منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

مصاحبه با وطن امروز

منصوره صامتی |

با مدرک نمی‌شود حکیم شد!

وطن امروز:

منصوره صامتی یکی از موفق مجری‌های رسانه ملی است که در سال‌های حضورش در صدا و سیما حوزه‌های مختلف برنامه‌سازی، نویسندگی، گویندگی، ترجمه و اجرا را تجربه کرده، او اگرچه در قالب برنامه‌های تلویزیونی همچون «مرزهای سیاست»، «خونه من خونه تو»، «منتظران خورشید»، «شوق یاران»، «پندار»، «سیمای خانواده»، «باغ کاغذی»، «پنج راه سیاست»، «کارگاه خلاقیت»، «صبح بخیر ایران» و... خوش درخشیده در حال حاضر مخاطبانش بیشتر صدای او را از رادیو و در قالب برنامه‌های چالشی و جنجال‌برانگیز همچون «انقلاب روژلب در سینمای ایران ،قطب نمای 11،فرصت ها و چالش های فضای مجازی،جنگ نرم،زن امروز جامعه ی فردا که دغدغه ی زنان ایرانی را صریح و شفاف با مسولین مطرح می کند می شنوند .دغدغه های این مجری ارزشی صدا و سیما را باهم مرور می کنیم .

عموما مجریان در سیما منویات تهیه‌کننده را منعکس می‌کنند و در حال حاضر مجری مستقل همانند گذشته نداریم، چرا؟

تا حدودی با نظر شما موافقم. ابتدا یک نکته را یادآوری کنم، یک برنامه ماحصل تلاش یک گروه و مجری نماینده گروه و ویترین برنامه است و چگونگی تعامل گروه با مجری و بالعکس در اجرا و خروجی برنامه تاثیرگذار است، پس این دو را از هم جدا نبینیم. اما در نگاه کلان سیستمی نکته مهم‌تر احساس عدم‌امنیت شغلی است. هنگامی که تنها با یک تلفن و حتی بدون نامه‌ای مکتوب یا ادله کافی با اعمال سلیقه فرد یا جریان سیاسی خاص مجری ممنوع‌التصویر می‌شود، در این فضا نمی‌شود توقع مجری مستقل داشت، نمی‌شود توقع برنامه‌ساز مستقل داشت.

اما در برنامه‌های شما که موضوعات بسیار چالشی را برای اولین‌بار در رسانه مطرح کرده عدم استقلال احساس نمی‌شود بلکه جسارت خاصی در پرداختن به دغدغه‌های نظام و رهبری داشته‌اید.

امیدوارم همینگونه که فرمودید باشد. بنده این را مدیون فضای بسیار مناسب رایو هستم که مدیران سازمان در ایجاد آن سهم قابل توجهی داشته‌اند البته ویژگی‌های شخصیتی‌ام نیز بی‌تاثیر نیست!

لطفا منظورتان را از ویژگی‌های شخصیتی صریح مطرح کنید.

به عقیده بنده خود انسان به تنهایی یک رسانه است، حال این رسانه به عنوان یک برنامه‌ساز یا مجری در جمع با عصر ارتباطات و رسانه‌های جمعی به یک ابررسانه تبدیل می‌شود که جدای از جهان‌بینی و ایدئولوژی خویش نیست یعنی برنامه‌سازی که به شاخص‌های جامعه مهدوی می‌اندیشد برنامه‌ای متفاوت از برنامه‌سازی که تنها به انتفاع مالی می‌اندیشد خواهد ساخت. فردی که امروز در رسانه نظام اسلامی حضور دارد باید حکیم باشد بدین معنا که به حوزه‌های مختلف دینی، سیاسی، اجتماعی، روانشناسی و حتی ادبی آگاه باشد و مسائل بین‌المللی را رصد کند، البته بنده با نوعی از متخصص شدن که این روزها مد شده بسیار مخالفم، با مدرک نمی‌شود حکیم شد! ابتدا باید متعهد به ارزش‌ها بود چنانکه شما با صرف 4 سال می‌توانید اصطلاحا متخصص ‌تربیت کنید اما تعهد ریشه‌ای است به این راحتی ایجاد نمی‌شود، چه‌بسا افراد متعهدی که خدمت کردند و افراد متخصصی که خیانت. وقتی به آنچه می‌گویی ایمان داری جسارت ورود به چالش‌ها را هم خواهی داشت، یک مثال می‌زنم تفاوت مجری و بازیگر در این است که مجری موفق باید تا می‌تواند خودش باشد و بازیگر موفق تا می‌تواند خودش نباشد. تصور کنید بانوی مجری که می‌خواهد از حجاب سخن بگوید وقتی فلسفه حجاب در چارچوب بایدها و نباید‌های اندیشه‌ای او به درستی تعریف نشده چگونه می‌تواند وارد حوزه‌های چالشی موضوع حجاب شود؟ ذات نایافته از هستی‌بخش/ کی تواند که شود هستی‌بخش! اینجاست که می‌گوید ولی اثر نمی‌بخشد.

اما خانم صامتی! در سال‌های اخیر شاهد ورود مجری- بازیگران در سیما بودیم که مخاطب زیادی را جذب کرده است.

البته جذب مخاطب به چه قیمتی؟! هیچگاه با این واژه ارتباط نگرفتم، وقتی می‌گوییم مجری از یک شخصیت حقیقی صحبت می‌کنیم و این با بازیگری سنخیت ندارد اما به هر حال برخی به واسطه همین واژه‌سازی‌ها آمدند و سال‌های سال تصویرشان پخش شد و سبکی از اجرای سخیف و لمپن را ارائه کردند حتی به جایگاه رسانه هم آسیب زدند و بعد هم رفتند آنسوی آب‌ها!

