صحبت از ازدواج است
"ازدواج" اقتضای طبیعت انسانهاست . نه تنها انسانها ؛ بلکه "زوجیت" اقتضای طبیعی تمام موجودات اعم از حیوانات ، گیاهان و حتی جمادات است . "سبحان الذی خلق الازواج کلها" .. اما بحث زوجیت در انسان ، علاوه بر اقتضای طبیعی (که وجه مشترک او با سایر مخلوقات در این مبحث می باشد ) ؛ وسیله ای است در جهت رشد و کمال او .
امام باقر (ع) به زنی که می خواست بدون ازدواج ، به کمال برسد ، او را از این کار منع نمود و بدو فرمود : اگر خودداری از ازدواج فضیلت و کمالی را در پی می داشت ، فاطمه (س) به درک این فضیلت از تو شایسته تر بود . پیامبر (ص) در این زمینه فرموده اند که ازدواج سنت من است و هرکس از سنت من روی برگرداند ، از من نیست . البته این دستور پیامبر به منزله ی وجوب ازدواج نیست . ازدواج در دین اسلام امری مستحب موکد است و تنها زمانی واجب می شود که فرد به واسطه ی ترک آن ، به گناه بیفتد .
وقتی ما در مورد ازدواج صحبت می کنیم ، باید به فلسفه و کارکردهای آن هم توجه نماییم . هدف از ازدواج چیست ؟
آنچه از علوم نقلی و عقلی به دست می آید اینست که ازدواج نه تنها راهی برای ارضای غرایز جنسی تحت پیوندی مقدس جهت زناشویی و در یک کانون گرم و عاطفی و به نام خانواده است ؛ بلکه یکی از راههای بقاء نسل (که از حب به ذات نیز نشات می گیرد) می باشد . در کنار آن ، ازدواج راهی است برای حفظ نیمی از دین (حفظ نیم دیگر با تقوا) ، راهی برای افزایش ایمان (دو رکعت نماز متاهل از هفتاد رکعت نماز مجرد بهتر است) ، راهی برای کسب آرامش هر چه بیشتر ، هم آرامشی که همسران از هم می گیرند _لتسکنوا الیها_ و هم آرامشی که زوجین به واسطه ی احساس پشتوانه ی بیشتر با یافتن اقوام جدید ، پیدا می کنند و ازدواج هم موجب کسب اعتبار اجتماعی بیشتر افراد در جامعه خواهد بود و اهداف و مزایای دیگری که بر آن مترتب است .
وقتی ما در مورد ازدواج و یا هر حکمی از احکام شریعت در دین اسلام صحبت می کنیم ، ابتدا باید حکم شرعی و فقهی آن را از قرآن و سنت جویا شویم . در غیر اینصورت در دام خطا در تحلیل و اشتباه در عمل گرفتار خواهیم شد . به فرموده ی حضرت علی (ع) که خطاب به بازاریان کوفه می فرمودند : اول فقه ، ثم التجاره .. ابتدا فقه بیاموزید و بعد به کار تجارت بپردازید که در غیر اینصورت گرفتار ربا خواهید شد ! .. این دستور حضرت امیر (ع) در مورد سایر آداب و احکام اسلامی هم صدق می کند .
یعنی در اینجا که بحث ما پیرامون "ازدواج" است ، بدین صورت درمی آید که "اول فقه ، بعد نکاح" . ما باید اول بعد فقهی مسئله ی ازدواج را مورد بررسی قرار بدهیم ، آنگاه در مورد آن به بحث و گفتگو با دوستان بنشینیم .
در دین اسلام از منظر فقهی و شرعی ، ما دو گونه ازدواج داریم . یعنی بواسطه ی دو قسم عقد ازدواج ، زن و مرد بر هم حلال می شوند . یکی عقد دائم و دیگری عقد موقت یا غبر دائم . به زنی که به قسم اول به عقد مردی درآید ، دائمه و به زنی که به قسم دوم به عقد مردی درآید ، صیغه و متعه می گویند . دوم اینکه از منظر فقهی ، مرد می تواند هم زمان تا چهار زن را به صورت دائم ، به عقد خود در بیاورد (یعنی بحث تعدد زوجات و البته با رعایت عدالت که آن هم بعد اخلاقی آن است نه بعد فقهی) و نیز بدون محدودیت (نه معذوریت اخلاقی و وجدانی) زنان بی شماری را به صورت همزمان و غیر همزمان ، به عقد موقت خود در بیاورد .
این صورت مسئله ی فقهی آن بود . اما ما در همین جا به اولین شبهه پاسخ بدهیم که اگر کسانی می گویند که اسلام با تشریع این حکم درصدد باز کردن راه برای شهوترانی مردان ! بوده است ؛ باید گفت که : توجه به این نکته لازم و ضروری است که در بیان این مسئله ، تنها تفاوت میان زنان با مردان ، در همان بحث تعدد زوجات (داشتن تا 4 همسر دائم و همزمان است) چرا که در موضوع ازدواج غیردائم و موقت ، تفاوتی میان زنان و مردان نیست . هم مردان می توانند بدون محدودیت مبادرت به ازدواج موقت نمایند و هم زنان می توانند بدون محدودیت . (البته با رعایت ایام عده)
.پس این نسبتی نارواست که بپنداریم اسلام مروج شهوترانی آن با اعمال تبعیضی جنسیتی و به سود مردان در این بخش نظر داده است ! اما ممکن است بگوییم با چنین شرایطی ، اسلام در جهت اشاعه ی سکس و فحشا قدم برداشته است (چه برای مردان و چه برای زنان) ! در هرچیزی بشود تردید کرد ، در این مورد نمی توان تردید نمود که نه تنها دین اسلام بلکه جمله ادیان آسمانی ، عموما بر ضد هواپرستی و هوسرانی تشریع شده اند .تا بدانجا که در میان پیروان غالب ادیان در گذشته ، ترک هوسرانی و رهبانیت ، به صورت تحمل ریاضت های شاقه البته به صورت انحرافی آن درآمده است . در دین اسلام هم ، یکی از اصول واضح و مسلم آن ، مبارزه با هواپرستی است . قرآن هواپرستی را در ردیف بت پرستی قرار می دهد .
