منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۶۸ مطلب با موضوع «سیاسی» ثبت شده است

بنیاد نوبل بنا به وصیت دانشمند سوءدی جناب آلفرد نوبل که او را به عنوان مخترع دینامیت نیز می شناسند در اوایل قرن نوزدهم تاسیس گردید . بنیاد نوبل از آن زمان تا کنون ، بنا بر وصیت موسس و بنیانگذارش ، متولی اهداء معتبرترین جایزه ی علمی در دنیا (جایزه نوبل) به دانشمندانی است که در طی یک سال ، بیشترین خدمات بشردوستانه را در رشته های فیزیک ، شیمی ، پزشکی ، ادبیات ، صلح و اخیرا اقتصاد در دنیا دارند . 

اما در میان جوایز شش گانه ی نوبل ، جایزه ی صلح آن ، داستانی دیگر دارد ! گفتنی است که این جایزه که به عنوان سیاسی ترین جایزه ی علمی در دنیا شناخته می شود ؛ برخلاف سایر جوایز دیگر نوبل که در استکهلم سوءد به برگزیدگان آن اهدا می شود ، این جایزه (جایزه صلح نوبل) همه ساله در اسلو پایتخت کشور نروژ اهدا می شود . هرچند جناب آلفرد نوبل در وصیت نامه ی خود در مورد جایزه صلح نوبل چنین وصیت کرده اند که : "این جایزه به کسی داده شود که بهترین یا بیشترین کوشش را در راه برادری ملل ، یا انحلال و یا کاهش ارتش ها ! و یا تشکیل و ترغیب کنفرانس های صلح کرده باشد."اما حقیقت آن است که اهداء این جایزه که برای اولین بار در سال 1901 صورت گرفته تا اکنون به جز چند مورد معدود که به افرادی همچون : 

بنیانگذار صلیب سرخ جهانی ، مادر ترازا (تاسیس کننده ی ماموران امور خیریه در هند و فعال در عرصه ی خدمات انسان دوستانه) ،

جناب نلسون ماندلا (رییس جمهور آفریقای جنوبی و چهره ی انقلابی و مبارز علیه آپارتاید یا همان تبعیض نژادی) و سازمانهای بین المللی فعال در عرصه های بشردوستانه همچون یونیسف (صندوق کودکان ملل متحد) ؛

کمیسیون عالی پناهندگان سازمان ملل ؛ و .. همگی جوایزی است که کاملا با اهداف و غرض ورزی های سیاسی اهدا شده است . 

(برخلاف تصور عموم ، جناب مهاتما گاندی هیچگاه برنده ی جایزه ی صلح نوبل نبوده اند ) 

این رویکرد ؛ یعنی رویکردی کاملا سیاسی در اهداء جایزه ی صلح نوبل ، رویکردی است که در دهه های اخیر ، بر شدت و حدت آن از سوی اهداکنندگان این جایزه افزوده شده است به نحوی که در دو ، سه دهه ی اخیر ، تمامی افرادی که جایزه ی صلح نوبل را دریافت کرده اند ، همگی شخصیت هایی بوده اند که در راستای منافع استکباری غرب و هماهنگ با آن ، عمل کرده اند . 

البته این اولین باری نیست که غرب یک بنیاد آکادمیک و علمی را چنین به مصادره ی سیاسی خود در می آورد ! 

بنیاد دیل کارنگی یکی دیگر از این بنیادهای علمی است . جناب دیل کارنگی را که در ایران بیشتر با کتاب های آیین دوستیابی و کتاب آیین سخنرانی می شناسیم ؛ یکی از سخنوران موفق در عرصه ی پیشرفت و موفقیت بود که بعد از وفات ایشان ، بنیاد دیل کارنگی با همان اهداف تاسیس شده و به فعالیت های علمی روی می آورد . اما بعد از چند دهه ، بنیادی که مردمی بوده و در عرصه های پیشرفت ، موفقیت ، فروشندگی و تجارت فعالیت می کرد ؛ امروزه بودجه ی خود را از سازمان سیا دریافت نموده و در راستای گسترش سبک زنگی غربی در اقصی نقاط دنیا فعال است به گونه ای که اساتید آن به عنوان سخنرانان عرصه ی موفقیت در گوشه و کنار جهان با اجرای کنفرانس های سخنرانی خود ، به جاسوسی برای سازمان سیا می پردازند . 

اما نگاهی گذرا به شخصیت هایی که در دو ، سه دهه ی اخیر و قبل از آن موفق به دریافت جایزه ی صلح نوبل شده اند ، خود شاهدی است بر مدعای ما . افرادی همچون : 

روزولت رییس جمهور آمریکا در جریان انفجار بمب های هسته ای در ژاپن .

 انور سادات رییس جمهور مصر و یاسر عرفات رییس جمهور تشکیلات خودگردان فلسطین و رییس و بنیانگذار جنبش فتح ؛ که به هردوی این افراد در جریان انعقاد معاهده ی صلح با اسراییل معروف به معاهده ی کمپ دیوید ، جایزه ی صلح اهدا گردید .

مناخیم بگین رییس جمهور اسبق اسراییل . 

گورباچف دبیرکل حزب کمونیست و آخرین ریس جمهور آن که در جریان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و در بحبوبه ی جنگ سرد در نظام دو قطبی آن زمان ، بزرگترین خدمت را به منافع آمریکا نمود . 

اسحاق رابین نخست وزیر سابق اسراییل .شمون پرز ، دیگر نخست وزیر رژیم جنگ طلب ، کودک کش و نامشروع صهیونیستی . جیمی کارتر رییس جمهور آمریکا در دوران جنگ هشت ساله ی تحمیلی دنیا به سردمداری غرب و آمریکا علیه ایران . هنری کسینجر مشاور یهودی الاصل امنیت ملی کاخ سفید . شیرین عبادی (یکی از چهره های معاند و برانداز نظام جمهوری اسلامی) در راستای تلاش های او در جهت احقاق حقوق بشر در ایران !

بویژه حقوق مربوط به کودکان و زنان ! دالایی لاما ؛ با نفوذترین چهره در میان بوداییان تبت که هر از چندگاهی علم جدایی طلبی از کشور چین را برداشته و خود ابزار و اهرمی است در خدمت دولت مداخله گر آمریکا که بوسیله ی او ، هرگاه بخواهد بر کشور چین به عنوان کشوری که عضو شورای امنیت ملی سازمان ملل و دارای حق وتو است ؛ فشار بیاورد ، از وجود او و پیروانانش استفاده می کند . رهبر دین و آیینی که فتاوای قتل و کشتار مسلمانان میانمار را صادر کرده و می کند ؛ به عنوان چهره ای صلح طلب در دنیا معرفی می شود . و سرانجام جناب باراک اوباما رییس جمهور صلح طلب ایالات متحده آمریکا !! 

  • منصوره صامتی

پله پله تا براءت از ارزش های دینی!

عجله نکنیم ، بشنویم و اندکی بیندیشیم .




  • منصوره صامتی
به گزارش ایسنا، در این گزارش که با عبارت «این گزارش شروعی ندارد»، آغاز شده، آمده است:
مشتری دارد، او را تا دو و نیم میلیون تومان می‌خرند. برای چه تحویل شما بدهم؟» راحله سیزده سالش است، مادر مواد فروشش در زندان است و برادرش سرپرستی او را به عهده دارد. راحله شناسنامه ندارد. برادرش نمی‌خواهد او را تحویل موسسه خیریه دهد. «دو میلیون بده بچه را ببر هر جا که خواستی.»


