انصراف از کاندیداتوری
بعد از طی مراحل بسیار سخت بلاخره مجوز ورود ، تهیه ی تصویر و خبراز وزارت کشور داده شد .
تصمیم گرفتیم از سالن اصلی ستاد انتخابات که کمتر از 2 هفته پیش مملو از جمعیت بود و امروز در سکوت و آرامش کامل بسر می برد تصویر بگیریم به نظر کار ساده ای است ولی زهی خیال باطل ! تصور می کنید چقدر طول کشید در این بحران فرصت که حتی 1 ساعتم غنیمت است .تقریبا 2 روز طول کشید تا مجوز تصویر از یک سالن خالی را داشته باشیم! البته تا حدودی طبیعی به نظر می رسد، خیلی جالب بود برای عبور از هر در به در دیگر در فواصل خیلی کوتاه باید از چند نفر اجازه می گرفتیم که این نشان از امنیت بسیار بالای وزارت کشور دارد اما اتفاق بسیار جالبی در این میان افتاد که نمی دانم چه ربطی به تامین امنیت دارد !
همینطور که منتظر کسب مجوز بودیم ونمی دانستیم چطور سوژه ای برای تصویر بیابیم سوژه ی مورد نظر که قصد انصراف از نامزدی را داشت از در وارد شد و گفت:می خوام انصراف بدم باید چه کار کنم؟
مشغول نوشتن متن انصراف بود که اجازه گرفتم تا با او گفتگو بگیریم و جناب دکتر هم پذیرفت و گفت به نفع فلان کاندیدا انصراف می دهم .همینطور که جناب دکتر را سرگرم کردم تا دوستان هم برسند و تصویر بگیریم نگهبان چند لحظه ای رفت و با چند نفر دیگر آمد.
می گفتند نباید اینجا در مورد انصراف گفتگو بگیرید گفتم ما مجوز تهیه ی خبر در وزارت کشور را داریم وجناب دکتر هم مایل به گفتگو هستند دیگر چه مشکلی وجود دارد؟! می گفتند فقط اینجا گفتگو نکنید بروید بیرون وزارت گفتگو کنید و ناگزیرعزم بیرون کردیم ،رفتیم بیرون در ناگهان یک سرباز آمدو گفت بروید آنطرف خیابان که هیچ تصویری از نمای وزارت هم نباشد گفتیم چشم از جناب دکتر انصراف دهنده عذر خواهی کردیم ورفتیم آنطرف خیابان که ناگهان از حراست وزارت آمدند که دوربین تصویر بردار را بگیرند و ببرند هاج و واج مانده بودیم که یعنی چه مگر بناست چه اتفاقی بیفتد؟ از اساس به خودم شک کردم تصویر بردار که ناگهان فکر می کرد ازBBC آمده است!!!
آخر این چه رفتاری است که با یک گروه خبرنگاری می شود ؟! چقدر از جناب دکتر انصراف دهنده خجالت می کشیدم باز هم عذر خواهی کردم شماره ایشان را گرفتم تا در فرصت دیگری گفتگو بگیریم.
حالا ما ماندیم و یک گروه سرباز و حراستی که می خواهند دوربین را از تصویر بردار بگیرند که تصویر بردار هم عصبانی می گوید این چه رفتاری است دوربین را نمی دهم ...که تهیه کننده آمد واز حراست محترم خواست لحظه ای آرام شود تا توضیح دهیم .
:چرا چنین تصمیمی گرفتید؟ چرا باید دوربین را ببرید؟
:شما مجوز ورود به وزارت کشور را نداشتید چرا تصویر گرفتید ؟
:این برگه ی مجوز ما به وزارت کشور
:اصلا مگر شما مجوز تصویر در سطح شهر را دارید؟
:بله قربان ،این هم مجوز تهیه ی تصویر در سطح شهر
بنده ی خدا از تعجب نگاه تندی به فردی که خبر را منتقل کرده بود کرد و گفت شما که گفتی اینها مجوز ندارند؟!
:مجوز دارند ولی نباید در مورد انصراف خبر تهیه می کردند
و خلاصه هیچ کداممان نمی دانستیم چه باید بگوییم !!!
اعمال سلیقه ی فردی تا این حد مگر قرار بود با انصراف دهنده چه بگوییم که به این روش با اصحاب حرفه ای رسانه برخورد شد؟
ما که بیرون از وزارت رفتیم آنجا دیگر چرا مشکل ایجاد کردند و به این فکر می کردم که چه ساده می شود با اعمال سلیقه ی فردی مساله را به گونه ای مطرح کرد که بی گناهی گناهکار شناخته شود!
