که خداوند بر من منت گذاشته و به هیچ فرد و جناح خاصی وابسته نیستم و بحمدلله از بیت المال هم طلبکار هستم که بدهکار نیستم راحت آنچه حق است و سبب ممانعت از رویه ای غلط را بی تعارف می گویم .همانطور که علما می فرمایند زمان زمان خرج آبروست خدا را چه دیدی شاید یک نفر بیدار شد همان یک نفر برای بنده کافیست برای منی که حتی نفسی ذیگر هم به حیاتم اطمینان ندارم.
من آزاده ی نامداری را نقد نکردم که این بسیار کم است بنده جریان حمایت کننده از این روش و منش را منتقد بوده و هستم نامداری نباشد با دیگران همین کار را ادامه می دهند برنامه ی خانمی که شما باشی را که تماما پر بود از اراجیف را نقد کرده ام تصور می کنید اگر آن نقد و نقدهای دیگر دوستان نبود این برنامه بهبود می یافت؟ نه هرگز مثل برنامه ی خاص جمع ما به بهانه ی مخاطب دارد ادامه می یافت هنوز هم می گویم غرض دارید البته خدا کند که مرض نداشته باشید(0جهت مزاح)!
پاسخ را یکبار دیگر مطالعه کنید گفته ام برخی رقیب و همکار می دانند یعنی از زبان برخی که فاعل جمله است بیان شده نه از بیان بنده .اگر به هر عنوان بنده و خانم نامداری را باهم مقایسه کنند این کم لطفی به بنده است که نه سن و تجربه ی ما قابل مقایسه است و نه رفتار و اندیشه مان بنابر این ما به صورت کاملا اتفاقی زمانی همکار بوده ایم و اساسا احساس رقابتی وجود ندارد.ایشان هم جای بنده را تنگ نکرده چرا که نوع اجرا و برنامه های ما نیز کاملا متفاوت است . این نظر بدون غرض از نظر شما کامل نمایش داده میشود سوالات مفیدی پرسیدید که کمکی به پاسخ شفاف است و برای مخاطبان دیگر سود مند
  • منصوره صامتی

لطفا نظر بده

منصوره صامتی |


نظر شما راجع به این جمله  چیست؟

 

 

سکوت یعنی امنیت و امنیت یعنی زندگی

  • منصوره صامتی