منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بهنوش بختیاری» ثبت شده است


  • منصوره صامتی
فرستاده شده در ۱۴ دی ۹۲، ۱۳:۳۸:۰۸ برای مطلب نمایش ویرایش گزینش های سفارشی و دسته گل های ...! )

 سلام خانوم صامتی.خسته نباشید . ببخشید یک سوال داشتم.قول بدید بهم نخندید. من واقعا معنی و مفهوم ازدواج فانتزی رو نمیدونم.میخواستم بدونم به چه نوع ازدواجهایی میگن ازدواج فانتزی؟ چون شما در همین پست در جواب اقای فارسیانی چند بار از ازدواج فانتزی نام بردید و کلا در سایتتون و در چندین پست نقدی رو به این گونه ازدواج داشتید میخواستم بدونم یعنی چه نوع ازدواجی؟ همینجوری داشتم فکر میکردم و به این نتیجه رسیدم که شاید منظورتون ازدواجهایی که فقط جهت تولید نسل هست میباشد.درسته؟؟؟؟؟ یا معنی چیز دیگریست؟ لطفا اگه ممکنه معنیش رو به منم بگید. پرسش خوبی مطرح شد بنابراین امیدوارم توضیحات مناسب باشند.

 در واقع مفهوم فانتزی و زندگی در سبک فانتزی یک مفهوم عمیق است که حدود دو قرن است وارد زندگی بشر شده ، ایده‌های جدیدی که ذهن ما را از یکنواختی جدا می‌کنند...قواعد و قوانین فیزیکی و طبیعی زیر پا گذاشته می‌شود...اولین فانتزی ها در ادبیات دیده شد ... با ورود رسانه در انواع مختلف از یک کتاب یا عکس گرفته تا یک فیلم، فانتزی ها در زندگی بشر هزاره ی سوم جلوه نمودند اگرچه بسیار محدود و ناچیز وجود داشتند.
 فانتزی در واقع سبکی به دور از ساختارهای شناخته شده است که برای هر حل هر مساله ای راه حلی خیالی ارائه می دهدکه البته مخاطب متوجه فاصله ی راه حل از واقعیت قابل دسترس نمی شود! به ظاهر به بیان خلاقیت اشاره دارد ولی در واقع به تخیلات دامن می زند و مخاطب را از مسیر اصلی زندگی خویش جدا می سازد.



      مادرسیطره ی رسانه هاوفانتزی های آنان برای جذب مخاطب به سر می بریم.

برای روشن شدن این موضوع بهتر است فرآیند تماشای یک فیلم را مرور کنیم و البته باید اندکی به مکانیزم مغز و هوشیاری آگاه باشیم . هنگامی که فیلمی تماشا می کنید به نوعی خود را کاندید نموده اید تا بوسیله ی فضای مجازی که فیلم شما را در آن قرار می دهد هیپنوتیزم شوید هرچه دقت شما بیشتر باشد شما عمیق تر هیپنوتیزم می شوید تا جایی که احساسات شما تحت کنترل فضای فیلم قرار می گیرد ممکن است گریه کنید ، بخندید ، بترسید...حتی ممکن است شنوایی شما تحت تاثیر فیلم از فضای واقعی در کمترین حالت باشد!و تا مدت ها آثار تماشای آن فیلم از لحاظ ذهنی و حتی جسمی همراه شما باشد که  از برخی تاثیرات آن آگاهید ولی از بسیاری اثرات دیگر ناآگاهید.

