قرن ها انتظار حضرت مهدی (عج) برای سخن گفتن با بشریت ، به پایان می رسد و عصر ظهور آغاز می شود .
او دست همه ی بشریت را خواهد فشرد و به آنان خواهد گفت که من آمده ام تا اوضاع حاکم بر جهان را در شرق و غرب و شمال و جنوب به هم بزنم و همه ی نقاط جهان در دستور کار من خواهد بود . چون برای مهدی ، شرق و غرب جهان ، همه جا ، خانه ی اوست . برای او چیزی مانع نیست . همانگونه که از پدری شرقی و مادری غربی به دنیا آمده است .
گرچه پیام او از حیث مضمون مکتبی ، نه شرقی و نه غربی است ؛ اما از حیث مخاطب انسانی ، هم شرقی است و هم غربی . و شاید این خویشاوندی او با غرب عالم ، رازی باشد برای فتح غرب ! جهان مسیحیت به دست حضرت مهدی (عج) فتح خواهد شد . در حکومت حضرت مهدی (عج) ، روابط بشری بر اساس مناسبات و معیارهای انسانی ، تنظیم می شود . همه حدود و حقوق خودشان را می شناسند ، ولی یکنواخت نیستند و انسانهای صالح و بافضیلت و تربیت شده ، هم حق را می شناسند و هم تکلیف را . انسانها در این جامعه ، از این حیث ، علیرغم اینکه با هم متفاوتند ، در عین حال متناسب و متعادلند .
اختلاف نظر در جامعه ی مهدوی ، سرکوب نمی شود . بلکه مدیریت می شود . همینطور نوع روابط ، که کاملا روشن و انسانی است . ایشان در رهبری و مدیریت جهان جدید ، که جهانی آزاد اما انسانی و عادلانه است ، هیچ تسامحی نمی کنند . اما مفهوم اطاعت پذیری از امام در جامعه ی مهدوی ؛ این مفهوم به معنی تعطیل کردن عقل فردی و درک و تشخیص از جانب افراد نیست ! بنا به روایت های صریح ، عقلانیت و اراده ی انسانها در جامعه ی مهدوی نه تنها به رسمیت شناخته می شود ، بلکه در سایه حکومت آن امام همام ، به حد اعلای رشد و تعالی خود هم خواهد رسید . اطاعت از مهدی (عج) به معنای محو فردیت ، شکستن حریم فردی و تضییع حقوق فردی مردم نیست . بلکه اطاعت از رهبری الهی و جهانی ، ضامن اجرایی همین حقوق و ضامن تعالی شخصیت آحاد شهروندان آن جامعه ی جهانی است . مگر نه اینست که حقوق ، نیاز به ضمانت اجرا دارند ؛ چه ضمانتی بالاتر از حکومت مردی که وارث تمام انبیاء پیشین و امامان قبل از خود و آخرین ذخیره و حجت الهی است که بنیان حکومت الهی او ، خود از جانب خداوند تضمین شده است .
همه ی تاکیدها در انقلاب حضرت ایشان ، روی حقوق مردم است . روایت بسیاری نقل شده است که کار اصلی مهدی (عج) همین است که مردم به حقوق شان برسند . بخصوص انسانها ی محروم و در بند استضعاف کشیده ای که ساکتند . همانطور که جد اعلایش علی (ع) فرمود : حکومت بر شما در نزد من از این پاره کفش وصله خورده ، بی ارزش تر است مگر آنکه حقی احقاق نمایم و باطلی را مجال ظهور ندهم .
