منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

 پیوندمان یکساله شد...

باورت می شود!  آن اوایل تنها سکوت بود و سکوت نمی دانستیم چه بگوییم 

شاید هم می دانستیم  ولی نمی دانستیم بعد ازاولین کلام چه خواهد شد ....

گفتیم اولین کلام را هم آواز هزاردستان آن هنگام که به افق چشم دوخته بودیم  

محو دررویای بودن   غرق در تمنای ماندن 

رویای من!  به یاد داری چگونه زمان ما را به هم پیوند داد ؟

به یادداری چگونه از آن هم شدیم ؟

آن روزهای نخستین تردید چه زود به فردا پیوند خورد!

من در تو و تو در قلب من متولد شدی 

تو را دوست می دارم که  مرا  با همه ی خلوصت  آیینه می شوی 

به یاد داری آن اولین سلام را آن اولین سوگند را ، آن اولین اشتیاق را ...

که ما در حجم تناقض مرور خواهیم شد ...

که ما در باریکه ای از نور آن هنگام که شب راهی سپیده می شود

آن هنگام که گرما، سرما را به تب هزارساله در آغوش می فشرذ

آن هنگام که حقیقت اندوه گلوگیرش را فریاد می زند تعبیر خواهیم شد

تصمیم سختی بود به سختی یک رویش  به دشواری جوانه زدن یک رویا

تمام روزهایی که درسراسیمگی همراهی تو سپری شد  و چه طعمی داشت دیدارت !...

شاهد شب های ملتهب من ! با من بخوان حدیث یکرنگی که من در وسعت تاثیر تو زندگی خواهم کرد 

به یاد دارم ثانیه های پر تپشی که با تو به سپیده رسید ...

به یاد داری نمازهایی که به نام رسالتمان اقامه شد؟

که نفس نفس ، من در تو و تو در من خواهیم بالید اگر "خود آ "بخواهد

 رویای من ! با من بگو در حجم زمان:

هرکجا عشق آید و ساکن شود                                                هرچه ناممکن بود ، ممکن شود...


                                           


این ابیات از طرف یکی از مخاطبان عزیز به پارادوکس عزیز هدیه شده است که بسیار ممنونم 

تو در طنین کدام شعر ترانه گشته ای              

که ورد زبان کامهای تشنه 

  1.  نوشتنت بند بند دلم را آب میکند

    تو که به قلب بدیها همانند دشنه ای


 نه اهل طعنه هستی ونه اهل دشمنی            بانوی خوب قصه های من گشته ای

سردم که میشود تو مرا" ها "می کنی           انگار تو مرا از ازل سرشته ای! 

سرت همیشه برای محبت درد میکند                            راستی تو آدمی یا یک فرشته ای؟

تو مثل آینه ای !پارادوکس در تونیست              تو اسم اعظم عشق رابردلت نوشته ای

یکسال گذشت وتو یکساله میشوی          " وبلاگ" پر شکوه حرفهای گم گشته ای

میلاد تو یعنی مرگ هرچه نیست              امیدچشمهای کشتی شکسته ای

عجیب نیست پیوند میلاد تو وشاه روزگار       دیده ام چه ندبه ها که به انتظار نشسته ای....






این نقاشی های زیبا هم هدیه ی یکی از مخاطبان عزیزو دوست داشتنی است






                                                      

نظرات  (۵۱)

خانم صامتی جان سلام
فرخنده میلاد پیامبر عزیزمان حضرت محمد(ص)وفرزندشان امام صادق(ع)مبارک
همچنین یه تبریک دیگه هم به شما عرض میکنم برای دومین سالگرد تاسیس پارادوکس که امسال تولد دوسالگی پارادوکس مصادف شده باروز عید میلاداین عزیزان .
بانوجان بی شک شخصیت والای شما به همراه ایمان و دانایی نسبت به ارزشهای  اسلامی واینکه حرفها در معقوله فرهنگ جامعه برای گفتن داشتید واحساس تعهد دینی باعث تاسیس این سایت شدو باوجود بی مهری هایی که توسط افراد سست ایمان یا کسانی که دین رو به مصلحت  دنیای خود تعریف کردند صورت گرفت ولی مقتدرانه به کارخود ادامه دادید ، بعنوان یه مخاطب عرض میکنم: مطالب وگفتگوهای سایت بسیار مفید ودر عین سادگی نگارش بسیار قابل فهم وانتقال مطلب بوده ، درود بر شما بانو که چنین قلم توانایی دارید ، تعارف نیست اگه  بنویسم تعدادی از دختران بازدید کننده این سایت ،  شما رو بعنوان نمونه ای از زن مسلمان و فرهیخته که زندگی خودش رو با دین تنظیم کرده میدونن ، از خدا بهترینها رو براتون میخوام وبدونید به وجودتون افتخار می کنم .
پاسخ:
سلام باران عزیز
ایام بر شمانیزتهنیت باد ،باشد که سلامتی عنایت همیشگی پروردگار برای شما باشد. متشکرم ازتبریک تولد پارادوکس .امیدوارم درعالم معنا هم دوسال بزرگترشده باشد نه اینکه تنهادرعالم بقاو روزشمار سال های دنیایی.
سلام پارادوکس جان .چه زود گذشت .ی هفتهههه از یکسالگیت میگذره .صد وبیست ساله ی با عزت بشی. با ریشه .با حرفهای به درد بخور. با شعور و با محبت.
پاسخ:
سپاس فراوان که هنوز از یکسالگیم یاد می کنید
  • سجاد غلامی
  • سلام. با اندکی تاخیر و پوزش بواسطه ی این تاخیر پیش آمده ، در راستای مطالبی که عنوان شد ؛ توجه شما بانو شمیم را به توصیه ی زیر ، چلب می کنم به این امید که مفید واقع بگردد .

    اول اینکه "حساسیت شما" نسبت به مطالبی که از جانب کاربران مجازی و آنهم در فضایی مجازی مطرح می شود ؛ حساسیتی کاملا بجاست . اینکه "فلان گفته" که توسط فلان کاربر عنوان شده است ، منبع معتبری دارد یا ندارد که بتواند محل تامل و مداقه ما قرار بگیرد یا نه .
    آنچه که در وهله ی اول از جانب من در خصوص این حساسیت شما ، مطرح شد ؛ ذکر این حدیث از امام علی (ع) بود که "انظروا ما قال و لاتنظروا من قال" یعنی به آنچه گفته می شود ، توجه کن ؛ نه به "آنکه" گفته اسیت [چرا که ملاک در دین اسلام ، تشخیص دادن "حق و حقیقت" است و افراد را باید بر حول و محور "حق" سنجید ؛ نه اینکه "حق" و "باطل" را بخواهیم بر محور افراد بسنجیم ! ]
    اما صرف تاکید بر این حدیث و اکتفا نمودن به آن ، برای بحث دیروز و امروز ما کافی نیست . چرا که اگر ملاک ، شناخت "حق" باشد و ما در پرتوی آن ، به فرموده ی حضرت علی (ع) عامل به "انظروا ما قال" باشیم ؛ پس ملاک تشخیص خود "حق" و "حقیقت" چیست و کدام است ؟
    پاسخ به این سوال را کلمات گهربار امام جعفر الصادق الباری (ع) جویا شویم :
    ایشان طی حدیثی معتبر فرموده اند : احادیث و روایات ما را به قرآن عرضه بدارید ؛ اگر در تعارض و منافات و نقض آن بود ؛ آن را وانهید ...

    ما از این حدیث (ونیز مطالب لاحق و سابقی که پیرامون آن مطرح شد) می نوانیم نتیجه بگیریم که : شما خانم شمیم عزیز و سایر دوستانی که این وجیزه را می خوانید و نیز حساسیتی از جنس حساسیت بانو شمیم دارید « اگر در جایی ، خصوصا فضای مجازی ، سخنی شنیدید و یا مطلبی خواندید ؛ آن را به منابع معتبر همچون قرآن ، سنت ، احادیث و روایات معتبره و نیز تالیفات علمای اعلام ( که "العلماء ، وارث الانبیاء" ) تطبیق دهید ؛ اگر آن مطلب را در مغایرت با این منابع معتبر دیدید ؛ به آن توجهی ننموده و از کنار آن بگذرید و همواره بدانید که "شک" و تردید ، دالان و معبر خوبی است برای رسیدن به "یقین" . ولی هیچگاه "توقفگاه" خوبی نخواهد بود .
    مهم اینست که در سپهر اندیشه ی خود ، در چهارچوبی درست ، به بنای مستحکم ساختمان فکری و اسکلت بندی آن بپردازیم و ذهن خود را با منشی آزاد ، بر همه ی اندیشه ها بگشایم و از میان انان ، انچه که درست و صحیح است را ، پذیرفته و مابقی را رها کنیم . قرآن در این زمینه می فرماید : همه ی سخنان (چه حق و چه باطل) را بشنوید و از میان آنان ، سخن حق را بپذیرید .
    اما همانطور که گفته شد ، ملاک تشخیص سخن حق یکی مطابقت دادن آن با منابع معتبر معرفتی است و دیگری که بدان اشاره ننمودم ، عبارت است از : نیروی تعقل ، خردگرایی و اندیشه ورزی خود انسان .
    اصولا ما باید هر سخنی را (چه سخنان نامعتبر و چه حتی سخنان معتبر ؟، چه سخن حق و چه سخن باطل را نیز) با تفکر پبرامون آن و قوه ی استدلال خود ، پذیرفته و یا بر همان اساس رد نماییم . نه صرف اینکه فلان عالم دینی چون فلان مطلب را گفته ، ما هم [بدون تفکر] بپذیریم .
    یعنی اگر صحت مطلبی را پذیرفته ایم ؛ باید در درون خود ، به این سوال پاسخ بدهیم که چرا پذیرفته ایم و اگر مطلب دیگری را رد می نماییم هم همینطور که چرا و بر اساس کدام منطق و استدلال ، ما این مطلب را باطل می دانیم . (یعنی شما باید برای خود تحلیل داشته باشید)
    بدین نحو و به مرور زمان ، قوای فکری ما قوی خواهد شد و به استخوان بندی محکمی خواهد رسید .
    واژه ی "تفکر" ، "تعقل" ، "تدبر" و مشتقات آن ، یکی از پرکاربردترین ، واژه ها و کلمات قرآنی است .
    در واقع ما باید "اندیشیدن" را یاد بگیریم ؛ نه "اندیشه ها" را !
    اینکه ذهن خود را تنها از تالیفات و مطالب علمی دیگران ، انباشته کنیم ؛ مطلوب دین و شریعت نیست . دین می خواهد ، "انسانهای اندیشمند" تربیت کند .
    به هین علت است که می فرماید "نوم عالم ، افضل من قیام جاهل" یعنی خواب عالم ، از شب زنده داری جاهل برتر است و نیز این حدیث که یک ساعت "تفکر" از هفتاد سال عبادت ، چه بسا بهتر باشد !
    ذهن انسان باید با طراوت و شادابی که دارد ، و با تحلیل و نیروی تفکری که خدا به او عنایت فرموده ؛ همواره دست به خلق مفاهیم نو ، مطالب بدیع ، زایش ، آفرینش و خلق گزاره های و پارادایم های فکری بپردازد .
    البته ما به نوآوری در دین سفارش شده ایم ، نه به بدعت در دین !
    ما باید همچون نهرهایی روان و چشمه هایی جوشان ، به دریای معارف قرآن و اهل بیت (ع) متصل باشیم ؛ نه چون برکه ای جدا و راکد و بدون زایش ، که تنها به محفوظاتی بسنده کرده است که آن هم نیز زائیده ی نیروی فکر و اندیشه ی خود نیست . این حجم از محفوظات که از تالیفات و مطالب دیگران حاصل آمده است ؛ هرچند هم که زیاد باشد ، همان حکم برکه را دارد .
    قرآن می گوید شما اهل "کوثر" باشید . نه "تکاثر" . از ویزگی های کوثر ، جاری و ساری و جوشاننده بودن آن است ؛ اما تکاثر ، تنها بعنی انباشتگی بر انباشتگی . این مطالب انباشته بواسطه ی عدم تفکر و تعقل ، چون عمق ندارد ؛ برای فرد التزام و تقید هم نخواهد اورد .
    وقتی باربی به سن تکلیف می رسد!


