منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۸۵ مطلب با موضوع «زنان و خانواده» ثبت شده است

فرستاده شده در ۱۴ دی ۹۲، ۱۳:۳۸:۰۸ برای مطلب نمایش ویرایش گزینش های سفارشی و دسته گل های ...! )

 سلام خانوم صامتی.خسته نباشید . ببخشید یک سوال داشتم.قول بدید بهم نخندید. من واقعا معنی و مفهوم ازدواج فانتزی رو نمیدونم.میخواستم بدونم به چه نوع ازدواجهایی میگن ازدواج فانتزی؟ چون شما در همین پست در جواب اقای فارسیانی چند بار از ازدواج فانتزی نام بردید و کلا در سایتتون و در چندین پست نقدی رو به این گونه ازدواج داشتید میخواستم بدونم یعنی چه نوع ازدواجی؟ همینجوری داشتم فکر میکردم و به این نتیجه رسیدم که شاید منظورتون ازدواجهایی که فقط جهت تولید نسل هست میباشد.درسته؟؟؟؟؟ یا معنی چیز دیگریست؟ لطفا اگه ممکنه معنیش رو به منم بگید. پرسش خوبی مطرح شد بنابراین امیدوارم توضیحات مناسب باشند.

 در واقع مفهوم فانتزی و زندگی در سبک فانتزی یک مفهوم عمیق است که حدود دو قرن است وارد زندگی بشر شده ، ایده‌های جدیدی که ذهن ما را از یکنواختی جدا می‌کنند...قواعد و قوانین فیزیکی و طبیعی زیر پا گذاشته می‌شود...اولین فانتزی ها در ادبیات دیده شد ... با ورود رسانه در انواع مختلف از یک کتاب یا عکس گرفته تا یک فیلم، فانتزی ها در زندگی بشر هزاره ی سوم جلوه نمودند اگرچه بسیار محدود و ناچیز وجود داشتند.
 فانتزی در واقع سبکی به دور از ساختارهای شناخته شده است که برای هر حل هر مساله ای راه حلی خیالی ارائه می دهدکه البته مخاطب متوجه فاصله ی راه حل از واقعیت قابل دسترس نمی شود! به ظاهر به بیان خلاقیت اشاره دارد ولی در واقع به تخیلات دامن می زند و مخاطب را از مسیر اصلی زندگی خویش جدا می سازد.



      مادرسیطره ی رسانه هاوفانتزی های آنان برای جذب مخاطب به سر می بریم.

برای روشن شدن این موضوع بهتر است فرآیند تماشای یک فیلم را مرور کنیم و البته باید اندکی به مکانیزم مغز و هوشیاری آگاه باشیم . هنگامی که فیلمی تماشا می کنید به نوعی خود را کاندید نموده اید تا بوسیله ی فضای مجازی که فیلم شما را در آن قرار می دهد هیپنوتیزم شوید هرچه دقت شما بیشتر باشد شما عمیق تر هیپنوتیزم می شوید تا جایی که احساسات شما تحت کنترل فضای فیلم قرار می گیرد ممکن است گریه کنید ، بخندید ، بترسید...حتی ممکن است شنوایی شما تحت تاثیر فیلم از فضای واقعی در کمترین حالت باشد!و تا مدت ها آثار تماشای آن فیلم از لحاظ ذهنی و حتی جسمی همراه شما باشد که  از برخی تاثیرات آن آگاهید ولی از بسیاری اثرات دیگر ناآگاهید.

حتما می پرسید چرا؟
 علم اثبات کرده است که ذهن انسان (ذهن پیچیدگی های خاص خود رادارد که در این مجال فرصت توضیح نیست ) تفاوتی بین واقعیت و اطلاعاتی که شما از یک فضای مجازی در اختیار او قرار می دهید قائل نیست و همه ی آنچه در قالب پیام رسانه ای به ذهن شما داده می شود در ضمیر ناخودآگاه ثبت و اثرات آن بر روی زندگی شما باقی خواهد ماند!  هنگام خواب ذهن به تحلیل داده هایی می پردازد که برای شما مهمتر بوده اند ...
نوع فیلم هایی که برای تماشا انتخاب می کنید و یا کتاب هایی که مطالعه می کنید تعیین کننده هستند بدین معنا که  در طول زمان  ذائقه و نوع نگرش تان را تغییر خواهند داد . خودتان هم  نمی دانید چرا به طور ناگهانی نسبت به مدل خاصی از لباس ،آرایش و به طور کلی سبکی  از زندگی متمایل شده اید فردی که از شنیدن موسیقی خاص دچارکراهت داشت اکنون به شنیدن این نوع از موسیقی عادت دارد!  این تغییرات آنچنان آرام و آهسته از طریق  القائات رسانه در ضمیر ناخود آگاه  شما کاشت می شود که خودتان هم خبر نمی شوید...وصد البته این تاثیر عمیق تنها در ظاهر قضیه خلاصه نمی شود رسانه حتی می تواندطعم ها را به شما تلقین کند چنانچه نوع غذای دلخواهتان را هم تعیین خواهد کرد!
 با این مقدمه به پاسخ پرسش شما می پردازم تصور کنید در یک رسانه ی پر مخاطب همچون رسانه ی ملی برای تشویق جوانان به ازدواج فیلم هایی با این موضوع ساخته شود یعنی پیام اصلی فیلم باید ازدواج باشد یعنی به ذهن مخاطب ازدواج را تلنگر بزند ولی در حاشیه ی این متن چه می گذرد؟ شما پسر و دختری را می بینید که در شرایط ایده آل و یا با ویژگیهای خاص و استثنایی آن هم بسیار غیر طبیعی به دور از ساختارهای فرهنگی و هنجارهای جامعه ی ارزشی ایران با هم آشنا می شوند و در نهایت خوبی و خوشی همه چیز پیش می رود تا آنها با یکدیگر زیر یک سقف بروند ! به ظاهر این دختر و پسر هم که نگاه می کنید یکی چشمان سبز درخشان دارد و آن یکی قد رعنا ، این یکی آفتاب است و آن یکی مهتاب ، این یکی با تویوتا ی کروک سفید آمده و آن یکی با پنت هووس خانه پدری ! این یکی مهندس است آن یکی دکتر، خلاصه همه ی شرایط مهیاست و همه ی دغدغه ی فیلم بوسه ی عشق است ...
 حال آنکه باید از خود پرسید چند درصد جوانان ایرانی به سبک فانتزی اکثر فیلم های رسانه ی ملی باهم ازدواج خواهند کرد ؟شاید برگردان قصه ی فیلم در واقعیت ازدواج که نباشد هیچ کار به دعوای خانوادگی بکشد! باید پرسید که قصه ی فیلم شرح حال چند درصد از جوانان است ؟ این را هم بدانیم که رسانه ها برای جذب مخاطب به خلق فانتزی ها می پردازند ، در اینجا رسانه ی کوچکتری همچون یک وبلاگ هم می تواند مد نظر با شد .
 وقتی رسانه ها به تکرار فانتزی ها و زندگی به سبک فانتزی که همه چیز در آن بر وفق مراد پیش می رود حرف می زنند جوان به جای رفتن به زمین کشاورزی پدرش آن هم با اقلیم ایران که از اساس برای دامداری و کشاورزی مناسب است می رود دانشگاه تا دکتری ! بگیرد و بعد از 30 سال برود پشت میز و برود با دختر فلان کارخانه دار معروف، فلان دختر یکی یکدانه ، فلان دختر پولدار چشم آبی سیمین تن ... ازدواج کند و  وضعیت دختر را  هم شما حدس بزنید.
 دختر و پسر جوان و یا زن و شوهری که واقعیت زندگی خود را با واقعیت مجازی فیلم محک می زنند وقتی به تکرار موضوعی را فانتزی و به دور از حقیقت دریافت می کنند سلایقشان تغییر می کند ناگهان بعد از 15 سال خانمی بدون آنکه بداند واقعا چرا از شوهر قد متوسط که هرشب با بوی گند جوراب به خانه می آید جدا می شود!  در حضور مشاوربه خاطر می آورد که دلش می خواهد شوهرش شبیه فلان هنرپیشه باشد که نقش اصلی فلان فیلم را بازی می کرد و می گوید کلی تلاش کردم و نشد بله نمی شود چرا که شوهر واقعی با شوهر داخل فیلم فرق می کند یکی حقیقی است یکی فانتزی و خیالی .

