منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

وقتی مرتضی سرهنگی چند کتاب را بعنوان فهرست پیشنهادی خود برای مطالعه درباره دفاع مقدس معرفی می‌کند، حتما باید فهرست خواندنی و قابل توجهی باشد.

اگر قرار باشد از چند نفر به عنوان اساتید برجسته حوزه تاریخ شفاهی دفاع مقدس نام ببریم حتماً یکی از اولین های آنها «مرتضی سرهنگی» است؛ هم او که رهبر انقلاب درباره او و همکارانش گفتند «اگر بنده شاعر بودم، یقیناً در مدح شماها، در مدح آقای سرهنگی، در مدح آقای بهبودی، در مدح آقای قدمی، در مدح همین خاطره سازان و خاطره انگیزان قصیده می ساختم».اما ارج و قرب سرهنگی فقط با این جمله شناخته نمی شود. حضور سه دهه ای او در عرصه ادبیات پایداری از وی چهره ای تاثیرگذار در این حوزه ساخته است.بسیاری از کتاب های خواندنی تاریخ شفاهی دفاع مقدس حاصل زحمات او در استعداد یابی، تربیت نویسنده، بازخوانی و ویرایش نهایی اثر است.کسی که پایمردی او و همکار و رفیق دوست داشتنی اش یعنی هدایت الله بهبودی باعث شد تا کانکسی که در حوزه هنری تنها میزبان برو بچه های ادبیات پایداری بود، حالا شجره طیبه ای شده باشد که برگ و بارش نه تنها ایران که در خارج از کشور هم به دل می نشیند و آثار شاخص دفاع مقدس ایران توسط کتاب خوان های کشورهای دیگر هم مورد استفاده قرار می گیرد.با این توصیف وقتی مرتضی سرهنگی چند کتاب را بعنوان فهرست پیشنهادی خود برای مطالعه درباره دفاع مقدس معرفی می کند، حتما باید فهرست خواندنی و قابل توجهی باشد.

آنچه در ادامه می آید 12 کتابی است که این نویسنده و پژوهشگر در اختیار سایت راهبردی قرار داده است.دقت در این فهرست نشان می دهد که اگرچه کتاب های خواندنی زیادی در حوزه دفاع مقدس و انقلاب وجود دارد که شاید از آنها ذکری به میان نیامده باشد، اما مرتضی سرهنگی سعی کرده با پیشنهاد این کتابها کاری کند که همه ابعاد دفاع مقدس و انقلاب شناخته شود؛ از سلوک شخصی رزمندگان گرفته تا مدیریت جنگ و... سایر وجوه آن. و البته که معرفی چند کتاب محدود برای شناخت این حماسه بزرگ کاری بس سخت است. اما مگر می شود از اعتماد به شخصی چون سرهنگی و پیشنهادهایش ضرر کرد؟!

1. نام کتاب: کوچۀ نقاش هانویسنده: خاطرات سید ابوالفضل کاظمی با گفت و گو و تدوین راحله صبوریانتشارات: سوره مهرابوالفضل کاظمی متولد کوچه نقاش ها در محله گارد ماشین دودی بین خیابان صفاری و خیابان خراسان است به دلیل علاقه اش به این محله و کوچه نام کتاب را کوچه نقاش ها گذاشته است.در این کتاب راوی دست ما را میگیرد و ما را به شانزده گذر از زندگی اش می برد .کتاب حاصل سه ماه مصاحبه صبوری با کاظمی است . کاظمی فرمانده گردان بسیجی لشگر 27 محمد رسول الله (ص) بوده وی در طول جنگ در چندین عملیات به صورت نیروی آزاد شرکت داشته و در عملیات کربلای 5 و 8 فرمانده گردان عملیاتی میثم بوده است.

2. نام کتاب: سفر به گرای 270درجهنویسنده: احمد دهقانانتشارات: سوره مهراین کتاب به دلیل سبک خاص نوشته و روایت عمیق و ویژه جنگ اقبال زیادی به خود جلب داشت و مورد توجه جذی قرار گرفت. داستان کتاب از زبان ناصر بیان می شود. ناصر رزمنده جوانی است است که بارها سابقه شرکت در جبهه داشته. در بین امتحانات مشق و درس را رها و به همراه دوستش علی راهی منطقه جنگی جنوب می شود. در آنجا ضمن دیدار مجدد با دوستان سابقش، از قریب الوقوع بودن عملیاتی مهم اطلاع می یابد.

 

نام کتاب روزهای آخر ، نویسنده سنده: احمد دهقانانتشارات: سوره مهرisar-book-36احمد دهقان در روزهای آخر روایتگر روزهای پایانی جنگ است. از عملیات بیت المقدس هفت می گوید و روزهای آماده باش، که در اردوگاه کوزران میگذرد. بر گرده کوهی جای گرفته است و تداعی کننده روزهای پر خاطره است از دوستانی که دیگر نیستند .

4. نام کتاب: سلام بر ابراهیمنویسنده: زندگی شهید ابراهیم هادیانتشارات: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی«سلام بر ابراهیم» کاری است از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی که در قالب زندگینامه ای مختصر و 69 خاطره درباره شهید بزرگوار و مفقود الاثر «ابراهیم هادی» منتشر شده است.5. نام کتاب: خاک 

های نرم کوشک نویسنده: خاطراتی از شهید برونسی به کوشش سعید عاکفانتشارات: ملک اعظمخاک های نرم کوشک کتابی نوشتۀ سعید عاکف در حوزۀ جنگ ایران و عراق است و پیرامون زندگی عبدالحسین برونسی است. این کتاب خاطرات همسر و دوستان عبدالحسین برونسی را درباره وی نقل می کند.6. نام کتاب: بابانظرنویسنده: خاطرات شهید محمدحسن نظرنژاد به کوشش سید حسینبیضایی و مصطفی رحیمیانتشارات: سوره مهراین کتاب حاصل مصا حبه های شفاهی با سردار شهید محمدحسن نظرنژاد است که طی آن خاطرات راوی پیرامون انقالب و جنگ تحمیلی بیان می شود. محمدحسن نظرنژاد ملقب به بابانظر بیشتر زمان جنگ ایران و عراق را در جبه ههای جنگ گذراند و آسی بهای جدی دید.

7. نام کتاب: ناگفته های جنگنویسنده: خاطرات شهید صیاد شیرازی به کوشش احمد دهقانانتشارات: سوره مهرقلم دهقان در این کتاب توانسته روایتی جذاب از گفتارهای شهید صیاد شیرازی ارائه کند، تا آنجا که چنانچه مخاطب مطلع نباشد که آنچه که میخواندگفتارهای یک فرمانده جنگی است خود را در برابر یک اثر داستانی می یابد.

8. نام کتاب: حرمان هورنویسنده: یادداشت هایی از احمدرضا احدی به کوشش علیرضا کم ریانتشارات: سوره مهراین کتاب مجموعه 93 قطعه از یادداشتها و د ستنو شته های شهید احمدرضا احدی، دانشجوی سال دوم رشته پزشکی دانشگ اهشهید بهشتی است که در سال 1364 در کنکور سراسری با استف ادهاز سهمیه رزمندگان، در تمامی رشته های انتخابی رتبه اول را کسب کرده است. گردآورنده معتقد است «نوشته های شهید از تکرار عادت خاطره نویسی صرف بیرون می شود و از تماشای آفاقی به سیر انفسی داللت می کند و روح کلی و غالب در نوشته های او بواسطه بازتاب مستقیم وقایع پیرامونی اش در جبهه های جنگ، تلفیقی از رخدادهای بیرونی و دریافت های دقیق و ظریف شخصی است».

.9. نام کتاب: نوشتم تا بماندنویسنده: یادداشت های روزانه آیت الله جمی/ محسن کاظمیانتشارات: سوره مهر“نوشتم تا بماند” یکی از آثار ماندگار دفاع مقدس است. این اثر یادداشت های روزانه عالم مبارز و نستوه آیت الله جمی می باشد، هم او که در طول دوران جنگ، همواره یار و همراه رزمندگان در جبهه های نبرد بود و در جبهه و پشت جبهه به بررسی و رفع مشکالت مردم و رزمندگان می پرداخت. این یادداشت ها به اهتمام محسن کاظمی تنظیم گردیده و توسط دفتر ادبیات و هنر مقاومت به زیور طبع آراسته شده است.

