منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مسی» ثبت شده است

فیسبوک تویتر گوگل پلاس مواجهه با پدیده‌های جدید جهان، همواره در ایران «ماجرا داشته است».
می‌گویند برای اول‌بار که دوچرخه وارد ایران شد، بسیاری آن را «ارابه اجنه» می‌خواندند و اطرافیانشان را از این موجود وهم‌آلود که «می‌تواند روی دو چرخ راه برود» بر حذر می‌داشتند تا جن‌زده نشوند!
 به گزارش ایسنا به نقل از عصر ایران، رادیو نیز هنگام ورود به کشور، به عنوان پدیده‌ای کاملا امنیتی شناخته می‌شد و تنها افراد خاصی که دارای صلاحیت‌های تأییدشده بودند می‌توانستند با کسب پروانه بهره‌برداری از نظمیه، یک دستگاه رادیو در خانه خود داشته باشند.
در این پروانه، مشخصات رادیو و نیز آدرس خانه‌ای که رادیو در آن بود، قید می‌شد و دارنده موظف بود در صورت تغییر نشانی، مراتب را سریعا به نظمیه اطلاع دهد. ویدئو نیز حکایتی دارد که برای ایرانیان بالای 30 سال سن، بسیار آشناست؛ بگیر و ببندها، پتوهایی که ویدئو را لای آنها می‌پیچیدند و با استرس، از این خانه به آن خانه می‌بردند و دستگیری‌ها و دادگاه‌ها و مجازات‌ها و ... . وقتی اولین بازی‌های رایانه‌ای نیز وارد ایران شدند و تب «آتاری» فراگیر شد، کمیته‌های انقلاب وقت، گیم‌نت‌هایی را که تنها بازی ارائه‌شده در آنها آتاری بود، به دلیل آنچه که آن را جلوگیری از فساد و قمار می‌خواندند، تعطیل کردند!
اینک نیز ماهواره و فیس‌بوک و وی‌چت و ... فصل‌های جدید همان داستان قدیمی و دنباله‌دار «ایران و پدیده‌های نو» هستند. علت نیز کاملاً آشکار است: تصمیم‌گیران، با پدیده‌های نوظهور بیگانه‌اند، قدرت پیش‌بینی آینده را ندارند و این نکته ساده را نمی‌دانند که اگر امروز یک پدیده تکنولوژیک در حال رایج شدن در دنیاست، به‌زودی در ایران نیز - که بخشی از دنیاست - رواج پیدا خواهد کرد. به همین دلیل، ناگهان از خواب برمی‌خیزند و می‌بینند که تمام پشت‌بام‌ها پر شده از دیش‌های ماهواره، اکثر تحصیل‌کردگان جامعه، فیس‌بوک دارند و میلیون‌ها نفر نیز ترجیح می‌دهند تماس‌های خود را از بستر اپلیکیشن‌هایی مانند وی‌چت برقرار کنند. در چنین وضعی، آقایان تنها کاری که می‌کنند، «بستن» است و دیگر هیچ (تأکید می‌کنم: و دیگر هیچ)!
 مسئولانی که مدام دم از پیروی از رهبری می‌زنند، بهتر است قبل از برخوردهای سلبی با پدیده‌های نوظهور تکنولوژیکی، این سخنان رهبری نظام را مطالعه کنند و بعد به خود مراجعه کنند و ببینند که تا چه اندازه از رهگذر بی‌توجهی‌شان به همین یک مورد، به مردم و مملکت و اعتماد عمومی ضربه زده‌اند.
سخنان رهبر معظم انقلاب در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی را بخوانید: «من عرض می‌کنم ما در برخورد با مسائل تهاجمی، پدیده را در اوّل ورود، حتّی قبل از ورود باید بشناسیم. فرض کنید یک چیزی، یک فکری، یک روشی در دنیا دارد رایج می‌شود؛ پیدا است که این اینجا خواهد آمد - خب دنیا دنیای ارتباطات است، دنیای اتّصال و ارتباط است، نمی‌شود حصار کشید - قبل از آنکه بیاید، به