منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خامنه ای» ثبت شده است

فدایی رهبر

منصوره صامتی |

مصاحبه شبکه المنار لبنان با محافظ سید حسن نصرالله 

_ چقدر "سید حسن" رو دوست دارید ؟_ آنقدر که اگر امر کند بمیرم ، می میرم .

_ چقدر آیت الله خامنه ای رو دوست دارید ؟ 

_ آنقدر که اگر امر کند سر "سید حسن" را بیاور ، می برم !! 

اما دیدگاه و نظر دبیرکل حزب الله لبنان سیدحسن نصرالله در مورد مقام معظم رهبری :《 .. با توجه به شناختی که از آیت الله العظمی امام خامنه ای (حفظه الله) در دست دارم و پس از مطالعه و بررسی از مدارک و شواهد ، می توان گفت : ما در خدمت امام بزرگواری هستیم که در رهبری ، تقوا ، پرهیزگاری و اجتهاد بی نظیر است .

ما در خدمت امامی هستیم که دارای دیدگاهی جامع ، عمیق ، مستحکم و استوار بر اصول و مبادی از قبیل اصول و مبادی فکری شناخت نیازها و مشکلات ، شناخت ظرفیت ها و امکانات موجود و آشنایی با راهبردهای مناسب و همخوان با اصول و مبادی است و به همین دلیل است که ملاحظه می کنیم به راحتی ایشان بر روند جاری در امور ، آگاهی و اطلاع دارند و با عمق و بینش عمیق ، آنها را به راحتی ارزیابی می کنند و بی شک این ارزیابی دقیق و عمیق ، نشان یافته از همین دیدگاه جامع و شامل است ؛ و به خاطر همین دیدگاه است که با وجود حوادث و جریان های مختلف و متفاوت ، ایشان درباره ی هریک ، دیدگاه کارشناسانه خود را همچون یک صاحبنظر نکته سنج و دقیق بیان می کنند .

ما خود را در برابر شخصیت بزرگ و استثنائی ازین حیث ملاحظه می کنیم و می بینیم که بسیاری در این امت هستند که از شخصیت والای ایشان آگاهی و شناختی ندارند ، جز اندک و به همین دلیل است که به جرات می توانیم بگوییم که ایشان در میان امت اسلام و حتی در ایران چقدر ناشناخته و ازین حیث مظلوم هستند .حتی ایشان در مهمترین بعد شخصیتی شان که همان بعد سیاسی و رهبری است ، هنوز شناخته شده نیستند ؛ چون شخصیتی است که دشمنان از یک سو آن را محاصره کرده اند و از سوی دیگر دوستان آنگونه که باید حق این شخصیت را ادا نمی کنند و این مسئولیت ماست [ ! ] که این امت را با این شخصیت بزرگ و عظیم آشنا کنیم تا از آن بهره های لازم و شایسته را ببرند و از برکات وجود چنین رهبر و چنین ولی فقیه و چنین اندیشمند و متفکری برای حال و آینده ، برای دنیا و آخرت خود بهره مند شوند . بویژه آنکه جهان اسلام از ده ها و قرن ها پیش با چالش های بزرگ و مهمی مواجه است و این وظیفه و مسئولیت این کنفرانس است که ابعاد ناشناخته آن امام فرزانه را بر مسلمانان جهان تبیین و آشکار کند . 》 از سخنان دبیرکل حزب الله لبنان ، سید حسن حزب الله در همایش "نوآوری و اجتهاد" از دیدگاه آیت الله خامنه ای در بیروت . 

آغاززعامت و رهبری ولی امر مسلمین حضرت امام خامنه ای ( دامت برکاته ) را گرامی داشته و برای ایشان طول عمر همراه با سلامتی و عافیت در ظل تفضلات حضرت ولی عصر ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) را از خداوند منان مسئلت می داریم

_آمین یا ارحم الراحمین_

  • منصوره صامتی

اقتصاد و فرهنگ

منصوره صامتی |

فرهنگ از اقتصاد هم مهم تر است .

چرا که فرهنگ همچون هوایی است که در آن تنفس می کنیم

اگر این هوا تمییز باشد آثاری دارد و اگر کثیف باشد آثار دیگری دارد.

چرا رهبری عزیز در  ساعت های نخستین سال 1393  مخاطب را به اهمیت فرهنگ توجه می دهند؟


 نکته ی بدیع و ویژه ی کلام ایشان تعبیری است که از فرهنگ به میان می آورند و آن را به مثابه هوا برای تنفس می دانند.

...


  • منصوره صامتی

شعار سال 1393+جایزه

منصوره صامتی |
انتخاب شعار هر سال تنها یک نام نیست;
 سوق دادن افکار عمومی و هدایت جامعه به سوی مسائل اساسی, تعییین اولویت ها و دغدغه های نظام اسلامی ,فعال سازی ظرفیت های مردمی جهت ارائه آراء و دیدگاه ها, همدل و هم فکر کردن مردم و مسئولین , وحدت و انسجام بخشیدن به مسیر حرکت عمومی کشور, پیشگیری از خطرها و خنثی کردن توطئه ها ,برجسته نمودن ارزش ها و موضوعات اصلی مورد نیاز کشور, زمینه سازی تولید فکر علم و شناخت سیاست ها و راهکارهای حل یک معضل و همچنین حکمت های عمومی همگی دلالت های روشنی بر نگاه آینده بینانه ی سکان دار سرزمین مهرهستند .


