منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

کارشناس فرهنگی

منصوره صامتی

رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"

و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :

ما ازین قرن نخواهیم گذشت
ما ازین قرن نخواهیم گریخت
با قطاری که دگران ساخته اند
هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران
و به قرن دگران
مگر انگیزه و عشق ،
مگر اندیشه و علم ،
مگر آیینه و صلح
و تقلا و تلاش
بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش
و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد
و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را
باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
آخرین نظرات

۳۵ مطلب با موضوع «حقوق بشر» ثبت شده است

حقوق بشر آمریکایی!

منصوره صامتی |

  متن زیر بخشی از گفتگوی جیمی کارتر با «ماریان شانل» یکی از اهالی رسانه آمریکا درباره انتشار کتاب «تقاضا برای اقدام: زنان، مذهب، خشونت و قدرت» است. خواندن این بخش کوتاه از این مصاحبه و اعترافات رییس جمهور سابق آمریکا به اوضاع اسفناک زنان و دختران آمریکایی در این کشور، به خوبی متهم بودن بزرگترین مدعی حقوق بشر در دنیا را نمایان می‌سازد:


ماریان شانل (مصاحبه‌کننده): چه چیزی الهام‌بخش شما برای نگارش کتاب «تقاضا برای اقدام: زنان، مذهب، خشونت و قدرت» بود؟


جیمی کارتر: مرکز کارتر، به 79 کشور جهان سفر کرده است که بسیاری از این کشورها، از فقیرترین کشورهای جهان سوم محسوب می‌شوند. در مزارع و در میان خانواده‌های محلی که تنها یک یا دو فرزند پسر داشتند، با موارد متعدد بدرفتاری با زنان و دختران و نیز محروم کردن آنها از غذای کافی و امکانات بهداشتی و تحصیلی روبرو شدیم. در سفرهایمان، کشتار دختران تازه متولد شده و سقط جنینهای دختر را - تنها به خاطر مونث بودنشان - به چشم دیده‌ایم.


در مرکز کارتر، سالانه 3 جلسه بین الملل برگزار می‌شود، که آخرین جلسه ما در ماه ژوئن برگزار شد. ما از فعالان زن مالزیایی و دیگر نقاط جهان دعوت به عمل آوردیم. به تازگی از رهبران مذهبی نیز برای شرکت در جلسات خود دعوت کرده‌ایم. ولی پس از 3 سال، به تازگی به این نتیجه رسیده‌ایم که با مشکل بزرگی مواجه هستیم؛ بزرگتر از آنکه تصورش را می‌کردیم. بنابراین بر آن شدم که با نوشتن کتاب و انجام برنامه‌های ارتقایی، توجه همگان را به سوء رفتار با زنان و دختران جلب کنم.


شانل: به نظر شما مشکلات پیش روی زنان و دختران سراسر جهان چیست؟


کارتر: در جنگ جهانی دوم، 4 میلیون نفر کشته شدند، و متأسفانه در عصر کنونی،  نوزادان دختری که توسط والدینشان کشته می‌شوند، 4 برابر کشتارهای جنگ جهانی دوم هستند. برخی از نوزادان دختر، پس از تولد  توسط والدین خود خفه می‌شوند و برخی نیز در صورت دسترسی به فن‌آوری سونوگرافی، پس از تعیین جنسیت و پیش از تولدشان سقط می‌شوند. این مساله، یکی از وحشتناکترین مشکلات محسوب می‌شود.


مشکل دوم، قاچاق بین‌المللی انسان است که در مقایسه با قرن نوزدهم افزایش چشمگیری داشته است و البته در کشور ما (ایالات متحده آمریکا) نیز رخ می‌دهد - بر اساس گزارش امور خارجه، آمار قاچاق انسان به خارج از مرزهای بین المللی در سال گذشته، 800000 نفر بوده است. و %80 آنها دخترانی بودند که به عنوان برده‌های جنسی به فروش رسیده‌اند. آتلانتا، منطقه کلیدی آمریکا برای برده داری است، چرا که بزرگترین فرودگاه جهان را در خود جای دارد و مسافران بسیاری از نیمکره جنوبی دارد. بنابراین، دخترها با قیمت پایین خریداری می‌شوند. به طور مثال، قیمت میانگین دختران آفریقایی و آمریکای جنوبی، در حدود 1000 دلار است؛ حال آنکه خریداری دختران اروپایی، هزینه‌ای در حدود 8000 دلار خواهد داشت. از اینرو، قاچاق در کشور ما بیداد می‌کند.


مشکل دیگر، که البته در آمریکا نیز به وقوع می‌پیوندد، سوء رفتار شرم‌آورانه با دانشجویان دختر - در دانشگاههای بنام آمریکا - است. و البته، این سوء رفتارهای جنسی مجازات نمی‌شوند؛ چرا که مدیران و رؤسای دانشگاهها تمایلی به بی‌اعتباری دانشگاههای خود ندارند. در صورت تعقیب قانونی این جرایم، حقایق به گوش عموم رسیده و دانشگاهها اعتبار خود را از دست می‌دهند. بدین ترتیب، از جرایم جنسی خاطیان چشم پوشی می‌شود. در واقع، نیمی از تجاوزهای جنسی که در دانشگاهها صورت می‌گیرد، توسط تجاوزگران زنجیره‌ای صورت می‌گیرد، چرا که آنها آگاهند که از مجازات معاف هستند. اخیرا خبرهای بسیاری مبنی بر سوءرفتارهای جنسی نیروهای نظامی آمریکا منتشر شده است. سال 2012، 36000 تجاوز جنسی در واحدهای ارتشی وجود داشته که تنها حدود 300 مورد آن یعنی %1 کل آمار، مجازات شده‌اند.


