منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات


گزیده بیانات رهبر انقلاب درباره وظایف شوراهای اسلامی شهر و روستا

 http://farsi.khamenei.ir/entekhabat92]

مقدمه
مهمترین توصیه‌ى اینجانب اولاً مربوط به سیاست‌ها و برنامه‌هاى کارى شما و سپس درباره‌ى گزینش مدیریت شهر و روستا است. تسهیل زندگى مردم در کارهایى که به شهرداریها مربوط است، برطرف کردن معضلات شهر و روستا، سالم‌سازى محیط زیست، حفظ اصالت اسلامى و ملى در ساخت و سازها، استقرار بخشیدن به جو اسلامى و فرهنگىِ سالم، پرداختن به نیازهاى فورى‌تر در عین اهتمام به کارهاى زیربنایى، اولویت دادن به مناطق مستضعف‌نشین، تأثیرناپذیرى از نفوذ ثروتمندان و جاذبه‌ى ثروت، رعایت دقیق قوانین و عدم تخطى از آن با حیله‌هاى شبه قانونى، رعایت ویژه‌ى محرومان، آلوده نشدن به اسراف و هدر ندادن بیت‌المال با تجملات زائد و سفرها و مراسم غیرلازم، و در یک کلمه رعایت تقوا و تدبیر و پشتکار، و بهره‌گیرى از دانش و تجربه، مواد عمده‌ى توصیه‌ى نخست اینجانب است. ۱۳۸۲/۰۲/۰۶


الف) بایدها

۱- خدمت به مردم با روحیه‌ی بسیجی
باید با روحیه‌ای‌ بسیجی‌ یعنی‌ با «احساس‌ تکلیف‌، بدون‌ توقع‌، فداکارانه‌، بدون‌ خودنمایی‌ و برای‌ رضای‌ خدا» کار کرد و حتی‌ یک‌ روز را برای‌ خدمت‌ به‌ مردم‌ از دست‌ نداد. ۱۳۸۱/۱۲/۱۹
از انتخاب‌شوندگان محترم انتظار مى‌رود که با تکیه و امید به فضل الهى بار این مسؤولیت را بر دوش کشیده همه‌ى توان خود را به اداى وظایفى که در قانون براى این شوراها معین است، مصروف کنند و خدمت به مردم را که از بزرگترین عبادات است سرلوحه‌ى همه‌ى انگیزه‌هاى خود قرار دهند. ۱۳۷۸/۰۲/۰۸
خدمت به مردم افتخار بزرگى است. وقتى کسى این فرصت را پیدا مى‌کند که به مردم خدمت کند، اوّلاً باید خدا را بر این توفیق و بر این فرصت مغتنم، شکر بگزارد؛ ثانیاً وقت خود را، مصروفِ به انجام رساندن این کار مهم کند. همه ما در احکام شرعى و در روایات اخلاقى، بارها توصیه شده‌ایم و مى‌دانیم که اگر کسى براى مردم کارى انجام دهد و قدمى بردارد، چقدر خداى متعال به او اجر خواهد داد. این کارى هم که امروز شما برعهده دارید، یک مصداق کامل از چیزى است که در آن روایات هست. خدا توفیق را به همه نمى‌دهد؛ اما آن کسى که توفیق خدمت پیدا کرد، باید این توفیق الهى را شکرگزارى کند. ۱۳۷۸/۰۳/۰۴
معیار مردم‌ برای‌ قضاوت‌ در مورد مسؤولان‌ و مدیران‌ کشور، عملکرد آنها در عرصه‌ خدمتگزاری‌ به‌ ملت‌ است‌ و هیچ‌ کاری‌ فوری‌تر و مهمتر از خدمت‌ به‌ مردم‌ وجود ندارد. ۱۳۸۱/۱۲/۱۹
از اولین روز آغاز به کار و بدون هدر دادن حتى یکروز، شانه به زیربار سنگینى که بر عهده‌ى شما نهاده شده بدهید و مسابقه در خدمت‌رسانى را آغاز کنید. ۱۳۸۲/۰۲/۰۶
یکى از بزرگترین چیزهایى که کام مردم را شیرین مى‌کند، این است که ببینند، حس کنند و بیابند که مسؤولانِ امور آنها در پى خدمت صادقانه و پیگیرانه و عالمانه به آنها هستند. خودِ همین، مردم را خوشحال مى‌کند. گاهى گفته مى‌شود باید مردم را شاد و افسردگان را از افسردگى خارج کرد؛ این حرف درستى است. اگر کسانى به معناى حقیقى کلمه دنبال این موضوع هستند، راهش همین است؛ به مردم نشان دهند که در پى کار صادقانه و پیگیرانه و عالمانه‌اند. این بیش از همه چیز فضا را شادمانه خواهد کرد. ۱۳۸۲/۰۹/۱۷

۲- عمل به وظایف قانونی شوراها
حدود و وظایف شوراهاى اسلامى که در قانون معین شده باید در قول و عمل به طور کامل رعایت شود. اعضاء شوراها وظایف خود را به درستى بشناسند و بر تحقق آن همت بگمارند و چیزى را که در قانون پیش‌بینى نشده و یا به خاطر واقعیتهاى کشور و دولت، قادر به انجام دادن آن نیستند، وعده ندهند و مردم را از کمک و اقدام شوراهاى اسلامى مأیوس نسازند. ۱۳۷۸/۰۲/۰۸
وظایفى که براى شوراها در قانون ذکر شده، همان وظایفى است که اگر شوراهاى ما ان‌شاءاللَّه بتوانند این وظایف را به طور کامل به انجام برسانند، بسیارى از مشکلات جارى مردم برطرف خواهد شد و این موارد را قانون‌گذاران با دقّت در قانون اساسى و در قانون عرفى معیّن کرده‌اند. ۱۳۷۸/۰۳/۰۴
این شوراهایى که در قانون اساسى پیش‌بینى شده، اگر به شکل درست و خوب تحقّق پیدا کند، بسیار فرآورده‌ى مفید و شیرینى براى کشور و ملت خواهد داشت. البته شرطش این است که این قانون خوب اجرا شود؛ که امیدواریم به شکل صحیحى اجرا شود. ۱۳۷۷/۱۲/۰۴

۳- ارتباط دائمی با مردم
از آنجا که شوراها از مظاهر مشارکت مردمى و براى تسهیل امور مردم است، اعضاء محترم ارتباط دائمى خود با مردم و حضور در میان آنان و اطلاع از مشکلات آنان را وظیفه‌ى مستمر خود بدانند و دسترسى مردم را به خود، آسان سازند. ۱۳۷۸/۰۲/۰۸
بنیاد این نهاد اجتماعی بر حل عملگرایانه ی مشکلات عینی و مشخص مردم در شهر و روستا است و هدف آن راحت تر و اخلاقی تر کردن زندگی شهروندی است. ۱۳۸۶/۰۲/۰۸

۴- گزینش و نظارت بر شهرداران و دهیاران
این شرط، به ویژه در گزینش شهرداران و دهیاران، اهمیت می یابد. ملاک این گزینش، باید امانت و دینداری، کفایت و کارآمدی، نجابت و حسن سلوک با مردم باشد. ۱۳۸۶/۰۲/۰۸
در نظارت و حسابرسی از کار شهردار و دهیار نیز، شورا باید عینا همین امر مهم را در برابر چشم داشته باشد و جز تکلیف بزرگ الهی خود، چیزی را در نظر نگیرد. ۱۳۸۶/۰۲/۰۸
در انتخاب شهرداران و دهیاران، مهمترین خصوصیتى که باید رعایت شود، کاردانى و صلاحیتهاى دینى و انقلابى است. شوراهاى اسلامى در این انتخاب مهم لازم است به امانتدارى و تدین و توانایى اجرایى این برگزیدگان کمال اهتمام را بورزند. ۱۳۷۸/۰۲/۰۸
سلامت بافت مدیران شهری بسیار مهم است زیرا بی توجهی به این بافت، موجب بروز مشکلات عدیده و تأثیرگذاری آنها بر زندگی روزمره مردم می شود، لذا باید در انتخاب مدیران در سطوح مختلف دقت و اهتمام لازم برای رعایت معیارها انجام گیرد. ۱۳۸۴/۱۲/۱۳
شوراهای‌ شهر و شهرداران‌ سراسر کشور باید امانتدار «رأی‌، اعتماد، محیط زندگی‌ و اخلاق‌ و فرهنگ‌ مردم‌» باشند که‌ یکی‌ از مصداقهای‌ مهم‌ امانتداری‌ رأی‌ مردم‌، انتخاب‌ شهرداران‌ «امین‌، قابل‌ اعتماد، با کفایت‌، پاکدامن‌، متدین‌، شجاع‌، ساده‌ زیست‌، مردمدار و مقید به‌ انضباط مالی‌» است‌. ۱۳۸۱/۱۲/۱۹
درباره‌ى انتخاب مدیریتهاى شهر و روستا توصیه مى‌کنم امانت و دیانت و کفایت اشخاص را ملاک گزینش قرار دهید. رفاقتهاى شخصى و حزبى و ملاحظات سیاسى به هیچ رو، نباید مجوز گزینش مدیران فاقد ملاکهاى اصلى شمرده شود. به شهردار برگزیده‌ى خود کمک و فرصت دهید و از او مسؤولیت و پاسخ بخواهید و در برابر کوتاهیها یا کجرفتاریها بى‌تفاوت نمانید و به وظیفه‌ى قانونى خود عمل کنید. و این همه را از جنجال و غوغاگرى که امروز متأسفانه بعضى بجدّ، طالب آنند، دور نگهدارید. ۱۳۸۲/۰۲/۰۶
باید پیشرفت کارها را از نزدیک لمس کرد و تنها به گزارش های رسمی اکتفا نکرد. ۱۳۸۶/۰۴/۰۴
درخصوص شوراها نیز که آیا وظایف آنها نظارت صرف است و یا نظارت همراه با اجرا، نظر شورای نگهبان باید ملاک قرار گیرد.
البته برای نظارت هم می‌توان ساز و کاری تعیین کرد که از یک طرف اجرا نباشد و از طرف دیگر تبدیل به نظارت بی‌خاصیت نیز نشود. ۱۳۹۰/۰۲/۱۰

۵- توجه به مختصات شهر اسلامی
شوراهاى شهرى در فعالیتهاى خود به مختصات "شهر اسلامى" توجه کرده و خدمات شهرى را در جهت تأمین این مقصود به کار گیرند و بخصوص به معمارى و شهرسازى متناسب با حیات طیبه‌ى اسلامى به طور کامل توجه کنند. در شهر اسلامى، عدالت در تقسیم خدمات شهرى، تأمین آرامش روحى و امنیت معنوى، ظهور و اعتلاى مظاهر اسلامى و انقلابى، عمران و آبادى و زیبایى، حفظ طبیعت و صفاى طبیعى، همه با هم باید مورد توجه قرار گیرد. ۱۳۷۸/۰۲/۰۸
در فهرست خدماتی که شوراها به آن می پردازند باید حفظ هویت و اصالت شهرها و روستاها، و پایبندی به معماری اسلامی و ایرانی، و رعایت زیبایی و استحکام بناها، و ترویج فرهنگ نظم و قانون، و گسترش نمادهای دین و اخلاق، و آسان سازی خدمت رسانی و عدالت و فراگیری در خدمات شهری و توسعه فضای سبز و اهتمام به سلامت محیط زیست، و توجه به نیازهای جانبازان و مصدومان جسمی، و نگاه عدالت گستر به محله ها و اشخاص محروم، و توجه ویژه به بانوان و نیز به جوانان، برجسته شود و همواره در مد نظر قرار گیرد. ۱۳۸۶/۰۲/۰۸
خدمات متنوع در شهرها و روستاها از جمله ساختمان‌سازی‌ها، احداث خیابان‌ها، نامگذاری‌ها و زیباسازی‌ها باید ضمن همخوانی با پیشرفت‌های روز، با معماری ایرانی، اعتقادات دینی، بافت اجتماعی و شرایط آب و هوایی هر منطقه نیز متناسب باشند.
ما به برکت اسلام توانسته‌ایم هویت ایرانی خود را حفظ کنیم و این حقیقت، باید در همه خدمات و امور شهری خود را نشان دهد.
عامل اصلی برای پیشرفت کشور و حرکت به سوی عزت واقعی، حفظ و تقویت فضای تدین و دین‌داری در فضای شهرها و روستاها است. ۱۳۹۰/۰۲/۱۰

