منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۳۲ مطلب با موضوع «فرهنگ انتظار» ثبت شده است

دنیا به دور شهر تو دیوار بسته است

 هر جمعه راه سمت تو انگار بسته است

 کی عید می رسد که تکانی دهم به خویش 

هر گوشه از اتاق دلم تار بسته است

 شب ها به دور شمع کسی چرخ می خورد

پروانه ای که دل به دل یار بسته است

 ا

ز تو همیشه حرف زدن کار مشکلی ست

 در می زنیم وخانه ی گفتار بسته است

 باید به دست شعر نمی دادم عشق ر

ا 

حتی زبان ساده ی اشعار بسته است

 وقتی غروب جمعه رسد بی تو آفتاب 

انگار بر گلوی خودش دار بسته است 

می ترسم آخرش تو نیایی و پر کنند 

در شهر : عاشقی زجهان بار بسته است

  • منصوره صامتی

صبح نزدیک است

منصوره صامتی |
هر کجا سر می کشی ظلم و گناه
 می کند این نسل انسان را تباه
 در جهان ما گروهی باطلند
 همچو حیوان می خورند و می چرند
 خویش را دانند آقای زمین
 بهر نابودی انسان در کمین
 با تمدن کرده اند دنیا خراب
 نیست دنیا جز فریب یک سرآب
 دانش است در خدمت مستکبران
 غاصبان و ظالمان و کافران
 بهر نابودی این خلق خدا
بمبها انبار کرده درخفا
 خلقها را می کشند و می درند
نام این را هم حمایت می نهند
 در سخنرانی دم از حق می زنند
 حرف مفت و حرف ناحق می زنند
 جان کری آن جانی بی عقل و دین
 سخت کرده زندگی بر مسلمین
 آن سیاه بی شرف آن خوک پست
 می کند آتش بپا هر جا که هست
 دولت بی دین اسرائیل را
حامیند این جانیان بی خدا
 غزه را با خاک یکسان کرده اند
 خانه هاشان محو و ویران کرده اند
 کودک و پیر و جوان را می کشند
 از حقوق این بشر دم می زنند
من چه می گویم تو ای مهدی بیا
 این جهان را پاک کن از اشقیا
 صبح نزدیک است و می آئی زراه
 ای که هستی منجی خلق خدا
 نام محبوبت بود صاحب زمان
می کنی این خاک را چون گلستان
 گر خدا خواهد بیائی عن قریب
 محو سازی خدعه وظلم و فریب

شاعر:جلیل امین پور
  • منصوره صامتی

دین و آخرالزمان

منصوره صامتی |

  • منصوره صامتی

آقا نیا ! آقا نیا!

منصوره صامتی |

.داخل حسینه ، همه چیز عینا روز گذشته است.فضا، آدم ها، جای نشستن ها و..

.

همه آنچه اکنون در قاب چشم من جای گرفته، جزء به جزء همان تصویر دیروز است.کسی که داخل یک مجلس، نشسته طبعا نمی ­تواند نسبت به فضای عمومی آن، احاطه و اشراف داشته باشد. اما به این دلیل که من روز پیش هم ساعتی بعد از شروع مجلس رسیده ام و مجلس و حضار را از نگاه بیرون دیده ام، اکنون می توانم مقایسه ای نسبتا دقیق داشته باشم، و شباهت های در حد تطابق را دریافت کنم.

زمان به لحاظ وقت مجلس، قاعدتا باید یک ساعت دیرتر از دیروز باشد. دیروز وقتی من به مجلس رسیدم، از مداحی و شعر خوانی پیش از منبر ، نیم ساعتی گذشته بود و سخنران، یک ربع می شد که صحبتش را شروع کرده بود و یک ربع هم به پذیرایی با چای و شیرینی گذشته بود. و الان زمانی بود که از اتمام سخنرانی و رفتن سخنران، یک ربعی می گذشت و حاج اصغر پس از خواندن یک غزل و یک مثنوی به توسل و دم و سینه زنی رسیده بود.-الان و در این لحظه هیچ چیز با آنچه دیروز بوده، مو نمی زند.-الان یک تفاوت که تمامی شباهت ها را تحت الشعاع خود قرار می دهد. و آن شعار پرشور و یکپارچه و پرحرارتی است که از جمعیت و بلندگو ها به گوش می رسد.و این به یقین باورکردنی نیست.

چطورممکن است که این جمعیت متدین و عاشق و امام زمانی ، یکپارچه شعار آقا نیا! سر بدهند و دم آقا نیا! بگیرند؟!اسد که متوجه بهت و جنون و وحشت من شده ،در گوشم نجوا می کند:- اشتباه که نیامده ایم!؟میگویم - شاید با لرزش صدا- :

- مجلس همان مجلس است.الا شعار مردم کاملا متفاوت و متضاد با شعار دیروزاست.می گوید:- قرار نبود که الفبای خودت را همراه بیاوری. دیروز کجاست؟! مجلس همان مجلس است و دم و شعار مردم هم همان.نمی­توانم بپذیرم.- من با دوگوش خودم شنیدم آن شعار را که مخالف و متضاد این شعار بود.کلامش رنگی از گلایه و توبیخ به خود می گیرد:- تو اگر می خواستی که ساکن دیروز بمانی،پس چرا سراغ من آمدی؟!می گویم:- نه نمی خواستم. نمی خواهم. ولی لااقل کمی توضیح بده که این حیرت، مرا از پا در نیاورد.