شانل: ریشه مشکلات را در کجا می‌بینید؟


کارتر: 2 دلیل عمده وجود دارد. اولی، سنت در جامعه ما است. اگر شوهر مایل به بدرفتاری با همسر خود است و یا اگر کارفرمایان شرکتهای بزرگ آمریکایی به کارمندان زن خود حقوق کمتری می‌پردازد، در واقع به این دلیل است که باورهای سنتی آنها بر پایه برتری مردان بر زنان است.  به طور مثال، کلیسای کاتولیک به زنان مجوز کشیش شدن نمی‌دهد و در فرقه تعمیدگرایی (باپتیست) که 70 سال به آن وفادار بودم، از حضور زنان در دو جایگاه ممانعت می‌کند؛ یکی به عنوان روحانی ارتش و دیگری مدرس مدارس دینی - آنها معتقدند که یک زن در کلاسهایی که حتی یک مرد حضور داشته باشند مجاز به تدریس نیست. بنابراین در زندگی سکولار هم، به زنان با چشم حقارت نگریسته می‌شود، چنین اقدامات شرم‌آوری کاملاً صحیح قلمداد می‌شود.


دلیل دیگر، سوء تعبیر از متون مذهبی است. برخی از رهبران مذهبی، کتاب مقدس و دیگر متون مذهبی را جهت جاودانی نمودن ادعاهایشان که زنان نزد خدا از مردان پست‌تر هستند، تحریف کرده‌اند. بسیاری مخالف این ادعاها هستند، ولی برای بهره‌مند شدن از منافع بیشتر، سکوت اختیار کرده‌اند. این ادعای کذب، توجیه تبعیض‌گرایی سکولارها و نیز توجیه بدرفتاری با زنان و دختران است.


و دیگری، ارتکاب بیش از حد خشونت در کشور ما آمریکا است. کشور ما در جنگهای بیشتری شرکت کرده است - در حدود 30 بار - که همه آنها یک طرفه و از سوی ما بوده‌اند. زندانیان کنونی آمریکا در 30 سال گذشته، 7.5 برابر شده است. مبادرت به خشونت، عامل دیگر بدرفتاری با زنان و کودکان است.


کینگ لوتر در یکی از سخنرانیهایش در نیویورک سیتی، اظهار داشت: «دولت من، بزرگترین حامی خشونت در جهان محسوب می‌شود؛ به این ترتیب چگونه می‌توانم کشورهای ظالم جهان را خطاب قرار دهم.» لوتر از آمریکائیها خواست که با دید بازتری به رابطه تفکیک‌ناپذیر آزادی و عدم خشونت‌گرایی بنگرند. با این دید، خطاب قرار دادن حقوق زنان، بدون در نظر گرفتن عواملی که موجب تقویت و پرورش خشونت در جامعه می‌شود، غیر ممکن است. جنگ‌گرایی، سیستم قضایی ناعادلانه، مبارزه با تروریسم، راه حل خشونتهای جنسی نیستند.


شانل: ارائه این آمار و ارقام موجب ایجاد ترس و دلهره می‌شود. به نظر شما، مردم با شنیدن این حقایق چه عکس‌العملی نشان می‌دهند؟


کارتر: کاملاً درست است. با توجه به حضور من در برنامه‌های مختلف رادیویی و تلویزیونی، بدون شک مردم علاقه‌ای به شنیدن ندارند. قطعاً روسای دانشگاهها علاقه‌ای به شنیدن این مهم ندارند که دانشجویان دختر در دانشگاههای آنها مورد تجاوز قرار می‌گیرند. به طور حتم آنها از این مهم مطلع هستند ولی به جای مقابله صحیح با مشکلات و وارد شدن از مجرای قانونی و برای حفظ اعتبار خود، از جرایم دانشجویان مرد خود چشم‌پوشی می‌کنند و از عمومی شدن اخبار سوء‌کردارهای جنسی ممانعت به عمل می‌آورند.


به طور حتم سوء استفاده از یک دانشجوی سال دوم نیروی دریایی آمریکا را به خاطر می‌آورید که سال گذشته مورد تجاوز جنسی سه بازیکن فوتبال قرار گرفت. آگوست گذشته، این دانشجو در جریان یک سوال و جواب وحشتناک که 21 ساعت به طول انجامید، به سوالات شرم‌آور وکلای فوتبالیستها پاسخ داد و در پایان با بیگناه شناخته شدن بازیکنان فوتبال خاطی، ارتش آمریکا اعلام کرد که گزارش دختر دانشجو، اشتباهی بیش نبوده است! بنابراین باید اقدامی کرد و به نظر من، پرزیدنت، واشنگتن پست، هافینگتون پست، نیویورک تایمز و همه رسانه‌های آمریکا می‌توانند در این مسیر موثر واقع شوند.

  • منصوره صامتی

جهانی عاری از خشونت

منصوره صامتی |

بیایید برای جهانی عاری از خشونت متحد شویم 

جهانی عاری از خشونت یک افسانه نیست ...

  • منصوره صامتی
مردان و زنان نیویورکی در اعتراض به آنچه خشونت علیه زنان و دختران در امریکاخوانده شده،دست به اعتراض زده و به طور سمبلیک کفش های جنس مخالف خود را پوشیدند.




