چادر به سبک هوخشتره!
اندکی به این مدل فانتزی از چادر پوشیدن که در جدیدترین سریال های رسانه ی ملی به هزینه ی بیت المال تبلیغ می شوند !بیندیشیم
اندکی به این مدل فانتزی از چادر پوشیدن که در جدیدترین سریال های رسانه ی ملی به هزینه ی بیت المال تبلیغ می شوند !بیندیشیم
فرناندا لیما مجری برزیلی برنامه قرعهکشی جام جهانی 2014 که صفحه فیسبوکش مورد حمله شدید ایرانیان قرار گرفته بود در گفتگو با فرانس 24 عنوان کرد: «هر فردی محصول فرهنگی است که در آن زندگی میکند.»
گزارش ایسنا به نقل از سایت خبری تیک، او افزود: در مورد مردم ایران باید بگویم نظر من به خاطر کامنتهای توهینآمیز نسبت به آنها تغییر نکرده است. من همچنان به فرهنگ و همه انسانها احترام میگذارم.
این مدل و مجری معروف بزریلی اظهار کرد: من فارغالتحصیل رشته روزنامهنگاری هستم و 15 سال است که در رسانهها مشغول به کارم، در نتیجه معتقدم آماده مجریگری چنین برنامههایی هستم. من بسیار خوشحال بودم که مجریگری برنامه بینالمللی دیگری را بر عهده داشتم؛ برنامهای که در سرتاسر جهان به نمایش در میآید و کار من بیشتر دیده میشود. این برنامه به نوعی به رسمیت شناختن تواناییهای من بعد از سالها تلاش در این زمینه بود و البته فرصتی برای به چالش کشیدن خودم.لیما ادامه داد: از من خواسته شد تا برای اجرای این برنامه، لباسی طلاییرنگ بپوشم که تا زانوی من بود؛ لباسی که به نوعی مناسب آب و هوای «باهیا» هم بود. بنابراین من لباسی را پوشیدم که از من خواسته شده بود. من یک حرفهای هستم و آنچه را که عرف است دنبال میکنم. نه من و نه هیچکس دیگری در این برنامه فکر نمیکرد چنین اتفاقی رخ دهد وگرنه معتقدم میشد تیپ و ظاهر دیگری نیز انتخاب شود.مجری مراسم قرعهکشی جام جهانی برزیل افزود: من در مورد حملات و عذرخواهیها شنیدم، البته شبکههای اجتماعی را خیلی دنبال نکردم.
هر فردی محصول فرهنگی است که در آن زندگی میکند در نتیجه همانگونه که یک زن غربی در یک برنامه عظیم بینالمللی لباس میپوشد، من هم لباس پوشیدم. باهیا هم جایی است که دمای هوای آن غالبا بالاست.وی ادامه داد: معمولا اظهار نظرهای خشونتآمیزتر باعث جلب توجه بیشتری میشوند و این خود به گستاخی بیشتر منجر خواهد شد. اما من ترجیح میدهم فکر کنم انسانهای بیشتری با قصد و نیت خوب و خوشقلب وجود دارند؛ کسانی که تفاوت را بین انسانها به رسمیت میشناسند و با ذهنی بازتر و هوشمندانهتر از کسانی که حمله میکنند، به مخالفت و مناظره میپردازند.
لیما خاطرنشان کرد: من انتظار ندارم مورد عشق و علاقه همه قرار بگیرم اما تلاش میکنم عاشق همه باشم و هر روز انسان بهتری نسبت به گذشته شوم. فرهنگهای مختلف و نقطهنظرات متفاوت همیشه زمینهای برای گفتگو بین انسانهاست. گفتگو و مناظره پدیدهای «سلامت» است اما خشونت هیچگاه اینگونه نخواهد بود.این مدل مشهور برزیلی تاکید کرد: من میخواهم بگویم به خاطر تمام اتفاقاتی که افتاده متاسفم. من به هیچوجه قصد نداشتم هیچ کشور، فرهنگ و یا مردمی را به هر شکلی مورد حمله و بیاحترامی قرار دهم. من به هیچوجه قصد نداشتم باعث نوعی از جنجال و یا رفتار خجالتآور شوم.وی گفت: من اطمینان میدهم که این اتفاق را به عنوان یک درس یاد خواهم گرفت و در انتخاب لباس برنامه «توپ طلا» آن را در نظر خواهم داشت تا همه بتوانند آن را تماشا کنند.