با افسوس می­ گوید:-.... رمز اینکه تو شعاری متفاوت می­شنوی در فاصله زمانی دیروز و امروز نیست، در تفاوت میان شنیدن عریان است و شنیدن از ورای حجاب.می گویم مساله چیست؟ مشکل کجاست! چرا همه با چنین حس و حال و شور و اشتیاقی، نیامدن آقا را طلب می کنند!؟می گوید: اولا این ها که تو می بینی همه نیستند. یعنی هر مشتی نمونه خروار نیست، ثانیا مشکل همه این ها هم عین هم و یا از یک جنس نیست. هر کدام ظهور یا حضور آقا را به نوعی مانع و یا مغایر با اهداف و مقاصد و منافع خود می ­شمردند."

ادامه دارد...


دوستان و همراهان ! 

از این هفته به شرط توفیق و به رسم یادگار هر پنج شنبه یک کتاب در این رسانه معرفی خواهد شد که صد البته مشارکت شما دوستان  در این بخش مزید امتنان است و امید که حس خود نسبت به این کتاب ها را با ما شریک شوید 

پس از چند هفته تامل به رسم ادب  و احترام  به پیشگاه امام عصر علیه السلام  تقدیر برآن شد تا کتابی در شرح انتظار از تالیفات نویسنده ی برجسته سید مهدی شجاعی با عنوان  "کمی دیرتر "به همراهان بزرگوار معرفی شود امید که مطالعه ی این کتاب متفاوت که منتظر بودن را  را به دور از کلیشه ها به چالش کشیده سبب معرفت افزون ما به فرهنگ انتظار شود .

یک پیشنهاد:

 برای تمرکز بیشتر و لذت بخش  شدن  مطالعه با خود مدادی به همراه داشته باشید و جملات زیبا ، ادبی  و یا جالب از منظر خویش را علامت زده  ، در پایان این جملات را در دفترچه یادداشت جمع آوری کنید، این مطالب به نظر کوتاه در گذر زمان و مطالعه ی کتاب های دیگر به گنجینه ای دوست داشتنی تبدیل خواهد شد . 

 شما نیز ضمن معرفی کتاب های مفید به دوستان ، تجربیات خود برای بهتر و بیشتر مطالعه داشتن  را با ما در میان بگذارید.

  • منصوره صامتی


چهل روز از عاشورای حسینی گذشت...

چه گذشت بر قافله ی اسرای کربلا هنگامی که پس از چهل روز دوری از محبوبشان امام مظلوم به کربلا رسیدند ؟

اگرچه از بزرگترین اجتماع جهان در همراهی با کاروان اربعین جا مانده ایم و امسال هم اربعین در سرزمین کربلا نیستیم ولی زیارت می کنیم آن ارواح پاک را از همین راه دور  باشد که اربعینی باشیم 

اَلسّلامُ عَلى وَلِىِّ اللَّهِ وَ حَبیبِهِ؛

سلام بر ولى خدا و دوست او

اَلسَّلامُ عَلى خَلیلِ اللَّهِ وَ نَجیبِهِ

 سلام بر خلیل خدا و بنده نجیب او

اَلسَّلامُ عَلى صَفِىِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِیِّهِ 

سلام بر بنده برگزیده خدا و فرزند برگزیده‌اش

السَّلامُ عَلىَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهیدِ

سلام بر حسین مظلوم و شهید

اَلسَّلامُ على اَسیرِ الْکُرُباتِ وَ قَتیلِ الْعَبَراتِ 

سلام بر آن بزرگوارى که به گرفتاری‌ها اسیر بود و کشته اشکِ روان گردید

اللّهُمَّ اِنّى اَشْهَدُ اَنَّهُ وَلِیُّکَ وَابْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَابْنُ صَفِیِّکَ الْفاَّئِزُ

 خدایا من به راستى گواهى دهم که آن حضرت ولىّ (و نماینده) تو و فرزند ولىّ تو بود و برگزیده‌ات و فرزند برگزیده‌ات بود که کامیاب شد

بِکَرامَتِکَ اَکْرَمْتَهُ بِالشَّهادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعادَةِ وَاَجْتَبَیْتَهُ بِطیبِ الْوِلادَةِ

به کرامتت ، گرامیش کردى به وسیله شهادت و مخصوصش داشتى به سعادت و برگزیدى او را به پاکزادى

وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَةِ وَ قآئِداً مِنَ الْقادَةِ وَ ذآئِداً مِنْ الْذادَةِ

و قرارش دادى یکى از آقایان (بزرگ) و از رهروان پیشرو و یکى از کسانى که از حق دفاع کردند

وَاَعْطَیْتَهُ مَواریثَ الاْنْبِیاَّءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلى خَلْقِکَ مِنَ الاْوْصِیاَّءِ

و میراث‌هاى پیمبران را به او دادى و از اوصیائى که حجت تو بر خلقت هستند قرارش دادى

فَاَعْذَرَ فىِ الدُّعآءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَاو نیز در دعوت مردم جاى عذر و بهانه‌اى (براى کسى) نگذارد و بی‌دریغ خیرخواهى کرد و جان خود را در راه تو دادلِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَیْرَةِ الضَّلالَةِ وَ قَدْ تَوازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْیا وَ باعَ حَظَّهُ بِالاْرْذَلِ الاَْدْنى؛

تا برهاند بندگانت را از (گرداب) جهالت و نادانى و سرگردانى (در وادى) گمراهى و چنان شد که همدست شدند بر علیه آن حضرت کسانى که دنیا فریبشان داد.

