منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زن مسلمان» ثبت شده است

بدون حجاب ...

منصوره صامتی |

.

در نظام‌ اسلامی‌ زنان‌ باید از درک‌ سیاسی‌ برخوردار باشند، فن‌ خانه‌داری‌ و همسرداری‌ را بدانند و در صحنه‌ فعالیت‌های‌ اجتماعی‌، سیاسی‌، علمی‌ و خدمات‌، مظهر عصمت‌، طهارت‌ و مناعت‌ باشند و به‌ این‌ مهم‌ توجه‌ کنند که‌ حجاب‌ شرط اول‌ است‌. زیرا بدون‌ حجاب‌، زن‌ فراغت‌ لازم‌ را برای‌ دستیابی‌ به‌ مراتب‌ بالا بدست‌ نخواهد آورد.

۱۳۷۲/۰۹/۱۷

بیانات امام خامنه ای در دیدار جمعی از بانوان 


  • منصوره صامتی

چادر نجیب من دوستی را حقم تمام کرده

مهربانی لحظه های با او بودن فراموشی ندارد...


  • منصوره صامتی

چادر مهربان من!

منصوره صامتی |
  • منصوره صامتی

40 دقیقه از ساعت 2 بعد ازظهر گذشته همینطور که از سرما خودم رو جمع می کنم و نمی دونم چرا رحمت خدا زحمته؟! به ساعت گوشی همراه خیره میشم 20 دقیقه فرصت دارم تا برای شرکت در جلسه از پارک وی به هفت تیر برسم . روحت شاد قیصر که گفتی ناگهان  چه قدر زود دیر می شود!


  خیلی وقته تکلیفم رو با یکی از اصول روان شناسی  که می گه  "برای انتقال حس احترام به شرکت کنندگان در جلسه راس ساعت مقرر در محل جلسه حضور یابید"روشن کردم ولی این بار فرق می کنه و من باید، باید، باید سر موقع برسم.

خدای من ! 18 دقیقه وقت دارم



بعد از خدا، تنها امیدم به ایستگاه تاکسیه 

راننده ی تاکسی فریاد می زنه:  هفت تیر فقط یک نفر...

خداروشکر به موقع رسیدم و دیگه لازم نیست کلی منتظر مسافر باشیم .


با خوشحالی چند گام بلند به سمت صندلی جلو بر داشتم ولی همه ی ذوقم محکم به شیشه ی بسته ی ماشین خورد و برگشت درست وسط صورتم.آخ!

ای بابا ! این چه وضعیه؟! 1 نفر از مردان غیرتمند ایرانی جلو نشسته 2 نفر هم عقب .حالا من باید کجا بشینم ؟!


نگاه کردم ایستگاه تاکسی برهوت بود کاری هم از ماشین های شخصی بر نمیاد هفت تیر درست وسطه طرحه!

تا اومدم به این فکر کنم که چقدر هوا آلوده است وما در عالم ذرع چه گناهی کردیم که باید درست وسط یکی از آلوده ترین شهرهای دنیا فرود بیایم؟!یاد مرحوم قیصر افتادم...


من همین یک شانس رو داشتم وعقربه هاهم که مسابقه ی دوی استقامت گذاشته بودندو می خواستن من و بیچاره کنن... زمان ! جلسه ! وای چقدر سرده  هوا تو این دهه ی فجری...



همون راهکار همیشگی...

یادش بخیر! وقتی اولین بار از این راهکار استفاده کردم چه لذتی بردم و تا چه اندازه از اینکه در سرزمین غیرت و ناموس زندگی می کنم خوشحال شدم یادم نیست. خدایا ! اگر یکبار دیگه هم خواستی من رو به دنیا بفرستی دوست دارم باز ایرانی باشم، باشه؟ !

راهکاری که حداقل 10 ساله برای من کاربرد داشته


سرم را به طرف شیشه ی جلو خم کردم و گفتم : عذر میخام میشه تشریف بیارید عقب بشینید

نگاهی کرد و هنوز جملم تموم نشده بود  گفت : نخیر

به ساعت نگاه کردم حالا چکار کنم ؟ عجبا! این دیگه چه رفتاریه مگه مشکلی پیش میاد بری عقب بشینی؟ دوست ندارم تو این فضای تنگ، ی مرد به من بچسبه داشت اعصابم خرد می شد که فکری به خاطرم رسید .