یعنی میان مجریان سازمان شایسته‌سالاری نیست؟

تا ویژگی‌های شایستگی چه باشد؟! مدیر، برنامه‌ساز و مجری در رسانه اسلامی مسؤولیت خطیری برعهده دارند بویژه آنکه رسانه ما دولتی است و خود بارها شاهد بودم که مخاطب ایراد و اشکال برنامه‌ها را متوجه رهبری می‌داند و این بی‌انصافی است، در صورتی که خود رهبری هم صراحتا فرمودند به رسانه انتقاد دارند. البته نباید تلاش‌های بسیار خوبی که انجام شده را نادیده گرفت و اغراق نیست اگر بگویم رسانه ما پاک‌ترین رسانه جهان است ولی تا رسانه ‌تراز جامعه مهدوی فرسنگ‌ها فاصله داریم اما درباره انتخاب مجریان، معضلی به نام تهیه‌کنندگان رابطه‌مند که با رانت وارد سیما می‌شوند وجود دارد تا جایی که بسیاری از تهیه‌کنندگانی که تحصیلات مرتبط دارند و هم‌اکنون می‌توانم از ایشان نام ببرم بیکار هستند و گاهی چند برنامه مهم و ویژه یک شبکه را تنها و تنها یک تهیه‌کننده ولی با نام‌های مختلف انجام می‌دهد! خب حالا شما از تهیه‌کننده‌ای که در واقع جای دیگران را غصب کرده توقع دارید چه مجری با چه ویژگی جذب کند؟ تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...

با این اوصاف حضور برخی مجریان بانو که در قاب تصویر با چادر ظاهر می‌شوند و بیرون از سازمان با ظاهری غیرمتعارف یا حتی آرایش برخی مجریان مرد توجیه‌پذیر است؟

اگر منظور شما را به درستی فهم کرده باشم باید بگویم به همان اندازه هم ناپسند است که یک مجری چادری به خاطر برنامه و با توجیه جذب مخاطب چادرش را جلوی دوربین بردارد. اینجا رسانه اسلامی است اگر صرفا جذب مخاطب مطرح باشد که خیلی کارها می‌شود انجام داد! بحث گریم هم مربوط به عدم استفاده از گریمورهای معتقد و متخصص است.

حالا که گفت‌وگو به اینجا رسید می‌توان گفت اشکال به مدیران سازمان وارد است؟

به عقیده بنده مدیران ارشد رسانه نسبت به ارزش‌های نظام و مطالبات رهبری کاملا آگاه و متعهد هستند اما درباره مدیران اجرایی و برخی مدیران میانی جای بحث است. برخی گروه‌ها به صورت خزنده در رسانه فعالیت می‌کنند که همان‌ها از تهیه‌کنندگان و مجریان خاص حمایت کردند و نتیجه آن آسیب به وجهه رسانه ملی شد. ای‌کاش برخی مدیران ما تنها به مدیر مسلمان بودن اکتفا نکنند و به معنای حقیقی چگونگی مدیریت اسلامی را در عملکرد خویش لحاظ کنند.

این جسارتی را که در رادیو گفت‌وگو به وجود آمده بود را مدیون مدیریت ابولفضل نوروزی هستیم. با این عملکرد مثبت بهتر نبود ایشان در همین شبکه حضور می‌داشتند؟

در جایگاهی نیستم که تصمیم بگیرم چه کسی مدیر باشد چه کسی نباشد اما باید بگویم برخی مدیران مثل جناب نوروزی به حقیقت بچه‌های متعهد و انقلابی را با رسانه آشتی دادند به گونه‌ای که بسیاری وقتی فضای باز حضور نیروهای مذهبی را در این شبکه می‌دیدند باور نمی‌کردند.

الان همان جریان بچه‌های انقلابی از نبودن ایشان ناراحت هستند.
در حال حاضر به عنوان یک برنامه‌ساز چه دغدغه‌ای دارید؟

سخنان اخیر رهبری در خراسان‌شمالی در تبیین و تدوین نقشه راه برای جامعه اسلامی ایران بر پایه منطق اسلامی در قالب تمدن نوین اسلامی بسیار ذهنم را مشغول کرده بویژه که ایشان مبحث سبک زندگی اسلامی را به جزئیات مطرح کردند و در یک مرور کوتاه حداقل 50 عنوان موضوع در این زمینه قابل بررسی است، قابل توجه برخی دوستان که به دنبال سوژه به‌روز هستند! در حوزه زنان، بر اساس آمار تا اسفند 1390، 6میلیون زن مطلقه، 1891000زن بیوه و یک میلیون دختر بالای 35 سال که به تجرد قطعی رسیده‌اند داریم که این رقم با احتساب 10 درصد افزایش طلاق حدود 10 میلیون زن مجرد با شرایط خاص می‌شود که به تنهایی برابر با جمعیت یک کشور است و خود این مساله، گونه‌ای از سبک زندگی نامتعارف را در کلانشهرها ایجاد کرده که متاسفانه در حال سرایت به جامعه روستایی نیز هست.
درباره فضای مجازی هم عدم تشکیل شبکه ملی اطلاعات به‌رغم تاکیدات رهبری موضوع قابل طرحی است و به دلایلی که در این مقال نمی‌گنجد مردم جنگ نرم را جدی نگرفته‌اند که این هم جای کار فراوان دارد.

ممکن است در حوزه‌های دیگر هم شاهد فعالیت خانم صامتی باشیم؟

حتما، دنیای رسانه به سوی استفاده از نیروهای چندمنظوره و چندقابلیتی رفته و دیگر برای ساخت یک برنامه نیاز به قشون‌کشی نیست. اگرچه در گذشته همکاری‌های مقطعی با رسانه‌های مکتوب داشتم ولی علاقه‌مندم فعالیت در حوزه رسانه‌های مکتوب را به صورت مستمر پیگیری کنم.

خانم صامتی! کلام آخر با شما.

بسیاری از اوقات این ابیات را زمزمه می‌کنم

نردبان این جهان ما و منی است/ عاقبت این نردبان افتادنی است

لاجرم هر آنکه بالاتر نشست/ استخوانش سخت‌تر خواهد شکست!
َ
ان‌شاءالله عاقبت بخیری قسمتمان باشد.


 

نظرات  (۲۸)

با سلام و احترام. 
خدا رو شکر افرادی عین شما هستند که هنوز دغدغه های فرهنگی دارن... امیدواریم باز شما رو در برنامه های تلویزیون مشاهده کنیم. مجریان چادری ظاهر نما زیاد داره تلویزیون. با حرف زدشون، معلومه که چه عقاید غلطی دارند و معلوم نیست چه هدفی رو دنبال می کنند؟.
در این فضای مسموم جامعه، به نظرم تلویزیون اثر بخش تر از رادیو در بحث حوزه فرهنگی هست.جای چنین تفکراتی همچون شما در تلویزیون خالیه.
یا علی
  • جملاتی برای زندگی
  • خدا به سه طریق جواب میدهد:
    می گوید بله و آنچه خواسته اید را به شما میدهد
    می گوید نه و چیز بهتری را به شما میدهد
    می گوید صبر کن و بهترین را به شما میدهد
    هرچیز به موقع اش بسراغتان می آید صبور باشید

    آدم های ساده را دوست دوست دارم

    همان ها که بدی هیچکس را باور ندارند

    همان ها که برای همه لبخند دارند

    همان ها که همیشه هستند ... برای همه هستند

    آدم های ساده را باید مثل یک تابلوی نقاشی ساعت ها تماشا کرد

    عمرشان کوتاه است...

