ایران ویج: بسیاری از اوقات بدون اندک اندیشه ای به راحتی تقلید میکنیم؛ با این دلیل که اکثر مردم چنین میگویند و چنان عمل میکنند؛ چنین میپوشند و چنان می خورند و …
پس بر اساس آنچه در ظن و گمان دیگران است، روزگار میگذرانیم و چه بسیار اوقاتی که به رای اکثریت از مسیر حق خارج و به تاریکی وارد گشتهایم و چه بس ایامی که معیار ارزشیابی و محک سنجش مقبولیت و محبوبیت افراد، قول اکثریت بوده است و ما نیز بی اندکی درنگ میشنویم، باور میکنیم و صد البته بدتر گویی آیه ای از آسمان نازل شده بر اساس شنیدههایمان عمل میکنیم؛ چنانکه سرنوشت خویش و دیگران را به دست باد سپرده و عاقبت در ناکجاآباد همراه با قافلهٔ سردرگمی منزل میگزینیم و یکصدا ندا بر میآوریم که حال باید چه اندیشید، راه کجاست و بیراه کدام است!؟ غافل از آنکه علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد!
تقلید، عادت دیرینه مان میشود تا جایی که به لهجهٔ دیگران حرف میزنیم و به شیوهٔ دیگران میاندیشیم، بدون توجه به ماهیت و سرشت خویش که در گذرگاه تاریخ رنگ میبازد و میشود وصلهٔ ناجور، دیگر خودت را هم نمیشناسی!
و صد حیف و صد افسوس از وسعتی به قدر اندیشهٔ جامعه ای، که مردمانش بر مرکب تظاهر سوار، قوت از تقلید میبرند و نان از تملق میخورند!
و بیندیش به تاریخی که ساخته و پرداختهٔ چنین شیوه ایست «تقلید بدون تحقیق»؛ که در این رهگذر هر یک از مردمان کلاه خویش گرفته و ره خویش میرود و اندک بارقه ای از امید نیز به زودی ره به خاموشی خواهد سپرد.
و اکثریت منتظرند که دیگران بگویند و آنان نیز در مسیر انتفاع تایید کنند و بی آنکه بیندیشند، چشم به دهان دیگران دوخته و در رخوت و نخوت حال به آینده میسپارند.
حال تصور کن که چگونه رویای خوشِ آینده بدون اندیشیدن، مبدل به سرابی میشود که ره به ده کورهٔ تاریخ خواهد برد و در آن تنها، یادی از اندیشمندان گذشته قاب دیوارهاست.
آنچه که بدان تنها اشارتی ظریف رفت، اگرچه در مقام ظاهر به سادگی یک کلام است ولی در مقام ژرف اندیشی، جهان بینی سخت دردناک است. جهانی که در آن اکثریتی، به جای تو میاندیشند و سرنوشتت را رقم میزنند که به گفتهٔ کلام الهی «اکثرهم لا یعلمون».
بی تردید سال ۱۳۹۲ سال حماسه است، حماسه ای که تاریخ آن را به قضاوت خواهد نشست. حماسه ای که تنها با تحقیق، تأمل و تدبر، آفرینش افتخار خواهد بود. افتخاری به وسعت اندیشه های ماندگار که من را و ما را به یکدیگر پیوند خواهد زد. اگرچه زمان همواره آبستن وقایع است، اما آنجا که جستجو، بررسی و دقت نظر به میان آید «هرچه پیش آید خوش آید» که تعقل، جامعه را پویاتر خواهد ساخت و نسلهای آینده را آگاه تر. در چنین تصویری از میدان انتخاب، از میان خوبها خوبترها انتخاب خواهند شد و اگر بد ببینیم از میان بدترها، بدها، که در مسیر زمان آزمون و خطاها سرانجام ما را به سر منزل مقصود خواهد رساند.
و اگر به این بهانه که دیگران میگویند و تحقیق از ما بر نمیآید وارد میدان انتخاب شدی، وای بر ما و وای بر آیندگان ما.
این روزها بیش از همیشه دلتنگ مفاهیم کلام الهی هستم؛ نورانیتی که مرا خطاب میکند:
«تحقیق کن تقلید نکن».
وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُصُونَ.
