منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۱۸ مطلب با موضوع «زن و رسانه» ثبت شده است

وجه مشترک !

منصوره صامتی |
شب گذشته در هیاهوی آمدو شد بعد از اکران فیلم "برادرم خسرو " پای نسکافه و شیرینی گل محمدی یکی از همکاران از شینا شیرانی گفت و مدیر ارشد پرس تی وی ...
همون مجری که وقتی می دیدمش از خودم می پرسیدم چرا این بنده خدا انقدر جدی و محکم و مردانه و بی احساس اجرا می کنه ؟!!!
.
.
.
نزدیک ظهر است و من  قصد دانلود فایل صوتی منتشر شده ی شینا شیرانی رو دارم که متوجه می شوم  لینک من رو به کانال رسمی تلگرام رادیو زمانه راهنمایی می کنه و من هم چون تلگرام روی لب تاپ ندارم نمیتونم فایل رو دانلود کنم !
خیره به صفحه ی مانیتور لب تاپ در حالی که نمی دونم چطور حس کنجکاویم رو در مورد شنیدن فایل صوتی کنترل کنم  خواستم ی بد و بیراهی نثار رادیو زمانه کنم که ای بابا این چه نحوه ی برخورد با مخاطبه ! حالا من که از تلگرام خوشم نمیاد باید چکار کنم ؟!
به یاد آوردم که  صدا و سیمای ما هم کانال رسمی تلگرام داره و این روزها صدا و سیما رو در تلگرام هم داری !
این وجه مشترک رسانه ی ملی انقلاب اسلامی و رادیو زمانه ی آمریکایی قابل توجه فراوان است ! تا چه اندازه بعضی مدیران رسانه ای اینور آبی با برخی مدیران رسانه ای اونور آبی اشتراک نظر دارند !( به قید برخی  و بعضی دقت لازم رو داشته باشید )
  • منصوره صامتی

بهانه ای برای هیچ !

منصوره صامتی |

به رسم روزهای جمعه به کتابخانه ی شخصی ام که این روزها  از فرط  فشردگی نسبتی با انفجار دارد سری زدم،  امروز مطالعه را به طعم گس رسانه  می پسندم نگاهم راتیز کردم و حواسم را جمع ،" طلوع ماهواره ، افول فرهنگ " نوشته ی صادق طباطبایی را برداشتم کتاب را ورق زدم و مثل همیشه چند فیش نکته برداری لا به لا ی صفحات کتاب رخی نمایان کرد چند فیش اول را که دیدم برگه ای قدیمی تر توجه ام را جلب کرد ...

قدیم تر ها آرزوها و خواسته هایم را می نوشتم "نمایندگی مجلس  برای خدمت بیشتر به مردم سرزمینم "  و در نمودار درختی زیر نوشته مسیر را پیش بینی کرده بودم  . حدود 4000روز پیش که دور بودم از واقعیت ها نمی دانستم که مسولیت در جامعه ی اسلامی چه خطیر است و گاه مهلک ،  قصد داشتم نفس ضعیفم را در چنین میدانی بیازمایم ! معاذالله ! 

امروز که به بهانه ی حضور در رسانه با بسیاری از بزرگان  و برخی به اصطلاح بزرگان که آرزوی دیروزمن مسولیت فعلی آنان است  گفتگو کرده ام و از طرفی از درد و رنج  مردمان این مرزو بوم  در گزارش مستند های محرمانه و غیر محرمانه با خبرم  حتی خیال لحظه ای مسولیت نیزدلم را آشفته می سازد که این میدان، میدان آزمون های دشوار است و نفس ضعیفم که امروز بیش از دیروز مرا اسیر و زمینی ساخته یارای بر دوش کشیدن چنین بار امانتی را ندارد ...امروز بیش از هر زمان دیگری دلم می خواهد یک انسان معمولی باشم ، معمولی بفهمم و معمولی زندگی کنم و ...

دلم این روزها بهانه ای برای آرامش دارد و دیروز بهانه ای برای هیچ ! 

"مولای یا مولای انت القوی و اناالضعیف و هل یرحم الضعیف الا القوی "

  • منصوره صامتی

زن بارداری که یک ماه دیگر بچه‌اش متولد می‌شود، در رقابت‌های لیگ رسمی دو و میدانی آمریکا شرکت کرد!

به گزارش «فرارو»، حضور آلیسیا مونتانو زن باردار 8 ماهه‌ای که در رقابت‌های دوی 800 متر لیگ رسمی آمریکا به میدان رفت، همه را شوکه کرد. او روز جمعه در شرایطی به مصاف سایر رقبایش رفت که هیچ شباهتی با دونده سابقی که در این لیگ می‌دوید، نداشت.

بر اساس گزارش «فیگارو»، بعد از پایان این مسابقه، خیلی سریع نگاه‌ها متوجه او شد: «ورزش کردن در زمان بارداری هم برای مادر بچه که خودم باشم خوب است و هم برای بچه. من پیش از شرکت در مسابقه از پزشکم اجازه حضور در این تورنمنت را گرفته‌ام.»

آلیسیا در شرایطی در ماده 800 متر شرکت کرد که پیش‌تر 5 بار سابقه قهرمانی در همین لیگ رسمی را دارد. با این حال او در این ماده به عنوان نفر آخر و در شرایطی که 35 ثانیه با رکورد اصلی‌اش فاصله داشت از خط پایان گذشت.برای این زن 28 ساله که سی و چهارمین هفته بارداری‌اش را تجربه می‌کرد، همین عملکرد کافی بود تا همه بایستند و او را تشویق کنند: «نمی‌خواستم فقط در این مسابقه شرکت کنم و یک دور در پیست بدوم. من در طول دوران بارداری‌ام دویده‌ام و الان حس بسیار خوبی دارم. من همچنان مثل گذشته می‌دوم و فقط تفاوتش با گذشته در این است که الان باردار هستم.»

البته آلیسیا اولین زن بارداری نیست که در رقابت‌های دو و میدانی شرکت می‌کند. پیش‌تر در رقابت‌های اوتاوای کانادا، الکسیس کوته ترمبلی، زن 29 ساله اهل کبک هم که 33 هفته باردار بود در تورنمنت شرکت کرد و چند هفته بعد اولین فرزندش را هم با سلامتی به دنیا آورد.

خبرهایی از این دست اتمام حجتی است بر بسیاری از زنان ایرانی که به بهانه های حرفه ای و شغلی بارداری را به تعویق می اندازند ! 

در حالی که بر اساس آخرین تحقیقات علمی زنا نی که حداقل یکبار تجربه ی بارداری دارند به نسبت همسالان خود از سلامت روحی و جسمی بسیار بالاتری برخوردارند . 

  • منصوره صامتی

داشتم سجاده ام را آماده می کردم برای نماز ، همین که چادر مشکی ام را از سر برداشتم تا چادر نماز بر سر کنم ، گفت : این همه خودت را بقچه پیچ می کنی که چی ؟!

 برگشتم به سمت صدا ، دختری را دیدن که در گوشه ی نمازخانه نشسته . پرسیدم : با منی ؟! 

گفت : بله ، با توام و همه بیچاره هایی مثل تو که گیر کرده اید توی افکار عهد عتیق ! اذیت نمی شی با این همه پارچه دراز دور و برت ؟! خسته نمی شی از رنگ همیشه سیاهش ؟! .