۶- توجه به حفظ هویت تاریخى و اسلامى و مراکز قدیمى شهر
على‌الظاهر اروپایى‌ها در زمینه‌ى حفظ نشانه‌ها و یادگارهاى تاریخى‌شان پیشقدم هستند و خیلى به آن اهمیت مى‌دهند؛ خانه‌ى فلان‌کس، زادگاه فلان دانشمند، محل تدریس فلان استاد، ساختمان‌هاى یادگارى قدیمى. البته اینها را باید حفظ کرد و اینها چیزهاى لازمى است؛ اما شاید از این مهمتر، یا به همین اندازه اهمیت، مسأله‌ى فضاى شهرى است و تجلى معمارى اسلامى و معمارى زیباى شرقى. بزرگراهى در غرب تهران درست شده که شاید یک سال پیش، من از آن‌جا عبور کردم و دیدم یک بزرگراه خیلى خوبى است از طرف شمال به جنوب؛ یک چیز خیلى مفید و لازمى است؛ اما اطرافش هنوز هیچى نیست. آن وقت من به آقاى احمدى‌نژاد که شهردار بودند و به این‌جا آمدند، گفتم مسأله‌ى ساخت و ساز در اطراف این خیابان‌ها و بزرگراه‌ها، یکى از مسائل مهم شماست؛ چه جورى مى‌سازید؟ به چه کیفیت مى‌سازید؟ باید طورى بسازید که حتى اگر آن ساخت و ساز دیوار هم باشد، نگاه راننده‌ى اتومبیل عبورى از آن‌جا به شکلهاى هندسى ملایم و مطابق طبع انسان، احساس التذاذ بکند. صرف این‌که یک چیزِ بتونى بکشیم بالا، نباشد. در ساخت و سازهاى شهرى، این مسأله خیلى چیز مهمى است و در خودِ قطار زیرزمینى - مترو - و در ایستگاه‌ها باید این چیزها رعایت شود؛ یعنى چشم‌نواز باشد و موجب التذاذ و انبساط خاطر باشد؛ هم کاملاً جنبه‌هاى اسلامى، بى‌رودربایستى در اینها رعایت شود. ما باید مقید باشیم به این معنا که خیلى از معمارى‌هاى گذشته‌ى ما در این ده‌ها سال اخیر، متأسفانه درست در جهت عکس بوده. بایستى به این مسأله‌ى حفظ هویت تاریخى و اسلامى شهر و حفظ مراکز قدیمى توجه کنید. ۱۳۸۴/۰۵/۱۷
تهران باید به شهری با هویت ایرانی و اسلامی، زیبا و روح نواز، دارای رفاه عمومی، و مقاوم تبدیل شود.
باید با برنامه‌ریزی بلندمدت و با پیگیری مجدانه، هویت ایرانی و اسلامی در تهران متجلی شود. ۱۳۸۴/۱۲/۱۳

۷- خالص کردن نیت برای خدمت به مردم
امروز هم که بحمداللّه خدا به مسؤولان توفیق داد تا شوراها را با این سطح وسیع به وجود آوردند، شوراها هم در خدمت مردم. امروز شما چنین نعمتى را در اختیار دارید. قصدتان را براى خدا خالص کنید. عزیزان من! هیچ عبادتى بالاتر از خدمت به مردم نیست؛ چه در شهر، چه در بخش و چه در روستا. ۱۳۷۸/۰۳/۰۴
من بارها عرض کرده‌ام، کسانى که مسؤولیتهایى بر دوش دارند - مسؤولیتهاى اجرایى و شبیه اجرایى - اگر همه وقت خودشان را صرف این مسؤولیت کنند، شاید ان‌شاءاللَّه بتوانند آن وظیفه را به نحو احسن انجام دهند؛ اما چنانچه مقدارى از آن وقتى را که براى این کار است به کارهاى دیگر مصروف کردند، کارها زمین خواهد ماند. من توصیه مى‌کنم - همچنان که در آن پیام هم به شما عزیزان عرض کردم - وقت را مصروفِ خدمت کنید، مصروفِ کار کنید، قصد را خدایى کنید و آنچه را که وظیفه شماست - و با انتخاب مردم این وظیفه بر دوش شما آمد - ان‌شاءاللَّه با اخلاص و به بهترین وجهى انجام دهید. خدا هم به شما کمک خواهد کرد و ان‌شاءاللَّه خواهید توانست آنچه را که مایه روسفیدى و سرافرازى شما پیش خدا و پیش بندگان خداست، به انجام برسانید. ۱۳۷۸/۰۳/۰۴

۸- فرهنگ‌سازى و تبلیغات در مسائل مربوط به شهر
باید شما فرهنگ‌سازى کنید.مثلاً ملاحظه مى‌کنید که نیروى انتظامى براى ترافیک، انیمیشن و کارهاى کارتونى در تلویزیون درست کرده که خیلى موثر بوده؛ خیلى چیزهاى خوبى است. از این قبیل، شما در همه‌ى زمینه‌ها استفاده کنید. در همین مسأله‌ى ساخت و ساز، شما کارى کنید که این ساخت و سازهاى اطراف تهران در چشم مردم و در فرهنگ عمومى، یک چیز منفى بشود؛ یعنى مردم احساس کنند که این کار ضربه‌زدن به آسایش آنها و به زندگى آنهاست. اگر بتوانید در کارهاى گوناگون، فرهنگ‌سازى و مسائل تبلیغاتى را در نظر بگیرید، چیز خیلى مهمى است. در همین قضیه‌ى ترافیک و امثال آن هم به همین ترتیب مى‌توانید عمل کنید. ۱۳۸۴/۰۵/۱۷
کار شهردارى فقط ساخت‌وساز نیست. خوشبختانه در زمینه مسائل فرهنگى هم شما در گزارش خود مواردى را ذکر کردید. مسائل فرهنگى و اجتماعى شهر، بسیار مهمّ است. سعى کنید روح دیانت و اخلاق اسلامى را در فضاى شهر تهران سارى و جارى کنید؛ این کارى است ممکن و گره‌گشاى بسیارى از مشکلات است. خیلى از مشکلات ما ناشى از دور شدن از فضایل اخلاقى است. هرچه از فضایل اخلاقى فاصله بگیریم، مشکلات و گره‌هاى زندگى پیچیده‌تر و بیشتر خواهد شد. باید خود را به اخلاق اسلامى و ملکات فاضله اسلامى نزدیک کنیم و این در محیطهاى فرهنگى شهردارى کاملاً امکانپذیر است؛ در کیفیّت اداره بوستانهاى شهرى که ظاهر فرهنگى هم ندارد - محیطى است براى این که مردم بیایند از آنها استفاده کنند - امکانپذیر است؛ در فرهنگسراها و در نوع کارهایى که شهردارى در تهران مى‌کند - نصب تابلوها، تبلیغات، رفت و آمدها، ترافیک و همه چیزهاى دیگر از این قبیل - امکانپذیر است. شما مى‌توانید با همه این وسایل، اخلاق فاضله را در مردم گسترش دهید. نیّت را این قرار دهید، برنامه‌ریزى را بر اساس این بگذارید؛ خداى متعال هم کمک و الهام خواهد کرد تا بتوانید راههاى صحیح را در این مورد پیدا کنید و پیش بروید. ۱۳۸۲/۰۹/۱۷
مسائل فرهنگی در همه شهرها به ویژه تهران به عنوان پایتخت جمهوری اسلامی ایران بسیار مهم است و باید به این مسئله توجه شود که فرهنگ ما فرهنگ انقلاب اسلامی و ارزشهای دینی است.
باید ارزشهای انقلاب و اسلام در همه بخشهای فرهنگی رعایت شود و این کار نیازمند تلاش، انگیزه و عزم لازم است. ۱۳۸۶/۰۴/۰۴
فرهنگسراها ضمن داشتن محیطی معنوی و درس آموز همراه با فرهنگ اسلامی و انقلابی باید از مدیریتی متعهد، انقلابی و دینی برخوردار باشند. ۱۳۸۴/۱۲/۱۳

۹- تفاهم و همدلى اعضاء؛ منشأ خیر و صلاح
براى کسب توفیق در وظایف شوراهاى اسلامى، شرط اول آن است که اعضاء شوراهاى اسلامى هر شهر یا روستا در عمل با یکدیگر تفاهم و همدلى داشته باشند. بدون این شرط مهم، یقینا این نهاد تازه تأسیس نخواهد توانست براى مردم منشأ خیر و صلاح گردد. ۱۳۷۸/۰۲/۰۸
همکارى‌اى را که بحمداللَّه الان بین اعضاى شوراى شهر و همچنین بین شوراى شهر و شهردار وجود دارد، با همه نیرو حفظ کنید. شهردار توجّه داشته باشد که شوراى شهر ریشه اوست؛ شوراى شهر هم مدیرى را که انتخاب کرده، با همه وجود تقویت کند. با هم باشید. شوراى شهر، شهردار را تقویت کند؛ چون سربازى است که او را به وسط میدان فرستاده است؛ بنابراین باید پشت جبهه او را به‌طور کامل داشته باشد. آن سرباز هم خود را از ریشه و اصل و پایه خود منقطع نداند؛ متّصل به آن‌جا و منبعث از آن‌جا بداند. این، مجموعه واحد مدیریّت شهرى است. البته در سازمان ادارى جمهورى اسلامى براى شوراى شهر قیمى معین نشده است؛ چون منتخب مردم است و شهردار را هم انتخاب مى‌کند و کارها را با همین روشهاى درست و شیوه‌هاى سالم، پیش‌بینى و برنامه‌ریزى مى‌کند و سپس انجام مى‌دهد. ۱۳۸۲/۰۹/۱۷