و اگر از بیشتر کسانی که روی زمیناند پیروی کنی، تو را از راه خدا گمراه میکنند. (آنان) جز از گمان پیروی نمیکنند، و جز حدس و تخمین نمیزنند. ]الأنعام / ۱۱۶[
*پیامبر (ص): نباید در عقاید و احکام از اکثریت مردم پیروی کند.
*اغلب مردم زمین، گمراه و تابع گمانهای نادرست در عقاید خود هستند.
*کمی ره پویان راه خدا نباید موجب تزلزل ره پویان در برابر اکثریت مردم گمراه گردد.
*تکیه بر گمان در مسائل اصولی و زیربنایی موجب گمراهی میشود.
*گرایش به همسویی و همشکل شدن با تودههای مردم در عقاید و افکار، لغزشگاهی خطرناک برای رهروان حق است.
نهی از پیروی از اکثریت، بیانگر جاذبه عظیم عقاید اکثریت و خطر لغزش به سوی آنان است.
*قرآن راهنمای کامل و تمام برای مصون ماندن از انحراف در عقاید و افکار و اسیر شدن در دام گمان.
*جواز پیروی از کسانی که آرای آنها عالمانه و به دور از گمان است
*خداوندِ شنوا و دانا شایسته پیروی است، نه اکثریت تابع گمانهای واهی.
و هو السمیع العلیم؛ و إن تطع أکثر من فی الأرض … إن یتبعون إلا الظن.
*آرا و عقاید اکثریت مردم به جهت مبتنی بودن آن بر گمان، فاقد اعتبار است.
*دل به زمان نبند که شمارش معکوس برای تحقیق، برای جستجو، برای گفتگو، از هم اکنون آغاز شده است.
وعدهٔ ما هزار توی سیاست، مسیر مستقیم حقیقت. آنجا که جهانی خیره به حماسهٔ اندیشهات انگشت به دهان میگزد.
· منصوره صامتی (http://paradox.blog.ir) / کارشناس فرهنگی
2500 سال ارباب، رعیتی در این مرزو بوم آنچنان با گوشت و خونمان عجین گشته که هنوز هم به دنبال ارباب می گردیم تا به رسم دیرینه ی شاهی بر مصدر بنشیند و بر میل خویش حکم براند
و رعیت جماعت بگوید "اطاعت "می شود!
و رعیت جماعت آب در هاون خواهند کوبید تا ارباب از خواب خوش بیدار شود
و رعیت جماعت چون عروسک های کوکی،شادی ارباب را به پایکوبی مشغول خواهند بودکه شیوه ی پایکوبی را هم ارباب معین خواهد کرد!
و رعیت جماعت می داند که بر ساز ناکوک هم باید رقصید ،کوک یا ناکوک ،ساز اربابی می نوازد و رعیت خواهد رقصید
و رعیت جماعت می داند که همواره محکوم است چرا که با دست خودش ارباب را نه در بوته ی آزمایش که بر موج احساسات صاحب اختیار دانست
و رعیت جماعت به انتظار اربابها شب را صبح خواهد کرد و چه شبها که شب بود اما اربابها چراغ روشن کرد ندو گفتند
"روز است " و رعیت در صفهای منظم فریاد زدند" آری صبح است به به چه روشن! چه پایدار"...
و رعیت جماعت می داند که ازشفق تا فلق زمان، شیره ی جانش را در کام بیگاری تقدیم ارباب خواهد نمود
و رعیت جماعت می ترسد از قواعدی که آنها را به اربابی نسبت است
و رعیت جماعت فرزند بیدارش را فرزند آگاهش را بر لب جوی جهل سر برید که حتی ناله اش گوش ارباب را نخراشد
و رعیت چون نمی خواهد، نمی بیند،نمی تواند..
و حال که گاه ،گاه اربابها است
ارباب خوب می داند بر مردمی که خود را رعیت می دانند و بیگاری بر آنان رحمت است نه زحمت چگونه فرمان براند ...
ارباب خوب می داند
در میان جماعتی که همواره خویش را رعیت می پندارد و نان از تملق می برد انتظار خدمت عبث است چراکه این
مردمان رعیت پیشه در هزاره ی تمدن خود هرگز به منش اربابی دست نیازیدند و امروز نیز چون دیروز رعیت وار
در چرخه ی تکرار ره می پویند !
