منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات
می خواهم در ادامه بحث "رابطه با آمریکا" ، این بار ضمن پاسخگویی به برخی از نظرات مطرح شده از سوی دوستان ؛ با نگاهی به پیشامدهای بوجود آمده در سفر اخیر رئیس جمهور و هیات دولت با نیویورک ، به بحث و گفتگو بپردازم .


 به نظر من دستاورد مهم این سفر ( بگذریم که برخی از رفتارهای نابجا هیات دولت _که رهبری هم صریحا به آن اشاره کردند_ موجب آن شد که از جانب غرب "امتیازات مهمی" تلقی شود ! به نحوی که در تحلیل های رسانه ای شان ، مکررا آنرا تکرار می کردند . از جمله این سخن که "ایران تحت فشار قرار گرفته و در موضع ضعف به مذاکره تن داده است" ) آن بود که باعث شد "هویت اصلی" دشمنان این ملت و در راس آن آمریکا ، بیش از پیش آشکار شود . غربی ها از چند دقیقه مکالمه میان دکتر روحانی و اوباما و ملاقات دکتر ظریف با جان کری ، انبوهی از تحلیل های القائی در زمینه قدرت آمریکا ساختند و در دنیا منتشر کردند . اما این هزینه هنگفت و به تعبیر رهبری نابجا ، لااقل یک عبرت با خود داشت و آن اینکه "دشمن" دشمن است ! چه انتظاری است از او . که در ادامه راجب این دشمنی صحبت خواهم کرد که دوستان [مسامحه گر و خوش باوری ] که ما را متهم به "توهم دشمنی" می کنند ، بیشتر با اصل و کنه موضوع آشنا شوند .
اینکه رئیس جمهور آمریکا طاقت نیاورد و بلافاصله پس از مکالمه تلفنی با رئیس جمهور کشورمان ، در ملاقات با نخست وزیر رزیم صهیونیستی بگوید "درباره ایران ، همه گزینه ها از جمله گزینه نظامی روی میز است" ؛ اگر در تحلیلات شما ، یک دستاورد مهم در حوزه دیپلماسی محسوب می شود ، برای عقلای عالم در حوزه سیاست ، یا دید واقع بینی ، حقیقتا یک "راست آزمایی" محسوب خواهد شد . چرا که ایران سی و اندی سال است که به جهانیان اعلام می دارد که آمریکای جهانخوار غیرقابل اعتماد است ! خود برتر بین و عهد شکن و اسیر و در پنجه سیاست ها و منافع اسرائیل است . خود دکتر ظریف بعد از آن پیشامد در مصاحبه با یکی از شبکه های برون مرزی گفتند "من از اینکه اوباما از ادبیاتی استفاده کرد که توهین به مردم ایران بود ، ناامید شدم" ! این سفر چند روزه با وجود برخی خطاها ، موجب انفجار اطلاعات درباره هویت استکباری رزیم کاخ سفید شد که سران آن از رئیس جمهور تا معاون و مشاور امنیت ملی و وزیر خارجه ، همگی با ادبیاتی مشترک ، اعلام کردند پای منافع رزیم اسرائیل خواهند ایستاد (البته آنها برای ابقای خود در سمت های یاد شده این حرف ها را زده اند ! می بینید نفوذ اسرائیل در تعیین سیاست های کاخ سفید تا به کجاست ؟! ) و حتی اگر رزیم اسرائیل نبود ، آن را ایجاد می کردند !! و اعلام کردند که حق هسته ای ایران را با موضوع غنی سازی به رسمیت نمی شناسند و حاضر نیستند تحریم ها را لغو کنند و به اسرائیل اطمینان دادند که هیچ امتیازی در برابر ایران ، به ایران نخواهند داد ! درواقع در این سفر معلوم شد که حباب مذاکره و سازش و رابطه با آمریکا با همه جلوه ی رسانه ای و تبلیغاتی اش ، پر از هیچ ! است .
 خروجی این سفر بی آنکه قصد نیت خوانی دکتر روحانی و دکتر ظریف را داشته باشیم تلنگری به این حباب بی محتوا و طنز آمیز بود که "کلید گشایش ها نزد آمریکای اهل سازش و اهل مذاکره است" ! و می توان با یک مصافحه و معانقه بر 60 سال تاریخ تلخ ، صلواتی محمدی پسند فرستاد ! یا مثلا آمریکا در به در به دنبال حل مشکلات با ایران است و این طرف ایرانی است که سرسختی می کند ! برادران و خواهر آگاه و هوشیار من ! نرمش بی جا در مقابل جباران نه تنها دل آنان را نرم نمی کند ، بلکه بر گستاخی و چموشی آنان هم می افزاید . امیدواریم که دولت و وزارت خارجه کنونی ، با چشمانی بازتر به عرصه واقعیت های دنیای دیپلماسی در دنیا بنگرد و گام های خود را استوارتر و واقع گرایانه تر بردارد .
خوش بینی مفرط و اعتماد به دشمن ، امتحان خود را پس داده است و چه نتایجی به بار خواهد آورد جز خطر نابودی تمام کاشته هایی که به برکت "مقاومت" برداشته شده است ؟؟ وقتی یک مکالمه تلفنی چند دقیقه ای (سوای از درست یا غلط بودن آن ، سوای از مغرضانه بودن یا غیر مغرضانه بودن آن ) کشوری را مدت ها به صدر اخبار جهان می کشاند و با استقبال غربی ها مواجهه می کند و رزیم مفلوک صهیونیستی را به "پریشان گویی" وامی دارد ؛ آیا نمی توان به این نتیجه رسید که این کشور [ایران] قدرتمند و تاثیرگذار در منطقه و حتی در دنیا ، جایگاه مستقل و ویزه ای در نظام بین الملل کسب نموده است ؟؟ آیا این جایگاه ویزه در همین یکی دوماه اخیر که دولت یازدهم در راس امور قرار گرفته است ، به دست آمده است ؟؟ یا نتیجه سالها مقاومت نظام جمهوری اسلامی در پرتوی رهبری های پیامبرگونه امام عظیم الشان و نیز رهبری های داهیانه مقام معظم رهبری در برابر قدرت های زورگو و متجاوز به رهبری آمریکا بوده و هست که سعی در حفظ نظمی دارد که خود آن را با نام "نظم موجود جهانی" می نامد . نظمی که ایران مدت هاست با رویکرد انقلابی خود ، آن را به چالش کشیده است .
 بگذریم که عده ای در داخل و در دولت های مختلف ، از سر ضعف اراده و ایمان (که امروزه عصر ، عصر ایمان است ) و خودکمتربینی ، مقابله با آن را ناشدنی و عده ای هم آن را اساسا "غیرعلمی" ! و غیرمنطقی می پنداشتند !! نظمی که فقط بر مدار حفظ منافع غرب و در راس آن آمریکا و اسرائیل قرار دارد . سوال اینست که خوشبینی و اعتماد به کشوری که منشا اختلافات با آن ، اساسا ماهوی است (نه سیاسی) و در منطه استراتزیک و مهمی مثل خاورمیانه ، دچار تضاد منافع (بلند مدت و دائمی ) با کشور ایران شده است ؛ اولا از منظر دوستان (و دشمنان ! ) آیا شدنی است ؟؟ و ثانیا نتیجه اعتماد به حریفی با مختصات آمریکا ، چه خواهد بود ؟؟ پاسخ سوال اول مشخص است . وقتی اختلافات ماهیتی ایدئولوزیک به خود دارد و می گیرد ، برای حل آن راهی جز این که یکی از دو طرف دست از آرمان و اهداف خود بردارد ، نمی توان متصور شد . از اینجا می توان نتیجه گرفت ، آمریکا از نزدیک شدن به ایران ، به دنبال حل مقطعی و موردی مسائل نیست . بلکه به دنبال تغییر نظام یا در خوشبینانه ترین حالت به دنبال تغییر رفتار جمهوری اسلامی و عدول از آرمانهای انقلابی خود در صحنه بین الملل است . اما برای یافتن پاسخ به سوال دوم شما را به مطالعه تاریخ دعوت می کنم . همین تاریخ معاصر . که رجوع به تاریخ برای یافتن پاسخ به سوال دوم ، گزینه مناسب تری است . به تاریخ رابطه آمریکا بویزه با کشورهای منطقه (که دارای مشترکات فرهنگی ، اعتقادی ، زئوپولوتیک و جغرافیایی بیشتری با هم هستیم ) نگاه کنید ، که آمریکا چگونه به متحدین کلیدی خود پشت پا زد و اصطلاحا به آنان خیانت کرده است ؟! برای مثال : حمایت آمریکا از صدام ؟؟ حمایت آمریکا از مبارک ؟؟ حمایت آمریکا از بن علی ؟؟ حمایت آمریکا از قذافی ؟؟ و حمایت آمریکا از شاه ؟؟ (برای کسانی که صرفا حس ناسیونالیستی دارند مختصر اشاره ای می کنم ) آری دوستان ، "نیاید از گرگ ، چوپانی" درباره خدمات بی حد و حصر محمد رضا شاه به آمریکا و دوستی عمیق و 25 ساله وی با رهبران این کشور زیاد گفته و شنیده شده است . حداقل آنچه که هیچ اختلافی در آن نیست این است که ، وی کلیدی ترین و مطمئن ترین متحد آمریکا در خاورمیانه بود و از انجام هیچ اقدامی به نفع آمریکا ولو به قیمت از بین رفتن عزت ، شرف ، فرهنگ ، اقتصاد و منافع کشور دریغ نمی کرد (دوستی که منافع ملی ، منافع ملی می گویی با تو می گویم سخن ! ) . "زاندارم منطقه" عنوانی بود که آمریکایی ها به ایران تحت حکومت شاه داده بودند !
اما پس از وقوع انقلاب به رهبری معمار کبیر آن ، و فرار شاه ، آمریکا حتی حاضر نشد که بر سر منافع خود ، با ایران معامله کرده و وی را بیش از چند روز در کشور خود نگه دارد !!!!!! کار به جایی رسید که وی پس از مدتی سرگردانی در برخی کشورها از جمله پاناما (که بنده ابتدا فقط به واسطه حضور شاهنشاهمان در آن کشور ، اسم این کشور به گوشم می رسد ! ) در نهایت وارد مصر شد . مرگ در غربت و تنهایی و ذلت ، سرنوشتی بود که اعتماد شاه به آمریکا برای وی به ارمغان آورد !! فاعتبروا یا الولابضار !! فاعتبروا یا الولابصار !! .. و تاریخ تکرار خواهد شد ، اگر عبرت نگیریم نویسنده مخاطب فعال جناب سجاد غلامی !!
  • منصوره صامتی

نظرات  (۱۲)

  • سجاد غلامی
  •  با سلام مجدد . 

    رفته رفته ، به صدمین روز از حیات دولت یازدهم ( دولت تدبیر و امید ) نزدیک می شویم . 
    هرچند که تنها سپری شدن "صد روز" از حیات یک دولت برای به قضاوت نشستن در مورد عملکرد آن دولت ، بسیار زود و تاحدودی غیرمنصفانه می نمایاند ؛ اما در این مدت و با انتقال آرام مسولیت ها از دولت قبلی به دولت جدید و با مستقر شدن دولت و ارکان آن و به دست گرفتن امور ، رفته رفته کارشناسان و دست اندرکاران به نقد و بررسی عملکرد دولت و میزان تحقق وعده های آن در "برنامه های صد روز اول دولت" به بحث و گفتگو می نشینند . 

    بهانه ای است که در این مجال به بحث و گفتگو در مورد واژه "اعتدال" و جایگاه آن در برنامه ها و رویکردهای حال و آتی دولت بپردازیم . در دولتی که شخص ریاست محترم جمهور در راس آن ، در همان ابتدا ، خود را نه یک "اصولگرا"  معرفی کرده بود  و نه برخلاف اذهان یک "اصلاح طلب" . بلکه خود را فردی "اعتدال گرا" نامیده بود و با این عنوان قبول مسولیت نموده بود . 

    البته 3اعتدال گرایی که نه ناظر به جریانات سیاسی خاصی است و نه در ارتباط و پیوند با احزاب و تشکل های سیاسی ! بلکه با یک نگاه گذرا به دسته بندی های سیاسی و وقایع چند سال اخیر در حوزه سیاست داخلی ؛ آن را می توان واکنشی از سوی یک جریان سیاسی خاص و شناخته شده به برخی از عملکردهای دولت پیشین ، قلمداد نمود ! 

    اما براستی  "اعتدال" چیست و مصادیق آن کدام است ؟ 

    پاسخ به این سوال رو ، ضمن درخواست راهنمایی از دوستان و استفاده هرچه بیشتر از نقطه نظرات آنان ، به روزها و شب های بعد موکول می کنیم . 

    با سپاس .


  • سجاد غلامی
  • روحانی جایزه صلح نوبل گرفت !

    ما برخی مواقع دسترسی پیدا می کنیم به ماشین زمانی که اخیرا از یکی از دوستان چینی مان خریده ایم . منتها به دلیل آنکه این دستگاه چینی است ، چندان نمی شود به دستاوردهایش اطمینان داشت .
    در همین راستا سری به سالهای آتی زدیم و متوجه شدیم که روحانی هرجند امسال جایزه صلح نوبل نگرفت ، اما چند سال بعد این اتفاق می افتد و تیتر های زیر هم منتشر خواهد شد !

    روزنامه کیهان : "جایزه صهیونیستی صلح نوبل در دستان روحانی" آیا واقعا این جایزه این همه خوشحالی دارد ؟!

    شمقدری : تعریف از خود نباشه ، اما باز  هم این لابی ما بود که جواب داد !
    احمدی نزاد : اسامی اونایی که پشت پرده این جایزه بودن ،  توی جیب منه !
    ظریف در فیس بوک : این صلح نوبل چندتا لایک داره ؟!

    عصر ایران : روحانی جایزه صلح نوبل گرفت .

    ایران : ناگفته های صلح نوبل !

    جهان نیوز : آقای روحانی ! .. معنای اعتدال همین بود ؟! .. جایزه صلح نوبل ؟! .. چرا کلیدهایت را برای این موارد شخصی هدر می دهی ؟!