۱۰- مبارزه با فساد رشوه‌خواری در شهرداری‌ها
از جمله موضوعاتى که من مى‌خواهم بسیار روى آن تکیه کنم، یکى این است که در شهردارى، جلوِ سوءاستفاده‌ى مالى را بگیرید. این یک قلم بسیار مهم است. این، آن چیزى است که بلاشک در دوره‌ى قبل بوده، کم هم نبوده، زیاد بوده است و قابل انکار نیست. الان هم یقیناً هست، حالا شما خبر دارید، یا ندارید، گزارش مى‌رسد، یا نمى‌رسد - که لابد هم مى‌رسد - مبارزه‌ى با این هم از همه چیز، سخت‌تر است. جلوِ این را با قاطعیت بگیرید و نگذارید سوءاستفاده شود.
شما بر قانون و بر ضوابط قانونى، پاى بفشارید و ملاحظه نکنید. این، آن چیزى است که شما را پیش خدا سرافراز خواهد کرد و مظهر دیندارى شما از جمله، این چیزهاست. با رشوه‌خوارى در داخل شهردارى، به‌شدّت مقابله کنید. رشوه، جزو بزرگترین گناهان است؛ جزو بزرگترین عوامل تخریب نظامهاى سیاسى دنیاست. هیچ‌کس هم وقتى مى‌خواهد به کسى رشوه بدهد، نمى‌گوید که بدانید، این رشوه است دارم به شما تقدیم مى‌کنم! نه، رشوه را لاى زرورقهاى گوناگون مى‌پیچند که ظاهراً رشوه نیست؛ ولى واقعش رشوه است! جلوى رشوه را به‌جدیّت بگیرید. ۱۳۷۹/۰۴/۲۷
شهرداریها همواره در معرض افراد فرصت طلب و سودجو قرار دارند اما ارتباط با مردم و دسترسی آسان آنان به مدیران شهرداریها، موجب می شود زمینه بسیاری از فرصت طلبی ها از بین برود. ۱۳۸۶/۰۴/۰۴
در داخل تشکیلات شهردارى با فساد مماشات نکنید؛ چه فسادى که مربوط به بیرون شهردارى است و مى‌خواهد از ابزار شهردارى استفاده کند، چه فسادى که خداى نکرده در درون هسته‌اى از هسته‌هاى شهردارى رخنه کرده باشد و در آن‌جا بخواهد گسترش پیدا کند و فضا و محیط امنى براى خود درست کند. هرگونه مماشات با فساد و میدان دادن به آن، زیر پاى خود شما را خالى و امکان ادامه کار را براى شما دشوار خواهد کرد. نگذارید در هیچ جاى شهردارى فساد رخنه کند. البته کارِ دشوارى است. شهردارى جایى است که انسان در آن با پول، با مردم، با مراجعان و با کسانى که حاضرند براى بعضى از مقاصد خود ولخرجى کنند، مواجه مى‌شود. این‌طور جاها خیلى باید مراقب بود. این‌جاست که تقواى الهى به درد مى‌خورد. تقوا زره‌اى است که اگر انسان آن را پوشید، تیرهاى زهرآگین فساد و گناه در او کارگر نخواهد شد و او را از پا نخواهد انداخت. تقوا حصنِ منیع انسان است. این که این همه ما را به تقوا توصیه کرده‌اند، به‌خاطر همین است. بسیارى از خطاها و انحرافاتى که مشاهده مى‌کنید، ریشه فکرى ندارد؛ نه این‌که خیال کنید یک ایدئولوژى است که کسى را به این نحوه عمل کردن وادار مى‌کند؛ نه، ریشه بسیارى از اینها در نفسانیّات خودِ انسان است. یک‌جا پاى انسان مى‌لغزد و جلوگیرى نمى‌کند؛ این لغزش ادامه پیدا مى‌کند و انسان در صدد توجیه برمى‌آید و براى خودش ایدئولوژى مى‌سازد. انسان گاهى مبناى فکرى درست مى‌کند تا خطاى خود را اصلاح کند. جلوِ خطاها و لغزشهاى خود را از همه جا بگیریم و بهتر از همه جا، اوّلِ کار است و بهتر از اوّلِ کار، پیشگیرى است. این، روح تقوا را در ما تقویت خواهد کرد. ۱۳۸۲/۰۹/۱۷

۱۱- مبارزه با تجملگرایی در شهرداری
شما آقایان نگذارید این تجربه‌ها تکرار شود. با رشوه - هر وقت خبر رسید - مقابله کنید؛ با تجمّل‌پرستى در هزینه‌هاى شهردارى، مقابله کنید. تجمّل پرستى، اصلاً مطلوب و مقبول نیست. اسراف و زیاده روى در مخارج، مقبول نیست. ۱۳۷۹/۰۴/۲۷
کارهایی‌ نظیر سفرهای‌ بیهوده‌، تجمل‌گرایی‌ و حقوق‌های‌ گزاف‌، خلاف‌ عدالت‌ است‌ و باید از آنها پرهیز کرد. ۱۳۸۱/۱۲/۱۹

۱۲- تسهیل و تسریع کار مردم
در مراجعات مردمی باید تسهیل و تسریع کار مردم، تکریم آنان و اعتماد سازی به عنوان چهار شاخص مهم مورد توجه جدی باشد. ۱۳۸۴/۱۲/۱۳
سخت‌گیریهای‌ بی‌جا، معطل‌ کردن‌ و سر دوانیدن‌ مردم‌، و استفاده‌ از برخی‌ روشهای‌ غیراخلاقی‌ در قبال‌ مردم‌ از جمله‌ مشکلاتی‌ است‌ که‌ باید بموازات‌ مبارزه‌ قاطع‌ و پیگیر با فساد، حل‌ شود. ۱۳۸۱/۱۲/۱۹

۱۳- استفاده از روشهای علمی در اداره شهر
باید در اداره شهر از روشهای علمی و محققان برجسته دانشگاهها نیز استفاده شود. ۱۳۸۶/۰۴/۰۴
از علم و فکر و برنامه و اشخاص عالِم استفاده کنید. هرچه مى‌توانید، عقول صاحبان عقل را بر عقل خودتان بیفزایید و ذخیره عقلانى خود را تقویت کنید تا بتوانید کارها را انجام دهید. ۱۳۸۲/۰۹/۱۷


ب) نبایدها

۱- انگیزه‌های جناحی از کار اصلی باز ندارد
یک شرط اساسی آن است که انگیزه های جناحی و حزبی، این شوراها را عرصه ی تاخت و تاز خود نکند و آن را از کار اصلی خود باز ندارد. توفیق نسبی شوراهای دور دوم در مقایسه با دوره ی پیش از آن در بسیاری از کلانشهرها، آزمون عینی این حقیقت است.
دخالت جناح بندیها و انگیزه های حزبی و گروهی و شخصی و طایفگی در این وظیفه ی مهم، زهر مهلکی است که شوراها را از کار می اندازد و آن را کم سود و گاه، زیانبخش می سازد. ۱۳۸۶/۰۲/۰۸
مناقشات سیاسى و جناحى و ورود در هر اقدامى که اعضاء شوراى اسلامى را از اتحاد عملى خود دور کند، براى این شوراها مضر و ناروا است. ۱۳۷۸/۰۲/۰۸

۲- اختلاف شورا و شهرداری
مردم آمده‌اند، اقبال کرده‌اند و با یک شور و امیدى به چیز ناشناخته‌اى که در تعبیرات ما و در شعارها و اظهارات، تصویرى از آن داشتند، رأى داده‌اند. این شما هستید که مى‌توانید این ایمان مردم را مستحکم کنید. اگر بین خودتان بر سرِ چیزهاى کوچک، دائم اختلافها وجود داشته باشد، یا بین شما و شهردار اختلافهایى و سرگرمیها و گرفتاریهاى گوناگون باشد، اجازه نمى‌دهد که به مسائل، رسیدگى کنید.
اکثریت این مردم که مردم فقیر و مردم محرومى هستند، ببینید چه چیزى لازم دارند و مشکلشان چگونه برطرف مى‌شود. من نمى‌گویم مشکلات فقرا را شما برطرف کنید. تا آن جایى که مربوط به شوراى شهر است، و تا آن جایى که مربوط به شهردارى است، شما برطرف کنید.
در مورد ارتباطاتتان با شهردار هم من مى‌دانم بین شهردار و اعضاى شورا اختلافاتى وجود دارد، ولى معتقدم این اختلافات، هیچ به مصلحت نیست. اصلاً اینها هیچ به صلاح شورا و صلاح مجموعه‌ى شهردارى و اینها نیست. همه همّت کنید و اختلافات را کنار بگذارید؛ محور اصلى را بچسبید. اگر بنا باشد گرایشهاى گروهى و جناحى و حزبى و رفاقتى را وارد قضایا کنید، این کار به سامان نخواهد رسید. ۱۳۷۹/۰۴/۲۷

۳- جنجال سیاسی بجای عمل به وظایف قانونی
یقیناً اگر شوراها به وظایف خود عمل مى‌نمودند و مردم را به نیّتها و کارآیى خودشان امیدوار مى‌کردند، استقبال مردم باز هم بیشتر مى‌شد. مردم مایلند در اداره‌ى کشور به وظیفه‌ى خود عمل کنند و سهم و حقّ خود را نیز استیفاء نمایند. اگر کسانى هم که در شوراهاى سراسر کشور انتخاب شده‌اند، ان‌شاءاللَّه به وظایف خود عمل کنند و از جنجال و غوغاگرى سیاسى و پرداختن به امورى که وظایف آنها نیست، پرهیز کنند و به وظیفه‌ى خود بپردازند - که وظیفه‌ى آنها اداره‌ى امور شهرها و روستاها و رسیدن به مشکلات مردم در محدوده‌ى وظایف خودشان است - بلاشک علاقه‌ى مردم نسبت به این نهاد مهمّ جمهورى اسلامى که در قانون اساسى روى آن تأکید شده، بیشتر خواهد شد. ۱۳۸۱/۱۲/۱۳
مردم به نظام و نهادهاى آن علاقه‌مندند و توقّعى که از مسؤولان دارند، کار و خدمت و انجام دادن وظایفشان است. در این خصوص، فرقى بین شوراى شهر، مجلس شوراى اسلامى، دولت و بقیه‌ى دستگاهها نیست؛ هرکدام وظیفه‌ى خود را انجام دهند، مردم را به خودشان علاقه‌مند و دلگرم خواهند کرد. اگر کسانى وظیفه‌ى خود را انجام ندهند، کوتاهى کنند، به کارهاى دیگر سرگرم شوند و احیاناً افساد کنند - کمااین‌که در بعضى از موارد مشاهده شده است کسانى‌که مردم آنها را براى کارى انتخاب کردند، به‌جاى این‌که به آن کار بپردازند، به کارهایى پرداختند که مطلقاً به نفع مردم نیست، بلکه به زیان مردم است - طبعاً مردم دلسرد خواهند شد. ۱۳۸۱/۱۲/۱۳

۴- جلوگیری از قانون فروشی در شهرداری
مسأله‌ى معامله‌ى ابزارگونه با قانون - به تعبیر رایج، قانون فروشى - هم مشکل دیگرى است که آن زمان هم بود و بنده هم بارها تذکّر مى‌دادم! ۱۳۷۹/۰۴/۲۷

۵- تهیه درآمد از هر طریقی، خوب نیست
حالا گفتید که دولت، بناست کمک کند؛ چه بهتر. اگر دولت مى‌تواند کمک کند، کمک کند، بسیار بهتر است؛ اما چنانچه دولت کمک نمى‌کند، شما اگر از یک راه قانونى معقول بى‌ضرر - که نتایج سوئى نداشته باشد - درآمدى کسب کردید، چه بهتر، بسیار هم خوب است. عوارض، چیزى است که باید مردم بدهند؛ اما اگر شما به قصد کسب درآمد، دست به کارهایى زدید که نمى‌توانید عوارض فرهنگى آن را از پیش، درست محاسبه کنید بسیار مضرّ است. ۱۳۷۹/۰۴/۲۷

 

  • منصوره صامتی

بر سر دو راهی انتخاب

منصوره صامتی |


راوی خدمت امام صادق (ع) رسید عرض کرد:بین دو امر مرددم و هرکس مرا به سویی می کشاند،چه بکنم؟

 

فرمودند:اعدل،اصدق،افقه،اورع را برگزین عرض کرد اگر از اینجا به تشخیص نرسیدم،چه؟

 

فرمود:ببین غالب افراد متعهد به کدام متمایلند پرسید اگر نفهمیدم چه؟

 

فرمود:سراغ افرادی برو که دشمن قطعی اسلامند و ببین کدام را بیشتر می پسندند،آنها را کنار بگزار  و ببین کدام بیشتر ناراحتشان می کند آن را برگزین ،

 

پرسید اگر باز نفهمیدم چه؟

 

فرمود احتیاط کن.

