منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

حقوق بشر آمریکایی!

منصوره صامتی |

  متن زیر بخشی از گفتگوی جیمی کارتر با «ماریان شانل» یکی از اهالی رسانه آمریکا درباره انتشار کتاب «تقاضا برای اقدام: زنان، مذهب، خشونت و قدرت» است. خواندن این بخش کوتاه از این مصاحبه و اعترافات رییس جمهور سابق آمریکا به اوضاع اسفناک زنان و دختران آمریکایی در این کشور، به خوبی متهم بودن بزرگترین مدعی حقوق بشر در دنیا را نمایان می‌سازد:


ماریان شانل (مصاحبه‌کننده): چه چیزی الهام‌بخش شما برای نگارش کتاب «تقاضا برای اقدام: زنان، مذهب، خشونت و قدرت» بود؟


جیمی کارتر: مرکز کارتر، به 79 کشور جهان سفر کرده است که بسیاری از این کشورها، از فقیرترین کشورهای جهان سوم محسوب می‌شوند. در مزارع و در میان خانواده‌های محلی که تنها یک یا دو فرزند پسر داشتند، با موارد متعدد بدرفتاری با زنان و دختران و نیز محروم کردن آنها از غذای کافی و امکانات بهداشتی و تحصیلی روبرو شدیم. در سفرهایمان، کشتار دختران تازه متولد شده و سقط جنینهای دختر را - تنها به خاطر مونث بودنشان - به چشم دیده‌ایم.


در مرکز کارتر، سالانه 3 جلسه بین الملل برگزار می‌شود، که آخرین جلسه ما در ماه ژوئن برگزار شد. ما از فعالان زن مالزیایی و دیگر نقاط جهان دعوت به عمل آوردیم. به تازگی از رهبران مذهبی نیز برای شرکت در جلسات خود دعوت کرده‌ایم. ولی پس از 3 سال، به تازگی به این نتیجه رسیده‌ایم که با مشکل بزرگی مواجه هستیم؛ بزرگتر از آنکه تصورش را می‌کردیم. بنابراین بر آن شدم که با نوشتن کتاب و انجام برنامه‌های ارتقایی، توجه همگان را به سوء رفتار با زنان و دختران جلب کنم.


شانل: به نظر شما مشکلات پیش روی زنان و دختران سراسر جهان چیست؟


کارتر: در جنگ جهانی دوم، 4 میلیون نفر کشته شدند، و متأسفانه در عصر کنونی،  نوزادان دختری که توسط والدینشان کشته می‌شوند، 4 برابر کشتارهای جنگ جهانی دوم هستند. برخی از نوزادان دختر، پس از تولد  توسط والدین خود خفه می‌شوند و برخی نیز در صورت دسترسی به فن‌آوری سونوگرافی، پس از تعیین جنسیت و پیش از تولدشان سقط می‌شوند. این مساله، یکی از وحشتناکترین مشکلات محسوب می‌شود.


مشکل دوم، قاچاق بین‌المللی انسان است که در مقایسه با قرن نوزدهم افزایش چشمگیری داشته است و البته در کشور ما (ایالات متحده آمریکا) نیز رخ می‌دهد - بر اساس گزارش امور خارجه، آمار قاچاق انسان به خارج از مرزهای بین المللی در سال گذشته، 800000 نفر بوده است. و %80 آنها دخترانی بودند که به عنوان برده‌های جنسی به فروش رسیده‌اند. آتلانتا، منطقه کلیدی آمریکا برای برده داری است، چرا که بزرگترین فرودگاه جهان را در خود جای دارد و مسافران بسیاری از نیمکره جنوبی دارد. بنابراین، دخترها با قیمت پایین خریداری می‌شوند. به طور مثال، قیمت میانگین دختران آفریقایی و آمریکای جنوبی، در حدود 1000 دلار است؛ حال آنکه خریداری دختران اروپایی، هزینه‌ای در حدود 8000 دلار خواهد داشت. از اینرو، قاچاق در کشور ما بیداد می‌کند.


مشکل دیگر، که البته در آمریکا نیز به وقوع می‌پیوندد، سوء رفتار شرم‌آورانه با دانشجویان دختر - در دانشگاههای بنام آمریکا - است. و البته، این سوء رفتارهای جنسی مجازات نمی‌شوند؛ چرا که مدیران و رؤسای دانشگاهها تمایلی به بی‌اعتباری دانشگاههای خود ندارند. در صورت تعقیب قانونی این جرایم، حقایق به گوش عموم رسیده و دانشگاهها اعتبار خود را از دست می‌دهند. بدین ترتیب، از جرایم جنسی خاطیان چشم پوشی می‌شود. در واقع، نیمی از تجاوزهای جنسی که در دانشگاهها صورت می‌گیرد، توسط تجاوزگران زنجیره‌ای صورت می‌گیرد، چرا که آنها آگاهند که از مجازات معاف هستند. اخیرا خبرهای بسیاری مبنی بر سوءرفتارهای جنسی نیروهای نظامی آمریکا منتشر شده است. سال 2012، 36000 تجاوز جنسی در واحدهای ارتشی وجود داشته که تنها حدود 300 مورد آن یعنی %1 کل آمار، مجازات شده‌اند.


شانل: ریشه مشکلات را در کجا می‌بینید؟


کارتر: 2 دلیل عمده وجود دارد. اولی، سنت در جامعه ما است. اگر شوهر مایل به بدرفتاری با همسر خود است و یا اگر کارفرمایان شرکتهای بزرگ آمریکایی به کارمندان زن خود حقوق کمتری می‌پردازد، در واقع به این دلیل است که باورهای سنتی آنها بر پایه برتری مردان بر زنان است.  به طور مثال، کلیسای کاتولیک به زنان مجوز کشیش شدن نمی‌دهد و در فرقه تعمیدگرایی (باپتیست) که 70 سال به آن وفادار بودم، از حضور زنان در دو جایگاه ممانعت می‌کند؛ یکی به عنوان روحانی ارتش و دیگری مدرس مدارس دینی - آنها معتقدند که یک زن در کلاسهایی که حتی یک مرد حضور داشته باشند مجاز به تدریس نیست. بنابراین در زندگی سکولار هم، به زنان با چشم حقارت نگریسته می‌شود، چنین اقدامات شرم‌آوری کاملاً صحیح قلمداد می‌شود.