آری ؛ آرمان حضرت ایشان هم ، احقاق حقوق مردم است . آن هم در لوای شریعتی که از بدو پیدایش آن ، بدون هیچ استثناء ، نافی تمامی تبعیض های نژادی ، قومیتی ، جنسیتی ، زبانی و فرقه ایست . در حکومت عدالت گستر او ، رانت وجود ندارد . بدون استثناء هیچ تبعیضی نیست . آنچه هست ، مساوات و "همچون دانه های یک شانه ، مساوی دانستن مردم در برابر حقوق است" هرچند که مواسات هست ، هرچند که عدالت ، که بالاتر از مواسات و مساوات هست ، هم هست . او می آید و در زمان او ، هیچ برده ای روی زمین نخواهد ماند . برده های اقتصادی ، برده ای سیاسی ، برده های جنسی ، برده های فکری و .. همه آزاد می شوند . هیچ بدهکاری در دنیا باقی نخواهد ماند . رسم بدهکاری ، برچیده خواده شد . هیچ ظلمی به هیچ کس از آحاد مردم نخواهد شد . الا اینکه ایشان رد مظالم کنند ! یعنی آن را جبران خواهند کرد .
اینطور نیست که فقط حقوق یک عده ای خاص برای ایشان مهم باشد و بقیه را رها کند . یعنی "رانت مذهبی" هم در جامعه ی او ، وجود ندارد . هرچند که حجت را بر همه تمام می کند ، اما او رهبر ، همه ی بشریت(7.5 میلیارد انسان) است . بنابراین حقوق همه ی مردم ، برای ایشان اهمیت دارد . ایمان دینی هم ، در جامعه ی مهدوی ، در حد یک سلسله چزئیات مرده نیست .بلکه یک حقیقت کاملا روشن و زنده است . در نبرد جهانی با ظالمان عالم ، او بی گناهی را نمی کشد . ولی اگر دشمن ، افراد بی گناهی را وادار به نبرد با او کند و کشته شوند ؛ مهدی (عج) خونبهای آنان را خواهد داد .
چرا که حضرت مهدی (عج) دو رویه دارد . چون دو مخاطب دارد لذا با دو جلوه وارد صحنه می شود . یک جلوه در برابر همین مافیای ظلم و ستم جهان گستر جهانی است . با آنان از زبان سلاح و از لب تیغ شمشیر سخن خواهد گفت . حتی در روایت است که از اینان توبه هم نخواهد پذیرفت . برای اینکه دوران موعظه و توبه گذشته است . وقت ؛ وقت عمل به وعده هایی است که انبیاء داده اند . اما یک جلوه ی دیگر ایشان در برابر توده های مردم است . با همه ی بشریت ، با انسانهای مظلوم و محروم ، محروم از حقوق خود ، با آنها چنان متواضع و مردمی است ، که گویی با دست خود ، عسل به دهان آنان می نهد .
در رستاخیز مهدی (عج) هرچه هست دوستی ، برادری ، رحمت ، صلح و یکرنگی و یگانگی است . معنویت است ، شکوفایی علمی است ، رشد عقلی است ، وحدت و صلح و برادری است . کیش و آئین مهر ، عاطفه های جوشان بشری و عشق و محبت است . آزادی و عدالت است .
مهدی (عج) می جنگد ، اما جنگ برای صلح ، چون می داند که نمی تواند به تمامی این جنگ ها پایان داد مگر با جنگی که همان نبرد جهانی اوست . جنگی جهانی به این معنی که یک باره با همه ی مظاهر ظلم و جنایت و حق کشی ، در گوشه و کنار عالم برخورد می کند و همه ی جنگ ها را به پایان می رساند .
می جنگد اما برای صلح . صلحی مبتنی بر عدالت . جامعه ای که مهدی (عج) می سازد ، شعارش عشق و محبت است . عشق به انسانیت و آرمانهای انسانی . عشق به زیبایی ، شکوه و جلوه های ناب آئین محمدی (ص) است . شهروندان جامعه ی مهدوی ، بواسطه ای این درجه از فهم و رشد و عشق و عاطفه ، دیگر در پی سودجویی مادی از هم نیستند . جامعه ای که مهدی بنا می کند ، جامعه ی صلواتی است . در آن جامعه مردم به هم خدمات می رسانند اما بی چشمداشت . بی منت . و سر همدیگر هم کلاه نمی گذارند ...