وَ شَرى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الاْوْکَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدّى فى هَواهُ

و فروختند بهره(کامل و سعادت خود را) به بهاى پست ناچیزى و بداد آخرتش را در مقابل بهائى اندک و بى مقدار و بزرگى کردند و خود را در چاه هوا و هوس سرنگون کردند،

وَاَسْخَطَکَ وَاَسْخَطَ نَبِیَّکَو تو و پیامبرت را به خشم آوردند

وَ اَطاعَ مِنْ عِبادِکَ اَهْلَ الشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وَ حَمَلَةَ الاْوْزارِ

و پیروى کردند از میان بندگانت آنانى را که اهل دو دستگى و نفاق بودند و کسانى را که بارهاى سنگین گناه به دوش مى‌کشیدند

الْمُسْتَوْجِبینَ النّارَ فَجاهَدَهُمْ فیکَ صابِراً مُحْتَسِباً حَتّى سُفِکَ فى طاعَتِکَ دَمُهُ وَاسْتُبیحَ حَریمُهُ

و بدین جهت مستوجب دوزخ گشته بودند آن حضرت (که چنان دید) با شکیبائى و پاداش جوئى با آنها جهاد کرد تا خونش در راه پیروى تو ریخت و حریم مقدسش شکسته شد

اَللّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبیلاً وَ عَذِّبْهُمْ عَذاباً اَلیماًخدایا آنان را لعنت کن به لعنتى وبال دار و عذابشان کن به عذابى دردناک

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیِّدِ الاْوْصِیاَّءِسلام بر تو اى فرزند رسول خدا، سلام بر تو اى فرزند آقاى اوصیاء

اَشْهَدُ اَنَّکَ اَمینُ اللهِ وَابْنُ اَمینِهِ عِشْتَ سَعیداً وَ مَضَیْتَگواهى دهم که به راستى تو امانتدار خدا و فرزند امانت‌‌دار اویى سعادتمند زیستى و ستوده از دنیا رفتی

حَمیداً وَ مُتَّ فَقیداً مَظْلُوماً شَهیداً وَ اَشْهَدُ اَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ ما وَعَدَکَ

و گمگشته و ستمدیده و شهید درگذشتى و نیز گواهى دهم که خدا به راستى وفا کند بدان وعده‌اى که به تو داده،

وَ مُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِاللهِ

و به هلاکت رساند هر که را که دست از یاریت برداشت و عذاب کند کسى که تو را کشت و گواهی دهم که تو به خوبى وفا کردى به عهد خدا،

وَ جاهَدْتَ فى سَبیلِهِ حَتّى اَتیکَ الْیَقینُ فَلَعَنَ اللهُ مَنْ قَتَلَکَ،و جهاد کردى در راه او تا مرگت فرا رسید خدا لعنت کند کسى که تو را کشت

وَ لَعَنَ اللهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِو خدا لعنت کند کسى که به تو ستم کرد و خدا لعنت کند مردمى که شنیدند جریان کشتن و ستم تو را و بدان راضى بودند،

اَللّهُمَّ اِنّى اُشْهِدُکَ اَنّى وَلِىُّ لِمَنْ والاهُ وَ عَدُوُّ لِمَنْ عاداهُ بِاَبى اَنْتَ وَ اُمّى یَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ.خدایا من تو را گواه مى‌گیرم که من دوست دارم هر که او را دوست دارد و دشمنم با هر که او را دشمن دارد پدرم و مادرم به فدایت اى فرزند رسول خدا

.اَشْهَدُ اَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فىِ الاْصْلابِ الشّامِخَةِ وَالاْرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ،گواهى دهم که تو به راستى نورى بودى در پشت پدرانى بلند مرتبه و رحم‌هایى پاکیزه

لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجاهِلِیَّةُ بِاَنْجاسِها وَ لَمْ تُلْبِسْکَ الْمُدْلَهِمّاتُ مِنْ ثِیابِها،که آلوده‌ات نکرد اوضاع زمان جاهلیت به آلودگی‌هایش و در برت نکرد از لباس‌هاى چرکینش

وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ مِنْ دَعاَّئِمِ الدّینِ وَ اَرْکانِ الْمُسْلِمینَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنینَ،و گواهى دهم که به راستى تو از پایه‌هاى دین و ستون‌هاى محکم مسلمانان و پناهگاه مردمان با ایمان هستی

وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ الاْمامُ الْبَرُّ التَّقِىُّ الرَّضِىُّ الزَّکِىُّ الْهادِى الْمَهْدِىُّ،و گواهى دهم که تو به راستى پیشواى نیکوکار با تقوا و پسندیده و پاکیزه و راهنماى راه یافته‌اى

وَ اَشْهَدُ اَنَّ الاْئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوى وَ اَعْلامُ الْهُدىو گواهى دهم که همانا امامان از فرزندانت روح و حقیقت تقوا و نشانه‌هاى هدایت

وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقى وَالْحُجَّةُ على اَهْلِ الدُّنْیا وَ اَشْهَدُ اَنّى بِکُمْ مُؤْمِنٌو رشته‌هاى محکم (حق و فضیلت) و حجت‌هایى بر مردم دنیا هستند و گواهى دهم که من به شما ایمان دارم

وَ بِاِیابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرایِعِ دینى وَ خَواتیمِ عَمَلى وَ قَلْبى لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ،و به بازگشتتان یقین دارم با قوانین دینم و عواقب کردارم و دلم تسلیم دل شما است

وَ اَمْرى لاِمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتى لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتّى یَاْذَنَ اللَّهُ لَکُمْ،و کارم پیرو کار شما است و یاریم برایتان آماده است تا آن که خدا در ظهورتان اجازه دهد

فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْکُمْ وَ على اَرْواحِکُمْ،پس با شمایم نه با دشمنان شما، درودهاى خدا بر شما و بر روان‌هاى شما

وَ اَجْسادِکُمْ وَ شاهِدِکُمْ وَ غاَّئِبِکُمْ وَ ظاهِرِکُمْ وَ باطِنِکُمْ.و پیکرهایتان و حاضرتان و غائبتان و آشکارتان و نهانتان.

آمینَ رَبَّ الْعالَمینَ.آمین اى پروردگار جهانیان.