 این گزارش نیست، روایت نبض کند کودکانی است که هر روز آنها را سر چهارراه‌ها یا مترو می‌بینیم. نه می‌توانند بخوانند نه می‌توانند بنویسند، تنها چیزی که از همان ابتدا آموزش دیده‌اند کار کردن است. آنها از صبح کار می‌کنند تا شب پدر و مادرهای جعلی یا پدر و مادرهای خودشان با خیال راحت مواد بکشند. کارگرانی که اگر خوب کار کنند، خریداران فراوانی دارند. قیمت این کودکان برده را می‌پرسم: «از صد هزار تا پنج میلیون.»
بردگی به جای عاشقی اینجا دروازه غار است، ناف تهران. سوار مترو که شوی، کمتر از یک ساعت به ایستگاه شوش می‌رسی و چند قدم پیاده که بیایی جایی سر در می‌آوری که انسانیت دود شده و به هوا رفته است. صبح‌ها خلوت و شب‌ها از زمین بچه می‌جوشد. نه عاشق می‌شوند، نه کودکی می‌کنند. وقتی به سن دوازده سیزده سالگی می‌رسند باید ازدواج کنند و بچه‌دار شوند. این چرخه زندگی کودکان برده است. راه دیگری مقابل پای آنها نیست، فکر می‌کنند حتما این صحیح‌ترین راه است. آنها را غربتی صدا می‌زنند. از لب خط تا دروازه غار، خانه‌هایی را می‌بینی با حیاط‌هایی بزرگ و هشتی و اندرونی و بیرونی. در تمام این اتاق‌ها خانواده‌هایی زندگی می‌کنند با چند بچه. هر بچه سرمایه‌ای برای خانواده. برای این والدین، فرزند بیشتر، زندگی بهتر است، مواد بیشتر است و نشئگی عمیق‌تر. بیمارستانی شبیه به وال‌استریت دختربچه 14 ساله افغان سال پیش بچه‌دار شده بود. او حتی توان بلند کردن بچه را هم نداشت اما حالا بچه او پیش خودش نیست. نوزادش را سه میلیون تومان فروخته است. در این محله گروه دیگری نیز هستند کم‌تعدادتر از غربتی‌ها. به آنها فیوجی می‌گویند.

اکثر مددکاران موسسات خیریه که با این خانواده‌ها سر و کار دارند، خرید و فروش بچه یا بچه‌دار شدن برای درآمدزایی را ناشی از فقر فرهنگی در بین این گروه‌ها می‌دانند. اینجا با بچه تجارت می‌کنند، مواد می‌کشند، زندگی می‌کنند و دست آخر هم سرنوشت تلخ‌تری در انتظارشان است. اینجا هر اتفاقی می‌افتد. مردی به نام خسرو وجود دارد. به بچه‌ها پول می‌دهد و بعد آنها را به هزار شکل دیگر به بردگی می‌گیرد. کودکان موظف هستند که آخر شب با مقدار مشخصی پول به خانه برگردند. اگر پول کم آورده باشند، باید تن به کارهای دیگری دهند.
ازدواج این بچه‌ها هیچ جایی ثبت نمی‌شود. نامشان جایی ثبت نمی‌شود. گویا روح هستند. برده‌هایی که فقط برای کار زاییده شده‌اند. بیمارستان ... در خیابان مولوی تهران است. بازاری برای خرید و فروش بچه؛ درست مانند وال استریت. یکی از دانشجویان پزشکی که آنجا کار می‌کند، می‌گوید: «خانم‌هایی به این بیمارستان می‌آمدند و بچه‌دار می‌شدند و می‌رفتند، حتی برای شیردهی کودک خود صبر نمی کردند. خیلی عجیب به نظر می رسید. اما همین خانم دو هفته بعد می‌آمد و برگه‌ای را که دست مردی بود امضا و پول ناچیزی دریافت می‌کرد، سپس بچه را به او تحویل می‌داد. به همین سادگی. اینجا زنان معتاد هم می‌آیند برای زایمان، اما خرج دو سه شب مصرفشان را می‌گیرند و کودک خود را می‌فروشند.»

 بیایید برگردیم به دروازه غار. کوچه‌های باریک با جوی‌هایی که خشک شده است. بوی زباله می‌آید. دیوار سفید بزرگی دور جایی شبیه به میدان را گرفته است. از سوختگی‌های کنارش می‌توان فهمید که اینجا خوابگاه کارتن‌خواب‌هاست. یکی از آنها در میان زباله‌ها به ظرف برنجی می‌رسد و آهسته آهسته شروع به خوردن آن می‌کند. فروش کودک به هر قیمتی غربتی‌ها گروهی هستند که اصل خرید و فروش بچه‌ها متعلق به این گروه است. گروه‌های دیگر سعی می‌کنند که بیشتر بچه‌دار شوند تا پول بیشتری به چنگ بیاورند. مادری فرزند خود را یک و نیم میلیون تومان فروخته است. هنگامی که باردار بوده، بیمارستان نرفته زیرا قرار این بوده است که به محض اینکه بچه‌دار شد، باید او را به خریدار بدهد.