دلیل دیگر، سوء تعبیر از متون مذهبی است. برخی از رهبران مذهبی، کتاب مقدس و دیگر متون مذهبی را جهت جاودانی نمودن ادعاهایشان که زنان نزد خدا از مردان پست‌تر هستند، تحریف کرده‌اند. بسیاری مخالف این ادعاها هستند، ولی برای بهره‌مند شدن از منافع بیشتر، سکوت اختیار کرده‌اند. این ادعای کذب، توجیه تبعیض‌گرایی سکولارها و نیز توجیه بدرفتاری با زنان و دختران است.


و دیگری، ارتکاب بیش از حد خشونت در کشور ما آمریکا است. کشور ما در جنگهای بیشتری شرکت کرده است - در حدود 30 بار - که همه آنها یک طرفه و از سوی ما بوده‌اند. زندانیان کنونی آمریکا در 30 سال گذشته، 7.5 برابر شده است. مبادرت به خشونت، عامل دیگر بدرفتاری با زنان و کودکان است.


کینگ لوتر در یکی از سخنرانیهایش در نیویورک سیتی، اظهار داشت: «دولت من، بزرگترین حامی خشونت در جهان محسوب می‌شود؛ به این ترتیب چگونه می‌توانم کشورهای ظالم جهان را خطاب قرار دهم.» لوتر از آمریکائیها خواست که با دید بازتری به رابطه تفکیک‌ناپذیر آزادی و عدم خشونت‌گرایی بنگرند. با این دید، خطاب قرار دادن حقوق زنان، بدون در نظر گرفتن عواملی که موجب تقویت و پرورش خشونت در جامعه می‌شود، غیر ممکن است. جنگ‌گرایی، سیستم قضایی ناعادلانه، مبارزه با تروریسم، راه حل خشونتهای جنسی نیستند.


شانل: ارائه این آمار و ارقام موجب ایجاد ترس و دلهره می‌شود. به نظر شما، مردم با شنیدن این حقایق چه عکس‌العملی نشان می‌دهند؟


کارتر: کاملاً درست است. با توجه به حضور من در برنامه‌های مختلف رادیویی و تلویزیونی، بدون شک مردم علاقه‌ای به شنیدن ندارند. قطعاً روسای دانشگاهها علاقه‌ای به شنیدن این مهم ندارند که دانشجویان دختر در دانشگاههای آنها مورد تجاوز قرار می‌گیرند. به طور حتم آنها از این مهم مطلع هستند ولی به جای مقابله صحیح با مشکلات و وارد شدن از مجرای قانونی و برای حفظ اعتبار خود، از جرایم دانشجویان مرد خود چشم‌پوشی می‌کنند و از عمومی شدن اخبار سوء‌کردارهای جنسی ممانعت به عمل می‌آورند.


به طور حتم سوء استفاده از یک دانشجوی سال دوم نیروی دریایی آمریکا را به خاطر می‌آورید که سال گذشته مورد تجاوز جنسی سه بازیکن فوتبال قرار گرفت. آگوست گذشته، این دانشجو در جریان یک سوال و جواب وحشتناک که 21 ساعت به طول انجامید، به سوالات شرم‌آور وکلای فوتبالیستها پاسخ داد و در پایان با بیگناه شناخته شدن بازیکنان فوتبال خاطی، ارتش آمریکا اعلام کرد که گزارش دختر دانشجو، اشتباهی بیش نبوده است! بنابراین باید اقدامی کرد و به نظر من، پرزیدنت، واشنگتن پست، هافینگتون پست، نیویورک تایمز و همه رسانه‌های آمریکا می‌توانند در این مسیر موثر واقع شوند.

  • منصوره صامتی

چند روز پیش بود که خبرنگار ضدانقلاب فراری، فراخوان کشف حجاب در اماکن عمومی‌ را در قالب پروژه «آزادی‌های یواشکی» در فیسبوک عملیاتی کرد و با فریب مردم از آن ها خواست تا تصاویر بدون حجاب در اماکن عمومی‌ از خود تهیه نمایند و در این صفحه فیسبوک قرار دهند.

به گزارش جام نیوز، چند روز پیش "مسیح علی‌نژاد" خبرنگار ضدانقلاب فراری، فراخوان کشف حجاب در اماکن عمومی‌ را در قالب پروژه «آزادی‌های یواشکی» در فیسبوک عملیاتی کرد و با فریب مردم از آن ها خواست تا تصاویری برهنه و بدون حجاب در اماکن عمومی‌ از خود تهیه نمایند و در این صفحه فیسبوک قرار دهند.این پروژه ضدارزشی با استقبال شبکه های ماهواره ای ضدانقلاب و اپوزیسیون روبرو شد؛ به گونه ای که برخی از این شبکه ها از جمله شبکه انگلیسی من وتو (Manoto) و تلویزیون فارسی صدای آمریکا (VOA) با دعوت از این خبرنگار ضدانقلاب به معرفی و فراخوان برای این طرح ضدارزشی پرداختند.

این ماجرا اما آنگونه که اپوزیسیون خارج از کشور سناریوی آن را طراحی کرده بودند پیش نرفت.اما ماجرا از چه قرار است؟برای فراخوان و تبلیغ کمپین ضدارزشی آزادی های یواشکی، مسیح علی نژاد در برنامه "روی خط" شبکه صدای امریکا حاضر شد تا از این طریق طرح یادشده را تبلیغ و فراخوان عمومی خود را تکرار کند.علی نژاد در معرفی این صفحه اعلام کرد که تمامی تصاویر موجود در این صفحه فیسبوکی را با اجازه بانوان صاحب عکس منتشر کرده است و تمامی افراد، خودشان با رضایت کامل عکس هایشان را برای مشارکت در کمپین ارسال نموده اند. درست چند دقیقه بعد از ادعای علی نژاد، خانمی با شبکه صدای آمریکا تماس گرفت و اعلام کرد که عکس خصوصی او را "بدون اجازه" از صفحه شخصی اش سرقت کرده و در آن صفحه فیسبوکی به عنوان عکس ارسالی مخاطبان منتشر کرده اند.

 به نظر می رسد استفاده دزدانه از تصاویر خصوصی بعضی از مردم توسط این خبرنگار ضدانقلاب، در آستانه فصل تابستان حربه تازه ای است برای به راه انداختن موج تازه ای از بی بند و باری در کشور.

