"ما از نابودی انقلاب نمی ترسیم مااز انحراف انقلاب می ترسیم"
دهان کودکان شیری هم بوی غرب می دهد، می خواهیم از منتظران مهدوی باشیم؟!
با روابط باز و بی شکل به سوی جامعه ی اسلامی پیش می رویم؟!
با مبانی اقتصاد سرمایه داری می خواهیم جامعه ی اسلامی بسازیم؟!
با حمایت از هالیوود روسری به سر می خواهیم ام القرای فرهنگ اسلامی باشیم؟!
این نذهبون؟!...
بعد از طی مراحل بسیار سخت بلاخره مجوز ورود ، تهیه ی تصویر و خبراز وزارت کشور داده شد .
تصمیم گرفتیم از سالن اصلی ستاد انتخابات که کمتر از 2 هفته پیش مملو از جمعیت بود و امروز در سکوت و آرامش کامل بسر می برد تصویر بگیریم به نظر کار ساده ای است ولی زهی خیال باطل ! تصور می کنید چقدر طول کشید در این بحران فرصت که حتی 1 ساعتم غنیمت است .تقریبا 2 روز طول کشید تا مجوز تصویر از یک سالن خالی را داشته باشیم! البته تا حدودی طبیعی به نظر می رسد، خیلی جالب بود برای عبور از هر در به در دیگر در فواصل خیلی کوتاه باید از چند نفر اجازه می گرفتیم که این نشان از امنیت بسیار بالای وزارت کشور دارد اما اتفاق بسیار جالبی در این میان افتاد که نمی دانم چه ربطی به تامین امنیت دارد !
همینطور که منتظر کسب مجوز بودیم ونمی دانستیم چطور سوژه ای برای تصویر بیابیم سوژه ی مورد نظر که قصد انصراف از نامزدی را داشت از در وارد شد و گفت:می خوام انصراف بدم باید چه کار کنم؟
مشغول نوشتن متن انصراف بود که اجازه گرفتم تا با او گفتگو بگیریم و جناب دکتر هم پذیرفت و گفت به نفع فلان کاندیدا انصراف می دهم .همینطور که جناب دکتر را سرگرم کردم تا دوستان هم برسند و تصویر بگیریم نگهبان چند لحظه ای رفت و با چند نفر دیگر آمد.
می گفتند نباید اینجا در مورد انصراف گفتگو بگیرید گفتم ما مجوز تهیه ی خبر در وزارت کشور را داریم وجناب دکتر هم مایل به گفتگو هستند دیگر چه مشکلی وجود دارد؟! می گفتند فقط اینجا گفتگو نکنید بروید بیرون وزارت گفتگو کنید و ناگزیرعزم بیرون کردیم ،رفتیم بیرون در ناگهان یک سرباز آمدو گفت بروید آنطرف خیابان که هیچ تصویری از نمای وزارت هم نباشد گفتیم چشم از جناب دکتر انصراف دهنده عذر خواهی کردیم ورفتیم آنطرف خیابان که ناگهان از حراست وزارت آمدند که دوربین تصویر بردار را بگیرند و ببرند هاج و واج مانده بودیم که یعنی چه مگر بناست چه اتفاقی بیفتد؟ از اساس به خودم شک کردم تصویر بردار که ناگهان فکر می کرد ازBBC آمده است!!!
آخر این چه رفتاری است که با یک گروه خبرنگاری می شود ؟! چقدر از جناب دکتر انصراف دهنده خجالت می کشیدم باز هم عذر خواهی کردم شماره ایشان را گرفتم تا در فرصت دیگری گفتگو بگیریم.
حالا ما ماندیم و یک گروه سرباز و حراستی که می خواهند دوربین را از تصویر بردار بگیرند که تصویر بردار هم عصبانی می گوید این چه رفتاری است دوربین را نمی دهم ...که تهیه کننده آمد واز حراست محترم خواست لحظه ای آرام شود تا توضیح دهیم .