فیلمی ازپشت صحنه یک برنامه
تلاش بی وقفه ی عوامل تولید برنامه هنگامی که شبکه در خاموشی به سر می برد
لازم به ذکر است که عوامل برنامه تنها در اقدامی جوانمردانه این گونه پر تلاش برای ساخت برنامه در تکاپو و اقدامات خلاقانه هستند چرا که براساس شواهدحدود یکسال است که یک ریال هم از شبکه دریافت نکرده اند
این تلاش بی وقفه شایسته ی تقدیر است...!
به گزارش تابناک :
با گاف مشترک وزارت بهداشت، ستاد مبارزه با قاچاق کالا و صداوسیما رقم خورد؛
«کرم حلزون اصل»؛ این شعار که پیشتر به گوش بینندگان ماهواره آشنا بود، مدتی است که به مدد تبلیغات گسترده در شبکه های مختلف صداوسیما، تا دورترین روستاهای کشور هم نفوذ کرده و این بار نه تنها از اعجاز استفاده از آن سخن به میان میآید، بلکه بر "ایرانی" بودن آن، تاکید مشددی میشود تا شرایط برای کلاهبرداری در مقیاس کلان فراهمتر از هر زمانی شود!
به گزارش ایسنا «تابناک» در ادامه نوشت: شنبه هشتم تیرماه جاری، بازرسان اداره کل نظارت بر مواد آرایشی وزارت بهداشت به سمت کارخانه "پالیز طب شرق" در کرج، جایی که "کرم حلزون و نیو تودی" به سفارش شرکت «سپیده ماهان» تولید میشد، حرکت کردند و پس از سپری شدن زمانی کوتاه، نتیجه بازرسی نشان داد که هیچگونه سندی مبنی بر وجود مواد اولیه "عصاره حلزون" و همچنین ماده "الانتویین" در انبار و یا خط تولید کارخانه وجود ندارد.
اداره بهداشتی-آرایشی دانشگاه علوم پزشکی کرج (البرز) محل دیگری بود که بازرسی شد و البته آنجا هم مدارکی برای اثبات ساخت و آزمایشات کنترلی چنین فرمولی یافت نشد تا معلوم شود که ظاهرا کارشناسان معاونت غذا و داروی دانشگاه علوم پزشکی البرز چشمان خود را بر همه چیز بسته و نظارتی روی صدور پروانه و فرایند تولید نداشتهاند تا به این ترتیب راه برای تقلب و فروشی بیش از 100 میلیارد تومان در سال برای چند نوکیسه هموار شود.
با آشکار شدن این حقایق، کمیته فنی و قانونی آرایشی بهداشتی وزارت بهداشت که گزارش بازرسان را دریافت کرده بود، بلافاصله پروانه محصولات شرکت سپیده ماهان را باطل کرد و متعاقب آن، حق صدور پروانهها را از دانشگاه علوم پزشکی البرز سلب نمود و در اقدام تکمیلی، سازمان غذا و دارو هم طی نامهای به تاریخ دوازدهم تیر ماه (چهارشنبه گذشته) به رئیس سازمان صداوسیما، خواستار توقف تبلیغ محصولات شرکت سپیده ماهان شد.