حتما می پرسید چرا؟
 علم اثبات کرده است که ذهن انسان (ذهن پیچیدگی های خاص خود رادارد که در این مجال فرصت توضیح نیست ) تفاوتی بین واقعیت و اطلاعاتی که شما از یک فضای مجازی در اختیار او قرار می دهید قائل نیست و همه ی آنچه در قالب پیام رسانه ای به ذهن شما داده می شود در ضمیر ناخودآگاه ثبت و اثرات آن بر روی زندگی شما باقی خواهد ماند!  هنگام خواب ذهن به تحلیل داده هایی می پردازد که برای شما مهمتر بوده اند ...
نوع فیلم هایی که برای تماشا انتخاب می کنید و یا کتاب هایی که مطالعه می کنید تعیین کننده هستند بدین معنا که  در طول زمان  ذائقه و نوع نگرش تان را تغییر خواهند داد . خودتان هم  نمی دانید چرا به طور ناگهانی نسبت به مدل خاصی از لباس ،آرایش و به طور کلی سبکی  از زندگی متمایل شده اید فردی که از شنیدن موسیقی خاص دچارکراهت داشت اکنون به شنیدن این نوع از موسیقی عادت دارد!  این تغییرات آنچنان آرام و آهسته از طریق  القائات رسانه در ضمیر ناخود آگاه  شما کاشت می شود که خودتان هم خبر نمی شوید...وصد البته این تاثیر عمیق تنها در ظاهر قضیه خلاصه نمی شود رسانه حتی می تواندطعم ها را به شما تلقین کند چنانچه نوع غذای دلخواهتان را هم تعیین خواهد کرد!
 با این مقدمه به پاسخ پرسش شما می پردازم تصور کنید در یک رسانه ی پر مخاطب همچون رسانه ی ملی برای تشویق جوانان به ازدواج فیلم هایی با این موضوع ساخته شود یعنی پیام اصلی فیلم باید ازدواج باشد یعنی به ذهن مخاطب ازدواج را تلنگر بزند ولی در حاشیه ی این متن چه می گذرد؟ شما پسر و دختری را می بینید که در شرایط ایده آل و یا با ویژگیهای خاص و استثنایی آن هم بسیار غیر طبیعی به دور از ساختارهای فرهنگی و هنجارهای جامعه ی ارزشی ایران با هم آشنا می شوند و در نهایت خوبی و خوشی همه چیز پیش می رود تا آنها با یکدیگر زیر یک سقف بروند ! به ظاهر این دختر و پسر هم که نگاه می کنید یکی چشمان سبز درخشان دارد و آن یکی قد رعنا ، این یکی آفتاب است و آن یکی مهتاب ، این یکی با تویوتا ی کروک سفید آمده و آن یکی با پنت هووس خانه پدری ! این یکی مهندس است آن یکی دکتر، خلاصه همه ی شرایط مهیاست و همه ی دغدغه ی فیلم بوسه ی عشق است ...
 حال آنکه باید از خود پرسید چند درصد جوانان ایرانی به سبک فانتزی اکثر فیلم های رسانه ی ملی باهم ازدواج خواهند کرد ؟شاید برگردان قصه ی فیلم در واقعیت ازدواج که نباشد هیچ کار به دعوای خانوادگی بکشد! باید پرسید که قصه ی فیلم شرح حال چند درصد از جوانان است ؟ این را هم بدانیم که رسانه ها برای جذب مخاطب به خلق فانتزی ها می پردازند ، در اینجا رسانه ی کوچکتری همچون یک وبلاگ هم می تواند مد نظر با شد .
 وقتی رسانه ها به تکرار فانتزی ها و زندگی به سبک فانتزی که همه چیز در آن بر وفق مراد پیش می رود حرف می زنند جوان به جای رفتن به زمین کشاورزی پدرش آن هم با اقلیم ایران که از اساس برای دامداری و کشاورزی مناسب است می رود دانشگاه تا دکتری ! بگیرد و بعد از 30 سال برود پشت میز و برود با دختر فلان کارخانه دار معروف، فلان دختر یکی یکدانه ، فلان دختر پولدار چشم آبی سیمین تن ... ازدواج کند و  وضعیت دختر را  هم شما حدس بزنید.
 دختر و پسر جوان و یا زن و شوهری که واقعیت زندگی خود را با واقعیت مجازی فیلم محک می زنند وقتی به تکرار موضوعی را فانتزی و به دور از حقیقت دریافت می کنند سلایقشان تغییر می کند ناگهان بعد از 15 سال خانمی بدون آنکه بداند واقعا چرا از شوهر قد متوسط که هرشب با بوی گند جوراب به خانه می آید جدا می شود!  در حضور مشاوربه خاطر می آورد که دلش می خواهد شوهرش شبیه فلان هنرپیشه باشد که نقش اصلی فلان فیلم را بازی می کرد و می گوید کلی تلاش کردم و نشد بله نمی شود چرا که شوهر واقعی با شوهر داخل فیلم فرق می کند یکی حقیقی است یکی فانتزی و خیالی .