:چرا چنین تصمیمی گرفتید؟ چرا باید دوربین را ببرید؟
:شما مجوز ورود به وزارت کشور را نداشتید چرا تصویر گرفتید ؟
:این برگه ی مجوز ما به وزارت کشور
:اصلا مگر شما مجوز تصویر در سطح شهر را دارید؟
:بله قربان ،این هم مجوز تهیه ی تصویر در سطح شهر
بنده ی خدا از تعجب نگاه تندی به فردی که خبر را منتقل کرده بود کرد و گفت شما که گفتی اینها مجوز ندارند؟!
:مجوز دارند ولی نباید در مورد انصراف خبر تهیه می کردند
و خلاصه هیچ کداممان نمی دانستیم چه باید بگوییم !!!
اعمال سلیقه ی فردی تا این حد مگر قرار بود با انصراف دهنده چه بگوییم که به این روش با اصحاب حرفه ای رسانه برخورد شد؟
ما که بیرون از وزارت رفتیم آنجا دیگر چرا مشکل ایجاد کردند و به این فکر می کردم که چه ساده می شود با اعمال سلیقه ی فردی مساله را به گونه ای مطرح کرد که بی گناهی گناهکار شناخته شود!
به حقیقت اگر ناگهان در اثر این بی احترامی که بینش هم چادرم زیر پایم ماند و محکم با دو زانو زمین خوردم یک نفر از گروه عصبانی می شد چی؟ حتما می گفتند به جرم بی احترامی به مامور قانون ولی چه کسی پاسخگوی بی احترامی مامور قانون به اهالی رسانه است؟ من که نفهمیدم
خداوند را سپاس که ازنوجوانی تمرین کرده ام هنگام عصبانیت هم لبخند بزنم و آرامشم را کنترل کنم و الا با این اوضاع ...
به این می اندیشم که اشکال کار کجاست؟
در این مساله به یقین منابع انسانی اشتباه کردند و قانون هیچ مشکلی نداشته و ندارد .مشکل مشابهی که خیلی اوقات وجود دارد تعبیر و تفسیر شخصی از قانون یا به اصطلاح قانون من در آوردی است .
یادم می آید زمان هدفمندی یارانه ها جناب ضرغامی به شبکه ها دستور داده بودند که تا می توانید گزارشهای مردمی پخش کنید حتی اگر انتقادی هم هست پخش شود مردم باید خودشان را ببینند و جالب این که گزارشی که از نظر جناب ضرغامی مشکل پخش نداشت وقتی به مدیر پخش می رسید برخی بخش ها حذف می شد و دلیلی هم وجود نداشت جز دل تنگ جناب مدیر پخش محترم و من یقین دارم همین یک گزارش در شبکه های مختلف به شکل های متفاوت پخش می شد چرا که سلیقه ی مدیران تعیین کننده است و قانون در این میان کجاست نمی دانم! و پیدا کنید پرتغال فروش را آنگاه که دو پادشاه در یک ملک (مدیر پخش و مدیر شبکه)در خصوص یک مساله دونظر متفاوت داشته باشند!
در یک نگاه مختصر به زیر ساختهای جامعه شناختی دردهه های اخیربه خوبی مشهود است که نسلی رشد کرده و شکوفا شده که پرسشگر است نسلی که حتی از خداوند نیز پرسش می کند و دیگر نگاه از بالا به توده ی مردم کمکی به همراهی نخواهد کرد .
بسیاری تصور می کنند که عبور از خط قرمزهایی که قانون معین نموده جرم است غافل از آن که برخی جرات استفاده از ظرفیتها و قابلیت های قانونی و شرعی را هم ندارند و در واقع از خط سبزها هم عبور نمی کنیم چه برسد به خط قرمز! و این قانون است که قدرش نا شناخته باقی می ماند و مردمی که در التهاب و آشفتگی سلایق شخصی مدیران به قانون توهین می کنند و حتی ممکن است سر از نا کجا آباد در آورند!
