منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۱۴۳ مطلب با موضوع «فرهنگ و سبک زندگی» ثبت شده است

وقتی مرتضی سرهنگی چند کتاب را بعنوان فهرست پیشنهادی خود برای مطالعه درباره دفاع مقدس معرفی می‌کند، حتما باید فهرست خواندنی و قابل توجهی باشد.

اگر قرار باشد از چند نفر به عنوان اساتید برجسته حوزه تاریخ شفاهی دفاع مقدس نام ببریم حتماً یکی از اولین های آنها «مرتضی سرهنگی» است؛ هم او که رهبر انقلاب درباره او و همکارانش گفتند «اگر بنده شاعر بودم، یقیناً در مدح شماها، در مدح آقای سرهنگی، در مدح آقای بهبودی، در مدح آقای قدمی، در مدح همین خاطره سازان و خاطره انگیزان قصیده می ساختم».اما ارج و قرب سرهنگی فقط با این جمله شناخته نمی شود. حضور سه دهه ای او در عرصه ادبیات پایداری از وی چهره ای تاثیرگذار در این حوزه ساخته است.بسیاری از کتاب های خواندنی تاریخ شفاهی دفاع مقدس حاصل زحمات او در استعداد یابی، تربیت نویسنده، بازخوانی و ویرایش نهایی اثر است.کسی که پایمردی او و همکار و رفیق دوست داشتنی اش یعنی هدایت الله بهبودی باعث شد تا کانکسی که در حوزه هنری تنها میزبان برو بچه های ادبیات پایداری بود، حالا شجره طیبه ای شده باشد که برگ و بارش نه تنها ایران که در خارج از کشور هم به دل می نشیند و آثار شاخص دفاع مقدس ایران توسط کتاب خوان های کشورهای دیگر هم مورد استفاده قرار می گیرد.با این توصیف وقتی مرتضی سرهنگی چند کتاب را بعنوان فهرست پیشنهادی خود برای مطالعه درباره دفاع مقدس معرفی می کند، حتما باید فهرست خواندنی و قابل توجهی باشد.

آنچه در ادامه می آید 12 کتابی است که این نویسنده و پژوهشگر در اختیار سایت راهبردی قرار داده است.دقت در این فهرست نشان می دهد که اگرچه کتاب های خواندنی زیادی در حوزه دفاع مقدس و انقلاب وجود دارد که شاید از آنها ذکری به میان نیامده باشد، اما مرتضی سرهنگی سعی کرده با پیشنهاد این کتابها کاری کند که همه ابعاد دفاع مقدس و انقلاب شناخته شود؛ از سلوک شخصی رزمندگان گرفته تا مدیریت جنگ و... سایر وجوه آن. و البته که معرفی چند کتاب محدود برای شناخت این حماسه بزرگ کاری بس سخت است. اما مگر می شود از اعتماد به شخصی چون سرهنگی و پیشنهادهایش ضرر کرد؟!

1. نام کتاب: کوچۀ نقاش هانویسنده: خاطرات سید ابوالفضل کاظمی با گفت و گو و تدوین راحله صبوریانتشارات: سوره مهرابوالفضل کاظمی متولد کوچه نقاش ها در محله گارد ماشین دودی بین خیابان صفاری و خیابان خراسان است به دلیل علاقه اش به این محله و کوچه نام کتاب را کوچه نقاش ها گذاشته است.در این کتاب راوی دست ما را میگیرد و ما را به شانزده گذر از زندگی اش می برد .کتاب حاصل سه ماه مصاحبه صبوری با کاظمی است . کاظمی فرمانده گردان بسیجی لشگر 27 محمد رسول الله (ص) بوده وی در طول جنگ در چندین عملیات به صورت نیروی آزاد شرکت داشته و در عملیات کربلای 5 و 8 فرمانده گردان عملیاتی میثم بوده است.

2. نام کتاب: سفر به گرای 270درجهنویسنده: احمد دهقانانتشارات: سوره مهراین کتاب به دلیل سبک خاص نوشته و روایت عمیق و ویژه جنگ اقبال زیادی به خود جلب داشت و مورد توجه جذی قرار گرفت. داستان کتاب از زبان ناصر بیان می شود. ناصر رزمنده جوانی است است که بارها سابقه شرکت در جبهه داشته. در بین امتحانات مشق و درس را رها و به همراه دوستش علی راهی منطقه جنگی جنوب می شود. در آنجا ضمن دیدار مجدد با دوستان سابقش، از قریب الوقوع بودن عملیاتی مهم اطلاع می یابد.

 

نام کتاب روزهای آخر ، نویسنده سنده: احمد دهقانانتشارات: سوره مهرisar-book-36احمد دهقان در روزهای آخر روایتگر روزهای پایانی جنگ است. از عملیات بیت المقدس هفت می گوید و روزهای آماده باش، که در اردوگاه کوزران میگذرد. بر گرده کوهی جای گرفته است و تداعی کننده روزهای پر خاطره است از دوستانی که دیگر نیستند .

4. نام کتاب: سلام بر ابراهیمنویسنده: زندگی شهید ابراهیم هادیانتشارات: گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی«سلام بر ابراهیم» کاری است از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی که در قالب زندگینامه ای مختصر و 69 خاطره درباره شهید بزرگوار و مفقود الاثر «ابراهیم هادی» منتشر شده است.5. نام کتاب: خاک 

های نرم کوشک نویسنده: خاطراتی از شهید برونسی به کوشش سعید عاکفانتشارات: ملک اعظمخاک های نرم کوشک کتابی نوشتۀ سعید عاکف در حوزۀ جنگ ایران و عراق است و پیرامون زندگی عبدالحسین برونسی است. این کتاب خاطرات همسر و دوستان عبدالحسین برونسی را درباره وی نقل می کند.6. نام کتاب: بابانظرنویسنده: خاطرات شهید محمدحسن نظرنژاد به کوشش سید حسینبیضایی و مصطفی رحیمیانتشارات: سوره مهراین کتاب حاصل مصا حبه های شفاهی با سردار شهید محمدحسن نظرنژاد است که طی آن خاطرات راوی پیرامون انقالب و جنگ تحمیلی بیان می شود. محمدحسن نظرنژاد ملقب به بابانظر بیشتر زمان جنگ ایران و عراق را در جبه ههای جنگ گذراند و آسی بهای جدی دید.

7. نام کتاب: ناگفته های جنگنویسنده: خاطرات شهید صیاد شیرازی به کوشش احمد دهقانانتشارات: سوره مهرقلم دهقان در این کتاب توانسته روایتی جذاب از گفتارهای شهید صیاد شیرازی ارائه کند، تا آنجا که چنانچه مخاطب مطلع نباشد که آنچه که میخواندگفتارهای یک فرمانده جنگی است خود را در برابر یک اثر داستانی می یابد.

8. نام کتاب: حرمان هورنویسنده: یادداشت هایی از احمدرضا احدی به کوشش علیرضا کم ریانتشارات: سوره مهراین کتاب مجموعه 93 قطعه از یادداشتها و د ستنو شته های شهید احمدرضا احدی، دانشجوی سال دوم رشته پزشکی دانشگ اهشهید بهشتی است که در سال 1364 در کنکور سراسری با استف ادهاز سهمیه رزمندگان، در تمامی رشته های انتخابی رتبه اول را کسب کرده است. گردآورنده معتقد است «نوشته های شهید از تکرار عادت خاطره نویسی صرف بیرون می شود و از تماشای آفاقی به سیر انفسی داللت می کند و روح کلی و غالب در نوشته های او بواسطه بازتاب مستقیم وقایع پیرامونی اش در جبهه های جنگ، تلفیقی از رخدادهای بیرونی و دریافت های دقیق و ظریف شخصی است».

.9. نام کتاب: نوشتم تا بماندنویسنده: یادداشت های روزانه آیت الله جمی/ محسن کاظمیانتشارات: سوره مهر“نوشتم تا بماند” یکی از آثار ماندگار دفاع مقدس است. این اثر یادداشت های روزانه عالم مبارز و نستوه آیت الله جمی می باشد، هم او که در طول دوران جنگ، همواره یار و همراه رزمندگان در جبهه های نبرد بود و در جبهه و پشت جبهه به بررسی و رفع مشکالت مردم و رزمندگان می پرداخت. این یادداشت ها به اهتمام محسن کاظمی تنظیم گردیده و توسط دفتر ادبیات و هنر مقاومت به زیور طبع آراسته شده است.

.10. نام کتاب: شرح اسمنویسنده: هدایت الله بهبودیشرح اسم عنوان کتابی است با محتوای زندگینامه رهبر معظم انقلاب، حضرتآیت الله سید علی خامنه ای و شامل 39 سال ابتدایی آن یعنی از سال تولد وی 1318 تا سال پیروزی انقلاب اسلامی ایران 1357 می شود. هدایت الله بهبودی نویسنده کتاب، بر اساس خاطرات شخصی منتشر شده رهبر انقلاب، مصاحبه با دوستان ، همراهان و اطرافیان ایشان و مطالعه اسناد تاریخی علنی و اطلاعاتی، امنیتی به صورت ریز پردازانه و جزئی نگرانه این کتاب را در766 صفحه گردآوری کرده است.

11. نام کتاب: برای تاریخ می گویمنویسنده: خاطرات محسن ر فیقدوست به کوشش محسن غالمیانانتشارات: سوره مهرکتاب «برای تاریخ می گویم» از مقطع ورود حضرت امام)ره( در 12 بهمن که رفیق دوست راننده بلیزر امام(ره) بود، آغاز و در ادامه حوادث دهه اول انقلاب و جنگ تحمیلی از زبان ایشان نقل می شود. رفیق دوست به این دلیل که پایه گذار سپاه است و بعد از آن مسئول تدارکات جنگ بوده به عنوان یکی از شخصیت های مهم در این ایام به حساب می آید.1

12. نام کتاب: سا ل های بیقرارنویسنده: خاطرات جواد منصوری به کوشش محسن کاظمیانتشارات: سوره مهرجواد منصوری از مبارزان و فعالان انقلابی است که به خاطر فعالیت های مستمر علیه رژیم طاغوت، به زندان م یافتد. وی در طول مبارزات خود با گروه های مختلف مبارز سیاسی همکاری داشته است و این کتاب، خاطرات منصوری را از بدو تولد تا پیروزی انقلاب اسلامی دربرمی گیرد.