تا اومدم حرف بزنم ، گفت : نگاه کن ببین چقدر زشت می شوی ! چرا مثل عزادارها سیاه می پوشی و بعد فقط بلدید به امثال من گیر بدهید !

 خندیدم و گفتم : چقدر دلت پر است ، دوست من ! هنوز اگر حرفی داری ، بگو .

 خنده ام را که دید ، گفت : نه ، حرف زدن با شما فایده ندارد . گفتم : شاید حق با شما باشد ، عزیزم ! پرسیدم : ازدواج کردی ؟

گفت : بله . گفتم : من چادر را دوست دارم . چادر یعنی "مهربانی" .

با سرزنش نگاهم کرد که یعنی تو هم مثل بقیه ای .. گفتم : چادر سر می کنم به هزار و یک دلیل . یکی از دلایل چادر سر کردنم ، "حفظ زندگی توست" !

با تعجب به چهره ام نگاه کرد . پرسیدم : با همسرت کجا آشنا شدی ؟ گفت : فلان جا همدیگر رو دیدیم . ایشان پیشنهاد ازدواج داد ، من هم قبول کردم . 

گفتم : خب ، خدا قبل از دستور دادن به من که خودم را بپوشانم ، به مردها می گوید : عض البصر . یعنی مراقب نگاهتان باشید . تکلیف من یک چیز است و تکلیف مردان یک چیز دیگر . این تکالیف مکمل همدیگرند . یعنی اگر مردی غض البصر نداشت و زل زد به من ، پوشش من باید مانع و حافظ او باشد و اگر من حجاب درست و حسابی نداشته باشم ، مرد با کنترل نگاهش باید مانع و حافظ من باشد . همسر تو ، تو را دید ؛ کشش ایجاد شد و اجابت کرد . کجا نوشته شده که همسرت نمی تواند از تماشای غیر از تو لذت ببرد وقتی بنای انتخاب برای او نگاه است ؟!

 گفت : خب ما به هم تعهد داده ایم .. گفتم : غریزه منطق نمی شناسد ، تعهد نمی شناسد . چه زندگی هایی که با یک نگاه آلوده به باد فنا رفته .. 

من چادر سر می کنم تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد و نگاهش را کنترل نکرد ، زندگی تو به هم نریزد و همسرت نسبت به تو دلسرد نشود و محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی ، کم نشود . من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادر که بیشتر شبیه کوره است ، از گرما هلاک می شوم و زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش ، کلافه می شوم ؛ به خاطر حفظ خانواده تو . 

من هم مثل تو زن هستم و تمایل به تحسین زیبایی ام دارم . من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم و زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم . من روی تمام این علایق خط بطلان کشیدم تا به اندازه ی سهم خودم حافظ گرمای زندگی تو باشم . سکوت کرده بود . گفتم : راستی هرکس در کنار تکالیفش ، حقوقی هم دارد .

حق من این نیست که زنان جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و صد جور جراحی زیبایی ، چشم همسر مرا به دنبال خود بکشاند . حالا بیا منصف باشیم . من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من ؟؟

بعد از یک سکوت طولانی گفت : هیچوقت با این قضیه این طور نگاه نکرده بودم . راست می گویی !

نقل از سرویس فرهنگی جهان نیوز 

  • منصوره صامتی

کاربرمهما ن مرسده ایران اهوازفرستاده شده در7 اسفند 1392 ماهواره بی رودربایستی!

خانم صامتی سلام 

ما ماهواره داریم از صبح تا شبم روشنه کلیم برای خانواده ما خوب بوده


اوایل پدرم خیلی مخالف بود مادرم اصرار کرد که بخریم ورزش داره تغذیه داره قرار بود فقط کانالای عربی ام بی سی رو ببینیم ولی الان بعد 5 سال کانالی نیست که نبینیم ! پدرم مثل سابق نه تنها مخالف نیست خیلی مهربون شده ،پدرم بازاریه و میدونید که محیط اونجا خیلی خشکه و مرداش خیلی غیرتین . نمی دونم شاید اصلا ربطی نداشته باشه ولی اخلاق پدرم خیلی خوب شده ودایم گیر نمیده روسریتو بکش جلو ، تو مهمونیام اگر ی کوچولو جلو شوهرخاله هام برقصم خودشم میاد وسط . البته با مانتو میرقصما . ماهواره برای هرکی بد بوده برای ما خوب بوده با هم مهربونتر شدیم وقتی پدرم میینه که اون ور دنیا آزادی هست و دخترا از 18سالگی تنها زندگی می کنن خوب به خواسته هام بیشتر اهمیت میده .چند وقتیه میزاره با دوستام بریم مسافرت مامانمم مثل سابق حرصم نمیده خوشتیپ تر شده مرتب تر شده همش به خودش میرسه لباسهای شیک می پوشه من فکر می کنم به خاطر این همه خانم خوشگل تو ماهوارست . کلا خوش سلیقه شده . غداهای خارجیم درست می کنه

من کاری به برنامه های سیاسیش ندارم یعنی اصلا به من چه هرکی سرکار باشه من زندگیمو می کنم . برنامه های علمی خیلی خوبیم داره .عزا گرفتم این ایام عیدی چکار کنم که میخایم بریم مسافرت . نمیدونم نظرتون راجع به من چیه ولی ببینید خانم صامتی عزیز باید واقعیتو ببینیم می دونید اگر ماهواره نداشتیم چقدر جرو بحث تو خونه ی ما زیاد بود باید کلی با پدرو مادرم بحث می کدم تا ی مانتو ی رنگ شاد بخرم یا برم خونه ی فلان دوستم ولی وقتی اونا فرهنگ های بالاتر و اروپایی آشنا شدن دیگه نیازی به جر و بحث نیست خود بابام میگه برو ی کم به خودت برس و اهل تفریح و گردش شده . چون زندگی رو راحت تر میگیره . یاد گرفته که به شخصیت منگاحترام بزاره خودش رانندگی رو به من یاد داد و تشویقم کرد به نظر من اینا همش به خاطر دیدن فرهنگهای دیگست . کلا ما که از داشتن ماهواره راضی هستیم . ببخشید وققتتونو گرفتم

کاربرمهمان مهتاب ایرانی ایران تهران فرستاده شده در 7 اسفند 1392 ماهواره بی رودربایستی!