  • منصوره صامتی

بنیاد نوبل بنا به وصیت دانشمند سوءدی جناب آلفرد نوبل که او را به عنوان مخترع دینامیت نیز می شناسند در اوایل قرن نوزدهم تاسیس گردید . بنیاد نوبل از آن زمان تا کنون ، بنا بر وصیت موسس و بنیانگذارش ، متولی اهداء معتبرترین جایزه ی علمی در دنیا (جایزه نوبل) به دانشمندانی است که در طی یک سال ، بیشترین خدمات بشردوستانه را در رشته های فیزیک ، شیمی ، پزشکی ، ادبیات ، صلح و اخیرا اقتصاد در دنیا دارند . 

اما در میان جوایز شش گانه ی نوبل ، جایزه ی صلح آن ، داستانی دیگر دارد ! گفتنی است که این جایزه که به عنوان سیاسی ترین جایزه ی علمی در دنیا شناخته می شود ؛ برخلاف سایر جوایز دیگر نوبل که در استکهلم سوءد به برگزیدگان آن اهدا می شود ، این جایزه (جایزه صلح نوبل) همه ساله در اسلو پایتخت کشور نروژ اهدا می شود . هرچند جناب آلفرد نوبل در وصیت نامه ی خود در مورد جایزه صلح نوبل چنین وصیت کرده اند که : "این جایزه به کسی داده شود که بهترین یا بیشترین کوشش را در راه برادری ملل ، یا انحلال و یا کاهش ارتش ها ! و یا تشکیل و ترغیب کنفرانس های صلح کرده باشد."اما حقیقت آن است که اهداء این جایزه که برای اولین بار در سال 1901 صورت گرفته تا اکنون به جز چند مورد معدود که به افرادی همچون : 

بنیانگذار صلیب سرخ جهانی ، مادر ترازا (تاسیس کننده ی ماموران امور خیریه در هند و فعال در عرصه ی خدمات انسان دوستانه) ،

جناب نلسون ماندلا (رییس جمهور آفریقای جنوبی و چهره ی انقلابی و مبارز علیه آپارتاید یا همان تبعیض نژادی) و سازمانهای بین المللی فعال در عرصه های بشردوستانه همچون یونیسف (صندوق کودکان ملل متحد) ؛

کمیسیون عالی پناهندگان سازمان ملل ؛ و .. همگی جوایزی است که کاملا با اهداف و غرض ورزی های سیاسی اهدا شده است . 

(برخلاف تصور عموم ، جناب مهاتما گاندی هیچگاه برنده ی جایزه ی صلح نوبل نبوده اند ) 

این رویکرد ؛ یعنی رویکردی کاملا سیاسی در اهداء جایزه ی صلح نوبل ، رویکردی است که در دهه های اخیر ، بر شدت و حدت آن از سوی اهداکنندگان این جایزه افزوده شده است به نحوی که در دو ، سه دهه ی اخیر ، تمامی افرادی که جایزه ی صلح نوبل را دریافت کرده اند ، همگی شخصیت هایی بوده اند که در راستای منافع استکباری غرب و هماهنگ با آن ، عمل کرده اند . 

البته این اولین باری نیست که غرب یک بنیاد آکادمیک و علمی را چنین به مصادره ی سیاسی خود در می آورد ! 

بنیاد دیل کارنگی یکی دیگر از این بنیادهای علمی است . جناب دیل کارنگی را که در ایران بیشتر با کتاب های آیین دوستیابی و کتاب آیین سخنرانی می شناسیم ؛ یکی از سخنوران موفق در عرصه ی پیشرفت و موفقیت بود که بعد از وفات ایشان ، بنیاد دیل کارنگی با همان اهداف تاسیس شده و به فعالیت های علمی روی می آورد . اما بعد از چند دهه ، بنیادی که مردمی بوده و در عرصه های پیشرفت ، موفقیت ، فروشندگی و تجارت فعالیت می کرد ؛ امروزه بودجه ی خود را از سازمان سیا دریافت نموده و در راستای گسترش سبک زنگی غربی در اقصی نقاط دنیا فعال است به گونه ای که اساتید آن به عنوان سخنرانان عرصه ی موفقیت در گوشه و کنار جهان با اجرای کنفرانس های سخنرانی خود ، به جاسوسی برای سازمان سیا می پردازند . 

اما نگاهی گذرا به شخصیت هایی که در دو ، سه دهه ی اخیر و قبل از آن موفق به دریافت جایزه ی صلح نوبل شده اند ، خود شاهدی است بر مدعای ما . افرادی همچون : 

روزولت رییس جمهور آمریکا در جریان انفجار بمب های هسته ای در ژاپن .

 انور سادات رییس جمهور مصر و یاسر عرفات رییس جمهور تشکیلات خودگردان فلسطین و رییس و بنیانگذار جنبش فتح ؛ که به هردوی این افراد در جریان انعقاد معاهده ی صلح با اسراییل معروف به معاهده ی کمپ دیوید ، جایزه ی صلح اهدا گردید .

مناخیم بگین رییس جمهور اسبق اسراییل . 

گورباچف دبیرکل حزب کمونیست و آخرین ریس جمهور آن که در جریان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و در بحبوبه ی جنگ سرد در نظام دو قطبی آن زمان ، بزرگترین خدمت را به منافع آمریکا نمود . 

اسحاق رابین نخست وزیر سابق اسراییل .شمون پرز ، دیگر نخست وزیر رژیم جنگ طلب ، کودک کش و نامشروع صهیونیستی . جیمی کارتر رییس جمهور آمریکا در دوران جنگ هشت ساله ی تحمیلی دنیا به سردمداری غرب و آمریکا علیه ایران . هنری کسینجر مشاور یهودی الاصل امنیت ملی کاخ سفید . شیرین عبادی (یکی از چهره های معاند و برانداز نظام جمهوری اسلامی) در راستای تلاش های او در جهت احقاق حقوق بشر در ایران !