شما چه تصویری از جامعه ی مهدوی دارید؟
آیا حکومت اسلامی در ایران را مقدمه ای برای رسیدن به جامعه ی اسلامی مهدوی می دانید؟
اولویت برای رسیدن و یا نزدیک شدن به جامعه ی مهدوی چیست؟
فرناندا لیما مجری برزیلی برنامه قرعهکشی جام جهانی 2014 که صفحه فیسبوکش مورد حمله شدید ایرانیان قرار گرفته بود در گفتگو با فرانس 24 عنوان کرد: «هر فردی محصول فرهنگی است که در آن زندگی میکند.»
گزارش ایسنا به نقل از سایت خبری تیک، او افزود: در مورد مردم ایران باید بگویم نظر من به خاطر کامنتهای توهینآمیز نسبت به آنها تغییر نکرده است. من همچنان به فرهنگ و همه انسانها احترام میگذارم.
این مدل و مجری معروف بزریلی اظهار کرد: من فارغالتحصیل رشته روزنامهنگاری هستم و 15 سال است که در رسانهها مشغول به کارم، در نتیجه معتقدم آماده مجریگری چنین برنامههایی هستم. من بسیار خوشحال بودم که مجریگری برنامه بینالمللی دیگری را بر عهده داشتم؛ برنامهای که در سرتاسر جهان به نمایش در میآید و کار من بیشتر دیده میشود. این برنامه به نوعی به رسمیت شناختن تواناییهای من بعد از سالها تلاش در این زمینه بود و البته فرصتی برای به چالش کشیدن خودم.لیما ادامه داد: از من خواسته شد تا برای اجرای این برنامه، لباسی طلاییرنگ بپوشم که تا زانوی من بود؛ لباسی که به نوعی مناسب آب و هوای «باهیا» هم بود. بنابراین من لباسی را پوشیدم که از من خواسته شده بود. من یک حرفهای هستم و آنچه را که عرف است دنبال میکنم. نه من و نه هیچکس دیگری در این برنامه فکر نمیکرد چنین اتفاقی رخ دهد وگرنه معتقدم میشد تیپ و ظاهر دیگری نیز انتخاب شود.مجری مراسم قرعهکشی جام جهانی برزیل افزود: من در مورد حملات و عذرخواهیها شنیدم، البته شبکههای اجتماعی را خیلی دنبال نکردم.
هر فردی محصول فرهنگی است که در آن زندگی میکند در نتیجه همانگونه که یک زن غربی در یک برنامه عظیم بینالمللی لباس میپوشد، من هم لباس پوشیدم. باهیا هم جایی است که دمای هوای آن غالبا بالاست.وی ادامه داد: معمولا اظهار نظرهای خشونتآمیزتر باعث جلب توجه بیشتری میشوند و این خود به گستاخی بیشتر منجر خواهد شد. اما من ترجیح میدهم فکر کنم انسانهای بیشتری با قصد و نیت خوب و خوشقلب وجود دارند؛ کسانی که تفاوت را بین انسانها به رسمیت میشناسند و با ذهنی بازتر و هوشمندانهتر از کسانی که حمله میکنند، به مخالفت و مناظره میپردازند.
لیما خاطرنشان کرد: من انتظار ندارم مورد عشق و علاقه همه قرار بگیرم اما تلاش میکنم عاشق همه باشم و هر روز انسان بهتری نسبت به گذشته شوم. فرهنگهای مختلف و نقطهنظرات متفاوت همیشه زمینهای برای گفتگو بین انسانهاست. گفتگو و مناظره پدیدهای «سلامت» است اما خشونت هیچگاه اینگونه نخواهد بود.این مدل مشهور برزیلی تاکید کرد: من میخواهم بگویم به خاطر تمام اتفاقاتی که افتاده متاسفم. من به هیچوجه قصد نداشتم هیچ کشور، فرهنگ و یا مردمی را به هر شکلی مورد حمله و بیاحترامی قرار دهم. من به هیچوجه قصد نداشتم باعث نوعی از جنجال و یا رفتار خجالتآور شوم.وی گفت: من اطمینان میدهم که این اتفاق را به عنوان یک درس یاد خواهم گرفت و در انتخاب لباس برنامه «توپ طلا» آن را در نظر خواهم داشت تا همه بتوانند آن را تماشا کنند.
