انتخابات
چند ساعت مانده به وقت آزمون ...
قرارمون پای صندوق های رای
اللهم لا تسلط علینا من لا یرحمنا
چند ساعت مانده به وقت آزمون ...
قرارمون پای صندوق های رای
اللهم لا تسلط علینا من لا یرحمنا
بی بی سی انگلیسی در برنامه ی نوبت شما لیست انتخاباتی مورد حمایت خود را تلویحا معرفی کرده و از مردم می خواهد در انتخابات به لیست آنان رای دهند !
آیا همین بی بی سی نبود که صحت انتخابات ایران را کذب دانسته و نتیجه ی آن را تقلب می دانست ؟!
آیا در همین بی بی سی حکومت ایران دیکتاتوری خوانده نشد ؟!
اگر انتخابات ایران آزاد نیست و نتایج از قبل مشخص گشته چرا مردم را به شرکت در انتخابات ترغیب می کنید ؟!
این پارادکس را چگونه پاسخ می دهید ؟
.
.
.
سیاست انگلیس تان ارزانی تان ،خود را به زحمت نیندازید
من شهروند ایرانی به آنانی که اصالتشان به نسب نامشروع خیانتکاران مجلس ششم می رسد که ملیت و ماهیت ایرانی شان مورد تردید و تشکیک است همان هایی که از تریبون مجلس شورای اسلامی ایران پیام هم پیمانی با دشمنان را فریاد می زدند ...
رای نمی دهم
• مصادره پیروزی حسن روحانی به نفع جنبش سبز
یکی از اقدامات تأمل برانگیز و قابل پیش بینی رسانههای ضد انقلاب، مخصوصا وابستگان به جنبش سبز، تلاش آنان برای مصادره پیروزی حجتالاسلام حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ، به نفع این جنبش بود؛ این جنبش و رسانههای وابسته به آن که در انتخابات 88 نظام را به تقلب در انتخابات محکوم کرده بود، و بعد نیز انتخابات مجلس شورای اسلامی را تحریم کرده بود و همچنان قائل به تقلب نظام در انتخابات در کشور بودند، این بار نیز همین رویه را پیش گرفته و از حضور در انتخابات و دعوت مردم به حضور سرباز زدند.
البته این جنبش حق هم داشت؛ چگونه میشد هم قائل به تقلب در انتخابات باشی و هم رأى خود را در نتیجه انتخابات مؤثر بدانی؛ از این رو تمام تلاش این رسانهها این بود که به هر نحوی شده مردم را به عدم حضور در انتخابات تشویق کنند تا شاید به این طریق بتوانند اثبات کنند که مردم دروغ تقلب را باور کرده و به همین دلیل در انتخابات شرکت نکردهاند؛ به برخی از اخبار این رسانهها در روزهای نزدیک به انتخابات توجه کنید:
تاکید صریح سازمان مجاهدین و سایت کلمه مبنی بر اینکه رأی مردم خوانده نمیشود: توصیه صریح به طرفداران مبنی بر عدم شرکت در انتخابات
تاکید صریح موسوی خوئینیها بر عدم شرکت در انتخابات
این موارد تنها گوشه بسیار کوچکی از تلاشها و توصیههای رسانههای جنبش سبز، گردانندگان اصلی آن و احزاب و سازمانهای حامی آن بود برای عدم شرکت در انتخابات و تاکید بر این امر؛ آنان باید هم چنین مواضعی میگرفتند؛ آخر ادعای تقلب در انتخابات و شرکت در انتخابات – که به معنی اعتماد به برگزار کنندگان انتخابات است – تناقضی جدی برای این افراد بود؛ از این رو تصمیم نهایی آنان عدم شرکت در انتخابات بود.
اما حال که حسن روحانی ، که خود را حامی گفتمان اعتدال – نه اصلاح طلبی - معرفی کرده، پیروز انتخابات شده است، این رسانهها سعی کردند پیروزی حسن روحانی را پیروزی جنبش سبز توصیف کنند!