 به پسر 30 ساله می گوییم چرا ازدواج نمی کنی می گوید هنوز دختر دلخواهم را نیافته ام در حالی که با یک مشاوره متوجه می شویم که تحت تاثیر فانتزی ها به دنبال دختر چشم و ابرو مشکی دردانه ای است که با یک نگاه، مبتلای لبخند معجزه اشف گردد دل ببازد ودین فدا کند! خوب، در دنیای حقیقی جستجو می کند ولی نمی یابد ...
اگر چه پرسش شما نبود ولی در این جا به راحتی می توان فهمید چرا دختر و پسر هایی که قبل از ازدواج اصطلاحا به مدت طولانی دوست بوده اند و به نوعی عاشق و معشوق بعد از ازدواج ناگهان آن حرارت و تپش و التهاب وصال را از دست می دهند؟
 دختران و پسران تحت تاثیر فیلم های ماهواره و برخی فیلم های نامناسب خودی،  فانتزی می شوند بدین معنا که به دختر و یا پسر نگاه می کنی او را کاملا شبیه یک هنرپیشه فیلم و یا حتی انیمیشن می بینی حتی فرم چشم ها آنگونه آرایش شده جراحی زیبایی که جای خود دارد و این دنیای فانتزی مشتریان خاص خود را دارند و این مشتریان که می شوند مثال هایی زنده، برای اجتماع خطرناک هستند چرا که دائم به زن ها و مردهای سالم تلنگر می زنند که اینگونه هم می شود زندگی کرد و حال آنکه آنها در واقع زندگی خیالی دارند که برای افراد سالم و عادی غیر قابل دسترس است .

 زنی 42 ساله تحت تاثیر فیلم های ماهواره با دوست ،26 ساله ی پسر خودش دوست شده رابطه برقرار کرده و حال می خواهد از شوهرش طلاق بگیرد جالب اینکه این خانم به مشاوره هم مراجعه می کند و از حال بد و افسردگی خویش می گوید به او می گوییم این کار اشتباه است به جز گرفتاری های معنوی و گناهی که انجام شده فاصله ی زندگی شما و این پسر بسیار زیاد است و شما دچار مشکل خواهید شد ... می گوید این حرفها را فقط در ایران می زنند ببینید الان در فلان سریال ماهواره ای خانم 50 ساله با یک پسر 30 ساله رابطه داشت عاشق شدند بعد هم از شوهرش جدا شد و با این پسر ازدواج کرد الان هم زندگی خوبی دارند!!! توجه کنیم که مخاطب ما یک دختر نوجوان نیست یک زن 42 ساله با سالها تجربه ی زندگی است !

رسانه ای که غرب تعریف کرد تنها به دنبال مخاطب است به دنبال ثروت است به دنبال در اختیار گرفتن ذهن هاست  برایش فرق ندارد یک دختر روستایی در علی آباد کتول باشد یا پیرمردی 70 ساله در سیدنی...
 و اما راه چاره چیست ؟

 موجز و مختصر بگویم انسان های صاحب اندیشه در دنیای واقعی زندگی می کنند و فاصله ی تصویر مجازی و حقیقی از زندگی را تمییز می دهند به همین جهت آسیب پذیری بسیار اندکی خواهند داشت. مطلب در این زمینه فراوان است ولی چه کنیم که در محدوده ی مکان و زمان محصوریم ! پرسش شما در واقع اشاره به پدیده ی قرن دارد وحواشی فراوان . اگر پرسشی باقی است مطرح بفرمایید
  • منصوره صامتی

 

فارغ از نوع هنر، آنچه در نقد و ارزیابی اثری هنری معمول می نماید یافتن نسبتی است از خالق اثر با آنچه خلق شده .اثر هنری بیش از آنکه خود را معرفی کند ایدئولوژی و تفکر گره خورده با تاروپود اندیشه ی سازندگان آن را در بستر زمانی خاص نمایان خواهد کرد.