  • منصوره صامتی

خطر برگشت به عقب!

منصوره صامتی |

السلام علیک یا عبره کل مومن ... یا قتیل العبرات !

سلام بر تو ای اشک هر مومن .. ای کشته ای که اشک ها برای او جاریست .

ضمن تسلیت به مناسبت فرارسیدن اربعین حسینی (ع) که یادآور نهضت عاشورایی سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) است ؛ خلوتی گزیده  ، به چرایی ، چیستی و چگونگی این واقعه ی عظیم ، می اندیشم. گویی که این بار ، سوال ، عمیق تر از آنست که تنها در ذهن نگارنده باقی بماند ...

به 

راستی چرا ؟! .. چرا تنها پنجاه سال بعد از رحلت پیامبر (ص) ، کار کشور اسلامی به جایی می رسد که همان مردم مسلمان همان جامعه ، از وزیر ، امیر ، سردار ، عالم ، قاضی ، قاری و .. در کوفه و کربلا جمع می شوند ، جگرگوشه ی همان پیامبر را با آن وضع فجیع به قتل می رسانند ؟! ..

کار به جایی می رسد که جلوی چشم مردم ، حرم پیامبر را در کوچه و بازار می آورند و ضمن هتک حرمت ، به آنها تهمت "حارجی" می زنند ؟! (خارجی یعنیی جزو خوارج ! یعنی خروج کننده از دین !

در اسلام فرهنگی هست که اگر کسی علیه امام عادل خروج و قیام بکند ، لعنت خدا و رسول و مومنین علیه چنین کسی است و در اسلام چنین کسی خونش هدر است .اینها آمدند پسر پیغمبر ، پسر فاطمه ، پسر امیرالمونین علی ، کسی که می دانند پیامبر در مورد او و برادر بزرگوارش فرموده سید الشباب اهل الجنه را به عنوان خروج کننده بر امام عادل _ که آن امام عادل یزید بن معاویه است_ معرفی می کنند و البته کارشان هم می گیرد !! سوال اینست : آنها که دستگاه حکومت ظالمند ؛ دلشان هرچه بخواهد ، می کنند و هرچه بخواهند ، می گویند .

اما چرا مردم باور می کنند ؟؟ .. چرا مردم ساکت اند ؟؟ در مباحث مربوط به عاشورا ، بنا به نظر محققین ، سه بحث عمده وجود دارد . یکی بحث علل و انگیزه های قیام امام حسین است که چرا امام قیام کرد (یعنی تحلیل دینی و علمی و سیاسی این قیام) بحث دوم ، بحث درس های عاشوراست که بحثی زنده و جاودانه و همیشگی است . مخصوص زمان معینی نیست . درس فداکاری ، درس ایثار ، درس مقاومت ، درس شجاعت ، درس رادمردی و آزادگی و .. بحث سوم ، بحث عبرت های عاشوراست . عبرت های عاشورا که مهمتر از درس های عاشوراست و همانطور که رهبری فرموده اند مختص به زمانی است که اسلام حاکمیت داشته باشد . یعنی زمان ما ! 

« آن چیزی که من را دچار دغدغه می کند ، این جای قضیه است . من می گویم چه شد که کار به اینجا رسید ؟؟ .. چرا امت اسلامی که آن قدر نسبت به جزئیات احکام اسلام و آیات قرآن ، دقت داشت ؛ در یک چنین قضیه ی واضحی ! این قدر دچار غفلت ، سستی و سهل انگاری و خطا در تحلیل شد که چنین فاجعه ای به بار آمد ؟؟ .. این مسئله انسان را نگران می کند . مگر ما از جامعه ی زمان پیغمبر و امیرالمومنین قرص تر و محکم تر هستیم ؟! چه کار کنیم که آن طور نشود ؟؟اگر امروز من و شما جلوی این قضیه را نگیریم ، ممکن است پنجاه سال دیگر ، ممکن است پنج سال دیگر ، ممکن است ده سال دیگر ، یک وقت دیدید جامعه ی اسلامی ما ، کارش به انجا رسید ! ..

تعجب نکنید ؛ مگر چشمان تیزی که تا اعماق را ببیند و نگهبان امینی که راه را نشان بدهد و مردم صاحب فکری که کار را هدایت کند و اراده های محکمی که پشت این حرکت باشد . والا اگر رها کردیم ، باز همان وضعیت پیش می آید . آن وقت همه ی این خون ها ، جانفشانی ها ، فداکاری ها ، استقامت ها ، مقاومت ها ، هدر و از بین خواهد رفت ! عبرت اینجاست . »

 براستی چه شد که جامعه ی اسلامی با محوریت پیامبر عظیم الشان ، و آن عشق مردم به او و آن ایمان عمیق مردم به او ، آن جامعه ی سرتاپا حماسه و زهد و اخلاص و صداقت و فداکار و پای کاربودن ، همان جامعه ی ساخته و پرداخته از جهات معنوی ، همان مردم و حتی بعضی همان کسانی که دوره های نزدیک به پیامبر را دیده اند ، بعد از پنجاه سال ، کارشان به جایی می رسد که متحد القول و متحد الفعل جمع می شوند و فرزند همان پیامبر را به آن شکل می کشند !! 

به نظر می رسد هر جامعه ی اسلامی از بدو پیدایش در معرض این خطر است !یعنی خطر برگشت به عقب . خطر انحراف از اصول . خطر استحاله ی فرهنگی . خطر کمرنگ شدن ارزش ها . خطر قهقراء . خطر پوچ شدن از درون و خطر تزویر و تظاهر به برون که وقتی پای عمل و امتحان چنین فرد و جامعه ای برسد ، قطعا در آن عرصه ، پای او خواهد لنگید . 