 استادی مشفق ,دانشمندی حکیم و رهبری فرزانه که نه تنها در قالب فهوایی از کلام بلکه در معنایی ژرف از شعور ایمانی به ساده ترین بیان در آغاز ین لحظات سال صفتی هوشمندانه برای هر سال بر می گزینند تا در مرور انچه ذکر شد مسئولیت خطیر هدایت و راهبری نظام و توده های مردمی را هدفگذاری و مدیریت استراتژیک نمایند .
اگرچه رهبری عزیز از سال 1369دولت و مردم را به نکته ای خاص رهنمون بودند ولی نوروز 78 اولین عیدی بود که استاد گرانقدر نامی مشخص را برای سال برگزیدند . سال 1378 به دلیل همزمانی با یکصدمین سالگرد ولادت بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران (امام خمینی ره) نام گرفت .

نگاهی اجمالی به نامگذاری بیش از یک دهه مخاطب خاص را به تعمق و تفکر ویژه فرا می خواند .

سال 1378 ( بنام امام خمینی  "ره" )

سال 1379 ( بنام امام علی " ع" )

سال 1380 ( بنام اقتدار ملی و اشتغال آفرینی )

سال 1381 ( بنام عزت و افتخار حسینی )

سال 1382 ( بنام نهضت خدمت گذاری )

سال 1383 ( بنام پاسخگویی سه قوه به ملت ایران )

سال 1384 ( بنام همبستگی ملی و مشارکت عمومی )

سال 1385 ( بنام پیامبر اعظم "ص" )

سال 1386 ( بنام اتحاد ملی و انسجام اسلامی )

سال 1387 ( بنام نوآوری و شکوفایی )

سال 1388 ( بنام اصلاح الگوی مصرف )

سال 1389 ( بنام همت مضاعف ، کار مضاعف )

سال 1390 ( بنام جهاد اقتصادی )

سال 1391 ( بنام تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی )

سال 1392(بنام حماسه ی سیاسی و اقتصادی)

سال 1393...؟


در روزهای پایانی سال بر آن شدیم تا به بهانه ی برگزاری مسابقه ی شعار سال 1393 مخاطبان و همراهان عزیز و گرانقدر پاردوکس را به نگاه دقیق و عمیق به حکمت انتخاب شعار هر سال از سوی رهبر ی معظم دعوت کنیم .

 عزیزان! دوستان! و همراهان گرامی!


شما می توانید با ارسال پیام برای همین بخش شعار انتخابی امسال را حدس بزنید ودر اردیبهشت 1393 هدیه ای ارزشمند از سوی پارادوکس تقدیم شما گرامیان خواهد شد . شرکت کنندگان عزیز می توانند شعار سال و دلایل انتخاب آن را حداکثر در 100 کلمه ارسال کنند .

 به نظر شما شعار سال 1393 بر اساس چه رویکردی انتخاب خواهد شد ؟


 1. رویکرد فرهنگی

 2.رویکرد اجتماعی

 3.رویکرد اقتصادی

 4. رویکرد سیاسی


 3 نفر از عزیزانی که نزدیکترین و مستدل ترین پاسخ را ارسال کنند برنده خواهند بود .

 نکته : پیام های ارسالی پس از پایان مهلت پاسخ گویی به نمایش در خواهند آمد.

شاید شما برنده ی خوش شانس پارادوکس باشید!
  • منصوره صامتی


  • منصوره صامتی

40 دقیقه از ساعت 2 بعد ازظهر گذشته همینطور که از سرما خودم رو جمع می کنم و نمی دونم چرا رحمت خدا زحمته؟! به ساعت گوشی همراه خیره میشم 20 دقیقه فرصت دارم تا برای شرکت در جلسه از پارک وی به هفت تیر برسم . روحت شاد قیصر که گفتی ناگهان  چه قدر زود دیر می شود!


  خیلی وقته تکلیفم رو با یکی از اصول روان شناسی  که می گه  "برای انتقال حس احترام به شرکت کنندگان در جلسه راس ساعت مقرر در محل جلسه حضور یابید"روشن کردم ولی این بار فرق می کنه و من باید، باید، باید سر موقع برسم.

خدای من ! 18 دقیقه وقت دارم



بعد از خدا، تنها امیدم به ایستگاه تاکسیه 

راننده ی تاکسی فریاد می زنه:  هفت تیر فقط یک نفر...

خداروشکر به موقع رسیدم و دیگه لازم نیست کلی منتظر مسافر باشیم .


با خوشحالی چند گام بلند به سمت صندلی جلو بر داشتم ولی همه ی ذوقم محکم به شیشه ی بسته ی ماشین خورد و برگشت درست وسط صورتم.آخ!

ای بابا ! این چه وضعیه؟! 1 نفر از مردان غیرتمند ایرانی جلو نشسته 2 نفر هم عقب .حالا من باید کجا بشینم ؟!


نگاه کردم ایستگاه تاکسی برهوت بود کاری هم از ماشین های شخصی بر نمیاد هفت تیر درست وسطه طرحه!

تا اومدم به این فکر کنم که چقدر هوا آلوده است وما در عالم ذرع چه گناهی کردیم که باید درست وسط یکی از آلوده ترین شهرهای دنیا فرود بیایم؟!یاد مرحوم قیصر افتادم...


من همین یک شانس رو داشتم وعقربه هاهم که مسابقه ی دوی استقامت گذاشته بودندو می خواستن من و بیچاره کنن... زمان ! جلسه ! وای چقدر سرده  هوا تو این دهه ی فجری...



همون راهکار همیشگی...

یادش بخیر! وقتی اولین بار از این راهکار استفاده کردم چه لذتی بردم و تا چه اندازه از اینکه در سرزمین غیرت و ناموس زندگی می کنم خوشحال شدم یادم نیست. خدایا ! اگر یکبار دیگه هم خواستی من رو به دنیا بفرستی دوست دارم باز ایرانی باشم، باشه؟ !

