رسانه ی فانتزی ،انسان های فانتزی!
سلام خانوم صامتی.خسته نباشید . ببخشید یک سوال داشتم.قول بدید بهم نخندید. من واقعا معنی و مفهوم ازدواج فانتزی رو نمیدونم.میخواستم بدونم به چه نوع ازدواجهایی میگن ازدواج فانتزی؟ چون شما در همین پست در جواب اقای فارسیانی چند بار از ازدواج فانتزی نام بردید و کلا در سایتتون و در چندین پست نقدی رو به این گونه ازدواج داشتید میخواستم بدونم یعنی چه نوع ازدواجی؟ همینجوری داشتم فکر میکردم و به این نتیجه رسیدم که شاید منظورتون ازدواجهایی که فقط جهت تولید نسل هست میباشد.درسته؟؟؟؟؟ یا معنی چیز دیگریست؟ لطفا اگه ممکنه معنیش رو به منم بگید. پرسش خوبی مطرح شد بنابراین امیدوارم توضیحات مناسب باشند.
در واقع مفهوم فانتزی و زندگی در سبک فانتزی یک مفهوم عمیق است که حدود دو قرن است وارد زندگی بشر شده ، ایدههای جدیدی که ذهن ما را از یکنواختی جدا میکنند...قواعد و قوانین فیزیکی و طبیعی زیر پا گذاشته میشود...اولین فانتزی ها در ادبیات دیده شد ... با ورود رسانه در انواع مختلف از یک کتاب یا عکس گرفته تا یک فیلم، فانتزی ها در زندگی بشر هزاره ی سوم جلوه نمودند اگرچه بسیار محدود و ناچیز وجود داشتند.
فانتزی در واقع سبکی به دور از ساختارهای شناخته شده است که برای هر حل هر مساله ای راه حلی خیالی ارائه می دهدکه البته مخاطب متوجه فاصله ی راه حل از واقعیت قابل دسترس نمی شود! به ظاهر به بیان خلاقیت اشاره دارد ولی در واقع به تخیلات دامن می زند و مخاطب را از مسیر اصلی زندگی خویش جدا می سازد.
مادرسیطره ی رسانه هاوفانتزی های آنان برای جذب مخاطب به سر می بریم.
برای روشن شدن این موضوع بهتر است فرآیند تماشای یک فیلم را مرور کنیم و البته باید اندکی به مکانیزم مغز و هوشیاری آگاه باشیم . هنگامی که فیلمی تماشا می کنید به نوعی خود را کاندید نموده اید تا بوسیله ی فضای مجازی که فیلم شما را در آن قرار می دهد هیپنوتیزم شوید هرچه دقت شما بیشتر باشد شما عمیق تر هیپنوتیزم می شوید تا جایی که احساسات شما تحت کنترل فضای فیلم قرار می گیرد ممکن است گریه کنید ، بخندید ، بترسید...حتی ممکن است شنوایی شما تحت تاثیر فیلم از فضای واقعی در کمترین حالت باشد!و تا مدت ها آثار تماشای آن فیلم از لحاظ ذهنی و حتی جسمی همراه شما باشد که از برخی تاثیرات آن آگاهید ولی از بسیاری اثرات دیگر ناآگاهید.
حتما می پرسید چرا؟
علم اثبات کرده است که ذهن انسان (ذهن پیچیدگی های خاص خود رادارد که در این مجال فرصت توضیح نیست ) تفاوتی بین واقعیت و اطلاعاتی که شما از یک فضای مجازی در اختیار او قرار می دهید قائل نیست و همه ی آنچه در قالب پیام رسانه ای به ذهن شما داده می شود در ضمیر ناخودآگاه ثبت و اثرات آن بر روی زندگی شما باقی خواهد ماند! هنگام خواب ذهن به تحلیل داده هایی می پردازد که برای شما مهمتر بوده اند ...