در حال حاضر با ورود محصولات نمایش خانگی به سبد خرید خانوار ایرانی دیگرتنها مردمان کلان شهرها نیستند که برگرفته از آداب و فرهنگ شهرنشینی شان مخاطب محصولات به اصطلاح فرهنگی سینمایی هستند، بلکه خواربار فروشی یک محله ی روستایی نیز این محصولات نمایشی و تماشایی را به اهالی روستاارائه خواهد کرد و بی تردید آنچه با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درتعداد فراوان ،مقابل دیدگان مخاطب ایرانی نقش می بندد در تغییر ذائقه ی فرهنگی شان نیز تاثیربسزایی خواهد داشت تا جایی که با اندک بی دقتی در ارائه ی آرمانها و ارزشهای اصیل اسلامی- ایرانی طعم خوش یک خوراک ساده و سالم روستایی که طبیعت زمین را پاس می دارد ومنظره ی خوشایند کوچه های باریک کاهگلی و عطر خوش خاک باران خورده وحتی تلقی افراد از زیبایی یار و دلبر و طبقه ی اجتماعی که شاکله ی فرهنگ اصیل و ساده ی روستایی است رابه منظری کهنه و جا مانده از قطار تند روی مدرنیته و طعم گس عقب ماندگی از پیش قراولان مد گرایی بدل می سازد و منابع انسانی که بستر اساسی شکل گیری سرمایه های اجتماعی هستند را به سر منزلی از تفکرات التقاطی رهنمون خواهد بود. آنچه در بسیاری از محصولات به اصطلاح رسانه ای شبکه ی نمایش خانگی به بهانه ی غنای فراغت به عنوان سرگرمی و تفریح به مخاطب پیشنهاد می شود اندیشه ی او را خلع سلاح نموده و در یک فرآیند از پیش تعیین گشته تماشاگرنیمه هیپنوتیزم شده را به سمت تحریک غرایز مادی سوق می دهد...

همه ی آنچه گفته شد قدر مسلم می تواند بخشی از دغدغه ها ی نمایند گان کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی،شورای عالی انقلاب فرهنگی ،معاونت سینمایی و... باشد که با توجه به وضعیت نامناسب محتوایی شبکه ی نمایش خانگی ارائه می گردد که امری طبیعی است.اما نکته ی قابل تامل آن است که از قضا یکی از نمایندگان فرهنگی مجلس هفتم که داعیه دار شناخت فرهنگ اصیل اسلامی ایرانی است و وجه تمایز فرهنگ توده ای منحط و فرهنگ ذاتی و واقعی را فهم می کند و همواره رسانه و قدرت رسانه را به سیاست ترجیح داده چنانچه سیاست را مصرف کننده ی محصولات رسانه ای معرفی می نماید ، کلید تولید مجموعه ای را می زند که به گفته خویش رقابتی شاد و سالم میان سوپر استار هاست!

اینکه تصورات تولید کننده از محصول خویش به تنهایی سرشار از تعریف و تمجید باشد امری بدیهی است اما حقیقت زمانی رخ می نماید که محصول رسانه ای بر اساس معیارها و ارزشها دریک کل جامع نگر به نام فرهنگ ارزشی و وارزش فرهنگی محک می خورد و مورد ارزیابی قرار می گیرد .