 

سلام خانم صامتی 

کامنت مرسده رو خوندم تجربه شخصی من از ماهواره دقیقا متضاد با مرسده جان هستش

:
من حدود دوسال پیش ماهواره مون رو جمع کردم و با یه اردنگی از خونه زندگیم پرتش کردم بیرون...
ماهواره حدود سالهای 85 و توسط برادرم سرو کله اش تو خونه ما پیداشد. مامان و بابا ادمای مذهبی بودن ولی اصراری به تحمیل عقایدشون به ما نداشتن و کلا مابچه ها ازاد بودیم هرکاری بکنیم . من به انتخاب خودم مذهبی شدم و برادرم به انتخاب خودش یه ادم مدرن امروزی که نماز وروزه اش سرجاش بود...
ماهواره تو زندگی ما اومد و به نظر من سطح دینداری رو تا حد زیادی کاهش داد. البته مامان بابای من ادمهای محکمی بودن و عقایدشون ثابت بود، ولی روی من که تازه درحال شکل گیری بودم ، تاثیر خیلی بدی داشت ... من بیشتر شبکه های سیاسی رو پیگیری می کردم و واقعا افکارشون روی ذهنم تاثیر گذاشت و من رو اشفته کرد ... بعد از ازدواج هم توی جهیزیه ام ماهواره بود... چون فکر می کردم اگر نباشه از قافله تمدن عقب می افتم . همه کانالهای خبری دنیا رو هم پیگیری می کردم .. دوسال پیش براثر پیدا کردن یه دوست قدیمی و وارد زندگی اون شدن یهو دیدم ای دل غافل چی بودم چی شدم! اون دوست شبیه گذشته من بود. از در و دیوار زندگیش ارامش می بارید. باشوهرش عاشق ومعشوق بودن و من عشق الهیی رو توی رفتارشون می دیدم . سبک زندگیشون کاملا اسلامی بود. بدون اسراف بدون فحش بدون مجادله ... ارام ارام ارام ... من عاشق زندگیش شدم یادم اومد خونه پدریم هم همین شکلی بود!! ولی ماهواره ای که ادعای نشون دادن همه فرهنگها رو داشت هرگز این فرهنگ زیبا و سبک زندگی عالی رو نشون نداده بود .... زندگی خودم رو بادوستم مقایسه کردم ....به نظر من فرق اون بامن این بود که اجازه نداده بود ماهواره به عنوان یک نماد ضد اسلامی وارد زندگیش بشه! اون فریب تبلیغات رو نخورده بود ...


قبلا برات نوشتم منصوره جان! گاهی ادم گوهری تو دستشه و قدرش رو نمی دونه . مثل ماهی که توی ابه. باید از اب بیرونش بیارن یه مدت نتونه نفس بکشه تا قدر اب رو بدونه ... زندگی به سبک اسلامی مثل اب اطراف ما رو فرا گرفته و نمی دونیم چه نعمت بزرگیه ! ما ایراداتی که هیچ ربطی به اسلام نداره رو به این دین اسمانی ربط می دیم ولی خوبیهای مطلقی که توسط اسلام به ما رسیده رو نمی بینیم....دیدی وقتی یه ادم کلاهبردار عتیقه ای رو دست یه انسان ساده لوح می بینه شروع می کنه و می گه چقدر داغونه چقدر زوار در رفته ست خجالت نمی کشی صدساله داری از این استفاده می کنی و ال وبل ... عتیقه رو ارزون می خره و جنس قلابی خودش رو گرون به طرف قالب می کنه... حکایت دین هزار ساله ماست با عقاید تازه کشف شده جدید....


خلاصه اینکه ! بعد از مدتها رفت و امد با این دوست عزیزم کم کم به خودم اومدم. اولین قدم برای بازگشت به خود این بود که این نفوذی شیطان در خونه زندگیم رو از بین برم . به بالکن رفتم یه لگد نثارش کردم . هنوز که هنوز جنازه اون بشقابک شوم گوشه بالکن افتاده و هر ازگاهی ابی می ریزم و اون اطراف رو که خاک جمع می شه می شورم...
من تمام سعی ام رو دارم می کنم که زندگیم به سبک اسلامی که پدرومادرم و مادربزرگ و پدربزرگم و هزار سال اجدادم داشتن برگرده ... می دونی منصوره جان! گاهی ادم تمام دنیا رو به دنبال گنج می گرده وبعد می فهمه اون گنج توی حیاط خونه خودش بوده . داستان مولوی که رمان کیمیاگر از روی اون نوشته شده موضوعش همین بود.... به نظرمن این همون گوهر ابا و اجدادیه که گذشتگان ما به قیمت جان خریدن و توی خاک وطن دفنش کردن ... هرکس قدر این گوهر رو دونست برده هرکی به ابنبات و بدلیجات تازه کشف شده فروختش ، چه زیانی کرده !!!

مرسده عزیز داستان زندگیش درباره مناقع ماهواره رو نوشت و من برات از مضرات ماهواره و تجربه شخصیم نوشتم ... ماهواره خیلی ابناتهای خوشمزه به من داد ولی ارامشم رو گرفت ... امنیت روانی ام رو گرفت و ذهن اروم و منظمم رو اشفته کرد چون همیشه فکر می کردم بقیه چیزهایی دارند که من ندارم! ... سبک زندگی اسلامی به من ارامش رو هدیه کرد و این تفکر که" تو چیزی داری که بقیه ندارند"...
این روزها خیلی از برنامه های علمی و هنری و اشپزی و... که مرسده جان عقیده داشتن رو سلیقه مادرشون تاثیر داشته رو من از طریق اینترنت دنبال می کنم.این من هستم که تصمیم می گیرم چه برنامه ای رو و کی ببینم .. دیگه ماهواره و کانالهای رنگارنگش نمی تونن برای من تصمیم بگیرن و وقتم رو با مزخرفاتشون پر کنن ... امیدوارم این تبادل اطلاعات و کنارهم قرار گیری نظرات مختلف توی وبلاگت تصمیم گیری رو برای بقیه راحت تر کنه . ممنون از فضایی که به همه ما اختصاص دادی ...

 

 

 

 

  • منصوره صامتی


                     

روزی چند ساعت ماهواره می بینید؟

شفاف، صادقانه و بی رو در بایستی

بله با شما هستم 

چی ؟ 

ماهواره ممنوعه ؟! 

چون ممنوعه شما می بینید ؟ ! 

یا چون ممنوعه شما نمی بینید ؟!


چی ؟

معتقدید که هرچیزی منع بشه مشتریش زیاد میشه 

یعنی می فرمایید 

اگر ماهواره ممنوع نبود شما نگاه نمی کردید ؟!

حالا بی رو در بایستی

ماهواره روزی چند ساعت ؟

  • منصوره صامتی
فرستاده شده در ۱۴ دی ۹۲، ۱۳:۳۸:۰۸ برای مطلب نمایش ویرایش گزینش های سفارشی و دسته گل های ...! )

 سلام خانوم صامتی.خسته نباشید . ببخشید یک سوال داشتم.قول بدید بهم نخندید. من واقعا معنی و مفهوم ازدواج فانتزی رو نمیدونم.میخواستم بدونم به چه نوع ازدواجهایی میگن ازدواج فانتزی؟ چون شما در همین پست در جواب اقای فارسیانی چند بار از ازدواج فانتزی نام بردید و کلا در سایتتون و در چندین پست نقدی رو به این گونه ازدواج داشتید میخواستم بدونم یعنی چه نوع ازدواجی؟ همینجوری داشتم فکر میکردم و به این نتیجه رسیدم که شاید منظورتون ازدواجهایی که فقط جهت تولید نسل هست میباشد.درسته؟؟؟؟؟ یا معنی چیز دیگریست؟ لطفا اگه ممکنه معنیش رو به منم بگید. پرسش خوبی مطرح شد بنابراین امیدوارم توضیحات مناسب باشند.