    بس که هر کسی از راه میرسد

    یا ازشان سوء استفاده میکند یا زمینشان میزند یا درس ساده نبودن بهشان میدهد .

    آدم های ساده را دوست دارم بوی ناب آدم میدمند .

  • ماه بانو عسل چادریم
  • .
    .

    نیشخندی زد و گفت:
    مگر این #معشوقه 
    #دلبری می داند؟
    مگر این چادری عهد قجر
    #عشوه هم می فهمد؟
    راز صید پسران می داند؟
    با دو جمله بتواند بکند #مست دلی؟
    با نگاهی همه فرهاد کند؟همه #مجنون بشوند؟
    راه رفتن که کند منگ دل هر پسری
    هیچ می داند او؟
    تو بگو اصلا نازی به صدایش باشد؟
    چشمک پر هوسی می فهمد؟
    جلوه ی تن، رخ زیبا و ادا ملتفت است؟
    هیچ از لذت خندیدن و مستی داند؟
    تاب #گیسو بلد است؟
    .
    .
    .
    من همه ش زیر لبم خندیدم
    او چه داند تو چگونه دل ما را بردی؟
    او چه داند که #زن و گوهر هستی چه بود ؟
    یاد دیدار نخستت بودم
    با همه سادگی و حجب و #حیا می رفتی
    نه نگاهت به کسی
    نه زدی #چشمک و نه خنده ی بی جا نه سخن
    نه تنت جلوه گر و عشوه کن مردی بود
    نه صدایت نازک
    به همین سادگی و #زیبایی
    دل من را بردی؟
    نه فقط من که خدا هم خندید
    هر #فرشته به تو مبهوت شده
    هر ملک گرد تو می چرخید و 
    بالهایش به تو خوش آمد گفت

    ماه بـــــانو، عســــــل چادریم
    ای به قربان حیایت خانوم
    مرد اگر مرد بود
    لذت او عفت توست
    چلچراغ نفسش چادر توست.
    ای به قربان حجابت بانو
    این را خوب بدان
    همه ی #عشق من از #چادر توست..
    .
    .
    #شعر از استاد :
    #علی_سلطانی_وش
    جناب حافظ (ره) غزلی دارند که زمزمه ی گهگاه آن ، برای هر یک از ما ، به فراخور حال ، خالی از لطف نیست .

    بیا ، که قصر امل ،سخت سست بنیاد است 
    بیار باده ، که بنیاد عمر ، بر باد است 

    غلام همت آنم که زیر چرخ کبود 
    ز هرچه رنگ تعلق پذیرد ، آزاد است

    چه گویمت که به میخانه دوش ، مست و خراب 
    سروش عالم غیبم ، چه مژده ها دادست :

    که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین !
    "نشیمن تو ، نه این کنج محنت آباد است"

    تو را ز کنگره ی عرش می زنند صفیر 
    ندانمت که در این دامگه ، چه افتاده است ؟!

    نصیحتی کنمت ، یاد گیر و در عمل آر 
    که این حدیث ، ز پیر طریقتم یادست :

    "رضا به داده بده ، وز جبین گره بگشای 
    که بر من و تو ، در اختیار نگشادست"

    مجو درستی عهد ، زجهان سست نهاد 
    که این عجوز ، عروس هزارداماد است 

    نشان عهد و وفا نیست ، در تبسم گل 
    بنال بلبل بی دل ، که جای فریاد است

    حسد چه می بری ای سست نظم بر حافظ 
    قبول خاطر و لطف سخن دادست ...


    زندگی مثل یک جاده بلند وطولانی است ، بخش هایی از جاده زندگی پْر است از فراز و نشیب یادم باشد .... که در پس هر فرازی ، فرودی هست و در ادامه هر فرود یک فراز ، خود را آماده نگاه دارم ، بخش هایی از جاده زندگی ، خوابند و فریب یادم باشد....جاده ها برای رفتن ساخته شده اند نه ماندن . جاده ها برای گذارند نه قرار .
  • تقدیم به جناب « کسی که دیگر نیست » !
  • برو به کار خود ای واعظ ، این چه فریادست 
    مرا فتاد دل از ره ، تو را چه افتاده است ؟

    میان او که خدا آفریده است از هیچ 
    دقیقه ایست که هیچ آفریده نگشاده است 

    به کام تا نرساند مرا لبش چون نای 
    نصیحت همه عالم ، به گوش من چون باد است !

    گدای کوی تو از هشت خلد مستغنی است 
    اسیر عشق تو از هر دو عالم آزاد است 

    اگرچه مستی عشقم خراب کرد ولی 
    اساس هستی من از آ خراب آباد است 

    دلا منال ز بیداد جور یار ، که یار 
    تو را نصیب همین کرد ، این از آن داد است 

    برو فسانه مخوان و فسون مدم حافظ ! 
    کز این فسانه و افسون مرا بسی یاد است ! 

  • ماندن هنر می خواهد
  • آدمها
    گاهی در زندگی ات می مانند
    گاهی در خاطره ات
    آن ها که در زندگی ات می مانند
    همسفر می شوند
    آن ها که در خاطرت می مانند
    کوله پشتیِ تمامِ تجربیاتت برای سفر 
    گاهی تلخ
    گاهی شیرین
    گاهی با یادشان لبخند میزنی
    گاهی یادشان لبخند از صورتت بر می دارد
    اما تو لبخند بزن
    به تلخ ترین خاطره هایت حتی
    بگذار همسفر زندگی ات بداند
    هرچه بود ؛ هرچه گذشت
    تو را محکمتر از همیشه و هر روز
    برای کنار او قدم برداشتن ساخته است
    آدمها می آیند
    و این آمدن
    باید رخ بدهد
    تا تو بدانی
    آمدن را همه بلدند
    این ماندن است
    که هنر می خواهد
  • کسی که دیگر نیست
  • شده هرگز! دلت مال ِکسی باشد که دیگر نیست؟
    نگاهت سخت دنبال ِکسی باشد که دیگر نیست؟!