    رجانیوز : دولت می گوید کسری بودجه دارد و توانایی پرداخت یارانه به همگان را ندارد . اما رئیس جمهور برای دریافت یک چایزه بی اهمیت این همه پول هواپیما داده و به خارج می رود . واقعا که !

    جواد لاریجانی : برنده شدن روحانی در صلح نوبل توطئه صهیونیست ها بود ! روحانی بعد از دریافت جایزه باید آن را در حلق داور جشنواره فرو می کرد تا دیگر آنها هوس برنده کردن یک ایرانی را نکنند !

    فردانیوز : یک جایزه این همه پز دادن ندارد ؛ قالیباف یک عالمه از این جوایز دارد اما رو نمی کند !

    غرضی : یک سوال دارم . آیا .. ، آیا این جایزه ، موجود زنده است ؟!

    صفارهرندی : جایزه صلح نوبل مسئله جامعه نیست ! .. مسئله های جامعه را من تشخیص می دهم ولاغیر !

    وزیر اقتصاد : آقای روحانی ! پول نداریم یارانه بدهیم . اگر می شه جایزتون رو بدید تبدیل به ریالش کنیم ، بدیم مردم ! ...

    نوشته : الف راستگو . روزنامه امید جوان ، شماره 824

     


  • سجاد غلامی
  • دلم خیلی گرفته ..
    فیلم "محمد رسول الله" مرحوم مصطفی عقاد را همه ما دیده ایم . به نظر من یکی ازبرجستگی های این اثر فاخر هنری ، دیالوگ هایی بود که بین اشخاص در قیلم رد و بدل می شد .
    (بگذریم که در این فیلم تحت تاثیر سنی بودن کارگردان و فیلم نامه نویس و سایر عوامل ، چهره ای معقول و موجه از ابوسفیان ترسیم کرده بودند ) نمی دانم یادتان هست در اواخر فیلم  وقتی مکه به دست "محمد" (ص) فتح شد و حضرت محمد (ص) فرمان عقو عمومی صادر نمود ، ابوسفیان در یک سکانس و ذر فضایی کلوزآپ چه گفت ؟
    « محمد ، از راه دلها وارد شد . نه از راه دروازه شهر ! و این پیروزی او ماندگار است » 

    پاسخ:
    « محمد ، از راه دلها وارد شد . نه از راه دروازه شهر ! و این پیروزی او ماندگار است »


    در پی پیروزیهای ماندگار باشیم
  • سجاد غلامی
  • حرف خوبی زدند جناب نریمان که ما باید اهل جذب باشیم. یا بقول و فرمایش رهبری «جذب حداکثری و دفع خداقلی » . من سرباز خوبی برای ولایت نخواهم بود اگر از این فرمان سرپیچی کنم . جدال احسن هم که در قرآن امده یعنی همین . "تا می توانی دلی به دست آور ، دل شکستن هنر نمی باشد"
    باید از راه دلها وارد شد ! ...

    پاسخ:
    باید هر روز نو شد تازه شد به سمت نور که بایستم قد خواهم کشید ... منبع نور کجاست تا مرا با خود به اوج ببرد؟
  • سجاد غلامی
  • از همه کسانی که احساس می کنم موجب رنجیده شدن خاطر آنان شده ام بویزه جناب اقای نریمان ، پوزش طلبیده و امیدوارم عذر تقصیر این کمترین را ، به لطف و بزرگواری شان پذیرا باشند .
    پاسخ:
    بحث و گفتگو از بدیهیات زندگی آدمی است چرا به جهت عنوان کردن نظرتون باید عذر خواهی کنید؟! منظور شما مفهوم نیست!
  • سجاد غلامی
  • سلام .

    قیل از هرچیز در جهت تلطیف نمودن فضای بحث ، اجازه می خواهم یک شوخی با جناب نریمان بکنم .
    فرمود : « یا ایها الذین امنوا لا تتبعوا خطوات الشیطان ، انه لکم عدو مبین »
    « ای کسانی که ایمان آورده اید ، از گام های شیطان پیروی نکنید ، چرا که او دشمنی است آشکار برای شما »
    حالا ترس ما همین است که پیروی از استراتزی گام به گام شیطان ، این بار در سیاست خارجه ما ، مصداق پیدا کند !
    در سیر تحولاتی تغییر دیدگاه سیاستمداران نسبت به آمریکا ابتدا از "شیطان بزرگ" به شیطان کوچک ، از شیطان کوچک به شیطونک ، بعد شیطون بلا ، .. بعد جگر طلا .. بعد چشم عسلی .. !!

    جناب نریمان ، امیدوارم که هرکجا که هستید حالتان خوب باشد . دوست عزیز ، احساس می کنم اندکی دچار سوءتفاهم شده اید . تنها آنچه ، تاکید می کنم ، تنها آنچه موجب ناراحتی بنده شد ، انتساب تهمتی
    بی پایه و اساس ، از جانب شما به رهبری بود .
    نه مطرح کردن عقاید شخصی تان (که عقاید شخصی شما در جای خود بسیار هم محترم است) . قطعا شما می دانید که انتشار یک نسبت ناروا بدون دلیل و مدرک و یا اثبات ، از مصادیق نشر اکاذیب است . نه دیگر عقیده ای شخصی ، که با اسم دفاع از آزادی بیان ، از برخورد قانونی آنرا مصون بدانیم  .
    حرف شما در رابطه با رهبری ، شاید حرف درستی هم باشد ! بالاخره عقل هم اقتضا می کند فردی (رهبری) با برخورداری از چنین جایگاه حساس و مهمی در راس یک نظام ، از متخصص ترین و مجرب ترین پزشکان در جهت حفظ سلامتی ، بهره مند باشد . اما جملات سابق و لاحق و سبک و سیاق فرمایشات شما در آن بیان ، هر شنونده ای را به القای مفهوم برخورداری از زندگی اشرافی و تجملاتی از جانب رهبری ، از طرف گوینده آن سخن  ، رهنمون می سازد .
    البته رسوخ این نوع رفتار (انتساب نسبت های ناروا و بی اساس به افراد) در جامعه ، معلول کم کاری مسئولان فرهنگی است .
    این پدیده نامبارک که افراد بدون دلیل و مدرک و اثبات ، نسبتی ناروا بدون توجه به جایگاه اشخاص ، به دیگران وارد کند و در جامعه نشر دهد ؛ چه در سطح مدیران و مسئولان و چه در میان مردم  و نسبت به هم یا نسبت به مسئولان ، متاسفانه وجود دارد .
    از باب مثال در مورد رواج این پدیده نامیمون در جامعه و در بین سطح مدیران و مسئولان ، می توان به سلوک سیاسی برخی از دولتمردان دولت پیشین اشاره کرد که این رفتار از جانب آنان ، اعتراض رهبری را هم ، درجای خود برانگیخت .
     و این  بود آنچه که موجب ناراحتی بنده شد که شما از آن تعبیر به "شدت خشم"  و "دلی پر از کینه" و "آکنده از نفرت"  نمودید !!  و  در نوشته خود این عبارات را هم ، مکررا تکرار می کردید  . که اصلا چنین چیزی نبود .

    مطلب دیگر اینکه ما به دنبال "قدسی" نمودن اشخاص نیستیم . اگر برخلاف عقیده شما ، می گوییم (به استناد آن دلایل و آن سیل از اعترافات دشمنان ) که "امام" یک  "انسان معمولی" نبود ، این سخن نه به معنی این است که شانی قدسی و  ملکوتی (به معنی معصومیت و مصونیت از خطا ) برای شخصیت امام ، قائل باشیم !
    اما از باب قاعده « لم یشکر المخلوق ، لما یشکر الخالق » (که ما باید قدردان همچین رهبری باشیم) و نیز از باب دفاع از ارزش ها ، در دفاع از ساحت رهبری آن مطالب را به نگارش درآوردم ، نه به ظن شما ، بخاطر خوشامد دیگران و "به به"  و "چه چه" گفتن آنان !!

    قدسی کردن افراد و اشخاص  ( البته به معنی غلط آن یعنی انچه که بدان اشاره شد و آنچه که تحت عنوان قدسی شدن در مسیحیت غرب  هم اکنون  مطرح است ) خطری است که حضرت علی در سخنان خود در جایگاه یک کارگزار حکومتی به مردم می گوید : با ما بسان فرمانروایان  رفتار نکنید ! اینکه امام ما هم می گفت "اگر به من خدمتگزار بگویند ، بهتر است تا رهبر" ضمن نشان از تواضع ایشان ، اشاره ای هم دارد به عدم قدسی نمودن افراد در جایگاه مسئولیتی آنان .
    یا اینکه امام علی در همان نامه معروف به مالک اشتر (ضمن سپاس از شما بواسطه مطرح کردن آن ، حقیقتا مطالعه آن می تواند راهگشای بسیاری از معضلات کنونی ما باشد  و رهبری آن را در سالی که موسوم به سال امیرالمومنین بود ، مطالعه آن را به جد به مسئولان سفارش نمود ) که می فرماید : ای مالک مبادا میان تو و مردم هاله و پرده ای باشد .. اشاره به همین مفهوم پرهیز از قدسی شدن و قدسی کردن افراد دارد .

    در مورد بحث "تخصص" و "تعهد" و مکمل دانستن آنها ، بنده اعتقادم بر همین است . بنده اعتقاد ندارم که متعهد بی تخصص ، بسی بهتر از متخصص بی تعهد است . نمی دانم که از کجای سخنانم استنباط نمودید
    در منطق قرآنی ، و در روایات ما هم هست که اگر کسی بداند که درجایی که قرار گرفته ، نه در توان اوست و یا بداند که دیگری سزاوارتر از اوست به انجام آن کاز ، و به نفع دیگری کنار نرود ( به اصطلاح استعفا ندهد ) در قیامت در زمره غاضبین و ظالمین محشور خواهد شد .
    این که حضرت علی می فرمایند دو کس کمر مرا شکستند "جاهل متنسک" و  "عالم متهتک" مقدس نمای نادان و دانای متجاوزگر به عبارتی می توان  مفهوم آن را به "متعهد بی تخصص"  و  "متخصص بی تعهد" تعمیم داد . 

    جناب نریمان عزیز ! بنده به هیچ وجه قصد توهین به شما را نداشتم . از بیان آن مطلع مطلب و استفاده از وازه "کودک" ،  تنها به دنبال  مقدمه و پیش درآمدی بودم که از آن فضا وارد بحث اصلی شوم که به ناگه این مطلب به ذهنم خطور کرد ! که هم با بحث "مقاومت"  و تحریم ها و فشار ها در ارتباط بود و هم با  بحث خود "امام"  و دفاع از حریم او که "یک انسان معمولی نبود"
    بنده اگر گفتم با سبک نوشتاری شما بواسطه مطالعه دقیق نوشته های قبلی تان آشنایی دارم ، درواقع به نوع نگاه شما نسبت یه مسائل انتقاد داشتم که در بحث "رابطه با آمریکا" هم از این زاویه به مسئله نگاه کرده بودید ! نه خصومت شخصی !! (البته بنده نظرات همه مخاطبین را تا جای ممکن و به فراخور وقت ، به دقت می خوانم )

    دوست گلم ! انچه برای من مطرح هست تنها سعی در نشان دادن چهره واقعی حقیقت است . ( خواهی نشوی رسوا ، همرنگ حقیقت شو ) که معتقدم "حقیقت" از تضارب آراء و بیان آزادانه دیدگاه و نظرات موافق و مخالف به دست می آید . آنهم در فضایی بدور از تنش و برپایه احترام متقابل . پس ضمن احترام به نظر مخالف ، از مطرح شدن آن  نیز استقبال می کنم و هرگز آنچنان که گفتید درصدد کوبیدن مخالف ! نیستم  و بنده به شخصه هرگز به دنبال چیره شدن و فائق آمدن بر طرف مخالف خودم نبوده و نیستم .
    بنده به "تقوای قلم" معتقد بوده و  همواره از خدا خواسته ام که مبادا انگیزه من از نوشتن بیان تعصبات ، یا بیان نفسانیات و حدیث نفس نمودن و یا ذکر مطالبی آلوده به اوهام و باطل شود .
    اینجانب کماکان نمی دانم که چرا از نوشته های من استنباط خشم و کیض و نفرت و غضب نمودید ؟!  اگر بنابر بیان انعکاس روحیات طرفین در نوشته هایشان باشد ، خب شما در جایی که فرمودید "لعنت خدا بر .. " این گفته شما بیشتر به روحیاتی که اشاره کردید نزدیک تر است !

    هدف اینجانب از بیان حق و حقیقت ، تاثیر بر مخاطب هم نیست . "خواه پند گیرند خواه ملال" !!
    حقیقت آن است که "ان للقلوب اقبالا و ادبارا" "همانا برای قلب ها اقبالی است و ادباری" .. از همین روست که قرآن سفارش به "استقامت" می کند . "استقم کما امرت" این یک سنت الهی است و البته ناشی از مکر الهی . که "خداوند تغییر نمی دهد سرنوشت قوم یا کسی را مگر که خودش از قبل تغییر داده باشد" ما در طول تاریخ از هر دو جبهه حق و باطل داشته و الان نیز داریم افرادی را که زمانی ، در جبهه حق بوده اند و اکنون در جبهه باطل قرار دارند و برعکس . این موضوع که شما اشاره کردید (موافق دیروز ، مخالف امروز می شود ) ضمن توجه به لزوم مراقبه دائمی از افکار و عقاید خود (اصطلاح کامپیوتری up grade و up date کردن عقاید خود ) و توجه به مفهوم استقامت که در قرآن سفارش شده ؛ این بحث را می توان تحت عنوان رویش ها و ریزش ها مطرح کرد . که از نمونه های دیروزی آن می توان به جناب حر و یا جناب شمر اشاره کرد و در نمونه های امروزی آن ، می توان به جناب دکتر سروش در حوزه اندیشه و جناب مخملباف در حوزه فرهنگ و هنر اشاره کرد که  زندگی اینان و چرخش آنان از حق به باطل و بر عکس ، همگی به مفهوم "ان للقلوب اقبالا و ادبارا" اشاره دارد .