بویژه حقوق مربوط به کودکان و زنان ! دالایی لاما ؛ با نفوذترین چهره در میان بوداییان تبت که هر از چندگاهی علم جدایی طلبی از کشور چین را برداشته و خود ابزار و اهرمی است در خدمت دولت مداخله گر آمریکا که بوسیله ی او ، هرگاه بخواهد بر کشور چین به عنوان کشوری که عضو شورای امنیت ملی سازمان ملل و دارای حق وتو است ؛ فشار بیاورد ، از وجود او و پیروانانش استفاده می کند . رهبر دین و آیینی که فتاوای قتل و کشتار مسلمانان میانمار را صادر کرده و می کند ؛ به عنوان چهره ای صلح طلب در دنیا معرفی می شود . و سرانجام جناب باراک اوباما رییس جمهور صلح طلب ایالات متحده آمریکا !! 

  • منصوره صامتی

بیانیه هنرمندان: سربازان وطن ما را آزاد کنید

تعداد زیادی از اهالی سینما و فرهنگ در نامه‌ای خطاب به سازمان ملل، شخصیت‏‌های بین المللی و دولت پاکستان، از آنها خواستند مرزبانان ربوده‌ی شده ایرانی را آزاد کنند.


متن بیانیه هنرمندان به شرح زیر است:


«ما هنرمندان ایران با هر سلیقه و نگرش، ازهمه مقامات مسئول و با نفوذ جهان، سازمان ملل ونیز دولت دوست و همجوار پاکستان درخواست داریم، تا به عنوان عملی انساندوستانه، همه توان خودرا بکار گیرند که هرچه زود‌تر جوانان ما، این سربازان بیگناه به گروگان گرفته شده در مرزهای جنوب شرقی کشورمان، به دامان گرم خانواده‌های نگران‌شان بازگردند.


عزت الله انتظامی، جمشید مشایخی، علی نصیریان، محمدعلی کشاورز، داوود رشیدی


اسامی بترتیب زمان تایید و امضاء:


پرویز پرستویی، رضا کیانیان، مرتضی سرهنگی، هدایت الله بهبودی،، کیومرث پوراحمد، سید رضا میرکریمی، کمال تبریزی، حمید فرخ‌نژاد، رخشان بنی‌اعتماد، مهتاب کرامتی، رویا نونهالی، فر‌هاد توحیدی، جمال شورجه، امیر شهاب رضویان، محمدرضا شرف‌الدین، محمدمهدی عسگرپور، ناصر تقوایی، مرضیه وفامهر، اصغر فرهادی، مینو فرشچی، بهرام رادان، تهمینه میلانی، میترا حجار، سهیلا گلستانی، احسان عبدی‌پور، محمود کلاری، اسحاق خانزادی، رویا تیموریان، مسعود رایگان، درنا مدنی، رضا اعظمیان، جواد شمقدری، رامبد جوان، محسن امیر یوسفی، رضا درمیشیان، مهدی سجاده‌چی، حسن فتحی، هانیه توسلی، امیر جعفری، مهناز افشار، صابر ابر، سحر دولتشاهی، گوهر خیراندیش، روح الله سهرابی، دانش اقباشاوی، مجتبی میرتهماسب، احمدرضا درویش، مریلا زارعی، وحید موسائیان، محمدعلی سجادی، نادر مقدس، لیلا زارع، پژمان بازغی، رضا عطاران، محمد احسانی، شبنم مقدمی، کوروش سلیمانی، پرویز شیخ‌طادی، محمد رسول‌اف، رضا غفاری، جعفر پناهی، هنگامه قاضیانی، لیلا ارجمند، چکامه چمن‌ماه، مرتضی رزاق کریمی، نازنین فراهانی، علیرضا امینی، شهاب حسینی، امیر سماواتی، مهوش قادری، محسن قاضی‌مرادی، سید محمد مهدی طباطبایی‌نژاد، فرج الله سلحشور، روح‌الله حجازی، علی احمدزاده، فرشید نوابی، هومن اشکبوس، افشین هاشمی، کیوان کثیریان، سعید پرسا، محمدرضا برنجیان، امین میری، امیر اثباتی، مهرداد میرکیانی، شالیزه عارف‌پور، آتوسا راد، پرستو جلیلی، علی شادمان، بهزاد آزادی، سید محسن هاشمی، ناصر صفاریان، علیرضا رضاداد، شیرین بزرگمهر، حبیب رضایی، حبیب احمدزاده، مجید ماهیچی، علی نجفی، رخساره قائم مقامی، محمدرضا جان‌پناه، لیلی گلستان، سعید عیسایی، مجید شتی، محمود غفاری، فرزانه طاهری، رعنا جوادی، لیلا نقدى‌پرى، محمدرضا عباسیان، عبدالله خسروی، سیدرضا شکراللهی، شهرام جعفری‌نژاد، امیرحسین یزدان‌بد، یونس تراکمه، آزاده اخلاقی، نوشین جعفری، مجید برزگر، لیلی فرهادپور، نغمه ثمینی، خسرو سینایی، گیزلا وارگا سینایی، فتح‌الله جعفری جوزانی، سحر جعفری جوزانی، مهرداد صدیقیان، محسن مومنی شریف، محمد حمزه‌زاده، ایمان راد، علیرضا شجاع نوری، مونا زندی، طا‌ها شجاع نوری، رضا شجاع نوری، صبا صمیمی، غزاله معتمد، الهام کردا، سعید چنگیزیان، رویا جاویدنیا، بهناز جعفری، بابک حمیدیان، اشکان خطیبی، عباس غزالی، پگاه اهنگرانی، هومن سیدی، مرجان اشرفی‌زاده، سینا گنجوی، حمید امجد، مهوش شبخ الاسلامی‌، زهره الحمدی، ناهید توسلی، فرهاد اصلانی، سید مسعود صفوی، امیر حسین ثنائی، مژگان فرح‌آور مقدم، تهمورث پورناظری، سهراب ‌پورناظری، سیاوش سرمدی، مازیار میری، کاوه سجادی حسینی، مهران ملکوتی، سامان مقدم، علی قربان‌زاده، ژرژ هاشم‌زاده، پانته‌آ پناهی‌ها، علیرضا برازنده، آناهید روستا، کامیاب عشایری، لیلا پرهیزگار، نوید سجادی حسینی، کریم امینی، سجاد عظیمی، سیامک ادیب، امین قوامی، علیرضا حکیم‌زاده، اشکان فتاحی، جواد فراهانی، محمدرضا عزت‌خواه، صابر کامیان، اکبر دهقان، صادق مختاری، مینو عاشوری، محمدرضا امین‌زاده، ابراهیم مختاری