  • منصوره صامتی

از آنجا که مطالبی در سایتها منتشر شد مبنی بر گران بودن حجاب چادر نسبت به حجاب مانتو، خواستم وضع لبنان را هم بشنوید.

اطلاعات من حاصل شنیده ها و دیده های خودم در ضاحیه و فروشگاه های مختلف لبنان است. البته نه فروشگاه های خاص در خیابان الحمرا که هر قطعه لباسشان بین 500 ، ششصد دلار تا چند هزار دلار است. بلکه فروشگاه هایی که عموم مردم از آنها خرید می کنند.هزینه پوشش برای خانمهای چادری در لبنان بسیار کمتر از مانتو پوشها یا بی حجابهاست.یک خانم مانتو پوش (مانتو شرعی بلند) باید یک مانتو بخرد و یک روسری یا شال لبنانی (ترکی). قیمتهای روسری و مانتو بیداد می کند. قیمت یک مانتوی خوب بین 50 و صد دلار است. هرچند ارزانتر و بی کیفت تر و ساده تر هم وجود دارد، اما این قیمت نرمال است؛ و البته گرانتر هم موجود است.

 روسری و شال حریرِ اصل اقلا کمِ کم 50 دلار قیمت دارد به بالا.ارزانترین روسری حریر که پارچه آن حریر خالص نبوده و ترکیب دارد، 23 دلار به فروش می رسد.بعد با یک روسری که کار راه نمی افتد، باید اقلا به تعداد روزهای هفته روسری خوش رنگ و خوش طرح داشته باشند. تصور کنید خانمی فقط هفت مانتو و هفت روسری داشته باشد! اقلا هزار دلار هزینه برده. درحالیکه چادر بهترین نوعش از مغازه های صاحب نام، حدود صد دلار و دویست دلار است. با این حال یک چادر برای یک کارمند یا دانشجو که ارزان و با دوام و ساده باشد، 50 دلار است.

باید توجه کرد که چادر را برای یکسال می پوشند تا سال بعد یک چادر جدید بخرند و قبلی بشود چادر دم دستی. با این حساب هر خانم چادری کمِ کم، سه چادر دارد. در مقابل، خانم مانتو پوش هر سال اقلا چهار پنج مانتو می خرد. در عید های فطر و قربان و ولادت پیامبر که باید لباس نو بخرند و یکی دو تا هم گذری و بازارگردی! پولدارها که ماهی سه چهار مانتو رو شاخشان است. (ببخشید رو جیب همسرشان است!)گذشته از این، خانم چادری آرایش نمی کند، پس هزینه آآرایش هم حذف می شود. (فقط در منزل برای همسر آرایش می کنند یا در موارد نادر، مثل عروسی اعضای خانواده، آرایش می کنند و با روبنده به عروسی می روند) خیلی ها هم با همان چادر در عروسی یا مهمانی می نشینند. (در عروسی های مختلط) پس غیر از هزینه آرایشگاه، هزینه لباس مجلسی هم حذف شد.

برسیم به کلا بی حجاب ها. این خانمها عموما لباس مارکدار می پوشند. یک شلوار مناسب اقلا 50 دلار هزینه دارد. چه جینز چه کتان چه نوع دیگر. بلیز هم همینطور. این قیمتها تازه جزو ارزانترینهاست که مارک معروفی نباشد. لباسهایی که در مغازه های ضاحیه به فروش می رسد، زیر 70 دلار نیست. خانمی از یک مغازه صحبت می کرد که لباسهای زیبایی داشت. می گفت شاید بتوانی لباس ارزان به قیمت 200 هزار لیره هم پیدا کنی! (130 دلار)

برسیم به کفش.

کفشهای چینی موجود در بازار در کمترین حالت 20دلار قیمت دارند. اگر از مغازه های صاحب نام کفش مناسب بخواهید که باید اقلا 50 دلار کنار بگذارید (مثل کفش فروشی Saly که کفش چرم لبنانی می فروشد). کفشهای مارکدار که زیر صد دلار وجود ندارد تازه آنهم موقع حراجی. مثلا اگر در هنگام تخفیف به مغازه آدیداس بروید شاید کفشی با حدود 100 دلار گیرتان بیاید.کیف هم همان داستان است. از مغازه های پایین شهر و چیپ که خرید کنید کمتر از 30 دلار کیف بنجل گیرتان نمی آید. اما مغازه های شیک در پاساژها و مراکز خرید کیفهایی با قیمتهای 100 دلار و 200 دلار به شما عرضه می کنند.یک خانم بی حجاب باید موهایش مرتب باشد. حتی اگر آرایش درست و حسابی نکند، حتما کمی آرایش می کند (به آن می گوییم صافکاری!). مثلا یک رژ لب کمرنگ و کرم پودر. پس هزیه لوازم آرایشی رو هم باید حساب کرد.بعضی از مغازه های چادر فروشی به مناسبت ولادت حضرت فاطمه زهرا، در ازای خرید هر چادر یا مانتو یکی دیگر هم هدیه می دادند. در واقع نصف قیمت خرید می کردید. در لبنان عموما فروشگاه های لباس در پایان فصل، حراجی می گذارند که واقعا لباس با نصف قیمت یا 70% تخفیف به فروش می رسد. خیلی از مردم تعدادی از لباسهایشان را این مواقع می خرند. در مقایسه با ایران (البته اطلاع من از قیمت های ایران مربوط به سال پیش است) قیمت هر قطعه لباس ارزانتر است.با این حساب، ظاهرا ایران حجاب گرانتر از خارج است. چه چادر و چه مانتو. پس بگو چرا بعضی از دخترها هی آستین یا پاچه شان آب می رود!!! 

نویسنده محمود علوی 

  • منصوره صامتی
مریلا زارعی بازیگر سینما به تازگی در گفت‌وگویی، اعلان کرده و گفته که «عده‌ای» با او تماس گرفته و پیغام داده‌اند که در فیلم «چ» (شهید چمران) بازی نکند!
البته همین بازیگر سینما، قبلا هم به خاطر پذیرفتن ایفای نقش در فیلم «قلاده‌های طلا» (فیلمی که علیه کودتای نافرجام و ضدملی سال۸۸ ساخته شده بود) تحت فشارهای «عده‌ای» قرار گرفته و از بازی در این فیلم، مجبور به انصراف شده بود.
ریلا زارعی بازیگر سینما به تازگی در گفت‌وگویی، اعلان کرده و گفته که «عده‌ای» با او تماس گرفته و پیغام داده‌اند که در فیلم «چ» (شهید چمران) بازی نکند! البته همین بازیگر سینما، قبلا هم به خاطر پذیرفتن ایفای نقش در فیلم «قلاده‌های طلا» (فیلمی که علیه کودتای نافرجام و ضدملی سال۸۸ ساخته شده بود) تحت فشارهای «عده‌ای» قرار گرفته و از بازی در این فیلم، مجبور به انصراف شده بود.

این‌گونه اتفاقات شاید برای افرادی که خارج از گود نشسته و از مناسبات درون سینما خبر ندارند، کمی نامتعارف و غیرممکن به نظر برسد. اما برای اهالی سینما، ماجرایی آشنا و همیشگی است.کافی است، برخی از موارد مشابه که نگارنده در مقام روزنامه‌نگار با آن برخورد کردم را مرور کنیم تا با عمق مسئله بیشتر آگاه شویم:

یک- با یکی از کارگردان‌های جوان سینما و تلویزیون گفت‌وگو می‌کنم. وی در حین گفت‌وگو، از فیلم «جدایی نادر از سیمین» و کارگردان آن، یعنی اصغر فرهادی انتقاد می‌کند. اما در پایان گفت‌وگو، تأکید می‌کند که این بخش‌های مصاحبه حتما حذف شود، چون اگر انتقادات او از فیلم «جدایی…» و فرهادی علنی شود، «عده‌ای» برایش دردسر می‌سازند و در کارش اخلال ایجاد می‌کنند!

دو- با یک بازیگر بی‌حاشیه سینما و تلویزیون- که این روزها با ایفای نقش کوتاهی در فیلم «چ» درخشیده است- تماس می‌گیرم. وقتی از او درخواست گفت‌وگو برای روزنامه کیهان می‌کنم، با خوشحالی استقبال می‌کند. گفت‌وگو را انجام می‌دهیم. اما چند روز بعد تماس می‌گیرد و عذرخواهی می‌کند. درخواستش این است که این گفت‌وگو در کیهان منتشر نشود. می‌گوید؛ «من با کیهان مشکلی ندارم، اما تازه متوجه شده‌ام که اگر این گفت‌وگو چاپ شود «عده‌ای» برایم دردسر درست می‌کنند!»

سه- از کارگردان جوانی که قرار است فیلمش به زودی در سینماها اکران شود، درخواست گفت‌وگو می‌کنم. او پاسخ می‌دهد که از دوران کودکی تاکنون همیشه روزنامه کیهان می‌خوانده و به این روزنامه علاقه‌مند است. اما اگر مصاحبه‌اش در کیهان چاپ شود، «عده‌ای» در سینما برایش دردسر ایجاد می‌کنند!

***

لطفا دیکتاتوری را تعریف کنید و شکل آن را بکشید!

منبع: روزنامه کیهان


 این‌گونه اتفاقات شاید برای افرادی که خارج از گود نشسته و از مناسبات درون سینما خبر ندارند، کمی نامتعارف و غیرممکن به نظر برسد. اما برای اهالی سینما، ماجرایی آشنا و همیشگی است.کافی است، برخی از موارد مشابه که نگارنده در مقام روزنامه‌نگار با آن برخورد کردم را مرور کنیم تا با عمق مسئله بیشتر آگاه شویم:
 یک- با یکی از کارگردان‌های جوان سینما و تلویزیون گفت‌وگو می‌کنم. وی در حین گفت‌وگو، از فیلم «جدایی نادر از سیمین» و کارگردان آن، یعنی اصغر فرهادی انتقاد می‌کند. اما در پایان گفت‌وگو، تأکید می‌کند که این بخش‌های مصاحبه حتما حذف شود، چون اگر انتقادات او از فیلم «جدایی…» و فرهادی علنی شود، «عده‌ای» برایش دردسر می‌سازند و در کارش اخلال ایجاد می‌کنند!