    اما 9 دی ماه هزار و سیصد هشتاد و هشت ؛
    تاریخ را تحریف نکنیم ! که به قول شما بیشتر از چهار سال هم از آن نمی گذرد . حماسه نه دی به صورت خودجوش و تقریبا بدون هماهنگی  منسجم از جانب شورای هماهنگی ، آنهم تنها به فاصله چند روز از قضایای عاشورا و در جواب هشت ماه جولان گروهک ها و عناصر افراطی و به بازی گرفته شده از جانب غرب و توطئه های داخلی و دخالت های آشکار خارجی بوجود آمد .
    در آن حماسه از آنچه برائت می شد سیاست های استکباری آمریکا و اسرائیل و دخالت های خبیثانه دولت انگلیس بود . نه کاندیداهای رای نیاورده و یا طرفداران آنان .
    در درجه اول مردم به دفاع از انقلاب و نظام و رهبری و بیعت مجدد با آن برخاستند نه حمایت از کاندیدای برگزیده انتخابات .
    در این اجتماع پرشور و بی سابقه از تاریخ تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا اکنون ، که مصداق آیه "ولایطون موطئا یغیظ الکفار .. الا کتب به عمل صالح""هیچ حرکت دسته جمعی که کفار را عصبانی کند ، صورت نمی گیرد مگر اینکه برای آن پاداش عمل صالح ثبت شود"
    از هر قشر و جناحی و هر گرایش مذهب و سیاسی و هر پایگاه اجتماعی و اقتصادی جهت حمایت از نظام به میدان آمدند .
    به نظر من مردم اینانند که پای نظام خود با تمام کاستی هایی که دارد بزرگوارانه و صبورانه ایستاده اند .
    هرچند که در انروز به صورت موردی برخی از شعارها از مسیر اصلی خود منحرف و به سمت و سویی خاص گرایش پیدا می نمود ، اما مهم این بود که مردم همراهی نمی کرده و قاطبه ملت در یک همه پرسی رای به حکومت جمهوری اسلامی دادند . شما انصاف نموده و تنها یک مورد را به حقیر نشان داده که آن فرد با زور و تهدید و ارعاب یا تطمیع در آن راهپیمایی باشکوه شرکت کرده باشد . امیدوارم به قضیه "ساندیس" ها اشاره نفرمایید !!

    اما در مورد مقاومت ؛ دوست عزیزم ، همه می دانند که ماهیت نظام جمهوری اسلامی در دنیا ، ماهیتی ایدئولوزیک دارد . که نمونه آن را در تمامی کشورها تنها می توان دولت آمریکا و رزیم صهیونیستی اشاره کرد که این دو دولت نیز همچون ایران ، ماهیتی ایدئولوزیک (به تعریف خود) دارند . در این فضا که فضای تقابل است چه بخواهیم و چه نخواهیم تصادم و تخاصم و اصطکاک آن هم مبنایی و بنیادی وجود دارد .
    در این عرصه تنها چیزی که متصور می توان شد یا مقاومت است یا سازش و تسلیم .
    اینکه ما میگوییم مقاومت چه دستاوردهایی دارد و تسلیم چه پیامدهایی ، ناشی از ترسیم و تبیین دقیق این فضای موجود است نه ناشی از سیاه یا سفید دیدن مسائل !!

    به موضوع "حقوق شهروندی" در نظام جمهوری اسلامی و "حقوق اقلیت ها" اشاره کردید که بحث مفصلی است و مجال آن الان نمی باشد .

    اما معتقدم حرف های شما در باب "مشروعیت" (به سبک جناب نریمان : نمی دانم حرف ها و نوشته های خودتان است یا از کسی اقتباس نموده اید ! البته ما مکررا این حرف ها را از اشخاص مختلفی شنیده ایم و حرف های شما جز تکرار مکررات و شعار چیزی نیست و نکته جدیدی در آن نمی باشد !! ) در خود ، نوعی گرایش  به پلورالیسم (نسبی گرایی) دارد که بسیار تمایل دارم به صورت مستقل به ان بپردازیم .

    اما اسلام "حق انتقاد" مردم از مسئولان را تحت عنوان "النصیحه للائمه المسلمین" جایز دانسته و محترم می داند .
    رهبری خود بارها و بارها به فراخور مناسبتی خصوصا در سالی که موسوم به سال "پاسخگویی" بود ، به تبیین این موضوع پرداخته و آن را جزو حقوق مردم می دانند . به یاد دارم حتی در بحث تنظیم خانواده به واسطه استمرار سیاست هایی غلط در آن زمینه ، به صراحت از ملت عذرخواهی کردند که انتظار است این رفتار ایشان در مشی و سلوک سیاسی مسئولان ، سرمشق باشد . نه اینکه عذرخواهی یا انتقاد یا اجازه به بیان نظر از جانب مخالف را به صلاح ندانسته و آن را منافی آداب و یا به ضرر منافع خود بدانیم .
    راستی در سخنرانی دکتر روحانی در دانشگاه تهران به چند نفر از مخالفین اجازه ورود به محل سخنرانی دادند ؟؟ اجازه صحبت بماند پیش کش !!


  • سجاد غلامی
  • با سلام مجدد .

    به دلیل اهمیت این سخن از جناب نریمان « فکر می کنید انصاف را رعایت کرده اید وقتی می گویید نظام جمهوری اسلامی در برابر غرب مقاومت کرد ؟! نظام مقاومت کرد یا مردم ؟؟ »
    پاسخ به این سوال را به صورت مجزا آوردم تا ذهن مخاطب نسبت به موضوع روشن شود .
    این سخن [خطرناک و منحرف کننده] چه از سر آگاهی وبه صورتی زیرکانه و یا  چه از سر عدم آگاهی و به صورت ناشیانه  مطرح شده باشد  ؛ ریشه در این دارد که ما "نظام" را از "مردم" و "مردم" را از "نظام" منفک و جدا بدانیم !!  در صورتی که چنین نیست .
    در علوم سیاسی و مباحث مربوط به حکومت ، هر نظام و حکومتی جدا از "مشروعیت" ، نیاز به "مقبولیت" هم دارد . یعنی آنچه به یک "حکومت" ، حق اعمال "حاکمیت" می بخشد ، همانا مقبولیت آن است .و مقبولیت هر نظام ، ریشه در پشتوانه مردمی آن دارد . که اگر پشتوانه مردمی نباشد ، شخصیتی همچون "علی" -علیه السلام- با آن همه مشروعیت هم ، دیگر مقبولیت نخواهد داشت و به مدت 25 سال از راس کار به حاشیه رانده خواهد شد !!
    خب ؛ آیا (در بحث مشروعیت ) مشروعیت این نظام تحت ولایت ولی فقیه در عصر غیبت امام عصر ، بالاتر است از  مشروعیت نظام تحت ولایت امامی همچون علی ؟؟  قطعا خیر . ولی آنچه به اولی مقبولیت بخشبده و آن را در راس کار قرار داده است همانا مقبولیت و برخورداری از پشتوانه مردمی است که او را همچنان در راس کار قرار داده است . پشتوانه مردمی یعنی حضور مردم در صحنه ، پای کار بودن انان ، حمایت کردن آنان از نظام خود .

    پس وقتی می گوییم نظام ، مقاومت کرد ، این نظام در آرایه ادبی مجاز است از همین مردم که تحت ولایت رهبری عظیم الشان و متجلی در قالب حکومت جمهوری اسلامی ، خطرات و تهدیدها و گردباد ها را تحمل نموده و چون سرو ، مقاوم در برابر تمامی توطئه های داخلی و خارجی ایستاده است . ( واقعا هیچ نظامی در هیچ کوشه دنیا و در هیچ برهه ای از تاریخ ما نداشته و نداریم که در مدت حیات سی و چند ساله خود این همه تهدید و فشار و خطرات و مشکلات را تحمل کرده باشد !! از حمله نظامی گرفته تا مشکلات حاد امنیتی ، مسئله گمراه کننده و انحرافی قومیت ها یا مسئله اقلیت ها ، احزاب و جریانات سیاسی خاص ، تهدیدات فرهنگی ، اقتصادی ، مشکلات اجتماعی ، و .. )
    این یک نکته اما نکته بعدی مردم جدا از نظام  نیستند و نظام جدا از مردم هم نمی تواند هویت مستقلی داشته باشد . که اگر چنین می بود این نظام و حکومت تا اکنون از بین رفته بود .
    مشروعیت نظام ریشه در اسلامیت و مقبولیت آن ریشه در جمهوریت نظام دارد .

    سوال ؛
    با دیدن این همه نابهنجاری (تبعیض ، ظلم ، ناعدالتی و ..) چگونه نظام را اسلامی می دانید ؟؟
    جواب : باید به این نکته توجه کرد که معنا و مفهوم اسلامیت نظام این نیست که تمامی افراد آن جامعه "عادل" باشند . اسلامیت یک نظام یعنی قوانین و مقررات ان بر محور اسلام تدوین شده باشد در درجه اول . حتی در زمان حکومت حضرت سلیمان که قرآن حکومت او را ، هدیه ای الهی می داند و معرفی می کند ، در خود آن حکومت ، گروهی به جای پیروی از آن حکومت و حاکم ، از شیاطین پیروی می کردند .
    در زمان حضرت رسول (ٌص) هم ، چه در راس حکومت و چه در میام مردم ، مفسد و فاسق و منافق هم بود !
    ذهن شما را به یک مثال توجه می دهم ؛ کسی که بخواهد سوار یک وسیله نقلیه عمومی شود ، مثلا یک اتوبوس ، سلامت تک تک مسافران را بررسی نمی کند ! بلکه به سلامت وسیله نقلیه و سلامت و مهارت راننده و سکاندار می اندیشد . بر این معناست که حکومت را ، اسلامی می دانیم و به واسطه برخوردار ار حمایت مردم ، جمهوری (البته جمهوری معنا و مفهوم های دیگری هم دارد که مربوط به بحث الان ما نیست )

    بعله ، در جامعه ما [متاسفانه] ظلم هست ، زد و بند هست ، کم فروشی و احتکار هست ، اختلاس هست ، دروغ و فریب کاری و نفاق هست ، سرقت و دزدی هست ، ربا هست و .. که باید به روشنگری ها و انتقاد های سازنده جلوی آن را گرفت و حق را از گلوی متجاوز بیرون کشید و ان را مطالبه کرد . /



    لازم دیدم برای قضاوت نسبت به عملکرد نظام و مسئولین نکاتی‌ هر چند اندک پیرامون اصول حکومتی  را بیان کنیم.

    ۱٫ وظایف اخلاقی مردم در انتخاب مسئولان نظام

    داوری و قضاوت مردم می بایست بر اساس دو اصل مهم باشد.

    1.مشروعیت سیاسی

    2. کارآمدی

    مشروعیت سیاسی:

    مشروعیت سیاسی به مجموعه دلایل توجیهی مردم نسبت به پذیرش
     
     ولایت از دولتمردان و اطاعت از ایشان گفته می شود

    .بر این اساس میتواند بر اساس نظام فکری و بینشی مردم و آداب و رسوم متغیر باشد!

    در هر فرهنگ و منطقه فرهنگی می تواندمنابع و اصول مشروعیت 

    سیاسی متغیر باشد.بر این اساس در نظام فرهنگی چینی می تواند

    اموری برگرفته از اصول کنفسویوسی منابع مشروعیت باشدو یا در 

    کشور ژاپن بر اساس نظام فکر شینتو بعد آسمانی بودن شاهعامل 

    اصلی مشروعیت سیاسی دولت شمرده شود.

    چنان که در نظام مشروعیت یابی تفکر سنی، ولی الامر می توانداز هر

     طریقی چون حل و عقد و شورا و غلبه و مانند آن مشروعیت یابد.

    نظام سیاسی می تواند مشروعیت خویش را از طرق ترکیبی نیز به 

    دست آورد.

     این گونه نیست که دلایل و فلسفه توجیهیمشروعیت اقتدار و زور 

    مشروع حاکم و حکومت تنها امری واحد بود

    در تفکری که امیرمومنان (ع) در نهج البلاغه مطرح می سازد، نظام 

    سیاسی مشروعیت خویش را از طرق مشروعیت دینی به نصب الهی 

    و حمایت مردمی به بیعت به دست می آورد.از این روست که امام 

    منصوب از سوی خداوند و معرفی شده از سوی خداوند و یا پیامبر و یا

     امام پیشین زمانی می توانددولتی را تشکیل و قدرت خویش را 

    مشروعیت سیاسی بخشد که از حمایت مردمی به شکل بیعت 

    برخوردار باشد. بیعت در حقیقت زمینه ساز تولیت الهی امام و حاکم 

    مشروع است.

    در این میان عامل مهم دیگر در مشروعیت بخشی کارآمدی نظام 

    سیاسی است زیرا دولت به انگیزه ها و برای اهداف خاصی پدید می 

    آید که عمل به وظایف و مسئولیت هاست که به دولت مشروعیت بقا 

    می دهد. بر این اساس دولت های نیازمند فلسفه ای برای مشروعیت

     بخشی و عملکردهایی برای بقای مشروعیت می باشد که از آن به 

    کارآمدی یاد می شود.

    امیرمومنان (ع) در همان آغاز عهدنامه به این دو ملاک و معیار اشاره 

    کرده و به مالک اشتر نخعی یاد می شود که مردم در داوری و قضاوت 

    خویش نسبت به عملکرد دولت ها توجه به شخص و شخصیت نمی 

    کنند بلکه به عملکردها و به تعبیر علوم سیاسی امروز به کارآمدی 

    دولت ها توجه می کنند.این جمله بسیار حائز اهمیت است عزیزان! قابل توجه کسانی‌ که می‌گویند خمینی چنین استو خامنه‌ای چنان است!بسیج این است و حزب‌ا‌لله آن استو نسبت به عرایض بنده جبهه گرفتند! بنده چه گفت بودم؟در مقابل دفاع دوستان نسبت به بسیج و حزب‌ا‌لله و رهبری عرض کردم نوکتیه ای که بیش از همه اهمیت دارد نوع عمل کرد و تاثیر  گروه‌ها در جامعه است،نه بازی با کلمات و این که بگوییم فلان شخص آدم خوبیست و فلان ارگان فلسفه ای دینی و ملکوتی دارد!