خودتون خواستید آقایون محترم !

من نمی دونم چرا مادران گرامی آقا پسر هاشون رو کمی مودب و فهیم تربیت نمی کنن که وقتی یک خانم میگه ف اونها تصور نکنن منظور خانم محترم حتما فرزاده !

فکر کردید من حداقل 10 سال تو این اجتماع بیکار بودم؟!  حرص خوردم ولی دنبال راهکارم بودم .

حالا که تاکسیرانی برای نوامیس اجتماعی فکری نمی کنه...  از یک راهکار دیگه استفاده می کنم به شرطی که اعتراض نباشه

ازفکر تا اجرا انقدر سرعت داشتم که تصور نمی کنم حتی آقای قالیباف هم به این سرعت طرح های کلان شهر تهران رو اجرایی کرده باشن!

چنان محکم و استوارکیف لب تاپ پراز جزوه و طرح رو گذاشتم کنارم که مرد غیور ایرانی کناری حداقل 10 سانتیمترعقب نشینی کرد البته شایدم 8 سانتی متر!و تا جایی که می شد به در تاکسی چسبیدم.

نفس راحتی کشیدم به خیال اینکه مشکل حل شده ولی مثل اینکه هنوز ماجرا تموم نشده بود!ً

 همینطور که صندوق ورودی پیام گوشی همراه رو خالی می کردم سنگینی نگاه مرد غیرتمند کناری تمرکزم رو به هم ریخته بود ...

  از گوشه ی چشم،کت شلوار قهوه ای رنگ  کتان ،کوله پشتی، موهای بلند با  مش نقره ای  که به  زحمت پشت عینک آفتابی صف کشیده بودند خودنمایی می کرد

 دلاورمرد سرزمین ناموس پرستان شهره ی شرقی شب شکن شیرین سخن، دهان باز کرد و با صدای نرم و لطیف آواز سر داد که :

خانم شما که  سختتونه ماشین شخصی بخرید راحت باشید !

به روی خودم نیاوردم ، همین که خواستم پیام بعدی رو هم پاک کنم

همون دلاور مرد سرزمین ناموس پرستان شهره ی شرقی شب شکن شیرین سخن گفت :

خانم میگم شما که سختتونه بهتره ماشین شخصی بخرید، می بینید که من تو بغل اون آقا نشستم !

ی نگاه به دیگر دلاور مرد سرزمین ...بقیشو خودتون می دونید انداختم انگار نه انگار اعتراضی نداشت ولی مرد کناری جوری خودش رو به تظاهر جمع کرده بود که حالتی از ترحم بر من عارض شد

گفتم :بنده حدس می زدم که ممکنه برای شما سخت باشه به همین جهت ازاون آقا  خواستم تشریف بیارن عقب بشینن


دلاور مرد ... نه مثل اینکه غیرت  و ناموس حالیش نبود، ی دست لای موهاش  برد و همینطور که نوک موهای نقره ایشو صاف می کرد گفت :

خوب کیفتونو بگیرین بغلتون

نه دیگه بحث، استراتژیک شد و نمی شد ساکت بود 

گفتم :دوست ندارم کنار شما بشینم، به همین خاطر کیف گذاشتم

گفت : خوب شما دوست ندارید!!!
با خودم گفتم :( بعله ، معلومه که شما دوست دارید)

مرد جلویی گفت :خانم این حرفا یعنی چی ؟ نخواستم بیام عقب.

گفتم : از نظر بنده ایرادی نداره که تشریف نیاوردید عقب ، همنوع شما ناراحت هستند ، وقتی خودتون به خودتون رحم ندارید مشکل بنده چیه ؟!

مرد کناری گفت:مشکل فکر مریضه ، شما فکرتون مریضه که فکر می کنید اگر من به شما بچسبم اتفاقی میفته !

آیینه نداشتم ولی انقدر گرم شده بودم که یقین دارم صورتم قرمز بود.سال هاست تمرین کردم که در بالاترین درجه از احساسات هم صدای طبیعیم رو حفظ کنم آب گلومو قورت دادم ، خواستم حرف بزنم که مرد جلویی گفت :

می دونید خانم چیه ؟

شما چادری ها فکر می کنید همه باید به شما احترام بزارن!

