"رالی ایرانی"،اصالت ایرانی !
فارغ از نوع هنر، آنچه در نقد و ارزیابی اثری هنری معمول می نماید یافتن نسبتی است از خالق اثر با آنچه خلق شده .اثر هنری بیش از آنکه خود را معرفی کند ایدئولوژی و تفکر گره خورده با تاروپود اندیشه ی سازندگان آن را در بستر زمانی خاص نمایان خواهد کرد.
در حال حاضر با ورود محصولات نمایش خانگی به سبد خرید خانوار ایرانی دیگرتنها مردمان کلان شهرها نیستند که برگرفته از آداب و فرهنگ شهرنشینی شان مخاطب محصولات به اصطلاح فرهنگی سینمایی هستند، بلکه خواربار فروشی یک محله ی روستایی نیز این محصولات نمایشی و تماشایی را به اهالی روستاارائه خواهد کرد و بی تردید آنچه با مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درتعداد فراوان ،مقابل دیدگان مخاطب ایرانی نقش می بندد در تغییر ذائقه ی فرهنگی شان نیز تاثیربسزایی خواهد داشت تا جایی که با اندک بی دقتی در ارائه ی آرمانها و ارزشهای اصیل اسلامی- ایرانی طعم خوش یک خوراک ساده و سالم روستایی که طبیعت زمین را پاس می دارد ومنظره ی خوشایند کوچه های باریک کاهگلی و عطر خوش خاک باران خورده وحتی تلقی افراد از زیبایی یار و دلبر و طبقه ی اجتماعی که شاکله ی فرهنگ اصیل و ساده ی روستایی است رابه منظری کهنه و جا مانده از قطار تند روی مدرنیته و طعم گس عقب ماندگی از پیش قراولان مد گرایی بدل می سازد و منابع انسانی که بستر اساسی شکل گیری سرمایه های اجتماعی هستند را به سر منزلی از تفکرات التقاطی رهنمون خواهد بود. آنچه در بسیاری از محصولات به اصطلاح رسانه ای شبکه ی نمایش خانگی به بهانه ی غنای فراغت به عنوان سرگرمی و تفریح به مخاطب پیشنهاد می شود اندیشه ی او را خلع سلاح نموده و در یک فرآیند از پیش تعیین گشته تماشاگرنیمه هیپنوتیزم شده را به سمت تحریک غرایز مادی سوق می دهد...
همه ی آنچه گفته شد قدر مسلم می تواند بخشی از دغدغه ها ی نمایند گان کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی،شورای عالی انقلاب فرهنگی ،معاونت سینمایی و... باشد که با توجه به وضعیت نامناسب محتوایی شبکه ی نمایش خانگی ارائه می گردد که امری طبیعی است.اما نکته ی قابل تامل آن است که از قضا یکی از نمایندگان فرهنگی مجلس هفتم که داعیه دار شناخت فرهنگ اصیل اسلامی ایرانی است و وجه تمایز فرهنگ توده ای منحط و فرهنگ ذاتی و واقعی را فهم می کند و همواره رسانه و قدرت رسانه را به سیاست ترجیح داده چنانچه سیاست را مصرف کننده ی محصولات رسانه ای معرفی می نماید ، کلید تولید مجموعه ای را می زند که به گفته خویش رقابتی شاد و سالم میان سوپر استار هاست!
اینکه تصورات تولید کننده از محصول خویش به تنهایی سرشار از تعریف و تمجید باشد امری بدیهی است اما حقیقت زمانی رخ می نماید که محصول رسانه ای بر اساس معیارها و ارزشها دریک کل جامع نگر به نام فرهنگ ارزشی و وارزش فرهنگی محک می خورد و مورد ارزیابی قرار می گیرد .