 دو- با یک بازیگر بی‌حاشیه سینما و تلویزیون- که این روزها با ایفای نقش کوتاهی در فیلم «چ» درخشیده است- تماس می‌گیرم. وقتی از او درخواست گفت‌وگو برای روزنامه کیهان می‌کنم، با خوشحالی استقبال می‌کند. گفت‌وگو را انجام می‌دهیم. اما چند روز بعد تماس می‌گیرد و عذرخواهی می‌کند. درخواستش این است که این گفت‌وگو در کیهان منتشر نشود. می‌گوید؛ «من با کیهان مشکلی ندارم، اما تازه متوجه شده‌ام که اگر این گفت‌وگو چاپ شود «عده‌ای» برایم دردسر درست می‌کنند!»

سه- از کارگردان جوانی که قرار است فیلمش به زودی در سینماها اکران شود، درخواست گفت‌وگو می‌کنم. او پاسخ می‌دهد که از دوران کودکی تاکنون همیشه روزنامه کیهان می‌خوانده و به این روزنامه علاقه‌مند است. اما اگر مصاحبه‌اش در کیهان چاپ شود، «عده‌ای» در سینما برایش دردسر ایجاد می‌کنند!
*** لطفا دیکتاتوری را تعریف کنید و شکل آن را بکشید!

منبع: روزنامه کیهان


  • منصوره صامتی
تاکید بر رفع موانع‌ازدواج، تسهیل‌تشکیل‌خانواده و تربیت نسل‌صالح و کارآمد

با عنایت به اهمیّت مقوله جمعیّت در اقتدار ملّی؛ و با توجه به پویندگی، بالندگی و جوانی جمعیّت کنونی کشور به عنوان یک فرصت و امتیاز؛ و در جهت جبران کاهش نرخ رشد جمعیّت و نرخ باروری در سال‌های گذشته، سیاست‌های کلی جمعیّت ابلاغ می‌گردد.

 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی سیاست های کلی «جمعیّت» را که براساس بند یک اصل ۱۱۰ قانون اساسی و پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام تعیین شده است، ابلاغ کردند. متن ابلاغیه رهبر انقلاب به رؤسای قوای سه گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به شرح زیر است:
 بسم الله الرّحمن الرّحیم
با عنایت به اهمیّت مقوله جمعیّت در اقتدار ملّی؛ و با توجه به پویندگی، بالندگی و جوانی جمعیّت کنونی کشور به عنوان یک فرصت و امتیاز؛ و در جهت جبران کاهش نرخ رشد جمعیّت و نرخ باروری در سال‌های گذشته، سیاست‌های کلی جمعیّت ابلاغ می‌گردد. با در نظر داشتن نقش ایجابی عامل جمعیّت در پیشرفت کشور، لازم است برنامه‌ریزی‌های جامع برای رشد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور متناسب با سیاست‌های جمعیّتی انجام گیرد. همچنین ضروری است با هماهنگی و تقسیم کار بین ارکان نظام و دستگاه‌های ذیربط در این زمینه، اقدامات لازم با دقّت، سرعت و قوّت صورت گیرد و نتایج رصد مستمر اجرای سیاست‌ها گزارش شود. سیّدعلی خامنه‌ای ۳۰/اردیبهشت/۱۳۹۳ بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم «سیاست‌های کلی جمعیّت»
۱- ارتقاء پویایی، بالندگی و جوانی جمعیّت با افزایش نرخ باروری به بیش از سطح جانشینی.
 ۲- رفع موانع ازدواج، تسهیل و ترویج تشکیل خانواده و افزایش فرزند، کاهش سن ازدواج و حمایت از زوج‌های جوان و توانمندسازی آنان در تأمین هزینه‌های زندگی و تربیت نسل صالح و کارآمد.
۳- اختصاص تسهیلات مناسب برای مادران بویژه در دوره بارداری و شیردهی و پوشش بیمه‌ای هزینه‌های زایمان و درمان ناباروری مردان و زنان و تقویت نهادها و مؤسسات حمایتی ذی‌ربط.
 ۴- تحکیم بنیان و پایداری خانواده با اصلاح و تکمیل آموزش‌های عمومی در باره اصالت کانون خانواده و فرزند پروری و با تأکید بر آموزش‌ مهارت‌های زندگی و ارتباطی و ارائه خدمات مشاوره‌ای بر مبنای فرهنگ و ارزش‌های اسلامی- ایرانی و توسعه و تقویت نظام تأمین اجتماعی، خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت‌های پزشکی در جهت سلامت باروری و فرزندآوری.
۵- ترویج و نهادینه‌سازی سبک زندگی اسلامی- ایرانی و مقابله با ابعاد نامطلوب سبک زندگی غربی.
 ۶- ارتقاء امید به زندگی، تأمین سلامت و تغذیه سالم جمعیّت و پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی، بویژه اعتیاد، سوانح، آلودگی‌های زیست محیطی و بیماری‌ها.
۷- فرهنگ سازی برای احترام و تکریم سالمندان و ایجاد شرایط لازم برای تأمین سلامت و نگهداری آنان در خانواده و پیش‌بینی ساز و کار لازم برای بهره‌مندی از تجارب و توانمندی‌های سالمندان در عرصه‌های مناسب.
 ۸- توانمندسازی جمعیّت در سن کار با فرهنگ سازی و اصلاح، تقویت و سازگار کردن نظامات تربیتی و آموزش‌های عمومی، کارآفرینی، فنی ـ حرفه‌ای و تخصصی با نیازهای جامعه و استعدادها و علایق آنان در جهت ایجاد اشتغال مؤثر و مولّد.
 ۹- باز توزیع فضایی و جغرافیایی جمعیّت، متناسب با ظرفیت زیستی با تأکید بر تأمین آب با هدف توزیع متعادل و کاهش فشار جمعیّتی.
۱۰- حفظ و جذب جمعیّت در روستاها و مناطق مرزی و کم تراکم و ایجاد مراکز جدید جمعیّتی بویژه در جزایر و سواحل خلیج فارس و دریای عمان از طریق توسعه شبکه‌های زیربنایی، حمایت و تشویق سرمایه‌گذاری و ایجاد فضای کسب و کار با درآمد کافی.
 ۱۱- مدیریت مهاجرت به داخل و خارج هماهنگ با سیاست‌های کلی جمعیّت با تدوین و اجرای ساز و کارهای مناسب.
 ۱۲- تشویق ایرانیان خارج از کشور برای حضور و سرمایه گذاری، و بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و توانایی‌های آنان.
 ۱۳- تقویت مؤلفه‌های هویت‌بخش ملی (ایرانی، اسلامی، انقلابی) و ارتقاء وفاق و همگرایی اجتماعی در پهنه سرزمینی بویژه در میان مرزنشینان؛ و ایرانیان خارج از کشور.
 ۱۴- رصد مستمر سیاست‌های جمعیّتی در ابعاد کمّی و کیفی با ایجاد ساز و کار مناسب و تدوین شاخص‌های بومی توسعه انسانی و انجام پژوهش‌های جمعیّتی و توسعه انسانی.

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفط و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای
  • منصوره صامتی

 در حالی که یکی از ارکان حقوق بشر ،حقوق فرهنگی اجتماعی است که در شورای امنیت نیز به رسمیت شناخته شده و احترام به اصول و عقاید مذهبی را از اصول تکریم بشریت می داند هویت و اصالت ملی و مذهبی ایرانیان در مجامع بین المللی به دست بازیگران و اهالی سینما به سخره گرفته می شود . اگرچه موضوع دهن کجی سینماگران به مبانی ارزشی ملی در ابعاد مختلف قابل بررسی و واکاوی است ،  بجاست توجه  مسئولین امر را به پرسش های زیر جلب کرد که
 این به اصطلاح  هنرمندان در قبال امتیازات معنوی و مادی که در ارتباط و تعامل با جامعه ی اسلامی به دست می آورند چه افتخارات و امتیازاتی برای خاستگاه ارزشی ملیت خویش ایجاد کرده اند  ؟

آیا انقلاب اسلامی بنا شد تا بستر پرورش و بالندگی هنرمندان تهی از سطحی ترین آداب اسلامی و ایرانی باشد ؟!

 



در همه ی کشورهای جهان ضوابط خاصی برای حمایت از هنرمندان وجود دارد که احترام به ارزش های ملی در برون مرز و فرا مرز کمترین سطح از توقعات ملی است، در ایران چه قوانین الزام آوری حافظ منافع ملیاز سوی  هنرمندان است؟
در صورت تخطی از قوانین حافظ فرهنگ و ارزش های ملی - مذهبی از سوی هنرمندان چه محرومیت هایی شامل حال ایشان خواهد بود ؟

در کدام کشور و ملیت هنرمند هنجار شکن اجازه ی فعالیت دارد؟


اگرچه پرسش های فراوانی در این بخش قابل طرح است توجه به این پیشنهاد هم خالی از لطف نیست ، پیشنهاد می گردد برای هنرمندانی که به عنوان شخصیتی حقوقی از سوی جامعه ی ایرانی قصد سفر به فرامرز را دارند کلاس های توجیهی با اساتید برجسته اخلاق  برگزار گردد و اصول و مبانی سفر  و تعامل با دیگران و نوع پوشش و ادبیات به کارگرفته شده از سوی هنرمندان بارها یادآوری شود
چرا که به نظر می رسد برخی هنرمندان آنقدر به خبرسازی در سطح رسانه ها و شهرت بیشتر، آن هم به هر طریقی می اندیشند که فرصتی برای تفکردر خصوص خاستگاه و اصالت ملی خویش را ندارند تا جایی که در سطحی ترین روابط انسانی نیز تهی از فرهنگ خویش در فرهنگ مقابل هضم می شوند !!!


تا مسئولین عزیز در میان بحث های سیاسی خویش که به طور معمول تهی از دغدغه مندی های فرهنگی ارزشی و ملی است به پرسش های بالا می اندیشند توجه مخاطبان عزیز را به مثال های زیر جلب مبی کنم، قضاوت با شما عمل به ارزش های دینی و ملی تکریم و احترام به هویت است یا توهین؟
   به نقل از کتاب "قدم کلیک هایتان بر روی چشم" نوشته ی محمدرضا زائری ، در ارتباط با همین موضوع ، دو خاطره از امام موسی صدر را می خوانیم .

 هنوز دستم روی سینه ام مانده است !