یکه خوردم و با تعجب گفتم :چه ربططططی داره آآآآقااااا؟!

من مانتویی هم بودم دوست نداشتم تو  ی همچین فضای تنگی ی مرد به من بچسبه ! بحث اخلاقیه، انسانیه

مرد کناری گفت : نه بحث اسلامیه ، شما رو مریض کردن این  اراجیف و به شما یاد دادن این آخون ...

دیگه طاقت نیاوردم عصبانی گفتم : چه ربطی به اسلام داره ؟ اصلا شما از کجا می دونید من مسلمونم ؟

همونطور که روی پیشونی شما هم ننوشته دینتون چیه ؟

گفت : از نظر شما که حتما من بی دینم !

خانم من کل دنیا رو گشتم : اصلا این حرفا معنی نداره ...

خواست ادامه بده که گفتم : در همون کل دنیا هم که شما تشریف بردین (البته بهش نمیومد کل دنیا رو دیده باشه ) وقتی یک زن دوست نداشته باشه هیچ مردی اجازه نداره کنارش بشینه و در قوانین اجتماعی تعرض به حریم خصوصی زنان مجازات داره

چرا انقدر شلوغش می کنید ٰاینجا ایرانه و عرف جامعه ی ما هم به حریم خصوصی زنان احترام میگذاره

بجای اینکه کار من رو بد تعبیر کنید به حق انسانی من به عنوان یک زن فکر کنید شما هم می تونید به عنوان یک مرد دوست نداشته باشید که یک خانم انقدر نزدیک شما بشینه حتی ممکنه دونفر از یک جنسیت هم دوست نداشته باشن به هم بچسبن !

آقای محترم، من نمی دونم شما چه احساسی دارید اگر ی مرد غریبه به   مادر ، خواهر، همسر و یا دختر شما تو ی همچین فضای تنگی بچسبه ولی یقین بدونید   مادر ، خواهر، همسر و دختر شما دوست نخواهند داشت که یک مرد غریبه تا این حد نزدیک اونها بشینه 

شما مساله رو به  همه چی ربط دادید جز اینکه فکر کنید این مساله کاملا انسانی و اخلاقیه .همه ی ما به هر قدری که می تونیم باید تلاش کنیم جامعه ی اخلاقی تری داشته باشیم، همین.


صدا از درو دیوار تاکسی در میومد ولی از این 4 تا مرد ایرانی داخل تاکسی نه! نگاه کردم همشون غرق در تفکر بودن  

آروم نفس عمیقی کشیدم که سکوت جلسه ی استراتژیک امنیت اجتماعی بهم نخوره ولی از شدت حرصی که خورده بودم از گلوم حرارت می زد بالا ...

عباس آباده آقا ! راننده ی تاکسی بود که به مرد جلویی یادآوری کرد تا پیاده بشه.

مردجلویی که  نمی دونم با چه صفتی باید ازش یاد کنم پیاده شد.

کیف رو برداشتم و رفتم جلو نشستم وچند دقیقه بعد هفت تیر سر مشاهیر پیاده شدمٰ در تاکسی رو آروم بستم و اعضاء جلسه امنیت اجتماعی تاکسی همچنان غرق در تفکر بودند...


فقط این هوای خیلی سرده 7 درجه زیر صفر می تونه حرارت غصه های یک زن مسلمان را در ام القرای جهان اسلام، تهران ، ی کم التیام بده

وای خدا !که چقدر  این دنیا قفسه تنگیه! خودت می دونی که غصه های من برای خودم نیست که برای انسانیت بر باد رفته است. من برای فرزندان آینده ام مادرانه نگرانم و جای تو اینجا روی زمین بیش از همیشه خالیه!

سر سفره ها حتی بوی نفت هم میاد ولی بوی تورو نمیشه احساس کرد، ای دانای شنونده ی بینا !


نمی دونم چرا میون این سرما حالا که جلسه هم دیر شده ، بی اختیار یاد احمد شهید و ادعاهاش در مورد نقض حقوق بشرافتادم !

راستی اگر احمد شهید اینجا بود نقض حریم خصوصی یک زن مسلمان  رو هم در گزارشاتش به سازمان ملل ارائه می کرد؟!!!


