مردم چقدر منتخبین خود را می شناسند ؟!
.
.
.
نتیجه ی دهمین دوره ی انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه ی سبک زندگی و گرایشات سیاسی مردم قابل واکاوی و بررسی است . ودر نگاهی آینده پژوهانه حامل پیام های خاص در حوزه ی خانواده و جامعه است .
به این مهم اندکی بیندیشیم تا در روزهای آینده این پست تکمیل شود .
لطفا نظرات خود را مرقوم بفرمایید .
ادامه دارد ...
بی بی سی انگلیسی در برنامه ی نوبت شما لیست انتخاباتی مورد حمایت خود را تلویحا معرفی کرده و از مردم می خواهد در انتخابات به لیست آنان رای دهند !
آیا همین بی بی سی نبود که صحت انتخابات ایران را کذب دانسته و نتیجه ی آن را تقلب می دانست ؟!
آیا در همین بی بی سی حکومت ایران دیکتاتوری خوانده نشد ؟!
اگر انتخابات ایران آزاد نیست و نتایج از قبل مشخص گشته چرا مردم را به شرکت در انتخابات ترغیب می کنید ؟!
این پارادکس را چگونه پاسخ می دهید ؟
.
.
.
سیاست انگلیس تان ارزانی تان ،خود را به زحمت نیندازید
من شهروند ایرانی به آنانی که اصالتشان به نسب نامشروع خیانتکاران مجلس ششم می رسد که ملیت و ماهیت ایرانی شان مورد تردید و تشکیک است همان هایی که از تریبون مجلس شورای اسلامی ایران پیام هم پیمانی با دشمنان را فریاد می زدند ...
رای نمی دهم
این روزها آنچه در ازدحام سیاسی بازی ها کمرنگ می نماید رشادت هایی است که اهالی مخلص این دیار در نهایت گمنامی انجام داده اند آنهایی که چشمان بیدار انقلاب بوده اند مرور زندگی شان معیاری است برای سنجش آنکه به چه کسانی رای ندهیم.
مسولان محترم و کاندیداهای گرامی !
به جای آنکه فرصت اندک خود را صرف سخنوری های مطول و بیهوده کنید لطفا یک نسخه از فیلم برگزیده ی سی و چهارمین جشنواره ی فیلم فجر " ایستاده در غبار "را در ستادهای انتخاباتی و میادین اصلی شهر اکران کنید تا هم برخی از مسولان پر مشغله و هم جوانان با حاج احمد متوسلیان بیشتر آشنا شوند . پیمان می بندم دیدن این فیلم سبب خواهد شد با عزم و اراده ای آهنین در انتخابات شرکت کنیم و انتخاب بهتری داشته باشیم .
اختتامیه ی سی و چهارمین جشنواره بین المللی فیلم فجر در حالی به پایان رسید که جای إبراهیم سینمای ایران بر شانه های سیمرغ خالی بود ... حاتمی کیا نبود ولی بیش از همیشه بود ...
اگر سینما را ،به تعریف فرح بخش بشناسیم سینمایی که تنها رسالتش سرگرم کردن است و بناست مخاطب را تا آخرین لحظه به صفحه ی روبرو خیره سازد اژدها وارد می شود این قابلیت را دارکه یک فیلم سینمایی پر مخاطب باشد
ولی
اگر سینما را در چشم انداز نگاه آوینی به باز تعریف بنشینیم من نمی دانم تک لیف بسیاری از فیلم ها از جمله آخرین ساخته ی مانی حقیقی با چه صابونی کدورت را از بدنه ی سینمای متعلق به انقلاب اسلامی ایران خواهد شست !
سه و چهل دقیقه ی صبح ، طباخی شاخ طلا... من گیج و مبهوت سینمای جشنواره ... به رسم مانی عدد ٥ را ٥ بار تکرار کردم و دیگر تنها اژدها و صدایی که می ماند
به همان اندازه که چند جمله ی بالا برای شما نا مفهوم و مبهم است قصه ی " اژدها وارد می شود" برایم مبهم بود ! ادعا می شود که داستان این فیلم حقیقی است و گویا داستان فیلم متعلق به خود حقیقی نیز هست ." مانی حقیقی" چهره ای شناخته شده ، مردی با موهای جو گندمی و خاص از خانواده ای ویژه ،کارگردان است پس من مخاطب باید مثل بچه ی آدم بنشینم درصندلی خالی سالنی در ارتفاع ، که برخی کاخ بودنش را می پسندند و سکوت کنم تا برایم از نشانه های خاص بگویند إعداد خاص را بشمرند و به رسم کابالا برقصند و از عرفان های کاذب قصه ببافند، من باید باور کنم که توهم حقیقت دارد و عدد ٥ ، جادو می کند اجبار است که هیپنوتیزم شوم دست آخر هم در حالی که سرم گرم شده است به نشانی روشنفکری بایستم و برایشان کف بزنم که این کارگردان فیلسوف چگونه در روز روشن به تبلیغ عرفان های انحرافی می پردازد !!! چهار و بیست دقیقه ی صبح بیستم بهمن ماه ١٣٩٤ است و من متحیرم از مسیری که به مجوز نمایش فیلم منتهی شده است ... چه خوب که فیلم در قشم تصویر برداری شده و أمیر جدیدی رخ دیوانه ، اینجا هم هست ، برای اولین بار یک مرد قابله بود و چشم پزشکی که چشم را می لیسد تا چشم بیمار شفا یابد فراموش نشدنی است . نمی دانم چرا باورم نمی شود که این فیلم بر اساس واقعیت ساخته شده است ؟! شاید اگر من هم از همان علفی بزنم که مادر حلیمه به کارآگاه حفیظی داد و گفت این را بکش تا حرفم را بفهمی ، متوجه این آسمان و ریسمان به هم بافته شده بشوم... شاید توهم بزنم بتوانم با مانی حقیقی و قصه اش همراه شوم .