منبع : جام نیوز

http://jamnews.ir/TextVersionDetail/352301

  • منصوره صامتی

گزارش انقلاب نیوز - سرویس فرهنگی 

؛

 لیلا حاتمی که هر از چند گاهی حاشیه ساز جشنواره های خارجی می شود و اقداماتی را بر خلاف منافع و مصالح ایران اسلامی صورت می دهد در جشنواره فیلم کن هم حاشیه ساز شد

لیلا حاتمی که برای چندمین بار است حاشیه ساز جشنواره های خارجی می شود از پوشش نامناسب گرفته تا دست دادن با ... که عملا توهین به اعتقادات مردم ایران اسلامی است . 

در افتتاحیه جشنواره کن و همزمان با  اولین نمایش جهانی فیلم گریس از موناکو، لیلا حاتمی در  کنار 8 داور دیگر بخش مسابقه حضور داشت که ناگهان در یک اقدام ضد ارزشی و توهین آمیز به اعتقادات مردم ایران اسلامی در حضور رسانه ها به طور علنی با دراز کردن دستش در مقابل رئیس این جشنواره پیش قدم این اقدام ضد اخلاقی و ضد ارزشی می شود . لیلا حاتمی که پس از این پیش قدم شدن برای دست دادن به رئیس جشنواره فیلم کن اقدام ضد اخلاقی را علنی کرد مورد روبوسی نیز قرار گرفت تا بی حیایی به اوج خود برسد. 

رسانه های ضد انقلاب و معاند با فرهنگ ایرانی اسلامی این اقدام ضد اخلاقی و رفتار نا متعارف لیلا حاتمی را به سرعت پوشش خبری دادند و با خوشحالی فراوان از این اقدام لیلا حاتمی حمایت و پشتیبانی کردند. 


http://www.enghelab-news.ir/enghelab-news/54248_807.jpg


http://www.enghelab-news.ir/enghelab-news/54249_166.jpg

  • منصوره صامتی

چادر پوششی تجملی !

منصوره صامتی |

در طول تاریخ انتخاب نوع پوشش از بدیهی ترین نیازهای انسانی بوده است . نیازی که بر اساس  مختصات جغرافیایی ، تمدن  فرهنگ و آیین مذهبی  و سلایق اقوام  انواع و اشکال مختلف به خود گرفته است .

اگرچه با صنعتی شدن کشورها  در دهه های اخیر و ظهور پدیده ای به نام مد از همبستگی پوشش و فرهنگ در سرزمین های مختلف کاسته شده به حدی که نوعی از پوشش در سرتا سر جهان با ویژگیهای یکسان  قابل مشاهده است ، خوشبختانه هنوز می توان در کشورهای در حال گذار شرقی لباس ها و پوشش های محلی را در همان شکل سنتی و اصیل مشاهده کرد . 

یکی از این انواع پوشش  شرقی چادر است که خود گویای اصالت تمدن و فرهنگی غنی است ، تمدنی که اصالت اندیشه را بر اصالت بدن برگزیده و هویت انسانی را در نزدیکی او به روحی معنوی در ماوراء تعریف می کند . 

.

.

.

در حالی که پوشش مناسب اسلامی متناسب با اقلیم  و فرهنگ برای اهالی اندیشه دغدغه است آنچنانکه شاهد تجمعی اعتراض آمیز نسبت به پدیده ی بد پوششی در میان مردان و زنان ایرانی هستیم ، اما رصد دقیق سازو کار و چرخه ی تولید وتوزیع و یا واردات انواع پوشش در ایران  ظرایف پنهانی  از هزار توی بی توجهی به پوشش مناسب  از سوی متولیان امر را آشکار می سازد .پرسشی دقیق که می تواند مسیر رسیدن به پاسخی روشن را هموار سازد 

در حال حاضر دسترسی به انواع پوشش راحت ، کاربردی و اصیل و ساده به چه میزان مقرون به صرفه است ؟

به طور مثال شهروند ایرانی  با مقایسه ی  قیمت انواع پوشش اجتماعی اعم از مانتو های تنگ و چسبان ، مانتوهای بلند و گشاد با پارچه و دوخت مناسب ، شلوارهای تنگ و شلوارهای خوش دوخت مناسب  و یا در  قیمت گذاری ساده ترین شکل پوشش _چادر_  به چه نتیجه ای خواهد رسید ؟ .

.

. این مطلب ادامه دارد 


  • منصوره صامتی

ورود بانوان ممنوع

منصوره صامتی |
وارد فضای اندرونی شدم تنها صدای آواز پرنده ها شنیده می شد .
هنوز جستجو های کنجکاوانه ام تمام نشده بود که متوجه شدم ورود بانوان ممنوع است !

 این تصاویر خاطرات ساکت من از حوزه ی علمیه ی امام خمینی کاشان هستند .






بخشی از بنای حوزه در حال تعمیر بود و این تصویر متعلق به فضای بیرونی و مقابل حوزه است که به خوبی قدمت آن مشخص است بعد از حوزه به بازار قدیمی کاشان رفتیم...

  • منصوره صامتی
علی (ع) بزرگترین معلم وحدت است. چون در حالی که خار در چشم و استخوان در گلویش بود، باز هم به خاطر مصلحت و وحدت اسلام سکوت کرد.
سیاست امیرالمومنین(ع) دفاع از مسلمین در برابر دشمنان اسلام و وحدت اسلامی و گفتگوی انتقادی غیردشمنانه در درون جهان اسلام بوده است. ما هم باید همان کاری که امیرالمومنین (ع) انجام داد، انجام دهیم.
 علی«ع» مظهر اتحاد است نه مبدا اختلاف! از نظر ما صاحب حق و اولین معترض علی(ع) است. اما خود ایشان در نامه ۶۲ نهج البلاغه می فرماید: وقتی رسول خدا«ص» از دنیا رفتند بین مسلمانان بر سر حکومت پس از ایشان اختلاف افتاد. من ابتدا باور نمی کردم که در این زمینه اختلافی پیش آید ولی این کار انجام شد. من اعتراض کردم. اول بیعت نکردم. چیزهایی را به یادشان آوردم که خود تایید کردند. اما بعد دیدم که جریان تضعیف اصل اسلام و قرآن در حال تقویت است. خیلی از تازه مسلمان ها به ارتداد افتادند. ترسیدم که موج ارتداد تقویت شود و اصل دین خدا به خطر بیفتد. ترسیدم از اینکه اگر در این لحظه به خاطر اسلام فداکاری نکنم و اجازه بدهم بین مسلمین جنگ داخلی رخ بدهد، اصل اسلام در خطر می افتد. من باید انتخاب می کردم بین خلافت و بقای اصل اسلام. اگر در این شرایط بر حق خود پافشاری کنم، اسلام در خطر می افتد. اگر حکومت به دست من بیفتد بعد از چندسال تمام می شود اما اگر اسلام ضربه بخورد دیگر قابل برگشت نیست. من در آن زمان به تکلیف خود عمل کردم و بیعت کردم و اجازه ندادم که باطل پیشروی کند و حق زائل گردد.