 به پسر 30 ساله می گوییم چرا ازدواج نمی کنی می گوید هنوز دختر دلخواهم را نیافته ام در حالی که با یک مشاوره متوجه می شویم که تحت تاثیر فانتزی ها به دنبال دختر چشم و ابرو مشکی دردانه ای است که با یک نگاه، مبتلای لبخند معجزه اشف گردد دل ببازد ودین فدا کند! خوب، در دنیای حقیقی جستجو می کند ولی نمی یابد ...
اگر چه پرسش شما نبود ولی در این جا به راحتی می توان فهمید چرا دختر و پسر هایی که قبل از ازدواج اصطلاحا به مدت طولانی دوست بوده اند و به نوعی عاشق و معشوق بعد از ازدواج ناگهان آن حرارت و تپش و التهاب وصال را از دست می دهند؟
 دختران و پسران تحت تاثیر فیلم های ماهواره و برخی فیلم های نامناسب خودی،  فانتزی می شوند بدین معنا که به دختر و یا پسر نگاه می کنی او را کاملا شبیه یک هنرپیشه فیلم و یا حتی انیمیشن می بینی حتی فرم چشم ها آنگونه آرایش شده جراحی زیبایی که جای خود دارد و این دنیای فانتزی مشتریان خاص خود را دارند و این مشتریان که می شوند مثال هایی زنده، برای اجتماع خطرناک هستند چرا که دائم به زن ها و مردهای سالم تلنگر می زنند که اینگونه هم می شود زندگی کرد و حال آنکه آنها در واقع زندگی خیالی دارند که برای افراد سالم و عادی غیر قابل دسترس است .

 زنی 42 ساله تحت تاثیر فیلم های ماهواره با دوست ،26 ساله ی پسر خودش دوست شده رابطه برقرار کرده و حال می خواهد از شوهرش طلاق بگیرد جالب اینکه این خانم به مشاوره هم مراجعه می کند و از حال بد و افسردگی خویش می گوید به او می گوییم این کار اشتباه است به جز گرفتاری های معنوی و گناهی که انجام شده فاصله ی زندگی شما و این پسر بسیار زیاد است و شما دچار مشکل خواهید شد ... می گوید این حرفها را فقط در ایران می زنند ببینید الان در فلان سریال ماهواره ای خانم 50 ساله با یک پسر 30 ساله رابطه داشت عاشق شدند بعد هم از شوهرش جدا شد و با این پسر ازدواج کرد الان هم زندگی خوبی دارند!!! توجه کنیم که مخاطب ما یک دختر نوجوان نیست یک زن 42 ساله با سالها تجربه ی زندگی است !

رسانه ای که غرب تعریف کرد تنها به دنبال مخاطب است به دنبال ثروت است به دنبال در اختیار گرفتن ذهن هاست  برایش فرق ندارد یک دختر روستایی در علی آباد کتول باشد یا پیرمردی 70 ساله در سیدنی...
 و اما راه چاره چیست ؟

 موجز و مختصر بگویم انسان های صاحب اندیشه در دنیای واقعی زندگی می کنند و فاصله ی تصویر مجازی و حقیقی از زندگی را تمییز می دهند به همین جهت آسیب پذیری بسیار اندکی خواهند داشت. مطلب در این زمینه فراوان است ولی چه کنیم که در محدوده ی مکان و زمان محصوریم ! پرسش شما در واقع اشاره به پدیده ی قرن دارد وحواشی فراوان . اگر پرسشی باقی است مطرح بفرمایید
  • منصوره صامتی

زناشویی ابلهانه!

منصوره صامتی |
زناشوئی، بهترین شیوه بخشیدن، و باز بخشیدن است.
اما هرگز نمی توانیم فراموش کنیم که انسان ها همواره از هم جدایند. دوره پیش از زناشویی، دوره معجزه آسایی است که در آن به محبوب خود نزدیک می شویم، صحبت می کنیم، و آن جه را که به ما اجازه شادی و خوشبختی می دهد، می آموزیم، و درمی یابیم چه باید کرد تا این خوشبختی هرگز غروب نکند.

نمی توانیم اجازه دهیم که گذر ستمگرانه بامداد، نیمروز، عصر و شب به این افسون پایان دهد. برای این که شور و عشق اولیه زنده بماند، بخشی از اوقات هر کسی باید فقط به خود او تعلق داشته باشد. هیچ کدام از ما، آن قدر خردمند نیست که بتواند تصمیمی متداخل در زندگی دیگری بگیرد.

 کافی است فقط به یک قانون توجه شود – صداقت – و همه چیز دقیقاً همچون یک رویا خواهد بود. زناشویی به هیچ کس اجازه نمی دهد دیگری را به بردگی بکشد – مگر جایی که فرمان بر بودن را بر خود روا داری. در مقابل، فراسوی آن چه خود می خواهی، به دیگری آزادی بده. تنها می توانیم چیزی را بگیریم که می دهیم.

 برای مردمان هوشمند، بنیان ازدواج یک دوستی ناب است، تا در آن، برای دست یازیدن به رویاهای خود و رویاهای کسی که دوستش دارند، بجنگند. بدون این رویاها، زناشویی به ناهار و شام خوردنی در آشپزخانه تبدیل می شود. دو روح همانند وجود ندارد. در دوستی و در عشق، دو نفر، برای دست یافتن به چیزی آستین بالا می زنند، که اگر تنها باشند، نمی توانند به دست آورند.
 عبارت قدیمی در مراسم زناشویی: ...بدین ترتیب، تو فلانی را می پذیری، در سلامت و بیماری ... و غیره، کلاً ابلهانه است. چگونه کسی می تواند دیگری را بپذیرد؟ در این صورت، یکی از آن دو، وجود خود را کنار می گذارد – یا به عبارتی بهتر، آن زوج در کنار هم، هویت مستقل خود را از دست می دهند .
12 ژانویه 1922 برای ماری عزیزم جبران خلیل جبران
  • منصوره صامتی

بعد از مدتها داوطلبانه وارد آشپزخانه شدم تا ظرفها را خشک کنم و گاز را آنقدر بسابم تا برق بیفتد و از لذت یک آشپزخانه ی براق و تمیز که همه چیز سرجایش است تجدید قوا کنم در این اندیشه بودم که :

نمی فهمم و متوجه نمی شوم چرا ایرانی جماعت اصولا با شفاف سازی و صراحت مشکل دارد ، حتی تاریخ هم گواه است که همواره سر ایرانی ها را با پنبه بریده اند چرا؟

نه به خاطر قدرت تاکتیکی بلکه به جهت ضعف تکنیکی ما ایرانیان که از اساس هرکه از در دورویی و تزویر وارد گود شد او را پذیرفته ایم و هر آنکه را که پرده ها را بالا زده و خود واقعی اش را نمایان ساخته شماتت کرده ایم ...