سوال : آِیا هر جامعه ای اسلامی ، همین عاقبت را دارد ؟ جواب : اگر از این واقعه ی عظیم تاریخی ، عبرت بگیرد ؛ نه . اما اگر عبرت نگیرد ؛ بله . اینکه قرآن دعوت به مطالعه ی تاریخ می کند و می گوید تاریخ معلم انسانهاست ، یعنی همین . عبرت های عاشورا اینجاست .

                  ما باید بفهمیم که آنجا چه شد که جامعه ی اسلامی کارش به قتل نوه ی پیامبر دینش رسید ؟!

  • منصوره صامتی

جنگ برای صلح!

منصوره صامتی |

قرن ها انتظار حضرت مهدی (عج) برای سخن گفتن با بشریت ، به پایان می رسد و عصر ظهور آغاز می شود .

او دست همه ی بشریت را خواهد فشرد و به آنان خواهد گفت که من آمده ام تا اوضاع حاکم بر جهان را در شرق و غرب و شمال و جنوب به هم بزنم و همه ی نقاط جهان در دستور کار من خواهد بود . چون برای مهدی ، شرق و غرب جهان ، همه جا ، خانه ی اوست . برای او چیزی مانع نیست . همانگونه که از پدری شرقی و مادری غربی به دنیا آمده است .

گرچه پیام او از حیث مضمون مکتبی ، نه شرقی و نه غربی است ؛ اما از حیث مخاطب انسانی ، هم شرقی است و هم غربی . و شاید این خویشاوندی او با غرب عالم ، رازی باشد برای فتح غرب ! جهان مسیحیت به دست حضرت مهدی (عج) فتح خواهد شد . در حکومت حضرت مهدی (عج) ، روابط بشری بر اساس مناسبات و معیارهای انسانی ، تنظیم می شود . همه حدود و حقوق خودشان را می شناسند ، ولی یکنواخت نیستند و انسانهای صالح و بافضیلت و تربیت شده ، هم حق را می شناسند و هم تکلیف را . انسانها در این جامعه ، از این حیث ، علیرغم اینکه با هم متفاوتند ، در عین حال متناسب و متعادلند .

اختلاف نظر در جامعه ی مهدوی ، سرکوب نمی شود . بلکه مدیریت می شود . همینطور نوع روابط ، که کاملا روشن و انسانی است . ایشان در رهبری و مدیریت جهان جدید ، که جهانی آزاد اما انسانی و عادلانه است ، هیچ تسامحی نمی کنند . اما مفهوم اطاعت پذیری از امام در جامعه ی مهدوی ؛ این مفهوم به معنی تعطیل کردن عقل فردی و درک و تشخیص از جانب افراد نیست ! بنا به روایت های صریح ، عقلانیت و اراده ی انسانها در جامعه ی مهدوی نه تنها به رسمیت شناخته می شود ، بلکه در سایه حکومت آن امام همام ، به حد اعلای رشد و تعالی خود هم خواهد رسید . اطاعت از مهدی (عج) به معنای محو فردیت ، شکستن حریم فردی و تضییع حقوق فردی مردم نیست . بلکه اطاعت از رهبری الهی و جهانی ، ضامن اجرایی همین حقوق و ضامن تعالی شخصیت آحاد شهروندان آن جامعه ی جهانی است . مگر نه اینست که حقوق ، نیاز به ضمانت اجرا دارند ؛ چه ضمانتی بالاتر از حکومت مردی که وارث تمام انبیاء پیشین و امامان قبل از خود و آخرین ذخیره و حجت الهی است که بنیان حکومت الهی او ، خود از جانب خداوند تضمین شده است .

همه ی تاکیدها در انقلاب حضرت ایشان ، روی حقوق مردم است . روایت بسیاری نقل شده است که کار اصلی مهدی (عج) همین است که مردم به حقوق شان برسند . بخصوص انسانها ی محروم و در بند استضعاف کشیده ای که ساکتند . همانطور که جد اعلایش علی (ع) فرمود : حکومت بر شما در نزد من از این پاره کفش وصله خورده ، بی ارزش تر است مگر آنکه حقی احقاق نمایم و باطلی را مجال ظهور ندهم .

آری ؛ آرمان حضرت ایشان هم ، احقاق حقوق مردم است . آن هم در لوای شریعتی که از بدو پیدایش آن ، بدون هیچ استثناء ، نافی تمامی تبعیض های نژادی ، قومیتی ، جنسیتی ، زبانی و فرقه ایست . در حکومت عدالت گستر او ، رانت وجود ندارد . بدون استثناء هیچ تبعیضی نیست . آنچه هست ، مساوات و "همچون دانه های یک شانه ، مساوی دانستن مردم در برابر حقوق است" هرچند که مواسات هست ، هرچند که عدالت ، که بالاتر از مواسات و مساوات هست ، هم هست . او می آید و در زمان او ، هیچ برده ای روی زمین نخواهد ماند . برده های اقتصادی ، برده ای سیاسی ، برده های جنسی ، برده های فکری و .. همه آزاد می شوند . هیچ بدهکاری در دنیا باقی نخواهد ماند . رسم بدهکاری ، برچیده خواده شد . هیچ ظلمی به هیچ کس از آحاد مردم نخواهد شد . الا اینکه ایشان رد مظالم کنند ! یعنی آن را جبران خواهند کرد .