در پی پخش موفقیت آمیز مراسم قرعه کشی جام جهانی برزیل از شبکه سه و نقش بر آب شدن نقشههای غرب در ترویج پوشش غربی در میان جوانان ایرانی؛ رئیس سازمان صدا و سیما در نامه ای از دست اندرکاران این برنامه و خصوصا تدوینگری که موفق شده بود مجری خانم مراسم را به طور کامل سانسور کند، تشکر و قدردانی کرد.!
اگر غربیها میدانستند ما در تدوین و سانسور همزمان برنامههای پخش زنده این قدر پیشرفت کرده ایم عمرا ناز خانم فرناندا لیما را نمیکشیدند.
ساعاتی پس از انتشار متن نامه رئیس سازمان صدا و سیما، خانم فرناندا لیما هم نامه ای خطاب به عزتا... ضرغامینوشت و درد دلهایی را مطرح کرد:
« جناب آقای ضرغامیسلام علیکم...
برادر گرامی
پس از اجرای مراسم به محض آنکه به خانه رسیدم با وجود خستگی برنامه شما را از اینترنت دانلود کردم و دیدم. همان طور که برخی از دوستان ایرانیام از جمله جناب سلحشور پیامک کرده بودند اصلا مرا نشان ندادید. عیبی ندارد اما دوست ندارم ایرانیها فکر کنند من دختر بی بند و باری هستم.
پدرم خیلی روی این مسائل حساس بود. او تا قبل از ازدواجم مرا در خیابان تیمور صدا میزد تا توجه کسی جلب نشود.
به من گفته بودند مراسم قرعه کشی زنانه و مردانه است اما وقتی لباسهایم را عوض کردم و وارد سالن شدم دیدم مردها هم هستند.! میخواستم مراسم را ترک کنم. گفتم «پای بیجوراب زشته» اما بلاتر پشت میکروفون از همه خواست یا نگاه نکنند، یا به چشم خواهری نگاه کنند. به جمعیت که نگاه کردم دیدم همه گزینه دوم را انتخاب کردهاند. خدا میداند چقدر خجالت کشیدم و سرخ و سفید شدم تا مراسم تمام شد.
باز جای شکرش باقی است که لباس صورتی ام را نپوشیده بودم. در میان لباسهای جشنی ام همین که تنم بود از همه پوشیده تر است. چند وقت پیش به طور اتفاقی برنامه گلبرگ را از شبکه سه دیدم. کارشناس داشت دخترها را نصیحت میکرد که چطور باید پوشش خود را رعایت کنند. خیلی به دلم نشست. به شوهرم گفتم "رودریگو گوش کن، خیلی جالبه" اما او کنترل را از من گرفت و زد شبکه نسیم. مردم پشت میکروفون جوک میگفتند و رودریگو غش و ریسه میرفت.
رودریگو هم شوهر بی غیرتی نیست. شاید باور نکنید اما در همین مراسم به من تذکر که داد که سنگین باشم و کمتر لبخند بزنم. اوایل ازدواجمان خیلی متعصب بود. یک بار وقتی فهمید من با کمترین لباس رفتم ماست خریدم قیامتی راه انداخت.
قبلا شنیده بودم برای هنرپیشههای زن فیلمهای خارجی با کامپیوتر لباس پوشیده درست میکنید. کاش در مورد من هم همین کار را میکردید. خیلی دوست داشتم یک بار تصویرم از برنامه نود پخش شود و نظر امیر حاج رضایی عزیز را در مورد خودم بدانم. مراسم قرعه کشی لیگ برتر شما را هم دیدم. آنجا آقای بهروان نقش مرا برعهده داشت. برای مسابقات بعدیتان اگر مجری یا قرعه کش خواستید با پوشش کامل در خدمتم. از لحاظ سبیل نمیتوانم با جناب بهروان برابری کنم اما سعی میکنم خودم را به تیپ ایشان نزدیک کنم.