آنقدر می پسندم که باز هم بنویسم و ذهن  انباشته از واژه هایم را بر روی لوح سفید مقابل تخلیه کنم ولی صد حیف و افسوس که در این بامداد چشمانم سو ندارند 

اگر به لطف خداوند در ساعتهای پیش رو جانی بر تن می تپید خواهم نوشت که 

چرا و به چه دلیل شفافیت خواهران اشراقی قابل تقدیر است؟

لطفا شما مخاطب ارجمند در پاسخ به این سوال همراهی بفرمایید (به قدر کافی راهنمایی کرده ام)

  • منصوره صامتی
ا جناب امیر یکی از مخاطبان این رسانه اینگونه نوشته اند و در  ادامه بخش دوم پاسخ بنده به ایشان آمده است که مطالعه ی آن خالی از لطف نیست



الان که این مطلب رو مینویسم پخش قسمتی دیگر از برنامه خانمی که شما باشید با رویکردی جدید نسبت به زنان جامعه تمام شد و اما... به مدیریت سلیقه ای در سیما اشاره کردید:
 آیا مدیر این رسانه مستقیمآ از طرف رهبر تعیین نمیشود؟
 آیا رهبر نسبت به رسانه و مسائل پیرامون آن به اندازه (شما!) آگاهی ندارد؟
 آیا شما مدیران رسانه را مورد تایید نمیدانید؟
 آیا مدیران رسانه در رشته مدیریت و مسائل پیرامون آن مطالعه و تحصیل نداشتند؟
 آیا شما با رویکرد شاد بودن و شاد زیستن مخالفید؟
 آیا شما با پوشیدن لباس با رنگ شاد در رسانه مخالفید؟
 آیا شما حجاب را فقط در چادر مشکی میبینید؟
 آیا شما تفکیک جنسیتی مجریان رسانه را الزامی و در راستای تعالی میدانید؟ و...
اما در مورد بیت المال: آیا بیت المال فقط در حوزه رسانه است؟
آیا میلیاردها تومانی که در ورزش فوتبال به هدر میرود جزء بیت المال نیست؟
 آیا سه هزار میلیاردی که در دولت قبل چپاول شد جزء بیت المال نیست؟ و...
تازه این مبالغ آنهاییست که از طریق اخبار به گوش ما میرسد و از مابقی جریانات پشت پرده بی خبریم! باز که بدون اطلاع قضاوت کردید! چرا فکر کردید با غرض اینجا آمدم؟
چون پرسیدم چرا بدون حضور طرف مقابل نقد و قضاوت میکنید؟ مگر شما مرا میشناسید؟ هر کس شما را نقد کند غرض دارد؟
 پس چطور خود خانم نامداری و بقیه اشخاص را مورد نقد بی غرض قرار میدهید؟
در جواب آقای علیرضا گفتید برخی بدشون نمیاد موضوع رو شخصی کنند و دو همکار و (رقیب!) رو مقابل هم قرار دهند: منظورتون از برخی من بودم؟ جالبه، خودتون از کلمه رقیب استفاده کردید! شما خودتون رو رقیب خانم نامداری میدونید؟
یعنی خانم نامداری جایگاه شما در رسانه رو به خطر انداختند؟ شما گفتید اول تفکر داشتید بعد شروع به نقد کردید، یعنی اگر الان خانم نامداری از شما بابت این نقد توضیح بخواد شما پاسخ منطقی و قانع کننده خواهید داشت؟ امیدوارم که این نظره بدون غرض کامل نمایش داده بشه! خدایا مرا آن ده که آن به


پاسخ :



