منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نیکی کریمی» ثبت شده است

 در حالی که یکی از ارکان حقوق بشر ،حقوق فرهنگی اجتماعی است که در شورای امنیت نیز به رسمیت شناخته شده و احترام به اصول و عقاید مذهبی را از اصول تکریم بشریت می داند هویت و اصالت ملی و مذهبی ایرانیان در مجامع بین المللی به دست بازیگران و اهالی سینما به سخره گرفته می شود . اگرچه موضوع دهن کجی سینماگران به مبانی ارزشی ملی در ابعاد مختلف قابل بررسی و واکاوی است ،  بجاست توجه  مسئولین امر را به پرسش های زیر جلب کرد که
 این به اصطلاح  هنرمندان در قبال امتیازات معنوی و مادی که در ارتباط و تعامل با جامعه ی اسلامی به دست می آورند چه افتخارات و امتیازاتی برای خاستگاه ارزشی ملیت خویش ایجاد کرده اند  ؟

آیا انقلاب اسلامی بنا شد تا بستر پرورش و بالندگی هنرمندان تهی از سطحی ترین آداب اسلامی و ایرانی باشد ؟!

 



در همه ی کشورهای جهان ضوابط خاصی برای حمایت از هنرمندان وجود دارد که احترام به ارزش های ملی در برون مرز و فرا مرز کمترین سطح از توقعات ملی است، در ایران چه قوانین الزام آوری حافظ منافع ملیاز سوی  هنرمندان است؟
در صورت تخطی از قوانین حافظ فرهنگ و ارزش های ملی - مذهبی از سوی هنرمندان چه محرومیت هایی شامل حال ایشان خواهد بود ؟

در کدام کشور و ملیت هنرمند هنجار شکن اجازه ی فعالیت دارد؟


اگرچه پرسش های فراوانی در این بخش قابل طرح است توجه به این پیشنهاد هم خالی از لطف نیست ، پیشنهاد می گردد برای هنرمندانی که به عنوان شخصیتی حقوقی از سوی جامعه ی ایرانی قصد سفر به فرامرز را دارند کلاس های توجیهی با اساتید برجسته اخلاق  برگزار گردد و اصول و مبانی سفر  و تعامل با دیگران و نوع پوشش و ادبیات به کارگرفته شده از سوی هنرمندان بارها یادآوری شود
چرا که به نظر می رسد برخی هنرمندان آنقدر به خبرسازی در سطح رسانه ها و شهرت بیشتر، آن هم به هر طریقی می اندیشند که فرصتی برای تفکردر خصوص خاستگاه و اصالت ملی خویش را ندارند تا جایی که در سطحی ترین روابط انسانی نیز تهی از فرهنگ خویش در فرهنگ مقابل هضم می شوند !!!


تا مسئولین عزیز در میان بحث های سیاسی خویش که به طور معمول تهی از دغدغه مندی های فرهنگی ارزشی و ملی است به پرسش های بالا می اندیشند توجه مخاطبان عزیز را به مثال های زیر جلب مبی کنم، قضاوت با شما عمل به ارزش های دینی و ملی تکریم و احترام به هویت است یا توهین؟
   به نقل از کتاب "قدم کلیک هایتان بر روی چشم" نوشته ی محمدرضا زائری ، در ارتباط با همین موضوع ، دو خاطره از امام موسی صدر را می خوانیم .

 هنوز دستم روی سینه ام مانده است !

دکتر حسین کنعان در کتابش به نام "الامام موسی الصدر ، قدر و دوور" می گوید : امام موسی صدر برایم تعریف کرد که وقتی من حدودا نوزده سال داشتم ، پدرم ( آیت الله صدر ، مرجع بزرگ تقلید ) نامه ای برای نخست وزیر وقت نوشتند و قرار شد ، من نامه را ببرم و تحویل بدهم ؛ لذا صبح زود از قم راه افتادم و به تهران آمدم . به محل زندگی او که منزلی باشکوه بود مراجعه کردم . مرا به سالن طبقه اول راهنمایی کردند . نشستم و به تماشای در و دیوار مشغول شدم . آن فضا و محیط متفاوت و شیک و باشکوه ، با تابلو نقاشی ها و وسایل تزئینی و مجلل ، برای من که از یک خانه ی ساده طلبگی آمده بودم ، خیلی تازگی داشت و غرق در تفکر در این فاصله فرهنگی و اجتماعی بودم . درهمین حال متوجه دختری جوان شدم که درانتهای سالن مشغول نواختن پیانو بود و من تا آن هنگام صدای این ساز را نشنیده بودم . نشسته بودم و با تعجب به آن گوش می کردم که آن دختر متوجه حضور من شد . برخاست و به طرف من آمد و دستش را به طرفم دراز کرد . من دستم را روی سینه ام گذاشتم و سلام او را پاسخ دادم . دکتر کنعان می گوید : در اینجا امام موسی صدر خندید و به مزاح گفت 《هنوز دستم روی سینه ام مانده است ! 》 جالب این جاست که این فرهنگ و راه حل ستودنی که شاید منشاء آن هم ایشان باشند ، الان در لبنان و بسیاری از جوامع دیگر کاملا رواج یافته است .