البته معلوم نیست چگونه این افراد میخواهند ادعا کنند در انتخابات شرکت کرده و به حسن روحانی رأی داده و نظام هم از آرای آنها صیانت کرده است؟ مگر نبود که این افراد اصلا اعتقادی به امانتداری نظام نداشتند؟ اگر در ادعای خود صادق بودند و به نظام و امانت داری آن اعتقاد نداشتند، چرا در انتخابات شرکت کردند؟ اگر چنین ادعایی را خود نیز قبول ندارند پس برای چه مخاطبان خود را مدام با دروغ نویسی منحرف میکنند و بر حرف و ادعای دروغ خود اصرار میورزند؟
این افراد باید بپذیرند که پیروزی حجتالاسلام حسن روحانی چندان ارتباط مؤثری با جنبش سبز نداشته و ندارد؛ چه آنکه خود آقای روحانی نیز در بهمن ماه سال 89 به شدت علیه این جنبش موضع گرفته و در سخنانی علیه حوادث 25 بهمن که برای طرفداران این جنبش یک روز مهم محسوب میشود، گفت:
"حرکت ۲۵ بهمن گروهی فریب خورده کاملاً محکوم است و قوه قضاییه باید براساس وظایف ذاتی خود نسبت به این حرکت ضدانقلابی اقدام کند... در واقع این حرکت ضداسلامی و ضد ملی، از یک سو می خواست فریاد قاطعانه ملت ایران در روز ٢٢ بهمن را تحت الشعاع قرار داد و از سوی دیگر وسیله ای برای انحراف افکار مردم منطقه از دشمنان اصلی یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی و شکست اخیر آنان گردد... در حالی که مردم در روز ٢٢ بهمن به شکلی کاملاً با شکوه حمایت خود را از حرکت های آزادی خواهانه در منطقه اعلام کرده بودند، اقدامات نابخردانه و فتنه گرانه صورت گرفته در روز ٢٥ بهمن تنها به نفع استکبار و ضد انقلاب بود.".
نسبتی میان حسن روحانی و جنبش سبز وجود ندارد؛ از طرفی هم که طرفداران این جنبش اگر واقعا به ادعای خود در سال 88 اعتقاد داشته باشند پس نمی توانند در انتخابات شرکت کرده باشند، که در فضای رسانهای هم این را به صراحت نوشتند. پس این افراد چرا اینگونه تلاش دارند که پیروزی آقای روحانی را به نفع خود مصادره کنند؟ جالب اینجاست که این رسانهها در پوشش خبری خود تلاش کرده اند تا یکی از دلایل پیروزی و جشن پس از انتخابات را رفتن احمدی نژاد عنوان کرده و آن را نیز به جنبش سبز پیوند دهند؛ در حالی که مسلم بود که احمدی نژاد دیگر رئیس جمهور ایران نخواهد بود؛ خواه حسن روحانی پیروز میشد یا هر کس دیگری!
طرفداران جنبش سبز خود به خوبی میدانند که در سال 88 هم رأی آنان خوانده شد؛ مشکل اینجاست که آنها گمان میکنند یا باید همیشه خودشان پیروز انتخابات باشند، یا در انتخابات تقلب شده است؛ حال آنکه نظام از آرای همه نامزدها صیانت میکند؛ خواه حسن روحانی باشد؛ خواه محمود احمدی نژاد، و خواه موسوی
البته بار دیگر بر این تناقض تاکید میکنیم که جنبش سبز اگر بر ادعاهای خود در انتخابات 88 باور و اعتقاد دارد؛ پس بدون شک نمیتواند خود را پیروز انتخابات 92 بداند و آن را به نفع خود مصادره کند؛ حتی اگر برخی طرفداران این جنبش – که قاعدتا نباید در انتخابات رأی داده باشند – هم به خیابان آمده و در حمایت از این جنبش شعار بدهند. نمیتوان هم قائل به تقلب در انتخابات 88 بود و هم در انتخابات 92 شرکت و پیروز هم شد. آن هم در شرایطی که مجری، برگزار کننده و ناظر انتخابات همان نهادها و افراد سال 88 میباشند!