    برادر زاده‌ام در خواست کرد که عمو برایم سی دی پنگول بیار! و ما که همیشه در سودای این بودیم که ذهن کودکیش فراموش خواهد کرد دائماً به هر نحوی از خریدن جناب پنگول سر باز میزدیم تا اینکه دیدم نه جدی جدی ۳ سالی می‌شود که پنگول از سر زبانش نمی‌افتد! لذا عزم جزم کرده و به امید یافتن این سی دی گشت و گذار را شروع کردیم.

    اول امر بهم گفتند سوپری‌ها هم این نوع را دارند لذا به چندین و چند سوپری سر زدم و هر مغازه ما را حواله دادند به مغازه بعدی؛ تا اینکه بالاخره سر از اولین به نوعی نوشت افزار درآوردم جایی که گفته می‌شد این دست سی دی ها را دارد؛ مغازه‌دار که آقای موجهی نشان می‌داد ما را به چند مغازه پایین‌تر هدایت کرد و گفت آنها عالی هستن و کلی وسایل اسباب بازی مفید دارن.

    وارد آن مغازه شدم؛ کلی با خودم بالا پایین کردم تا به این خانم فروشنده بگم پنگول دارید! و او در جواب گفت نه ولی می‌توانید از انواع مدل کارهایی فکری که برای کودکان داریم استفاده کنید.

    ماهم دیدیم حالا که پنگولی یافت نشده لااقل برای دو خواهرزاده دیگر چیزی خریده باشیم… قفسه‌ها را طی می‌کنم: تقویم با مدل‌های تمام غربی و عکس‌های مستهجن دخترانه برای اطاق خواب کودکان، کتاب شعر ترجمه شده با جملات و ترکیب رنگ جهت‌دار، ده‌ها کارت پستال، کتاب غصه، داستان و…

    خانم فروشنده که تصور می‌کند تنوع خوراک فکری مغازه‌اش! انتخاب را برایم سخت کرده جلو می‌آید کتابی را پیشنهاد می‌کند که بخرم؛ تورق می‌کنم سراسر تصاویر نیمه برهنه از زنان و دختر بچه‌هاست آنهم با زبان اشعار انگلیسی!

    کلی کتاب‌ها را زیر و رو می‌کنم یک کتاب با عکس دارا و سارا می‌یابم, دلم باز می‌شود موضوع کتاب سفر این دو به مشهد است؛ آنقدر دلم باز شد که انگار شما در دل خود نیویورک مثلاً جناب حافظ را ببینی که تو را دعوت به دمنوش گیاهی اصل شیراز می‌کند! کتاب را با شوق و ذوق میخرم و به امید یافتن پنگول راهی مغازه دیگر می‌شوم.

    مغازه‌های دیگر نیز وضع به همین منوال است؛ انتخاب رنگ، شعر، اسم و تصویر چنان با زبان هنرمندانه طراحی شده که هر خریداری احتمالاً فرزندش مایل به خرید آنها خواهد بود؛ اقلامی که فرهنگ برهنگی را در این برهوت برهنگی فرهنگی ما تجلی می‌دادند.

    بالاخره پنگول را خریدم و بارها تصویر این جناب پنگول را برانداز کردم؛ دستی بر کتاب دارا و سارا کشیدم و به انبوه اساب بازی‌ها، کتاب‌ها و لوازم التحریری فکر می‌کردم که با گستره‌ای دیوانه‌وار از تنوع، برای نسل‌های بعد تولید شده بودند.

    به مادری فکر می‌کردم که برای تزیین اطاق خواب فرزندش در انتخاب نوع تصویر باربی مانده بود و به کودکی که زارزنان در مغازه چشمش کتاب عکس نیمه برهنه فلان شخصیت غربی را گرفته بود و طلب خرید داشت.

    کتاب دارا و سارا را به خواهر زاده ۴ ساله می‌دهم؛ حدود ۲۰باری دائم می‌گوید این شعر سارا را دوباره برایم بخوان؛ با خودم می‌گویم دمت گرم عجب کتابی خریدی حداقل خواهرزاده ما فعلاً باربی خوان نیست؛ ساعت به نیمه شب رسیده و او هنوز در حالی که کتاب شعرش را در بغل دارد می‌گوید: دایی من از این کتاب‌ها دوست دارم که این عکس‌ها رو داره آخه چند سی دی اون رو خونه دارم!

    خشکم می‌زند پشت جلد کتاب تبلیغ بازی‌های رایانه غربی و مدل‌های باربی است؛ خواهرزاده از ۶ عکس بدترین را انتخاب کرده و در حالی که دستش روی یکی از تبلیغ این بازی رایانه‌ای آمریکایی است می‌گوید دارا و سارا قشنگه ولی من خیلی وقته اینها رو می‌بینم، اینبار برایم اینطور بخر!

    بله دوستان، باربی در راستای رسالت خطیر خود حالا به سن تکلیف رسیده و دارد برای ما نسلی را پرورش می‌دهد باربی تا چند وقت به سن بلوغ خواهد رسید و آن موقع بجای پرورش نسل تولید نسل خواهد کرد! آیا خواب زمستانی دستگاه‌های فرهنگی ما را سحری خواهد بود؟


    از وبلاگ ریگ متین
  • داود گری سرای
  • با سلام و احترامات
    مطلب بسیار جالب و در عین حال قابل نقد هست
    سلام .مبارک باشه .چه جالب .مخاطب نوجوان هم دارید. چقدر خوب که نوجوانها هم ددنبال چنین افکاری هستند.واقعا نقاشی جذابیه. اونجا به چینی چی نوشته شده
    پاسخ:
    سلام متشکرم .برای خودم هم جالبه.البته ما تصور می کنیم که نوجوانان کوچک هستند ولی برخی نوجوانان از لحاظ روحی برای جسم خود بزرگ هستند در کالبد خویش نمی گنجند و بسیار بالاتر می اندیشند.نمی دونم تصور می کنم ژاپنی نوشته
    سه برادر نزد امام علی علیه السلام آمدند و گفتند میخواهیم این مرد را که پدرمان را کشته قصاص کنی. امام علی (ع) به آن مرد فرمودند: چرا او را کشتی؟ آن مرد عرض کرد: من چوپان شتر و بز و ... هستم.

    یکی از شترهایم شروع به خوردن درختی از زمین پدر اینها کرد، پدرشان شتر را با سنگ زد و شتر مرد، و من همان سنگ را برداشتم و با آن به پدرشان ضربه زدم و او مرد.

    امام علی علیه السلام فرمودند: بر تو حد را اجرا میکنم. آن مرد گفت: سه روز به من مهلت دهید. پدرم مرده و برای من و برادر کوچکم گنجی بجا گذاشته پس اگر مرا بکشید آن گنج تباه میشه، و به این ترتیب برادرم هم بعد از من تباه میشود.

    امیرالمومنین (ع) فرمودند: چه کسی ضمانت تو را میکند؟ مرد به مردم نگاه کرد و گفت این مرد. امیرالمومنین (ع) فرمودند: ای اباذر آیا این مرد را ضمانت میکنی؟ ابوذر عرض کرد: بله. امیرالمومنین فرمود: تو او را نمیشناسی و اگر فرار کند حد را بر تو اجرا میکنم! ابوذر عرض کرد: من ضمانتش میکنم یا امیرالمومنین.

    آن مرد رفت . و سپری شد روز اول و دوم و سوم ... و همه مردم نگران اباذر بودند که بر او حد اجرا نشود... اندکی قبل از اذان مغرب آن مرد آمد. و در حالیکه خیلی خسته بود، بین دستان امیرالمومنین قرار گرفت و عرض کرد: گنج را به برادرم دادم و اکنون زیر دستانت هستم تا بر من حد را جاری کنی. امام علی (ع) فرمودند: چه چیزی باعث شد برگردی درحالیکه میتوانستی فرار کنی؟

    آن مرد گفت: ترسیدم که بگویند "وفای به عهد" از بین مردم رفت...

    امیرالمونین از اباذر سوال کرد: چرا او را ضمانت کردی؟

    ابوذر گفت: ترسیدم که بگویند "خیر رسانی و خوبی" از بین مردم رفت...

    اولاد مقتول متأثر شدند و گفتند: ما از او گذشتیم... امیرالمومنین علیه السلام فرمود: چرا؟

    گفتند: میترسیم که بگویند "بخشش و گذشت" از بین مردم رفت...

    و اما این پیام را برای دوستان بفرستید تا نگویند "دعوت به خیر" از میان مردم رفت...

    التــــــماس دعـــــا
  • سجاد غلامی
  • سلام .