دکتر حسین کنعان در کتابش به نام "الامام موسی الصدر ، قدر و دوور" می گوید : امام موسی صدر برایم تعریف کرد که وقتی من حدودا نوزده سال داشتم ، پدرم ( آیت الله صدر ، مرجع بزرگ تقلید ) نامه ای برای نخست وزیر وقت نوشتند و قرار شد ، من نامه را ببرم و تحویل بدهم ؛ لذا صبح زود از قم راه افتادم و به تهران آمدم . به محل زندگی او که منزلی باشکوه بود مراجعه کردم . مرا به سالن طبقه اول راهنمایی کردند . نشستم و به تماشای در و دیوار مشغول شدم . آن فضا و محیط متفاوت و شیک و باشکوه ، با تابلو نقاشی ها و وسایل تزئینی و مجلل ، برای من که از یک خانه ی ساده طلبگی آمده بودم ، خیلی تازگی داشت و غرق در تفکر در این فاصله فرهنگی و اجتماعی بودم . درهمین حال متوجه دختری جوان شدم که درانتهای سالن مشغول نواختن پیانو بود و من تا آن هنگام صدای این ساز را نشنیده بودم . نشسته بودم و با تعجب به آن گوش می کردم که آن دختر متوجه حضور من شد . برخاست و به طرف من آمد و دستش را به طرفم دراز کرد . من دستم را روی سینه ام گذاشتم و سلام او را پاسخ دادم . دکتر کنعان می گوید : در اینجا امام موسی صدر خندید و به مزاح گفت 《هنوز دستم روی سینه ام مانده است ! 》 جالب این جاست که این فرهنگ و راه حل ستودنی که شاید منشاء آن هم ایشان باشند ، الان در لبنان و بسیاری از جوامع دیگر کاملا رواج یافته است .

 می خواهید نجس نشوید ؟!

دانشمند فاضل و نویسنده ی اندیشمند استاد سیدعباس نورالدین نقل می کرد : روزی امام موسی صدر در یک کلیسا سخنرانی بسیار موثر و جذابی ایراد فرمود و همه را مجذوب کرد . اواخر سخنرانی ، خانمی جوان و زیبا ، که از توفیق عالمی مسلمان ، بسیار دلخور شده بود به دوستانش گفت : من می دانم چطور حالش را بگیرم و ضایعش کنم ! و بلافاصله پس از سخنرانی درحالی که همه را متوجه خود کرده بود ، جلو رفت و دستش را به طرف ایشان دراز کرد . ایشان دستش را طبق عادت روی سینه گذاشتند . او هم که منتظر همین بود ، پرسید : می خواهید نجس نشوید ؟! ( درواقع این خانم جوان ، به موضوعی اشاره کرده اند که محل سوءتفاهم خانم هاست و شبهه ی دون پایه بودن زنان در دیدگاه اسلام و نجس دانستن غیرمسلمانان است . ) اما ایشان با زیرکی بلافاصله پاسخ دادند 《 بل لا ، حافظ علی طهارتک》 بلکه برعکس ، تو آنقدر باارزش و پاک هستی که چنین تماس هایی ، حریم قدسی و پاک و منزه زنانه ات را می آلاید . این جواب حکیمانه ، عارفانه ، عمیق و هوشمندانه ی آن دردانه ی دهر ، نه فقط توطئه او را خنثی کرد ، بلکه برعکس شد و جمعیت بیشتری به وجد آمدند و به ایشان که همواره محبوب قلب ها بودند ، موجب شد ارادت بیشتری پیدا کنند ...

 "یوسف گمگشته باز آید به کنعان ، غم مخور"

 حالا دست ندادن دختر مسلمان با وزیر امور خارجه فرانسه را داشته باشید که در زمان خود ، سروصدای زیادی در رسانه های خبری غرب داشت . ماجرا ازاین قرار است که وزیر امور خارجه فرانسه در زمان تصدی وزارتخانه متبوع خود به کشورهای عربی سفر می کند . در یکی از همین سفرها در حال بازدید از دانشجویان دانشگاه سوربن فرانسه در ابوظبی امارات بود که اتفاق جالبی می افتد . به نقل از لوران فابیوس ، در این دیدار ، وزیر امور خارجه ، مطابق آداب و رسوم [غلط] اروپا ئیان قصد داشت با یکی از دانشجویان محجبه ی این دانشگاه ، دست بدهد که با امتناع وی ، لبخند تلخی از روی شرمساری زده و مجبور به عقب کشیدن دستش می شود . این بانوی مسلمان ، فقط با دادن لبخند ، جواب دست بلند کردن وزیر یک کشوری که یکی از کشورهای مهم و تاثیرگذار در معادلات امروز دنیا می باشد ، آن هم در دانشگاهی که متعلق به کشور همان شخص است را چنین با حفظ عزت و شرافت و کرامت انسانی خود می دهد .

 

 

دست ندادن دختر محجبه به وزیر فرانسه

دست ندادن ورزشکار ایرانی به همسر شاهزاده انگلیسی
متاسفانه ورزشکاران ما همیشه در عرصه های بین اللملی مورد آزار واذیت قرار میگیرند آنان را در شرایط نا متعادل قرار میدهند.

مهرداد کرم‌زاده پرتابگر دیسک ایران که در مسابقات پارالمپیک لندن مدال نقره گرفت در هنگام دریافت مدال، از دست دادن با "کیت مدیلتون" همسر شاهزاده ویلیام عروس ملکه بریتانیا خودداری کرد.
کرم زاده برای نشان دادن خودداری از دست دادن با مدیلتون، در هنگام دریافت مدال، در ابتدا دست ها را در پشت کمر قرار داد و سپس دست هایش را به نشانه تشکر و احترام، بر روی سینه اش گذاشت.

 

سخنگوی کاخ پادشاهی بریتانیادر این باره گفت: بسیاری از ورزشکاران مرد از کشورهای اسلامی به دلایل فرهنگی و دینی با زنان (نامحرم) دست نمی دهند.

 

از این دست نمونه های افتخار آمیز از رفتارهای صحیح سفرای سرزمین عزیزمان ایران فراوان است انسانهایی که اصالت خویش را در تهی شدن از فرهنگ و تمدن خویش جستجو نمی کنند و افتخار آفرینی آنها نه در موضوعات خیالی فیلم ها به سبک بازیگری بی اطلاع که هر نقشی را به او می دهند به بازی می پردازد ، بلکه در زندگی واقعی و نبرد بین اصالت و مسخ شده گی  معنا می گیرد . بی تردید انسان اصیل در همه ی مکاتب و در همه ی رسانه ها مورد تکریم و احترام حقیقی است .
 
 
 
  • منصوره صامتی

حجت الاسلام علی جعفری

1- «بورس اعزام به خارج» یکی از قدیمیترین شیوههای توسعه دانش و تکثیر دانشگاهی در ایران است. سابقه اعطاء بورس به دانشجویان ایرانی جهت تحصیل در خارج از کشور حتی از سابقه تأسیس دانشگاه نیز بیشتر است.  بورس اعزام به خارج هم در بنیان دانشگاه ایرانی و هم در استمرار حیات آن نقش مهمی ایفا کرده است. علی رغم گذشت قریب به هشتاد سال از تأسیس اولین دانشگاه در ایران و 120 سال از اعزام اولین گروه بورسیهها به خارج، بازار بورس اعزام به خارج  همچنان داغ است و مشتریهای پروپا قرص دارد. 

2- «تحصیل خارج از کشور» خصوصاً در حوزههای علوم انسانی و اجتماعی واجد زمینههای جدی و فراگیری از انواع آسیبهای فرهنگی، بینشی و حتی دانشی برای دانشجویان است. رهاشدگی یک جوان در اقیانوس مطالعات انسانی و اجتماعی غربی با معلومات متوسطی در حد کارشناسی ارشد یک رشته  دانشگاهی و بدون شناخت دقیق و قابل اتکایی از مبانی نظری اسلامی، اعزام یک سرباز کم تجربه به منطقه مین دشمن است. این وضعیت بینشی متزلزل و تثبیت نشده وقتی با چاشنی گرایشهای عاطفی و محرک مقتضی جوانی ترکیب میشود، شرایط ذهنی و روحی دانشجوی جوان ایرانی را از موقع ورود به فرنگ تا لحظه خروج از آن در وضعیت هشدار قرار میدهد. تاریخ بیش از یک قرن اعزام دانشجو به خارج از کشور ریزش نظری و عملی هزاران جوان خوش استعداد ایرانی را در فرآیند زندگی دانشگاهیان ثبت کرده است. 