ای کاش نمی شد به این راحتی برای مردم پرونده سازی کرد ای کاش ...
آنقدر می شود تحلیل سیاسی ،اجتماعی ،فرهنگی ،اجتماعی ارائه کرد که نگو
تحلیل شما چیست؟ لطفا نظرتان را درج کنید.
اریا گانیگ” یکی از موفق ترین هنرپیشه های قرن ۱۸ محسوب می شود. گفته شده است او به دلیل مسمومیت ناشی از موادی که برای جوانی پوستش به کار می برده مرده است.افراد دیگری چون الیزابت اول و وکتی فیشر هنرپیشه معروف هم به دلیل مشابهی مرده اند؛ اما این زن اولین قربانی زیبایی است که در سال ۱۷۶۰ و در سن ۲۷ سالگی درگذشته است.
گفته شده است مواد آرایشی که او به عنوان جوان کننده پوست صورت از آن استفاده می کرده شامل کربنات و هیدروکسید بوده است که در ترکیب با رطوبت پوست نوعی اسید ایجاد نموده و این اسید به مرور زمان باعث نابودی پوست وی و در نهایت باعث مسموم شدن خونش و مرگ او شده است.
گرایش به آرایش بخش 2گرایش به آرایش1
زنان ایرانی سالانه بیش از 1000000000 میلیارد دلار لوازم آرایش خریداری می کنند و این در حالی است که سن استفاده از لوازم آرایش به زیر 15 سال رسیده است .
در خصوص چرایی این پدیده در جامعه ی ایرانی در دهه های اخیر ، نظرات مختلف و متفاوتی وجود دارد. لطفا بحث و گفتگوی آزاد در جمع دانشجویی را بشنوید و شما هم نظر خود را با ما شریک شوید." برای یک گفتگوی مناسب نیازی نیست شبیه به یکدیگر بیندیشیم ."
آرایش چه تعریفی دارد؟
تفاوت آرایش و پیرایش چیست؟
آرایش زنانه است یا مردانه؟
دیدگاه شرع و عرف در خصوص آرایش چیست؟
هرنوع آرایشی حرام است یا آرایش نرمال هم وجود دارد؟
آرایش کردن نشانه ای از قدرت طلبی زنان است؟
آیا در کشورهای مسلمان زنان آرایش بیشتری دارند؟
تفاوت زیبایی مادی و معنوی چیست؟
آرایش رقابتی به چه معنا است؟
آرایش داشتن در ارتباطات اجتماعی اثر مثبت دارد؟
آرایش کردن چه نسبتی با آزادی اجتماعی دارد؟
آرایش کردن زنان نقض حقوق اجتماعی مردان است؟
در خصوص پدیده ی آرایش کردن که امروزه جزء لاینفک زندگی بسیاری از زنان و البته برخی مردان جوان ایرانی است نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
2500 سال ارباب، رعیتی در این مرزو بوم آنچنان با گوشت و خونمان عجین گشته که هنوز هم به دنبال ارباب می گردیم تا به رسم دیرینه ی شاهی بر مصدر بنشیند و بر میل خویش حکم براند
و رعیت جماعت بگوید "اطاعت "می شود!
و رعیت جماعت آب در هاون خواهند کوبید تا ارباب از خواب خوش بیدار شود
و رعیت جماعت چون عروسک های کوکی،شادی ارباب را به پایکوبی مشغول خواهند بودکه شیوه ی پایکوبی را هم ارباب معین خواهد کرد!
و رعیت جماعت می داند که بر ساز ناکوک هم باید رقصید ،کوک یا ناکوک ،ساز اربابی می نوازد و رعیت خواهد رقصید
و رعیت جماعت می داند که همواره محکوم است چرا که با دست خودش ارباب را نه در بوته ی آزمایش که بر موج احساسات صاحب اختیار دانست
و رعیت جماعت به انتظار اربابها شب را صبح خواهد کرد و چه شبها که شب بود اما اربابها چراغ روشن کرد ندو گفتند
"روز است " و رعیت در صفهای منظم فریاد زدند" آری صبح است به به چه روشن! چه پایدار"...