به حقیقت اگر ناگهان در اثر این بی احترامی که بینش هم چادرم زیر پایم ماند و محکم با دو زانو زمین خوردم یک نفر از گروه عصبانی می شد چی؟ حتما می گفتند به جرم بی احترامی به مامور قانون ولی چه کسی پاسخگوی بی احترامی مامور قانون به اهالی رسانه است؟ من که نفهمیدم
خداوند را سپاس که ازنوجوانی تمرین کرده ام هنگام عصبانیت هم لبخند بزنم و آرامشم را کنترل کنم و الا با این اوضاع ...
به این می اندیشم که اشکال کار کجاست؟
در این مساله به یقین منابع انسانی اشتباه کردند و قانون هیچ مشکلی نداشته و ندارد .مشکل مشابهی که خیلی اوقات وجود دارد تعبیر و تفسیر شخصی از قانون یا به اصطلاح قانون من در آوردی است .
یادم می آید زمان هدفمندی یارانه ها جناب ضرغامی به شبکه ها دستور داده بودند که تا می توانید گزارشهای مردمی پخش کنید حتی اگر انتقادی هم هست پخش شود مردم باید خودشان را ببینند و جالب این که گزارشی که از نظر جناب ضرغامی مشکل پخش نداشت وقتی به مدیر پخش می رسید برخی بخش ها حذف می شد و دلیلی هم وجود نداشت جز دل تنگ جناب مدیر پخش محترم و من یقین دارم همین یک گزارش در شبکه های مختلف به شکل های متفاوت پخش می شد چرا که سلیقه ی مدیران تعیین کننده است و قانون در این میان کجاست نمی دانم! و پیدا کنید پرتغال فروش را آنگاه که دو پادشاه در یک ملک (مدیر پخش و مدیر شبکه)در خصوص یک مساله دونظر متفاوت داشته باشند!
در یک نگاه مختصر به زیر ساختهای جامعه شناختی دردهه های اخیربه خوبی مشهود است که نسلی رشد کرده و شکوفا شده که پرسشگر است نسلی که حتی از خداوند نیز پرسش می کند و دیگر نگاه از بالا به توده ی مردم کمکی به همراهی نخواهد کرد .
بسیاری تصور می کنند که عبور از خط قرمزهایی که قانون معین نموده جرم است غافل از آن که برخی جرات استفاده از ظرفیتها و قابلیت های قانونی و شرعی را هم ندارند و در واقع از خط سبزها هم عبور نمی کنیم چه برسد به خط قرمز! و این قانون است که قدرش نا شناخته باقی می ماند و مردمی که در التهاب و آشفتگی سلایق شخصی مدیران به قانون توهین می کنند و حتی ممکن است سر از نا کجا آباد در آورند!
ای کاش نمی شد به این راحتی برای مردم پرونده سازی کرد ای کاش ...
آنقدر می شود تحلیل سیاسی ،اجتماعی ،فرهنگی ،اجتماعی ارائه کرد که نگو
تحلیل شما چیست؟ لطفا نظرتان را درج کنید.
سرکار خانم صامتی باز هم سلام .
وقت بخیر....
دوم این بود که گاهی مجری قانون به قانونی که باید آنرا اجرا کند اشراف ندارد و پای خود را فراتر از محدوده ی قانونی می گذارد که باید آنرا اجرا
کند.
بارزترین مثال هم خودتان فرمودید حراست طبق قانون مجوز ورود به وزارت کشور را طلب میکند و بعد از ارائه مجوز فراتر از قانون عمل میکند و مجوز تصویربرداری در سطح شهر را میخواهد...!!!!
حوزه وظیفه حراست در حد ساختمان وزارت کشور است نه خیابان های سطح شهر؟؟؟ چون مجری قانون در سطح شهر جای دیگری است.
حالا شما آن مجوز را هم داشتید اما به راستی اگر نبود چه میشد؟؟؟
احتمالا BBC هم مجوز در سطح شهر را دارد که به راحتی گزارشهای دروغ تهیه و مخابره میکند!!!
بله اشکال کار از جای دیگر است... اشکال از افراط و تفریط مجری قانون است .
موفق و پیروز باشید.