این نوکیسهها که بودند؟
گزارشهای دریافتی حکایت از آن دارند که در پشت پرده ماجرا، آقای «م.ی» و خانم «ر.پ» (اسامی نزد «تابناک» محفوظ است) دو نفری بودند که در اولین تجربه کاری خود، در نهم شهریورماه سال 82، یک شرکت "مسئولیت محدود" را به نام شرکت خدماتی و بازرگانی سپیده ماهان و با سرمایه اولیه دو میلیون تومان ثبت کردند. شرکتی که حتی توانایی خرید محلی برای خود نداشت و مجبور بود تا سال 90 چندین نوبت در محدوده خیابان آزادی تغییر آدرس دهد؛ چه برسد به اینکه دارای کارخانه و تولید صنعتی باشد.
ماجرای برملا شده امروز زمانی ابعاد حقیقی تر خود را نشان خواهد داد که بدانیم این شرکت در سال 90 اقدام به ثبت اسامی تجارتی زیر نموده است:
نیوتودی، حلزون، تن تاک، آدلی، مدارا، ترنتو، اینام، پنیلو و پلیل؛ اسامی متعدد و چه بسا خوش آب و رنگی که برای محصولاتی همچون: انواع کرمها، صابون، شامپو و انواع محصولات بهداشتی و آرایشی، لاغری، کاهش وزن، کرم حلزون، روغن شتر مرغ(!)، محصولات آشپزخانه، بدنسازی و... تقاضای ثبت داده شدهاند.
راز این ثبت اسامی هم چیزی نیست جز اینکه قرار بوده تمامی این محصولات به مرور (احتمالا طی مدتی کوتاه و به صورت پی در پی) روانه بازار شوند؛ به این صورت که پس از پی بردن مردم به بیتاثیر بودن یا بیارزش بودن یکی از این محصولات تقلبی، مدتی بعد محصولی مشابه اما این بار با نام و شمایلی دیگر به بازار عرضه شده و کلاهبرداری ادامه بیابد.
ثبت نام تجاری
ثبت نام تجاری "حلزون" در میان آگهیهای ثبت نام تجاری توسط این شرکت، از این رو جالب توجه است که در بازرسی از کارخانه آن، نه حلزونی مشاهده شده و نه عصاره و یا مواد برگرفته از آن!
برخی از آگهیهای ثبت
برخی از آگهیهای ثبت "نام تجاری" که نشان از ادامهدار بودن برنامه مدیران شرکت سپیده ماهان برای عرضه محصولات قبلی با نام دیگر در آینده دارد
شائبه ارتباط با جریانات خارج از کشور
تولیدکنندگان کرمهایی با نام "حلزون" و "نیو تودی" سالهای متمادی حمایت مالی شبکههای تلویزیونی وابسته به جریانات برانداز نظام را در خارج از کشور به عهده داشتهاند و با فروش کالای خود به صورت قاچاق در کشور، توانمندی سازمانهای نظارتی را برای جلوگیری از ورود و فروش این محصول به کشور را به چالش کشیده بودند.
اینجاست که وقتی یک شرکت مسئولیت محدود که سالها در پستویی در حال دست و پا زدن برای تامین دو میلیون تومان حقوق موسسین و مدیران خود بوده، بدون هیچ سابقهای در تولید و برندیسازی تجارتی-آن هم در زمینه تخصصی حوزه سلامت،- ناگهان با چنین اعداد و ارقامی وارد فعالیت میشود، این شک را تقویت میکند که جریانی در پشت این حرکت قرار داشته و امثال مدیران این شرکتها، تنها بازیگرانی بیش نیستند.
چه کسی به این محصولات مجوز داده است؟
صدور این مجوزها در زمان ریاست سابق سازمان غذا و دارو با همکاری معاونت سابق این نهاد در حوزه غذا و بهداشتی-آرایشی صورت گرفته که با ورود دکتر عباس حاجی آخوندی به این سازمان، به رغم مخالفتهای برخی کارشناسان، موضوع پیگیری و این تقلب آشکار گردید.