    ینده توجه شما خانم شمیم را ، به این فرموده از امام علی (ع) جلب می کنم که ایشان فرموده اند "انظروا ما قال ؛ ولا تنظروا من قال" یعنی توجه کن که سخن و گفته چیست و نه اینکه گوینده کیست .
    چه اهمیتی دارد که آن حرفها را من زده باشم یا کس دیگری . هرجند که بنده دیشب در دیروقت و دیرهنگام ، متوجه طرح مسئله امر به معروف و نهی از منکر توسط شما شدم و با آنکه وقت هم گذشته بود و بنده می بایست که صبح زود از خواب بیدار می شدم و امتحان دانشگاهی هم داشتم ، تا دیر وقت بیدار ماندم و به نوشتن آن مطالب برای شما و دیگر مخاطبان عزیز پرداختم که اگر غیر ازین می کردم ، خواب آرام به چشمان من راه نمی یافت .
    آن مطالب زائیده ی افکار ناقص و دانش بسیار اندک بنده بود و به همین خاطر بواسطه ی نقص و کاستی های آن ، و نیز عدم ویرایش صحیح و جمله بندی های نادرست آن ، از شما که خواهان حق و حقیقت هستید ، پوزش طلبیدم ؛ هرچند که بنده هم اعتقادم بر آنست که هیچ از جانب خودم نمی دانم و در این زمینه هیچ گونه داعیه ای هم ندارم ولی اگر لازم باشد که مطلبی را بیان نموده و عنوان نمایم ، اعتقادم برآنست که با منشی آزاد باید به بیان حق و حقیقت و نیز نظرات و دیدگاههای خود در ذیل آن موضوع پرداخت و از نقد و در معرض قضاوت قرار گرفتن دیگران هم هیچگونه پروایی هم نداشت .
    پاسخ:
    سلام
    جناب غلامی بسیار سپاس.احساس مسئولیت شما در قبال پرسش دوستان ستودنی است و بسیار مفید است آنچه شما می نویسید تا به حال هیچ منافاتی با توصیه ی بزرگان و چارچوب دین نداشته است و به یقین این حجم از دانش شما نشانه ی مطالعه ی فراوان است .  اگر چه انسان ها از هم دور و در ظاهر متفاوت هستند ولی مراحل رشد و پرسشهایی که برایشان پیش می آید تقریبا یکی است همه ی ما در دوران نوجوانی در حال شناخت خود و پیرامون خود بودیم و پرسشهای فراوانی در خصوص دین برای ما پیش می آمد و به دنبال پاسخ پرسش بودیم بنده بیشترین مطالعات دینی خود را در سنین 8 تا 16 سالگی داشته ام البته برخی کتاب ها را ناگزیر پنهانی مطالعه می کردم ! ولی امروز اگر فردی پرسشی مطرح کند ناخودآگاه پاسخ می دهم و از اندوخته ی دانش گذشته ام استفاده می کنم .نوشته های شما نیز به یقین برگرفته ازاندوخته ی دانش شماست .موید باشید
  • سجاد غلامی
  • همانطور که در شب پیشین بدان اشاره شد ، مباحث مطرح شده پیرامون موضوع "امر به معروف و نهی از منکر" فاقد جامعیت در بیان کلیات و همچنین تبیین همه ی چهارچوب تعیین شده ی آن توسط شرع بود .
    از شما خانم صامتی گرانقدر سپاسگذارم که با بیان نقطه نظرات خود ، موجب تبیین هرچه بیشتر این موضوع و تفصیل دیگر ناگفته ها و زوایای آن می شوید .

    فرمود : دعوا الی الله بغیر السنتکم ! مردم را به سوی خدا بخوانید بغیر از زبانتان !
    یعنی با عمل خود ، راهنمای مردم باشید . اعمال یا به عبارتی "زبان یدن" یا "زبان حال" ؛ بغیر از زبان قول است .
    گرچه در مراتب امر به معروف و نهی از منکر ، در بدو امر ، مرحله ی قلبی قرار دارد و بعد مرحله ی زبانی ولی گاهی تاثیر زبان بدن ، بسیار از بیشتر از زبانی است که شخص با آن تکلم می کند . هرچند که نباید هم از نظر دور بداشت که دعوت دیگران به سوی دین با اعمال خود ، مجزی و مکفی از زبان قول هم نخواهد بود .
    زبان قول ، مرتبه ایست از مراتب سه گانه ی امر به معروف و نهی از منکر که با تحقق شرایط آن ، بر مکلف وجوب یافته و فرد مکلف ، ناگزیر از اقامه ی این تکلیف شرعی خواهد بود .
    (به نظر می رسد امر به معروف و نهی از منکر با استفاده از عمل خود ، بجای استفاده از زبان _ یعنی استفاده از روشی غیر مستقیم بجای مستقیم _ هم ظرافت های بیشتری می طلبد و هم برای محیط های بسته و محدودتر، بیشتر مناسب باشد . همچون محیط یک خانواده ، محل کار ، جمع دوستان و .. تا در وسعت یک محیط عمومی در سطح یک جامعه ، که افراد غالبا در آن برخوردهایی گذرا باهم دارند ، که در آنجا استفاده از روش مستقیم زبانی با تحقق شرایط آن ، کاربرد بیشتری خواهد داشت ) یکی از بهترین نمونه های امربه معروف و نهی از منکر با روش غیرمستقیم غیر زبانی و با عمل خود ، داستان آموزش صحیح گرفتن وضو توسط حسنین (علیهما السلام) به آن پیرمرد سالخورده می باشد که در کتاب های تاریخی نقل شده است .

    نکته ی دیگر در مورد امر به معروف و نهی از منکر ، استفاده از قاعده ی "الاهم فلا هم" است که به دسته بندی و اولویت بندی جامعه ی هدف می پردازد . یعنی چه ؟
    ما اگر افراد را در یک جامعه ، به گروه خواص و عوام تقسیم بندی بکنیم ، همت ما باید بیشتر معطوف به امربه معروف و نهی از منکر خواص جامعه باشد هرچند هم که نباید نسبت به عوام ، بی توجه بود .
    منظور از خواص در اینجا افرادی است که در جامعه نقش الگو و مرجع را دارند . رفتار آنان الگوست . تاثیرگذار است بر عده کثیری از افراد دیگر در همان جامعه . و این بواسطه ی مرجعیت و پایگاه اجتماعی انان است .
    از جمله یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین این گروههای مرجع در جامعه ، مسئولان یک نظام می باشند . لذا اسلام باب ویژه ای را جهت امربه معروف و نهی از منکر این دسته از افراد باز کرده است به نام "النصیحه للائمه المسلمین" ائمه یعنی پیشوا . امام . رهبر فکری ... گویی یک مسئول با برخورداری از جایگاهی که دارد ، رفتار او شکل دهنده ی رفتار عموم جامعه است . و نیز دیگر اقشاری که مرجع جامعه اند همچون هنرمندان و ..
    (البته ما یک تقسیم بندی دیگر درمورد خواص و عوام جامعه داریم که در ارتباط با بحث امروز ما نیست و آن بحث خواص و عوام جبهه ی حق و باطل است و اینکه به چه کسی خواص یا عوام گفته می شود ، تعریف دیگری دارد )
    برای تبیین لزوم توجه بیشتر به بحث خواص و عوام در مبحث امربه معروف و نهی از منکر ، شما به این دو مثال توجه بفرمایید :
    شما تصور کنید که سیستم بانکی یک کشور ، به عنوان تخصیص دهنده ی منابع پولی و اجرا کننده ی سیاست های مالی یک کشور ، در مقابل اختلاس بزرگ فلان دانه درشت ، مسامحه گر باشد و علیرغم بدهی های فراونی که او به سیستم بانکی دارد ، یک بانک همچنان به اعطای تسهیلات به وی ، مبادرت بورزد ولی فلان کارگر آسیب پذیر را که متعلق به اقشار ضعیف جامعه است ، از دریافت یک خرده وامی محروم بدارد بواسطه ی فلان مبلغ ناچیز از بدهی پیشین او به سیستم همان بانک !!
    یا تصور کنید که مردم ، رسانه ها ، دستگاههای قضایی و خود فلان سازمان و مسئولین آن ؛ از برخورد با یک مسئول متخلف دولتی سرباز زنند ولی ما در کوچه و خیابان ، کماکان به برخورد آن هم از نوع سلبی ، به دوتار موی دختران نوجوانی ، به عنوان اقامه ی فریضه ی امربه معروف و نهی از منکر دلخوش کنیم !!
    پس درامر به معروف و نهی از منکر ، اولویت این کار با گروههای مرجع جامعه اند و در مراحل دیگر ، سایر اقشار و عوام جامعه . هرچند که باز هم تاکید می شود ، جلوی خطا را باید همیشه و در همه جا گرفت و مانع از ترویج محرمات الهی و تکذیب و تضعیف واجبات شرعی شد .
    از این روست که امام باقر می فرماید : کسی که نزد حاکمی ستمگر رود و او را اندرز داده و از خدا بترساند و به سوی الله دعوت کند ؛ ثوابی همانند ثواب جن و انس در نامه ی عملش ثبت خواهد شد .

    اما در مورد رفتار و منش تربیتی امام نازنین (ره) که فرمودید ایشان مقید بودند که فرزندان را برای ادای نماز صبح در وقت آن ، بیدار نکنند ؛ این حرف کاملا صحیح است و من به گمانم از یکی از فرزندان ایشان این مطلب را شنیده باشم یا در جایی خوانده باشم .
    ولی باید این مطلب را در نظر گرفت ، که امام از باب عدم تکلف و سخت گیری بی مورد در روش تربیتی فرزندان خود که سفارش اکید اسلام هم هست ؛ مبادرت به بیدار ننمودن فرزندانی می کنند که هنوز به سن تکلیف نرسیده اند .
    این موضوع به همان بحث ما بر می گردد که دایره ی امر به معروف و نهی از منکر ، معطوف به واجبات و محرمات الهی است . بدیهی است فردی غیر مکلف ، اگر نماز صبحش هم قضا شود ، مرتکب فعل حرام نشده است .
    از همسر بزرگوار امام راحل که رضوان الهی بر هر دوی این بزرگواران باد ، چنین نقل شده است که ایشان فرموده اند : حضرت امام در روز اول زندگی مشترکمان از من تنها درخواستی که نمودند ، این بود که ایشان به من گفتند که من از شما ، انجام هیچ کاری را نمی خواهم .. تنها کاری که من از شما می خواهم این است که گناه نکنید !
    گناه هم که همه ی ما می دانیم ، گاهی به صورت ترک فعل است که در اینجا وظیفه ی امر به معروف واجب می شود و گاهی هم به صورت انجام یک فعل است که در اینجا وظیفه ی نهی از منکر واجب می گردد . و همانطور که گفته شد ، بیدار کردن فرزندان غیر مکلف برای انجام فریضه ی صبح ، خارج از موضوع واجب و حرام است که اشاره فرمودید .
    http://www.uploadax.com/images/19404725534848508216.jpg
    http://www.uploadax.com/images/92282986581915335782.jpg
    سلام خانم صامتی عزیز خیلی شما رو دوست دارم.این نقاشی ها رو برای تولد پارادوکس جون کشیدم ای کاش خوشتون بیاد .ببخشید دیر شد من سه هفته است که امتحانام شروع شده .برای من دعا کنید که مثل شما موفق بشم .دوستتون دارم
    پاسخ:
    سلام عزیییییییییز دلم
    چقدر زیبا کشیدی چه قدر خوب نقاشی می کشی.خوش به حالت . خوش به حال پدرو مادرت .خدای من یعنی شما فکر می کنی پارادوکس یک دختره ؟! خیلی جالب کشیدی .از شما خیلی ممنونم راستی اگر دوست داشتی اسمت و سنت رو برام بنویس .چطور با پارادوکس آشنا شدی؟دلت می خواد چه شغلی داشته باشی؟
    خیلی ممنون بسیار عالی کشیدی
    خانم صامتی اتفاقا خواستم بیام و یه جمع بندی در مورد حرفام بذارم براتون.
    درسته امر به معروف فقط زبانی نیست.