    برایت اتفاق افتاده در یک کافه ی ِ ابری ، 
    ته فنجان ِ تو فال ِکسی باشد که  دیگر نیست؟!

    خوش و بش کرده ای با سایه ی ِ دیوار وقتی که
    دلت جویایِ احوالِ کسی باشد که دیگر نیست؟!

    چه خواهی کرد اگرهر بارگوشــــی را که برداری
    نصیبت بوقِ اشغالِ کسی باشد  که دیگر نیست؟ 

    حواس ِآسمانت پرت روی ِشیشه های ِ مهسکوتت
    جار و جنجالِ کسی باشد که دیگر نیست..

    شب ِ سرد ِ زمستانی تو هم لرزیده ای؟ هرچند،
    به دور ِگردنت شال ِکسی باشد که دیگر نیست؟!

    تصور کن! برای عیدهـای ِرفته دلتنگی! به دستت
    کارت پستال ِکسی باشد که دیگر نیست..

    شبیـه ِماهی ِقرمز به روی ِآب می مانی، که 
    سین ات هفتمین سال ِکسی باشدکه دیگرنیست.

    شود هر خوشه اش روزی شرابی هفتصد ساله،
    اگر بغضت لگدمال کسی باشد که دیگر نیست!

    چه مشکل می شودعشقیکه حافظ در هوای ِآن،
    الایاایها الحال ِکسی باشد که دیگر نیست..

    رسیدن هم ِسیب ِآرزوهایت  نخواهد شد، اگر
    خوشبختی ات مال ِکسی باشد که دیگر نیست...

    ☝ "زندگی اگر خالی ازادب واحساس واحترام واخلاق باشد،هیچ ارزشی ندارد"
    زندگی حکایت قدیمی کوهستان است!
    صدا می کنی و می شنوی؛
    پس به نیکی صدا کن، تا به نیکی به تو پاسخ دهد ...
    پاسخ:
    سپاس از یاد آوری مفید شما 
    با سلام خدمت تمامی عزیزان
    به سلامتی بحث شیرین انگشتر بین بنده حقیر و خانم صامتی بزرگوار تموم شد و البته بنده چیزای جدیدی یاد گرفتم.
    به همه کاربرایی که با دقت و حوصله نوشته های بنده و جوابای خانم صامتی رو خوندن مرسی میگم.
    از کاربر زهرا و امیر علی تشکر ویژه میکنم و از کاربر انگشتر و ایرانی هم تشکر میکنم که وقت گذاشتن و به کاربر ایرانی توصیه ای دارم که خدمت خواهر عزیزشان بگن که اینقدر ندید پدید بازی در نیارن و هر از چند گاهی از تحفه های فامیل داماد استفاده کنند نه همه را باهم.
    و اینکه چه بهتر است که جای خانم صامتی عزیز نیستین خدا رو شکر.
    تا یادم نرفته از سجاد غلامی هم تشکر میکنم بابت دلیل های شرعیشون.

    سلام به همگی عیدتون مبارک ایرانی عزیز سوالی پیش اومده آقای شهربان پرسیده خانم صامتی عزیز هم با صبر و حوصله جواب دادن من هم به عنوان یکی از دوستان پارادکس مطلب جدید یاد گرفتم  چرا شما باید ناراحت باشی که خانم صامتی وقت میزارن و جواب میدن ؟ چرا ما عادت کردیم صورت سوالو پاک کنیم ؟بلاخره ی جوون کجا باید سوالشو بپرسه ؟

     

    جالب بود روز تعطیلی چسبید آخه پدر آمرزیده به ی چیز مهمتر گیر بده این دیگه چه جورشه! از فردا ملت راه میفتن انگشتر بقیه رو نگاه می کنن ببین جز کدوم گروهه؟اگه انگشتر تو انگشت حلقه نبود بدبخت ازون مستهجنای هالیوودیه من که زنگ میزنم پلیس بیاد ورداره ببردش چه معنی داره اینجا هرکی هرکی نیست که تو هر انگشتی دلش خاست انگشتر کنه بلاخره سلیقه ی من مخاطبم مهمه دیگه .......................................... لطف کردین بحث آموزنده و مهمی بود