راهکاری که حداقل 10 ساله برای من کاربرد داشته


سرم را به طرف شیشه ی جلو خم کردم و گفتم : عذر میخام میشه تشریف بیارید عقب بشینید

نگاهی کرد و هنوز جملم تموم نشده بود  گفت : نخیر

به ساعت نگاه کردم حالا چکار کنم ؟ عجبا! این دیگه چه رفتاریه مگه مشکلی پیش میاد بری عقب بشینی؟ دوست ندارم تو این فضای تنگ، ی مرد به من بچسبه داشت اعصابم خرد می شد که فکری به خاطرم رسید .

خودتون خواستید آقایون محترم !

من نمی دونم چرا مادران گرامی آقا پسر هاشون رو کمی مودب و فهیم تربیت نمی کنن که وقتی یک خانم میگه ف اونها تصور نکنن منظور خانم محترم حتما فرزاده !

فکر کردید من حداقل 10 سال تو این اجتماع بیکار بودم؟!  حرص خوردم ولی دنبال راهکارم بودم .

حالا که تاکسیرانی برای نوامیس اجتماعی فکری نمی کنه...  از یک راهکار دیگه استفاده می کنم به شرطی که اعتراض نباشه

ازفکر تا اجرا انقدر سرعت داشتم که تصور نمی کنم حتی آقای قالیباف هم به این سرعت طرح های کلان شهر تهران رو اجرایی کرده باشن!

چنان محکم و استوارکیف لب تاپ پراز جزوه و طرح رو گذاشتم کنارم که مرد غیور ایرانی کناری حداقل 10 سانتیمترعقب نشینی کرد البته شایدم 8 سانتی متر!و تا جایی که می شد به در تاکسی چسبیدم.

نفس راحتی کشیدم به خیال اینکه مشکل حل شده ولی مثل اینکه هنوز ماجرا تموم نشده بود!ً

 همینطور که صندوق ورودی پیام گوشی همراه رو خالی می کردم سنگینی نگاه مرد غیرتمند کناری تمرکزم رو به هم ریخته بود ...

  از گوشه ی چشم،کت شلوار قهوه ای رنگ  کتان ،کوله پشتی، موهای بلند با  مش نقره ای  که به  زحمت پشت عینک آفتابی صف کشیده بودند خودنمایی می کرد

 دلاورمرد سرزمین ناموس پرستان شهره ی شرقی شب شکن شیرین سخن، دهان باز کرد و با صدای نرم و لطیف آواز سر داد که :

خانم شما که  سختتونه ماشین شخصی بخرید راحت باشید !

به روی خودم نیاوردم ، همین که خواستم پیام بعدی رو هم پاک کنم

همون دلاور مرد سرزمین ناموس پرستان شهره ی شرقی شب شکن شیرین سخن گفت :

خانم میگم شما که سختتونه بهتره ماشین شخصی بخرید، می بینید که من تو بغل اون آقا نشستم !

ی نگاه به دیگر دلاور مرد سرزمین ...بقیشو خودتون می دونید انداختم انگار نه انگار اعتراضی نداشت ولی مرد کناری جوری خودش رو به تظاهر جمع کرده بود که حالتی از ترحم بر من عارض شد

گفتم :بنده حدس می زدم که ممکنه برای شما سخت باشه به همین جهت ازاون آقا  خواستم تشریف بیارن عقب بشینن


دلاور مرد ... نه مثل اینکه غیرت  و ناموس حالیش نبود، ی دست لای موهاش  برد و همینطور که نوک موهای نقره ایشو صاف می کرد گفت :

خوب کیفتونو بگیرین بغلتون

نه دیگه بحث، استراتژیک شد و نمی شد ساکت بود 

گفتم :دوست ندارم کنار شما بشینم، به همین خاطر کیف گذاشتم

گفت : خوب شما دوست ندارید!!!
با خودم گفتم :( بعله ، معلومه که شما دوست دارید)

مرد جلویی گفت :خانم این حرفا یعنی چی ؟ نخواستم بیام عقب.

گفتم : از نظر بنده ایرادی نداره که تشریف نیاوردید عقب ، همنوع شما ناراحت هستند ، وقتی خودتون به خودتون رحم ندارید مشکل بنده چیه ؟!

مرد کناری گفت:مشکل فکر مریضه ، شما فکرتون مریضه که فکر می کنید اگر من به شما بچسبم اتفاقی میفته !

آیینه نداشتم ولی انقدر گرم شده بودم که یقین دارم صورتم قرمز بود.سال هاست تمرین کردم که در بالاترین درجه از احساسات هم صدای طبیعیم رو حفظ کنم آب گلومو قورت دادم ، خواستم حرف بزنم که مرد جلویی گفت :

می دونید خانم چیه ؟

شما چادری ها فکر می کنید همه باید به شما احترام بزارن!

یکه خوردم و با تعجب گفتم :چه ربططططی داره آآآآقااااا؟!

من مانتویی هم بودم دوست نداشتم تو  ی همچین فضای تنگی ی مرد به من بچسبه ! بحث اخلاقیه، انسانیه

مرد کناری گفت : نه بحث اسلامیه ، شما رو مریض کردن این  اراجیف و به شما یاد دادن این آخون ...

دیگه طاقت نیاوردم عصبانی گفتم : چه ربطی به اسلام داره ؟ اصلا شما از کجا می دونید من مسلمونم ؟

همونطور که روی پیشونی شما هم ننوشته دینتون چیه ؟

گفت : از نظر شما که حتما من بی دینم !

خانم من کل دنیا رو گشتم : اصلا این حرفا معنی نداره ...

خواست ادامه بده که گفتم : در همون کل دنیا هم که شما تشریف بردین (البته بهش نمیومد کل دنیا رو دیده باشه ) وقتی یک زن دوست نداشته باشه هیچ مردی اجازه نداره کنارش بشینه و در قوانین اجتماعی تعرض به حریم خصوصی زنان مجازات داره

چرا انقدر شلوغش می کنید ٰاینجا ایرانه و عرف جامعه ی ما هم به حریم خصوصی زنان احترام میگذاره

بجای اینکه کار من رو بد تعبیر کنید به حق انسانی من به عنوان یک زن فکر کنید شما هم می تونید به عنوان یک مرد دوست نداشته باشید که یک خانم انقدر نزدیک شما بشینه حتی ممکنه دونفر از یک جنسیت هم دوست نداشته باشن به هم بچسبن !