    اگه بخوام خلاصه و کلی یه جمع بندی بکنم(البته ببخشید که علم من در حد همیناییه که بازگو میکنم.):
    برای اینکه سبک زندگی اسلامی به معنای واقعی کلمه تحقق پیدا کنه باید هر کسی برای خودش واجب بدونه که درموردش تحقیق کنه مطالعه کنه و پیگیرش باشه که درست رو از نادرست تشخیص بده.غلط های مدل زندگی کردن خودشو جامعه رو ببینه و بفهمه(البته در این راه فقط اتکا کرده به عقل خودمون کافی نیست.به نظر من اول از همه باید از بزرگان کمک گرفت.مثل تعالیم پیامبر و ائمه.و بعدش تعالیم بزرگانی مثل رهبری معظم نوشته های شهید مطهری و کسانی که در درستی کلامشون شک نداری..و با عقل خودت سبک سنگین کنی و به حقانیت موضوع برسی.)و بعد از تحقیق و مطلعه و فهم خوب اول از همه بیای مدل زندگی کردن خودت رو درست کنی و اسلامیش کنی(به قول خانم صامتی امر به معروف در عمل) و وقتی که مدل زندگی کردن خودت درست باشه اسلامی باشه مهدوی باشه میتونی مردم رو هم به اون ترغیب و تشویق کنی.یا در عمل یا در حرف.
    به نظر من برای درست کردن سبک زندگی باید خودتم برای امر و نهی اماده کنی.یعنی این دو در کنار هم هستن.
    اما به دو صورت:
    1)در عمل
    2)در گفتار
    ببینید من کاملا با این مخالفم که امر به معروف فقط باید عملی باشه.چون یکی ممکنه هر چیم کار درست گفتار درست منش درست رو ببینه ذره ای به راه راست هدایت نشه!پس لازمه که در مورد افرادی وارد حرف و گفتار شد.
    اما به نظر من اینم میتونه به شکل های مختلف باشه.
    یعنی گاهی لازمه مستقیم حرفتو بزنی..گاهی لازمه غیر مستقیم حرفتو بزنی...گاهی میتونی نه با گفتن عین حقیقت بلکه با گفتن مثال و مفهوم قضیه طرف رو متوجه کارش کنی..
    خلاصه من خیلی در موردش تحقیق نکردم.
    امر و نهی کردن واقعا هنر میخواد.باید یادش بگیری.اینرم در حد علم خودم گفتم.منو ببخشید اگه ناقصه حرفام..


    **آقای غلامی**از همراهی شما هم بسیار ممنون.
    اما من یه سوال ازتون دارم اینکه این مطالبی که گفتید از خودتون بود یا از جای معتبر؟؟ممنون میشم منبع این حرفاتونو برام ذکر کنید.


    من فکر میکنم هر مطلبی که میخونی مخصوصا در مورد مباحث دقیق دینی اگه ذره ای غفلت بخرج بدی ممکنه دچار انحراف بشی.چون علم ما که در حد یه مجتهد نیست و در جاهایی نیاز به یه بزرگتر داریم.اینجا هم فضای مجازیه و راه برای منحرف شدن ذهن و فکر جوونا بازه.
    پاسخ:
    شمیم عزیزم خوشحالم که پیگیر هستی و به دنبال حقیقت این روحیه قابل ستایشه . شاید در بین همسن و سالان شما کمتر بشه مثل روحیه ی شما دید . قدر خودت رو بدون و حتما از پدرو مادرت  تشکر کن که مهر به اسلام و اهل بیت علیهم السلام رو در قلبت کاشتند . به یقین امر به معروف و نهی از منکر هم از اصول مدرن چارچوب اسلام است و یک مهارت است یک توانمندی است هوش بالا می خواهد و قدرت درک بسیار بالا که این صفات کمتر در فردی جمع است ولی به قدر و توان خود هر فردی می تواند دیگران را به همل نیک دعوت کند 
    آقای دکتر! لباس اتاق عمل جیب ندارد


    پرستارها بیمار را برای رفتن به اتاق عمل آماده می‌کنند، بعد از انجام آزمایش‌های اولیه، بیمار لباس یک‌دست آبی مخصوص اتاق عمل را به تن کرده و به همراه یک پرستار و بهیار روانه اتاق عمل می‌شود. هر چند همراهان او سعی در دلگرم کردنش دارند و مدام یادآور می‌شوند که جراحی او ساده است و جای نگرانی نیست، اما محیط بیمارستان و دیدن اتاق عمل کار خودش را کرده و استرس بیمار بیش از قبل شده است.

    بیمار از همه جا بی‌خبر هنوز روی تخت بیمارستان دراز نکشیده که شوک دیگری بر او وارد می‌شود، زیرا پزشک با جملاتی حال روحی او را وخیم‌تر می‌کند، آقای پزشک از او سراغ حق مطبش را می‌گیرد؛ حق مطب همان مبلغی است که بیماران آن را به عنوان زیرمیزی می‌شناسند. این که اکنون شرایط سبب شده پزشکان و بیماران بر سر مبلغی به عنوان زیرمیزی یا حق مطب به توافق برسند، موضوع این نوشته نیست، زیرا پزشکان در این خصوص دلایل خود را دارند و می‌گویند تعرفه‌های مشخص شده برای آنها واقعی نیست، اما این نکته که پزشکی در اتاق عمل به جای پرسیدن حال بیمارش و آرام کردن او، سراغ زیرمیزی خود را می‌گیرد، جای تامل دارد و آب پاکی را روی دست آنهایی می‌ریزد که ادعا می‌کنند اخلاق برای اکثر پزشکان هنوز در اولویت قرار دارد.

    بگذارید به اتاق عمل برگردیم، جایی که وقتی پزشک مطمئن می‌شود حق مطب او نزد همراه بیمار محفوظ است، عمل جراحی خود را شروع می‌کند، اما داستان به همین جا ختم نمی‌شود، زیرا وقتی بیمار به هوش می‌آید متوجه می‌شود، پزشک او رفتاری مشابه با همسرش داشته است، به این شکل که بعد از عمل همسر بیمار را از طریق بلندگوی بیمارستان فراخوانده و همراه از همه‌جا بی‌خبر بیمار هم به خیال این‌که برای بیمارش اتفاق ناگواری افتاده است، بسرعت خودش را به اتاقی در کنار اتاق عمل بیمارستان رسانده و آنجا تازه متوجه می‌شود که پزشک فقط برای گرفتن زیرمیزی او را خواسته است. اگر تصور می‌کنید رفتارهای ناپسند آقای پزشک به همین چند مورد ختم می‌شود، اشتباه کرده‌اید، زیرا او بعد از جراحی برای این‌که بیمار را مجبور کند که دوباره به مطب او برگردد و حق ویزیت پرداخت کند، گواهی مرخصی استعلاجی بیمار را در بیمارستان صادر نکرده و از او می‌خواهد هفته دیگر برای گرفتن برگه به مطبش مراجعه کند.

    هر چند که نمی‌توان منکر حضور پزشکان بااخلاق در کشورمان شد، اما نکته اینجاست که تعداد پزشکانی که پول برایشان بیشتر از سلامتی بیمار اهمیت دارد، در حال افزایش است؛ شاید یکی از دلایل آن برخورد ضعیف مسئولان درباره رواج زیرمیزی گرفتن از سوی پزشکان باشد که سبب شده حالا کار به جایی برسد که برخی از پزشکان در اتاق عمل هم به دنبال گرفتن زیرمیزی باشند. به نظر می‌رسد اگر هرچه زودتر چاره‌ای برای این معضل اندیشیده نشود، اخلاق پزشکی بیش از پیش به فراموشی سپرده شود.

    نام پزشک و بیمار در دفتر روزنامه محفوظ است.


    آوید طالبیان ‌/‌ جام‌جم
    پاسخ:
    موضوع قابل توجهی مطرح شده است . سپاس
  • سجاد غلامی
  • ربی وفقنی لما تحب و ترضی

    اول سلام . دختر خوبمان شمیم از امر به معروف و نهی از منکر پرسیده اند .
    به دیده ی منت !
    این نوشته به اعتراف نگارنده ، خالی از عیب و نقص نیست . که با خواندن و بعد از آن ، نظرات ارزشمند شما خانم خوب و فهمیده و دیگر دوستان اصلاح و تکمیل خواهد شد . ان شاء الله .
    اما امر به معروف و نهی از منکر :
    این دو ، دو تکلیف عظیم الهی اند که بر اساس ادله ی نقلی یعنی احادیث و روایات و ادله ی عقلی یعنی استدلالات منظقی ، تمامی احکام و شریعت ، به اقامه ی این دو در جامعه بستگی دارد .
    عقل سلیم هر انسانی حکم می کند که "هر بینایی ، نابینایی را همانند خود بینا سازد" در مراحل اندیشه (عقاید) ، روش (خلق و خوی) و عمل (احکام) .
    در حدیث است که اگر جامعه ای از انجام این دو تکلیف ، شانه خالی کند ؛ بدترین و شرورترین افراد آن جامعه را بر انان مسلط خواهیم کرد . و این یک تهدید نیست ! بلکه نتیجه ی قهری رها کردن این دو وظیفه ی مهم و اساسی است . یعنی تسلط اشرار ، نتیجه ی قطعی بی توجهی به امر به معروف و نهی از منکر است . در نزد ادبا جمله ی دوم از نوع خبر است نه انشاء .
    اما کلمه ی معروف ؛
    معروف یعنی شناخته شده و مراد هرانچه که نزد عقل یا شرع ، امری پسندیده و نیکو باشد . یعنی یا مطلوبیت شرعی و یا مقبولیت عقلی داشته باشد . گرچه این دو ، از هم در مقام ذات قابل تفکیک نیستند . یعنی هرانچه که عقل بدان حکم کند ، امری شرعی و هرآنچه که شرع بدان حکم فرماید ، امری عقلانی است . به فرموده ی امام حسین ع عقل آنست که با آن ، حق شناخته و خداوند عبادت می شود . بدلیل رسالت خطیر است که از عقل به عنوان رسول باطنی یاد می شود و جایگاهی در کنار رسول بیرونی یعنی قرآن و عترت پیدا می کند .
    گفته شد در مقام ذات این دو یکی است و توضیح دادیم که منظور از ذات چیست . اما اینکه چرا جدا از هم معرفی شده اند بواسطه ی مقام شناخت است . گاهی شرع که اموری وحیانی است به امری حکم می کند که در ذات خود عقلایی است اما عقل هنوز بواسطه ی عدم رشد کافی ، راهی بدان نیافته است . در اینجا عقل در طول و در راستای شرع حرکت می کند . پس اینکه معروف به چه گویند توضیح داده شد .
    اما منکر ؛
    در مقابل معروف قرار دارد . یعنی شناخته نشده . یعنی عملی که در شرع اسلام ، عملی مذموم و نیز در نزد عقل ، عملی قبیح است .
    اما در حکم مسئله ، یهنی امر به معروف و نهی از منکر ؛
    توجه کنید از انجا که امر به معروف و نهی از منکر واجب شرعی است ، پس نتیجه آنکه مراد از معروف عبارت است از واجبات و مراد از منکر هم عبارت است از محرمات الهی .
    هر اندیشه و عملی که دایره ی امر به معروف و نهی از منکر را از محدوده ی واجبات از سویی و محرمات از سویی دیگر ، گسترده تر بکند ؛ خارج از این چهارچوب بوده و داخل در اسلام نیست .
    فی المثل ؛ در اسلام آنچه که شرعا واجب است حفظ حجاب و عفاف است . حالا ما بخیال خود بخواهیم که امر به چادر نموده و به گمان خود ، این را حمل بر وظیفه ی شرعی خود یعنی امر به معروف بدانیم !! خیر ؛ چرا که چادر از نظر حکم فقهی ، امری مستحب است نه واجب . آنچه واجب است حفظ حجاب است نه الزاما نوع خاصی از حجاب که مثلا چادر باشد ! دقت شود . در دیگر مسائل هم به همینطور .
    پس آنچه بدان امر می شود باید واجب شرعی باشد و آنچه از آن نهی می شود باید حرام شرعی باشد . نه مستحب و مکروه و یا اصلا امری مباح !!
    این توضیحات داده شد چرا که یکی از شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر "علم داشتن به موضع حق و باطل در حوزه ی عقاید و حلال و حرام در حوزه ی احکام و فضیلت و رذیلت در حوزه ی اخلاق تا مادامی که به واسطه ی آن فضیلت یا رذیلت ، شخص مرتکب حرامی نشده باشد . این مهم است .
    یعنی باید بدانیم که این فعل و یا ترک فعل ، واجب است یا حرام . بعد وظیفه ی امر به معروف و نهی از منکر موضوعیت پیدا می کند در درجه ی اول .
    این عالم بودن از شرایط وجوب این فریضه است مثل استطاعت مالی که از شروط وجوب حج است . پس باید ابتدا عالم باشیم . بدانیم چه حرام و چه واجب است .