اساتید دانشگاه هنر تهران


 سعید کشن فلاح، محمدرضا حسنایی، سید محسن هاشمی، صابر امامی، فرزان سجودی، فاطمه شکیب، حمید دهقان‌پور، اسماعیل بنی‌اردلان، حسین فرخی، محمد شهبا، اسماعیل شفیعی، فهیمه میرزا حسینی، مژگان فرح‌آور مقدم، معصومه علی‌نژاد، مجید شیخ انصاری.


روزنامه‌نگاران و سایر اصحاب فرهنگ


محمد تاجیک، فرزانه ابراهیم‌زاده، امیر توده‌روستا، آسیه امینی، ماهرخ شمس، نازنین موسایی، عسل عباسیان، نسرین بصیری، محسن اسکندری، عادل مقدس، مژگان جمشیدی، بیتا موسوی، زهرا حق شعار، پوریا آسترکی، مرجانه پورحسین، کیوان مهرگان، شهرزاد همتی، شیرین تولایی، مهدی گنجعلی، نگارخسروشاهی، دریا نیلچی، پریا پورنوری، نرگس توسلیان، منا افروغ، محمدرضا جهان پناه، سهیلا اکبری، پریسا فرمان، باربد گلشیری، بهروز شادلو، الهام زمانی، امیر احمدى آریان، علیرضا رمضانی، فیروزه صابر، نوش‌آفرین عاطفی، نیاز اسماعیل‌پور، مژده دانش‌پژوه، سعید عباس‌پور، افشین رضاپور، ناهید طباطبایی


لازم به ذکر است که تعداد افرادی که این نامه را امضا کرده‌اند، در حال افزایش است.



  • منصوره صامتی

my body my rights

منصوره صامتی |



  • منصوره صامتی
به گزارش روزنامه "الزمان" عراق، عبدالحسین الیاسری، یکی از نمایندگان پارلمان عراق ضمن ابراز خرسندی از این خبر تاکید کرد که نامزدی آیت‌الله سیستانی مرجع عالیقدر شیعیان برای دریافت جایزه صلح نوبل در حقیقت اعتراف جهان به این مساله است که افراد شیعه مطابق اسلام بوده و مخالف هرگونه خشونت است.
 وی همچنین خاطرنشان کرد: جایزه صلح نوبل یکی از جوایز مهم در جهان است و کسانی که این جایزه را دریافت می‌کنند در حقیقت کسانی هستند که تاثیر ویژه‌ای در زندگی مردم جهان دارند. گر چه شان و جایگاه آیت‌الله سیستانی بسیار از این جایزه بالاتر است اما ایشان چهره‌ای نورانی در عراق و جهان است که آثار مثبتی را در حل اختلافات بدون آغاز درگیری‌ها داشته است. عبدالحکیم الهادی، یکی از نمایندگان مستقل عراق نیز اعلام کرد که نامزدی آیت‌الله سیستانی برای دریافت جایزه صلح نوبل نشانگر آن است که اصول و ارزشهای شیعه در واقع اصول اسلام اصیل است و به مرزهای جغرافیایی خاصی محدود نمی شود بلکه به متعلق به همه بشریت است.
 از سوی دیگر،‌ روزنامه انگلیسی زبان تلگراف اخیرا در مقاله‌ای تحت عنوان "اوباما و اتحادیه اروپا را فراموش کنید کسی شایسته دریافت صلح نوبل است یک مرد از عراق است" آیت‌الله سیستانی را فردی شایسته‌ برای دریافت این جایزه دانسته و اعلام کرد که آیت‌الله سیستانی بیش از هر کس دیگری در ممانعت از خشونت‌ها در عراق نقش داشته است.
  • منصوره صامتی

وبلاگ ترویج چادر در این مطلب مصاحبه دختر ترک تبار ساکن فرانسه را هنگامیکه حرکت جسورانه اعتراضی او در دفاع از اعتقادات مذهبی اش رسانه ها را غرق در تحیر کرد منعکس می کند.
 This new law broke my heart: I was asked to choose between my religion and my studies, between being myself and having a future. Why would the government do that? این قانون جدید قلبم را شکست.از من خواسته شد بود بین اعتقاد مذهبیم و تحصیلاتم انتخاب کنم.