اینطور نیست که فقط حقوق یک عده ای خاص برای ایشان مهم باشد و بقیه را رها کند . یعنی "رانت مذهبی" هم در جامعه ی او ، وجود ندارد . هرچند که حجت را بر همه تمام می کند ، اما او رهبر ، همه ی بشریت(7.5 میلیارد انسان) است . بنابراین حقوق همه ی مردم ، برای ایشان اهمیت دارد . ایمان دینی هم ، در جامعه ی مهدوی ، در حد یک سلسله چزئیات مرده نیست .بلکه یک حقیقت کاملا روشن و زنده است . در نبرد جهانی با ظالمان عالم ، او بی گناهی را نمی کشد . ولی اگر دشمن ، افراد بی گناهی را وادار به نبرد با او کند و کشته شوند ؛ مهدی (عج) خونبهای آنان را خواهد داد .

چرا که حضرت مهدی (عج) دو رویه دارد . چون دو مخاطب دارد لذا با دو جلوه وارد صحنه می شود . یک جلوه در برابر همین مافیای ظلم و ستم جهان گستر جهانی است . با آنان از زبان سلاح و از لب تیغ شمشیر سخن خواهد گفت . حتی در روایت است که از اینان توبه هم نخواهد پذیرفت . برای اینکه دوران موعظه و توبه گذشته است . وقت ؛ وقت عمل به وعده هایی است که انبیاء داده اند . اما یک جلوه ی دیگر ایشان در برابر توده های مردم است . با همه ی بشریت ، با انسانهای مظلوم و محروم ، محروم از حقوق خود ، با آنها چنان متواضع و مردمی است ، که گویی با دست خود ، عسل به دهان آنان می نهد .

در رستاخیز مهدی (عج) هرچه هست دوستی ، برادری ، رحمت ، صلح و یکرنگی و یگانگی است . معنویت است ، شکوفایی علمی است ، رشد عقلی است ، وحدت و صلح و برادری است . کیش و آئین مهر ، عاطفه های جوشان بشری و عشق و محبت است . آزادی و عدالت است .

مهدی (عج) می جنگد ، اما جنگ برای صلح ، چون می داند که نمی تواند به تمامی این جنگ ها پایان داد مگر با جنگی که همان نبرد جهانی اوست . جنگی جهانی به این معنی که یک باره با همه ی مظاهر ظلم و جنایت و حق کشی ، در گوشه و کنار عالم برخورد می کند و همه ی جنگ ها را به پایان می رساند .

می جنگد اما برای صلح . صلحی مبتنی بر عدالت . جامعه ای که مهدی (عج) می سازد ، شعارش عشق و محبت است . عشق به انسانیت و آرمانهای انسانی . عشق به زیبایی ، شکوه و جلوه های ناب آئین محمدی (ص) است . شهروندان جامعه ی مهدوی ، بواسطه ای این درجه از فهم و رشد و عشق و عاطفه ، دیگر در پی سودجویی مادی از هم نیستند . جامعه ای که مهدی بنا می کند ، جامعه ی صلواتی است . در آن جامعه مردم به هم خدمات می رسانند اما بی چشمداشت . بی منت . و سر همدیگر هم کلاه نمی گذارند ...

شما چه تصویری از جامعه ی مهدوی دارید؟

آیا حکومت اسلامی در ایران را مقدمه ای برای رسیدن به جامعه ی اسلامی مهدوی می دانید؟

اولویت برای رسیدن و یا نزدیک شدن به جامعه ی مهدوی چیست؟

  • منصوره صامتی

اعظم الله اجورنا و تجورکم بمصابنا بالحسین و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه ؛الامام المهدی من آل محمد ص 

امروز عاشوراست

حتما با صد لعن و صد سلام زیارت عاشورا بخوانم،البته با روشی که امام هادی ع توصیه فرمودند زمان زیادی نمی برد و آسان است 

یک بار لعن را -الهم العن اول ظالم-بخوانم و جمله ی پایانی آن -الهم العنهم جمیعا -را صد مرتبه تکرار کنم و سلام را که یکبار عرض کردم فقط السلام علی الحسین و علی بن الحسین و علی اصحاب الحسین را صد مرتبه تکرار کنم .

چند نکته :

نماز زیارت عاشورا دو رکعت است که باید پیش از زیارت خوانده شود .

منظور از علی بن الحسین در زیارت عاشورا بی تردید جناب علی اکبر سلام الله است.

در متن بالا عبارت و علی اولاد الحسین نیست در بعضی نسخ زیارت عاشورا هم نیامده، و اینجا هم نگفتن آن بهتر است.البته نه از جهت اختصار و خدای نکرده کم گذاشتن بلکه رعایت ادب و امتثال امر معصوم ع  که نور و تاثیر هم در همین ادب و اطاعت است .

به خانواده و دوستانمان توصیه کنم تا پیش از غروب آفتاب زیارت عاشورا را با صد لعن و سلام بخوانند 

دوستان التماس دعا

  • منصوره صامتی
اگرچه زمانه مرابه تأخیر انداخت، ومُقدَّرات الهى مراازیارىِ تو بازداشت، و نبودم تاباآنانکه باتو جنگیدند بجنگم، و با کسانیکه با تو اظهار دشمنى کردند خصومت نمایم،
درعوض صبح و شام برتو مویِه میکنم، و به جاى اشک براى تو خون گریه میکنم، ازروى حسرت و تأسّف و افسوس بر مصیبت هائى که بر تو وارد شد، تاجائى که از فرط اندوهِ مصیبت، وغم و غصّه شدّتِ حزن جان سپارم،