نوع فیلم هایی که برای تماشا انتخاب می کنید و یا کتاب هایی که مطالعه می کنید تعیین کننده هستند بدین معنا که در طول زمان ذائقه و نوع نگرش تان را تغییر خواهند داد . خودتان هم نمی دانید چرا به طور ناگهانی نسبت به مدل خاصی از لباس ،آرایش و به طور کلی سبکی از زندگی متمایل شده اید فردی که از شنیدن موسیقی خاص دچارکراهت داشت اکنون به شنیدن این نوع از موسیقی عادت دارد! این تغییرات آنچنان آرام و آهسته از طریق القائات رسانه در ضمیر ناخود آگاه شما کاشت می شود که خودتان هم خبر نمی شوید...وصد البته این تاثیر عمیق تنها در ظاهر قضیه خلاصه نمی شود رسانه حتی می تواندطعم ها را به شما تلقین کند چنانچه نوع غذای دلخواهتان را هم تعیین خواهد کرد!
با این مقدمه به پاسخ پرسش شما می پردازم تصور کنید در یک رسانه ی پر مخاطب همچون رسانه ی ملی برای تشویق جوانان به ازدواج فیلم هایی با این موضوع ساخته شود یعنی پیام اصلی فیلم باید ازدواج باشد یعنی به ذهن مخاطب ازدواج را تلنگر بزند ولی در حاشیه ی این متن چه می گذرد؟ شما پسر و دختری را می بینید که در شرایط ایده آل و یا با ویژگیهای خاص و استثنایی آن هم بسیار غیر طبیعی به دور از ساختارهای فرهنگی و هنجارهای جامعه ی ارزشی ایران با هم آشنا می شوند و در نهایت خوبی و خوشی همه چیز پیش می رود تا آنها با یکدیگر زیر یک سقف بروند ! به ظاهر این دختر و پسر هم که نگاه می کنید یکی چشمان سبز درخشان دارد و آن یکی قد رعنا ، این یکی آفتاب است و آن یکی مهتاب ، این یکی با تویوتا ی کروک سفید آمده و آن یکی با پنت هووس خانه پدری ! این یکی مهندس است آن یکی دکتر، خلاصه همه ی شرایط مهیاست و همه ی دغدغه ی فیلم بوسه ی عشق است ...
حال آنکه باید از خود پرسید چند درصد جوانان ایرانی به سبک فانتزی اکثر فیلم های رسانه ی ملی باهم ازدواج خواهند کرد ؟شاید برگردان قصه ی فیلم در واقعیت ازدواج که نباشد هیچ کار به دعوای خانوادگی بکشد! باید پرسید که قصه ی فیلم شرح حال چند درصد از جوانان است ؟ این را هم بدانیم که رسانه ها برای جذب مخاطب به خلق فانتزی ها می پردازند ، در اینجا رسانه ی کوچکتری همچون یک وبلاگ هم می تواند مد نظر با شد .
وقتی رسانه ها به تکرار فانتزی ها و زندگی به سبک فانتزی که همه چیز در آن بر وفق مراد پیش می رود حرف می زنند جوان به جای رفتن به زمین کشاورزی پدرش آن هم با اقلیم ایران که از اساس برای دامداری و کشاورزی مناسب است می رود دانشگاه تا دکتری ! بگیرد و بعد از 30 سال برود پشت میز و برود با دختر فلان کارخانه دار معروف، فلان دختر یکی یکدانه ، فلان دختر پولدار چشم آبی سیمین تن ... ازدواج کند و وضعیت دختر را هم شما حدس بزنید.