اشاره شد که پخش قسمتی از خانمی که شما باشی با رویکردی جدید،
خوشحالم و خرسند که تلخی قلمم ونکته ی صحیح مورد اشاره ام سبب شد که در رویکردی متفاوت به زنان نگاه شود چرا که در سری گذشته ی این برنامه به تمامی تبلیغ و ترویج زنان ...و سبک زندگی هالیوودی بود که سنخیتی با هیچ یک از ارزشهای شناخته شده و هنجارهای جامعه ی ایران نداشت و این نبود جز برای مخاطب بیشتر و بیشتر دیده شدن .نگویید که اگر صبر می کردید در سری دوم به آن میرسیدند که لطیفه است !چرا که از بدیهیات است که باید از ارزشها به سوی حواشی رفت ولی برنامه ی خاانمی که شما باشی از آنجا  که سازندگان آن فانتزی می اندیشند به سراغ زندگی و زنان فانتزی رفتند حال آنکه مشکلات فرهنگی خانواده های ایرانی هیمن زندگی های فانتزی است .
رسمی غلط و ناپسند که چند سالی است در رسانه رایج شده مخاطب بیشتر حالا به چه قیمتی مهم نیست مهم این است که کدام شبکه و برنامه بتواند مخاطب بیشتری را جذب کند! پس مفتخرم که بنده سهمی در ممانعت از این رویه ی غلط داشتم که سبب شد به سراغ مادران شهدا و زنان کارآفرین بروند که البته بخشی از آن به انگیزه ی آبروی رفته را به جوی بازگرداندن است که بماند
 اشاره شد که مدیران رسانه را رهبری معظم انتخاب می کنند
 بدانید و آگاه باشید که خود ایشان هم به صدا و سیما انتقادات شدیدی دارند و حتی در یک سخنرانی عمومی در حضور دانشجویان خواستند که با انتقاد و پیشنهاد صحیح به نهادینه شدن ارزشها در رسانه کمک شود حال بماند که ابقای جناب رییس سازمان تحت چه شرایطی و با چه شرط و شروطهایی صورت گرفت!
 درخصوص  مدیران دیگر رسانه هم وضعیت همین است در حکومت اسلامی مسئولیت پذیرفتن سخت است دشوار است آزمون است بلای دنیا و آخرت است حتما می دانید که به همین سبب حضرت امیر می فرمایند اگر مردم می دانستند که پذیرفتن مسئولیت در حکومت اسلامی چه خطرناک است هر آیینه از آن فرار می کردند
اگر تحصیلات بدوی منظور است که باید بعرض برسانم اکثر مدیران علوم سیاسی می دانند و از رسانه و ارتباطات و فرهنگ و... در ابتدای امر بی اطلاع بوده اند که البته با آزمون و خطا های فراوان اکنون برخی احتمالا کارشناس هستند البته برخی از مدیران رسانه هم به تمام معنی رسانه ،هنر و فرهنگ ارزشی را می شناسند که قابل تقدیرند.
بنده بسیار هم اهل مطایبه و ورزش هستم به همین جهت هم یقین دارم شبکه ی آزمایشی نسیم اگر درست اداره شود و هدف گذاری مناسبی برای صورت گیرد ظرفیت بسیار بالایی در همراهی مخاطب مردمی دارد البته به شرط آن که ارزشها را قربانی نکند. 
از قضا بنده با دوستان مختلف چادری و غیر چادری در ارتباطم و اساسا افراد را به ظاهر محک نمی زنم ولی بر اساس تجربه و از آنجا که در انتخاب پوشش آزادی کامل داشته ام چادر را یکی از راحت ترین و زیباترین ،تاکید می کنم زیباترین پوشش دیده ام که در آن آرامش بیشتری احساس کرده ام .
در خصوص تفکیک جنسیتی :بهتر است بدانید که بعد از برنامه ای که احسان علیخانی و آزاده نامداری در ویژه برنامه ای خاص داشتند و رفتار خاصی از هر دو سر زد وانتقادات شدیدی هم صورت گرفت ناگهان جناب دارابی چنین بخشنامه ای را لازم الاجرا کردند که سبب تعجب فراوان بود.به عقیده ی بنده از آنجا که در جامعه ی واقعی زن و مرد در کنار هم باید به وظایف خویش عمل کنند و رسانه هم نقش آموزشی دارد بد نیست به فراخور ضرورت و رعایت چارچوب ها این برنامه با اجرای زن و مرد باشد چرا که در شبکه های ماهواره ای که اختلاط تبلیغ می شود در اکثرفیلم های ایرانی هم که اختلاط ترویج می شود وقتی هم می گوییم چرا می گویند اینها هنرپیشه اند ! پس بهتر است مجری های زن و مرد به عنوان افراد حقیقی رفتار صحیح دو نامحرم را آموزش دهند،پس در حالت کلی مشکلی وجود ندارد که البته در این مورد با جناب قرائتی هم گفتگو کردم که اگر فرصتی بود آن خاطره را ذکر خواهم کرد
در خصوص بیت المال : بلاخره شما متوجه شدید که این اختلاس ها چرا و چگونه صورت گرفت چگونه راه بر مافیای اقتصادی بسته شد ؟ و بسیاری سوالات دیگر نه نمی دانید چرا؟
 چون کارکرد رسانه رقابت با رسانه های ماهواره ایست یعنی آنقدر نمی خواستند که شبیه آنها باشند ولی چون تنها هدفشان رقابت با آنها بود حال به اوضاع برنامه ها نگاه کنید که بسیاری از آنها کپی برداری صرف از رسانه های ماهواره ای هستندجالب است یکی از ارکان انقلاب اسلامی نه شرغی نه غربی است ولی رسانه ی ایران کاملا دست به دامان شرق و غرب است .کار به جایی رسیده که دختر نوجوان خانواده را مجبور کرده برایش لباس سوسانو را بخرند!
رسانه باید پل مسئولین و مردم باشد اگر بهانه است که مسئولین نمی آیند و پاسخ نمی دهند باید آنقدر درد مردم منعکس شود تا مسئول از ترس و دلهره ی انجام مسئولیت خواب به چشم نداشته باشد ولی چه بگویم ازوقتی که مسئولی میاید و برنامه ای را می خرد که خودش را تبلیغ کند که این رانت محض است ! وقتی سانه ی ملی می شود سکوی پرتاب آقازاده ها به پستهای بالا و مردم را هم سرگرم می کنند به لبخند های پوشالی من باید چه بگویم .
در برنامه ای اقتصادی مجری برنامه ی زنده بودم سوالی به نظرسنجی گذاشته شده بود نتیجه ای مخالف خواست آقایان حاصل شد در مقابل چشم ما شاهدان اصلی نتیجه نظر سنجی و نظر مردم تغیییر کرد تا رضایت فلان آقا جلب شود!!!!! شما به این می گویید رسانه ی مردمی ، به این مدیران می گویید امانتدار وقتی کارد به استخوانم می رسد می گویم
البته به آن جهت که خداوند بر من منت گذاشته و به هیچ فرد و جناح خاصی وابسته نیستم و بحمدلله از بیت المال هم طلبکار هستم که بدهکار نیستم راحت آنچه حق است و سبب ممانعت از رویه ای غلط را بی تعارف می گویم .همانطور که علما می فرمایند زمان زمان خرج آبروست خدا را چه دیدی شاید یک نفر بیدار شد همان یک نفر برای بنده کافیست برای منی که حتی نفسی ذیگر هم به حیاتم اطمینان ندارم.
من آزاده ی نامداری را نقد نکردم که این بسیار کم است بنده جریان حمایت کننده از این روش و منش را منتقد بوده و هستم نامداری نباشد با دیگران همین کار را ادامه می دهند برنامه ی خانمی که شما باشی را که تماما پر بود از اراجیف را نقد کرده ام تصور می کنید اگر آن نقد و نقدهای دیگر دوستان نبود این برنامه بهبود می یافت؟ نه هرگز مثل برنامه ی خاص جمع ما به بهانه ی مخاطب دارد ادامه می یافت هنوز هم می گویم غرض دارید البته خدا کند که مرض نداشته باشید(0جهت مزاح)!
پاسخ را یکبار دیگر مطالعه کنید گفته ام برخی رقیب و همکار می دانند یعنی از زبان برخی که فاعل جمله است بیان شده نه از بیان بنده .اگر به هر عنوان بنده و خانم نامداری را باهم مقایسه کنند این کم لطفی به بنده است که نه سن و تجربه ی ما قابل مقایسه است و نه رفتار و اندیشه مان بنابر این ما به صورت کاملا اتفاقی زمانی همکار بوده ایم و اساسا احساس رقابتی وجود ندارد.ایشان هم جای بنده را تنگ نکرده چرا که نوع اجرا و برنامه های ما نیز کاملا متفاوت است . این نظر بدون غرض از نظر شما کامل نمایش داده میشود سوالات مفیدی پرسیدید که کمکی به پاسخ شفاف است و برای مخاطبان دیگر سود مند
  • منصوره صامتی

آخرالزمان است و عصر جاهلیت ثانی

مخترعان غربی عِلمشان سر به ثریا کشیده و دار و ندارشان را به حرامی‌ها هدیه کرده‌اند؛ حالا وقتی از بازار شام گذر می‌کنی، به جای سنگ ها، خمپاره‌ها هلهله می‌کشند و فرود می‌آیند ...

دخترم، آرام باش و گوش فراده!حرامی ها دو سال است منتظرند تا سه ساله شویخانه ات به جای سقف، آسمان دارد و همه چیز برای پرواز مهیاست حرامی ها خرابش کرده اند تا "ویرانه نشین شام" شوی

حرامی ها دو سال است که مشق تاریخ می کنند در دمشق؛تا صحنه نمایش شومشان آماده شود و تو تماشاچی باشی و به تماشاگه راز دختر پادشاه کشور عشق پا بگذاری

شاهزاده خاتون رقیه سلام الله علیها را می‌گویم

زنجیرهای اسیری دستت،شاهدند که خارهای بیابان به تاول پای شاهزاده رقیه بوسه می‌زدند، وقتی او را فرسخ ها پیاده آوردند به همین خرابه ها؛ به همین مسلخ عشق!آن ها نیک می دانستند که سه ساله حسین علیه السلام با سر پدر آرام گرفت و چون لب به لب های پدر نهاد، جان سپرد.پس چشمان تو شهادت داد که چگونه پدرت را به مهر حسین علیه السلام سر بریدند وچشمان یتیم تو شاهد بود که مادرت را پیشت سر بریدند تا اگر بهانه گرفتی، نگوید "پدرت به سفر رفته"همه جا کربلاست و همیشه عاشورا

آری، شیعه را تا به بلای کربلا نیازمایند از دنیا نخواهند برد!