یکی دیگر از این ادعاها، نامه تاجزاده به عارف بود که نوشته بود انصراف شما از رقابت، مهندسی انتخابات را به هم زد؛ اول اینکه تاجزاده هم در انتخابات شرکت کرد؛ با اینکه از مدعیان اصلی اتهام تقلب علیه نظام در سال 88 همو بود؛ اینکه حال چرا به نظام اعتماد کرده و در انتخابات شرکت کرده جای سوال است؟ آیا اگر حسن روحانی پیروز نمیشد بازهم تقلب شده بود؟ آیا اگر نظام دنبال صیانت از آرای مردم نبود و اهل تقلب در انتخابات بود، برایش کاری داشت بازهم تقلب کند؟
ادعای ساده لوحانه تاجزاده درباره مهندسی انتخابات؛ آیا برای نظام کاری داشت که – بر فرض ادعا و اتهام شما – در این انتخابات هم تقلب کند؟ استدلالهای ساده لوحانه ای که فقط برای توجیه رفتار خود به کار برده میشود امروزه زیاد در بین رسانههای ضد انقلاب و امثال تاجزاده دیده میشود
کافی است تاجزاده و طرفداران جنبش سبز به نتیجه انتخابات رجوع کنند تا میزان دقت نظام در امانت داری و صیانت از آرای مردم را ببینند؛ حسن روحانی با 7/50 درصد آرا پیروز شد؛ یعنی تنها با 7/0 رای بیش از نصف؛ آیا به عقیده آنان که نظام در انتخابات 88 بیش از 11 میلیون تقلب کرده است، کاری داشت آرای روحانی را به مقدار 0/7 درصد کم کند تا انتخابات به دور بعد رفته و در دور بعد هم او را بازنده اعلام کند؟ این جا اوج امانتداری نظام نسبت به رأی مردم که مورد تأکید همیشگی رهبر انقلاب است مشخص میشود. هر چند تاجزاده و دیگر حامیان این جنبش خود را به تجاهل بزنند.
• ماهیگیری به سبک دویچه وله
یکی دیگر از تفاسیری که انتظار میرفت از نتیجه انتخابات بشود، نسبت دادن انتخابات و نتیجه آن به موضوع انرژی هستهای است؛ از همان ابتدا و نوع تحلیل و خبررسانی رسانههای ضد انقلاب این احتمال به صورت جدی وجود داشت که آنان این انتخابات را به نوعی رفراندوم هستهای تعبیر کنند.
از آنجا که حسن روحانی و سعید جلیلی دو نامزد مطرح در این انتخابات، هر دو سابقه مسئولیت پرونده هسته ای ایران را با دو رویکرد متفاوت داشته و در مناظرات نیز بر سر مواضع خود به بحث نشسته بودند، این احتمال وجود داشت که در صورت شکست سعید جلیلی این رسانهها ماهی خود را از این انتخابات بگیرند و آن را به عدم پذیرش مردم ایران از روش سعید جلیلی در مذاکرات تفسیر کنند.
این رسانهها بدون توجه به اینکه از معیارهای انتخاب رئیس جمهور، تنها یک معیار آن سیاست خارجی و موضوع هستهای است و اینکه این امر هم جزء سیاستهای کلان نظام است و در بالاترین سطوح تصمیم گیری میشود، انتخابات روز جمعه را به رفراندوم هستهای تفسیر کرده و نتیجه گرفتند که رویکرد نظام در مقاومت در پرونده هستهای، غلط و با عدم پذیرش ملت رو به رو شده است. حال آنکه این تفسیر بسیار غلط از انتخابات است؛ بسیار افرادی هستند که رویکرد جلیلی نسبت به روحانی را بیشتر پسندیده ولی او را برای ریاست جمهوری مناسب نمیدانستند؛ گویا این رسانهها از اولیترین اصول دموکراسی و انتخاب هوشمندانه نیز آگاهی ندارند.