در این نوع از تجارت که تجار یهودی در اروپا، امریکا و آفریقای جنوبی مبدع آن هستند، همانند شرکتهای هرمی، محصولات در بازار اصلی عرضه نمیشوند که مبادا مردم با دیدن و لمس کردن آنها، قادر به محک زدنشان شده و حتی نارضایتی خریداران از طریق زنجیره فروشنده، توزیع کنندگان خرد و کلان و نهایتا شرکت، قابل پیگیری مستقیم باشد، بلکه تنها با نشان دادن کاتالوگهای فریبنده و فروش تلویزیونی و تلفنی، کالا به محل اقامت مشتری ارسال میشود.
ضرر ریالی صداوسیما چقدر بوده است؟
با آشکار شدن نقش عواملی که مجوزها را صادر کرده و نظارت را فراموش کرده بودند، نقش ضلع سوم ماجرا آشکار میشود؛ جایی که رسانه ملی به عنوان بازوی قدرتمند تبلیغ این کالا، رخ نمایی کرده و نه تنها سهم بزرگی در رقم خوردن این رویداد تلخ به خود اختصاص داده، بلکه از جهات دیگری، خود هم طعمه این کلاهبرداری واقع شده است.
ماجرا از این قرار است که تعرفه پخش آگهی در صداوسیما برای محصولات ساخت ایران خیلی ارزانتر از محصولات وارداتی تعیین شده است و در کمال تعجب، در حالی که شرکت سپیده ماهان فقط پروانه ساخت کرم حلزون را در دست داشته و بقیه محصولاتش، وارداتی است، از تعرفه در نظر گرفته شده برای محصولات داخلی بهره برده است؛ موضوعی عجیب که با آرم "ساخت ایران" در بالای تبلیغات تلویزیونی محصولات این شرکت، خودنمایی میکرد اما کشفیات اخیر بر صحت آن خط بطلان کشید.
این در حالی است که سازمان غذا و دارو در نامه خود اعلام نموده که تجهیزات تبلیغ شده این شرکت نه مجوز تولید داخل دارند و نه مجوز واردات! گزارهای به معنای نابود کردن تولید کننده داخلی در سالهایی که کمک به اقتصاد، محور اصلی شعار نظام بوده است.
به عبارت بهتر، میتوان این گونه ادعا کرد که طی این مدت، شرکت سپیده ماهان به همراه شرکت مشاور تبلیغاتی خود (نام محفوظ است) میلیاردها تومان از پول صداوسیما (بیتالمال) را نیز در جیب خود گذاشته و با زدوبند با چند کارمند واحد بازرگانی این سازمان، مدارک جعلی دال بر "تولید داخل" را در پرونده جا دادهاند؛ البته این ضرر جدای از خسارت معنوی وارد شده بر اعتبار رسانه ملی نزد افکار عمومی است که پرداختن به آن در این مقال نمیگنجد.
شائبه تبلیغ کالای قاچاق از رسانه ملی؟
اگر بازرگانی صدا و سیما خوش شانس باشد، باید کالاهای غیر تولید داخل این شرکت به هر شکل ممکن که شده، برگ سبز گمرکی داشته باشند چراکه در غیر این صورت باید گفت که از بدو تاسیس رادیو و تلویزیون در کشور، برای نخستین بار خواهد بود که کالای قاچاق از این رسانه تبلیغ شده و به فروش رسیده است.
در صورت اثبات چنین تخلفی که مبنای آن "جعل سند پروانه تولید داخلی محصول" است، مدیران شرکت سپیده ماهان و شرکت تبلیغاتی مشاور آن (نام نزد تابناک محفوظ است) با مجازاتهای سنگینی مواجه خواهند بود.
بازپس گیری حقوق خریداران
دادستان بعنوان مدعی العموم با ورود به پرونده میبایست در صدد بازپس گیری پول خریداران برآید، چراکه گزارش بازرسان و رای کمیته فنی وزارت بهداشت تایید میکند که در ساخت و فروش کرم حلزون تقلب رخ داده و آنچه که ادعا می شده با چیزی که فروش رفته مطابقت ندارد و در این میان میلیاردها تومان از این تجارت(!) کسب مال شده است.