 - نمی‌خواستی بچه‌ات را نگه داری؟ - چرا اما به پولش نیاز داشتم. تمام مکالمه همین قدر طول می‌کشد. آنقدر مطمئن پاسخ می‌دهد که دیگر جای سوالی باقی نمی‌گذارد. بین خودشان و بچه، همیشه خودشان را انتخاب می‌کنند. مادر دیگری قرار بوده با فروش بچه به قیمت دویست هزار تومان لااقل خرج چند شبش را به دست آورد. زمانی که او تازه مواد مصرف کرده بوده، خریدار می‌آید و بچه را می‌برد، نه پولی پرداخت می‌شود، نه مادر چیزی یادش می‌آید. همه زندگی‌شان در پایپی شیشه‌ای خلاصه شده. پایپ هنوز در دستش هست. در حیاط خانه چند کودک بازی می‌کنند. کارگرانی که منتظر مشتری هستند، زمین یخ‌زده و آب سیاهی آنجا جریان دارد، بچه‌ها روی آنها سر می‌خورند و می‌خندند. یکی از مددکاران اجتماعی محله می‌گوید: «موردی داشتیم که برای ساکت کردن نوزاد چهارماهه خودش به او متادون می‌داده و در کنار نوزاد شیشه مصرف می‌کردند که بچه دچار حمله‌های شدیدی شده بود. هر کاری می‌کردیم که بچه را از مادر بگیریم و او را درمان کنیم قبول نمی‌کرد. بعدا که با او صحبت کردیم به ما گفت بچه پنج میلیون تومان مشتری داشته است و اگر آن را به ما تحویل می‌داد مشتری بچه از دست می‌رفته اما به خاطر حال بد کودک مجبور شد و او را به ما داد.»
 کودکان اجاره‌ای مسعود، مددکار اجتماعی و بلد محله است. او مسئول شناسایی دروازه غار و لب خط است. خانه‌ای را نشان می‌دهد که یک سال پیش توسط موسسه‌ای خیریه کشف شد و تعداد زیادی بچه را از آنجا نجات می‌دهند، می‌گوید: «سال پیش بود فکر می‌کنم که این خانه را پیدا کردیم. حدود 40 تا 50 بچه در این خانه بودند که هرروز صبح عده‌ای می‌آمدند و آنها را اجاره می‌کردند و دوباره آخر شب آنها را برمی‌گرداندند.» گروه دیگری هستند که در بارداری متوجه می‌شوند که نمی‌توانند از بچه نگهداری کنند و به همین خاطر دنبال خریداری برای فرزند خود می‌روند. اینها امن‌ترین مکان را یا خانه‌هایشان می‌دانند یا بیمارستان ... .
دانشجوی پزشکی که در این بیمارستان کار می‌کند می‌گوید: «در روز حدود سه تا چهار تا از این موارد در بیمارستان داریم. شاید خیلی از آنها در قبال فروش بچه خود اصلا پولی نگیرند و خیلی از آنها کودکان خود را رها می‌کنند و می‌روند.» از طرح ضربتی تا فقر فرهنگی در لب خط، مردها تا آخر شب قمار می‌کنند و زن‌ها کار. فرهنگ زندگی‌شان عجیب است. کودکان آنها هم گاهی اوقات وارد این بازی‌ها می‌شوند و از همان سنین کودکی دست به همه کاری می‌زنند. یکی دیگر از مددکاران اجتماعی می‌گوید اینها از بچه‌ها هر استفاده‌ای می‌کنند و این همان فقر فرهنگی شدیدی است که در میان آنها وجود دارد. با برخورد و طرح‌های ضربتی اینها جمع‌آوری نمی‌شوند. صرفا باید از طریق تغییر خود این بچه‌ها نگذاریم نسل جدیدی از آنها تربیت شود. این گزارش حتی پایانی هم ندارد. پایانی نیست بر مشکلات کودکانی که ناخواسته به دنیا می‌آیند و نمی‌دانند که چه کسانی هستند. بچه‌هایی که هنوز بچگی‌نکرده پدر شده‌اند، مادر شده‌اند، اما نه می‌دانند خودشان از کجا آمده‌اند، نه بچه‌شان به کجا می‌رود. اینجا لب خط است، دروازه غار.

 اینجا ته خط است برای بچه‌هایی که معامله می‌شوند تا مادرشان بگوید: «فروختمش و پول زندگی را به دست آوردم / چاره‌ دیگری نداشتم. اگر نمی‌فروختم چه کار می‌کردم؟ / نمی‌توانستم نگهش دارم. آدم در خماری هر کاری می‌کند. وقتی پول خوبی پیشنهاد می‌کنند دیگر به من چه که بدانم کجا می‌رود؟»
  • منصوره صامتی

حجاب،اختیاری،اجباری!

منصوره صامتی |
سلام به پارادوکسی های عزیز . در عصر آدینه ای دیگر ، ضمن دعا برای تعجیل در فرج و ظهور امام عصر و زمان ، حضرت مهدی موعود و معهود (عج) ؛ موضوع مورد بحث ( حجاب ) را ، ادامه داده و به همه ی شما خوبان و همراهان فهیم ، تقدیم نموده و نیز به ساحت مقدس آن امام همام ، پیش کش می نمائیم .

 در رابطه با موضوع حجاب ، مسئله ای که در محافل فکری و علمی ، به انحاء مختلف و کماکان از سوی مخالفان و بعضا موافقان نیز مطرح می شود ، مسئله ی « اختیاری یا اجباری بودن حجاب » است .

 گفته شد که برخی با این استدلال که « حجاب شرعی ، اگرچه حکم خداست ، اما مگر می شود ، حکم خدا را با زور و اجبار و اکراه اقامه کرد ؟! » و امثالهم ؛ پیشنهاد اختیاری کردن حجاب را می دهند یا حداقل در فضا و محافل علمی و آکادمیک ، از این نظر و تئوری حمایت می کنند .پیشنهادی که مرحوم طالقانی (رضوان الله علیه) در ابتدای انقلاب با توجه به آیه ی شریفه ی 59 از سوره ی مبارکه ی احزاب « ذالک ادنی ان یعرفن فلایوذین و کان الله غفورا رحیما یعنی این کار (حجاب) برای این است که شناخته شده و مورد آزار قرار نگیرند ، بهتر است و خداوند همواره آمرزنده و رحیم است » قائل به اختیاری بودن حجاب از باب «وجه تمایز زنان "مومنه" از دیگر زنان و مورد آزار قرار نگرفتن آنان » بودند .
 در پاسخ به این سخن باید گفت : نخست انکه ، ما اگر گمان کنیم که وضعیت موجود حجاب در جامعه ، تنها معلول "اجباری بودن" آن است ؛ به طور حتم و یقین ، به خطا رفته ایم . درحال حاضر و با توجه به مشخص بودن موضوع و محور مورد بحث و حفظ وحدت آن در گفتگو ، از پرداختن به « ریشه یابی وضعیت کنونی حجاب در جامعه » خودداری نموده ولی اجمالا آنچه که در این رابطه گفتنی است ، آنست که : این قصه [ ی پر غصه ] سری دراز دارد ! و مجموعه ای از علل و عوامل ، به این امر دامن زنده است .

                                        


 یکی از آنها برخوردهای نامناسبی است که در مقاطعی و توسط برخی از افراد و گروههای افراطی یا دست اندرکاران این امر ، با مسئله ی حجاب و بی حجابی و بالاتر از بی حجابی ، یعنی بد حجابی ! صورت گرفته است ؛ که نتیجه ی قهری و طبیعی آن نیز همین است که امروزه )، گروهی از زنان ، مخالفت خود را با آن ، این گونه نشان می دهند ؛ توجه شود ، بنده در اینجا تاکید می کنم ، امروزه این زنان ، مخالفت خود را این گونه نشان می دهند ، « هرچند که به "اصل حجاب" نیز اعتقاد دارند » دیگر آنکه به موازات و قبل از پرداختن به مبارزه با این هنجارشکنان ، به زیرساختها و مقدمات و تمهیدات آن ، توجه نشده است . همه ی ما می دانیم که پیشگیری ، بر درمان مقدم است . ولی آیا دستگاههای فرهنگی مربوطه و رسانه های جمعی و در راس آن ، صدا و سیما و نیز خیل عظیم و تاثیرگذار و مرجع ، «هنرمندان» ما ، زمینه ی لازم برای ارتقاء فرهنگ حجاب را فراهم ساخته اند و در همان حیطه ی وظایف و رسالت خود ، به وظیفه ی خود عمل کرده اند ؟؟ ..
 اهمیت آنچه گفته شد تا بدانجاست که امروزه "بی حجابی" به یگی از روش ها و ابزارهای مبارزه ! و اعتراض به موضوعات دیگر (از جمله موضوعات سیاسی و اقتصادی) تبدیل شده است . یعنی از دیگر علل بی حجابی در جامعه ، توجه به نقش مبارزه ای و اعتراضی بودن آن است ! ( با توجه به این وضعیت ؛ آیا می توان در یک راه حلی پارادوکسی وار ، برای خلع سلاح نمودن معترضین جامعه یعنی اپوزیسیون _نه منتقدین ، بلکه معترضین که ماهیتی جدا از منتقدین دارند_ عریانی و نیمه عریانی را آزاد ساخت و همه ی احکام و تعالیم الهی را نادیده گرفت و به مشاهده ی معصیت و نافرمانی خدا نشست ؟ وانگهی در درگاه الهی و پیشگاه ولی عصر (عج) چه کسی پاسخ گوی فراهم ساختم زمینه ی فساد و تباهی جوانان مسلمان را خواهد داد ؟ ) در رابطه با آنچه گفته شد ، بی شک حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) و دخت ایشان زینب کبری (س) و دیگر زنان پاکدامن و عفیفه ، می توانند الگویی مناسب برای زنان جامعه ی ما و همه ی جوامع ، در همه ی اعصار باشند ولی آیا ما توانسته ایم شخصیت و منش و رفتار آنان را آن گونه که باید ، به جامعه معرفی کنیم ؟؟ .. اما اینکه گفته می شود "مگر حکم خدا را می توان با زور و مجازات اقامه نمود ؟" این سخن در صورتی درست است که استفاده از "زور" به عنوان اولین راهکار برگزیده شود . ما اگر معتقد باشیم که موضوع حجاب ، یک موضوع مهم و حساس در ارتیاط با اجتماع و فرهنگ یک جامعه است ؛ آن گاه قائل به مدیریت فرهنگی در این عرصه خواهیم بود که بر اساس آن ، در یک مکانیزم خاص و با اولویت بندی لازم ، طبیعی است که اولویت نخست را به کار ظریف و هنرمندانه ی فرهنگی خواهیم داد ؛ چرا که احکام الهی خود منطبق بر فطرت پاک بشر است و تنها کار ما در آن مدل از مدیریت فرهنگی ، تفهیم فوائد و فلسفه ی وجودی حجاب ، برای زنان و دختران جامعه خواهد بود . که اگر این به درستی صورت پذیرد ، بسیاری از کسانی که در ظاهر بدحجابند ، حجاب را خواهند پذیرفت .