و رعیت جماعت می داند که ازشفق تا فلق زمان، شیره ی جانش را در کام بیگاری تقدیم ارباب خواهد نمود
و رعیت جماعت می ترسد از قواعدی که آنها را به اربابی نسبت است
و رعیت جماعت فرزند بیدارش را فرزند آگاهش را بر لب جوی جهل سر برید که حتی ناله اش گوش ارباب را نخراشد
و رعیت چون نمی خواهد، نمی بیند،نمی تواند..
و حال که گاه ،گاه اربابها است
ارباب خوب می داند بر مردمی که خود را رعیت می دانند و بیگاری بر آنان رحمت است نه زحمت چگونه فرمان براند ...
ارباب خوب می داند
در میان جماعتی که همواره خویش را رعیت می پندارد و نان از تملق می برد انتظار خدمت عبث است چراکه این
مردمان رعیت پیشه در هزاره ی تمدن خود هرگز به منش اربابی دست نیازیدند و امروز نیز چون دیروز رعیت وار
در چرخه ی تکرار ره می پویند !
رعیت جماعتی که جامعه ی رنگ ها را در خود پرورید و یکرنگی ات را به نسبت تبار شناسی اربابها نمره داد که هرچه به اربابها نزدیکتر معیارت برگزیده تر، سنجیده تر ، آگاهانه تر...
که رعیت به رعیتی مشغول ، قانون را هم به حال خود رها ساخت که اربابها درترازوی قانون برابرترند!
رعیت جماعتی که حتی آسمانی ترین نسبت ملکوتی هم او راشافی نخواهد بود چرا که پشت به آسمان دیده
در دور دست دارد حال آنکه حقیقت در دست اوست ، در اندوخته ی اندیشه اش...
رعیت! از چه روی دست به آسمان داری که تو خود بر خویشتن خویش تاخته ای ؟!
رعیت!از چه روی گریبان چاک کرده و هذیان می بافی که تو خود وا داده گی را قرن هاست مشق نموده ای ؟!
رعیت !از چه روی به تعبیر کابوس هر روزه ات دلخوش داری که معبر ها دیر زمانیست تنها رویای اربابی تعبیر می کنند که بازار ارباب را تو به رسم میراث تمدن هزاران ساله ات سکه کرده ای!
رعیت! به که بد می گویی و از که تاوان می خواهی که تو خود فرزندانت را رعیت پروریده ای؟!
رعیت! بر چه یادمانی اشک می باری که تو با دست خویش کالبد فرزندان اندیشه ات را در گور به تعزیت نشسته ای؟!
رعیت! از توست که بر توست که هرکه بیاید همین است که درد ،درد توست نه اربابها ،که ارباب به حکم عادت دیرینه ی تو ارباب شد
.
.
.
و در این میان دستی بر شانه ام فرود می آید که دل بر پوسته ی شکننده ی تظاهر رعیت پیشه گان خوش مکن و بر لبخند نقاب ،آرام مگیر...
صبر کن انتظار همه به سر خواهد آمد
آن گاه که همه ی رعیتها ارباب خواهند شد
که آنها وارث زمین خواهند بود...
سزای مردمی که به اعمال سلیقه ی فردی خویش به رسم خودخواهی سیستم دین را نه در قالب یک واقعیت پویا بلکه در قالب یک پوسته ی شکننده که در قاب ذهنی و فهم کوتاهشان می گنجند می پذیرند جز این نیست
از ماست که بر ماست
دین یک سیستم است مجموعه ای از باید ها و نبایدها که شارع مقدس این حلقه های به هم پیوسته را در درون سیستم چنان تعریف نموده که حیات هریک از سطوح به سطوح دیگر وابسته است چنانچه اگر به دلخواه و بر اثر کج فهمی بخشی از این سیستم را پذیرفته و نسبت به بخشهای دیگر غفلت ورزیم به یقین کارکرد دیگر بخش های این سیستم را مختل کرده و چه بسا در اساس حضور در چارچوب دین هم تردید وجود دارد...