آنچه در" رالی ایرانی " به عنوان تفریح و سبکی از گذران وقت ، مناسبات و رفتارهای عینی با همنوعان بر صفحه ی نمایش نقش می بندد به تمامی هویتی مونتاژی وسبکی هلو انجیری از تفریحی هالیوودی است که به هر ترتیبی شده درقالب سرگرمی نظام فرهنگی رسانه ی ایران به مخاطب ارائه می گردد و در نهایت عنصر ارزنده و مرتبطی با دین و ارزشهای دینی و حتی بومی از تفریح در ذهن مخاطب رنگ نخواهد گرفت . معنای ساختاریتفریح ، سرگرمی ،سبک رفتاری ومناسبات بین فردی و حتی دامنه ی کنش و واکنش میان سوپر استارهای ایرانی در غم ،نگرانی و شادی که نزدیکی بیشتری به سبک زندگی غربی و هالیوودی دارند به عنوان یک نمونه ی موفق محصول فرهنگی برای جامعه ی ارزشی ایران تجویزمی شود در حالی که از نفوذ و تاثیربن لایه های مفهومی محتوای محصول رسانه ای در ذهن مخاطب آگاهیم که می تواند منجر به تغییر رفتار مخاطب شده و قدر مسلم بینش او را نسبت به داشته هایش دچار تردید خواهد کرد.
رالی ایرانی در چند سطح از برداشت دیده می شود ،در یک نگاه سطحی به کلیت آن یک زوج همسری و دو زوج همگون مرد و زن وجود دارند که در ظاهر تعاملات آنها به خودی خود مشکلی نیست ،در داستان هم بناست رئالیتی شو رقم بخورد که دیدن آن خالی از لطف نخواهد بود،ولی آنچه نقطه ی تمرکز سریال و وقایع آن است تاکید بر جنسی نگری و نگاه جنسیتی است که در فضایی کاملا مادی و اشرافی با نشانه هایی خاص از رفتار، پوشش و نوع بیان به اصطلاح سوپر استارها صورت می گیرد که همه ی اینها تنها صنعت فرهنگ یا مصرف زدگی را ترویج می کنند .
در این میان تعمد کارگردان به گرفتن بازیهای خاص از دو خانم سوپر استار ، انجام حرکات ژانگولر ، چرایی استفاده از نوع کلماتی که در گفتار یک بانوی ایرانی بی تردید کلمات بسیار سخیفی است و مکرر استفاده می شود سوالات قابل طرحی هستند که اساس ساخت و تولید چنین مجموعه ای را در تعارض با بینش و آگاهی از پیش شناخته شده ی نویسنده و تهیه کننده ی اثر قرار می دهد!
نزدیکی و دوری چشم دوربین به زوایای خاص از صورت ، بدن و شکلکهای فراوان سوپر استارهای خانم تا حدی مشهود و نمایان است که گویی عامل دیگری برای جذب مخاطب وجود ندارد که اینچنین به ارائه ی هرآنچه از جلوه گری وجلب توجه خاص در مقابل دوربین است می پردازند و البته تعامل با مجری هماهنگ کننده ی سوپر استا رها نیز به شدت این رفتارها ی هالیوودی می افزاید تا جایی که خود جناب مجری نیز از واژگانی فرومایه برای تعامل با سوپراستارهای خانم بهره می گیرد.
سوپراستارها با پوششی که نه ایرانی نه اسلامی و نه هالیوودی است آنچنان ناهمگون به نظر می رسند که هیچ هویت و اصالتی برآنان مترتب نیست.البته در این میان زوج همسری رفتارمتعاد ل تر و مناسب تری از خود بروز می دهند که آن همدر برآیند آنچه توسط کارگردان برجسته شده کمرنگ به نظر می رسد، تلاش گروه برای ایجاد ابهام و ترغیب مخاطب به همراهی با داستان اصلی در اکثر سکانس ها تقلیدی صرف از نمونه های آمریکایی این چنین مسابقاتی استکه در دامنه ی خرده فرهنگهای نهادینه شده لیبرالی مفهومی از شادی و سبکی از تفریح و سرگرمی را به ذهن متبادر می سازد .
