استاد خارجی در ایران ، بجای دانشجوی ایرانی در خارج
حجت الاسلام علی جعفری
1- «بورس اعزام به خارج» یکی از قدیمیترین شیوههای توسعه دانش و تکثیر دانشگاهی در ایران است. سابقه اعطاء بورس به دانشجویان ایرانی جهت تحصیل در خارج از کشور حتی از سابقه تأسیس دانشگاه نیز بیشتر است. بورس اعزام به خارج هم در بنیان دانشگاه ایرانی و هم در استمرار حیات آن نقش مهمی ایفا کرده است. علی رغم گذشت قریب به هشتاد سال از تأسیس اولین دانشگاه در ایران و 120 سال از اعزام اولین گروه بورسیهها به خارج، بازار بورس اعزام به خارج همچنان داغ است و مشتریهای پروپا قرص دارد.
2- «تحصیل خارج از کشور» خصوصاً در حوزههای علوم انسانی و اجتماعی واجد زمینههای جدی و فراگیری از انواع آسیبهای فرهنگی، بینشی و حتی دانشی برای دانشجویان است. رهاشدگی یک جوان در اقیانوس مطالعات انسانی و اجتماعی غربی با معلومات متوسطی در حد کارشناسی ارشد یک رشته دانشگاهی و بدون شناخت دقیق و قابل اتکایی از مبانی نظری اسلامی، اعزام یک سرباز کم تجربه به منطقه مین دشمن است. این وضعیت بینشی متزلزل و تثبیت نشده وقتی با چاشنی گرایشهای عاطفی و محرک مقتضی جوانی ترکیب میشود، شرایط ذهنی و روحی دانشجوی جوان ایرانی را از موقع ورود به فرنگ تا لحظه خروج از آن در وضعیت هشدار قرار میدهد. تاریخ بیش از یک قرن اعزام دانشجو به خارج از کشور ریزش نظری و عملی هزاران جوان خوش استعداد ایرانی را در فرآیند زندگی دانشگاهیان ثبت کرده است.
3- آسیبهای تحصیل در خارج از کشور فقط ناظر به ساحتهای اعتقادی یا خانوداگی نیست بلکه جنبههای جالبی در محدودیتهای دانشی دارد.تجربه نشان داده که تعامل نظامات دانشگاهی غربی با دانشجویان علوم انسانی و اجتماعی غربی و غیر غربی برابر نیست. در دانشگاههای مقصد بورسیههای ایرانی خصوصاً در دانشگاههای انگلستان- که تا همین اواخر بخش عمدهای از بورسیههای دولتی را از آن خود میکردند- معمولاً با دانشجوی غربی سختگیرانهتر و جدیتر از دانشجویان دیگر – در اینجا دانشجویان ایرانی- برخورد میشود. تعامل جدی اساتید با دانشجوی غربی- مثلاً انگلیسی- و تعامل متساهلانه با دانشجوی غیر غربی- مثلا ایرانی- تأثیر خود را در سطح دانش و مهارتهای علمی ایشان نشان میدهد؛ آنجا که فارغالتحصیلان غربی به لحاظ عمق دانش باسوادتر و در مقام بهرهبرداری از آن متبحرتر به نظر میرسند. امام خمینی(ره) در چند جای بیانات خود در بخش آسیبشناسی وابستگی دانشگاهی به غرب به این واقعیت عجیب اشاره کرده است. حال تصور کنید که قرار است این آقا یا خانم فارغالتحصیل به اتکاء مدرک تحصیلیاش که اعطایی یکی از دانشکدههای معتبر علوم انسانی و اجتماعی در دنیاست اما در حقیقت فاقد پشتوانههای مطلوب علمی است دهها سال کرسیهای معتبر و مهم دانشگاههای داخل را اشغال کند و عیار تفکر و تولید علمی از غیر آن باشد. سنت «جزوهمداری» بسیاری از اساتید فارغالتحصیل دانشگاههای خارجی یکی از نشانههای آشکار تهیبودگی علمی ایشان است. فرار استاد از اتکاء به متون استاندارد جهانی- مثل کتب منتشره در انتشارت دانشگاهی معتبر جهان- و حتی متون استاندارد ملّی- مثلا کتب انتشارات سمت یا نشر دانشگاهی- و در عوض وارد کردن دانشجویان به چرخه وقتگیر و طاقتفرسای جزوه نویسی به چه علت است؟ چرا بسیاری از اساتید فرنگدیده حتی تمایلی به تدریس متون استاندارد دانشگاههای محل تحصیل خود نشان نمیدهند؟ این در حالیست که بسیاری از کتب دانشگاهی غربی واجد امکانات کمک آموزشی، درسنامههای دقیق، آزمونهای استاندارد و در دسترس هستند. بهراستی سنت جزوهگویی و جزوهنویسی در دانشگاههای ایران چرا اینقدر قدرتمند و فراگیر است؟ و از آن جالبتر چرا بسیاری از اساتید جزوهگو، پس از سالها جزوهگویی نمیخواهند جزوات خود را در قالب کتب استاندارد منتشر کنند؟ سنت دیرین جزوهگویی از دمدستیترین و آشکارترین نشانههای ضعف بنیه علمی آموزشدهندگان دانشگاهی در ایران است و جالب اینکه بسیاری از فرنگ برگشتهها که بسیاری علیالاصول میبایست پرچمدار تدریس متون استاندارد و کلاسیک باشند خود به بقاء و دوام این سنت دامن میزنند. این واقعیت نشان میدهد که حتی در اختیار داشتن مدارک بسیاری از دانشگاههای معتبر غربی لزوماً به تراز استاندارد دانش صاحب مدرک دلالت نمیکند. بنابراین صرف تحصیل در یک دانشگاه ولو معتبر غربی و دریافت مدرک فارغالتحصیلی، دانشآموختگان محترم را به مقام نمایندگی تفکر و دانش غربی نمیرساند؛ بلکه ارزیابیهای دقیقتر و بیشتری لازم است. در این میان وابستگی دانشآموخته غربی به جزوات درسیاش و احتراز او از محور قراردادن متون استاندارد جهانی و یا ارتقاء جزوهاش به یک متن رسمی دانشگاهی، نشانه واضحی از بیمایگی علمی و بیاعتباری مدرکی و بیفایدگی بورس او برای تحصیل در خارج از کشور است.