.10. نام کتاب: شرح اسمنویسنده: هدایت الله بهبودیشرح اسم عنوان کتابی است با محتوای زندگینامه رهبر معظم انقلاب، حضرتآیت الله سید علی خامنه ای و شامل 39 سال ابتدایی آن یعنی از سال تولد وی 1318 تا سال پیروزی انقلاب اسلامی ایران 1357 می شود. هدایت الله بهبودی نویسنده کتاب، بر اساس خاطرات شخصی منتشر شده رهبر انقلاب، مصاحبه با دوستان ، همراهان و اطرافیان ایشان و مطالعه اسناد تاریخی علنی و اطلاعاتی، امنیتی به صورت ریز پردازانه و جزئی نگرانه این کتاب را در766 صفحه گردآوری کرده است.

11. نام کتاب: برای تاریخ می گویمنویسنده: خاطرات محسن ر فیقدوست به کوشش محسن غالمیانانتشارات: سوره مهرکتاب «برای تاریخ می گویم» از مقطع ورود حضرت امام)ره( در 12 بهمن که رفیق دوست راننده بلیزر امام(ره) بود، آغاز و در ادامه حوادث دهه اول انقلاب و جنگ تحمیلی از زبان ایشان نقل می شود. رفیق دوست به این دلیل که پایه گذار سپاه است و بعد از آن مسئول تدارکات جنگ بوده به عنوان یکی از شخصیت های مهم در این ایام به حساب می آید.1

12. نام کتاب: سا ل های بیقرارنویسنده: خاطرات جواد منصوری به کوشش محسن کاظمیانتشارات: سوره مهرجواد منصوری از مبارزان و فعالان انقلابی است که به خاطر فعالیت های مستمر علیه رژیم طاغوت، به زندان م یافتد. وی در طول مبارزات خود با گروه های مختلف مبارز سیاسی همکاری داشته است و این کتاب، خاطرات منصوری را از بدو تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی دربرمی گیرد.

  • منصوره صامتی

از آنجا که مطالبی در سایتها منتشر شد مبنی بر گران بودن حجاب چادر نسبت به حجاب مانتو، خواستم وضع لبنان را هم بشنوید.

اطلاعات من حاصل شنیده ها و دیده های خودم در ضاحیه و فروشگاه های مختلف لبنان است. البته نه فروشگاه های خاص در خیابان الحمرا که هر قطعه لباسشان بین 500 ، ششصد دلار تا چند هزار دلار است. بلکه فروشگاه هایی که عموم مردم از آنها خرید می کنند.هزینه پوشش برای خانمهای چادری در لبنان بسیار کمتر از مانتو پوشها یا بی حجابهاست.یک خانم مانتو پوش (مانتو شرعی بلند) باید یک مانتو بخرد و یک روسری یا شال لبنانی (ترکی). قیمتهای روسری و مانتو بیداد می کند. قیمت یک مانتوی خوب بین 50 و صد دلار است. هرچند ارزانتر و بی کیفت تر و ساده تر هم وجود دارد، اما این قیمت نرمال است؛ و البته گرانتر هم موجود است.

 روسری و شال حریرِ اصل اقلا کمِ کم 50 دلار قیمت دارد به بالا.ارزانترین روسری حریر که پارچه آن حریر خالص نبوده و ترکیب دارد، 23 دلار به فروش می رسد.بعد با یک روسری که کار راه نمی افتد، باید اقلا به تعداد روزهای هفته روسری خوش رنگ و خوش طرح داشته باشند. تصور کنید خانمی فقط هفت مانتو و هفت روسری داشته باشد! اقلا هزار دلار هزینه برده. درحالیکه چادر بهترین نوعش از مغازه های صاحب نام، حدود صد دلار و دویست دلار است. با این حال یک چادر برای یک کارمند یا دانشجو که ارزان و با دوام و ساده باشد، 50 دلار است.

باید توجه کرد که چادر را برای یکسال می پوشند تا سال بعد یک چادر جدید بخرند و قبلی بشود چادر دم دستی. با این حساب هر خانم چادری کمِ کم، سه چادر دارد. در مقابل، خانم مانتو پوش هر سال اقلا چهار پنج مانتو می خرد. در عید های فطر و قربان و ولادت پیامبر که باید لباس نو بخرند و یکی دو تا هم گذری و بازارگردی! پولدارها که ماهی سه چهار مانتو رو شاخشان است. (ببخشید رو جیب همسرشان است!)گذشته از این، خانم چادری آرایش نمی کند، پس هزینه آآرایش هم حذف می شود. (فقط در منزل برای همسر آرایش می کنند یا در موارد نادر، مثل عروسی اعضای خانواده، آرایش می کنند و با روبنده به عروسی می روند) خیلی ها هم با همان چادر در عروسی یا مهمانی می نشینند. (در عروسی های مختلط) پس غیر از هزینه آرایشگاه، هزینه لباس مجلسی هم حذف شد.

برسیم به کلا بی حجاب ها. این خانمها عموما لباس مارکدار می پوشند. یک شلوار مناسب اقلا 50 دلار هزینه دارد. چه جینز چه کتان چه نوع دیگر. بلیز هم همینطور. این قیمتها تازه جزو ارزانترینهاست که مارک معروفی نباشد. لباسهایی که در مغازه های ضاحیه به فروش می رسد، زیر 70 دلار نیست. خانمی از یک مغازه صحبت می کرد که لباسهای زیبایی داشت. می گفت شاید بتوانی لباس ارزان به قیمت 200 هزار لیره هم پیدا کنی! (130 دلار)

برسیم به کفش.

کفشهای چینی موجود در بازار در کمترین حالت 20دلار قیمت دارند. اگر از مغازه های صاحب نام کفش مناسب بخواهید که باید اقلا 50 دلار کنار بگذارید (مثل کفش فروشی Saly که کفش چرم لبنانی می فروشد). کفشهای مارکدار که زیر صد دلار وجود ندارد تازه آنهم موقع حراجی. مثلا اگر در هنگام تخفیف به مغازه آدیداس بروید شاید کفشی با حدود 100 دلار گیرتان بیاید.کیف هم همان داستان است. از مغازه های پایین شهر و چیپ که خرید کنید کمتر از 30 دلار کیف بنجل گیرتان نمی آید. اما مغازه های شیک در پاساژها و مراکز خرید کیفهایی با قیمتهای 100 دلار و 200 دلار به شما عرضه می کنند.یک خانم بی حجاب باید موهایش مرتب باشد. حتی اگر آرایش درست و حسابی نکند، حتما کمی آرایش می کند (به آن می گوییم صافکاری!). مثلا یک رژ لب کمرنگ و کرم پودر. پس هزیه لوازم آرایشی رو هم باید حساب کرد.بعضی از مغازه های چادر فروشی به مناسبت ولادت حضرت فاطمه زهرا، در ازای خرید هر چادر یا مانتو یکی دیگر هم هدیه می دادند. در واقع نصف قیمت خرید می کردید. در لبنان عموما فروشگاه های لباس در پایان فصل، حراجی می گذارند که واقعا لباس با نصف قیمت یا 70% تخفیف به فروش می رسد. خیلی از مردم تعدادی از لباسهایشان را این مواقع می خرند. در مقایسه با ایران (البته اطلاع من از قیمت های ایران مربوط به سال پیش است) قیمت هر قطعه لباس ارزانتر است.با این حساب، ظاهرا ایران حجاب گرانتر از خارج است. چه چادر و چه مانتو. پس بگو چرا بعضی از دخترها هی آستین یا پاچه شان آب می رود!!! 

نویسنده محمود علوی 

  • منصوره صامتی

اقرأ باسم ربک الذی خلق. خلق الانسان من علق . اقرأ وربک الاکرم.الذی علم بالقلم.علم الانسان ما لم یعلم

.بخوان به نام پررودگارت که آفرید او انسان را از خون بسته . بخوان به نام پروردگارت که گرامی تر و بزرگتر است، خدایی که نوشتن آفرید و به انسان آموخت آنچه را که نمی دانست .