 اسلام با کمترین غفلت تباه می شد
 ابن ابی‌الحدید نقل می‌کند که در جنگ جمل، حضرت امیر (ع) از کوفه به سمت بصره می آمد و فرمود: من به خلفا انتقاد داشتم اما دیدم تحمل آن وضعیت در عین سختی، حتما بسیار مهم تر است از اینکه من با آنان درگیر شوم و بین مسلمین درگیری داخلی بوجود بیاید و سبب خونریزی میان آنان شود. دیدم مردم تازه مسلمان شده اند و اگر من بر سر حکومت – که حق ماست – درگیر شوم، تازه مسلمانان اینگونه برداشت می کنند که اصحاب پیامبر بعد از وی برای قدرت به جان هم افتاده اند. دین مانند مشک پر از شیری است که بسیار آسیب پذیر است و با کمترین غفلت تمام آن تباه و فاسد خواهد شد. در «المناقب» آمده که ابوالطفیل عامر بن وائله نقل می کند که در روز سقیفه علی با آن اتفاقات مخالف بود. اما وقتی با ابوبکر بیعت شد، از علی شنیدم که گفت به خدا سوگند من از او شایسته تر به حکومت بودم اما شنیدم مردم با ابوبکر بیعت کردند و تبعیت کردم. چون ترسیدم که اگر بر سر حکومت درگیر شوم، مردم دوباره کافر شوند و مسلمانان علیه هم شمشیر بکشند. سکوت برای بقای اسم رسول خدا «ص» ابن ابی الحدید نقل می کند که وقتی فاطمه زهرا «س» به امیرالمومنین «ع» گفتند که باید اعتراض را گسترش دهیم، همزمان صدای اذان می آمد که می گفت اشهد ان محمد رسول الله. حضرت امیر «ع» فرمود: اگر می خواهی که اسم رسول خدا و این اذان بماند باید تحمل و سکوت کنیم. حضرت امیر «ع» در نامه ۵۸ نهج البلاغه می فرماید: من منتقد این وضعیت هستم. اما هیچ کس حریص تر از من برای وحدت و الفت امت اسلام نیست. خداوند با جریانات بعد از پیامبر «ص» ما را امتحان کرد و من با اعمال خود هدفی جز رضایت و پاداش خداوند نداشتم. در حکمت ۲۲ نهج البلاغه نیز می فرماید: ما حقی داشتیم و آن را گفتیم. اگر این حق داده شود به وظیفه ام عمل می کنم وگرنه پشت شتر می نشینم و به کار خود مشغول می شوم. در انصاب الاشراف از حضرت امیر «ع» نقل می کند: من می توانستم درگیر شوم اما چنین نکردم. چون ترسیدم که عصر جاهلیت دوباره برگردد. در تعبیر دیگر می فرماید: به خدا سوگند اگر نبود ترس به جان هم افتادن مسلمانان و بازگشت کفر و نابودی دین، سکوت نمی کردم و به شیوه دیگری عمل می کردم. حضرت امیر «ع» سکوت کردند چون بعد از فوت پیامبر «ص» موج وسیع ارتداد در میان مسلمانان راه افتاد.
در سیره ابن هشام از جناب عایشه نقل می کند: بعد از رحلت پیامبر خدا، عرب به ارتداد گرائید و نفاق آشکار شد. مسعودی در مروج الذهب می‌گوید: موج ارتداد عرب ده روز بعد از رحلت پیامبر شروع شد و به جز مردم مکه و مدینه و اقلیتی از دیگر قبائل، تقریبا همگان از اسلام برگشتند. ابن اثیر و طبرانی هم می گویند که بعد از پیامبر به جز قریش و ثقیف، بیشتر اعراب به درجات مختلف مرتد شدند. مثلا بعضی در این حد از اسلام برگشتند که گفتند به حکومت اسلامی زکات نمی دهیم یا اینکه گفتند خلیفه را قبول نداریم و …

 تو از کِی دلسوز اسلام شدی؟!