 

(ببین کدام ضررش برای اسلام کمتر است)

  • منصوره صامتی


 

 در جامعه و فرهنگ اسلامی، سه چهره از زن داریم،
زن سنتی و مقدس مأب، چهره زن متجدد و اروپایی مأب که تازه شروع به رشد و تکثیر کرده است، و چهره فاطمه علیها سلام و زنان فاطمه وار که هیچ شباهت و وجه مشترکی با چهره ای به نام زن سنتی ندارد. سیمایی که از زن سنتی در ذهن افراد وفادار به مذهب در جامعه ما تصویر شده است با سیمای فاطمه (ع) همان قدر دور و بیگانه است که چهره زن مدرن.

این زن سوم، زنی است که می خواهد انتخاب کند، زنی است که نه چهره موروثی را می پذیرد و نه چهره تحمیلی صادراتی پست ترین و پلیدترین دشمنان انسانیت را. هردو را آگاه است و هردو را هم می داند. آنکه به نام سنت تحمیل می شد و در جریان آن به وراثت می رسید، مربوط به اسلام نیست. مربوط به سنتهای دوره پدرسالاریست و حتی آنچه امروز از غرب می آید، نه علم است، نه بشریت است، نه آزادی است، نه انسانیت است و نه مبتنی بر حرمت زن است. مبتنی بر حیله های پست قدرتهای پست انحرافی و تخدیرکننده بورژوازی است.

فقط برخی از زنهای اروپایی هستند که ما حق شناختشان را داریم و باید همیشه همان ها را بشناسیم، آنهایی را که فیلمها و مجله ها و رمانهای جنسی نویسندگان به ما نشان می دهند و به عنوان تیپ کلی زن اروپایی به ما می شناسانند!

حق نداریم آن دختر اروپایی را بشناسیم که که از شانزده سالگی به صحرای نوبی، به آفریقا، به صحرای الجزایر و استرالیا می رود و تمام عمرش را در آن محیطهای وحشت و خطر و بیماری و مرگ و قبایل وحشی می گذراند و شب و روز در جوانی و کمال پیری، درباره امواجی که از شاخکهای مورچه فرستاده می شود و شاخک دیگر آن امواج را می گیرند، کار می کند و چون عمر را به پایان می برد، دخترش کار او را دنبال می کند و نسل دوم زن اروپایی در سن پنجاه سالگی، به فرانسه باز می گردد و در دانشگاه می گوید : من سخن گفتن مورچه را کشف کرده ام و بعضی از علائم مکالمه او را یافته ام.
حق نداریم مادام «گواشن» را بشناسیم که تمام عمر را صرف کرد تا ریشه افکار و مسائل فلسفی حکمت بوعلی و ابن رشد و ملاصدرا و حاجی ملاهادی سبزواری را در فلسفه یونان و آثار ارسطو و دیگران پیدا کرد و با هم مقایسه نمود و آنچه را حکمای ما از آنها گرفته اند نشان داد و آنچه را بد فهمیده اند و بد ترجمه کرده اند در طی هزاران سال تمدن اسلامی تصحیح نمود. حق نداریم مادام «دولاویدا»ی ایتالیایی را بشناسیم که یک کارش تصحیح و تکمیل کتاب نفسانیات بوعلی سینا است از روی نسخه متن رساله نفس ارسطو در زبان یونانی قدیم…


حق نداریم مادام «کوری» را بشناسیم که کاشف کوانتوم و رادیواکتیویته است یا «زراس دولا شاپل» را که بیش از همه علمای اسلام و حتی همه شیعیان و کباده کشان فعلی ولایت علی و مدعیان معارف علوی، او یک دختر زیبای آزاد و مرفه سوئدی نژاد، با دوری از جو فرهنگی اسلام و زمینه تربیتی و اعتقادی شیعی، از آغاز جوانی، زندگیش را وقف شناخت آن روحی کرد که در اسلام مجهول مانده و پی بردن به مردی که در زیر کینه های دشمن و حیله های منافق و مدح و ثناهای شاعرانه و بی معنای دوست، پنهان شده است، درست ترین خطوط سیمای علی (ع)، لطیف ترین موجهای روح و ابعاد احساس و بلندترین پرش های اندیشه او را یافت و رنجها و تنهاییها و شکستها و هراسها و نیازهای او را برای نخستین بار احساس کرد و نه تنها علی ِاحد و بدر و حنین، که علی محراب و شب و چاههای پیرامون مدینه را نیز پیدا و نهج البلاغه او را که مسلمانان تنها منتخبات ادبی آن را گردآوری کرده اند – این دخت کافر جهنمی – آنچه علی به قلم آورده است، پراکنده در این کتاب و آن دفتر و یا بیشتر نسخه های خطی پنهان اینجا و آنجا، همه را گرد آورد و خواند و ترجمه و تفسیر کرد و زیباترین و عمیق ترین نوشته هایی را که درباره کسی از یک قلم جاری شده است، درباره علی نوشت و اکنون چهل و دو سال است که لحظه ای، سر از اندیشه و تأمل و کار و تحقیق و شناخت او برنگرفته است.
حق نداریم که «آنجلی» دختر آمریکایی یا دختر ایرلندی را که دو ملت اسیر، چه می گویم؟ همه مردم آزاده جهان و تمام بشریت مجروح و محکوم تبعیض و ستم و استثمار چشم به آنان دوخته اند بشناسیم و بدانیم که زن فرنگی نه یک عروسک بازیچه دون ها و برده پول و تجمل و جواهر، و کنیز مدرنی که تا وقتی بکار است و برای مرد مطرح است که قابل توجه و تمتع هوسبازان و شهوت رانان باشد و بعد از آن دوران، ماشینی است که اسقاط شده است، بلکه تا آنجا پیش رفته که تجسم ایده آل یک ملت و مظهر نجات و غرور و افتخار یک نژاد شده است.


ما حق نداریم دوشیزه «مشین» را بشناسیم که در اشغال پاریس به وسیله نازیها از سنگر نهضت مقاومت فرانسه ضربه هایی چنان کاری بر ارتش هیتلری زد که دوباره غایبانه به مرگ محکوم شد و با اینکه خود یهودی است، انسان بودن و آزادی را در اوجی می فهمد که اکنون در صف فدائیان فلسطینی، علیه صهیونیسم می جنگد!

ما حق داریم مادام «توئیگی» را بشناسیم، به نام آخرین مظهر ایده آل زن تمدن غرب، ملکه زیبایی جهان در سال ۱۹۷۱ و در کنارش برجسته ترین زنان نماینده زن اروپا، ژاکلین اوناسیس، که با پول همه چیز را معامله می کند و ملکه موناکو و زنان هفت تیرکش پیرامون جیمزباند را. یعنی همین ها که گوشتهای قربانی دستگاههای تولید اروپایی اند، همین اسباب بازی ها و عروسک کوکی های سرمایه داری و کنیزان تمدن جدید برای سربندی خواجه های تمدن جدید را. اینها را ما ایرانیها حق داریم به عنوان زن متمدن اروپایی بشناسیم.

یک بار ندیدیم که از دانشگاه کمبریج یا سوربن یا هاروارد عکسی بردارند و بگویند که دختران دانشجو چگونه می آیند و چگونه می روند، چگونه در کتابخانه ها بر روی نسخه های قرن ۱۴ و ۱۵ و الواحی که از ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ سال پیش در چین پیدا شده، یا روی نسخه ای از قرآن، یا نسخه ای از کتب خطی لاتین و یونانی و میخی و سانسکریت از صبح تا شب خم می شوند، بی آنکه تکانی بخورند و چشم به این سو و آن سو بدوانند و تا کتاب را نمی گیرند و عذرشان را نمی خواهند، سرشان از روی کتاب برداشته نمی شود.


آری! زنان ما نباید این زنان را بشناسند زیرا حق ندارند خانم میش ها و دولایدیاها را زن روز یا زن متمدن اروپایی تلقی کنند و تقلید. آنها فقط دو انتخاب بیشتر ندارند : یا قربانی استعمار کهنه ماندن یا قربانی استحمار نو شدن. 


اگر زنی که  با تمام وجودش می گرید و نام فاطمه  سلام الله علیها و یاد زینب  سلام الله علیها آتش در استخوانش می زند بداند که می ارزد و به کار می آید، عاشقانه جانش را می بخشد، اما این دو را نمی شناسد و یک جمله از سخنانش را نمی داند و یک شرح حالشان را نخوانده است و فاطمه (س)یا فقط کنار در خانه اش، در لحظه ای که در به پهلویش می خورد به یاد می آورد و زینب (س) را در ساعتی که از خیمه به سراغ شهیدی بیرون می آید و فقط از صبح عاشورا تا ظهر عاشورا از او خبر دارد و از عصر عاشورا دیگر برای همیشه گمش می کند و درست از روزی که کار زینب (س) و رسالت بزرگش – که وارث حسین (ع) است – آغاز می شود، آگاهی او از زینب (س) پایان می یابد!


  • منصوره صامتی

ای سرزمین من

منصوره صامتی |

ای خاک مهر آیین

                       آیینه ی ایمان

 


    دریافت




 

  • منصوره صامتی


این روزها روزهای حساسی است و کم کم به ساعت شروع رای گیری در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نزدیک می شویم.روزهایی که ایران از زمین و آسمان و زیر دریا از طریق بمب افکنهای خبری معاندین با نظام مورد هجوم قرارگرفته و هر روز به شدت این حملات افزوده می شود.

به گزارش بولتن نیوز ، صدای آمریکا، رادیو فردا، بی بی سی، خبرگزاریهای رژیم صهیونیستی، پایگاه های خبری اپوزسیون در خارج از کشور و همه و همه در این روزهای پایانی دولت دهم و آغاز شمارش برای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری دست به دست هم داده اند تا راهی پیدا کنند برای به آشوب کشیدن فضای عمومی جامعه و بازگشت به خرداد ماه 1388.

از این رو به نظر می رسد در این روزهای حساس خبری روزنامه ها و سایتهای خبری داخلی که عنادی با نظام ندارند، اعم از وابسته به اصلاح طلب و اصولگرا و دولتی و ملی و غیره و غیره ، باید توجه ویژه ای به موضوع خبر و نوع پوشش خبرهای مرتبط با انتخابات داشته باشند و حداقل سعی کنند تا برابر بند "ط" فهرست مصادیق محتوای مجرمانه کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، موضوع ماده 21 قانون جرایم رایانه ای عمل نمایند.

 

بر این اساس، بند "ط" موضوع ماده 21 قانون جرایم رایانه ای به شرح ذیل و برای بازخوانی دوستان منتشر می شود:

ط ) محتوای مجرمانه مرتبط با انتخابات ریاست جمهوری

1. انتشار هرگونه محتوا به منظور ترغیب و تشویق مردم به تحریم و یا کاهش مشارکت در انتخابات ، تجمع اعتراض آمیز بدون مجوز ، اعتصاب ، تحصن ، ادعای غیرواقع مبنی بر توقف انتخابات و یا هر اقدامی که به نحوی موجب اخلال در امر انتخابات ریاست جمهوری گردد.(بند 7 ماده 33 قانون انتخابات ریاست جمهوری و بند5 ماده 6 و 25 قانون مطبوعات ).

2. تشویش اذهان عمومی ، سیاه نمایی و بیان مطالب خلاف واقع علیه کشور ، ایجاد اختلافات مابین اقشار جامعه بویژه از طریق طرح مسائل قومی و نژادی ، انتشارهرگونه نتایج نظرسازی و نظرسنجی کاذب در خصوص انتخابات و نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری(بند7 مادة 33 قانون انتخابات ریاست جمهوری– مواد500 و 698 قانون مجازات اسلامی – بند 4 مادة 6 قانون مطبوعات- مصوبه شورایعالی امنیت ملی)

3. انتشار و تبلیغ علائم تحریم انتخابات (ماده 500 قانون مجازات اسلامی).