                              از بعثت او جهان جوان شد،

                                               گیتى چو بهشت جاودان شد


                                                                  این عید به اهل دین مبارک

                                                                                   بر جمله مسلمین مبارک




  • منصوره صامتی

دلاوران پشیمان!

منصوره صامتی |
بنام آنکه زیباست و زیبایی را آفرید




 به نام الله خاطره ای بسیار کوچک ولی بسیار بزرگ و عمیق ؛ و ... را برایتان می نویسم تا حالا چنین ژرف و واقعی برای کسی خاطره تعریف نکرده ام ؛ درست است از دیده ها و کرده های زمان جنگ تعریف میکنم ولی نقاط ناراحت کننده اش راحذف میکردم که مبادا درمیان شنونده گان از خانواده شهدای بزرگوارمان باشد و این عمل من شاید رضای خدا را در برنداشته باشد همیشه از رشادتهای ارتش ؛ نیروی هوایی قهرمان ؛ هوانیروز؛ سپاه ؛ بسیج و... تعریف کرده ام ضمنآ سالهاست از جنگ و جبهه با کسی حرف نمی زنم کلآ جبهه را از یادم پاک کرده ام لذا خاطره من مربوط به امسال است جای تعمل است اکر جمله بندی خوبی ندارم به بزرگواری خودتان ببخشید حسنعلی ابراهیمی سعید آیا من واقعآ یک کهنه سربازم ؟؟؟!!!.

 درسال 55 به استخدام آرتش در آمدم در اوایل انقلاب قطره ای شدم از این دریای عظیم ملت شریف ایران ؛ خودم را به موج سپردم و با پیروزی انقلاب اسلامی ایران دوباره به محل خدمتم برگشتم و به لشکر 92 زرهی اهواز منتقل شدم تازه ازدواج کرده بودم در 19 شهریوراز پادگان خارج به مآموریت مرزی (فکه) عازم شدیم 31 شهریور عراق تهاجم همه جانبه ای را در سراسر مرزهای ایران اسلامی آغاز کرد نیروها 10 زرهی و 1 مکانیزه عراق وارد خاک مقدس ایران شدند و همان روز گردان ما (283 سوارزرهی) لطمه های فراوانی می بیند و پس از درگیری بسیار شدید با دادن تعدادی اسیر و شهید دستور عقب نشینی دادند اما دشمن یکانهای مارا دور زده بود ما در محاصره قرار داشتیم با استفاده از نوعی درختهای آن منطقه بنام گزو استتار در پشت آنها، نفرات گردان ظرف 24 لغایت 48 ساعت به دیکر نیروها در پادگان عین خوش ملحق شدند که منهم با آنها بودم عراقی ها نیروهای خود عزم دزفول کرده بودند که من اولین نفری بودم که با موشک تاو یکی از تانگهای دشمن را هدف قرار دادم همکارانم روحیهء عجیبی پیدا کردند و با تانگهای اسگورپین آتش عظیمی روی دشمن ریختند و من در واقع اولین پایه گذار مقاومت در آن منطقه شدم و دشمن نیز مقاومت را درک کرد بعد از سه روز مقاومت جانانه ؛ فرماندهان احتمال محاصره افتادن نیروهای موجود در پادگان عین خوش و دستگیری آنها را می دادند دستور عقب نشینی را صادر کردند یگان ما در تپه های علی گره زد مستقر شد و بعد از یکروز بر اثر آتش شدید دشمن به ساحل رودخانه کرخه عقب نشینی کردیم نکرانی شدیدی بین فرماندهان بود اگر عراق از دو پل موجود (پل جسرنادری و پل فلزی کنار آن) عبور می کرد دیکر کسی نبود که جلوی آن نیروی بزرگ را سد کند و دشمن به راحتی پادگان دزفول و پایگاه هوایی دزفول و انبارهای مهمات آن منطقه به تصرف خود در می آورد تبلیغات مسموم دشمن و ستون پنجم هر روز شدت بیشتری می گرفت ما نمی دانستیم با دشمن بجنگیم یا به فکر خانواده هایمان که در اهوازند باشیم اما این را هم میدانستیم سقوط پل جسر نادری یعنی سقوط ؛دزفول ؛شوش؛ شوشتر، اهواز ؛و... سروان سید مجتبی تهامی فرمانده فهیم و دانشمند وقت گردان 283 سوار زرهی 6 نفر تیرانداز موشک تاو را احضار کرد وقتی به حضورش رفتیم آن هم مثل خودمان چند روزی بود نخوابیده بود به زحمت می توانست کلمات را کنار هم چیده و جمله ای بسازد و دستورات لازمه را بدهد با هر زحمتی بود لب به سخن باز کرد و فرمودند بچه ها اینجا محل حماسه ما خواهد بود یا دفاع می کنیم یا شهید می شویم چون عراق از این پلها عبور کند هیچکدام از ما صاحب ناموس خود نخواهیم بود ما نمی دانستیم چه اتفاقی در حال شکل گیری است همه جا خورده بودیم لحظه ای همه در سکوت مطلق قرار گرفتیم نمدانستیم چه باید بگیم یا انجام دهیم بمباران شدیدی که توسط هواپیما های خودمان روی خط مقدم عراق انجام می گرفت ما را بخود آورد من دهان به سخن وا کردم و گفتم اکر مرا بکشند باز هم تک تک موهای سرم پشت قبضه قرار خواهد گرفت و دشمن را مورد هدف قرار خواهد داد دیکر جمله ای بهتر از این را نتوانستم بیان کنم

 هر 6 نفر موشک انداز با هم عهد بستیم یا دفاع یا شهادت ... بعد به سمت مواضع تعیین شده حرکت کردیم پنجم مهر بود که دشمن بمباران و آتش شدید خود را روی مواضع ما متمرکز کرد دستور داشتند ازپل عبور کنند بمباران به حدی شدید بود که هر لحظه جرآت نگاه کردن به آسمان را داشتی در هر لحظه 20 الی 30 هواپیما را در حال بمباران مواضع ما می توانستی ببینی و بشماری !!! تعدادی تانگ و نفربر دشمن به سمت پلها حرکت کردند من و استوار کوشکی و کروهبان ابوالفضل رجبی شمیرانی در یک خط قرار داشتیم من و شمیرانی همدوره بودیم باهم دوستی مستحکمی داشتیم به همسر من زن داداش میگفت 23 روز بود عقد کرده بود یک ساعت قبل از اینکه فرمانده عزیزمان با ما صحبت کند به ما دستور داده بودند پل فلزی را با موشک منهدم کنیم که انگشتر نامزدی شمیرانی بدون دلیل به چهار قسمت تقسیم شد به من گفت داداش حسن یادت از مرخصی آمدم به تو چه گفتم ؟ جواب دادم یادم نیست !!! کفت ؛ به تو گفتم خواب دیدم جنگ شده من گشته شده ام ؛ وقتش رسیده است ! به آغوشش گرفتم تادلمان می خواست گریه کردیم .گریه من شدیدتر بود آخه او بهترین و صمیمی ترین و نزدیکترین و ... دوستم هست توان دیدن ناراحتی او نداشتم حلقه خودم ازانگشتم در آوردم به او دادم قبول نکرد گفتم یکی بهترش را برات می خرم با لبخند عجیبی گفت داداش حسن این شکست یعنی منهم می شکنم بمباران هوایی و توپخانه ای دشمن هر لحظه شدید میشد تانگهای دشمن از مواضع خود خارج شدند شروع به تیراندازی تیر مستقیم کردند صدایی تمامی منطقه فرا گرفت * آخ سوختم* صدا خیلی آشنا بود جرآت نگاه کردن به سمت نفربر شمیرانی را نداشتم به خودم هم نمی توانستم بقبولانم این صدای تنها دوست زندگی ام است اما باید کاری میکردم دوباره آن صدای * آخ سوختم * را در مغزم مرور کردم دیکر از ترکشهای بمباران و توپخانه و گلوله های مستقیم و تیربارهای دشمن هراسی نداشتم از موضع خارج شدم با صحنه فجیهی روبرو شده بودم بله بهترین دوستم شهید شده بود .دیگه گریه ارزشی نداشت بهترین موقع انتقام بود تعداد 5 دستگاه تانگ و نفر به پلها نزدیگ شده بودند در چند ثانیه هر 5 دستگاه توسط من و استوار کوشکی مورد هدف قرار گرفت و به گلوله آتش تبدیل شدند دشمن سریعآ نیروهای خود را به مواضع قبلیشان برگرداند ساعتی گیج و مبهوت از این رشادت مانده بود پایه دفاع در آن منطقه شکل گرفت در هر حرکت دشمن چندین دستگاه تانگ آنها توسط موشکهای ما منهدم می شد در طول دو روز چند ده تانک دشمن نابود شد نیروهای کمکی رسیده بودند ششم مهر مجالی بود ساعتی استراحت کنیم یادم می آید همانطوریکه به نفربر ام 113 تکیه کرده بودم چهار پنج ساعت خوابیده بودم هفتم مهر دشمن با تقویت نیروهای خود به یک سپاه مجددآ قصد سرپلها را کرد مقاومت بزرگی را از خود نشان دادیم و این دفاع ما سر درگمی عجیبی در فرماندهان عراقی ایجاد میکند و فکر عبور از پل را از ذهن خود خارج می کنند دو روز بعد یعنی 9 مهر بما دستور دادند از پلها عبور و سر پلها را در اختیار بگیریم که این سرپلها محلهای خوب و سکوهای عملیات بعدی در منطقه یعنی فتح المبین شده بود یاد تمامی شهدای لشکر 92 زرهی مخصوصآ گردان 283 سوار زرهی گرامی و جاودانه باد