 در واقع مفهوم فانتزی و زندگی در سبک فانتزی یک مفهوم عمیق است که حدود دو قرن است وارد زندگی بشر شده ، ایده‌های جدیدی که ذهن ما را از یکنواختی جدا می‌کنند...قواعد و قوانین فیزیکی و طبیعی زیر پا گذاشته می‌شود...اولین فانتزی ها در ادبیات دیده شد ... با ورود رسانه در انواع مختلف از یک کتاب یا عکس گرفته تا یک فیلم، فانتزی ها در زندگی بشر هزاره ی سوم جلوه نمودند اگرچه بسیار محدود و ناچیز وجود داشتند.
 فانتزی در واقع سبکی به دور از ساختارهای شناخته شده است که برای هر حل هر مساله ای راه حلی خیالی ارائه می دهدکه البته مخاطب متوجه فاصله ی راه حل از واقعیت قابل دسترس نمی شود! به ظاهر به بیان خلاقیت اشاره دارد ولی در واقع به تخیلات دامن می زند و مخاطب را از مسیر اصلی زندگی خویش جدا می سازد.



      مادرسیطره ی رسانه هاوفانتزی های آنان برای جذب مخاطب به سر می بریم.

برای روشن شدن این موضوع بهتر است فرآیند تماشای یک فیلم را مرور کنیم و البته باید اندکی به مکانیزم مغز و هوشیاری آگاه باشیم . هنگامی که فیلمی تماشا می کنید به نوعی خود را کاندید نموده اید تا بوسیله ی فضای مجازی که فیلم شما را در آن قرار می دهد هیپنوتیزم شوید هرچه دقت شما بیشتر باشد شما عمیق تر هیپنوتیزم می شوید تا جایی که احساسات شما تحت کنترل فضای فیلم قرار می گیرد ممکن است گریه کنید ، بخندید ، بترسید...حتی ممکن است شنوایی شما تحت تاثیر فیلم از فضای واقعی در کمترین حالت باشد!و تا مدت ها آثار تماشای آن فیلم از لحاظ ذهنی و حتی جسمی همراه شما باشد که  از برخی تاثیرات آن آگاهید ولی از بسیاری اثرات دیگر ناآگاهید.

حتما می پرسید چرا؟
 علم اثبات کرده است که ذهن انسان (ذهن پیچیدگی های خاص خود رادارد که در این مجال فرصت توضیح نیست ) تفاوتی بین واقعیت و اطلاعاتی که شما از یک فضای مجازی در اختیار او قرار می دهید قائل نیست و همه ی آنچه در قالب پیام رسانه ای به ذهن شما داده می شود در ضمیر ناخودآگاه ثبت و اثرات آن بر روی زندگی شما باقی خواهد ماند!  هنگام خواب ذهن به تحلیل داده هایی می پردازد که برای شما مهمتر بوده اند ...
نوع فیلم هایی که برای تماشا انتخاب می کنید و یا کتاب هایی که مطالعه می کنید تعیین کننده هستند بدین معنا که  در طول زمان  ذائقه و نوع نگرش تان را تغییر خواهند داد . خودتان هم  نمی دانید چرا به طور ناگهانی نسبت به مدل خاصی از لباس ،آرایش و به طور کلی سبکی  از زندگی متمایل شده اید فردی که از شنیدن موسیقی خاص دچارکراهت داشت اکنون به شنیدن این نوع از موسیقی عادت دارد!  این تغییرات آنچنان آرام و آهسته از طریق  القائات رسانه در ضمیر ناخود آگاه  شما کاشت می شود که خودتان هم خبر نمی شوید...وصد البته این تاثیر عمیق تنها در ظاهر قضیه خلاصه نمی شود رسانه حتی می تواندطعم ها را به شما تلقین کند چنانچه نوع غذای دلخواهتان را هم تعیین خواهد کرد!
 با این مقدمه به پاسخ پرسش شما می پردازم تصور کنید در یک رسانه ی پر مخاطب همچون رسانه ی ملی برای تشویق جوانان به ازدواج فیلم هایی با این موضوع ساخته شود یعنی پیام اصلی فیلم باید ازدواج باشد یعنی به ذهن مخاطب ازدواج را تلنگر بزند ولی در حاشیه ی این متن چه می گذرد؟ شما پسر و دختری را می بینید که در شرایط ایده آل و یا با ویژگیهای خاص و استثنایی آن هم بسیار غیر طبیعی به دور از ساختارهای فرهنگی و هنجارهای جامعه ی ارزشی ایران با هم آشنا می شوند و در نهایت خوبی و خوشی همه چیز پیش می رود تا آنها با یکدیگر زیر یک سقف بروند ! به ظاهر این دختر و پسر هم که نگاه می کنید یکی چشمان سبز درخشان دارد و آن یکی قد رعنا ، این یکی آفتاب است و آن یکی مهتاب ، این یکی با تویوتا ی کروک سفید آمده و آن یکی با پنت هووس خانه پدری ! این یکی مهندس است آن یکی دکتر، خلاصه همه ی شرایط مهیاست و همه ی دغدغه ی فیلم بوسه ی عشق است ...
 حال آنکه باید از خود پرسید چند درصد جوانان ایرانی به سبک فانتزی اکثر فیلم های رسانه ی ملی باهم ازدواج خواهند کرد ؟شاید برگردان قصه ی فیلم در واقعیت ازدواج که نباشد هیچ کار به دعوای خانوادگی بکشد! باید پرسید که قصه ی فیلم شرح حال چند درصد از جوانان است ؟ این را هم بدانیم که رسانه ها برای جذب مخاطب به خلق فانتزی ها می پردازند ، در اینجا رسانه ی کوچکتری همچون یک وبلاگ هم می تواند مد نظر با شد .
 وقتی رسانه ها به تکرار فانتزی ها و زندگی به سبک فانتزی که همه چیز در آن بر وفق مراد پیش می رود حرف می زنند جوان به جای رفتن به زمین کشاورزی پدرش آن هم با اقلیم ایران که از اساس برای دامداری و کشاورزی مناسب است می رود دانشگاه تا دکتری ! بگیرد و بعد از 30 سال برود پشت میز و برود با دختر فلان کارخانه دار معروف، فلان دختر یکی یکدانه ، فلان دختر پولدار چشم آبی سیمین تن ... ازدواج کند و  وضعیت دختر را  هم شما حدس بزنید.
 دختر و پسر جوان و یا زن و شوهری که واقعیت زندگی خود را با واقعیت مجازی فیلم محک می زنند وقتی به تکرار موضوعی را فانتزی و به دور از حقیقت دریافت می کنند سلایقشان تغییر می کند ناگهان بعد از 15 سال خانمی بدون آنکه بداند واقعا چرا از شوهر قد متوسط که هرشب با بوی گند جوراب به خانه می آید جدا می شود!  در حضور مشاوربه خاطر می آورد که دلش می خواهد شوهرش شبیه فلان هنرپیشه باشد که نقش اصلی فلان فیلم را بازی می کرد و می گوید کلی تلاش کردم و نشد بله نمی شود چرا که شوهر واقعی با شوهر داخل فیلم فرق می کند یکی حقیقی است یکی فانتزی و خیالی .