رعیت جماعتی که جامعه ی رنگ ها را در خود پرورید و یکرنگی ات را به نسبت تبار شناسی اربابها نمره داد که هرچه به اربابها نزدیکتر معیارت برگزیده تر، سنجیده تر ، آگاهانه تر...
که رعیت به رعیتی مشغول ، قانون را هم به حال خود رها ساخت که اربابها درترازوی قانون برابرترند!
رعیت جماعتی که حتی آسمانی ترین نسبت ملکوتی هم او راشافی نخواهد بود چرا که پشت به آسمان دیده
در دور دست دارد حال آنکه حقیقت در دست اوست ، در اندوخته ی اندیشه اش...
رعیت! از چه روی دست به آسمان داری که تو خود بر خویشتن خویش تاخته ای ؟!
رعیت!از چه روی گریبان چاک کرده و هذیان می بافی که تو خود وا داده گی را قرن هاست مشق نموده ای ؟!
رعیت !از چه روی به تعبیر کابوس هر روزه ات دلخوش داری که معبر ها دیر زمانیست تنها رویای اربابی تعبیر می کنند که بازار ارباب را تو به رسم میراث تمدن هزاران ساله ات سکه کرده ای!
رعیت! به که بد می گویی و از که تاوان می خواهی که تو خود فرزندانت را رعیت پروریده ای؟!
رعیت! بر چه یادمانی اشک می باری که تو با دست خویش کالبد فرزندان اندیشه ات را در گور به تعزیت نشسته ای؟!
رعیت! از توست که بر توست که هرکه بیاید همین است که درد ،درد توست نه اربابها ،که ارباب به حکم عادت دیرینه ی تو ارباب شد
.
.
.
و در این میان دستی بر شانه ام فرود می آید که دل بر پوسته ی شکننده ی تظاهر رعیت پیشه گان خوش مکن و بر لبخند نقاب ،آرام مگیر...
صبر کن انتظار همه به سر خواهد آمد
آن گاه که همه ی رعیتها ارباب خواهند شد
که آنها وارث زمین خواهند بود...
سیاسی
بسیاری از اوقات بدون اندک اندیشه ای به راحتی تقلید می کنیم با این دلیل که اکثر مردم چنین می گویند و چنان عمل می کنند .چنین می پوشند و چنان می خورندو ...
پس بر اساس آنچه در ظن و گمان دیگران است روزگار می گذرانیم و چه بسیار اوقاتی که به رای اکثریت از مسیر حق خارج و به تاریکی وارد گشته ایم. وچه بس ایامی که معیار ارزشیابی و محک سنجش مقبولیت و محبوبیت افراد قول اکثریت بوده است و ما نیز بی اندکی درنگ می شنویم ،باور می کنیم و صد البته بدتر گویی آیه ای از آسمان نازل شده بر اساس شنیده هایمان عمل می کنیم چنانکه سرنوشت خویش و دیگران را به دست باد سپرده وعاقبت در ناکجا آباد همراه با غافله ی سردرگمی منزل می گزینیم و یکصدا ندا بر می آوریم که حال باید چه اندیشید ،راه کجاست و بیراه کدام است؟! غافل از آنکه علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد!
تقلید عادت دیرینه مان می شود تا جایی که به لهجه ی دیگران حرف می زنیم و به شیوه ی دیگران می اندیشیم بدون توجه به ماهیت و سرشت خویش که در گذرگاه تاریخ رنگ می بازد و می شود وصله ی ناجور،دیگر خودت را هم نمی شناسی!
وصد حیف و صد افسوس از وسعتی به قدر اندیشه ی جامعه ای ،که مردمانش بر مرکب تظاهرسوار، قوت از تقلید می برند و نان از تملق می خورند!
و بیندیش به تاریخی که ساخته و پرداخته ی چنین شیوه ایست "تقلید بدون تحقیق ".که در این رهگذر هر یک از مردمان کلاه خویش گرفته و ره خویش می رود واندک بارقه ای از امید نیز به زودی ره به خاموشی خواهدسپرد.
و اکثریت منتظرند که دیگران بگویند و آنان نیز در مسیر انتفاع تایید کنند و بی آنکه بیندیشند چشم به دهان دیگران دوخته ودر رخوت و نخوت حال به آینده می سپارند.
حال تصور کن که چگونه رویای خوش آینده بدون اندیشیدن ،مبدل به سرابی می شود که ره به ده کوره ی تاریخ خواهد برد و در آن تنها ،یادی از اندیشمندان گذشته قاب دیوار هاست.
