ارزش انسانی دانش آموز باید احیاء شود
سلام ورحمت خدابه احترام وجود ذی قیمت «یک دانش آموز»دراین رسانه ی ارزشمند ،این مطلب رابا یک دنیا محبت وقدرشناسی به"یک دانش آموزعزیزم"و(مدیریت محترم این رسانه ،مخاطبان وکاربران محترم)تقدیم می کنم.
زخم معلم:
در یک روزآفتابی، پسر ی با عجله پیراهنش را درآورد و خنده کنان داخل دریاچه شیرجه رفت . معلمش از پنجره نگاهش میکرد و از شادی شاگردش لذت میبرد. ناگهان تمساحی را دید که به سوی شاگردش شنا میکند. وحشت زده به سمت دریاچه دوید و با فریاد شاگردش را صدا زد. پسر سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود .تمساح با یک چرخش پاهای پسر را گرفت تا زیر آب بکشد. معلم از راه رسید و از روی اسکله بازوی شاگردش را گرفت. تمساح پسر را با قدرت میکشید ولی عشق معلم به شاگردش آنقدر زیاد بود که نمیگذاشت آن پسر در کام تمساح رها شود .دهقانی که در حال عبور از آن حوالی بود، صدای فریاد معلم را شنید ، به طرف آنها دوید و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را کشت. پسر را سریع به بیمارستان رساندند. دو ماه گذشت تا پسر بهبودی مناسب بیابد. پاهایش براثر آرواره های تمساح، سوراخ سوراخ شده بود و روی بازوهایش جای زخم ناخنهای معلمش مانده بود.. خبرنگاری که با کودک مصاحبه میکرد از او خواست تا جای زخمهایش را به او نشان دهد. پسر شلوارش را کنار زد و با "ناراحتی" به زخم ها اشاره کرد، سپس با" غرور" بازوهایش را نشان داد و گفت: این زخم ها را دوست دارم !، اینها "زخم های عشق معلمم" هستند...
«" ارزش انسانی دانش آموزان " بایداحیا شود»برای این کارباید جایگاه ونقش یک دانش آموزمورتوجه واحترام قراربگیرد.احترام به «دانش آموز»یعنی احترام به« انسانیت ».دانش آموزان ،درفرهنگ واجتماع ما ،جایگاه بسیارمهم وتاثیرگذاری دارند.امروز"دانش آموزند"وفردا" آینده ساز ".
درسی که معلم آموخت:
معلمی خودرابرای رفتن به مدرسه آماده می کرد.هوابارانی ودخترش بی قراروناراحت بود.معلم مجله ای رابرداشت وآن راورق زدتا به یک عکس رسید.عکس ،نقشه ی" جهان" بود.آن صفحه رابادقت ازمجله جداکردوبه اندازه ی قطعات کوچکی پاره نمود.بعدتکه های کاغذ رادراتاق پخش کردوبه دخترش گفت:"اگرهمه ی این تکه کاغذهاراکنارهم بگذاری ونقشه ی اصلی رادرست کنی،یک جایزه ی خوب به تو می دهم".معلم،تصورمی کردکه این کاردست کم تاظهردخترش راسرگرم نگاه می دارد.
ده دقیقه ی بعدصدای بازشدن درب اتاق به گوش آمد.دخترش بودکه نقشه "جهان" رادرست کرده بود.معلم تعجب کردوپرسید:"دخترم،چطورشدکه به این سرعت ،نقشه را درست کردی؟"دخترگفت:خیلی ساده !درپشت عکس،تصویریک" انسان "بود.تکه های کاغذ را که اعضای بدن یک " انسان" بودند،کنارهم قراردادم.میدانستم که اگر"تصویرانسان" رادرست دربیاورم،"نقشه ی جهان" هم درست می شود!
معلم لبخندی زدودرحالی که جایزه ی دخترش را به او می داد،گفت: " آفرین دخترم!توبا این کارت" درس" بزرگی به من یاد دادی:«اگر{انسان} درست بشود،{جهان} نیز درست خواهدشد» " .
انبیاء هم که آمدند،تا" انسان "بسازند.انسانی که پایه گذار جهانی است،سرشار ازعشق ، ایمان و آگاهی . . «عاشق همه ی دانش آموزان عزیز ؛ یک معلم »