گفتنی است که با توجه به ابعاد گسترده ماجرا، در گزارشهای تکمیلی بعدی به ریشه یابی جنبههای دیگر این موضوع خواهیم پرداخت.
بعد از طی مراحل بسیار سخت بلاخره مجوز ورود ، تهیه ی تصویر و خبراز وزارت کشور داده شد .
تصمیم گرفتیم از سالن اصلی ستاد انتخابات که کمتر از 2 هفته پیش مملو از جمعیت بود و امروز در سکوت و آرامش کامل بسر می برد تصویر بگیریم به نظر کار ساده ای است ولی زهی خیال باطل ! تصور می کنید چقدر طول کشید در این بحران فرصت که حتی 1 ساعتم غنیمت است .تقریبا 2 روز طول کشید تا مجوز تصویر از یک سالن خالی را داشته باشیم! البته تا حدودی طبیعی به نظر می رسد، خیلی جالب بود برای عبور از هر در به در دیگر در فواصل خیلی کوتاه باید از چند نفر اجازه می گرفتیم که این نشان از امنیت بسیار بالای وزارت کشور دارد اما اتفاق بسیار جالبی در این میان افتاد که نمی دانم چه ربطی به تامین امنیت دارد !
همینطور که منتظر کسب مجوز بودیم ونمی دانستیم چطور سوژه ای برای تصویر بیابیم سوژه ی مورد نظر که قصد انصراف از نامزدی را داشت از در وارد شد و گفت:می خوام انصراف بدم باید چه کار کنم؟
مشغول نوشتن متن انصراف بود که اجازه گرفتم تا با او گفتگو بگیریم و جناب دکتر هم پذیرفت و گفت به نفع فلان کاندیدا انصراف می دهم .همینطور که جناب دکتر را سرگرم کردم تا دوستان هم برسند و تصویر بگیریم نگهبان چند لحظه ای رفت و با چند نفر دیگر آمد.
می گفتند نباید اینجا در مورد انصراف گفتگو بگیرید گفتم ما مجوز تهیه ی خبر در وزارت کشور را داریم وجناب دکتر هم مایل به گفتگو هستند دیگر چه مشکلی وجود دارد؟! می گفتند فقط اینجا گفتگو نکنید بروید بیرون وزارت گفتگو کنید و ناگزیرعزم بیرون کردیم ،رفتیم بیرون در ناگهان یک سرباز آمدو گفت بروید آنطرف خیابان که هیچ تصویری از نمای وزارت هم نباشد گفتیم چشم از جناب دکتر انصراف دهنده عذر خواهی کردیم ورفتیم آنطرف خیابان که ناگهان از حراست وزارت آمدند که دوربین تصویر بردار را بگیرند و ببرند هاج و واج مانده بودیم که یعنی چه مگر بناست چه اتفاقی بیفتد؟ از اساس به خودم شک کردم تصویر بردار که ناگهان فکر می کرد ازBBC آمده است!!!
آخر این چه رفتاری است که با یک گروه خبرنگاری می شود ؟! چقدر از جناب دکتر انصراف دهنده خجالت می کشیدم باز هم عذر خواهی کردم شماره ایشان را گرفتم تا در فرصت دیگری گفتگو بگیریم.
حالا ما ماندیم و یک گروه سرباز و حراستی که می خواهند دوربین را از تصویر بردار بگیرند که تصویر بردار هم عصبانی می گوید این چه رفتاری است دوربین را نمی دهم ...که تهیه کننده آمد واز حراست محترم خواست لحظه ای آرام شود تا توضیح دهیم .
:چرا چنین تصمیمی گرفتید؟ چرا باید دوربین را ببرید؟
:شما مجوز ورود به وزارت کشور را نداشتید چرا تصویر گرفتید ؟
:این برگه ی مجوز ما به وزارت کشور
:اصلا مگر شما مجوز تصویر در سطح شهر را دارید؟
:بله قربان ،این هم مجوز تهیه ی تصویر در سطح شهر
بنده ی خدا از تعجب نگاه تندی به فردی که خبر را منتقل کرده بود کرد و گفت شما که گفتی اینها مجوز ندارند؟!