 می خواهید نجس نشوید ؟!

دانشمند فاضل و نویسنده ی اندیشمند استاد سیدعباس نورالدین نقل می کرد : روزی امام موسی صدر در یک کلیسا سخنرانی بسیار موثر و جذابی ایراد فرمود و همه را مجذوب کرد . اواخر سخنرانی ، خانمی جوان و زیبا ، که از توفیق عالمی مسلمان ، بسیار دلخور شده بود به دوستانش گفت : من می دانم چطور حالش را بگیرم و ضایعش کنم ! و بلافاصله پس از سخنرانی درحالی که همه را متوجه خود کرده بود ، جلو رفت و دستش را به طرف ایشان دراز کرد . ایشان دستش را طبق عادت روی سینه گذاشتند . او هم که منتظر همین بود ، پرسید : می خواهید نجس نشوید ؟! ( درواقع این خانم جوان ، به موضوعی اشاره کرده اند که محل سوءتفاهم خانم هاست و شبهه ی دون پایه بودن زنان در دیدگاه اسلام و نجس دانستن غیرمسلمانان است . ) اما ایشان با زیرکی بلافاصله پاسخ دادند 《 بل لا ، حافظ علی طهارتک》 بلکه برعکس ، تو آنقدر باارزش و پاک هستی که چنین تماس هایی ، حریم قدسی و پاک و منزه زنانه ات را می آلاید . این جواب حکیمانه ، عارفانه ، عمیق و هوشمندانه ی آن دردانه ی دهر ، نه فقط توطئه او را خنثی کرد ، بلکه برعکس شد و جمعیت بیشتری به وجد آمدند و به ایشان که همواره محبوب قلب ها بودند ، موجب شد ارادت بیشتری پیدا کنند ...

 "یوسف گمگشته باز آید به کنعان ، غم مخور"

 حالا دست ندادن دختر مسلمان با وزیر امور خارجه فرانسه را داشته باشید که در زمان خود ، سروصدای زیادی در رسانه های خبری غرب داشت . ماجرا ازاین قرار است که وزیر امور خارجه فرانسه در زمان تصدی وزارتخانه متبوع خود به کشورهای عربی سفر می کند . در یکی از همین سفرها در حال بازدید از دانشجویان دانشگاه سوربن فرانسه در ابوظبی امارات بود که اتفاق جالبی می افتد . به نقل از لوران فابیوس ، در این دیدار ، وزیر امور خارجه ، مطابق آداب و رسوم [غلط] اروپا ئیان قصد داشت با یکی از دانشجویان محجبه ی این دانشگاه ، دست بدهد که با امتناع وی ، لبخند تلخی از روی شرمساری زده و مجبور به عقب کشیدن دستش می شود . این بانوی مسلمان ، فقط با دادن لبخند ، جواب دست بلند کردن وزیر یک کشوری که یکی از کشورهای مهم و تاثیرگذار در معادلات امروز دنیا می باشد ، آن هم در دانشگاهی که متعلق به کشور همان شخص است را چنین با حفظ عزت و شرافت و کرامت انسانی خود می دهد .

 

 

دست ندادن دختر محجبه به وزیر فرانسه

دست ندادن ورزشکار ایرانی به همسر شاهزاده انگلیسی
متاسفانه ورزشکاران ما همیشه در عرصه های بین اللملی مورد آزار واذیت قرار میگیرند آنان را در شرایط نا متعادل قرار میدهند.

مهرداد کرم‌زاده پرتابگر دیسک ایران که در مسابقات پارالمپیک لندن مدال نقره گرفت در هنگام دریافت مدال، از دست دادن با "کیت مدیلتون" همسر شاهزاده ویلیام عروس ملکه بریتانیا خودداری کرد.
کرم زاده برای نشان دادن خودداری از دست دادن با مدیلتون، در هنگام دریافت مدال، در ابتدا دست ها را در پشت کمر قرار داد و سپس دست هایش را به نشانه تشکر و احترام، بر روی سینه اش گذاشت.

 

سخنگوی کاخ پادشاهی بریتانیادر این باره گفت: بسیاری از ورزشکاران مرد از کشورهای اسلامی به دلایل فرهنگی و دینی با زنان (نامحرم) دست نمی دهند.

