منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۱۶ مطلب با موضوع «سفر» ثبت شده است

تقویم روی دستش سنگینی می کرد ... گویی زمان در کالبد زمین تند تر از همیشه نفس می کشید...

...خواستن هایی که تمام نخواهد شد 

...سرگشتگی هایی که هزار راه نرفته را آغاز است ...

که تلفن زنگ زد ...مجوزی که درماوراء اندیشه امضاء می گردد

باور کن ! تو مهمان زیارتی  شتاب کن...

و او بی آنکه بداند در زمین آسمانی شده بود ....

  • منصوره صامتی

این عکس تبلیغاتی نیست

منصوره صامتی |

اشتباه نکنیداین عکس تبلیغاتی نیست

وقتی رسیدیم وقت ناهار بود .ترجیح دادیم ناهار رو داخل ماشین صرف کنیم .اما مساله درست بعد از صرف ناهار شروع شد .به رسم دیارمان تهران به دنبال حجمی بزرگ و سیاه بودیم که از اضافه بار یک نایلون پر از زباله رها شویم ولی هرچه آرامتر حرکت می کردیم تا از این خدمات شهری بهره مند شویم  کمتر حجمی شبیه زباله دانی شهرمان به چشم می خورد،و ما نیز متعجب از این شهر تمیزکه چگونه است ؟!با سابقه ای که از شهرداری اصفهان می دانستیم بعید است که سطل زباله ای در کار نباشد!

یعنی می شود که مردم نصف جهان تولید زباله نکنند ؟!

یعنی انقدر نظم دارند که سطل زباله ندارند ولی شهر این چنین تمیز است!

.

.

.

به هر تقدیردر همان چند دقیقه ده ها سوال بی پاسخ به ذهنمان  خطور کرد تا اینکه ناگهان شیئ سبز رنگ از دور به چشم خورد که در فواصل کوتاهی تکرار شده بود.نزدیک شدیم ...بله خودش بود حجمی سبز رنگ برای به امانت گذاردن زباله .یعنی به اصطلاح سطل زباله و مقایسه ی این ظرف با سطل حجیم زباله در تهران سبب نشاط و خند ه مان شد که چه جالب! این ظرف حداکثر 5 کیلویی کجا و سطل زباله تهران با حجم 100 کیلویی کجا؟!

البته ذکر این مطالب ربطی به ارزیابی یا ارزشیابی ندارد و ذکر چند نکته ضروریست

این حجم سبز رنگ در فواصل کوتاهی به تعداد فراوان در سطح شهر وجود دارد  به این معنا که تنها کافی است قصد انداختن زباله بر زمین را داشته باشی که این حجم سبز رنگ همچون عذاب وجدان بر تو نازل می شود و ناخود آگاه به سمت حجم سبز رنگ حرکت کرده و زباله را هر چند کوچک داخل ظرف زباله می اندازی و دیگر بهانه ی نبودن ظرف زباله سبب نمی شود که زباله را هر چند کوچک در خیابان رها سازی و مانند شهر ما تهران مجبور نیستی برای اینکه یک شهروند محترم جلوه کنی تا آنجا که می شود زباله را در کیف دستی ات جا سازی کنی و یا زباله آنقدر بر دستت بماند تا بخشکد!

و نکته ی بسیار جالب و بهداشتی که در مورد همه ی ظرفهای زباله اصفهان رعایت شده بود این که داخل همه یی این ظرف ها کیسه ی نایلون  وجود داشت که از لحاظ اقتصادی هم به صرفه است و هم به رعایت بهداشت  و سهولت حمل زباله کمک خواهد کرد نکات ظریف و حائز اهمیتی که تنها انسانهای ظریف چنین ظرافتی را درک خواهند کرد.

 نکته ی پایانی  و جالب اینکه  حجم ظرفهای زباله ی اصفهان از صندوق صدقات کوچکتر است!

بمان تا این این سفر را با هم مرور کنیم

  • منصوره صامتی

سلامت جهازهاضمه یکی از موهبت های الهی است و به همین جهت همواره خداوند را شاکرم ،چرا که بهره مندی از انواع خوراکیهای لذت بخش و تجربه ی طعم های متفاوت و خاص به یقین جزیی از لطایف زندگی بشر است .

از مقدمه بگذریم که اصل مطلب خوشمزه تر است!