    حضرت می فرماید:

    ای مالک بدان من تو را به سوی شهرهایی فرستادم که پیش از تو 

    دولت های عادل یا ستمگری بر آن حکم راندند و مردم در کارهای تو 

    چنان می نگرند که ت در کارهای حاکمان پیش از خود می نگری و 

    درباره تو آن می گویند که تو نسبت به زمامداران گذشته می گویی. 

    همانا نیکوکاران را به نام نیکی توان شناخت

    همان طور که حاکمان امروز ما از پهلوی بد می‌گویند و نوع حکومت پیشین را نقد میکنند این انتظار را خودشان و طرفدارنشان باید داشته باشند که مردم امروز هم آنها را نقد کنند و اعتراض کنند و حق خود را بخواهند به خصوص حال که حکومت نام اسلام را یدک م‌کشد!و این را بدانیم حاکمان امروز زمانی‌ نامی‌ نیک از خود برای فردا به جای خواهند گذاشت که عمل کرد نکوئی داشته باشند.


    بر این اساس می توان گفت که وظیفه اخلاقی مردم در انتخاب دولت 

    مردان نظر به عملکرد شخصی و نهادی آنان است و کسی که سابقه 

    در درستی دارد می تواند در این مسیر برای انتخابات گزینه مفیدی 

    باشد. ازاین روست که آن حضرت برای انتخاب زمامدار در این عهدنامه و

     دیگر نامه های توجه به شخصیت فردی مسئولان را یکی از اصول 

    اساسی بر می شمارد. وی به مالک این مطلب را بیان می کند که می 

    بایست در انتخاب یاوران و همکاران خویش اشخاصی را در نظر گیرد که

     ویژگی های اخلاقی خاصی را داشته باشند. این مطلب اختصاص به 

    استاندار و یا هر مقام دیگر حکومتی برای انتخاب همکاران ندارد بلکه 

    می توان آن را گسترده تر از این معیارهای عامی دانست که برای هر

     انتخاب کننده مهم و اساسی است. اموری که به عنوان ویژگی ها و 

    سیمای قضات و داوران و یا کارگزارن حکومتی بیان می کند شامل 

    اخلاق فردی و اجتماعی است.


    حضرت می فرماید که در انتخاب مسئولان می بایست اشخاصی 

    انتخاب کرد که از بخل ورزی دور باشند و احسان و نیکوکاری خصیصه و 

    خلق وی باشد و اهل احتیاط بوده و بی مهابا در امور مشتبه عمل 

    نکند. میانه روی و عدالت گرایی و جلب خشنودی مردم به جای خواص

     و نیز رازداری و چشم پوشی از عیوب مردم و شفقت و مهربانی درباره 

    ایشان به دور از هرگونه غرور و خودپسندی از دیگر خصایصی است که 

    برای مسئولان بر می شمارد.(

    فکر می‌کنید چه تعداد از مسئولین ما این صفات را از ابتدا تا کنون دارا بودند؟ حضرت علی‌ فرمودند مسئولین باید نظر عام مردم را جلب کنند و مایه خشنودی اکثریّت شوند نه خواص و اقلیت! قضاوت کنید الان در چه وضعیتی به سر می‌بریم به دل‌ مردم  هستیم یا خواص!؟همان خواص‌ای که رسانه‌ها را در اختیار دارند و در مساجد ذهن شما و بنده را خطبه باران میکنند و فتوا‌های عجیب و قریب میدهند و همه باید به دل‌ آنها زندگی‌ کنیم!تعداد‌شان زیاد نیست اما صدای بلندی دارند!)

    در حقیقت مردم گرایی در کنار حق گرایی، شجاعت، یار و یاور مظلومان 

    و ستمدیدگان و دشمنی ستمگران ، ریشه دار بودن در خانواده ، دارای 

    شخصیت حساب شده ، خاندانی پارسا ، دارای سوابق نیکو و 

    درخشان و بخشنده و بلند نظربودن از مهم ترین ویژگی های مطرح می 

    باشد



    آن چه در این امور مورد توجه است تناسب میان مسئولیت و خصوصیات 

    و ویژگی های است که برای آن بیان شده است. به این معنا که افزون 

    بر خصوصیات و ویژگی های عمومی خصوصیات دیگری به عنوان 

    خصوصیات برای تصدی مسئولیت و وظیفه خاص ضروری است تا 

    شخص آن را دارا باشد. از این روست که در قضات و لشکریان و 

    کشوریان و متصدیان امور مالیاتی و یا جاسوسی و دبیران خصوصیات 

    خاصی را مطرح می کند که لازم است به عنوان خصوصیات اخلاقی 

    ایشان مورد توجه و تحقیق قرار گیرد. به عنوان نمونه در مسئولیت های 

    نظامی شجاعت و قدرت بدنی و زیرکی از اموری است که به عنوان 

    خصوصیات خاص مورد تاکید قرار گرفته است؛ زیرا انتخاب انسان های 

    ترسو و یا ناتوان جسمی برای مسئولیت های نظامی می تواند موجب 

    هدر رفتن نیروها و تباهی لشکر و امکانات شود. تخصص گرایی در کنار

     تعهد امری است که بارها مورد تاکید در این عهدنامه قرار گرفته است.


    دقت کنید دوستان تخصص و تعهد هر ۲ مکملی هستند که یک مسول باید آنرا دارا باشد.حال در جامعه ما چه میشود که خیلی‌ وقت‌ها ناچاریم بین بد و بد تر بد را برگذینیم چه میشود که عده‌ای تخصص را فدای تعهد میکنند  و می‌گویند فلاننی بسیار انسان خوبیست اگر به ایشان را ی دهیم میتواند بسیاری از مسائل را حل کند!اینجاست که ما می‌پرسیم راجع به آقا یا خانم ایکس تحقیق کردیم و به این نتیجه رسیدیم که تخصص کافی‌ را دارا نمی‌باشد اما چرا عزیزان تا این حد به تعهد دل‌ خوش کردند و هیچ منطقی‌ آنها را از انتخاب غلطشان باز نمیدارد؟ سوال!اگر شخصی‌ کاری را که در آن تخصص ندارد پذیرفت....وی را میتونیم متعهد بدانیم؟پاسخ خیر است!

    در عملکردی که گزارش های تاریخی و روایی از آن حضرت به دست 

    می دهد این گونه است که وی برخی از بهترین دوستان خویش را از 

    حضور در عرصه های مدیریت کشوری باز می داشته و یا کسانی که 

    پیش از این بر این مسئولیت ها گذاشته شده بود برکنار می کند. این 

    گونه است که برای حکمیت عبدالله بن عباس را بر می گزیند و 

    ابوموسی اشعری را با آن که انسانی مومن و ولایت مدار می شمارد 

    ولی به سبب سادگی از نمایندگی بر حذر می دارد. مسئولیت 

    استانداری را از محمد بن ابی بکر بر کشور مصر را می گیرد و به مالک 

    اشتر می سپارد و هنگامی که محمد بن ابی بکر از این جابه جایی 

    مسئولیت ناخشنود می شود به وی می نویسد که در برابر تو دشمنی 

    است که تو نمی توانی با زیرکی و رفتارهای موذیانه های او مقابله 

    کنی. بنابراین با تغییر شرایط و مقتضیات مسئولیت ها و نیز مسئولان 

    تغییر می یابد و این از خصوصیات مدیریت درست کشور است. بر این 

    اساس اگر کسی در شرایطی مناسب برای پستی بوده است در 

    شرایط دیگر می بایست شخص را با توجه به شرایط متغیر انتخاب و 

    گزینش کرد.


    حکومت اسلامی علی‌ میگه شایسته سالاری،میگه با گذشت روزگار و تغییر  منافع و ناا کار آمدی سیاست‌های پیشین تغییر مسول و جایگزین کردن سیاست‌های نوین و کار بردی و البته به صلاح مردم.،.حکومت اسلامی ایران چی‌ میگه؟خود قضاوت کنید!

    در انتخاب مسئولان و کارگزاران حکومتی اموری چون اصالت 

    خانوادگی(اهل البیوتات الصالحه)، دارای سابقه نیک (والسوابق 

    الحسنه)، آزموده شده(استعلهم اختبارا)، دارای تجربه (اهل التجربه)، 

    تناسب کار و توانایی مانند دارای سعه صدر(ممن لاتضیق به الامور)، 

    انتقاد پذیر و بازگردننده از اشتباه(و لایتمادی فی الزله ) در قضاوت و یا 

    شجاعت و دیر غضب (ممن یبطی عن الغضب)، عذر پذیر(یستریح الی 

    العذر)، مهربان به ضعیفان (یراف بالضعفاء) و سخت گیرنده بر توانمندان 

    (ینبو علی الاقویاء) و در جاسوسان و نیروهای امنیتی ، راستگویی و 

    وفاپیشگی (اهل الصدق و الوفاء)، امانت دار و مهربان بر مردم و ملت 

    (استعمال الامانه و الرفق علی الرعیه ) باشد..

    نکات قابل مطرح بسیار است که البته به دلیل کمبود وقت  خود و نگرفتن وقت شما بزرگوران نمیتوانام همگی‌ را بیان کنم البته موضوعی باقی‌ ماند راجع به وظایف دولت مردان نسبت به مردم که حتما در فرصتی دیگر آنها را هم بیان می‌کنم .اما همین اندک عدالت اسلامی حضرت علی‌ را با عدالت اسلامی حکومت امروز خود مقایسه کنیم!به دور از تعصب و تنگ نظری نگاهی‌ واقع بینانهٔ به ایران امروز داشته باشیم ببینیم واقعا اسلامی شدیم؟یا حتا بهتر بگم در راه اسلامی شدن پیش میریم؟! من بی‌ سواد من کودک جست و جوو گر‌ به قول دوست خوبم سجاد غلامی که سرم را چون کبک زیر برف کردم و نمیدانام خوب چیست و حق کیست پاسخم خیر است ! با توجه به مسائلی‌ که در جامعه امروز میبینم و عمل کرد مسئولین به این نتیجه رسیدم که جامعه ما اسلامی نیست که هیچ در بسیاری از مورد انسانی‌ هم،نیست حال شما عزیزان چه نگاهی‌ به جامعه دریدو چه می‌‌اندیشید....به خودتان مربوط استو هر کس آزاد است هر آنگونه که میپسندد بی‌ اندیشد و زندگی‌ کند،.

    سلام.

    قبل از هر چیز آرزوی سلامتی‌ دارم برای مدیر این رسانه که گویا طی‌ حادثه‌ای دچار مشکل شدند.

    سجاد غلامی عزیز،هموطن عزیزم،برادر دینی،ایرانی‌! همانطور که گفتید متنتون طولانی‌ بود اما از خواندن آن خسته نشدم که هیچ بسیار خرسندم از اینکه وقت با ارزش خود را برای این حقیر کوته فکر این کودک جست و جوو گر‌ و ناا آگاه گذاشتید و از طرفی‌ دانسته‌ها ی خود را به حقیر منتقل کردید و از طرفی‌ در لحظاتی در کمال ادب بنده را کوبیدید! در چهار چوب ادب،بی‌ ادبی‌ کردن هم خود هنریست و نویسنده  اگر توان بازی با کلمات را نداشته باشد از انجام این کار عاجز است! حقیر در کامنت قبل خود در اندک زمانی‌ که در اختیار داشتم سعی‌ کردم  با بیان مصادیق قابل لمس موضوع را مطرح کنم که گویا شما بزرگوار از شدت خشم اصل مطلب را دریافت نکردیید و به حواشی پرداختید! موضوع که کاملا مشهود است اینکه شما عزیز دلم و بنده در بدترین حالت ممکن اختلاف نظر داریم!همین،اما نمید‌انستم تا این حد دل‌ پری از حقیر دارید که منتظر فرصتی بودید تا هر آنچه که از ابتدا تا کنون در این رسانه مطرح کردم را چماقی کنید و بر سرم بکوبید!

    سجاد عزیزم قبل از آنکه وارد موضوعات مطرح شده از جانب شما شوم اگر ناراحت نمیشید و خاطرتان مکدّر نمی‌شود می‌خواهم بگویم تمام مسائلی‌ که شما به آن اشاره کردید را روزی ۱۰۰۱ مرتبه از اشخاصی‌ با نوع تفکر شما می‌شنویم درواقع با خواندن متن پرمهتوای شما حقیر مطلب جدیدی را در نیافتم و از متلک‌هایی‌ که به حقیر انداختید بگذریم اما مابقی همگی‌ همان‌های بود که بنده به آنها شعار و تکرار مکررات می‌گویم!هموطن عزیزم فکر می‌کنید این لفاظی‌ها چقدر در مخاطب اثر دارد؟اصلا بیا یک جور دیگه به مساله نگاه کنیم.بنده یک انسان بی‌ سواد که کمترین استقلالی در تفکر ندارم و تحت تاثیر سخن چینی‌‌های این و آنم،در عوض شما شخصی‌ بسیار با سواد و با تبحری بسیار بالا در استفاده و بازی با کلمات که اگر با هر شخصی‌ وارد بحثی‌ شوید ۱۰۰% وی را ضربه فنی‌ می‌کنید!در این حالت شما میتوانید سرتان را با غرور بالا ببرید و به خود ببالید و به هنرتان در لفاظی احسنت بگویید و با خوشحالی‌ از پیروزی که به دست آوردید این میدان نبرد کلمات و جملات را ترک گفت و وارد صحنه نبرد دیگری با مخاطبی دیگری شوید و همگی‌ را یکی‌ پس از دیگری از میدان به در کنید و تنها خودتان بمانید و خودتان!