دختر شیعه !سرت را بالا بگیر، که طعم بلای کربلا را چشیده ای؛ و لایق زیارت شاهزاده خاتون رقیه شده ای!سرت را بالا بگیر و بگو :

 

"السلام علیکِ یا بنت الحسین"

 

 

 

تصویر بالا یک دختر شیعه سوری را نشان می‌دهد که توسط سلفی ها به زنجیر کشیده شده و پدر و مادرش را پیش چشمش سر بریدند. 

  • منصوره صامتی
واقعا چرا پیدا کردن تصویری از بازیگران زن ایرانی با حجابی که در عرف جامعه پوشیده و مناسب تلقی شود، تقریبا محال است؟


 احتمالا هیچ یک از ما بازیگر زن چادری نمی شناسیم و یا دست کم تعداد آنها و یا شاید نمود آنها در جامعه به اندازه ای کم است که هرگز در ذهن ها نمانده است. موضوع حجاب و نوع پوشش بدون تعارف در سال های اخیر در جامعه ما به چیزی فراتر از یک چالش اجتماعی تبدیل شده که گاه حتی موضوعات سیاسی نیز از آن متاثر می شود. تا کنون در مورد متناسب نبودن نوع پوشش رایج در شهرهای بزرگ کشور که کم کم به شهرهای کوچک تر نیز سرایت کرده، با آنچه از یک جامعه اسلامی بر اساس آموزه های دینی انتظار می رود، بسیار گفته و نوشته شده است. مسائلی از قبیل کار فرهنگی زیربنایی، وضعیت آموزش در مدارس و دانشگاه ها، میزان توجه به حجاب در خانواده ها، تاثیر رسانه های گوناگون از جمله شبکه های ماهواره ای، تغییر سبک زندگی و لزوم جهت دادن به آن بر اساس الگوی ایرانی اسلامی، نوع برخورد با بدحجابان از جمله وجود یا عدم وجود گشت ارشاد و.. بارها و بارها سخن گفته و شنیده شده است. در اینجا قصد تکرار این مباحث را نداریم. صرفا به موضوعی اشاره می کنیم که اگرچه با همه مباحث فوق به نوعی در ارتباط است اما ممکن است در بسیاری نقدها نیز ناخواسته نادیده گرفته شود. موضوع گروه های مرجع و الگو در جامعه را هرگز نمی توان از بحث حجاب جدا کرد. بی تردید یکی از این گروه های الگو در جامعه بازیگران هستند. عده ای از کارشناسان معتقدند هدایت محصولات هنری به سمتی که موفقیت ها توسط افرادی به دست آید که در ضمن زندگی اجتماعی عادی خود از حجاب قابل قبولی برخوردارند می تواند در نگرش جامعه به حجاب موثر باشد. به عقیده این عده از کارشناسان، در حال حاضر به طور مثال در سریال های تلویزیونی و یا فیلم های سینمایی کشور افرادی که در زندگی به بن بست رسیده‌اند با حجاب و پوشش به مخاطب معرفی می‌شوند و البته عکس این موضوع نیز صادق است. با این وجود موضوع بحث فراتر از این گفته‌هاست. حرف اینجاست که حتی مثلا اگر بازیگری با حجاب مورد انتظار در یک فیلم یا سریال به محبوبیتی فوق العاده دست پیدا کند و حتی بتواند به عنوان الگو، نوع پوشش و زندگی مورد نظر کارکتر فیلم را تبلیغ کند، وقتی خود در انظار عمومی با پوششی کاملا متفاوت ظاهر می شود چه بلایی بر سر همان "تاثیرگذاری" و "تبلیغ" می آید؟ واقعا چرا پیدا کردن تصویری از بازیگران زن ایرانی با حجابی که در عرف جامعه پوشیده و مناسب تلقی شود، تقریبا محال است؟! موضوع تا بدانجا پیش رفته که اگر برخی از بازیگران زن ایرانی در یک پروژه سینمایی یا تلویزیونی با چادر حاضر شوند، به عنوان موضوعی "جالب" تلقی شده و عکس آن در فضای مجازی با همین عنوان منتشر و توزیع می شود! آیا روند انتخاب بازیگر در سینما، تئاتر و تلویزیون ما مشکل دارد؟ آیا در روند مذکور هیچ بازیگری که حجاب و پوشش عادی او – در جامعه و نه در فیلم‌ها و سریال‌ها - همان حجاب مورد قبول جامعه است، وجود ندارد؟ یا چنین افرادی جذب این هنر نمی شوند؟ موضوع هرچه باشد تردیدی نیست که الگوی بسیاری از جوانان کشور ما صرفا ظاهر بازیگران ایرانی در سریال ها و فیلم‌های سینمایی و به طور کلی محصولات هنری نیست؛ بلکه پوشش، اخلاق و منش آنها در زندگی عادی – که امروزه با وجود رسانه‌های گوناگون و امکان دسترسی آسان به همه آنها، هرگز بر کسی پوشیده نیست - هم موثر و غیرقابل چشم پوشی است. اما راه حل چیست؟
  • منصوره صامتی
مشاور حقوقی رئیس جمهور و اولین زن دولت یازدهم گفت: موارد زیادی در حوزه قوانین زنان وجود دارد که نیازمند بازنگری و اصلاح است و رفع مشکلات زنان در محاکم قضایی یکی از اولویت‌های دولت یازدهم است. الهام امین زاده در گفت‌وگو با خبرنگار جامعه فارس گفت: باید قوانین حوزه زنان آسیب شناسی شود و عمدتاً دستگاه‌ها باید در حوزه خودشان این کار را انجام دهند. وی ادامه داد: هرکدام از دستگاه‌ها معاونت‌های حقوقی دارند و در رابطه با چالش‌هایی که به عنوان مثال در حوزه بهداشتی و کارآفرینی، حوزه‌های آموزشی و مباحث فرهنگی وجود دارد و ما آمادگی داریم که هرکدام از این خلأها شناسایی شود تا طراحی و تدوین قوانین آن را شروع کنیم و نظری به قوانین جامع در هر حوزه‌ای نیز خواهیم داشت. مشاور حقوقی رئیس جمهور افزود: بخش دیگری از این اصلاحات به نمایندگان مجلس شورای اسلامی مرتبط می‌شود که طرح‌های خود را در این حوزه ارائه دهند. امین زاده تصریح کرد: در تمام این حوزه‌ها آسیب‌هایی وجود دارد که نیازمند ساماندهی است و اگر قوانینی وجود دارد که وضع شده است اما هنوز به اطلاع عموم نرسیده است تلاش داریم تا آنها را انجام دهیم که اگر این کار انجام شود برای افکار عمومی می‌تواند بسیار مهم باشد و اگر خلأها اصلاح شود هم به گونه‌ای بهتر مورد استفاده قضات قرار می‌گیرد. وی اظهار داشت: موارد زیادی در حوزه زنان وجود دارد که نیازمند بازنگری و اصلاح است مانند بحث بیمه زنان خانه‌دار که همیشه فلسفه این قانون مورد قبول بوده است اما با توجه به بار مالی که در سطح کشور داشته است اولویت‌های دیگری در نظر گرفته می‌شد. مشاور رئیس جمهور افزود: موضوع دیگر، مشکلاتی است که زنان در محاکم قضایی با آن مواجه هستند و ممکن است نتوانند به نحو مناسبی به حق خود دست پیدا کنند که این موضوع نیز از جمله اولویت‌های ما در دولت یازدهم است. امین زاده بیان داشت: بخش دیگر مربوط به میزان آگاهی زنان به امور حقوقی مرتبط با خودشان است چراکه آموزش حقوق از مسائل مهم در کشور ما است که خانم‌ها نیز باید آگاهی خود را از مسائل حقوقی افزایش دهند تا با آرامش بیشتری بتوانند به حقوق فردی و اجتماعی خود دست پیدا کنند.
  • منصوره صامتی
مخاطب محترم لطفا پس ازمطالعه نظرخود را مرقوم بفرمایید