کاش این رسانهها بفهمند که حسن روحانی در ایام مسئولیت پرونده هستهای، خودسر عمل نکرده و تابع سیاستهای حکومت بود و اینگونه نیست که با تغییر یک نفر، مسیر به کلی عوض شود!
• عقده گشایی و توهین گستاخانه به ملت
رسانههای ضد انقلاب که نتوانستند حقد و کینه خود را از حضور حماسی مردم در انتخابات پنهان کنند، در برخی مطالب خود به آشکارا به ملت ایران و طرفداران نامزد پیروز در انتخابات توهینهای بی ادبانهای کردند.
هرچند زبان از نوشتن این توهینها قاصر است و ذکر آن ها را بی ادبی به ساحت ملتی میداند که به تبعیت از رهبرش حماسهای سیاسی را رقم زده است، اما تنها برای آگاهی مخاطبان گرامی یک تصویر از تیتر این خبر را در ادامه آورده ایم:
توهین گستاخانه رادیو زمانه به ملت حماسه ساز؛ البته که حضور بیش از 72 درصدی در انتخابات باید هم اینگونه داغ بر دل ضد انقلاب بنشاند
البته ملت ایران هیچگاه به حرفهای پوچ این رسانهها توجهی نداشته و ندارند؛ و همین تبعیت از رهبری و بیتوجهی به رسانههای ضد انقلاب باید هم آنان را به عقده گشایی علیه ملت بکشاند؛ حال آنکه " کی شود دریا به پوز سگ نجس"
امید است حال که ملت ایران حماسه سیاسی مد نظر رهبری را رقم زدند، رئیس جمهور منتخب – حجت الاسلام حسن روحانی – نیز این امر را قدر دانسته و در پاسداری از آرمانهای انقلاب و خلق حماسه سیاسی گامی بلند بردارد.
منبع:مشرق
مساله ی انتخابات در وصیتنامه ی امام خمینی (ره)
گناه نابخشودنی
اکنون که بحمدالله تعالی موانع رفع گردیده و فضای آزاد برای دخالت همه طبقات پیش آمده است ، هیچ عذری -برای عدم شرکت در انتخابات- باقی نمانده و از گناهان بزرگ نابخشودنی ،مسامحه در امر مسلمین است .
توصیه به روحانیون
و به جامعه محترم روحانیت خصوصا مراجع معظم ، وصیت می کنم که خودرا از مسائل جامعه خصوصا مثل انتخاب رئیس جمهور و وکلای مجلس ، کنارنکشند و بی تفاوت نباشند.همه دیدید و نسل آتیه خواهد شنید که دست سیاست بازان پیرو شرق و غرب ، روحانیون را که اساس مشروطیت را با زحمات و رنجها بنیان گذاشتند از صحنه خارج کردند و روحانیون نیز بازی سیاست بازان را خورده و دخالت در امور کشور و مسلمین را خارج از مقام خود انگاشتند وصحنه را به دست غربزدگان سپردند؛ و به سر مشروطیت و قانون اساسی و کشورو اسلام آن آوردند که جبرانش احتیاج به زمان طولانی دارد.
مسامحه در انتخابات گاهی در راس گناهان کبیره است
و وصیت من به ملت شریف آن است که در تمام انتخابات ، چه انتخاب رئیس جمهور و چه نمایندگان مجلس شورای اسلامی و چه انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر، در صحنه باشند و اشخاصی که انتخاب می کنند روی ضوابطی باشد که اعتبار می شود مثلا در انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر، توجه کنند که اگر مسامحه نمایند و خبرگان راروی موازین شرعیه و قانون انتخاب نکنند، چه بسا که خساراتی به اسلام و کشور وارد شود که جبران پذیر نباشد. و در این صورت همه در پیشگاه خداوند متعال مسئول می باشند. از این قرار، عدم دخالت ملت از مراجع و علمای بزرگ تا طبقه بازاری وکشاورز و کارگر و کارمند، همه و همه مسئول سرنوشت کشور و اسلام می باشند؛چه در نسل حاضر و چه در نسلهای آتیه ؛ و چه بسا که در بعض مقاطع ، عدم حضور و مسامحه ، گناهی باشد که در راس گناهان کبیره است . پس علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد، و الا کار از دست همه خارج خواهد شد.