:مجوز دارند ولی نباید در مورد انصراف خبر تهیه می کردند
و خلاصه هیچ کداممان نمی دانستیم چه باید بگوییم !!!
اعمال سلیقه ی فردی تا این حد مگر قرار بود با انصراف دهنده چه بگوییم که به این روش با اصحاب حرفه ای رسانه برخورد شد؟
ما که بیرون از وزارت رفتیم آنجا دیگر چرا مشکل ایجاد کردند و به این فکر می کردم که چه ساده می شود با اعمال سلیقه ی فردی مساله را به گونه ای مطرح کرد که بی گناهی گناهکار شناخته شود!
به حقیقت اگر ناگهان در اثر این بی احترامی که بینش هم چادرم زیر پایم ماند و محکم با دو زانو زمین خوردم یک نفر از گروه عصبانی می شد چی؟ حتما می گفتند به جرم بی احترامی به مامور قانون ولی چه کسی پاسخگوی بی احترامی مامور قانون به اهالی رسانه است؟ من که نفهمیدم
خداوند را سپاس که ازنوجوانی تمرین کرده ام هنگام عصبانیت هم لبخند بزنم و آرامشم را کنترل کنم و الا با این اوضاع ...
به این می اندیشم که اشکال کار کجاست؟
در این مساله به یقین منابع انسانی اشتباه کردند و قانون هیچ مشکلی نداشته و ندارد .مشکل مشابهی که خیلی اوقات وجود دارد تعبیر و تفسیر شخصی از قانون یا به اصطلاح قانون من در آوردی است .
یادم می آید زمان هدفمندی یارانه ها جناب ضرغامی به شبکه ها دستور داده بودند که تا می توانید گزارشهای مردمی پخش کنید حتی اگر انتقادی هم هست پخش شود مردم باید خودشان را ببینند و جالب این که گزارشی که از نظر جناب ضرغامی مشکل پخش نداشت وقتی به مدیر پخش می رسید برخی بخش ها حذف می شد و دلیلی هم وجود نداشت جز دل تنگ جناب مدیر پخش محترم و من یقین دارم همین یک گزارش در شبکه های مختلف به شکل های متفاوت پخش می شد چرا که سلیقه ی مدیران تعیین کننده است و قانون در این میان کجاست نمی دانم! و پیدا کنید پرتغال فروش را آنگاه که دو پادشاه در یک ملک (مدیر پخش و مدیر شبکه)در خصوص یک مساله دونظر متفاوت داشته باشند!
در یک نگاه مختصر به زیر ساختهای جامعه شناختی دردهه های اخیربه خوبی مشهود است که نسلی رشد کرده و شکوفا شده که پرسشگر است نسلی که حتی از خداوند نیز پرسش می کند و دیگر نگاه از بالا به توده ی مردم کمکی به همراهی نخواهد کرد .
بسیاری تصور می کنند که عبور از خط قرمزهایی که قانون معین نموده جرم است غافل از آن که برخی جرات استفاده از ظرفیتها و قابلیت های قانونی و شرعی را هم ندارند و در واقع از خط سبزها هم عبور نمی کنیم چه برسد به خط قرمز! و این قانون است که قدرش نا شناخته باقی می ماند و مردمی که در التهاب و آشفتگی سلایق شخصی مدیران به قانون توهین می کنند و حتی ممکن است سر از نا کجا آباد در آورند!
ای کاش نمی شد به این راحتی برای مردم پرونده سازی کرد ای کاش ...
آنقدر می شود تحلیل سیاسی ،اجتماعی ،فرهنگی ،اجتماعی ارائه کرد که نگو
تحلیل شما چیست؟ لطفا نظرتان را درج کنید.