تجربه ی شگفت خوردنی که به یقین تنها در "نیصفی جهون" امکانش هست چیزی نیست جزءترکیب اعجاب آور شورو شیرین "دوغ و گوش فیل"!شاید در تصور ابتدایی چنین ترکیبی به دور از ذهن بیاد وبنده هم همین تصور را داشتم .اما هنگامی که فاصله ی پارکینگ تا میدان امام را طی می کردم نتوانستم از این ترکیب ویژه چشم بپوشم و برای اولین بار طعم شوروشیرین را در کنار هم تجربه کردم ...بسیار خوش طعم!

از فروشنده سوال کردم که چرا در اصفهان دوغ را با گوش فیل سرو می کنند؟

:دوغ سرده و گوش فیل گرمه به همین دلیلس

:فروشتون خوبه ؟

:بله خیلیا مشتری هر روزن.بویژه مسافرانی که در مورد این موضوع شنیدن میان و می خرن.

ظرفی پر از خوراکی دیگری شبیه ماست تعارف کرد

:این دیگه چیه؟

:فرنی با آرد برنج که با شیره ی انگور سرو میشه واین هم مخصوص اصفهونس.

خواستم فقط تست کنم ولی بسیار تجربه ی خوبی بود و تا به خودم بیام یک ظرف تمام شده بود!

در تمام طول مسیر به ظرفیتهای اقتصادی این شگفتانه ی خوراکی می اندیشیدم :بعنوان مثال در بسته بندی های خاص به بازارداخلی عرضه بشه و یا حتی در بازارهای خارجی .به یاد چین افتادم که بسیاری از زنان خوراکی های بسیار ساده را در مجامع عمومی به گردشگران ارائه می کردند .خوراکیهای بسیار ساده مانند میوه  های خاص منطقه ی سکونتشون که برای مخاطب هم جالب بود و به یک بار تجربه اش می ارزید.اگرچه سال حمایت از کار و سرمایه ی ایرانی را از دست دادیم ولی برای سال حماسه ی اقتصادی میتونه پیشنهاد خوبی باشه.

فرهنگ خاص ،آداب خاص ،خوراکی های خاص ،این مردم رو دوست دارم با همه ی ویژگیهای خوبشون و با همه ی ویژگیهایی که شاید شبیه دیگران نباشه ولی محترمه حتما محترمه.

بفرمایید "دوغ و گوش فیل"!

  • منصوره صامتی

شهر گنبدهای فیروزه ای

منصوره صامتی |

بعد از سال ها تقدیر آنچنان رقم خورد تا سفر را بر قرار ترجیح داده و رهسپار نصف جهان شویم .شهری با ظرفیت های عظیم تاریخی،فرهنگی ،هنری و صنعتی که مشتاقان را از سراسر جهان به خود جلب می کندتا در سایه ی این  زیباییهای  شگفت لختی دل در گرو آرامش نهند و دمی بیاسایند .رفتیم تا خود را در آیینه ی زمان جستجو کنیم.

بمان تا با هم این سفر را مرور کنیم


  • منصوره صامتی


به روز مرگ چو تابوت من روان باشد گمان مبر که مرا درد این جهان باشد
برای من تو مَگِریْ و مگو: «دریغ! دریغ!» به دام دیو دراُفتی دریغ آن باشد
جنازه‌ام چو ببینی مگو: «فراق! فراق!» مرا وصال و ملاقات آن زمان باشد
مرا به گور سپاری مگو: «وداع! وداع!» که گور پرده جمعیت جنان باشد
فروشدن چو بدیدی برآمدن بنگر غروب شمس و قمر را چرا زیان باشد؟
تو را غروب نماید، ولی شروق بود لَحَد چو حبس نماید خلاص جان باشد
کدام دانه فرورفت در زمین که نرست؟ چرا به دانه انسانت این گُمان باشد؟!
کدام دَلْوْ فرورفت و پُر برون نامد؟ زِ چاهْ یوسف جان را چرا فَغان باشد؟
دهان چو بستی از این سوی، آن طرف بگشا که های هویِ تو در جو لامکان باشد
تو را چنین بنماید که من به خاک شدم به زیرِ پایِ من این هفت‌آسمان باشد
  • منصوره صامتی

کربلای ایران

منصوره صامتی |


توفیق زیارت مشهد اردهال،کربلای ایران ،آن هم درست ابتدای سال!

آنقدر مشعوفم که آماده ام 365 روز و 8760 ساعت و 525600 ثانیه انسان باشم.

بی تردید خوشبختی انتظارم را می کشد که انسان بودن شایسته ی همین بهاست...

 

  • منصوره صامتی