زبیر بن بکّار از محمد بن اسحاق نقل می کند که بعد از جریان سقیفه، یکی از فرزندان ابولهب خدمت علی «ع» آمد و شروع کرد در ستایش علی «ع» و نفی جناب ابوبکر و جناب عمر حرف زدن. در حالی که پیش از این دشمن علی «ع» بود! گفت که حکومت حق علی است. حضرت را به قیام علیه خلیفه اول تحریک کرد و گفت که ما در کنار تو ایستاده ایم. حضرت لحظاتی به او نگاه کردند و فرمودند: « سلامة دینه احبّ الینا من غیره». سالم ماندن اصل اسلام در نظر من مهم تر از حکومت است. شما از کِی طرفدار من شدید؟! شما که تا دیروز در جبهه مخالف اسلام بودید! همچنین بعد از سقیفه ابوسفیان پدر معاویه از کنار خانه پیامبر «ص» گذشت و گفت: ای خاندان هاشم، ای فرزندان عبدمناف، آیا راضی شدید که این فرومایه فرزند فرومایه حاکم شما شود؟ آمد پیش امیرالمومنین «ع» و گفت: علیه ابوبکر قیام کن و من با تو هستم. استدلال او این بود که قبیله ابوبکر از قبائل دسته دوم است و خلافت باید در قبیله مهمی مثل قبیله ما باشد! حضرت امیر«ع» به او فرمود : تو که رهبر کفر بودی و بعد از فتح مکه از روی ترس مسلمان شدی، از کِی دلسوزتر از ما نسبت به اسلام شده ای؟! ابوسفیان بعد از اینکه از حضرت امیر «ع» ناامید می شود، سراغ عباس عموی پیامبر «ص» می آید. می گوید: تو به میراث محمد شایسته تر از دیگران هستی. دستت را جلو بیاور تا همین الان با تو بیعت کنم. عباس خندید و گفت: «ای ابوسفیان چیزی را که علی نمی پذیرد، عباس نخواهد پذیرفت.» یعنی من زرنگ تر از تو هستم. رفتی پیش علی تا فتنه راه بیندازی وقتی نتوانستی سراغ من آمده ای. ما از علی، علی تر نیستیم! ما که از علی، علی تر نیستیم! خود صاحب حق می گوید برای وحدت مسلمین سکوت می کنم. البته انتقادش را انجام می دهد ولی اجازه نمی دهد که بین مسلمین دعوا راه بیفتد. بیش از ۳۵ روایت از حضرت امیر «ع» وجود دارد با این مضمون که من سکوت کردم برای اینکه میان امت اسلام اختلاف و شکاف نیفتد. حضرت امیر «ع» حکومت را هم برای اسلام می خواست.
 حکومت وسیله است و اسلام هدف.
می فرمود اگر بخواهم وسیله را به دست آورم، اصل هدف از بین می رود. برای علی «ع» اسلام مهم تر از حکومت علی بود. الان هم استدلال ما همین است که هدف اصلی که اسلام است، با درگیری مذهبی از بین می رود. تشیع مساوی است با ولایت علی بن ابی طالب (ع). ولی ولایت علی (ع) هم وسیله ای است برای هدفی بالاتر که اصل اسلام است. نمی شود به اسم حبّ علی(ع) کاری کرد که اصل اسلام که علی (ع) خودش را فدای آن کرد، به خطر بیفتد. اصلا علی(ع) برای رفع اختلاف آمد. علی (ع) منشا اختلاف نیست. ما نباید امیرالمومنین (ع) را به عنوان منشا اختلاف مسلمین معرفی کنیم. علی (ع) مظهر اتحاد است نه مبدا اختلاف. حضرت امیر «ع» بین خلفا و معاویه فرق می گذاشت اختلاف نظرها را باید طبقه بندی کرد. خود حضرت امیر «ع» بین خلفا و معاویه فرق می گذاشت. ایشان منتقد خلفا بودند ولی درگیر نمی شدند. یکی کردن یزید و معاویه با عمر و ابوبکر درست نیست. موضع امیرالمومنین «ع» در برابر خلفا انتقادی است، اما هرگز موضع ایشان در برابر خلفا مانند موضع شان در برابر معاویه نبوده است. خود حضرت امیر «ع» در نهج البلاغه تفاوت میان خلفا و معاویه را بیان می فرماید. معاویه به حضرت امیر «ع» نامه می نویسد و به ایشان توهین می کند و طعنه می زند که خلفا از تو افضل بوده اند. حضرت امیر «ع» در جواب نمی فرماید که نه، من افضل بوده ام. بلکه می فرماید: در نامه ات نوشته ای که افضل اصحاب فلانی و فلانی هستند. چیزی گفتی که اگر درست باشد به درد تو نمی خورد و اگر غلط باشد باز هم به درد تو نمی خورد. به تو چه که چه کسی افضل است و چه کسی نیست؟! به تو ربطی ندارد که من افضل هستم یا ابوبکر و عمر. معنی این روایت از حضرت امیر «ع» این است که ایشان اختلاف با خلفا را با اختلاف با معاویه یکی نمی کردند و بین آنها فرق می گذاشتند. این روایت باید برای ما درس باشد که نوع نگاه مان به تاریخ صدر اسلام را اینگونه تنظیم کنیم. البته نمی خواهیم بگوییم اختلاف حضرت امیر «ع» با خلفا مهم نبوده است. بحث این است که باید اختلافات را طبقه بندی کرد. اجتماع امت از خلافت من مهمتر است عده ای از اصحاب پیامبر «ص» با ابوبکر بیعت نکردند. بُریده یکی از آنان بود. حضرت امیر «ص» به او فرمود: ای بریده هرکاری که اکثر مردم انجام دادند، شما هم انجام دهید. امروز اجتماع امت مهم تر از خلافت من است. موسی بن عبدالله بن حسن می گوید بعضی اصحاب با جناب ابوبکر بیعت نکردند و به حضرت علی «ع» می گفتند تا شما بیعت نکنید، ما هم بیعت نمی کنیم. حضرت امیر «ع» فرمود: من حرف خودم را زدم. من بیعت می کنم و شما هم بیعت کنید. من سر یک دو راهی هستم که یا باید از خلافت بگذرم یا باید بین مسلمین جنگ راه بیفتد. من اجازه نمی دهم به خاطر خلافت من بین مسلمانان جنگ راه بیفتد. جناب زبیر به نشانه اعتراض به ماجرای سقیفه با عده ای دیگر از اصحاب در خانه حضرت زهرا «س» تحصن کرده بودند. خود حضرت امیر «ع» آمدند و آنان را راضی به بیعت کردن با جناب ابوبکر کردند. ما بیعت کردیم، شما هم بیعت کنید ابن اثیر درباره ابان بن سعید و عده ای دیگر از اصحاب نقل می کند که اینها افرادی بودند که با جناب ابوبکر بیعت نکردند و می گفتند که هرکاری که بنی هاشم بکند ما هم همان کار را انجام می دهیم. حضرت امیر(ع) فرمود ما بیعت کردیم، شما هم بیعت کنید. در زمان خلفا به اصحابی مانند سلمان و ابوذر و … پیشنهاد پست های حکومتی می شد. این افراد خدمت حضرت امیر(ع) می رسیدند و برای قبول این پیشنهادات مشورت می کردند که حضرت امیر به آنان می فرمود با حکومت همکاری کنید. امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در سپاه خلفا برای جهاد شرکت می کردند. این بزرگواران هم در فتوحات ایران و هم در فتوحات شمال آفریقا در سپاه خلیفه دوم حضور داشتند. همکاری انتقادی حضرت امیر «ع» با خلفا حضرت امیر(ع) با خلفا همکاری انتقادی داشته است.
 ایشان به خلفا مشورت می داده و آنان را کمک می کرده است. در جنگ خلیفه دوم با ساسانیان، خلیفه دوم به حضرت امیر(ع) پیشنهاد می دهد که فرماندهی سپاه را بپذیرند که ایشان قبول نمی کنند. خود خلیفه دوم تصمیم گرفت که فرمانده سپاه شود. حضرت امیر (ع) جلوگیری کرد و گفت شما خلیفه مسلمین هستی و نباید در جلوی جبهه بایستی. اگر شما کشته بشوی، کل سپاه اسلام از هم می پاشد. یعنی حضرت امیر(ع) حتی برای خلفا دلسوزی می کرده است. ایشان منتقد بوده است ولی برای دلسوزی اسلام و مسلمین به خلفا کمک می کرده است. در قضاوت ها خلفا به حضرت امیر(ع) رجوع می دادند و ایشان هم قهر نکرد و کمک می کردند. خلفا هم با علی (ع) مشورت می‌کردند. در معضلات فقهی و حقوقی، در امور دیوانی و اقتصادی و اجتماعی، در مسئله جنگ و صلح و سیاست خارجی، در مسائل معرفتی، در تفسیر و قرائت قرآن و … با حضرت امیر مشورت می شد و مکرر نقل شده که خلفا نظر علی(ع) را بر سایر اصحاب مقدم می داشتند. .
 مثلا مبدا قرار گرفتن تاریخ هجری در زمان خلیفه دوم و با نظر حضرت امیر «ع» انجام گرفت. در زمان خلیفه اول هم برای رویارویی با روم، جناب ابوبکر نظر علی(ع) را در مورد زمان و چگونگی مواجهه با روم پذیرفت. جناب عمر می گوید: پیامبر(ص) به ما می گفت که هروقت اختلافی بین شما پیش آمد به علی مراجعه کنید. این روایت در سی منبع از منابع اهل سنت از خلیفه دوم نقل شده که اگر علی نبود، عمر هلاک می شد. بحث ما بر سر حکومت نیست بعد از قتل خلیفه سوم که نزد حضرت امیر(ع) آمدند تا ایشان خلافت را قبول کند. فرمود دست از سر من بردارید. من هم یکی از شما. هرکه را انتخاب کنید من از همه مطیع تر خواهم بود. من کمک باشم بهتر از اینکه حاکم باشم. معنی این جملات این است که بحث ما بر سر حکومت نیست.