4. انتشار هجو یا هجویه و یا هر گونه محتوای توهین آمیز یا تخریب در فضای مجازی علیه انتخابات و نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری (موارد 74 و 91 قانون انتخابات ریاست جمهوری و ماده 700 قانون مجازات اسلامی) .

5. انتشار هرگونه مطلب از سه روز قبل شروع اخذ رأی تا پایان رأی گیری علیه نامزدهای انتخاباتی و یا انتشارمطالبی خلاف واقع دال بر انصراف گروه یا نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری (مواد 74 و 91 قانون انتخابات ریاست جمهوری اسلامی).

6. استفاده غیرمجاز از سایت ها و وبلاگ های متعلق به دستگاه های دولتی و مؤسسات و نهادهایی که تمام یا بخشی از دارایی و بودجه آنها از اموال عمومی است ، به منظور تبلیغ له یا علیه نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری (مواد62 ، 68 و 88 قانون انتخابات ریاست جمهوری).

7. انتشار محتوای تبلیغاتی نامزدهای ریاست جمهوری در فضای مجازی خارج از مدت زمان مقرر برای فعالیت انتخاباتی (مواد 66 و 67 قانون انتخابات ریاست جمهوری ).

8. انتشار هرگونه محتوا در جهت تحریک ، ترغیب ، تطمیع و یا تهدید افراد به خرید و فروش آراء، رأی دادن با شناسنامه جعلی و شناسنامه دیگری ، جعل اوراق تعرفه ، رأی دادن بیش از یک بار ، تقلب در رأی گیری و شمارش آراء (ماده 33 قانون انتخابات ریاست جمهوری و ماده 43 قانون مجازات اسلامی ).

9. انتشار هرگونه محتوا به منظور ایجاد رعب و وحشت برای رأی دهندگان یا اعضاء شعب (بند 16 ماده 33 قانون انتخابات ریاست جمهوری و آئین نامه اجرایی آن ) .

10. استفاده ابزاری از تصاویر اشخاص برای تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری ( بند 10 ماده 6 قانون مطبوعات ).

11. انتشار هرگونه محتوا مشتمل بر توهین، افترا و نشر اکاذیب علیه نظام ، قوای سه گانه ، سازمان های حکومتی و نهادهای اجرایی و نظارتی انتخابات ریاست جمهوری (مواد 500 ، 618 و 609 قانون مجازات اسلامی و بند 8 ماده 6 قانون مطبوعات و ماده 18 قانون جرایم رایانه ای ).

12. انتشار هرگونه محتوای دارای طبقه بندی (محرمانه و سری ) مرتبط با انتخابات ریاست جمهوری (تبصره 4 ماده 80 قانون انتخابات ریاست جمهوری، ماده 3 قانون مجازات انتشار و افشای اسناد محرمانه و سری دولتی و ماده 3 قانون جرایم رایانه ای و بند 6 ماده 6 قانون مطبوعات ).

13. انتشار محتوای خلاف واقع در ارتباط با نتایج بررسی صلاحیت ها ، شمارش آراء ، نتایج انتخابات . (مواد 697 و 698 قانون مجازات اسلامی و بند 7ماده 33 و 80 و 85 قانون انتخابات ریاست جمهوری)

14. انتشار محتوا با هدف دخالت در امر انتخابات با سمت یا سند مجعول یا به هر نحو غیر قانونی در فضای مجازی(بند 15 و 17 ماده 33 و 85 قانون انتخابات ریاست جمهوری ).

15. انتشار و توزیع هرگونه محتوای تبلیغاتی از سوی کارکنان ادارات ، سازمان ها ، ارگان های دولتی و نهادها با ذکر سمت خود، له یا علیه هر یک از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری درفضای مجازی (مواد 68و 88 قانون انتخابات ریاست جمهوری ).

16. انتشار و توزیع هرگونه محتوای تبلیغاتی از سوی مقامات اجرایی و نظارتی انتخابات له یا علیه هر یک از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری درفضای مجازی (ماده 73 قانون انتخابات ریاست جمهوری ).

  • منصوره صامتی

 باید ببینیم جامعه ی اسلامی چه آفتی پیدا کرد که کارش به یزید رسید اون جامعه را پیغمبر ساخته بود بعد از چند سال به اون وضع دچار شد این جامعه ی ما خیلی باید مراقب باشد که به این وضع دچار نشود ،عبرت اینجاست .(مقام معظم رهبری)

 

 دو عامل، عامل اصلی این انحراف عمومی است؛ یکی محاسبات خدایی را از زندگی کنار گذاشتن و دوم دنیا طلبی. به فکر جمع آوری ثروت افتادن، اینها را اصل دانستن، آرمانها را فراموش کردن، ما هم ممکن است به این درد دچار شویم. اصول اسلام و انقلاب را مورد بی اعتنایی قرار دادن، همه چیز را با محاسبات مادی مطرح کردن و فهمیدن معلوم است که جامعه را به آنجا پیش خواهد برد. اگر فاصله ی بین رحلت نبی اکرم و شهادت جگرگوشه اش 50 سال در صدر اسلام فاصله پیدا کرد، در روزگار ما این فاصله خیلی سریع تر ممکن است بشود. باید بایستیم در مقابل انحرافی که دشمن ممکن است بر ما تحمیل کند. (مقام معظم رهبری)

 

مستندی رادیویی ،با دقت بشنویم

http://www.roydadnews.ir/NSite/FullStory/News/?Serv=1&Id=54738

  • منصوره صامتی


  • منصوره صامتی

نظر جناب نریمان در خصوص مطلب بی تعارف با نامزدهای انتخاباتی

پاسخ بنده در خصوص نظر ایشان در ادامه


فرستاده شده در ۱۹ خرداد ۹۲، ۰۰:۳۱:۰۰ برای مطلب نمایشویرایش بی تعارف با نامزدهای انتخاباتی (نظرات این مطلب)

(برخی به اصطلاح دوستان برای پرخاشگری آمده اند اصلاح طلبیشان را هرگز باور نخواهم کرد)

عجب!انگار بعضی‌‌ها به جای اینکه صلاح کشور برایشان مهم باشد و به دور از احساسات و با منطق راجع به کاندیدا‌ها حرف بزنند خودشان سخت درگیر اختلافات جناحی شدند.خانم عزیز سخنان شما رو از فقر فرهنگی‌ در ایران بپذیریم یا این فرمایشتان که عامّه مردم ایران سیاست را از نخبگان آمریکایی‌ هم بهتر و بیشتر می‌فهمند؟!!!!!!!....اگر این را بپذیریم که عامّه مردم ایران از فقر فرهنگی‌ رنج میبرند که صحیح است و اگر این نکته را در نظر بگیریم سیاست آنقدر پیچیده است که اگر کسی‌ بتواند آنرا درک و تحلیل کند پس درک مسائل فرهنگی‌ دیگر نمیتواند کار بسیار دشواری باشد پس آخر تکلیف ما با سخنان ارزندهٔ شما چیست؟بالاخره عامّه مردم ایران از فقر فرهنگی‌ رنج میبرند یا نه.(شاید بهتر باشه مردم ایران رو به عنوان هشتمین عجایب دنیا معرفی‌ کنند که مسائل سخت پیچیده سیاسی را می‌فهمند اما مسائل و معضلات اجتماعی و فرهنگ اجتماعی را نه)!!!! این اصلاح طالبانی که اصلاح طلبی شن را نباید باور کنیم چه کردند در مناظرهای که آنقدر کام شمارو تلخ کرده؟تا جایی‌ که ما دیدیم جناب قالیباف(اصولگرا)این اسرار به قول شما مگو را فاش کردند و جناب روحانی هم به این نکته اشاره کرد که این سینه پر درد و نمیخواهم خیلی‌ چیز هارو بگویم و نگفت فقط در مقابل جناب قالیباف پیرامون مسائلی‌ که مطرح کرد از خود دفاع کرد،اتفاقا این صبوری را تحسین باید کرد که برای تلافی میتونست خیلی‌ چیز هارو بگویدو نگفت.جناب عارف هم به برنامها یاش اشاره کرد و ظلمی که اصول گرایان در حق اصلاح طلبان کردند و پاسخ سوالاتی که از او شد را داد.اما جالب اینجا بود فکر می‌کنم جناب جلیلی این مطلب رو مطرح کرد که در دوره خاتمی در جایی‌ ۷ نفر کشته شدند و اینرو برای تخریب اصلاح طلبان گفت و چه جالبتر که جناب عارف برای تلافی کشته‌های ۸۸ رو به رخ جناب جلیلی نکشید و به دولت ارتباط نداد!!!واقعا چه صبری.ما دیدیم که اصولگرایان عزیز این اسرار را فاش کردند اما حیف که عده‌ای نمی‌خواهند این رو قبول کنند!احتمال میدم شما از جمله اندک کسانی‌ هستید که از جناب جلیلی حمایت می‌کنید اما برایم جالب است از یک طرف می‌گید تقلید نکنید تحقیق کنید منصف باشید بعد انتخاب کنید اما خودت همه اینارو زیر پا میذاری آن‌هم با در نظر گرفتن برنامهی‌ ضعفی که جلیلی ارائه داده نسبت به دیگر کاندیدا‌ها و گاف‌هایی‌ که در مناظره داد,

(ولایتی وزیر خارجه پیشین کشور در مناظره تلویزیونی پس از اشاره به مذاکره اش با نیکولا سارکوزی رئیس جمهوری فرانسه از دیدار با فردی به نام لویت سخن گفت که با واکنش سعید جلیلی مواجه شد.

جلیلی در این مناظره دیدار و گفتگوی ولایتی با این فرد را کم ارزش قلمداد کرده و از لویت با عنوان کارشناس الیزه یاد کرد.


اما فردی که ولایتی از دیدار و مذاکره با او سخن گفت ژان دیوید لویت مشاور ویژه دیپلماتیک رئیس جمهوری فرانسه بوده که به گفته روزنامه لوموند از جمله مشاوران بلند پایه و مورد وثوق نیکلای سارکوزی بوده


لوموند درباره این دیپلمات کهنه کار فرانسوی می نویسد ژان-دیوید لویت Jean-David Levitte سمت های زیادی در دستگاه دیپلماسی فرانسه داشته است. او سفیر سابق فرانسه در آمریکا، مشاور ویژه سارکوزی در همۀ پرونده های دیپلماتیک، سفیر فرانسه در سازمان ملل(۲۰۰۰-۲۰۰۲)، و رییس شورای امنیت ملی فرانسه، مذاکره کننده در بسیاری از موضوعات بین المللی از جمله قطعنامۀ ۱۴۴۱ عراق و مشاور ویژه دیپلماتیک شیراک نیز بوده است.)

عجب!! جناب جلیلی چنین فرد سر شناسی‌ رو درست نمیشناخت،سوال اینجاست چرا مسائل هسته‌ای و مذاکرات را به عهد چنین فرد ضعیفی گذاشتند،مطمئنا جناب جلیلی در تحریم‌ها علیه ایران و....بسیار مقصر است و اگه قرار باشه و توجه به سابقه درخشان و برنامه کاندید‌ها یکی‌ را انتخاب کنیم...جناب جلیلی انتخاب آخر هیچ فرد منصفی نمیتواند باشد،حالا اینکه شما به این آقا را ی میدی قابل درک است جناب جلیلی کاندید مورد نظر نظام شمام که به گفت خودت رابطت با بالایی‌‌ها خوبه پس را ی دادنت به ایشون قابل درک.اگه را ی نعدی باید پرسید چرا؟!