    سلام خانم صامتی مهربون شما چقدر حوصله داریا... من بجای شما بودم اصلا جواب این سوالعای مسخره رو نمیدادم که چی آخه حالا انگشتر تو هر انگشتی باشه... خواهرم تازه عروسی کرده فامیل داماد طلا بارونش کردن الان کل انگشتاش انگشتر انداخته تا حالام کسی ازش ایراد نگرفته . عکستون خیلی ماه و مهربونه .راستی اینجا خونتونه ؟ چه خونه ی قدیمی حتما منزل پدربزرگتونه
    سلام
    بسلامتی بحث انگشتر باتوضیحات مفیدتون ختم بخیر شد ،  چقدر دوس دارم رعایت ادب در نوشتار رو  با شناختی که از کاربر بزرگوار شهردارباغ داشتم مطمعن بودم سوالات خوبی میپرسن و جوابای بهتری هم از سرکار خانم صامتی میبینم .
    در مورد برخی زنان شیرازی که توی کامنت اشاره شد که چادر غیر مشکی ومشخصاً سفید استفاده می کنند کاملاً درسته .
    با سلام. ولادت مولای متقیان امیر مومنان رو خدمت شما تبریک میگم، ببخشید که دیر شد ، انقدر از جوابتان به کامنت اول و دومم عصبانی بودم که فرصت تبریک در کامنت سوم را پیدا نکردم. البته بعد از فروکشی عصبانیتم کامنت سوم را نوشتم«اینو گفتم تا متهم نشم به اینکه در عصبانیت کامنت میگذارم.»
    این موضوع نوشته شد و بحث شد و گذشت و اگر قصوری از طرف بنده بود یا نوشته هایم چیز دیگری القا کرده من طلب حلالیت میکنم و اگر آنچه که شما در باره بنده گفتید خواه درست خواه نادرست خواه از غرض ورزی یا ... من نیز حلال میکنم. چون اصلا دوست ندارم مصاحبت با شما و بقیه کار بران را از دست بدهیم.
    در کامنت آخرتان هم حرف هایی بود ولی چون اصلا دوس ندارم کش دار شود پس نسر نمیدم و همچنین من یک اشتباه کوچک کردم و اون هم اینه که من انگشترو به انگشت چهارم دیدم که با دوباره دیدنم فهمیدم که به انگشت سوم هست.
    و در کل نظر من این بود که برای جلوگیری از این شبهات بهتره در انتشار عکساتون کمی دقت کنین چون همه که مثله بنده نیستن که بیان و باهاتون گفتگو کنن بعضیها جور دیگر فکر میکنن.
    باز هم عذر تقصیر اگر بی ادبی بوده درشتی بوده .
    هرچه باشد کم کم بیست سال بزرگترین از بنده.
    پاسخ:
    با سلام 
    ولادت تجسم اخلاق و بزرگواری  حضرت امیر ع بر شما و بر همگان تهنیت و شادباش . اگر دنیای بدون اختلاف نظر زیبا بود به یقین خداوند یکتا بر آفرینش یکسان و یکنواخت مخلوقات ارجح بود . هنرمندی مانند یکدیگر فهمیدن نیست ، هنرمندی گذر از اختلاف سلیقه ها و رسیدن به فهم مشترکی است که در کنار یکدیگر ماندن را ممکن  می سازد .  خوشحالم که هستید . التماس دعای فراوان 
    بانو اصلا من نفهم شما دانای کامل ولی به نظرتان این درست هستش که کاری را انجام دهیم که بازیگران شهوت ران هالیوود انجام میدهند؟
    علاوه بر آن بانو من یا دیگر کاربران به پاکی و نجابت شما شک نداریم و اصلا به خود اجازه نمی‌دهیم در مورد شما و یا هر فرد دیگری قضاوت کنیم و در حریم شما وارد شویم چون نه قاضی هستیم نه فقیه وکارشناس دینی و کار ما فقط دعوت شما به یک کار پسندیده بود نه بیش تر نه کمتر.! یحتمل شما باید متن پیام اول بنده را کمی با دقت بیشتر بخوانید تا برداشت غلط خود از حرف بنده را تصحیح کنید که اصلا شمارا مورد قضاوت قرار ندادم و فقط شمارا دعوت به نینداختن انگشتر در انگشت مورداشاره کردم نه بیشتر نه کمتر.
    اگر بحث دوست داشتن ودلم خواستن است که چه بهتر آن را رسانه ای نمیکردین و در خلوت خود داشتین و اگر بحث تقلید هست که چه بهتر بود از یه عده هنجار شکن وبد دین بزهکار فرومایه تقلید نمیکردید و از ولی فقیه زمان تقلید میکردین که هیچگاه انگشتر در انگشت اشاره خود نکرد. ویا اگر هم کرده باشد رسانه ای نشد و در حضور عامه نبود چون عملی مکروه هست .
    و اما بحث ادب ..
    بانو عزیز بنده نفهم و کم دانش در پیام اول خویش جز ادب چیزی نگفتم و این شما بودید که در جواب به جای آگاهی دادن شروع به گفتن مثال های حاشیه کردین و پای فتنه 88 و شیطان و گردو به پاسختان باز کردین؟!!

    بانو عزیز و با نجابت بنده حقیر چون نشانی نوشته ای که در آن گفته شده بود انگشتر به انگشت اشاره داشتن نشانه گروه مستهجن هالیوودی هست رو به یاد نداشتم از لفظ شاید استفاده کردم چون فقط در مورد آدرس یقین نداشتم ولی درمورد اصل مطلب یقین داشتم خصوصا مدل انگشتری که دست شما بود.
    وچه بهتر بود که شما آن عمل مکروه را انجام نمیدادین آن هم در مصاحبه با یک روزنامه پر تیراژ که اکثریت مردم اول چادر شما را میبینند و بعد به مجری بودنتان میرسند.

    و در آخر هم باید گفت شما بانو هستید و مجری و الگوی مردم که همیشه در چشم هستین و مورد تقلید نه یک دختر بچه 12 ساله که بر اساس عواطف و خرد سالی خود تصمیم میگیرد .
    وچون شما از دیگران انتظار دارین که خوب باشن و پس بهتر است که یک سوزن هم به خود بزنین.

    والسلام
    پاسخ:
    تلاش کرد م از وجوه مختلف و به طور عموم راجع به ابهامی که داشتید بنویسم تا با پرداختن به این موضوعات بی اهمیت که نشانه ای از هیچ است وقت خود را تلف نکنید .  بنده تکلیفم با خود و خدای خویش روشن است ، اشکالات بسیار اساسی و ریشه ای در باطن دارم که بواسطه ی ستار العیوبی پروردگار و منتی که بر سرم دارد در عکس دیده نمی شود . نباید دین را اینقدر سطحی تعریف کنیم ، که با انگشتری در کدامین انگشت دینداری و مسلمانیش بر باد برود ! بنیان دین اسلام بر مکارم اخلاق است . چرا پرسش شمارا تایید کردم ؟ به این جهت که پرسش شما یا ابهام شما را شخصی ندیدم ، بلکه عمومی دیدم ، نگران شدم نکند جای دیگری  به نام امر به معروف و یا نهی از منکر اشتباهی صورت گیرد یا گمان بدی روا داشته شود . شما از دوستان این رسانه هستید و هیچ غرض ورزی در نظر شما ندیدم که اگر اینطور بود پیام شما تایید نمی شد . آنچه در ظاهر بنده دیده می شود سلیقه ایست شخصی و البته هنجار ،(یعنی فردی که ظاهر بنده را ببیند این ظاهر را بر اساس عرف جامعه هنجار و متعارف می داند نه ناهنجار ) همانطور که شما هم بر اساس سلیقه ی شخصی لباس می پوشید ، حال اگر به طور اتفاقی مدل لباس یا موی شما که در جامعهی خود ارزش و هنجار است شبیه فردی در آنسوی کره ی زمین بود دیگران باید بگویند شما از فلانی تقلیدکرده اید یا دیگری از شما تقلید کرده است ؟ !  قصد بنده دور کردن شما از چیزی که اهمیتی ندارد بسوی آنچه با اهمیت است   بود و بس . بر اساس راهنمایی های صریح و شفاف رهبری عزیز ما باید به دنبال جذب حداکثری باشیم  نه به دنبال بهانه برای خط خطی کردن . 