 

از این دست نمونه های افتخار آمیز از رفتارهای صحیح سفرای سرزمین عزیزمان ایران فراوان است انسانهایی که اصالت خویش را در تهی شدن از فرهنگ و تمدن خویش جستجو نمی کنند و افتخار آفرینی آنها نه در موضوعات خیالی فیلم ها به سبک بازیگری بی اطلاع که هر نقشی را به او می دهند به بازی می پردازد ، بلکه در زندگی واقعی و نبرد بین اصالت و مسخ شده گی  معنا می گیرد . بی تردید انسان اصیل در همه ی مکاتب و در همه ی رسانه ها مورد تکریم و احترام حقیقی است .
 
 
 
  • منصوره صامتی


 

رویداد

یک فعال رسانه ای با انتشار نامه ای مراتب اعتراض شدید خودش را نسبت به بی تفاوتی مسئولین در خصوص اقدام سخیف نیکی کریمی در امارات ابراز کرد.

 

 

 

به گزارش رویداد، یکی از بانوان عرصه رسانه از عملکرد مسئولین فرهنگی و هنری به دلیل عدم جلوگیری و برخورد با پروژه هایی که به نام هنر، امنیت فرهنگی سیاسی کشور را به خطر می اندازد،شکوائیه ای را که در ادامه متن کامل آنرا میخوانید به رشته تحریر درآورد:

جای آن دارد که بمیریم..

مسولین تبریک! زن ایرانی این بار هم در مجامع بین المللی هنری درخشید و دوربین ها او را برای تاریخ ثبت کردند.

بار دیگر زن ایرانی را ستایش کردند در حالی که از ارتفاعی پست بالا می رفت که این بار نه برفراز افتخار نجابت که برای تن فروشی اش، برای وطن فروشی اش، برای عریانیش برای به لجن کشیدن قرن ها تمدن نجابت زن ایرانی برای او هورا کشیدند!!

برایش کف می زدند که این چنین مغرور وبه یاد ماندنی تمام قد زنی که سالهاست بر مسند هنر از بیت المال مسلمین روزی می برد در مقابل پیامبر اسلام(ص)از روی پهلوی شکسته ی حضرت زهرا(س) ردمی شود و بر دهان مبارک زینب (س)می زندآن هم در حالی که نه بر فرش قرمز بلکه برخون هزاران شهید رقص می کند...

هرزه گان عالم ،سرمست در آغوش کشیدن ناموس ایرانیان آب از دهانشان جاری گشته وسناریوی برهنگی دیگری را در سر می پرورانند و به غیر تمان بر نمی خورد.؟!

به خدا سوگند! جای آن دارد که بمیریم که این بارنه به نام رضاخان میر پنج که به نام فرهنگ و تمدن اسلامی ایرانی ناموس ایرانی را در ملا عام برهنه می کنندآن هم نه به تهدید بلکه این خود زن ایرانی است که برای در آغوش کشیدن قاتلین حسین (ع)

نفسهایش به شماره افتاده...

مسولین! جای آن داردکه  بمیریم .این زن که از قضا نامش هم نیکی است سالهاست همه ی خوبیها ونیکی های زن مسلمان ایرانی را به سخره گرفته و شما مغبون چشمهای سبزش تنها نگاه کردید وبرخی هم البته به نشانه پیشرفت زن ایرانی لبخند زدید که شما به سیره سبز علوی خیانت کردید!

ای کاش زمین مارا ببلعد !که زمین هم ما زباله های تاریخ را در خود جای نخواهد داد .به دنبال مقصر نگردید که یار در خانه است مگر ما نبودیم که از این چشم سبزها حمایت کردیم تا جایی که برای پیشبرد اهدافشان بنا شد دیگر فیلمی توقیف نشود!

چه کسانی سبک زندگی این به اصطلاح هنرمندان را بر درو دیوار شهرها ورسانه های جامعه ی اسلامی نقش زدند؟ آن وقت نیروی انتظامی از بد حجابی می گوید؟! که این خود تخفیف بی حجابی است . آقای رادان به سراغ معلول رفته اید که علت همین به اصطلاح هنرمندانند که فرهنگ ما را برهنه ساخته و در دانشگاه سینمای ایران فرهنگ برهنگی را برای سرمایه های معنوی ایران معلمی کنند.مسولین چرابا خودتان تعارف دارید که الناس علی دین ملوکهم .

منتظر چه رسوایی دیگری هستیم ؟! به خدا سوگند پروژه ی برهنگی چشمهای سبز دیگری در راه است .استدعا می کنم بیش از این آبروی زن مسلمان را نبریم . انسان تراز جمهوری اسلامی که بناست فرهنگ و تمدن اسلامی ایرانی را صادر کند این است ؟!این است حاصل تاکیدات رهبری ؟! تنها سلمان رشدی باید اعدام شود ؟تنها فیلم سازیهودی به اسلام اهانت کرده ؟ چرا در سینماهای ایران بردگان شهوت و برهنگی می بالند و ستاره می شوند؟ مار ا چه می شود؟!