متاسفانه بسیاری افرادی که به ازدواج موقت گرایش دارند از مسائل دینی آگاه نیستند و براین باورند که می توانند در ازدواج موقت با یک نفر یا چند نفر همزمان ازدواج کنند
زنان با لباس سفید به خانه بخت می روند و هزاران آرزو در دلشان می پرورانند که چگونه عشق را سرلوحه زندگیشان قرار دهند؛ اما بی خبر از کابوسهای وحشتناکی که در آینده برایشان رقم می خورد هستند و پابه پای مرد زندگی قدم برمی دارند و با کم و کاستی گذران عمر می کنند و هنگامی که زندگی به ثمره و میوه اش می رسد تلخی و غم عایدشان می شود.
 به گزارش باشگاه خبرنگاران ؛ اینها داستان غم انگیز و گلایه های زنانی است که راهروهای دادگاه را طی می کنند و هرازگاهی بر پشت دستشان می زنند که مگر چه کم و کاستی برایش گذاشته که برایم هوو آورده است. در قدیم قانونی برای ازدواج موقت وجود نداشت و البته گروهی هم به دنبال ساماندهی آن نبودند اما آنها که گه گداری آبی درهاون می ریزند و شروع به کوبیدن می کنند تصمیم گرفتند این امر خیر را قانونمند کنند. سرانجام این تلاش ها به آنجا رسید که حالا ازدواج موقت ساماندهی شده و گرفتن زن دوم هم ضابطه مند شده است. قانونی که با حفظ تحکیم بنیان خانواده تصویب شد اما کارشناسان نظرات متفاوتی در این باره دارند.
 خبر کوتاه بود "نمایندگان خانه ملت در صحن علنی مجلس شورای اسلامی قانون ثبت نکاح موقت را با 3 شرط الزامی تصویب کردند" . بنابراین گزارش وکلای ملت در ماده 22 مقرر کردند که نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران برای استحکام نظام خانواده از نکاح دائم حمایت می کند و ثبت نکاح موقت نیز با لحاظ شرایطی مانند باردارشدن زوجه،‌توافق طرفین،‌و شرایط ضمن عقد الزامی است. وکلای ملت همچنین در تبصره این ماده مصوب کردند که ثبت نکاح موقت باید در دفاتر اسناد رسمی ازدواج یا ازدواج طلاق و با آیین نامه ای که در آینده به تصویب خواهد رسید به ثبت برسد.
در این رابطه دکتر امان الله قراین مقدم جامعه شناس و استاد دانشگاه می گوید ؛ در برخی موارد قانونی که به تصویب می رسد موجب بروز جرم می شود در حالی که آیت الله شاهرودی نیز نظر داشته اند که در قانونگذاری در جامعه ای باید براساس جامعه شناس به اصلاح ،ترمیم و تدوین بپردازد به عنوان مثال زمانی که دیواری را خراب می کنیم با توجه به خسارت اجتماعی آن جریمه نقدا پرداخت می شود و متحمل زندان نمی شوید اما در کشورهای توسعه یافته شخصی که در مغازه مشروب فروشی مشروب بخورد و از حالت طبیعی خود خارج بشود و صندلیهای مغازه را بشکند تنها پول خسارت وارد شده را می پردازید و مسئله دیگری برای مجرم پیش نمی آید. با توجه به اینکه در حال حاضر در کشور ما بیش از 2000 هزار نفر زندانی در زندانها وجود دارد که براساس گناه ها و اتهاماتی که در سطح کشور مرتکب شده اند به زندان افتاده گذران عمر می کنند و عاقبت بسیاری مرتکبان تجاوز به عنف که ناشی از فقر و مجرد بودن و عدم توان مالی کافی از ازدواج صورت گرفته است. به اعدام محکوم می شوند. و این در حالی است که نقش قانون در سرنوشت یک کشور بسیار موثر قدرت سلامت، موفقیت و سربلندی حکومت ملزم به اجرای قانون سالم و درست می باشد چرا که قانون خوب براساس ارزشهای فرهنگی تدوین و تبیین شده و باعث دوام و بقای ارزشهای فرهنگی یک کشور می شود و قانونگذار خود باید از قانون پیر می کند و به نحو احسن اجرا نماید. اجرای قانون ازدواج موقت جدید ،‌دوام جامعه و بقای خانواده است و تصویب این قانون موجب بروز انواع آسیب های اجتماعی از قبیل افزایش فرار دختران و پسران از خانه ‌،رواج رابطه نامشروع زنان،‌رواج بی بندو باری ‌،تضاد و اختلاف درون خانواده،‌قتل، جنایتا و جرم می شود. وی ادامه داد:بسیاری از کسانی که در زندان ها هستند از خانواده هایی نشات گرفته شده اند که یکی از آسیب های اجتماعی در آنجا متمرکز بوده و شخص را به بیراهه کشانده است. بنابراین این قانون خودش به تنهایی جرم زاست و کسانی که این قانون را وضع کرده اند بدانند که آنان در گام نخست نسخه پیچ دیگران شده اند و اگر این طرح مناسب بود کاش ابتدا برای خودشان آزمایش می کردند و در مرحله بعد به مردم انتقال می دادند این افراد واعظ غیر متعض هستند در بالای منبر سخن می گویند و مردم را از گودال به داخل چاه رهنمون می کنند.
قرایی مقدم با اشاره به خطرناک بودن این قانون بیان داشت:این قانون از پایه خطرناک است و کسانی که آن را به تصویب رسانده اند آبروی نظام حکومتی و اجتماعی ما را به باد داده اند و آب به آسیاب دشمن می ریزند. وی تصریح کرد:اجرای ازدواج موقت به روش جدید نظام اقتصادی و تربیتی خانواده ما را نیز تحت الشعاع خود قرار می دهد و باعث آسیب روحی به فرزندان خانواده و زنان می شود. در واقع کسانی که این طرح را تصویب کردند ابتدا خودشان گام نخست را بردارند و از خانواده خود آغاز کنند. قرایی مقدم در پایان خاطرنشان کرد:من این طرح را صددرصد رد می کنم و کاش این افراد می دانستند که برای تصویب این قوانین باید از دیدگاه جامعه شناسی کارشناسی شود و بعد به تصویب برسد.
*قانون ازدواج موقت قانون بسیار خوبی است
همچنین نیلچی زاده روان شناس اجتماعی با اشاره به قوانین ازدواج موقت در کشور اظهار داشت:این قانون قانون بسیار خوبی است اما باید محدودیت بیاورد چرا که کادر سیستم قانونی از حیث حقوقی باید یک نکته کلیدی مدنظر داشته باشیم . در فرهنگ توحیدی اسلام بین اخلاق و حقوق یک رابطه متقابل وجود دارد و در حقیقت حقوق و اخلاق،‌به مانند شکر و شیر بی هم هستند و اگر جامعه ای مبتلا به قوانین بدون اخلاقیات شود قطعی بدانید انحطاط آن جامعه بزودی انجام می شود و اگر جامعه اخلاقیات صرف را مدنظر داشته باشد و مباحث حقوقی را فراموش کند قطعی بدانید شکست ما و آسیب ما به این دیواره پدید خواهد آمد و دیرتر از بین خواهد رفت اما آسیب پذیری آن جدی خواهد بود به همین دلیل در فرهنگ اسلامی در تمامی قوانین قواعد حقوقی اخلاقی داریم هر چند که پیامبر اسلام برای تکمیل اخلاق و بزرگواریهای آن مبعوث شده است. وی با اشاره به مبحث ازدواج موقت به عنوان یک موضوع قوانین طلایی اسلام ناب ادامه داد:در واقع ازدواج موقت نباید به عنوان تنوع طلبی و ارضای نیازهای کاذب و کارکرد شخصی داشته باشد و برای جلوگیری از دامن زدن به آسیب و فساد و ترویج گناهان جنسی و یا خود فروشی یک اصل مهم ناظر به خانواده است یعنی بحث کام جویی های روانه و کامرویهای زنانه نشود. نیلچی زاده با اشاره به تصویب قانون جدید بیان داشت:من به شخصه از نمایندگان مجلس تشکر می کنم اما آنها باید یک سری کارهای ابتدایی را برای اجرای قانون انجام دهند و این طرح نیازمند برنامه ریزی دقیق و منسجم می باشد. وی با اشاره به آسیب های موجود نسبت به زنان در جامعه کنونی کشور تصریح کرد:در حال حاضر توجه به آسیب هایی که زنان کشورمان در معرض آن قرار دارندضروری است که به طور معمول پس از طلاق ازدواج مطلوبی ندارد و در بیشتر موارد از افرادی که سوء استفاده می شود هیچ حقی برای آنان وجود ندارد. البته باید اذعان داشت: که متاسفانه بسیاری افرادی که به ازدواج موقت گرایش دارند از مسائل دینی آگاه نیستند و براین باورند که می توانند در ازدواج موقت با یک نفر یا چند نفر همزمان ازدواج کنند و این در صورتی است که در عرف و شریعت ما خلاف تواقع می باشد. وی در پایان با اشاره اجرای این طرح خاطرنشان کرد:اجرای این طرح یک مژدگانی بزرگ به جامعه است و با ثبت این ازدواج در دفاتر اسناد رسمی و یا ازدواج طلاق برای کسانی که ازدواج موقت می کنند محدودیت در پی دارد و از پنهان کاریهای گذشته نسبت به قبل جلوگیری می شود و به مردان یادآور می شود که باید مردانگی به خرج دهند و بگویند که این زن همسر قانونی و شرعی من است و من در مقابل او وظایف اخلاقی و حقوقی دارم.
 البته باید توجه داشت که با وجود فرهنگ های مختلف در کشور این طرح به کجا می رسد؟ چرا که اگر این طرح کارشناسی نشود به گوش افراد عوام جامعه برسد و بدون در نظر گرفتن عاقبت آن دست به این کار بزنند چه عواقب بدی در پی خواهد داشت. کاش مسئولان قبل از اینکه طرحی را به تصویب برسانند خوب فکر کنند تا مشکلاتی که سابق نسبت به طرح عفاف در جامعه حکفرما شد در اینجا نیز بوجود نیاید و حسرت و پشیمانی عایدمان نشود. .گزارش از مریم جعفری
  • منصوره صامتی