البته شما ناقلاها هم دو، سه بار زیرآبی رفتید و تصویرم را نشان دادید. همان کافی بود تا بالای هشت هزارتا درخواست دوستی از ایران داشته باشم.
البته به رودریگو چیزی نگفتم چون خیلی روی این مسائل حساس است. مرد است دیگر، غرورش اجازه نمیدهد تعداد فرندهایش از تعداد فرندهای زنش کمترباشد. خلاصه ببخشید اگرکمیبیناموسی شد و واقعا قصد و غرضی در کار نبود. باشد که روزی افتخار همکاری با آن تلویزیون پربیننده نصیب این حقیر شود.»
می دانم که به طنز بالا لبخند زدید !
اگرچه دیری است عادتمان داده اند به همه ی موضوعات بخندیم و ازدر شوخی و مزاح و تخیل و تصور و حدس و گمان و باری به هر جهت و هرچه باداباد به مسایل نگاه کنیم ، اگرچه که احتمالا چاره ای هم جز خندیدن بر دردهای بی درمانمان نیست! ولی حواشی خاص پخش زنده قرعه کشی جام جهانی در ایران بسیار قابل تامل و اندیشه است . لطفا نظر خود را مرقوم فرمایید و منتظر مطالب بعدی در همین موضوع باشید
اندر آنجا که باطل ، امیر است
اندر آنجا که حق ، سر به زیر است
اندر آنجا که دین و مروت پایمال و زبون و اسیر است
راستی ؛ زندگی ناگوار است
مرگ ؛ بالاترین افتخار است
اندر آنجا که از فرط بیداد نیست مظلوم را ، تاب فریاد
اندر آنجا که ظالم به مستی بر سر خلق ، می تازد آزاد
مهر بر لب نهادن گناه است
خموشی ، بدترین اشتباه است
این اساس مرام حسین است
روح و رمز قیام حسین است
بدان آزادگی یا که شهادت حاصلی از پیام حسین است
شیعه ی او هم ، اینسان غیور است
تا ابد از زبونی به دور است شیعه و تن به بیداد دادن ؟!
شیعه و مهر بر لب نهادن ؟!
شیعه و خفتن و آرامیدن ؟!
شیعه و در خاک مذلت فتادن ؟!
شیوه ی شیعه ، هرگز نه اینست
شیعه نبود ، هرآنکس چنین است
شور عالم زنام حسین است
مستی جان ، زجام حسین است
هر کجا نهضتی حق پسند است
ریشه اش از قیام حسین است
او به خون خود کرد این سخن ترسیم
پیش ظالم ، نگردی تسلیم ...
پیش ظالم نگردی تسلیم ...
پیش ظالم نگردی تسلیم...
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
آقاجان ! تصور می کردم تنها مرا دعوت کرده ای، من چه بگویم از کرم شما ، که بر سر خوان کرامت شما همه دعوت دارند بی تعلق به هر آنچه منیت است و حب نفس. محبت شما تمام انسانیت را شامل می شود و من چه تنگ نظرم که شما را تنها همسایه ی دل خویش تصور کردم !
مادر عراقی هراسان از آواره گی روزهای جنگ به ایران آمده آنقدر زیبا به عربی درددل گفت که من آب شدم و خجالت زده که چرا این قدر زبان محاوره ی عربی کم می دانم! مگر نه اینکه یکی از مجاری تبادل فرهنگ زبان است آن هنگام چگونه خود را با آرمانهای اسلام که برای تمام انسانیت نازل شده است آشنا می دانم، در حالی که زبان خواهر دینی ام را نمی دانم.؟!
آنقدر شکسته عربی حرف زدم که آب شدم...
باورت می شود ، اینجا یعنی همین ستون تا همین چند ماه پیش نیز مزار حاج شیخ حسنعلی نخودکی بوده است !