 به پسر 30 ساله می گوییم چرا ازدواج نمی کنی می گوید هنوز دختر دلخواهم را نیافته ام در حالی که با یک مشاوره متوجه می شویم که تحت تاثیر فانتزی ها به دنبال دختر چشم و ابرو مشکی دردانه ای است که با یک نگاه، مبتلای لبخند معجزه اشف گردد دل ببازد ودین فدا کند! خوب، در دنیای حقیقی جستجو می کند ولی نمی یابد ...
اگر چه پرسش شما نبود ولی در این جا به راحتی می توان فهمید چرا دختر و پسر هایی که قبل از ازدواج اصطلاحا به مدت طولانی دوست بوده اند و به نوعی عاشق و معشوق بعد از ازدواج ناگهان آن حرارت و تپش و التهاب وصال را از دست می دهند؟
 دختران و پسران تحت تاثیر فیلم های ماهواره و برخی فیلم های نامناسب خودی،  فانتزی می شوند بدین معنا که به دختر و یا پسر نگاه می کنی او را کاملا شبیه یک هنرپیشه فیلم و یا حتی انیمیشن می بینی حتی فرم چشم ها آنگونه آرایش شده جراحی زیبایی که جای خود دارد و این دنیای فانتزی مشتریان خاص خود را دارند و این مشتریان که می شوند مثال هایی زنده، برای اجتماع خطرناک هستند چرا که دائم به زن ها و مردهای سالم تلنگر می زنند که اینگونه هم می شود زندگی کرد و حال آنکه آنها در واقع زندگی خیالی دارند که برای افراد سالم و عادی غیر قابل دسترس است .

 زنی 42 ساله تحت تاثیر فیلم های ماهواره با دوست ،26 ساله ی پسر خودش دوست شده رابطه برقرار کرده و حال می خواهد از شوهرش طلاق بگیرد جالب اینکه این خانم به مشاوره هم مراجعه می کند و از حال بد و افسردگی خویش می گوید به او می گوییم این کار اشتباه است به جز گرفتاری های معنوی و گناهی که انجام شده فاصله ی زندگی شما و این پسر بسیار زیاد است و شما دچار مشکل خواهید شد ... می گوید این حرفها را فقط در ایران می زنند ببینید الان در فلان سریال ماهواره ای خانم 50 ساله با یک پسر 30 ساله رابطه داشت عاشق شدند بعد هم از شوهرش جدا شد و با این پسر ازدواج کرد الان هم زندگی خوبی دارند!!! توجه کنیم که مخاطب ما یک دختر نوجوان نیست یک زن 42 ساله با سالها تجربه ی زندگی است !

رسانه ای که غرب تعریف کرد تنها به دنبال مخاطب است به دنبال ثروت است به دنبال در اختیار گرفتن ذهن هاست  برایش فرق ندارد یک دختر روستایی در علی آباد کتول باشد یا پیرمردی 70 ساله در سیدنی...
 و اما راه چاره چیست ؟

 موجز و مختصر بگویم انسان های صاحب اندیشه در دنیای واقعی زندگی می کنند و فاصله ی تصویر مجازی و حقیقی از زندگی را تمییز می دهند به همین جهت آسیب پذیری بسیار اندکی خواهند داشت. مطلب در این زمینه فراوان است ولی چه کنیم که در محدوده ی مکان و زمان محصوریم ! پرسش شما در واقع اشاره به پدیده ی قرن دارد وحواشی فراوان . اگر پرسشی باقی است مطرح بفرمایید
  • منصوره صامتی
ا جناب امیر یکی از مخاطبان این رسانه اینگونه نوشته اند و در  ادامه بخش دوم پاسخ بنده به ایشان آمده است که مطالعه ی آن خالی از لطف نیست



الان که این مطلب رو مینویسم پخش قسمتی دیگر از برنامه خانمی که شما باشید با رویکردی جدید نسبت به زنان جامعه تمام شد و اما... به مدیریت سلیقه ای در سیما اشاره کردید:
 آیا مدیر این رسانه مستقیمآ از طرف رهبر تعیین نمیشود؟
 آیا رهبر نسبت به رسانه و مسائل پیرامون آن به اندازه (شما!) آگاهی ندارد؟
 آیا شما مدیران رسانه را مورد تایید نمیدانید؟
 آیا مدیران رسانه در رشته مدیریت و مسائل پیرامون آن مطالعه و تحصیل نداشتند؟
 آیا شما با رویکرد شاد بودن و شاد زیستن مخالفید؟
 آیا شما با پوشیدن لباس با رنگ شاد در رسانه مخالفید؟
 آیا شما حجاب را فقط در چادر مشکی میبینید؟
 آیا شما تفکیک جنسیتی مجریان رسانه را الزامی و در راستای تعالی میدانید؟ و...
اما در مورد بیت المال: آیا بیت المال فقط در حوزه رسانه است؟
آیا میلیاردها تومانی که در ورزش فوتبال به هدر میرود جزء بیت المال نیست؟
 آیا سه هزار میلیاردی که در دولت قبل چپاول شد جزء بیت المال نیست؟ و...
تازه این مبالغ آنهاییست که از طریق اخبار به گوش ما میرسد و از مابقی جریانات پشت پرده بی خبریم! باز که بدون اطلاع قضاوت کردید! چرا فکر کردید با غرض اینجا آمدم؟
چون پرسیدم چرا بدون حضور طرف مقابل نقد و قضاوت میکنید؟ مگر شما مرا میشناسید؟ هر کس شما را نقد کند غرض دارد؟
 پس چطور خود خانم نامداری و بقیه اشخاص را مورد نقد بی غرض قرار میدهید؟
در جواب آقای علیرضا گفتید برخی بدشون نمیاد موضوع رو شخصی کنند و دو همکار و (رقیب!) رو مقابل هم قرار دهند: منظورتون از برخی من بودم؟ جالبه، خودتون از کلمه رقیب استفاده کردید! شما خودتون رو رقیب خانم نامداری میدونید؟
یعنی خانم نامداری جایگاه شما در رسانه رو به خطر انداختند؟ شما گفتید اول تفکر داشتید بعد شروع به نقد کردید، یعنی اگر الان خانم نامداری از شما بابت این نقد توضیح بخواد شما پاسخ منطقی و قانع کننده خواهید داشت؟ امیدوارم که این نظره بدون غرض کامل نمایش داده بشه! خدایا مرا آن ده که آن به


پاسخ :