 

پاسخ منصوره صامتی

بنده نیز مانند بسیاری هنوز کاندیدای قطعی خود را انتخاب نکرده ام چرا که انتخاب یکی از میان حداقل 3 نفر که به نظرم مناسب تر هستند بسیار دشوار است .حتما شما نیز تایید می فرمایید که مردم ما در بسیاری از موارد از عجایب تاریخ هستند که گاهی سخت ترین وپیچیده ترین مسائل را حل کرده و گاهی اندر خم یک موضع ساده مانده اند .در خصوص جریان اصولگرایی هم باید بگویم که بنده ویژگی های اصولگرایی را درمنش برخی از مسئولین دولت دهم از جمله آقای احمدی نژاد ندیده ام و اصولگرایی به احمدی نژاد ختم نمی شود (لطفا مطلب با موضوع هاشمی و مشایی مطالعه فرمایید)نکته ی مهم ، حضرتعالی با توجه به متنی که مرقوم فرموده اید طرفدار اصلاح طلبان هستید که از نظر بنده ایرادی هم ندارد ولی نمی دانم چرا شما نیز به رسم جناب عارف و روحانی عصبانی هستید و این مقدار جملات در خصوص بنده که همگی قضاوت عجولانه است مطرح نموده اید.سپاس که برخی نکات را یاد آوری شدید و تنها به کلیات نپرداختید ولی اگر نسبت هم بگیریم البته به رسم آنچه برخی دوستان می گویند که جناب جلیلی تجربه ی کمی دارند ... آنچه بنده در صفحه ی تلویزیون دیدم و شنیدم دفاع جناب جلیلی از مواضع نظام بود از آنچه رهبری می فرمایند،مسائل ملی را یک نفر تعیین نمی کند که شما می فرمایید مقصر جناب جلیلی است! در حالی که جناب ولایتی متاسفانه سهم خواهی خویش از قدرت را به منافع ملی و امنیت کشور ترجیح دادو بر خلاف آنچه از ایشان انتظار داشتیم ناگهان جو زده شدند و اسرار مگو را بازگو کردند .در مورد جناب روحانی ،لطفا یکبار دیگر گفتگوی ایشان را ببینید درست هنگامی که ایشان تحت تاثیر کلام جناب رضایی که چرا عصبانی هستید فورا لبخند به لب می آورند و می گویند "نخیر عصبانی نیستم و هیچ گاه در منش من تخریب نبوده است "دقیقا در همین لحظه شروع کردند به تخریب جناب قالیباف و جلیلی که جمع خانواده که اتفاقا هم نظر هم نیستیم همه باهم تعجب کردیم و به این دوگانگی خندیدیم و من نمی دانم چرا جناب روحانی از همان شب اول از همه طلبکار بودند گویا دست آخر شهدای هسته ای هم بدهکار ایشان خواهند بود! در حالی که باید برنامه ی خودشان را مطرح می کردند در گذشته مانده و به گذشته تفاخر می کنند !جناب نریمان! به رسم تقدیر باید در حال زندگی کنیم، مساله ی هسته ای در حال حاضر بسیار مهم است توقع داشتید جناب ولایتی به عملکرد نظام در قبال مذاکرات آنگونه توهین کند ،در حالی که دشمن هم زل زده به گفتگو ،جناب جلیلی هم از نقطه ی ضعف وارد شود ؟!! فارغ از اصولگرا و اصلاح طلب بودن شما به جای جناب جلیلی بودید سکوت می کردید؟! حقیقتا دشمن با این عمل به اصطلاح دوستان بسیار با تجربه ،به ما خندید.دوستان فراموش کردند که همگی باید در چارچوب همین نظام رییس دولت باشند من نمی دانم اینهایی که همه چیز را زیر سوال می برند یادشان رفته که همین نظام آنها را برای کاندید شدن تایید کرده ؟!نکند می خواهند طرحی نو در اندازند و دوباره انقلاب کنند ؟!

منظور جناب عارف چیست که دائم می گوید خاتمی موسوی دانشجوی ستاره دار کدامیک از ما دلمان می خواهد به روزهای تلخ 88 برگردیم .هیچ گاه فراموش نمی کنم بنده در میدان هفت حوض با چشمان خودم دیدم که موتور یک بسیجی را وسط میدان به همراه سطل زباله آتش زدند و آجری که پرتاپ شد سر ش را زخمی کرد ،ساعتی بعد بی بی سی اعلام کرد بسیجی ها میدان را آتش زده و اجر پرت کرده اند! به خودم که نمی توانم دروغ بگویم ،وقتی همین به اصطلاح طرفداران اصلاح طلب چادر خواهرم را از سرش کشیدند فقط به جرم چادری بودن من چه باید بگویم .روزی که یه صدا و سیما حمله کردند بنده خودم سازمان بودم آنها آمده بودند که یک نفر را هم زنده نگذارند بچه های حراست آن شب اشهد خودشان را خوانده بودند چیزی راکه با چشمان خودم دیدم که نمی توانم کتمان کنم .تصور می کنید اگر به این جماعت عصبانی رای می دادیم وضعیت در این 4 سال بهتر می شد ؟! حضرت علی می فرمایند دانا فردی نیست که از میان بد و خوب خوب را بر می گزیند که یک فرد عادی هم چنین می کند دانا فردی است که از میان بد و بدتر ،بد را برمی گزیند .مردم آنروز هم بهتر از احمدی نژاد ندیدند و الا را ی می دادند که دلمان از احمدی نژاد هم پر در د است اگر چه زحمت کشید ولی از اصول عقب نشینی کرد. تصور نکنید اجمدی نژاد مجسمه ی اصول گرایی است مگر هر فردی آمد گفت من اصولگرا هستم و یا من اصلاح طلبم آنگونه می شود مگر ما بر سر واژه ها چالش داریم؟ شما هم می دانید که اینها لفاظی است .

با اینحال در تمام مناظرات برآیند رفتاری اصولگرا ها مثبت تر از اصلاح طلبان بوده است  منطق و مطایبه ی جناب حداد،وقار جناب ولایتی ،سکوت به هنگام جناب قالیباف و سعه ی صدر ایشان و نجابت جناب جلیلی و دفاع بجایشان را  از مواضع نظام که خود عین حفاظت از امنیت کشور است به یاد بیاورید. حتی جناب رضایی هم  دعوت به آرامش کردند .جناب جلیلی آنقدر محکم استدلال کردند که صفحه و پاراگراف کتاب را هم یادآوری کردند نه اینکه جناب عارف یا روحانی تمام منفی بودند نه بنده توجه می دهم به برآیند رفتار و وزن کلام .دوربین که دروغ نمی گوید این همه تبختر برای چه؟! این جنابان اصلاح طلب سر چه فردی  منت می گذارند؟ ما موسوی و کروبی را می خواهیم چه کار که به همه چیز پشت کردند همین قانونی که آنها را برای کاندیداتوری تایید کرد نیز زیر سوال بردند !به همه بی احترامی کردند آنجا که نباید سکوت کردند مردم را جوانان مارا وجه المصالحه قرار دادند از هیجان جوانان از شورو اشتیاقشان سوء استفاده کردند،حمله به مهد کودک و کشته شدن آن مادر بی گناه را چگونه فراموش کنم؟! اگر اصلاح طلبی پشت کردن به انسجام و وحدت ملی است این اصلاح طلبی را نمی خواهیم .اگر اصلاح طلبی به معنای جنگ داخلی است این اصلاح طلبی را نمی خواهیم.یک نادان هم می داند که برای اصلاح کردن ابتدا باید آرامش ایجاد کرد اینها می خواهند آرامش را از بین ببرند. این بزرگواران سالها مشغول مسافرت های خارجی شان بودند و مدتهاست در سونا و جکوزی کاخ هایی شمال شهرشان جا خوش کرده اند نمی دانند که مردم از عصبانیت و توسعه ی سیاسی که خونشان را بر زمین ریخت دل خوشی ندارند.فتنه که شروع شد آب که گل آلود گشت شما هم بودی تشخیص نمی دادی خوب و بد که مخلوط شد تر و خشک با هم می سوزند .من هم در آن ایام عابر پیاده بودم که باتوم خوردم و تا مدتها دستم درد می کرد فتنه را شروع کردند ولی دیگر آرام نکردند همینطور هیزم بود که می گذاشتندزیر آتش .

فکر می کنید این جریان فتنه در تحریم ها نقش ندارند؟آنروز تفرقه کاشتند حیثیت این مملکت را مقابل دیدگان دشمن بردند امنیت داخلی و خارجی را تضعیف کردند آنها هم جرات کردند ما را تحریم کردند تهدید کردند .اصلا این طرفی ها بد ،جنایتکار ،آنطرفی ها چرا سکوت نکردند چرا مهمانی های سیاسی شان را به خاطر مردم پایان ندادند؟ نزدیک بود کودتا شود به این زودی فراموش کردید؟! چرا همان به اصطلاح اصلاح طلبان نیامدند اوضاع را اصلاح کنند .با خونریزی و جارو جنجال می خواستند اصلاح کنند ؟ مردم و نظام به اصلاح طلبان لطف کرده اند که ورود به صحنه ی انتخابات را اجازه داده اند،به چه مجوزی جناب عارف می آید پشت تریبون رسانه ی مردمی می گوید موسوی ،خاتمی  می گوید می خواهم  ازظرفیت همه استفاده کنم! ،ظرفیت موسوی جز آن بود که به همه ناسزا گفت کم مانده بود امام را هم زیر سوال ببرد، تصور نکنید آنروزها از موسوی و ستاد اصلیش بی خبر بودم تا خودم به نتیجه نرسم کاری را انجام نمی دهم  حتما تحقیق می کنم و با عقل نسبت می گیرم به همین جهت هم از آنچه به آن یقین دارم دفاع می کنم من با چشمان خودم دیدم که چه کسانی به ستاد اصلی موسوی رفت و آمد داشتند قبل از آنکه اوضاع ملتهب شود من با دیدن برخی در ستاد موسوی ودیدن طرفداران موسوی که در شرق تهران ساعت خاصی  دختر و پسر دست به دست هم با وضعیت بسیار نا مناسب گفتار و پوشش از مترو خارج می شدند و تا نیمه شب می زدند و می رقصیدند  دلشوره داشتم.به این بیندیشیم که موسوی چه می گفت که این قشر از مردم به او متمایل شده بودند ؟! شما تصور می کنید من جز این مردم نیستم  و آن زمان رفته بودم خارج!

جملات  جناب روحانی که می گفت خیلی چیزها هست که نمی توانم بگویم که بدتر،تا حالا چرا سکوت کرده اند و چیزی نگفتند ؟حتما باید می آمدند مقابل دوربین،مقابل دشمن می گفتند ؟! مگر یک نخبه ی سیاسی این گونه رفتار می کند ؟در نسبت کنش دهنده و واکنش دهنده حتما واکنش دهنده فرصت تامل و فکر بیشتری دارد می گویید جناب قالیباف گفت خوب جناب روحانی که خود را متعادل تر می دانند چرا بگم بگم راه انداختند؟!

 

 

و اما در خصوص نکته ی آخر که فرمودید، یکبار دیگر پاسخ بنده را به آسمان مطالعه کنید ایشان سوالی کردند و بنده هم پاسخ دادم که رابطه ی بنده به واسطه ی رضایت مادرم با بالایی اصلی که همان پروردگار است خوب است .البته بعید می دانم شما مقصود متن به این سادگی را درک نکرده باشید و حتما این مطلب را مزاح فرمودید!

حتما به خاطر خواهم سپرد که سالهای سال است که روسای دولت می آیند و می روند ولی ما مردم باید در کنار هم زیست کنیم و هریک در جایگاه خویش مملکت را بسازیم  پس بهای ایرانی بودن و ایرانی ماندمان را با این التهابات انتخاباتی دشمن پسند معاوضه نخواهم کرد.

 

 

 

هموطن پیروز باشید حتی اگر هم سلیقه ی بنده نباشید.