پرسیدم چرا سنگی نیست ؟ گفت: بسیاری می آمدند اینجا تجمع می کردند برای زیارت ایشان و پشت به امام معصوم ع می شدند و به همین جهت مزار ایشان را پنهان کردند. گفتم : الان هم که نشانی از او نیست باز هم مردم پشت به امام ایستاده اند! گفت : من نمی دانم آقایون تصمیم گرفتند به آنها بگویید
به هر حال من که نفهمیدم چرا دیگر اثری از آرامگاه شیخ حسنعلی نخودکی نیست؟!
و این سوغاتی های چشم نواز دوست داشتنی و به یادماندنی!
خر ها هم خرهای قدیم!
به یاد دارم سال ها پیش همون وقت هایی که دست چپ و راستم دایم یادم می رفت !
شنیدم که مادر بزرگم می گفت: گاهی باید به یال خر دست بکشی که فکر کنه اسبه !
اون موقع از اساس متوجه معنی ضرب المثل نمی شدم تا این که بزرگ شدم
و البته همه چیز خوب پیش می رفت تا ...
تا این که بزرگ شدیم!
تازگی ها هنگامی که به جهت شعور خودت به احترام برخی از جا بلند می شی خیالات برشون می داره و تصور می کنن بببببببببببببببله در حالی که ...
تازگی ها هنگامی که به خاطر احترام به شخصیت خودت هم صحبت برخی ها نمی شی تصور می کنند که ترسی یا واهمه ای وجو داره و بببببببببببببببله !
تازگی ها هنگامی که خواهش برخی ها رو در زبان تهدید می پذیری تصور می کنن استدلال و برهانت نم کشیده و ببببببببببببببله!
القصه
خرهای قدیم وقتی یالشون رو نوازش می کردی دیگه خرابکاری نمی کردن و تصور نمی کردن که شما هم ببببببببببببببله !
خرها هم خر های قدیم !
برداشت آزاد است به شرطی که تصور نکنید ما هم ببببببببببببببببببببببببببببببببله !!!
یحتمل فردا جناب خر می روند دادخواهی می کنند که :
ای آقا چه نشسته اید که این بانو صامتی در محیط مجازی من و اجدادم را به استهزاء گرفته اند !
میزان رای ملت است
« ... آن روزی که شما احساس کردید ، که می خواهید فشار به مردم بیاورید ، بدانید که دیکتاتور دارید می شوید .. هم تکلیف شرعی تان است و هم حکم عقل است که ما باید ، حفظ کنیم مردم را .. ما وقتی مردم را داریم ، اسلام را داریم و رضای خدا را داریم ، همه چیز را داریم . »
هرچند که امام خمینی (ره) به لحاظ ادله ی فقهی ، مشروعیت نوعی را از جانب خداوند دانسته اند ؛ ولی ایشان مشروعیت خاص یا شخصی را ، از جانب رای و نظر مردم می دانند . لذا توجه به رای و نظر مردم و علایق آنان و رعایت حقوق هریک از مردم را ، برای موفقیت مسئولان در امر خدمتگزاری لازم و ضروری اعلام می کنند و بر همین اساس بر نفی هرگونه فشار نسبت به مردم و حقوق آنان ، تاکید دارند .
بطور کلی مردم و علایق و خواسته های آنان ، در نگاه و اندیشه و سیره ی عملی امام جایگاه مهم و والایی دارد .
« تا ملت درکار نباشد ، از دولت و سایر قوا کاری برنمی آید . یعنی همه ی دستگاههای دولنی به استثنای ملت ، کاری از او بر نمی آید . ازین جهت همه ی ما باید کوشش کنیم که ، رضایت مردم حاصل شود در همه ی امور ... جمعیت و یا ملتی اگر بخواهند موفق باشند ، علاوه بر اینکه باید برای خدا کار بکنند و از دیگران چشمداشتی نداشته باشند ؛ باید با مردم باشند . بدون مردم نمی شود کار کرد و موفقیت حاصل نمی شود . »
البته ذکر این نکته نیز ضروری است که منظور از خواست مردم ، مصالح و حقوق آنان ( حقوق الناس) است نه هواهای نفسانی آنان . با این نگاه به خواست و اراده ی مردم و توجه به نظر و رای آنان ، در طول رعایت دستورات الهی و جلب رضایت خداوند قرار می گیرد ؛ و مسلما تنها در غیر اینصورت است که می توان گفت رعایت دستورات الهی ، مقدم بر اهوای مردم خواهد بود .