 @@ بعد تقریبآ 31 سال # اول خرداد91 همسرم با من تماس گرفت گفت از کانون بازنشستگان تماس گرفته بودند و با این شماره تماس بگیر . تماس گرفتم شماره ای داد که با نیروی زمینی تماس بگیرم .تماس برقرار کردم آدرس منزل و دیکر اطلاعات مورد نیازشان را گرفتند و سپس با تمامی بی ادبی بدون خدا حافظی تلفن را قطع کردند .چهارساعت بعد (ساعت 17) بامن مجددآ تماس و پس از معرفی خود بنام سرهنگ ... از من خواست با هزینه نیروی زمینی همسر و سه فرزندم را تا فردا صبح به مهمانسرای سلامت بخش لویزان تهران برسانم که برای پیشکسوتان گردان 283 سوار زرهی مراسمی برقرار خواهد بود دوم خرداد من فقط به همراه همسرم به تهران رفتم وقتی به مهمانسرای سلامت بخش رسیدم آنجا با بی احترامی گفتند برای خانواده جایی نداریم وقتی با سرهنگ ... تماس گرفتم گفت اصلآ ما صحبت از خانواده نکردیم وقتی از قصد برگشت من با خبر شد گفت چند ساعت آنجا باشید تا محلی را واگذار کنیم بعداز ساعتی متآسفانه اطاقی را به من دادند فردای آن روز در عقیدتی نیروزمینی مراسمی بر گذار شد کلی از رشادتهای 10 روز اول جنگ ما ؛ از ما تعریف وتوصیف کردند که چگونه جلوی یک سپاه دشمن مقاومت و اراده خودمان را به دشمن تحمل کردیم و در آنجا عنوان شد که استوار کوشکی 71 دستگاه تانگ و حسنعلی ابراهیمی سعید (این حقیر) 65 دستگاه تانگ دشمن را مدت حضور در جبهه هدف قرار داده اند (موارد به همراه عکس و بیان دو بار نام من در مجله پایداری .خبرنامه همشهری تیر 91 صفحه 8و9 باعنوان * کهنه سربازان* چاپ شده است) سپس متآسفانه صد متآسفانه !! با یک نیم سکه از ما قدردانی کردند آیا واقعآ لیاقت ما ایجاب میکرد و یا سازمان آنقدر بدبخت هست که با یک نیم سکه از زحمات مدت منطقه و ایثار کری ما تقدیر شود ؟؟؟ من که تمامی خوبیها و بدیهای جنگ را سالها بود از یاد برده بودم و بخودم قبولانده بودم و کرده ام که آن رشادتهای من هیچ ارزشی برای جامعه ایرانی ندارد که اکر داشت وضع زندگی ام بهتر از این می بود چرا مرا دوباره به آن هوای زمان جنگ برگرداندند من هفت سال و یازده ماه در خط مقدم بودم آنقدرسازمان من به مدت منطقه بی تفاوت بوده است که من بجای افتخار برای حضور در جبهه بودنم از خودم شرم دارم که چطور جوانی ام را بی جهت به هدر داده ام و به خانواده خودم ظلم کرده ام و فکر میکنم کسانی که چنین رفتارهای تحقیر آمیز نسبت به رزمندگان جبهه و جنگ دارند یا جنگ را احساس نکرده و جبهه نرفته اند و یا رزمندگان را مورد تمسخر و تضعیف روحیه قرار میدهند !!! در آخر برای شادی روح پدر و مادر خودم و پدر ومادر همسرم که در در طول مدت جنگ آزارهای فراوانی دیده بودند فاتحه میفرستم و از زحمات همسرم که در مدتی که در جبهه بودم فرزندان پاک و مؤمن برایم تربیت کرده است قدردانی کرده و از خداوند متعال زندگی خوب و زیارت خانه خدا را یرایش آرزومندم حرف دل# من معامله خود را با خدای خویش کرده ام و پاداش خود را نیز از حضور لایزالی ایشان خواهیم گرفت اما باید خاطر نشان کنم که ما در این 32 سال بخود قبولاندیم که مسؤلین ما؛ ما و خانواده هایمان را به دست فراموشی سپرده اند و کاش زمانی که بعداز 32 سال از خواب فراموشی برخاسته اند اینگونه از ما تقدیر نمیکردند چرا که دادن یک نیم سکه به ما؛ گویی ما و حضور ما را و حماسه های ما را و خانواده ما را که پا به پای ما رنج جنگ را متحمل شده اند را به باد تمسخر گرفته اند ای کاش فقط به همان لوح کاغذی بسنده می کردند کهنه سرباز پشیمان از حضوردر جنگ

منبعhttp://rahrovan-artesh.ir// رهروان ارتش
  • منصوره صامتی
مریلا زارعی بازیگر سینما به تازگی در گفت‌وگویی، اعلان کرده و گفته که «عده‌ای» با او تماس گرفته و پیغام داده‌اند که در فیلم «چ» (شهید چمران) بازی نکند!
البته همین بازیگر سینما، قبلا هم به خاطر پذیرفتن ایفای نقش در فیلم «قلاده‌های طلا» (فیلمی که علیه کودتای نافرجام و ضدملی سال۸۸ ساخته شده بود) تحت فشارهای «عده‌ای» قرار گرفته و از بازی در این فیلم، مجبور به انصراف شده بود.
ریلا زارعی بازیگر سینما به تازگی در گفت‌وگویی، اعلان کرده و گفته که «عده‌ای» با او تماس گرفته و پیغام داده‌اند که در فیلم «چ» (شهید چمران) بازی نکند! البته همین بازیگر سینما، قبلا هم به خاطر پذیرفتن ایفای نقش در فیلم «قلاده‌های طلا» (فیلمی که علیه کودتای نافرجام و ضدملی سال۸۸ ساخته شده بود) تحت فشارهای «عده‌ای» قرار گرفته و از بازی در این فیلم، مجبور به انصراف شده بود.

این‌گونه اتفاقات شاید برای افرادی که خارج از گود نشسته و از مناسبات درون سینما خبر ندارند، کمی نامتعارف و غیرممکن به نظر برسد. اما برای اهالی سینما، ماجرایی آشنا و همیشگی است.کافی است، برخی از موارد مشابه که نگارنده در مقام روزنامه‌نگار با آن برخورد کردم را مرور کنیم تا با عمق مسئله بیشتر آگاه شویم:

یک- با یکی از کارگردان‌های جوان سینما و تلویزیون گفت‌وگو می‌کنم. وی در حین گفت‌وگو، از فیلم «جدایی نادر از سیمین» و کارگردان آن، یعنی اصغر فرهادی انتقاد می‌کند. اما در پایان گفت‌وگو، تأکید می‌کند که این بخش‌های مصاحبه حتما حذف شود، چون اگر انتقادات او از فیلم «جدایی…» و فرهادی علنی شود، «عده‌ای» برایش دردسر می‌سازند و در کارش اخلال ایجاد می‌کنند!