 گواهى میدهم که تو نماز رابپاداشتى، وزکات دادى، وامربه معروف کردى، واز منکر وعداوت نَهى نمودى، واطاعتِ خداکردى ونافرمانى وى ننمودى، وبه خدا و ریسمان اوچنگ زدى تا وى را راضى نمودى، و از وى درخوف و خشیَت بوده نظاره گر ِاو بودى، و او را اجابت نمودى،
و سنّتهاى نیکو بوجود آوردى، و آتشهاى فتنه را خاموش نمودى، و دعوت به هدایت و استقامت کردى، و راههاى صواب و حقّ را روشن و واضح گرداندى، و در راه خدا بحقّ جهاد نمودى، وفرمانبردارِخداوند، و پیرو جدّت محمّدبن عبدالله بودى، و شنواى کلام پدرت على بودى، و پیشى گیرنده به(انجامِ) سفارش برادرت امام حسن بودى،
 و رفعت دهنده پایه شرافتِ دین، و خوار و سرکوب کننده طغیان، و کوبنده سرکشان، وخیرخواه و نصیحت گرِ اُمّت بودى، درهنگامى که در شدائدِ مرگ دست و پا میزدى ، و مبارزه کننده با فاسقان بودى، وقیام کننده باحُجَج و براهین الهى ، و ترحُّم کننده بر اسلام ومسلمین بودى، یارى گرِ حق بودى، در هنگام بلاء شکیبا و صابر، حافظ و مراقب دین، و مدافع حریم آئین بودى، (طریقِ) هدایت را حفظ نموده یارى مینمودى،
عدل و داد را گسترش داده و وسعت مى بخشیدى، دین و آئینِ الهى رایارى نموده آشکارمى نمودى، یاوه گویان را (ازادامه راه) بازداشته جلوگیرى میکردى، حقّ ضعیف را از قوى باز میستاندى، در قضاوت و داورى بین ضعیف و قوى برابر حُکم مینمودى،

 تو بهار ِسر سبز ِیتیمان بودى، نگاهبان و حافظ مردم بودى، مایه عـزّت و سرافرازى اسلام، معدنِ احکام الهى، هم پیمان نیکى و احسان بودى، پوینده طریقه جدّ و پدرت و در سفارشات و وصایا همسانِ برادرت بودى، وفادار به پیمانها، داراى سجایاىِ پسندیده،
 و باجود و کَرَمِ آشکار بودى، شب زنده دار (به عبادت) در دلِ شبهاىِ تاریک، معتدل ومیانه رودرروشها،باسجایاواخلاقِ کریمانه،داراى سوابقِ باعظمتوارزشمند، داراى نَسَبِ شریف،
 وحَسَبِ والا، بادرجات ورتبه هاىِ رفیع وعالى، مناقب وفضائلِ بسیار، سِرِشتهاو طبیعتهاى مورد ستایش، و با عطایا و مواهبِ بزرگ بودى،حلیموصبور،هدایت شده،بازگشت کننده بسوى خدا، باجود و سخاوت ـ دانا ـ توانا و قاطع،پیشواى شهید،بسیارنالان وگریان در پیشگاه خداوند، محبوب و باهیبت بودى، براى پیامبر که درودخدابراووآل اوبادفرزند،و براى قرآن پشتوانهنجات دهنده،و براى امّتِ اسلام بازوى توانا، ودرطاعتِ حقّ کوشا بودى، توحافظِ عهد وپیمانِ الهى، دورى کننده ازطُرُقِ فاسقان بودى، و توآنچه درتوان داشتى (براى اِعلاءِکلمه حقّ) بذل نمودى، داراى رکوع و سجود طولانى بودى،

تو مانند کسیکه ازدنیا رخت برخواهد بست ازآن روگردان بودى، و مانندکسانیکه ازدنیا در وحشت و هراس بسر میبرند به آن نگاه میکردى، آرزوهایت از (تعلّق به) دنیا بازداشته شده، و همّت و کوششت از زیوردنیا رو گردانده بود، دیدگانت از بهجت و سروردنیا بربسته، واشتیاق و مِیلَت به آخرت شهره آفاق است، تا آنکه جور و ستم دستِ تعدّى دراز نمود، وظلم وسرکشى نقاب از چهره برکشید ، وضـلالت و گمـراهى پیروان خویش را فرا خواند

با آنـکه تو در حَرَمِ جدّت متوطّن بودى، و از ستمکاران فاصله گرفته بودى، و مُلازمِ منزل ومحرابِ عبادت بوده، واز لذّتها وشهوات دنیوى کناره گیربودى، وبرحسب طاقت و تَوانَت مُنکَر رابا قلب وزبانت انکار مى نمودى، پس ازآن علم ودانشت اقتضاى انکارِ آشکار نمود، و برتو لازم گشت لازم نمود بابدکاران رویاروى جهادکنى،

 

 بنابراین درمیان فرزندان و خانواده ات، و پیروان و دوستانت روانه شدى، وحقّ وبرهان را آشکارنمودى، وباحکمت وپندواندرزِ نیکو (مردم را) بسوىِ خدا فراخواندى، وبه برپادارىِ حدودِ الهى ، و طاعتِ معبود امر نمودى ، و از پلیدى ها و سرکشى نهى فرمودى

