بهانه ای برای هیچ !
به رسم روزهای جمعه به کتابخانه ی شخصی ام که این روزها از فرط فشردگی نسبتی با انفجار دارد سری زدم، امروز مطالعه را به طعم گس رسانه می پسندم نگاهم راتیز کردم و حواسم را جمع ،" طلوع ماهواره ، افول فرهنگ " نوشته ی صادق طباطبایی را برداشتم کتاب را ورق زدم و مثل همیشه چند فیش نکته برداری لا به لا ی صفحات کتاب رخی نمایان کرد چند فیش اول را که دیدم برگه ای قدیمی تر توجه ام را جلب کرد ...
قدیم تر ها آرزوها و خواسته هایم را می نوشتم "نمایندگی مجلس برای خدمت بیشتر به مردم سرزمینم " و در نمودار درختی زیر نوشته مسیر را پیش بینی کرده بودم . حدود 4000روز پیش که دور بودم از واقعیت ها نمی دانستم که مسولیت در جامعه ی اسلامی چه خطیر است و گاه مهلک ، قصد داشتم نفس ضعیفم را در چنین میدانی بیازمایم ! معاذالله !
امروز که به بهانه ی حضور در رسانه با بسیاری از بزرگان و برخی به اصطلاح بزرگان که آرزوی دیروزمن مسولیت فعلی آنان است گفتگو کرده ام و از طرفی از درد و رنج مردمان این مرزو بوم در گزارش مستند های محرمانه و غیر محرمانه با خبرم حتی خیال لحظه ای مسولیت نیزدلم را آشفته می سازد که این میدان، میدان آزمون های دشوار است و نفس ضعیفم که امروز بیش از دیروز مرا اسیر و زمینی ساخته یارای بر دوش کشیدن چنین بار امانتی را ندارد ...امروز بیش از هر زمان دیگری دلم می خواهد یک انسان معمولی باشم ، معمولی بفهمم و معمولی زندگی کنم و ...
دلم این روزها بهانه ای برای آرامش دارد و دیروز بهانه ای برای هیچ !
"مولای یا مولای انت القوی و اناالضعیف و هل یرحم الضعیف الا القوی "
سلام
کاش خانم صامتی اون موقع که تند تند مطالب جدید میگذاشت را یه خورده نگه می داشت الان کم کم لود(بارگذاری) میکرد.