هوس زن گرفتن به سرم زده بود. دوست داشتم وضع مالی خانواده همسرم پایین‌تر از خانواده خودم باشد تا بتوانم زندگی بهتری برایش فراهم کنم. مادرم چنین دختری برایم در نظر گرفته بود.  نمی‌دانم این خبر چگونه به گوش رئیسم رسید چون به صرف نهار دعوتم کرد تا نصیحتم کند. اسم رئیس من عاصم است اما کارمندان به او می‌گویند عاصم جورابی!
سر ساعت به رستوران رفتم. رئیس تا مرا دید گفت: «چون جوان خوب و نجیب و سربه‌راهی هستی می‌خوام نصیحتت کنم.» بعد هم گفت: «مبادا به سرت بزنه و بخوای واسه زنت وضع بهتری فراهم کنی!» و ادامه داد: «اگه به حرفم گوش نکنی مثل من بدبخت می‌شی. همونطور که من بدبخت شدم و حالا بهم می‌گن عاصم جورابی!»
پرسیدم: «جناب رییس چرا شما رو عاصم جورابی صدا می‌کنن؟»
جواب داد: «چون بدبختی من از یه جفت جوراب شروع شد» و بعد داستان زندگی اش را برایم تعریف کرد:
وقتی خواستم زن بگیرم با خودم گفتم باید دختری از خانواده طبقه پایین بگیرم که با دارو ندارم بسازه و توقع زیادی نداشته باشه. واسه همین یه دختر بیست و یک ساله به اسم صباحت انتخاب کردم. جهیزیه نداشت. باباش یک کارمند ساده بود. چهره چندان جذابی هم نداشت و من به خاطر انتخابم خوشحال بودم. صباحت زن زندگی بود. بهش می‌گفتم امشب بریم رستوران؟ می‌گفت نه چرا پول خرج کنیم؟ می‌گفتم: صباحت جان لباس بخرم؟ می‌گفت: مگه شخصیت آدم به لباسه؟
تا اینکه براش به زور یه جفت جوراب خوشگل خریدم. دو ماه گذشت اما همسرم جوراب نو رو نپوشید. یه‌ روز گفتم عزیزم چرا جوراب تازه‌ات رو نمی‌پوشی؟ با خجالت جواب داد: آخه این جورابا با کفشای کهنه‌ام جور در نمیاد! به زور بردمش بیرون و براش یه جفت کفش نو خریدم. فرداش که می‌خواستیم بریم مهمونی باز کفش و جوراب رو نپوشید. بهش گفتم چرا تو کفش و جورابتو گذاشتی توی صندوق و نمی‌پوشی؟ جواب داد: آخه لباسام با کفش و جورابم جور در نمیاد! همون‌روز یک دست لباس براش گرفتم. اما همسرم باز نپوشید. دلیلش هم این بود: این لباسا با بلوز کهنه جور در نمیان! رفتم دو تا بلوز خوب هم خریدم. ایندفعه روسری خواست. روسری رو که خریدم دیگه چیزی کم و کسر نداشت اما این تازه اول کار بود! چون جوراباش کهنه شدن و پیرهنش هم از مد افتاد و از اول شروع کردم به خریدن کم و کسری‌های خانوم! تا اینکه یه روز دیدم اخماش رفته تو هم. پرسیدم چته؟ گفت این موها با لباسام جور نیست. قرار شد هفته‌ای یه بار بره آرایشگاه. بعد از مدتی دیدم صباحت به فکر رفته. بهم گفت: اسباب و اثاثیه خونه قدیمی شده و با خودمون جور درنمیاد. عوض کردن اثاثیه خونه ساده نبود اما به خاطر همسر کم توقعم عوضش کردم. مبل و پرده و میز ناهارخوری و خلاصه همه اثاثیه خونه عوض شد. صباحت توی خونه باباش رادیو هم ندیده بود اما توی خونه من شب‌ها تلویزیون می‌دید!
چند روز بعد از قدیمی بودن خونه و کثیفی محله حرف زد. یک آپارتمان شیک تو یکی از خیابونای بالاشهر گرفتم. اما این بار اثاثیه با آپارتمان جدید جور نبود! دوباره اثاثیه رو عوض کردم. بعد از دو سه ماه دیدم صباحت باز اخم کرده. پرسیدم دیگه چرا ناراحتی؟ طبق معمول روش نمی‌شد بگه اما یه جورایی فهموند که ماشین می‌خواد! با کلی قرض و قوله یه ماشین هم واسه خانوم خریدم. حالا دیگه با اون دختری که زمانی زن ایده‌ال من بود نمی‌شد حرف هم زد! از همه خوشگلا خوشگل‌تر بود! کارش شده بود استخر و سینما و آرایشگاه و پارتی! دختری که تو خونه باباش آب هم گیر نمیاورد تو خونه من ویسکی می‌خورد. مدام زیر لب می‌گفت: آدم باید همه چیزش با هم متناسب باشه!
اوایل نمی‌دونستم منظورش چیه چون کم و کسری نداشت. خونه، زندگی، ماشین، اثاثیه و بقیه چیزا رو که داشت. اما بعد از مدتی فهمیدم چیزی که در زندگی صباحت خانوم کهنه شده و با بقیه چیزا جور درنمیاد خودم هستم! مجبور شدم طلاقش بدم. خانه و ماشین و اثاثیه و هرچی که داشتم با خودش برد. تنها چیزی که برام موند همین لقب عاصم جورابی بود! یه جفت جوراب باعث شد که همه چی بهم بخوره. کاش دستم می‌شکست و براش جوراب نمی‌گرفتم!