در انتخابات با که مشورت کنیم؟
و در تعیین رئیس جمهور ووکلای مجلس با طبقه تحصیلکرده متعهد و روشنفکر با اطلاع از مجاری امور وغیروابسته به کشورهای قدرتمند استثمارگر و اشتهار به تقوا و تعهد به اسلام وجمهوری اسلامی مشورت کرده ، و با علما و روحانیون با تقوا و متعهد به جمهوری اسلامی نیز مشورت نموده ؛ و توجه داشته باشند رئیس جمهور و وکلای مجلس از طبقه ای باشند؛ که محرومیت و مظلومیت مستضعفان ومحرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند، نه از سرمایه داران و زمینخواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخی محرومیت ورنج گرسنگان و پابرهنگان را نمی توانند بفهمند.و باید بدانیم که اگر رئیس جمهور و نمایندگان مجلس ، شایسته و متعهد به اسلام و دلسوز برای کشور و ملت باشند، بسیاری از مشکلات پیش نمی آید؛ ومشکلاتی اگر باشد رفع می شود.
توصیه به مسئولین
اکنون وصیت من به مجلس شورای اسلامی در حال و آینده و رئیس جمهور و روسای جمهور مابعد و به شورای نگهبان و شورای قضایی و دولت در هرزمان ، آن است که نگذارند این دستگاههای خبری و مطبوعات و مجله ها ازاسلام و مصالح کشور منحرف شوند. و باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن ، که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران می شود، از نظر اسلام و عقل محکوم است . و تبلیغات و مقالات و سخنرانیها و کتب و مجلات برخلاف اسلام و عفت عمومی و مصالح کشور حرام است . و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است .
در حالی که حدود 10 روز از شروع تبلیغات قانونی نامزدهای انتخاباتی می گذرد ولی تاکنون برنامه ی مشخصی در خصوص ساماندهی وضعیت زنان خانه دار،شاغل،متاهل ،مجرد ،مطلقه و بیوه نه تنها ارائه نشده بلکه حتی اشاره ی کوتاهی نیز به این مهم صورت نگرفته است .
اعتماد به موجودیت و ماهیت فعلی جامعه و امید به آینده ی چشم انداز ترسیم شده توسط نخبگان هر اجتماعی دو عنصر اساسی وفاق ملی و وحدت است که در نهاد های جامعه با توجه به هدفها و آرمانهای آن نهادینه شده و موتور پیشران حرکت و پویایی جامعه رو به آینده است و گذشته از حوزه ی خصوصی فرد فرد جامعه در حوزه ی عمومی نیز ضامن حضورو انگیزش افراددر جهت مشارکت حداکثری در پذیرش ،عمل و حساسیت به تثبیت حقوق مدنی است .
به نظر می رسد نخبگان جامعه ی ایران در همه ی سطوح بیش از هرچیز باید دو شاخص اعتماد و امید اقشار ملت را در مقایسه با سالهای ابتدایی انقلاب مورد بررسی و سنجش قرار داده و در گذر از این مفاهیم در جستجوی تقویت نقاط قوت و رفع نقاط ضعف باشند تا به عنوان نمونه مشارکت و حضور مردم در انتخابات ریاست جمهوری با محورهایی همچون شعارزدگی و سوار شدن بر موج احساسات گره نخورد و همگونی نداشته باشد .
اعتماد ملی و امید به آینده ی کشور از جمله مهمترین سرمایه های اجتماعی هستند که تنها و تنها در بستر آنها مفهوم فضیلت مدنی جان می گیردو ماهیت نظام اسلامی پایدار بر اصول دموکراتیک رخ می نماید.