بدین جهت حضرت امام در تشجیع شورای نگهبان که در مقابل امیال گروههای کوچک از مردم تسلیم نشوند ، می فرمایند :
« اصولا آنچه که باید در نظر گرفته شود ، خداست نه مردم »
بی توجهی به حقوق حقه ی مردم ، خواست و اراده ی بر حق آنان در چارچوب قانون ، نه تنها می تواند نظام را با بحران مشروعیت خاص (مقبولیت) دچار کند ، بلکه در طول زمان ، به خطری جدی و فزاینده در مقابل عوامل حفظ و تداوم انقلاب و وحدت و امنیت ملی قرار بگیرد .
"حقوق مردم" نه فصلی است که تنها در ایام انتخابات دم از آن بزنیم ؛ و نه ابزاری سیاسی است که با مانور تبلیغاتی برروی آن ، به دنبال بهره برداری از آن باشیم .
حقوق مردم ؛ حقوق مردم است و میزان ؛ آقایان مسئول و وارث خونهای پاک شهیدان ؛ میزان همین مردمند .
سالیان متوالی سطح وسیعی از جنگل های آمازون آتش می گرفت ،جهنمی سوزان که کنترل و مهار آن برای مجهز ترین سیستمهای مهار حریق نیز امکان پذدیر نبود ، آتش سوزانی که حاصل آن چند هزار دلار آسیب به سرمایه های ملی و منابع انسانی بود . خسارتی که جبران آن امکان پذیر نبود .
ستادهای مختلف و کارگرو ه های خاص برای جلوگیری از این آتش سوزی های مهیب تشکیل شدند تا علت این آتش سوزی های مهیب مشخص گردد . از سرتا سر جهان متخصصین امر دعوت شدند تا در 9خصوص علل بوجود آمدن این جهنم سوزان تحقیق کنند.
سرانجام تیمی از مجرب ترین زمین شناسان و متخصصان محیط زیست پس از صرف زمان فراوان و مطالعات ویژه به این نتیجه رسیدند که این آتش سوزی ها حاصل فعل و انفعالات درونی زمین است که بر اساس طبیعت زمین هنگامی که انرژی گرمایشی درونی و انباشت گازها به حد خاصی رسید از پوسته ی درونی با فشار به لایه ی خارجی رانده می شوند و همین تخلیه ی انرژی درونی زمین در بستری از جنگل و درختان قابل اشتعال جهنمی ترین روزها در جنگل های آمازون را پدید می آورد.
اما برای کنترل این جهنم جنگلی چه باید انجام داد ؟
به نظر شما متخصصان امر به چه نتیجه ای رسیدند؟ چگونه میشود با تجهیزات انسانی به جنگ انرژی عظیم طبیعت رفت ؟
چگونه با کمترین هزینه جنگل های سوزان را کنترل کردند؟
از آتش سوزی در جنگل های آمازون در مقایسه با جامعه ی انسانی چه درسی می توان گرفت ؟
تقویم روی دستش سنگینی می کرد ... گویی زمان در کالبد زمین تند تر از همیشه نفس می کشید...
...خواستن هایی که تمام نخواهد شد
...سرگشتگی هایی که هزار راه نرفته را آغاز است ...
که تلفن زنگ زد ...مجوزی که درماوراء اندیشه امضاء می گردد
باور کن ! تو مهمان زیارتی شتاب کن...
و او بی آنکه بداند در زمین آسمانی شده بود ....