 مرحله ی بعد برخورد صمیمانه و توام با رافت و رحمت برگرفته از آموزه های پیامبر رحمت و مهربانی (ص) است . توسل به قوای قهری و قضایی باید به عنوان آخرین حربه و راهکار (علی الخصوص کسانی که به صورت سازماندهی شده در راه به فساد کشانیدن جوانان گام بر می دارند ) باید صورت پذیرد . اما این سخن که "تاریخ ، اعمال زور و اجبار را از سوی پیامبر اکرم (ص) و دیگر ائمه (ع) را ، در این زمینه ثبت نکرده است" . باید گفت که : میان حضرات معصومین (علیهم السلام) تنها شخص نبی مکرم اسلام (صل الله علیه و آله ) و جناب امیرالمومنین علی (ع) حکومت داشته اند که دوران حکومتی حضرت امیر (ع) نیز اندک است . هرچند که از نظر تاریخی نیز به درستی و دقیق ، معلوم نیست که آیا وضعیت زنان ، قبل و بعد از نزول آیات حجاب ، تفاوتی داشته یا نه ؟ اما این مطلب قابل تامل است که نسبت به زمان حاکمیت رسول خدا (ص) از آنجا که این حکم ، در سال پنجم (حتی در روایاتی هشتم ) هجری تشریع یافته ، و از آنجا که زدودن آثار وامانده از عقاید و رفتار جاهلی (اصلاح جامعه ) ، نیاز به صبر و حوصله و بردباری دارد (بر خلاف افساد آن ) بر فرض که برخورد قهرآمیزی نیز صورت نگرفته باشد ، (عدم برخورد قهری) در آن مقطع جائز بوده و رواست . زیرا زدودن آثار و رفتار به جای مانده از دوران جاهلیت و بربریت ، طبیعی است که زمان می طلبد . در مورد حکومت حضرت امیر (ع) نیز مطلب به درستی روشن نیست (از منظر مطالعات جامعه شناختی تاریخی ) . اما نمی توان به طور کلی رای و نظر بر نفی آن داد و گفت که اصلا برخوردی نیز صورت نگرفته است .

 نکته ی مهم در این رابطه این است که : مگر مستند ما در استنباط احکام شرعی ، تنها و به صورت ویژه ، سیره ی معصومین (علیهم السلام) است ؟؟ آنچه در فقه شیعه ، منبع استنباط و استخراج حکم شرعی است ، کتاب (در این مورد آیات حجاب) و سنت و اجماع (عقول و خرد جمعی ) و عقل (در اهمیت عقل قبلا سخن گفته و گفته شد که در فقه ، عقل کاشف از احکام است ؛ نه مستقل از آن ) می باشد . قابل ذکر آن است که در این مورد که حجاب ، موضوعی است که از منظر اجتماع و فرهنگ نیز باید بدان نگریست و در ارتیاط با جامعه و نظام عملیاتی می شود ؛ اتفاقا "سیره" از آن جهت که ممکن است شرایط و مقتضیات خاصی در آن زمان حاکم بوده باشد ، در این زمینه دارای اجمال است و چندان نمی تواند در این موضوع قابل تمسک باشد .
 با عنایت به این نکته که هم ذات اقدس اله (جل) و هم ذوات قدسی معصومین (ع) "خواهان اجرای تمامی قوانین الهی در جامعه" هستند ؛ که از وصیت پیامبر (ص) به معاذ در آن هنگام که اور را به سوی یمن می فرستاد ، نیز به خوبی استفاده می شود که فرمود : « واضهر السلام کله صغبره و کبیره » امر اسلام را چه کوچک و چه بزرگ آن را آشکار سازد و از طرف دیگر از آن رو که در "اجتهاد پویای جواهری" مولفه های گوناگونی ، نقش ایفا می کند و از آن جمله توجه به زمان و مکان و مقتضیات آن می باشد که زوایا و وضعیت مورد حکم را مورد تاثیر خود قرار می دهد ؛ خود حضرات معصومین (ع) راهکاری اندیشیده اند تا پویایی و جاودانگی احکام اسلامی همچنان محفوظ باشد . بدین جهت فرموده اند : « علینا القاء الاصول و علیکم التفریع » ما اصول و کلیات را به شما عرضه می کنیم و شما فراخور موضوعات و مصادیق گوناگون ، احکام آن را استخراج نموده و بر آن متفرع سازید . ( ما اگر به سان "اخباریون" ؛ تنها قائل به خبر و قول بوده و تنها توجه تام به سیره و سنت و نقل باشیم ؛ باید درب فقه ، اجتهاد ، توجه به زمان و مقتضیات آن ، موضوعات مستحدثه و جدیده ، احکام ثانوی و فلسفه و .. را تخطئه نمائیم و از رهگذر آن ، شاهد جامعه ای متحجر و جمود ، قشری و واپسگرا و بدوی باشیم ! )


 چنانچه گفته شد ، در رابطه با "حق حاکم شرع" نسبت به تعزیر نمودن مرتکبین معاصی ، از جانب معصومین (ع) قانون و قاعده بیان شده است ؛ و فقیه جامع الشرایط می تواند این حق تعریف شده و اصل کلی را ، در مورد سایر موارد از جمله موضوع حجاب نیز وضع نماید مگر آنکه ما بی حجابی را بر خلاف نص صریح آیات وحی ، معصیت ندانیم . که به تعبیر حدیث اخیر ؛ ائمه (ع) اصول کلی را تبیین و علماء را بر تفریع (مصداق شناسی) موضوعات کلی ، امر نموده اند . در علم اصول ثابت شده است که این امر ، دلالت بر وجوب دارد ، بنابراین فقیه ، وظیفه دارد که حکم به تعزیر را در این زمینه ، اعلام نموده و در صورت وجود شرایط و مصلحت ، آن را اجرا نماید که پس از گذشت هزار و چهارصد سال از دوران آغازین اسلام ، بی تفاوتی در قبال آثار و عقاید رفتارهای واپسگرایانه ی دوران جاهلی ، توجیه منطقی ندارد . بی ارتباط نیست که در کلمات گهربار معصومین (ع) از دوران آخرالزمان ، تعبیر به دوران جاهلیت ثانی شده است .

