آروم نداره قلب من دلم ی گوله آتیشه اگر نباشی پیش من دلم یه پروانه میشه ...
.
.
.
مبادا تو دیگه تنهاش بذاری تک و تنها تو این دنیاش بزاری دل مسافری که باز دوباره هوای دیدن گلشو داره ...
شبکه های تلویزیونی رو مرور می کردم که یکدفعه یک موسیقی کاملا خاص شنیدم...
نام شبکه ،نسیم ، نام برنامه ،رادیو هفت خواننده ی جوان رو هم نمی شناسم. یک موسیقی کاملا ریتمیک که به راحتی میشه در مجلس عروسی ازش استفاده کرد تا کمر حضار حالی ببرند و تن عزیزان از خستگی در آید ! خلاصه همینطور که این ترانه و موسیقی هیجان انگیز که یک کپی ناب از ترانه ی لوس آنجلسی است گوش ما را نوازش می داد و حال ما را دگرگون می ساخت که همچین ریتم از گوش وارد شده و از قلوه ی سمت چپ خارج و حرکات مارپیچی این انرژی جنبشی این موسیقی در بدن ما دائم از حالتی به حالت دیگر تبدیل می شد که نگو و نپرس !... به فکر فرو رفتم...
از وقتی جناب دارابی تشریف آوردن صدا و سیما به طور کلی دامنه ی تفریح و سرگرمی های نسل جوان از طریق شبکه های داخلی بسیار فراوان گشته به حدی که شما می توانید کپی های برابر اصل بوق ... را با طعم اسلامیزه وسس خردل با ولع هرچه بیشتر میل بفرمایید
از مجری های جییییییییییییییییییییییییییییییییییگر هم که نگو نپرس
از همون 3 سال پیش که ایشون قدم رنجه کردن سازمان به جهت تشویق های ایشون همه ی مجریها عزم کردن که دکتر بشن اونم با تسهیلات جناب معاون
انقدر ایشون مجریهارو تشویق کردن که تاا لان کلی مقاله ی علمی پژوهشی از عوامل تولید ISI چاپ شده...
من چی بگم از کلاه های بسیار زیبایی که به نشانه ی احترام به سریال عزیز کلاه پهلوی ها در جامعه مد شده
به یاد خانم های کمر باریک و ترگل ورگل اتوکشیده ی همین سریال افتادم که چطور دلو دین و عقل ایمان مردای خونه رو روانی عشق های اساطیری و چشم و ابروهای شیطون و مشکی می کردن
از تبلیغات نگو که به خاطر گل روی ما مخاطبان بشاش دوستان در سازمان مستقیم روابط دیپلماتیک برقرار کردن با اون ور آبها و گفتن چرا ملت عزیز ما باید فقط تو ماهواره از این چیزای شیک ببینن ؟! ما میریم براشون تبلیغات خارجکی میاریم و البته رفتن و کرم حلزون و آوردن الانم که مدتهاست از سازمان بوی کباب میاد هر شبکه می زنی یک منقل کباب براست و دودی به راه انداخته
وای که از برنامه های مفید برای بچه ها چه باید گفت همشون یه پا سوپر من شدن مخصوصا که جمعه ها شوی زنده ی فیتیله رو می بینن و بعد از یه قر کمر حسابی با اشتهای زیاد ناهار میل می کنن و کلی هم دست زدن
.
.
.این همه زحمت برای اعتلای ایران عزیز رو چرا نمی بینیم ؟! رهبری می فرمایند ایران قطب علم منطقه باشد و ما به تلاش عزیزان عوامل تولید این همه خواننده و رقاص وهنرپیشه ی بالقوه که در 10 ساله آینده می تونن منابع انسانی خوبی جهت صادرات حتی به کره ی ماه باشند تربیت کردیم!
یعنی ما باید انقدر ناسپاسیم که حتی یک تشکر خشک و خالی هم نمی کنیم!
مگر این عزیزان پر تلاش جز پست و مقام و منزلتی بی نان و آب چیز دیگری می خواهند احتمالا همین در آمد بخور و نمیر را هم بین دوستان رده های پایین قسمت می کنند که به تازگی تشریف فرما شدند
.
.
به رسم قدردانی همه با صدا ی بلند بگید
بعله...
دوستان ولومو زیاد کنن آها!آها!آهان! همینه ...3، 2، 1
بچه ها مچچچچچچچچچچچچچچچچچچکریم!
بوی کباب میآید یک عبارت است با دو مفهوم مختلف، یکی در عیش و نوش بساط شادی و سفره کباب گسترده و درست همسایه کناری از بوی کباب او کباب میشود ، واضحتر بخواهید بنویسم میگویم حکایت آگهی بازرگانی صدا و سیما را ببین ، که با نشان دادن انواع خوراکیها چه بلایی بر سر فقرا یا همان ولی نعمتان بدور از نعمت جامعه میآورد.