مشارکتی که بی تردید مولود امید به آینده آن هم در بستر اعتماد سازنده است .وبجاست که بیندیشیم
شاخص های ایجاد اعتماد و سنجش میزان اعتماد مردم به نخبگان جامعه چیست؟
عوامل بیرونی و اختلاف افکنی دشمنان چه سهمی از بی اعتمادی مردم را سبب شده اند؟
عوامل درونی و کژکارکردی نهاد های اجتماعی چه سهمی از بروز بی اعتمادی مردم را به خود اختصاص می دهند؟
آیا اساسا در حال حاضر عنصر بی اعتمادی به آنچه نخبگان می گویند و یا بدان عمل می کنندآنقدر مهم و قابل اعتنا هست که به صورت یک پارادایم اصلی مورد واکاوی قرار گیرد؟
عنصر امید ماهیتا چگونه و توسط چه نهاد هایی و بر اثر کدام عوامل شکل دهنده ی انسجام ملی است ؟
چه مقدار ویژگی های شکل دهنده ی جامعه ی ایران از جمله حضور قومیت های مختلف در بروز اعتماد ملی و یا در جهت عکس عمل کرده و قابل بررسی است؟
چگونه ادامه ی روند نهادینه نشدن این عناصر در حوزه ی خصوصی در حوزه ی عمومی مردم را به رفتارهای واکنشی وا می دارد ؟
چگونه به جای انگیزش های سطحی به تغییر رفتارو بینش مردم در قالب فرآیند ی استراتژیک بپردازیم؟
بی شک سوالات فراوان و پاسخ های متعددی در این خصوص موجود است
شما نیز با ارائه ی نظر و پیشنهاد خویش در این بحث مشارکت نمایید.
ایران ویج: بسیاری از اوقات بدون اندک اندیشه ای به راحتی تقلید میکنیم؛ با این دلیل که اکثر مردم چنین میگویند و چنان عمل میکنند؛ چنین میپوشند و چنان می خورند و …
پس بر اساس آنچه در ظن و گمان دیگران است، روزگار میگذرانیم و چه بسیار اوقاتی که به رای اکثریت از مسیر حق خارج و به تاریکی وارد گشتهایم و چه بس ایامی که معیار ارزشیابی و محک سنجش مقبولیت و محبوبیت افراد، قول اکثریت بوده است و ما نیز بی اندکی درنگ میشنویم، باور میکنیم و صد البته بدتر گویی آیه ای از آسمان نازل شده بر اساس شنیدههایمان عمل میکنیم؛ چنانکه سرنوشت خویش و دیگران را به دست باد سپرده و عاقبت در ناکجاآباد همراه با قافلهٔ سردرگمی منزل میگزینیم و یکصدا ندا بر میآوریم که حال باید چه اندیشید، راه کجاست و بیراه کدام است!؟ غافل از آنکه علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد!
تقلید، عادت دیرینه مان میشود تا جایی که به لهجهٔ دیگران حرف میزنیم و به شیوهٔ دیگران میاندیشیم، بدون توجه به ماهیت و سرشت خویش که در گذرگاه تاریخ رنگ میبازد و میشود وصلهٔ ناجور، دیگر خودت را هم نمیشناسی!
و صد حیف و صد افسوس از وسعتی به قدر اندیشهٔ جامعه ای، که مردمانش بر مرکب تظاهر سوار، قوت از تقلید میبرند و نان از تملق میخورند!
و بیندیش به تاریخی که ساخته و پرداختهٔ چنین شیوه ایست «تقلید بدون تحقیق»؛ که در این رهگذر هر یک از مردمان کلاه خویش گرفته و ره خویش میرود و اندک بارقه ای از امید نیز به زودی ره به خاموشی خواهد سپرد.
و اکثریت منتظرند که دیگران بگویند و آنان نیز در مسیر انتفاع تایید کنند و بی آنکه بیندیشند، چشم به دهان دیگران دوخته و در رخوت و نخوت حال به آینده میسپارند.