    مثال صلیب ، مثال کاملا غلط و نادرستی است ؛ چرا که گاهی استفاده ازعلائم ، آنقدر اختصاصی می شود ، که نه تنها موجب تمایز میان [در اینجا] یک دین با دینی دیگر می شود ، بلکه حتی موجب ایجاد تمایز و افتراق میان یک مذهب با مذهبی دیگر در یک دین واحد، علیرغم تمام وجوه مشترک آن ، می گردد ؛ مثل استفاده از مهر در نماز توسط گروهی از مسلمانان و عدم استفاده از آن توسط گروهی دیگر از آنان . 
    اما مثال انگشتر این درجه از تخصیص را با خود به همراه ندارد چرا که همواره استفاده از آن در میان همه اقوام و ملل مختلف مرسوم و متداول بوده خصوصا آنکه این عمل بخواهد به تنهایی مدنظر ما باشد و تنها بر اساس آن بخواهیم قضاوت کنیم . 
    مقتضیات زمان و مکان و تاثیر این دو بر تفسیر ما از یک شئ یا یک عمل هم موضوعی است که نباید از آن غافل شد . چه اقتضائات زمان و مکان به تنهایی مدنظر باشد و یا چه گذر زمان . به عنوان مثال در گذشته پوشیدن کت و شلوار توسط مردان در جامعه ، نوعی گرایش به غرب (غربگرایی) محسوب می شد چرا که کت و شلوار اساسا کالایی غربی و اختصاصا لباس مردان انگلیسی بوده است . 
      خانم صامتی 
    در این صورت اگه گردن صلیب که نشانی از مسیحیت هست رو به گردن بندازم حتما نمیشه گفت که تمایل به مسیحیت هستش و کاری خالی از اشکاله شرعیه به نظرتون چون هر گردی گردو نیستش و مهم نظر بنده هستش آره؟!!!

    و بانو یحتمل بعد از فتنه فجیع و ظالمانه 88 افرادی همچون شما رنگ سبز را بر خود حرام کرد و یا بعد و قبل انتخابات 92 افرادی مثله شما رنگ بنفش را به خودشون حرام کردن چون عامه مردم هنوز هم از این دو رنگ استفاده میکنن.

    پاسخ:
    سلام
    بنده هیچ رنگی را برای خودم حرام نمی دانم و از لذت های حلال در چارچوب دین استفاده می کنم.
    نادرست است و نشانه ی کم آگاهی است که تصور شود با اندک اطلاعی بر اساس شنیده ها و شاید ها و اگرهای شخصی در مورد دیگران قضاوت کنیم آن هم تازه با یک نشانه ! نادرست است و کم آگاهی است که تذکر منکر که عملی حرام است را با تذکرمکروه که عملی اختیاری است را با هم یکی بدانیم . امر به معروف و نهی از منکر تنها برای تذکر حلالی در مقابل حرامی است نه آنکه تصور کنیم اگر مکروهی را تذکر دهیم حرامی را نهی کرده ایم و نامش را بگذاریم نهی از منکر !
    اگر فردی صلیب بیندازد گوشهایش چند گوشواره داشته باشد موهایش را به روش خاصی اصلاح کرده باشد ذکر خاصی بگوید دوستان خاصی داشته باشد و ده علامت دیگر باز هم کار یک کارشناس است که بگوید او شیطان پرست یا اهل فرقه های انحرافی و عرفان های کاذب است ، بنا نیست هرکه الفبای کلام دانست و از گوشه کنار چیزی شنیده بود راه بیفتد به این و آن امر ونهی کند. در دین اسلام حریم افراد بسیار بسیار حرمت دارد به این راحتی ها نیست که تصور می شود . یادم باشد دوباره داستان حضرت موسی علیه السلام را مرور کنم که از او خواستند بدترین موجود را نزد خداوند بیاورد قلاده به گردن خویش بست و گفت هرچه گشتم از خود بدتر نیافتم حتی آن سگ مرده نیز از من بهتر است...
    یادم باشد در احکام فقهی داریم که اگر فردی با لباس نجس  و یا در مکان نجس نماز می خواند و خودش نمی دانست حق نداریم به او بگوییم مگر اینکه خودش بفهمد .
    و امابحث انگشتر، اگر مساله ای برای ما گنگ است و به فرد دسترسی داریم ادب حکم می کند مودبانه بپرسیم و اگر رفع شبهه نشد و تصور کردیم به نشانه ی خاصی انگشتر در دست کرده که آنگاه مساله ی خود را طرح کنیم . اگر قبل از نظر دادن اندکی مطالعه داشتم هیچگاه تصور نمی کردم آنچه شنیده ام درست است شاید بنده نیمی از یک مساله را می دانم.  ممنونم از یکی از دوستان که حکم فقهی انگشتر دست کردن را هم درج کردند که بهتر است دوباره آن را بخوانم  که اگر هم بدانم امری مکروه را می دانم نه امری حرام را .
    به طور کلی در جوامع مختلف فعل حرام و حلال،هنجار و ناهنجار، ارزش و ضد ارزش مفاهیم خاص دارد . حجاب زنان عشایر را ببینیم هیچکس به آنها عیب نمی گیرد چرا که آنها همواره موهایشان از دو گوشه ی سربندشان بیرون است رسمشان است . زنان متاهل هندی بین دو ابرو خال می گذارند اگر زنی هندی مسلمان باشد اسلام از او ایراد نمی گیرد که تو که خال داری پس تبرج کردی چرا که او هندی است .
    زنان شیرازی هنوز هم در شهر چادر سفید و گلدار بر سر دارند کسی از آنها ایراد نمی گیرد چرا که یک رسم است کسی آن را زیبایی نمی داند آیا اگر یک زن شیرازی با چادر سفید به تهران آمد باید از او ایراد گرفت ؟ اگر زنان شمالی با لباس محلی خود که کاملا هم پوشیده است به تهران آمدند نیروی انتظامی باید آنها را دستگیر کند ؟ البته متاسفانه چند گزارش اینچنینی داشتیم !!!
    اگر یک زن مسیحی صلیب به گردن داشت اشکالی دارد؟ اگر خانم صامتی انگشتر انگشت وسط داشته باشد عمل مستهجنی را تبلیغ می کند؟اساسا چه لزومی دارد مکروهات احتمالی و نظرات اختلافی را تذکر دهیم ؟ حتی در باب حجاب و آرایش زنان  و مردان هم اختلاف هست . مرجعی می گوید تمام بدن زن عورت است و باید پوشیده شود دیگری می فرماید گردی  صورت و دست اشکالی ندارد. مرجعی انگشتر تاهل را نیز تبرج می داند مرجعی دیگر چنین نظری ندارد و می فرماید حلقه ی ازدوج حکم زینت ندارد . شما مفهوم انگشتر وسط را با چند مفهوم دیگر جمع کردید که به این نتیجه رسیدید که عملی است حرام و مستهجن ؟!
    کم آگاهی به امام صادق علیه السلام رسید و پرسید چرا شما لباس گران قیمت پوشیدید در حالیکه پدرتان حضرت امیر لباس مندرس بر تن می کردند شما مرتکب حرام شده اید و به خیال خام خویش قصد نهی از منکر داشت در حالیکه نمی دانست زمان حضرت امیر با زمانه ی امام صادق علیه السلام و برداشت مردم از حاکم شرع و امام در جامعه ی اسلامی بسیار متفاوت است و مقتضیات زمان تاثیرات شگرفی حتی در احکام اسلامی دارد . هیچ اشکالی ندارد آنچه را نمی دانیم بپرسیم ،اما حتما اشکال دارد بر اساس کم اطلاعی قضاوت کنیم و به صورت جمله ی خبری امری را تذکر دهیم . عمل به مکروهات و مباحات به عنوان یک پیشنهاد خوب است ولی زیر مجموعه ی امر به معروف و نهی از منکر نیست .
    اسلام دین بسیار انعطاف پذیری است و در فروع دین نسبت به مقتضیات زمان و شرایط گاهی احکام متفاوت داریم که تصمیم گیرنده اش حتما حاکم شرع و ولایت فقیه است و امری تخصصی است.
    گیرم قوم لوط به نشانه ی عملی ناپسند انگشتر در انگشت سبابه داشتند آیا الان در زمانه ما در تهران افرادی که لواط می کنند انگشتر در انگشت سبابه دارند ؟! یا ممکن است یک دختر بجه ی 12 ساله از انگشتری خوشش آمده و برای تنوع به دست می کند بدون آنکه قوم لوط را بشناسد ؟!
    طولانی شد اگر پرسشی بود در حد کم سوادیم در خدمتم
    با سلام . 
    می دانیم که در روایات ، یکی از نشانه های قومی ستمگر که در قرآن هم سرگذشت آنان آمده است را ، جویدن سقز (آدامس امروزی) ذکر کرده اند . 
    سوال : آیا جویدن آدامس نشانه ای از داشتن گرایشات و تمایلات منحرفانه ی این قوم ظالم و ستمگر است ؟! 
    یا اینکه ، در کشورهای اسلامی ، داشتن محاسن (ریش) عمدتا به معنی پایبندی به تقیدات شرعی یا حداقل تظاهر به آن به حساب می آید ؛ اما همین محاسن در کشورهایی نظیر آمریکای جنوبی حکایت دیگری دارد . در این دسته از کشورها از جمله آرژانتین ، بولیوی و حتی کشوری همانند کوبا در آمریکای مرکزی ، گذاشتن ریش به معنی داشتن گرایشات رادیکال چپ ضد امپریالیستی می باشد !
    مثالی دیگر : یکی از نشانه های قوم یهود و بخصوص صهیونیسم ، استفاده از کلاهی به نام کیپا است که بی شباهت به عرق چین خودمان نمی باشد. حال اکثر علما که در زیر عمامه های خود عموما از عرق چین استفاده می کنند ، باید رای به تحریم آن دهند ؟! ...