آقای محترم، من نمی دونم شما چه احساسی دارید اگر ی مرد غریبه به   مادر ، خواهر، همسر و یا دختر شما تو ی همچین فضای تنگی بچسبه ولی یقین بدونید   مادر ، خواهر، همسر و دختر شما دوست نخواهند داشت که یک مرد غریبه تا این حد نزدیک اونها بشینه 

شما مساله رو به  همه چی ربط دادید جز اینکه فکر کنید این مساله کاملا انسانی و اخلاقیه .همه ی ما به هر قدری که می تونیم باید تلاش کنیم جامعه ی اخلاقی تری داشته باشیم، همین.


صدا از درو دیوار تاکسی در میومد ولی از این 4 تا مرد ایرانی داخل تاکسی نه! نگاه کردم همشون غرق در تفکر بودن  

آروم نفس عمیقی کشیدم که سکوت جلسه ی استراتژیک امنیت اجتماعی بهم نخوره ولی از شدت حرصی که خورده بودم از گلوم حرارت می زد بالا ...

عباس آباده آقا ! راننده ی تاکسی بود که به مرد جلویی یادآوری کرد تا پیاده بشه.

مردجلویی که  نمی دونم با چه صفتی باید ازش یاد کنم پیاده شد.

کیف رو برداشتم و رفتم جلو نشستم وچند دقیقه بعد هفت تیر سر مشاهیر پیاده شدمٰ در تاکسی رو آروم بستم و اعضاء جلسه امنیت اجتماعی تاکسی همچنان غرق در تفکر بودند...


فقط این هوای خیلی سرده 7 درجه زیر صفر می تونه حرارت غصه های یک زن مسلمان را در ام القرای جهان اسلام، تهران ، ی کم التیام بده

وای خدا !که چقدر  این دنیا قفسه تنگیه! خودت می دونی که غصه های من برای خودم نیست که برای انسانیت بر باد رفته است. من برای فرزندان آینده ام مادرانه نگرانم و جای تو اینجا روی زمین بیش از همیشه خالیه!

سر سفره ها حتی بوی نفت هم میاد ولی بوی تورو نمیشه احساس کرد، ای دانای شنونده ی بینا !


نمی دونم چرا میون این سرما حالا که جلسه هم دیر شده ، بی اختیار یاد احمد شهید و ادعاهاش در مورد نقض حقوق بشرافتادم !

راستی اگر احمد شهید اینجا بود نقض حریم خصوصی یک زن مسلمان  رو هم در گزارشاتش به سازمان ملل ارائه می کرد؟!!!


  • منصوره صامتی

صبح نزدیک است

منصوره صامتی |
هر کجا سر می کشی ظلم و گناه
 می کند این نسل انسان را تباه
 در جهان ما گروهی باطلند
 همچو حیوان می خورند و می چرند
 خویش را دانند آقای زمین
 بهر نابودی انسان در کمین
 با تمدن کرده اند دنیا خراب
 نیست دنیا جز فریب یک سرآب
 دانش است در خدمت مستکبران
 غاصبان و ظالمان و کافران
 بهر نابودی این خلق خدا
بمبها انبار کرده درخفا
 خلقها را می کشند و می درند
نام این را هم حمایت می نهند
 در سخنرانی دم از حق می زنند
 حرف مفت و حرف ناحق می زنند
 جان کری آن جانی بی عقل و دین
 سخت کرده زندگی بر مسلمین
 آن سیاه بی شرف آن خوک پست
 می کند آتش بپا هر جا که هست
 دولت بی دین اسرائیل را
حامیند این جانیان بی خدا
 غزه را با خاک یکسان کرده اند
 خانه هاشان محو و ویران کرده اند
 کودک و پیر و جوان را می کشند
 از حقوق این بشر دم می زنند
من چه می گویم تو ای مهدی بیا
 این جهان را پاک کن از اشقیا
 صبح نزدیک است و می آئی زراه
 ای که هستی منجی خلق خدا
 نام محبوبت بود صاحب زمان
می کنی این خاک را چون گلستان
 گر خدا خواهد بیائی عن قریب
 محو سازی خدعه وظلم و فریب

شاعر:جلیل امین پور
  • منصوره صامتی

آمریکا ساکت باشد!

منصوره صامتی |

"اگر هرکس دیگری ادعای حقوق بشر کند آمریکا حق ندارد دم از حقوق بشر بزند که همین امروزنیز در آمریکا به راحتی حقوق بشر نقض می شود "

 جالب اینجاست که در جهان امروز هنگامی که مفاهیم پارادکسیکال را مرور می کنیم ،ماهیت سیاستمداران آمریکایی و یا سیاست های آمریکایی از ذیل تا صدر خود نماد و سمبلی بارز از پارادکس است .پارادکس در ماهیت ! 

آنگاه این ماهیت پارادوکسیکال که سرچشمه ی بسیاری از رفتارهای غیر بشری است برای دخالت بیشتر در سرنوشت جوامع بشری دم از حقوق بشر می زند!

  • منصوره صامتی

کاتولیک تر ازپاپ!

منصوره صامتی |
ضمن تبریک به مناسبت میلاد حضرت عیسی مسیح علیه السلام ، پیشاپیش فرا رسیدن سال نوی میلادی را به همه ی هموطنان مسیحی تبریک می گویم .