  • منصوره صامتی

لطفا آرایش کنید!

منصوره صامتی |
برای شرکت در مجالس و مهمانی‌ها به خاطر اینکه شیک به نظر برسیم ...
معمولا بسیاری از ما خانم‌ها برای شرکت در مجالس و مهمانی‌ها به خاطر اینکه شیک به نظر برسیم آرایش کرده و طلا و ادوات متعلق به آن را از صندوقچه در آورده و با حس زیبایی تمام در این محافل شرکت کنیم.

 اکثر ما فراموش کرده‌ایم آراستگی و زیبایی هایمان در برابر پروردگار هم به هنگام عبادت ضرورت دارد و با تاکید بسیار مورد توجه قرار گرفته است.کاری که این روزها متاسفانه به نحو عکس انجام داده و در نهایت آشفتگی، بدون توجه به وجنات ظاهریمان به نماز ایستاده و به راحتی از این عمل مستحب و پسندیده می‌گذریم. و با روی هم گذاشتن چشمانمان، با آرایش خیابانی به جای اینکه به دنبال جلب رضایت خالق باشیم، به دنبال جلب توجه و نظر مخلوق هستیم.

امام صادق (علیه‌السلام) در باب ضرورت و استحباب زینت و آرایش در محفل عبادت چنین می‌فرمایند: «شایسته نیست زن بدون زینت مثل گردنبند نماز بخواند یا دست او بی خضاب و حنا باشد.» (وسائل الشیعه/ ج۳، ص۳۳۵- ج ۴ ص) در توصیف این دستور دینی گفته شده مکروه است زن بدون زینت به نماز بایستد. البته منظور از زینت تنها استفاده از جواهرات نیست بلکه زینت عرفی است و مواردی مثل چادرنماز، لباس پاکیزه و زیبا، محل نماز، سجاده و استفاده از عطر و بسیاری چیزهای دیگر است که شاید از آن غافل هستیم.


پس فراموش نکنیم آرایش کردن در چنین محفل مقدسی را از دست ندهیم.
منبع:باحجاب
  • منصوره صامتی

 

پاسخ یکی از مخاطبان در خصوص  خدمت سربازان بانوان ایرانی:

 

 سابقه خدمت سربازی در کشور ما به سالهای 1304 می رسد که رضا شاه برای خلاصی از نیروهای پراکنده وابسته به ایلات و عشایر و ایجاد یک نیروی متحد الشکل سربازی اجباری را ایجاد کرد. مدت خدمت سربازی اجباری 18 ماه بود که به بهانه کاهش زاد و ولد و کمبود نیرو مدت آن از 18 ماه به 21 ماه برای کسانی که کار نظامی انجام می دهند و 24 ماه برای کسانی که در قالب طرح هایی مثل امریه به کارهای غیر نظامی می پردازند افزایش یافت و سربازی 18 ماهه شد 21 ماه ؛ در حالیکه اگرسربازی برای زنان هم اجراشود و آنها هم در خدمت سربازی وارد می شدند تعداد نیروهای در اختیار نظام وظیفه 2 برابر می شد و در نتیجه مدت سربازی نصف می شد یعنی سربازی می شد 9 ماه !

و درضمن بسیاری از این رقابتهای ناعادلانه بین زنان و مردان جامعه در عرصه تحصیل و اشتغال از بین می رفت ؛ چون سالهاست در ماراتون ورود به دانشگاه و بازار کار پسران زیر سایه سربازی هستند اما دختران بی خیال آن بدون رقیب و با استفاده از رانت معافیت از سربازی و نبود رقیب بهترین و بیشترین فرصتهای تحصیل در دانشگاه و استخدام دولتی را به خود اختصاص داده اند.