4- «دانشجویان خارج از کشور» یکی از عوامل مهم در افول یا بهبود تصویر ملی یک کشور در خارج از آن هستند. بخش مهمی از تصویر شکل گرفته در اذهان نخبگان علوم انسانی غرب از ایران از شخصیت و منش بورسیههای دانشگاهی دولت ایران متأثر است. بورسیههای دولتی علیالاصول از برجستهترین و موفقترین دانشجویان یک کشور هستند که بهواسطه مزیتهای بیشتر خود امکان حضور در خارج از کشور را با هزینه بودجه ملی از آن خود کردهاند. حال در شرایطی که اغلب بورسیههای علوم انسانی کشور نه فقط نسبت به منابع و معارف کهن اسلامی- ایرانی خود بیگانه هستند بلکه حتی از قدر متیقنهای شناخت نسبت به دیدگاهها، مبادی و منابع غربی رشته خود هم بیبهرهاند، بهراستی در حالِ نمایندگی چه تصویری از ایران هستند؟
5- به نظر میرسد که دیگر زمان آن رسیده تا در سنت دیرین اعزام دانشجو به خارج از کشور تجدیدنظر جدی صورت پذیرد. اگر از وضعیت امروز دانشگاههای خود در حوزههای علوم انسانی و اجتماعی رضایت نداریم بخش مهمی از این عدم رضایت به فرآیندهای غلط و بیمار اعزام دانشجو به خارج باز میگردد. چه اینکه اغلب کرسیهای مهم رشتههای انسانی و اجتماعی در دانشگاههای معتبر در ایران در اختیار بورسیههای سابق است. اعزام جوان بورسیه به خارج از کشور علاوه بر قرار دادن او در معرض انواعی از آسیبهای اعتقادی، روحی و حتی دانشی، اخیراً واجد آسیبهای حادّ سیاسی در واگرایی از نظام سیاسی کشور نیز شده است. فعالبودن عناصر ضد انقلاب و سلطنتطلب در بسیاری از کشورها که محل حضور انبوه دانشجویان ایرانی هستند و نفوذ سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی دشمن، در سالهای اخیر خصوصاً در موقعیت فتنه 88، تلفات زیادی از انقلاب گرفت و بسیاری از دانشجویان را تا مرز بریدن از نظام پیش برد. آسیبهای فرهنگی، روحی، دانشی و اخیراً امنیتی اعزام دانشجو به خارج از کشور خصوصاً کشورهای خاصی مثل انگلستان، فرانسه، کانادا و... عیانتر و جدیتر از آن است که به توضیح بیشتری احتیاج داشته باشد. با اینحال ادامه روند رشد علمی کشور علی الاصول بدون بهرهبرداری از امکانات علمی کشورهای پیشگان و پیشرو نیز ممکن نیست.
6- نوشتار پیش رو، پیشنهاد ساده اما عمیقی برای حل این معضل یک قرنه دارد که در یک جمله اینچنین بیان میشود: «بورس استاد خارجی برای تدریس در داخل بجای بورس «بورس داخلی برای تحصیل در خارج» این صورت جدید بورس که از نمونههای جهانی نیز برخوردار است از طریق امضاء تفاهمنامههای بین دانشگاهی به راحتی قابل انجام است. این نوع بورس پیشرفته خصوصاً در رشتههای انسانی و اجتماعی که امکانات آزمایشگاهی خاص و حادی نمیطلبد بسیار سهلالوصلتر مینماید. تفاهمنامههای بین دانشگاهی میتواند شامل موارد دیگری مثل استفاده دانشجویان و حتی اساتید ایرانی از منابع کتابخانهای دانشگاه غربی نیز باشد و باتوجه به اینترنتی بودن ساختار اغلب کتابخانههای دانشگاهی، تقریباً قریب به اتفاق امکاناتی را که از بورس خارجی دانشجوی ایرانی متصور است در بورس داخلی استاد خارجی میسر میشود. این تغییر ساده همچنین منجر به کاهش چشمگیر هزینههای بورس خواهد انجامید. چه اینکه مصرف تعداد بسیار کمتری از آنچه طی 5 سال خرج یک دانشجوی دکتری ایرانی ساکن اروپا میشود، میتوان اساتید همان دوره دکترا را در مدت زمانهای محدودتری به ایران دعوت کرد و در عوض بجای یک دانشجو، حداقل
5 دانشجوی دکترا تربیت نمود. تغییر در مناسبات بورسی وزارت علوم همچنین منجر به آشنایی از نزدیک بسیاری از نخبگان علوم انسانی و اجتماعی اروپا و آمریکا با واقعیت جامعه و انقلاب ایران میشود و آنها را با ظرفیتهای فرهنگی عظیم ملت و نظام ایران مواجه مینماید. بورس اساتید برجسته میتواند به مثابه یکی از ابزارهای مهم دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران نیز درک شود.