 یکی از محافظان مقام معظم رهبری نقل می کند :

صبح روز کریسمس یعنی عید پاک مسیحیان ، آقا فرمودند خانه ی چند ارمنی و عاشوری اگر برویم خوب است . ما آدرسی از ارامنه نداشتیم . سری به کلیساهایشان زدیم که آنها از ما بی خبرتر بودند . رفتیم بنیاد شهید ، دیدیم خیلی اطلاعات ندارند . کمی اطلاعات خانواده ی شهدا را از بنیاد شهید ، مقداری از کلیساها و یک سری هم توی محله ها پیدا کردیم و با این دیدگاه رفتیم ... وارد منزل یکی از شهدای ارمنی که شدیم ، دخترها آمدند نشستند . آقا اولین سوالشان این بود که شغل دخترها چیست ؟ گفتند : دانشجو هستند . آقا خیلی تحسینشان کرد و با این ها کلی صحبت کردند ، توی این حالت ، این دختر سوال کرد که آقا آب ، شربت ، چیزی برای خوردن بیاورم ؟ این ها همه اش درس است . من خودم نمی دانستم که بگویم بیاورد یا نیاورد ! آقا می خورد یا نمی خورد ! نمی دانستم . رفتم کنار آقا ، از آقا سوال کردم ، گفتم : آقا این ها می گویند که خوردنی چیزی بیاوریم ؟ چایی چیزی بیاوریم ؟ آقا گفتند : ما مهمانشان هستیم . از مهمان می پرسند چیزی بیاوریم یا نیاوریم ؟! خب اگر چیزی بیاورند ما می خوریم .
بعد خود آقا گفتتد : بله دخترم ! اگر زحمت بکشید چایی یا آب میوه بیاورید ، مت هم چایی ، هم آب میوه ی شما را می خورم . این ها رفتند چایی ، آب میوه و شیرینی آوردند . خود میوه را هم آوردند .خب توی خانه ی مسلمان ها اینطوری است . یک نفر چندتا میوه پوست می کند می دهد دست آقا ، آقا هم دعا می کند . همان جا به پدر شهید ، مادر شهید ، فرزند شهید یا همسر شهید ، آن خوراکی را تقسیم می کند . همه یک قسمتی از آن میوه را می خورند که آقا به آن دعا کرده . توی ارمنی ها هم همین کار را باید می کردیم ؟ واقعا نمی دانستم . چایی آوردند ، آقا خورد . آب میوه آوردند ، آقا خورد . شیرینی آوردند ، آقا خورد . آقا حدود چهل دقیقه توی خانه ی ارمنی ها نشستند و با این ها صحبت کردند .

 مثل بقیه ی جاها آقا فرمودند : عکس شهیدتان را من نمی بینم ؟ عکس شهید عزیزمان را بیاورید من ببینم . توی خانه ی مسلمان ها عکس بزرگ شهید وجود دارد که توی اتاق ها هست و می روند می آورند . این ها رفتند آلبوم عکسشان را آوردند . آلبوم عکس هم برای شب عروسی شهید بود . آلبوم را گذاشتند جلوی آقا . صفحه ی اول یک عکس دوتایی . یادگاری فردین با دوستش . آقا همین جوری که نگاه می کردند شروع کردند به صحبت کردن . به همین شکل صفحه ها را ورق زدند تا تمام شد .
 تمام که شد گفتند : خب ! عکس تکی شهید را ندارید ؟ یک عکس تکی از شهید پیدا کردند و آوردند گذاشتند جلوی آقا . آقا شروع کردند از شهید تعریف کردن . خب ! نحوه ی اسارت ، نحوی شهادت اگر چیزی داشته به من بگویید . ما فهمیدیم نام این شهید بزرگوار ، شهید 《مانوکیان》 است . به اندازه ی شهید 《بابایی》، شهید 《اردستانی》و شهید 《دوران》 پرواز عملیاتی جنگی داشته است . هواپیمایش F14 ، بمب افکن رهگیر بوده و بالای صد سرتی پرواز موفق در بغداد داشته . هواپیمایش را توی دژ آهنی بغداد می زنند . شهید هواپیما را تا آن جا که ممکن است ، اوج می دهد . هواپیما در اوج تا نقطه ی صفر خودش ، که اتمسفر است بالادمی آید و بقیه اش را به سمت ایران سرازیر می کند . چهار تا موتور هواپیما منهدم می شود . هواپیما لاشه اش توی خاک ایران می افتد ولی چون دیگر سیستم برقی هواپیما کار نمی کرده ، نتوانسته ایجکت کند و نشد که چتر نجات برای شهید کار کند . هواپیما به زمین می خورد و ایشان به شهادت می رسند . او ارمنی بود ولی حاضر نشد حتی لاشه ی هواپیمای جمهوری اسلامی ، به دست عراقی ها بیفتد . آن خانواده ، این فرزندشان است . این بزرگوار در نیروی هوایی مشهور است . درباره ی شهادتش و اخلاقش تعریف کردند .

مادر شهید گفت : آقا ! حالا که منزل ما هستید ، من می توانم جمله ای به شما عرض کنن ؟ آقا گفت : بفرمایید ، من آمده ام ابنجا که حرف شما را بشنوم . گفت : ما با شما از نظر فرهنگ دینی فاصله داریم ، در روضه هایتان شرکت می کنیم ، ولی خیلی مواقع داخل نمی آییم . روز شهادت امام حسین (ع) ، روز عاشورا و تاسوعا به دسته های سینه زنی امام حسین (ع) شربت می دهیم . می آییم توی دسته هایتان می شینیم . ظرف یک بار مصرف می گیریم که شما مشکل خوردن نداشته باشید چون ما توی ظرف آن ها آب نمی خوریم . توی مجالس شما شرکت می کنیم و بعضی از حرف ها را می شنویم . من تا الان نمی فهمیدم بعضی چیزها را . می گفتند ، در دین شما بانویی که دختر پیامبر عظیم الشان اسلام است را بین در و دیوار گذاشته اند ، سینه اش را سوراخ کرده اند ، میخ ، مسمار به سینه اش خورده ، نمی فهمیدیم یعنی چه . می گفتند مسلمان ها یک رهبری داشتند به نام علی (ع) ، دستش را بستند و در سه دوره ی 25 ساله ، حکومتش را غضب کردند ؛ نمی فهممیدیم یعنی چه . گفتند در 25 سالی که حکومتش غضب شده بود ، شغلش این بود که آخر شب نان و خرما می گذاشت روی کولش و می رفت خانه ی یتیمان . این را هم نمی فهمیدیم . ولی امروز فهمیدیم که علی (ع) کیست .