دو- با یک بازیگر بی‌حاشیه سینما و تلویزیون- که این روزها با ایفای نقش کوتاهی در فیلم «چ» درخشیده است- تماس می‌گیرم. وقتی از او درخواست گفت‌وگو برای روزنامه کیهان می‌کنم، با خوشحالی استقبال می‌کند. گفت‌وگو را انجام می‌دهیم. اما چند روز بعد تماس می‌گیرد و عذرخواهی می‌کند. درخواستش این است که این گفت‌وگو در کیهان منتشر نشود. می‌گوید؛ «من با کیهان مشکلی ندارم، اما تازه متوجه شده‌ام که اگر این گفت‌وگو چاپ شود «عده‌ای» برایم دردسر درست می‌کنند!»

سه- از کارگردان جوانی که قرار است فیلمش به زودی در سینماها اکران شود، درخواست گفت‌وگو می‌کنم. او پاسخ می‌دهد که از دوران کودکی تاکنون همیشه روزنامه کیهان می‌خوانده و به این روزنامه علاقه‌مند است. اما اگر مصاحبه‌اش در کیهان چاپ شود، «عده‌ای» در سینما برایش دردسر ایجاد می‌کنند!

***

لطفا دیکتاتوری را تعریف کنید و شکل آن را بکشید!

منبع: روزنامه کیهان


 این‌گونه اتفاقات شاید برای افرادی که خارج از گود نشسته و از مناسبات درون سینما خبر ندارند، کمی نامتعارف و غیرممکن به نظر برسد. اما برای اهالی سینما، ماجرایی آشنا و همیشگی است.کافی است، برخی از موارد مشابه که نگارنده در مقام روزنامه‌نگار با آن برخورد کردم را مرور کنیم تا با عمق مسئله بیشتر آگاه شویم:
 یک- با یکی از کارگردان‌های جوان سینما و تلویزیون گفت‌وگو می‌کنم. وی در حین گفت‌وگو، از فیلم «جدایی نادر از سیمین» و کارگردان آن، یعنی اصغر فرهادی انتقاد می‌کند. اما در پایان گفت‌وگو، تأکید می‌کند که این بخش‌های مصاحبه حتما حذف شود، چون اگر انتقادات او از فیلم «جدایی…» و فرهادی علنی شود، «عده‌ای» برایش دردسر می‌سازند و در کارش اخلال ایجاد می‌کنند!

 دو- با یک بازیگر بی‌حاشیه سینما و تلویزیون- که این روزها با ایفای نقش کوتاهی در فیلم «چ» درخشیده است- تماس می‌گیرم. وقتی از او درخواست گفت‌وگو برای روزنامه کیهان می‌کنم، با خوشحالی استقبال می‌کند. گفت‌وگو را انجام می‌دهیم. اما چند روز بعد تماس می‌گیرد و عذرخواهی می‌کند. درخواستش این است که این گفت‌وگو در کیهان منتشر نشود. می‌گوید؛ «من با کیهان مشکلی ندارم، اما تازه متوجه شده‌ام که اگر این گفت‌وگو چاپ شود «عده‌ای» برایم دردسر درست می‌کنند!»

سه- از کارگردان جوانی که قرار است فیلمش به زودی در سینماها اکران شود، درخواست گفت‌وگو می‌کنم. او پاسخ می‌دهد که از دوران کودکی تاکنون همیشه روزنامه کیهان می‌خوانده و به این روزنامه علاقه‌مند است. اما اگر مصاحبه‌اش در کیهان چاپ شود، «عده‌ای» در سینما برایش دردسر ایجاد می‌کنند!
*** لطفا دیکتاتوری را تعریف کنید و شکل آن را بکشید!

منبع: روزنامه کیهان


  • منصوره صامتی
تاکید بر رفع موانع‌ازدواج، تسهیل‌تشکیل‌خانواده و تربیت نسل‌صالح و کارآمد

با عنایت به اهمیّت مقوله جمعیّت در اقتدار ملّی؛ و با توجه به پویندگی، بالندگی و جوانی جمعیّت کنونی کشور به عنوان یک فرصت و امتیاز؛ و در جهت جبران کاهش نرخ رشد جمعیّت و نرخ باروری در سال‌های گذشته، سیاست‌های کلی جمعیّت ابلاغ می‌گردد.

 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی سیاست های کلی «جمعیّت» را که براساس بند یک اصل ۱۱۰ قانون اساسی و پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام تعیین شده است، ابلاغ کردند. متن ابلاغیه رهبر انقلاب به رؤسای قوای سه گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به شرح زیر است:
 بسم الله الرّحمن الرّحیم
با عنایت به اهمیّت مقوله جمعیّت در اقتدار ملّی؛ و با توجه به پویندگی، بالندگی و جوانی جمعیّت کنونی کشور به عنوان یک فرصت و امتیاز؛ و در جهت جبران کاهش نرخ رشد جمعیّت و نرخ باروری در سال‌های گذشته، سیاست‌های کلی جمعیّت ابلاغ می‌گردد. با در نظر داشتن نقش ایجابی عامل جمعیّت در پیشرفت کشور، لازم است برنامه‌ریزی‌های جامع برای رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور متناسب با سیاست‌های جمعیّتی انجام گیرد. همچنین ضروری است با هماهنگی و تقسیم کار بین ارکان نظام و دستگاه‌های ذیربط در این زمینه، اقدامات لازم با دقّت، سرعت و قوّت صورت گیرد و نتایج رصد مستمر اجرای سیاست‌ها گزارش شود. سیّدعلی خامنه‌ای ۳۰/اردیبهشت/۱۳۹۳ بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم «سیاست‌های کلی جمعیّت»
۱- ارتقاء پویایی، بالندگی و جوانی جمعیّت با افزایش نرخ باروری به بیش از سطح جانشینی.
 ۲- رفع موانع ازدواج، تسهیل و ترویج تشکیل خانواده و افزایش فرزند، کاهش سن ازدواج و حمایت از زوج‌های جوان و توانمندسازی آنان در تأمین هزینه‌های زندگی و تربیت نسل صالح و کارآمد.
۳- اختصاص تسهیلات مناسب برای مادران بویژه در دوره بارداری و شیردهی و پوشش بیمه‌ای هزینه‌های زایمان و درمان ناباروری مردان و زنان و تقویت نهادها و مؤسسات حمایتی ذی‌ربط.
 ۴- تحکیم بنیان و پایداری خانواده با اصلاح و تکمیل آموزش‌های عمومی در باره اصالت کانون خانواده و فرزند پروری و با تأکید بر آموزش‌ مهارت‌های زندگی و ارتباطی و ارائه خدمات مشاوره‌ای بر مبنای فرهنگ و ارزش‌های اسلامی- ایرانی و توسعه و تقویت نظام تأمین اجتماعی، خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت‌های پزشکی در جهت سلامت باروری و فرزندآوری.
۵- ترویج و نهادینه‌سازی سبک زندگی اسلامی- ایرانی و مقابله با ابعاد نامطلوب سبک زندگی غربی.
 ۶- ارتقاء امید به زندگی، تأمین سلامت و تغذیه سالم جمعیّت و پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی، بویژه اعتیاد، سوانح، آلودگی‌های زیست محیطی و بیماری‌ها.
۷- فرهنگ سازی برای احترام و تکریم سالمندان و ایجاد شرایط لازم برای تأمین سلامت و نگهداری آنان در خانواده و پیش‌بینی ساز و کار لازم برای بهره‌مندی از تجارب و توانمندی‌های سالمندان در عرصه‌های مناسب.
 ۸- توانمندسازی جمعیّت در سن کار با فرهنگ سازی و اصلاح، تقویت و سازگار کردن نظامات تربیتی و آموزش‌های عمومی، کارآفرینی، فنی ـ حرفه‌ای و تخصصی با نیازهای جامعه و استعدادها و علایق آنان در جهت ایجاد اشتغال مؤثر و مولّد.
 ۹- باز توزیع فضایی و جغرافیایی جمعیّت، متناسب با ظرفیت زیستی با تأکید بر تأمین آب با هدف توزیع متعادل و کاهش فشار جمعیّتی.
۱۰- حفظ و جذب جمعیّت در روستاها و مناطق مرزی و کم تراکم و ایجاد مراکز جدید جمعیّتی بویژه در جزایر و سواحل خلیج فارس و دریای عمان از طریق توسعه شبکه‌های زیربنایی، حمایت و تشویق سرمایه‌گذاری و ایجاد فضای کسب و کار با درآمد کافی.
 ۱۱- مدیریت مهاجرت به داخل و خارج هماهنگ با سیاست‌های کلی جمعیّت با تدوین و اجرای ساز و کارهای مناسب.
 ۱۲- تشویق ایرانیان خارج از کشور برای حضور و سرمایه گذاری، و بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و توانایی‌های آنان.
 ۱۳- تقویت مؤلفه‌های هویت‌بخش ملی (ایرانی، اسلامی، انقلابی) و ارتقاء وفاق و همگرایی اجتماعی در پهنه سرزمینی بویژه در میان مرزنشینان؛ و ایرانیان خارج از کشور.
 ۱۴- رصد مستمر سیاست‌های جمعیّتی در ابعاد کمّی و کیفی با ایجاد ساز و کار مناسب و تدوین شاخص‌های بومی توسعه انسانی و انجام پژوهش‌های جمعیّتی و توسعه انسانی.