    گروهها و فرقه هایی که کاربری به نام "سلام" به صورت ضمنی به آن اشاره کردند ، درحقیقت به دلیل مسئله ای به نام بحران هویت ، به شدت به سمت نمادسازی و استفاده از سمبل و نشان های مخصوص به خود ، گرایش دارند که گاهی این نماد گرایی ، شکلی افراطی هم به خود می گیرد ؛ از اعداد گرفته تا زیورآلات ، پوشش و غیر آن .
    هدف اصلی آنان درواقع ایجاد هویتی مستقل ، متمایز [و البته جعلی] برای خودشان است غافل از آنکه این نمادها (که برای هویت سازی بدان متوسل شده اند) خود فاقد هرگونه پیشینه یا تاریخچه ای شفاهی یا مکتوب می باشد ؛ اما به قول مولوی :
    "کار پاکان را قیاس از خود مگیر     گرچه ماند در نبشتن ، شیر ، شیر"
    پاسخ:
    با سلام
     همانطور که مستحضرید بعد از فتنه ی 88 ،هرگونه استفاده و یا تمایل ذهنی به رنگ سبز بر ما حرام شد ، همانطور که بر بعضی رنگ بنفش !!!
     یحتمل از آنجا که شیطان بعد از هزاران سال قیامتی که عبادت کرد و نماز گذارد و در نهایت از درگاه لطف خداوندی رانده شد ما هم نباید نماز بخوانیم و فرمان خداوند ببریم نکند روزی چون شیطان رجیم شویم !!!
    یادمان باشد گردو گرد است ولی هر گردی گردو نیست .

    حکم استفاده از انگشتر در انگشت‌های سوم و اشاره، طبق روایات اسلامی چیست؟

    پرسش

    حکم استفاده از انگشتر در انگشت‌های سوم و اشاره، طبق روایات اسلامی چیست؟

    پاسخ اجمالی

    در مورد قرار دادن انگشتر در انگشت اشاره و وسط، دو دسته روایت نقل شده است:
    1. روایاتی که ما را از این عمل باز می‌دارند؛ پیامبر اسلام(ص) فرمود: «امّتم را از قرار دادن انگشتر در انگشت وسط و اشاره نهی می‌کنم».[1] و فرمود: «یا علی! انگشتر در انگشت وسط و اشاره قرار نده ... و انگشت کوچک را خالی از انگشتر نگذار».[2]
    ۲. روایاتی نقل شده که نشان می‌دهند شخص پیامبر اکرم(ص) در انگشتان اشاره و وسط، انگشتر قرار می‌دادند؛ مانند حدیث: «و بسیار بود که پیامبر(ص) انگشتر را به انگشت وسط در مفصل قرار می‌داد، و گاه به ‌همین نحو در انگشت شست قرار می‌داد».[3]
    در این‌گونه موارد که در ظاهر بین روایات تعارض وجود دارد، باید آنها را با هم جمع نمود؛ با توجه به روایات نهی چنین به دست می‌آید که نهی از قرار دادن انگشتر در انگشت شست و وسط، در صورتی است که انگشترها فقط در این دو انگشت باشند، امّا اگر انگشت کوچک و انگشت کناری آن، انگشتر داشته باشند در این صورت انگشتر داشتن سایر انگشتان اشکال ندارد؛ مانند این‌که در روایات آمده، انگشتر به انگشتان دست راست کردن از نشانه‌های مؤمن است،[4] که اگر انگشتر در دست راست باشد و علاوه بر آن بر دست چپ هم باشد اشکال ندارد.
    همچنان‌که برخی از بزرگان فرمودند: نهی در این‌جا نهی تنزیهی و کراهتی است، نه نهی تحریمی؛[5] یعنی مکروه است که در دو انگشت وسط و اشاره انگشتر قرار داده شود.