  • منصوره صامتی
به گزارش بولتن نیوز، وارد مصلی شدیم تا به نمایشگاه قرآن برویم؛ در میان آدم‌های مختلفی که درصحن بیرونی تجمع کرده بودند تا ساعت 5 بشود و در ورودی نمایشگاه را بازکنند. در همین حال و هوا بودیم که پوشش خانمی به همراه دو آقا توجهم را جلب کرد؛ آن خانم جوان تناقضی درنوع پوشش داشت که دیگر سکوت را جایز ندانستم. کفشی با پاشنه بلند چندسانتی به پا داشت و از مانتو شلوارهای تنگی که اخیراً به سبک زنان خیابانی رایج شده پوشیده بود اما در عین حال حجاب کاملی داشت ـ از قرار تنها قسمتی که جلوی دوربین پیداست باید پوشیده باشد! ـ گفتم این دیگر چه نوع حجابی در فضای مصلای نمایشگاه قرآن است؟! معلوم نیست هنجارشکنی یا محجبه، نه این تمام و نه آن تمام؟! گفت: من مجری برنامه شبکه سحرم و آقایی هم کنارش ایستاده بود خیلی موجه و حق به جانب گفت: خانم محترم! من تهیه کننده‌ام حجاب ایشان چه اشکالی دارد؟ این لباس فرم و اداری شبکه برای خانم‌های مجری است! با تعجب پرسیدم یعنی این پوشش دوپاره لباس رسمی در رسانه ملی است؟! خیلی محکم جواب داد: بله. خلاصه به حکم وظیفه هرچه شرط بلاغ بود گفتم و رفتم. از قضا همان روز یکی از شبکه‌هایی که برای تهیه گزارش و مصاحبه به بخش ما آمد و اجازه خواست، همان خانم و آقایان همراهش بودند (خودشان هم ازاین دیدار دوباره تعجب کرده بودند) به آنها گفتم با این نوع پوشش ناجور اجازه تهیه برنامه نمی‌دهیم که دیدم خانم از کیفش چادری بیرون آورد و برسرکرد وگفت برای این مواقع چادر همراه داریم. ناخودآگاه به یاد این ضرب المثل معروفی افتادم که هرچه بگندد نمکش می‌زنند وای به روزی که بگندد نمک. وقتی مجری زن درجمهوری اسلامی با چنین پوشش ناجوری در شبکه برون مرزی برای اجرای برنامه‌هایش ظاهر می‌شود انصافاً چه انتظاری از مردم عادی داریم وچگونه می‌خواهیم فرهنگسازی منطقی برای حجاب و عفاف داشته باشیم؟! حالا هرچقدر هم برای آنها ازحجاب و پوشش اسلامی حرف بزنیم وقتی عملاً خلاف آن را پیاده می‌کنیم چگونه می‌خواهیم دختران و زنان جامعه را به حجاب راغب سازیم؟! یکی از مجریان خارجی محجبه درشبکه پرس. تی. وی هم به ما گفت: «من پوشش چادر دارم ولی به من می‌گویند وقتی جلوی دوربین برای پخش خبر می‌روید چادرتان را بردارید و من ناچارم بدون چادر برنامه داشته باشم که اصلاً تمایلی به آن ندارم.» آنچه مسلم است خیلی می‌خواهیم فرهنگسازی درخصوص نهادینه کردن فرهنگ حجاب و عفاف داشته باشیم اما حقیقتاً نمی‌توان تنها به حرف و سخنرانی و همایش بسنده کرد باید درعمل آن را نشان داد به ویژه افرادی که تریبون رسانه در اختیار دارند باید مراقب نوع پوشش و رفتارهای خود باشند و به خصوص وقتی در فضاهایی که برد بین‌المللی دارد و افرادی ازکشورهای خارجی می‌آیند، تا مبادا تصویر ذهنی نامناسبی برایشان تداعی شود. چنانکه یکی ازمهمانان امریکایی که اخیراً مسلمان شده است و خانمی با پوشش کاملی بود با تعجب می‌گفت: «چرا چنین پوشش‌هایی در ایران وجود دارد؟ برای ما مسلمانان غیرایرانی که در فضا و محیط غیراسلامی هستیم، ایران کشوری آرمانی است و خیلی‌ها دوست دارند اینجا بیایند اما چرا عده‌ای این طور بدحجاب هستند و قدر موقعیتی را که دارند نمی‌دانند؟!» حال تصور کنید قرار بود تا همان خانم مجری با پوشش کاریکاتوری که داشت یا همان لباس رسمی کار! برای شبکه برون مرزی سحر با او مصاحبه داشته باشد؛ انصافاً چه ذهنیتی برای او ایجاد می‌شد؟! وقتی پرسنل سازمان دولتی صداوسیما که خودشان در زیرنگاه مردم و سایر رسانه‌ها هستند خود را موظف به رعایت حجاب مناسب ندانند به خصوص افرادی که در حوزه بین‌المللی و برون مرزی فعال هستند چگونه می‌خواهیم بنا به توصیه امام خمینی (ره) فرهنگ انقلاب اسلامی را به جهانیان صادر کنیم؟! منبع: جام نیوز
  • منصوره صامتی