 منبع: اخوت
گزیده ای از سخنان اندیشمند برجسته جناب رحیم پور ازغدی
  • منصوره صامتی

مردان مرد

منصوره صامتی |

الحمدالله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه علی بن ابیطالب (ع) میلاد امیرالمومنین بر همه جهانیان مبارک باد

 

_سلام آقا ! جوراب مردونه دارید ؟ 

_بله  خانم کوچولو ! 

_اینم یه جفت جوراب  مردونه .

_ نه ! یه دونه فقط برای پای راست ! 

  _سلامتی همه ی پدرهای جانباز صلوات 

  • منصوره صامتی

سرزمین گلها

منصوره صامتی |

آن هنگام که همسفر نسیم صبحگاهی مشامت پر می شود از عطر گلهای محمدی

آن هنگام که نجوای عاشقانه ی بلبلکان سرمست تو را شیدا می کند

آن هنگام که به تسبیح مربی مهر و آفتاب حوای مبهوت، نام خواهی گرفت

آن هنگام که در آغوش طبیعت، حس مادرانه ات با بهار گره می خورد

آن هنگام که وجودت آتش می شود و حکمتی به شیرینی شعر  در تو حلول می کند

آن هنگام که شوق پرنده بودن در کالبدت زلزله می افکند

گویی در رستاخیز امکان به معشوقه بودنت ایمان می آوری

حوا! سیب سرخ را از دستان پروردگار عاشق بچین و خویش را در گرمای وجودش قربانی کن

اینجا در سرزمین گلها گویی در بهشت ساکنی...

 

حلاوت این روزهای بهشتی در قمصر کاشان را از دست ندهید

 

کعبه را گفتم که این بوی دل انگیز از کجاست؟

هاتفی گفتا که بی شک از گلاب قمصر است


سبب شگفتی است که اروپاییان از آن سوی مرزهای خاکی فراتر از اندیشه به سرزمین گلها سفر می کنند تا اکسیر زندگی عطر و اسانس گل محمدی را برای قوت روح به سوغات ببرند آنگاه ایرانی ها شیفته ی ادکلن های غوطه ور در الکل اروپایی هستند !!

 


  • منصوره صامتی
انتشار خبر برکناری تهیه‌کننده‌ی برنامه‌ی «سمت خدا» به عنوان پرمخاطب‌ترین برنامه‌ی مذهبی تلویزیون، در روزهای گذشته یکی از خبرهایی بود که بازتاب چندانی در رسانه‌ها پیدا نکرد و بسیاری ترجیح دادند به سادگی از کنار آن عبور کنند.
 برای جویا شدن از صحت و سقم این خبر و علت برکناری احتمالی، گفتگویی را با «سید عبدالمجید رکنی»، تهیه‌کننده‌ی موفق برنامه‌ی «سمت خدا» انجام دادیم. «رکنی» پیرامون انتشار خبر برکناری‌اش اظهار داشت: «تقریبا این برکناری قطعی است و تمام مراحل اداری آن توسط مدیران شبکه و سازمان انجام شده است. متأسفانه برای مدیران، تصمیمات و اقتضائات مدیریتی بر مصالح دینی ارجحیت دارد.»
«رکنی» پیرامون دلایل برکناری‌اش از سمت تهیه‌کنندگی برنامه‌ی «سمت خدا» عنوان کرد: «دلیل اصلی برکناری، تمرد از رویه‌ی سازمانی و نامه‌ی انتقاد حاج آقای ماندگاری خطاب به ضرغامی عنوان شده است. ماجرا از این قرار است که صداوسیما در دو موضوع بر خلاف قانون و نظر رهبری عمل می‌کرد و آقای «ماندگاری» طی نامه‌ای این دو موضوع را به «آقای ضرغامی» تذکر دادند. ولی ظاهرا این انتقاد برای برنامه‌ی «سمت خدا» بسیار گران تمام شد.» وی پیرامون دو موضوعی که صداوسیما بر خلاف قانون و نظر رهبری عمل می‌کرد، افزود: «اولین موضوع تبلیغ اجناس مختلف در حین برنامه‌های کودک است که این مورد بر خلاف نص صریح قانون صداوسیماست. آیین نامه‌ی سیاست‌های تامین، تولید و پخش صداوسیما در شماره‌ی ۲۵۷۰ خود به این موضوع اشاره می‌کند و تبلیغ در حین برنامه‌های کودک را غیرقانونی می‌داند. اما متاسفانه بیش از یک سال است که برنامه‌های کودک تلویزیون به بهانه‌ی نداشتن بودجه، اقدام به تبلیغ محصولات مختلف می‌کنند.»
 وی پیرامون بهانه‌های صداوسیما مبنی بر نداشتن بودجه و اجبار برای پخش آگهی در حین برنامه گفت: «این حرف درست نیست. اگر مسئول سازمان محیط زیست برای تامین بودجه‌ی کارمندانش به مشکل بخورد، حاضر است یوزپلنگ شکار کند و از درآمد حاصل از آن حقوق کارمندانش را بدهد؟ بدیهی است که این کار غیر منطقی است؛ چرا که وظیفه‌ی محیط زیست حفاظت از همان یوزپلنگ است. حال مگر وظیفه‌ی صدا و سیما حفاظت و صیانت از فرهنگ کودکان نیست؟ پس چه طور حاضر می‌شود برای تامین بودجه این فرهنگ را تخریب کند؟ این دلیل قابل قبول نیست.»