فکر باشید که برخورد حکیمانه با این چیست. معنای این همیشه این نیست که ما آن را رد کنیم؛ نه، گاهی یک پدیده‌ای است که ما آن را می‌توانیم قبول کنیم، گاهی پدیده‌ای است که می‌توانیم اصلاح کنیم، گاهی پدیده‌ای است که می‌توانیم یک ذیلی برایش تعریف کنیم که آن ذیل، مشکل آن را برطرف کند. دیر جنبیدن، دیر فهمیدن، دیر به فکر علاج افتادن، این اشکالات را دارد که بعد شما دچار مشکلاتی می‌شوید که نمی‌توانید با آنها مواجه بشوید.»
بار دیگر جملات فوق را مرور می‌کنیم و سوالات زیر را از کسانی که مدام در کار بستن کانال‌های ارتباطی جدید هستند مطرح می‌کنیم: - آیا پدیده‌هایی مانند فیس‌بوک و وی‌چت و ماهواره را قبل از ورود به ایران مورد بررسی قرار داده بودید؟
- آیا قبول دارید که «دنیای ارتباطات است، دنیای اتّصال و ارتباط است و نمی‌شود حصار کشید»؟
 - آیا به فکر این بوده‌اید که قبل از ورود پدیده‌هایی مانند فیس‌بوک و وی‌چت با آن «برخورد حکیمانه» شود؟
 - آیا موافق هستید که برخوردهایی مانند فیلترینگ، برخورد سلبی است، نه «برخورد حکیمانه»؟
- آیا نمی‌توان برای پدیده‌های ارتباطی جدید، به تعبیر رهبری «ذیل»‌هایی تعریف کرد تا آسیب‌ها به حداقل و منافع به حداکثر برسد؟
 - آیا اقدامات شما در برخوردهای سلبی به جای «برخوردهای حکیمانه»، مصداق «دیر جنبیدن، دیر فهمیدن، دیر به فکر علاج افتادن» نیست؟
- آیا ...؟
 آقایان! دنیا را بشناسید، راه رفته و شکست‌خورده را تکرار نکنید، هیچ انسان عاقلی راهی که یک بار رفته و به مقصد نرسیده را دوباره طی نمی‌کند، چه رسد به اینکه 10باره و 100باره برود و نرسد. چند سال پیش که خبری از فیس‌بوک و توییتر و شبکه‌های اجتماعی جدیدالظهور نبود، یک شبکه اجتماعی به نام «اورکات» وجود داشت که در ایران نیز افرادی عضو آن بودند. اگر آن زمان، کسانی که عهده‌دار فرهنگ و فضای مجازی کشور هستند، به جای فیلترینگ «اورکات»، می‌فهمیدند که «اورکات» تنها یک آغاز است و باید آموزش‌های لازم را به مردم در این خصوص ارائه کرد، امروز وضعیت حاکم بر شبکه‌های اجتماعی دچار چنین بلبشویی نبود که ناگهان هزاران نفر به نام ایران و ایرانی به صفحه فیس‌بوک «مسی» بروند و آن آبروریزی را به بار بیاورند. وقتی خانه‌ها در ایران به گاز لوله‌کشی مجهز شد و افرادی بر اثر گازگرفتگی جان خود را از دست دادند، کل شبکه گاز کشور را با این استدلال که خیلی‌ها به خاطر گاز جان دادند، قطع نکردند بلکه برنامه‌های آموزشی و فرهنگی گسترده‌ای را تدارک دیدند که هنوز هم ادامه دارد. پدیده‌های نوظهور تکنولوژیک را نمی‌توان با بگیر و ببند، کنترل کرد که اگر این‌گونه بود، با بستن «اورکات»، کار به «فیس‌بوک» نمی‌کشید و با ممنوعیت ویدئو، ماهواره چنین فراگیر نمی‌شد.
 باید به همان نسخه رهبری عمل کرد؛ یعنی پدیده‌های نوظهور را شناخت، پیش‌بینی کرد، برایشان برنامه ریخت و بدون حصاردرمانی، آسیب‌ها را به حداقل رساند، بی آنکه تر و خشک را با هم سوزاند. شناخت جهان، پیش‌نیاز هر گونه تصمیمی در دنیای امروز است.
  • منصوره صامتی