آنچه در" رالی ایرانی " به عنوان تفریح و سبکی از گذران وقت ، مناسبات و رفتارهای عینی با همنوعان بر صفحه ی نمایش نقش می بندد به تمامی هویتی مونتاژی وسبکی هلو انجیری از تفریحی هالیوودی است که به هر ترتیبی شده درقالب سرگرمی نظام فرهنگی رسانه ی ایران به مخاطب ارائه می گردد و در نهایت عنصر ارزنده و مرتبطی با دین و ارزشهای دینی و حتی بومی از تفریح در ذهن مخاطب رنگ نخواهد گرفت . معنای ساختاریتفریح ، سرگرمی ،سبک رفتاری ومناسبات بین فردی و حتی دامنه ی کنش و واکنش میان سوپر استارهای ایرانی در غم ،نگرانی و شادی که نزدیکی بیشتری به سبک زندگی غربی و هالیوودی دارند به عنوان یک نمونه ی موفق محصول فرهنگی برای جامعه ی ارزشی ایران تجویزمی شود در حالی که از نفوذ و تاثیربن لایه های مفهومی محتوای محصول رسانه ای در ذهن مخاطب آگاهیم که می تواند منجر به تغییر رفتار مخاطب شده و قدر مسلم بینش او را نسبت به داشته هایش دچار تردید خواهد کرد.

رالی ایرانی در چند سطح از برداشت دیده می شود ،در یک نگاه سطحی به کلیت آن یک زوج همسری و دو زوج همگون مرد و زن وجود دارند که در ظاهر تعاملات آنها به خودی خود مشکلی نیست ،در داستان هم بناست رئالیتی شو رقم بخورد که دیدن آن خالی از لطف نخواهد بود،ولی آنچه نقطه ی تمرکز سریال و وقایع آن است تاکید بر جنسی نگری و نگاه جنسیتی است که در فضایی کاملا مادی و اشرافی با نشانه هایی خاص از رفتار، پوشش و نوع بیان به اصطلاح سوپر استارها صورت می گیرد که همه ی اینها تنها صنعت فرهنگ یا مصرف زدگی را ترویج می کنند .

در این میان تعمد کارگردان به گرفتن بازیهای خاص از دو خانم سوپر استار ، انجام حرکات ژانگولر ، چرایی استفاده از نوع کلماتی که در گفتار یک بانوی ایرانی بی تردید کلمات بسیار سخیفی است و مکرر استفاده می شود سوالات قابل طرحی هستند که اساس ساخت و تولید چنین مجموعه ای را در تعارض با بینش و آگاهی از پیش شناخته شده ی نویسنده و تهیه کننده ی اثر قرار می دهد!

نزدیکی و دوری چشم دوربین به زوایای خاص از صورت ، بدن و شکلکهای فراوان سوپر استارهای خانم تا حدی مشهود و نمایان است که گویی عامل دیگری برای جذب مخاطب وجود ندارد که اینچنین به ارائه ی هرآنچه از جلوه گری وجلب توجه خاص در مقابل دوربین است می پردازند و البته تعامل با مجری هماهنگ کننده ی سوپر استا رها نیز به شدت این رفتارها ی هالیوودی می افزاید تا جایی که خود جناب مجری نیز از واژگانی فرومایه برای تعامل با سوپراستارهای خانم بهره می گیرد.

سوپراستارها با پوششی که نه ایرانی نه اسلامی و نه هالیوودی است آنچنان ناهمگون به نظر می رسند که هیچ هویت و اصالتی برآنان مترتب نیست.البته در این میان زوج همسری رفتارمتعاد ل تر و مناسب تری از خود بروز می دهند که آن همدر برآیند آنچه توسط کارگردان برجسته شده کمرنگ به نظر می رسد، تلاش گروه برای ایجاد ابهام و ترغیب مخاطب به همراهی با داستان اصلی در اکثر سکانس ها تقلیدی صرف از نمونه های آمریکایی این چنین مسابقاتی استکه در دامنه ی خرده فرهنگهای نهادینه شده لیبرالی مفهومی از شادی و سبکی از تفریح و سرگرمی را به ذهن متبادر می سازد .