    اینکه گفته شده احتمال تاثیر بدهد ، بدان سبب است که خود امر و ناهی ، بدان چه می گوید خود عامل باشد . چرا که یکی از راههای تاثیرگذاری بر مخاطب ، برخورداری از نفوذ کلام است و تا مادامی فرد خود بدانچه می گوید حقیقتا معتقد نباشد و بر اساس آن عمل نکند ؛ از نفوذ کلام هم برخوردار نخواهد شد . اینکه در حدیث است که پیش از آنکه با زبان خود امر به معروف کنید ، با عمل خود راهنمای مردم باشید ،اشاره به این موضوع دارد . یعنی ابتدا خود عامل باش و بعد ناطق .
    قرآن می گوید : لما تقولون مالاتفعلون ؟! چیزی می گویید که خود بدان عمل نمی کنید ؟! و یا اینکه گفته اند آیا مردم را به نیکی می خوانید و خود را فراموش کرده اید ؟!
    البته اینکه خود عامل باشی ، یکی از راههای تاثیرگذاری است . شرایط محیطی و شرایط مخاطب نیز از دیگر عوامل تاثیرگذار بودن این وظیفه هست که باید لحاظ شود ولی اینکه خود عامل هم نباشیم ، ما را هم از انجام این وظیفه معاف نخواهد کرد .
    ا
    ز دیگر شرایط اینکه احتمال خوف و ضرر ندهد . بر اساس قاعده ی لاضرر در اسلام یعنی این قاعده می گوید در اسلام ، حکم ضرر آور تشریع نشده است . خصوصا ضرر جرحی نداشته باشد .
    البته فقها اجماع دارند که به مجرد احتمال خوف و ضرر خفیف ، این تکلیف هم ساقط نخواهد شد .

    آیه ایست که می گوید : ولتکن منکم امه بدعون الی الخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر .. باید گروهی از شما مامور این کار شوند ..
    سوال اینست که این وظیفه ی همگانی است یا وظیفه ی گروهی خاص ؟
    برای پاسخ به این سوال باید به مراتب امربه معروف و نهی از منکر اشاره کرد .
    قرآن به صراحت می گوید باید در میان شما گروهی باشند که .. که این گروه می تواند امروزه مصداق سازمان ، نهاد ، وزارت خانه ، یا افراد خاص و تعلیم دیده باشند ولی در جایی دیگر آن را وظیفه ی همگانی می داند .
    قبل از اینکه به مراتب امر به معروف و نهی از منکر پرداخته شود ، در مورد اینکه وظیفه ی همگانی است یا وظیفه ی گروهی خاص ، سه مسئله مطرح است :

    اول : هدایت و راهنمایی جاهلان اعم از کافر و مومن . چه جهل در اصول عقاید باشد و یا در باورهای درونی یا در فروع دین و احکام عملی .

    دوم : پس از آنکه شخصی از حسن یک عمل و نیز از اینکه خداوند به انجام آن عمل نیک فرمان داده ، اطلاع یافت ، این اطلاع یافت مهم است . ولی در عمل درصدد مخالفت برامد بر هر مسلمانی واجب است که او را به سوی آن عمل نیک سوق دهد .
    سوم : همچنین اگر کسی از زشتی و قبح یک عملی و نهی خداوند از آن اطلاع پیدا نمود ولی همچنان خواست که آن عمل را مرتکب شود ، بر هر مسلمانی واجب است که او را منع کند و از ارتکاب آن عمل باز بدارد .

    به مسئله ی اول ارشاد جاهل و به مسئله ی دوم امر به معروف و به مسئله ی سوم نهی از منکر می گویند .

    اما مراتب این واجب شرعی :
    ابتدا مرحله ی قلب است . یعنی در قلب خود از دیدن منکرات ، ناراحت شود . که کمترین مرحله هم همین مرحله ی قلبی است . اگر گفته اند دین اسلام چیزی چز حب و بغض نیست و یا همان تولی و تبری اشاره به این موضوع دارد . چرا که اگر فردی از این مرحله هم برخوردار نباشد ، دلیل بر فطرت خاموش او دارد و به قول امام علی مرده ای در میان زندگان است . اینکه حدیث می گوید اگر کسی گناهی دید و قلبا راضی بود ، در گناه آن شریک است و برعکس هم اشاره به این موضوع دارد .
    مرتبه دوم زبانی است . با شرایطی که گفته شد . یعنی علم بر موضع واجب و حرام داشتن و بداند که طرف هم می داند که واجب و حرام است (وگرنه وظیفه ای او اول ارشاد خواهد بود و بعد امر به معروف ) و خود عامل باشد و احتمال تاثیر بدهد و ضرر نداشته باشد و .. آنچه هم فقها در مرحله ی زبانی جایز می دانند صرفا اینست که بگوید که فلان کار واجب است و فلان کار هم حرام . همین . نه مشاجره و مجادله و یا احیانا توهین و از این قبیل . انگیزه هم انگیزه ی خیرخواهی است در طبق احادیث . نه دشمنی و تحقیر و تسلط و استیلا بر دیگران و یا انتقام و دشمنی . هدف باید خدا و دین خدا باشد . و در این راه از سرزنش نهراسند و اندرز را هم پذیرا باشند .
    این دو مرحله زبان و قلب ، مرحله ی همگانی است یعنی واجب عینی است . اما مرتبه ی عملی که واجب کفایی است تنها به عهده ی معصوم یا حاکم شرع و نهاد هایی که برای این کار مشخص شده اند ، می باشد .که در آن شرع ، جواز به استفاده از قوه ی قهریه و غیر آن می دهد . و این مرتبه برای همگان عمومیت ندارد .
    مثلا امام حسین عملا قیام می کنند و فلسفه ی قیام خود را هم امر به معروف و نهی از منکر معرفی می نمایند .

    فلسفه ی امر به معروف و نهی از منکر در واقع مهندسی افکار عمومی جامعه به عنوان شکل دهنده ی رفتار کلی و فرهنگ عمومی یک اجتماع است . بدین معنی که افکار عمومی باید بر علیه گناهکار برانگیخته شده و گناهکار خود را در مقابل جو سنگین افکار عمومی جامعه احساس کند و از کار خود سرباز زند نه اینکه گناهکار انقدر در گناه خود اصرار و تکرار ورزیده و کسی هم به این وظیفه اقامه نکرده تا قبح و زشتی ان گناه در نزد افکار عمومی از بین رود .