3- آسیبهای تحصیل در خارج از کشور فقط ناظر به ساحتهای اعتقادی یا خانوداگی نیست بلکه جنبههای جالبی در محدودیتهای دانشی دارد.تجربه نشان داده که تعامل نظامات دانشگاهی غربی با دانشجویان علوم انسانی و اجتماعی غربی و غیر غربی برابر نیست. در دانشگاههای مقصد بورسیههای ایرانی خصوصاً در دانشگاههای انگلستان- که تا همین اواخر بخش عمدهای از بورسیههای دولتی را از آن خود میکردند- معمولاً با دانشجوی غربی سختگیرانهتر و جدیتر از دانشجویان دیگر – در اینجا دانشجویان ایرانی- برخورد میشود. تعامل جدی اساتید با دانشجوی غربی- مثلاً انگلیسی- و تعامل متساهلانه با دانشجوی غیر غربی- مثلا ایرانی- تأثیر خود را در سطح دانش و مهارتهای علمی ایشان نشان میدهد؛ آنجا که فارغالتحصیلان غربی به لحاظ عمق  دانش باسوادتر و در مقام بهرهبرداری از آن متبحرتر به نظر میرسند.  امام خمینی(ره) در چند جای بیانات خود در بخش آسیبشناسی وابستگی دانشگاهی به غرب به این واقعیت عجیب اشاره کرده است. حال تصور کنید که قرار است این آقا یا خانم فارغالتحصیل به اتکاء مدرک تحصیلیاش که اعطایی یکی از دانشکدههای معتبر علوم انسانی و اجتماعی در دنیاست اما در حقیقت فاقد پشتوانههای مطلوب علمی است دهها سال کرسیهای معتبر و مهم دانشگاههای داخل را اشغال کند و عیار تفکر و تولید علمی از غیر آن باشد. سنت «جزوهمداری» بسیاری از اساتید فارغالتحصیل دانشگاههای خارجی یکی از نشانههای آشکار تهیبودگی علمی ایشان است. فرار استاد از اتکاء به متون استاندارد جهانی- مثل کتب منتشره در انتشارت دانشگاهی معتبر جهان- و حتی متون استاندارد ملّی- مثلا کتب انتشارات سمت یا نشر دانشگاهی- و در عوض وارد کردن دانشجویان به چرخه وقتگیر و طاقتفرسای جزوه نویسی به چه علت است؟ چرا بسیاری از اساتید فرنگدیده حتی تمایلی به تدریس متون استاندارد دانشگاههای محل تحصیل خود نشان نمیدهند؟ این در حالیست که بسیاری از کتب دانشگاهی غربی واجد امکانات کمک آموزشی، درسنامههای دقیق، آزمونهای استاندارد و در دسترس هستند. بهراستی سنت جزوهگویی و جزوهنویسی در دانشگاههای ایران چرا اینقدر قدرتمند و فراگیر است؟ و از آن جالبتر چرا بسیاری از اساتید جزوهگو، پس از سالها جزوهگویی نمیخواهند جزوات خود را در قالب کتب استاندارد منتشر کنند؟ سنت دیرین جزوهگویی از دمدستیترین و آشکارترین نشانههای ضعف بنیه علمی آموزشدهندگان دانشگاهی در ایران است و جالب اینکه بسیاری از فرنگ برگشتهها که بسیاری علیالاصول میبایست پرچمدار تدریس متون استاندارد و کلاسیک باشند خود به بقاء و دوام این سنت دامن میزنند. این واقعیت نشان میدهد که حتی در اختیار داشتن مدارک بسیاری از دانشگاههای معتبر غربی لزوماً به تراز استاندارد دانش صاحب مدرک دلالت نمیکند. بنابراین صرف تحصیل در یک دانشگاه ولو معتبر غربی و دریافت مدرک فارغالتحصیلی، دانشآموختگان محترم را به مقام نمایندگی تفکر و دانش غربی نمیرساند؛ بلکه ارزیابیهای دقیقتر و بیشتری لازم است. در این میان وابستگی دانشآموخته غربی به جزوات درسیاش و احتراز او از محور قراردادن متون استاندارد جهانی و یا ارتقاء جزوهاش به یک متن رسمی دانشگاهی، نشانه واضحی از بیمایگی علمی و بیاعتباری مدرکی و بیفایدگی بورس او برای تحصیل در خارج از کشور است.

 4- «دانشجویان خارج از کشور» یکی از عوامل مهم در افول یا بهبود تصویر ملی یک کشور در خارج از آن هستند. بخش مهمی از تصویر شکل گرفته در اذهان نخبگان علوم انسانی غرب از ایران از شخصیت و منش بورسیههای دانشگاهی دولت ایران متأثر است. بورسیههای دولتی علیالاصول از برجستهترین  و موفقترین دانشجویان یک کشور هستند که بهواسطه مزیتهای بیشتر خود امکان حضور در خارج از کشور را با هزینه بودجه ملی از آن خود کردهاند. حال در شرایطی که اغلب بورسیههای علوم انسانی کشور نه فقط نسبت به منابع و معارف کهن اسلامی- ایرانی خود بیگانه هستند بلکه حتی از قدر متیقنهای شناخت نسبت به دیدگاهها، مبادی و منابع غربی رشته خود هم بیبهرهاند، بهراستی در حالِ نمایندگی چه تصویری از ایران هستند؟

  5- به نظر میرسد که دیگر زمان آن رسیده تا در سنت دیرین اعزام دانشجو به خارج از کشور تجدیدنظر جدی صورت پذیرد. اگر از وضعیت امروز دانشگاههای خود در حوزههای علوم انسانی و اجتماعی رضایت نداریم بخش مهمی از این عدم رضایت به فرآیندهای غلط و بیمار اعزام دانشجو به خارج باز میگردد. چه اینکه اغلب کرسیهای مهم رشتههای انسانی و اجتماعی در دانشگاههای معتبر در ایران در اختیار بورسیههای سابق است. اعزام جوان بورسیه به خارج از کشور علاوه بر قرار دادن او در معرض انواعی از آسیبهای اعتقادی، روحی و حتی دانشی، اخیراً واجد آسیبهای حادّ سیاسی در واگرایی از نظام سیاسی کشور نیز شده است. فعالبودن عناصر ضد انقلاب و سلطنتطلب در بسیاری از کشورها که محل حضور انبوه دانشجویان ایرانی هستند و نفوذ سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی دشمن، در سالهای اخیر خصوصاً در موقعیت فتنه 88، تلفات زیادی از انقلاب گرفت و بسیاری از دانشجویان را تا مرز بریدن از نظام پیش برد. آسیبهای فرهنگی، روحی، دانشی و اخیراً امنیتی اعزام دانشجو به خارج از کشور خصوصاً کشورهای خاصی مثل انگلستان، فرانسه، کانادا و... عیانتر و جدیتر از آن است که به توضیح بیشتری احتیاج داشته باشد. با اینحال ادامه روند رشد علمی کشور علی الاصول بدون بهرهبرداری از امکانات علمی کشورهای پیشگان و پیشرو نیز ممکن نیست. 

6- نوشتار پیش رو، پیشنهاد ساده اما عمیقی برای حل این معضل یک قرنه دارد که در یک جمله اینچنین بیان میشود: «بورس استاد خارجی برای تدریس در داخل بجای بورس «بورس داخلی برای تحصیل در خارج» این صورت جدید بورس که از نمونههای جهانی نیز برخوردار است از طریق امضاء تفاهمنامههای بین دانشگاهی به راحتی قابل انجام است. این نوع بورس پیشرفته خصوصاً در رشتههای انسانی و اجتماعی که امکانات آزمایشگاهی خاص و حادی نمیطلبد بسیار سهلالوصلتر مینماید. تفاهمنامههای بین دانشگاهی میتواند شامل موارد دیگری مثل استفاده دانشجویان و حتی اساتید ایرانی از منابع کتابخانهای دانشگاه غربی نیز باشد و باتوجه به اینترنتی بودن ساختار اغلب کتابخانههای  دانشگاهی، تقریباً قریب به اتفاق امکاناتی را که از بورس خارجی دانشجوی ایرانی متصور است در بورس داخلی استاد خارجی میسر میشود. این تغییر ساده همچنین منجر به کاهش چشمگیر هزینههای بورس خواهد انجامید. چه اینکه مصرف تعداد بسیار کمتری از آنچه طی 5 سال خرج یک دانشجوی دکتری ایرانی ساکن اروپا میشود، میتوان اساتید همان دوره دکترا را در مدت زمانهای محدودتری به ایران دعوت کرد و در عوض بجای یک دانشجو، حداقل

5 دانشجوی دکترا تربیت نمود. تغییر در مناسبات بورسی وزارت علوم همچنین منجر به آشنایی از نزدیک بسیاری از نخبگان علوم انسانی و اجتماعی اروپا و آمریکا با واقعیت جامعه و انقلاب ایران میشود و آنها را با ظرفیتهای فرهنگی عظیم ملت و نظام ایران مواجه مینماید. بورس اساتید برجسته میتواند به مثابه یکی از ابزارهای مهم دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران نیز درک شود.

  • منصوره صامتی

حقوق بشر آمریکایی!

منصوره صامتی |

  متن زیر بخشی از گفتگوی جیمی کارتر با «ماریان شانل» یکی از اهالی رسانه آمریکا درباره انتشار کتاب «تقاضا برای اقدام: زنان، مذهب، خشونت و قدرت» است. خواندن این بخش کوتاه از این مصاحبه و اعترافات رییس جمهور سابق آمریکا به اوضاع اسفناک زنان و دختران آمریکایی در این کشور، به خوبی متهم بودن بزرگترین مدعی حقوق بشر در دنیا را نمایان می‌سازد:


ماریان شانل (مصاحبه‌کننده): چه چیزی الهام‌بخش شما برای نگارش کتاب «تقاضا برای اقدام: زنان، مذهب، خشونت و قدرت» بود؟


جیمی کارتر: مرکز کارتر، به 79 کشور جهان سفر کرده است که بسیاری از این کشورها، از فقیرترین کشورهای جهان سوم محسوب می‌شوند. در مزارع و در میان خانواده‌های محلی که تنها یک یا دو فرزند پسر داشتند، با موارد متعدد بدرفتاری با زنان و دختران و نیز محروم کردن آنها از غذای کافی و امکانات بهداشتی و تحصیلی روبرو شدیم. در سفرهایمان، کشتار دختران تازه متولد شده و سقط جنینهای دختر را - تنها به خاطر مونث بودنشان - به چشم دیده‌ایم.


در مرکز کارتر، سالانه 3 جلسه بین الملل برگزار می‌شود، که آخرین جلسه ما در ماه ژوئن برگزار شد. ما از فعالان زن مالزیایی و دیگر نقاط جهان دعوت به عمل آوردیم. به تازگی از رهبران مذهبی نیز برای شرکت در جلسات خود دعوت کرده‌ایم. ولی پس از 3 سال، به تازگی به این نتیجه رسیده‌ایم که با مشکل بزرگی مواجه هستیم؛ بزرگتر از آنکه تصورش را می‌کردیم. بنابراین بر آن شدم که با نوشتن کتاب و انجام برنامه‌های ارتقایی، توجه همگان را به سوء رفتار با زنان و دختران جلب کنم.


شانل: به نظر شما مشکلات پیش روی زنان و دختران سراسر جهان چیست؟


کارتر: در جنگ جهانی دوم، 4 میلیون نفر کشته شدند، و متأسفانه در عصر کنونی،  نوزادان دختری که توسط والدینشان کشته می‌شوند، 4 برابر کشتارهای جنگ جهانی دوم هستند. برخی از نوزادان دختر، پس از تولد  توسط والدین خود خفه می‌شوند و برخی نیز در صورت دسترسی به فن‌آوری سونوگرافی، پس از تعیین جنسیت و پیش از تولدشان سقط می‌شوند. این مساله، یکی از وحشتناکترین مشکلات محسوب می‌شود.