توجه به تفریح نسل جوان و مهیا کردن زمینه ی ظهورو بروز خلاقیت با توجه به بافت جمعیتی جامعه ی ایران امری ضروری است و پرداختن به سبک زندگی الگوهای شخصی از قبیل هنرمندان در جذب مخاطب ایده ی مناسبی است که بی تردید در همه ی جوامع با هدف نهادینه ساختن هویت بومی و اصیل از چنین روشی استفاده می گردد اما رالی ایرانی چه نسبتی با هویت بومی و اصالت ایرانی دارد؟

هنگامی که رالی ایرانی را با همه ی آنچه به نام هنر رسانه از آن بهره گرفته از منظر ارزشی و فرهنگی متناسب با آرمانهای بومی و اصیل اسلامی _ایرانی به دقتمورد بررسی قرار می دهیم مفهوم سازنده و ارزنده ای در برآیند آنچه در ذهن مخاطب کاشت می شود به چشم نمی آیدو این سوالات مطرح است که تهیه کننده و نویسنده ی اثر به دنبال ترویج چه نگاه فرهنگی و ارزشی برایمخاطب سراسر جامعه ی ایرانی است؟ رالی ایرانی چه مفهومی از شادی را بیان می دارد؟ رقابت سالم در این اثر به چه معناست؟ سعید ابوطالب در ساخت این اثر چه هویت ایرانی را برجسته ساخته که از آن می تواند به عنوان تفاوت دیدگاهش با افراد غیر ارزشی وغیر فرهنگی یاد کند؟

اصل بر این است که اثر، نمایه ای از اعتقادات وکم و کیف نظام باوری خالق اثررا پدیدارمی سازدکه در نسبت با دیدگاه های از پیش بیان شده ی سعید ابوطالب در کسوت نماینده ی فرهنگی وهویت "رالی ایرانی" طنز تلخی است تماشایی! چنانکه هویت ترکیبی "ایرانی هالیوودی"در نام این اثر هم خود نمایی می کند(رالی +ایرانی). رالی در هیچ یک از اسناد تاریخی ایرانی یک بازی بومی نبوده و سوغات از فرنگ رسیده ای است که اکنون به عنوان یک تفریح ایرانی معرفی می شود! و شیوه ی تفریحی طبقه ای خاص از جامعه به"سبک الکی خوش باد"را به تصویر می کشد.

چه بسا اگر از عناصر و بازیهایی که طراوت طبیعی سرزمین مهرو سرزنده گی آیین نیاکان مان را متبلور می سازد همچون سوارکاری،تیر اندازی ،شنا و بازیهای محلی در طراحی تفریح و سرگرمی استفاده گردد نسخه ای بی بدیل ازعناصر استراتژیک و راهبردی تمدن کهن ایرانی جان خواهد گرفت که نه تنها مرزهای درونی بلکه برون مرزها را متاثر خواهد کرد.شادی فراگیر و ماندگاری که فاصله ی طبقاتی را به رخ نمی کشد و شادی را به قشری خاص محدود نمی کند.

در نگاهی رو به آینده فراسوی آنچه مطرح گردید توجه به تبیین و توصیف عملی و دقیق تفریح و سرگرمیمنطبق بر سبکی که دلالت بر ماهیت و محتوای روابط اسلامی و دست کم ایرانی را داراستبه یقین کار سهل و آسانی است به شرط آنکه عناصر داعیه دار ارزشی فرهنگی ،خویشتن خویش را درآیینه ی تفکر و شیوه ی جهانی شدن که همانا لذت گرایی علم زده و پوچ گرایی جنگ زده ی تهوع آور مدرنیته استمعنا نکنند "اغوا را موثر تر از اکراه ندانند"،به دنبال کوتاهترینمسیر برا ی جذب مخاطب سطحی نباشند دست از کم کاری و تنبلی بشویندو در نهایت به سبک آمریکایی ها نکوشند تا صرفا از ابزارهای روان شناختی محرک "واکنش های غریزه ی محض "در افراد بهره بگیرند آنچنان که ساحت اندیشه ی معنای رفتاری شان با هیچ ملاک اخلاقی ،دینی و عقلی سازگار نباشد!

 


  • منصوره صامتی