پیامبر به صراحت زن و مرد "ذواق" را نفرین و لعنت نموده است . "ذواق" به تشدید واو ، بر وزن فعال به معنی بسیار ذائقه کننده است . یعنی مرد و زنی که با ایجاد عقد های موقت و بی شمارش با مردان و زنان دیگر ، صرفا درپی کامجویی و چشیدن مزه های مختلف ! باشد ، در لسان اهل بیت و ائمه اطهار (ع) چنین فردی ملعون و مغبوض خداست و از روایات نیز استفاده می شود که خیر و برکت از زندگی چنین مردان و زنانی رخت خواهد بست .
امتیاز اسلام از سایر ادیان دیگر آنست که هم ریاضت های غیرشرعی و رهبانیت را مردود می داند و هم هواپرستی را جایز نمی داند . از نظر اسلام تمامی غرایز باید در حد و حدود اقتضائات بشری و احتیاجات طبیعی او برآورده شود و اسلام این اجازه را نه به مرد و نه به زن نمی دهد که به آتش غرایز دامن زده و انها را به شکل یک عطش پایان ناپذیر روحی دراورد . جای تردید نیست که هدف از قانون ازدواج موقت در دین اسلام ، این نیست که وسیله ی عیاشی و حرمسراسازی برای مردان و زنان فراهم شود و از این رهگذر موجبات بدبخت شدن زنان و کودکانی را فراهم آورد ! این ها ابعاد فقهی مسئله بود . اما باید دانست که فقه بخشی از دین اسلام را شامل می شود که دربرگیرنده ی احکام اسلامی است در قالب واجب ، مستحب ، مکروه ، حرام و مباح . مجموعه ی این احکام ، باید ها و نباید های انسان در مسیر زندگی او را فراهم می کند .
فقه یا قوانین اسلام در عمل ، برای ایجاد نظم در جامعه تبیین شده است و اگر آن را به عنوان پایه و اساس یک ساختمان در نظر بگیریم ؛ آنچه پس از رعایت فقه و در تکمیل آن ، موجبات ترفیع این بنا و رشد و اعتلا و تکامل انسانها را فراهم می کند ، رعایت اخلاقیات (یعنی آراسته شدن به فضیلت ها و پیراسته شدن از رذیلت ها) و در کنار برخورداری از بینش و عقاید حقه و صحیح است . گاهی ممکن است امری در فقه ، جایز باشد و منع فقهی نداشته باشد ولی در قاموس یک انسان متعالی و رشد یافته و برخوردار از آموزه های اخلاقی دین مبین اسلام ، انجام ان عمل ، در مغایرت با اصول اخلاقی باشد . باید به این نکات توجه نمود . اسلام قانون ازدواج موقت را به عنوان قانونی مترقی و متمدنانه و برگرفته از فطرت انسانها با رعایت آداب و احکام آن ، در موارد خاص و برای ضرورت ها جایز و بلکه در مواردی هم مستحب می داند ؛ تا درصورت لزوم راهگشای مشکلات پیچیده ی جوامع بشری باشد ؛ ولی به راستی کدام قانون است که مورد سوء استفاده کنندگان از قوانین ، قرار نگرفته باشد ؟! ما اگر از منظر عدالت به قوانین اسلام و فلسفه ی تشریعی آنان نگاه کنیم ، خواهیم دید که ازدواج موقت در جای خود ، حکمی بسیار هم پیشروگرایانه است .
اما از منظر عدالت . یکی از تعاریف عدالت ، قرار گرفتن هرچیز در سر جای خود است . به ازدواج موقت هم باید در سر جای خودش نگاه کرد . در اسلام اصل بر تک همسر بودن مرد است . نه چند همسری یا زندگی در پرتوی همسران موقت . و تنها با رعایت عدالت ، جواز به تعدد زوجات داده است که آن هم شروطی دیگر دارد . امام کاظم (ع) به یکی از یاران خود چنین می فرمایند که : تو را به متعه (همسر موقت) چه کار ؟! حال آنکه خداوند تو را از آن (به واسطه داشتن زن دائم) بی نیاز کرده است . این کار (متعه) برای کسی است که خداوند او را با داشتن همسری از این کار بی نیاز نکرده است . نه کسانی که همسر دارند . این حکم همانطور که گفته شد وسیله ای برای هواپرستی و حرمسراسازی و حیوان صفتی برای عده ای و نیز وسیله ای برای بیچاره نمودن عده ای دیگر از زنان و فرزندان بی سرپرست نیست . ممکن است عده ای به تعدد زوجات حضرات معصومین (ع) اشاره نمایند که علاوه بر انگیزه های سیاسی ، از منظر شرعی به احکام آن اشاره گردید ، اما موضوع کنیز داشتن در آن زمان ، خود موضوع دیگری است که ارتباطی با موضوع امروز ما یعنی ازدواج دائم و موقت ندارد . "کنیز" همچون "غلام" امری متداول از قبل از اسلام بود که اسلام با تعدیل آن ، به مرور به اصلاح و در تهایت به حذف آن اقدام نمود . خود بحثی مفصل و خارج از این موضوع است .