مشکل دوم، قاچاق بین‌المللی انسان است که در مقایسه با قرن نوزدهم افزایش چشمگیری داشته است و البته در کشور ما (ایالات متحده آمریکا) نیز رخ می‌دهد - بر اساس گزارش امور خارجه، آمار قاچاق انسان به خارج از مرزهای بین المللی در سال گذشته، 800000 نفر بوده است. و %80 آنها دخترانی بودند که به عنوان برده‌های جنسی به فروش رسیده‌اند. آتلانتا، منطقه کلیدی آمریکا برای برده داری است، چرا که بزرگترین فرودگاه جهان را در خود جای دارد و مسافران بسیاری از نیمکره جنوبی دارد. بنابراین، دخترها با قیمت پایین خریداری می‌شوند. به طور مثال، قیمت میانگین دختران آفریقایی و آمریکای جنوبی، در حدود 1000 دلار است؛ حال آنکه خریداری دختران اروپایی، هزینه‌ای در حدود 8000 دلار خواهد داشت. از اینرو، قاچاق در کشور ما بیداد می‌کند.


مشکل دیگر، که البته در آمریکا نیز به وقوع می‌پیوندد، سوء رفتار شرم‌آورانه با دانشجویان دختر - در دانشگاههای بنام آمریکا - است. و البته، این سوء رفتارهای جنسی مجازات نمی‌شوند؛ چرا که مدیران و رؤسای دانشگاهها تمایلی به بی‌اعتباری دانشگاههای خود ندارند. در صورت تعقیب قانونی این جرایم، حقایق به گوش عموم رسیده و دانشگاهها اعتبار خود را از دست می‌دهند. بدین ترتیب، از جرایم جنسی خاطیان چشم پوشی می‌شود. در واقع، نیمی از تجاوزهای جنسی که در دانشگاهها صورت می‌گیرد، توسط تجاوزگران زنجیره‌ای صورت می‌گیرد، چرا که آنها آگاهند که از مجازات معاف هستند. اخیرا خبرهای بسیاری مبنی بر سوءرفتارهای جنسی نیروهای نظامی آمریکا منتشر شده است. سال 2012، 36000 تجاوز جنسی در واحدهای ارتشی وجود داشته که تنها حدود 300 مورد آن یعنی %1 کل آمار، مجازات شده‌اند.


شانل: ریشه مشکلات را در کجا می‌بینید؟


کارتر: 2 دلیل عمده وجود دارد. اولی، سنت در جامعه ما است. اگر شوهر مایل به بدرفتاری با همسر خود است و یا اگر کارفرمایان شرکتهای بزرگ آمریکایی به کارمندان زن خود حقوق کمتری می‌پردازد، در واقع به این دلیل است که باورهای سنتی آنها بر پایه برتری مردان بر زنان است.  به طور مثال، کلیسای کاتولیک به زنان مجوز کشیش شدن نمی‌دهد و در فرقه تعمیدگرایی (باپتیست) که 70 سال به آن وفادار بودم، از حضور زنان در دو جایگاه ممانعت می‌کند؛ یکی به عنوان روحانی ارتش و دیگری مدرس مدارس دینی - آنها معتقدند که یک زن در کلاسهایی که حتی یک مرد حضور داشته باشند مجاز به تدریس نیست. بنابراین در زندگی سکولار هم، به زنان با چشم حقارت نگریسته می‌شود، چنین اقدامات شرم‌آوری کاملاً صحیح قلمداد می‌شود.


دلیل دیگر، سوء تعبیر از متون مذهبی است. برخی از رهبران مذهبی، کتاب مقدس و دیگر متون مذهبی را جهت جاودانی نمودن ادعاهایشان که زنان نزد خدا از مردان پست‌تر هستند، تحریف کرده‌اند. بسیاری مخالف این ادعاها هستند، ولی برای بهره‌مند شدن از منافع بیشتر، سکوت اختیار کرده‌اند. این ادعای کذب، توجیه تبعیض‌گرایی سکولارها و نیز توجیه بدرفتاری با زنان و دختران است.


و دیگری، ارتکاب بیش از حد خشونت در کشور ما آمریکا است. کشور ما در جنگهای بیشتری شرکت کرده است - در حدود 30 بار - که همه آنها یک طرفه و از سوی ما بوده‌اند. زندانیان کنونی آمریکا در 30 سال گذشته، 7.5 برابر شده است. مبادرت به خشونت، عامل دیگر بدرفتاری با زنان و کودکان است.


کینگ لوتر در یکی از سخنرانیهایش در نیویورک سیتی، اظهار داشت: «دولت من، بزرگترین حامی خشونت در جهان محسوب می‌شود؛ به این ترتیب چگونه می‌توانم کشورهای ظالم جهان را خطاب قرار دهم.» لوتر از آمریکائیها خواست که با دید بازتری به رابطه تفکیک‌ناپذیر آزادی و عدم خشونت‌گرایی بنگرند. با این دید، خطاب قرار دادن حقوق زنان، بدون در نظر گرفتن عواملی که موجب تقویت و پرورش خشونت در جامعه می‌شود، غیر ممکن است. جنگ‌گرایی، سیستم قضایی ناعادلانه، مبارزه با تروریسم، راه حل خشونتهای جنسی نیستند.


شانل: ارائه این آمار و ارقام موجب ایجاد ترس و دلهره می‌شود. به نظر شما، مردم با شنیدن این حقایق چه عکس‌العملی نشان می‌دهند؟


کارتر: کاملاً درست است. با توجه به حضور من در برنامه‌های مختلف رادیویی و تلویزیونی، بدون شک مردم علاقه‌ای به شنیدن ندارند. قطعاً روسای دانشگاهها علاقه‌ای به شنیدن این مهم ندارند که دانشجویان دختر در دانشگاههای آنها مورد تجاوز قرار می‌گیرند. به طور حتم آنها از این مهم مطلع هستند ولی به جای مقابله صحیح با مشکلات و وارد شدن از مجرای قانونی و برای حفظ اعتبار خود، از جرایم دانشجویان مرد خود چشم‌پوشی می‌کنند و از عمومی شدن اخبار سوء‌کردارهای جنسی ممانعت به عمل می‌آورند.


به طور حتم سوء استفاده از یک دانشجوی سال دوم نیروی دریایی آمریکا را به خاطر می‌آورید که سال گذشته مورد تجاوز جنسی سه بازیکن فوتبال قرار گرفت. آگوست گذشته، این دانشجو در جریان یک سوال و جواب وحشتناک که 21 ساعت به طول انجامید، به سوالات شرم‌آور وکلای فوتبالیستها پاسخ داد و در پایان با بیگناه شناخته شدن بازیکنان فوتبال خاطی، ارتش آمریکا اعلام کرد که گزارش دختر دانشجو، اشتباهی بیش نبوده است! بنابراین باید اقدامی کرد و به نظر من، پرزیدنت، واشنگتن پست، هافینگتون پست، نیویورک تایمز و همه رسانه‌های آمریکا می‌توانند در این مسیر موثر واقع شوند.

  • منصوره صامتی

چند روز پیش بود که خبرنگار ضدانقلاب فراری، فراخوان کشف حجاب در اماکن عمومی‌ را در قالب پروژه «آزادی‌های یواشکی» در فیسبوک عملیاتی کرد و با فریب مردم از آن ها خواست تا تصاویر بدون حجاب در اماکن عمومی‌ از خود تهیه نمایند و در این صفحه فیسبوک قرار دهند.

به گزارش جام نیوز، چند روز پیش "مسیح علی‌نژاد" خبرنگار ضدانقلاب فراری، فراخوان کشف حجاب در اماکن عمومی‌ را در قالب پروژه «آزادی‌های یواشکی» در فیسبوک عملیاتی کرد و با فریب مردم از آن ها خواست تا تصاویری برهنه و بدون حجاب در اماکن عمومی‌ از خود تهیه نمایند و در این صفحه فیسبوک قرار دهند.این پروژه ضدارزشی با استقبال شبکه های ماهواره ای ضدانقلاب و اپوزیسیون روبرو شد؛ به گونه ای که برخی از این شبکه ها از جمله شبکه انگلیسی من وتو (Manoto) و تلویزیون فارسی صدای آمریکا (VOA) با دعوت از این خبرنگار ضدانقلاب به معرفی و فراخوان برای این طرح ضدارزشی پرداختند.

این ماجرا اما آنگونه که اپوزیسیون خارج از کشور سناریوی آن را طراحی کرده بودند پیش نرفت.اما ماجرا از چه قرار است؟برای فراخوان و تبلیغ کمپین ضدارزشی آزادی های یواشکی، مسیح علی نژاد در برنامه "روی خط" شبکه صدای امریکا حاضر شد تا از این طریق طرح یادشده را تبلیغ و فراخوان عمومی خود را تکرار کند.علی نژاد در معرفی این صفحه اعلام کرد که تمامی تصاویر موجود در این صفحه فیسبوکی را با اجازه بانوان صاحب عکس منتشر کرده است و تمامی افراد، خودشان با رضایت کامل عکس هایشان را برای مشارکت در کمپین ارسال نموده اند. درست چند دقیقه بعد از ادعای علی نژاد، خانمی با شبکه صدای آمریکا تماس گرفت و اعلام کرد که عکس خصوصی او را "بدون اجازه" از صفحه شخصی اش سرقت کرده و در آن صفحه فیسبوکی به عنوان عکس ارسالی مخاطبان منتشر کرده اند.

 به نظر می رسد استفاده دزدانه از تصاویر خصوصی بعضی از مردم توسط این خبرنگار ضدانقلاب، در آستانه فصل تابستان حربه تازه ای است برای به راه انداختن موج تازه ای از بی بند و باری در کشور.

منبع : جام نیوز

http://jamnews.ir/TextVersionDetail/352301

  • منصوره صامتی

آب بحران نسل های آینده

منصوره صامتی |

پرویز کردوانی پس از پایان تحصیلات متوسطه برای ادامه تحصیل به آلمان می‌رود و مراتب تحصیلی‌اش را تا اخذ درجه دکترای رشته عمران کویر طی می‌کند.او برای انجام پروژه پایان تحصیلی‌اش یک تن از خاک‌های کویری ایران را به آلمان می‌برد و با کسب رتبه اول در میان تمامی دانشجویان این رشته سال 1966 دکترایش را دریافت می‌کند و مورد تشویق مقاماتی در آلمان و ایران نیز قرار می‌گیرد.پس از بازگشت به ایران به عنوان اولین عضو هیأت علمی دانشکده جدید التاسیس کشاورزی ارومیه استخدام می‌شود و پس از 2 سال تدریس در این دانشکده در سال 1347 به گروه آموزشی جغرافیای دانشگاه تهران انتقال می‌یابد.در همین سال‌هاست که او مطالعه میدانی خود روی مناطق کویری ایران را با جدیت فراوان دنبال می‌کند و اکتشافات منحصر به فردی در ارتباط با جغرافیای طبیعی بیابان لوت ایران دست می‌یابد. از آن جمله است اصرار به مدعای گرم‌ترین نقطه کره زمین در بیابان لوت ایران و اثبات آن.