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفط و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای
  • منصوره صامتی
شنبه، سوم خرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۴ حسن عباسی ریاست اندیشکده یقین بنابر رسم سال‌های دهه ۸۰ بار دیگر در دانشگاه تهران با موضوع «درآمدی بر اعلامیه جهانی حق خدا» سخنرانی خواهد کرد.
حسن عباسی در این سخنرانی به تبیین اعلامیه جهانی حق خدا در پارادایم خداگرایی درتقابل با پارادایم انسان‌گرایی و اعلامیه جهانی حقوق بشر خواهد پرداخت. حسن عباسی طی سال‌های ۸۳ تا ۹۰ مصادف با سالروز آزادسازی خرمشهر در تالار شهید چمران دانشکده فنیدانشگاه تهران سخرانی کرده است. این رسم در دو سال گذشته دچار وقفه شده بود. این سخنرانی‌ها در سال‌های ۹۱ و ۹۲ به ترتیب در دانشگاه‌های آزاد واحد علوم و تحقیقات و دانشگاه اصفهان برگزار شد.


  • منصوره صامتی

فرصتی برای تفکر

منصوره صامتی |

در زندگی پر هیایویی که سودای التهاب شهرنشینی در سر دارد اگر فرصتی یافتید این واژه ها بیندیشیم.

حجاب کاریکاتوری!

حجاب اجباری!

حجاب اختیاری!

حجاب مردمی!

حجاب دولتی!

حجاب بخشنامه ای!

بی حیایی خزنده!

عفت محیطی!

عفت جنسیتی!

عفاف زنانه!

عفاف مردانه!

...

  • منصوره صامتی

 در حالی که یکی از ارکان حقوق بشر ،حقوق فرهنگی اجتماعی است که در شورای امنیت نیز به رسمیت شناخته شده و احترام به اصول و عقاید مذهبی را از اصول تکریم بشریت می داند هویت و اصالت ملی و مذهبی ایرانیان در مجامع بین المللی به دست بازیگران و اهالی سینما به سخره گرفته می شود . اگرچه موضوع دهن کجی سینماگران به مبانی ارزشی ملی در ابعاد مختلف قابل بررسی و واکاوی است ،  بجاست توجه  مسئولین امر را به پرسش های زیر جلب کرد که
 این به اصطلاح  هنرمندان در قبال امتیازات معنوی و مادی که در ارتباط و تعامل با جامعه ی اسلامی به دست می آورند چه افتخارات و امتیازاتی برای خاستگاه ارزشی ملیت خویش ایجاد کرده اند  ؟

آیا انقلاب اسلامی بنا شد تا بستر پرورش و بالندگی هنرمندان تهی از سطحی ترین آداب اسلامی و ایرانی باشد ؟!

 



در همه ی کشورهای جهان ضوابط خاصی برای حمایت از هنرمندان وجود دارد که احترام به ارزش های ملی در برون مرز و فرا مرز کمترین سطح از توقعات ملی است، در ایران چه قوانین الزام آوری حافظ منافع ملیاز سوی  هنرمندان است؟
در صورت تخطی از قوانین حافظ فرهنگ و ارزش های ملی - مذهبی از سوی هنرمندان چه محرومیت هایی شامل حال ایشان خواهد بود ؟

در کدام کشور و ملیت هنرمند هنجار شکن اجازه ی فعالیت دارد؟


اگرچه پرسش های فراوانی در این بخش قابل طرح است توجه به این پیشنهاد هم خالی از لطف نیست ، پیشنهاد می گردد برای هنرمندانی که به عنوان شخصیتی حقوقی از سوی جامعه ی ایرانی قصد سفر به فرامرز را دارند کلاس های توجیهی با اساتید برجسته اخلاق  برگزار گردد و اصول و مبانی سفر  و تعامل با دیگران و نوع پوشش و ادبیات به کارگرفته شده از سوی هنرمندان بارها یادآوری شود
چرا که به نظر می رسد برخی هنرمندان آنقدر به خبرسازی در سطح رسانه ها و شهرت بیشتر، آن هم به هر طریقی می اندیشند که فرصتی برای تفکردر خصوص خاستگاه و اصالت ملی خویش را ندارند تا جایی که در سطحی ترین روابط انسانی نیز تهی از فرهنگ خویش در فرهنگ مقابل هضم می شوند !!!


تا مسئولین عزیز در میان بحث های سیاسی خویش که به طور معمول تهی از دغدغه مندی های فرهنگی ارزشی و ملی است به پرسش های بالا می اندیشند توجه مخاطبان عزیز را به مثال های زیر جلب مبی کنم، قضاوت با شما عمل به ارزش های دینی و ملی تکریم و احترام به هویت است یا توهین؟
   به نقل از کتاب "قدم کلیک هایتان بر روی چشم" نوشته ی محمدرضا زائری ، در ارتباط با همین موضوع ، دو خاطره از امام موسی صدر را می خوانیم .

 هنوز دستم روی سینه ام مانده است !

دکتر حسین کنعان در کتابش به نام "الامام موسی الصدر ، قدر و دوور" می گوید : امام موسی صدر برایم تعریف کرد که وقتی من حدودا نوزده سال داشتم ، پدرم ( آیت الله صدر ، مرجع بزرگ تقلید ) نامه ای برای نخست وزیر وقت نوشتند و قرار شد ، من نامه را ببرم و تحویل بدهم ؛ لذا صبح زود از قم راه افتادم و به تهران آمدم . به محل زندگی او که منزلی باشکوه بود مراجعه کردم . مرا به سالن طبقه اول راهنمایی کردند . نشستم و به تماشای در و دیوار مشغول شدم . آن فضا و محیط متفاوت و شیک و باشکوه ، با تابلو نقاشی ها و وسایل تزئینی و مجلل ، برای من که از یک خانه ی ساده طلبگی آمده بودم ، خیلی تازگی داشت و غرق در تفکر در این فاصله فرهنگی و اجتماعی بودم . درهمین حال متوجه دختری جوان شدم که درانتهای سالن مشغول نواختن پیانو بود و من تا آن هنگام صدای این ساز را نشنیده بودم . نشسته بودم و با تعجب به آن گوش می کردم که آن دختر متوجه حضور من شد . برخاست و به طرف من آمد و دستش را به طرفم دراز کرد . من دستم را روی سینه ام گذاشتم و سلام او را پاسخ دادم . دکتر کنعان می گوید : در اینجا امام موسی صدر خندید و به مزاح گفت 《هنوز دستم روی سینه ام مانده است ! 》 جالب این جاست که این فرهنگ و راه حل ستودنی که شاید منشاء آن هم ایشان باشند ، الان در لبنان و بسیاری از جوامع دیگر کاملا رواج یافته است .