 در پی پخش موفقیت آمیز مراسم قرعه کشی جام جهانی برزیل از شبکه سه و نقش بر آب شدن نقشه‌های غرب در ترویج پوشش غربی در میان جوانان ایرانی؛ رئیس سازمان صدا و سیما در نامه ای از دست اندرکاران این برنامه و خصوصا تدوینگری که موفق شده بود مجری خانم مراسم را به طور کامل سانسور کند، تشکر و قدردانی کرد.!

 اگر غربی‌ها می‌دانستند ما در تدوین و سانسور همزمان برنامه‌های پخش زنده این قدر پیشرفت کرده ایم عمرا ناز خانم فرناندا لیما را نمی‌کشیدند.

ساعاتی پس از انتشار متن نامه رئیس سازمان صدا و سیما، خانم فرناندا لیما هم نامه ای خطاب به عزت‌ا... ضرغامی‌نوشت و درد دل‌هایی را مطرح کرد:

« جناب آقای ضرغامی‌سلام علیکم‌...

 برادر گرامی

 پس از اجرای مراسم به محض آنکه به خانه رسیدم با وجود خستگی برنامه شما را از اینترنت دانلود کردم و دیدم. همان طور که برخی از دوستان ایرانی‌ام از جمله جناب سلحشور پیامک کرده بودند اصلا مرا نشان ندادید. عیبی ندارد اما دوست ندارم ایرانی‌ها فکر کنند من دختر بی بند و باری هستم.

 پدرم خیلی روی این مسائل حساس بود. او تا قبل از ازدواجم مرا در خیابان تیمور صدا می‌زد تا توجه کسی جلب نشود.

به من گفته بودند مراسم قرعه کشی زنانه و مردانه است اما وقتی لباس‌هایم را عوض کردم و وارد سالن شدم دیدم مردها هم هستند.! می‌خواستم مراسم را ترک کنم. گفتم «پای بی‌جوراب زشته» اما بلاتر پشت میکروفون از همه خواست یا نگاه نکنند، یا به چشم خواهری نگاه کنند. به جمعیت که نگاه کردم  دیدم همه گزینه دوم را انتخاب کرده‌اند. خدا می‌داند چقدر خجالت کشیدم و سرخ و سفید شدم تا مراسم تمام شد. 

باز جای شکرش باقی است که لباس صورتی ام را نپوشیده بودم. در میان لباس‌های جشنی ام همین که تنم بود از همه پوشیده تر است. چند وقت پیش به طور اتفاقی برنامه گلبرگ را از شبکه سه دیدم. کارشناس داشت دخترها را نصیحت می‌کرد که چطور باید پوشش خود را رعایت کنند. خیلی به دلم نشست. به شوهرم گفتم "رودریگو گوش کن، خیلی جالبه" اما او کنترل را از من گرفت و زد شبکه نسیم. مردم پشت میکروفون جوک می‌گفتند و رودریگو غش و ریسه می‌رفت. 

رودریگو هم شوهر بی غیرتی نیست. شاید باور نکنید اما در همین مراسم به من تذکر که داد که سنگین باشم و کمتر لبخند بزنم. اوایل ازدواجمان خیلی متعصب بود. یک بار وقتی فهمید من با‌ کمترین لباس رفتم ماست خریدم قیامتی راه انداخت.

 قبلا شنیده بودم برای هنرپیشه‌های زن فیلم‌های خارجی با کامپیوتر لباس پوشیده درست می‌کنید. کاش در مورد من هم همین کار را می‌کردید. خیلی دوست داشتم یک بار تصویرم از برنامه نود پخش شود و نظر امیر حاج رضایی عزیز را در مورد خودم بدانم. مراسم قرعه کشی لیگ برتر شما را هم دیدم. آنجا آقای بهروان نقش مرا برعهده داشت. برای مسابقات بعدی‌تان اگر مجری یا قرعه کش خواستید با پوشش کامل در خدمتم. از لحاظ سبیل نمی‌توانم با جناب بهروان برابری کنم اما سعی می‌کنم خودم را به تیپ ایشان نزدیک کنم.

 البته شما ناقلاها هم دو، سه بار زیرآبی رفتید و تصویرم را نشان دادید. همان کافی بود تا بالای هشت هزارتا درخواست دوستی از ایران داشته باشم.

البته به رودریگو چیزی نگفتم چون خیلی روی این مسائل حساس است. مرد است دیگر، غرورش اجازه نمی‌دهد تعداد فرندهایش از تعداد فرندهای زنش کمترباشد. خلاصه ببخشید اگرکمی‌بی‌ناموسی شد و واقعا قصد و غرضی در کار نبود. باشد که روزی افتخار همکاری با آن تلویزیون پربیننده نصیب این حقیر شود.» 



می دانم که به طنز بالا لبخند زدید !

اگرچه دیری است عادتمان داده اند به همه ی موضوعات بخندیم  و ازدر شوخی و مزاح و تخیل و تصور و حدس و گمان  و باری به هر جهت و هرچه باداباد  به مسایل نگاه کنیم ، اگرچه  که احتمالا چاره ای هم جز خندیدن بر دردهای بی درمانمان نیست! ولی حواشی خاص پخش زنده قرعه کشی جام جهانی در ایران بسیار قابل تامل و اندیشه است  . لطفا نظر خود را مرقوم فرمایید و منتظر مطالب بعدی در همین موضوع باشید 

  • منصوره صامتی