امروز با ورود شما به منزلمان ، با این همه گرفتاری که دارید ، وقت گذاشتید و به خانه ی من غیر دین خودتان تشریف آوردید . اسقف ما ، کشیش محله ی ما ، به خانه ی ما نیامده است . شما رهبر مسلمین هستید . من فهمیدم علی (ع) که خانه ی یتیمان می رفت ، چقدر بزرگ است . او از ورود آقای خامنه ای به منزلشان ، به علی (ع) و 25 سال حکومت غضب شده اش ، و زهرا (س) پی برد . خب ، این برود مشهد ، امام رضا (ع) اجابتش نمی کند ؟

 بعد از بازگشت حضرت آقا ، محافظان را توبیخ کردند ! ما چهل دقیقه با این خانواده بودیم . عین چهل دقیقه ، به اندازه ی چند کتاب از این ها درس گرفتیم . آقا در خانه ی ارامنه ، آب ، چایی ، شربت ، شیرینی و میوه شان را خورد . بعضی از دوستان ما نخوردند ! "کاتولیک تر از پاپ هم داریم!" رهبر نظام رفته ، خورده ؛ پاسدار و محافظ ، من نوعی ، نخوردیم ! حزب اللهی تر از آقا هستیم ؟! .. با آنها خداحافظی کردیم و به سمت دفتر به راه افتادیم .
 وقتی رسیدیم آقا فرمودند : این بچه ها را بگویید بیایند . آمدند . فرمودند : این کار احمقانه چه بود که شماها کردید ؟! ما مهمان این خانواده بودیم . وقتی خانه شان رفتید ، چرا غذایشان را نخوردید ؟! این کار ، اهانت به این ها محسوب می شود . نمی خواستید بخورید ، داخل نمی آمدید . به دلتان نمی چسبید ؟! فکر می کردید شاید ظروف اینها نجس باشد ؟! فعل حرام و نجس را هم ما آنجا فمیدیم . تک تک درس است اینها برای ما .