 می خواهید نجس نشوید ؟!

دانشمند فاضل و نویسنده ی اندیشمند استاد سیدعباس نورالدین نقل می کرد : روزی امام موسی صدر در یک کلیسا سخنرانی بسیار موثر و جذابی ایراد فرمود و همه را مجذوب کرد . اواخر سخنرانی ، خانمی جوان و زیبا ، که از توفیق عالمی مسلمان ، بسیار دلخور شده بود به دوستانش گفت : من می دانم چطور حالش را بگیرم و ضایعش کنم ! و بلافاصله پس از سخنرانی درحالی که همه را متوجه خود کرده بود ، جلو رفت و دستش را به طرف ایشان دراز کرد . ایشان دستش را طبق عادت روی سینه گذاشتند . او هم که منتظر همین بود ، پرسید : می خواهید نجس نشوید ؟! ( درواقع این خانم جوان ، به موضوعی اشاره کرده اند که محل سوءتفاهم خانم هاست و شبهه ی دون پایه بودن زنان در دیدگاه اسلام و نجس دانستن غیرمسلمانان است . ) اما ایشان با زیرکی بلافاصله پاسخ دادند 《 بل لا ، حافظ علی طهارتک》 بلکه برعکس ، تو آنقدر باارزش و پاک هستی که چنین تماس هایی ، حریم قدسی و پاک و منزه زنانه ات را می آلاید . این جواب حکیمانه ، عارفانه ، عمیق و هوشمندانه ی آن دردانه ی دهر ، نه فقط توطئه او را خنثی کرد ، بلکه برعکس شد و جمعیت بیشتری به وجد آمدند و به ایشان که همواره محبوب قلب ها بودند ، موجب شد ارادت بیشتری پیدا کنند ...

 "یوسف گمگشته باز آید به کنعان ، غم مخور"

 حالا دست ندادن دختر مسلمان با وزیر امور خارجه فرانسه را داشته باشید که در زمان خود ، سروصدای زیادی در رسانه های خبری غرب داشت . ماجرا ازاین قرار است که وزیر امور خارجه فرانسه در زمان تصدی وزارتخانه متبوع خود به کشورهای عربی سفر می کند . در یکی از همین سفرها در حال بازدید از دانشجویان دانشگاه سوربن فرانسه در ابوظبی امارات بود که اتفاق جالبی می افتد . به نقل از لوران فابیوس ، در این دیدار ، وزیر امور خارجه ، مطابق آداب و رسوم [غلط] اروپا ئیان قصد داشت با یکی از دانشجویان محجبه ی این دانشگاه ، دست بدهد که با امتناع وی ، لبخند تلخی از روی شرمساری زده و مجبور به عقب کشیدن دستش می شود . این بانوی مسلمان ، فقط با دادن لبخند ، جواب دست بلند کردن وزیر یک کشوری که یکی از کشورهای مهم و تاثیرگذار در معادلات امروز دنیا می باشد ، آن هم در دانشگاهی که متعلق به کشور همان شخص است را چنین با حفظ عزت و شرافت و کرامت انسانی خود می دهد .

 

 

دست ندادن دختر محجبه به وزیر فرانسه

دست ندادن ورزشکار ایرانی به همسر شاهزاده انگلیسی
متاسفانه ورزشکاران ما همیشه در عرصه های بین اللملی مورد آزار واذیت قرار میگیرند آنان را در شرایط نا متعادل قرار میدهند.

مهرداد کرم‌زاده پرتابگر دیسک ایران که در مسابقات پارالمپیک لندن مدال نقره گرفت در هنگام دریافت مدال، از دست دادن با "کیت مدیلتون" همسر شاهزاده ویلیام عروس ملکه بریتانیا خودداری کرد.
کرم زاده برای نشان دادن خودداری از دست دادن با مدیلتون، در هنگام دریافت مدال، در ابتدا دست ها را در پشت کمر قرار داد و سپس دست هایش را به نشانه تشکر و احترام، بر روی سینه اش گذاشت.

 

سخنگوی کاخ پادشاهی بریتانیادر این باره گفت: بسیاری از ورزشکاران مرد از کشورهای اسلامی به دلایل فرهنگی و دینی با زنان (نامحرم) دست نمی دهند.

 

از این دست نمونه های افتخار آمیز از رفتارهای صحیح سفرای سرزمین عزیزمان ایران فراوان است انسانهایی که اصالت خویش را در تهی شدن از فرهنگ و تمدن خویش جستجو نمی کنند و افتخار آفرینی آنها نه در موضوعات خیالی فیلم ها به سبک بازیگری بی اطلاع که هر نقشی را به او می دهند به بازی می پردازد ، بلکه در زندگی واقعی و نبرد بین اصالت و مسخ شده گی  معنا می گیرد . بی تردید انسان اصیل در همه ی مکاتب و در همه ی رسانه ها مورد تکریم و احترام حقیقی است .
 
 
 
  • منصوره صامتی

حجت الاسلام علی جعفری

1- «بورس اعزام به خارج» یکی از قدیمیترین شیوههای توسعه دانش و تکثیر دانشگاهی در ایران است. سابقه اعطاء بورس به دانشجویان ایرانی جهت تحصیل در خارج از کشور حتی از سابقه تأسیس دانشگاه نیز بیشتر است.  بورس اعزام به خارج هم در بنیان دانشگاه ایرانی و هم در استمرار حیات آن نقش مهمی ایفا کرده است. علی رغم گذشت قریب به هشتاد سال از تأسیس اولین دانشگاه در ایران و 120 سال از اعزام اولین گروه بورسیهها به خارج، بازار بورس اعزام به خارج  همچنان داغ است و مشتریهای پروپا قرص دارد. 

2- «تحصیل خارج از کشور» خصوصاً در حوزههای علوم انسانی و اجتماعی واجد زمینههای جدی و فراگیری از انواع آسیبهای فرهنگی، بینشی و حتی دانشی برای دانشجویان است. رهاشدگی یک جوان در اقیانوس مطالعات انسانی و اجتماعی غربی با معلومات متوسطی در حد کارشناسی ارشد یک رشته  دانشگاهی و بدون شناخت دقیق و قابل اتکایی از مبانی نظری اسلامی، اعزام یک سرباز کم تجربه به منطقه مین دشمن است. این وضعیت بینشی متزلزل و تثبیت نشده وقتی با چاشنی گرایشهای عاطفی و محرک مقتضی جوانی ترکیب میشود، شرایط ذهنی و روحی دانشجوی جوان ایرانی را از موقع ورود به فرنگ تا لحظه خروج از آن در وضعیت هشدار قرار میدهد. تاریخ بیش از یک قرن اعزام دانشجو به خارج از کشور ریزش نظری و عملی هزاران جوان خوش استعداد ایرانی را در فرآیند زندگی دانشگاهیان ثبت کرده است. 