رویداد/چهره هایشان را بارها در تلویزیون دیده ایم و نام هایشان برایمان آشناست. اما آن ها غیر از اجرای تلویزیون کسب و کار دیگری هم دارند. کسب و کاری که البته شاید چهره بودن، یکی از مهم ترین ویژگی های آن باشد. شاید هم دغدغه حضور بیشتر مدیران در رسانه ها باشد که مجریان تلویزیونی را به اتاق های مدیرکلی روابط عمومی در سازمان ها و وزارت خانه های مختلف می کشاند. مروری بر نسبت حضور مجریان معروف و نهاد ها و وزارتخانه های مختلف خالی از لطف نیست.
محمد اصغری- روابط عمومی آقای خوش آب و هوا
شاید اگر از شما بپرسند خلاقانه ترین و بامزه ترین گزارش های هواشناسی را از زبان کدام کارشناس شنیده اید، به یک نام مشترک برسید:«محمد اصغری». کارشناس خوش ذوق هواشناسی که برای اولین بار توانست کلیشه های رایج و خسته کننده گزارش های هواشنای در کشور را بشکند، حالا چند روزی هست که یک عنوان دیگر هم دارد:« مدیر کل روابط عمومی سازمان هواشناسی کشور>>
اصغری حدود 18 سال است که در سازمان هواشناسی کشور مشغول فعالیت است.
قاسم بی نیاز – به وزارتخانه برمی گردیم
مجری برنامه خانوادگی «به خانه برمی گردیم» در شبکه تهران، حالا چندسالی می شود که برصندلی مدیرکلی روابط عمومی وزارت راه تکیه زده است. «سید قاسم بی نیاز» که کارشناس ارشد روابط بین الملل هم هست، از مهرماه سال 1388 که با حکم «حمید بهبهانی» وزیر وقت وزارت راه و ترابری، به این وزارت خانه آمد تا به حال به عنوان مدیرکل روابط عمومی در وزارت وزارت راه و شهرسازی مشغول به کار است.
بهروز تشکر – طهران، تهران
خبرنگاری که از سال 73 به صداویمای جمهوری اسلامی ایران وارد شده، حالا علاوه بر سردبیری و اجرای برنامه تلویزیونی «تهران20» در شبکه تهران، همین چند روز پیش حکم مشاورت مدیر شبکه در امورمناسبتی و مدیرکلی روابط عمومی شبکه تهران را هم دریافت کرد. بهروز تشکر کارشناسی ارشد روزنامه نگاری دارد و تا به حال مدیریت روابط عمومی سازمان اتش نشانی و خدمات ایمنی و همچنین مدیریت روابط عمومی معاونت فنی و عمرانی شهرداری تهران را هم در کارنامه خود دارد.
مهدی آقا بیگی- از شهرداری تا قاف
مجری سالهای نه چندان دور پخش شبکه اول سیما هم از جمله مجریان معروفی است که سابقه حضور در روابط عمومی های مختلف را دارد.«مهدی آقا بیگی» مجری 39 ساله رادیو و تلویزیون که لیسانس علوم دینی دارد برنامه «قاف تا قبله» شبکه یک را هم اجرا می کند، پیش از این ها مدیر ارتباط با رسانه های شهرداری تهران بود. روابط عمومی وزارت اموزش و پرورش و روابط عمومی سازمان بهزیستی نیز از جمله نهادها و سازمان هایی بود که آقا بیگی در آن به فعالیت می پرداخت. او الان مدیر روابط عمومی شهرداری منطقه 3 تهران است.