حدس بزن موضوع اصلی متن در خصوص چیست و بناست از چه مساله ای در جامعه ی ایرانی سخن به میان آید؟
نظر خود را درج کنید
تمام شب را تا صبح برای تو گریستم
هویتت کجاست چه بر سرت آمده چه می گویی ؟...شاید هذیان
چهره ات نیز همچون افکارت دگرگون شده ...به نظرم روزی تو را می شناختم تمام دلخوشیت خوشی حاج آقا بود
چه بر سرت آورده اند ؟چه کسانی ؟
تمام روز را برای تو گریه خواهم کرد که گفتی
4 ماه است نماز نمی خوانم
گفتی :دروغ است ...دروغ است ....ظاهر است ...تملق است...
حسادت دیگری، وسوسه های خناس چه بر سرت آورده ؟
آنجا هم الله اکبر می گفتی ولی این کجا و گذشته ی سرشار از اعتقادت کجا؟1
دلت خوش بود که همنشین خوبانی ؟این دیگر چه سرنوشتی است لاشه ی ایمانت بر دوش به کجا روانه ای ؟من که می دانم تو از دوستانی چرا با تو این چنین رفتار شد؟
با دشمنان هم مدارا رواست تو که از دوستان بودی ،برای تو نگرانم و تمام شب را برای تو گریستم که نه در گذشته ای و نه راه به آینده داری چشمانت دیگر اشک هم برای باریدن ندارند اما من به جای تو هم خواهم گریست راستش تو را که دیدم به حال خودم گریه ام گرفت
چگونه است که به راحتی جرعه ای آب نوشیدن به دوستان انگ دشمنی می زنیم آنگاه بلاهت را در شناسایی دشمنان به کمال رسانده ایم!
چه کسی برای تو پرونده سازی کرد؟برای تو ...من که باورم نمی شود 18 ماه دوری و تو دیگر نماز نخواهی خواندتو که خوب الله اکبر می گفتی
گفتی به نام اسلام باتو دشمنی کرده اند به نیت قربت الی الله وای ...وای ...اگر تو مسلمان نیستی من دیگر چه کسی هستم؟!
نمی دانم نمی فهمم
چه می گویی ؟!
همیشه می دانستم برای استواری ایمان باید دعا کرد
چه می گویی ؟!
دلخوشی ات را هویتت را همه ی ایمانت را برادران شیطان گرفته اند باور کن !شیطان در لباس انسانی هم معنا دارد
باور کن! شیطان انسان نمایی که از تو هم خوبتر الله اکبر می گوید در حالی که دانه های تسبیح مهره های بازی او هستند
چرا برای من کم ظرفیت گریه کردی؟! می ترسم از خودم می ترسم ...منی که خوش بین بودم امیدوار بودم
دیگر چه کسی به نماز خواهد ایستاد این ظلم را ،که نشانه هایش به دیوار شهر رسیده
حجم سرم چند برابر است و برای تو برای خودم تا صبح گریه خواهم کرد
دلم به سادگی دلم خوش بود ای کاش تو را ندیده بودم ای کاش این بلا بر سرت آوار نشده بود
ای کاش تردید شک و دو دلی همخانه ی دلم نشده بود
برایت نگرانم و تا صبح گریه خواهم کرد نمی دانم امشب شاید آمدن سحر هم مرا آسمانی نکند
بهار جایش را داده به زمستون
طلوع جایش را داده به غروب
نور جایش را داده به تاریکی
مناجات سحر با خدا جایش را داده به گپ های تلفنی با نامحرمان
پول حلال جایش را داده با رباهای معلوم و مخفی
گریه های توبه گناه جایش را داده به گریه برای اهنگ های دپرسی
هیت امام حسین جایش داده با پارتی ها مختلط
اشعار حافط مولوی جایشان را دادند به س.م و ش.ن
شبکه قران و اموزش جایشان را دادند به فارسی وان جم تی وی
شنا و کوهنوردی جایشان رادادند بیلیارد یوگا
نیت های پاک جایش را داده با نیرنگ نفاق
خدا پرستی جایش را داده به لذت پرستی
صلح و دوستی جایش را داده به جنگ و خونریزی
مردانگی جایش را داده با زنانگی
خلاصه حواسمان نباشد روزگار آخرو زمانی
ما رو چنان جابجا می کند که بدون انکه متوجه شویم بجای درگاه الهی از دامن شیطانی سر
در میاریم....