ولى آنهابه ستم ودشمنى رویاروىِ تو قرار گرفتند...
  • منصوره صامتی

سلام بر محمّد محبوبِ خدا و یار مخلص او ،
 درود بر فرمانرواى مؤمنان على بن ابیطالب ،
که برادرىِ رسول خدا به وى اختصاص یافت ،
 سلام بر فاطمه زهراء دختر رسول الله ،
 درود بر حسن بن على وصىّ و جانشین پدرش ،
 سلام بر حسین که جانش را تقدیم نمود ،
سلام بر آن کسى که در نهان و آشکار خدا را اطاعت نمود ،
سلام بر آن کسى که خداوند شفا را در خاکِ قبرِ او قرار داد ،
 سلام بر آن کسى که (محلِّ) اجابتِ دعا در زیرِ بارگاه اوست ،
 سلام بر آن کسى که امامان از نسل اویند ،
سلام بر فرزندِ خاتم پیامبران ،
سلام بر فرزند سرور جانشینان ،
سلام بر فرزند فاطمه زهراء ،
 سلام بر فرزند خدیجه کبرى ،
سلام بر فرزند سدرة المنتهى ،
 سلام بر فرزند جنّة المأوى ،
سلام بر فرزند زمزم و صفا ،
 سلام بر آن آغشته به خون ،
 سلام بر آنکه (حُرمَتِ) خیمه گاهش دریده شد ،
سلام بر پنجمینِ اصحابِ کساء ،
 سلام بر غریبِ غریبان،
 سلام بر شهیدِ شهیدان ،
سلام بر مقتولِ دشمنان ،
 سلام بر ساکنِ کربلاء ،
 سلام بر آن کسى که فرشتگانِ آسمان بر او گریستند ،
 سلام بر آن کسى که خاندانش پاک و مطهّرند ،
 سلام بر پیشواى دین ،
 سلام بر آن جایگاههاى براهین و حُجَجِ الهى ،
 درود بر آن پیشوایانِ سَروَر،
 سلام بر آن گریبان هاى چـاک شده،

سلام بر آن لب هاى خشکیده،
 سـلام بر آن جان هاى مُستأصل و ناچار ،
 سـلام بر آن ارواحِ (از کالبد) خارج شده ،
سلام بر آن جسـدهاى عـریان و برهـنه ،
 سـلام بر آن بدن هاى لاغر و نحیف ،
سلام بر آن خون هاى جارى ،
سلام بر آن اعضاىِ قطعه قطعه شده ،
 سلام بر آن سرهاىِ بالا رفته (بر نیزه ها)،
سلام برآن بانوانِ بیرون آمده (از خیمه ها)،
 سلام بر حجّتِ پروردگارِجهانیان،
سلام برتو (اى حسین بن على) و بر پدرانِ پاک و طاهِـرَت،
 سلام برتو و بر فرزندانِ شهیدت، سلام بر تو و بر خاندانِ یارى دهنده ات (به دین الهى)،
سلام بر تو و بر فرشتگانِ مُلازمِ آرامگاهت،
 سلام بر آن کشته مظلوم، سلام بر برادرِ مسمومش،
سلام بر على اکبر، سلام بر آن شیر خوارِ کوچـک،
 سلام بر آن بدن هاى برهـنه شده،
سلام بر آن خانواده اى که نزدیک (و همراه سَروَرشان) بودند،
 سلام بر آن به خاک افتادگان در بیابان ها،
سلام بر آن دور افتادگان از وطن ها،
سلام بر آن دفن شدگـانِ بدون کفن،
سلام بر آن سرهاى جدا شده از بدن،
 سلام بر آن حسابگر (اعمالِ خویش براى خدا) و شکیبا،
سلام بر آن مظلومِ بى یاور،
 سلام بر آن جاى گرفته در خاکِ پاک،
 سلام بر صاحـبِ آن بارگـاهِ عالى رتبه،
سلام بر آن کسى که ربّ جلیل او را پاک و مطهّر گردانید،
سلام بر آن کسى که جبرئیل به او مباهات مى نمود،
 سلام بر آن کسى که میکائیل در گهواره با او تکلّم مى نمود،
 سلام بر آن کسى که عهد و پیمانش شکسته شد،
سلام بر آن کسى که پرده حُرمَتش دریده شد،
سلام برآن کسى که خونش به ظلم ریخته شد،
سلام برآنکه با خونِ زخم هایش شست و شو داده شد،
 سلام بر آنکه از جام هاى نیزه ها جرعه نوشید،
 سلام بر آن مظلومى که خونش مباح گردید،
 سلام بر آنکه در ملأ عام سرش بریده شد،
سلام بر آنکه اهل قریه ها دفنش نمودند،
سلام بر آنکه شاهرَگش بریده شد،
سلام بر آن مدافعِ بى یاور،
سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده،
سلام بر آن گونه خاک آلوده،
 سلام بر آن بدنِ جامه به غنیمت رفته ،
  سلام بر آن دندان هایی که با چوب خیزران زده شده ،
 سلام برآن سرِ بالاى نیزه رفته،
 سلام بر آن بدن هاى برهنه و عریانى که در بیابان ها(ىِ کربلاء) گُرگ هاى تجاوزگر به آن دندان مى آلودند،
و درندگان خونخوار بر گِردِ آن مى گشتند،
سلام برتو اى مولاى من و برفرشتـگانى که بر گِـردِ بارگاه تو پَر مى کِشند ،
 و اطرافِ تُربتـت اجتماع کرده اند،
و در آستانِ تو طواف مى کنند،
و براى زیارت تو وارد مى شوند،
 سلام برتو من به سوى تو رو آورده ام،
وبه رستگارى درپیشگاه تو امید بسته ام،
 سلام بر تو سلامِ آن کسى که به حُرمتِ تو آشناست،
 و در ولایت و دوستىِ تو مُخلص و بى ریا است ،
و به سببِ محبّت و ولاى تو به خدا تقرّب جسته،
و از دشمنانت بیزار است،
 سلام کسیکه قلبش ازمصیبت تو جریحه دار،
 و اشکش به هنگام یادتو جارى است،
سلام کسیکه دردناک وغمگین وشیفته وفروتن است،
سلام کسیکه اگر باتو در کربلاء مى بود،
 باجانش (دربرابرِ) تیزىِ شمشیرها از تو محافظت مى نمود ،
 و نیمه جانش رابه خاطر تو بدست مرگ مى سپرد،
 و دررکاب تو جهاد میکرد،
و تو را برعلیه ستمکاران یارى داده،جان وتن ومال وفرزندش رافداى تو مى نمود،
 وجانش فداى جان تو، وخانواده اش سپربلاىِ اهل بیت تومى بود،

  • منصوره صامتی