     

    [1]. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 5، ص 97، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق.   

    [2]. همان.

    [3]. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 37، شریف رضی، قم، چاپ چهارم، 1412ق.

    [4]. «روی عن الصادق(ع) أنه قال علامات المؤمن خمس صلاة إحدى و خمسین و تعفیر الجبین و التختم بالیمین و زیارة الأربعین و الجهر ب بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏»؛ احسائى، ابن ابى جمهور، عوالی ‏اللآلی، ج 4، ص 37، انتشارات سید الشهداء (ع)، قم، 1405ق.

    [5]. سبزوارى، سید عبد الأعلى، مهذّب الأحکام فی بیان الحلال و الحرام‌، ج ‌5، ص 366‌، مؤسسه المنار (دفتر حضرت آیة الله‌)، قم، چاپ چهارم‌، 1413ق.‌ ‌

    با عرض سلام بانو.
    من با نظر کاربر سلام موافقم.
    شنیدم و یا شاید مطلبی خوندم که میگن انداختن انگشتر در این انگشت و با آن بزرگی مفهوم خیلی زشتی دارد. 
    البته من خیلی کوچکتر از انم که شمارو نصیحت کنم ولی امر به معروف از بهترین کارهاست.
    سلام خانم صامتی
    با عرض پوزش
    در عکس اگر اشتباه نکرده باشم یک انگشتر در انگشت وسط دست راست شما هست.
    با عرض پوزش فراوان کلا انگشتر در انگشت وسط انداختن یک معنای مستهجن دارد که در بسیاری از فیلم های هالیودی از این انگشته استفاده به القائی مفهوم خاصی استفاده می شود.
    متاسفانه موارد بسیار زیادی دیده ام که جوانان ما به عدم آگاهی این کار را می کنند
    آدم هایی هستند که دلبری نمیکنند،
    حرفهای عاشقانه نمیزنند،
    چیز خاصی نمیگویند که ذوق کنی
    آدمهایی که نمیخواهند عاشقت کنند..
    اما عاشقشان میشوی!
    ناخواسته دلت برایشان میرود...
    این آدمها فقط راست میگویند
    راست می گویند با چاشنی قشنگ " مهر"
    لبخند میزنند نه برای اینکه توجهت را جلب کنند،
    لبخند میزنند چون لبخند جزئی از وجودشان است...
    لبخندشان مصنوعی نیست، اجباری نیست
    در لبخندشان خدا را میبینی..
    خانم صامتی مصاحبتون خوب بود ولی خیلی خلاصه هستش.
    امید وارم همیشه موفق و.پیروز باشین.
    خانم صامتی میگن که صدا و سیما از دولت پارسال بودجه ای نگرفته واسه همون هم مجبوره از کمک های نا متعارف و وام و اون تهیه کننده ها ی خودسر استفاده کنه. درسته خانم ؟
    پاسخ:
    بنده در جریان مسایل مالی سازمان نیستم .ولی طبق صحبتهای مسولین سازمان هیچ بودجه ای از دولت دریافت نکرده و همین موجب اشکالات فراوانی خواهد بود . البته در دوران ضرغامی هم دولت احمدی نژاد بودجه سازمان رو پرداخت نکرد و خود ضرغامی اعلام کرد که تنها 500 میلیارد به تهیه کنندگان بدهکاره . هدف و آرمانهای رسانه ی ملی هر وسیله ای رو توجیه می کنه یا نه باید از مسولین سازمان پرسید !یکی از معضلات سازمان ورود دلالان رسانه ای به نام تهیه کننده به سازمان بوده که در واقع ابتدا هزینه می کنند و بعد در چکهای بلند مدت از سازمان می گیرند .تهیه کنندگان متخصص بسیار خوبی هم داریم که معمولا چون سرمایه ی کلان ندارند خیلی هم به آنها میدان داده نمی شود . دوره دوره ی سرمایه دارهاست در هر دونیکره ی زمین !
    نه خانم صامتی گرامی.
    منظور من هم همین بود که چاره ای جز بسنده کردن به کلیات نیست. چون متاسفانه فرهنگ انتقاد پذیری نیست. متاسفانه بیان حق و حقیقت برای انسان های راستگو و حق جو گران تمام میشود.
    شخصا به این نتیجه در زندگی رسیده ام.
    از شما هم خواهش میکنم برای خودتان مشکل آفرینی نکنید.
    ولی در مورد زنان از سن ازدواج گذشته و غیره و ذلک قبلا یک مصاحبه با چند  نماینده زن مجلس داشتید که پیشنهاد شما چند همسری در چهارچوب شرعی و شرایط آن بود که پیشنهاد میکنم به صورت برنامه ریزی شده و با رعایت جوانب و استفاده از کارشناسانی که از اصل مخالف این موضوع نباشند و یا نخواهند برایش ان قلت اضافی بیاورند و یکی به نعل بزنند و یکی به میخ استفاده نمایید.
    موفق باشید...
    براتون آرزوی اول سلامتی وبعد موفقیت در هر حوزه کاری یا فعالیتی رو دارم .
    پاسخ:
    سپاسگزارم . امیدوارم توشه ای برای اونطرف بمونه . کار از روی اخلاص انجام دادن خیلی سخته ، گاهی بدون اینکه بفهمی نیتت خالص نیست ! عاقبت بخیری مهمه . 
    با سلام و تشکر
    حقیقتا مصاحبه خوبی بود. اما کوتاه بود و کلی گویی داشت.
    پاسخ:
    سلام 
    تا همین جا هم  که گفتم برای برخی سنگین اومد ه ...چه نکاتی مدنظر شماست که در این گفتگو ، گفته نشده ، البته پرسش و پاسخ بنده هم نسبتی از هم هستند .انشالله در مصاحبه های بعد .

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">