 اینها جملات Cennet Doganay دختر ترک تبار ساکن فرانسه در مصاحبه با نشریه پرفروش مد Teen Vogue است.هنگامیکه حرکت جسورانه اعتراضی او در دفاع از اعتقادات مذهبی اش رسانه ها را غرق در تحیر کرد.حرکتی در پاسخ به قانون منع حمل نمادهای مذهبی در مدارس در فرانسه..

The first day back at school after the ban went into effect was a horrible day.I knew I couldnt wear a headscarf, so I chose to wear a large beret. teacher forbade me to attend classes while wearing my beret. So I was sent to a separate room, without anything to do. اولین روز برگشتم به مدرسه پس از اجرائی شدن ممنوعیت(حجاب) روز وحشتناکی بود.میدانستم نمیتوانم مقنعه بپوشم.بنابراین تصمیم گرفتم یک کلاه بزرگ بگذارم.معلم مرا از رفتن به کلاس با کلاه منع کرد.بنابراین به اتاق مجزایی فرستاده شدم بدون هیچ کاری برای انجام دادن.



 The same thing happened the next day, and the next. I Was in quarantine.Some of my Muslim classmates complied because they felt they had to, and others left school completely. Every morning, the principal sat me down and told me I was wrong. She threatened me with disciplinary hearings or expulsion if I did not take off the beret. I was an outlaw, she said. I replied that only very obvious religious signs were banned by the law. I was just wearing a hat, after all. But she wouldnt listen.
چیز مشابهی روز بعد و بعدتر رخ داد.من قرنطینه شده بودم.تعدادی از همکلاسان دختر مسلمانم مدرسه را به طور کامل ترک کردند.هر صبح ناظم مرا مینشاند و به من میگفت من اشتباه میکنم.او مرا با تحکم میترساند تا کلاهم را از سر بردارم.من به او میگفتم تنها نماهای آشکار مذهبی ممنوع شده ومن تنها کلاه گذاشته ام.اما او گوش نمیکرد.

 I wanted to go to school, but I wanted to obey my religion, too. The decision was difficult, but my only option. On September 5, I shaved my entire head of long brown hair. Shaving my head was the most powerful thing Ive ever done. من میخواستم به مدرسه بروم.اما میخواست از دینم نیز اطاعت کنم. تصمیم سختی بود اما تنها انتخابم بود.در 5 سپتامبر،من تمام موهای قهوه ای بلند کل سرم را تراشیدم. تراشیدن سرم قویترین کاری بود که تاکنون کرده بودم.

 Even after I shaved my head, I wore a hat to school. I was self-conscious, and nervous about making such a big statement. I continued to spend day after day alone in an empty room, until October 1, when I finally worked up the courage to come to school without my hat. For the first time, I displayed my bald head to everyone. The students were very supportive-they actually cheered!-but the teachers were furious.

 پس از اینکه سرم را تراشیدمبرای مدرسه رفتن،کلاه گذاشتم ولی همچنان روزها پشت روزها را در اتاق خالی(در مدرسه) سپری میکردم.تا در 1 اکتبر نهایتا شجاعت رفتن به مدرسه بدون کلاه را یافتم.برای اولین بار من سر تراشیده هم را به همه نشان دادم. بچه ها بسیار پشتیبانانه مرا تشویق میکردند در حالیکه معلمان عصبانی بودند. My headscarf is my dignity, not just a piece of fabric. Its me. مقنعه من هویت من است نه تکه ای پارچه.اون منه. Ill be bald until the school year ends. I shave my head once a week.youngest brother, Hasan, whos only two years old, doesnt like my bald head. He says, "you look ugly." But I just ignore him. I dont mind how I look-though maybe Ill let my hair grow a little over the summer although I shave it with beginning of school every week.

 من تا پایان سال تحصیلی کچل خواهم بود.سرم را هفته ای یکبار میتراشم.کوچکترین برادرم حسن که فقط 2 سالش است میگوید تو زشت شده ای.اما من آن را نادیده میگیرم.من اهمیت نمیدهم چگونه به نظر برسم اما شاید اجازه دهم در طول تابستان موهایم قدری بلند شود اگرچه با شروع مدرسه دوباره آنرا هر هفته خواهم تراشید.
  • منصوره صامتی

40 دقیقه از ساعت 2 بعد ازظهر گذشته همینطور که از سرما خودم رو جمع می کنم و نمی دونم چرا رحمت خدا زحمته؟! به ساعت گوشی همراه خیره میشم 20 دقیقه فرصت دارم تا برای شرکت در جلسه از پارک وی به هفت تیر برسم . روحت شاد قیصر که گفتی ناگهان  چه قدر زود دیر می شود!


  خیلی وقته تکلیفم رو با یکی از اصول روان شناسی  که می گه  "برای انتقال حس احترام به شرکت کنندگان در جلسه راس ساعت مقرر در محل جلسه حضور یابید"روشن کردم ولی این بار فرق می کنه و من باید، باید، باید سر موقع برسم.

خدای من ! 18 دقیقه وقت دارم



بعد از خدا، تنها امیدم به ایستگاه تاکسیه 

راننده ی تاکسی فریاد می زنه:  هفت تیر فقط یک نفر...

خداروشکر به موقع رسیدم و دیگه لازم نیست کلی منتظر مسافر باشیم .


با خوشحالی چند گام بلند به سمت صندلی جلو بر داشتم ولی همه ی ذوقم محکم به شیشه ی بسته ی ماشین خورد و برگشت درست وسط صورتم.آخ!