 ما اگر بپذیریم که حکم حکومتی امام راحل عظیم الشان (ره) تنها مستند شرعی اجباری بودن حجاب در جامعه است (حکمی که همانطور عنوان می شود فاقد پشتوانه ی فقهی است ! ) پذیرش این سخن ، مشابه ی پذیرفتن این پندار بی پایه و بی اساس است که می گوید "ولایت فقیه ، نظریه ی امام در امر حکومت داری بوده است و سابقه ای پیش از او ، در اسلام نداشته است ! درصورتی که اندک مطالعه ی تاریخی و فقهی ، ما را به آن می رساند ، که نظریه ی ولایت فقیه ، ابتدا توسط شیخ مفید در آغاز عصر غیبت کبری و به تائید و تشویق خود امام زمان (عج) ، و بعد از او توسط علمایی دیگر تا به دوران نزدیک به ما و در میان علمای متاخر توسط شیخ مرتضی انصاری از نوابغ و مفاخر شیعه ، در کلاس های اصول ، همواره تدریس و بحث می شده است . اما این سخن که "چون قرآن ، حجاب را ، وجه تمایز زنان مومن از غیرمومن قرار داده است" ؛ در نتیجه اختیاری بودن آن را استفاده کنیم ؛ نیز سخنی ناصواب است . زیرا این بخش از آیه که می فرماید "ذالک ادنی ان یعرض فلا یوذین" بدان سبب تا مورد آزار قرار نگیرند ، "علت حکم" را بیان نمی دارد . بلکه ناظر بر "حکمت حکم" است . بین علت و حکمت یک حکم ، فرق اساسی وجود دارد .
به زبان فلاسفه نخست انکه وجود و عدم حکم ، دائر بر مدار و منوط به وجود و عدم علت است اما وجود و عدم حکم ، وابسته به وجود و عدم حکمت نیست . یعنی دایره شمول علت ، همگانی است و تمامی مصادیق و افراد را در بر می گیرد ، برخلاف حکمت که از این شمول و عموم برخوردار نیست و ناظر به افراد غالب حکم است . بنابراین ممکن است درجایی حکم وجود داشته باشد اما حکمت مزبور را فاقد باشد . بنابراین نمی توان "ذالک ادنی ان یعرض فلا یوذن" را علت و فلسفه ی اصلی حجاب قلمداد کرد و حکم به اختیاری بودن آن داد . اگر این سخن خداوند ، علت دستور حضرت حق به پوشش و حجاب زنان باشد ، (یعنی وجه تمایز با سایرین) باید گفت در شهر یا کشوری که اقلیت های دینی حضور نداشته باشند و همه مومن باشند ، و نیاز به وجه تمایز نیز نباشد ، دیگر حجاب لازم الاجرا نیست ! و یا اگر اقلیت ها حضور داشته باشند ولی انها نیز ، از پوشش برخوردار باشند ، دیگر حجاب برای زنان مومنه الزامی نیست چرا که با از بین رفتن علت (یعنی اگر بپذیریم که علت حجاب وجه تمایز باشد) اصل حکم نیز منتفی خواهد شد !

حال آنکه همه ی مسلمانان حجاب را از ضروریات و الزامات و مسلمان دین می دانند و این وجوب نیز مطلق بوده و مشروط به شرط و مقید به قیدی نیست و ازین رو می توان به روشنی دریافت که جمله ی مزبور تنها به عنوان "حکمت" این دستور الهی بوده و نمی توان با "علت" دانستن آن ، اختیاری بودن حجاب را استنباط نمود . بنابراین اگر حاکم اسلامی ، مصلحت بداند و با رعایت سلسله مراتب ، می تواند با هنجارشکنان ، مناسب با شرایط و مقتضی با زمان و مکان حدوث حکم ، برخورد نماید و قانونگذار مسلمان نیز موظف است قانون و حکم خداوند را به تصویب رسانده و از ضمانت اجرا نیز برخوردار بپسارد
نویسنده : سجاد غلامی .
  • منصوره صامتی

آمریکا ساکت باشد!

منصوره صامتی |

"اگر هرکس دیگری ادعای حقوق بشر کند آمریکا حق ندارد دم از حقوق بشر بزند که همین امروزنیز در آمریکا به راحتی حقوق بشر نقض می شود "

 جالب اینجاست که در جهان امروز هنگامی که مفاهیم پارادکسیکال را مرور می کنیم ،ماهیت سیاستمداران آمریکایی و یا سیاست های آمریکایی از ذیل تا صدر خود نماد و سمبلی بارز از پارادکس است .پارادکس در ماهیت ! 

آنگاه این ماهیت پارادوکسیکال که سرچشمه ی بسیاری از رفتارهای غیر بشری است برای دخالت بیشتر در سرنوشت جوامع بشری دم از حقوق بشر می زند!

  • منصوره صامتی

نهم دی ماه است


... و من در هزار توی ملتهب حادثه به  قضاوت می نشینم  و به  حماسه ای می اندیشم که افسانه نیست !

  • منصوره صامتی

با هم مرور کنیم

منصوره صامتی |

میزان رای ملت است

 


« ... آن روزی که شما احساس کردید ، که می خواهید فشار به مردم بیاورید ، بدانید که دیکتاتور دارید می شوید .. هم تکلیف شرعی تان است و هم حکم عقل است که ما باید ، حفظ کنیم مردم را .. ما وقتی مردم را داریم ، اسلام را داریم و رضای خدا را داریم ، همه چیز را داریم . »

هرچند که امام خمینی (ره) به لحاظ ادله ی فقهی ، مشروعیت نوعی را از جانب خداوند دانسته اند ؛ ولی ایشان مشروعیت خاص یا شخصی را ، از جانب رای و نظر مردم می دانند . لذا توجه به رای و نظر مردم و علایق آنان و رعایت حقوق هریک از مردم را ، برای موفقیت مسئولان در امر خدمتگزاری لازم و ضروری اعلام می کنند و بر همین اساس بر نفی هرگونه فشار نسبت به مردم و حقوق آنان ، تاکید دارند .
بطور کلی مردم و علایق و خواسته های آنان ، در نگاه و اندیشه و سیره ی عملی امام جایگاه مهم و والایی دارد .