    هنر حکومت بر قلب هاست،به دست آوردن قلب هاست،جذب است.شما و کسانی‌ که چون شما عزیز دلً می‌‌اندیشند فکر می‌کنید توانستید قلب‌ها را به دست آورید؟فکر می‌کنید توانستید مخالف را  ابتدا به بی‌ طرف و سپس به موافق تبدیل کنید؟ سجاد عزیزم فکر میکنی‌ در جامعه امروز ما چه در قشر مذهبی‌ و غیر مذهبی‌ چه تعداد از کسانی‌ که ابتدا موافق حرف‌های این چنین که شما فرمودید بودند،امروز به مخالف تبدیل شدند؟خود قضاوت کن فکر میکنی‌ غیر از کسانی‌ که با شما از ابتدا هم عقیده بودند و با خواندن طومار شما به ذوق آمدند و در دل‌ خود گفتند:مرحبا مرحبا مرحبا به این همه دانش و اطلاعات مرحبا به این همه ولایت پذیری مرحبا به این قدر شناسی‌ و شرف و اقتدار.دیدین این آقا سجاد گًل عجب بیانیه‌ای اراده داد؟خوب جواب این جوان خام و داد،خوب حالش و گرفت.خوب زد تو برجکش!غیر از این چیزی به دست آوردید؟نوع تفکر بنده یا امثال بنده که فقط قطره‌ای از اقیانوس جامعه ایم و نه به فکر قدرتیم و نه به دنبال رانت و دیگر مسائل را توانستید تغییر دهید؟شاید چون خیلی‌ از هم فکر‌های خود بگویید:خواب را می‌توان بیدار کرد اما آن کس که خود را به خواب زده نه،یا اینکه حرف حق همیشه تلخ است،این جملات را که می‌شنوم و به تاریخ صدر اسکم و پیامبر که رجوعی می‌کنم میبینم اتفاقا حق چقدر شیرین استو کسانی‌ که خود را به خواب زدند و جلوی پیامبر ایستادند همان حاکمان و قدرت طلبان و طرفدار‌هایشان بودند همه چیز را برای خود می‌خواستند و می‌خواستند همه چون خودشان بی‌ اندیشند اگر شخصی‌ چون بنده را مخالف می‌دیدند تا می‌توانستند وی را میکوبیدند!

    همانطور که عرض کردم سجاد عزیز هم با خشم عرایض بنده را مطالعه کردید هم اشتباه قضاوت کردید! شک نکنید با بیان آن جملات طلائی که نه بلکه حقیقی‌ قصد تخریب برجک حضرتعالی را نداشتم و در اطراف برجک مبارکتان کاهدانی را هم نیافتم که به اشتباه آنجا را مورد اصابت قرار دهم.بنده نمیدانام که شما چطور عرایض حقیر را برداشت کردی اما اگر به واقعیت سیاسیت مادران خود بنگریم در مییابیم که حقیقتاً گروهی با دادن القاب به عزیزان و با کاسبی نام آنها از جمله(شهدا_خمینی_خامنه‌ای و....)قصد بزرگ کردن جسم کوچک خود را دارند عده‌ای دیگر هم با استفاده از همان تاکتیک و تغییر تکنیک  عزیزان را ترخریب میکنند،

    حال اینکه شما بسیجی‌ هستی‌ یا نیستی‌ و وام‌دار حزب و گروهی هستی‌ یا نه یک مساله شخصیست به حقیر ارتباطی‌ نداره بزرگوار!بنده بسیار واضح صحبت می‌کنم نمیدانام شما عزیز دل‌ که تا این حد پاک و مطهری چرا گارد گرفتی‌؟!

    شما سجاد عزیزم ۹ دی‌ را هم چون دیگران به نفع عقاید خود مصادره کردی!عزیزم بیش از ۴ سال از آن وقایع نمی‌گذرد همه به یاد داریم که چه شد و چه نباید میشد و ظالم و مظلوم که بودند(این را هم بگویم که بنده مخالف ۱۰۰%شخصی‌ چون احمدی نژاد هستم اما در ۸۸ نه را ی  دادم و نه در تظاهراتی شرکت کردم حالا می‌خواهد ۹ دی‌ باشد  یا به نفع موسوی)اما به یاد دارم که چه فضایی در جامعه حکم بود همه چیز را خوب دیدم.دیدم که در ادارات و دانش گاه‌ها می‌آمدند و می‌گفتند نظام از روی فیلم‌ها و عکس‌های موجود به دنبال شناسایی خراب کران است!به یاد دارم که چند روز قبل از ۹ دی‌ به ما می‌گفتند اگر جز کسانی‌ هستید که به خیابان‌ها ریختید روز ۹ دی‌ فرصت دارید تا با شرکت در راهپیمایی برائت خود را از موسوی و کروبی اعلام کنید.فرصت دارید اگر اشتباهی‌ هم کردید بخشد شید.بله آقا سجاد گًل هنوز فراموش نکردم چه تعداد از دوستان و اطرافیانم روزی برای دفاع از موسوی به خیابان‌ها ریختند و آرزوی سرنگونی احمدی‌نژاد را داشتند اما ۹ دی‌ که رسید با ترس  از مجازات به خیابان‌ها ریختند و حالا به نفع نظام شعار می‌دادند!فکر میکنی‌ اگر عزیزان به قول شما فتنه گر‌ اگر در روز عاشورا آن بی‌ بند و باری‌ها را به رخ ملت نمی‌کشیدند و نمیرقصیدند جیغ و هورا نمی‌کشیدند ۹ دی‌ در کار میبود،(هرچقدر هم مردم ما دین گریز شده باشند اما شوخی‌ و بازی با مذهب و دین ایرانی‌ جماعت بازی با دعم مار است)بنده هم وقتی‌ که آنروز وقایع عاشورا را دیدم با اینکه ضدّ احمدی نژادم اما به این نتیجه رسیدم اگر اینها روی کار بی‌ آیاند هم دردی از ملت دوا نمیکنند و ‌اش همان ‌اش و کاسه همان کاسه.

    شما به نکته‌ای کلیدی اشاره فرمودید که شاید مهمترین تضاد تفکر شما و بنده در همان است (مردم آنان اند نه در کلوپ‌های شمال شهر و قهوه خانه‌های جنوب شهر و فضای مجازی چون فیس‌بوک و توئیتر) خیر دوست من همه ایرانی‌ اند حقوق شهروندی شامل همه ایرانی‌‌ها میشود.همه از بیت‌المال به اندازه حقشان بهر میبرند و رفع نیاز همه ایرانی‌‌ها واجب است!شما همان تفکر احمدینژادی(آنها که را ی ندادند علف‌های هرز جامعه اند و بود‌و‌ نبودشان تفاوتی‌ ندارد) را به نحوی دیگر تعریف کردید!

    شما درست میگی‌ سجاد عزیز وقتی‌ سر خود را چون کبک زیر برف می‌کنیم و به مشکلات بی‌ شماری که در جامعه داریم می‌گوییم پاره‌ای از مشکلات!چه طور می‌توان بحث کرد؟!

    جناب سجاد اینکه شما به بسیج و تفکر بسیج ارادت داری یا نه یک مساله شخصیست.اما در جامعه موضوع حائز اهمیت نوع عملکرد احزاب و ارگانهاست!نه آن چیز که شما مطرح می‌کنید،زمانی‌ که میبینیم گروهی بنام بسیج که با تفکری ناب آنرا بنا کردیم به بیراهه میرودو  در جامعه اثر منفی‌ می‌گذرد یعنی یک جای کار ایراد داشته و دارد و اگر جلوی انحراف را امروز نگیریم فردا منحرفین ما را هم به انحراف خود میکشانند!نیزی هم به افشای بنده نیست،درواقع موضوع پنهانی نیست که آنرا افشا کنیم مسائلیست که هر روز میبینیم!و بد تر از همه آن است که میبینیم و صدایمان در نمی‌‌آید،میبینیم و قدرت هم داریم و اصلاح نمی‌کنیم!

    همچنین برادر!سوالی برایم بوجود آمد.فرمودید از من نمیگذرید به واسطه اتهامی که به آقا زدم.عزیز دلم گونه کردم؟زود قضاوت کردم؟اشتباه قضاوت کردم؟تحمت زدا>؟قبول در آن دنیا ایزد متعال مرا در دیگ جوشان ذوب می‌کند و تقاص گناهم را پس میدهام.شما هم که بسیار فرد متدین و با خدایی هستید و به عذاب قیامت ایمان دارید!پس چرا تا این حد به قلب مبارکتان فشار آمد و روح پاکتان آلوده به کینه و خشم و تنفر شد!؟

    برادر فرق شما و بنده در این است که جزئیات را فدای کلیت می‌کنید!شما کلیتی را برای نظام در نظر گرفید و برنامه‌هایی‌ هم گویا برای به سر انجام رسیدنش دارید و به همان دل‌ خوش کردید!جزئیات که شما فقط اندک انتقادی گاهان به آنها دارید مسائل و معضلات موجود در جامعه است که مسائل اقتصادی یکی‌ از مهمترین آنهاست در کنار اقتصاد مسائلی‌ چون اشتغال و امنیت نداشته در جامعه را هم بر‌ها مطرح کردم که گویا شما چشمان مبارکتان را به آنها بستید.همچنین بار‌ها و بر‌ها هشدار از دست رفتن و کمرنگ شدن دین و مسائل دینی را هم در جامعه دادم که مسبب آن همین مسئولین بودند گویا شما آنها را هم ندیدید! مسائل ،مطرح شده پیرامون فرهنگ هم که جای خود دارد!شما واقعا ندیدید؟یا نخواستید ببینید؟

    برادر اگر بنده جز آن کسانی‌ بودم که به واسطه رانتو  نفوذ در نظام می‌خواستم به چیزی برسم!حال اینجا با شما بحث نمیکردم! اقدامی برای به دست آوردن نا‌ن و نام می‌کردم!

    شما از یک طرف حدیث راجع به پیش‌داوری مطرح می‌کنید و از طرفی‌ دیگر بار‌ها و بار‌ها حقیر را قضاوت می‌کنید؟!قسم حاضرت عباس را بپذیرم یا دوم خروس را؟!

    بنده پرسیدم به واسطه مقاومت چه کاشتیم و چه برداشتیم؟عرض نکردم اگر واا بدیم چیزی نصیبمان میشود! اصلا موضوع بحث راجع به واددگی بود؟!

    دوست من گویا جناب احمدی نژاد در طی‌ این ۸ سال مارا بد عادت کرده! عادت کردیم چون ایشان برای اثبات سخنانمان مدام آمار ارائه کنیم!دوست من بنده از نتیجه سخن میگم.از نتیجیی‌ که بدون نیاز به ارائه آمار و ارقام بشود آنرا لمس کرد.نه اینکه با بحث آنرا دیکته کرد!بنده از عقب ماندگی‌های داخل سخن میگم.دغدغهٔ حقیر پیشرفت کند ایران  است سوال بنده این است که چند نسل از جوان‌های ما مردم ما باید سختی بکشند تا به آرامش برسیم.سوال بنده این است که چرا در طی‌ ۳۰ سال مقاومت به اندازه ۳۰ سال در داخل پیشرفت نکردیم و  تا این حد دچار سوأ مدیریت هستیم.افراط و تفریط می‌کنیم! استاد قلم،سجاد عزیزم،شما از آزادی و آسایش و امنیت که به یمن مقاومت به دست آماده میگی‌!بنده از نبود امنیتو آسایش و آزادی افراد در جامعه امروز ایران میگم!این ربطی‌ به خون شهدا و آرمان‌ها و مقاومت ما در مقابل غرب نداره مقاومت کردیم و در داخل تو سر و کله هم زادیم!به هم بی‌ احترامی کردیم!حق یکدیگر را ضایع کردیم!اینها آزار دهند است!مقاومت باید فرصتی میبود که مشکلات داخل را رفع کنیم نه اینکه خود مشکلی‌ برای یکدیگر در جامعه شویم!

    دوست من شما اصلا مطلب بنده را راجع به اس‌۳۰۰ خواندی؟اصلا راجع به امتیاز دادن و گرفتن صحبت شد؟!شما که عرایض بنده را تکرار کردی! بنده عرض کردم روسیه به دلیل فشار‌های غرب  این نسل از موشک‌ها را در اختیار ما نگذاشت!شما هم که همین مساله را تائید کردی!

    بنده هم از شکایت ایران و طلبی که از روسیه دارد گفتم و ناز کردن آنها برای دادن حق ما و البته عمل صحیح به قرار دادهای موجود!این را هم که شما تائید کردی!پس مشکل شما دقیقا چیه؟!بنده از فرش قرمز پهن کردم برای شرق گفتم که اینرا همه تائید میکنند چه هم فکر‌های بنده چه هم فکر‌های شما.حالا شما می‌خوای این مساله را نفی کنی‌؟!بنده عرض کردم شعار نه شرقی‌ نه غربی تا زمانی‌ که در چهار چوب شعار باقی‌ بماند اشتباه استو حال زمان عمل است!اگر این را نمیپسندید بفرمایید صبح تا شب مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل بگویید!کسی‌ جلوی شمارو نگرفته دوست عزیزم!

    در مورد صنایع خورو سازی هم عرض نکردم یکی‌ از بزرگترین صنایع کشور!عرض کردم یکی‌ از بزرگترین صنایع در جهان!صنعت خورو سازی ایران که قدرتی‌ نداره عزیز من!گلایه بنده از این است ،زمانی‌ که ما در ایران پیکان مونتاژ میکردیم کره هم در همان سال‌ها هیوندای را راه اندازی کرده بود و مطرح کرد!اما در سال ۲۰۱۳ هیوندای یکی‌ از قول‌های خودرو سازی در آسیاست که با فروش جهانیاش بسیار به اقتصاد کشور هم کمک می‌کند اما ایران خودروهایی کپی‌ از چین و کره استو می‌سازد و نام خودرو ملی‌ بر آن می‌گذرد و در نهایت کم‌ترین سود ممکن را برای مردم و کشور به ارمغان میاورد!

    دوست من .بنده آمریکا را زورگو می‌دانم اما معتقدم در کنار مقاومت باید از همان ابتدا به بهبود ساختار داخلی‌ می‌پرداختیم!اینکه اول کشور را بسازیم اشتباست اینهم که شما در نظر دارید مقاومت کنیم و در آینده خدا بزرگ است کشور سخته میشود هم اشتباه است!کار‌ها را باید هم زمان انجام داد که دچار مشکل نشویم!