این استاد دانشگاه در گفت وگو با شفقنا، دغدغه های فراوانی بابت منابع طبیعی ایران دارد و از نظر او نا آگاهی بعضی از دست اندر کاران، منابع مهم حیاتی کشور را به خطر انداخته است. ایران را با بیشتر کشورها مقایسه می کند و از نظر او ایران بی نظیر ترین در جهان است.کردوانی می گوید: همه دنیا به جز امریکای جنوبی را با ماشین گشته ام و دانشجویانم را برای پژوهش به 14 کشور برده ام و این مسیر را با اتوبوس گشته ام. او در وصف ایران می گوید: ایران یک کشور کوچک است با 2000 کیلومتر مساحت که قله الوند و دماوند زیر برف در این کشور خودنمایی می کند. ایران کشوری است با تنوع اقلیمی بالا اما متاسفانه بسیاری از محصولات و کالاهای خود را از خارج وارد می کنیم.دغدغه پروفسور این است که ایران با وجودی که می تواند همه محصولات را داشته باشد اما در عین حال هر محصولی را باید از خارج وارد کنیم و مخصوصا محصولات استراتژیکی مانند چای ، برنج ، قند، یونجه، جو، ذرت و سویا را باید وارد کنیم و مصرف کنیم. به طور مثال در استان گلستان از یک زمین می توان دو بار سویا برداشت کرد یا در خوزستان سه بار ذرت برداشت کنیم.او در مقایسه مناطق شمالی ایران با کشورهای دارای رطوبت بالا می گوید: گیلان هوای مرطوب دارد آلمان، فرانسه و انگلیس هم کشورهای مرطوب هستند. تمام محصولاتی که ما در گیلان داریم مانند برنج و مرکبات و دریا؛ آنها ندارند. از برکت دریای خزر، کوه البرز وتالش آب وهوای محلی مرطوب درست شد. ما باید بدانیم هرچه در دنیا بخواهیم در این کشور وجود دارد. نفت، گاز، دریا، جنگل و انسان در کنار هم در این کشور وجود داردجنگ های آینده بر سر منابع آبی است آب دریای خزر در گیلان و مازندران در حال سمی شدن است

دکتر کردوانی جنگ آینده در دنیا را جنگ آب می داند و می گوید: آب دریای خزر در گیلان و مازندران در حال سمی شدن هستند. از طرفی سد گیلان درحال خشک شدن است و دلیل آن وجود 11 سدی است که روی شاخه قزل اوزن می زدند و از طرفی دشت محصولات خراسان امسال 900 میلیارد تومان پسته برداشت کرده در صورتیکه این دشت درحال نابودی است و آب ندارد. درسال 60 این دشت ممنوع البرداشت بود. 5000 هزار هکتار پسته داشت اما الان 25000 هزار هکتار پسته برداشت کرده است. یکی دیگر از مواردی که توسعه باعث نابودی آب ها شده، سد سفیدرود است که در طول 50 سال 170 هزار هکتار شالیزار گیلان را آبیاری می کرد.از دید وی نکته ی مهمی که در کشورهای مسلمان به دلیل خشک بودن مناطقشان باید به آن توجه کنند و حتی درخطبه های نماز جمعه هم باید به آن پرداخته شود مساله آب است. منابع آب هر کشور و هرمنطقه ای مقدار بارشی است که به سطح آن می ریزد که مقداری از آن دریاچه است و مقداری در زمین نفوذ می کند و تبدیل به آب های زیرزمینی می شود. از طرفی مقدار بارش و منابع آب هر کشوری به دو عامل بستگی دارد یکی عرض جغرافیایی و دیگری فاصله کشور با خط استوا است. کشورهایی که در منطقه استوایی هستند پر باران هستند که به آن منطقه گرم و مرطوب می گویند و شب و روزش یکی است یعنی12 ساعت است و یک فصل دارد. فقط گرم و مرطوب، از طرفی بستگی به عرض جغرافیایی دارد، استوا هر روزش بارانی است و باران های سیل آسا دارد.

منطقه ما در منطقه معتدل خشک است چرا که تحت هوای پرفشار است و بارندگی کم است که به آن مناطق خشک و نیمه خشک می گوییم.او در ادامه گفت: منطقه ما معتدل و خشک است و این به علت هوای پرفشار است و در این منطقه بارندگی کم است. هوای پرفشار می تواند بارندگی ایجاد کند مخصوصا اگر در آن منطقه دریاچه وجود داشته باشد. به طور کلی بارندگی وقتی اتفاق می افتد که شرایطی فراهم باشد، یکی امکان رطوبت که با تبخیر فراهم می شود، امکان صعود که به سمت بالا می رود و باعث سرد شدن می شود و نهایتا امکان بارندگی را فراهم می کند. اگر همین دریاچه در منطقه پرفشار قرار گیرد در حال تبخیر شدن فشار هوا نمی گذارد سرد شود و صعود کند در حالی که قسمت اعظم کشور ما در هوای پرفشار است.چرا بارش ها در ایران رو به کاهش است؟کردوانی با اشاره به اینکه قسمتی از منطقه ایران در ناحیه مرطوب است که از منطقه گرگان شروع می شود تا آستارا؛ بقیه خشک است و آنجا که مرطوب است به دو قسمت تقسیم می شود؛ نیمه مرطوب از گرگان تا بهشهر که بارندگی کم است و از بهشهر به بعد که تا بندر انزلی می رسد، مرطوب است ولی نهایتا کشور در منطقه خشک واقع شده و بارندگی اش کم است که آن هم به چهاردسته تقسیم می شود نیمه خشک که از مناطقی که در کوهستان البرز و زاگرس هستند، شمال غرب و آذربایجان شرقی و غربی و از تهران تا مشهد؛ مناطق خشک محسوب می شوند. یزد و نائین مناطق نیمه بیابانی هستند و در نهایت بیابان لوت که بارندگی در آن وجود ندارد.به گفته وی عامل دومی که در بارندگی موثر است میزان ارتفاعات است، مثلا در یزد 60 میلی متر بارندگی دارد در مقابل شیرکوه 300 میلی متر. در حالی که کشورهایی که در منطقه وجود دارند تمام فعالیت های اقتصادی و فرهنگی شان را باید متناسب با منابع آب کشورشان متناسب کنند. یعنی آن کشوری که در استوا حضور دارد می تواند کشت و صنعت را توسعه دهد. در فلسطین اشغالی کمتر از 100 میلی متر بارندگی وجود دارد بنابراین امکان این نیست که کشاورزی و صنعت را توسعه دهند.

آب؛ مایه حیات انسان است اما درحال حاضر مایه نابودی انسان شدهکردوانی ادامه داد: نکته مهم و قابل توجه آن است که مقدار آب هر کشوری ثابت است. ما در این عرض جغرافیایی از لحاظ بارندگی دچار مشکلاتی هستیم و میزان بارندگی کم است. البته در کشور ما نوسان اقلیم وجود دارد. این در شرایطی است که روز به روز بر تعداد جمعیت دنیا افزوده می شود و علم و تکنولوژی در حال توسعه یافتن است. سطح فرهنگ و بهداشت درحال بالا رفتن است و زندگی شهرنشینی در حال رواج یافتن و مصرف آب هم در حال افزایش است، جامعه ای که آب بیشتری مصرف کند آب بیشتری را نیز آلوده می کند، این آلودگی آب باعث آلودگی های بعدی می شوند. آب؛ مایه حیات انسان است اما درحال حاضر مایه نابودی انسان شده که امکان تصفیه آن هم نیست.این کویر شناس برجسته معتقد است؛ روز به روز با علم و مطالعه توقعمان از آب در حال بیشتر شدن است از طرفی برای تمام فعالیت ها به آب احتیاج داریم. برای کشاورزی و صنعت و همه موجودات زنده اعم از انسان، حیوان و گیاه به آب نیاز است کشاورزی بدون خاک می شود اما بدون آب امکان پذیر نیست. آب هم مثل درآمد یک خانواده است اگر خانواده ای متناسب با درآمدش خرج نکند به فقر و بدبختی می رسد.

پروفسور کردوانی با تاکید بر اینکه در کشور ما دو منبع آبی وجود دارد گفت: یکی منابع آبی سطحی و دیگری منابع آبی زیر زمینی است. در دهه 40 از قنات و چشمه استفاده می کردیم با پیشرفت تکنولوژی چاه های عمیق و نیمه عمیق به وجود آوردند. چاه ها حفر شدند اما اتفاق ناگواری که رخ داده این است که از دهه 50 تا 60 چاه ها دو برابر شده اند. در اوایل سیاست بر این بود که کشاورزی را توسعه دهند که وابستگی به بیگانه نداشته باشیم به همین دلیل شروع به حفر چاه کردند و تنها دو تن در هکتار از سطح کشت را گسترش دادند. این اتفاقات باعث شد تا صنعت و شهرها توسعه پیدا کنند و کشاورزی هم توسعه پیدا کرد ولی نتیجه اینها غارت شدن آب ها بود.تمام مشکلات ما از قانون آب است  به گفته او، در ادامه برای ذخیره کردن آب، سدسازی کردند با وجود سد سازی های متعدد و حفر چاه های فراوان با مشکل کم آبی مواجه شدیم. به این معنی که سدهای ایجاد شده بیشتر از مقدار آب موجود بودند و مشکل بزرگتری ایجاد شد که در حال حاضر از 600 دشت 300 دشت شرایط بحرانی را طی می کند. قانون آب باعث شده شهرها توسعه پیدا کنند، ماشین ها زیاد و نهایتا آلودگی زیاد شود جمعیت نیز افزایش یابد و تمام روستاها خالی شوند. به این دلیل است که من می گویم تمام مشکلات ما از قانون آب است.