« تا ملت درکار نباشد ، از دولت و سایر قوا کاری برنمی آید . یعنی همه ی دستگاههای دولنی به استثنای ملت ، کاری از او بر نمی آید . ازین جهت همه ی ما باید کوشش کنیم که ، رضایت مردم حاصل شود در همه ی امور ... جمعیت و یا ملتی اگر بخواهند موفق باشند ، علاوه بر اینکه باید برای خدا کار بکنند و از دیگران چشمداشتی نداشته باشند ؛ باید با مردم باشند . بدون مردم نمی شود کار کرد و موفقیت حاصل نمی شود . »

البته ذکر این نکته نیز ضروری است که منظور از خواست مردم ، مصالح و حقوق آنان ( حقوق الناس) است نه هواهای نفسانی آنان . با این نگاه به خواست و اراده ی مردم و توجه به نظر و رای آنان ، در طول رعایت دستورات الهی و جلب رضایت خداوند قرار می گیرد ؛ و مسلما تنها در غیر اینصورت است که می توان گفت رعایت دستورات الهی ، مقدم بر اهوای مردم خواهد بود .
بدین جهت حضرت امام در تشجیع شورای نگهبان که در مقابل امیال گروههای کوچک از مردم تسلیم نشوند ، می فرمایند :
« اصولا آنچه که باید در نظر گرفته شود ، خداست نه مردم »

بی توجهی به حقوق حقه ی مردم ، خواست و اراده ی بر حق آنان در چارچوب قانون ، نه تنها می تواند نظام را با بحران مشروعیت خاص (مقبولیت) دچار کند ، بلکه در طول زمان ، به خطری جدی و فزاینده در مقابل عوامل حفظ و تداوم انقلاب و وحدت و امنیت ملی قرار بگیرد .
"حقوق مردم" نه فصلی است که تنها در ایام انتخابات دم از آن بزنیم ؛ و نه ابزاری سیاسی است که با مانور تبلیغاتی برروی آن ، به دنبال بهره برداری از آن باشیم .
حقوق مردم ؛ حقوق مردم است و میزان ؛ آقایان مسئول و وارث خونهای پاک شهیدان ؛ میزان همین مردمند .


  • منصوره صامتی

با عرض شرمندگی!

منصوره صامتی |
گاف عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس +سند سایت خرداد نوشت:

 در طرح دو فوریتی که توسط یکی از اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس تهیه و به هیات رئیسه مجلس ارائه شده است، دو بار به معاهده «ان پی تی» که مهترین مبحث حقوق بین الملل در بحث انرژی اتمی است، اشاره شده و عجیب آنکه هر دوبار هم به زبان انگلیسی و هم به زبان فارسی نام این معاهده «ام پی تی، mpt» درج شده است.
 یک بار در عنوان طرح 5 صفحه ای و یک بار در متن آن به زبان انگلیسی. این طرح 5 صفحه ای که با خط این نماینده توسط اداره قوانین مجلس تکثیر و در اختیار خبرنگاران قرار گرفته است در کادر مربوط به عنوان طرح این عبارت را با خود دارد: «الزام دولت به حفظ حقوق مسلم هسته ای و مصادیق آن در چهارچوب معاهده "ام پی تی" در مذاکرات هسته ای».
 در بند نهم این طرح نیز کریمی قدوسی عینا چنین نوشته است: «هر گونه موافقت با خواسته های طرف مقابل نباید خارج از معاهده "mpt" باشد». "ان.پی.تی" مخفف نام انگلیسی "معاهده منع گسترش هسته‌ای" (Nuclear Non- Proliferation Treaty) است. نکته مهمتر آنکه این طرح با امضای 110 نماینده و بدون هیچ اصلاحی در این عبارت به هیات رئیسه تحویل شده است. این یعنی یا این 110 نفر هم نام درست مهمترین معاهده هسته ای جهان را نمی دانستند. یا اینکه این طرح را چشم بسته امضا کرده اند .









  • منصوره صامتی

 « العزه لله و للرسول و للمومنین جمیعا » .  

براستی این عزت ، چگونه عزتی است ؟ ما می خواهیم با این نگاه به حرکت عظیم حسین بن علی (ع) بنگریم . 

به نظر می رسد ، از سه بعد می توان به نهضت و قیام  عزتمند عاشورای حسینی نگریست . و در هر سه بعد هم ، انچه که بیش از همه چشم ها را خیره می کند ، همین احساس عزت و سربلندی و افتخار و شور و حماسه است که همچون گوهری تابناک می درخشد . 

در یک بعد ، مبارزه ی میان حق با باطل مقتدر است . که امام حسین و حرکت انقلابی و اصلاحی او ، اینچنین است . 

یک یعد دیگر ، تجسم معنویت ، اخلاق و عرفان است در نهضت باشکوه حسین بن علی . 
در این نهض0ت حسینی  به نظرمی رسد ، عرصه ی مبارزه دیگری هم وجود دارد ، که غیر از جنبه اجتماعی و سیاسی و مبارزه ای بعد اول ، در آن توجه به نفس و باطن انسانهاست . 
آنجایی که ضعف ها و طمع ها و حقارت ها و شهوت ها و هواهای نفسانی در وجود انسان ، او را از برداشتن گام های بلند باز می دارد ؛ آنجا یک صحنه جنگ تمام عیار است که بسی دشوارتر از صحنه ی جنگ اولی است 
آنجایی که مردان و زنان مومن و فداکار ، پشت سر مقتدای خود حسین بن علی ، این قافله سالار عشق ، راه می افتند و به حرکت و جوش و خروش درمی آیند ؛ دنیا و مافیها و لذت ها و زیبایی های آن ، در مقابل تکلیف و احساس وظیفه ، از چشم انها می افتد . 
انسانهایی که معنویت مجسم و متبلور در باطنشان ، بر جنود شیطانی (همان جنود عقل و جنود جهل که در روایات هم هست ) غلیه پیدا می کند و به عنوان یک عده انسان آزاده ، مومن ، متعد ، والا و بزرگ در تاریخ ماندگار می شوند .
در این بعد است که حضرت زینب کبری (صلوات و سلام الله علیها ) می فرمایند "لارائیت الا جمیلا" جز زیبایی چیزی ندیدم ! این نگاه ، تنها  می تواند نگاه یک انسان موحد باشد ، آنهم  از سوی کسی که "ام المصائب" لقب گرفته و حقیقتا جز با زبان عشق ، نمی توان آنرا درک و تفسیر نمود . 

بعد سوم که بیشتر هم در بین مردم رایج شده ، فجایع و مصیبت ها و غم ها و خون دلهای عاشوراست . 
"و جلت و عظمت المصیبه بک علینا". اما در همین صحنه سوم ، باز هم این عزت و افتخار است که چون کوکب دری در مصباح حسین می درخشد . 
می فرماید : مثلی لایبایع مثله ! مثل منی ، هرگز با مثل او بیعت نخواهد کرد . دامان زهرای اطهر آن بانوی دو عالم کجا و دامان آلوده آن اکله الاکباد کجا ؟؟ .. هیهات منا الذله . حسین ، چنین امضایی نمی کند . بیعت کردن یعنی امضای حکومت سراسر کقر و شرک و رذالت و پستی یزید . 
بیعت ، یعنی امضای تبدیل امامت اسلامی به سلطنت طاغوتی . 
حسین و بیعت ؟؟ .. با افتخار و عزت و سربلندی و با قدی افراشته زیر بار همه ی این مصائب خواهم رفت و سربلند بیرون هم خواهم آمد ولی زیر بار ظلم و ستم و ذلت و پستی ؟؟ هرگز . 
حسین تا ابد باید به عنوان پرچم حق و سفینه النجاه باقی بماند . پرچم حق نمی تواند در مقابل پرچم باطل قرار بگیرد و رنگ باطل را به خود بگیرد !