    سجاد جان راجع به جنابان خمینی و خامنه‌ای و علاقه‌ا‌ی هم که به آنها داری باید عرض کنم!خوشا به حالت و خوشا به حالشان!اما اینرا بپذیر هر کس عقیده‌ای دارد و احترام به عقاید یکدیگر واجب است!شما دلایلی برای علاقه دارید!بنده هم دلایلی برای عدم علاقه و نیاز نمی‌بینم وارد بحث شوم چون همه چیز را به حاشیه میپرد و نتیجیی‌ به همراه نخواهد داشت...عرایض دیگری هم دارم که به دلیل طولانی‌ شدن این کامنت .در متنی دیگر آنها را ارائه می‌کنم!

  • سجاد غلامی
  • در ادامه بحث ، ضمن توجه شما به حدیث "انظر ما قال و لاانظر من قال !
    که یک قاعده کلی و اصلی اساسی در مباحثات علمی است ( که توجه نمودن به این اصل ، مانع از ایحاد هرگونه ذهنیت قبلی منجر به پیشداوری و اعمال تعصب و اظهار نظر مخاطب بر اساس حب و بغض شخصی در مباحثات می شود ) در جواب سوالی که چرسیده بودید باید قاطعانه بگویم که : خیر !

    اینجانب ضمن احترامی که به آقای شریعتمداری دارم ، اما در آن نوشته کوچکترین نقل قولی نه از ایشان و نه از آقای سلیمی نمین !! و امثال ذالک ننمودم .
    فرمودید از "مقاومت چه کاشته ایم تا بدرویم ؟ "
    شما بفرمایید از وادادگی و تسلیم چه کاشته اید و چه برداشته اید ؟؟
    یا چه خواهید کاشت و چه خواهید برداشت ؟؟

    بنده در فرصتی دیگر ضمن ارائه یک تحلیل آماری مقایسه ای به این مسئله خواهم پرداخت دستاوردهای انقلاب و مقاومت برای کشور تا کنون جه بوده و آیا ایران در همه زمینه ها و ابعاد نسبت به قبل  و نسبت به منطقه و جهان پیشرفتی داشته یا نه ؟؟ و نیز به وضعیت قبل و کنونی نظام و جامعه آمریکا هم خواهم پرداخت .

    جوان ! در مورد مقاومت و دستاوردهای آن همین را بدان که اگر امروز آمریکا از اقدام به حمله مستقیم نظامی ایران ، به طبل تو خالی و تبلیغاتی تهدید به حمله  نظامی اکتفا کرده است ( که تنها اکتفا به همین "تهدید" هم برای  موقعیت متزلزل کنونی او ، خسارات و آسیب هایی به همراه دارد که بعضا از آن ها مصونیت نداشته و به پرداخت هزینه هایش می پردازد )
    به یمن و برکت مقاومت و ایستادگی است که زنان و مردان دیروز در هشت سال دفاع مقدس در بوته عمل به جهانیان نشان دادند که اگر مقاومت و ان دستاورد نبود ، شک نکنید که دوستان ، امروز آمریکا به جای حمله به افغانستان ، عراق و امروزه سودای حمله به سوریه ، به ایران حمله کرده بود . پس امنیت و آسایش و آزادی امروز خود را مدیون  تنها یکی از برکات پدیده مبارک مقاومت است خواه بدانید خواه ندانید آقای واقع بین و با انصاف !
    به صراحت بگویم وجود تفکری همچون تفکر شما ، اگر در زمان جنگ بود کشور را دو دستی تسلیم و زبون می کرد و اگر امروز هم همین تفکر وجه غالب تفکر و روحیه ملت بگردد هم ، همان ثمرات و کاشته ها و همان برداشت را به ارمغان خواهد آورد .

    در جایی گفته بودید که ایران در قرارداد خرید سامانه دفاعی S 300 به شرق (روسیه) امتیاز داده است !!
    نمی دانم چقدر در مسائل اقتصاد بین الملل آشنایی دارید .
    در قرارداد های اقتصادی خرید و فروش کالا در محیط بین الملل (فاینانس) همواره عرف بین المللی بر این بوده و هست که مبلغلی از قرارداد را ضمن گشایش اعتبار (LC) در کشور فروشنده و تنظیم قرارداد ، مابقی مبلغ را در هنگام تحویل کالا به کشور فروشنده پرداخت می نمایند اما در ایران به واسطه تحریم های بانکی ، تقریبا تمام مبلغ به طرف روسی قبل از تحویل کالا پرداخت شد . طرف روسی بنا به عللی از جمله فشار غرب و آمریکا از نحویل سامانه به ایران سر باز زد .
    این موضوع که شاخه ای از علم حقوق بین الملل عمومی است ، ایران را واداشت که برای احقاق حق خود ، به تنظیم دادخواست و تحویل آن به مراجع قضایی بین الملل ، به دنبال شکایت از طرف روسی برآید که این موضوع چه ارتباطی به امتیاز دهی به شرق یعنی روسیه را دارد ، متوجه نمی شوم !!
    به صنعت خودروسازی اشاره کردید که فرموید به عنوان یکی از بزرگترین صنایع کشور !! .. به نظر من ابتدا باید موقعیت و جایگاه موضوع مورد بحث را روشن نموده و بعد به بحث پیرامون آن بپردازیم .
    البته بنده صاحب نظر و کارشناس در این حوزه نیستم ولی می دانم که ضنعت خودرو سازی نه حزو صنایع مادر محسوب می شود و نه جزو سنگین و بالادستی هرچند نمی توان به وضعیت خودرو در کنار توجه به عامل انسان و جاده در وضعیت اسف بار آمار بالای مرگ و میر در تصادفات جاده ای کشور ، بی توجه بود .

    من در توجه به سخنان شما ، به این نکته رسیدم که جنابعالی هرچند که آمریکا را ابرقدرتی زورگو می دانید که معتقدید باید در مقابل زورگویی های او ایستاد ، اما شما می گویید که ابتدا باید ساختار داخلی را تقویت نمود بعد به فکر مقاومت و ایستادگی بود !
    این حرف و منطق شما شبیه عملکرد غلط برخی از مسئولان است که در برهه ای که در راس کار بودند معتقد بودند که باید اول پیشرفت ( البته آنها نمی گفتند پیشرفت ، بلکه می گفتند توسعه ! گفتمان پیشرفت را رهبری تنیین نمودند ) نمود بعد به فکر تحقق عدالت بود ! که رهبری در برابر این جریان فکری ایستادند.
    در زمان قبل تر هم در زمان جنگ ، بنی صدر هم با مشابه همین منطق معتقد بود که ابتدا باید زمین داد و زمان خرید و بعد به فکر حمله و بیرون راندن متجاوز بود !!

    از کسانی که چون شما جایگاه بین المللی و مستقل ایران را زیر سوال می برند می پرسم که وجود و اعمال تحریم ها خود نشانه چیست ؟؟
    جز نشانه ای از وجود هویتی مستقل به نام ایران در میان کشور های مهم و تاثیرگذار در دنیاست ؟؟
    کشوری که فاقد هویت است و فاقد قدرت تاثیر گذاری چه حاجت به تحریم آن هم تحریمی که اقتصاد انان را هم از موهبت بازاری به نام ایران محروم می کند ؟؟

    ذهنم به خاطر بروز مسئله ای مقداری آشفته بود و از انسجام فکر چندان مطلوبی برخوردار نبودم . مطلب طولانی شد. اما آنچنان که باید و شاید حق مطلب ادا نشد . در این حوزه مطالب گفتنی بسیاربسیار زیاد است .

    فعلا .

  • سجاد غلامی
  • سلام .

    "کودک" با نگاهی پرسشگر و برخاسته از روحی کنجکاو جستجوگر ، به چهره پرصلابت و پرابهت "مردی" می نگریست که جهان را به لرزه درآورده بود (از اندیشه های کاپیتالیسم غرب گرفته که اساس اقتصادلیبرال سرمایه داری آن را تشکیل می دهد تا بنیان های فکری ماتریالیست شرق)

    پرسش او این بود « "جنگ" ما برسر چیست ؟ »
    (یا به عبارتی ما برای چه می جنگیم ؟؟ .. لزوم و همچنین فایده و دستاورد این مقاومت ها در چیست ؟؟ .. فایده مخالفت با آمریکت و غرب .. آن هم با تحمل این همه هزینه ها ، تهدید ها ، تحریم ها ، فشارها ، دشمنی ها و کارشکنی ها .. ) پرسشی که درخود دنیایی از حزف و تعلیل دارد همچنانکه دنیایی از تحلیل ها هم دارد . پرسشی که می تواند ، پرسش نسل آتی و امروز جوانان ، این آینده سازان فردای این مرزوبوم باشد .

    اما امام در مقابل این پرسش با اندکی تامل (که گویا در تلاش باشد به اندازه درک و فهم مخاطب ، او را از عمق و زرفای حقیقت آگاه بسازد ) آرام ، متین و شمرده می گوید : فرزندم ! امروز برای کشورت ، در خاک همین کشور ، تصمیم سازی و تصمیم گیری  ( داخل پرانتز اضافه می کنم ، تصمیم چه خوب و چه بد . که نگارنده معتقد است تصمیم بد ، جای "انتقاد" دارد نه بر خلاف برخی از دوستان ، که معتقدند جای انتحار ! ) می شود !
    امروز برای این کشور ، در همین کشور تصمیم گرفته می شود ، نه در واشینگتن ، یا کرملین و یا در تلاویو !
    این [خون ها ، مجاهدت ها ، مقاومت ها ، و تحمل ها و صبوری ها ) بهای استقلال مملکت توست !

    امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه ) پیامبر تازه ای نبود ! اما یادآور آنان بود . او از مخاطبان "انت مذکر" بود که عهد فطری مردمان با خداوند را به انان یادآوری کرد ، آن هم پس از چند قرن که از هبوط بشر (در مصداق کلی) می گذشت و چون اسلاف خویش از ابراهیم ، اسماعیل و محمد (ص) گرفته و توانست دورباره دوره ای از جاهلیت را به عقب براند و عصر دیگری از دین داری را احیا نماید .
    حضرت امام (رحمت الله علیه) پس از انبیاء بزرگ الهی و معصومان ، از کم نظیرترین و ممتاز ترین شخصیت هایی است که ( به اعتراف دوست و دشمن ) تاریخ بشریت به خود دیده است ! شخصیتی که با اندیشه های بلند الهی و تلاش و مجاهدت های صادقانه خود ، مسیر تاریخ نه تنها یک ملت ، بلکه جهان را دگرگون ساخت و سرمنشاء تحولات عظیم و عمیقی در ایران و جهان شد .
    از نظر جامعیت علمی ، امام فیلسوفی موحد ف عارفی مجاهد ، فقیهی اصول گرا ، و در عین حال رهبر بزرگترین انقلاب قرن و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی و معمار کبیر آن بود .
    حضرت امام خمینی ضمن تحصیل دروس فقهی و معمول حوزه و رسیدن به درجه اجتهاد در آن در سنین جوانی  ، به آموختن و مطالعه متون عرفانی و کلامی و سیاسی و ادبی و هیات و نجوم و مبانی فلسفه غرب و فلسفه اسلامی پرداختند که جامعیت علمی ایشان را در آثار بجای مانده از ایشان می توان یافت که اغلب این کتاب ها و تالیفات را در سنین جوانی و دوران قبل از شروع مبارزات سیاسی ، به نگارش درآورده بودند .
    در طول مبارزه و پیروزی انقلاب و وقایع بعد از آن نیز ، برخورد صحیح امام با مسائل بغرنج سیاسی و عدم ارتکاب اشتباهات فاحش و گواهی تاریخ به صحیح بودن عملکرد ایشان ، علاوه بر تائیدات الهی از ویزگی های ممتاز شخصیتی و جامعیت علمی ایشان در پرتوی عبودیت و اخلاص نشات می گرفت که این قلم ناتوان تر از آنست که بتواند به گوشه ای از آن کمالات روحی و استغنای شخصیتی و آن ابعاد علمی حتی اشاره ای کوچک هم بکند .
    اما از باب آب دریا را گر نتوان چشید ، هم به قدر تشنگی باید چشید و به واسطه تردید آفرینی که با کلام نسنجیده خود ، در ذهن مخاطب این رسانه ممکن بود ایجاد نمایید دست به قلم بردم .
    "براستی کیست که امام را نشناسد و کیست که امام را به خوبی بشناسد "  !!
    حضرت امام در جامعیت علمی که اشاره ای دست و پا شکسته به آن شد ، در بعد عرفانی ، در بعد اخلاقی و رفتاری ، در نظم و انضباط ، در اندیشه و سیره سیاسی ، در رهبری و مدیریت ، در شجاعت و قاطعیت ، در علم و عمل ، در تقوا و ورع ، در زهد و پارسایی ، در هوشمندی و درایت ، در موقعیت شناسی و زمان شناسی ، در مردم داری و ساده زیستی ، در صداقت و شهامت ، در دشمن شناسی و قدرت مدیریت بحران ها ، در ابتکار عمل و سرعت عمل ، در آینده نگری و هوشمندی و تیز بینی ، در ایمان و اراده و .. کتابی است قطور که حقیقتا شخصیت ممتاز و جامع او با هیچکدام از رهبران سیاسی و شخصیت های علمی و معنوی دنیا اصلا قابل مقایسه نیست .
    او شاگرد و دنباله رو مکتب انبیاء بود . "چنس او ، از چنس و خمیرمایه انبیاء بود"
    خصوصیات ممتازی که امام داشت ، هرکدامش به تنهایی کافی بود تا یک "انسان معمولی" را انسانی بزرگ چلوه داده و معرفی نماید .
    امام که توانست پایه گذار این خرکت عظیم (در راس آن احیای دین ) در دنیا شود ، از مجموعه ذیقیمتی بود که شخصیت نفیس معنوی او را در ابعاد مختلف تشکیل می داد که البته در پرتوی عبودیت و اخلاص توانست سرمنشاء آن تحولات عظیم در تاریخ شود .
    گرچه گفته اند "خوشتر آن باشد که سر دلبران ، گفته آید در حدیث دیگران" اما برای اینجانب مایه شرمساری است و البته نشان از وجود خودباختگی است ( اگر فرصت شد و مناسبتی پدید آمد ، به بحث خودباختگی و ریشه های آن خواهم پرداخت که چگونه به سان یک بیماری مسری و مهلک ، تمام داشته های یک فرد و ملت را بر باد فنا خواهد داد )
    که برای معرفی چهره تابناک امام خوبی ها ، به هموطن خود ، به نقل و قول و تعریف و تمجید غربی ها ، استناد نمایم !!
    امروزه که امام نیست ، سیل اعترافات و تعریف ها از او در دنیای غرب سرازیر شده و همه دنیا به اقدام عظیم او که توانست اقیانوس انسانها را به حرکت درآورد ، معترفند که در ادامه به گوشه های از آن اشاره می کنم .
    حقیقت اینست که دشمنان داخلی و خارجی در درجه اول به تهذیب نفس امام ، جملگی اعتراف داشته و دارند .
    امروزه نماینده مجلس کشوری مادی که هفتتاد سال بر مبنای ماتریالیسم دیالگتیک غرب اداره می شود ، می گوید : به برکت امام شما در پارلمان کشورم در ابتدای سخرانی ها «بسم الله الرحمن الرحیم» گفته می شود !
    آری ، با حرکت الهی آن رهبر عزیز ، چنین بنیاد ارزش ها و قراردادها و مسلمات مادی غرب دگرگون شده و گرایشی دوباره به دینداری حتی در خود آئین مسیحیت هم بوجود می آید !
    در موردی دیگر رهبر کمونیست کشور شوروی با آن هیمنه مادی می گوید : کتابی درباره اسلام بدهید تا آن را مطالعه نمایم !
    اهمیت این جمله در این است که همانطور که مبارزین اول  می گویند "قبل از انقلاب ، شما نمی توانستید چزوه و یا کتابی درباره اسلام به دست جوانی که باد مارکسیسم به دماغش خورده ، بدهید و بگویید این کتاب را مطالعه کن !!
    برادر من ! مسئله این نیست که حالا ما در این کشور چند شرابخانه را بسته اند و . . اینها ظواهر کار است و پدیدار های قضیه . عمق کار عمیق تر از این است !  به برکت حرکت و قیام این مرد ، دنیا تکان خورد . ا. با دمیدن روح امید و اعتماد به نفس و خودباوری و استقلال طلبی ، توانست ملتی را از زیر یوغ ذلت و خواری و عقب ماندگی و فقر و استبداد برهاند .
    هرچند که "ملت ایران" با فداکاری های خود در این پیروزی نقش اول و درجه یک را ایفا نمود ، اما چه کسی این سرچشمه را به جوشش درآورد ؟ و این همه استعداد را شکوفا و روح امید و حماسه را در آنان دمید ؟؟
    جز آن روح بزرگ و والا و عظیم الشان که "روح خدا بود در کالبد زمان" ؟؟