  • منصوره صامتی


تعجب می کنم از نامزد انتخاباتی که مرتب می گوید فقر ایجاد کننده ی همه ی مشکلات است فقر نهی از منکر و امر به معروف را منسوخ می کند فقر فساد می آورد فقر چنین می کند فقر چنان می کند ...

اگرچه می دانم فقر مادی چیست و از نزدیک همسفره ی آن شبها بوده که گذشته و روزها بوده است که به سرعت هرچه تمامتر از راه رسیده که گاهی حتی صاحبخانه نیز خجالت زده ی فقر مستاجر گشته ،مستاجری که هر فصل یک وعده طعم گوشت را می بلعد و هرروز نقاشی های دیوارش میوه های نوبرانه ی ماه است...

جناب نامزد انتخاباتی بزرگوار این فقرمادی نیست که مشکل آفرین است این فقر نیست که دهشتناک است این فقر نیست که ریشه ی امر به معروف را خشکانده ،این فقر نیست که فساد اداری می آورد و اخلاق را به مفسده می کشاند .این فقر نیست پدر را شرمنده ی خانواده می کند

آنگاه که اشرافیت اصالت یافت فقر مادی زشت می نماید ،آنگاه که مسئولین به داعیه ی نجات مردم بر منابع طبیعی و هر آنچه سرمایه ی مملکت است سایه ی نفوذ انداختند و سهم مردم به فراموشی سپرده شد، آنگاه که درو دیوار شهر پر شد از چهره ی عروسکهایی که خوب نقش علیحضرت اشرافیت را بازی می کنند ، آنگاه که سبک زندگی اشرافیت در انواع رسانه های دولتی و غیر دولتی مشق هر روز چشمان معصوم دختر ک گشت ،آنگاه که، آنان که نباید هم لقمه ی ماهواره شب را با زمزمه های تعبیر رویای خواننده ی لوس آنجلسی به صبح رساندند در اندیشه ی طلایی رانتی که فردا ارث پدریشان خواهد بود،آنگاه که تفکر ارباب منشی در تارو پود لباس خدمتگزاری ریشه دواند و کودکان یتیم در مسلخ بی حرمتی اربابان سر بریده شدند که مادرانشان هم کارگر بیگاری ارباب بودند ،فقر مادی شد مهر شرمندگی بر پیشانی.

آن هنگام که فاصله ی مردم با مسئولان چند طبقه که نه به ارتفاع برج های اشرافیت سر به فلک کشید و دیگر صدای آه و ناله های مستضعف به گوشتان نرسید فقر ،پای ثابت بیچاره گی مان شد

نامزد بزرگوار! آن هنگام که رسم خدمتگزاری و انجام وظیفه جایش را به برنده و بازنده ی سهم خواهی از قدرت و ثروت داد ،آن هنگام که از هرآنچه بود همه شد سهم آنهایی که رابطه داشتند ،آن زمان که حرص و ولع چشمان اربابان را پر کردو به بهانه ی رقابت بر سر کنکور های علمی بی عمل و بی حاصل مردم را نیزسر کار گذاشتند پدر، کشاورزی را به فراموشی سپردوشهری شد تا بشود رفتگر پسماندهای تفکر ارباب منشی ، تا پسرش در شهر کراوات بزند و دخترش به جای گلابتون دوزی سوهان ناخن بکشد آنگاه  که لهجه ی پدر وصله ی ناجور شد  فقیر شدیم .آن هنگام که مردانمان به بردگی صنعتی شدن غیر بومی رفتند و زنانمان به نیرنگ رنگهای آبرنگی معرفت یافتند به فساد مفتخر شدیم که اشرافی گری همین را می خواهد.

آنگاه که "مانور تجمل "کشاورزی مان ،دامپروری مان ،صنایع دستی مان ، معماریمان فرهنگمان را بلعید و غنای فهم و اندیشه جایش را به صنعت خودرو داد و مردانی که باید سر زمین خودشان آقایی می کردند شدند کارگر ارباب فقر آمد .

آن هنگام که به جای منطق توحیدی منطق بردگی شهوت گردن آویزمان شد ،نان از دلالی بردیم و آب از سفته بازی نوشیدیم فرهنگ کارو تلاش و ایثار مان فقیر شد.

آن زمان که به رسم "الناس علی دین ملوکهم" شخصیت ،فهم و حتی انسانیت مان را بر معیار مدرک گرایی مان سنجیدند ودر تفکرمان نخوت لیبرالیسم وزیدن گرفت  معنویت مان فقیر شد .

آن هنگام که تقوا را با فضیلت مدنی به سبک سکولاریسم بخش کردند از درون تهی شدیم  فقیر شدیم  مارا به ریال و تومان و دلار دلخوش کرده اید و میراثمان را بلوکه می کنید و تهمت می زنید که فقیر هستیم !

ما را از فضل خداوند نا امیدی نیست که خداوند روزی همه ی مردمان را بی منت بر خوان نعمتش گسترانیده مارا از اربابانی که در کلام، لباس چوپان به تن دارند و در عمل مرکب اشرافیت می رانند نا امیدی حاصل است، آنهایی که عکس شهدا را زدند و عکسش عمل کردند آنانی که خودمان را ازخودمان گرفتند و سبک" هالیوود روسری به سر"را نقش برجسته ی زندگی نجابت زنانمان ساختند که نسل آینده را نیز به بیگاری ببرنداز آنان ناامیدی حاصل است،

آنان که بر ثروت عظیم این مردم پوشش فقر انداختند که چاره کم کردن هزینه ها نبود که ایران سرزمین قناعت است اگر شما مردم را به حال خود می گذاشتید! ثروتمان را به اندوخته ی صفرهای چند هزار میلیاردی بانکی تان می افزایید و می گویید فقر فساد می آورد !

که برخی هم به لطیفه گفتند که اسلام با کسب ثروت مخالف است که هزار البته اینطور نیست که اسلام با بلعیدن حق مردم مخالف است که علی (ع) ثروتمند ترین مرد زمانه ی خویش است که به رسم مسئولیت در حکومت اسلامی تمامی ثروت فراوانش را که از حفر چاه و ایجاد نخلستانایجاد شده صرف عدالت اجتماعی می سازد بی آزار و بی منت .

که خود را صاحب دنیا و عقبای مردم می دانید و شما سهم مردم را ازثروت و فقر معین می سازید و اعانه می دهید ؟!

آنچه تعارف بر نمی دارد اینکه مقبولیت ،مشروعیت و محبوبیت هریک از شما ارمغان اعتماد مردم است مردمی که خوب می فهمند و تشخیص می دهند واگر سکوت کرده اند در اندیشه ی نجابت و حیاء تمدن چند هزار ساله شان به سر می برند و شاید به برخی از شما نامزدهای محترم پوز خند می زنند که اینقدر مردمی را که بر سر سفره ی اهل بیت ارتزاق کرده اند را نمی شناسید !

بی تعارف! آنچه شیره ی جانمان را می مکد و عقده ی ناگشوده ی دلمان گشته است، سرطان سبک زندگی اشرافی گری است که باید جراحی شود حتی اگر در اندیشه ی شما نامزد بزرگوار خانه کرده باشد .

 

  • منصوره صامتی


غلام شاه‌پسندی / دیدار ایشان با خانواده معظم شهدا از دورانی که ایشان، اوایل جنگ نمایندة امام در وزارت دفاع بود، یعنی معاون شهید «چمران» بود، شروع شد. امام جمعه تهران که شدند این کار را شروع کردند و هم‌چنان هم ادامه دارد. افتخارمان این است که در استان تهران، خانوادة دو شهید به بالا نداریم که آقا خانه‌شان نرفته باشد. تقریباً محله و خیابان اصلی در شهر تهران نداریم که ایشان نیامده باشند و بلد نباشند.

من حدود شش، هفت سال بعضی روزهای شیفت کاری‌ام، مسئول تنظیم ملاقات خانوادة معظم شهدا بودم. دیدارهای خانواده شهدا، باصفاترین، لذت‌های کار ماست. بعضی‌هایش خیلی سوزناک است. یک خانواده شهید می‌روی فقط یک فرزند داشتند که آن هم شهید شده است. خیلی سخت است برای یک پدر و مادر که یک بچه بزرگ کرده باشند، آن بچه‌شان را هم در راه خدا داده باشند. هرچند آن‌ها با افتخار می‌گویند، ولی ما که می‌نشینیم نگاه می‌کنیم، آن خستگی را احساس می‌کنیم.

بعضی از خانواده شهدا با تقدیم چند شهید روحیة عجیبی دارند. به طور مثال خانواده شهید «خرسند»، در نازی‌آباد. چهار شهید داده است؛ پدر خانواده، دو فرزند خانواده و داماد خانواده. مادر این شهیدان این‌قدر قدرتمند، باصلابت و بانجابت با آقا صحبت می‌کرد که یکی دو بار آقا گریه کرد.

این دیدارها فقط اختصاص به شهیدان شیعه ندارد. همة آدم‌هایی که در راه خدا در کشور ما، از ادیان مختلف، کشته شدند. چه شیعه، چه سنی، چه مسیحی، مورد عنایت رهبر هستند.

***

صبح روز کریسمس، آقا فرمودند خانة چند ارمنی و عاشوری اگر برویم خوب است. محلة مجیدیه شمالی، دو سه تا خانواده پیدا کردیم. در خانواده‌ها را زدیم و با آن‌ها صحبت کردیم. توی خانواده مسلمان‌ها ما می‌رویم سلام می‌کنیم و می‌گوییم از هیئت آمدیم، از بسیج، پایگاه ابوذر، بالاخره یک چیزی می‌گوییم و کارتی نشان می‌دهیم. بین ارمنی‌ها بگوییم که از بسیج آمدیم که بالاخره فرهنگش... گفتیم از صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران هستیم. امشب شب کریسمس است و می‌خواهیم فیلمی از شما خانوادة شهید بگیریم.

اطلاعات ما هم ناقص بود. خیلی هم اطلاعات نگرفتیم. نخواستیم آن‌جا را اصطلاحاً بسوزانیم. برای نماز مغرب‌وعشا با یک تیم حفاظتی وارد مجیدیه شدیم. گفتیم اسکورت که حرکت کرد به ما ابلاغ می‌کنند، می‌رویم سر کارمان دیگر. اسکورت هم به هوای این‌که ما توی منطقه هستیم با بی‌سیم زیاد صحبت نکنند که مسیر لو نرود، مرکز من را صدا کرد با بی‌سیم گفتم: به گوشم.

گفت شخصیت سر پل سیدخندان است. سر پل سیدخندان تا مجیدیه کم‌تر از پنج دقیقه راه است. من سریع از ماشین پیاده شدم. در خانه را زدم. خانمی آمد دم در، در را باز کرد. وارد شدیم. چون کار باید می‌کردیم، گفتیم نودال و اَمپِکس و چیزایی که شنیده بودیم، کارگردان و این‌ها بروند تو.

کارگردان رفت پشت‌بام پست بدهد! اَمپِکس رفت توی زیرزمین پست بدهد! آن رفت توی حیاط پست بدهد! بی‌سیم اعلام کرد که ما سر مجیدیه هستیم. حجاب خانم خیلی میزان نبود. برای این‌که این‌جوری جلوی آقا نیاید، گفتم: ببخشید! الآن مقام معظم رهبری دارند مشرف می‌شوند منزل شما.

گفت: قدم روی چشم، تشریف بیاورد... گفتید کی؟

اسم حضرت آقا را که گفتم ـ داستان بازرگان و طوطی را شنیده‌اید ـ‌ افتاد وسط زمین و غش کرد. داد بیداد کردیم، دو تا دختر از پله آمدند پایین. یاالله یاالله گفتیم و به‌شان گفتیم که به داد مادرتان برسید مادر را بردند توی آشپزخانه.