بحران بی آبی تهران جدی تر از هر زمان دیگر

پدر علم کویر شناسی می گوید؛ در کشور ما قانونی ایجاد کردند و اولین اولویت در مصرف آب را برای شرب (شهر) قرار دادند بعد صنعت و اگر آب زیاد باشد برای کشاورزی استفاده شود. اولین آبی که برای تهران منتقل کردند مربوط به1309 است به دنبال بزرگ شدن تهران چنداستان و شهرستان نابود شد که اکنون تهران هم فاقد آب است. ابتدا سد لار را ساختند بعد سد لتیان را ساختند و از آب آن منطقه یک دهم را برای تهران گرفتند. رود کرج هم که خشک است، آب جاجرود را که برای مردم تهران فرستادند بعد سد ماملو را برای مردم ورامین ساختند آنهم متعلق به تهران و شهرک پردیس است بعد آب گیلان را برای تهران گرفتند الان نیز سد لار، با این حال تهران سیر شدنی نیست.وی معتقد است در حال حاضر از آب زیرزمینی برای تهران استفاده می کنند در حالی که تهران رود ندارد ولی به اندازه سه رودخانه فاضلاب دارد. برای تامین آب تهران چاه های متعددی احداث کردند آب که پایین می رود زمین نشست می کند. تهران تا 5سال پیش تا 17 سانتی متر زمینش نشست می کرد الان 36 سانتیمتر بیشتر نشست می کند یعنی هر سه سال 1.5 متر نشست می کند. با هر نشست هم لوله آب و گاز می شکند.آب های زیر زمینی در حال تمام شدن است

کردوانی با اشاره به وضعیت بد کلان شهرهای ایران می گوید: در مورد تبریز هم به همین گونه است. تبریز هم توسعه پیدا کرده، اما طی احداث چاه ها، زمین نشست کرده است. مشهد به علت داشتن زوار فراوان بدترین نقطه ایران است. دشت مشهد هم به لحاظ کم آبی بدترین دشت های ایران است، مشهد دچار کم آبی شد در صورتیکه چاه های مشهد یکسال عمر دارند به علت این که زمین که نشست می کند تمام چاه ها هم خراب می شود. سد دوستی را بر روی حریر رود، مرز ایران و افعانستان ساختند که مشکل حل نشد. در حالیکه آبی ندارند استخر ایجاد می کنند به خاطر اینکه زوار که به مشهد می روند در آنجا امکان تفریح هم داشته باشند یا در قزوین که آب آشامیدنی ندارد هزار هکتار پارک احداث می کنند که همه اینها بی رویه است. همه این مسائل باعث تغییر هوا می شود نه اقلیم. زاهدان از آب زابل استفاده می کند؛ همدان از بدترین نقاط ایران است. سدش آب ندارد چاه های متعددی هم احداث کردند؛ همه مناطق ایران با کمبود آب مواجه است, از کوه البرز تا خلیج فارس آب های زیر زمینی تمام است.برای 60 تا 70 سال دیگر سد نداریم

تانکرهایی که در جنوب نفت می آورند در آینده باید آب بیاورند

این کویر شناس با اشاره به این واقعیت که سد گیلان در طی 50 سال باید آنقدر آب داشته باشد که 170 هزار شالیزار را آبیاری کند گفت: سدها هم می میرند. سد را گل و لای می گیرد و خشک می شود. سدکرج 100 متر است که 40 مترش گل است. اولین سدی که در زمان پهلوی زدند، سد دز درخوزستان بود که 200 متر عمق دارد و در حال حاضر 85 متر آن گل است.کردوانی تاکید می کند: تهران 50 درصد از آبهای زیرزمینی را برداشت می کند در حالی که قرار بوده30 درصد را برداشت کند. آب سد که کم است به آب های زیرزمینی فشار می آورد و باعث می شود روز به روز از آب های زیرزمینی هم کاسته شود. برای جلوگیری از کم آبی سدها آبخیزداری، مناسب ترین روش است که در کشورهای پیشرفته از آن کمک می گیرند؛ بالادست این سد باید رسوب گیر بگذارند و هر چه سریعتر اقدام به شست و شوی هیدرولیکی سدها کنند. از طرفی با باروری ابرها به افزایش میزان آب کمک کنند حتی اگر به طرف افغانستان رفته و بارش در آنجا انجام شود.وی در پاسخ به اینکه چرا سدها را برای لایروبی باز نمی کنند، می گوید: اولا سدی که باز کردند دیگر برق نمی دهد دیگر اینکه مثلا سد لتیان را باز کنند آبش برای ورامین می رود و تهران آب ندارد؛ عمر سدهای ما با این وضعیت آبخیزداری حداکثر70 سال دیگر است. 70 سال دیگر آب زیرزمینی و سطحی دیگر وجود ندارد.

 تمام جنگهای داخلی و اختلافات داخلی در دنیا بر اثر آب است. تانکرهایی که در جنوب نفت می آورند در آینده باید آب بیاورند.

مناطق کنار دریا وضعیت شان بهتر است

به گفته کردوانی 400 هزار چاه غیرمجاز داریم چرا که برای دشت چاه ممنوع است در حالیکه برای شهر برای شرب، حفرچاه مجاز است. بر اساس قانون، ممنوعیت برای کشاورزی است و برای شرب نیست. سعی می کنند که روستا را برای شرب به شهرتبدیل کنند مثلا گرمسار دشت است که شهر شد و روستایی که حق نداشت چاه بزند و اگر چاهی احداث می شد در آن را می بستند. شورا تشکیل می شد که باید ده حلقه چاه احداث شود که غیرمجاز است روستایی که حالا تبدیل به شهر شده باید برای شهر میدان درست کرد، خیابان کشی کرد و زمینهای کشاورزی را تغییر کاربری داد و برای فضای سبز استفاده کرد و در آخر احداث کارواش که بزرگترین خیانت است.در هر کشوری که آب زیاد مصرف شود، شوینده های سرطان زا بیشتر مصرف می شودوی می افزاید: در هر کشوری که آب زیاد مصرف شود، شوینده های سرطان زا نیز بیشتر مصرف می شود که از تصفیه عبور می کنند و ماهی ها را می کشد. از طرفی در فرآیند شهری شدن بچه های روستایی نیز به ادارات شهر می روند و روستاها خالی می شود. در ادامه شهرها به روستاها زور می گویند و کشاورزی نابود می شود.

این آینده ای است که با این روش مدیریت آب می توان دید.گله دارم از مسئولان که چرا مردم را از اهمیت آب خبردار نمی کنند؟این کویر شناس در ادامه با اشاره به سخنان خانم بارلو می گوید: وی کتابی نوشته که عهدنامه آبی کانادایی است؛ اما در ایران چه؟ گله دارم از مسئولان که چرا مردم را از اهمیت آب خبردار نمی کنند. بعضی از کشورها مانند عربستان 20 درصد آب شیرین کن های دنیا را در اختیار دارند و آب را گرانتر از نفت شیرین می کنند.

چکارباید کرد؟

به گفته کردوانی آب های زیر زمینی پس انداز نسلهای آینده است. اولین گام در حل این مشکل آگاهی مردم از کم آبی است. ازطریق رادیو و رسانه های گروهی و خطبه های نماز جمعه و جماعات. دومین گام، با صرفه جویی مردم محقق می شود. همه باید برای نسل های آینده همکاری کنند تا زندگی آنها نیز از اولین عامل حیات بهره ببرد. برای وضعیت آب مملکت چهار مدیریت باید اجرا شود البته موقعیت ها در دنیا فرق می کند.

1- مدیریت در جلوگیری از هدر رفتن آب یعنی سد بسازند و آبخیزداری کنند 2- مدیریت در انتقال آب، به طور مثال تعویض لوله کشی ها که طبق اعلام خبرهایی 30 تا40درصد آب ها در لوله ها هدرمی رود، مدیریت درمصرف آب کشاورزی، از سد تا روستا آبها در کانالهای سیمانی برود 3- مدیریت در مصرف در شهر؛ سه محل مصرف داریم یکی خانه ها یکی ادارات و یکی شهرداری ها؛ باید همه استفاده بهینه کنند. استفاده بهینه به این شکل است که آب را چهار گونه می شود مصرف کرد. یعنی اسراف در مصرف ، امساک در مصرف کمتر از نیاز مصرف کردن، صرفه جویی در مصرف نه کم نه زیاد.( 125 لیتر مصرف روزانه هر خانواده ایرانی است که به معنای هدردادن آب است) . مسئولین برای استفاده بهینه باید الگو مطرح کنند به عنوان مثال امکانات باید اصلاح شود، شیرالات کم مصرف باید به مردم ارایه شود با این کارها می شود صرفه جویی کرد4- اگر از آب غیر متعارف استفاده کنیم نیازی به استفاده بی رویه از از آب سد و آب زیر زمینی تا این اندازه نیست؛ استفاده از فاضلاب سی سال است که در بسیاری از کشورها رواج دارد. فاضلاب را تصفیه می کنند اول برای فضای سبز و برای خنک کردن کارخانه ها. برای آب شرب نیز باید آب باران جمع آوری شود. خرید آب از کشورهای خارجی نیز باید در دستور کار دولت قرار گیرد.کردوانی می افزاید: هر فرد باید در محله و منطقه و هر دولت باید در فضای بین المللی در زمینه آب مشارکت داشته باشد. شهرداری خیلی آب مصرف می کند و همین که می بینند شهرها آلوده است برای جلوگیری از آلودگی شهرها فضای سبز را توسعه می دهند در حالی که برای درمان یک بخش، بخش دیگر را با مشکل رو به رو می کنند.

در کشورهای پیشرفته منابع آلوده کننده را از بین می برند نه اینکه فضای سبز ایجاد کنند.وی در پایان به مردم و مسئولین هشدار داد: همان طورکه انسان پیر می شود و از بین می رود آب هم پیر می شود و از بین می رود. دشتها و رودهای تهران نیز پیر شده و آب ندارند. مقدار آب ثابت است ولی مصرف رو به افزایش، به همین جهت باید هر چه سریعتر مردم را به مشارکت طلبید و پیش از فاجعه آن را علاج کرد.

  • منصوره صامتی

برخی از زنان معتقدند با پوشیدن کفش پاشنه بلند احساس بهتری دارند !

برخی زنان معتقدند پوشیدن کفش پاشنه بلند به آنها اعتماد به نفس می دهد ! 

.

.

.فارغ از دردسرها و تبعات دراز مدت پوشیدن کفش پاشنه بلند زنان  همچنان به کفش های بسیار پاشنه بلند علاقه مند هستند ! 

اگر شما هم مثل این خانم در یک مراسم رسمی به خاطر کفش پاشنه بلند زمین می افتادید ؟!...


  • منصوره صامتی