هادی زنوزی - شبکه خبر با چاشنی پتروشیمی
مجری سابق شبکه خبر و البته بازمانده اولین گروه از مجریان این شبکه، حالا حدود دو سالی می شود که از این شبکه تلویزیونی استعفا داده. «هادی زنوزی اصل» که 13 سال پیش با تاسیس شبکه خبر به این شبکه آمد و از جمله مجریان خوشنام و خوش صدای خبر در این شبکه بود، حدود 5 سال با عنوان مدیرکل روابط عمومی در شرکت ملی صنایع پتروشیمی مشغول به کار بود و 3 دوره به عنوان رئیس نمایشگاه ایران پلاست هم فعالیت کرد. هرچند استعفا یا به روایتی دیگر برکناری، سرانجام این فعالیت بود و همکاری او با پتروشیمی در مردادماه سال 89 هم تمام شد. زنوزی که کارشناسی شیمی کاربردی و کارشناسی ارشد روابط بین الملل دارد جایی در وبلاگ شخصی اش گفته که عطای کار روابط عمومی را برای همیشه به لقایش بخشید.
محمد حسین رنجبران – از دیروز وزارت خانه تا فردای شبکه قرآن
مجری34 ساله برنامه «دیروز، امروز، فردا» که روزگاری خبرنگار واحد مرکزی خبر نیز بود، از جمله مجریان و چهره های رسانه ای است که سابقه مدیرکلی در دولت نهم دارد. «محمدحسین رنجبران» که سال 89 با حکم صادق محصولی(وزیر وقت وزارت رفاه) روی صندلی مدیرکل روابط عمومی نشست، تنها 7 ماه در این سمت ماندگار شد و با شروع اجرا در برنامه «دیروز، امروز، فردا» از وزارت رفاه استعفا داد و رفت. رنجبران الان مدیر گروه اجتماعی و مستندشبکه قرآن سیما است.
فرزاد جمشیدی – همه شایعه های مجری معروف
شاید پرخبرترین و شایعه خور ترین مجری برای تصدی سمت های مدیریتی، او باشد. سمت هایی که البته فقط در حد شایعه باقی می مانند.«فرزاد جمشیدی» که دکترای علوم قرآنی دارد، البته یک سابقه 3 ماهه در روابط عمومی وزارت بازرگانی دارد. او که شهریور ماه سال 86 به عنوان مدیرکل روابط عمومی وزارت بازرگانی منصوب شد، تنها 3 ماه پس از انتصاب، استعفا کرد و کلید اتاق مدیرکلی روابط عمومی را به وزیر پس داد. جمشیدی البته در این سالها همچنان در صدر شایعات انتصابی بوده که مهم ترین این شایعه ها، ریاست سازمان ملی جوانان بود.
علی درستکار- این روزها در اتاق بازرگانی
این روزها، چهره آشنای مجری برنامه «این شب ها» را می شود در اتاق مدیریت روابط عمومی اتاق بازرگانی تهران دید.«علی درستکار» از آذرماه سال 88 این سمت را عهده دار شده است. درستکار که تحصیلات دانشگاهی اش را در رشته های الهیات و ارتباطات در دانشگاه امام صادق (ع) به پایان رسانده است، از سال 1374 نیز فعالیت خود را در تلویزیون شروع کرد و با اجرای برنامه هایی همچون صبح بخیر ایران و پرتو ، به عوان یکی از مجریان معروف شناخته شد.
شاهین آرپناهی- از گلبرگ تا رایتل
این روزها که بازار واکنش ها به امکان مکالمه تصویری توسط یکی از اپراتورهای تلفن همراه داغ است، نام یک نفر بیشتر از همیشه شنیده می شود: «مجری برنامه گلبرگ».
«شاهین آرپناهی» که برنامه گلبرگ با اجرای او و کارشناسی «حجت الاسلام دهنوی» به یکی از پرطرفدارترین برنامه های صداوسیما تبدیل شده است و محور اصلی برنامه اش هم روابط دختران و پسران برمبنای آموزه های اسلامی است، حالا این روزها مهم ترین کارش پاسخ به منتقدان امکان مکالمه تصویری سیمکارت های رایتل است. امکانی که مخالفانش می گویند حریم روابط محرم و نامحرم را خواهد شکست. آرپناهی الان «مدیر کل برند و ارتباطات » رایتل است.