    این نوشتار نه خالی از نقص است و نه برخوردار از جامعیت لازم که آنطور حق مطلب را ادا کند که امیدوارم به بزرگواری خود بخشیده و البته با نقطه نظرات شما و دیگر دوستان کامل شود .
    پاسخ:
    سپاس بسیار خوب که در گفتگو شرکت می کنید . هنگامی که افکار و اندیشه ی ما بر اساس عمل به چار چوب دین شکل می گیرد آنگاه فرد به وظیفه ی شرعیش عمل می کند و واجبات را انجام می دهد ولی وقتی به درستی و دقت نگاه می کنیم او را در موضع امر به معروف می بینیم . به عنوان مثال مادری که نماز می خواند اگرچه به وظیفه ی شرعیش عمل می کند ولی فرزندش نیز نا خودآگاه به معروفی همچون نماز خواندن ترغیب می شود .در امری همچون نماز بسیار سفارش شده است تا جایی که مجوز ورود به بهشت است  ولی می بینیم که امام خمینی رضوان الله فرزندان خود را به اجبار برای نماز صبح  بیدار نمی کنند مگر آنکه خود فرزند خواسته باشد که هنگام نماز بیدارش کنند ! این بسیار مایه ی عبرت است .
    جالب است همواره می گویم این ایام مشغله ام فراوان است ولی از آنجا که الکلام یدور الکلام ( حرف ،حرف می آورد  )باز در گفتگو ها شرکت می کنم ! ! ! 
    خانم صامتی از یه جهاتی حرف شما درسته.اینکه افراد مومن و موفق دیده بشن و افراد دیگه هم به سمت دین ترغیب میشن.این حرفتون درسته و میتونه خیلی موثر واقع بشه.
    اما باید همیشه اینو هم حواسمون باشه که الگو ما باید به قول شما استادمون پیامبر باشه ائمه باشن.اصلا مشکل از اون جاییه که ما اصل رو میذاریم کنار و فرعارو الگو قرار میدیم.و وقتی یه انحراف درست میشه همه به چشم اون ادم میبینن که ببینید این که این همه ادعا داشت حالا خودشو نگاه کنید!!و بدتر چهره دین خراب میشه.پس افراد موفق بروز و ظهورشون میتونه راهی برای ترغیب باشه اما نه مطلقا.
    من با این حرفتون موافقم اما این حرفتون رو اصلا درست نمیدونم که گفتید امر به معروف کردن و نهی از منکر اصلا نیازی نیست.مگه میشه؟اصلا این یه اصل توی دین ماس.
    مثلا من توی مدرسه چادری بودم و اتفاقا شاگرد اول تا سوم همیشه.اما در کنار من رقبایی هم بودن که اتفاقا اونا هم شاگرد اول تا سوم.و اصلا چادری و خیلی معتقد نبودن.پس این وقتا میشه نتیجه گرفت که مطلقا بچه ها میان از من الگو برداری میکنن نه اون دختر که چادر نمیپوشه و خیلیم تیپ میزنه و اتفاقا داروسازی هم قبول میشه توی یه دانشگاه عالی.
    و یا مثلا من کسی رو میشناسم که خیلی دختر خوبیه و اصلا ادم دورو و حیله بازی نیست اما بعضی وقتا دروغایی میگه که اصلا نیازی نبوده که دروغ بگه.و شاید به چشم خودش دروغ کوچیک بوده و چیزی نیست.و من خیلی براش ناراحتم چونکه حیفه و دختری با اون ویژگی ها حیفه راحت اخرتشو خراب کنه.حالا به نظر شما باید هیچی نگی و اونو بذاری به حال خودش و اصلا ب قول شما نیازی به تذکر زبانی نیست و اصلا نیازی به یه راهنمایی یه دلسوزی و ارشاد نیست؟؟اگه اون میخواست با دیدن رفتار من که دروغ نمیگم اونم هیچ دروغی نگه که دیگه من نمیدیدم دروغایی رو یه وقتایی بگه.پس حالا چرا اینجوری شده؟!اون توی افکار خودش فک میکنه که دروغای کوچیکش گناهی نداره.پس من وظیفه م چی میشه؟اینکه بشینم و هیچی نگم؟و موقع تعریف کردناش فقط یه لبخند تحویلش بدم و اونم به راهش ادامه بده؟
    نه من مطمئنم و شکی ندارم در اینکه امر و نهی از واجبات دین ماست مخصوصا توی این دوره و زمونه.
    از شما تعجب کردم خانم صامتی.نمیدونم شما اصلا به امر ونهی(امر به معروف و نهی از منکر) اعتقادی ندارید یا من دچار سوءتفاهم شدم؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
    پاسخ:
    شمیم عزیز 
    متن ها رو با دقت مطالعه کن اینکه امربه معروف زبانی نیاز نیست با امر به معروف نیاز نیست دوتا مفهومه عزیزم شما از شک و تردیدهات نسبت به تاثیر زبانی امر به معروف گفتی بنده هم پاسخ دادم . دختر خوبم امر به معروف همونطور که خودت هم اشاره کردی آداب دارد روش دارد سواد می خواهد آگاهی نیاز دارد که اکثر ما از این علم بی بهره هستیم . بنابراین به جای اینکه در ظاهر راحتترین راه رو انتخاب کنیم و به زبان امر به معروف کنیم باید زحمت بکشیم و از طریق عمل امر به معروف کنیم در واقع امر به معروف بواسطه ی عمل نسخه ای عمومی است که از عهده ی همه بر می آید به همین جهت بزرگان این نوع از امر به معروف را توصیه می کنند عزیزم اینکه بنده می گویم ابتدا از طریق عمل به معنای تعطیلی امر بمعروف نیست به معنای اشاره به مراتب امربه معروف دارد . 
    شمیم جان اگر به برخی مطالب همین رسانه دقت کنی متوجه نهی از منکر لسانی خواهی شد که از قضا بسیار هم صریح و گزنده است ، پس بنده نه تنها به امر به معروف معتقد هستم بلکه حتی برای این منظور از آبروی خود سرمایه گذاشته ام .شاید بپرسی چرا ؟ گاهی فردی در خلوت ود و یا در محدوده ای اندک مرتکبرعملی می شود گاهی فردی می آیدو عملی نادرست انجام می دهد که الگو سازی کند  به این افرادکه از رو آگاهی و حتی از روی عناد با اسلام این چنین رفتار می کنند نه تنها تعارف نداریم بلکه در حد توان مخالفت می کنیم به زبان به قلم به عمل ...
     نکته ی آخر اینکه هیچ گاه به همسن و سالهای شما و یا افرادی که احساس ضعف می کنند و یا ممکن است کم آگاه باشند توصیه نمی کنم مستقیم وارد میدان امر به معروف شوند چرا که با فرادی مواجه شدم که رفتند دوست خود را به معروف دعوت کنند بعد بوسیله ی دوست خود به راه منکر رفته اند! 
    سلام .مبارک باشه .م ص سفارشی شعر گفتید؟شاعر هستید؟
    ببخشید در وبتون اگه مسابقه .یا سوال بگذارید که جنبه علمی یا اجتماعی داشته باشه عالی میشه .در ضمن بهتره کمی فونت وب رو تغییر بدید. پر رنگ تر .ی کم رنگی تر. در قسمت نظرات هم دست ما باز نیست .صورتک نداره که احساسمون رو با شکل براتون بفرستیم .ممنون از اینکه خیلی وقت میذارید .هر روز ی مطلب جدید .خیلی سخته
    پاسخ:
    سلام 
    راسشتش غافلگیر شدم شعر بسیار زیباییست . اگر بخوام حقیقت رو بگم نگرانم خیلی نگرانم مسءولیت سنگینیه که دیگران تو رو بهتر از اونیکه هستی ببینن، ای کاش خداوند لیاقت مهربانی مخاطبان عزیز رو به من عنایت کنه 
    خیلی جالبه که ما خانم ها وقتی خیلی خوشحال میشیم گریه می کنیم !
    از شما هم ممنون که پیشنهاد دادید
    تو در طنین کدام شعر ترانه گشته ای که ورد زبان کامهای تشنه ای
    نوشتنت بند بند دلم را آب میکند تو که به قلب بدیها همانند دشنه ای!!!
    نه اهل طعنه هستی ونه اهل دشمنی بانوی خوب قصه های من گشته ای
    سردم که میشود تو مرا" ها "می کنی انگار تو مرا از ازل سرشته ای!
    سرت همیشه برای محبت درد میکند راستی تو آدمی یا یک فرشته ای؟؟
    تو مثل آینه ای !پارادوکس در تونیست تو اسم اعظم عشق رابردلت نوشته ای
    یکسال گذشت وتو یکساله میشوی " وبلاگ" پر شکوه حرفهای گم گشته ای
    میلاد تو یعنی مرگ هرچه نیست امیدچشمهای کشتی شکسته ای
    عجیب نیست پیوند میلاد تو وشاه روزگار دیدم چه ندبه هابه انتظار نشسته ای....


    یا صاحب الزمان .میلاد ت در ماه زایش خورشید وپیوند میمونش با روزتاجگذاری امپراطور جمعه ها را تبرک عرض میکنم. همیشه بودنت. ماندت .گفتنت آرزوی من است
    پاسخ:
    سلام . سپاس تشکر ممنون ... چقدر زیبا چقدر عالی فوق العادست . باور کنید حالم عجیب شد .
    عجیب نیست پیوند میلاد تو و شاه روزگار        دیدم چه ندبه هابه انتظار نشسته ای 
    تو  مثل آیینه ای! پارادوکس در تو نیست        تو اسم اعظم عشق را بر دلت نوشته ای 
    پارادوکس در این چند روز هدایای فراوانی از جمله هدایای مجازی دریافت کرد ولی این هدیه بسیار دوست داشتنی است 
    گفتم اگر خوانم تو را
    – گفتی اجابت می کنم

    گفتم تو می بینی مرا
    – گفتی نگاهت می کنم

    گفتم گرفتارم خدا
    – گفتی رهایت می کنم

    گفتم ندارم توشه ای
    – گفتی عطایت می کنم

    گفتم شدم از تو جدا
    – گفتی ملامت می کنم

    گفتم که ره گم کرده ام
    – گفتی هدایت می کنم

    گفتم که اصلاحم نما
    – گفتی عنایت می کنم

    گفتم اگر توبه کنم
    – گفتی دعایت می کنم

    گفتم که می بخشی مرا؟
    – گفتی کرامت می کنم

    گفتم شود مومن شوم؟
    – گفتی اشارت می کنم

    گفتم اگر مومن شدم
    – گفتی بشارت می کنم

    گفتم که یارم می شوی؟
    – گفتی رفاقت می کنم

    گفتم بهشتم می بری؟
    – گفتی ضمانت می کنم
    راستی یادم رفت سوالی که آخر کامنت ازم پرسیده بودینو جواب بدم.

    گفه بودین:**چطور به گروه همسال خود بحث پوشش و رفتار مناسب انسانی و اسلامی را یادآوری می کنی ؟**

    باید خدمتتون عرض کنم که اگه بخوام به همسن و سالای خودم در مورد پوشش و رفتار مناسب یاداوری کنم این بحثش میشه بحث امر به معروف و نهی از منکر.در واقع اینکه بخوای به سهم خودت گامی برداری در راستای سبک زندگی اسلامی باید خودتو هم برای امر به معروف و نهی از منکر آماده کنی.(مثلا همین چادر پوشیدن که خودش یه نمونه از سبک زندگی اسلامی میشه و بخوای یه مانتویی رو به چادر پوشیدن ترغیب کنی)
    بحث امر به معروف و نهی از منکر هم بحث بسیار مفصل و تخصصی هست.یعنی اینطور نیست که بتونیم راحت هر جایی هر کسی رو امر و نهی کنیم با هر مدلی از حرف زدن.چون که ممکنه به جای اینکه موثر واقع بشه بدتر اون شخص رو از دین زده کنیم و کار خراب تر بشه.
    همین جا هم جا داره یه کتاب رو بهتون معرفی کنم به نام:**واجب فراموش شده**که از مقام مظم رهبری هستش.و عنوان میکنن که واجب فراموش شده همون امر به معروف و نهی از منکره.و این رو هم بگم که امر و نهی کردن اصولی داره و بسیار تخصصیه.همون طور که ما مثلا در مورد نماز و روزه میریم و احکامشو یاد میگیریم و پیگیرش هستیم که نمازمون درست باشه و تحقیق میکنیم که اگه مثلا این کارو کردیم نمازمون باطل میشه اون کارو بکنیم نمازمون درسته امر به معروف و نهی از منکر هم احکامی داره و باید در موردش تحقیق کنیم و اصولش رو یاد بگیریم که بتونیم موثر واقع بشیم و خدایی نکرده بدتر مدیون نشیم.
    پس در جواب سوال شما باید بگم که زمانی میتونم به همسن و سالای خودم تذکر بدم و یاداوری کنم که راهش و اصولش که همون اصول امر به معروف و نهی از منکره رو یاد بگیرم.
    چون مثلا با یه ادمی باید با یه ادبیات و مدلی حرف بزنی که اگه بخوای با کسی دیگه هون جور حرف بزنی شاید بشه دشمن خونیت!!پس باید شرایط امر و نهی کردن (که شرایط خاصی داره) اصولش احکامش راهش و همه چیزش رو یاد بگیریم.

    من خودم به شخصه خیلی در موردش تحقیق نکردم.اما میخوام پیگیرش باشم.فک میکنم خیلی حکمت توش باشه.

    منتظر جوابتون هستم.
    راستی یه موضوع دیگه هم برای بحث دارم.البته زیر مجموعه همین بحث سبک زندگیه.