امام حسین ع این پرچم عزت را محکم نگه داشت و تا پای شهادت خود و عزیزان و اسارت حرم شریفش رفت . 

ما باید به هر سه بعد قضیه نگاه کنیم و گریه ما از سر عزت و افتخار باشد . 
در بعد اول ، انسان بر مظلومیت اهل بیت می گرید . مظلومیتی که با نوعی غربت و تنهایی همراه است و قلت یاران همدل را برای آنان به بار می آورد . 
مظلومیتی که نشان از شناخته نشدن جایگاه حقیقی آنان و نوعی عدم معرفت به حق آنان دارد . (همان معرفت به حقی که در زیارت ها بر لقلقه زبان ، تنها جاری می کنیم ! ) 
مظلومیت و عدم معرفت هریک از ما نسبت به امام عصر خود که باعث می شود علی در چاه درد دل های خود را واگویه کند و  حسین ، ندای "هل من ناصر ینصرنی را در آن دشت بلا ، غریبانه سر دهد و .. اکنون عزیز زهرا در .. (براستی کسی از عزیز زهرا آن آخرین ذخیره الهی خبری دارد ؟! هیچ سراغی از او گرفته ایم ؟؟ .. مظلومیت از این بالاتر ؟؟ ) 
این گریه ما در این بعد ، بر داغ حسرتی است که از نالایقی هزار و چهارصد ساله ی ما و غربت و مظلومیت اهل بیت حکایت می کند . 

در بعد تبلور معنویت هم ، همینطور است . کسانی که در مبارزه معنوی بین رذایل و فضایل اخلاقی پیروز شدند ( در صف آرایی بین جنود عقل و جنود جهل ، نگذاشتند که جنود جهل بر جنود عقل غلبه کند ) اگر همان عده ی اندک نبودند و با پایداری و استقامت در میدان شرف ، فضیلت را بر رذیلت ، پیروز جاودان نمی کردند ؛ اکنون درخت فضیلت در تاریخ ، برای همیشه خشک می شد . 
اما آنان ، آن درخت را با خون خود آبیاری کردند و هواهای نفسانی را ، مقهور احساسات و بینش و تفکر صحیح دینی و عقلانی نمودند .و با آن ، شعور و شور حسینی را ، در این نهظت جاودانه کردند و برای همیشه پیوند میان عرفان عملی و مجاهدت در صحنه سیاسی و اجتماعی در جامعه را بوجود آوردند . 
در اینجا ، گریه ی ما از سر شوق رسیدن به آن جایگاه و فوز عظیم که همانا قرب الهی است ، می باشد و نیز از سر حزن و اندوه ما از بازماندن از آن .  « از نیستان ، تا مرا ببریده اند .. در نفیرم ، مرد و زن نالیده اند . »

در صحنه ی سوم که صحنه ی فاجعه آفرینی های عاشوراست ، آنجا هم نشانه های عزت مشاهده می شود . آنجا هم سربلندی و افتخار است . 
اگر چه مصیبت است ، شهادت است ، اسارت است ؛ اما هرکدام حامل یک جوهره ی عزت و افتخار است . اصلا درس ؛ درس "بزرگی" است که ما زبونان و بیچارگان در تملک دنیا و هواهای نفسانی ، باید از این بزرگان بیاموزیم .