ای بابا ! این چه وضعیه؟! 1 نفر از مردان غیرتمند ایرانی جلو نشسته 2 نفر هم عقب .حالا من باید کجا بشینم ؟!


نگاه کردم ایستگاه تاکسی برهوت بود کاری هم از ماشین های شخصی بر نمیاد هفت تیر درست وسطه طرحه!

تا اومدم به این فکر کنم که چقدر هوا آلوده است وما در عالم ذرع چه گناهی کردیم که باید درست وسط یکی از آلوده ترین شهرهای دنیا فرود بیایم؟!یاد مرحوم قیصر افتادم...


من همین یک شانس رو داشتم وعقربه هاهم که مسابقه ی دوی استقامت گذاشته بودندو می خواستن من و بیچاره کنن... زمان ! جلسه ! وای چقدر سرده  هوا تو این دهه ی فجری...



همون راهکار همیشگی...

یادش بخیر! وقتی اولین بار از این راهکار استفاده کردم چه لذتی بردم و تا چه اندازه از اینکه در سرزمین غیرت و ناموس زندگی می کنم خوشحال شدم یادم نیست. خدایا ! اگر یکبار دیگه هم خواستی من رو به دنیا بفرستی دوست دارم باز ایرانی باشم، باشه؟ !

راهکاری که حداقل 10 ساله برای من کاربرد داشته


سرم را به طرف شیشه ی جلو خم کردم و گفتم : عذر میخام میشه تشریف بیارید عقب بشینید

نگاهی کرد و هنوز جملم تموم نشده بود  گفت : نخیر

به ساعت نگاه کردم حالا چکار کنم ؟ عجبا! این دیگه چه رفتاریه مگه مشکلی پیش میاد بری عقب بشینی؟ دوست ندارم تو این فضای تنگ، ی مرد به من بچسبه داشت اعصابم خرد می شد که فکری به خاطرم رسید .

خودتون خواستید آقایون محترم !

من نمی دونم چرا مادران گرامی آقا پسر هاشون رو کمی مودب و فهیم تربیت نمی کنن که وقتی یک خانم میگه ف اونها تصور نکنن منظور خانم محترم حتما فرزاده !

فکر کردید من حداقل 10 سال تو این اجتماع بیکار بودم؟!  حرص خوردم ولی دنبال راهکارم بودم .

حالا که تاکسیرانی برای نوامیس اجتماعی فکری نمی کنه...  از یک راهکار دیگه استفاده می کنم به شرطی که اعتراض نباشه

ازفکر تا اجرا انقدر سرعت داشتم که تصور نمی کنم حتی آقای قالیباف هم به این سرعت طرح های کلان شهر تهران رو اجرایی کرده باشن!

چنان محکم و استوارکیف لب تاپ پراز جزوه و طرح رو گذاشتم کنارم که مرد غیور ایرانی کناری حداقل 10 سانتیمترعقب نشینی کرد البته شایدم 8 سانتی متر!و تا جایی که می شد به در تاکسی چسبیدم.

نفس راحتی کشیدم به خیال اینکه مشکل حل شده ولی مثل اینکه هنوز ماجرا تموم نشده بود!ً

 همینطور که صندوق ورودی پیام گوشی همراه رو خالی می کردم سنگینی نگاه مرد غیرتمند کناری تمرکزم رو به هم ریخته بود ...

  از گوشه ی چشم،کت شلوار قهوه ای رنگ  کتان ،کوله پشتی، موهای بلند با  مش نقره ای  که به  زحمت پشت عینک آفتابی صف کشیده بودند خودنمایی می کرد

 دلاورمرد سرزمین ناموس پرستان شهره ی شرقی شب شکن شیرین سخن، دهان باز کرد و با صدای نرم و لطیف آواز سر داد که :

خانم شما که  سختتونه ماشین شخصی بخرید راحت باشید !

به روی خودم نیاوردم ، همین که خواستم پیام بعدی رو هم پاک کنم

همون دلاور مرد سرزمین ناموس پرستان شهره ی شرقی شب شکن شیرین سخن گفت :

خانم میگم شما که سختتونه بهتره ماشین شخصی بخرید، می بینید که من تو بغل اون آقا نشستم !

ی نگاه به دیگر دلاور مرد سرزمین ...بقیشو خودتون می دونید انداختم انگار نه انگار اعتراضی نداشت ولی مرد کناری جوری خودش رو به تظاهر جمع کرده بود که حالتی از ترحم بر من عارض شد

گفتم :بنده حدس می زدم که ممکنه برای شما سخت باشه به همین جهت ازاون آقا  خواستم تشریف بیارن عقب بشینن


دلاور مرد ... نه مثل اینکه غیرت  و ناموس حالیش نبود، ی دست لای موهاش  برد و همینطور که نوک موهای نقره ایشو صاف می کرد گفت :

خوب کیفتونو بگیرین بغلتون

نه دیگه بحث، استراتژیک شد و نمی شد ساکت بود 

گفتم :دوست ندارم کنار شما بشینم، به همین خاطر کیف گذاشتم

گفت : خوب شما دوست ندارید!!!
با خودم گفتم :( بعله ، معلومه که شما دوست دارید)

مرد جلویی گفت :خانم این حرفا یعنی چی ؟ نخواستم بیام عقب.

گفتم : از نظر بنده ایرادی نداره که تشریف نیاوردید عقب ، همنوع شما ناراحت هستند ، وقتی خودتون به خودتون رحم ندارید مشکل بنده چیه ؟!