آنچه که بدان تنها اشارتی ظریف رفت اگرچه در مقام ظاهر به سادگی یک کلام است ولی در مقام ژرف اندیشی ،جهان بینی سخت دردناک است جهانی که در آن اکثریتی ،به جای تو می اندیشند و سرنوشتت را رقم می زنند که به گفته ی کلام الهی" اکثرهم لا یعلمون" .
بی تردید سال 1392 سال حماسه است ،حماسه ای که تاریخ آن را به قضاوت خواهد نشست .حماسه ای که تنها با تحقیق ،تامل و تدبر ،آفرینش افتخار خواهد بود. افتخاری به وسعت اندیشه های ماندگار که من را وما را به یکدیگر پیوند خواهد زد .اگرچه زمان همواره آبستن وقایع است اما آنجا که جستجو ،بررسی و دقت نظر به میان آید "هرچه پیش آید خوش آید "که تعقل جامعه را پویاتر خواهد ساخت و نسل های آینده را آگاه تر .در چنین تصویری از میدان انتخاب ،از میان خوبها خوبترها انتخاب خواهند شد و اگر بد ببینیم از میان بدترها ،بدها ،که در مسیر زمان آزمون و خطا ها سرانجام ما را به سر منزل مقصود خواهد رساند.
و اگر به این بهانه که دیگران می گویند و تحقیق از ما بر نمی آید وارد میدان انتخاب شدی وای بر ما و وای بر آیندگان ما.
این روزها بیش از همیشه دلتنگ مفاهیم کلام الهی هستم نورانیتی که مرا خطاب می کند:
"تحقیق کن تقلید نکن"
وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُصُونَ
و اگر
از بیشتر کسانى که روى زمیناند پیروى کنى، تو را از راه خدا گمراه مىکنند.
(آنان) جز از گمان پیروى نمىکنند، و جز حدس و تخمین نمىزنند.
و إن تطع أکثر من فى الأرص ... عن سبیل اللّه
* اغلب مردم
زمین، گمراه و تابع گمانهاى نادرست در عقاید خود هستند.
و إن تطع أکثر
من فى الأرض یضلوک عن سبیل الله
*کمى رهپویان
راه خدا نباید موجب تزلزل رهپویان در برابر اکثریت مردم گمراه گردد.
و إن تطع أکثر
من فى الأرض یضلوک
*تکیه بر گمان
در مسائل اصولى و زیربنایى موجب گمراهى مىشود.
یضلوک عن سبیل
الله إن یتبعون إلا الظن
*گرایش به
همسویى و همشکل شدن با تودههاى مردم در عقاید و افکار، لغزشگاهى خطرناک براى
رهروان حق است.
و إن تطع أکثر
من فى الأرض یضلوک
نهى از پیروى
از اکثریت، بیانگر جاذبه عظیم عقاید اکثریت و خطر لغزش به سوى آنان است.
* قرآن راهنماى
کامل و تمام براى مصون ماندن از انحراف در عقاید و افکار و اسیر شدن در دام گمان
و إن تطع أکثر من فى الأرض یضلوک عن سبیل الله
*جواز پیروى از
کسانى که آراى آنها عالمانه و به دور از گمان است.
و إن تطع أکثر
من فى الأرض ... إن یتبعون إلا الظن
چون جمله «إن
یتبعون ...» بیان علت ممنوعیت اطاعت از اکثر مردم است، در موردى که چنین علتى
موجود نباشد، حکم ممنوعیت نیز وجود نخواهد داشت..
*خداوندِ شنوا
و دانا شایسته پیروى است، نه اکثریت تابع گمانهاى واهى
و إن تطع أکثر من فى الأرض ... إن یتبعون إلا الظن
* آرا و عقاید
اکثریت مردم به جهت مبتنى بودن آن بر گمان فاقد اعتبار است.
إن یتبعون إلا
الظن و إن هم إلا یخرصون.
دل به زمان نبند که شمارش معکوس برای تحقیق برای جستجو ،برای گفتگو از هم اکنون آغاز شده .
وعده ی ما هزار توی سیاست ،مسیر مستقیم حقیقت .آنجا که جهانی خیره به حماسه ی اندیشه ات انگشت به دهان می گزد.