    امام یک "انسان معمولی" نبود ! به نظر من گوینده این سخن ، تعریفی درست و درکی صحیح از مفهوم انسان بودن ندارد . انسان شناسی صاحب چنین سخنی محدود در دایره تنگ غرایز حیوانی خورد و خواب و خشم و شهوت است ! براستی با این تعریف از انسانیت ، چه فرق میان یک انسان و یک حیوان ؟!
    دشمنان داخلی و خارجی با ـن گزاره های مادی در ذهن منجمد خود به این واقعیت رسیده و منصفانه اعتراف کرده و می کنند که او یک انسان معمولی نبود . او انسانی "مومن" بود به معنی واقعی کلمه !

    آن گروگان امریکائی که 444 روز در ایران اسیر بود و طبعا آن ماجراها را از چشم امام می دید ، با این وجود مصاحبه کرده و می گوید : من از کسانی نیستم که از فوت [امام] خمینی خوشحال شوم . او ارزشهای اخلاقی مخصوص به خودش را داشت و هیچکس در حد و اندازه او نبود !
    ( دوست عزیز ! ما فعلا بر سر بدیهیات بحث می کنیم و چقدر سخت اسن بحث بر سر بدیهیات ! ای کاش .. )
    میخائیل گورباچف رهبر شوروی در مورد حضرت امام جمله ای معروف دارد که اکثر ما شنیده ایم " او (امام) فراتر از زمان می اندیشید و در بعد مکان نمی گنجید . او توانست اثر بزرگی در تاریخ جهان بر جای بگذارد"
    هنری کسینچر استراتزیست و مشاور یهودی الاصل رئیس جکهور امریکا در دهه 70 میلادی معترف است که "آیت الله خمینی غرب را با بحران جدی برنامه ریزی مواجهه کرد . تصمیمات او آنچنان رعد آسا بود که مجال هر نوع تفکر و برنامه ریزی را از سیاستمداران و نظریه پردازان سیاسی می گرفت هیچکس نمی تواند تصمیمات او را از پیش حدس بزند . او با معیارهای دیگری بغیر از معیارهای شناخته شده در دنیا سخن می گفت و عمل می کرد . گویی از جایی دیگر الهام می گرفت . دشمنی آیت الله با غرب برگرفته از تعالیم الهی او بود . او در دشمنی خود نیز خلوص نیت داشت .
    و
    از نظر سمبلیک انقلاب ایران نخستین پیروزی مسلمانان  بر غرب از قزن 16 میلادی به این سو محسوب می شود و نکته آن این است که اسلام عامل هدایت این انقلاب بود نه هیچ یک از سیاست های غرب یا شرق . حقیقت این است که انقلاب اسلامی و تفکر آیت الله خمینی بسیار عمیق تر از آن است که با معیارهای مادی سنجیده شود . جهان غرب با معیارهای مادی از درک عمیق آن ناتوان است .
    توجه به این نقل قول هم خالی از لطف نیست .
    روبین وود زورث خبرنگار آمریکایی در تشریح جریان ملاقات خود با امام در حسینیه جماران چنین نوشته است " زمانی که امام خمینی از در وارد می شد احساس می کردم که از لابه لای در گردبادی از نیروی معنوی وزیدن گرفت گویا در ورای آن عبای قهوه ای و عمامه مشکی روح زندگی جریان دارد به طوری که همه بینندگان را محو تماشای خود کرد و آن هنگام حس کرده که با حضور او همه ما کوچک شده ایم و گویا در سالن کسی جز او باقی نمانده است ! زمانی که بر روی صندلی خود نشست نیرویی از وجودش ساطع می شد نیرویی بسان یک گردباد که اگر با دقت نگاه می کردی درمی یافتی که نوعی آرامش مطلق در درون آن نهفته است .. کمترین چیزی که می توانم بگویم این است که گویا او یکی از انبیای پیشین است ! و یا او موسای اسلام است و آمده تا فرعون کافر را از سرزمین خود برهاند !
    این شخصیت های معترف به عظمت آم مرد بزرگ الهی که دیگر بسیج و بسیجی نبودند که همانطور که گفتید به واسطه "ریاکاری و منفغت طلبی گروهی خاص (که می دانم منظور شما از گروهی خاص کیست ! ) از امام دم می زنند و می دانیم که امروزه دیگر نه عقیده ای بر گفته های خود دارند و نه ارادتی به آرمانهایش . و می دانیم که هدف از چرب زبانی ها پرکردن جیب مبارکشان است و یا به دست آوردن مقام و یا ارتقای پست ! و گروهی دیگر ( که باز هم من می دانم منظور شما کیست ) با بذل و بخشش این صفات الهی چون نقل و نبات هدفشان سرکوب دیگران است"
    !!!
    احتمالا شما با پندار خود با این جملات [طلائی] به برجک زده اید !!
    اما دوست من بدان و آگاه باش که جز به کاهدان نزده اید !!

    من نه بسجی هستم ( و امثال من بسیارند که بنده قطره ای از اقیانوس عظیم آنان نخواهم بود ) و نه حتی سایقه یک روز حضور در پایگاه های بسیج را دارم .
    هیچ گونه وابستگی هم به هیچ حزب و جناحی نداشته و ندارم . خداوند را هم به شهادت گرفته که هیچ گونه چشمداشتی به پست و مقام هم ندارم چرا که اصلا بی نیاز از آن می باشم .
    در جایی به مدیر محترم سایت گفته بود "مردمی باش ! مردمی باش! "
    به نظر من تجلی حضور مردم ( با همه سلایق و جناح بندی ها و مذاهب و قومیت ها و با همه اختلاف نظر ها ) و تچلی خواست و اراده عمومی آنان در خلق حماسه 9 دی بود که از تاریخ تشکیل نظام حمهوری اسلامی تا کنون در شکل و اندازه و .. بی نظیر و بی مانند بود .
    مردم در آن روز با وجود تمامی مشکلات با جان و دل آمدند تا به دنیا اعلام کنند که پای نظام و رهبری و خون شهدا و آرمان های انقلاب خود ایستاده اند .
    مردم انان اند نه در کافه ها و کلوپ های شمل شهر و نه در قهوه خانه های جنوب شهر ! و نه در دنیای مجازی همچون تویتر و فیس بوک که اصولا در آن فضاها ، به فراخور مجاز بودن محیط ، شخصیت افراد در آن هم استعاره ایست از مجاز تا واقعیت .
    به اعتراف فاینشنال تایمز چاپ لندن فراموش کردم که اشاره نمایم . "تردیدی نمی باشد که ایشان (حضرت امام) یکی از مردان بزرگ تاریخ در این قرن بود . کمتر کسی را امروز می توان یافت که از جاذبه و نفوذی همانند او نه تنها در ایران بلکه در کل جهان داشت ، برخوردار باشد . و توجه قدرت های بزرگ را تا به این حد به خود معطوف بدارد .

    اینها همگی تنها گوشه بسیار اندک از واقعیت های موجود درباره عظمت مردی است که استقلال و آزادی و پیشرفت و امنیت را به این ملت در پرتوی اسلام هدیه نمود .
    اینکه ما چون کبک سر خود را به زیر برف اوهام فرو ببریم و  اندیشه زلال خود را از درک واقعیت محروم بسازیم آنهم به واسطه پاره ای از مشکلات اقتصادی و ضعف مدیریت ها ، و با اعتقادات شخصی بخواهیم پا بر دیده عقل و انصاف قرار دهیم و به این بهانه قیصریه را به آتش بکشیم ، دیگر چه جای بحث و گفتگو دارد ؟!
    اینها گوشه هایی از همان واقعیت هایی است که اگر انصاف داشته باشید با عقاید شخصی خود اینگونه قلم به دست نمی گرفتید و خود را بر اساس دعایی که فرمودید مشمول لعنت خداوندی قرار دهید !!

    اینکه گفتم بیجی نبوده و نیستم نه اینکه به این امر افتخار کرده و تفکر بیسج را رد نمایم . به خدا که هرگز !
    بلکه مراد من از بسیجی بودن ، آن معنا و مفهومی بود که حضرتعالی یک بار در نوشته های افشاگرانه ! خود ، ماهیت آنرا به چالش کشیده و هویت واقعی آن را به گمان خود برملا ساخته اید . مرحبا افشاگر ! مرحبا !
    وگرنه اینجانب از بن دندان و بر اثر مطالعات شخصی و دامنه دار خود ( و نه احساسات و نه منافع شخصی ؛ خدا می داند اگر بگویم مرگ بر بسیجی و یسج !! یا زنده باد بسیجی و بسیج !! سر سوزنی منافع شخصی من نه به خطر می افتد و نه تطمییع و فربه می شود ! ) معتقدم آنچه به ایران و ایرانی هویت و عزت ( می گویی عزت نداریم ؟؟!! .. پس چرا تحریم می کنند ؟! ) بخشیده و او را با تمامی مشکلات و مصائب و کارشکنی ها و تحریم ها و توطئه چینی ها ، همچنان مستقل و پابرجای چون کوه استوار در دل حوادث نگه داشته ، وجود تفکر ناب [وصحیح] بیسجی در این کشور است .
    از منظر من بسیجی یعنی سید علی ! یعنی امام خامنه ای ! (روحی فداه) که ایشان را اعتقاد است " بسیچی یعنی حضرت علی که زندگی اش سراسر ایثار و شجاعت و حرکت به سوی کمال بود "
    از منظر من بسیجی یعنی حضرت روح الله (که رضوان الهی بر او باد ) که متواضعانه از خدا مسئلت می کند که او را با بسیجیان محشور کند !

    بسیج یعنی یک تفکر و یک فرهنگ . که به فرموده مقام عظمای ولایت حاج سیدعلی آقای خامنه ای (روحی فداه ) بسیج . بسیجی سیاسی است اما سیاست زده نیست . اهل سیاسی کاری نیست و جناح و باند بازی . مجاهد است اما بی انضباط و افراطی نیست . متدین است اما متحجر و دگم و خرافی نیست . با بصیرت است اما از خود راضی نیست طرفدار علم است اما علم زده نیست . اهل جذب است اما اهل تسامح در اصول نیست پاسدار خطوط فاصل است . متخلق به اخلاق است اما اهل ریاکاری نیست . در کار آّبادانی دنیاست اما اهل دنیا نیست . و فرهنگ بسجی یعنی آن مجموعه معرفت ها و ارزش ها و منش ها که می تواند با حضور به موقع خود در صحنه های مختلف ، مجموعه های عظیمی را در ملت به وجود بیاورد و تضمین کننده حرکت منسجم و پایدار اسلامی آن ملت باشد .
    بسیجی یعنی این نه یک طبقه اجتماعی . نه یک لباس و یک پوشش و ظاهری خاص .
    همانطور که ینده گفتم اینجانب به واسطه عدم عضویت و حضور در پایگاه بیسج نه یک بسیجی ام و نه در معنای دوم خود را لایق یک بسیجی شدن می دانم .
    هرکس و هرچه هستم عشق من خمینی کبیر است و سید علی عزیز و قلب من به شوق تحقق آن آرمانها می تپد و خدا می داند که اگر نظری بر خلاف این می داشتم هم ، همینگونه بدون توجه به مضار و منافع آن ، ایچنین به صراحت می گفتم !
    برادر ! این عشق الهی است .. این شور خدایی است !