    پاسخ:
    شمیم عزیز 
     به این فکر کنیم که چقدر سبک وروش زندگی ما می تونه دیگران رو به کاربردی بودن دین جلب کنه ؟ اگر ما شاگرد چارچوب اسلام هستیم باید دیگران رو به مسیر استاد پیامبر گرامی جلب کنیم ااین کافیه تا همه چیز درست بشه . اگر افراد انسان های مومن را موفق ببینند به کاربردی شدن دین امیدوار می شن اصلا نیازی به تذکر بیانی نیست. فکر کنیم به اینکه چطور استاد بزرگ پیامبر گرامی تنها با یک منبر ساده توانست اینگونه دلها را شیدایی خداوند مهربان کند؟ مگر جز این است که با حسن خلق ، مگر جز این است با قدرت بیان ، مگر جز این است که با همدلی و همراهی ؟ فکر کنیم که استاد گرامی چگونه و به چه سبکی زندگی کردند که بعد از 1400 سال هنوز فرمول هایی که برای سعادتمندی اراءه کردندکاربرد دارد . شمیم عزیز وقتی دختر مومن چادری ما شاگرد اول باشد تصور کن چه تاثیری بر محجبه شدن دیگران خواهد داشت ؟ اصلا نیازی نیست به زبان فردی را به چادر دعوت کنیم ؟ هرچند این اشتباه و نادرست است که تصور شود تنها چادری ها مومن و با ایمان هستند چادر +عفاف حتما کاملترین حجاب است ولی خانمی که چادر نمی پوشد هم می تواند پوشش کاملی داشته باشد . مهم این است که فلسفه ی پوشش را بدانیم آنوقت اگر روزی سفری به آنسوی مرزها داشتی و چادر غدغن شد باز هم می توانی پوشیده و محجبه باشی . 
    شمیم عزیز اگر مطلبی که اشاره شد را بسط دهیم آنوقت می بینی که دشمنان استاد از همین دریچه وارد می شوند و دین اسلام را دین افرادناموفق و ضعیف نشان می دهند و وقتی افراد از یک سیستم ناامید شوند دیگر نیازی به جنگ و خونریزی و در گیری نیست بلکه خود افرادداوطلب می شوند تا آنچه را دشمن به نام دوستی اراءه می کند را پذیرا باشند .
    حال تصور کن در عصر رسانه دشمنان استاد بزرگوار چگونه حتی شاگردان این مکتب را نیز گاهی نا امید می کنند ؟! بله از طریق رسانه رادیو، تلویزیون ، فیلم ، کتاب ، عکس ، وبلاگ ....به طور کلی رسانه 
    ...
    آفرین..
    صحبت های شما کاملا درسته.به نظر من هم باید در لا به لای حرف و عمل این امر مهم رو منتقل کرد.

    البته من به این جهت بحث سبک زندگی رو به شما پیشنهاد دادم چونکه راستش من خودم چند وقتی بیشتر نیست که دارم در موردش تحقیق میکنم و اول راهم.

    جرقه ی دنبال کردن هم از اینجا شروع شد که یه دوست یه کتاب-سالنامه بهم معرفی کرد که در مورد سبک زندگی مهدوی بود و ازش خیلی تعریف کرد.منم زنگ زدم و سفارش دادم و بسته رو دم در خونه بهم تحویل دادن!!!

    به نظر خودم به طور مختصر توضیحاتی داره در مورد سبک زندگی و در حد خودش خوبه اما کافی نیست.منم چند وقتی ذهنم در گیر بود و به مدل زندگی و حرف زدن و لباس پوشیدن و ...خودم فکر میکردم و همش ترید داشتم که این اشتباه نیست اون گناه نیست...البته این دغدغه رو هنوز دارم.نمیدونم با کی مطرحش کنم و سوالام رو از کی بپرسم.فک میکنم مثلا اینکه تو گوشیم چند تا عکس البته اونم خیلی کم از *قلب* دارم(البته نه از این عکسایی که دختر و پسرو گذاشتن کنار هم و یه قلب گذاشته بینشون و ....که من اصلا از این مضخرفات تو گوشیم ندارم که فرهنگ دوست بازی دختر با پسر رو رواج میده. ) گناهه اشتباهه؟؟..یا مثلا من روسری رنگی زیر چادر میپوشم.چون رنگ چادر مشکیه و یه روسری رنگی زیرش بپوشی خیلی زیبا جلوه میکنه.حالا به این فکر میکنم که این جور پوشش گناهه؟!و سوالاتی از این دست.نمیدونم منظورمو متوجه شدین؟؟!

    تا اینکه همون دوست دو تا مقاله بهم معرفی کرد که اولیش واکاوی سخنان رهبری در مورد سبک زندگی بود که البته اونم برام شروع کاره.یعنی یه پیش نیازه در مورد اینکه اصلا سر در بیاری که میخوای چیکار کنی بحث چیه دنبال چی هستی و میخوای به چه چیزی برسی.(سخنان رهبری حتی در کوتاه ترین حالتش هم بسیار پر مغزه و حیرت انگیز.یعنی میتونم بگم رهبری واقعا در همه زمینه ها و مخصوصا ادبیات فارسی هنرمند به معنای واقعی هستن.اگه دقت کنین یه بحث خیلی مفصل رو خیلی عالی خلاصه میکنن و جمع بندی میکنن(خلاصه نویسی ادبیات فارسی).همیشه با مثال حرف میزنن و خیلی دیدم که تو صحبتاشون تشبیهاتی دارن که خیلی به جا و هنرمندانست(تشبیه ادبیات فارسی)و همیشه منظورشون رو صریح و رسا میرسونن(بی آلایشی کلام ادبیات فارسی)خلاصه آقا هنرمند به معنای واقعی هستن توی همه ی زمینه ها)
    خلاصه دوست دارم تهش به یه نتیجه درست برسم.دوست دارم به یقین برسم درمورد سبک زندگیم.دلم نمیخواد خدایی نکرده مدل زندگی کردنم غربی و شیطانی باشه.
    گرچه سبک زندگی فقط زندگی فردی و تازه فقط اونم لباس پوشیدن یا حرف زدن نیست..بلکه سبک زندگی علاوه بر زندگی فردی زندگی اجتماعی رو هم شامل میشه...تو حوزه ها و زمینه های مختلف.سیاسی فرهنگی اجتماعی اقتصادی و ....
    خوشحال میشم منو همراهی کنید.
    پاسخ:
    شمیم عزیز بیا کاربردی در موردش بحث کنیم البته حتما دوستان دیگر رو هم دعوت به مشارکت می کنم 
    به سخنان آقا اشاره کردی که بسیار بسیار درست نوشتی من هم بارها از عمق کلام ایشون در عین سادگی و روانی و آثار مترتب بر آن و پیامدهای اجتماعی کلام ایشون شگفت زده شدم  به حدی که مدتها همه ی فکرم رو لبریز کرده بود . بارها خواستم کلی در مورد نوع علاقه ی قلبیم به ایشون بنویسم  که توفیق نشده . 
    خود شما از یک پرسش مختصر شروع کن مطرح کن یا چند خطی در موردش بنویشس تا باهم گفتگو کنیم . 
    عزیزم خاطره از آقا برای شما می گم برای شما که هم در بهترین سن هستی و هم ایده آلیست و کمال طلب  مناسبه
    سلام خانم صامتی. من ودوستانم به شما تبریک میگیم بابت سایت موفقتون .راستش مادر حال دادن امتحانات ارشد هستیم. ببخشید دیر به دیر سر میزنیم.
    پاسخ:
    سلام  سپاسگزارم امیدوارم موفق باشید ..بهترین تبریکها برای شما که در راه تحصیل علم تلاش می کنید انیدوارم نتیجه ی امتحانات مناسب باشه .لطفا برای بهتر شدن  فضای پارادوکس نظر و پیشنهاد بدهید
    تبریک

    http://www.jamnews.ir/detail/News/273410
    پاسخ:
    چه تصویر زیبایی از دیدن این نقاشی حالم دگرگون شد،امیدوارم میشه دستمون تو دست امام زمان علیه السلام باشه
    سلام. یکی از دوستان ترغیبم کرد به سایت شما سر بزنم. ممنون از پارادوکس پاک وخداییتون .تا اینجا که من دیدم خوب بود .یکسالگی پارادوکس رو هم تبریک میگم. شاد باشید
    پاسخ:
    سلام بسیار سپاسگزارم که زمان ارزشمند خودتون رو برای همراهی با پارادوکس اختصاص می دهید .این ایام خجسته بر شما نیز مبارک
    سلام منصوره خانم..
    اینکه گفتید پیشنهاد خوبیست.دقیقا منظورتون کدوم پیشنهادم بود؟سبک زندگی اسلامی رو چیکار میکنید؟؟؟جواب مشخصی ندادید؟؟؟؟؟


    در مورد سوالامم دیگه همشونو جواب بدید دیگه!!من یه خصلتی که دارم اینه که تا دقیقا وبه طور مشخص جوابم رو نگیرم کوتاه نمیام و بی خیال ماجرا نمیشم. باید همیشه مشخص و دقیق جواب سوالام رو بگیرم.
    پس شاید اگه بخوام تو وبلاگ بگردم اولا ندونم دقیقا باید به کجا سر بزنم و بعدش شاید درست و حسابی جوابم رو پیدا نکنم.
    ممنون
    پاسخ:
    سلام عزیز دلم 
    این ایام خیلی مشغله دارم . راجع به صلوات پیشنهاد شما بسیار مناسبه . شمیم عزیز در خصوص سبک زندگی ، اگر اندکی به مطالب وبلاگ  با دقت توجه کنید  متوجه خواهید شد که همهاش در خصوص سبک زندگی است البته بنده به عمد در اکثر موارد از بیان واژه های سبک زندگی خودداری کردم چرا که متاشفانه یک فرهنگ غلطی باب شده که آقا ی فرمایند تهاجم فرهنگی ما تصور می کنیم بهترین کار این است که در یک متن 1000 کلمه ای 400 بار بگوییم تهاجم فرهنگی ! آقا می فرمایند سبک زندگی برخی تصور می کنند بروشور بزنند و کتاب چاپ کنند و بیلبورد نصب کنند و هی بگویند سبک زندگی اسلامی کار فرهنگی انجام شده است ! اصلا یکی از دلایلی که وبلاگ بنده تصویری از نویسنده ی وبلاگ دارد حرفهایی دارد از جنس سبک زندگی ... شمیم عزیز البته بنده نمی گویم دیگران مانند بنده زندگی کنند ولی در لایه ی چندم پیام تصویر مخاطب به این می اندیشد که فردی که در تصویر است اینگونه فکر می کند پس اگر مقایسه کرد و دلخواهش بود اینگونه عمل می کند . البته مصادیق فراوان است ولی قصد دارم بگویم که از اساس این وبلاگ قصد دارد در لایه های پنهان خود به سبک زندگی اسلامی اشاره کند . همین که در کامنت ها سعی داریم مرد و زن باهم حرف بزنیم و خوب حرف بزنیم به سبک زندگی اشاره دارد... در مجموع اشاره ی شما مناسب است  و از خود شما خواهش می کنم مطالبی در خصوص سبک زندگی در مقطع سنی خودتون آماده کن هرچند کوتاه ولی حتما قابل استفاده ی ما خواهد بود؟ چطور به گروه همسال خود بحث پوشش و رفتار مناسب انسانی و اسلامی را یادآوری می کنی ؟
  • کماندوییت
  • سلام منظورم اینه که کلیپ.قسمتی از فیلمها. سخنرانی ها یا هرچیز دیگه ای را در سایت برای علاقه مندان بذارید
    پاسخ:
     سلام پیشنهاد خوبی است به روی چشم البته تقاضا می کنم شما هم کمک کنید و لینکهای مناسب را پیشنهاد دهید
    سلام خانم صامتی تبریک منو به مناسبت یک ساله شدن پارادکس پذیرا باشید.
    در ضمن سالروز آغاز امامت و ولایت امام زمان (عج) مبارک.
    پاسخ:
    سلام یلدا ی عزیز
    لطف دارید همراهی شما سبب دلخوشی و تلاش افزون برای بهتر شدن است .این ایام فرخنده بر شما نیز مبارک
  • کماندوییت
  • سلام .مبارک باشه .چرا وب شما کلیپ نداره واسه دانلود. همش متن هست. من خودم آدم تصویری هستم .ممنون میشم. ببخشید نظر دادما. بازم مبارک باشه و موفقیت شما آرزومه
    پاسخ:
    سلام متشکرم .منظور شما رو متوجه نشدم لطفا توضیح دهید
  • کتابی که ناشناخته ماند
  • مبارک باشه .تبریک میگم .پر اوازه باشید وهمچنان پا بر جا وحق طلب وعدالت جو.
    پاسخ:
    متشکرم شما نیز موفق و بهروز باشید
    تنت به ناز طبیبان نیاز مند مباد