حال تصور کن که چگونه رویای خوشِ آینده بدون اندیشیدن، مبدل به سرابی میشود که ره به ده کورهٔ تاریخ خواهد برد و در آن تنها، یادی از اندیشمندان گذشته قاب دیوارهاست.
آنچه که بدان تنها اشارتی ظریف رفت، اگرچه در مقام ظاهر به سادگی یک کلام است ولی در مقام ژرف اندیشی، جهان بینی سخت دردناک است. جهانی که در آن اکثریتی، به جای تو میاندیشند و سرنوشتت را رقم میزنند که به گفتهٔ کلام الهی «اکثرهم لا یعلمون».
بی تردید سال ۱۳۹۲ سال حماسه است، حماسه ای که تاریخ آن را به قضاوت خواهد نشست. حماسه ای که تنها با تحقیق، تأمل و تدبر، آفرینش افتخار خواهد بود. افتخاری به وسعت اندیشه های ماندگار که من را و ما را به یکدیگر پیوند خواهد زد. اگرچه زمان همواره آبستن وقایع است، اما آنجا که جستجو، بررسی و دقت نظر به میان آید «هرچه پیش آید خوش آید» که تعقل، جامعه را پویاتر خواهد ساخت و نسلهای آینده را آگاه تر. در چنین تصویری از میدان انتخاب، از میان خوبها خوبترها انتخاب خواهند شد و اگر بد ببینیم از میان بدترها، بدها، که در مسیر زمان آزمون و خطاها سرانجام ما را به سر منزل مقصود خواهد رساند.
و اگر به این بهانه که دیگران میگویند و تحقیق از ما بر نمیآید وارد میدان انتخاب شدی، وای بر ما و وای بر آیندگان ما.
این روزها بیش از همیشه دلتنگ مفاهیم کلام الهی هستم؛ نورانیتی که مرا خطاب میکند:
«تحقیق کن تقلید نکن».
وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُصُونَ.
و اگر از بیشتر کسانی که روی زمیناند پیروی کنی، تو را از راه خدا گمراه میکنند. (آنان) جز از گمان پیروی نمیکنند، و جز حدس و تخمین نمیزنند. ]الأنعام / ۱۱۶[
*پیامبر (ص): نباید در عقاید و احکام از اکثریت مردم پیروی کند.
*اغلب مردم زمین، گمراه و تابع گمانهای نادرست در عقاید خود هستند.
*کمی ره پویان راه خدا نباید موجب تزلزل ره پویان در برابر اکثریت مردم گمراه گردد.
*تکیه بر گمان در مسائل اصولی و زیربنایی موجب گمراهی میشود.
*گرایش به همسویی و همشکل شدن با تودههای مردم در عقاید و افکار، لغزشگاهی خطرناک برای رهروان حق است.
نهی از پیروی از اکثریت، بیانگر جاذبه عظیم عقاید اکثریت و خطر لغزش به سوی آنان است.
*قرآن راهنمای کامل و تمام برای مصون ماندن از انحراف در عقاید و افکار و اسیر شدن در دام گمان.
*جواز پیروی از کسانی که آرای آنها عالمانه و به دور از گمان است
*خداوندِ شنوا و دانا شایسته پیروی است، نه اکثریت تابع گمانهای واهی.
و هو السمیع العلیم؛ و إن تطع أکثر من فی الأرض … إن یتبعون إلا الظن.
*آرا و عقاید اکثریت مردم به جهت مبتنی بودن آن بر گمان، فاقد اعتبار است.
*دل به زمان نبند که شمارش معکوس برای تحقیق، برای جستجو، برای گفتگو، از هم اکنون آغاز شده است.
وعدهٔ ما هزار توی سیاست، مسیر مستقیم حقیقت. آنجا که جهانی خیره به حماسهٔ اندیشهات انگشت به دهان میگزد.
· منصوره صامتی (http://paradox.blog.ir) / کارشناس فرهنگی