اشاره شد که پخش قسمتی از خانمی که شما باشی با رویکردی جدید،
خوشحالم و خرسند که تلخی قلمم ونکته ی صحیح مورد اشاره ام سبب شد که در رویکردی متفاوت به زنان نگاه شود چرا که در سری گذشته ی این برنامه به تمامی تبلیغ و ترویج زنان ...و سبک زندگی هالیوودی بود که سنخیتی با هیچ یک از ارزشهای شناخته شده و هنجارهای جامعه ی ایران نداشت و این نبود جز برای مخاطب بیشتر و بیشتر دیده شدن .نگویید که اگر صبر می کردید در سری دوم به آن میرسیدند که لطیفه است !چرا که از بدیهیات است که باید از ارزشها به سوی حواشی رفت ولی برنامه ی خاانمی که شما باشی از آنجا  که سازندگان آن فانتزی می اندیشند به سراغ زندگی و زنان فانتزی رفتند حال آنکه مشکلات فرهنگی خانواده های ایرانی هیمن زندگی های فانتزی است .
رسمی غلط و ناپسند که چند سالی است در رسانه رایج شده مخاطب بیشتر حالا به چه قیمتی مهم نیست مهم این است که کدام شبکه و برنامه بتواند مخاطب بیشتری را جذب کند! پس مفتخرم که بنده سهمی در ممانعت از این رویه ی غلط داشتم که سبب شد به سراغ مادران شهدا و زنان کارآفرین بروند که البته بخشی از آن به انگیزه ی آبروی رفته را به جوی بازگرداندن است که بماند
 اشاره شد که مدیران رسانه را رهبری معظم انتخاب می کنند
 بدانید و آگاه باشید که خود ایشان هم به صدا و سیما انتقادات شدیدی دارند و حتی در یک سخنرانی عمومی در حضور دانشجویان خواستند که با انتقاد و پیشنهاد صحیح به نهادینه شدن ارزشها در رسانه کمک شود حال بماند که ابقای جناب رییس سازمان تحت چه شرایطی و با چه شرط و شروطهایی صورت گرفت!
 درخصوص  مدیران دیگر رسانه هم وضعیت همین است در حکومت اسلامی مسئولیت پذیرفتن سخت است دشوار است آزمون است بلای دنیا و آخرت است حتما می دانید که به همین سبب حضرت امیر می فرمایند اگر مردم می دانستند که پذیرفتن مسئولیت در حکومت اسلامی چه خطرناک است هر آیینه از آن فرار می کردند
اگر تحصیلات بدوی منظور است که باید بعرض برسانم اکثر مدیران علوم سیاسی می دانند و از رسانه و ارتباطات و فرهنگ و... در ابتدای امر بی اطلاع بوده اند که البته با آزمون و خطا های فراوان اکنون برخی احتمالا کارشناس هستند البته برخی از مدیران رسانه هم به تمام معنی رسانه ،هنر و فرهنگ ارزشی را می شناسند که قابل تقدیرند.
بنده بسیار هم اهل مطایبه و ورزش هستم به همین جهت هم یقین دارم شبکه ی آزمایشی نسیم اگر درست اداره شود و هدف گذاری مناسبی برای صورت گیرد ظرفیت بسیار بالایی در همراهی مخاطب مردمی دارد البته به شرط آن که ارزشها را قربانی نکند. 
از قضا بنده با دوستان مختلف چادری و غیر چادری در ارتباطم و اساسا افراد را به ظاهر محک نمی زنم ولی بر اساس تجربه و از آنجا که در انتخاب پوشش آزادی کامل داشته ام چادر را یکی از راحت ترین و زیباترین ،تاکید می کنم زیباترین پوشش دیده ام که در آن آرامش بیشتری احساس کرده ام .
در خصوص تفکیک جنسیتی :بهتر است بدانید که بعد از برنامه ای که احسان علیخانی و آزاده نامداری در ویژه برنامه ای خاص داشتند و رفتار خاصی از هر دو سر زد وانتقادات شدیدی هم صورت گرفت ناگهان جناب دارابی چنین بخشنامه ای را لازم الاجرا کردند که سبب تعجب فراوان بود.به عقیده ی بنده از آنجا که در جامعه ی واقعی زن و مرد در کنار هم باید به وظایف خویش عمل کنند و رسانه هم نقش آموزشی دارد بد نیست به فراخور ضرورت و رعایت چارچوب ها این برنامه با اجرای زن و مرد باشد چرا که در شبکه های ماهواره ای که اختلاط تبلیغ می شود در اکثرفیلم های ایرانی هم که اختلاط ترویج می شود وقتی هم می گوییم چرا می گویند اینها هنرپیشه اند ! پس بهتر است مجری های زن و مرد به عنوان افراد حقیقی رفتار صحیح دو نامحرم را آموزش دهند،پس در حالت کلی مشکلی وجود ندارد که البته در این مورد با جناب قرائتی هم گفتگو کردم که اگر فرصتی بود آن خاطره را ذکر خواهم کرد
در خصوص بیت المال : بلاخره شما متوجه شدید که این اختلاس ها چرا و چگونه صورت گرفت چگونه راه بر مافیای اقتصادی بسته شد ؟ و بسیاری سوالات دیگر نه نمی دانید چرا؟
 چون کارکرد رسانه رقابت با رسانه های ماهواره ایست یعنی آنقدر نمی خواستند که شبیه آنها باشند ولی چون تنها هدفشان رقابت با آنها بود حال به اوضاع برنامه ها نگاه کنید که بسیاری از آنها کپی برداری صرف از رسانه های ماهواره ای هستندجالب است یکی از ارکان انقلاب اسلامی نه شرغی نه غربی است ولی رسانه ی ایران کاملا دست به دامان شرق و غرب است .کار به جایی رسیده که دختر نوجوان خانواده را مجبور کرده برایش لباس سوسانو را بخرند!
رسانه باید پل مسئولین و مردم باشد اگر بهانه است که مسئولین نمی آیند و پاسخ نمی دهند باید آنقدر درد مردم منعکس شود تا مسئول از ترس و دلهره ی انجام مسئولیت خواب به چشم نداشته باشد ولی چه بگویم ازوقتی که مسئولی میاید و برنامه ای را می خرد که خودش را تبلیغ کند که این رانت محض است ! وقتی سانه ی ملی می شود سکوی پرتاب آقازاده ها به پستهای بالا و مردم را هم سرگرم می کنند به لبخند های پوشالی من باید چه بگویم .
در برنامه ای اقتصادی مجری برنامه ی زنده بودم سوالی به نظرسنجی گذاشته شده بود نتیجه ای مخالف خواست آقایان حاصل شد در مقابل چشم ما شاهدان اصلی نتیجه نظر سنجی و نظر مردم تغیییر کرد تا رضایت فلان آقا جلب شود!!!!! شما به این می گویید رسانه ی مردمی ، به این مدیران می گویید امانتدار وقتی کارد به استخوانم می رسد می گویم
البته به آن جهت که خداوند بر من منت گذاشته و به هیچ فرد و جناح خاصی وابسته نیستم و بحمدلله از بیت المال هم طلبکار هستم که بدهکار نیستم راحت آنچه حق است و سبب ممانعت از رویه ای غلط را بی تعارف می گویم .همانطور که علما می فرمایند زمان زمان خرج آبروست خدا را چه دیدی شاید یک نفر بیدار شد همان یک نفر برای بنده کافیست برای منی که حتی نفسی ذیگر هم به حیاتم اطمینان ندارم.
من آزاده ی نامداری را نقد نکردم که این بسیار کم است بنده جریان حمایت کننده از این روش و منش را منتقد بوده و هستم نامداری نباشد با دیگران همین کار را ادامه می دهند برنامه ی خانمی که شما باشی را که تماما پر بود از اراجیف را نقد کرده ام تصور می کنید اگر آن نقد و نقدهای دیگر دوستان نبود این برنامه بهبود می یافت؟ نه هرگز مثل برنامه ی خاص جمع ما به بهانه ی مخاطب دارد ادامه می یافت هنوز هم می گویم غرض دارید البته خدا کند که مرض نداشته باشید(0جهت مزاح)!
پاسخ را یکبار دیگر مطالعه کنید گفته ام برخی رقیب و همکار می دانند یعنی از زبان برخی که فاعل جمله است بیان شده نه از بیان بنده .اگر به هر عنوان بنده و خانم نامداری را باهم مقایسه کنند این کم لطفی به بنده است که نه سن و تجربه ی ما قابل مقایسه است و نه رفتار و اندیشه مان بنابر این ما به صورت کاملا اتفاقی زمانی همکار بوده ایم و اساسا احساس رقابتی وجود ندارد.ایشان هم جای بنده را تنگ نکرده چرا که نوع اجرا و برنامه های ما نیز کاملا متفاوت است . این نظر بدون غرض از نظر شما کامل نمایش داده میشود سوالات مفیدی پرسیدید که کمکی به پاسخ شفاف است و برای مخاطبان دیگر سود مند
  • منصوره صامتی
واقعا چرا پیدا کردن تصویری از بازیگران زن ایرانی با حجابی که در عرف جامعه پوشیده و مناسب تلقی شود، تقریبا محال است؟