اگر هنوز مسولین راه تسامح می روند و تساهل می پراکنند مردان با غیرت ما چرا ساکت نشسته اند ؟ زنان عفیفه ی ماچرا فریاد نمی کنند؟جامعه ی هنری ما چرا دهان بسته و خفته است ؟بسیجیان ولایی چرا کاری نمی کنند ؟ لابد مسولین فرهنگی و هنری نیکی جان را در فرودگاه امام (ره)به انتظار نشسته اند تا در چشمان سبزش چشم بدوزند و آنچنان نرم و آهسته که چینی نازک تنهاییش ترک بر ندارد او را به پوشیدن جوراب دعوت کنند ! و حلقه ی گل بر گردنش بیاویزند که حرمت نان و نمک ایرانی را هم نگاه نداشته چه برسد حرمت مسلمانی را!

رسوایی بس است دیگر! این یک بانوی مسلمان ایرانی ا ست که می پرسد تا به کی باید نظاره گر به لجن کشیدن شرافت هنرمند ایرانی باشیم؟ چند درصد زنان ایرانی مسلمان و غیر مسلمان ما موفقیتشان را دربرهنگی ساق پایشان جستجو می کنند؟ مسولین پاسخ دهند چگونه با این رسوایی برخورد خواهید کرد؟ نمایندگان مجلس پاسخ دهند.مسولین فرهنگی پاسخ دهند.مسولین هنری پاسخ دهند.مسولین سینمایی پاسخ دهند.شورای عالی انقلاب فرهنگی این برهنگی فرهنگی را چگونه پاسخ می دهد؟مسولین نهاد زن و خانواده ی ریاست جمهوری !از شان به تاراج رفته زن مسلمان چگونه دفاع خواهید کرد؟رسانه های متعهد پاسخ دهند.نیروی انتظامی چگونه به استقبال جنبش چشم سبزهای سینمای ایران خواهد رفت؟ قوه ی قضاییه پرونده ی برهنگی را چگونه بررسی خواهد کرد؟

و اینک من بانوی مسلمان ایرانی در محضر خداوند در حالیکه بغض گلویم را می فشارد از مدیران فرهنگی هنری و قضایی در پیشگاه مدیر مهربان عالم امکان حضرت مهدی (ع)عرض شکایت دارم .مولای من! بنا بود این مدیران از مادر بزرگوارتان حضرت زهرا (س) برای زن ایرانی الگو بسازند! بنا بود فرهنگ رسانه ای ما لبیک به هل من ناصر سرور آزادگان حسین (ع )باشد .مولای من شرط بود که ماهم زیبایی را از چشم زینب (س) ببینیم و به اقتدار زن مسلمان ایرانی مفتخر باشیم ولی آقاجان احساس حقارت قلبم را پاره کرده . آقاجان!ببینید چگونه پرده های نجابت زن ایرانی را می درند و مدیران و مسولین به لابی های سیاسی شان می اندیشند! آنهم زمانی که رهبری نجابت به خرج می دهند و صد ها بار به مسولین تذکر داده اند! آقاجان! گفتند جامعه ی مهدوی وبه عشق جامعه ی مهدوی در همه ی انتخابات شرکت کرده ام و دغدغه ی انتخاب اصلح داشته ام.آقاجان !بارها به سینما رفتم تا از صنعت سینمای نظام اسلامی حمایت کنم به تصور سینما و هنر مند متعهد به ارزشهای مهدوی ولی هر بار نا امیدتر برگشتم که جریان غالب سینمای ایران سکولار است و ارزشهای جامعه ی مهدوی را به سخره گرفته . مولای من !من خود خاکستریم ولی می خواستم درسایه ی مدیران مومن به انسان تراز اسلام نزدیک شوم که برخی مدیران مسلمان هستند ولی مدیریت اسلامی نمی دانند! آقاجان! آقاجان !انتقام ماهیت مسخ شده ی زن مسلمان ایرانی را از هر آنکسی که به دست و زبان و قلم حتی به لبخندی و سکوتی جریان بردگی شیطان را در جامعه ی ما رقم زد بستان که امروز زنان دیگر جوامع به ما چشم دوخته اند و کنایه می زنند که ما لا اقل دین نداریم ولی شما که مسلمانید چرا ننگ برهنگی بر پیشانی دارید؟

ای کاش سینمای  ما وفاداری به آرمانها را از هالیوود می آموخت... ای کاش در زمین فرو روم دیگر جای آن دارد که بمیرم...

آقاجان !برای مسلمانی ما دعا کنید که ما شرمسار شهداییم ما شرمسار انسانیتیم ما نمک اهل بیت را خوردیم و نمکدان شکسته ایم برای هدایتمان دعا کنید.

 

منصوره صامتی

 

 

 

  • منصوره صامتی