  • منصوره صامتی
فیسبوک تویتر گوگل پلاس مواجهه با پدیده‌های جدید جهان، همواره در ایران «ماجرا داشته است».
می‌گویند برای اول‌بار که دوچرخه وارد ایران شد، بسیاری آن را «ارابه اجنه» می‌خواندند و اطرافیانشان را از این موجود وهم‌آلود که «می‌تواند روی دو چرخ راه برود» بر حذر می‌داشتند تا جن‌زده نشوند!
 به گزارش ایسنا به نقل از عصر ایران، رادیو نیز هنگام ورود به کشور، به عنوان پدیده‌ای کاملا امنیتی شناخته می‌شد و تنها افراد خاصی که دارای صلاحیت‌های تأییدشده بودند می‌توانستند با کسب پروانه بهره‌برداری از نظمیه، یک دستگاه رادیو در خانه خود داشته باشند.
در این پروانه، مشخصات رادیو و نیز آدرس خانه‌ای که رادیو در آن بود، قید می‌شد و دارنده موظف بود در صورت تغییر نشانی، مراتب را سریعا به نظمیه اطلاع دهد. ویدئو نیز حکایتی دارد که برای ایرانیان بالای 30 سال سن، بسیار آشناست؛ بگیر و ببندها، پتوهایی که ویدئو را لای آنها می‌پیچیدند و با استرس، از این خانه به آن خانه می‌بردند و دستگیری‌ها و دادگاه‌ها و مجازات‌ها و ... . وقتی اولین بازی‌های رایانه‌ای نیز وارد ایران شدند و تب «آتاری» فراگیر شد، کمیته‌های انقلاب وقت، گیم‌نت‌هایی را که تنها بازی ارائه‌شده در آنها آتاری بود، به دلیل آنچه که آن را جلوگیری از فساد و قمار می‌خواندند، تعطیل کردند!
اینک نیز ماهواره و فیس‌بوک و وی‌چت و ... فصل‌های جدید همان داستان قدیمی و دنباله‌دار «ایران و پدیده‌های نو» هستند. علت نیز کاملاً آشکار است: تصمیم‌گیران، با پدیده‌های نوظهور بیگانه‌اند، قدرت پیش‌بینی آینده را ندارند و این نکته ساده را نمی‌دانند که اگر امروز یک پدیده تکنولوژیک در حال رایج شدن در دنیاست، به‌زودی در ایران نیز - که بخشی از دنیاست - رواج پیدا خواهد کرد. به همین دلیل، ناگهان از خواب برمی‌خیزند و می‌بینند که تمام پشت‌بام‌ها پر شده از دیش‌های ماهواره، اکثر تحصیل‌کردگان جامعه، فیس‌بوک دارند و میلیون‌ها نفر نیز ترجیح می‌دهند تماس‌های خود را از بستر اپلیکیشن‌هایی مانند وی‌چت برقرار کنند. در چنین وضعی، آقایان تنها کاری که می‌کنند، «بستن» است و دیگر هیچ (تأکید می‌کنم: و دیگر هیچ)!
 مسئولانی که مدام دم از پیروی از رهبری می‌زنند، بهتر است قبل از برخوردهای سلبی با پدیده‌های نوظهور تکنولوژیکی، این سخنان رهبری نظام را مطالعه کنند و بعد به خود مراجعه کنند و ببینند که تا چه اندازه از رهگذر بی‌توجهی‌شان به همین یک مورد، به مردم و مملکت و اعتماد عمومی ضربه زده‌اند.
سخنان رهبر معظم انقلاب در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی را بخوانید: «من عرض می‌کنم ما در برخورد با مسائل تهاجمی، پدیده را در اوّل ورود، حتّی قبل از ورود باید بشناسیم. فرض کنید یک چیزی، یک فکری، یک روشی در دنیا دارد رایج می‌شود؛ پیدا است که این اینجا خواهد آمد - خب دنیا دنیای ارتباطات است، دنیای اتّصال و ارتباط است، نمی‌شود حصار کشید - قبل از آنکه بیاید، به فکر باشید که برخورد حکیمانه با این چیست. معنای این همیشه این نیست که ما آن را رد کنیم؛ نه، گاهی یک پدیده‌ای است که ما آن را می‌توانیم قبول کنیم، گاهی پدیده‌ای است که می‌توانیم اصلاح کنیم، گاهی پدیده‌ای است که می‌توانیم یک ذیلی برایش تعریف کنیم که آن ذیل، مشکل آن را برطرف کند. دیر جنبیدن، دیر فهمیدن، دیر به فکر علاج افتادن، این اشکالات را دارد که بعد شما دچار مشکلاتی می‌شوید که نمی‌توانید با آنها مواجه بشوید.»
بار دیگر جملات فوق را مرور می‌کنیم و سوالات زیر را از کسانی که مدام در کار بستن کانال‌های ارتباطی جدید هستند مطرح می‌کنیم: - آیا پدیده‌هایی مانند فیس‌بوک و وی‌چت و ماهواره را قبل از ورود به ایران مورد بررسی قرار داده بودید؟
- آیا قبول دارید که «دنیای ارتباطات است، دنیای اتّصال و ارتباط است و نمی‌شود حصار کشید»؟
 - آیا به فکر این بوده‌اید که قبل از ورود پدیده‌هایی مانند فیس‌بوک و وی‌چت با آن «برخورد حکیمانه» شود؟
 - آیا موافق هستید که برخوردهایی مانند فیلترینگ، برخورد سلبی است، نه «برخورد حکیمانه»؟
- آیا نمی‌توان برای پدیده‌های ارتباطی جدید، به تعبیر رهبری «ذیل»‌هایی تعریف کرد تا آسیب‌ها به حداقل و منافع به حداکثر برسد؟
 - آیا اقدامات شما در برخوردهای سلبی به جای «برخوردهای حکیمانه»، مصداق «دیر جنبیدن، دیر فهمیدن، دیر به فکر علاج افتادن» نیست؟
- آیا ...؟
 آقایان! دنیا را بشناسید، راه رفته و شکست‌خورده را تکرار نکنید، هیچ انسان عاقلی راهی که یک بار رفته و به مقصد نرسیده را دوباره طی نمی‌کند، چه رسد به اینکه 10باره و 100باره برود و نرسد. چند سال پیش که خبری از فیس‌بوک و توییتر و شبکه‌های اجتماعی جدیدالظهور نبود، یک شبکه اجتماعی به نام «اورکات» وجود داشت که در ایران نیز افرادی عضو آن بودند. اگر آن زمان، کسانی که عهده‌دار فرهنگ و فضای مجازی کشور هستند، به جای فیلترینگ «اورکات»، می‌فهمیدند که «اورکات» تنها یک آغاز است و باید آموزش‌های لازم را به مردم در این خصوص ارائه کرد، امروز وضعیت حاکم بر شبکه‌های اجتماعی دچار چنین بلبشویی نبود که ناگهان هزاران نفر به نام ایران و ایرانی به صفحه فیس‌بوک «مسی» بروند و آن آبروریزی را به بار بیاورند. وقتی خانه‌ها در ایران به گاز لوله‌کشی مجهز شد و افرادی بر اثر گازگرفتگی جان خود را از دست دادند، کل شبکه گاز کشور را با این استدلال که خیلی‌ها به خاطر گاز جان دادند، قطع نکردند بلکه برنامه‌های آموزشی و فرهنگی گسترده‌ای را تدارک دیدند که هنوز هم ادامه دارد. پدیده‌های نوظهور تکنولوژیک را نمی‌توان با بگیر و ببند، کنترل کرد که اگر این‌گونه بود، با بستن «اورکات»، کار به «فیس‌بوک» نمی‌کشید و با ممنوعیت ویدئو، ماهواره چنین فراگیر نمی‌شد.
 باید به همان نسخه رهبری عمل کرد؛ یعنی پدیده‌های نوظهور را شناخت، پیش‌بینی کرد، برایشان برنامه ریخت و بدون حصاردرمانی، آسیب‌ها را به حداقل رساند، بی آنکه تر و خشک را با هم سوزاند. شناخت جهان، پیش‌نیاز هر گونه تصمیمی در دنیای امروز است.
  • منصوره صامتی


با توجه به شرایط سیاسی جهان امروز بی تردید تنها راه  رسیدن به آبادانی ایجاد امنیت است و ایجاد امنیت در مقابل دشمنان دژخیم تنها با  مقاومت حاصل خواهد شد  مقاومت در مقابل تهدیدهای تحریم  و تهدید جنگ .

در این مستند رادیویی به برخی سخنان مقام معظم رهبری و حجه الاسلام پناهیان در خصوص ایستادگی و مقاومت در مقابل دشمن پرداخته شده است و بجاست که نامزدهای انتخاباتی ریاست جمهوری نیز به این مطلب توجه بفرمایند که با روحیه ی سازشکاری و مسامحه با دشمنان نمی توان امنیت ایجاد کرد ما باید به سمت الگویی حرکت کنیم که دشمن از ما نا امید شود.

we stand up to the end

شما را به شنیدن این مستند رادیویی دعوت می کنم:

دریافت

خداوند در قرآن به ذکر خداوند برای آرامش قلبها اشاره می کند و  در حالی که شیطان انسان را به امنیت کاذب دلخوش می کند و دلخوش کردن به امنیت کاذب به غفلت ازرنج ها تلخی ها و سختی ها و در نهایت شکست می انجامد.

