اهل دانشگاهم!
به مناسبت فرا رسیدن ایام امتحانات در دانشگاهها و به احترام به نظر مخاطبین در این رسانه که اکثرا یا دانشجو بوده و یا در سنین دانشجویی به سر می برند ؛ شعر زیر تقدیم می گردد :
با آرزوی موفقیت برای دانشجویان عزیز ، آینده سازان فردای ایران بزرگ اسلامی ؛
اهل دانشگاهم !
روزگارم خوش نیست ؛ ژتونی دارم ، خرده پولی ، سر سوزن هوشی
دوستانی دارم بهتر از شمر و یزید !
دوستانی همچون من مشروط و اتاقی که همین نزدیکی است ، پشت آن کوه بلند
اهل دانشگاهم !
پیشه ام گپ زدن است گاه گاهی هم می نویسم تکلیف ، می سپارم به شما تا به یک نمره ی ناقابل بیست که در آن زندانی است ، دلتان تازه شود _ چه خیالی_ چه خیالی می دانم که گپ زدن بیهوده است .
خوب می دانم دانشم کم عمق است .
اهل دانشگاهم!
قبله ام آموزش ، جانمازم جزوه ، مهرم میز ، عشق از پنجره ها می گیرم .همه ذرات مخ من متبلور شده است . درس هایم را وقتی می خوانم که خروس می کشد خمیازه ، مرغ و ماهی خوابند .
استاد از من پرسید : چند نمره زمن می خواهی ؟ من از او پرسیدم : دل خوش سیری چند ؟!پدرم "استاتیک" را از بر داشت و کوءیز هم می داد .
خوب یادم هست ، مدرسه باغ آزادی بود .درس ها را آن روز حفظ می کردم در خواب ، امتحان چیزی بود مثل آب خوردن . درس بی رنجش می خواندم ، نمره بی خواهش می آوردم . تا معلم پارازیت می انداخت ، همه غش می کردند . و کلاس چقدر زیبا بود و معلم چقدر حوصله داشت ، درس خواندن آن روز ، مثل یک بازی بود .
کم کمک دور شدیم از آنجا ، بار خود را بستیم . عاقبت رفتیم دانشگاه ، به محیط "خس" آموزش .رفتم از پله دانشکده بالا ، بارها افتادم . در دانشکده اتوبوسی دیدم یک عدد صندلی خالی داشت . وه ، من کسی را دیدم که از داشتن یک نمره 10 دم دانشکده ، پشتک می زد . دختری دیدم که به ترمینال نفرین می کرد . اتوبوسی دیدم پر از دانشجو و چه سنگین می رفت . اتوبوسی دیدم کسی از روزنه ی پنجره می گفت «کمک» !
سفر سبز چمن تا "کوکو" ، بارش اشک پس از نمره ی تک ، جنگ اموزش با دانشجو ، جنگ دانشجویان سر ته دیگ غذا ، جنگ نقلیه با جمعیت منتظران ، حمله ی درس به مخ ، حذف یک درس به فرماندهی رایانه ، فتح یک ترم به دست ترمیم ، قتل یک نمره به دست استاد ، مثل لبخند در آخر ترم ، همه را من دیدم .
اهل دانشگاهم ! اما نیستم دانش جو .کارت من گمشده است ..من به مشروط شدن نزدیکم . آشنا هستم با سرنوشت همه ی دانشجویان ، نبضشان را می گیرم ...
که هر وقت آمدی از خانه بیرون
بیاور مدرک تحصیلی ات را
گواهی نامه ی پی اچ دی ات را
پدر باید ببیند دکترایت
زمانه بد شده ، جانم بدایت !
دعا مدرکت جعلی نباشد
زدانشگاه هاوایی نباشد
وگرنه وای بر احوالت ای مرد
که بابایم بگیرد حالت ای مرد
چو مجنون این پیامک خواند ، وا رفت
به سوی دشت و صحرا کله پا رفت
اس ام اس زد زآنجا سوی لیلی
که می خواهم تو را قد تریلی !
دلم در دام عشقت بی قرار است
ولیکن مدرکم ، بی اعتبار است
شده از فاکسفورد این دکترا فاکس
مقصر است در این ماجرا ، فاکس
چه سنگین است بار این جدایی
امان از دست این "مدرک گرایی"
💔 💓 💔 💓 💘