به گزارش ایسنا، الف در ادامه نوشت: از محاسن فصل سرما این است که میشود درها و پنجرههای منزل را به بهانه فصل پاییز محکم بست اینطوری هم خود راحتی هم در برابر همسر و فرزند شرمسار نمیگردی پس استراتژی مناسبی به شمار میرود زیرا در تابستان هر کاری میکردی کولر بیرحم و بیجان یک راست دود کباب برخاسته از خانه همسایه را میبلعید و درون خانه جمع میکرد
خلاصه اینکه با همسایه هماهنگ بودیم الحمدلله هر جمعه آنها کباب میخوردند و ما بوی کباب.این روزها دیگر منتکش همسایه نیستیم زیرا تلویزیون مابین سریالهای تکراری که تمام صحنهها و دیالوگهایش را مانند شعر باز باران حفظ کردهایم برنامه خود را قطع میکند و برای کبابپزی مجهز به شش سیخ کوبیده و شش سیخ مخصوص جوجه که با باطری هم میگردد تبلیغ میکند ؛ به بهانه اینکه ببینیم شبکههای دیگر چه دارند کانال تلویزیون را عوض می کنم اما آنجا هم میگوید با ماهیتابه دو طرفه می توانید چند جور غذا بپزید و مرغ و ماهی سوخاری را نشان میدهد پس وضع اقتصادی ما بهتر شده زیرا میتوانیم بگوییم از بوی غذا به رنگ غذا ارتقاء یافتهایم.
مطلب بالا طنز نبود و با این کار میانهای ندارم اما همیشه برایم این سئوال بوده که شورای سیاستگزاری صدا و سیما درآمدزایی را با چه قیمتی میخواهد که کودکی یتیم و زنی بیسرپرست یا خانوادهای مستمند را به بهانه کسب درآمد لگدکوب میکند و کسانی که جای طعام سیلی خوردهاند در برنامهریزی رسانه ملی جام زهر و خون دل میخورند و مینوشند.این اهل سیاست چه میزان کیاست دارند تا بفهمند تبلیغ انواع اطعمه و اشربه در برابر دیدگان کسانی که محتاج شام شب هستند و کارگران و کارمندانی که حقوق ۳۰ روزه خود را ۳ روزه خرج میکنند رنجی مضاعف به شمار میرود.سخن دلم را ساده و بدون کلمات پرطمطراق نوشتم تا نگویند جان کلام در لابلای واژههای ادبی و پیچیده گم گردید ؛ من یک ایرانی و یک معلم هستم و میدانم دانش آموزی که با کفشهای تابستانی به کلاس میآید و لباس مندرس سال قبل را میپوشد در مقابل تلویزیون ذره ذره زرد شدن رنگ رخسار والدینش را بسان برگهای پاییزی دیده است.
برادر گرامی جناب آقای ضرغامی بدانید و آگاه باشید در جامعه ما کسانی که فقط میخواهند زنده بمانند در مقابل کسانی که زندگی میکنند را نباید با یک مقیاس سنجید زیرا دو طیف مختلف هستند ، آنانکه میخواهند زنده بمانند همه ساله کاشتند و داشتند اما در نهایت کسانی که زندگی میکنند محصول را برداشتند پس شما باید تفاوت را از همین جا درک نمایید.نمیخواهم بگویم تبلیغات تلویزیونی که در تمام دنیا مرسوم است را شما منسوخ کنید اما این استنباط هم که برای ساختن خانهای بزرگ باید آشیانهای را ویران کرد معقول نمیباشد . کسی منکر این نیست که تبلیغات هم به نفع خریدار است هم فروشنده به شرطی که متناسب باشد البته آن هم نه به سبک کرم حلزون که اول تبلیغ شد بعد دنبال مجوز گشتید و معلوم نشد درآمد ۳۰ میلیاردی آن کجا رفت.؟!
فیلمی ازپشت صحنه یک برنامه
تلاش بی وقفه ی عوامل تولید برنامه هنگامی که شبکه در خاموشی به سر می برد
لازم به ذکر است که عوامل برنامه تنها در اقدامی جوانمردانه این گونه پر تلاش برای ساخت برنامه در تکاپو و اقدامات خلاقانه هستند چرا که براساس شواهدحدود یکسال است که یک ریال هم از شبکه دریافت نکرده اند
این تلاش بی وقفه شایسته ی تقدیر است...!
امروز هنوز تموم نشده جیگر !
ممنون جیگر!
به افتخار همه ی اونایی که در رسانه ی ملی جیگر شدن!...