 احتمالا هیچ یک از ما بازیگر زن چادری نمی شناسیم و یا دست کم تعداد آنها و یا شاید نمود آنها در جامعه به اندازه ای کم است که هرگز در ذهن ها نمانده است. موضوع حجاب و نوع پوشش بدون تعارف در سال های اخیر در جامعه ما به چیزی فراتر از یک چالش اجتماعی تبدیل شده که گاه حتی موضوعات سیاسی نیز از آن متاثر می شود. تا کنون در مورد متناسب نبودن نوع پوشش رایج در شهرهای بزرگ کشور که کم کم به شهرهای کوچک تر نیز سرایت کرده، با آنچه از یک جامعه اسلامی بر اساس آموزه های دینی انتظار می رود، بسیار گفته و نوشته شده است. مسائلی از قبیل کار فرهنگی زیربنایی، وضعیت آموزش در مدارس و دانشگاه ها، میزان توجه به حجاب در خانواده ها، تاثیر رسانه های گوناگون از جمله شبکه های ماهواره ای، تغییر سبک زندگی و لزوم جهت دادن به آن بر اساس الگوی ایرانی اسلامی، نوع برخورد با بدحجابان از جمله وجود یا عدم وجود گشت ارشاد و.. بارها و بارها سخن گفته و شنیده شده است. در اینجا قصد تکرار این مباحث را نداریم. صرفا به موضوعی اشاره می کنیم که اگرچه با همه مباحث فوق به نوعی در ارتباط است اما ممکن است در بسیاری نقدها نیز ناخواسته نادیده گرفته شود. موضوع گروه های مرجع و الگو در جامعه را هرگز نمی توان از بحث حجاب جدا کرد. بی تردید یکی از این گروه های الگو در جامعه بازیگران هستند. عده ای از کارشناسان معتقدند هدایت محصولات هنری به سمتی که موفقیت ها توسط افرادی به دست آید که در ضمن زندگی اجتماعی عادی خود از حجاب قابل قبولی برخوردارند می تواند در نگرش جامعه به حجاب موثر باشد. به عقیده این عده از کارشناسان، در حال حاضر به طور مثال در سریال های تلویزیونی و یا فیلم های سینمایی کشور افرادی که در زندگی به بن بست رسیده‌اند با حجاب و پوشش به مخاطب معرفی می‌شوند و البته عکس این موضوع نیز صادق است. با این وجود موضوع بحث فراتر از این گفته‌هاست. حرف اینجاست که حتی مثلا اگر بازیگری با حجاب مورد انتظار در یک فیلم یا سریال به محبوبیتی فوق العاده دست پیدا کند و حتی بتواند به عنوان الگو، نوع پوشش و زندگی مورد نظر کارکتر فیلم را تبلیغ کند، وقتی خود در انظار عمومی با پوششی کاملا متفاوت ظاهر می شود چه بلایی بر سر همان "تاثیرگذاری" و "تبلیغ" می آید؟ واقعا چرا پیدا کردن تصویری از بازیگران زن ایرانی با حجابی که در عرف جامعه پوشیده و مناسب تلقی شود، تقریبا محال است؟! موضوع تا بدانجا پیش رفته که اگر برخی از بازیگران زن ایرانی در یک پروژه سینمایی یا تلویزیونی با چادر حاضر شوند، به عنوان موضوعی "جالب" تلقی شده و عکس آن در فضای مجازی با همین عنوان منتشر و توزیع می شود! آیا روند انتخاب بازیگر در سینما، تئاتر و تلویزیون ما مشکل دارد؟ آیا در روند مذکور هیچ بازیگری که حجاب و پوشش عادی او – در جامعه و نه در فیلم‌ها و سریال‌ها - همان حجاب مورد قبول جامعه است، وجود ندارد؟ یا چنین افرادی جذب این هنر نمی شوند؟ موضوع هرچه باشد تردیدی نیست که الگوی بسیاری از جوانان کشور ما صرفا ظاهر بازیگران ایرانی در سریال ها و فیلم‌های سینمایی و به طور کلی محصولات هنری نیست؛ بلکه پوشش، اخلاق و منش آنها در زندگی عادی – که امروزه با وجود رسانه‌های گوناگون و امکان دسترسی آسان به همه آنها، هرگز بر کسی پوشیده نیست - هم موثر و غیرقابل چشم پوشی است. اما راه حل چیست؟
  • منصوره صامتی


 

رویداد

یک فعال رسانه ای با انتشار نامه ای مراتب اعتراض شدید خودش را نسبت به بی تفاوتی مسئولین در خصوص اقدام سخیف نیکی کریمی در امارات ابراز کرد.

 

 

 

به گزارش رویداد، یکی از بانوان عرصه رسانه از عملکرد مسئولین فرهنگی و هنری به دلیل عدم جلوگیری و برخورد با پروژه هایی که به نام هنر، امنیت فرهنگی سیاسی کشور را به خطر می اندازد،شکوائیه ای را که در ادامه متن کامل آنرا میخوانید به رشته تحریر درآورد:

جای آن دارد که بمیریم..

مسولین تبریک! زن ایرانی این بار هم در مجامع بین المللی هنری درخشید و دوربین ها او را برای تاریخ ثبت کردند.

بار دیگر زن ایرانی را ستایش کردند در حالی که از ارتفاعی پست بالا می رفت که این بار نه برفراز افتخار نجابت که برای تن فروشی اش، برای وطن فروشی اش، برای عریانیش برای به لجن کشیدن قرن ها تمدن نجابت زن ایرانی برای او هورا کشیدند!!

برایش کف می زدند که این چنین مغرور وبه یاد ماندنی تمام قد زنی که سالهاست بر مسند هنر از بیت المال مسلمین روزی می برد در مقابل پیامبر اسلام(ص)از روی پهلوی شکسته ی حضرت زهرا(س) ردمی شود و بر دهان مبارک زینب (س)می زندآن هم در حالی که نه بر فرش قرمز بلکه برخون هزاران شهید رقص می کند...

هرزه گان عالم ،سرمست در آغوش کشیدن ناموس ایرانیان آب از دهانشان جاری گشته وسناریوی برهنگی دیگری را در سر می پرورانند و به غیر تمان بر نمی خورد.؟!