مرد کناری گفت:مشکل فکر مریضه ، شما فکرتون مریضه که فکر می کنید اگر من به شما بچسبم اتفاقی میفته !

آیینه نداشتم ولی انقدر گرم شده بودم که یقین دارم صورتم قرمز بود.سال هاست تمرین کردم که در بالاترین درجه از احساسات هم صدای طبیعیم رو حفظ کنم آب گلومو قورت دادم ، خواستم حرف بزنم که مرد جلویی گفت :

می دونید خانم چیه ؟

شما چادری ها فکر می کنید همه باید به شما احترام بزارن!

یکه خوردم و با تعجب گفتم :چه ربططططی داره آآآآقااااا؟!

من مانتویی هم بودم دوست نداشتم تو  ی همچین فضای تنگی ی مرد به من بچسبه ! بحث اخلاقیه، انسانیه

مرد کناری گفت : نه بحث اسلامیه ، شما رو مریض کردن این  اراجیف و به شما یاد دادن این آخون ...

دیگه طاقت نیاوردم عصبانی گفتم : چه ربطی به اسلام داره ؟ اصلا شما از کجا می دونید من مسلمونم ؟

همونطور که روی پیشونی شما هم ننوشته دینتون چیه ؟

گفت : از نظر شما که حتما من بی دینم !

خانم من کل دنیا رو گشتم : اصلا این حرفا معنی نداره ...

خواست ادامه بده که گفتم : در همون کل دنیا هم که شما تشریف بردین (البته بهش نمیومد کل دنیا رو دیده باشه ) وقتی یک زن دوست نداشته باشه هیچ مردی اجازه نداره کنارش بشینه و در قوانین اجتماعی تعرض به حریم خصوصی زنان مجازات داره

چرا انقدر شلوغش می کنید ٰاینجا ایرانه و عرف جامعه ی ما هم به حریم خصوصی زنان احترام میگذاره

بجای اینکه کار من رو بد تعبیر کنید به حق انسانی من به عنوان یک زن فکر کنید شما هم می تونید به عنوان یک مرد دوست نداشته باشید که یک خانم انقدر نزدیک شما بشینه حتی ممکنه دونفر از یک جنسیت هم دوست نداشته باشن به هم بچسبن !

آقای محترم، من نمی دونم شما چه احساسی دارید اگر ی مرد غریبه به   مادر ، خواهر، همسر و یا دختر شما تو ی همچین فضای تنگی بچسبه ولی یقین بدونید   مادر ، خواهر، همسر و دختر شما دوست نخواهند داشت که یک مرد غریبه تا این حد نزدیک اونها بشینه 

شما مساله رو به  همه چی ربط دادید جز اینکه فکر کنید این مساله کاملا انسانی و اخلاقیه .همه ی ما به هر قدری که می تونیم باید تلاش کنیم جامعه ی اخلاقی تری داشته باشیم، همین.


صدا از درو دیوار تاکسی در میومد ولی از این 4 تا مرد ایرانی داخل تاکسی نه! نگاه کردم همشون غرق در تفکر بودن  

آروم نفس عمیقی کشیدم که سکوت جلسه ی استراتژیک امنیت اجتماعی بهم نخوره ولی از شدت حرصی که خورده بودم از گلوم حرارت می زد بالا ...

عباس آباده آقا ! راننده ی تاکسی بود که به مرد جلویی یادآوری کرد تا پیاده بشه.

مردجلویی که  نمی دونم با چه صفتی باید ازش یاد کنم پیاده شد.

کیف رو برداشتم و رفتم جلو نشستم وچند دقیقه بعد هفت تیر سر مشاهیر پیاده شدمٰ در تاکسی رو آروم بستم و اعضاء جلسه امنیت اجتماعی تاکسی همچنان غرق در تفکر بودند...


فقط این هوای خیلی سرده 7 درجه زیر صفر می تونه حرارت غصه های یک زن مسلمان را در ام القرای جهان اسلام، تهران ، ی کم التیام بده

وای خدا !که چقدر  این دنیا قفسه تنگیه! خودت می دونی که غصه های من برای خودم نیست که برای انسانیت بر باد رفته است. من برای فرزندان آینده ام مادرانه نگرانم و جای تو اینجا روی زمین بیش از همیشه خالیه!

سر سفره ها حتی بوی نفت هم میاد ولی بوی تورو نمیشه احساس کرد، ای دانای شنونده ی بینا !


نمی دونم چرا میون این سرما حالا که جلسه هم دیر شده ، بی اختیار یاد احمد شهید و ادعاهاش در مورد نقض حقوق بشرافتادم !

راستی اگر احمد شهید اینجا بود نقض حریم خصوصی یک زن مسلمان  رو هم در گزارشاتش به سازمان ملل ارائه می کرد؟!!!


  • منصوره صامتی

آمریکا ساکت باشد!

منصوره صامتی |

"اگر هرکس دیگری ادعای حقوق بشر کند آمریکا حق ندارد دم از حقوق بشر بزند که همین امروزنیز در آمریکا به راحتی حقوق بشر نقض می شود "

 جالب اینجاست که در جهان امروز هنگامی که مفاهیم پارادکسیکال را مرور می کنیم ،ماهیت سیاستمداران آمریکایی و یا سیاست های آمریکایی از ذیل تا صدر خود نماد و سمبلی بارز از پارادکس است .پارادکس در ماهیت ! 

آنگاه این ماهیت پارادوکسیکال که سرچشمه ی بسیاری از رفتارهای غیر بشری است برای دخالت بیشتر در سرنوشت جوامع بشری دم از حقوق بشر می زند!

  • منصوره صامتی