رویای 1400 ساله ی مسلمانان جهان در حکومت اسلامی ایران به تحقق پیوسته و امروز این ظرفیت عظیم فرصتی تکرار نشدنی است. معتقدم که انسان به ضرورت ماهیت الهی و اندیشه ی خویش یک رسانه است وامروز در عصر رسانه ضروریست تا دغدغه های فرهنگی ،اجتماعی و سیاسی مان را باهم شریک شویم، باشد که در مسیر زمان به جامعه ی مهدوی نزدیک شویم."زندگی بهتر حق مسلم ماست!"
و همچنان که رهسپار آینده ایم بیندیشیم که :
ما ازین قرن نخواهیم گذشت ما ازین قرن نخواهیم گریخت با قطاری که دگران ساخته اند هیچ پروازی نیست برساند ما را به قطار دوران و به قرن دگران مگر انگیزه و عشق ، مگر اندیشه و علم ، مگر آیینه و صلح و تقلا و تلاش بخت از آن کسی خواهد بود که مناجات کند با کارش و در اندیشه ی یک مساله خوابش ببرد و کتابش را بگذارد زیر سرش و ببیند در خواب حل یک مساله را باز با شادی در گیری یک مساله بیدار شود ...
به نمایشگاه گل و گیاه تهران دیر رسیدیم اما امشب دوباره بخاطر آوردم که در سرزمین آهن و بتون و برج های سر به فلک کشیده چقدر حسرت داشتن یک گلخانه ی زیبای خانگی به دلم مونده !
گاهی اوقات به خودمان می گوییم دنیا چه بر ما سخت می گیرد ،شاید در یک لحظه سختی دنیا صبرمان را ربوده باشد اما همیشه باید به زندگی از زاویه های دیگر نیز نگریست. برای روشن شدن موضوع به نمونه های زیر توجه کنیم :
چه بسیارند مریضهایی که روزی شفا پیدا می کنند وسختی بیماری را به فراموشی می سپارند.
چه بسیارند مردم فقیری که درهای دولت و ثروت به روی آنها گشوده می شوند ودستهای نیازمندشان به دستهای بخشاینده تبدیل می گردد.
چه بسیارند انسانهای افسرده و غمگین که روزگار ، گلهای شادی بر سرشان می پاشد و شاد و خندان زندگی می کنند
چه بسیارند مردمانی که عرصه ی زندگی را بر خود تنگ ساخته اند و به راههای اعتیاد و ...کشیده شده اند اما هرگز به فکر نابودی نبودند و در هوای خوب آینده نفس می کشیدند و زنده ماندند.
چه بسیارند آدمهایی که با حرف و حدیث بیهوده دیگران از کوره در نمی روند ودرهای آسایش و آرامش را به روی خود نمی بندند و به خوبی ها فکر می کنند
تا چندسال پیش مادرم از گل های زینتی خونه خودمون و تعدادی که از آشنایان ،همسایه ها و... گلخونه کوچیک و جمع وجوری درست کرده بود که حال و هوای خونمون رو کلی تغییر میداد.
اکثر گل های زینتی رو که میشناخت داشت ولی حیف که از اون چند ده گل زیبا الان فقط به تعداد انگشت شمار موجوده.
کل روزای بهارو تابستان های کودکیم به این امید میگذشت که چه زمانی مادر خاک گلدونا رو عوض میکنه، کی نوبت من میشه که گلدونارو آب بدم( البته بعد چند دقیقه آبیاری خسته میشدما).و.....
خانم صامتی الان با این اوضاع زندگی وقت نمیشه که به چن تا گل آب بدیم. والبته هزینه نگهداریشونم زیاده خب.
سال های پیش که این جشنواره برگزار میشد سعی میکردم با مادرم برنامه بریزیم بیایم تهران ولی امسال اصلن یادم نبود.
تا یادم نرفته بگم منتظر بازگویی خاطرات سفرتون و البته عکسای سفرتون به عراق هستیم.
پاسخ:
حتما . ان شالله توفیق داشته باشم که از اول محرم خاطرات سفر به عتبات رو بنویسم
هر مرد و زنی "کار و عمل صالحی" انجام دهد، در حالیکه مومن و مخلص باشد ،خداوند "حیات پاک و طیبی" نصیب آنان خواهد کرد و به بهترین وجه پاداش و ثواب را به آنان خواهد داد. .
.
مارابه دعا کاش فراموش نسازند،
رندان سحرخیزکه صاحب نفسانند . .
.
درپناه حق باشید . .
پاسخ:
با سلام و احترام
بزرگواری شماست که همراهمان هستید . سپاس از نکات ارزنده ای که یادآوری کردید .
قبل از اینکه به کربلا مشرف شوم ، دوستان بسیاری گفته بودند که وقتی بری دلت رو در حرم جا میگذاری دقیقا حال این روزهای من ، البته ان شا لله از اول محرم از خاطراتم در سرزمین حضرات عشق خواهم نوشت . اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم .
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.