«رکنی» در مورد نکته‌ی دومی که در نامه‌ی «حاج آقای ماندگاری» خطاب به رئیس صداوسیما وجود داشت، تصریح کرد: «رهبری پیرامون برخی از مسابقات تلویزیون دستور صریح دارند. گاهی ایشان پیرامون موضوعی مثل بها دادن به جایگاه زن، به طور کلی صحبت می‌کنند و گاهی هم ایشان مستقیما به مصداق‌ها اشاره می‌کنند. رهبری در سال ۸۳ در دیدار با مدیران سازمان صدا و سیما مخالفتشان را با برگزاری مسابقاتی که در آن‌ها جوایز غیر متعارف به شرکت‌کنندگان اهداء می‌شود، اعلام کردند و فرمودند که این مسابقات ترویج بی‌نطقی است. اما متاسفانه برخی مدیران و برنامه‌سازان در صداوسیما، انرژی می‌گذارند و بودجه خرج می‌کنند تا خلاف نظر رهبری عمل کنند.»

 تهیه‌کننده‌ی برنامه‌ی «سمت خدا» پیرامون تبعات این نامه ادامه داد: «حجت الاسلام ماندگاری» در نامه‌ی خود به این دو مورد اشاره کردند و فکر نمی‌کنم هیچ آدم منصف و با وجدانی باشد که این دو مورد را قبول نکند. دوستان بعد از این نامه تبلیغ محصولات در حین برنامه‌ی کودک را متوقف کردند، اما مسابقاتی که جوایز غیر متعارف دارد، هنوز از تلویزیون پخش می‌شود. در ذهن مدیران سازمان این بود که شما یکی از برنامه‌های ما را تعطیل کردید، ما هم باید برنامه‌ی شما را تعطیل کنیم تا مساوی شویم!»
 «رکنی» درباره‌‌ی احتمال تعطیلی برنامه‌ی پرمخاطب «سمت خدا» گفت: «ما فعلا با قدرت به کارمان ادامه می‌دهیم. باید جبهه‌ی دین‌داران در این موضوع خودش را بسنجد. ما ادعا داریم که رسانه باید به دست افراد انقلابی سپرده شود. حالا باید ببینیم می‌توانیم ۵۰ دقیقه برنامه را در تلویزیون حفظ کنیم؟ اگر توانستیم، آن زمان می‌شود به پله‌های بالاتر هم فکر کرد. اما اگر به هر دلیل، مثلا محافظه‌کاری یا ترس از موقعیت نسبت به این اقدام صداوسیما ساکت بمانیم، نباید انتظار داشته باشیم که در آینده رسانه به دست افراد متعهد و انقلابی بیفتد.» وی در مورد حمایت مردم از این برنامه و واکنش آن‌‌ها در صورت تعطیلی «سمت خدا» عنوان کرد: «حضرت آقا در سال ۷۳ فرمودند که از درد فرهنگ با مردم سخن نمی‌گویم، بلکه خطابم مسئولان هستند. اما امسال مسئولان فرهنگی کار را به جایی رساندند که حضرت آقا از مردم خواستند که فرهنگ کشور را احیا کنند. الآن هم مردم باید به این قضیه ورود و اعتراض‌شان را اعلام کنند. بنده و حاج آقای ماندگاری هم به عنوان یکی از مردم دعوت حضرت آقا را لبیک گفتیم.» با چنین توصیفاتی، باید صبر کرد و دید مدیران صداوسیما در ماه‌های پایانی مسئولیت خویش نیز همچنان بر حذف جناح مومن از رسانه‌ی ملی اصرار خواهند کرد؟
  • منصوره صامتی

 در طول 10 سال مدیریت بر سازمان صداوسیما  عزت الله ضرغامی با هیچ رسانه‌ی منتقدی مصاحبه نکرده است و به هیچکدام از انتقادات وارده به مدیریتش بر بزرگترین دستگاه فرهنگی نظام اسلامی پاسخی نداده و هراز چند گاهی هم خبر از منتقدانی است که ممنوع التصویر و یا ممنوع الکار می شوند ! اما در دو- سه مصاحبه تشریفاتی و غیرچالشی هم که در طول این سال‌ها داشته صحبت‌هایی را بیان کرده است که خود بهانه‌ای برای بحث و گفت‌و‌گوی بیشتر منتقدان و طرفداران مدیریت او شده است.

یکی مصاحبه سال 90 ایشان

که اولین مصاحبه جناب ضرغامی بعد از گذشت هفت سال از ریاست‌شان بر صداوسیما انجام می‌شد و در اوج انتقادات به عملکرد ضعیف‌شان در مدیریت رسانهٔ ملی خود را «مجتهد رسانه‌ای» نامید و بزرگ‌ترین مشکل خروجی‌های تحت امرشان را تا سطح آرایش بازیگران زن تقلیل دادند و در یک اظهار نظر جالب اعلام کردند که آن‌هم به خاطر مشکل گیرنده‌هاست نه رسانهٔ ملی!

 

 یکی دیگر مصاحبه‌ای که تیرماه 91 در هفته‌نامه مثلث منتشر شد و بیشتر به یک گفت‌و‌گوی تبلیغاتی انتخاباتی شباهت داشت تا یک مصاحبهٔ واقعی و بدون سوالات از پیش تعیین شده با یکی از مهم‌ترین مدیران جمهوری اسلامی.

 

 
 دراین میان مصاحبه ی سوم قابل توجه است .گفت‌و‌گوی کوتاهی که در«خانه ملت» انجام داده است .
رئیس رسانه‌ی ملی در این مصاحبه در پاسخ به این سوال که «بیشترین مشکلی که در دوره مدیریت‌تان با آن روبرو بودید چه چیزی بود؟» گفته است که:
 «حق مردم است که وقتی انقلاب کرده‌اند سیمای جمهوری اسلامی را ببینند و بتوانند سیمای این انقلاب را در برنامه‌های رسانه ملی‌شان پیگیری کنند ولی در مواردی این اتفاق نمی‌افتد دلیل آن هم مشکلات اعتباری است، سال قبل بودجه اعتباری صدا وسیما 150 میلیارد تومان در قانون دیده شد که بسیار کمتر از انتظارات ما بوده حال اینکه یک ریال از این بودجه نیز پرداخت نشده است، امسال در 6 ماه اول یک ریال از بودجه عمرانی ما داده نشد، پس چگونه می توانیم در صدا و سیما توسعه ایجاد کنیم.»
 