  • منصوره صامتی
حسین راغفر در گفت‌و‌گو با تابناک نمی‌توانم جزئیات قرارداد تاسف‌بار تجاری با چینی‌ها را اعلام کنم موضوع اصلی این است که‌ از چند سال گذشته، پروژه‌های ما را چینی‌ها اجرا می‌کنند. مثلا در پروژه پل صدر در تهران که قرار‌گاه خاتم مجری آن است، بسیاری از کارگران چینی کار می‌کنند. این در حالی است که اصلی‌ترین مسأله کشور ما بیکاری است. ما برای کارگرهای چینی کار و ‌برای تولید کننده‌های روس، هندی و ترکیه‌ای کارخانه درست کردیم‌. کد خبر: ۳۵۶۰۲۰ تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۳۹۲ - ۱۹:۱۳ - 05 November 2013 نمی‌توانم جزئیات قرارداد تاسف‌بار تجاری با چینی‌ها را اعلام کنم موضوع دارایی‌های ایران در چین همچنان در رسانه‌ها مطرح است، اما متأسفانه اطلاعات پیرامون این موضوع برای شفافیت بیشتر منتشر نمی‌شود. تابناک با حسین راغفر از اقتصاددانان و منتقدان دولت گذشته به گفت‌و‌گو نشسته است که بخش اول آن را در این جا می‌خوانید. حسین راغفر، اقتصاددان ایرانی و استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا، دانش‌آموخته دانشگاه «اسکس» است. راغفر در گذشته، مدتی دروازه‌بان تیم ملی فوتبال ایران و نیز جوان‌ترین رئیس فدراسیون فوتبال ایران بوده است. * به عنوان پرسش نخست، آقای دکتر همین طور که می‌دانید مقداری از دارایی‌های ایران در چین وجود دارد و فعلا ایران نمی‌تواند این پول‌ها را از چین به داخل وارد آورد. موضوع از چه قرار است؟ ــ بر پایه اخبار‌، قرار است چین مبالغی که در این کشور وجود دارد، به صورت خط اعتباری به ایران بازپرداخت ‌و بعد هم شرکت‌های چینی در ایران سرمایه‌گذاری کنند. موضوع اصلی این است که‌ از چند سال گذشته، پروژه‌های ما را چینی‌ها اجرا می‌کنند. مثلا در پروژه پل صدر در تهران که قرار‌گاه خاتم مجری آن است، بسیاری از کارگران چینی کار می‌کنند. این در حالی است که اصلی‌ترین مسأله کشور ما بیکاری است. ما برای کارگرهای چینی کار و ‌برای تولید کننده‌های روس، هندی و ترکیه‌ای کارخانه درست کردیم‌. سیاست‌های دولت نهم و دهم کمترین عنایتش به مسائل ملی بود. البته شاید بتوان هزاران مورد از این نمونه‌ها را آورد. پروژه‌هایی از این دست هزینه‌های هنگفتی بر کشور تحمیل کرده است؛ از جمله، هزینه‌های اقتصادی، فرهنگی، روحی و روانی‌. یک مسأله قابل تأمل و جدی است که نمی‌شود همه اتفاقات در چند سال اخیر،‌ همیشه خراب باشد. * آیا شما اطلاعاتی از جزئیات اموال ایران در کشورهای گوناگون از جمله چین دارید؟ ــ تقریبا اموال ایران در چین نزدیک سی ‌میلیارد دلار است که در حدود ۲۲ میلیارد یورو می‌شود. البته این موضوعات به همین جا ختم نمی‌شود. مثلا قراردادی میان دو کشور ایران و چین وجود دارد که رابطه تجاری ما را با آن‌ها رقم می‌زند که خیلی تأسف‌بار است. این موضوع چون توسط محافل رسمی مطرح نشده است، نمی‌توانم اعلام کنم. * شما علت این مشکلات را چه می‌دانید؟ ــ این مشکلات به علت وادادگی‌ها به بلوک شرق از جمله روس‌ها و چینی‌هاست. من فکر می‌کنم که ماهیت این کشور‌ها با امریکا فرق ندارد. آن چه ماهیت استعماری و استثماری دولت امریکا را تشکیل می‌دهد، منافع اقتصادی این کشور‌هاست و ما رفتارهای خیلی مشابه را از سوی هندی‌ها، چینی‌ها و روس‌ها در پروژه‌های متعددی دیدیم. مثلا در مورد روس‌ها می‌توان پروژه بوشهر را نام برد. روس‌ها بیش از بیست سال است که چندین برابر از هزینه این پروژه از ما پول گرفته‌اند و هنوز هم این پروژه را کامل اجرا نکرده‌اند. در مورد هندی‌ها همین امر صادق است. با این همه امتیازهای گوناگونی که به این کشور داده شده، ‌باز هم منابع زیادی از کشور ما را بلوکه کرد‌ه‌اند و به ما می‌گویند ‌با روپیه از ما خرید کنید. از این استثماری‌تر می‌شود؟ امریکا که خوی تجاوز کاری دارد، مگر غیر از این کار می‌کرده است. مگر فقط امریکا نشانهٔ استکبار است، این ماهیت قدرت در دنیاست و همه این کشور‌ها، فرصت‌هایی را که می‌تواند شکل بگیرد، ‌به نفع منافع ملی خودشان به کار می‌‌گیرند. * آقای راغفر آیا راهی جز آنچه در این چند سال رفتیم، داشتیم؟ ــ ما بیشترین درآمدهای نفتی را در دو دولت نهم و دهم داشتیم. اگر یک عقلانیت در نظام تصمیم گیری دولت می‌بود، می‌توانستیم در زمانی که رکود بزرگ جهانی و سقوط قیمت سهام شرکت‌های بزرگ در فاصله زمانی ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰ وجود داشت، بیشترین استفاده را کنیم. ما نباید منابع را اتلاف می‌کردیم. باید از این منابع در فرصت‌های تولیدی در سایر کشورهای دنیا استفاده می‌کردیم. در آن دوران به علت کاهش شدید قیمت سهام در دنیا می‌توانستیم سهام شرکت‌های بزرگ را خریداری کنیم و امروز این سهام سرمایه کشور بود. اگر این اتفاقات افتاده بود، شاهد نبودیم که در منابع نفتی و گازی مشترک در کشورهای همجوار سرمایه‌گذاری شود و امروز آن‌ها چندین برابر از منابع مشترک استحصال کنند. شرکت‌های امریکایی و اروپایی هستند که از شرایط نابسامانی که دولت گذشته پدید ‌‌آورد به زیان منافع ملی ما استفاده می‌کنند. من در عجبم که چرا کسی در این رابطه صحبت نمی‌کند. علت این مسأله برای من قابل درک نیست. شاید جهت‌گیری‌های سیاسی، علت چشم فروبستن بر این خطا‌های بزرگی است که در دولت قبل شکل گرفت. * ‌با توجه به شرایط تحریمی، ایران نمی‌تواند مبادله پولی داشته باشد. به نظر شما‌ چگونه می‌شود، پول ملت ایران را به کشور برگرداند؟ ــ نکته مهم این است که ما همیشه به علت شکل‌گیری این وضع نابسامان نمی‌پردازیم و به اینکه چه راه کارهایی هست، می‌پردازیم. آن موقع که این اتفاقات می‌افتاد، خیلی‌ها گفتند که این منابع کشور را به سادگی تلف نکنید. این همه کالای بنجل چینی وارد نکنید. اینقدر وابستگی ایجاد نکنید. ولی متأسفانه گوش شنوایی نیست. امروز می‌پرسند باید برای این بحران پدید آمده‌ چه کار کرد‌؟ به نظر من دولت قبل باید پاسخگوی مشکلاتی باشد که برای کشور به وجود آورده‌اند. کشورهای مرتبط با ما با آگاهی از مشکلات کشورمان این مسائل را ایجاد می‌کنند. آن‌ها می‌دانند که ما با محدودیت جدی منابع مالی روبه‌رو هستیم. در چنین شرایطی، تنها چیزی که می‌تواند اولاً باعث رفع تحریم‌ها و دوما می‌تواند منابع ما را آزاد کند یک کلمه است؛ بازگشت اعتماد عمومی و ملی به دولت. این امر امکان پذیر نیست مگر اینکه ما فرصت‌ها ی لازم را برای حضور بخش خصوصی و بازسازی اعتماد مردم فراهم کنیم. متأسفانه همین الان ما نشانه‌هایی که می‌بینیم بسیار متناقض است. * چه اقداماتی برای بازگشت اعتماد وجود دارد؟ ــ باید دید چه الزامات و نیازهایی برای بازگرداندن اعتماد وجود دارد. بیشتر این جوان‌هایی که فارغ التحصیل می‌شوند یا آرزو دارند که از کشور خارج شوند یا از کشور خارج شده‌اند. این امور را باید بازسازی کرد. جوان‌ها باید به آینده کشور امیدوار باشند و خودشان را سهیم بدانند. این موضوع باعث می‌شود که مردم یکپارچه پشت دولت بایستند. ما این تجربه را قبلا در زمان جنگ داشتیم. در آن دوران وضع کشور بسیار بد‌تر بود. ما با شرایط تحریم جنگ، کمبود درآمد‌ها روبه‌رو بودیم. ما در آن دوران، شش میلیارد پول درآمد داشتیم. در آن زمان دولت سه میلیارد برای اداره جنگ و کشور مصرف و سه میلیارد بقیه را هزینهٔ یارانهٔ کالاهای اساسی مردم می‌کرد. مادامی که مردم پشت دولت هستند، فشارهای غربی نمی‌تواند کاری کند. در چنین فضایی است که می‌تواند ادعا شود، اعتماد بخش خصوصی بازمی‌گردد. دولت قبلی اعتماد بخش خصوصی را از بین برده است. نظام بانکی و مالی ما تبدیل به یک غده سرطانی برا‌ی سیستم تولید شده است. سود ۶۰ و ۷۰ درصدی که آن‌ها به دست می‌آورند، تبدیل به سرمایه نمی‌شود. در چنین شرایطی تولید هم اصلا شکل نمی‌گیرد؛ بنابراین تولید کننده، سرمایه‌گذار وارد نمی‌شود. افراد وارد فعالیت‌های سفته بازی و دلالی می‌شوند. بنابراین اشتغال‌ و امیدی برای آینده در میان جوانان و خانواده شکل نمی‌گیرد. پس بسیار روشن است که باید چه کار کرد. * دولت جدید چه کاری انجام داده است؟ ــ دولت ‌با تعلل بسیاری پیش می‌رود. البته خیلی موانع بزرگی هم جلوی پای دولت است. مثلا ما در این سی سال گذشته، همواره با امریکا رابطه داشتیم، از جمله از امریکا کالا با پنج یا شش برابر قیمت خرید کرده‌ایم. این موضوع به این معناست که ‌با امریکا مرتبط بوده‌ایم اما این رابطه بسیار پرهزینه بوده است. امروزه می‌بینیم امروز چینی‌ها، روس‌ها و به تازگی هندی‌ها تلاش برای ایجاد ظالمانه‌ترین روابط با ایران دارند. بخش دوم و پایانی این مصاحبه در روزهای آتی منتشر می‌شود به پیشنهاد جناب امیر
  • منصوره صامتی