به خدا سوگند! جای آن دارد که بمیریم که این بارنه به نام رضاخان میر پنج که به نام فرهنگ و تمدن اسلامی ایرانی ناموس ایرانی را در ملا عام برهنه می کنندآن هم نه به تهدید بلکه این خود زن ایرانی است که برای در آغوش کشیدن قاتلین حسین (ع)

نفسهایش به شماره افتاده...

مسولین! جای آن داردکه  بمیریم .این زن که از قضا نامش هم نیکی است سالهاست همه ی خوبیها ونیکی های زن مسلمان ایرانی را به سخره گرفته و شما مغبون چشمهای سبزش تنها نگاه کردید وبرخی هم البته به نشانه پیشرفت زن ایرانی لبخند زدید که شما به سیره سبز علوی خیانت کردید!

ای کاش زمین مارا ببلعد !که زمین هم ما زباله های تاریخ را در خود جای نخواهد داد .به دنبال مقصر نگردید که یار در خانه است مگر ما نبودیم که از این چشم سبزها حمایت کردیم تا جایی که برای پیشبرد اهدافشان بنا شد دیگر فیلمی توقیف نشود!

چه کسانی سبک زندگی این به اصطلاح هنرمندان را بر درو دیوار شهرها ورسانه های جامعه ی اسلامی نقش زدند؟ آن وقت نیروی انتظامی از بد حجابی می گوید؟! که این خود تخفیف بی حجابی است . آقای رادان به سراغ معلول رفته اید که علت همین به اصطلاح هنرمندانند که فرهنگ ما را برهنه ساخته و در دانشگاه سینمای ایران فرهنگ برهنگی را برای سرمایه های معنوی ایران معلمی کنند.مسولین چرابا خودتان تعارف دارید که الناس علی دین ملوکهم .

منتظر چه رسوایی دیگری هستیم ؟! به خدا سوگند پروژه ی برهنگی چشمهای سبز دیگری در راه است .استدعا می کنم بیش از این آبروی زن مسلمان را نبریم . انسان تراز جمهوری اسلامی که بناست فرهنگ و تمدن اسلامی ایرانی را صادر کند این است ؟!این است حاصل تاکیدات رهبری ؟! تنها سلمان رشدی باید اعدام شود ؟تنها فیلم سازیهودی به اسلام اهانت کرده ؟ چرا در سینماهای ایران بردگان شهوت و برهنگی می بالند و ستاره می شوند؟ مار ا چه می شود؟!

اگر هنوز مسولین راه تسامح می روند و تساهل می پراکنند مردان با غیرت ما چرا ساکت نشسته اند ؟ زنان عفیفه ی ماچرا فریاد نمی کنند؟جامعه ی هنری ما چرا دهان بسته و خفته است ؟بسیجیان ولایی چرا کاری نمی کنند ؟ لابد مسولین فرهنگی و هنری نیکی جان را در فرودگاه امام (ره)به انتظار نشسته اند تا در چشمان سبزش چشم بدوزند و آنچنان نرم و آهسته که چینی نازک تنهاییش ترک بر ندارد او را به پوشیدن جوراب دعوت کنند ! و حلقه ی گل بر گردنش بیاویزند که حرمت نان و نمک ایرانی را هم نگاه نداشته چه برسد حرمت مسلمانی را!

رسوایی بس است دیگر! این یک بانوی مسلمان ایرانی ا ست که می پرسد تا به کی باید نظاره گر به لجن کشیدن شرافت هنرمند ایرانی باشیم؟ چند درصد زنان ایرانی مسلمان و غیر مسلمان ما موفقیتشان را دربرهنگی ساق پایشان جستجو می کنند؟ مسولین پاسخ دهند چگونه با این رسوایی برخورد خواهید کرد؟ نمایندگان مجلس پاسخ دهند.مسولین فرهنگی پاسخ دهند.مسولین هنری پاسخ دهند.مسولین سینمایی پاسخ دهند.شورای عالی انقلاب فرهنگی این برهنگی فرهنگی را چگونه پاسخ می دهد؟مسولین نهاد زن و خانواده ی ریاست جمهوری !از شان به تاراج رفته زن مسلمان چگونه دفاع خواهید کرد؟رسانه های متعهد پاسخ دهند.نیروی انتظامی چگونه به استقبال جنبش چشم سبزهای سینمای ایران خواهد رفت؟ قوه ی قضاییه پرونده ی برهنگی را چگونه بررسی خواهد کرد؟

و اینک من بانوی مسلمان ایرانی در محضر خداوند در حالیکه بغض گلویم را می فشارد از مدیران فرهنگی هنری و قضایی در پیشگاه مدیر مهربان عالم امکان حضرت مهدی (ع)عرض شکایت دارم .مولای من! بنا بود این مدیران از مادر بزرگوارتان حضرت زهرا (س) برای زن ایرانی الگو بسازند! بنا بود فرهنگ رسانه ای ما لبیک به هل من ناصر سرور آزادگان حسین (ع )باشد .مولای من شرط بود که ماهم زیبایی را از چشم زینب (س) ببینیم و به اقتدار زن مسلمان ایرانی مفتخر باشیم ولی آقاجان احساس حقارت قلبم را پاره کرده . آقاجان!ببینید چگونه پرده های نجابت زن ایرانی را می درند و مدیران و مسولین به لابی های سیاسی شان می اندیشند! آنهم زمانی که رهبری نجابت به خرج می دهند و صد ها بار به مسولین تذکر داده اند! آقاجان! گفتند جامعه ی مهدوی وبه عشق جامعه ی مهدوی در همه ی انتخابات شرکت کرده ام و دغدغه ی انتخاب اصلح داشته ام.آقاجان !بارها به سینما رفتم تا از صنعت سینمای نظام اسلامی حمایت کنم به تصور سینما و هنر مند متعهد به ارزشهای مهدوی ولی هر بار نا امیدتر برگشتم که جریان غالب سینمای ایران سکولار است و ارزشهای جامعه ی مهدوی را به سخره گرفته . مولای من !من خود خاکستریم ولی می خواستم درسایه ی مدیران مومن به انسان تراز اسلام نزدیک شوم که برخی مدیران مسلمان هستند ولی مدیریت اسلامی نمی دانند! آقاجان! آقاجان !انتقام ماهیت مسخ شده ی زن مسلمان ایرانی را از هر آنکسی که به دست و زبان و قلم حتی به لبخندی و سکوتی جریان بردگی شیطان را در جامعه ی ما رقم زد بستان که امروز زنان دیگر جوامع به ما چشم دوخته اند و کنایه می زنند که ما لا اقل دین نداریم ولی شما که مسلمانید چرا ننگ برهنگی بر پیشانی دارید؟

ای کاش سینمای  ما وفاداری به آرمانها را از هالیوود می آموخت... ای کاش در زمین فرو روم دیگر جای آن دارد که بمیرم...

آقاجان !برای مسلمانی ما دعا کنید که ما شرمسار شهداییم ما شرمسار انسانیتیم ما نمک اهل بیت را خوردیم و نمکدان شکسته ایم برای هدایتمان دعا کنید.

 

منصوره صامتی

 

 

 

  • منصوره صامتی