دخترها گفتند: چه شد؟

گفتم: ببخشید! ما همان صداوسیمای صبح هستیم که آمده بودیم. ولی الآن فهیمدیم که مقام معظم رهبری می‌آیند منزلتان، به مادرتان گفتیم، غش کرد. فکری کنید.

تا اجازه نگرفت وارد خانه نشد

این‌ها شروع کردند مادر خودشان را به حال آوردند. فشارشان افتاده بود، آب قند آوردند. بی‌سیم اعلام کرد که آقا پشت در است. من دویدم در خانه را باز کردم. نگهبانی هم که باید کنار در می‌ایستاد، رفت دم در. کارهای حفاظتی‌مان را انجام دادیم. آقا از ماشین پیاده شد تا وارد خانه بشود. آمد توی در خانه نگاه کرد و گفت: سلام علیکم.

گفتم: بفرمایید.

گفت: شما؟

نه این‌که ما را نمی‌شناخت، منظورشان این بود که تو چه کاره‌ای؟ گفتیم: صاحب‌خانه غش کرده.

گفت: کس دیگری نیست؟

یاد آن افتادیم که دو تا دخترها هم می‌توانند به آقا بگویند بفرمایید. گفتیم: آقا شما بفرمایید داخل.

گفت: من بدون اذن صاحب‌خانه به داخل نمی‌آیم!

ضدحفاظت‌ترین شکل ممکن این است که مقام معظم رهبری توی خیابان اصلی توی چهارراه، با لباس روحانیت با آن عظمت رهبری خودشان بایستند، همة مردم هم ایشان را ببینند و ایشان بدون اذن وارد خانه کسی نشوند.

من دویدم رفتم توی آشپزخانه. به یکی از این دخترها گفتم آقا دم در است، بیایید تعارف کنید بیایند داخل.

لباس مناسبی تنشان نبود. گفتند: پس ما لباسمان را عوض کنیم.

به آقا گفتیم: که رفته‌اند لباس مناسب بپوشند، شما بفرمایید داخل.

گفتند: نه می‌ایستم تا بیایند.

چند دقیقه‌ای دم در ایستادند. ما هم سعی کردیم بچه‌هایی را که قد بلند دارند بیاوریم، دور ایشان بچینیم که ایشان پیدا نباشد. راه دیگری نداشتیم. چند دقیقه معطل شدیم. دخترها لباس دانشجویی مناسب داشتند. یکی از دخترها، دوید و آقا را دعوت کرد و آقا رفتند داخل اتاق. این خانم پیش آقا رفت و خوش‌آمد گفت. بعد گفت که مادرمان توی این اتاق است، الآن خدمت می‌رسیم.

رفتند بیرون. آقا من را صدا کرد گفت این‌ها پدر ندارند؟

گفتم: نمی‌دانم. نپرسیده‌ام.

گفت: بزرگ‌تر ندارند؟ برادر ندارند؟

رفتیم آن اتاق پشتی. گفتم: ببخشید، پدرتان؟

گفتند: فوت کرده.

گفتیم: برادر؟

گفتند: یکی داشتیم شهید شده.

گفتیم: بزرگ‌تری، کسی؟

گفتند: عموی ما در خانة بغلی می‌نشیند.

فکر کردیم بهترین کار این است که عمو را بیاوریم بیرون. حالا چه کلکی بزنیم عمو را از خانه بیرون بیاوریم؟

در بغلی را زدیم. یک آقایی آمد دم در. سلام کردم. گفتم: ببخشید، امر خیری بود خدمت رسیدیم.

این بندة خدا نگاه کرد، یک مسلمان بسیجی، خانة یک ارمنی آمده، چه امر خیری؟ خودش تعجب کرد. رفت لباس پوشید آمد دم در. محترمانه باهاش پیچیدیم توی خانة برادر خودش. داخل خانه که شدیم، نگهبان او را بازرسی کرد. نگاه کرد، پیش خودش گفت: برای امر خیر مگر آدم را بازرسی می‌کنند؟

بعد از بازرسی قضیه را بهش گفتیم. گفتیم: رهبر نظام آمده این‌جا، این‌ها چون بزرگ‌تری نداشتند، خواهش کردیم که شما هم تشریف بیاورید.

او را داخل که بردیم و آقا را که دید، افتاد! زیر بغلش را گرفتیم و بردیم نشاندیم روی صندلی کنار آقا. با مکافاتی بالاخره با آقا سلام و احوال‌پرسی کرد.

پذیرایی صمیمی

رفتیم توی این اتاق بالای سر مادر و با التماس دعا، مادر را هم راه انداختیم. آمدند رفتند بالا، لباس مناسب پوشیدند و آمدند پایین. وقتی وارد اتاق شد، آقا تعارفشان کردند در کنار خودشان، کنار همان عمویی که نشسته بود. بعد هم گفتند: مادر! ما آمده‌ایم که حرف شما را بشنویم؛ چون شما دچار مشکل شده بودید، دوستان عموی بچه‌ها را آوردند.

دخترها آمدند نشستند. آقا اولین سؤالشان این بود که شغل دخترها چیست؟

گفتند: دانشجو.

آقا خیلی تحسینشان کرد و با این‌ها کلی صحبت کردند، توی این حالت، این دختر سؤال کرد که آقا آب، شربت، چیزی برای خوردن بیاورم؟

این‌ها همه‌اش درس است. من خودم نمی‌دانستم که بگویم بیاورد یا نیاورد؟ از آقا پرسیدم، گفتم: آقا این‌ها می‌گویند که خوردنی چیزی بیاوریم؟ چایی چیزی بیاوریم؟

آقا گفتند: ما مهمانشان هستیم. از مهمان می‌پرسند چیزی بیاورند یا نیاورند؟ خُب اگر چیزی بیاورند ما می‌خوریم.

بعد خود آقا گفتند: بله دخترم! اگر زحمت بکشید چایی یا آب‌میوه بیاورید، من می‌خورم.

این‌ها رفتند چایی، آب‌میوه و شیرینی آوردند. خود میوه را هم آوردند.

آقا حدود چهل دقیقه توی خانه ارمنی‌ها نشستند و با این‌ها صحبت کردند. مثل بقیة جاها آقا فرمودند: عکس شهیدتان را من نمی‌بینم. عکس شهید عزیزمان را بیاورید ببینم.

توی خانة مسلمان‌ها چهار تا عکس بزرگ شهید وجود دارد که توی هر اتاقی یکی هست. این‌ها رفتند آلبوم عکس‌شان را آوردند. آلبوم عکس هم متأسفانه برای شب عروسی شهید بود. آلبوم را گذاشتند جلوی آقا. آقا همین‌جوری نگاه می‌کردند، شروع کردند به صحبت کردن، همین‌جوری صفحه‌ها را ورق می‌زدند تا تمام شود. تمام که شد گفتند: خُب! عکس تکی شهید را ندارید؟

یک عکس تکی از شهید پیدا کردند و آوردند گذاشتند جلوی آقا. گفت: خُب! نحوة شهادت اگر چیزی داشته به من بگویید.

ما فهمیدیم این شهید بزرگوار، به اندازة شهیدان «بابایی»، «اردستانی» و «دوران» پرواز عملیاتی جنگی داشته است. هواپیمایش F14، بمب‌افکن رهگیر بوده و بالای صد سُرتی پرواز موفق در بغداد داشته. هواپیمایش را توی دژ آهنی بغداد می‌زنند. شهید، هواپیما را تا آن‌جا که ممکن است، اوج می‌دهد. هواپیما در اوج تا نقطة صفر خودش، که اتمسفر است بالا می‌آید و بقیه‌اش را به‌سمت ایران سرازیر می‌کند. چهار تا موتور هواپیما منهدم می‌شود. لاشة هواپیما توی خاک ایران می‌افتد، ولی چون دیگر سیستم برقی هواپیما کار نمی‌کرده‌، نتوانسته ایجکت کند و چتر کار کند، هواپیما به زمین می‌خورد و ایشان به شهادت می‌رسد.

ارمنی‌ای بود که حتی حاضر نشد، لاشة هواپیمای جمهوری اسلامی به‌دست عراقی‌ها بیافتد.

مادر شهید گفت: امروز فهمیدم که علی(ع) کیست

مادر شهید گفت: آقا! حالا که منزل ما هستید، من می‌توانم جمله‌ای به شما عرض کنم؟

آقا گفت: بفرمایید، من آمدم این‌جا که حرف شما را بشنوم.

گفت: ما با شما از نظر فرهنگ دینی فاصله داریم، در روضه‌هایتان شرکت می‌کنیم، ولی خیلی مواقع داخل نمی‌آییم. روز شهادت امام حسین(ع)، روز عاشورا و تاسوعا به دسته‌های سینه‌زنی امام حسین(ع) شربت می‌دهیم. می‌آییم توی دسته‌هایتان می‌نشینیم، ظرف یک‌بار مصرف می‌گیریم، که شما مشکل خوردن نداشته باشید، توی مجالس شما شرکت می‌کنیم و بعضی از حرف‌ها را می‌شنویم. من تا الآن نمی‌فهمیدم بعضی چیزها را.

می‌گفتند: در دین شما بانویی ـ که دختر پیامبر عظیم‌الشأن اسلام(ص) است ـ را بین درودیوار گذاشته‌اند، سینه‌اش را سوراخ کرده‌اند. میخ به سینه‌اش خورده. نمی‌فهمیدم یعنی چی. می‌گفتند مسلمان‌ها یک رهبری داشتند به نام علی(ع). دستش را بستند و در سه دورة 25 ساله، حکومتش را غصب کردند. نمی‌فهیمدم یعنی چی. گفتند، در 25 سالی که حکومتش غصب شده بود، شغلش این بود، آخر شب نان و خرما می‌گذاشت روی کولش می‌رفت خانه یتیم‌هایش. این را هم نمی‌فهمیدم. ولی امروز فهمیدم که علی(ع) کیست.

امروز با ورود شما به منزل‌مان، با این همه گرفتاری‌ای که دارید، وقت گذاشتید و به خانة منِ که هم‌کیش‌تان نیستم، تشریف آوردید. اُسقُف ما، کشیش محلة ما به خانة ما نیامده است، شما رهبر مسلمین‌ هستید. من فهمیدم علی(ع) که خانة یتیم‌هایش می‌رفت چه‌قدر بزرگ است.

از ورود آقای خامنه‌ای به منزلشان، به علی(ع) و 25 سال حکومت غصب شده‌اش و زهرا(س) پی برد. خُب! این برود مشهد، امام رضا(ع) شفایش نمی‌دهد؟

بعد از بازگشت حضرت آقا، پاسداران را توبیخ کردند

ما چهل دقیقه با این خانواده بودیم. عین چهل دقیقه،‌ به اندازة چند کتاب از این‌ها درس گرفتیم. آقا در خانة ارامنه آب، چایی، شربت، شیرینی و میوه‌شان را خورد. بعضی از دوست‌های ما نخوردند.

با آن‌ها خداحافظی کردیم و به‌سمت دفتر به‌راه افتادیم. وقتی رسیدیم آقا فرمودند: این بچه‌ها را بگویید بیایند.

آمدند. گفتند: این کار چه بود که شما کردید؟ ما مهمان این خانواده بودیم. وقتی خانه‌شان رفتیم چرا غذایشان را نخوردید؟ این اهانت به این‌ها محسوب می‌شود. نمی‌خواستید داخل نمی‌آمدید. به دلتان نمی‌چسبید، فکر می‌کردید شاید ظروف این‌ها مشکل داشته باشد، بعداً می‌آمدید دهانتان را آب می‌کشیدید. فعلا حرام که مرتکب نمی‌شدید.

تفاوت فعل حرام و نجس را هم ما آن‌‌جا فهمیدیم.

 

  • منصوره صامتی