    من یک ماهم نیست که به این سایت سر میزنم اما واقعا به اندازه یکسال دیدگاهام رشد کرده .سالم باشید وبر قرار
    پاسخ:
    البته افزایش معرفت در گرو ظرفیت های خود فرد است در غیر اینصورت فردی که غافل است و خود را به خواب زده با دریایی از معرفت هم رشد نخواهد کرد این رسانه و مطالب آن نیز تنها تلنگر ست این خود شما هستید که خواهان معرفتید
  • شیعه سنی مسلمان
  • سلام ببخشید چند روزی نبودم. یکسالگی اندیشه وافکار پارادوکسی جمع مبارک .موید باشید
    پاسخ:
    سلام موید و پیروز باشید سپاس 
    تبریک به مناسب یکسالگیتون .صد ساله بشید
    پاسخ:
    سپاس از شما که همراهی می کنید حتی باتبریکی مختصر .امیدوارم این تنها روزها نباشند که می آیند و میروند بلکه امیدوارم ما به ازاء آنچه از عمر ما می رود به معرفت ما افزوده شود
    خانم صامتی اول از همه پیشنهادم رو بگم بهتون.
    اینکه نظرتون چیه که در مورد سبک زندگی اسلامی بحث کنیم و عمیق تر راجع بهش فکر کنیم؟چیزی که رهبری معظم خیلی روش تاکید داشتن و دارن.
    چند تا مقاله دارم اگه میخواید بهتون معرفی کنم.

    یه پیشنهاد دیگه م دارم البته نه فقط برای شما بلکه برای همه خوانندگان عزیز این جمع.
    اینکه من با خودم تصمیم گرفتم که از این به بعد هر وقت ایام شهادت یا ولادت داشتیم من شبش(یعنی شب اون ولادت یا شهادت) در حد توانم برای اون امام عزیز یک دور تسبیح صلوات یا حتی بیشتر بفرستم.و توی تقویممون علامت بزنیم که بدونیم صلواتارو فرستادیم یا نه.


    سوالامم تو کامنت بعد میپرسم البته اگه بعضیاش به نظرتون شخصی بود میتونید اصلا جواب ندید.
    پاسخ:
    شمیم عزیز پیشنهاد خوبیست امیدوارم انجام شود . در خصوص پرسشهایی که داری به روی چشم در حد توان در 10 روز آینده پاسخ خواهم داد .پرسش های شما فراوان است و نیاز به توضیح دارد.البته پاسخ برخی از آنها بسیار بدیهی است اگر اندکی مطالب وبلاگ را مرور می کنی پاسخت را در می یابی
  • پژوهشنامه
  • تولد وب و شروع امامت آقا را به شما تبریک و تهنیت عرض می نمایم
    پاسخ:
    بسیار سپاس.موید باشید
  • پورطالبی
  • روزی که او می آید و اشرقت الارض بنور ربها و در آن روز زمین به نور پروردگارش روشن گردد سوره زمر
    این ایام خجسته بر شما مبارک .خواهر بزرگوار
    دلت دریاست می دانم
    پر از احساس بارانی
    واینکه زیباست می دانم
    دراین ایام نورانی
    دعایم کن که قلبت چشمه ی جوشان خوبی هاست
    تبریک و التماس دعا
    با سلام 365 روز از افتتاح این رسانه می گذ رد بدون ا غراق عرض می کنم خانم صامتی با این که سال ها از شما بزرگترم ولی در این مدت از شما بسیار آموختم .امیدوارم خداوند شما را با برگزیدگان محشور فرماید و موفقیت روز افزون شما را از خداوند خواستارم
    به به مبارکه تبریک تبریک .چه جالب تولد پارا دوکس و آغاز ولایت امام عصر یکی شده خانم صامتی عزیز مبارک باشه .انشالله خود امام کمکتون کنن.
    سلام
    یک سال زحمت و تلاش شما که پای ارمانهای شهدا وامام شهیدان و علی الخصوص نایب برحق مولایمان مهدی (عج) حضرت امام خامنه ای ایستاده اید تبریک می گویم.
    سلا م خانم صامتی عزیزم..
    تولد وبلاگتون مبارک....و از همه مهمتر تولد یکسالگی آشنایی و دوستی با شما بانوی محترم و دوست داشتنی(البته فکر نکنم یکسال شده باشه)
    پاسخ:
    سلام آسمان عزیز
    عمق ارتباط بیش از یکساله! چه حالی داره اون کسی که ندیده عاشق شده ...!
    سلام خانم صامتی.
    تولد وبلاگتون رو تبریک میگم!!

    ایشالا روز به روز مطالبتون خدایی تر بشه.و همه با هم بتونیم در مسیر درست قدم برداریم.مسیر حق..

    من سوالای خیلی زیادی ازتون دارم.میتونم همه رو بپرسم؟
    البته یه پیشنهاد هم دارم.




    راستی یه خبر خیلی خوش به شما و همه دوستان .اینکه تعداد صلواتای شب شهادت امام رضا(ع) به 122800 تا رسید..
    پاسخ:
    سلام عزیزم 
    ممنون از لطف شما دختر نازنین که عاشق تحصیل و علم و از اهالی معرفت . عزیزم حتما پرسش هات رو مطرح کن .
    چقدر خوب که به هم یادآوری کنیم بهترین ذکرها که همانا ذکر خداوند و اولیاء خداوند است
    دعا کنیم که خداوند مارا آنی و کمتر از آنی به خودمون واگذار نکند
    سلام. تولد یکسالگی وبلاگتان مبارک. در این مدت شاهد تلاشهای باارزش شما در حوزه فرهنگ بوده ایم . خوش درخشیدنتان دمادم باد.....
    پاسخ:
    سلام و سپاس جناب علیرضا 
    امیدوارم بانظرها وپیشنهادهای متناسب و مناسب خود سبب دلگرمی باشید 
    سلام خانم صامتی
    عرض تبریک یک سالگی وبلاگتون رو ازطرف من هم پذیرا باشید .هرچند دیر وبلاگتون رو دیدم ولی بیشتر مطالبتون رو خوندم ودغدغه فکری شما رو فهمیدم براتون آرزوی موفقیت وسلامتی دارم خواهر باایمان ومتعهدم.
  • روح الله مومن نسب
  • اینکه زائیده شدنِ یک وبلاگِ ارزشی هم زمان می شود با سالروز عملیات کربلا، قیام 19 دیِ قم و شهادتِ شهید احمدی روشن، خودش پیام های زیادی دارد چه رسد به اینکه اولین شمعِ تولدش را در ایامِ آغازِ امامتِ آخرین ذخیره الهی و در روز شهادتِ پدر بزرگوارشان، حضرتِ امام حسین عسگری، روشن کنید!
    انشاء الله به خیر و مبارکی باشد...
    پاسخ:
    بسیار ممنون .چه یادآوری پسندیده ای . نوشتید ایام  آغاز ولایت امام عصر علیه السلام وآغاز یک وظیفه ی رسانه ای در پارادوکس .خدا می داند که از این یاد آوری شما یکه خوردم چرا که آغاز زندگی رسانه ای بنده هم با مهدویت گره خورد آنروزها که 12 سال دورتر از این روزها ست ... همه اش دلشوره دارم و اضطراب که نکند بهترین آنچه می توانم نباشم ولی دلم به محبتی روشن است که مرا از انتهای نادانی و جهل تا به امروز همراهی کرده که اگر چه کم و ناقص ولی هنوز شمع دلم به عشق اهل بیت علیهم السلام می سوزد البته خوب می دانم که شبیه خیلی ها نیستم و شبیه خیلی ها نخواهم شد
    لطفا با پیشنهاد های موثر تون به کارآمدی بیشتر پارادوکس کمک کنید
  • مراد علی امین وند
  • با سلام و خسته نباشید
    سالگرد تولد وبلاگ دغدغه مند شما را تبریک عرض می نمایم و آرزوی موفقیت روزافزون برایتان مسئلت دارم .
    مهم نیست برای چه کسی میگویید یا مینویسید مهم آنست که آنچه مینویسید چیست و برای چیست ؟ ....
    التماس دعا
    پاسخ:
    سلام و خدا قوت !
    امیدوارم به رسم انجام وظیفه در مسیر درست قرار بگیرم و این تصمیم می خواهد و توفیق
    سپاس از شما
  • خواهرت .میلادتان مبارک
  • عزیزم میلاد یکسالگی به نوشتار درآمدن دغدغه هایت در پارادوکس را تبریک میگویم.مبارکباد وپر ز شادی باد
    پاسخ:
    سلام
    ممنون از اینکه همراهی می کنید .متشکرم که در این شادی شریک هستید
  • سجاد غلامی
  • Happy birthday

    I wish you all the luck in the world


    🎊 🎉 💐 💝 💖🎈 💌
    پاسخ:
    Thanks alot  and I wish you the best! 
    چه خبر خوبی.تبریک من را هم بپذیرید.اگرچه دشوار، پایدار باشید
















    سالگرد تاسیس وبلاگ پر محتواتونه درست گفتم؟
    فکر کنم فهمیدم سالگرد چیه
    35 روز دیگه چه خبره؟
    پاسخ:
    اینو دیگه شما باید حدس بزنید قرار نیست همه چیزو من بگم
    زندگی دیکته ای نیست که آن را به ما گفته بودند و گفته باشند و خواهند گفت!!!
    زندگی انشایی است که تنها باید خود بنگاریم؛
    باشد که موضوع انشای زندگیت "خدا"،
    مقدمه اش "عشق او"،
    و انتهایش "نگاه او" باشد...
    کافیست جای زخمت را بلد باشند، آنگاه از اعلاترین نمک برایت مرحم می سازند، همان هایی که از جان برایشان مایه می گذاشتی!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">