    البته از تو (نریمان) نخواهم گذشت ! به واسطه اتهامی که به جناب حاج سید علی آقا زدید . و او را متهم به زندگی اشرافی و تجملاتی نمودید !! از خدا بترسید . فردای قیامتی هم هست . چگونه به خود اجازه می دهید که (نمی دانم در کدامین دنیا سیر می کنید و به چه اوهاماتی مبتلا شده اید و ذهن شما مسموم از تبلیغات روانی کدام رسانه معاند است ) به ایشان همچین اتهام بی پایه و اساس یزنید ؟؟!!
    می دانستی که سرویس های جاسوسی سیا و ای ام سیکس و موساد سالیانی است که با تلاش های مذبوحانه خود ، تنها و تنها ، تکرار می کنم تنها و تنها یک نقطه ضعف از زندگی خصوصی ایشان پیدا کنند تا در بوق و کرنای رسانه ای خود در عالم بکنند ، دریغ از یک سر سوزن !!
    فقط همین را بدان که در سالی قرار بود از زندگی ایشان برنامه مستندی تهیه شود که رهبر اعلام کرده بودند می ترسم مردم باور نکنند !!

    فرق من و تو این است که من و امثال من با صحیح  دانستن جهت گیری های کلان نظام به دفاع از کلیات آن بر می آییم ضمن آنکه انتقادهای خود به برخی سوء مدیریت ها و رانت خواری ها و سوء استفاده ها هم جای خود و معتقدیم که بروز و ظهور این مسائل هم به واسطه دور شدن از آرمانها و معیار های اسلامی و انقلابی صورت می پذیرد ولی در هر حال با وجود نعمت رهبری جون آقای خامنه ای و مردمی در پای کار ، امید به بهبود اوضاع داریم ولی تو و امثال تو ، انتقاد آنها صرفا ریشه در مسائل اقتصادی داشته و به اسم انتقاد سعی در سیاه نمایی و دامن زدن به یاس و ناامیدی در جامعه دارید . ( حرف اینجانب ناظر بر مطالعه دقیق تمامی نوشته های شما از ابتدا تا اکنون در این رسانه دارد )

    بنده اعتقاد دارم که اقتصاد بسیار بسیار هم مهم و حیاتی است . اینکه می گوییم کسب اقتدار ، قطعا یکی از ارکان این اقتدار ، رسیدن به استقلال اقتصادی است .
    تا اقتصاد و رفاه نباشد ، افراد دعوت به حق را نخواهند پذیرفت . حدیث "نزدیک است که فقر به کفر بینجامد" ناظر به این معناست .
    اگر رهبری در سال خدمت رسانی ، در طلیعه سال در پیام نوروزی خود می فرمایند که امروزه مبارزه با آمریکا یعنی خدمت به مردم ، توجه به این اصل از منظر نورانی ایشان است .
    بنده علاوه بر لزوم تقویت بنیه اقتصادی و رسیدن به استقلال کامل در این زمینه در راستای کسب اقتدار بین الملل به جهت ایستادگی و مقاومت در برابر زیاده خواهی های آمریکا و غرب ، معتقد به آن بوده و هستم که نابهنجاری های اقتصادی بوحود آمده ، آنقدر که ریشه در ضعف مدیریت ها و رانت خواری ها دارد در تحریم ها ندارد .
    به این نیز اگاهم که برخی از مدیران و مسئولان در دشمنی خود با آمریکا صداقت نداشته و به نام اعمال تحریم ها ولی به کام خود مشی طریق می نمایند .
    اما شما این را به حساب ملت و قاطبه مدیران و مسئولان می گذارید ؟؟

    اگر شهامت دارید اسم ببیرید !  البته بنده همچنان که گفتم ، به وجود این واقعیت نفوذ یافته در بدنه مسئولان و کارگزاران ( با شواهد و قراین ) واقف هستم ولی تا بحال خود به وصورت مصداقی و موردی با آن برخورد نداشته ام که اگر برخورد می داشتم شک نکنید چه در این رسانه یا چه در جای دیگر به افشای ماهیت آن (با ذکر دلایل متقن ) می پرداختم .

    البته به یک وواقعیت تلخ دیگر هم اشاره کنم . اینجانب معتقدم عزیزانی که اغلب به واسطه مسائل و مشکلات اقتصادی کلیت نظام و مسئولان و رهبری را زیر سوال می برند و تیشه به ریشه همه چیز می زنند ؛
    به عقیده بنده اگر بواسطه همین نظام ، با نفوذ به بدنه آن از نان و نوایی برخوردار شوند ، از هر انقلابی ، انقلابی تر می شوند !!

    ادامه دارد .

    سجاد غلامی عزیز سلام.

    گویا این تحلیل را شما ارائه دادید.آنرا خواندم و نکته‌ای توجه بنده را به خود جلب کرد و سوالی را برایم به وجود آورد.

    پس از بازگشت رئیس جمهور از نیویورک تحلیل‌های زیادی از جانب طیف‌های مختلف سیاسی(مخالف و موافق)پیرامون وقایع رخ داده در رسانه‌ها منتشر شده.تحلیل شما این تصور را در من بوجود آورد که گویا شما گوشه‌ای از نظرات اشخاصی‌ چون شریعت مداری و سلیمی یمین و دیگر مخالفین و گرد آوری کرده و با اضافه کردن عقاید شخصی‌ خود به آنها ترکیبی‌ تقریبا نوع اما با محتوایی تکراری را به عنوان تحلیل ارائه دادید!درسته؟!البته این تنها یک سوال است و قصد توهین ندارم چرا که معتقدم آزادی بیان یعنی‌ گفت و گوی مخالف و موافق و مطلع شدن از نوع تفکر یکدیگر البته در چارچوب ادب و صد البته بی‌ آنکه فیلتر‌های مندراوردی برای یکدیگر تعریف کنیم و بگوییم(آزادی بیان یعنی‌ همه ازداند نظرتشان را بگویند اما،همه چیز را نباید گفت!)

    از صفت‌های پیامبر گونه‌ای که به انسان‌هایی‌ معمولی‌ دادید و بتی از آنها ساختید بگذریم چون این روزها این گونه سخنان را از جانب گروهی خاص بسیار می‌شنویم و دیگر می‌دانیم نه عقیده‌ای به گفت‌هایشان دارند و نه ارادتی و نه آرمانی و هدفشان از این چنین چرب زبانی‌هایی‌ پر کردن جیب مبارکشان است و به دست آوردن یا ارتقا مقامشان و صد البته گروهی دیگر هم این صفات الهی را چون نقل و نبات بذل و بخشش میکنند برای سرکوب!

    خطر از دست رفتن کاشته‌هایی‌ که به واسطه مقاومت به دست آماده را پیشبینی‌ کردید! از شعار و تکرار مکررات  بپرهیزیم که البته این جمله شما خود شعاری تکراری بود!

    به راستی‌ با مقویت چه کاشتیم؟چه برداشت کردیم؟

    می‌فرمایید سی‌ و اندی سال مقاومت کردیم، این ایستادگی زمانی‌ مایه افتخار میبود که به اندازه سی‌ و اندی سال در تمام زمینه‌ها چنان پیشرفت میکردیم که نمیگوم هیچ اما کمترین نیاز و وابستگی را به غرب و شرق داشتیم!حالا که حتا در تولید چوب بستنی هم عاجزیم و آنرا از خارج وارد می‌کنیم حال که دانشجوی ما برای تکمیل پایان نامه آش به مواد اولیه خاص نیاز دارد و به دلیل تولید نشدن آنها در داخل مجبوریم از خارج وارد کنیم و همچنین به دلیل تحریم نمیتوانیم آنها را برای دانشجوی محقق خود فراهم کنیم‌و وی به همین خاطر ۲ سال از عمرش را برای ارائه یک پایان نامه ساده تلف میشود نمیتوانیم بگوییم از ایستادگی نتیجه گرفتیم و به آن میبالیم.زمانی‌ که به غرب نه میگوییم و برای شرق فرش قرمز پهن می‌کنیم نمیتوانیم بگوییم ایستادیم.وقتی‌ در صنعت خودروسازی که یکی‌ از مهمترین صنعت‌های جهان از همه نظر است تا این حد وابسته به غربیم که کوچکترین قطعه را باید وارد کنیم و به شرق آنچنان دلم بستیم که خودروهای به ظاهر ملی‌ و داخلی‌ مان همگی‌ کپی‌‌های خودرو‌های چینی‌ و کره ایست نمیتوانیم بگوییم مقاومت کردیم!

    زمانی‌ که آنچنان به واردات دارو از جانب غربو شرق نیازمندیم که با کوچکترین تحریمی تا این حد نگرانی در کشور ایجاد میشود،دارو کمیاب میشود قیمت بالا میرود به طوری که داروی ۲۰۰۰۰ تومانی میشود ۱۵۰۰۰۰۰ تومان نمیتوانیم بگوییم مقاومت کردیم و به نتیجه رسیدیم.

    وقتی‌ به غرب نه گفتیم با فشار‌های داخلی‌ در طول سه ده آنقدر به مردم سخت گرفتیم که خیلی‌‌ها آرزوی زندگی‌ در غرب را میکنند و ایران کوچکترین جذابیتی بریشان ندارد و از دانشمند و هنرمند و تاجر و صنعت گرو...برای پیشرفت مجبور میشوند به غربو شرق بروند چون در ایران جایی‌ برایشان  نیست سیاست مادرانشان بگویند:چارچوب‌های ما این است اگه خوشت نمیاد برو به کعبه آمال!این ایستادگی بود؟

    فکر می‌کنید انصاف را رعایت کردید وقتی‌ می‌گوید نظام جمهوری اسلامی در برابر غرب مقاومت کرد؟نظام مقاومت کرد یا مردم؟مردم گشنگی کشیدند یا سیاست مداران؟از دارایی‌های جناب خاتمی و رفسنجانی‌ بگوییم یا ۲۰۰ میلیاردی که در طول ۸ سال تنها به جیب رئیس جمهور به اصطلاح ساده زیست رفت؟ از مردمی که بخاطر همین کمبود و گرانی دارو جان دادند بگوییم یا از خامنه‌ای  ها که بهترین پزشک‌ها را بر بالین خود می‌بیند؟حالا بگویید کی‌ ایستاد نظام یا مردم؟(لعنت خدا بر کسی‌ که انصاف را فدای عقاید شخصی‌ خود کندو بگوید مردم و نظام هر دو ایستادند!)

    سجاد عزیزم پاسخ سوال شما که فرمودید آیا نمیتوبنیم بگوییم ایران جایگاه مستقل و ویژه  در جهان بین‌الملل دارد؟خیر است.دوست من ما در این سه دهه در زمینه‌های نظامی پیشرفت‌های خوبی‌ داشتیم به خصوص در تجهیزات موشکی به طوری که تا چند سال آینده مطمئناً به یکی‌ از قطب‌های موشکی جهان تبدیل میشیم و به همین خاطر است که آمریکا و اسرائیل و...هیچگه نمیتوانند  تاکید می‌کنم  نمیتوانند به ایران حمل نظامی کنند حتا با این تجهیزات نظامی گران قیمت و پیشرفت‌شان ناوهای جنگیشان .زیر در یایی شان.نیروی هواییشان پیاده نظام قدرت مندشان .با هیچ یک از این قدرتهایشان نمیتوانند در جنگ ایران را زمین گیر کنند بلکه اگر جنگی هم رخ دهد بیش از ما ضرر خواهند دید و مهر شکست را می‌توان بر پیشنیشان کوبید!بهمین خاطر است که از راه‌هایی‌ چون تحریم ما را زیر فشار میگذارند ما اگر نفوذ و استقلالی در دنیا و جهان بین‌الملل داشتیم خیلی‌ زود تر از اینها می‌توانستیم از زیر فشار‌ها بیرون آییم.میلیارد‌ها دلار از پول‌هایمان در بانک‌های خارجی‌ بلوک شده!این چه نفوزیست که نمیتوانیم اموال خودمان را برداشت کنیم؟!

    این چه نفوذیست که زندانی‌های بیگناه ایرانی‌  را نمیتوانیم از زندانهای آمریکا آزاد کنیم و هرچند وقت یک بار اخباری را راجع بشان منتشر می‌کنیم که فلان آقا فلان خانم ایرانی‌ چه وضعیت بدی در زندان‌های آمریکا دارد!در عوض آمریکا را دیدیم که برای آزادی جاسوس‌هایش از زندان ایران چه قدر تلاش کرد و نتیجه چه شد!حال شما از کدوم  تاثیر گذاری سخن میگی‌ بنده نمیدانام،

    ۱۰۰ البته خاورمیانه منطقه حساسیست که ایران می‌خواهد قدرت اول آن باشد که حق دارد و آمریکا هم می‌خواهد نظم خود را در منطقه پیاده کند که مطمئناً این کار را همراه با زور انجام میدهد،ایران یا باید با ظلم آمریکا همراه شود یا باید جلوی ظلم آمریکا بایستد که اگر بخواهد روش دوم را پیش بگیرد باید به تقویت اوضاع داخلی‌ خود بپردازد(اقتصاد‌تولید‌صنعت‌فرهنگ‌هنر)تا زمانی‌ که اوضاع داخلی‌ به سامان نباشد مقاومت تنها یک لفاظی و عوام فریبیست!

    شک نکنید جناب سجاد عزیز مردم علاقه به نوکری آمریکا ندارند  قرار نیست ایران  به سرنوشتی چون کسانی‌ که نام بردید دچار شود.ما فقط به کاهش فشار‌ها نیاز داریم تا بتوانیم از فرصت بوجود آماده استفاده کنیم و در تمام زمینه‌ها آنقدر پیشرفت کنیم و رو پای خودمان بایستیم و زمانی‌ که با مشکلاتی جدید در رابطه با آمریکا مواجه شدیم دیگر دشمن نتواند فشاری را بر ما اعمال کند چون آن زمان ما یک ابر قدرتیم.به یاد داشته باشیم ابر قدرت بودن زمانی‌ محقق میشود که تنگ نظری‌ها افراط گری‌ها کنار گذشته شود و از تمام استعداد‌ها در تمام زمینه‌ها استفاده شود و اگر این اتفاق نیفتاد ما نیاز به دشمنی آمریکا با خودمان نداریم چرا که در داخل دشمن بسیار است!

    پاسخ:
    خدای من !پای مدیر این رسانه داره قطع میشه شما هنوز به فکر رابطه با آمریکا هستید ؟ موضوع مهمتری وجود نداره ؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">