توجه به تفریح نسل جوان و مهیا کردن زمینه ی ظهورو بروز خلاقیت با توجه به بافت جمعیتی جامعه ی ایران امری ضروری است و پرداختن به سبک زندگی الگوهای شخصی از قبیل هنرمندان در جذب مخاطب ایده ی مناسبی است که بی تردید در همه ی جوامع با هدف نهادینه ساختن هویت بومی و اصیل از چنین روشی استفاده می گردد اما رالی ایرانی چه نسبتی با هویت بومی و اصالت ایرانی دارد؟
هنگامی که رالی ایرانی را با همه ی آنچه به نام هنر رسانه از آن بهره گرفته از منظر ارزشی و فرهنگی متناسب با آرمانهای بومی و اصیل اسلامی _ایرانی به دقتمورد بررسی قرار می دهیم مفهوم سازنده و ارزنده ای در برآیند آنچه در ذهن مخاطب کاشت می شود به چشم نمی آیدو این سوالات مطرح است که تهیه کننده و نویسنده ی اثر به دنبال ترویج چه نگاه فرهنگی و ارزشی برایمخاطب سراسر جامعه ی ایرانی است؟ رالی ایرانی چه مفهومی از شادی را بیان می دارد؟ رقابت سالم در این اثر به چه معناست؟ سعید ابوطالب در ساخت این اثر چه هویت ایرانی را برجسته ساخته که از آن می تواند به عنوان تفاوت دیدگاهش با افراد غیر ارزشی وغیر فرهنگی یاد کند؟
اصل بر این است که اثر، نمایه ای از اعتقادات وکم و کیف نظام باوری خالق اثررا پدیدارمی سازدکه در نسبت با دیدگاه های از پیش بیان شده ی سعید ابوطالب در کسوت نماینده ی فرهنگی وهویت "رالی ایرانی" طنز تلخی است تماشایی! چنانکه هویت ترکیبی "ایرانی هالیوودی"در نام این اثر هم خود نمایی می کند(رالی +ایرانی). رالی در هیچ یک از اسناد تاریخی ایرانی یک بازی بومی نبوده و سوغات از فرنگ رسیده ای است که اکنون به عنوان یک تفریح ایرانی معرفی می شود! و شیوه ی تفریحی طبقه ای خاص از جامعه به"سبک الکی خوش باد"را به تصویر می کشد.
چه بسا اگر از عناصر و بازیهایی که طراوت طبیعی سرزمین مهرو سرزنده گی آیین نیاکان مان را متبلور می سازد همچون سوارکاری،تیر اندازی ،شنا و بازیهای محلی در طراحی تفریح و سرگرمی استفاده گردد نسخه ای بی بدیل ازعناصر استراتژیک و راهبردی تمدن کهن ایرانی جان خواهد گرفت که نه تنها مرزهای درونی بلکه برون مرزها را متاثر خواهد کرد.شادی فراگیر و ماندگاری که فاصله ی طبقاتی را به رخ نمی کشد و شادی را به قشری خاص محدود نمی کند.
در نگاهی رو به آینده فراسوی آنچه مطرح گردید توجه به تبیین و توصیف عملی و دقیق تفریح و سرگرمیمنطبق بر سبکی که دلالت بر ماهیت و محتوای روابط اسلامی و دست کم ایرانی را داراستبه یقین کار سهل و آسانی است به شرط آنکه عناصر داعیه دار ارزشی فرهنگی ،خویشتن خویش را درآیینه ی تفکر و شیوه ی جهانی شدن که همانا لذت گرایی علم زده و پوچ گرایی جنگ زده ی تهوع آور مدرنیته استمعنا نکنند "اغوا را موثر تر از اکراه ندانند"،به دنبال کوتاهترینمسیر برا ی جذب مخاطب سطحی نباشند دست از کم کاری و تنبلی بشویندو در نهایت به سبک آمریکایی ها نکوشند تا صرفا از ابزارهای روان شناختی محرک "واکنش های غریزه ی محض "در افراد بهره بگیرند آنچنان که ساحت اندیشه ی معنای رفتاری شان با هیچ ملاک اخلاقی ،دینی و عقلی سازگار نباشد!
تا کور شود هر آنکه نتواند دید ...