برخی می گویند وقتی به حقیقت می اندیشیم نا آرام می شویم! در پاسخ باید گفت با یاد خداوند آرام باشید و نه با غفلت از حقیقت .امروز تنها راه مقاومت و تامین امنیت از راه ترساندن دشمن پدید می آید و نه از راه دیگرزمانی که دشکن از ما ناامید شد  از صدا و سیما باید انتقاد کرد که چرا  مشکلات  مردم سوریه و عراق را به درستی برای مردم ایران توضیح نمی دهد .

دشمن مردم ایران نسبت به گذشته بسیار وحشی شده است چرا که می خواهد نفوذ ایران را در منطقه کاهش بدهد.امنیت ایران تنها از راه مقاومت و ایستادگی و  از بین بردن تهدیدهای دشمن شناخت حقیقت تامین خواهد شد .این آقایون نامزدها بگویند چگونه می خواهند دشمن را بترسانند ؟

و سخنان حجت الاسلام پناهیان در حالی مطرح می شود که حضرت آیه الله خامنه ای رهبری معظم در ابتدای سال حماسه ی سیاسی و اقتصادی اینگونه می فرمایند:

ما ملتی نیستیم بنشینیم تماشا کنیم قدرت های پوشالی مادی که از درون پوسیده و موریانه خورده اند ملت استوار و پولادین  ایران را تهدید کنند ما در مقابل تهدید، تهدید می کنیم.

گاهی سردمداران رژیم صهیونیستی ما را تهدید هم می کنند تهدید به حمله ی نظامی می کنند  اما به نظرم خودشان هم می دانند که اگر قلمی از آنان سر بزند جمهوری اسلامی تل آویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد.

 

ما در مقابل غرب باید قدرت استقامت خود را اثبات کنیم و ما تنها ابزاری که داریم مقاومت است هیچ ابزار دیگری هم نداریم  اگر به سمتی برویم که دشمن از ما نا امید شود راحت تر زندگی خواهیم کرد .

 آبادانی تنها در صورت نا امید شدن دشمن از ما پدید می آید وقتی دشمن ناامید شود کوتاه خواهد آمد وقتی امیدوار شود فشار می آورد خود شان صریحا می گویند آنقدر تحریم می کنیم آنقدر فشار می آوریم تا کوتاه بیایند چه کسانی کوتاه بیایند مردم کوچه و بازار؟  آنها که می دانند مردم کوچه و بازار کوتاه نمی آیند آنها دلخوش دارند به برخی سیاستمدارانی که زمینه ی سازش و کوتاه آمدن در وجودشان هست.

در داخل کشور ما مجموعه های سیاسی هستند که تحلیلشان این است  می گویند  وقتی طرف چهره ی سگی از خودش نشان می دهد  عقب نشینی کنید !عقب نشینی را شما قبول دارید؟

یا نه معتقید که هرگونه عقب نشینی دشمن را تشجیع می کند  به مجردی که دیدند با اخم شما می ترسید می گویند اخم کنید که علاح اینها اخم است به مجردی که دیدند تهدید به کتک یا خود کتک ما را به عقب نشینی وادار می کند می گویند بیشتر بزن باخره تسلیم می شوند محاسبات دنیا این است .

رهبری با دور اندیشی خویش  و با ادبیات مقاومت دشمن را از ایران اسلامی  مایوس می کنند و این برای ما امنیت می آورد.

بعد از امنیت و اقتدار آبادانی ایجاد خواهد شد .

نعمت امنیت را چه کسی قدر می داند کسی که دشمن را ببیند باید از صدا و سیما بخواهیم که وضعیت  سوریه را نشان دهد دشمن را به ما نشان دهد چرا مستند سازان وارد سوریه نمی شوند تا درد مردمی را که به خاطر وفاداری به انقلاب اسلامی ایران کشته می شوند را نشان دهند  چرا باید در امنیت کاذب به سر ببریم؟

دشمن آنقدر وحشی شده است که به سوریه نرم مقابله مقابل جریان استکبار و اسراییل را هم نمی تواند تحمل کند!

دشمن ما هزار برابر وحشی تر شده است قبلا دشمن انقدر نابودی خودش را و انقدر  قدرت ما را نمی دید خام نشوید   چرا برخی احمقانه در خصوص سیاست خارجه صحبت می کنند  و تصور می کنند مردم نمی فهمند !

بگذارید مردم بدانند ما زندگی برده وار نمی خواهیم مردم باید خبر داشته باشند که اگر مردم سوریه در مقابل دشمن مقاومت نکنند فردا نوبت کشور ماست .

برخی می گویند نگویید مردم نگران می شوند چرا نباید بگوییم یعنی چی مردم نگران می شوند ؟! مردم ما خیلی بزرگتر از این حرفها هستند وقتی نگران شدند اتکا می کنند به خدا نگرانی شان برطرف می شود اتکا می کنند  به انقلاب اسلامی اتکا می کنند به سپاه و بسیج وولایت و اقتدار جمهوری اسلامی نگرانیشان بر طرف می شود.

امیر مومنان(ع) فرمودند هر جماعتی که در داخل خانه ی خودشان مورد تهاجم دشمن قرار می گیرند غفلت کنند که دشمن دارد می آید قطعا شکست خواهند خوردمغلوب خواهند شد ،

                                دشمن را از دور باید دید دشمن را از دورباید شناخت

 

  • منصوره صامتی