تشابه الحادثة مع تفجیر مرقد الامامیین العسکریین (علیهما السلام) فی سامراء
استنکرت عدد من القیادات والاحزاب والقوى الاسلامیة فی العالم الاسلامی جریمة نبش الجماعات المسلحة لضریح الصحابی الجلیل حجر بن عدی "رضی الله عنه" فی عدرا، والتی تعتبر استمرارا لجرائم التصدی لمقدسات المسلمین التی ابتدأها التکفیریون بهدم ضریحی الامامین العسکریین (علیهما السلام) فی سامراء، وقد تلاقت الکلمات على ضرورة نبذ أفعال التکفیریین هذه.
اعتبر حزب الله فی لبنان، ما حصل ینم عن عقلیة ارهابیة اجرامیة لا تقیم وزنا للمقدسات، فیما وضع رئیس الوزراء العراقی نوری المالکی الاعتداء فی اطار استهداف وحدة المسلمین.
بدوره دعا رئیس التحالف الوطنی العراقی ابراهیم الجعفری الى ملاحقة المعتدین، واصفا عملهم بالجبان. وفی بیان له شدد الجعفری على الوحدة الاسلامیة وتفویت الفرصة امام محاولات زرع الفتنة.
من جهتها، استنکرت جماعة علماء العراق تدمیر ونبش مرقد الصحابی الجلیل، معتبرة انه مظهر قبیح من مظاهر الاستخفاف برموز التاریخ الاسلامی وشخصیاته.
وذکر بیان للجماعة ان استمرار الاستهداف المتعمد للمراقد والأضرحة وبیوت العبادة للمسلمین والمسیحیین وغیرها من الادیان یعکس النهج الوحشی الضال لدعاة الجریمة والشر.
وحذرت لجنة الاوقاف الدینیة فی بغداد من استهداف بقیة المراقد المقدسة فی سوریا، داعیة الى ادراک خطورة ما حصل على الامة الاسلامیة.
واعتبر اتحاد القوى الصوفیة فی مصر الاعتداء من الکبائر، داعیا العالم الاسلامی الى الوقوف وقفة رجل واحد بوجه التکفیریین.
من جانبه، قال رئیس لجنة الاوقاف والشؤون الدینیة فی العراق علی العلاق، الخمیس انه "نستنکر وبشدة هذا العمل المتجاسر والمستهین لکل المقدسات والمتجاوز على قداسة الصحابة الابرار ومنهم الشهید حجر بن عدی (رضوان الله علیه)، وهو اعتداء على الاسلام والمقدسات وعلى کل القیم الانسانیة والاسلامیة وصدر من اناس لا دین ولا قیم لهم وهم یعادون اهل البیت (علیهم السلام) واصحاب رسول الله الخلص المؤمنین وهذا العمل الشنیع کشف عن مدى حقد وبغض هولاء لآل البیت وانصارهم عبر التاریخ".
انسان چقدر باید بصیرت داشته باشد که بینش و اندیشه سیاسی اش بعد از 1400 سال هنوز دشمن را عاصی کند... سربازان 1400 ساله امیرالمومنین با خاکسترشان هم حریف می طلبند! مقبره شان خار چشم دشمن است! الهی ما مردگان دنیازده را به دم مسیحایی یاران امیرالمومنین زنده کن و بمیران.