زنان سرباز می توانند کارهای بهداشتی، درمانی ،خدماتی و اداری را انجام بدهند مردان سرباز هم کارهای سخت تر نظامی و انتظامی و مرزبانی را . امروزه وقتی ما دکتر و مهندس مکانیک و برق و عمران و راننده کامیون و اتوبوس شرکت واحد و وزیر و وکیل و تاجر و کارخانه دار و گاودار نمونه و حتی بسیجی و پلیس زن داریم چرا سرباز زن نداشته باشیم؟

البته الان پسرانی که به سربازی می روند اینگونه نیست که همه اسلحه دست گرفته باشند و مشغول جنگ تن به تن با دشمن باشند بسیاری از انها امریه می گیرند و در نهادهای مختلف کار غیر نظامی انجام می دهند یا در آموزش و پرورش بکار معلمی می پردازند. فارغ التحصیلان رشته های پزشکی نیز در تمام طول خدمت سربازی به ارائه خدمات پزشکی مشغول می شوند که انجام این کارها برای زنان نه منع شرعی و عرفی دارد و نه منع قانونی.

بی توجهی به موضوع خدمت سربازی و آموزش نظامی زنان در حالی است که طبق تبصره یک ماده یک قانون خدمت وظیفه عمومی مصوب سال 63 نیروهای مسلح موظف شده اند در اسرع وقت امکانات آموزش نظامی را برای زنان جامعه فراهم کنند که تا به امروز این قسمت قانون اجرایی نشده. یعنی 28 سال از تصویب این قانون می گذرد اما هنوز این اسرع وقت عملی نشده است! ومعلوم نیست زنان و وکیل مدافعان حقوق زنان و آنها که همه جا خواهان حضور حداکثری زنان در تمام عرصه های اجتماعی هستند و حتی محدودیت برای زنان در رشته های سختی مثل معدن را بر نمی تابند چرا در باره این محرومیت 90 ساله زنان از حضور اجتماعی در عرصه خدمت سربازی سکوت کرده اند؟ سخت ترین کار سربازی کار نظامی و انتظامی می باشد که آنرا نیز زنان پلیس انجام می دهند و کسی نمی گوید در انجام آن ناتوان هستند یا برای آن منع شرعی و قانونی وجود دارد. ( جالب است که در همان نظام وظیفه نیز تعداد زیادی پرسنل زن استخدام شده اند که پسران برای رفتن به سربازی باید از زیر دست آنها رد شوند!!)

زنان در صدراسلام نیز در جنگها شرکت می کردند و به پرستاری و درمان مجروحان می پرداختند و یا بر شتری می نشستند و با خواندن اشعار حماسی مردان خود را به جنگ تشویق می کردند. از سال تحصیلی گذشته برای اولین بار درس آمادگی دفاعی برای دختران در برنامه درسی مدارس دخترانه قرار گرفته است که احتمالا مقدمه ای است برای اجباری شدن سربازی برای زنان !

البته بهتراست ما ارتش حرفه ای داشته باشیم اما وقتی مسئولان همچنان بر سربازی اجباری به شیوه سنتی پافشاری می کنند و آن را برای تامین امنیت کشور ضروری می دانند دلیلی ندارد هزینه این تامین امنیت را فقط مردان بپردازند و آنها 2-3 سال عمر و جوانی خود را(با در نظر گرفتن معطلی های اعزام و سایر زمانهای مرده ای که سربازی برای جوانان فراهم می کند) صرف تأمین امنیت کشور نمایند و در همان حال فرصتهای آموزش و اشتغال آنها در اختیار زنان معاف از سربازی قرار بگیرد لذا بهترین کار در این شرایط تقسیم مسئولیت بین تمام اقشار جامعه و کاهش مدت سربازی و کاهش آسیب های ناشی از آن با اصلاح شیوه اجرای سربازی و از جمله اجباری شدن آن برای زنان جامعه و تجدید نظر در نوع مجازات غیبت از سربازی می باشد.( مجازاتی بجز محرومیت از حق تحصیل و استخدام و سایر محرومیت های اجتماعی ماده 10 قانون خدمت وظیفه عمومی.)

(البته اگر روزی سربازی اصلاح شود و برای آن امتیازات و حقوق مناسبی در نظر گرفته شود آن موقع است که سر و کله زنان پیدا می شود و آن وقت است که زنان و گروه های فیمینیست خواهان سربازی می شوند و حتی به دنبال تبعیض مثبت برای جبران محرومیت های 90 ساله خود خواهند بود اما الان که سربازی فقط محدودیت و مسئولیتی بدون حقوق است پای خود را کنار کشیده اند).

 

 

 

 

  • منصوره صامتی
  • منصوره صامتی