3- آسیبهای تحصیل در خارج از کشور فقط ناظر به ساحتهای اعتقادی یا خانوداگی نیست بلکه جنبههای جالبی در محدودیتهای دانشی دارد.تجربه نشان داده که تعامل نظامات دانشگاهی غربی با دانشجویان علوم انسانی و اجتماعی غربی و غیر غربی برابر نیست. در دانشگاههای مقصد بورسیههای ایرانی خصوصاً در دانشگاههای انگلستان- که تا همین اواخر بخش عمدهای از بورسیههای دولتی را از آن خود میکردند- معمولاً با دانشجوی غربی سختگیرانهتر و جدیتر از دانشجویان دیگر – در اینجا دانشجویان ایرانی- برخورد میشود. تعامل جدی اساتید با دانشجوی غربی- مثلاً انگلیسی- و تعامل متساهلانه با دانشجوی غیر غربی- مثلا ایرانی- تأثیر خود را در سطح دانش و مهارتهای علمی ایشان نشان میدهد؛ آنجا که فارغالتحصیلان غربی به لحاظ عمق  دانش باسوادتر و در مقام بهرهبرداری از آن متبحرتر به نظر میرسند.  امام خمینی(ره) در چند جای بیانات خود در بخش آسیبشناسی وابستگی دانشگاهی به غرب به این واقعیت عجیب اشاره کرده است. حال تصور کنید که قرار است این آقا یا خانم فارغالتحصیل به اتکاء مدرک تحصیلیاش که اعطایی یکی از دانشکدههای معتبر علوم انسانی و اجتماعی در دنیاست اما در حقیقت فاقد پشتوانههای مطلوب علمی است دهها سال کرسیهای معتبر و مهم دانشگاههای داخل را اشغال کند و عیار تفکر و تولید علمی از غیر آن باشد. سنت «جزوهمداری» بسیاری از اساتید فارغالتحصیل دانشگاههای خارجی یکی از نشانههای آشکار تهیبودگی علمی ایشان است. فرار استاد از اتکاء به متون استاندارد جهانی- مثل کتب منتشره در انتشارت دانشگاهی معتبر جهان- و حتی متون استاندارد ملّی- مثلا کتب انتشارات سمت یا نشر دانشگاهی- و در عوض وارد کردن دانشجویان به چرخه وقتگیر و طاقتفرسای جزوه نویسی به چه علت است؟ چرا بسیاری از اساتید فرنگدیده حتی تمایلی به تدریس متون استاندارد دانشگاههای محل تحصیل خود نشان نمیدهند؟ این در حالیست که بسیاری از کتب دانشگاهی غربی واجد امکانات کمک آموزشی، درسنامههای دقیق، آزمونهای استاندارد و در دسترس هستند. بهراستی سنت جزوهگویی و جزوهنویسی در دانشگاههای ایران چرا اینقدر قدرتمند و فراگیر است؟ و از آن جالبتر چرا بسیاری از اساتید جزوهگو، پس از سالها جزوهگویی نمیخواهند جزوات خود را در قالب کتب استاندارد منتشر کنند؟ سنت دیرین جزوهگویی از دمدستیترین و آشکارترین نشانههای ضعف بنیه علمی آموزشدهندگان دانشگاهی در ایران است و جالب اینکه بسیاری از فرنگ برگشتهها که بسیاری علیالاصول میبایست پرچمدار تدریس متون استاندارد و کلاسیک باشند خود به بقاء و دوام این سنت دامن میزنند. این واقعیت نشان میدهد که حتی در اختیار داشتن مدارک بسیاری از دانشگاههای معتبر غربی لزوماً به تراز استاندارد دانش صاحب مدرک دلالت نمیکند. بنابراین صرف تحصیل در یک دانشگاه ولو معتبر غربی و دریافت مدرک فارغالتحصیلی، دانشآموختگان محترم را به مقام نمایندگی تفکر و دانش غربی نمیرساند؛ بلکه ارزیابیهای دقیقتر و بیشتری لازم است. در این میان وابستگی دانشآموخته غربی به جزوات درسیاش و احتراز او از محور قراردادن متون استاندارد جهانی و یا ارتقاء جزوهاش به یک متن رسمی دانشگاهی، نشانه واضحی از بیمایگی علمی و بیاعتباری مدرکی و بیفایدگی بورس او برای تحصیل در خارج از کشور است.

 4- «دانشجویان خارج از کشور» یکی از عوامل مهم در افول یا بهبود تصویر ملی یک کشور در خارج از آن هستند. بخش مهمی از تصویر شکل گرفته در اذهان نخبگان علوم انسانی غرب از ایران از شخصیت و منش بورسیههای دانشگاهی دولت ایران متأثر است. بورسیههای دولتی علیالاصول از برجستهترین  و موفقترین دانشجویان یک کشور هستند که بهواسطه مزیتهای بیشتر خود امکان حضور در خارج از کشور را با هزینه بودجه ملی از آن خود کردهاند. حال در شرایطی که اغلب بورسیههای علوم انسانی کشور نه فقط نسبت به منابع و معارف کهن اسلامی- ایرانی خود بیگانه هستند بلکه حتی از قدر متیقنهای شناخت نسبت به دیدگاهها، مبادی و منابع غربی رشته خود هم بیبهرهاند، بهراستی در حالِ نمایندگی چه تصویری از ایران هستند؟

  5- به نظر میرسد که دیگر زمان آن رسیده تا در سنت دیرین اعزام دانشجو به خارج از کشور تجدیدنظر جدی صورت پذیرد. اگر از وضعیت امروز دانشگاههای خود در حوزههای علوم انسانی و اجتماعی رضایت نداریم بخش مهمی از این عدم رضایت به فرآیندهای غلط و بیمار اعزام دانشجو به خارج باز میگردد. چه اینکه اغلب کرسیهای مهم رشتههای انسانی و اجتماعی در دانشگاههای معتبر در ایران در اختیار بورسیههای سابق است. اعزام جوان بورسیه به خارج از کشور علاوه بر قرار دادن او در معرض انواعی از آسیبهای اعتقادی، روحی و حتی دانشی، اخیراً واجد آسیبهای حادّ سیاسی در واگرایی از نظام سیاسی کشور نیز شده است. فعالبودن عناصر ضد انقلاب و سلطنتطلب در بسیاری از کشورها که محل حضور انبوه دانشجویان ایرانی هستند و نفوذ سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی دشمن، در سالهای اخیر خصوصاً در موقعیت فتنه 88، تلفات زیادی از انقلاب گرفت و بسیاری از دانشجویان را تا مرز بریدن از نظام پیش برد. آسیبهای فرهنگی، روحی، دانشی و اخیراً امنیتی اعزام دانشجو به خارج از کشور خصوصاً کشورهای خاصی مثل انگلستان، فرانسه، کانادا و... عیانتر و جدیتر از آن است که به توضیح بیشتری احتیاج داشته باشد. با اینحال ادامه روند رشد علمی کشور علی الاصول بدون بهرهبرداری از امکانات علمی کشورهای پیشگان و پیشرو نیز ممکن نیست. 

6- نوشتار پیش رو، پیشنهاد ساده اما عمیقی برای حل این معضل یک قرنه دارد که در یک جمله اینچنین بیان میشود: «بورس استاد خارجی برای تدریس در داخل بجای بورس «بورس داخلی برای تحصیل در خارج» این صورت جدید بورس که از نمونههای جهانی نیز برخوردار است از طریق امضاء تفاهمنامههای بین دانشگاهی به راحتی قابل انجام است. این نوع بورس پیشرفته خصوصاً در رشتههای انسانی و اجتماعی که امکانات آزمایشگاهی خاص و حادی نمیطلبد بسیار سهلالوصلتر مینماید. تفاهمنامههای بین دانشگاهی میتواند شامل موارد دیگری مثل استفاده دانشجویان و حتی اساتید ایرانی از منابع کتابخانهای دانشگاه غربی نیز باشد و باتوجه به اینترنتی بودن ساختار اغلب کتابخانههای  دانشگاهی، تقریباً قریب به اتفاق امکاناتی را که از بورس خارجی دانشجوی ایرانی متصور است در بورس داخلی استاد خارجی میسر میشود. این تغییر ساده همچنین منجر به کاهش چشمگیر هزینههای بورس خواهد انجامید. چه اینکه مصرف تعداد بسیار کمتری از آنچه طی 5 سال خرج یک دانشجوی دکتری ایرانی ساکن اروپا میشود، میتوان اساتید همان دوره دکترا را در مدت زمانهای محدودتری به ایران دعوت کرد و در عوض بجای یک دانشجو، حداقل

5 دانشجوی دکترا تربیت نمود. تغییر در مناسبات بورسی وزارت علوم همچنین منجر به آشنایی از نزدیک بسیاری از نخبگان علوم انسانی و اجتماعی اروپا و آمریکا با واقعیت جامعه و انقلاب ایران میشود و آنها را با ظرفیتهای فرهنگی عظیم ملت و نظام ایران مواجه مینماید. بورس اساتید برجسته میتواند به مثابه یکی از ابزارهای مهم دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران نیز درک شود.

  • منصوره صامتی