 
در چند سال گذشته همواره مهم‌ترین انتقاد فعالان فرهنگی جبهه انقلاب به مدیریت جناب ضرغامی و معاونانش در رسانه‌ی ملی این بوده است که برنامه‌های رادیو و تلویزیون ایران بازتاب‌دهنده‌ی تصویر واقعی انقلاب و نظام اسلامی نیستند و درچارچوب‌ اصول استراتژیک جمهوری اسلامی و همچنین بر اساس باورها، عقاید و سبک زندگی قاطبه مردم حرکت نمی‌کنند.
 
حالا جناب ضرغامی در پاسخ به بیشمار انتقاداتی که به رویکردهای غلط محتوایی خروجی‌های چند سال اخیر رسانه‌ی ملی مطرح شده است-که مطرح کردن دوباره‌ی آنفرصت فراوانی می‌خواهد و این مطلب کفاف آن را نمی‌دهد- با دادن یک ادرس غلط همه چیز را گردن نبود بودجه انداخته‌اند و گفته‌اند که: «حق مردم است که وقتی انقلاب کرده‌اند سیمای جمهوری اسلامی را ببینند و بتوانند سیمای این انقلاب را در برنامه‌های رسانه ملی‌شان پیگیری کنند ولی در مواردی این اتفاق نمی‌افتد دلیل آن هم مشکلات اعتباری است. سال قبل بودجه اعتباری صدا وسیما 150 میلیارد تومان در قانون دیده شد که بسیار کمتر از انتظارات ما بوده حال اینکه یک ریال از این بودجه نیز پرداخت نشده است»
 
این یعنی اینکه باید بپذیریم اگر مهندس ضرغامی بودجه‌ی بیشتری داشتند حتما ما شاهد رسانه‌ی انقلابی‌تری بودیم، و اصلا هم نباید این پرسش در ذهن‌مان شکل بگیرد که خب بودجه سازمان صداوسیما یکسال پرداخت نشده پس دلیل «انقلابی نبودن» رسانه‌ی تحت امر جناب ضرغامی در 9 سال قبل چیست؟
 یا اینکه مگر جناب ضرغامی با همین بودجه‌ای که در اختیار دارند چه برنامه‌ای در راستای چارچوب‌های اصلی جمهوری اسلامی ساخته‌اند که بخواهند با افزایش بودجه گسترش‌ش دهند؟ از کجا معلوم با زیاد شدن بودجه سازمان به جای ساخت یک سریال «پژمان» و «ساختمان پزشکان» و «راستش را بگو» و آثاری مثل «یک خانواده محترم» شاهد چندین «ساختمان پزشکان» و .......نبودیم؟
 
نکته‌ی مهم در آخرین مصاحبه ی رئیس رسانه‌ی ملی این است که ایشان دانسته یا ندانسته دارند مشکل «مدیریت نیروی انسانی» در سازمان تحت امرشان را به مشکل «مدیریت عمرانی و توسعه زیربنایی سازمان» تقلیل می‌دهند و این را هم می‌اندازند تقصیر نبود بودجه!
 اما مگر مشکل صداوسیما این است؟
یکی از مهمترین مشکلات صداوسیما مشکل مدیریت غلط در نیروی انسانی‌ست. این مدیریت غلط نیروی انسانی یعنی چه؟ یعنی اینکه مدیران ارشد صداوسیما هنرمندان و برنامه‌سازان معتقد و متعهد را از چرخه‌ی برنامه‌سازی رسانه‌ی ملی حذف و تمام آنتن را یکسره تقدیم حلقه‌ی بسته‌ای از هنرمندان و برنامه‌سازانی کرده‌اند که اساسا با قدرمطلق اعتقادات قاطبه‌ی مردم زاویه دارند و واضح است که خروجی آن‌ها ربطی به اصول اساسی جمهوری اسلامی نخواهد داشت.
 
این چه ربطی به کم یا زیاد بودن بودجه دارد؟!
 شما به عنوان مدیر یک مجموعه‌ی هنری/رسانه‌ای در هر لحظه از زمان می‌توانید ساخت برنامه‌هایتان را یا دست نیروهای معتقد به انقلاب بسپارید یا دست شبه‌روشنفکران غرب‌زده. وقتی مدیری همین مقدار بودجه را هم-در اوضاعی که به قول خود دوستان در بدترین شرایط مالی سازمان به سر می‌بریم- برای ساخت سریال‌ های خاص خرج می‌کند خب معلوم است که در صورت زیاد شدن بودجه هم همین مسیر را ادامه خواهد داد. تازه اگر بگذریم از ادعای کمبود بودجه و اضافه کردن هر روزه‌ی شبکه‌های بی‌مخاطب.
 
با این اوصاف ظاهرا جناب ضرغامیحتی در این روزهای  پایان دوره‌ی مدیریت‌شان بر بزرگترین دستگاه فرهنگ‌ساز نظام اسلامی هم نمی‌خواهند اشتباهات‌شان را بپذیرند و حتی برای یک‌بار هم که شده در یک مصاحبه غیرفرمالیته جلوی رسانه‌های منتقد از مدیریت خود دفاع کنند. البته ایشان باید بدانند که با این  موضگیری‌ ها چیزی عوض نخواهد شد،بی تردید مخاطبان رسانه‌ی ملی خود بهترین ناظران برای ارزیابی خروجی‌های رادیو و تلویزیون ایران‌ هستند و خود نیز کاملا تشخیص می‌دهند که افت فنی و محتوایی این برنامه‌ها حاصل کمبود بودجه است یا چیز دیگر!
و صد البته بیش از هر زمان دیگر بایستی از دستگاه های نظارتی بر رسانه ی ملی  من جمله شورای نظارت بر صدا و سیما جویای چگونگی نظارت بر عملکرد صدا و سیما شد که این چنین هزینه های میلیاردی را بر کیان فرهنگی جامعه ی اسلامی و بیت المال آن تحمیل کرده است  و خبری هم از نظارت و انتشار گزارش عملکرد شفاف با اعمال بی طرفی از سویدستگاه های نظارتی نیست.


 

  • منصوره صامتی