دختر و پسر جوان و یا زن و شوهری که واقعیت زندگی خود را با واقعیت مجازی فیلم محک می زنند وقتی به تکرار موضوعی را فانتزی و به دور از حقیقت دریافت می کنند سلایقشان تغییر می کند ناگهان بعد از 15 سال خانمی بدون آنکه بداند واقعا چرا از شوهر قد متوسط که هرشب با بوی گند جوراب به خانه می آید جدا می شود! در حضور مشاوربه خاطر می آورد که دلش می خواهد شوهرش شبیه فلان هنرپیشه باشد که نقش اصلی فلان فیلم را بازی می کرد و می گوید کلی تلاش کردم و نشد بله نمی شود چرا که شوهر واقعی با شوهر داخل فیلم فرق می کند یکی حقیقی است یکی فانتزی و خیالی .
به پسر 30 ساله می گوییم چرا ازدواج نمی کنی می گوید هنوز دختر دلخواهم را نیافته ام در حالی که با یک مشاوره متوجه می شویم که تحت تاثیر فانتزی ها به دنبال دختر چشم و ابرو مشکی دردانه ای است که با یک نگاه، مبتلای لبخند معجزه اشف گردد دل ببازد ودین فدا کند! خوب، در دنیای حقیقی جستجو می کند ولی نمی یابد ...
اگر چه پرسش شما نبود ولی در این جا به راحتی می توان فهمید چرا دختر و پسر هایی که قبل از ازدواج اصطلاحا به مدت طولانی دوست بوده اند و به نوعی عاشق و معشوق بعد از ازدواج ناگهان آن حرارت و تپش و التهاب وصال را از دست می دهند؟
دختران و پسران تحت تاثیر فیلم های ماهواره و برخی فیلم های نامناسب خودی، فانتزی می شوند بدین معنا که به دختر و یا پسر نگاه می کنی او را کاملا شبیه یک هنرپیشه فیلم و یا حتی انیمیشن می بینی حتی فرم چشم ها آنگونه آرایش شده جراحی زیبایی که جای خود دارد و این دنیای فانتزی مشتریان خاص خود را دارند و این مشتریان که می شوند مثال هایی زنده، برای اجتماع خطرناک هستند چرا که دائم به زن ها و مردهای سالم تلنگر می زنند که اینگونه هم می شود زندگی کرد و حال آنکه آنها در واقع زندگی خیالی دارند که برای افراد سالم و عادی غیر قابل دسترس است .
زنی 42 ساله تحت تاثیر فیلم های ماهواره با دوست ،26 ساله ی پسر خودش دوست شده رابطه برقرار کرده و حال می خواهد از شوهرش طلاق بگیرد جالب اینکه این خانم به مشاوره هم مراجعه می کند و از حال بد و افسردگی خویش می گوید به او می گوییم این کار اشتباه است به جز گرفتاری های معنوی و گناهی که انجام شده فاصله ی زندگی شما و این پسر بسیار زیاد است و شما دچار مشکل خواهید شد ... می گوید این حرفها را فقط در ایران می زنند ببینید الان در فلان سریال ماهواره ای خانم 50 ساله با یک پسر 30 ساله رابطه داشت عاشق شدند بعد هم از شوهرش جدا شد و با این پسر ازدواج کرد الان هم زندگی خوبی دارند!!! توجه کنیم که مخاطب ما یک دختر نوجوان نیست یک زن 42 ساله با سالها تجربه ی زندگی است !
رسانه ای که غرب تعریف کرد تنها به دنبال مخاطب است به دنبال ثروت است به دنبال در اختیار گرفتن ذهن هاست برایش فرق ندارد یک دختر روستایی در علی آباد کتول باشد یا پیرمردی 70 ساله در سیدنی...
و اما راه چاره چیست ؟
موجز و مختصر بگویم انسان های صاحب اندیشه در دنیای واقعی زندگی می کنند و فاصله ی تصویر مجازی و حقیقی از زندگی را تمییز می دهند به همین جهت آسیب پذیری بسیار اندکی خواهند داشت. مطلب در این زمینه فراوان است ولی چه کنیم که در محدوده ی مکان و زمان محصوریم ! پرسش شما در واقع اشاره به پدیده ی قرن دارد وحواشی فراوان . اگر پرسشی باقی است مطرح بفرمایید